1 00:00:57,831 --> 00:01:03,198 قوی‌تر از همیشه باشید به امید ایرانی آزاد 2 00:01:03,336 --> 00:01:05,823 ‫- ببخشید ‫- اشکال نداره 3 00:01:07,708 --> 00:01:09,457 چی می‌خوای بدونی؟ 4 00:01:11,333 --> 00:01:13,666 یه لحظه، روی ضبط نبود 5 00:01:17,042 --> 00:01:18,016 ردیف شد 6 00:01:20,208 --> 00:01:22,999 ...جوری که تصادف اون پسربچه رو توصیف کردی 7 00:01:23,458 --> 00:01:26,249 خوندنش واسه آدم سخته چون می‌دونیم زندگی خودت بوده 8 00:01:26,500 --> 00:01:28,916 به نظرت یه نفر می‌تونه فقط از روی تجربیاتش بنویسه؟ 9 00:01:37,250 --> 00:01:38,957 یالا بپر 10 00:01:41,667 --> 00:01:43,374 یالا !بپر 11 00:01:47,958 --> 00:01:50,541 که من رو به سمت... یه داستان جالب هدایت کرد 12 00:01:50,750 --> 00:01:52,699 و تصمیم گرفتم اون رو وارد کتابی کنم که در حال نوشتنش بودم 13 00:01:52,792 --> 00:01:53,653 همین و بس 14 00:01:53,708 --> 00:01:55,707 چیز بیش‌تری نیست خودت تو کتابم حضور داری 15 00:01:56,458 --> 00:01:58,416 و با این حال شناختی روت ندارم 16 00:01:58,750 --> 00:02:01,082 چیزی که می‌دونم اینه که به نظرم آدم جالبی هستی و این واقعیه 17 00:02:01,292 --> 00:02:03,749 ولی در هر حال باید اول با من آشنا بشی 18 00:02:04,167 --> 00:02:06,791 من واقعیم الان روبروت نشستم 19 00:02:07,208 --> 00:02:08,874 آره، واقعی هستی 20 00:02:09,208 --> 00:02:11,374 ...پس، برای سرهم کردن داستانت 21 00:02:11,583 --> 00:02:13,416 اول از همه به یه چیز واقعی نیاز داری 22 00:02:13,625 --> 00:02:15,749 خودت همیشه میگی کتابات ترکیبی از واقعیت و خیالن 23 00:02:15,958 --> 00:02:18,666 و همین باعث می‌شه بخوایم واقعیت رو از خیال جدا کنیم 24 00:02:19,333 --> 00:02:20,582 هدفت همینه؟ 25 00:02:25,583 --> 00:02:26,916 خیلی‌خب برو بیرون 26 00:02:31,417 --> 00:02:32,582 !اسنوپ، بیا 27 00:02:34,125 --> 00:02:36,332 بذار خشکت کنم حالا خوشگل و تمیز شدی 28 00:02:36,542 --> 00:02:37,791 دیگه گِلی نیستی 29 00:02:44,375 --> 00:02:46,166 اگه خودت جای من بودی در مورد چی می‌نوشتی؟ 30 00:02:46,792 --> 00:02:49,541 ساموئله داره طبقه‌ی بالا کار می‌کنه شوهرمه 31 00:02:52,375 --> 00:02:54,707 خب، چی نظر تو رو به خودش جلب می‌کنه؟ 32 00:02:54,917 --> 00:02:57,207 چی تو رو در حد انفجار عصبانی می‌کنه؟ 33 00:02:57,417 --> 00:02:59,749 پایان‌نامه و درست رو فراموش کن 34 00:02:59,958 --> 00:03:01,666 من نمی خوام نویسنده بشم 35 00:03:01,875 --> 00:03:05,249 مشکلی نیست، لازم نیست نویسنده بشی فقط حرف بزن، همین‌جوری که الان داریم حرف می‌زنیم 36 00:03:05,458 --> 00:03:07,416 دیگه نمی خوای بازم ازت سوال بپرسم؟ 37 00:03:07,625 --> 00:03:11,291 البته که می خوام ولی می‌تونیم یه گپی هم بزنیم 38 00:03:11,792 --> 00:03:13,791 شاید بهتر باشه نفری یه سوال از همدیگه بپرسیم 39 00:03:14,000 --> 00:03:17,749 تا اینجوری هیچ‌کس خسته نشه مثل یه گفتگوی معمولی 40 00:03:18,958 --> 00:03:20,832 ...واقعاً دوست داری بدونی 41 00:03:21,042 --> 00:03:23,666 که چی نظر تو رو جلب می‌کنه؟ بی‌خیال، معلومه که دوست دارم 42 00:03:24,375 --> 00:03:26,749 من هیچ‌وقت کسی رو نمی‌بینم کُل طول روز اینجا کار می‌کنم 43 00:03:26,958 --> 00:03:29,107 این تویی که میای به دیدنم معلومه که نظرم رو به خودت جلب می‌کنی 44 00:03:30,620 --> 00:03:32,620 خیلی‌خب 45 00:03:33,208 --> 00:03:34,291 من می‌دوئم 46 00:03:34,750 --> 00:03:37,082 جزو کارای موردعلاقه‌مه 47 00:03:37,292 --> 00:03:39,541 حس نشئه شدن بهم دست میده انگار مواد زدم 48 00:03:40,917 --> 00:03:43,582 خب تا چه حد با مواد آشنایی داری؟ 49 00:03:43,792 --> 00:03:45,166 این سوال بعدیمه 50 00:03:45,708 --> 00:03:46,916 موضوع مهمیه واقعاً 51 00:03:47,958 --> 00:03:49,957 شاید بهتر باشه همه چی رو ننویسی 52 00:03:50,208 --> 00:03:51,541 نه، مطمئناً این‌کار رو نمی‌کنم 53 00:04:00,333 --> 00:04:03,957 بهت که گفته بودم باید می‌رفتیم گرونوبل 54 00:04:04,625 --> 00:04:07,249 اشکالی نداره جواب‌هات رو یادداشت می‌کنم 55 00:04:07,458 --> 00:04:11,249 ولی خیلی ازت سوال دارم شاید وقتش رو نداشته باشی 56 00:04:11,833 --> 00:04:15,249 نگران زمان نباش اینجا هیچ مشکلی با زمان نداریم 57 00:04:15,750 --> 00:04:16,666 خیلی‌خب ردیفه 58 00:04:16,875 --> 00:04:18,874 می خوام در مورد داستان‌پردازی ...باهات حرف بزنم 59 00:04:19,208 --> 00:04:20,582 من از ورزش خوشم نمیاد 60 00:04:20,792 --> 00:04:21,957 مهم‌ترینش همینه 61 00:04:22,208 --> 00:04:24,999 پیاده‌روی؟ شاید دویدن؟ نه 62 00:04:25,875 --> 00:04:27,541 خیلی‌خب، صحیح فهمیدم 63 00:04:28,708 --> 00:04:29,608 ...پس 64 00:04:30,500 --> 00:04:31,666 ...تو 65 00:04:40,708 --> 00:04:42,791 واقعاً دیگه ادامه دادنش ممکن نیست، نه؟ 66 00:04:43,000 --> 00:04:44,374 آره، پیچیده شد 67 00:04:44,583 --> 00:04:46,666 فکر کنم بهتره تمومش کنیم، زویی 68 00:04:50,333 --> 00:04:53,499 خیلی زود میام گرونوبل و باهات تماس می‌گیرم، چطوره؟ 69 00:05:00,458 --> 00:05:01,832 شرمنده بابتش 70 00:05:05,958 --> 00:05:07,832 به زودی می‌بینمت - آره، البته - 71 00:05:10,470 --> 00:05:18,470 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 72 00:07:01,875 --> 00:07:02,999 مراقب باش 73 00:07:41,208 --> 00:07:41,908 ....بابا 74 00:07:42,000 --> 00:07:43,082 مامان؟ 75 00:07:43,528 --> 00:07:44,834 !مامان 76 00:07:49,750 --> 00:07:51,041 !مامان، زود باش بیا 77 00:08:36,792 --> 00:08:38,192 !بله 78 00:08:38,207 --> 00:08:39,541 نه، نمی‌دونم 79 00:08:39,750 --> 00:08:42,456 تکونش ندادم اصلاً بهش دست نزدم 80 00:08:43,082 --> 00:08:45,582 نفس نمی‌کشه واسه‌همین بهتون زنگ زدم 81 00:08:47,500 --> 00:08:50,541 نه، خواهش می‌کنم بیاید نمی‌تونم همه‌ی سوالاتتون رو جواب بدم 82 00:08:53,542 --> 00:08:56,541 نه، تکون نمی‌خوره خواهش می‌کنم فقط خودتون رو برسونید 83 00:09:05,750 --> 00:09:07,332 ساموئل مالسکی... 84 00:09:07,542 --> 00:09:09,791 جسدش زیر کلبه‌ی کوهستانیش پیدا شده 85 00:09:42,250 --> 00:09:43,832 برش گردونید 86 00:09:47,417 --> 00:09:48,666 تمام قد بگیر 87 00:09:49,792 --> 00:09:51,082 از نمای نزدیک هم بگیر 88 00:09:53,750 --> 00:09:55,624 من نظریات اولیه رو مطرح می‌کنم 89 00:09:55,833 --> 00:09:58,499 قبل از نتیجه‌گیری اِعمالشون کن 90 00:09:58,833 --> 00:10:02,666 خراش‌های سطحی و موازی روی دست‌ و ساعدش مشاهده می‌شه 91 00:10:02,875 --> 00:10:05,707 به نظر می‌رسه جسد یک یا دو متر به خاطر برخوردی که داشته سُر خورده 92 00:10:05,917 --> 00:10:08,957 قبل از اینکه در وضعیت نهایی و درازکش قرار بگیره 93 00:10:09,792 --> 00:10:13,374 هماتوم لوب گیجگاهی سمت چپ که به دلیل ضربه‌ی مغزی کُشنده ایجاد شده 94 00:10:13,583 --> 00:10:16,999 که نشون‌دهنده‌ی برخورد سر با یه جسم دارای لبه‌ی ضخیم در محیط بوده 95 00:10:17,208 --> 00:10:19,916 یا یه ضربه‌ی شدید به سر 96 00:10:20,958 --> 00:10:24,374 محل آسیب با موقعیتی که جسد پیدا شده جور درنمیاد 97 00:10:24,583 --> 00:10:28,249 بنابراین ضربه قبل از برخورد بدن به زمین وارد شده 98 00:10:30,042 --> 00:10:32,124 در نتیجه هنوز نمی‌تونیم با قطعیت بگیم 99 00:10:32,333 --> 00:10:35,707 که جراحت در نتیجه‌ی یه شاخ به شاخ شدن بوده یا در اثر یه ضربه بوده 100 00:10:36,042 --> 00:10:40,416 در این مرحله نمی‌تونیم دخالت یه شخص ثالث رو رد کنیم 101 00:10:42,500 --> 00:10:44,291 پس، مثل همیشه پیش میریم 102 00:10:44,667 --> 00:10:46,707 علت مرگ: آسیب به سر 103 00:10:46,917 --> 00:10:48,707 :تشخیص پزشکی قانونی 104 00:10:49,083 --> 00:10:51,374 ممکنه تصادفی یا عمدی بوده باشه 105 00:10:51,917 --> 00:10:55,916 برای فهمیدن حقیقت باید نتایج آزمایش سم‌شناسی رو ببینیم 106 00:12:00,000 --> 00:12:05,749 «تجزیه و تحلیل یک سقوط» 107 00:12:47,708 --> 00:12:48,999 مرسی که اومدی 108 00:12:50,583 --> 00:12:52,582 خیلی عجبیه که دوباره تو این وضعیت همدیگه رو می‌بینیم 109 00:12:52,917 --> 00:12:54,117 همین‌طوره 110 00:12:56,500 --> 00:12:59,457 نمی‌دونستم انقدر ارتفاعش بلنده 111 00:13:02,083 --> 00:13:03,041 بیا 112 00:13:07,667 --> 00:13:10,082 خیلی وقته اینجا زندگی می‌کنی؟ 113 00:13:10,708 --> 00:13:13,082 هنوز دو سال نشده 114 00:13:14,417 --> 00:13:16,124 ساموئل اینجا بزرگ شده بود 115 00:13:16,333 --> 00:13:17,582 ...اینجا 116 00:13:29,042 --> 00:13:33,707 چطوری قراره انجامش بدیم؟ ...قراره ازم یه چندتا سوال بپرسی 117 00:13:34,125 --> 00:13:37,666 واقعاً ببخشید که از آخرین‌باری که همدیگه رو دیدیم فرانسویم بهتر نشده 118 00:13:37,875 --> 00:13:39,374 انگلیسی هم ردیفه 119 00:13:43,708 --> 00:13:45,707 چندبار ازت بازجویی کردن؟ 120 00:13:46,375 --> 00:13:49,416 یه بار همین‌جا پلیس‌ها ازم بازجویی کردن 121 00:13:49,625 --> 00:13:52,166 و یه بار هم قاضی بازپرس ازم بازجویی کرد 122 00:13:53,833 --> 00:13:57,791 می‌تونی بهم بگی در مورد روز مرگ اون چی بهشون گفتی؟ 123 00:13:58,000 --> 00:13:58,666 آره، البته 124 00:13:58,875 --> 00:14:02,166 همه چی رو بهشون گفتم از وقتی که پیش یه دانشجو بودم 125 00:14:02,375 --> 00:14:04,374 تا وقتی که آمبولانس رسید اینجا 126 00:14:04,708 --> 00:14:07,124 با یه دختره وسط یه جلسه بودم 127 00:14:07,333 --> 00:14:09,832 ...و ساموئل 128 00:14:10,042 --> 00:14:13,416 شروع به پخش کردن یه آهنگ تکراری کرد تا کفر من رو دربیاره و دختره رو مجبور کنه بره 129 00:14:13,458 --> 00:14:16,249 بهشون گفتی که آهنگ رو پخش می‌کرده تا کفر تو رو دربیاره؟ 130 00:14:16,458 --> 00:14:17,416 نه 131 00:14:18,333 --> 00:14:22,041 فقط گفتم با صدای خیلی بلندی آهنگ گذاشته بود و بی‌خیال جلسه شدیم 132 00:14:22,250 --> 00:14:25,582 چون اون داشت مصاحبه رو ضبط می‌کرد و اصلاً امکان‌پذیر نبود 133 00:14:27,000 --> 00:14:29,749 می خوام مو به مو واسم تعریف کنی 134 00:14:30,500 --> 00:14:33,499 همه چی رو بهم بگو یعنی دقیقاً نحوه‌ی تعریف کردنت رو بگو 135 00:14:35,458 --> 00:14:38,999 بهشون گفتم مصاحبه رو تموم کردم 136 00:14:40,000 --> 00:14:41,124 و اون دختره رفت 137 00:14:41,333 --> 00:14:43,749 ...و رفتم طبقه‌ی بالا تو اتاق‌خوابم 138 00:14:43,958 --> 00:14:46,999 و از اونجا دیدم که دنیل داره میره پیاده‌روی 139 00:14:47,375 --> 00:14:48,749 مدرسه نبود؟ 140 00:14:48,958 --> 00:14:51,416 نه، فقط دو روز در هفته در گرونوبل میره مدرسه 141 00:14:51,792 --> 00:14:52,999 الان چند سالشه؟ 142 00:14:53,208 --> 00:14:54,166 یازده سالشه 143 00:14:58,083 --> 00:15:00,332 ...خب، بعد از رفتن دختره 144 00:15:02,417 --> 00:15:04,457 ساموئل واسه دیدنم اومد به اتاق‌خواب 145 00:15:04,667 --> 00:15:07,791 و یه کم در مورد اینکه قراره روزمون رو چطوری بگذرونیم حرف زدیم 146 00:15:08,000 --> 00:15:09,666 واقعاً حرف خاصی بین‌مون رد و بدل نشد 147 00:15:13,875 --> 00:15:17,499 برگشت طبقه‌ی بالا تا تو اتاق زیرشیروونی کار کنه و منم تو تختخوابم کار می‌کردم 148 00:15:18,250 --> 00:15:20,582 می‌نوشتی؟ با کامپیوترت؟ 149 00:15:20,792 --> 00:15:22,749 بله، یه ترجمه رو تموم کردم 150 00:15:23,000 --> 00:15:26,207 در ازای پول مضاعف واسه چندتا روزنامه‌ی هفتگی آلمانی کار ترجمه انجام میدم 151 00:15:27,417 --> 00:15:28,541 ...و 152 00:15:29,500 --> 00:15:32,957 صدای کار کردنش و پخش آهنگش رو از بالا می‌شنیدم 153 00:15:33,208 --> 00:15:35,707 ...به مدت حدوداً، فکر کنم 154 00:15:36,000 --> 00:15:37,166 یه ده دقیقه‌ای شد 155 00:15:37,542 --> 00:15:40,874 بعدش گوش‌گیر تو گوشم گذاشتم چون می‌خواستم یه چرتی بزنم 156 00:15:42,250 --> 00:15:43,416 ...بعدش 157 00:15:44,042 --> 00:15:45,416 خوابم برد 158 00:15:47,833 --> 00:15:49,832 ...و یک ساعت بعدش بود فکر کنم 159 00:15:50,208 --> 00:15:52,541 ...صدای جیغ دنیل رو شنیدم و 160 00:15:56,292 --> 00:15:59,874 حتماً یکی از گوش‌گیرا تو خواب افتاده بود چون صداش من رو از خواب بیدار کرد 161 00:16:00,625 --> 00:16:03,749 و هنوز صدای آهنگ میومد ...رفتم طبقه‌ی پایین و 162 00:16:04,333 --> 00:16:05,457 آره همین بود 163 00:16:06,708 --> 00:16:09,457 زنگ زدم به آمبولانس و اونا 30 دقیقه بعد خودشون رو رسوندن 164 00:16:20,417 --> 00:16:22,499 می‌تونم یه نگاهی به دور و بر بندازم؟ - البته - 165 00:16:28,458 --> 00:16:31,541 از کجا می خوای شروع کنی؟ باید چیزی رو توضیح بدم؟ 166 00:16:32,625 --> 00:16:33,791 آره، شاید 167 00:16:34,292 --> 00:16:35,707 آره ...خب، اینجا 168 00:16:35,917 --> 00:16:37,666 اینجا غذا می‌خوریم 169 00:17:04,080 --> 00:17:04,980 ...پس 170 00:17:05,583 --> 00:17:06,749 اینجا کار می‌کرده؟ 171 00:17:06,958 --> 00:17:08,915 آره، اتاق زیرشیروونی رو عایق‌بندی می‌کرد 172 00:17:10,375 --> 00:17:13,749 و وقتی داشتی چرت می‌زدی دقیقاً بالای سرت بود؟ 173 00:17:26,791 --> 00:17:28,749 بعدش قرار بود به اینجا رسیدگی کنه 174 00:17:28,958 --> 00:17:31,207 می‌خواستیم اتاق‌هامون رو به طور کوتاه‌مدت اجاره بدیم 175 00:18:11,500 --> 00:18:13,541 پس، در حال کار روی این قسمت بود؟ 176 00:18:13,750 --> 00:18:15,041 سه روزی می‌شد، آره 177 00:18:17,875 --> 00:18:19,541 ...و پنجره 178 00:18:20,083 --> 00:18:22,582 وقتی آمبولانس رسید باز بود؟ 179 00:18:23,000 --> 00:18:24,166 آره، باز بود 180 00:18:25,958 --> 00:18:27,957 عادت داشت بازش بذاره؟ 181 00:18:28,917 --> 00:18:31,041 ...واقعاً در موردش مطمئن نیستم، چون که 182 00:18:31,250 --> 00:18:32,874 گاهی‌اوقات هوای اتاق رو عوض می‌کرد 183 00:18:33,083 --> 00:18:35,124 تا از شر گرد و غبار چوب‌ها راحت بشه 184 00:18:35,333 --> 00:18:38,707 آدم بی‌پروایی بود؟ یعنی تا حالا دیده بودی حین کار، خطر کنه؟ 185 00:18:39,042 --> 00:18:42,957 نه، اون خیلی محتاط و دقیق بود به آرومی کارش رو انجام می‌داد 186 00:18:52,042 --> 00:18:53,957 ...هیچ دلیلی وجود داشته که اون 187 00:18:54,167 --> 00:18:57,124 ...به پنجره تکیه بده تا تو 188 00:18:57,333 --> 00:18:58,082 یا دنیل رو صدا کنه؟ 189 00:18:58,292 --> 00:19:03,207 نه، وقتی مشغول کارش می‌شد مخصوصاً وقتی مشغول زدن آهنگش می‌شد 190 00:19:04,792 --> 00:19:06,957 یه جورایی ارتباط خودش رو با دنیا قطع می‌کرد 191 00:19:07,208 --> 00:19:09,749 پس هیچ‌‌وقت من یا دنیل رو از این بالا صدا نمی‌زد 192 00:19:11,625 --> 00:19:13,791 ...به هر حال، با توجه به ارتفاعِ 193 00:19:16,917 --> 00:19:18,249 لبه‌ی پنجره 194 00:19:21,208 --> 00:19:22,541 مست نبود؟ 195 00:19:22,750 --> 00:19:24,041 نه، هیچ‌وقت تو طول روز مشروب نمی‌خورد 196 00:19:24,500 --> 00:19:26,249 مخصوصاً موقع کارش 197 00:19:35,292 --> 00:19:36,291 ...عزیزم 198 00:19:37,750 --> 00:19:40,874 پاشو دست و صورتت رو بشور و لباس بپوش دیگه روز شده باید بیدار بشی 199 00:19:43,375 --> 00:19:46,041 عزیزم، می‌دونم سخته واسه خودم هم سخته 200 00:19:46,458 --> 00:19:48,666 و یه مدتی همین‌جوری قراره بهمون سخت بگذره 201 00:19:50,000 --> 00:19:53,999 ولی باید سعی‌مون رو بکنیم ...و به کارایی که قبلاً می‌کردیم ادامه بدیم چون 202 00:19:58,417 --> 00:20:01,457 ببین، مونیکا اومده دیدنت واست ترامیسو درست کرده 203 00:20:04,417 --> 00:20:06,707 نمی‌تونی کُل روز رو تو اتاقت بمونی و بیرون نری 204 00:20:06,917 --> 00:20:09,666 اون بیرون خیلی قشنگه و اسنوپ هم نیاز داره بره بیرون 205 00:20:18,042 --> 00:20:20,374 دنیل، میای باهامون غذا بخوری؟ 206 00:20:20,917 --> 00:20:22,041 می خوام بخوابم 207 00:20:22,250 --> 00:20:25,832 باشه، اول همراهمون غذا بخور بعدش می‌تونی بخوابی 208 00:21:00,792 --> 00:21:02,291 درک نمی‌کنم 209 00:21:03,667 --> 00:21:05,707 هیچ‌کس درک نمی‌کنه 210 00:21:05,917 --> 00:21:07,457 نمی‌تونیم درک کنیم 211 00:21:12,417 --> 00:21:13,916 باید درکش کنم 212 00:21:20,083 --> 00:21:23,457 اون فال‌گیری که در موردش واست تعریف کردم رو یادته؟ 213 00:21:23,667 --> 00:21:25,832 همونی که وقتی آلن مُرد رفتم دیدنش؟ 214 00:21:27,000 --> 00:21:28,291 مونیکا؟ 215 00:21:28,583 --> 00:21:29,457 خودم دوست دارم 216 00:21:29,667 --> 00:21:31,457 ...ترجیح میدم راجع به اون چیزی نگی 217 00:21:31,667 --> 00:21:33,666 اون خیلی بهم کمک کرد 218 00:21:33,875 --> 00:21:35,166 ولی اون بچه‌س 219 00:21:35,500 --> 00:21:36,707 همه چی رو با هم قاتی نکن 220 00:21:36,917 --> 00:21:38,291 من با مونیکا در موردش حرف می‌زنم 221 00:21:38,500 --> 00:21:40,541 اون قبلاً به بچه‌ها هم کمک کرده 222 00:21:43,750 --> 00:21:44,666 یه کم می خوای؟ 223 00:21:54,750 --> 00:21:56,374 چی نیاز داری؟ 224 00:21:57,000 --> 00:21:58,457 هیچی، همین‌جوری راحتم 225 00:22:09,125 --> 00:22:11,916 شک و تردیدت رو بذار کنار ممکنه به پسره کمک کنه 226 00:22:12,125 --> 00:22:14,999 اون چیزایی رو حس می‌کنه که ما قادر به حس کردنش نیستیم 227 00:22:16,750 --> 00:22:18,291 وینسنت، یه دوست قدیمیه که وکیله 228 00:22:18,500 --> 00:22:20,582 مونیکا، مادرخونده‌ی دنیله 229 00:22:22,417 --> 00:22:24,832 بهت زنگ میزنم - اگه غذا خورد بهم خبر بده - 230 00:22:30,208 --> 00:22:31,249 بشقاب؟ 231 00:22:43,208 --> 00:22:44,999 خیلی از گریه کردن خسته شدم 232 00:22:45,208 --> 00:22:47,416 واقعاً مسخره‌س خیلی خسته شدم 233 00:22:48,833 --> 00:22:50,707 پنیر پارمسان می‌خوای؟ - آره، حرف نداره - 234 00:22:50,917 --> 00:22:54,041 نمی‌دونم فلفل کجاس - نگرانش نباش، خودم پیداش می‌کنم - 235 00:22:56,875 --> 00:22:59,874 خب، همون‌طور که خودت هم می‌دونی ...گزارش کالبدشکافی در مورد علت مرگ 236 00:23:00,208 --> 00:23:01,624 قاطع نیست 237 00:23:02,000 --> 00:23:05,749 بخش پزشکی قانونی شواهد دقیق و کافی نداره 238 00:23:05,958 --> 00:23:06,916 ...ولی 239 00:23:08,708 --> 00:23:10,582 ...چیزی که می‌تونیم ازش دفاع کنیم 240 00:23:10,667 --> 00:23:14,416 اینه که اون از پنجره‌ی اتاق زیرشیروونی افتاده 241 00:23:15,417 --> 00:23:17,666 به سقف سوله برخورد کرده 242 00:23:17,875 --> 00:23:20,791 ممکنه سرش یه جایی همین‌جاها به لبه‌‌ش برخورد کرده باشه 243 00:23:23,458 --> 00:23:24,499 می‌بینی؟ 244 00:23:25,500 --> 00:23:27,707 ،بعدش روی زمین فرود اومده 245 00:23:27,917 --> 00:23:29,332 تقریباً تو این ناحیه افتاده 246 00:23:29,750 --> 00:23:33,541 به نظر می‌رسه تواناییش رو داشته که یک یا دو متر خودش رو روی زمین بکشه 247 00:23:33,750 --> 00:23:37,166 قبل از اینکه تو موقعیت نهاییش نقش زمین بشه 248 00:23:37,375 --> 00:23:40,124 این‌جوری می‌تونیم خون روی برف رو توضیح بدیم 249 00:23:40,958 --> 00:23:42,207 ولی یه چندتا مشکل داریم 250 00:23:42,417 --> 00:23:45,499 اول اینکه اونا هیچی روی سقف سوله پیدا نکردن، نه دی‌اِن‌ایی نه چیزی 251 00:23:46,042 --> 00:23:49,666 و این سه تا لکه‌ی خونی که اینجا روی دیوار پاشیده 252 00:23:50,750 --> 00:23:54,624 به نظر می‌رسه خیلی با فرضیه‌ی ضربه‌ی سر به سقف سوله‌مون جور درنمیاد 253 00:23:55,333 --> 00:23:58,291 قاضی از یه متخصص می‌خواد این مسئله رو روشن کنه 254 00:23:59,208 --> 00:24:01,957 و خودت وقتی دیدیش چی به ذهنت رسید؟ 255 00:24:04,292 --> 00:24:07,832 نمی‌دونم من تحلیل‌گر الگوی پاشیده‌شدن خون نیستم 256 00:24:08,542 --> 00:24:11,749 ولی یکی رو می‌شناسم که خیلی وارده 257 00:24:12,333 --> 00:24:13,916 میرم نظر اون رو می‌پرسم 258 00:24:27,125 --> 00:24:29,374 ...یه مشکل دیگه هم داریم 259 00:24:29,583 --> 00:24:31,041 اون کبودی روی دستت 260 00:24:32,667 --> 00:24:36,291 ممکنه به نظر برسه به خاطر دعوا یا تقلا ایجاد شده 261 00:24:38,500 --> 00:24:39,582 اونا هم دیدنش؟ 262 00:24:40,042 --> 00:24:43,166 همون شب من رو موردبررسی قرار دادن آستینام رو بالا زده بودم و دیدنش 263 00:24:43,375 --> 00:24:45,374 و فوراً واسه‌شون توضیح دادی؟ 264 00:24:45,583 --> 00:24:47,541 دقیقاً می‌دونستم چطوری کبود شده می‌خوای نشونت بدم؟ 265 00:24:49,750 --> 00:24:52,916 وقتی تو آشپزخونه‌م همیشه‌ی خدا دستام رو به اینجا می‌کوبم 266 00:24:53,250 --> 00:24:54,749 وقتی تکون می‌خورم 267 00:24:55,250 --> 00:24:58,791 مسخره‌س چندین بار تو اون هفته این اتفاق افتاد 268 00:24:58,958 --> 00:25:01,124 و بهشون گفتم خیلی سریع پوستم دچار کبودی می‌شه 269 00:25:01,333 --> 00:25:03,874 و می‌تونن از دنیل بپرسن چون همیشه‌ی خدا صدای برخورد من با اُپن رو می‌شنوه 270 00:25:04,625 --> 00:25:05,624 خیلی‌خب خوبه 271 00:25:10,167 --> 00:25:13,749 همون‌طور که متوجهی دفاع کردن از یه سقوط تصادفی کار آسونی نیست 272 00:25:13,958 --> 00:25:17,124 با توجه به ارتفاع لبه‌ی پنجره 273 00:25:17,458 --> 00:25:20,499 ...به خاطرهمین یه تحقیقات انجام می‌شه برای 274 00:25:23,083 --> 00:25:24,332 ...و تو هم 275 00:25:25,167 --> 00:25:26,499 "مرگ مشکوک" 276 00:25:26,708 --> 00:25:29,916 و تو هم شاهدی هستی که تو پرونده درگیره چون تنها فرد حاضر در صحنه‌ی جرم بودی 277 00:25:31,167 --> 00:25:32,957 و البته همسرش هم هستی 278 00:25:34,792 --> 00:25:36,791 حالا گشتن دنبال غریبه‌هایی ...که پا به اینجا گذاشتن 279 00:25:37,000 --> 00:25:40,999 و موقعی که تو خواب بودی و دنیل بیرون در حال پیاده‌روی بوده اون رو کُشتن 280 00:25:41,208 --> 00:25:42,832 یه استراتژی به دردنخوره 281 00:25:43,042 --> 00:25:44,874 ساموئل هیچ دشمنی نداشته 282 00:25:44,875 --> 00:25:45,249 !بسه 283 00:25:45,250 --> 00:25:45,707 !بس کن 284 00:25:46,500 --> 00:25:47,916 من اون رو نکشتم 285 00:25:52,167 --> 00:25:53,666 مسئله این نیست 286 00:25:54,292 --> 00:25:55,457 جدی میگم 287 00:25:58,000 --> 00:26:01,499 باید شخصیت ساموئل رو به دقت مرور کنیم 288 00:26:02,167 --> 00:26:03,582 این اواخر درگیر مشکل خاصی بوده؟ 289 00:26:05,667 --> 00:26:08,999 ...موردی هست که بشه با خودکشی 290 00:26:09,250 --> 00:26:10,374 تطابقش داد؟ 291 00:26:16,667 --> 00:26:18,041 مشخصه که در موردش فکر کردم 292 00:26:18,250 --> 00:26:21,332 ولی نمی‌تونم تصور بکنم با حضور دنیل این دور و بر یه همچین کاری بکنه 293 00:26:21,333 --> 00:26:24,332 نمی‌تونم این مورد رو تو مغزم فرو کنم 294 00:26:27,667 --> 00:26:30,457 آره، ولی بهترین دفاعیه‌مون احتمالاً همین باشه 295 00:26:30,458 --> 00:26:32,624 ...یعنی اگه تو رو متهم کنن 296 00:26:33,250 --> 00:26:34,666 تنها دفاعیه‌مون همینه 297 00:26:35,667 --> 00:26:37,416 ولی به نظرم اون اُفتاده 298 00:26:39,208 --> 00:26:41,041 هیچ‌کس باور نمی‌کنه 299 00:26:42,708 --> 00:26:44,207 منم باور نمی‌کنم 300 00:26:46,917 --> 00:26:48,291 سیگار لازمم 301 00:27:17,708 --> 00:27:18,749 وینست 302 00:27:19,500 --> 00:27:22,249 یه چیزی می خوام بهت بگم 303 00:27:23,833 --> 00:27:25,499 ...حدود شیش ماه پیش 304 00:27:26,292 --> 00:27:28,166 ...نمی‌ دونم ساموئل 305 00:27:28,542 --> 00:27:31,124 !یه چندتا قرص خورده بود یا نه 306 00:27:31,500 --> 00:27:34,541 مست و پاتیل کف زمین پیداش کردم 307 00:27:34,750 --> 00:27:36,957 استفراغ کرده بود صبح خیلی زود بود 308 00:27:37,875 --> 00:27:39,874 ...داخل استفراغش یه سری 309 00:27:40,083 --> 00:27:40,999 ...نقاط سفید بود 310 00:27:41,208 --> 00:27:44,624 و یادمه با خودم فکر کردم نکنه اینا قرص باشه؟ 311 00:27:46,458 --> 00:27:47,416 واقعاً؟ 312 00:27:48,250 --> 00:27:50,207 در موردش با هم حرف زده بودید؟ 313 00:27:50,417 --> 00:27:52,499 نه، نمی‌خواست راجع بهش حرف بزنه 314 00:27:53,167 --> 00:27:54,374 دنیل هم این صحنه رو دید؟ 315 00:27:54,440 --> 00:27:54,604 .نه 316 00:27:56,000 --> 00:27:58,582 اونوقت با یه دکتر تماس نگرفتی؟ 317 00:27:58,792 --> 00:28:02,207 نه، اون‌موقع چندان بهش توجهی نکردم ...ولی الان که بهش فکر می‌کنم 318 00:28:02,417 --> 00:28:05,999 به نظر می‌رسه احتمالاً اقدام به خودکشی بوده 319 00:28:11,708 --> 00:28:13,332 کسی از این ماجرا خبر داره؟ 320 00:28:13,356 --> 00:28:13,536 نه 321 00:28:17,750 --> 00:28:19,124 بهت زنگ میزنم 322 00:28:19,148 --> 00:28:19,335 باشه 323 00:28:20,577 --> 00:28:20,858 خداحافظ 324 00:29:23,875 --> 00:29:25,291 نورش خیلی زیاده؟ 325 00:29:26,458 --> 00:29:28,416 می خوای پرده‌ها رو یه کم بکشم؟ 326 00:29:29,292 --> 00:29:30,582 من راحتم 327 00:29:30,792 --> 00:29:31,666 واقعاً؟ 328 00:29:33,208 --> 00:29:36,666 در مورد دعواهای والدینت بهم نگفتی 329 00:29:39,208 --> 00:29:42,624 منظورت چیه؟ من واقعاً چیزی یادم نمیاد 330 00:29:44,750 --> 00:29:48,457 وقتی شروع به داد زدن می‌کردن ترجیحم این بود که اونجا نباشم 331 00:29:48,917 --> 00:29:52,082 می‌تونی بهم بگی کدوم‌شون بیش‌تر عصبانی می‌شد؟ 332 00:29:53,458 --> 00:29:54,374 نه 333 00:29:57,375 --> 00:30:01,166 روزی که پدرت مُرد هم به خاطرهمین رفتی پیاده‌روی؟ 334 00:30:01,375 --> 00:30:03,916 نه، فقط حس پیاده‌روی داشتم 335 00:30:05,542 --> 00:30:08,499 گفتی وقتی داشتی می‌رفتی صدای حرف زدن والدینت رو شنیدی؟ 336 00:30:08,917 --> 00:30:11,291 یادته در مورد چی حرف می‌زدن؟ 337 00:30:12,125 --> 00:30:14,416 کم و بیش ولی دعوا نمی‌کردن 338 00:30:16,750 --> 00:30:19,624 نتونستم حرفاشون رو بشنوم ...ولی دعوا نمی‌کردنـ 339 00:30:19,833 --> 00:30:22,457 پس نمی‌دونی دعوا می‌کردن یا نه 340 00:30:22,667 --> 00:30:26,249 قابل تشخیص بود می‌تونستم بفهمم که دعوا نمی‌کردن 341 00:30:26,583 --> 00:30:29,541 دنیل، صدای آهنگ بلند بود تو بیرون بودی 342 00:30:29,750 --> 00:30:32,666 اونا طبقه‌ی دوم داخل اتاق خواب‌ مادرت بودن 343 00:30:33,042 --> 00:30:34,916 چطور انقدر با اطمینان می‌تونی بگی؟ 344 00:30:35,292 --> 00:30:37,999 اصلاً موندم صداشون رو می‌شنیدی یا نه 345 00:30:38,208 --> 00:30:40,707 من زیر پنجره‌ی باز بودم 346 00:30:40,917 --> 00:30:42,582 می‌دونم چی شنیدم 347 00:30:51,667 --> 00:30:52,749 تموم شد؟ 348 00:30:54,042 --> 00:30:57,457 از کجا می‌تونی انقدر مطمئن بگی کجا بودی؟ 349 00:30:57,917 --> 00:30:59,832 ...چون که 350 00:31:00,042 --> 00:31:01,916 به چسب روی سوله دست زدم 351 00:31:03,333 --> 00:31:04,624 چسب؟ 352 00:31:05,000 --> 00:31:06,457 ...وقتی اومدیم اینجا 353 00:31:06,667 --> 00:31:09,791 بابا چسب‌هایی با بافت‌های مختلف ...همه جا کشید 354 00:31:10,000 --> 00:31:11,666 تا بتونم راهم رو پیدا کنم 355 00:31:12,417 --> 00:31:16,166 الان واقعاً نیازی بهشون ندارم ولی هنوز هم بهشون دست می‌‌زنم 356 00:31:16,375 --> 00:31:18,124 هر تیکه‌ش حس متفاوتی بهم میده 357 00:31:18,333 --> 00:31:19,582 اشتباه نمی‌گیرم‌شون 358 00:31:20,833 --> 00:31:22,832 چسب روی سوله رو لمس کردم 359 00:31:24,625 --> 00:31:26,291 به خاطرهمین می‌دونم زیر پنجره بودم 360 00:31:26,625 --> 00:31:27,203 خیلی‌خب 361 00:31:33,833 --> 00:31:35,832 حرفایی که بهم زدی رو واسه‌شون ترجمه کردم 362 00:31:36,042 --> 00:31:37,874 ولی فرانسوی حرف نمی‌زدم 363 00:31:38,083 --> 00:31:40,291 تو این مرحله میزان صدا اهمیت داره 364 00:31:40,500 --> 00:31:43,041 و زبان فرانسوی برای همه راحت‌تره 365 00:31:43,875 --> 00:31:46,082 هلن، آهنگ رو پخش کن 366 00:31:52,208 --> 00:31:53,291 خوب پیش رفت؟ 367 00:31:53,500 --> 00:31:55,374 آره، خبر خاصی نبود 368 00:31:55,583 --> 00:31:57,166 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 369 00:31:57,375 --> 00:32:01,249 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 370 00:32:01,625 --> 00:32:02,707 از من نمی‌پرسی؟ 371 00:32:02,917 --> 00:32:05,749 پیش خودم فکر کردم می‌خوای به کار کردن تو اتاق زیرشیروونی ادامه بدی؟ 372 00:32:06,667 --> 00:32:07,916 آهنگ رو قطع کنید 373 00:32:08,292 --> 00:32:09,249 قطعش کن 374 00:32:09,917 --> 00:32:10,362 خب؟ 375 00:32:10,838 --> 00:32:12,207 چیزی شنیدی؟ 376 00:32:13,458 --> 00:32:16,082 دوباره انجامش میدیم این دفعه صداش رو بلندتر کن 377 00:32:16,792 --> 00:32:19,999 بلندتر؟ ولی من اصلاً داد نمی‌زدم 378 00:32:20,208 --> 00:32:23,832 هدف بازآفرینی مجدد صحنه اینه که یه درجه صدای قابل‌قبول ایجاد کنیم 379 00:32:24,833 --> 00:32:26,499 وینسنت، من اصلاً داد نمی زدم 380 00:32:27,417 --> 00:32:31,041 اون بلندتر از این میزان حرف نمی‌زده پسرش میگه صداشون آروم بوده 381 00:32:31,250 --> 00:32:34,291 اینجوری مشخص نمی‌شه موسیقی صداشون رو خفه می‌کرده 382 00:32:35,000 --> 00:32:36,416 موکلم میگه داد نمی‌زده 383 00:32:36,625 --> 00:32:38,124 الان هم داد نزنه 384 00:32:39,625 --> 00:32:40,582 خانم؟ 385 00:32:40,792 --> 00:32:42,624 لطفاً سرجای خانم وویتر وایسا 386 00:32:42,833 --> 00:32:45,291 بیاید داخل، لطفاً 387 00:32:46,875 --> 00:32:48,207 آهنگ رو پخش کنید 388 00:32:48,500 --> 00:32:49,832 !آهنگ رو پخش کنید 389 00:32:52,500 --> 00:32:53,832 خوب پیش رفت؟ 390 00:32:54,042 --> 00:32:55,374 آره، خبر خاصی نبود 391 00:32:55,833 --> 00:32:57,457 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 392 00:32:57,667 --> 00:33:00,416 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 393 00:33:07,750 --> 00:33:09,582 دوباره بریم، بلندترش کن 394 00:33:10,583 --> 00:33:11,582 خوب پیش رفت؟ 395 00:33:11,792 --> 00:33:13,332 آره، خبر خاصی نبود 396 00:33:14,208 --> 00:33:15,332 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 397 00:33:15,542 --> 00:33:18,957 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 398 00:33:19,250 --> 00:33:21,041 از من نمی‌پرسی؟ 399 00:33:21,250 --> 00:33:23,666 پیش خودم فکر کردم می‌خوای به کار کردن تو اتاق زیرشیروونی ادامه بدی؟ 400 00:33:24,667 --> 00:33:25,749 آهنگ رو قطع کن 401 00:33:27,125 --> 00:33:28,582 حالا صدا رو شنیدن 402 00:33:28,792 --> 00:33:29,624 خوبه 403 00:33:30,583 --> 00:33:32,582 می‌دونید که خیلی مسخره‌س؟ 404 00:33:32,792 --> 00:33:34,874 نظرت رو واسه خودت نگه‌دار 405 00:33:35,875 --> 00:33:37,999 صداشون آرو‌م‌تر بود همچین تُنی نداشت 406 00:33:38,208 --> 00:33:41,582 ولی خودت دیدی که صداشون رو نمی‌شنیدی 407 00:33:43,667 --> 00:33:44,916 درسته؟ 408 00:33:47,375 --> 00:33:50,457 می‌تونیم واسه آخرین‌بار از داخل کلبه شروع کنیم؟ 409 00:33:50,792 --> 00:33:52,582 دوباره با صداهای آروم‌تر؟ 410 00:33:54,500 --> 00:33:55,291 شدنیه 411 00:34:20,375 --> 00:34:21,832 یه اشتباهی کردم 412 00:34:22,208 --> 00:34:22,957 آهنگ رو قطع کن 413 00:34:23,167 --> 00:34:26,291 من به این چسب دست زده بودم داخل خونه بودم 414 00:34:28,333 --> 00:34:29,416 همه چی رو با هم قاتی کردم 415 00:34:29,625 --> 00:34:31,207 ولی با حرفی که بهمون زدی فرق داره، دنیل 416 00:34:31,417 --> 00:34:34,832 زویی سولیدور موقع رفتن دیده که تو رفتی بیرون 417 00:34:35,167 --> 00:34:38,416 و مامانت گفته بعد از رفتن زویی با پدرت حرف زده 418 00:34:38,875 --> 00:34:40,332 همه چی رو با هم قاتی کردم 419 00:34:41,292 --> 00:34:42,707 همه چی رو با هم قاتی کردی 420 00:36:31,792 --> 00:36:34,166 بعدازظهر سختی بود، نه؟ 421 00:36:40,333 --> 00:36:41,582 از دستم خودم عصبانیم 422 00:36:42,958 --> 00:36:45,499 ...فکر می‌کردم مطمئنم و بعدش 423 00:36:45,833 --> 00:36:47,749 ولی دروغ نگفتی، مگه نه؟ 424 00:36:52,542 --> 00:36:55,249 نمی خوام خاطراتت رو تغییر بدی 425 00:36:55,875 --> 00:36:58,916 باید دقیقاً همون چیزی رو بهشون بگی که تو خاطرته 426 00:36:59,875 --> 00:37:01,166 من هیچ آسیبی بابتش نمی‌بینم 427 00:37:06,125 --> 00:37:07,499 دستت رو بده بهم 428 00:37:16,958 --> 00:37:18,457 الان چیکار کنیم؟ 429 00:37:21,125 --> 00:37:22,416 مشروب می‌خوری؟ 430 00:37:22,792 --> 00:37:23,791 ویسکی؟ 431 00:37:26,417 --> 00:37:27,332 بیا اینجا 432 00:37:29,417 --> 00:37:30,457 ببخشید 433 00:37:34,875 --> 00:37:36,166 ...فقط می‌تونم بگم که 434 00:37:36,583 --> 00:37:40,916 بازجویی ادامه داره و ممکنه یه مدتی طول بکشه 435 00:37:41,125 --> 00:37:43,666 الان هشت ساعته که داخل هستن 436 00:37:43,875 --> 00:37:45,457 ایشون تو دردسر افتادن؟ 437 00:37:45,833 --> 00:37:47,957 ساندرا وویتر تو هیچ دردسری نیفتاده 438 00:37:48,167 --> 00:37:49,874 اون روی ادعای بی‌گناهیش ایستادگی می‌کنه 439 00:37:50,083 --> 00:37:51,957 بنابراین خبری از هیچ‌گونه اعترافی نیس 440 00:37:52,167 --> 00:37:55,499 مطمئنید؟ چون ما در مورد یه فیلم ضبط شده شنیدیم 441 00:37:55,708 --> 00:37:57,207 این فیلم اتهام‌برانگیز نیست؟ 442 00:37:57,750 --> 00:37:59,541 گوش نمی‌دید چی میگم 443 00:37:59,750 --> 00:38:03,832 ایشون در جایگاه متهم قرار نگرفته پس هیچ چیز اتهام‌برانگیزی وجود نداره 444 00:38:04,042 --> 00:38:06,332 این به اصطلاح فیلمی که بهش اشاره می‌کنید تا الان که افسانه‌ای بیش نبوده 445 00:38:06,542 --> 00:38:08,374 و ما هم هیچ دسترسی‌ای بهش نداریم 446 00:38:08,583 --> 00:38:10,999 پس تائید می‌کنید که یه فیلم وجود داره؟ 447 00:38:11,667 --> 00:38:15,541 نه. من هیچی رو تائید نمی‌کنم دقیقاً برعکسش رو گفتم 448 00:38:15,750 --> 00:38:18,166 اگه چیز جدیدی پیدا نکردن پس چرا ایشون احضار شدن؟ 449 00:38:18,375 --> 00:38:20,541 دیگه نمی‌دونم چی بهتون بگم 450 00:38:20,750 --> 00:38:23,332 ما خودمون هم هنوز نفهمیدیم ممنون 451 00:38:25,500 --> 00:38:26,707 ممنون که اومدید 452 00:38:27,875 --> 00:38:30,249 بیانیه‌ی دادستان رو اعلام می‌کنم 453 00:38:31,958 --> 00:38:35,666 خب، ساندرا وویتر امروز ساعت 8 صبح متهم شناخته شد 454 00:38:36,042 --> 00:38:40,082 تحقیقات شواهدی رو نشون داده که این تصمیم رو تصدیق می‌کنه 455 00:38:40,333 --> 00:38:41,874 ...سه مورد شواهد منحصر به فرد 456 00:38:42,708 --> 00:38:45,874 از الگوی پاشیدگی خون آقای مالسکی داریم 457 00:38:46,083 --> 00:38:48,624 که در محل اقامت این زوج پیدا شده 458 00:38:48,833 --> 00:38:53,457 که نشون‌دهنده‌ی اینه که ممکنه یه ضربه‌ی شدید به سرش وارد شده باشه 459 00:38:53,667 --> 00:38:56,707 اون هم وقتی که روی بالکن طبقه‌ی سوم بوده 460 00:38:57,208 --> 00:38:58,582 ...به علاوه 461 00:38:58,833 --> 00:39:01,166 ...بازآفرینی مجدد صحنه که سه روز پیش انجام شد 462 00:39:01,375 --> 00:39:04,541 چندین موردی که دارای مغایرت بود رو واسه‌مون روشن کرد 463 00:39:04,875 --> 00:39:05,957 ...در نهایت 464 00:39:06,167 --> 00:39:11,332 یه فایل روی فلشی که متعلق به آقای مالسکی بوده پیدا شده 465 00:39:11,583 --> 00:39:14,082 ...تنها چیزی که فعلاً می‌تونم راجع بهش بگم 466 00:39:14,292 --> 00:39:17,499 اینه که یه فایل صوتی از صدای این زوجه 467 00:39:17,708 --> 00:39:19,916 که روز قبل از مرگ آقای مالسکی ضبط شده 468 00:39:22,792 --> 00:39:26,541 دارم بهت میگم اون خودش نمی‌تونه واسه امضا بیاد 469 00:39:26,750 --> 00:39:30,332 چون اون رو تو ساختمان دادگستری نگه داشتن 470 00:39:30,625 --> 00:39:33,374 پس من، وینسنت رنزی ...به عنوان وکیلش 471 00:39:33,583 --> 00:39:36,457 میام مدارکش رو واسش می‌گیرم 472 00:39:37,250 --> 00:39:39,332 نه، ساعت 11 نمی‌تونم بیام 473 00:39:39,958 --> 00:39:42,249 تا 20 دقیقه‌ی دیگه می‌تونم اونجا باشم؟ 474 00:39:43,250 --> 00:39:45,541 باشه ممنون، خودم رو می‌رسونم 475 00:39:45,833 --> 00:39:47,166 خبرای خوب دارم 476 00:39:47,917 --> 00:39:51,582 قاضی امروز بعدازظهر دا سیلوا نیست بولنه 477 00:39:53,000 --> 00:39:54,166 من میرم بانک 478 00:39:54,375 --> 00:39:55,999 می‌شه خونه رو وثیقه گذاشت؟ 479 00:39:58,500 --> 00:40:02,041 ارزشش کم‌تر از حدانتظارمون بود اونا مشکل مالی داشتن 480 00:40:02,250 --> 00:40:03,791 بحث اعتبار معوقه‌ش و مسائل دیگه هم مطرحه 481 00:40:04,000 --> 00:40:06,874 بانک فقط تا سقف پنجاه هزار اعتبار میده 482 00:40:07,083 --> 00:40:10,291 وثیقه‌ش باید بالاتر از این حرفا بشه 483 00:40:11,417 --> 00:40:13,374 پسرش شاهده 484 00:40:13,583 --> 00:40:15,541 تو دادگاه شهادت میده 485 00:40:15,750 --> 00:40:19,957 مسلماً خطر این وجود داره که از طرف مادرش تحت فشار قرار بگیره 486 00:40:20,167 --> 00:40:21,457 ...به همین دلیل 487 00:40:21,667 --> 00:40:24,707 من با آزادی به قید وثیقه موافق نیستم 488 00:40:24,917 --> 00:40:29,416 ازتون تقاضا دارم خانم وویتر رو تحت بازداشت در انتظار محاکمه قرار بدید 489 00:40:29,917 --> 00:40:32,416 ممنون شما بفرمایید، خانم بوداود 490 00:40:32,625 --> 00:40:35,832 خانم قاضی، چطور می‌تونیم ...احتمال فرار رو در نظر بگیریم 491 00:40:36,042 --> 00:40:38,207 اون هم در حالی که ایشون در قبال پسرش مسئوله 492 00:40:38,625 --> 00:40:39,874 اصلاً با عقل جور درنمیاد 493 00:40:40,083 --> 00:40:42,082 اون هم در قبال یه کودک کم‌بینا؟ 494 00:40:42,292 --> 00:40:44,749 و چهره‌ی ایشون در تمومی رسانه‌ها پخش شده 495 00:40:44,958 --> 00:40:47,957 جدا کردن این مادر و پسر می‌تونه ضربه‌ی روحی پسر رو تشدید کنه 496 00:40:48,167 --> 00:40:51,374 اون تو سن چهار سالگی دچار یه تصادف شده 497 00:40:51,583 --> 00:40:52,582 که به بیناییش آسیب زده 498 00:40:52,792 --> 00:40:54,541 ،اون یه پسر آسیب دیده‌س 499 00:40:54,542 --> 00:40:57,124 هم از نظر روانی و هم از نظر عاطفی 500 00:41:00,083 --> 00:41:01,832 خانم بوداود، واکنش‌تون چیه؟ 501 00:41:02,542 --> 00:41:06,207 تصمیم قاضی انقدر دور از انتظار بود که شایسته‌ی تحسینه 502 00:41:06,417 --> 00:41:09,874 ایشون از تسلیم شدن در برابر واکنش‌های سرکوب‌گرانه امتناع کردن 503 00:41:10,083 --> 00:41:12,541 که نشونه‌ی خوبیه مخصوصاً در خصوص همچین پرونده‌ای 504 00:41:12,750 --> 00:41:16,124 ...ما احساس می‌کنیم آزادی تحت نظارت مقام قضایی 505 00:41:16,333 --> 00:41:18,541 روی ضعف پرونده تاکید داره 506 00:41:18,750 --> 00:41:20,291 آیا خیال موکل‌تون راحت شده؟ 507 00:41:23,250 --> 00:41:26,332 در رابطه با پرونده‌ی اتهام قتل این یه تصمیم دور از انتظاره 508 00:41:26,542 --> 00:41:28,999 و به نظر می‌رسه قاضی ژانویه این درخواست رو رد کرده 509 00:41:29,208 --> 00:41:32,124 واکنش‌های سالن دادگاه واقعاً شدید بوده 510 00:41:32,500 --> 00:41:35,541 نقل قول می‌کنم "این تصمیم خطرناکه" 511 00:41:35,750 --> 00:41:38,541 "مظنون، شاهد اصلی رو دوباره می‌بینه" 512 00:41:38,750 --> 00:41:41,957 "واقعاً محاکمه‌ی پیش رو نگران کننده‌س" 513 00:41:54,292 --> 00:41:56,082 چطور تونستی در موردش بهم نگی؟ 514 00:41:56,292 --> 00:41:57,874 اصلاً خبر نداشتم ضبطش کرده 515 00:41:58,083 --> 00:41:59,124 !اصلاً هر چی 516 00:41:59,333 --> 00:42:01,916 روز قبل از مرگش با هم دعواتون شده بوده 517 00:42:19,625 --> 00:42:21,082 ...اون فایل صوتی 518 00:42:21,667 --> 00:42:23,374 واقعیت نیست 519 00:42:24,750 --> 00:42:26,041 شاید بخشی از واقعیت باشه 520 00:42:26,292 --> 00:42:30,332 اگه آدم یه لحظه‌ی تنش‌زا رو تو زندگیش تجربه کنه ...یه اوج‌گیری به شدت احساسی، و روش متمرکز بشه 521 00:42:30,542 --> 00:42:32,624 معلومه که همه چی خرد و خاکشیر می‌شه 522 00:42:32,958 --> 00:42:36,874 ممکنه مثل یه مدرک انکارناپذیر به نظر برسه ولی درواقع همه چی رو از مسیرش منحرف می‌کنه 523 00:42:37,167 --> 00:42:40,457 اون واقعیت نیست، فقط صداهامونه درسته، ولی هویت‌مون نیست 524 00:42:40,667 --> 00:42:42,999 واقعیت واسه‌ی من پشیزی اهمیت نداره باشه؟ 525 00:42:43,792 --> 00:42:45,541 ...باید همون درکی رو از خودت داشته باشی 526 00:42:45,792 --> 00:42:47,749 که دیگران نسبت بهت دارن 527 00:42:47,958 --> 00:42:49,791 و حقیقت واسه دادگاه اهمیتی نداره 528 00:42:50,000 --> 00:42:52,791 نمی‌دونستم محاکمه‌ای در کاره - خب، در کاره - 529 00:43:03,792 --> 00:43:06,874 ...حالا، چیزی که واقعاً می‌تونیم روش حساب کنیم 530 00:43:07,917 --> 00:43:09,874 اینه که چه کسایی دور و برت هستن 531 00:43:10,083 --> 00:43:11,457 کسی دور و بر من نیست 532 00:43:11,667 --> 00:43:12,916 چرا، دنیل هست 533 00:43:13,792 --> 00:43:15,291 دنیل مهمه 534 00:43:16,792 --> 00:43:19,374 ...تو و ساموئل 535 00:43:19,583 --> 00:43:21,082 دوستی نداشتید؟ 536 00:43:21,292 --> 00:43:25,374 هیچ‌وقت نباید میومدیم اینجا، من دوست نداشتم تو لندن خیلی خوشحال بودم 537 00:43:28,292 --> 00:43:29,791 خواسته‌ی خودش بود خیلی اصرار کرد 538 00:43:30,000 --> 00:43:32,916 می‌گفت هیچ‌جوره حواسش از کارش پرت نمی‌شه 539 00:43:33,333 --> 00:43:35,749 مشکلات مالی‌مون حل می‌شه 540 00:43:41,833 --> 00:43:46,332 منم اون گوه‌دونیم رو تو آلمان ول کردم و آخر و عاقبتم شد گیر کردن تو گوه‌دونی اون 541 00:43:46,542 --> 00:43:48,499 خیلی مسخره‌س، مگه نه؟ 542 00:43:56,625 --> 00:43:57,541 سلام 543 00:44:00,000 --> 00:44:01,374 سلام، عزیزکم 544 00:44:03,250 --> 00:44:04,749 ...ایشون خانم برگر هستن 545 00:44:04,958 --> 00:44:07,416 توسط وزیر دادگستری منصوب شدن 546 00:44:08,958 --> 00:44:10,707 وینسنت رنزی با نور کار می‌کنم 547 00:44:11,167 --> 00:44:14,166 ...اون مرتب میاد اینجا تا 548 00:44:14,917 --> 00:44:16,707 پیش تو و پیش دنیل باشه 549 00:44:17,292 --> 00:44:19,207 هر چند وقت یکبارش حالا مشخص می‌شه 550 00:44:19,417 --> 00:44:21,332 ...ایشون اینجاس تا 551 00:44:22,333 --> 00:44:24,999 مطمئن بشه همه چی خوب پیش میره 552 00:44:25,375 --> 00:44:29,082 و اینکه هیچ‌کس سعی نکنه دنیل رو تحت‌تاثیر قراره بده 553 00:44:29,292 --> 00:44:33,624 یا مجبورش کنه حرفی رو توی دادگاه بزنه که دلش نمی‌خواد 554 00:44:34,250 --> 00:44:37,874 قاضی گفتن جلوی ایشون باید فرانسوی صحبت کنید 555 00:44:40,208 --> 00:44:41,166 باشه 556 00:44:44,833 --> 00:44:45,916 همین دیگه 557 00:44:47,958 --> 00:44:50,166 می‌تونم خصوصی با دنیل صحبت کنم؟ 558 00:44:53,417 --> 00:44:54,791 خیلی‌خب ما هم بریم دیگه؟ 559 00:44:55,083 --> 00:44:55,916 بهت زنگ میزنم 560 00:44:56,125 --> 00:44:59,291 مامانت بهمون فضا میده تا با همدیگه آشنا بشیم 561 00:45:06,000 --> 00:45:07,666 اسم من مارجه 562 00:45:08,333 --> 00:45:10,124 قراره زیاد همدیگه رو ببینیم 563 00:45:11,083 --> 00:45:12,999 می‌دونی چرا اینجام؟ 564 00:45:13,792 --> 00:45:15,124 مشکلی باهاش نداری؟ 565 00:45:16,542 --> 00:45:18,416 می‌تونی من رو دوست خودت بدونی 566 00:45:19,500 --> 00:45:21,624 یا نه هر طور میل خودته 567 00:45:21,875 --> 00:45:22,874 نظرت چیه؟ 568 00:45:23,833 --> 00:45:25,291 ...مشکلی نیست 569 00:45:26,250 --> 00:45:28,374 لزومی نداره با هم دوست باشیم 570 00:45:31,792 --> 00:45:34,624 خب، من اینجام تا از شهادت تو محافظت کنم 571 00:45:35,208 --> 00:45:37,416 ...قانون من رو فرستاده 572 00:45:37,875 --> 00:45:40,207 و قانون نمی‌تونه با کسی دوست بشه 573 00:45:40,417 --> 00:45:43,499 وگرنه نمی‌تونست دوست بقیه هم باشه 574 00:45:43,708 --> 00:45:46,166 و قانون باید برای همه یکسان اجرا بشه 575 00:45:47,458 --> 00:45:49,999 پس تو راست میگی من نمی‌تونم باهات دوست بشم 576 00:45:51,208 --> 00:45:54,624 اگه هر چیز غیرعادی‌ای رو حس کردی باید با من درمیون بذاری 577 00:45:54,958 --> 00:45:57,624 اگه دیدی مشکلی وجود داره 578 00:45:57,833 --> 00:45:58,749 نمی‌دونم 579 00:45:59,083 --> 00:46:00,791 مثلاً با مامانت 580 00:46:01,000 --> 00:46:02,457 در رابطه با دادگاه 581 00:46:04,292 --> 00:46:08,041 من فقط با دوستام در مورد مسائل این‌چنینی حرف می‌زنم 582 00:46:10,833 --> 00:46:11,791 درسته 583 00:46:12,458 --> 00:46:15,166 ولی شاید این‌دفعه چاره‌ی دیگه‌ای نداشته باشی 584 00:46:37,042 --> 00:46:39,249 ...با چیپس شکلاتی... 585 00:46:41,500 --> 00:46:42,957 ...با تمشک 586 00:46:44,250 --> 00:46:46,957 می‌دونم اینجا نیست ولی می‌خوام 587 00:46:52,958 --> 00:46:55,457 ...جوراب‌های دوشس 588 00:46:57,167 --> 00:46:58,041 چی؟ 589 00:46:59,208 --> 00:47:02,249 ...جوراب‌های دوشس 590 00:47:35,625 --> 00:47:37,957 اون یکی از معدود افرادی بود که می‌شناختمش 591 00:47:38,167 --> 00:47:39,749 ...وقتی پا به داخل اتاق می‌ذاشت 592 00:47:40,208 --> 00:47:41,999 یه چیزی عوض می‌شد 593 00:47:42,208 --> 00:47:44,332 فضای اطراف عوض می‌شد 594 00:47:44,667 --> 00:47:47,624 و به نظرم جذابه، مگه نه؟ 595 00:47:47,833 --> 00:47:50,332 من عاشق جذابیتش شدم 596 00:47:54,542 --> 00:47:59,207 کُل زندگیم رو بر پایه‌ی درک نکردن خانواده و دوستام گذروندم 597 00:48:00,083 --> 00:48:03,457 ...و اون سر رسید و من حس کردم 598 00:48:04,750 --> 00:48:08,624 حرفاش رو می‌فهمم علامت‌هایی که واسم می‌فرسته رو درک می‌کنم 599 00:48:10,583 --> 00:48:12,457 لزوماً باهمدیگه اتفاق‌نظر نداشتیم 600 00:48:12,667 --> 00:48:14,332 ...ولی 601 00:48:16,000 --> 00:48:18,041 ولی حرفایی داشتیم که واسه همدیگه تعریف کنیم 602 00:48:19,000 --> 00:48:21,624 و بعداً وقتی که از پیشم رفت متوجهش شدم 603 00:48:22,292 --> 00:48:23,957 از پیشم رفت رو نگو 604 00:48:25,000 --> 00:48:27,082 فقط روی خودش تمرکز کن 605 00:48:27,833 --> 00:48:29,124 نحوه‌ی آشنایی‌تون رو بگو 606 00:48:31,125 --> 00:48:34,874 وقتی با همدیگه آشنا شدیم اون تازه تو دانشگاه لندن مشغول به کار شده بود 607 00:48:36,375 --> 00:48:38,124 پس رفتیم با هم تو یه خونه زندگی کنیم 608 00:48:40,083 --> 00:48:42,041 اون معلم معرکه‌ای بود 609 00:48:42,542 --> 00:48:46,666 یه روش خاصی داشت که باعث می‌شد همه چی سرزنده و امکان‌پذیر به نظر برسه 610 00:48:46,875 --> 00:48:48,124 معرکه بود 611 00:48:51,000 --> 00:48:53,207 ولی واقعاً تنها همین کفایت نمی‌کرد 612 00:48:54,000 --> 00:48:55,041 ...پس 613 00:48:55,750 --> 00:48:59,124 در اعماق وجودش کاری که واقعاً دلش می‌خواست انجام بده نویسندگی بود 614 00:48:59,750 --> 00:49:02,291 و چندین سال در حال کار روی یه رمان بود 615 00:49:02,500 --> 00:49:04,499 در حال تقلا کردن تماشاش می‌کردم کار سختی بود 616 00:49:10,167 --> 00:49:11,791 ...و به این نتیجه رسیدم که 617 00:49:12,000 --> 00:49:15,874 ...رابطه‌ش با زمان، با کارش 618 00:49:17,000 --> 00:49:18,999 پیچیده‌س ...مثلاً برخلاف من 619 00:49:19,208 --> 00:49:21,541 نه، خودت رو باهاش مقایسه نکن 620 00:49:23,000 --> 00:49:24,832 برگرد به همون جریان رابطه‌تون 621 00:49:28,500 --> 00:49:33,249 رابطه‌ی ما حول محور ایجاد انگیزه‌ در جهت فکر کردن می‌چرخید 622 00:49:33,500 --> 00:49:35,957 حتی اگه به معنی غفلت در قبال چیزای دیگه بود 623 00:49:36,583 --> 00:49:37,791 چیزای دیگه؟ 624 00:49:38,625 --> 00:49:39,541 منظورت دنیله؟ 625 00:49:41,583 --> 00:49:43,416 همون اول دادگاه باید به دنیل اشاره کنیم 626 00:49:43,917 --> 00:49:45,416 منظورم همون تصادفه 627 00:49:45,625 --> 00:49:47,749 خیلی‌خب ...نمی‌دونستم تا این حد 628 00:49:51,875 --> 00:49:53,499 چیزی نیست - چیزی نیست؟ - 629 00:49:54,250 --> 00:49:57,541 ...فقط نمی‌دونستم تا این حد 630 00:49:58,125 --> 00:49:59,457 باید پیش بریم خیلی‌خب 631 00:50:03,250 --> 00:50:05,874 بعد از اون تصادف همه چی عوض شد 632 00:50:07,500 --> 00:50:08,957 دنیل چهار سالش بود 633 00:50:11,292 --> 00:50:15,791 اون روز، ساموئل قرار بود بره از مدرسه بیارتش 634 00:50:16,250 --> 00:50:19,082 ...ولی حس نوشتن اومده بود سراغش و 635 00:50:19,583 --> 00:50:23,707 تو دقیقه‌ی نود به یه پرستاربچه زنگ زده بود و پرستاربچه دیر خودش رو رسونده بود 636 00:50:24,917 --> 00:50:26,082 و اونا داشتن از خیابون رد می‌شدن 637 00:50:26,292 --> 00:50:27,624 که یه موتور به دنیل میزنه 638 00:50:27,833 --> 00:50:30,624 عصب بیناییش به طور دائمی آسیب دید 639 00:50:35,792 --> 00:50:36,999 ...بعد از اون تصادف 640 00:50:38,000 --> 00:50:40,916 ساموئل نسبت بهش دچار وسواس فکری شد 641 00:50:41,125 --> 00:50:42,791 به طور مداوم خودش رو سرزنش می‌کرد 642 00:50:43,000 --> 00:50:45,207 که اگه من سر وقت رفته بودم دنبالش و از این صحبتا 643 00:50:47,750 --> 00:50:50,207 به شدت احساس گناه می‌کرد 644 00:50:53,208 --> 00:50:55,624 و شاید واقعاً هیچ‌وقت نتونست از شر اون احساس گناه راحت بشه 645 00:50:57,000 --> 00:50:59,832 ما یه سال کامل تو بیمارستان بودیم 646 00:51:00,500 --> 00:51:01,749 همراه با دنیل 647 00:51:03,042 --> 00:51:05,707 کم کم مشکلات مالی‌مون شروع شد 648 00:51:07,000 --> 00:51:10,207 و ساموئل شروع به مصرف داروهای ضدافسردگی کرد 649 00:51:12,125 --> 00:51:14,499 می‌شه بی‌خیال این قسمت بشیم، وینسنت؟ 650 00:51:14,708 --> 00:51:18,624 واقعاً دلم می‌خواد از اون و وجهه‌ش محافظت کنم و دنیل رو هم قاتی ماجرا نکنم 651 00:51:21,000 --> 00:51:22,041 سعی‌مون رو می‌کنیم 652 00:51:23,875 --> 00:51:26,249 ولی به این سمت کشیده می‌شه ...من باید 653 00:51:27,333 --> 00:51:29,791 باید به یه سری چیزا اعتراف کنم 654 00:51:31,875 --> 00:51:34,332 ...باید خودت رو آماده کنی 655 00:51:35,000 --> 00:51:38,457 که همه چی رو تعریف کنی و سختی ماجرا اینجاس که فرانسوی باید حرف بزنی 656 00:52:20,458 --> 00:52:25,541 «یک سال بعد» 657 00:52:27,583 --> 00:52:29,374 ...واقعاً دوست داری بدونی 658 00:52:29,583 --> 00:52:32,291 که چی نظر تو رو جلب می‌کنه؟ بی‌خیال، معلومه که دوست دارم 659 00:52:33,208 --> 00:52:35,541 من هیچ‌وقت کسی رو نمی‌بینم کُل طول روز اینجا کار می‌کنم 660 00:52:35,750 --> 00:52:38,166 این تویی که میای به دیدنم معلومه که نظرم رو به خودت جلب می‌کنی 661 00:52:38,610 --> 00:52:39,867 خیلی‌خب 662 00:52:41,417 --> 00:52:42,457 من می‌دوئم 663 00:52:43,083 --> 00:52:45,416 جزو کارای موردعلاقه‌مه 664 00:52:45,625 --> 00:52:47,832 حس نشئه شدن بهم دست میده انگار مواد زدم 665 00:52:49,292 --> 00:52:52,457 خب تا چه حد با مواد آشنایی داری؟ این سوال بعدیمه 666 00:52:54,042 --> 00:52:55,166 موضوع مهمیه واقعاً 667 00:52:56,250 --> 00:52:57,666 شاید بهتر باشه همه چی رو ننویسی 668 00:52:57,875 --> 00:52:59,332 نه، مطمئناً این‌کار رو نمی‌کنم 669 00:53:04,125 --> 00:53:07,624 بهت که گفته بودم باید می‌رفتیم گرونوبل 670 00:53:08,500 --> 00:53:09,416 اشکالی نداره 671 00:53:09,625 --> 00:53:11,291 جواب‌هات رو یادداشت می‌کنم 672 00:53:16,625 --> 00:53:20,124 تائید می‌کنید که این مصاحبه‌ی شما با خانم وویتر بوده؟ 673 00:53:20,458 --> 00:53:21,332 بله 674 00:53:21,625 --> 00:53:25,082 اون از حرف زدن در مورد خودش سر باز می زد ولی با این حال به دیدنش رفتی 675 00:53:25,375 --> 00:53:27,582 رفته بودم تا در مورد کارش حرف بزنم 676 00:53:27,792 --> 00:53:31,082 درسته، ولی به طور مداوم موضوع بحث‌تون عوض می‌شد 677 00:53:31,292 --> 00:53:34,041 به نظرتون ایشون دنبال چی بود؟ 678 00:53:34,500 --> 00:53:37,582 شنیدیمش اون در مورد من سوالاتی پرسید 679 00:53:38,250 --> 00:53:42,332 به نظر می‌رسید بیش‌تر از حرف زدن در مورد من لذت می‌برد تا خودش 680 00:53:43,250 --> 00:53:45,832 شما رو تحریک کرد تا در مورد خودتون حرف بزنید؟ 681 00:53:46,250 --> 00:53:47,291 ...تحریک 682 00:53:48,167 --> 00:53:50,124 نه، همچین‌چیزی نبود 683 00:53:50,333 --> 00:53:52,707 رفتارش فریب‌کارانه نبود آروم بود 684 00:53:52,917 --> 00:53:56,332 به نظرم عادی بود به نظر می‌رسید از این مکالمه داره لذت می‌بره 685 00:53:56,542 --> 00:54:00,707 شما می‌گید آروم بوده ما شنیدیم ساعت 1:45 دقیقه با مشروب ازتون پذیرایی کرده 686 00:54:00,917 --> 00:54:03,457 قبل از رسیدن شما هم در حال خوردن مشروب بود؟ 687 00:54:04,250 --> 00:54:05,041 گمون کنم 688 00:54:05,250 --> 00:54:08,249 ...دارید می‌گید اون تموم تلاشش رو کرد 689 00:54:08,458 --> 00:54:09,749 تا به شما احساس راحتی دست بده 690 00:54:09,958 --> 00:54:14,582 بیش‌تر از اون چیزی بود که از مصاحبه با یه نویسنده انتظار داشتید؟ 691 00:54:14,792 --> 00:54:17,332 نه، به نظرم اینطور نبود 692 00:54:17,583 --> 00:54:20,541 ...به نظر می‌رسید ساندرا ...یعنی خانم وویتر 693 00:54:20,750 --> 00:54:23,624 نیاز به فرار داره نیاز به آروم و ریلکس شدن داره 694 00:54:23,833 --> 00:54:24,832 فرار؟ 695 00:54:25,292 --> 00:54:28,707 ،می‌دونستی ساندرا، البته به قول خودت دوجنس‌گراس؟ 696 00:54:30,500 --> 00:54:31,499 نه 697 00:54:31,542 --> 00:54:33,166 حسش هم نکردی؟ 698 00:54:33,375 --> 00:54:34,291 .نه 699 00:54:35,417 --> 00:54:39,249 اگه با درکی که الان داری ...دوباره به فایل صوتی گوش بدی 700 00:54:40,208 --> 00:54:42,041 می‌تونی اسمش رو بذاری اغواگری؟ 701 00:54:43,833 --> 00:54:47,707 حسش کردم و خودش بهم گفته که ...آنچنان 702 00:54:47,917 --> 00:54:51,457 زندگی اجتماعی پربار و ...فرصت چندانی برای حرف زدن 703 00:54:51,667 --> 00:54:52,874 با آدمای جدید نداره 704 00:54:53,125 --> 00:54:57,041 گمونم می‌تونید اسمش رو ...شکلی از اغواگری بذارید 705 00:54:57,833 --> 00:55:01,457 دادگاه می‌خواد بدونه شما همچین اسمی روش می‌ذارید یا نه 706 00:55:02,375 --> 00:55:03,832 اغواگری، مفهوم‌های متفاوتی داره 707 00:55:04,042 --> 00:55:06,832 ...ولی کلمه‌ی اغواگری همیشه اشاره به 708 00:55:07,375 --> 00:55:08,166 اغوا کردن داره 709 00:55:08,375 --> 00:55:09,707 ...جواب شاهد 710 00:55:09,917 --> 00:55:13,624 به قدرکافی شفافه و همین‌طور مفهومی که از اغوا کردن می‌گیره 711 00:55:13,833 --> 00:55:17,249 خانم وویتر به طور مداوم می‌گفت شما نظرش رو به خودش جلب می‌کنید؟ 712 00:55:17,458 --> 00:55:19,999 می‌خواست تو گرونوبل مصاحبه رو انجام بدید 713 00:55:20,750 --> 00:55:21,749 ...احساس نکردید که 714 00:55:21,958 --> 00:55:23,374 جواب سوال‌تون رو داد 715 00:55:23,583 --> 00:55:26,082 خیلی واضح جواب نداد لطفاً جواب سوال رو بدید، دوشیزه سولیدور 716 00:55:26,500 --> 00:55:28,249 می‌شه من رو خانم صدا کنید؟ 717 00:55:28,792 --> 00:55:31,249 اصلاً دوست ندارم یه وضعیت متاهلی من رو تقلیل بده 718 00:55:31,458 --> 00:55:33,624 البته همچین قصدی نداشتم 719 00:55:33,958 --> 00:55:36,207 تو اون لحظه هیچ‌گونه اغواگری‌ای رو حس نکردم 720 00:55:36,417 --> 00:55:39,082 خب بعدش واست سوال پیش نیومد؟ 721 00:55:40,125 --> 00:55:42,499 به نظرم غیرمعمول بود همین و بس 722 00:55:42,708 --> 00:55:46,832 چه برداشتی از آهنگی که ساموئل مالسکی پخش کرده بود داشتی؟ 723 00:55:48,042 --> 00:55:49,999 به خاطر سرو صدا عصبی شده بودم 724 00:55:50,208 --> 00:55:54,582 انگار بدون اینکه خودش رو نشون بده داشت حضورش رو تحمیل می‌کرد 725 00:55:54,917 --> 00:55:56,457 ...و واکنش ساندرا 726 00:55:56,667 --> 00:55:58,207 واکنشش چی بود؟ 727 00:56:00,333 --> 00:56:02,207 یه کم ناراحت شده بود 728 00:56:02,875 --> 00:56:05,457 و وقتی که آهنگ از اول پخش شد چی؟ 729 00:56:06,083 --> 00:56:07,791 اون مدام داشت پخشش می‌کرد 730 00:56:09,083 --> 00:56:10,541 خب مشخصه 731 00:56:11,000 --> 00:56:12,166 استدلال خوبی بود 732 00:56:12,375 --> 00:56:15,374 ولی تو اون لحظه چه حسی رو به شما القا کرد؟ 733 00:56:16,042 --> 00:56:17,666 به عجیب و غریب بودنش اضافه کرد 734 00:56:18,417 --> 00:56:20,916 ...احساس می‌کردم حضورم کمرنگ شده 735 00:56:22,583 --> 00:56:23,707 آرامشم کم شده 736 00:56:23,917 --> 00:56:25,582 پس مشخصه که عصبی شده بودی 737 00:56:25,792 --> 00:56:28,499 داری حرف تو دهنش می‌ذاری - نه، فقط می‌خوام شفافش کنم - 738 00:56:28,708 --> 00:56:30,332 حس عصبی بودن بهت دست داد؟ 739 00:56:30,583 --> 00:56:31,499 بله 740 00:56:33,250 --> 00:56:36,874 حس کردی آقای مالسکی ...با پخش کردن اون آهنگ 741 00:56:37,083 --> 00:56:40,207 می‌خواد برای مصاحبه‌ی تو ایجاد مزاحمت کنه؟ 742 00:56:41,042 --> 00:56:43,291 اولین فکری که به ذهنم رسید همین بود، آره 743 00:56:44,375 --> 00:56:48,499 ولی سخته از نیت کسی که اصلاً ندیدیش باخبر بشی 744 00:56:49,125 --> 00:56:50,957 !به خاطرهمین بهم حقوق میدن دیگه 745 00:56:52,792 --> 00:56:54,082 ...ساندرا وویتر 746 00:56:54,583 --> 00:56:57,666 شما به دنبال یه عاملی بودی که مصاحبه رو منحرف کنی 747 00:56:58,042 --> 00:56:59,207 درسته؟ 748 00:56:59,417 --> 00:57:00,916 سوالت تلقینیه 749 00:57:01,125 --> 00:57:02,832 هیچ اغواگری‌ای در کار نبود 750 00:57:03,167 --> 00:57:05,166 سوال من مربوط به اون عاملی می‌شه که دنبالش بودید 751 00:57:05,375 --> 00:57:09,416 تو فایل صوتی شما خونگرم و صمیمی هستید می‌خندید، مشروب می‌خورید 752 00:57:09,625 --> 00:57:12,582 از طریق ارتباط برقرار کردن ...با این خانم جوان 753 00:57:12,792 --> 00:57:14,832 دنبال فرار از یه زندگی خانوادگی طاقت‌فرسا بودید؟ 754 00:57:15,042 --> 00:57:17,624 خانم وویتر درخواست ملاقات نداده بود 755 00:57:17,833 --> 00:57:19,791 لطفاً جواب بدید، خانم وویتر 756 00:57:21,625 --> 00:57:23,832 آره، اون واسم شگفت‌انگیز بود 757 00:57:24,125 --> 00:57:26,916 یه مدتی می‌شد که آدم جدیدی رو تو زندگیم ندیده بودم 758 00:57:27,125 --> 00:57:29,374 و آره، مشروب نیاز داشتم 759 00:57:29,583 --> 00:57:33,749 ایشون خانم خیلی بااستعداد و خوبی بود نه چیزی بیش‌تر از این 760 00:57:34,625 --> 00:57:38,416 واقعاً به سختی می‌شد از اون مصاحبه !پایان‌نامه‌ای رو درآورد 761 00:57:38,625 --> 00:57:43,124 بگو بخند با دانشجویی که سوالاتش اون رو به وجد نمیاره هیچ اشکالی نداره 762 00:57:43,333 --> 00:57:46,374 به نظرتون آهنگی که آقای مالسکی ...پخش کرده بود 763 00:57:46,583 --> 00:57:48,541 ...به طور خیلی تهاجمی‌ای 764 00:57:48,750 --> 00:57:50,582 ...نشون‌دهنده‌ی حسادتش نسبت به شما 765 00:57:50,792 --> 00:57:52,957 یا دوشیزه...خانم سولیدور نبود؟ ببخشید 766 00:57:53,167 --> 00:57:55,791 موسیقی کاوری از آهنگ پی آی اِم پی از گروه فیفتی سنته 767 00:57:56,000 --> 00:57:58,207 و یه آهنگ عمیقاً زن‌ستیزانه‌س 768 00:57:58,417 --> 00:58:00,166 نسخه‌ی بی‌کلامش بود 769 00:58:00,375 --> 00:58:01,832 جواب بدید، لطفاً 770 00:58:02,042 --> 00:58:05,791 انتخاب آهنگ شوهرتون برای ابراز حس حسادتش بود؟ 771 00:58:06,000 --> 00:58:06,832 می‌تونم جواب بدم 772 00:58:08,458 --> 00:58:11,957 اون اغلب اون آهنگ رو پخش می‌کرد شک دارم از عمد بوده باشه 773 00:58:13,000 --> 00:58:16,207 اون عاشق آهنگ‌های با صدای بلند بود بهش آرامش می‌داد 774 00:58:17,875 --> 00:58:20,707 ...اون از قصد روی 775 00:58:22,167 --> 00:58:24,041 اسپیکر به فرانسوی چی می‌شه؟ 776 00:58:25,042 --> 00:58:27,666 یه اسپیکر قدرتمند پخشش می‌کرد ببخشید 777 00:58:28,458 --> 00:58:30,416 اون خیلی کار می‌کرد ...همیشه پرسر و صدا بود 778 00:58:30,625 --> 00:58:33,916 خانم سولیدور گفتن به خاطرش مصاحبه رو قطع کردید 779 00:58:34,125 --> 00:58:36,541 حقیقت داره؟ - نه، اون همچین حرفی نزد - 780 00:58:36,750 --> 00:58:37,832 ...اگه وکیل‌ها 781 00:58:38,667 --> 00:58:41,791 مرتب به هر سوال واکنش نشون بدن 782 00:58:42,000 --> 00:58:43,916 واقعاً عصبانی می‌شم 783 00:58:45,042 --> 00:58:46,999 خانم وویتر، سوال رو جواب بدید 784 00:58:49,667 --> 00:58:52,249 صدای آهنگ خیلی بلند بود 785 00:58:52,458 --> 00:58:54,582 ..و وقتی از اول شروع شد 786 00:58:54,792 --> 00:58:57,832 فهمیدم که قرار نیست تموم بشه 787 00:58:59,333 --> 00:59:02,249 اینجوری نمی‌‌تونستیم راحت با هم گفتگو کنیم 788 00:59:02,458 --> 00:59:04,332 ...پس من 789 00:59:05,375 --> 00:59:07,124 ترجیح دادم تموش کنم 790 00:59:07,458 --> 00:59:09,707 خسته بودم؟ آره 791 00:59:09,917 --> 00:59:11,166 ...و یه کم احساس 792 00:59:13,000 --> 00:59:14,874 گیجی و منگی می‌کردم به خاطر شراب 793 00:59:15,625 --> 00:59:19,166 وقتی با همدیگه تنها شدید ازش نخواستید بابت رفتارش توضیحی بده؟ 794 00:59:20,958 --> 00:59:23,124 همون‌طور که گفتم عادتش همین بود 795 00:59:23,333 --> 00:59:24,207 نه 796 00:59:24,875 --> 00:59:27,957 شما میزبان یه خانم جوونِ جذاب بودید 797 00:59:28,167 --> 00:59:31,624 در حالی که شوهرتون اون بالا داشته زحمت می‌کشیده که اصلاً نمی‌شه گفت از سر عادت بوده یا عادیه 798 00:59:31,833 --> 00:59:34,624 اون خبر داشته شما از زن‌ها خوشتون میاد و دیر یا زود خیانت می‌کنید 799 00:59:34,833 --> 00:59:36,416 نامربوط به بحثه 800 00:59:36,625 --> 00:59:37,374 و تبعیض جنسیتیه 801 00:59:37,583 --> 00:59:40,416 اگه جذب یه مرد شده بود دقیقاً همین حرفا رو می‌زدم 802 00:59:40,625 --> 00:59:44,332 ببخشید، ولی اختلافات این زوج مسئله‌ی مهمیه 803 00:59:44,542 --> 00:59:47,374 این وضعیت به طور بی‌طرفانه‌ای عجیبه 804 00:59:47,583 --> 00:59:51,124 گفتید رفتید طبقه‌ی بالا تو اتاق‌تون تا کار کنید و بخوابید 805 00:59:51,333 --> 00:59:54,791 دقیقاً زیر اتاق زیرشیروونی با اون آهنگ کَر کننده 806 00:59:55,000 --> 00:59:58,124 آهنگی که مصاحبه رو خراب کرده بود 807 00:59:58,333 --> 01:00:00,582 تو همچین خونه‌ی بزرگی واقعاً اونجا رو انتخاب کردی؟ 808 01:00:01,000 --> 01:00:04,541 آره، جاییه که من کار می‌کنم همیشه تو تختخواب کار می‌کنم 809 01:00:07,000 --> 01:00:10,207 وقتی ساموئل اومد باهات صحبت کرد هیچ شکایتی بهش نکردی؟ 810 01:00:10,417 --> 01:00:13,707 خیلی عجیبه که آدم به آهنگ کَرکننده‌ی بالای سرش گوش بده 811 01:00:15,625 --> 01:00:17,082 من عادت دارم مشکلی باهاش ندارم 812 01:00:17,292 --> 01:00:19,999 می‌خواستم کار کنم گوش‌گیرهام رو گذاشتم 813 01:00:20,208 --> 01:00:21,249 واسم عادی بود 814 01:00:22,042 --> 01:00:24,041 من تو هر وضعیتی می‌تونم کار کنم 815 01:00:24,250 --> 01:00:26,957 گفتی خسته بودی به خاطر شراب منگ بودی 816 01:00:27,083 --> 01:00:28,957 با این وضع باز هم می‌خواستی کار کنی؟ 817 01:00:29,167 --> 01:00:29,916 آره 818 01:00:30,125 --> 01:00:31,999 و کار هم کردم نه به مدت طولانی 819 01:00:32,208 --> 01:00:33,749 یه کاری بود که باید ترجمه‌ش می‌کردم 820 01:00:33,958 --> 01:00:36,332 می‌خواستم قبل از استراحتم تمومش کنم 821 01:00:36,750 --> 01:00:40,791 همون‌طور که گفتم من تو هر محیطی تحت هر آشوبی می‌تونم کارم رو انجام بدم 822 01:00:41,000 --> 01:00:44,124 ظاهراً شما تو هر جایی و هر زمانی استراحت هم می‌تونید بکنید 823 01:00:44,333 --> 01:00:46,457 پس همه چی گل و بلبل بوده دیگه؟ 824 01:00:51,542 --> 01:00:52,249 حرف دیگه‌ای ندارم 825 01:00:56,167 --> 01:00:57,541 سوال دیگه‌ای ندارم 826 01:01:00,625 --> 01:01:02,749 دنیل، این حرفی نبود که بهمون زده بودی 827 01:01:02,958 --> 01:01:05,832 زویی سولیدور موقع رفتنش دیده از خونه بیرون رفتی 828 01:01:06,042 --> 01:01:09,332 و مامانت گفته بعد از رفتن زویی با بابات حرف زده 829 01:01:10,958 --> 01:01:12,166 همه چی رو با هم قاتی کردم 830 01:01:13,000 --> 01:01:14,249 همه چی رو با هم قاتی کردی 831 01:01:20,500 --> 01:01:22,666 مطمئناً یه مشکلی این وسط هس 832 01:01:22,875 --> 01:01:23,791 درسته؟ 833 01:01:24,000 --> 01:01:26,707 نمی‌شه که همزمان تو دوتا جا باشی 834 01:01:28,208 --> 01:01:30,582 فکر کنم برگشتم داخل خونه 835 01:01:33,333 --> 01:01:37,499 چیزی که اذیتم می‌کنه اینه که چطور قبل از بازآفرینی مجدد صحنه مطمئن بودی؟ 836 01:01:37,875 --> 01:01:40,041 ...بیانیه‌ت رو اظهار کردی 837 01:01:40,250 --> 01:01:42,957 "هر تیکه‌ش حس متفاوتی بهم میده" 838 01:01:43,167 --> 01:01:45,874 "اشتباه نمی‌گیرم‌شون" 839 01:01:46,500 --> 01:01:49,124 "من زیر پنجره‌ی باز بودم" 840 01:01:49,333 --> 01:01:51,124 "می‌دونم چی شنیدم" 841 01:01:51,333 --> 01:01:54,874 بعدش در طول بازآفرینی مجدد صحنه یه حرف کاملاً متفاوت زدی 842 01:01:55,083 --> 01:01:56,832 چطور ممکنه؟ 843 01:01:59,417 --> 01:02:02,457 ...یادمه کجا بودم، ولی 844 01:02:04,958 --> 01:02:08,707 شاید شوک اتفاق باعث شده همه چی رو با هم قاتی کنم 845 01:02:09,083 --> 01:02:11,166 ...یه روانپزشک که دنیل رو معاینه کرده 846 01:02:11,375 --> 01:02:15,166 گفته شاید شوک احساسی باعث شده بعضی از خاطراتش تغییر کنن 847 01:02:15,667 --> 01:02:16,416 البته 848 01:02:16,625 --> 01:02:19,457 چرا برگشتی داخل خونه؟ 849 01:02:21,667 --> 01:02:23,666 ...فکر کنم 850 01:02:24,333 --> 01:02:25,957 دستکش‌هام یا گوشیم رو جا گذاشته بودم 851 01:02:26,833 --> 01:02:28,166 ولی مطمئن نیستی؟ 852 01:02:29,667 --> 01:02:31,374 دقیق یادم نمیاد 853 01:02:31,583 --> 01:02:35,041 ...پس در مورد خاطرات اون روزت 854 01:02:35,250 --> 01:02:37,541 از یقین کامل رسیدی به شک و تردید؟ 855 01:02:37,833 --> 01:02:39,749 این مسئله خیلی مشکل‌سازه 856 01:02:39,958 --> 01:02:42,874 فقط و فقط کلید کردی ...روی یه قسمت از حافظه‌ش 857 01:02:43,083 --> 01:02:45,624 تا بتونی کُل حافظه‌ش رو زیر سوال ببری 858 01:02:46,042 --> 01:02:47,707 می‌خوای چی رو باور کنیم؟ 859 01:02:47,917 --> 01:02:51,207 که شوک حادثه، جیغ و داد رو به حرف زدن آروم تبدیل کرده؟ 860 01:02:51,417 --> 01:02:54,291 داری با کنایه اشاره می‌کنی که داره دروغ میگه تا از مادرش محافظت کنه 861 01:02:54,500 --> 01:02:55,332 نه 862 01:02:56,167 --> 01:02:58,416 صرفاً دارم به تردیدهای شاهد اشاره می‌کنم 863 01:02:58,625 --> 01:03:00,832 ولی حق داریم تعجب کنیم 864 01:03:01,042 --> 01:03:04,832 دنیل مالسکی میگه هر وقت والدینش دعوا می‌کردن از خونه ‌می‌زده بیرون 865 01:03:05,042 --> 01:03:08,207 از اونجایی که اون روز هم ...به طور اتفاقی رفته بیرون 866 01:03:08,417 --> 01:03:11,124 احتمالش زیاده که شاهد مشاجره‌ای بوده 867 01:03:11,333 --> 01:03:13,249 به خاطرهمین هیچی نشنیده 868 01:03:13,708 --> 01:03:16,291 به طوراتفاقی نرفتم بیرون به خاطر صدای آهنگ فرار کردم 869 01:03:16,500 --> 01:03:20,457 و در مورد چیزی که شنیده بود خیلی واضح حرف زد 870 01:03:20,667 --> 01:03:22,332 اون هیچ‌وقت تغییر نظر نداد 871 01:03:22,917 --> 01:03:26,082 روان‌پزشک و کارشناس آسیب‌شناسی بینایی 872 01:03:26,292 --> 01:03:29,541 هر دو حافظه شنیداری دنیل رو عالی اعلام کردن 873 01:03:35,708 --> 01:03:39,082 منشی دادگاه، لطفاً 874 01:03:39,292 --> 01:03:41,791 عناصر ارائه شده توسط آقای بالارد رو نشون بدین 875 01:03:44,167 --> 01:03:45,666 گوش میدیم 876 01:03:45,875 --> 01:03:49,374 عنصر قطعی اینه که لکه‌های خون 877 01:03:49,583 --> 01:03:50,874 روی انبار هیزم پیدا شده 878 01:03:51,083 --> 01:03:53,707 و این موضوع تو طرح دیده میشه 879 01:03:54,667 --> 01:03:57,416 می‌تونین روی انبار هیزم زوم کنید؟ 880 01:03:58,750 --> 01:04:02,541 از روی شکل لکه‌ها میشه متوجه شد خون از بالا روی انبار هیزم ریخته شده 881 01:04:02,958 --> 01:04:04,999 اونا طولانی و باریک هستن 882 01:04:05,208 --> 01:04:09,457 طولانی‌ترین لکه خون، 4 سانتی‌متر طول داره که باید گفت خیلی زیاده 883 01:04:10,000 --> 01:04:11,624 بنابراین براساس آزمایشات انجام شده 884 01:04:11,833 --> 01:04:14,332 این لکه‌های خون در صورتی می‌تونستن اینجا ریخته بشن 885 01:04:14,542 --> 01:04:17,041 که آقای مالسکی از ناحیه سر دچار ضربه شده 886 01:04:17,250 --> 01:04:19,666 و تو بالکن طبقه سوم بوده باشن 887 01:04:20,708 --> 01:04:23,707 ایشون به نرده‌های بالکن تکیه داده بودن 888 01:04:23,917 --> 01:04:27,541 و وقتی به سرشون ضربه وارد شده سرشون جلوتر از نرده‌ها بوده 889 01:04:27,750 --> 01:04:30,332 و لکه‌ها در اون نقطه ریخته شدن 890 01:04:30,542 --> 01:04:32,291 هیچ جور دیگه‌ای نمیشه توضیحش داد 891 01:04:32,500 --> 01:04:36,374 خشونت ناشی از ضربه باعث افتادن آقای مالسکی شد؟ 892 01:04:36,583 --> 01:04:37,707 تقریباً 893 01:04:37,917 --> 01:04:41,291 ترکیبی از خشونت ناشی از ضربه 894 01:04:41,500 --> 01:04:43,541 و یه هل دادن تعمدی بوده 895 01:04:43,750 --> 01:04:47,541 یعنی میگین فرد حمله‌کننده خیلی عصبانی بوده؟ 896 01:04:47,750 --> 01:04:51,374 و بعد از ضربه سعی کرده مقتول رو از بالا به پایین بندازه؟ 897 01:04:51,583 --> 01:04:53,666 باید بگم طرف خیلی خشمگین بوده 898 01:04:53,875 --> 01:04:55,499 نمیشه کمتر از این رو تصور کرد 899 01:04:55,917 --> 01:04:59,874 تو همچین حالتی، میزان قدرت فیزیکی افزایش پیدا میکنه 900 01:05:11,208 --> 01:05:15,916 نرده‌ها یک متر و بیست سانت ارتفاع دارن 901 01:05:16,125 --> 01:05:19,166 که میشن یه چیزی تا این حدود 902 01:05:19,667 --> 01:05:22,291 آقای مالسکی یک متر و هشتاد و دو سانت قد 903 01:05:22,500 --> 01:05:24,624 و هشتاد و پنج کیلو وزن داشتن 904 01:05:24,958 --> 01:05:27,957 بنابراین برای اینکه ایشون رو از بالای نرده پرت کنن پایین 905 01:05:28,167 --> 01:05:31,874 باید خیلی محکم هلشون داد، درسته؟ 906 01:05:32,083 --> 01:05:35,041 کل این‌کار باید حساب‌شده می‌بود 907 01:05:35,250 --> 01:05:37,416 همچین ضربه‌ای همیشه از روی عمد هست 908 01:05:37,625 --> 01:05:39,707 منظورم از حساب‌شده اینه که 909 01:05:39,917 --> 01:05:42,624 باید خیلی هماهنگ‌شده و دقیق بوده باشه 910 01:05:42,875 --> 01:05:45,249 براساس وزنشون باید فرض کنیم 911 01:05:45,458 --> 01:05:48,874 که برای سقوط لازمه که پاشون رو بلند کرده باشن 912 01:05:49,083 --> 01:05:50,999 که خشم زیادی رو می‌طلبه 913 01:05:51,208 --> 01:05:52,957 نمیشه خشم رو رد کرد 914 01:05:53,167 --> 01:05:57,207 و احتمالاً اون موقع آقای مالسکی تعادل نداشتن 915 01:05:57,417 --> 01:05:58,957 ...و ممکنه به خاطر شدت ضربه 916 01:05:59,167 --> 01:06:02,582 یا موقعیت نامناسبشون سقوط کرده باشن 917 01:06:02,792 --> 01:06:05,457 ...همون‌طور که گفتم، هیچ عنصری نداریم که 918 01:06:05,667 --> 01:06:07,791 فقط سه تا قطره خون داریم 919 01:06:08,875 --> 01:06:13,791 هر چیز دیگه‌ای که برای توضیح قضیه به کار برده میشه، فرضیه، درسته؟ 920 01:06:14,000 --> 01:06:17,291 خیلی‌خب، ولی تنها توضیحی که وجود داره همونیه که من گفتم 921 01:06:17,500 --> 01:06:20,749 شما یه فرضیه بهمون دادین نه توضیح 922 01:06:21,000 --> 01:06:22,457 راستش، دوتا فرضیه 923 01:06:22,667 --> 01:06:25,749 فرضیه هل دادن حساب‌شده و بدون هل دادن حساب‌شده 924 01:06:26,458 --> 01:06:28,124 براساس فرضیه‌های شما 925 01:06:28,333 --> 01:06:30,332 از چجور آلتی برای زدن ضربه استفاده شده؟ 926 01:06:30,542 --> 01:06:33,124 ...یه آلت سنگین، احتمالاً فلز 927 01:06:33,333 --> 01:06:35,249 ،یه قطعه چوب محکم بوده 928 01:06:35,458 --> 01:06:37,666 که بدون شک لبه‌ی تیزی داشته 929 01:06:38,208 --> 01:06:41,707 همچین وسیله‌ای رو تو خونه پیدا کردین؟ 930 01:06:41,917 --> 01:06:44,499 می‌دونین که هیچ آلتی پیدا نشده 931 01:06:44,708 --> 01:06:46,499 اینطور چیزا رو راحت میشه از بین برد 932 01:06:47,125 --> 01:06:48,666 دیگه سوالی ندارم 933 01:06:50,833 --> 01:06:53,707 دو تا توضیح واسه سه تا لکه خون وجود داره 934 01:06:53,917 --> 01:06:58,041 یا بعد از یه ضربه خشونت‌آمیز از اینجا اومدن 935 01:06:58,583 --> 01:07:01,416 یا وقتی که جمجمه 936 01:07:01,625 --> 01:07:03,291 به لبه سقف برخورد کرده 937 01:07:03,500 --> 01:07:04,916 یعنی تقریباً اینجا 938 01:07:05,250 --> 01:07:07,041 احتمال فرضیه اول خیلی کمه 939 01:07:07,250 --> 01:07:11,707 با شکل و جهت لکه‌های خون همخونی نداره 940 01:07:12,667 --> 01:07:14,499 با تمرکز بر روی فرضیه دوم 941 01:07:14,708 --> 01:07:18,332 باید به ضربه‌ای که بر اثر برخورد به سقف انبار 942 01:07:18,542 --> 01:07:19,874 به وجود اومده، توجه کنیم 943 01:07:20,708 --> 01:07:23,874 ویدیویی رو که براثر تخمین محل قتل گرفته شده بهتون نشون میدم 944 01:07:29,375 --> 01:07:30,166 اونجا 945 01:07:30,375 --> 01:07:33,999 همون‌طور که می‌بینید ،در بازسازی صحنه به وسیله یه عروسک 946 01:07:34,333 --> 01:07:37,416 همچین ضربه‌ای باعث میشه بدن به شدت آسیب ببینه 947 01:07:37,625 --> 01:07:41,082 و در هنگام واژگونی و چرخش 948 01:07:41,458 --> 01:07:43,541 ،ثانیه‌ای بعد از برخورد 949 01:07:43,750 --> 01:07:47,624 ...این سه لکه خون 950 01:07:47,833 --> 01:07:49,291 بر روی سطح انبار ریخته شده 951 01:07:52,917 --> 01:07:54,666 ...و تنها توضیح معتبر اینه که 952 01:07:54,875 --> 01:07:58,374 آقای مالسکی از پنجره اتاق زیرشیروانی سقوط کردن 953 01:07:58,583 --> 01:07:59,874 معتقدم تنها راه برای اینکه 954 01:08:00,083 --> 01:08:02,374 روی سقف انبار بیفته 955 01:08:02,833 --> 01:08:04,374 و همچین زخمی رو ایجاد کنه، همینه 956 01:08:04,583 --> 01:08:06,916 پس یعنی تنها معیارتون اعتقادتون هست 957 01:08:07,125 --> 01:08:08,416 پس یعنی این نظر شخصی شماست 958 01:08:09,000 --> 01:08:11,749 پس چطوری عدم وجود دی‌ان‌ای یا بافت بدن مقتول رو 959 01:08:11,958 --> 01:08:15,332 در طی برخورد، توجیه می‌کنید؟ 960 01:08:15,833 --> 01:08:17,374 الان بهتون نشون میدن 961 01:08:17,583 --> 01:08:19,707 این آزمایشیه که 962 01:08:19,917 --> 01:08:21,957 طی شرایط مشابه انجام دادیم 963 01:08:22,167 --> 01:08:25,291 در زمان حادثه ...یه لایه‌ای از یخ 964 01:08:25,500 --> 01:08:28,166 زیر لایه‌ی ضخیم از برف وجود داشته 965 01:08:29,375 --> 01:08:32,499 می‌بینیم که برف به سرعت در حال ذوب شدن هست 966 01:08:32,708 --> 01:08:33,999 و می‌بینیم که 967 01:08:34,208 --> 01:08:38,124 در مدت یک ساعت و پنجاه دقیقه آب جاری شده 968 01:08:38,625 --> 01:08:42,207 تمام باقی‌مونده‌ی خون دفن شده رو از محل برخورد پاک می‌کنه 969 01:08:42,417 --> 01:08:43,999 ...و باعث میشه خون 970 01:08:44,208 --> 01:08:45,249 به اینجا بیاد 971 01:08:45,458 --> 01:08:49,041 شما فرضیه ضربه خشونت‌آمیز رو بعید دونستید 972 01:08:49,250 --> 01:08:51,207 یعنی میگین غیرممکنه؟ 973 01:08:52,500 --> 01:08:54,332 نه، ولی به شدت بعیده 974 01:08:54,542 --> 01:08:56,207 پس یعنی بازم احتمالش هست 975 01:08:56,625 --> 01:08:59,374 احتمالش مثل اینه که که من رئیس‌جمهور بشم 976 01:08:59,583 --> 01:09:00,916 فهمیدم منظورتون چیه 977 01:09:01,125 --> 01:09:02,541 و یه دلیلی برای بعید بودنش وجود داره 978 01:09:02,750 --> 01:09:05,916 در فرضیه شما، برای توضیح زاویه 979 01:09:06,292 --> 01:09:07,499 سه لکه خون 980 01:09:07,708 --> 01:09:11,249 باید سر آقای مالسکی رو طوری تصور کنیم 981 01:09:11,250 --> 01:09:14,749 که انگار ایشون طوری به نرده تکیه دادن که سرشون هشتاد سانتی‌متر از نرده فاصله داره 982 01:09:14,958 --> 01:09:17,916 این به معنیه که فرد ضارب ایشون رو مجبور کرده 983 01:09:18,125 --> 01:09:20,124 تا به یه فضای خالی تکیه داده باشه 984 01:09:20,708 --> 01:09:23,124 و ایشون رو برخلاف نرده‌ها هل می‌داده 985 01:09:23,333 --> 01:09:26,332 و کل بالاتنه‌ش برعکس شده 986 01:09:26,667 --> 01:09:30,999 اینطوری ضارب باید یه جوری به ایشون نزدیک باشه 987 01:09:31,458 --> 01:09:33,541 که بتونه هم جسم سنگین رو در دست داشته باشه 988 01:09:33,750 --> 01:09:36,874 و خیلی محکم به سر مقتول ضربه زده باشه 989 01:09:37,083 --> 01:09:38,332 ،همه این عناصر 990 01:09:38,542 --> 01:09:41,374 و به علاوه با درنظر گرفتن توده بدنی متهم 991 01:09:41,583 --> 01:09:43,707 باعث میشن که این فرضیه به شدت بعید باشن 992 01:09:43,917 --> 01:09:45,082 ولی غیرممکن نیست 993 01:09:49,500 --> 01:09:52,582 ،گوش کن دنیل ...به این دلیل می‌خواستم ببینمت 994 01:09:52,792 --> 01:09:55,999 چون می‌دونم ذی‌نفع این پرونده هستی 995 01:09:56,208 --> 01:09:58,874 و اجازه دادم تا به الان تو دادگاه حضور داشته باشی 996 01:09:59,083 --> 01:10:00,457 ...ولی فردا 997 01:10:00,667 --> 01:10:02,416 قضایا پیچیده‌تر میشه 998 01:10:02,625 --> 01:10:05,374 و قراره در مورد چندتا موضوع ناراحت‌کننده صحبت کنیم 999 01:10:05,583 --> 01:10:08,082 بنابراین تصمیم گرفتم اجازه حضورت رو در دادگاه صادر نکنم 1000 01:10:09,208 --> 01:10:10,916 فکر کنم تحمل شنیدن هرچیزی رو داشته باشم 1001 01:10:11,125 --> 01:10:11,832 چی؟ 1002 01:10:12,042 --> 01:10:13,999 فکر کنم تحمل شنیدن هرچیزی رو داشته باشم 1003 01:10:14,417 --> 01:10:16,166 بله؟ - من آماده‌م - 1004 01:10:16,375 --> 01:10:19,416 درسته می‌تونی بشنوی ولی آیا تحملش رو هم داری؟ 1005 01:10:19,625 --> 01:10:21,166 ما یه وظیفه‌ای داریم 1006 01:10:21,375 --> 01:10:24,916 و باید کارمون رو در کمال آرامش انجام بدیم 1007 01:10:25,125 --> 01:10:26,707 من که تا حالا دادگاه رو مختل نکردم 1008 01:10:26,917 --> 01:10:28,416 ...مختل 1009 01:10:28,750 --> 01:10:30,457 منظورم این نیست 1010 01:10:31,792 --> 01:10:35,082 باید بتونیم حقیقت رو با صراحت بیان کنیم 1011 01:10:36,333 --> 01:10:38,374 باید همه چیز رو مورد بررسی قرار بدیم 1012 01:10:38,583 --> 01:10:40,957 اون هم بدون اینکه نگران باشیم که آسیب ببینی 1013 01:10:43,667 --> 01:10:45,416 من همین الانش هم آسیب دیدم 1014 01:10:47,125 --> 01:10:49,332 ...به خاطر همین هم 1015 01:10:50,708 --> 01:10:52,832 باید بشنوم تا بتونم به آسیبم غلبه کنم 1016 01:10:53,042 --> 01:10:55,124 هدف از برگزاری دادگاه شنیدن تو نیست 1017 01:10:55,333 --> 01:10:57,666 واسه مشخص شدن حقیقته 1018 01:10:57,875 --> 01:11:00,624 بدون اینکه مجبور بشیم حرفامون رو سانسور کنیم 1019 01:11:01,083 --> 01:11:03,582 از کی تا حالا کسی حرفاش رو سانسور می‌کنه 1020 01:11:04,750 --> 01:11:07,416 حتی اگه نذارید وارد دادگاه بشم 1021 01:11:07,833 --> 01:11:10,332 از طریق تلویزیون و رادیو و اینترنت 1022 01:11:10,542 --> 01:11:12,374 می‌فهمم چه اتفاقی افتاده 1023 01:11:13,250 --> 01:11:14,874 همه فکر و ذکرم میشه فهمیدن این قضیه 1024 01:11:26,958 --> 01:11:28,791 خانم وویتر شما ادعا کردین 1025 01:11:29,000 --> 01:11:32,332 شوهرتون شش ماه قبل از مرگش اقدام به خودکشی کرد 1026 01:11:32,708 --> 01:11:35,832 عجیب اینجاست که خیلی دیر همچین چیزی رو به خاطر آوردین 1027 01:11:36,042 --> 01:11:38,916 میشه وقایع اون اتفاق رو با جزئیات توضیح بدین؟ 1028 01:11:46,167 --> 01:11:50,666 اون اتفاق چند هفته بعد از قطع کردن داروهاش اتفاق افتاد 1029 01:11:51,792 --> 01:11:54,291 اون روز صبح زود، داخل اتاقش 1030 01:11:55,333 --> 01:11:57,666 در حالی پیداش کردم که روی زمین افتاده بود 1031 01:11:59,417 --> 01:12:00,582 ...اون 1032 01:12:00,958 --> 01:12:02,707 شب قبلش، الکل زیادی مصرف کرده بود 1033 01:12:03,458 --> 01:12:06,166 و از حال رفته بود 1034 01:12:07,750 --> 01:12:11,166 و بالا آورد و توی استفراغش قرص آسپرین دیدم 1035 01:12:12,042 --> 01:12:15,416 قرص‌ها هنوز هضم نشده بودن 1036 01:12:17,500 --> 01:12:20,291 اولش متوجه نشدم چی هستن 1037 01:12:21,042 --> 01:12:23,499 ...ولی بعداً ورق‌های خالی قرص رو 1038 01:12:24,208 --> 01:12:26,999 تو سطل زباله آشپزخونه پیدا کردم 1039 01:12:28,125 --> 01:12:30,749 همه جا رو تمیز کردم و خوابوندمش تو تخت 1040 01:12:30,773 --> 01:12:32,726 بعد 1041 01:12:32,750 --> 01:12:34,374 وقتی حالش بهتر شد 1042 01:12:34,583 --> 01:12:36,457 حاضر نبود در موردش حرفی بزنه 1043 01:12:36,667 --> 01:12:39,457 فقط گفت زودتر از موعد داروهاش رو قطع کرده 1044 01:12:41,125 --> 01:12:42,957 اتاق خواباتون از هم جدا بود؟ 1045 01:12:44,083 --> 01:12:47,499 اونجا دفترش بود و معمولاً هم همون‌جا می‌خوابید، بله 1046 01:12:49,000 --> 01:12:53,332 که اینطور. چی باعث شد که صبح به اون زودی وارد اتاقشون بشین؟ 1047 01:12:53,625 --> 01:12:56,124 من همیشه صبح زود بیدار میشم اونم بعضی وقتا زود بیدار می‌شد 1048 01:12:56,333 --> 01:12:59,541 بعضی وقتا اون وقت روز رو با هم می‌گذروندیم ...و با هم حرف می‌زدیم 1049 01:12:59,750 --> 01:13:01,124 ساعت 6 صبح؟ 1050 01:13:01,333 --> 01:13:03,791 آره، البته اگه می‌دیدم چراغ اتاقش روشنه 1051 01:13:04,583 --> 01:13:07,624 ،درسته تو یه تخت نمی‌خوابیدیم ولی خیلی با هم صمیمی بودیم 1052 01:13:07,833 --> 01:13:09,666 ...من اغلب 1053 01:13:10,750 --> 01:13:13,749 شب رو روی تخت دفترش می‌گذروندم 1054 01:13:15,250 --> 01:13:17,124 رفتم پایین تا قهوه درست کنم 1055 01:13:17,333 --> 01:13:20,332 ...دیدم در اتاقش نیمه بازه و 1056 01:13:20,875 --> 01:13:22,916 و دیدم روی زمین افتاده 1057 01:13:23,333 --> 01:13:25,499 هیچ‌کس دیگه‌ای شاهد این قضیه نبود؟ 1058 01:13:25,523 --> 01:13:26,934 نه 1059 01:13:26,958 --> 01:13:29,374 ممنونم، می‌تونید بشینید 1060 01:13:31,667 --> 01:13:33,041 شما خبر داشتین؟ 1061 01:13:34,833 --> 01:13:36,541 چه نوع قرص ضدافسردگی تجویز کردین؟ 1062 01:13:36,750 --> 01:13:38,499 .اسیتالوپرام، روزی بیست گرم 1063 01:13:38,723 --> 01:13:40,723 خودش تصمیم گرفت قطعشون کنه؟ - .بله - 1064 01:13:41,167 --> 01:13:44,332 حدود هفت ماه قبل از مرگش بود و می‌خواست ترک کنه 1065 01:13:44,542 --> 01:13:48,291 پیشنهاد دادم یواش یواش دزش رو بیاره پایین و هر هفته مراجعه کنه 1066 01:13:48,500 --> 01:13:49,999 به خودکشی هم فکر می‌کرد؟ 1067 01:13:50,750 --> 01:13:52,624 نه، ساموئل افسرده نبود 1068 01:13:52,833 --> 01:13:55,999 اسیتالوپرام رو به خاطر این واسش تجویز کردم 1069 01:13:56,833 --> 01:13:59,499 تا بتونه غم ناشی از تصادف پسرش رو تحمل کنه 1070 01:13:59,708 --> 01:14:04,166 امکانش هست که به خاطر ترک کردن حتی با دُز پایین اقدام به خودکشی کرده باشه؟ 1071 01:14:05,000 --> 01:14:07,207 در مورد این فرضیه، هر چیزی امکان‌پذیره 1072 01:14:07,417 --> 01:14:11,624 ولی چرا باید ازم خواسته باشه بهش کمک کنم تا ترک کنه؟ 1073 01:14:11,833 --> 01:14:14,749 و یه دفعه یواشکی بی‌خیال شده باشه؟ .با عقل جور درنمیاد 1074 01:14:14,958 --> 01:14:17,749 و تازه تو جلسات هفتگیمون هم اشاره‌ای بهش نکرده باشه؟ 1075 01:14:30,833 --> 01:14:34,041 ...تا حالا بیماری داشتین که خودکشی کرده باشه 1076 01:14:34,250 --> 01:14:35,749 یا حتی اقدام به خودکشی کرده باشه؟ 1077 01:14:36,042 --> 01:14:38,249 تو فرانسه جمله‌ی خودکشی کردن 1078 01:14:38,458 --> 01:14:42,082 به معنای هم امتحان کردن .و هم موفق شدن هست 1079 01:14:42,292 --> 01:14:43,249 .یعنی انجام اون کار هست 1080 01:14:43,458 --> 01:14:45,124 .ممنون بابت درس زبان 1081 01:14:45,583 --> 01:14:46,999 تا حالا هیچ کدوم از بیمارام خودکشی نکردم 1082 01:14:47,208 --> 01:14:49,499 البته به جز آقای مالسکی 1083 01:14:49,708 --> 01:14:52,207 چون اینجاییم تا بفهمیم قضیه چی بوده 1084 01:14:52,417 --> 01:14:53,666 ،در هر صورت 1085 01:14:53,875 --> 01:14:56,624 نمی‌تونیم شما رو به عنوان کارشناس خودکشی معتبر بدونیم 1086 01:14:56,833 --> 01:14:57,999 حالا چه خودکشی ناموفق بوده باشه چه موفق 1087 01:14:58,750 --> 01:15:02,124 گفتین ظاهراً شوهرتون از حرف زدن در این مورد ...با شما یا هر کس دیگه‌ای 1088 01:15:02,333 --> 01:15:04,041 .خودداری کرده 1089 01:15:04,250 --> 01:15:05,541 به نظرتون دلیلش چی بوده؟ 1090 01:15:08,000 --> 01:15:09,541 چون خجالت می‌کشید 1091 01:15:09,750 --> 01:15:11,999 ...اون خیلی 1092 01:15:16,708 --> 01:15:18,957 .خیلی پیچیده‌ست میشه لطفاً با یه زبون دیگه صحبت کنم؟ 1093 01:15:20,542 --> 01:15:21,624 .ممنون 1094 01:15:23,708 --> 01:15:25,791 آره، فکر کنم به خاطر اینکه خجالت می‌کشید 1095 01:15:26,958 --> 01:15:29,999 ساموئل مشکلات زیادی در زمینه شرم داشت 1096 01:15:30,208 --> 01:15:31,541 خیلی پیچیده‌ست 1097 01:15:34,708 --> 01:15:38,666 .اون از درس دادن ناامید شده بود ...مثل یه باری روی دوشش سنگینی می‌کرد 1098 01:15:39,417 --> 01:15:41,041 و دلش می‌خواست نویسندگی کنه 1099 01:15:41,833 --> 01:15:43,916 چندین سال بود که روی یه رمان کار می‌کرد 1100 01:15:44,125 --> 01:15:46,249 قبل و بعد تصادف دنیل، روی رمان کار می‌کرد 1101 01:15:47,875 --> 01:15:49,124 هرچیزی رو که نوشته بود، خونده بودم 1102 01:15:49,333 --> 01:15:51,624 و از نظرم رمانش واقعاً خوب بود و این موضوع رو به خودش هم گفته بودم 1103 01:15:51,833 --> 01:15:54,041 ...ولی یه روز، یه دفعه 1104 01:15:54,583 --> 01:15:57,207 نتونست نوشتن رو ادامه بده و بی‌خیال شد 1105 01:15:58,708 --> 01:16:00,791 این قضیه حس ترسو بودن بهش داد 1106 01:16:01,583 --> 01:16:03,707 خودش رو کوچیک می‌دید 1107 01:16:05,125 --> 01:16:07,874 و در نهایت خودش رو قانع کرد که به خاطر وابستگی داروییش 1108 01:16:08,083 --> 01:16:11,041 .نمی‌تونه دیگه بنویسه 1109 01:16:11,250 --> 01:16:13,041 ،و می‌خواست خودش رو از شر دارو آزاد کنه 1110 01:16:13,250 --> 01:16:15,499 ...و نمی‌تونست این‌کار رو بکنه، البته که نمی‌تونست 1111 01:16:15,708 --> 01:16:17,291 .ببخشید، هنوز حرفم تموم نشده 1112 01:16:17,500 --> 01:16:20,499 نمی‌تونست در مورد اقدام به خودکشی حرف بزنه 1113 01:16:20,708 --> 01:16:23,666 چون حس شکست‌خوردگیش واسش زیادی دردناک بود 1114 01:16:23,875 --> 01:16:25,499 اون هیچ‌وقت به این قضیه اشاره نکرد 1115 01:16:25,750 --> 01:16:26,582 حتی یه بار هم اشاره نکرد 1116 01:16:26,792 --> 01:16:30,541 اون شما رو مقصر می‌دونست چون از جلسه اول واسه‌ش دارو تجویز کردین 1117 01:16:30,750 --> 01:16:31,874 داشت دیوونه می‌شد 1118 01:16:32,083 --> 01:16:33,541 من و اون با هم تصمیم گرفتیم 1119 01:16:33,750 --> 01:16:37,249 نمی‌تونید نقش مهمتون رو تو این معادله انکار کنید 1120 01:16:37,667 --> 01:16:41,041 ساموئل چون احساس گناه می‌کرد سراغ من اومد 1121 01:16:41,250 --> 01:16:43,874 ولی بیشتر به خاطر این بود که شما اون رو مقصر می‌دونستید 1122 01:16:44,083 --> 01:16:46,457 ...رفتار شما رو 1123 01:16:46,667 --> 01:16:48,749 .یه جور رفتار عقیم‌کننده توصیف می‌کرد 1124 01:16:49,167 --> 01:16:51,124 ...شما به خاطر اون حادثه 1125 01:16:51,458 --> 01:16:53,207 ...مجبورش کردین 1126 01:16:53,417 --> 01:16:56,791 :مهم‌ترین چیزش رو کنار بذاره 1127 01:16:57,000 --> 01:16:58,041 .یعنی نوشتن رو 1128 01:16:58,875 --> 01:17:02,291 .از نظر احساسی اون رو تحت فشار گذاشتین 1129 01:17:02,500 --> 01:17:04,541 ،از نظری، حرفتون درسته 1130 01:17:04,833 --> 01:17:07,707 تشویقش کردین که بنویسه .و می‌خواستید موفق بشه 1131 01:17:07,917 --> 01:17:11,291 ،ولی اگه موفق می‌شد چشم دیدن موفقیتش رو نداشتین 1132 01:17:11,500 --> 01:17:14,332 .مشکل همین بود شاید تو ضمیر ناخودآگاهش می‌دونسته 1133 01:17:15,500 --> 01:17:18,791 ..همه این مسائل و بار روانی‌ ناشی از 1134 01:17:19,000 --> 01:17:21,499 حادثه، چیزی فراتر از تحملش بود 1135 01:17:21,708 --> 01:17:24,582 همون‌طور که بهش گفته بودین ...این مشکل خودته» 1136 01:17:24,792 --> 01:17:26,749 «.تو مسئولشی. باهاش کنار بیا 1137 01:17:26,958 --> 01:17:29,749 و گفت می‌خواستم خودم رو آروم کنم و بنویسم 1138 01:17:29,958 --> 01:17:31,499 بار روانی رو 1139 01:17:31,708 --> 01:17:34,791 خانم وویتر و شوهرشون به یه اندازه مدیریت می‌کردن 1140 01:17:35,000 --> 01:17:38,416 ما اظهاریه‌های بانک، رسیدها و غیره رو داریم 1141 01:17:38,625 --> 01:17:41,207 من از بار عاطفی هم دارم صحبت می‌کنم 1142 01:17:41,417 --> 01:17:44,124 ،همین‌طور مسئولیت‌ها، انگیزه 1143 01:17:44,792 --> 01:17:45,957 اضطراب 1144 01:17:46,167 --> 01:17:50,541 ساموئل تو همچین مسائلی تعادل روحی نداشت 1145 01:17:50,750 --> 01:17:53,082 پس یعنی بیمارتون هر چی گفته حقیقت داشته؟ 1146 01:17:53,292 --> 01:17:55,374 ،به عنوان یه روان‌کاو 1147 01:17:55,583 --> 01:17:58,249 هیچ‌وقت نشد فکر کنید ...ساموئل مالنسکی 1148 01:17:58,458 --> 01:18:02,124 نیاز داشته که فکر کنه تعادل روحی نداشته 1149 01:18:02,333 --> 01:18:04,499 تا فکر کنه که به همین خاطر توانایی نوشتن نداره؟ 1150 01:18:04,500 --> 01:18:08,499 بعد از یه مدت، می‌تونم متوجه بشم کدوم حرف بیمار حقیقت داره و کدوم حقیقت نداره 1151 01:18:08,875 --> 01:18:09,874 پس خوش به حالتون 1152 01:18:10,083 --> 01:18:11,832 ببخشید میون حرفتون می‌پرم 1153 01:18:11,856 --> 01:18:12,758 ....ولی 1154 01:18:14,542 --> 01:18:16,249 ...شما اومدی اینجا 1155 01:18:16,500 --> 01:18:19,957 و یه نظری واسه خودتون دارین ...و بهم می‌گین 1156 01:18:21,042 --> 01:18:24,874 که ساموئل کی بوده و چه دورانی رو پشت سر میذاشته 1157 01:18:25,542 --> 01:18:28,874 ...ولی حرفای شما 1158 01:18:29,458 --> 01:18:32,457 فقط بخش کوچیکی از این ماجرا رو نشون میده 1159 01:18:32,481 --> 01:18:33,484 می‌دونید؟ 1160 01:18:34,708 --> 01:18:36,082 منظورم اینه که بعضی وقتا 1161 01:18:36,792 --> 01:18:38,124 ...بعضی وقتا یه زوج 1162 01:18:39,708 --> 01:18:41,499 درگیر یه مسئله آشوب‌برانگیز میشه 1163 01:18:41,708 --> 01:18:43,624 و هر کسی خود واقعیش رو گم می‌کنه 1164 01:18:43,875 --> 01:18:46,624 و بعضی وقتا کنار هم می‌جنگیم و بعضی وقتا تنهایی می‌جنگیم 1165 01:18:46,833 --> 01:18:50,041 و بعضی وقتا بر علیه همدیگه می‌جنگیم و هر اتفاقی ممکنه 1166 01:18:50,250 --> 01:18:53,249 و به نظرم امکان داره که ساموئل 1167 01:18:53,583 --> 01:18:57,291 نیاز داشته مسائل رو طوری ببینه ...که شما دارید میگید، ولی 1168 01:18:58,833 --> 01:19:00,791 ،اگه من هم پیش یه تراپیست رفته بودم 1169 01:19:01,000 --> 01:19:05,041 ممکن بود اون هم اینجا باشه و چیزای بدی رو در مورد ساموئل بگه 1170 01:19:05,250 --> 01:19:07,249 ولی آیا اون چیزا حقیقت داشتن؟ 1171 01:19:15,917 --> 01:19:20,166 آیا بعد از اتفاقی که برای پسرتون افتاد از شوهرتون عصبانی شده بودین؟ 1172 01:19:23,708 --> 01:19:25,874 ...اون موقع هر دومون 1173 01:19:26,083 --> 01:19:29,207 با احساسات متفاوتی سر و کله می‌زدیم 1174 01:19:30,542 --> 01:19:32,124 آره یا نه؟ 1175 01:19:34,875 --> 01:19:36,457 آره، چند روزی عصبانی بودم 1176 01:19:36,958 --> 01:19:38,832 قرار بود ساموئل مواظبش باش 1177 01:19:40,000 --> 01:19:42,874 پسرتون عملاً بیناییش رو از دست داد 1178 01:19:43,250 --> 01:19:45,707 و اون وقت شما فقط واسه چند روز ازش عصبانی بودین؟ 1179 01:19:46,833 --> 01:19:50,207 آره، به خاطر اینکه مسئول حادثه بود 1180 01:19:51,125 --> 01:19:52,291 معلومه 1181 01:19:54,125 --> 01:19:58,416 دکتر کمی قبل‌تر در مورد موقعیت‌های فاجعه‌بار صحبت کردن 1182 01:19:58,833 --> 01:20:01,832 من حاضر نبودم به اون دید بهش نگاه کنم 1183 01:20:02,208 --> 01:20:04,874 هیچ‌وقت به دنیل به چشم یه معلول نگاه نکردم 1184 01:20:06,292 --> 01:20:08,957 می‌خواستم ازش محافظت کنم تا همچین برداشتی از خودش نداشته باشه 1185 01:20:09,208 --> 01:20:12,999 چون به محض اینکه همچین برچسبی به یه بچه بزنی، محکوم میشه 1186 01:20:13,000 --> 01:20:15,749 به اینکه زندگیش رو دیگه مال خودش ندونه 1187 01:20:15,958 --> 01:20:18,624 در صورتی که باید حس کنه ...اون بهترین زندگی‌ایه که داره 1188 01:20:18,833 --> 01:20:20,416 چون فقط یه بار زندگی می‌کنه 1189 01:20:20,625 --> 01:20:21,957 و زندگی خودشه 1190 01:20:22,505 --> 01:20:23,372 ...اون 1191 01:20:24,250 --> 01:20:25,624 ،اون کتاب می‌خونه 1192 01:20:26,708 --> 01:20:29,124 مثل همه‌ی بچه‌های دیگه ،تو شبکات اجتماعی فعالیت داره 1193 01:20:29,333 --> 01:20:30,666 پیانو می‌نوازه 1194 01:20:30,875 --> 01:20:32,749 رویاپردازی می‌کنه، می‌خنده، گریه می‌کنه 1195 01:20:32,958 --> 01:20:34,957 اون بچه‌ی سرزنده‌ایه 1196 01:20:35,292 --> 01:20:36,499 حالش خوبه 1197 01:20:40,875 --> 01:20:43,166 بنابراین شاید 1198 01:20:44,792 --> 01:20:48,957 از دست ساموئل عصبانی بودم چون داشت درد خودش رو از طریق دنیل منعکس می‌کرد 1199 01:20:51,917 --> 01:20:52,707 ممنون 1200 01:20:58,664 --> 01:21:06,664 جستارهایی درباره‌ی سینما، جاست مووی @just_movieeee 1201 01:21:13,667 --> 01:21:15,791 دلم می‌خواد کل شب رو الکل بخورم 1202 01:21:17,125 --> 01:21:18,291 آره، منم همین‌طور 1203 01:21:19,125 --> 01:21:20,416 من که می‌خورم 1204 01:21:21,167 --> 01:21:22,291 تا یادم بره 1205 01:21:22,750 --> 01:21:24,582 ...بی‌خیال، تو تنها وکیلی هستی که 1206 01:21:27,125 --> 01:21:28,332 باشه، یه بار دیگه بگو 1207 01:21:28,542 --> 01:21:31,082 تو تنها وکیلی هستی که می‌شناسم 1208 01:21:32,542 --> 01:21:36,041 همچین دلیلی کافیه تا زندگیت رو به دستای یه نفر بسپاری؟ 1209 01:21:36,458 --> 01:21:38,332 آره؟ - نه، ولی وکیل خوبی هستی - 1210 01:21:38,917 --> 01:21:40,499 درسته؟ وکیل خوبی هستی 1211 01:21:40,708 --> 01:21:42,124 نمی‌دونم - بی‌خیال - 1212 01:21:44,125 --> 01:21:45,624 قیافه‌ت شبیه سگه 1213 01:21:46,917 --> 01:21:48,041 جانم؟ 1214 01:21:48,250 --> 01:21:49,999 نه، منظورم از اون سگ خوشگلاست 1215 01:21:51,000 --> 01:21:52,332 بهش چی میگن؟ 1216 01:21:53,375 --> 01:21:54,916 از این سگ پاکوتاها 1217 01:21:55,125 --> 01:21:57,249 شنیدنش از زبون تو خنده‌داره ...اگه نتونم سر یه حیوون رو روی کله یه نفر تصور کنم 1218 01:21:57,458 --> 01:21:59,832 نمی‌تونم بهش اعتماد کنم 1219 01:22:00,042 --> 01:22:02,207 واقعاً؟ حالا من چه حیوونی هستم؟ 1220 01:22:05,042 --> 01:22:06,499 هنوز مطمئن نیستم 1221 01:22:10,042 --> 01:22:11,457 بعد از این همه وقت 1222 01:22:12,292 --> 01:22:13,791 هنوز نمی‌دونی؟ 1223 01:22:29,167 --> 01:22:33,124 اولین بار که من رو دیدی، یادته؟ 1224 01:22:33,667 --> 01:22:34,999 آره، معلومه که یادمه 1225 01:22:35,750 --> 01:22:37,791 خودم یادم نیست. چطوری بودم؟ 1226 01:22:39,792 --> 01:22:42,291 تا جایی که یادمه 1227 01:22:43,125 --> 01:22:44,749 انگار یه ذره سردرگم بودی 1228 01:22:45,958 --> 01:22:46,999 تنها 1229 01:22:48,042 --> 01:22:49,124 ...و 1230 01:22:50,375 --> 01:22:51,499 .بلندپرواز بودی 1231 01:22:52,750 --> 01:22:55,166 و منم به طرز فجیعی عاشق بودم 1232 01:23:03,125 --> 01:23:04,624 هیچی یادم نمیاد 1233 01:23:07,655 --> 01:23:08,643 خیلی‌خب 1234 01:23:16,542 --> 01:23:18,832 ولی من بی‌گناهم خودت که می‌دونی، مگه نه؟ 1235 01:23:18,856 --> 01:23:19,820 آره 1236 01:23:20,792 --> 01:23:22,166 جدی دارم میگم 1237 01:23:25,333 --> 01:23:27,291 نمی‌دونم پیش خودت چی فکر می‌کنی 1238 01:23:29,917 --> 01:23:32,916 من به خیلی چیزا فکر می‌کنم ولی بهت نمیگم 1239 01:23:33,250 --> 01:23:34,707 مگه اینکه بخوای اخراجم کنی 1240 01:23:34,917 --> 01:23:35,749 نه، وینسنت 1241 01:23:35,958 --> 01:23:37,916 ...پیش خودت فکر می‌کنی مگه نه؟ 1242 01:23:38,125 --> 01:23:41,457 ،چون بعضی وقتا یه جوری نگام می‌کنی ...مثل الان که داری نگاهم می‌کنی 1243 01:23:41,833 --> 01:23:43,749 حس می‌کنم داری قضاوتم می‌کنی 1244 01:23:45,250 --> 01:23:47,124 نمی‌دونم چه فکری می‌کنی 1245 01:23:47,458 --> 01:23:49,457 ساندرا، حرفت رو باور می‌کنم 1246 01:23:50,167 --> 01:23:51,124 قضاوتت نمی‌کنم 1247 01:24:12,750 --> 01:24:13,791 ،عشقم 1248 01:24:15,000 --> 01:24:16,332 ...فقط می‌خوام بدونی 1249 01:24:16,958 --> 01:24:18,041 ...من 1250 01:24:18,625 --> 01:24:21,999 من اونقدرا هم هیولا نیستم، می‌دونی؟ 1251 01:24:22,958 --> 01:24:25,332 ،هر چیزی که تو دادگاه می‌شنوی 1252 01:24:26,542 --> 01:24:27,999 ...فقط 1253 01:24:29,458 --> 01:24:31,041 قضیه پیچیده‌س 1254 01:24:32,234 --> 01:24:33,065 ...و 1255 01:24:33,292 --> 01:24:35,124 اونطوریا نیست 1256 01:24:35,708 --> 01:24:36,791 ...پدرت 1257 01:24:37,417 --> 01:24:39,666 پدرت نیمه گمشده من بود 1258 01:24:40,292 --> 01:24:43,041 ما همدیگه رو انتخاب کردیم و عاشقش بودم 1259 01:24:46,542 --> 01:24:48,416 ولی چطوری میشه همچین چیزی رو ثابت کرد؟ 1260 01:24:54,292 --> 01:24:58,457 فقط ای کاش می‌تونستی از همه این قضایا ...مصون بمونی و می‌تونستی 1261 01:24:59,500 --> 01:25:02,874 می‌تونستی کارای بچه‌گونه انجام بدی 1262 01:25:03,625 --> 01:25:06,624 و یه کم دیگه بچه می‌موندی 1263 01:25:22,000 --> 01:25:23,291 !قیام کنید 1264 01:25:31,958 --> 01:25:33,749 بفرمایید بشینید 1265 01:25:35,625 --> 01:25:36,582 ...با فرا خوندن 1266 01:25:36,792 --> 01:25:40,207 بازپرس ارشد به جایگاه کار رو شروع می‌کنیم 1267 01:25:45,000 --> 01:25:46,707 اصرار داره که قضیه مهمه 1268 01:26:32,958 --> 01:26:34,749 بفرمایید بشینید 1269 01:26:36,917 --> 01:26:39,291 ،بازپرس ارشد رسیدن 1270 01:26:39,500 --> 01:26:41,707 بنابراین می‌تونیم کارمون رو شروع کنیم 1271 01:26:42,750 --> 01:26:46,291 منشی دادگاه، لطفاً سند شماره 31 رو نشون بدین 1272 01:26:48,458 --> 01:26:51,499 ناظم جلسه، لطفاً رونوشت مدرک رو 1273 01:26:51,708 --> 01:26:55,416 به دست اعضاء هیئت‌منصفه برسونید 1274 01:27:02,250 --> 01:27:03,541 منشی دادگاه؟ 1275 01:27:04,875 --> 01:27:06,957 انتظار داری چیکار کنم؟ بخشی از کارمه 1276 01:27:07,167 --> 01:27:09,166 مجبوری خودت ترتیبش رو بدی 1277 01:27:09,375 --> 01:27:10,582 حاضر نیستم لغوش کنم 1278 01:27:10,792 --> 01:27:12,582 آخه چطوری ترتیبش رو بدم؟ 1279 01:27:12,958 --> 01:27:15,291 می‌دونی که باید با همدیگه برنامه‌ریزی کنیم 1280 01:27:18,167 --> 01:27:20,541 حاضر نیستم به خاطر نبودنت دنیل رو تنها بذارم 1281 01:27:20,750 --> 01:27:22,957 ،بذارش پیش مونیکا چه اشکالی داره مگه؟ 1282 01:27:23,833 --> 01:27:24,791 سه روز در هفته؟ 1283 01:27:25,000 --> 01:27:26,582 باید به خاطرش بهش پول بدیم 1284 01:27:26,792 --> 01:27:28,332 از پس هزینه‌ش برنمیایم 1285 01:27:31,208 --> 01:27:32,666 زمان لازم دارم 1286 01:27:32,875 --> 01:27:34,749 منظورم از زمان فقط چند ساعت نیست 1287 01:27:35,375 --> 01:27:38,082 دارم از این حرف می‌زنم که کل سال رو به خودم اختصاص بدم 1288 01:27:39,167 --> 01:27:40,916 دیگه تحملش رو ندارم 1289 01:27:45,125 --> 01:27:47,749 برنامه‌ریزی زمانیت به خودت بستگی داره 1290 01:27:47,958 --> 01:27:50,624 آخرین باری که تو انجام تکالیفش کمک کردی، کی بود؟ 1291 01:27:50,833 --> 01:27:54,499 خیلی چیزا هست که واست اهمیت نداره منظورم از این زمان همینه 1292 01:27:55,625 --> 01:27:59,207 عزیزم، کتابت تازه منتشر شده خودت خوب می‌دونی که همین یه دفعه‌اس 1293 01:27:59,417 --> 01:28:01,916 همیشه یه "همین یه دفعه"‌ای به کاره 1294 01:28:04,042 --> 01:28:07,166 حالا چه کتاب آدم تازه منتشر شده باشه یا در حال نوشتن باشه 1295 01:28:07,375 --> 01:28:10,457 یا به فضا نیاز داشته باشه که بفهمه در مورد چی بنویسه 1296 01:28:12,792 --> 01:28:15,457 !من چند ساله که کاری رو می‌کنم که تو میگی 1297 01:28:16,333 --> 01:28:18,416 نمی‌تونم با وقتم کاری کنم 1298 01:28:18,958 --> 01:28:19,832 متوجه می‌شی؟ 1299 01:28:23,917 --> 01:28:26,291 !این وقت مال من نیست، مال توئه 1300 01:28:30,792 --> 01:28:33,582 مگه من مجبورت کردم درس بدی؟ 1301 01:28:35,333 --> 01:28:38,291 من مجبورت کردم به دنیل تو خونه درس بدی؟ 1302 01:28:39,042 --> 01:28:40,541 هیچ‌کس مجبورت نکرده 1303 01:28:40,958 --> 01:28:43,291 اگه یه کم زمان واسه خودت لازم داری من کی باشم که جلوت رو بگیرم؟ 1304 01:28:43,500 --> 01:28:44,957 واقعاً جدی میگی؟ 1305 01:28:45,917 --> 01:28:48,541 زمان تدریسم رو نصف کردم تا بیشتر وقت داشته باشم 1306 01:28:48,750 --> 01:28:50,207 و بازم کافی نیست 1307 01:28:50,417 --> 01:28:53,249 باید بازسازی خونه رو تموم کنم !و با همه چی سر و کله بزنم 1308 01:28:55,708 --> 01:28:58,124 چرا حاضر نیستی در موردش حرف بزنیم؟ 1309 01:28:58,333 --> 01:29:00,332 چرا نمی‌خوای اعتراف کنی که تقسیم‌بندی وظایفمون 1310 01:29:00,542 --> 01:29:01,916 ایراد داره؟ 1311 01:29:02,125 --> 01:29:03,249 چون داری اشتباه می‌کنی 1312 01:29:03,458 --> 01:29:06,207 من به تو زمان بدهکار نیستم وظایف خودم رو انجام میدم 1313 01:29:06,792 --> 01:29:09,791 بی‌خیال، بیا انقدر حساب و کتاب نکنیم، لطفاً 1314 01:29:10,958 --> 01:29:12,166 بیا آروم باشیم 1315 01:29:18,958 --> 01:29:20,166 دوستت دارم 1316 01:29:26,958 --> 01:29:29,666 وقتی تصمیم گرفتی تو خونه به دنیل درس بدی 1317 01:29:29,875 --> 01:29:31,541 بهت گفتم مراقب باش 1318 01:29:32,250 --> 01:29:34,791 انتخاب قشنگ و دست و دلبازانه‌ای بود خیلی هم ازت ممنونم 1319 01:29:35,000 --> 01:29:37,791 ولی مجبور نیستی این‌کار رو بکنی ...بهت گفتم اینطوری مجبور می‌شی 1320 01:29:38,000 --> 01:29:41,166 چیه؟ چون باعث می‌شد وقت بیشتری رو با پسرم بگذرونم؟ 1321 01:29:42,792 --> 01:29:44,082 خوشحالم این‌کار رو کردم 1322 01:29:45,292 --> 01:29:48,416 اگه این‌کار رو نمی‌کردم رابطه‌مون اینطوری نبود 1323 01:29:51,500 --> 01:29:54,457 منظورت رابطه‌ایه که بین من و اون وجود نداره؟ 1324 01:29:54,667 --> 01:29:56,666 منظورم این نبود، نه 1325 01:30:01,250 --> 01:30:02,624 دارم میگم شاید 1326 01:30:04,458 --> 01:30:07,582 شاید ... اوضاعمون از تعادل خارج شده باشه 1327 01:30:07,792 --> 01:30:10,374 و می‌خوام یه کم بهش فکر کنی چرا حرف زدن در موردش انقدر واست سخته؟ 1328 01:30:10,625 --> 01:30:13,291 من به بده بستون بین زوج‌ها اعتقادی ندارم 1329 01:30:13,417 --> 01:30:15,207 خیلی ساده‌لوحانه و ناراحت‌کننده‌ست 1330 01:30:15,231 --> 01:30:16,768 آره 1331 01:30:16,792 --> 01:30:19,707 و به نظرم حرف زدن در موردش، وقت تلف کردنه 1332 01:30:19,917 --> 01:30:22,166 مخصوصاً با وضعیتی که تو توش قرار داری 1333 01:30:23,125 --> 01:30:25,582 هرچقدر این چرت و پرتا رو بگی بیشتر وقتت هدر میره 1334 01:30:26,708 --> 01:30:28,166 این همه وقت رو صرف شر و ور گفتن کردی 1335 01:30:28,375 --> 01:30:30,791 در حالی که می‌تونستی در سکوت هر کاری که دوست داشتی انجام بدی 1336 01:30:31,000 --> 01:30:32,374 فقط ای کاش می‌دونستی چی می‌خوای 1337 01:30:32,583 --> 01:30:35,374 می‌خوام مثل خودت واسه نوشتن وقت داشته باشم 1338 01:30:36,125 --> 01:30:36,999 این‌کار رو بکن 1339 01:30:37,208 --> 01:30:40,541 نویسنده‌ها به خاطر کارای خونه و بچه‌داری، دست از نوشتن برنمی‌دارن 1340 01:30:40,750 --> 01:30:43,124 انقدر در مورد کمبود وقتت ناله نکن 1341 01:30:43,333 --> 01:30:47,041 و به خاطر کارایی که کردی و نکردی من رو مقصر ندون 1342 01:30:47,250 --> 01:30:50,207 من با تو زندگی می‌کنم برنامه‌ریزی زندگیم حول محور تو می‌چرخه 1343 01:30:51,667 --> 01:30:54,499 اگه مثل خودت بودم در حقت اجحاف می‌کردم 1344 01:30:55,208 --> 01:30:56,916 هیچ کدوممون نمی‌تونست نویسندگی کنه 1345 01:30:57,125 --> 01:30:59,499 نگران من نباش من همیشه واسه نوشتن وقت میذارم 1346 01:31:00,000 --> 01:31:00,957 عالیه 1347 01:31:01,833 --> 01:31:02,666 فوق‌العاده‌س 1348 01:31:02,875 --> 01:31:04,874 ،اگه انقدر از خودت مطمئنی پس چندتا وظیفه قبول کن 1349 01:31:05,083 --> 01:31:07,457 من وظیفه‌مو قبول کردم دنیل رو می‌برم مدرسه 1350 01:31:07,792 --> 01:31:09,999 هفته‌ای یه بار - سه‌شنبه‌ها مونیکا هست - 1351 01:31:10,208 --> 01:31:11,916 ساندرا، دغل‌بازی درنیار 1352 01:31:12,125 --> 01:31:14,374 این تویی که مته به خشخاش میذاری - من زیادی بهت اهمیت دادم - 1353 01:31:14,583 --> 01:31:16,874 زیادی بهت زمان دادم زیادی بهت امتیاز دادم 1354 01:31:17,125 --> 01:31:18,791 حالا می‌خوام زمانم رو پس بگیرم 1355 01:31:19,000 --> 01:31:20,707 و اون زمان رو بهم بدهکاری انصاف داشته باش 1356 01:31:20,917 --> 01:31:23,124 شرمنده، ولی نه دیوونه شدی؟ 1357 01:31:23,333 --> 01:31:24,791 من هیچی بهت بدهکار نیستم 1358 01:31:25,250 --> 01:31:26,207 واقعاً میگم 1359 01:31:26,417 --> 01:31:28,332 همه اینا به خاطر رابطه‌ت با پسرته 1360 01:31:28,542 --> 01:31:32,332 و اینکه از خودت محافظت کنی چون می‌ترسی خودت رو تو این شرایط قرار بدی 1361 01:31:33,042 --> 01:31:36,499 این تصمیم خودت بود که بیایم اینجا تا اینجا رو بازسازی کنی 1362 01:31:36,708 --> 01:31:38,749 خودت خودت رو تو تله انداختی 1363 01:31:39,625 --> 01:31:43,457 من وقتت رو ازت نگرفتم خودت به تنهایی حرومش کردی 1364 01:31:43,667 --> 01:31:45,374 الان دیگه می‌خوام اوضاع عوض بشه 1365 01:31:45,625 --> 01:31:47,791 می‌خوام وقت داشته باشم تا دوباره نویسندگی کنم 1366 01:31:48,000 --> 01:31:49,207 عالیه، دنبالش برو 1367 01:31:49,917 --> 01:31:52,666 اگه نظر من رو می‌خوای برگرد سر کتابی که ولش کردی 1368 01:31:53,667 --> 01:31:56,957 همون کتابی که ایده‌ش رو ازم دزدیدی؟ 1369 01:31:57,750 --> 01:31:59,416 خیلی‌خب، حالا شد دزدی 1370 01:31:59,625 --> 01:32:01,791 درباره‌ش حرف زدیم خودت گفتی من برش دارم 1371 01:32:03,208 --> 01:32:07,249 بهترین ایده کتاب رو واسه خودت برداشتی چطوری برگردم دوباره بنویسمش؟ 1372 01:32:07,625 --> 01:32:09,582 متوجه می‌شی چقدر حرفت خودخواهانه‌س؟ 1373 01:32:09,792 --> 01:32:12,207 نسخه مخصوص به خودت رو چاپ کن بگو کتابت الهام‌بخش من بوده 1374 01:32:12,417 --> 01:32:13,582 منم اعتراف می‌کنم 1375 01:32:14,042 --> 01:32:17,541 اگه نوشتن یه چیزی لازم باشه باید یه نفر بتونه اون رو بنویسه 1376 01:32:17,750 --> 01:32:20,791 تو دیدگاه حیوانی به قضیه داری ...وانمود می‌کنی داری لطف می‌کنی، در حالی که 1377 01:32:21,125 --> 01:32:24,707 ...خودت رو ببین، حتی اخلاقی‌سازی‌های مسخره‌‌ت داری ادای آدمای اخلاقی رو درمیاری 1378 01:32:24,958 --> 01:32:28,624 و از این طریق داری وقت بیشتری رو تلف می‌کنی 1379 01:32:28,833 --> 01:32:30,999 باید خوشحال باشی که ازت الهام گرفتم 1380 01:32:31,208 --> 01:32:33,499 زندگی همینه همه چیز بین آدما در تکاپوئه 1381 01:32:35,625 --> 01:32:38,707 و راستش رو بخوای، ای کاش از من الهام می گرفتی و کار من رو می‌دزدیدی 1382 01:32:38,917 --> 01:32:41,541 تو تو جنگلت تنها نیستی ولی همه چیز رو تحمیل می‌کنی 1383 01:32:41,750 --> 01:32:44,541 ،ریتم کارت رو مشخص می‌کنی اینکه چه استفاده‌ای از وقتت کنی 1384 01:32:45,000 --> 01:32:45,999 حتی زبانمون رو هم تو بهمون تحمیل کردی 1385 01:32:46,208 --> 01:32:49,249 بحث زبان که پیش میاد باید طبق خواسته تو پیش بریم 1386 01:32:49,458 --> 01:32:50,999 تو خونه انگلیسی حرف می‌زنیم 1387 01:32:51,208 --> 01:32:53,416 ،من تحمیل نکردم من که به زبان مادریم حرف نمی‌زنم 1388 01:32:53,833 --> 01:32:55,832 منم همین‌طور، ولی داریم اینجا زندگی می‌کنیم 1389 01:32:56,042 --> 01:32:58,457 آره، در واقع حد وسط گرفتیم 1390 01:32:59,042 --> 01:33:01,499 چون من فرانسوی نیستم تو هم آلمانی نیستی 1391 01:33:01,708 --> 01:33:04,957 بنابراین یه حد وسط درست کردیم تا هیچ‌کس چیزی رو به یکی دیگه تحمیل نکنه 1392 01:33:05,167 --> 01:33:08,957 به خاطر همین هم انگلیسی حرف می‌زنیم من رو مقصر این قضیه ندون 1393 01:33:09,167 --> 01:33:12,166 ولی داریم تو فرانسه زندگی می‌کنیم واقعیت قضیه اینه 1394 01:33:12,375 --> 01:33:15,124 دنیل داره حرفای تو رو به زبونی می‌شنوه که هیچ ربطی به زندگیش نداره 1395 01:33:15,333 --> 01:33:18,582 چون تو مجبورش می‌کنی درست مثل بقیه چیزایی که بهش تحمیل می‌کنی 1396 01:33:18,792 --> 01:33:20,707 ما همیشه به میل تو عمل کردیم 1397 01:33:20,917 --> 01:33:22,457 !ما تو کشور توییم 1398 01:33:23,250 --> 01:33:27,832 هر روز خدا باید قبول کنم !که تو سرزمین تو زندگی می‌کنم 1399 01:33:28,250 --> 01:33:30,416 آدمایی که باهاشون بزرگ شدی هر بار که نتونم به اجبار بهشون لبخند بزنم 1400 01:33:30,625 --> 01:33:33,541 از بالا بهم نگاه می‌کنن 1401 01:33:34,792 --> 01:33:38,332 فکر نمی‌کنی زندگی تو اینجا به این معناست که داریم به میل تو زندگی می‌کنیم؟ 1402 01:33:39,125 --> 01:33:40,999 تو هیچ‌وقت به کسی لبخند نمی‌زنی 1403 01:33:42,042 --> 01:33:43,832 به خاطر همین عاشقم شدی، مگه نه؟ 1404 01:33:44,042 --> 01:33:47,457 چون اگه دنبال یه سلیطه احمق بودی ،که به دوستات نیشخند بزنه 1405 01:33:47,667 --> 01:33:49,666 یه نفر دیگه رو انتخاب می‌کردی 1406 01:33:54,625 --> 01:33:55,957 واقعاً حیا ندای 1407 01:33:56,167 --> 01:33:57,582 خودش یه استعداد محسوب میشه 1408 01:33:57,792 --> 01:33:59,541 هیچ‌کس جز خودت واست مهم نیست 1409 01:33:59,750 --> 01:34:02,666 من کاملاً تو رو شناختم فقط فکر نمی‌کنم قربانی قضیه باشی 1410 01:34:03,625 --> 01:34:04,624 تو مشخص کردی 1411 01:34:05,125 --> 01:34:08,416 چطوری زندگی کنیم، حرف بزنیم، غذا بخوریم 1412 01:34:08,625 --> 01:34:09,374 حتی سکس کنیم 1413 01:34:09,625 --> 01:34:12,124 حتی حق ندارم پوزیشن سکسمون رو عوض کنم 1414 01:34:12,333 --> 01:34:15,249 چون انتظار داری هرچی تو میگی قبول کنم برداشت تو از زوج بودن همینه 1415 01:34:15,273 --> 01:34:17,273 ...من باور ندارم که 1416 01:34:17,542 --> 01:34:21,416 من هیچ برداشتی ندارم کارای زوج‌ها به یه ورم هم نیست، واقعاً میگم 1417 01:34:24,458 --> 01:34:26,957 پس یعنی میگی من جلوت رو گرفتم 1418 01:34:26,958 --> 01:34:29,124 و نمیذارم هر طور که می‌خوای با من سکس کنی 1419 01:34:29,148 --> 01:34:31,148 جدی میگی؟ - آره - 1420 01:34:31,292 --> 01:34:33,791 راستش رو بگو، اونی که از زمان حادثه حاضر نیست سکس کنه، کیه؟ 1421 01:34:34,000 --> 01:34:35,416 منظورم قبلنه 1422 01:34:35,625 --> 01:34:38,832 من از لحاظ جنسی با چه کاری مخالفت کردم؟ 1423 01:34:41,625 --> 01:34:42,624 با همه چی 1424 01:34:44,458 --> 01:34:47,249 با همه چی، به علاوه اینکه مجبورم قبول کنم با آدمای دیگه‌ای می‌خوابی 1425 01:34:47,458 --> 01:34:49,041 من با کسی نمی‌خوابم 1426 01:34:49,250 --> 01:34:50,207 انکارش نکن 1427 01:34:50,417 --> 01:34:53,707 فقط یه بار بود، و یه جوری گیر دادی بهش که انگار می‌خوای خودت رو عذاب بدی 1428 01:34:53,917 --> 01:34:56,832 تو چندین بار بهم خیانت کردی - می‌خوای خودت رو قربانی نشون بدی - 1429 01:34:57,042 --> 01:34:59,791 من قربانی نیستم فقط یه مردم که بهش خیانت شده 1430 01:35:00,000 --> 01:35:01,499 ازش دزدی و بهش خیانت شده 1431 01:35:06,417 --> 01:35:09,624 من می‌تونم بدون سکس دووم بیارم ولی نه تا ابد 1432 01:35:10,667 --> 01:35:13,166 حالا من مقصرم؟ این منم که تو رو سرخورده کردم؟ 1433 01:35:13,375 --> 01:35:15,582 مهم نیست کی مقصره 1434 01:35:16,292 --> 01:35:18,707 کی اون یکی رو مقصر می‌دونه یا کدوممون اون یکی رو سرخورده کرده 1435 01:35:18,917 --> 01:35:21,416 سرخوردگی واسه جفتمونه و جفتمون داریم باهاش سر و کله می‌زنیم 1436 01:35:22,333 --> 01:35:25,707 شخصاً حاضر نیستم از درون نابود بشم 1437 01:35:25,917 --> 01:35:26,874 به خاطر همین همه‌ش دنبال راه حل هستم 1438 01:35:27,125 --> 01:35:30,207 و تو این مورد، سکس یه جور بهداشت روانی حساب میشه 1439 01:35:30,667 --> 01:35:34,249 این تویی که راه حل میده و راه حل‌هات فقط به درد خودت می‌خورن 1440 01:35:34,458 --> 01:35:36,624 به یه ورت هم نیست که به من و دنیل آسیب می‌زنن 1441 01:35:36,833 --> 01:35:39,624 پای دنیل رو وسط نکش الان بحث دنیل نیست 1442 01:35:39,833 --> 01:35:41,416 من هیچی رو بهش تحمیل نمی‌کنم 1443 01:35:41,625 --> 01:35:43,582 این تو بودی که مجبورمون کردی لای یه مشت غاز زندگی کنیم 1444 01:35:43,792 --> 01:35:45,916 داری از زندگی‌ای شکایت می‌کنی که خودت انتخاب کردی 1445 01:35:46,125 --> 01:35:47,707 تو یه قربانی نیستی 1446 01:35:48,042 --> 01:35:49,749 !اصلاً هم نیستی 1447 01:35:49,958 --> 01:35:53,666 سخاوتت به خاطر اینه که می‌خوای یه چیز کثیف و بد رو ماله بکشی 1448 01:35:54,833 --> 01:35:57,707 تو نمی‌تونی با بلندپروازی‌هات روبرو بشی و به خاطر همین از دست من عصبانی هستی 1449 01:35:57,917 --> 01:36:02,041 ولی من تو رو تو این موقعیت قرار ندادم هیچ ربطی به من نداره 1450 01:36:02,458 --> 01:36:04,957 اون‌طور که میگی خودت رو فدا نکردی 1451 01:36:05,167 --> 01:36:08,499 تو خودت رو نیمکت‌نشین کردی !چون می ترسی 1452 01:36:08,708 --> 01:36:10,541 چون انقدر مغزت از غرور و خودخواهی پر شده 1453 01:36:10,750 --> 01:36:13,749 که نمیذاری یه ایده طلایی به ذهنت خطور کنه 1454 01:36:13,958 --> 01:36:16,541 و حالا چهل سالت شده و می‌خوای انگشت اتهام رو به سمت یه نفر بگیری 1455 01:36:16,750 --> 01:36:18,207 و مقصر این قضیه خودتی 1456 01:36:20,625 --> 01:36:23,249 تو از استاندارای کوفتی خودت وحشت کردی 1457 01:36:23,458 --> 01:36:24,707 و از شکست می‌ترسی 1458 01:36:24,917 --> 01:36:26,166 حقیقت اینه 1459 01:36:26,375 --> 01:36:28,457 تو آدم باهوشی هستی خودت می‌دونی که حق با منه 1460 01:36:28,875 --> 01:36:31,957 و دنیل هیچ ربطی به این قضایا نداره !دیگه بس کن 1461 01:36:36,708 --> 01:36:38,124 تو یه هیولایی 1462 01:36:39,542 --> 01:36:41,624 حتی دنیل هم همین رو میگه 1463 01:36:41,833 --> 01:36:43,874 حرفت رو پس بگیر، آشغال عوضی 1464 01:36:44,125 --> 01:36:46,874 هزار بار بهم گفته که چقدر سخت‌گیری 1465 01:36:47,125 --> 01:36:49,124 اون چیزی رو میگه که دوست داری بشنوی 1466 01:36:49,333 --> 01:36:52,416 اون حس می‌کنه خودت رو گناهکار می‌دونی و می‌خواد بهت قوت قلب بده 1467 01:36:52,500 --> 01:36:53,832 واقعاً متوجه نمی‌شی؟ 1468 01:36:54,042 --> 01:36:56,541 هیچ‌وقت به خاطر اون حادثه حس گناهکاریت از بین نرفت 1469 01:36:56,750 --> 01:36:57,874 خیلی سنگدلی 1470 01:36:58,167 --> 01:36:59,207 اصلاً دلسوزی حالیت نیست 1471 01:36:59,417 --> 01:37:01,041 ولی تو زیادی دلت به حال خودت می‌سوزه 1472 01:37:01,250 --> 01:37:04,166 دیگه نمی‌تونم همچین آدم سرد و تخمی‌ای رو تحمل کنم 1473 01:37:06,625 --> 01:37:08,249 تو خیلی خشنی - آره، هستم - 1474 01:37:36,808 --> 01:37:37,708 ...خُب 1475 01:37:38,833 --> 01:37:42,416 میشه بگین این فایل صوتی رو کجا پیدا کردین؟ 1476 01:37:44,333 --> 01:37:46,957 تو یه فلش که متعلق به قربانی بود 1477 01:37:47,167 --> 01:37:51,416 ده دوازده‌تا فایل صوتی داخل گوشیش داشت 1478 01:37:52,167 --> 01:37:55,999 به مدت 6 ماه، لحظاتی از زندگیش رو ضبط کرده بود 1479 01:37:56,208 --> 01:37:57,957 ظاهراً واسه یه پروژه ادبیاتی بوده 1480 01:37:58,292 --> 01:38:00,416 از همه اون فایل‌ها، رونوشت برداشته بود 1481 01:38:00,625 --> 01:38:02,666 آره، البته جز آخرین بحثشون 1482 01:38:03,458 --> 01:38:07,082 آیا در تحقیقاتتون این بحث و دعوا با مرگ ایشون ارتباطی داشت؟ 1483 01:38:07,208 --> 01:38:10,791 بله. بیست ساعت بعد از این قضیه مرد و وجه اشتراکاتی وجود داشت 1484 01:38:11,000 --> 01:38:12,957 اون به خاطر خیانت خانم، بهش غر می‌زد 1485 01:38:13,042 --> 01:38:15,457 روز بعد سر و کله یه دختر خوشگل پیدا شد 1486 01:38:15,792 --> 01:38:18,166 دانشجوی ادبیات بود 1487 01:38:18,375 --> 01:38:21,332 و می‌خواست با ساندرا وویتر در مورد کتابش مصاحبه کنه 1488 01:38:22,125 --> 01:38:24,582 شاید یه تنشی وجود داشته 1489 01:38:24,792 --> 01:38:25,999 ...دوتا زن 1490 01:38:26,208 --> 01:38:30,291 داشتن با هم خوش می‌گذروندن در حالی که اون تو طبقه بالا اوقات سختی داشته 1491 01:38:31,667 --> 01:38:35,457 میشه این بحث رو به عنوان آخرین تمرین برای اتفاق روز بعد در نظر گرفت 1492 01:38:35,667 --> 01:38:40,041 خشونت وارده رو چطور توصیف می‌کنید؟ 1493 01:38:40,500 --> 01:38:42,041 صدای ضربات رو شنیدیم 1494 01:38:42,833 --> 01:38:46,041 یه مشاجره فیزیکی بود که انگار متهم داشت شوهرش رو کتک می‌زد 1495 01:38:46,250 --> 01:38:49,874 چی باعث شد که به همچین نتیجه‌ای برسید؟ 1496 01:38:50,750 --> 01:38:53,499 به نظر می‌رسید میزان خشم خانم خیلی زیاد بود 1497 01:38:56,625 --> 01:38:59,249 بله؟ - به سمت دادگاه صحبت کنید - 1498 01:38:59,542 --> 01:39:02,916 به نظر می‌رسید میزان خشم خانم خیلی زیاد بود 1499 01:39:04,417 --> 01:39:08,957 داد و فریاد ایشون در انتهای فایل صوتی آخرین چیزی بود که 1500 01:39:09,167 --> 01:39:11,582 قبل از درگیری فیزیکی شنیده شد 1501 01:39:12,000 --> 01:39:15,499 صداها به قدری آشفته بود ...که سخت می‌شد تجزیه تحلیلش کرد، ولی 1502 01:39:15,917 --> 01:39:18,999 و صدای ضربات به بدن یا صورت شنیده می‌شد 1503 01:39:19,208 --> 01:39:21,832 ...و صدای داد و فریاد خفه‌ای رو شنیدیم 1504 01:39:22,042 --> 01:39:23,666 که از طرف آقای مالسکی شنیده می‌شد 1505 01:39:23,875 --> 01:39:26,041 گفتید خاتم وویتر کبود شده بود 1506 01:39:26,250 --> 01:39:28,457 مدرک شماره 9 رو نشون بدین، لطفاً 1507 01:39:29,208 --> 01:39:32,541 این عکس یک روز بعد از مرگ شوهر ایشون گرفته شده 1508 01:39:32,875 --> 01:39:34,249 گفتن چطوری کبود شدن؟ 1509 01:39:34,458 --> 01:39:38,166 اولش گفتن به پیشخوان آشپزخونه برخورد کردن 1510 01:39:38,792 --> 01:39:41,874 به این موضوع اشاره کردیم که کبودی‌ها اطراف مچ دستشون بوده 1511 01:39:42,083 --> 01:39:45,124 و به نظر می‌رسید کبودی بر اثر درگیری به وجود اومده 1512 01:39:45,833 --> 01:39:48,416 بعداً وقتی فایل رو برای ایشون پخش کردیم 1513 01:39:48,625 --> 01:39:51,207 اعتراف کردن که موقع درگیری مختصرشون 1514 01:39:51,708 --> 01:39:53,332 کبود شدن 1515 01:39:53,542 --> 01:39:55,457 پس یعنی اعتراف کردین که دروغ گفتید؟ 1516 01:39:56,375 --> 01:39:57,332 آره 1517 01:39:58,125 --> 01:39:59,374 ...چون 1518 01:39:59,708 --> 01:40:03,624 می‌ترسیدم اگه به این قضیه اشاره کنم 1519 01:40:04,542 --> 01:40:07,457 آره، می‌دونستم که مظنون حساب میشم و ترسیده بودم 1520 01:40:07,667 --> 01:40:10,499 و نمی‌دونستین که صدای دعواتون رو ضبط کرده 1521 01:40:10,750 --> 01:40:12,041 به خاطر همین دو بار دروغ گفتین 1522 01:40:12,250 --> 01:40:15,749 ،هم در مورد کبودی دروغ گفتین هم اشاره‌ای به دعواتون نکردین 1523 01:40:15,958 --> 01:40:18,582 به نظرم فقط یه بار دروغ گفتم 1524 01:40:18,792 --> 01:40:22,957 ،چون اگر در مورد کبودی‌ها راستش رو می‌گفتم باید به دعوا اشاره می‌کردم 1525 01:40:23,375 --> 01:40:25,791 نمی‌خواستم گناهکار شناخته بشم 1526 01:40:26,000 --> 01:40:27,832 همون‌طور که یه فرد گناهکار دلش نمی‌خواد گناهکار شناخته بشه 1527 01:40:28,042 --> 01:40:30,416 می‌تونیم زمان دقیق کبودی رو تخمین بزنیم؟ 1528 01:40:30,625 --> 01:40:32,957 دکتر روز بعد معاینه‌ش کرد 1529 01:40:33,750 --> 01:40:37,999 دیگه واسه تخمین دقیق زمانش دیر شده بود 1530 01:40:38,208 --> 01:40:39,707 ...پس یعنی امکان داره 1531 01:40:39,917 --> 01:40:43,832 دعوای دوم سبب ایجاد کبودی شده باشه و همون روزی کبود شده باشه که آقای مالسکی فوت کردن 1532 01:40:53,375 --> 01:40:56,207 قراره در انتهای دعوا چه چیزایی بشنویم؟ 1533 01:40:56,958 --> 01:40:59,166 اول صدای شکسته شدن شیشه میاد 1534 01:40:59,375 --> 01:41:01,791 و من یه لیوان رو به سمت دیوار پرتاب می‌کنم 1535 01:41:02,000 --> 01:41:04,541 یه لیوان شراب بود که روی میز قرار داشت 1536 01:41:05,333 --> 01:41:09,791 و بعدش به سمت شوهرم رفتم و یه سیلی به صورتش زدم 1537 01:41:10,417 --> 01:41:13,582 و اون موقع بود که به طرز خشونت‌باری مچ دستم رو گرفت 1538 01:41:13,792 --> 01:41:15,957 درگیریمون همین بود و صداش رو هم می‌شنویم 1539 01:41:16,542 --> 01:41:20,874 و بعد سعی کردم جلوش رو بگیرم و نذارم قاب عکسا رو روی زمین بندازه 1540 01:41:21,083 --> 01:41:22,791 ولی نتونستم و به خاطر همین صدای شکستگی میاد 1541 01:41:23,833 --> 01:41:25,957 ،به غیر از اون سیلی کتک دیگه‌ای هم زدین؟ 1542 01:41:26,234 --> 01:41:26,930 نه 1543 01:41:28,958 --> 01:41:30,249 بعدش می‌شنویم 1544 01:41:30,458 --> 01:41:34,832 که ساموئل پشت سر هم به سر و صورتش می‌زنه 1545 01:41:35,500 --> 01:41:37,957 و بعد با مشت می‌زنه تو دیوار 1546 01:41:38,167 --> 01:41:39,999 هنوز هم جاش روی دیوار مونده 1547 01:41:40,792 --> 01:41:44,749 چندتا از این فرورفتگیا تو خونه دیده میشه اولین باری نبود که این‌کار رو کرد 1548 01:41:45,292 --> 01:41:48,582 چند سال پیش، موقع دعوا یه مشت به دیوار زد 1549 01:41:49,083 --> 01:41:51,457 و یکی از انگشتاش شکست 1550 01:41:53,500 --> 01:41:54,999 از اون فرورفتگی‌های روی دیوار 1551 01:41:55,000 --> 01:41:56,124 چندتا عکس داریم 1552 01:41:56,333 --> 01:41:57,166 ممنون 1553 01:41:57,250 --> 01:41:57,874 بفرمایید 1554 01:41:58,083 --> 01:42:00,416 و این هم یه عکس ایکس ری از انگشت شکسته شده 1555 01:42:00,833 --> 01:42:04,249 که در ژوئن سال 2017 در بیمارستان گرونوبل گرفته شده 1556 01:42:05,458 --> 01:42:06,707 منصفانه‌ست که بگیم 1557 01:42:06,917 --> 01:42:11,749 ترسیم شما از خشونت تعبیریه نه عینی؟ 1558 01:42:13,542 --> 01:42:16,207 ایشون مکرراً به ما دروغ گفته ...بنابراین باور کردن حرفاشون 1559 01:42:16,417 --> 01:42:18,207 ...بنابراین قضیه باور کردن 1560 01:42:18,417 --> 01:42:19,791 و باور نکردن حرفای ایشونه 1561 01:42:20,125 --> 01:42:21,957 یه نظر خیالی دارین 1562 01:42:22,167 --> 01:42:24,416 که براساس یه فایل صوتی مبهم شکل گرفته 1563 01:42:25,375 --> 01:42:28,207 شما این دعوا رو به روز مرگ ارتباط دادین 1564 01:42:28,417 --> 01:42:31,082 "و اسمش رو گذاشتین "تمرین نهایی 1565 01:42:31,292 --> 01:42:33,041 مدرک محکمی هم دارین؟ 1566 01:42:33,250 --> 01:42:36,249 فایل صوتی مدرک محکمی مبنی بر مشاجره‌س 1567 01:42:36,458 --> 01:42:38,249 منظورم دعواییه که روز مرگ رخ داده باشه 1568 01:42:39,417 --> 01:42:42,666 بدون شاهد و اعتراف، باید خودمون برداشت کنیم 1569 01:42:45,292 --> 01:42:48,374 ...در حقیقت این دعوای خشونت‌آمیز 1570 01:42:48,583 --> 01:42:51,666 یه چیز خیالیه فقط تو خیالات رخ داده 1571 01:42:52,292 --> 01:42:53,707 این ایده رو به جریان میندازین 1572 01:42:53,917 --> 01:42:55,541 و دادستان هم اون رو به جریان میندازه 1573 01:42:55,750 --> 01:42:58,499 و هیچ حقیقتی پشتش نیست 1574 01:42:58,708 --> 01:43:02,041 ....و این رو تو دادگاه شایع می‌کنید، ولی 1575 01:43:03,875 --> 01:43:06,999 و ریسک می‌کنید و این خیالات رو راحت به واقعیت تبدیل می‌کنید 1576 01:43:07,208 --> 01:43:10,541 چون واقعاً یه دعوایی شکل گرفته بوده 1577 01:43:10,917 --> 01:43:13,624 منتهی اون دعوا روز قبل از مرگ آقای مالسکی رخ داده 1578 01:43:14,167 --> 01:43:18,041 روز قبل از مرگ رو جایگزین روز مرگ نکنید 1579 01:43:19,250 --> 01:43:22,874 نمی‌تونیم جاهای خالی رو با فرض و خیال پر کنیم 1580 01:43:23,083 --> 01:43:26,791 چون صداها مربوط به روز قبل هستن نه روز مرگ 1581 01:43:27,000 --> 01:43:27,874 خانم وویتر 1582 01:43:28,083 --> 01:43:31,874 آیا قبل از اینکه بهتون بگن از وجود فایل‌های صوتی اطلاع داشتید؟ 1583 01:43:33,583 --> 01:43:37,166 نه ولی می‌دونستم بعضی وقتا حرفامون رو ضبط می‌کنه 1584 01:43:37,542 --> 01:43:39,624 قبلش بهتون اطلاع نمی‌داد؟ 1585 01:43:39,833 --> 01:43:42,082 اینکه داره حرفاتون رو ضبط می‌کنه؟ 1586 01:43:43,167 --> 01:43:44,999 اوایل، به این قضیه اشاره می‌کرد 1587 01:43:45,208 --> 01:43:47,832 ولی بعد از مدتی، بدون اطلاع ما این‌کار رو انجام می‌داد 1588 01:43:48,042 --> 01:43:50,707 ،اون مکالماتمون رو ضبط می‌کرد 1589 01:43:50,917 --> 01:43:52,791 همین‌طور درس‌های پیانوی دنیل رو 1590 01:43:53,083 --> 01:43:56,624 و بعضی وقتا صدای خودش رو ضبط می‌کرد که داشت با خودش حرف می‌زد 1591 01:43:56,833 --> 01:44:01,416 فکر کنم داشت موضوع جمع می‌کرد تا بتونه دوباره نوشتن رو شروع کنه 1592 01:44:02,625 --> 01:44:05,916 حالا میشه فهمید که امکان داشته 1593 01:44:06,125 --> 01:44:09,416 قصدش از دامن زدن به دعواها این بوده که بتونه ضبطشون کنه 1594 01:44:09,750 --> 01:44:13,874 صبر کنید، یعنی دارید می‌گید که شما قربانی یه آدم پیچیده بودین؟ 1595 01:44:14,125 --> 01:44:15,291 واقعاً؟ 1596 01:44:15,833 --> 01:44:19,207 مخفیانه صداش رو ضبط می‌کرده فرضیه معتبریه 1597 01:44:19,417 --> 01:44:21,999 یادتون رفته این موقعیت یه موقعیت غیراخلاقیه 1598 01:44:22,833 --> 01:44:24,082 !یعنی میگین قربانی دادگاهی شده 1599 01:44:24,292 --> 01:44:26,166 نه، ولی حرف موکلم بیراه نیست 1600 01:44:26,375 --> 01:44:29,624 میشه توضیح بدین که منظور همسرتون از خیانت چی بوده؟ 1601 01:44:29,833 --> 01:44:31,166 و اینکه چطوری متوجه خیانتتون شدن؟ 1602 01:44:33,500 --> 01:44:36,457 گوشیم رو گشته بود و پیام‌هام رو دیده بود 1603 01:44:36,667 --> 01:44:39,332 پیام‌هایی که در ابتدای اون سال برای زنی که باهاش ملاقات کرده بودم، فرستاده بودم 1604 01:44:39,542 --> 01:44:41,749 منظورتون از ملاقات چیه؟ 1605 01:44:42,167 --> 01:44:44,457 منظورم از لحاظ جنسی بود ما دو بار با همدیگه خوابیده بودیم 1606 01:44:44,667 --> 01:44:45,499 دوبار؟ 1607 01:44:45,708 --> 01:44:46,666 بله 1608 01:44:46,875 --> 01:44:49,499 تو فایل صوتی گفته بودین یه بار 1609 01:44:50,417 --> 01:44:52,749 منظورم این بود که با یه نفر رابطه داشتم 1610 01:44:53,458 --> 01:44:54,749 ..صبر کنید 1611 01:44:55,250 --> 01:44:58,916 ساموئل به چندتا خیانت در گذشته اشاره کرد 1612 01:44:58,917 --> 01:45:01,582 به نظر میومد مکرراً خیانت کرده بودین 1613 01:45:01,792 --> 01:45:03,416 حقیقت نداره 1614 01:45:03,958 --> 01:45:07,457 همون سالی که دنیل تصادف کرد چندباری رابطه بدون تعهد داشتم 1615 01:45:07,667 --> 01:45:09,874 ولی خیانت حساب نمیشه چون ساموئل خودش خبر داشت 1616 01:45:10,083 --> 01:45:11,624 هر بار خودش متوجه می‌شد؟ 1617 01:45:11,958 --> 01:45:13,499 نه، خودم بهش می‌گفتم 1618 01:45:14,167 --> 01:45:15,666 سال سختی بود 1619 01:45:15,917 --> 01:45:18,166 یعنی می‌خواید باور کنیم که با کارتون موافق بود؟ 1620 01:45:18,792 --> 01:45:22,749 همچین چیزی نگفتم گفتم در مورد این قضیه باهاش صادق بودم 1621 01:45:23,500 --> 01:45:25,166 برداشت جالبی از صداقت دارید 1622 01:45:25,375 --> 01:45:28,666 ولی تو سال مرگشون، خیلی باهاشون صادق بودین دلیلش چیه؟ 1623 01:45:31,833 --> 01:45:33,291 اوضاع تغییر کرده بود 1624 01:45:33,500 --> 01:45:36,916 حس کردم تو اون برهه زیاد آسیب دیده 1625 01:45:37,125 --> 01:45:39,957 چون به اون زن احساس داشتین؟ 1626 01:45:40,167 --> 01:45:43,166 نه، حس می‌کردم بهش آسیب می‌زنم چون خیلی شکننده شده بود 1627 01:45:44,875 --> 01:45:47,791 و همون‌طور که گفتم فقط یه رابطه جنسی بینمون بود 1628 01:45:48,000 --> 01:45:50,749 تنها کسی که بهش احساس داشتم ساموئل بود 1629 01:45:50,958 --> 01:45:52,791 برداشت جالبی از احساسات دارید 1630 01:45:53,000 --> 01:45:54,291 فقط سعی دارم بفهمم چی به چیه 1631 01:45:54,500 --> 01:45:57,666 در ابتدا موافق یه رابطه آزاد بودین 1632 01:45:57,875 --> 01:45:59,582 و بعد این موضوع تغییر کرد؟ 1633 01:46:00,708 --> 01:46:03,624 حتی نمی‌دونم معنی جرفتون چیه شرمنده 1634 01:46:03,833 --> 01:46:07,249 نه، هیچ‌وقت سر همچین چیزی توافق نکردیم 1635 01:46:07,458 --> 01:46:11,749 بعد از قضیه تصادف، هر دومون سعی داشتیم حالمون رو بهبود بدیم 1636 01:46:11,958 --> 01:46:14,124 و نیاز داشتم خونسردیم رو حفظ کنم 1637 01:46:14,333 --> 01:46:15,457 و خیلی صادق بودم 1638 01:46:15,667 --> 01:46:18,957 ولی بعد بی‌خیال صداقت شدین و مجبور شد شما رو متعهد نگه داره 1639 01:46:19,167 --> 01:46:21,541 به نظر شکننده نمیومد 1640 01:46:21,565 --> 01:46:23,565 اعتراف می‌کنید که حسادت می‌کرد؟ - بله - 1641 01:46:24,292 --> 01:46:26,207 همه فکر و ذکرش این شده بود؟ 1642 01:46:26,417 --> 01:46:28,082 ...نه. نمی‌دونم 1643 01:46:28,500 --> 01:46:30,624 اون آسیب دیده بود حقیقت همینه 1644 01:46:32,042 --> 01:46:34,249 و بعضی وقتا موقع دعوا موضوعش رو پیش می‌کشید 1645 01:46:34,458 --> 01:46:36,916 ولی همه فکر و ذکرش این نبود 1646 01:46:37,458 --> 01:46:41,457 ‫اگه طبق منطق شما پیش بریم، ‫تمام مشکلات ساموئل تقصیر من بود 1647 01:46:41,667 --> 01:46:44,499 ‫چنین چیزی نیست ‫دردش ریشه عمیق‌تری داشت 1648 01:46:44,708 --> 01:46:48,874 ‫بنا به منطق «ایشون»، ‫و چیزی که شنیدیم، شما مقصری 1649 01:46:49,083 --> 01:46:52,457 ‫منظورش از غارت کارش دقیقا چیه؟ 1650 01:46:52,667 --> 01:46:55,624 ‫نه، هیچ غارتی در کار نبود. 1651 01:46:55,917 --> 01:47:00,082 ‫توی کتابی که رها کرد، ‫بخش جالبی داشت... 1652 01:47:00,292 --> 01:47:02,082 ‫بخش؟ چند صفحه بود؟ 1653 01:47:02,417 --> 01:47:03,457 ‫تقریبا بیست صفحه بود. 1654 01:47:05,583 --> 01:47:08,916 ‫فقط طرح خلاصه بود ‫که از نظرم هوشمندانه اومد. 1655 01:47:09,125 --> 01:47:10,207 ‫می‌تونین خلاصه تعریف کنین؟ 1656 01:47:10,417 --> 01:47:12,957 ‫باید وارد بحث ادبی بشیم؟ 1657 01:47:13,167 --> 01:47:15,166 ‫این که ادبی نیست، عینیه. 1658 01:47:15,375 --> 01:47:17,124 ‫این مسئله قلب درگیریشونه. 1659 01:47:17,458 --> 01:47:20,666 ‫نمی‌دونم دیگه چطور می‌شه ‫به تصمیم هیئت منصفه کمک کرد. 1660 01:47:20,875 --> 01:47:21,791 ‫من هم نمی‌دونم. 1661 01:47:22,000 --> 01:47:23,082 ‫ادامه بدین. 1662 01:47:24,542 --> 01:47:27,499 ‫این قسمت درمورد مردی بود ‫که داشت تصور می‌کرد، 1663 01:47:27,708 --> 01:47:30,082 ‫اگر تصادفی که منجر به مرگ برادرش شد، ‫هیچ‌وقت رخ نمی‌داد چی می‌شد؟ 1664 01:47:30,417 --> 01:47:33,207 ‫یه روز از خواب بیدار می‌شه ‫و خودش رو توی دو دنیا می‌بینه. 1665 01:47:33,417 --> 01:47:35,374 ‫توی یکیشون اون حادثه ‫مرکز زندگیش رو شکل داده. 1666 01:47:35,583 --> 01:47:37,541 ‫توی یکی دیگه این اتفاق نیفتاده. 1667 01:47:37,792 --> 01:47:40,207 ‫به ساموئل گفتم که عاشق این بخشم. 1668 01:47:40,417 --> 01:47:43,541 ‫قبلا می‌ذاشت هر متنی ‫که نوشته رو بخونم. 1669 01:47:43,875 --> 01:47:47,082 ‫کمی بعد، کل کتاب رو بی‌خیال شد. 1670 01:47:47,292 --> 01:47:50,041 ‫بعد من ازش پرسیدم می‌تونم ‫از این ایده استفاده کنم؟ گفت آره. 1671 01:47:51,958 --> 01:47:54,582 ‫امکان نداره. ‫کار شما رو غارتگری اطلاق کرده. 1672 01:47:54,792 --> 01:47:56,541 ‫استدلاله. 1673 01:47:56,792 --> 01:47:59,999 ‫آدم‌ها درمورد وقایع مختلف ‫غلونمایی می‌کنن. 1674 01:48:00,208 --> 01:48:02,999 ‫ولی اینکه کتاب «کسوف» ‫در نهایت مال شما شد، غلو نیست. 1675 01:48:07,333 --> 01:48:10,999 ‫من فقط از ایده‌اش استفاده کردم. 1676 01:48:11,208 --> 01:48:13,749 ‫شخصیت‌های من خانمی و دخترش هستن، 1677 01:48:13,958 --> 01:48:15,124 ‫و من سیصد صفحه، 1678 01:48:15,333 --> 01:48:17,166 ‫به داستان عمق دادم. 1679 01:48:19,292 --> 01:48:23,499 ‫باورم نمی‌شه باید توضیح بدم ‫که فرق خلاصه و رمان در چیه. 1680 01:48:23,708 --> 01:48:24,999 ‫خودش موافقت کرد. 1681 01:48:25,208 --> 01:48:29,374 ‫وقتی هم که خوندش، ‫بهم گفت این کتاب من متفاوته. 1682 01:48:29,583 --> 01:48:33,291 ‫بعضی وقت‌ها هم آره، ‫توی بحث‌هامون مطرح می‌شد. چون... 1683 01:48:33,500 --> 01:48:36,249 ‫ناراحت بود که نمی‌تونه بنویسه. 1684 01:48:36,458 --> 01:48:40,166 ‫تنها چیزی که ما ازش مطمئنیم، ‫«مطرح‌شدن» همین بحثه. 1685 01:48:40,375 --> 01:48:42,082 ‫احیانا شما دو نفر... 1686 01:48:42,667 --> 01:48:45,582 ‫قبل اینکه ایشون فوت کنن، ‫دوباره درموردش بحث داشتین؟ 1687 01:48:45,792 --> 01:48:47,874 ‫شک ندارم خیلی پرتنش بوده. 1688 01:48:50,583 --> 01:48:51,666 ‫داشتیم... 1689 01:48:52,917 --> 01:48:54,624 ‫جفتمون بدجور تعجب کرده بودیم. 1690 01:48:54,833 --> 01:48:58,249 ‫جفتمون درون‌ریزی می‌کردیم، ‫و ساموئل... 1691 01:48:59,500 --> 01:49:00,999 ‫نمی‌دونم، یه مشکلی بود. 1692 01:49:01,208 --> 01:49:03,957 ‫انگار تمام انرژیش تخلیه شده بود. 1693 01:49:04,167 --> 01:49:07,541 ‫توی صوت ضبط‌شده، ‫می‌شه صدای بحث ساموئل مانسکی رو شنید. 1694 01:49:07,750 --> 01:49:10,999 ‫من که صدای مردی رو شنیدم ‫که می‌خواد کنترل زندگیش رو دست بگیره. 1695 01:49:11,208 --> 01:49:14,124 ‫امکان نداره همون آدم باشه ‫که کم آورده باشه. 1696 01:49:14,333 --> 01:49:18,832 ‫روان‌پزشک ساموئل گفته ‫طی آخرین جلساتش رقابت‌طلب بوده. 1697 01:49:19,042 --> 01:49:23,624 ‫به نظر شما آدمی بود که بعد دعوایی، ‫برای زمان و اعتماد به نفس خودکشی کنه؟ 1698 01:49:23,833 --> 01:49:28,332 ‫تا حالا آدمی رو دیدین ‫که با سماجت و انرژی، 1699 01:49:28,542 --> 01:49:32,041 ‫برای حفظ تعادل و برابری ‫توی رابطه می‌جنگه، خودکشی کنه؟ نه. 1700 01:49:33,042 --> 01:49:35,791 ‫بزرگترین مشکل این تئوری خودکشی همینه. 1701 01:49:36,000 --> 01:49:39,166 ‫حتی می‌تونین بگین «تخلیه شده بود». 1702 01:49:39,375 --> 01:49:40,957 ‫یعنی انرژیش رو به ته رسونده بود. 1703 01:49:41,292 --> 01:49:45,249 ‫اجازه هست از کتاب «خانه سیاه» ‫به قلم خانم وویتر براتون بخونم؟ 1704 01:49:45,458 --> 01:49:47,249 ‫ما وقایع رو قضاوت می‌کنیم، نه کتاب. 1705 01:49:47,458 --> 01:49:50,124 ‫قاضی، این کار عاقبت خوشی نداره. 1706 01:49:50,333 --> 01:49:53,707 ‫ساندرا وویتر در سال ۲۰۱۷ ‫شخصا اعلام کرد: 1707 01:49:53,917 --> 01:49:56,957 ‫«کتاب‌های من به زندگی خودم ‫و افراد نزدیکم مرتبط‌اند.» 1708 01:49:57,167 --> 01:50:00,082 ‫اعتراض! ایشون همیشه گفتن ‫که کتاب‌هاشون تخیلیه. 1709 01:50:00,708 --> 01:50:03,124 ‫اولین کتابش درمورد فوت مادرشه. 1710 01:50:03,333 --> 01:50:05,041 ‫دومی درمورد اختلافاتش با پدرشه. 1711 01:50:05,250 --> 01:50:07,416 ‫سومی درمورد تصادف پسرشه و غیره. 1712 01:50:07,625 --> 01:50:09,666 ‫کتاب‌های ایشون بخشی ‫از این محاکمه‌ان. 1713 01:50:09,875 --> 01:50:12,707 ‫تمام زندگیش توی این کتاب‌هاست، ‫مخصوصا رابطه‌ای که داشته. 1714 01:50:12,917 --> 01:50:14,749 ‫ادامه بدین، ولی خلاصه باشه. 1715 01:50:15,417 --> 01:50:18,541 ‫این بخش درمورد زنیه ‫که داره با شوهرش حرف می‌زنه. 1716 01:50:21,375 --> 01:50:24,332 ‫«مرد لب از غر زدن دوخت، ‫دیگر کم آورده بود.» 1717 01:50:24,833 --> 01:50:28,124 ‫«همسرش رفتارش را تحت نظر گرفت. ‫احساس طردشدگی می‌کرد.» 1718 01:50:28,833 --> 01:50:32,041 ‫«ایده‌ای در سر زن جوانه زد، ‫که بذر رستگاری بود.» 1719 01:50:32,375 --> 01:50:33,749 ‫«رستگاری در احتمال مرگ شوهرش بود.» 1720 01:50:33,958 --> 01:50:34,999 ‫پیش‌زمینه داستان چی بوده؟ 1721 01:50:35,208 --> 01:50:36,999 ‫در ادامه: «چطور می‌شه آدم کشت؟» 1722 01:50:37,208 --> 01:50:39,957 ‫«جنازه رو چیکار باید کرد؟ چقدر سنگینه؟» 1723 01:50:40,167 --> 01:50:42,457 ‫«فکر و ذکر خانم همین شده بود.» 1724 01:50:42,875 --> 01:50:46,582 ‫«شوهرش رو مرده فرض کرده بود. ‫عین تن‌لشی بود که دیگه دوستش داشت.» 1725 01:50:46,792 --> 01:50:48,582 ‫«بدنی که روزی عاشقش بود...» 1726 01:50:48,792 --> 01:50:50,957 ‫«الان مانع خوشبختیش شده بود، ‫و باید از سر راه حذف می‌شد.» 1727 01:50:51,167 --> 01:50:52,874 ‫بذارین پیش‌زمینه این تیکه ‫از داستان رو بگم. 1728 01:50:53,333 --> 01:50:56,499 ‫این بخش درمورد یکی ‫از شخصیت‌های کوچیکه، 1729 01:50:56,708 --> 01:50:58,666 ‫که دیوانه می‌شه و منطقی عمل نمی‌کنه. 1730 01:50:58,875 --> 01:51:01,249 ‫رمان با زندگی فرق داره! ‫نویسنده، شخصیت نیست! 1731 01:51:01,458 --> 01:51:04,707 ‫ولی نویسنده می‌تونه احساساتش رو ‫در قالب شخصیتش ابراز کنه. 1732 01:51:04,917 --> 01:51:06,332 ‫این بخش رو از قلم انداختین. 1733 01:51:06,542 --> 01:51:08,332 ‫چطور ممکنه همچنان ‫متوجه این ارتباط نشیم؟ 1734 01:51:08,542 --> 01:51:10,499 ‫الان استیون کینگ قاتل سریالیه؟ 1735 01:51:10,708 --> 01:51:13,666 ‫آیا زن ایشون تحت شرایط ‫مشکوکی کشته شده؟ 1736 01:51:13,875 --> 01:51:14,957 ‫روی وقایع تمرکز کنین! 1737 01:51:15,167 --> 01:51:18,499 ‫جناب رنزی، توصیه می‌کنم ‫خونسردی خودتون رو حفظ کنین. 1738 01:51:18,708 --> 01:51:21,957 ‫جناب دادستان، ازتون می‌خوام ‫توصیه جناب رنزی رو گوش کنین. 1739 01:51:22,625 --> 01:51:24,791 ‫بر اساس وقایع صحبت کنین. 1740 01:51:28,042 --> 01:51:29,624 ‫به جز اون سیلی، 1741 01:51:29,833 --> 01:51:32,582 ‫که خودتون اعتراف کردین، ‫جور دیگه‌ای شوهرتون رو زدین؟ 1742 01:51:33,042 --> 01:51:34,124 ‫اصلا؟ 1743 01:51:34,750 --> 01:51:35,999 ‫همون یه بار بود؟ 1744 01:51:36,333 --> 01:51:39,582 ‫شما که همیشه روحیات ‫تحسین‌برانگیزی داشتین. 1745 01:51:40,042 --> 01:51:41,791 ‫ایثارگرانه و معقول بودین. 1746 01:51:42,000 --> 01:51:44,082 ‫همیشه سعی داشتین ‫از دست خودش نجاتش بدین. 1747 01:51:44,292 --> 01:51:46,916 ‫ولی توی این نوار چطور؟ ‫بدشانسی آوردین! 1748 01:51:48,417 --> 01:51:50,374 ‫سوال دیگه‌ای از شاهد ندارین؟ 1749 01:51:50,583 --> 01:51:52,707 ‫اگه اشکال نداره ‫من یه سوال دیگه دارم. 1750 01:51:54,000 --> 01:51:56,499 ‫می‌خواستم بدونم آیا مالسکی، 1751 01:51:56,708 --> 01:51:58,749 ‫رونوشت‌ها رو برای کسی فرستاده بود؟ 1752 01:51:58,958 --> 01:52:01,457 ‫برای دوست ناشرش، ‫به نام پال ناچز فرستاده بود. 1753 01:52:01,667 --> 01:52:03,582 ‫قرار بود اولین رمانش رو منتشر کنه. 1754 01:52:03,792 --> 01:52:05,416 ‫ایمیل از نهم اوت ۲۰۱۷: 1755 01:52:05,625 --> 01:52:09,124 ‫«ایده جدیدی دارم می‌نویسم. ‫دلم نظر تو رو می‌خواد. مشتاق دیدارم.» 1756 01:52:09,333 --> 01:52:10,582 ‫ناچز جواب داد: 1757 01:52:10,708 --> 01:52:12,999 ‫«باشه. برام بفرست تا بخونمش.» 1758 01:52:13,208 --> 01:52:16,124 ‫مالسکی تا زمان مرگش، ‫بهش هفته‌ای چهار پیغام می‌فرستاد. 1759 01:52:16,333 --> 01:52:18,124 ‫نوع ارتباطشون به چه شکل بود؟ 1760 01:52:18,333 --> 01:52:20,499 ‫ناشرش هیچ‌موقع جواب نمی‌داد. 1761 01:52:20,833 --> 01:52:23,541 ‫ظاهرا خیلی مشغله داشت ‫و این کتاب گیجش کرده بود. 1762 01:52:24,250 --> 01:52:25,832 ‫سکوت دوستش... 1763 01:52:26,042 --> 01:52:30,207 ‫قطعا ضربه‌ای به عزت نفس ‫آقای مالسکی وارد کرد. 1764 01:52:30,417 --> 01:52:31,957 ‫احساس طردشدگی کرد. 1765 01:52:32,458 --> 01:52:35,166 ‫اگه تمام متونی که برای ‫دوستش فرستاده رو بخونیم، 1766 01:52:35,375 --> 01:52:37,624 ‫سخته که بخوایم داستانی از توش پیدا کنیم. 1767 01:52:37,833 --> 01:52:39,374 ‫در بهترین حالت می‌شه گفت پروژه‌ایه. 1768 01:52:39,583 --> 01:52:41,041 ‫مالسکی آدمی بود ‫که زیاد پروژه درست می‌کرد. 1769 01:52:41,250 --> 01:52:43,749 ‫اولین رمانی که ولش کرد، ‫اسمش «کلبه» بود. 1770 01:52:44,458 --> 01:52:48,374 ‫خب، از اونجا که قراره ‫ادبیات رو با دادخواهی ترکیب کنیم، 1771 01:52:48,583 --> 01:52:50,416 ‫تا تصوری از اونچه که نمی‌دونیم ‫داشته باشیم، 1772 01:52:50,625 --> 01:52:54,374 ‫بیاید سال آخر زندگی ‫ساموئل مالسکی رو تصور کنیم. 1773 01:52:54,583 --> 01:52:56,332 ‫بعد به من گفتین خیالاتی استدلال نکن؟ 1774 01:52:56,667 --> 01:53:00,416 ‫من نصف همون زمانی که شما ‫کتاب رو خوندی، لازم دارم! 1775 01:53:00,625 --> 01:53:01,999 ‫سراغ اصل مطلب برین. 1776 01:53:02,583 --> 01:53:04,791 ‫آخرین سال زندگی ‫ساموئل مالسکی چطور بود؟ 1777 01:53:06,208 --> 01:53:10,332 ‫بعد زیر قرض رفتن برای ‫خدمات پزشکی توی لندن، 1778 01:53:10,542 --> 01:53:13,541 ‫اصرار می‌کنه که به شهر مادریش برگرده. 1779 01:53:13,750 --> 01:53:17,291 ‫کلبه‌ای پیدا می‌کنه و بعد از تعمیر ‫اجاره‌اش می‌ده و بدهیش رو صاف می‌کنه. 1780 01:53:17,500 --> 01:53:20,457 ‫تمام مدت مشغول نویسندگی، ‫یا تدریس نویسندگی بود. 1781 01:53:20,875 --> 01:53:24,582 ‫نوسازی هم کار آسونی نیست. ‫باید براش وام گرفت. 1782 01:53:25,375 --> 01:53:27,332 ‫چرخه باطلی آغاز می‌شه. 1783 01:53:27,542 --> 01:53:31,499 ‫ساموئل به دستمزد تدریس نیاز داره. ‫نوسازی همچنان ادامه داره. 1784 01:53:31,708 --> 01:53:33,832 ‫یک سال و نیم بعد، 1785 01:53:34,042 --> 01:53:35,416 ‫احساس می‌کنه توی چاله‌ای گیر کرده. 1786 01:53:35,750 --> 01:53:37,291 ‫آدم زخم‌خورده‌ای شده. 1787 01:53:37,500 --> 01:53:39,249 ‫تصادف فرزندش، ‫رمان‌های رهاشده‌اش، 1788 01:53:39,458 --> 01:53:41,832 ‫و اینکه همسرش کتابش رو چاپ کرده بود. 1789 01:53:42,583 --> 01:53:43,999 ‫باید همچنان می‌نوشت! 1790 01:53:46,333 --> 01:53:49,624 ‫قرص‌های ضدافسردگی رو ول می‌کنه ‫و تمام مدت صداش رو ضبط می‌کهُ 1791 01:53:49,833 --> 01:53:52,374 ‫تا به نوعی بتونه از گفته‌های خودش، ‫داستانی خلق بکنه. 1792 01:53:52,583 --> 01:53:55,582 ‫احتمالا از متد ساندرا الهام گرفته. 1793 01:53:55,792 --> 01:53:58,666 ‫چرا نباید بگیره؟ ‫زندگی‌هاشون رو از هم الهام گرفتن. 1794 01:53:58,875 --> 01:54:00,791 ‫ایشون هم این متد رو ‫از کس دیگه‌ای یاد گرفته بود. 1795 01:54:01,000 --> 01:54:02,249 ‫این حرف‌ها رو واسه تقاضاتون نگه دارین. 1796 01:54:02,458 --> 01:54:06,374 ‫داره تلاشش رو می‌کنه. ‫ولی نمی‌تونه بفهمه که اون رونوشت، 1797 01:54:06,583 --> 01:54:07,624 ‫کتاب اصلی نیست. 1798 01:54:07,833 --> 01:54:10,499 ‫سکوت ناشر بهش احساس حقارت می‌ده. 1799 01:54:11,875 --> 01:54:14,666 ‫در دعوای چهارم مارس چی شنیدیم؟ 1800 01:54:15,000 --> 01:54:17,957 ‫کلی انرژی، اراده... ‫چی بود؟ 1801 01:54:18,333 --> 01:54:19,874 ‫فقط انرژی ناامیدی بود. 1802 01:54:20,083 --> 01:54:22,916 ‫آخرین تقلا قبل از بریدن بود. 1803 01:54:26,208 --> 01:54:30,457 ‫این آدم در روزهای آخر عمرش، ‫در زندگی زناشوییش با جنگ روبه‌رو نبود. 1804 01:54:31,667 --> 01:54:33,749 ‫بلکه با شکست‌های خودش روبه‌رو شده بود. 1805 01:54:35,458 --> 01:54:37,541 ‫تنها گناه ساندرا وویتر، 1806 01:54:37,750 --> 01:54:40,416 ‫اینه که جایی موفق شد، ‫که شوهرش شکست خورده بود. 1807 01:54:44,458 --> 01:54:48,874 ‫برخلاف اونچه به نظر می‌رسید، ‫این‌ها استدلال نهایی آقای رنزی نبود. 1808 01:54:50,625 --> 01:54:52,332 ‫شبیه ساموئل نبود. 1809 01:54:52,542 --> 01:54:55,666 ‫الان که غروب جمعه است. ‫آخرهفته‌ای پیش رو داریم. 1810 01:54:56,333 --> 01:54:58,832 ‫قبل تعویق جلسه ‫می‌خوام اطلاعیه‌ای بهتون بدم. 1811 01:54:59,042 --> 01:55:02,374 ‫روز دوشنبه می‌خوام ‫دنیل دوباره در دادگاه وارد بشه. 1812 01:55:02,792 --> 01:55:05,041 ‫اطلاعات جدید جالبی داره. 1813 01:55:05,250 --> 01:55:08,791 ‫از اونجا که شاهد، فرزند متهمه، 1814 01:55:09,250 --> 01:55:11,124 ‫و با مادرش زندگی می‌کنه، 1815 01:55:11,333 --> 01:55:14,832 ‫از همگی تقاضا دارم ‫که از تماس با دنیل خودداری کنین. 1816 01:55:15,292 --> 01:55:18,666 ‫اگه قطع ارتباط با دنیل ‫براتون مقدور نبود، 1817 01:55:18,875 --> 01:55:21,749 ‫فقط از صحبت درمورد دادگاه خودداری کنین. 1818 01:55:21,958 --> 01:55:23,166 ‫خانم برگر، 1819 01:55:23,375 --> 01:55:26,457 ‫شما آخرهفته پیش دنیل بمونین. 1820 01:55:27,458 --> 01:55:30,832 ‫اطمینان حاصل کنین ‫که از مقررات تبعیت کردن. 1821 01:55:31,042 --> 01:55:32,874 ‫اصرار دارم که هیچ‌کس، 1822 01:55:33,083 --> 01:55:37,374 ‫مطلقا هیچ‌کس نباید ‫درمورد شهادتش چیزی بپرسه. 1823 01:55:38,250 --> 01:55:40,416 ‫آخرهفته خوبی داشته باشین. ‫استراحت کنین. 1824 01:55:40,625 --> 01:55:42,332 ‫دادگاه رو به تعویق می‌ندازیم. 1825 01:56:30,375 --> 01:56:32,582 ‫- بیا گرم شو. ‫- ده دقیقه دیگه حاضرم. 1826 01:56:38,875 --> 01:56:39,999 ‫خوبی؟ 1827 01:56:47,333 --> 01:56:49,416 ‫گمونم بهتره تنها باشم. 1828 01:56:50,875 --> 01:56:52,082 ‫باشه. 1829 01:56:53,750 --> 01:56:55,999 ‫- می‌تونی توی اتاق غذات رو بخوری. ‫- نمی‌خوام. 1830 01:56:56,208 --> 01:56:58,082 ‫می‌خوام کل این آخرهفته تنها باشم. 1831 01:56:58,583 --> 01:56:59,666 ‫قبل اینکه شهادت بدم. 1832 01:56:59,875 --> 01:57:00,749 ‫تنها باشی؟ 1833 01:57:00,958 --> 01:57:02,582 ‫فقط خودم و خودت باشیم؟ 1834 01:57:03,583 --> 01:57:04,499 ‫همین رو می‌خوای؟ 1835 01:57:06,208 --> 01:57:07,832 ‫مطمئنی؟ 1836 01:57:09,042 --> 01:57:12,291 ‫می‌شه راه حل دیگه‌ای پیدا کرد. ‫خونه خیلی بزرگه. 1837 01:57:12,917 --> 01:57:14,457 ‫دلم نمی‌خواد اینجا باشه. 1838 01:57:25,375 --> 01:57:26,957 ‫الان با دنیل صحبت کردم. 1839 01:57:28,000 --> 01:57:30,624 ‫می‌خواد این آخر هفته تنها باشه. 1840 01:57:30,833 --> 01:57:32,541 ‫تا زمان پایان محاکمه. 1841 01:57:47,000 --> 01:57:49,249 ‫واقعا چنین خواسته‌ای داری؟ 1842 01:57:54,208 --> 01:57:56,666 ‫به خاطر چیزیه که امروز شنیدی؟ 1843 01:57:56,875 --> 01:58:00,041 ‫آخه قبلش فرصت نبود ‫که درموردش باهات صحبت کنم. 1844 01:58:00,292 --> 01:58:02,582 ‫اجازه نداریم تا درمورد... 1845 01:58:03,833 --> 01:58:04,916 ‫دادگاه صحبت کنیم. 1846 01:58:05,125 --> 01:58:07,832 ‫می‌دونم، دارم با پسرم حرف می‌زنم. 1847 01:58:10,667 --> 01:58:13,166 ‫کاملا درک می‌کنم که می‌خوای آروم باشی. 1848 01:58:13,375 --> 01:58:15,749 ‫ولی من که سرم به کار خودمه، ‫کاری ندارم. 1849 01:58:15,958 --> 01:58:18,999 ‫اگه دلت نمی‌خواد صحبت نمی‌کنیم. ‫دلت می‌خواد اینطوری باشیم؟ 1850 01:58:19,417 --> 01:58:20,624 ‫انگلیسی صحبت نکنین. 1851 01:58:21,667 --> 01:58:23,749 ‫می‌تونی باهام حرف بزنی‌ها. 1852 01:58:24,792 --> 01:58:28,957 ‫نمی‌شه اول درموردش صحبت کنیم، ‫بعد تصمیمت رو بگیری؟ 1853 01:58:31,125 --> 01:58:33,166 ‫به نظرم تصمیم قطعیش رو گرفته. 1854 01:58:44,125 --> 01:58:46,332 ‫باشه، برم وسایلم رو جمع کنم. 1855 01:59:12,708 --> 01:59:14,291 ‫یکی گفته بود: 1856 01:59:15,125 --> 01:59:17,499 ‫درسته که پول خوش‌بختی نمیاره، 1857 01:59:17,833 --> 01:59:21,874 ‫ولی بهتره آدم سوار ماشین باشه، تا مترو. 1858 01:59:25,292 --> 01:59:26,291 ‫کی گفته بود؟ 1859 01:59:26,500 --> 01:59:27,832 ‫یادم نیست. 1860 02:00:29,042 --> 02:00:30,332 ‫معذرت می‌خوام. 1861 02:00:55,875 --> 02:00:56,957 ‫بفرما. 1862 02:01:03,792 --> 02:01:05,082 ‫بخور. 1863 02:01:34,292 --> 02:01:35,416 ‫اسنوپ... 1864 02:01:47,667 --> 02:01:48,832 ‫مارج! 1865 02:01:51,250 --> 02:01:53,541 ‫مارج، تو رو خدا زود بیا! 1866 02:02:00,125 --> 02:02:00,999 ‫چی شده؟ 1867 02:02:04,000 --> 02:02:06,499 ‫بهش آسپیرین دادم. ‫اشتباه کردم. 1868 02:02:09,792 --> 02:02:10,916 ‫چقدر دادی؟ 1869 02:02:11,500 --> 02:02:13,832 ‫هشت یا ده تا، یادم نیست. 1870 02:02:14,042 --> 02:02:14,957 ‫زیاد بود. 1871 02:02:15,917 --> 02:02:17,249 ‫یه کار کن بالا بیاره. 1872 02:02:17,458 --> 02:02:18,624 ‫چرا چنین کاری کردی؟ 1873 02:02:19,417 --> 02:02:20,249 ‫کاری کن بالا بیاره! 1874 02:02:20,458 --> 02:02:22,249 ‫- تو رو خدا! ‫- باشه، صبر کن. 1875 02:02:24,583 --> 02:02:25,707 ‫«چگونه سگ استفراغ کند؟» 1876 02:02:26,458 --> 02:02:27,332 ‫وایستا. 1877 02:02:27,833 --> 02:02:30,499 ‫باید آب‌نمک بیارم. ‫الان برمی‌گردم. 1878 02:02:40,667 --> 02:02:41,749 ‫تکون نمی‌خوره. 1879 02:02:41,958 --> 02:02:43,541 ‫دنیل، کمکم کن. 1880 02:02:44,792 --> 02:02:46,166 ‫دهنش رو باز کن. 1881 02:02:47,042 --> 02:02:48,041 ‫آروم. 1882 02:02:57,625 --> 02:02:59,166 ‫آفرین. 1883 02:03:04,667 --> 02:03:05,874 ‫آفرین. 1884 02:03:08,542 --> 02:03:10,291 ‫داره به هوش میاد. 1885 02:03:12,833 --> 02:03:15,374 ‫- چی شد؟ ‫- قراره استفراغ کنه. 1886 02:03:21,292 --> 02:03:22,166 ‫آفرین. 1887 02:03:22,375 --> 02:03:23,707 ‫چیزیت نیست. 1888 02:03:27,500 --> 02:03:28,874 ‫سگ خوب. 1889 02:03:37,000 --> 02:03:39,791 ‫حالش خوبه. نفس می‌کشه. ‫داره نگاهمون می‌کنه. 1890 02:03:45,208 --> 02:03:46,457 ‫می‌تونی توضیح بدی؟ 1891 02:03:50,458 --> 02:03:51,666 ‫آخه... 1892 02:03:52,333 --> 02:03:54,374 ‫اصلا نشنیده بودم... 1893 02:03:55,833 --> 02:03:57,999 ‫که بابام خواسته خودکشی کنه. 1894 02:03:59,125 --> 02:04:01,457 ‫اصلا درمورد... 1895 02:04:02,208 --> 02:04:04,957 ‫روان‌پزشک و خودکشی، 1896 02:04:05,875 --> 02:04:06,957 ‫و استفراغ و آسپیرین نشنیده بودم. 1897 02:04:08,250 --> 02:04:10,916 ‫وقتی مامانم داشت می‌گفت، ‫یاد خاطره‌ای... 1898 02:04:11,125 --> 02:04:12,707 ‫از اون زمان افتادم. 1899 02:04:13,792 --> 02:04:14,916 ‫یه روز صبح، 1900 02:04:15,125 --> 02:04:17,332 ‫اسنوپ کف اتاقم خوابیده بود. 1901 02:04:17,542 --> 02:04:19,707 ‫تکون نمی‌خورد. ‫بوی استفراغ می‌داد. 1902 02:04:21,708 --> 02:04:23,749 ‫با خودم گفتم لابد بالا آورده. 1903 02:04:25,208 --> 02:04:27,041 ‫پوزه‌اش رو تمیز کردم. 1904 02:04:28,083 --> 02:04:30,249 ‫گفتم لابد... 1905 02:04:30,750 --> 02:04:34,499 ‫نمی‌دونم، حتما ویروس گرفته، ‫چون... 1906 02:04:35,292 --> 02:04:37,832 ‫چند روز رفتارش خیلی عجیب بود. 1907 02:04:38,083 --> 02:04:39,999 ‫فقط می‌خوابید و آب می‌خورد. 1908 02:04:41,167 --> 02:04:45,374 ‫الان دارم فکر می‌کنم ‫شاید استفراغ بابام رو خورد، 1909 02:04:45,583 --> 02:04:47,041 ‫و برای همین مریض شد، 1910 02:04:47,250 --> 02:04:49,291 ‫تا اینکه مامانم واقعیت رو گفت! 1911 02:04:50,833 --> 02:04:53,624 ‫برای همین بهش آسپیرین دادم، 1912 02:04:53,833 --> 02:04:55,749 ‫که ببینم چطور واکنش می‌ده. 1913 02:04:55,958 --> 02:04:56,999 ‫خودت هم دیدی. 1914 02:04:57,208 --> 02:05:00,791 ‫چهارده ساعت خواب بود. ‫الان هم فقط آب می‌خوره. 1915 02:05:01,000 --> 02:05:02,999 ‫دقیقا همون بو رو می‌ده! 1916 02:05:03,750 --> 02:05:04,457 ‫همه‌چی! 1917 02:05:04,667 --> 02:05:06,707 ‫همه علائمش شبیهه! 1918 02:05:08,292 --> 02:05:09,791 ‫ولی از اون موقع... 1919 02:05:10,417 --> 02:05:13,749 ‫از دیروز که این حرف‌ها رو شنیدم، ‫به مامانم اعتماد ندارم. 1920 02:05:14,000 --> 02:05:15,874 ‫می‌دونم دعواشون می‌شد، ولی... 1921 02:05:20,375 --> 02:05:21,916 ‫اصلا... 1922 02:05:23,042 --> 02:05:25,666 ‫فکر نمی‌کردم انقدر خشن باشه. 1923 02:05:27,667 --> 02:05:29,999 ‫خاطراتت تنها چیزی هستن ‫که ازشون مطمئنی، 1924 02:05:30,208 --> 02:05:32,166 ‫و مهمه که به هیئت منصفه ‫درموردشون بگی. 1925 02:05:32,375 --> 02:05:34,124 ‫ولی تو فقط شاهدی. 1926 02:05:34,333 --> 02:05:36,666 ‫به نظرت ممکنه کار مامانم باشه؟ 1927 02:05:40,167 --> 02:05:41,499 ‫من نباید قضاوت کنم. 1928 02:05:41,708 --> 02:05:44,624 ‫می‌دونم، ولی حداقل ‫نظر خودت رو بهم بگو! 1929 02:05:44,833 --> 02:05:48,082 ‫نمی‌تونم جوابی بدم. ‫کار من اینه ازت مراقبت کنم... 1930 02:05:48,292 --> 02:05:50,082 ‫تو رو خدا کمکم کن! 1931 02:06:27,375 --> 02:06:28,541 ‫راستش رو بخوای، 1932 02:06:28,750 --> 02:06:30,916 ‫وقتی عناصر کافی برای... 1933 02:06:31,125 --> 02:06:33,582 ‫قضاوت وجود نداره، ‫و کمبود شواهد داریم، 1934 02:06:34,750 --> 02:06:36,832 ‫فقط می‌تونیم تصمیم‌گیری کنیم. 1935 02:06:38,333 --> 02:06:39,499 ‫متوجهی؟ 1936 02:06:40,167 --> 02:06:42,957 ‫برای اینکه به شک غلبه کنیم. ‫بعضی وقت‌ها باید... 1937 02:06:43,167 --> 02:06:45,832 ‫تصمیم بگیریم که شرایط چطور پیش بره. 1938 02:06:47,792 --> 02:06:51,666 ‫از اونجا که تو نظر خودت رو داری، ‫ولی دو تا انتخاب داری، 1939 02:06:51,875 --> 02:06:53,374 ‫باید بینشون انتخاب کنی. 1940 02:06:54,458 --> 02:06:56,666 ‫پس آدم باید نظراتش رو ابداع کنه؟ 1941 02:06:57,000 --> 02:06:59,041 ‫خب... به نوعی درسته. 1942 02:06:59,250 --> 02:07:02,082 ‫پس یعنی با اینکه مطمئن نیستم، 1943 02:07:03,000 --> 02:07:06,416 ‫باید وانمود کنم که مطمئنم؟ 1944 02:07:07,417 --> 02:07:09,416 ‫نه، من می‌گم انتخاب کنی. 1945 02:07:11,083 --> 02:07:12,666 ‫این فرق داره. 1946 02:07:44,292 --> 02:07:47,916 ‫اونچه که من فکر می‌کنم، ‫اینه که نمی‌دونیم کدوم پرشورتره. 1947 02:07:48,125 --> 02:07:50,916 ‫- نویسنده یا خود شخصیت؟ ‫- بدون شک جفتش! 1948 02:07:51,125 --> 02:07:52,874 ‫وویتر با سردرگمی بازی می‌کنه. 1949 02:07:53,083 --> 02:07:54,916 ‫کتاب دومش ادامه پیدا می‌کنه، 1950 02:07:55,125 --> 02:07:58,249 ‫به پدرش می‌گه ‫که تحمل اولی رو نداره. 1951 02:07:58,458 --> 02:07:59,541 ‫بدون شک درسته. 1952 02:07:59,750 --> 02:08:03,624 ‫انقدر از همه‌چی بریده بود، ‫که به ناچار از کشورش خارج می‌شه. 1953 02:08:03,708 --> 02:08:07,749 ‫انقدر از خشم پدرش می‌ترسه، ‫که تصورات ترسناک بهش دست می‌ده. 1954 02:08:07,958 --> 02:08:12,207 ‫من توی مصاحبه‌ای ‫جمله گیج‌کننده‌ای شنیدم. گفته بود: 1955 02:08:12,417 --> 02:08:14,457 ‫«شغل من اینه که مرزها رو ناپدید کنم،» 1956 02:08:14,667 --> 02:08:17,416 ‫«تا تخیلات بتونه واقعیت رو نابود کنه.» 1957 02:08:19,000 --> 02:08:20,791 ‫آره، دقیقا همین باعث می‌شه، 1958 02:08:21,000 --> 02:08:23,041 ‫که مردم از یکی از کتاب‌های ایشون، 1959 02:08:23,250 --> 02:08:26,082 ‫درمورد پرونده مالسکی هیجان‌زده بشن. 1960 02:08:26,292 --> 02:08:28,707 ‫انگار از قبل این داستان رو نوشته. 1961 02:08:28,917 --> 02:08:32,541 ‫حتی شبهه‌های مرگ ایشون، ‫جوری که ایشون مردن، 1962 02:08:32,750 --> 02:08:36,041 ‫شخصیت کدر وویتر، ‫صفات غیراخلاقی و فریبنده... 1963 02:08:36,250 --> 02:08:37,582 ‫انگار به حدی درگیرش شده، 1964 02:08:37,792 --> 02:08:40,207 ‫که مطابق کتاب‌های خودش شده. 1965 02:08:40,417 --> 02:08:42,791 ‫فکر نکنم مسئله این باشه ‫که ایشون چطور مرده. 1966 02:08:43,000 --> 02:08:46,541 ‫این نظر که ایشون همسرش رو کشته، 1967 02:08:46,750 --> 02:08:50,416 ‫متقاعدکننده‌تر از اینه ‫که معلمی خودش رو کشته. 1968 02:11:01,125 --> 02:11:03,832 ‫اگه تصور کنم مادرم چنین کاری کرده، ‫برام با عقل جور در نمیاد. 1969 02:11:06,208 --> 02:11:08,124 ‫ولی اگه تصور کنم پدرم چنین کاری کرده، 1970 02:11:10,375 --> 02:11:12,582 ‫تا حدی برام قابل درکه. 1971 02:11:18,792 --> 02:11:20,957 ‫دادستان، شما سوالی ندارین؟ 1972 02:11:23,917 --> 02:11:26,582 ‫آزمایشی که روی سگش انجام داده ‫چیزی رو اثبات نمی‌کنه. 1973 02:11:26,792 --> 02:11:28,541 ‫مکتوب و ثبت‌شده که نیست. 1974 02:11:28,750 --> 02:11:31,624 ‫بیشتر مشکل این خاطرات مشروط هستن، 1975 02:11:31,833 --> 02:11:35,207 ‫که بر اساس چیزهایی درست‌شده ‫که طی دادگاه شنیده. 1976 02:11:35,833 --> 02:11:38,916 ‫هیچ رویدادی رو با قاطعیت ‫نمی‌شه توی این جدول زمانی جا داد. 1977 02:11:39,125 --> 02:11:41,666 ‫دوره زمانی شش ماه ‫قبل از مرگ مالسکی، 1978 02:11:41,875 --> 02:11:45,999 ‫تنها از شهادت متهم برای ما مطرح شده. 1979 02:11:49,750 --> 02:11:51,166 ‫دوست دارم بدونم... 1980 02:11:57,833 --> 02:11:59,207 ‫احیانا برات سوال شده بود، 1981 02:11:59,417 --> 02:12:02,332 ‫اوردوزی که ظاهرا پدرت کرده بود، 1982 02:12:02,542 --> 02:12:05,916 ‫ناشی از اقدام به خودکشی نبوده باشه، 1983 02:12:06,125 --> 02:12:08,916 ‫بلکه به خاطر اقدامی باشه ‫که مادرت برای مسموم کردنش داشته؟ 1984 02:12:09,125 --> 02:12:11,791 ‫کسی رو متهم نکردم، ‫صرفا می‌خوام به کل مطلب برسیم. 1985 02:12:12,000 --> 02:12:14,374 ‫خب، با وجود چنین شک و ظن‌هایی، 1986 02:12:14,583 --> 02:12:17,124 ‫چرا باید یک گزینه رو ‫در مقابل اون یکی انتخاب کرد؟ 1987 02:12:17,333 --> 02:12:21,416 ‫خاطرات تو پیامدها رو نشون می‌ده، ‫نه علت‌های مرگ ایشون. 1988 02:12:22,625 --> 02:12:24,999 ‫آره، درموردش فکر کرده بودم. ‫ولی... 1989 02:12:25,917 --> 02:12:28,332 ‫درک نمی‌کنم چرا باید چنین کاری بکنه. 1990 02:12:28,875 --> 02:12:31,249 ‫انگار وقتی کمبود شواهد داریم، 1991 02:12:31,458 --> 02:12:34,124 ‫برای پیش‌برد روند محاکمه، 1992 02:12:34,667 --> 02:12:37,582 ‫باید جلوتر از خودمون رو ببینیم. 1993 02:12:38,333 --> 02:12:41,624 ‫وقتی همه‌جا رو گشتیم ‫و همچنان درکی نداریم، 1994 02:12:41,833 --> 02:12:44,249 ‫که چطور این اتفاق افتاده، 1995 02:12:44,458 --> 02:12:47,332 ‫به نظرم باید بپرسیم ‫که چرا چنین اتفاقی افتاده. 1996 02:12:52,333 --> 02:12:53,624 ‫متشکرم دنیل. 1997 02:12:54,458 --> 02:12:55,416 ‫حرفت تموم شد؟ 1998 02:13:04,000 --> 02:13:04,957 ‫نه. 1999 02:13:06,875 --> 02:13:08,624 ‫می‌خواستم چیز دیگه‌ای هم بگم. 2000 02:13:15,708 --> 02:13:20,124 ‫از اونجا که سگم چند روز مریض بود، ‫من و پدرم پیش دامپزشک رفتیم. 2001 02:13:21,583 --> 02:13:23,666 ‫بابام توی ماشین خیلی ساکت بود. 2002 02:13:23,875 --> 02:13:27,166 ‫حتی آهنگی هم نذاشته بود، ‫که معمولا می‌ذاشت. 2003 02:13:29,750 --> 02:13:32,707 ‫بعد اینکه مدتی گذشت، ‫شروع کرد با اسنوپ حرف زدن. 2004 02:13:34,292 --> 02:13:34,957 ‫بهش گفت: 2005 02:13:35,500 --> 02:13:37,166 ‫«می‌دونی، ممکنه مریض بشه.» 2006 02:13:37,917 --> 02:13:41,166 ‫«یا حتی ممکنه بمیره. ‫باید خودت رو برای اون روز آماده کنی.» 2007 02:13:42,750 --> 02:13:44,374 ‫دلم نمی‌خواست بشنوم. 2008 02:13:45,125 --> 02:13:48,332 ‫اسنوپ داشت بهتر می‌شد. ‫هنوز جوان بود. 2009 02:13:48,542 --> 02:13:49,666 ‫تا حالا مریض نشده بود. 2010 02:13:49,875 --> 02:13:52,124 ‫بهش گفتم قرار نیست بمیره. 2011 02:13:54,208 --> 02:13:55,582 ‫ولی بابام ادامه می‌داد. 2012 02:13:56,125 --> 02:14:00,374 ‫بهم گفت «حداقل واسه روزی ‫که قراره بمیره، خودت رو آماده کن.» 2013 02:14:01,333 --> 02:14:04,291 ‫«تعجبی هم نداره که اسنوپ ‫یه روز خسته بشه.» 2014 02:14:04,500 --> 02:14:06,499 ‫«به نسبت سن سگ‌ها، ‫اونقدر هم جوان نیست.» 2015 02:14:09,708 --> 02:14:11,416 ‫«می‌تونی زندگیش رو تصور کنی؟» 2016 02:14:13,583 --> 02:14:15,291 ‫«هر سگی که نیست.» 2017 02:14:16,250 --> 02:14:17,832 ‫«خیلی سگ خوبیه.» 2018 02:14:19,375 --> 02:14:21,249 ‫«سگ فوق‌العاده‌ایه.» 2019 02:14:22,250 --> 02:14:25,207 ‫«درموردش فکر کن. ‫نیازهات رو پیشبینی می‌کنه،» 2020 02:14:25,625 --> 02:14:27,832 ‫«حرکاتت رو از پیش می‌بینه،» 2021 02:14:28,417 --> 02:14:30,166 ‫«تو رو از خطر نجات می‌ده.» 2022 02:14:31,958 --> 02:14:34,166 ‫«کل عمرش نیازهای تو رو تصور می‌کنه،» 2023 02:14:34,375 --> 02:14:36,666 ‫«و مدام به این فکر می‌کنه ‫که چی رو از قلم انداخته؟» 2024 02:14:40,250 --> 02:14:41,666 ‫«شاید صرفا خسته است.» 2025 02:14:42,083 --> 02:14:43,749 ‫«انقدر که به بقیه اهمیت داده.» 2026 02:14:44,542 --> 02:14:46,499 ‫«شاید یه روز تموم کنه.» 2027 02:14:47,375 --> 02:14:48,666 ‫«حداقل احتمالش که هست.» 2028 02:14:53,750 --> 02:14:55,624 ‫بعد یادمه آخرش، 2029 02:14:57,458 --> 02:14:59,374 ‫بهم گفت «یه روز،» 2030 02:14:59,583 --> 02:15:02,541 ‫«وقتی عمرش تموم بشه، قراره بمیره.» 2031 02:15:03,667 --> 02:15:07,124 ‫«تو هم نمی‌تونی کاریش کنی. ‫فقط خودت رو برای سختی بعدش آماده کن.» 2032 02:15:07,333 --> 02:15:09,749 ‫«ولی پایان عمر اون، ‫پایان زندگی تو نیست.» 2033 02:15:16,333 --> 02:15:17,874 ‫منظورش خودش بود. 2034 02:15:18,708 --> 02:15:19,957 ‫الان دیگه... 2035 02:15:21,375 --> 02:15:23,499 ‫فهمیدم منظورش خودش بود. 2036 02:15:30,208 --> 02:15:33,499 ‫لطفا اعضای هیئت منصفه ‫این مسئله رو لحاظ کنن، 2037 02:15:33,583 --> 02:15:35,832 ‫که این داستان وابسته ‫به امور درونی و فاعلیه. 2038 02:15:36,250 --> 02:15:40,166 ‫به هیچ عنوان مدرک ‫قابل استنادی نیست. 2039 02:16:00,542 --> 02:16:04,374 ‫آره سرج، همچنان بیرون ‫دادگاه گرونوبل منتظریم. 2040 02:16:04,583 --> 02:16:07,457 ‫قرار بود محاکمه روز جمعه تموم بشه، 2041 02:16:07,667 --> 02:16:10,082 ‫ولی دنیل، فرزند ساندرا وویتر، 2042 02:16:10,292 --> 02:16:12,582 ‫قراره که امروز دوباره شهادت بده. 2043 02:16:12,792 --> 02:16:14,374 ‫هیئت منصفه همچنان... 2044 02:16:31,583 --> 02:16:34,957 ‫خانم وویتر، چه حسی دارین... 2045 02:16:35,375 --> 02:16:37,499 ‫از اینکه تبرئه شدین؟ 2046 02:16:38,750 --> 02:16:42,165 ‫توی این دادگاه حرف‌های زیادی زده شد. 2047 02:16:42,500 --> 02:16:43,915 ‫هیچ حرف دیگه‌ای ندارم. 2048 02:16:44,541 --> 02:16:47,665 ‫فقط می‌خوام به پسرم زنگ بزنم ‫و برم خونه پیشش باشم. 2049 02:16:48,750 --> 02:16:52,749 ‫مسلما از وکیل‌هام تشکر می‌کنم ‫که همیشه بهم ایمان داشتن. 2050 02:16:52,958 --> 02:16:55,540 ‫آقای رنزی، این حکم خیالتون رو راحت کرد؟ 2051 02:16:55,750 --> 02:16:57,915 ‫من هیئت منصفه رو تحسین می‌کنم، 2052 02:16:58,250 --> 02:17:00,832 ‫که تونستن واقعیت ‫ساندرا وویتر رو ببینن... 2053 02:18:02,583 --> 02:18:04,457 ‫مارج، منم ساندرا. 2054 02:18:06,541 --> 02:18:09,082 ‫آره، واقعا محشره. ‫بالاخره خلاص شدیم. 2055 02:18:13,125 --> 02:18:15,332 ‫دنیل می‌خواد باهام صحبت کنه؟ 2056 02:18:17,791 --> 02:18:20,040 ‫آره، حتما خیلی خسته است. 2057 02:18:20,250 --> 02:18:21,457 ‫درک می‌کنم. 2058 02:18:23,291 --> 02:18:26,207 ‫اشکالی نداره امشب خونه بیام؟ 2059 02:18:26,416 --> 02:18:28,290 ‫اگه دوست داره فردا برگردم یا... 2060 02:18:35,625 --> 02:18:39,207 ‫اول می‌ریم شام بخوریم. ‫بعد برمی‌گردم خونه. می‌بینمت. 2061 02:18:42,750 --> 02:18:44,207 ‫نوشیدنی می‌خوام. 2062 02:18:48,916 --> 02:18:49,999 ‫یکی دیگه! 2063 02:18:58,833 --> 02:19:00,165 ‫شما همیشه... 2064 02:19:00,375 --> 02:19:03,457 ‫وقتی توی دادگاه پیروز می‌شین، ‫از این کارها می‌کنین؟ 2065 02:19:03,666 --> 02:19:05,040 ‫ما که تا حالا پیروز نشدیم. 2066 02:19:06,750 --> 02:19:09,499 ‫اولین بار بود که پیروز شدیم! 2067 02:19:09,708 --> 02:19:10,999 ‫- نگو! ‫- جدی. 2068 02:19:11,208 --> 02:19:13,207 ‫تو که گفتی وکیل مجربی هستی. 2069 02:19:16,708 --> 02:19:17,957 ‫نه، دروغ میگی! 2070 02:19:18,166 --> 02:19:18,957 ‫اونقدر تند نیست. 2071 02:19:19,166 --> 02:19:20,957 ‫حتما این رو امتحان کن. 2072 02:19:21,333 --> 02:19:22,415 ‫خیلی خوردیم. 2073 02:19:22,625 --> 02:19:23,707 ‫الانه که بالا بیارم. 2074 02:19:23,916 --> 02:19:25,540 ‫بریم یه سیگار بکشیم. 2075 02:19:25,875 --> 02:19:26,957 ‫الان برمی‌گردیم. 2076 02:19:31,708 --> 02:19:32,999 ‫شما بفرما. 2077 02:19:46,875 --> 02:19:48,666 ‫اونقدر آسون نیست، نه؟ 2078 02:19:50,333 --> 02:19:52,166 ‫انقدر استخوان داره که... 2079 02:19:56,833 --> 02:19:57,999 ‫بعدش بریم؟ 2080 02:19:58,333 --> 02:19:59,874 ‫حاضری بری خونه؟ 2081 02:20:00,708 --> 02:20:03,291 ‫خودم می‌تونم... تا خونه برسونمت. 2082 02:20:04,458 --> 02:20:05,499 ‫یکی دیگه. 2083 02:20:06,542 --> 02:20:07,707 ‫که توی راه سر حال باشیم. 2084 02:20:09,042 --> 02:20:10,916 ‫موافقم، واسه راننده. 2085 02:20:12,000 --> 02:20:13,082 ‫از همون بریزم؟ 2086 02:20:21,250 --> 02:20:22,957 ‫امکانش هست... 2087 02:20:23,167 --> 02:20:25,374 ‫دو تا دیگه از همین بدین؟ مرسی. 2088 02:20:41,542 --> 02:20:42,457 ‫به سلامتی خودت. 2089 02:20:57,875 --> 02:20:58,916 ‫حالت خوبه؟ 2090 02:21:03,250 --> 02:21:04,207 ‫تعریف کن. 2091 02:21:05,167 --> 02:21:07,166 ‫آخه، فکر می‌کردم... 2092 02:21:08,750 --> 02:21:11,291 ‫قراره احساس خلاص‌شدن بکنم. 2093 02:21:14,958 --> 02:21:16,791 ‫انقدر زود که احساسش نمی‌کنی. 2094 02:21:18,917 --> 02:21:19,916 ‫مطمئنی؟ 2095 02:21:20,250 --> 02:21:21,207 ‫نه اونقدر. 2096 02:21:24,708 --> 02:21:27,166 ‫اینطوریه که وقتی آدم ببازه، باخته. 2097 02:21:27,750 --> 02:21:29,666 ‫بدترین حالتیه که ممکنه رخ بده. 2098 02:21:29,875 --> 02:21:31,291 ‫اگر هم آدم ببره... 2099 02:21:33,875 --> 02:21:36,832 ‫انتظار جایزه‌ای داره. 2100 02:21:38,375 --> 02:21:39,832 ‫ولی جایزه‌ای در کار نیست. 2101 02:21:43,708 --> 02:21:45,124 ‫فقط... همه‌چی تموم می‌شه. 2102 02:21:50,083 --> 02:21:52,874 ‫شاید بعضی وقت‌ها ‫انتظارات زیادی داریم. 2103 02:21:56,167 --> 02:21:57,416 ‫آره، احتمالا. 2104 02:23:05,417 --> 02:23:06,749 ‫ببخشید. 2105 02:23:08,708 --> 02:23:11,291 ‫می‌خواست منتظر بمونه، ‫ولی خوابش برد. 2106 02:24:00,583 --> 02:24:01,999 ‫من دیگه برم. 2107 02:24:02,292 --> 02:24:03,457 ‫نمی‌خوای بمونی؟ 2108 02:24:03,667 --> 02:24:05,541 ‫نه، شما رو تنها می‌ذارم. 2109 02:24:11,875 --> 02:24:12,957 ‫خداحافظ. 2110 02:24:30,208 --> 02:24:32,332 ‫می‌ترسیدم برگردی خونه. 2111 02:24:34,083 --> 02:24:37,207 ‫می‌دونم. من هم می‌ترسیدم برگردم. 2112 02:26:54,136 --> 02:27:02,136 ترجمه شده توسط تیم سینما دریمینگ 2113 02:27:02,742 --> 02:27:10,742 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming