1 00:00:04,058 --> 00:00:07,732 «سلب مسئولیت» 2 00:00:07,832 --> 00:00:11,551 «قسمت پنجم» 3 00:00:12,072 --> 00:00:20,072 ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو .:: FilmKio.Com ::. 4 00:00:21,479 --> 00:00:29,479 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت فیلمکیو را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @FilmKio 5 00:00:35,536 --> 00:00:38,080 سلام مامان - سلام عسلم - 6 00:00:39,373 --> 00:00:42,918 .مرسی که گذاشتی اینجا بمونم واقعا ممنونتم 7 00:00:46,713 --> 00:00:47,714 چطوری؟ 8 00:00:49,842 --> 00:00:52,886 وای خدا. همه چی بهم ریخته 9 00:00:54,388 --> 00:00:58,183 می‌دونی دیگه با جریان کارگرها و رابرت 10 00:01:00,060 --> 00:01:02,187 رابرت باز رفته آمریکا؟ 11 00:01:04,355 --> 00:01:07,484 آره. اونجاست 12 00:01:08,318 --> 00:01:10,194 چیزی برات بیارم بخوری؟ 13 00:01:10,195 --> 00:01:13,240 .نه مرسی. خیلی گرسنه نیستم راستش یه مقدار ناخوش‌احوالم 14 00:01:13,907 --> 00:01:16,409 .ساعت نزدیک هشته باید یه چیزی بخوری 15 00:01:16,410 --> 00:01:18,245 نه، فکر کنم دارم میگرن می‌گیرم 16 00:01:19,204 --> 00:01:21,790 ...اشکالی نداره اگه می‌تونم کمی دراز بکشم؟ 17 00:01:22,499 --> 00:01:24,877 همسن تو که بودم زیاد سردرد می‌گرفتم 18 00:01:25,752 --> 00:01:26,753 آره 19 00:01:26,777 --> 00:01:33,777 :کانال زیرنویس‌های فیلمکیو @SubKio 20 00:01:35,179 --> 00:01:37,306 مادرت از زوال عقل رنج می‌بره 21 00:01:39,057 --> 00:01:43,478 درکش از زمان و مکان دیگه مسیر مستقیم و خطی رو دنبال نمی‌کنه 22 00:01:48,817 --> 00:01:51,777 می‌تونی ترکیب عجیبی از رایحه‌ها رو استشمام کنی 23 00:01:51,778 --> 00:01:55,908 و همچنین عطر مصنوعی گل که برای پوشوندن اون‌ها به کار گرفته شده 24 00:01:57,868 --> 00:02:00,162 بوی خونه‌ی یک انسان پیر 25 00:02:03,749 --> 00:02:07,377 آخرین باری که روی تخت مادرت خوابیدی رو یادت نمیاد 26 00:02:09,253 --> 00:02:11,840 همون تختی که زمانی پدرت روش می‌خوابید 27 00:02:14,259 --> 00:02:19,264 پیش خودت فکر می‌کنی اگه بتونی بخوابی ممکنه ذهنت باز بشه 28 00:02:20,766 --> 00:02:24,561 و شاید بتونی درک کنی چه بلایی داره سر زندگیت میاد 29 00:02:31,193 --> 00:02:32,194 مرسی مامان 30 00:02:37,893 --> 00:02:45,893 « مترجم: عاطفه بدوی » ::. Atefeh Badavi .:: 31 00:02:47,334 --> 00:02:52,714 تامی، شاگرد سابق جاستین کمکم کرد جاناتان رو زنده کنم 32 00:02:53,966 --> 00:02:57,177 برام توضیح داد که فقط افراد مسن از فیس‌بوک استفاده می‌کنن 33 00:02:57,886 --> 00:02:59,512 به همین خاطر صفحه‌ی اینستاگرام ساختیم 34 00:02:59,513 --> 00:03:00,597 تغییری نمی‌کنه [ جاناتان بریگ‌استوک ] 35 00:03:01,306 --> 00:03:04,016 .از صفحه نمایش استفاده کن کیبوردش همونه، لمسش کن 36 00:03:04,017 --> 00:03:05,476 که این‌طور 37 00:03:05,477 --> 00:03:07,895 عکس‌ها یه مقدار قدیمی بودن ولی خب فیلتر روشون اعمال کردم 38 00:03:07,896 --> 00:03:09,105 فکر کنم خوب شده باشن 39 00:03:09,106 --> 00:03:10,481 این واقعا فوق‌العاده‌ست 40 00:03:10,482 --> 00:03:14,193 خیلی‌خب. فکر کنم اگه یه سری پست راجع به موسیقی‌های موردعلاقه‌ش اضافه کنیم هم خوب باشه 41 00:03:14,194 --> 00:03:15,571 چی‌ها گوش می‌کنه؟ می‌دونین؟ 42 00:03:16,196 --> 00:03:20,783 نه راستش. شاید کایلی مینوگ 43 00:03:20,784 --> 00:03:23,495 کایلی. آره. سکسیه 44 00:03:23,996 --> 00:03:25,486 یه سری چیزهای دیگه هم باید اضافه کنیم 45 00:03:25,511 --> 00:03:28,916 مثلا دریک، تایلر، د کریتور 46 00:03:28,917 --> 00:03:30,459 پست مالون. اینجور خواننده‌ها 47 00:03:30,460 --> 00:03:33,379 یه سری از پست‌های خودم رو براش می‌فرستم 48 00:03:33,380 --> 00:03:35,007 باشه. کتاب چی؟ 49 00:03:37,050 --> 00:03:38,051 کتاب؟ 50 00:03:38,969 --> 00:03:41,722 از اونجایی که 18 سالشه دمیان مدنظرم بود 51 00:03:44,808 --> 00:03:45,976 اثر هرمان هسه 52 00:03:46,476 --> 00:03:48,020 تا حالا اسمش به گوشم نخورده 53 00:03:49,730 --> 00:03:51,105 شاید هری‌پاتر بد نباشه 54 00:03:51,106 --> 00:03:54,026 اما من خودم شخصا راجع به کتاب چیزی پست نمی‌کنم 55 00:03:54,526 --> 00:03:55,652 متخصص شمایی 56 00:03:56,278 --> 00:03:57,279 خیلی‌خب 57 00:03:58,363 --> 00:04:00,656 خب، حالا باید روی یه سری نظرات کار کنیم 58 00:04:00,657 --> 00:04:02,784 جاناتان رو نوجوان نگه داشتم 59 00:04:03,619 --> 00:04:07,622 ،تا ابد جوان می‌مونه در وقفه تحصیلی 60 00:04:07,623 --> 00:04:09,499 که قراره به زودی دانشگاه رو شروع کنه 61 00:04:11,877 --> 00:04:14,171 و حالا پسرمون آینده‌ای در پیش داره 62 00:04:18,759 --> 00:04:21,052 رابرت به مرد جوانی مرحومی حسادت می‌کنه 63 00:04:21,053 --> 00:04:24,181 که با همسرش رابطه‌ای عاشقانه داشته و جون پسرش رو نجات داده 64 00:04:26,558 --> 00:04:29,936 به این فکر می‌کنه که تا حالا چند بار شده که کاترین موقع رابطه‌ جنسی‌شون 65 00:04:29,937 --> 00:04:31,563 به اون فکر کنه 66 00:04:33,190 --> 00:04:35,859 چند بار باهم مقایسه‌شون کرده؟ 67 00:04:37,027 --> 00:04:38,830 وقتی باهاش بوده وانمود کرده که به ارگاسم رسیده؟ 68 00:04:39,488 --> 00:04:42,491 گاهی اوقات؟ یا همیشه؟ 69 00:04:50,374 --> 00:04:54,294 نیکولاس می‌دونه باید در جمع کردن بساط شام به پدرش کمک کنه 70 00:04:55,128 --> 00:04:56,922 ولی دلش نمی‌خواد 71 00:04:57,965 --> 00:05:01,260 و اگه پدرش به این گفتگوهای شادش ادامه بده دیوانه می‌شه 72 00:05:03,887 --> 00:05:06,348 ...می‌دونه که زندگی پیش اون قرار نیست آسون باشه 73 00:05:11,478 --> 00:05:12,688 اما ارزشش رو داره 74 00:05:13,605 --> 00:05:14,731 این‌طوری می‌تونه پول پس‌انداز کنه 75 00:05:17,651 --> 00:05:20,904 می‌دونست پدرش نمی‌تونه بوی سیگار رو حس کنه 76 00:05:22,406 --> 00:05:25,200 اما حتی اگه متوجهش بشه هم بعید بود چیزی بگه 77 00:05:26,827 --> 00:05:30,581 چون از این‌که رابطه‌ی خاص بین‌شون رو بهم بزنه وحشت داشت 78 00:05:37,713 --> 00:05:41,383 حدس زد باید یه مسئله‌ای بین پدر و مادرش پیش اومده باشه 79 00:05:43,510 --> 00:05:46,555 سر شب دلش به حال مادرش سوخت 80 00:05:47,264 --> 00:05:50,058 یادش نمیاد به عمرش چنین احساسی بهش دست داده باشه 81 00:05:52,352 --> 00:05:56,355 وقتی داشت رفتنش رو تماشا می‌کرد یاد بچگی‌هاش افتاد 82 00:05:56,356 --> 00:05:58,317 وقت‌هایی که به‌خاطر کارش می‌رفت سفر 83 00:05:59,109 --> 00:06:01,194 و بعد که برمی‌گشت 84 00:06:01,195 --> 00:06:05,199 حسابی تحویلش می‌گرفت و می‌گفت حسابی دلش براش تنگ شده 85 00:06:06,700 --> 00:06:10,913 اما تا چندین روز بهش بی‌محلی می‌کرد چون به‌نظرش از صمیم قلبش نبود 86 00:06:16,084 --> 00:06:17,085 شب بخیر 87 00:06:17,794 --> 00:06:18,795 شب بخیر 88 00:06:21,840 --> 00:06:22,925 فردا می‌ری سرکار؟ 89 00:06:23,759 --> 00:06:25,092 آره 90 00:06:25,093 --> 00:06:27,513 صبح زود؟ - نه دیروقت - 91 00:06:29,932 --> 00:06:31,767 باشه پس سر شام می‌بینمت 92 00:06:33,227 --> 00:06:34,228 آره 93 00:06:35,771 --> 00:06:36,772 شب بخیر 94 00:06:37,606 --> 00:06:38,607 شب بخیر 95 00:06:43,028 --> 00:06:45,322 پدر و مادرش هیچی راجع بهش نمی‌دونستن 96 00:07:30,158 --> 00:07:32,452 چهره‌ی مادرت رو برانداز می‌کنی 97 00:07:33,078 --> 00:07:36,081 و تصور می‌کنی بعد از مرگش این‌طور به‌نظر می‌رسه 98 00:07:40,460 --> 00:07:43,589 غم و اندوه چیزهایی که از دست دادی بهت غلبه کرده 99 00:07:45,424 --> 00:07:48,677 کودکی خودت، و کودکی فرزندت 100 00:07:50,554 --> 00:07:51,930 قدرت مادرت 101 00:07:52,472 --> 00:07:56,602 و اعتقادت به این‌که اون قدرت در گوشت و خونت جریان داره 102 00:07:59,354 --> 00:08:03,775 این‌که عشق مادرت این قدرت رو بهت بخشیده که از پس هرچیزی بربیای 103 00:08:08,906 --> 00:08:11,408 می‌دونی اسم مادرت هلنه 104 00:08:12,075 --> 00:08:16,163 و این‌که هلن متحمل رنج، تنهایی و درد شده 105 00:08:18,957 --> 00:08:21,043 اما تو چیز زیادی ازش نمی‌دونی 106 00:08:22,252 --> 00:08:27,716 چون هلن همیشه مادرت بوده 107 00:08:59,665 --> 00:09:00,666 مامان 108 00:09:04,211 --> 00:09:05,838 یه اتفاقی افتاده 109 00:09:08,382 --> 00:09:10,884 به‌خاطر کارگرهای ساختمونی نیومدم اینجا 110 00:09:15,347 --> 00:09:18,725 ...احتمالا یادت نمیاد اما سال‌ها پیش 111 00:09:21,895 --> 00:09:23,564 فکر کنم حدودا بیست سال پیش بود 112 00:09:24,898 --> 00:09:26,483 چون نیک اون موقع 5 سالش بود 113 00:09:26,984 --> 00:09:31,737 برای تعطیلات رفتیم ایتالیا 114 00:09:31,738 --> 00:09:33,614 ...و خب می‌دونی من واقعا 115 00:09:33,615 --> 00:09:37,953 تمام چیزهایی که نتونسته بودی به رابرت بگی رو برای مادرت تعریف می‌کنی 116 00:09:39,746 --> 00:09:41,123 همه چیز رو 117 00:09:42,207 --> 00:09:44,084 احساس شرم و گناهی که بابتش داری رو 118 00:09:45,836 --> 00:09:48,547 و در تمام طول این مدت مادرت سکوت کرده 119 00:09:49,715 --> 00:09:52,092 برات سوال می‌شه که اصلا چیزی می‌شنوه؟ 120 00:09:53,886 --> 00:09:57,097 یا چیزهایی که براش تعریف می‌کنی با رویاهاش درهم می‌آمیزن 121 00:09:58,640 --> 00:10:00,851 و ممکنه قدریش رو به خاطر بیاره 122 00:10:20,829 --> 00:10:22,956 چیه؟ - دنبال الویس می‌گردم - 123 00:10:29,046 --> 00:10:32,174 کی هستی؟ - نیکولاسم. قبلا هم اینجا اومدم - 124 00:10:33,717 --> 00:10:34,718 خیلی‌خب 125 00:10:45,771 --> 00:10:48,232 چقدر؟ - دوتا پنج‌تایی - 126 00:10:49,136 --> 00:10:50,847 ‫اگه می‌خوای اینجا بزنیش ‫ 5 تا دیگه برات آب می‌خوره 127 00:10:50,872 --> 00:10:52,207 15تاش واسه منه؟ 128 00:10:52,653 --> 00:10:55,696 آره. چون یه تیکه گذاشتم - بیخیال پسر - 129 00:10:55,697 --> 00:10:56,782 رد کن بیاد 130 00:11:03,872 --> 00:11:07,376 نیکولاس تا حالا چندباری بیش‌تر اینجا نیومده بود 131 00:11:10,087 --> 00:11:12,130 نمی‌خواست براش عادت بشه 132 00:11:13,048 --> 00:11:15,926 و کاملا مطمئنه که خیلی خوب داره مدیریتش می‌کنه 133 00:11:17,678 --> 00:11:21,515 فقط از هرازچندگاهی می‌زنه تا حال و هواش بهتر شه 134 00:11:22,307 --> 00:11:23,892 اما هیچ‌وقت زیاده‌روی نمی‌کنه 135 00:11:39,449 --> 00:11:42,911 درحالی که مادرت آروم خوابیده بود همه چیز رو براش افشا کردی 136 00:11:44,830 --> 00:11:47,249 و در انتها حس کردی خالی شدی 137 00:11:48,166 --> 00:11:50,252 آروم شدی و به خواب عمیقی فرو رفتی 138 00:11:53,338 --> 00:11:55,339 به اشتراک گذاشتن داستانت 139 00:11:55,340 --> 00:11:58,467 مثل تحریک یه غده‌ی بدخیم سرطانی بود 140 00:11:58,468 --> 00:12:00,846 که مایه‌ی رنج و عذاب فراوانت شده بود 141 00:12:02,431 --> 00:12:05,726 و حالا متوجه شدی که علاوه بر تو منجر به درد و رنج دیگران هم شده بوده 142 00:12:37,841 --> 00:12:41,136 اون روز صبح، زود رسیدم قبل از این‌که دفترشون باز بشه 143 00:12:41,803 --> 00:12:44,472 و منتظر شدم تا اون دختر آسیایی از راه برسه 144 00:12:44,473 --> 00:12:46,349 فکر کنم یه اتفاقی افتاده 145 00:12:46,350 --> 00:12:48,060 احتمالا زیردستی چیزیه 146 00:12:49,061 --> 00:12:51,939 دیده بودمش که همراه کاترین راونسکرافت اینور اونور می‌ره 147 00:12:52,564 --> 00:12:56,735 و از رفتارش کاملا مشخص بود که به این‌که داره باهاش ناهار صرف می‌کنه می‌باله 148 00:12:59,613 --> 00:13:00,989 ...حس می‌کنم امروز 149 00:13:03,325 --> 00:13:05,577 عذر می‌خوام. ببخشید خانم 150 00:13:06,078 --> 00:13:07,371 ...شرمنده. شما 151 00:13:08,163 --> 00:13:11,082 شما با کاترین راونسکرافت کار می‌کنید 152 00:13:11,083 --> 00:13:12,918 درسته؟ - بله - 153 00:13:13,710 --> 00:13:16,547 می‌تونم چند لحظه وقت‌تون رو بگیرم؟ 154 00:13:17,089 --> 00:13:18,965 اگر بسته‌ای دارید می‌تونید به پذیرش تحویل بدید 155 00:13:18,966 --> 00:13:22,344 نه. موضوع خیلی مهمیه 156 00:13:23,011 --> 00:13:25,972 شماها برید. اسم‌تون؟ 157 00:13:25,973 --> 00:13:26,890 اوه، بله 158 00:13:28,851 --> 00:13:29,684 ببخشید 159 00:13:29,685 --> 00:13:31,770 اسمم استیون بریگ‌استوکه 160 00:13:33,689 --> 00:13:35,439 جیسو کیم هستم 161 00:13:35,440 --> 00:13:38,568 چرا تشریف نمیارید بالا که بتونیم درست باهم گپ بزنیم آقای بریگ‌استوک؟ 162 00:13:38,569 --> 00:13:42,280 نه، نه. ترجیح می‌دم همین‌جا بمونم 163 00:13:42,281 --> 00:13:44,908 بسیار خب. پس بفرمایید بشینید 164 00:13:46,535 --> 00:13:47,451 باشه 165 00:13:47,452 --> 00:13:51,415 مطمئنین که به این زودی‌ها پیداش نمی‌شه؟ 166 00:13:51,915 --> 00:13:53,249 کاترین؟ 167 00:13:53,250 --> 00:13:55,334 نه تماس گرفت. گفت امروز نمیاد 168 00:13:55,335 --> 00:13:58,337 .ایناهاش. سلام جیسو چطوری؟ روبراهی؟ 169 00:13:58,338 --> 00:13:59,672 ...اون ایمیله بود - خوبه. آره - 170 00:13:59,673 --> 00:14:01,716 که برات فرستادم و گفتم به کاترین نشون بدی رو نشونش دادی؟ 171 00:14:01,717 --> 00:14:03,342 می‌شه چند دقیقه تنهام بذاری؟ - شرمنده - 172 00:14:03,343 --> 00:14:04,719 ندیدم مهمون داری - آره - 173 00:14:04,720 --> 00:14:05,803 حال‌تون چطوره؟ خوب هستید؟ 174 00:14:05,804 --> 00:14:07,388 ولی ببین خیلی مهمه - می‌دونم - 175 00:14:07,389 --> 00:14:09,098 اگه بتونی امروز ترتیبش رو بدی ممنونت می‌شم 176 00:14:09,099 --> 00:14:12,644 بوی جاه‌طلبی رو به هیچ‌وجه نمی‌شه پنهان کرد 177 00:14:13,395 --> 00:14:15,981 رایحه‌ای که مشخصا از جیسو کیم برمی‌خاست 178 00:14:16,648 --> 00:14:20,109 بوی فرصتی ناب به مشامش رسیده بود که بتونه داستانی عالی رو پوشش بده 179 00:14:20,110 --> 00:14:23,030 داستانی که بتونه موفقیت شغلیش رو تضمین کنه 180 00:14:24,281 --> 00:14:28,284 مشخص بود که مدت‌ زیادی با کاترین راونسکرافت کار کرده 181 00:14:28,285 --> 00:14:32,789 چون سعی کرد از حقه‌هاش برای به صحبت وا داشتن من استفاده کنه 182 00:14:33,790 --> 00:14:35,959 خب، در چه موردی می‌خواستین صحبت کنین آقای بریگ‌استوک؟ 183 00:14:37,044 --> 00:14:39,087 یه مقدار سخته 184 00:14:39,880 --> 00:14:41,740 نمی‌دونم اصلا کار درستی کردم که اومدم یا نه 185 00:14:46,887 --> 00:14:47,930 اینجا کاملا درامانید 186 00:14:48,430 --> 00:14:49,431 می‌تونید باهام حرف بزنید 187 00:14:50,182 --> 00:14:53,519 یا اگر بخواین می‌تونم شماره‌م رو بهتون بدم و هروقت دوست داشتین باهام تماس بگیرین 188 00:14:55,062 --> 00:14:59,316 کاترین راونسکرافت داره اذیتم می‌کنه 189 00:15:01,568 --> 00:15:03,153 عذر می‌خوام آقای بریگ‌استوک 190 00:15:03,654 --> 00:15:05,072 می‌تونید بیش‌تر توضیح بدین؟ 191 00:15:06,740 --> 00:15:08,659 مدام تهدیدم می‌کنه 192 00:15:09,993 --> 00:15:11,828 به چه علت؟ 193 00:15:13,956 --> 00:15:15,791 به‌خاطر چیزی که نوشتم 194 00:15:16,500 --> 00:15:18,335 مگه چی نوشتین؟ 195 00:15:22,089 --> 00:15:23,090 کتاب نوشتین؟ 196 00:15:23,757 --> 00:15:25,758 نویسنده‌ هستین؟ 197 00:15:25,759 --> 00:15:30,430 نه، اما دنیا باید حقیقت رو می‌فهمید 198 00:15:31,557 --> 00:15:35,101 با پول خودم منتشرش کردم، با یه اسم مستعار 199 00:15:35,102 --> 00:15:39,523 برای شما و همکاران‌تون هم چند نسخه آوردم 200 00:15:40,023 --> 00:15:45,529 دنیا باید ذات حقیقی کاترین راونسکرافت رو بشناسه 201 00:15:46,154 --> 00:15:49,616 همه‌ش سعی داره جلوم رو بگیره و نذاره توزیعش کنم 202 00:15:50,367 --> 00:15:52,118 چه وحشتناک 203 00:15:52,119 --> 00:15:53,662 واقعا متاسفم 204 00:15:57,332 --> 00:16:02,378 رو پیغامگیرم پیام‌های تهدیدآمیز گذاشته 205 00:16:02,379 --> 00:16:06,174 حالا چرا سعی داره جلوی انتشار کتاب‌تون رو بگیره؟ 206 00:16:06,175 --> 00:16:10,679 چون داستانی توش نقل شده که مربوط به سال‌ها پیشه 207 00:16:11,471 --> 00:16:15,684 ،چندین سال پیش چه اتفاقی افتاده آقای بریگ‌استوک؟ می‌تونین برام تعریف کنین؟ 208 00:16:16,602 --> 00:16:22,399 با کسی رابطه داشته و وقتی دیده داره براش شر می‌شه 209 00:16:26,236 --> 00:16:28,071 اجازه داده بمیره 210 00:16:37,247 --> 00:16:38,457 چقدر بد 211 00:16:38,999 --> 00:16:41,084 ...اما چطور - ...من دیگه باید برم. اون - 212 00:16:41,793 --> 00:16:43,003 ...اگه کاترین 213 00:16:43,921 --> 00:16:44,922 ...اگه 214 00:16:45,631 --> 00:16:47,340 همه چیز تو کتاب شرح داده شده 215 00:16:47,341 --> 00:16:48,705 نه. لطفا صبر کنید - دیگه باید برم. خدانگهدار - 216 00:16:48,730 --> 00:16:51,737 می‌شه بهم بگین چی شده؟ آقای بریگ‌استوک! استیون؟ 217 00:16:51,762 --> 00:16:55,014 دیدن این‌که نزدیک‌ترین دوستان و ستایشگران کاترین راونسکرافت 218 00:16:55,015 --> 00:17:00,561 به دنبال کوچک‌ترین فرصتی‌ان که بهش پشت کنن 219 00:17:00,562 --> 00:17:03,857 بسیار سرگرم‌کننده، قابل پیش‌بینی و رقت‌انگیز بود 220 00:17:11,114 --> 00:17:14,617 اعترافات آخر شبت پیش مادرت تو ذهنت تکرار می‌شه 221 00:17:16,411 --> 00:17:19,830 برات سواله که چیزی از صحبت‌هات رو شنیده یا نه 222 00:17:24,002 --> 00:17:26,505 صبح که چیزی بهت نگفته بود 223 00:17:27,297 --> 00:17:31,718 و از این‌که می‌دونه اما بابتش قضاوتت نمی‌کنه تحت‌تاثیر قرار گرفتی 224 00:18:08,547 --> 00:18:11,132 نیکولاس قصد داشت وقتی پدرش برای صبحانه پایین میاد 225 00:18:11,133 --> 00:18:13,760 بیدار شده و لباس‌هاش رو پوشیده باشه 226 00:18:15,888 --> 00:18:17,264 اما نتونسته بود بیدار شه 227 00:18:18,432 --> 00:18:19,725 البته اهمیتی نداشت 228 00:18:20,851 --> 00:18:22,894 چون می‌دونست اگه پدرش چیزی هم پرسید 229 00:18:22,895 --> 00:18:26,064 یه داستانی از خودش سرهم می‌کنه و اون هم باورش می‌شه 230 00:18:27,941 --> 00:18:30,360 سلام - نیکولاس. سلام. چطوری؟ - 231 00:18:30,986 --> 00:18:32,237 خوبم. چی می‌خوای؟ 232 00:18:33,238 --> 00:18:37,158 داشتم تو اینترنت می‌چرخیدم که دیدم دارن یه کتابی منتشر می‌کنن 233 00:18:37,159 --> 00:18:38,951 که شامل تمام کامیک‌هاییه که قبلا می‌خوندی 234 00:18:38,952 --> 00:18:40,203 هل‌بوی رو یادته؟ 235 00:18:40,204 --> 00:18:42,455 می‌خواستم بپرسم اگه هنوز بهش علاقه‌مندی یه نسخه‌ش رو برات بگیرم 236 00:18:42,456 --> 00:18:43,998 نه نمی‌خوام - مطمئنی؟ - 237 00:18:43,999 --> 00:18:45,708 به‌نظرم خیلی جالب اومد 238 00:18:45,709 --> 00:18:47,668 نمی‌خوامش. سرم شلوغه باید برم 239 00:18:47,669 --> 00:18:49,671 آره. می‌دونم کار داری 240 00:18:50,464 --> 00:18:51,464 خیلی‌خب، خداحافظ 241 00:18:51,465 --> 00:18:53,717 شرمنده. نیک. وایسا - چیه؟ - 242 00:18:54,801 --> 00:18:59,013 چیزی از سفری که وقتی بچه بودی 243 00:18:59,014 --> 00:19:00,933 به ایتالیا داشتیم یادت نمیاد که، نه؟ - صبر کن - 244 00:19:17,882 --> 00:19:19,514 [ کارخانه‌ی ام‌اندام با مغز بادام زمینی ] 245 00:19:20,325 --> 00:19:23,457 [ دقیقا ] 246 00:19:28,752 --> 00:19:30,503 چی پرسیدی؟ - آره. مشکلی نیست - 247 00:19:30,504 --> 00:19:31,587 می‌گم از سفری که موقع بچگیت 248 00:19:31,588 --> 00:19:33,799 به ایتالیا داشتیم چیزی خاطرت هست؟ 249 00:19:34,383 --> 00:19:36,468 نه - حدودا پنج سالت بود - 250 00:19:37,010 --> 00:19:38,219 هیچی یادت نمیاد؟ - نه - 251 00:19:38,220 --> 00:19:40,137 یا قایق بادی پلاستیکی داشتی 252 00:19:40,138 --> 00:19:41,597 و یه مایو که عاشقش بودی - خدایا - 253 00:19:41,598 --> 00:19:43,099 می‌شه تو و بابا لطف کنین از این سفره بکشین بیرون؟ 254 00:19:43,100 --> 00:19:45,726 پس... بابات راجع بهش باهات صحبت کرده عزیزم؟ 255 00:19:45,727 --> 00:19:48,688 .وقت این اراجیف رو ندارم کارهای مهم‌تری دارم که باید بهشون برسم. خداحافظ 256 00:19:48,689 --> 00:19:50,232 ...آره. می‌دونم. ببخشید عزیـ 257 00:19:51,733 --> 00:19:52,651 ببخشید 258 00:19:54,706 --> 00:20:02,706 فــیــلـ ـمــکـ.ــیــو رو تو گوگل سرچ کن 259 00:20:16,588 --> 00:20:17,973 [ جاناتان بریگ‌استوک شما رو فالو کرد ] [ مشاهده پروفایل ] 260 00:20:23,505 --> 00:20:24,545 [ فالو کردن ] 261 00:20:26,428 --> 00:20:27,538 [ با صفحه‌ت حال کردم ] 262 00:20:28,397 --> 00:20:31,659 [ (ها ها م. ا (مرسی ازت ] 263 00:20:36,153 --> 00:20:38,822 وقتی اون صدای دینگ رو شنیدم قلبم چند لحظه ایستاد 264 00:20:39,364 --> 00:20:42,201 تا حالا تو زندگیم نوتیفیکیشن دریافت نکرده بودم 265 00:20:44,924 --> 00:20:48,371 [ (اینستاگرام: ها ها م. ا (مرسی ازت ] 266 00:20:50,667 --> 00:20:52,002 طعمه به قلاب افتاد 267 00:20:52,836 --> 00:20:55,172 بدجوری 268 00:20:56,006 --> 00:21:00,802 باید خیلی احتیاط می‌کردم و آروم پیش می‌رفتم 269 00:21:27,412 --> 00:21:30,373 هیچ‌وقت نفهیدم این نسل جدید چرا اینقدر دوست دارن 270 00:21:30,374 --> 00:21:32,918 کلمات رو خلاصه کنن 271 00:21:34,044 --> 00:21:37,798 خدا رو شکر تامی یه فهرست از این‌جور اصطلاحات برام درست کرده بود 272 00:21:34,868 --> 00:21:35,959 {\an8}[ م. ا= مرسی ازت ] 273 00:21:38,632 --> 00:21:41,175 همچنین بهم گفته بود نباید از نقطه 274 00:21:41,176 --> 00:21:43,387 کاما یا علامت سوال استفاده کنم 275 00:21:43,570 --> 00:21:45,517 [ من هم از ام‌اند‌ام با مغز بادام زمینی بدم میاد ] 276 00:21:49,572 --> 00:21:51,971 [ واقعا که افتضاحن ] 277 00:21:55,727 --> 00:21:59,605 [ از روی عکس‌هات متوجه شدم کالیفرنیا رفتی ] 278 00:22:03,824 --> 00:22:04,741 سفر 279 00:22:04,869 --> 00:22:09,940 [ آره به همه‌جای آمریکا سفر کردم ] 280 00:22:09,997 --> 00:22:12,916 نیکولاس هیچ‌وقت سفر دور آمریکا نرفته بود 281 00:22:14,835 --> 00:22:16,294 دو سال پیش 282 00:22:16,295 --> 00:22:21,008 پدرش برای کنفرانسی در رابطه با حقوق بشر مجبور شد به لس‌آنجلس سفر کنه 283 00:22:21,758 --> 00:22:23,260 و نیکولاس رو هم همراهش برده بود 284 00:22:25,554 --> 00:22:27,346 پنج روز اونجا بودن 285 00:22:27,347 --> 00:22:31,058 و باهم به استودیو یونیورسال و دیزنی‌لند رفته بودن 286 00:22:27,424 --> 00:22:30,089 {\an8}[ با ماشین؟ ] 287 00:22:30,113 --> 00:22:31,017 {\an8}[ آره ] 288 00:22:31,059 --> 00:22:33,228 ♪ حتی نمی‌تونن آدم‌های فیک رو ♪ ♪ درست تشخیص بدن، براشون آرزوی موفقیت دارم ♪ 289 00:22:34,271 --> 00:22:36,857 ♪ این آهنگ تا اینجاش هم خفن بود ♪ ♪ اما حالا ادامه‌ش رو داشته باشید ♪ 290 00:22:41,646 --> 00:22:43,246 [ دخترهاش سکسی‌ان؟ ] 291 00:22:49,203 --> 00:22:52,622 نیکولاس حس احترام و تحسینی که از سمت 292 00:22:52,623 --> 00:22:56,710 غریبه‌ی جوانی که تازه باهاش آشنا شده بود دریافت می‌کرد رو دوست داشت 293 00:23:10,599 --> 00:23:11,600 صبح بخیر جودی 294 00:23:13,602 --> 00:23:14,603 صبح بخیر 295 00:23:16,480 --> 00:23:17,481 سلام 296 00:24:02,693 --> 00:24:03,818 باید صحبت کنیم کتی 297 00:24:03,819 --> 00:24:05,112 باشه 298 00:24:05,654 --> 00:24:07,154 استیون بریگ‌استوک اومد 299 00:24:07,155 --> 00:24:08,447 و کتاب‌هاش رو آورده بود 300 00:24:08,448 --> 00:24:10,199 چی؟ اینجا بوده؟ - این کتاب رو - 301 00:24:10,200 --> 00:24:13,160 جیسو از من کمک خواست چون نمی‌دونست باید چه کار کنه 302 00:24:13,161 --> 00:24:14,787 گفت تو بهش گفتی 303 00:24:14,788 --> 00:24:16,839 بیخیال داستان آقای بریگ‌استوک بشه - آره - 304 00:24:16,864 --> 00:24:19,293 می‌خواستم بدونم چرا اینقدر مشتاق بودی که در نطفه خفه‌ش کنی 305 00:24:19,835 --> 00:24:21,460 ببین، این مسئله اصلا ربطی به تو نداره 306 00:24:21,461 --> 00:24:22,545 اما به‌نظر من که این‌طوره 307 00:24:22,546 --> 00:24:23,963 یعنی کاش ارتباطی نداشت 308 00:24:23,964 --> 00:24:27,133 اما وقتی یکی از اعضای جوان تیم میاد پیشم و ازم مشورت می‌خواد 309 00:24:27,134 --> 00:24:28,426 بهم ارتباط پیدا می‌کنه 310 00:24:28,427 --> 00:24:31,304 عضو جوان تیم؟ بیخیال بابا 311 00:24:31,305 --> 00:24:33,514 به جیسو گفته بودی طرف پدوفیله 312 00:24:33,515 --> 00:24:35,474 و ازش خواستی برات پیداش کنه - ...من - 313 00:24:35,475 --> 00:24:37,935 و بعد از این‌که کارش رو انجام داده بهش گفتی کلا بیخیال قضیه شه 314 00:24:37,936 --> 00:24:40,022 صرفا... برام سوال شده که چرا همچین کاری کردی 315 00:24:40,522 --> 00:24:44,567 نیازی نمی‌بینم کارهام رو برای تو یا جیسو توجیه کنم 316 00:24:44,568 --> 00:24:45,985 یه مسئله‌ی شخصیه 317 00:24:45,986 --> 00:24:48,529 و هیچ ارتباطی با کار نداره 318 00:24:48,530 --> 00:24:51,741 پس چرا ازم خواستی آدرس و شماره‌ تلفنش رو برات پیدا کنم؟ 319 00:24:51,742 --> 00:24:54,285 نیازی نمی‌بینم دلیلش رو برات توضیح بدم - چرا باید بدی - 320 00:24:54,286 --> 00:24:57,205 .خیلی‌خب. ببین مسئله اینه من نمی‌دونم تو این کتاب چی نوشته شده 321 00:24:57,206 --> 00:24:58,956 هنوز وقت نکردم بخونمش 322 00:24:58,957 --> 00:25:01,375 اما مردی که به عنوان یه پدوفیل احتمالی داشتی روش تحقیق می‌کردی 323 00:25:01,376 --> 00:25:03,419 سروکله‌ش با یه کتابی که خودش نوشته پیدا می‌شه 324 00:25:03,420 --> 00:25:05,505 به جیسو گفته تو هم بخشی از این داستانی 325 00:25:05,506 --> 00:25:06,881 و درموردت تو کتاب نوشته 326 00:25:06,882 --> 00:25:08,508 و این‌که مورد آزار و اذیت قرارش دادی و تهدیدش کردی 327 00:25:08,509 --> 00:25:09,675 اصلا کتابه درباره چیه؟ 328 00:25:09,676 --> 00:25:11,052 ...جیسو - اعترافی چیزی؟ - 329 00:25:11,053 --> 00:25:12,970 خیلی دروغگویی - چی؟‌- 330 00:25:12,971 --> 00:25:15,723 من هیچ‌وقت نگفته بودم طرف پدوفیله 331 00:25:15,724 --> 00:25:17,934 ازت پرسیدم... نه، نه - نه، نه! اصلاحمم نکردی - 332 00:25:17,935 --> 00:25:19,435 گفتم اطلاعات تماس استیون بریگ‌استوک رو می‌خوام 333 00:25:19,436 --> 00:25:20,728 اشکالی نداره - من دروغگوئم؟ - 334 00:25:20,729 --> 00:25:24,876 فقط همین. ببخشید ولی ازت درخواست کردم چون بهت اعتماد داشتم 335 00:25:24,901 --> 00:25:27,944 .بسه. الکی کاسه و کوزه‌ها رو سر جیسو نشکن اون نیست که باید از خودش دفاع کنه 336 00:25:27,945 --> 00:25:30,071 داره قند تو دلت آب می‌شه، مگه نه؟ 337 00:25:30,072 --> 00:25:33,616 می‌تونستیم تو اتاق جلسات درباره‌ش صحبت کنیم 338 00:25:33,617 --> 00:25:36,077 اما عمدا اینجا سروصدا کردی چون می‌خواستی همه شاهد باشن 339 00:25:36,078 --> 00:25:38,079 کتی - اسمم کاترینه - 340 00:25:38,080 --> 00:25:41,374 خودت همچین شرایطی رو به‌وجود آوردی 341 00:25:41,375 --> 00:25:43,543 باهامون صادق نبودی - خیلی‌خب - 342 00:25:43,544 --> 00:25:44,627 و این جدا نگرانم می‌کنه 343 00:25:44,628 --> 00:25:46,045 منظورم اینه که آبروی کل تیم 344 00:25:46,046 --> 00:25:47,421 در معرض خطره - آره - 345 00:25:47,422 --> 00:25:49,841 این شرکت بر پایه‌ی صداقت بنا شده 346 00:25:49,842 --> 00:25:51,384 خیال کردی کی هستی؟ 347 00:25:51,385 --> 00:25:54,345 آقای بریگ‌استوک اومد سراغ‌مون چون شدیدا ترسیده بود 348 00:25:54,346 --> 00:25:55,555 به جیسو دروغ گفتی 349 00:25:55,556 --> 00:25:57,640 ازش سوءاستفاده کردی تا آدرس و شماره تلفنش رو پیدا کنی 350 00:25:57,641 --> 00:26:00,059 و پیام‌های تهدیدآمیز براش گذاشتی 351 00:26:00,060 --> 00:26:02,604 ...کتی - دست‌هات رو بکش - 352 00:26:04,189 --> 00:26:06,440 اونه که داره تعقیبم می‌کنه 353 00:26:06,441 --> 00:26:07,775 و مدام تهدیدم می‌کنه 354 00:26:07,776 --> 00:26:10,027 اگه تهدیدت کرده چرا به پلیس اطلاع ندادی؟ 355 00:26:10,028 --> 00:26:13,322 .چون مسئله شخصیه چرا تو کله‌ی پوکت فرو نمی‌ره؟ 356 00:26:13,323 --> 00:26:15,324 .خیلی‌خب. گوش کن سعی کن آرامشت رو حفظ کنی 357 00:26:15,325 --> 00:26:18,160 به من نگو آروم باش 358 00:26:18,161 --> 00:26:19,245 اصلا حق نداری 359 00:26:19,246 --> 00:26:20,621 راجع به این قضیه چیزی ازم بپرسی - گوش کن - 360 00:26:20,622 --> 00:26:21,831 کتی... گوش بده - نه - 361 00:26:21,832 --> 00:26:23,958 مگه من میام تو زندگی شخصیت فضولی کنم؟ - الان مسئله این نیست - 362 00:26:23,959 --> 00:26:25,710 شده بپرسم مواد چی می‌زنی؟ - بس کن. کافیه - 363 00:26:25,711 --> 00:26:27,086 کدوم سایت‌ها می‌ری؟ - ببین، مشخصه - 364 00:26:27,087 --> 00:26:29,005 که خیلی ناراحت شدی - آره. معلومه که ناراحتم - 365 00:26:29,006 --> 00:26:30,840 اما مطمئنم مسئله‌ی اصلی هرچی که هست 366 00:26:30,841 --> 00:26:32,884 اگه صرفا راستش رو بهمون بگی بهتره 367 00:26:32,885 --> 00:26:34,678 دست‌های کثیفت رو بکش 368 00:26:35,345 --> 00:26:36,304 پشم‌هام 369 00:26:36,305 --> 00:26:37,806 نباید این کار رو می‌کردی 370 00:26:39,516 --> 00:26:41,475 حالا چی داری بگی کتی؟ 371 00:26:41,476 --> 00:26:43,562 که... تقصیر خودت شد 372 00:26:46,315 --> 00:26:47,941 در ضمن اسمم کاترینه 373 00:26:56,825 --> 00:26:58,869 دیگه کارت تمومه کاترین 374 00:27:02,039 --> 00:27:04,041 خوبی سایمون؟ - آره - 375 00:27:05,417 --> 00:27:07,377 یهو خوابوند زیر گوشش - آره - 376 00:27:08,337 --> 00:27:09,755 روانی 377 00:27:18,764 --> 00:27:21,183 جلوت پات رو بپا - ببخشید - 378 00:27:27,940 --> 00:27:31,860 نیکولاس تقریبا تمام روز داره با جاناتان چت می‌کنه 379 00:27:33,987 --> 00:27:36,865 بسیار مشتاق بود باهاش صحبت کنه و توصیه‌هاش رو بهش ارائه کنه 380 00:27:37,658 --> 00:27:40,869 و از نظر خودش جاناتان از تک تک حرف‌هایی که می‌زد خوشش میومد و بهشون عمل می‌کرد 381 00:27:42,055 --> 00:27:45,086 دیدن این‌که چطور سفره دلش رو براش باز کرده بود بسیار جالب و تاثیرگذار بود 382 00:27:45,707 --> 00:27:47,041 پسرک بیچاره 383 00:27:47,042 --> 00:27:51,964 داستان‌های غم‌انگیزش رو برای پسری که شیش سال از خودش کوچیک‌تر 384 00:27:52,506 --> 00:27:55,133 و بیست سال می‌شد فوت کرده بود تعریف می‌کرد 385 00:27:57,198 --> 00:27:59,136 طبق تجربه‌هایی که در دوران تدریسم کسب کرده بودم 386 00:27:59,137 --> 00:28:02,641 می‌تونستم پسرانی که دچار خلاء درونی هستن رو به خوبی تشخیص بدم 387 00:28:04,226 --> 00:28:07,729 شاید حتی زمانی دلم برای امثال اون می‌سوخت 388 00:28:09,022 --> 00:28:12,401 یا حتی تلاش می‌کردم کمکش کنم 389 00:28:14,111 --> 00:28:15,946 اما نیکولاس دیگه یه پسر نوجوان نبود 390 00:28:16,446 --> 00:28:18,657 یه مرد بالغ 25 ساله بود 391 00:28:19,491 --> 00:28:22,828 و هرچقدر هم که جلوی من 19 ساله پز می‌داد و لاف می‌زد 392 00:28:23,328 --> 00:28:26,789 نمی‌تونست روح لرزان و شکننده‌ش رو 393 00:28:26,790 --> 00:28:29,168 از مردی به دنیادیدگی من پنهان کنه 394 00:28:31,044 --> 00:28:34,464 مستاصل بود و بسیار مشتاق حرف زدن 395 00:28:37,301 --> 00:28:39,970 دیگه وقتش رسیده بود ماهی رو به آرومی از آب بیرون بکشم 396 00:28:50,063 --> 00:28:52,274 وادارش کردم منتظرم بمونه 397 00:28:54,109 --> 00:28:58,447 چیزی در حدود ده دقیقه صرفا برای این‌که شور و شوقش حفظ شه 398 00:28:59,698 --> 00:29:00,908 دست‌های کثیفت رو بکش 399 00:29:01,421 --> 00:29:03,563 [ مارک شما رو منشن کرد ] [ وای خدا! چه کسشرها؟ ] 400 00:29:03,577 --> 00:29:04,786 نباید این کار رو می‌کردی 401 00:29:04,811 --> 00:29:06,763 [ ملوین: چه کابوسی ] 402 00:29:06,788 --> 00:29:07,997 انتظار داری چی بگم؟ 403 00:29:07,998 --> 00:29:09,499 حقت بود 404 00:29:26,975 --> 00:29:29,603 می‌دونستی که آبروت در خطره 405 00:29:31,063 --> 00:29:34,566 سال‌های سال همین اعتبار و نیک‌نامیت نیروی محرکه‌ت بود و باعث پیشرفتت شد 406 00:29:35,901 --> 00:29:39,905 اما الان بسیار محتمل بود که مورد تحقیر عموم قرار بگیری 407 00:29:42,407 --> 00:29:45,619 دیگه هرگز به چشم‌شون اون کسی نخواهی بود که باور داشتن 408 00:29:47,579 --> 00:29:49,540 اما در حال حاضر 409 00:29:50,123 --> 00:29:53,335 تنها چیزی که برات مهمه اینه که از نیکولاس محافظت کنی 410 00:29:54,127 --> 00:29:56,755 تا پاش به این ماجراها کشیده نشه 411 00:30:00,718 --> 00:30:05,612 [ کجایی رفیق؟ ] 412 00:30:12,437 --> 00:30:15,774 نیکولاس تمام توجهش رو معطوف جاناتان کرده بود 413 00:30:17,317 --> 00:30:20,654 خیال می‌کرد یه نوجوان کم سن و ساله که اون رو الگوی خودش قرار داده 414 00:30:21,446 --> 00:30:23,282 و به تک تک حرف‌هاش گوش می‌کنه 415 00:30:25,701 --> 00:30:29,705 با وجود اختلاف سنی‌شون وجه اشتراکات زیادی دارن 416 00:30:33,292 --> 00:30:37,296 جاناتان حتی تنها کتابی که نیکولاس تو تمام این سال‌ها خونده بود رو هم خونده بود 417 00:30:51,507 --> 00:30:55,306 [ جاناتان: شرمنده. مامانم باز سر جریان یونی پیله کرده بود ] [ یونی: دانشگاه ] 418 00:30:55,306 --> 00:30:58,818 [ نیکولاس: یونی رو فقط بی‌عرضه‌ها و بازنده‌ها می‌رن ] 419 00:31:03,108 --> 00:31:05,312 [ جاناتان: تو هم این‌طوری فکر می‌کنی؟ ] 420 00:31:06,955 --> 00:31:11,408 [ نیکولاس: زندگی کوتاه‌تر از اونیه که با این چیزها هدرش داد ] 421 00:31:15,230 --> 00:31:20,969 [ نیکولاس: برو واسه خودت دنیا رو بگرد ] [ دخترهای ایبیزا خیلی جذابن ] 422 00:31:26,970 --> 00:31:27,971 چرا؟ 423 00:31:32,125 --> 00:31:33,831 [ ممه‌هاشون رو می‌ریزن بیرون ] 424 00:31:35,145 --> 00:31:37,356 ها ها ها 425 00:31:41,313 --> 00:31:45,177 [ اون فصل‌های کتاب رو که گفته بودی خوندم ] 426 00:31:54,122 --> 00:31:56,959 نظرت چی بود؟ 427 00:32:02,893 --> 00:32:08,197 [ یه مقدار حوصله‌سربر بود. این رو امتحان کن ] 428 00:32:25,154 --> 00:32:27,517 [ بهتر از اون کتاب کیریه ] 429 00:32:30,425 --> 00:32:34,694 [ کس زیاد کردی ] 430 00:32:38,728 --> 00:32:40,359 [ یه چندتایی ] 431 00:32:40,460 --> 00:32:41,628 صحیح 432 00:32:48,677 --> 00:32:51,138 سلام. آقای بریگ‌استوک؟ 433 00:32:52,014 --> 00:32:54,933 می‌شه لطفا در رو باز کنید؟ کاترین راونسکرافتم 434 00:32:57,269 --> 00:32:59,104 در رو باز کنید لطفا 435 00:32:59,771 --> 00:33:00,981 باید صحبت کنیم 436 00:33:05,736 --> 00:33:07,696 .خواهش می‌کنم می‌دونم که خونه‌اید 437 00:33:29,259 --> 00:33:33,137 شوهرم ترکم کرده و احتمالا از کارم هم اخراج بشم 438 00:33:33,138 --> 00:33:36,433 بردی بابا. می‌شنوی؟ به مراد دلت رسیدی 439 00:33:38,352 --> 00:33:42,356 حداقل کاری که از دستت برمیاد اینه که باهام چشم تو چشم شی و به حرف‌هام گوش کنی 440 00:33:47,194 --> 00:33:48,195 استیون 441 00:33:50,113 --> 00:33:51,323 لطفا در رو باز کن 442 00:33:54,743 --> 00:33:55,743 می‌دونم اون تویی 443 00:33:55,744 --> 00:33:57,829 باید به حرف‌هام گوش کنی 444 00:33:58,956 --> 00:34:00,582 حقمه 445 00:34:03,919 --> 00:34:05,461 باید متوقفش کنی 446 00:34:05,462 --> 00:34:08,966 بلاهایی که سر من یا خانواده‌م میاری پسرت رو برنمی‌گردونه 447 00:34:28,485 --> 00:34:33,197 شما با 0534 7946 020 تماس گرفتید 448 00:34:33,949 --> 00:34:37,118 استیون و نانسی هیچ‌کدوم خونه نیستن تا به تماس شما پاسخ بدن 449 00:34:37,119 --> 00:34:39,120 اما اگر پیام‌تون رو 450 00:34:39,121 --> 00:34:41,539 به همراه تاریخ، روز و شماره تماس ذکر کنید 451 00:34:41,540 --> 00:34:42,958 سعی می‌کنیم باهاتون تماس بگیریم 452 00:34:43,833 --> 00:34:45,043 روز خوبی داشته باشید 453 00:34:47,670 --> 00:34:49,964 آره، منم - آره، منم - 454 00:34:49,965 --> 00:34:52,342 می‌خوام درباره جاناتان صحبت کنم - می‌خوام درباره جاناتان صحبت کنم - 455 00:34:53,010 --> 00:34:55,179 می‌دونم شماره‌م رو داری - می‌دونم شماره‌م رو داری - 456 00:34:55,679 --> 00:34:56,929 پس باهام تماس بگیر - پس باهام تماس بگیر - 457 00:34:58,182 --> 00:35:00,058 و این بار حرف بزن 458 00:35:35,135 --> 00:35:37,137 می‌خواست بهش گوش بدم 459 00:35:38,639 --> 00:35:40,140 می‌خواست حرف بزنه 460 00:35:42,226 --> 00:35:44,645 گفت حرف‌هایی برای گفتن داره 461 00:35:45,979 --> 00:35:48,732 اما دیگه دیر شده بود 462 00:35:51,818 --> 00:35:54,363 مار داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد 463 00:35:56,073 --> 00:35:58,992 دیگه وقت فیصله دادن رسیده بود 464 00:36:02,079 --> 00:36:08,168 .ماهی آماده‌ی صید شدن بود زمان از آب گرفتنش فرا رسیده بود 465 00:36:16,386 --> 00:36:16,860 [ نیکولاس: کجایی؟ ] 466 00:36:16,885 --> 00:36:20,389 پسرک بیچاره در قلبش رو به روی جاناتان باز کرده بود 467 00:36:21,306 --> 00:36:24,268 اما من بودم که داخل شدم 468 00:36:33,653 --> 00:36:35,093 [ جاناتان: اومدم ] 469 00:36:35,225 --> 00:36:38,959 [ نیکولاس: چه می‌کردی؟ ] 470 00:36:42,076 --> 00:36:44,279 [ کتابه رو یادته؟ ] 471 00:36:44,303 --> 00:36:49,069 [ داشتی جق می‌زدی؟ ] 472 00:36:49,585 --> 00:36:53,922 سوق دادن چنین آدم ضعیفی به سقوط تلاش زیادی نمی‌طلبید 473 00:36:56,049 --> 00:37:01,263 کافی بود افکار تاریکش رو قوت ببخشم و به نقطه‌ای برسونمش که دیگه از اون بازگشتی نیست 474 00:37:02,890 --> 00:37:07,394 و همون‌جا لبه‌ی پرتگاه رهاش کنم 475 00:37:09,356 --> 00:37:16,069 یادته که مادره بچه‌ش رو تو دریا تنها گذاشت؟ 476 00:37:25,151 --> 00:37:29,860 [ جاناتان: اون هم پسربچه‌ای که شنا بلد نبود رو؟ ] 477 00:37:29,860 --> 00:37:31,387 [ شارژر را متصل کنید ] [ میزان باتری باقی‌مانده: 5 درصد ] 478 00:37:36,524 --> 00:37:40,232 [ نیکولاس: جنده خانم خوابیده بود ] 479 00:37:51,736 --> 00:37:54,496 [ چرا به بچه‌ش کمک نکرد؟ ] 480 00:37:54,569 --> 00:37:56,588 [ چون جنده‌ست ] 481 00:38:01,448 --> 00:38:05,285 نمی‌خواست جاناتان جونش رو به خطر بندازه 482 00:38:17,541 --> 00:38:19,221 [ بس که جنده‌ی کیر بود ] 483 00:38:32,271 --> 00:38:34,773 یعنی شهوتش نسبت به جاناتان 484 00:38:36,608 --> 00:38:40,904 از عشقش به فرزندش بیش‌تر بود؟ 485 00:38:53,369 --> 00:38:59,467 [ آره. از اون زنیکه‌ی جنده متنفرم ] 486 00:39:22,321 --> 00:39:23,405 چه کسشرها؟ 487 00:39:25,533 --> 00:39:27,991 [ نیکولاس: این چه کسشریه؟ ] 488 00:39:28,015 --> 00:39:30,599 [ این عکسه دست تو چی کار می‌کنه؟ ] 489 00:39:36,160 --> 00:39:38,270 ...مرد جوانی 490 00:39:38,295 --> 00:39:42,799 که پسربچه‌ی توی کتاب رو نجات داد رو یادت میاد؟ 491 00:39:44,907 --> 00:39:47,897 [ نیکولاس: جاناتان ] 492 00:39:55,821 --> 00:39:57,666 [ درسته. جاناتان بود ] 493 00:39:57,666 --> 00:40:00,964 [ جاناتان بریگ‌استوک. و بعدش مُرد ] 494 00:40:00,988 --> 00:40:03,571 [ خب، که چی؟ ] 495 00:40:14,800 --> 00:40:17,808 [ غریبه‌ای که در راه نجاتت جونش رو از دست داد ] 496 00:40:38,217 --> 00:40:43,482 [ این‌که توئی. متوجه نمی‌شم ] 497 00:40:47,472 --> 00:40:48,592 [ خرفتی مگه؟ ] 498 00:40:52,093 --> 00:40:55,206 [ جاناتان سال‌ها پیش مُرد ] 499 00:40:58,048 --> 00:41:01,791 [ و تو اون پسربچه‌ای هستی که جونش رو نجات داد ] 500 00:41:11,390 --> 00:41:18,545 [ دیگه داری می‌ترسونیم ] 501 00:41:20,981 --> 00:41:24,276 یه سری عکس برات می‌فرستم 502 00:41:24,776 --> 00:41:27,905 ...اون‌ها رو با متن کتابِ 503 00:41:31,325 --> 00:41:34,328 کاملا غریبه مطابقت بده. صفحات 183 تا 261 504 00:41:36,538 --> 00:41:38,165 دیگه برگشتی نبود 505 00:41:39,124 --> 00:41:40,334 داشتم ماموریتم رو انجام می‌دادم 506 00:41:41,043 --> 00:41:45,881 امکان نداشت نتونه خودش یا مادرش رو تشخیص بده 507 00:41:47,216 --> 00:41:49,885 هیچ‌ بچه‌ای سزاوار این نیست که مادرش رو در همچین حالتی ببینه 508 00:41:51,887 --> 00:41:53,096 اما کاری بود که باید انجام می‌شد 509 00:42:28,772 --> 00:42:30,997 [ حالا نوک سینه‌‌هات رو بین انگشت‌هات فشار بده ] [ و او نوک سینه‌هایش را میان انگشتانش فشرد ] 510 00:42:32,337 --> 00:42:36,112 [ اون زن، همون جنده‌ـه، مادرته ] 511 00:42:36,112 --> 00:42:39,794 [ جاناتان در راه نجات تو کشته شد ] 512 00:42:39,794 --> 00:42:44,137 [ مشخصا مامانیت هیچ‌وقت دوستت نداشته ] 513 00:42:46,692 --> 00:42:47,776 کیر توش 514 00:43:00,539 --> 00:43:03,291 حس کسی رو داشتم که بچه‌گربه‌ای رو توی کیفی انداخته 515 00:43:03,292 --> 00:43:05,043 و پرتش کرده توی روخونه 516 00:43:06,336 --> 00:43:07,963 می‌تونستم صدای میو میو کردنش رو بشنوم 517 00:43:08,505 --> 00:43:10,716 اما کاری برای نجات‌ دادنش از دستم برنمیومد 518 00:43:11,758 --> 00:43:14,761 غرق شدن یا شنا کردنش دست خودش بود 519 00:43:21,977 --> 00:43:24,980 می‌تونستم تو آشپزخونه منتظر جواب بشینم 520 00:43:25,689 --> 00:43:26,899 اما باید می‌رفتم 521 00:43:28,400 --> 00:43:30,611 قرار شام مهمی داشتم 522 00:43:40,495 --> 00:43:43,289 این هم از این. عالی. آفرین 523 00:43:43,290 --> 00:43:45,708 سلام کاترین - سلام الینا - 524 00:43:45,709 --> 00:43:48,211 خیلی‌خب. حالا زیر مبل - خوبی مامان؟ - 525 00:43:48,212 --> 00:43:49,837 موش آب کشیده شدی 526 00:43:49,838 --> 00:43:51,672 آره - بهتر شد، مگه نه؟ - 527 00:43:51,673 --> 00:43:55,052 ...این فرشه رو باید خوب جارو زد - من هم همین‌طور - 528 00:43:56,094 --> 00:43:58,262 می‌دونی الان چی احتیاج داری کاترین؟ 529 00:43:58,263 --> 00:44:01,140 یه لیوان نوشیدنی داغ. برات قهوه درست می‌کنم 530 00:44:01,141 --> 00:44:02,975 یا اگه خواستی چای - نه نمی‌خواد. خودم دم می‌کنم - 531 00:44:02,976 --> 00:44:04,560 چای یا قهوه؟ 532 00:44:04,561 --> 00:44:06,521 ایناهاش - ایناهاش - 533 00:44:06,522 --> 00:44:08,232 دوستش داری هلن، مگه نه؟ 534 00:44:11,193 --> 00:44:12,986 احتمالا وقتش شده 535 00:44:14,431 --> 00:44:17,684 [ تماس از دست رفته از دفتر آلبیون ] [ منابع انسانی آلبیون: وقت داری صحبت کنیم؟ ] 536 00:44:33,298 --> 00:44:37,552 تصاویر سکس مادرش با یه نوجوان 19 ساله 537 00:44:37,553 --> 00:44:39,346 عمیقا نیکولاس رو بهم ریخته و ناراحت کرده بود 538 00:44:41,181 --> 00:44:43,559 اما تصویری که بیش‌تر از همه آزرده‌‌ش کرده بود 539 00:44:44,226 --> 00:44:48,688 تصویر اون قایق زرد و قرمز کوچیک سرگردان بود 540 00:44:48,689 --> 00:44:50,940 ازت متنفرم 541 00:44:50,941 --> 00:44:55,237 می‌دونست که اون روز باید می‌مُرده اما نجاتش داده بودن 542 00:44:58,198 --> 00:45:00,450 داستان متفاوتی رو برای مادرش متصور شد 543 00:45:01,618 --> 00:45:06,373 داستان غم‌انگیز قهرمانی که تنها فرزندش رو در سانحه‌ای در دریا از دست می‌ده 544 00:45:08,000 --> 00:45:10,919 به خوبی می‌تونست از پس اون فقدان بربیاد 545 00:45:12,212 --> 00:45:14,131 می‌تونست نقشش رو به خوبی ایفا کنه 546 00:45:15,299 --> 00:45:17,925 ...بهتر از این بود که مادرِ 547 00:45:17,926 --> 00:45:23,223 یه آشغال ضعیف بی‌انگیزه و بی‌ارزش باشه... 548 00:45:25,601 --> 00:45:26,602 بله؟ 549 00:45:27,728 --> 00:45:28,729 نیکولاسم 550 00:45:35,736 --> 00:45:36,736 خوبی؟ 551 00:45:36,737 --> 00:45:37,821 آره 552 00:45:39,156 --> 00:45:40,365 خودت رو جمع و جور کن 553 00:45:51,084 --> 00:45:53,754 رابرت راونسکرافت داشت کم کم مایه‌ی دردسر می‌شد 554 00:45:54,254 --> 00:45:57,674 مدام روی سایت «کاملا غریبه» پیام می‌ذاشت 555 00:45:59,593 --> 00:46:04,181 شدیدا مستاصل بود و می‌خواست زمان از دست رفته رو جبران و باهامون ملاقات کنه 556 00:46:05,724 --> 00:46:07,767 خیال می‌کرد هنوز مایی در کاره 557 00:46:07,768 --> 00:46:10,687 خانم و آقای بریگ‌استوک 558 00:46:12,773 --> 00:46:15,025 اولش اصلا تمایلی نداشتم ببینمش 559 00:46:16,026 --> 00:46:19,446 اما بعد دیدم فرصت خوبیه که خنجرم رو بیش‌تر در قلب‌شون فرو کنم 560 00:46:20,280 --> 00:46:23,116 و وقتی داخل شد، زخم رو عمیق‌تر کنم 561 00:46:25,410 --> 00:46:29,206 رستوران سراسر پر از تاجر و سیاستمدار بود 562 00:46:29,706 --> 00:46:32,708 آقای بریگ‌استوک واقعا عذر می‌خوام که معطل شدید 563 00:46:32,709 --> 00:46:34,460 مایه‌ی افتخارمه 564 00:46:34,461 --> 00:46:35,545 متاسفم 565 00:46:35,546 --> 00:46:38,548 نه. تقصیر شما نیست 566 00:46:38,549 --> 00:46:40,174 آرتروز دارم 567 00:46:40,175 --> 00:46:42,302 از همین زمانی که داشتم هم راضی‌ام 568 00:46:44,012 --> 00:46:46,223 واقعا ازتون متشکرم که تشریف آوردین 569 00:46:47,015 --> 00:46:49,100 امیدوار بودم خانم بریگ‌استوک هم همراه‌تون بیان 570 00:46:49,101 --> 00:46:54,021 متاسفانه همسرم چند سالی می‌شه که عمرشون رو دادن به شما، آقای راونسکرافت 571 00:46:54,022 --> 00:46:55,607 واقعا متاسفم 572 00:46:56,567 --> 00:46:57,901 راحت باشین، رابرت صدام کنید 573 00:46:58,819 --> 00:47:02,197 .عذر می‌خوام آقایون شامپاین براتون بیارم؟ یا کیررویال؟ 574 00:47:07,327 --> 00:47:09,829 ...کتاب‌تون رو خوندم و 575 00:47:09,830 --> 00:47:14,710 می‌خوام این نکته رو روشن کنم که رفتار همسرم واقعا مایه‌ی شرمساریه 576 00:47:15,502 --> 00:47:17,880 عمیقا تأسف برانگیز بوده 577 00:47:18,380 --> 00:47:21,382 جاناتان تنها پسرمون بود 578 00:47:21,383 --> 00:47:23,886 و نانسی هرگز نتونست با غمش کنار بیاد 579 00:47:24,595 --> 00:47:25,596 چه وحشتناک 580 00:47:26,180 --> 00:47:29,683 تنها چیزی که نانسی می‌خواست این بود که پسرتون رو ملاقات کنه 581 00:47:30,392 --> 00:47:33,937 که ببینه پسرمون جونش رو در ازای چیز ارزشمندی فدا کرده 582 00:47:35,230 --> 00:47:38,066 در ازای جون پسرک شما و بزرگ شدنش 583 00:47:39,693 --> 00:47:41,111 اما همسرتون این اجازه رو بهش نداد 584 00:47:41,820 --> 00:47:46,115 نانسی عزیزم رو تهدید کرد و گفت اجازه نداره دیگه هرگز باهاش تماس بگیره 585 00:47:46,116 --> 00:47:49,703 یه بار دیگه برای این‌که موضعم رو بدونین عرض می‌کنم 586 00:47:50,954 --> 00:47:55,291 اقدامات همسر بنده، چه در گذشته و چه در زمان حال 587 00:47:55,292 --> 00:47:59,504 کاملا... کاملا نابخشودنی هستن 588 00:47:59,505 --> 00:48:03,132 پرواضحه که رفتارش به طرز شرم‌آوری سنگدلانه بوده 589 00:48:03,133 --> 00:48:05,301 و می‌خوام بدونین که ما دیگه باهم زندگی نمی‌کنیم 590 00:48:05,302 --> 00:48:08,346 متاسفم که این رو می‌شنوم 591 00:48:08,347 --> 00:48:11,557 و بابت شوک وارده و درد و عذابی که با ارسال 592 00:48:11,558 --> 00:48:15,686 اون کتاب و عکس‌ها بهتون تحمیل کردم هم عذر می‌خوام 593 00:48:15,687 --> 00:48:18,606 نیازی نیست. اتفاقا خوب شد که بلاخره حقیقت ماجرا رو فهمیدم 594 00:48:18,607 --> 00:48:20,192 سال‌های زیادی از این ماجرا گذشته 595 00:48:21,026 --> 00:48:22,110 ...خب 596 00:48:23,487 --> 00:48:24,821 ازتون متشکرم آقای راونسکرافت 597 00:48:25,906 --> 00:48:26,865 ...تنها 598 00:48:27,616 --> 00:48:31,828 تنها خواسته‌ای که الان دارم ...تنها چیزی که بهش امید دارم 599 00:48:32,913 --> 00:48:36,124 یک جور مصالحه و بخششه 600 00:48:38,043 --> 00:48:39,628 منظورم برای خودم و نیکولاسه 601 00:48:41,713 --> 00:48:44,340 ما هم مثل شما و خانواده‌تون 602 00:48:44,341 --> 00:48:48,262 سال‌های سال از سنگدلی همسرم رنج بردیم 603 00:48:51,932 --> 00:48:55,143 البته آقای راونسکرافت 604 00:49:02,818 --> 00:49:03,819 ممنونم 605 00:49:05,112 --> 00:49:06,071 متشکرم 606 00:49:07,322 --> 00:49:08,323 خواهش می‌کنم 607 00:49:09,783 --> 00:49:11,702 مرد بیچاره و رقت‌انگیزیه 608 00:49:12,661 --> 00:49:14,161 فکر کنم خودش هم به خوبی آگاهه 609 00:49:14,162 --> 00:49:17,332 که نقش فرعی این داستانه 610 00:49:18,500 --> 00:49:22,588 و حالا علیه زن خودش موضع گرفته بود 611 00:49:37,895 --> 00:49:38,896 نیک؟ 612 00:49:42,566 --> 00:49:45,777 نیکولاس عزیزم، چی شده؟ 613 00:49:47,237 --> 00:49:48,238 نیکولاس 614 00:49:48,864 --> 00:49:50,406 باهام حرف بزن 615 00:49:50,407 --> 00:49:51,658 کجایی؟ 616 00:49:52,242 --> 00:49:53,076 گندش بزنن 617 00:49:54,703 --> 00:49:55,621 خدای من 618 00:49:58,999 --> 00:50:01,334 به سرویس پیام صوتی او2 خوش آمدید 619 00:50:01,335 --> 00:50:02,836 ...شماره‌ای که با آن تماس گرفته‌اید 620 00:50:07,174 --> 00:50:09,476 .وای. این کار رو نکن تو رو خدا این کار رو باهام نکن 621 00:50:11,720 --> 00:50:14,138 به سرویس پیام صوتی او2 خوش آمدید 622 00:50:14,139 --> 00:50:16,016 ...شماره‌ای که با آن تماس گرفته‌اید در حال حاضر 623 00:50:23,315 --> 00:50:25,817 ...ازت متنفرم! ازت 624 00:51:24,289 --> 00:51:25,814 [ سه تماس از دست رفته از مامان ] 625 00:51:25,838 --> 00:51:33,838 « مترجم: عاطفه بدوی » ::. Atefeh Badavi .:: 626 00:51:46,523 --> 00:51:48,734 نیکولاس تمایلی نداره از جاش تکون بخوره 627 00:51:50,027 --> 00:51:52,029 فقط نیاز داره چشم‌هاش رو ببنده 628 00:51:53,864 --> 00:51:56,074 می‌خواد تا ابد همین‌جا بمونه 629 00:51:57,951 --> 00:52:01,371 جایی که می‌دونه می‌تونه خود واقعیش باشه 630 00:52:01,395 --> 00:52:21,395 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین .:: FilmKio.Com ::.