1 00:00:50,323 --> 00:00:55,690 قوی‌تر از همیشه باشید به امید ایرانی آزاد 2 00:00:55,828 --> 00:00:58,315 ‫- ببخشید ‫- اشکال نداره 3 00:01:00,200 --> 00:01:01,949 چی می‌خوای بدونی؟ 4 00:01:03,825 --> 00:01:06,158 یه لحظه، روی ضبط نبود 5 00:01:09,534 --> 00:01:10,508 ردیف شد 6 00:01:12,700 --> 00:01:15,491 ...جوری که تصادف اون پسربچه رو توصیف کردی 7 00:01:15,950 --> 00:01:18,741 خوندنش واسه آدم سخته چون می‌دونیم زندگی خودت بوده 8 00:01:18,992 --> 00:01:21,408 به نظرت یه نفر می‌تونه فقط از روی تجربیاتش بنویسه؟ 9 00:01:29,742 --> 00:01:31,449 یالا بپر 10 00:01:34,159 --> 00:01:35,866 یالا !بپر 11 00:01:40,450 --> 00:01:43,033 که من رو به سمت... یه داستان جالب هدایت کرد 12 00:01:43,242 --> 00:01:45,191 و تصمیم گرفتم اون رو وارد کتابی کنم که در حال نوشتنش بودم 13 00:01:45,284 --> 00:01:46,145 همین و بس 14 00:01:46,200 --> 00:01:48,199 چیز بیش‌تری نیست خودت تو کتابم حضور داری 15 00:01:48,950 --> 00:01:50,908 و با این حال شناختی روت ندارم 16 00:01:51,242 --> 00:01:53,574 چیزی که می‌دونم اینه که به نظرم آدم جالبی هستی و این واقعیه 17 00:01:53,784 --> 00:01:56,241 ولی در هر حال باید اول با من آشنا بشی 18 00:01:56,659 --> 00:01:59,283 من واقعیم الان روبروت نشستم 19 00:01:59,700 --> 00:02:01,366 آره، واقعی هستی 20 00:02:01,700 --> 00:02:03,866 ...پس، برای سرهم کردن داستانت 21 00:02:04,075 --> 00:02:05,908 اول از همه به یه چیز واقعی نیاز داری 22 00:02:06,117 --> 00:02:08,241 خودت همیشه میگی کتابات ترکیبی از واقعیت و خیالن 23 00:02:08,450 --> 00:02:11,158 و همین باعث می‌شه بخوایم واقعیت رو از خیال جدا کنیم 24 00:02:11,825 --> 00:02:13,074 هدفت همینه؟ 25 00:02:18,075 --> 00:02:19,408 خیلی‌خب برو بیرون 26 00:02:23,909 --> 00:02:25,074 !اسنوپ، بیا 27 00:02:26,617 --> 00:02:28,824 بذار خشکت کنم حالا خوشگل و تمیز شدی 28 00:02:29,034 --> 00:02:30,283 دیگه گِلی نیستی 29 00:02:36,867 --> 00:02:38,658 اگه خودت جای من بودی در مورد چی می‌نوشتی؟ 30 00:02:39,284 --> 00:02:42,033 ساموئله داره طبقه‌ی بالا کار می‌کنه شوهرمه 31 00:02:44,867 --> 00:02:47,199 خب، چی نظر تو رو به خودش جلب می‌کنه؟ 32 00:02:47,409 --> 00:02:49,699 چی تو رو در حد انفجار عصبانی می‌کنه؟ 33 00:02:49,909 --> 00:02:52,241 پایان‌نامه و درست رو فراموش کن 34 00:02:52,450 --> 00:02:54,158 من نمی خوام نویسنده بشم 35 00:02:54,367 --> 00:02:57,741 مشکلی نیست، لازم نیست نویسنده بشی فقط حرف بزن، همین‌جوری که الان داریم حرف می‌زنیم 36 00:02:57,950 --> 00:02:59,908 دیگه نمی خوای بازم ازت سوال بپرسم؟ 37 00:03:00,117 --> 00:03:03,783 البته که می خوام ولی می‌تونیم یه گپی هم بزنیم 38 00:03:04,284 --> 00:03:06,283 شاید بهتر باشه نفری یه سوال از همدیگه بپرسیم 39 00:03:06,492 --> 00:03:10,241 تا اینجوری هیچ‌کس خسته نشه مثل یه گفتگوی معمولی 40 00:03:11,450 --> 00:03:13,324 ...واقعاً دوست داری بدونی 41 00:03:13,534 --> 00:03:16,158 که چی نظر تو رو جلب می‌کنه؟ بی‌خیال، معلومه که دوست دارم 42 00:03:16,867 --> 00:03:19,241 من هیچ‌وقت کسی رو نمی‌بینم کُل طول روز اینجا کار می‌کنم 43 00:03:19,450 --> 00:03:21,599 این تویی که میای به دیدنم معلومه که نظرم رو به خودت جلب می‌کنی 44 00:03:23,112 --> 00:03:25,112 خیلی‌خب 45 00:03:25,700 --> 00:03:26,783 من می‌دوئم 46 00:03:27,242 --> 00:03:29,574 جزو کارای موردعلاقه‌مه 47 00:03:29,784 --> 00:03:32,033 حس نشئه شدن بهم دست میده انگار مواد زدم 48 00:03:33,409 --> 00:03:36,074 خب تا چه حد با مواد آشنایی داری؟ 49 00:03:36,284 --> 00:03:37,658 این سوال بعدیمه 50 00:03:38,200 --> 00:03:39,408 موضوع مهمیه واقعاً 51 00:03:40,450 --> 00:03:42,449 شاید بهتر باشه همه چی رو ننویسی 52 00:03:42,700 --> 00:03:44,033 نه، مطمئناً این‌کار رو نمی‌کنم 53 00:03:52,825 --> 00:03:56,449 بهت که گفته بودم باید می‌رفتیم گرونوبل 54 00:03:57,117 --> 00:03:59,741 اشکالی نداره جواب‌هات رو یادداشت می‌کنم 55 00:03:59,950 --> 00:04:03,741 ولی خیلی ازت سوال دارم شاید وقتش رو نداشته باشی 56 00:04:04,325 --> 00:04:07,741 نگران زمان نباش اینجا هیچ مشکلی با زمان نداریم 57 00:04:08,242 --> 00:04:09,158 خیلی‌خب ردیفه 58 00:04:09,367 --> 00:04:11,366 می خوام در مورد داستان‌پردازی ...باهات حرف بزنم 59 00:04:11,700 --> 00:04:13,074 من از ورزش خوشم نمیاد 60 00:04:13,284 --> 00:04:14,449 مهم‌ترینش همینه 61 00:04:14,700 --> 00:04:17,491 پیاده‌روی؟ شاید دویدن؟ نه 62 00:04:18,367 --> 00:04:20,033 خیلی‌خب، صحیح فهمیدم 63 00:04:21,200 --> 00:04:22,100 ...پس 64 00:04:22,992 --> 00:04:24,158 ...تو 65 00:04:33,200 --> 00:04:35,283 واقعاً دیگه ادامه دادنش ممکن نیست، نه؟ 66 00:04:35,492 --> 00:04:36,866 آره، پیچیده شد 67 00:04:37,075 --> 00:04:39,158 فکر کنم بهتره تمومش کنیم، زویی 68 00:04:42,825 --> 00:04:45,991 خیلی زود میام گرونوبل و باهات تماس می‌گیرم، چطوره؟ 69 00:04:52,950 --> 00:04:54,324 شرمنده بابتش 70 00:04:58,450 --> 00:05:00,324 به زودی می‌بینمت - آره، البته - 71 00:05:02,962 --> 00:05:10,962 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 72 00:06:54,367 --> 00:06:55,491 مراقب باش 73 00:07:33,700 --> 00:07:34,400 ....بابا 74 00:07:34,492 --> 00:07:35,574 مامان؟ 75 00:07:36,020 --> 00:07:37,326 !مامان 76 00:07:42,242 --> 00:07:43,533 !مامان، زود باش بیا 77 00:08:29,284 --> 00:08:30,684 !بله 78 00:08:30,699 --> 00:08:32,033 نه، نمی‌دونم 79 00:08:32,242 --> 00:08:34,948 تکونش ندادم اصلاً بهش دست نزدم 80 00:08:35,574 --> 00:08:38,074 نفس نمی‌کشه واسه‌همین بهتون زنگ زدم 81 00:08:39,992 --> 00:08:43,033 نه، خواهش می‌کنم بیاید نمی‌تونم همه‌ی سوالاتتون رو جواب بدم 82 00:08:46,034 --> 00:08:49,033 نه، تکون نمی‌خوره خواهش می‌کنم فقط خودتون رو برسونید 83 00:08:58,242 --> 00:08:59,824 ساموئل مالسکی... 84 00:09:00,034 --> 00:09:02,283 جسدش زیر کلبه‌ی کوهستانیش پیدا شده 85 00:09:34,742 --> 00:09:36,324 برش گردونید 86 00:09:39,909 --> 00:09:41,158 تمام قد بگیر 87 00:09:42,284 --> 00:09:43,574 از نمای نزدیک هم بگیر 88 00:09:46,242 --> 00:09:48,116 من نظریات اولیه رو مطرح می‌کنم 89 00:09:48,325 --> 00:09:50,991 قبل از نتیجه‌گیری اِعمالشون کن 90 00:09:51,325 --> 00:09:55,158 خراش‌های سطحی و موازی روی دست‌ و ساعدش مشاهده می‌شه 91 00:09:55,367 --> 00:09:58,199 به نظر می‌رسه جسد یک یا دو متر به خاطر برخوردی که داشته سُر خورده 92 00:09:58,409 --> 00:10:01,449 قبل از اینکه در وضعیت نهایی و درازکش قرار بگیره 93 00:10:02,284 --> 00:10:05,866 هماتوم لوب گیجگاهی سمت چپ که به دلیل ضربه‌ی مغزی کُشنده ایجاد شده 94 00:10:06,075 --> 00:10:09,491 که نشون‌دهنده‌ی برخورد سر با یه جسم دارای لبه‌ی ضخیم در محیط بوده 95 00:10:09,700 --> 00:10:12,408 یا یه ضربه‌ی شدید به سر 96 00:10:13,450 --> 00:10:16,866 محل آسیب با موقعیتی که جسد پیدا شده جور درنمیاد 97 00:10:17,075 --> 00:10:20,741 بنابراین ضربه قبل از برخورد بدن به زمین وارد شده 98 00:10:22,534 --> 00:10:24,616 در نتیجه هنوز نمی‌تونیم با قطعیت بگیم 99 00:10:24,825 --> 00:10:28,199 که جراحت در نتیجه‌ی یه شاخ به شاخ شدن بوده یا در اثر یه ضربه بوده 100 00:10:28,534 --> 00:10:32,908 در این مرحله نمی‌تونیم دخالت یه شخص ثالث رو رد کنیم 101 00:10:34,992 --> 00:10:36,783 پس، مثل همیشه پیش میریم 102 00:10:37,159 --> 00:10:39,199 علت مرگ: آسیب به سر 103 00:10:39,409 --> 00:10:41,199 :تشخیص پزشکی قانونی 104 00:10:41,575 --> 00:10:43,866 ممکنه تصادفی یا عمدی بوده باشه 105 00:10:44,409 --> 00:10:48,408 برای فهمیدن حقیقت باید نتایج آزمایش سم‌شناسی رو ببینیم 106 00:11:52,492 --> 00:11:58,241 «تجزیه و تحلیل یک سقوط» 107 00:12:40,200 --> 00:12:41,491 مرسی که اومدی 108 00:12:43,075 --> 00:12:45,074 خیلی عجبیه که دوباره تو این وضعیت همدیگه رو می‌بینیم 109 00:12:45,409 --> 00:12:46,609 همین‌طوره 110 00:12:48,992 --> 00:12:51,949 نمی‌دونستم انقدر ارتفاعش بلنده 111 00:12:54,575 --> 00:12:55,533 بیا 112 00:13:00,159 --> 00:13:02,574 خیلی وقته اینجا زندگی می‌کنی؟ 113 00:13:03,200 --> 00:13:05,574 هنوز دو سال نشده 114 00:13:06,909 --> 00:13:08,616 ساموئل اینجا بزرگ شده بود 115 00:13:08,825 --> 00:13:10,074 ...اینجا 116 00:13:21,534 --> 00:13:26,199 چطوری قراره انجامش بدیم؟ ...قراره ازم یه چندتا سوال بپرسی 117 00:13:26,617 --> 00:13:30,158 واقعاً ببخشید که از آخرین‌باری که همدیگه رو دیدیم فرانسویم بهتر نشده 118 00:13:30,367 --> 00:13:31,866 انگلیسی هم ردیفه 119 00:13:36,200 --> 00:13:38,199 چندبار ازت بازجویی کردن؟ 120 00:13:38,867 --> 00:13:41,908 یه بار همین‌جا پلیس‌ها ازم بازجویی کردن 121 00:13:42,117 --> 00:13:44,658 و یه بار هم قاضی بازپرس ازم بازجویی کرد 122 00:13:46,325 --> 00:13:50,283 می‌تونی بهم بگی در مورد روز مرگ اون چی بهشون گفتی؟ 123 00:13:50,492 --> 00:13:51,158 آره، البته 124 00:13:51,367 --> 00:13:54,658 همه چی رو بهشون گفتم از وقتی که پیش یه دانشجو بودم 125 00:13:54,867 --> 00:13:56,866 تا وقتی که آمبولانس رسید اینجا 126 00:13:57,200 --> 00:13:59,616 با یه دختره وسط یه جلسه بودم 127 00:13:59,825 --> 00:14:02,324 ...و ساموئل 128 00:14:02,534 --> 00:14:05,908 شروع به پخش کردن یه آهنگ تکراری کرد تا کفر من رو دربیاره و دختره رو مجبور کنه بره 129 00:14:05,950 --> 00:14:08,741 بهشون گفتی که آهنگ رو پخش می‌کرده تا کفر تو رو دربیاره؟ 130 00:14:08,950 --> 00:14:09,908 نه 131 00:14:10,825 --> 00:14:14,533 فقط گفتم با صدای خیلی بلندی آهنگ گذاشته بود و بی‌خیال جلسه شدیم 132 00:14:14,742 --> 00:14:18,074 چون اون داشت مصاحبه رو ضبط می‌کرد و اصلاً امکان‌پذیر نبود 133 00:14:19,492 --> 00:14:22,241 می خوام مو به مو واسم تعریف کنی 134 00:14:22,992 --> 00:14:25,991 همه چی رو بهم بگو یعنی دقیقاً نحوه‌ی تعریف کردنت رو بگو 135 00:14:27,950 --> 00:14:31,491 بهشون گفتم مصاحبه رو تموم کردم 136 00:14:32,492 --> 00:14:33,616 و اون دختره رفت 137 00:14:33,825 --> 00:14:36,241 ...و رفتم طبقه‌ی بالا تو اتاق‌خوابم 138 00:14:36,450 --> 00:14:39,491 و از اونجا دیدم که دنیل داره میره پیاده‌روی 139 00:14:39,867 --> 00:14:41,241 مدرسه نبود؟ 140 00:14:41,450 --> 00:14:43,908 نه، فقط دو روز در هفته در گرونوبل میره مدرسه 141 00:14:44,284 --> 00:14:45,491 الان چند سالشه؟ 142 00:14:45,700 --> 00:14:46,658 یازده سالشه 143 00:14:50,575 --> 00:14:52,824 ...خب، بعد از رفتن دختره 144 00:14:54,909 --> 00:14:56,949 ساموئل واسه دیدنم اومد به اتاق‌خواب 145 00:14:57,159 --> 00:15:00,283 و یه کم در مورد اینکه قراره روزمون رو چطوری بگذرونیم حرف زدیم 146 00:15:00,492 --> 00:15:02,158 واقعاً حرف خاصی بین‌مون رد و بدل نشد 147 00:15:06,367 --> 00:15:09,991 برگشت طبقه‌ی بالا تا تو اتاق زیرشیروونی کار کنه و منم تو تختخوابم کار می‌کردم 148 00:15:10,742 --> 00:15:13,074 می‌نوشتی؟ با کامپیوترت؟ 149 00:15:13,284 --> 00:15:15,241 بله، یه ترجمه رو تموم کردم 150 00:15:15,492 --> 00:15:18,699 در ازای پول مضاعف واسه چندتا روزنامه‌ی هفتگی آلمانی کار ترجمه انجام میدم 151 00:15:19,909 --> 00:15:21,033 ...و 152 00:15:21,992 --> 00:15:25,449 صدای کار کردنش و پخش آهنگش رو از بالا می‌شنیدم 153 00:15:25,700 --> 00:15:28,199 ...به مدت حدوداً، فکر کنم 154 00:15:28,492 --> 00:15:29,658 یه ده دقیقه‌ای شد 155 00:15:30,034 --> 00:15:33,366 بعدش گوش‌گیر تو گوشم گذاشتم چون می‌خواستم یه چرتی بزنم 156 00:15:34,742 --> 00:15:35,908 ...بعدش 157 00:15:36,534 --> 00:15:37,908 خوابم برد 158 00:15:40,325 --> 00:15:42,324 ...و یک ساعت بعدش بود فکر کنم 159 00:15:42,700 --> 00:15:45,033 ...صدای جیغ دنیل رو شنیدم و 160 00:15:48,784 --> 00:15:52,366 حتماً یکی از گوش‌گیرا تو خواب افتاده بود چون صداش من رو از خواب بیدار کرد 161 00:15:53,117 --> 00:15:56,241 و هنوز صدای آهنگ میومد ...رفتم طبقه‌ی پایین و 162 00:15:56,825 --> 00:15:57,949 آره همین بود 163 00:15:59,200 --> 00:16:01,949 زنگ زدم به آمبولانس و اونا 30 دقیقه بعد خودشون رو رسوندن 164 00:16:12,909 --> 00:16:14,991 می‌تونم یه نگاهی به دور و بر بندازم؟ - البته - 165 00:16:20,950 --> 00:16:24,033 از کجا می خوای شروع کنی؟ باید چیزی رو توضیح بدم؟ 166 00:16:25,117 --> 00:16:26,283 آره، شاید 167 00:16:26,784 --> 00:16:28,199 آره ...خب، اینجا 168 00:16:28,409 --> 00:16:30,158 اینجا غذا می‌خوریم 169 00:16:56,572 --> 00:16:57,472 ...پس 170 00:16:58,075 --> 00:16:59,241 اینجا کار می‌کرده؟ 171 00:16:59,450 --> 00:17:01,407 آره، اتاق زیرشیروونی رو عایق‌بندی می‌کرد 172 00:17:02,867 --> 00:17:06,241 و وقتی داشتی چرت می‌زدی دقیقاً بالای سرت بود؟ 173 00:17:19,283 --> 00:17:21,241 بعدش قرار بود به اینجا رسیدگی کنه 174 00:17:21,450 --> 00:17:23,699 می‌خواستیم اتاق‌هامون رو به طور کوتاه‌مدت اجاره بدیم 175 00:18:03,992 --> 00:18:06,033 پس، در حال کار روی این قسمت بود؟ 176 00:18:06,242 --> 00:18:07,533 سه روزی می‌شد، آره 177 00:18:10,367 --> 00:18:12,033 ...و پنجره 178 00:18:12,575 --> 00:18:15,074 وقتی آمبولانس رسید باز بود؟ 179 00:18:15,492 --> 00:18:16,658 آره، باز بود 180 00:18:18,450 --> 00:18:20,449 عادت داشت بازش بذاره؟ 181 00:18:21,409 --> 00:18:23,533 ...واقعاً در موردش مطمئن نیستم، چون که 182 00:18:23,742 --> 00:18:25,366 گاهی‌اوقات هوای اتاق رو عوض می‌کرد 183 00:18:25,575 --> 00:18:27,616 تا از شر گرد و غبار چوب‌ها راحت بشه 184 00:18:27,825 --> 00:18:31,199 آدم بی‌پروایی بود؟ یعنی تا حالا دیده بودی حین کار، خطر کنه؟ 185 00:18:31,534 --> 00:18:35,449 نه، اون خیلی محتاط و دقیق بود به آرومی کارش رو انجام می‌داد 186 00:18:44,534 --> 00:18:46,449 ...هیچ دلیلی وجود داشته که اون 187 00:18:46,659 --> 00:18:49,616 ...به پنجره تکیه بده تا تو 188 00:18:49,825 --> 00:18:50,574 یا دنیل رو صدا کنه؟ 189 00:18:50,784 --> 00:18:55,699 نه، وقتی مشغول کارش می‌شد مخصوصاً وقتی مشغول زدن آهنگش می‌شد 190 00:18:57,284 --> 00:18:59,449 یه جورایی ارتباط خودش رو با دنیا قطع می‌کرد 191 00:18:59,700 --> 00:19:02,241 پس هیچ‌‌وقت من یا دنیل رو از این بالا صدا نمی‌زد 192 00:19:04,117 --> 00:19:06,283 ...به هر حال، با توجه به ارتفاعِ 193 00:19:09,409 --> 00:19:10,741 لبه‌ی پنجره 194 00:19:13,700 --> 00:19:15,033 مست نبود؟ 195 00:19:15,242 --> 00:19:16,533 نه، هیچ‌وقت تو طول روز مشروب نمی‌خورد 196 00:19:16,992 --> 00:19:18,741 مخصوصاً موقع کارش 197 00:19:27,784 --> 00:19:28,783 ...عزیزم 198 00:19:30,242 --> 00:19:33,366 پاشو دست و صورتت رو بشور و لباس بپوش دیگه روز شده باید بیدار بشی 199 00:19:35,867 --> 00:19:38,533 عزیزم، می‌دونم سخته واسه خودم هم سخته 200 00:19:38,950 --> 00:19:41,158 و یه مدتی همین‌جوری قراره بهمون سخت بگذره 201 00:19:42,492 --> 00:19:46,491 ولی باید سعی‌مون رو بکنیم ...و به کارایی که قبلاً می‌کردیم ادامه بدیم چون 202 00:19:50,909 --> 00:19:53,949 ببین، مونیکا اومده دیدنت واست ترامیسو درست کرده 203 00:19:56,909 --> 00:19:59,199 نمی‌تونی کُل روز رو تو اتاقت بمونی و بیرون نری 204 00:19:59,409 --> 00:20:02,158 اون بیرون خیلی قشنگه و اسنوپ هم نیاز داره بره بیرون 205 00:20:10,534 --> 00:20:12,866 دنیل، میای باهامون غذا بخوری؟ 206 00:20:13,409 --> 00:20:14,533 می خوام بخوابم 207 00:20:14,742 --> 00:20:18,324 باشه، اول همراهمون غذا بخور بعدش می‌تونی بخوابی 208 00:20:53,284 --> 00:20:54,783 درک نمی‌کنم 209 00:20:56,159 --> 00:20:58,199 هیچ‌کس درک نمی‌کنه 210 00:20:58,409 --> 00:20:59,949 نمی‌تونیم درک کنیم 211 00:21:04,909 --> 00:21:06,408 باید درکش کنم 212 00:21:12,575 --> 00:21:15,949 اون فال‌گیری که در موردش واست تعریف کردم رو یادته؟ 213 00:21:16,159 --> 00:21:18,324 همونی که وقتی آلن مُرد رفتم دیدنش؟ 214 00:21:19,492 --> 00:21:20,783 مونیکا؟ 215 00:21:21,075 --> 00:21:21,949 خودم دوست دارم 216 00:21:22,159 --> 00:21:23,949 ...ترجیح میدم راجع به اون چیزی نگی 217 00:21:24,159 --> 00:21:26,158 اون خیلی بهم کمک کرد 218 00:21:26,367 --> 00:21:27,658 ولی اون بچه‌س 219 00:21:27,992 --> 00:21:29,199 همه چی رو با هم قاتی نکن 220 00:21:29,409 --> 00:21:30,783 من با مونیکا در موردش حرف می‌زنم 221 00:21:30,992 --> 00:21:33,033 اون قبلاً به بچه‌ها هم کمک کرده 222 00:21:36,242 --> 00:21:37,158 یه کم می خوای؟ 223 00:21:47,242 --> 00:21:48,866 چی نیاز داری؟ 224 00:21:49,492 --> 00:21:50,949 هیچی، همین‌جوری راحتم 225 00:22:01,617 --> 00:22:04,408 شک و تردیدت رو بذار کنار ممکنه به پسره کمک کنه 226 00:22:04,617 --> 00:22:07,491 اون چیزایی رو حس می‌کنه که ما قادر به حس کردنش نیستیم 227 00:22:09,242 --> 00:22:10,783 وینسنت، یه دوست قدیمیه که وکیله 228 00:22:10,992 --> 00:22:13,074 مونیکا، مادرخونده‌ی دنیله 229 00:22:14,909 --> 00:22:17,324 بهت زنگ میزنم - اگه غذا خورد بهم خبر بده - 230 00:22:22,700 --> 00:22:23,741 بشقاب؟ 231 00:22:35,700 --> 00:22:37,491 خیلی از گریه کردن خسته شدم 232 00:22:37,700 --> 00:22:39,908 واقعاً مسخره‌س خیلی خسته شدم 233 00:22:41,325 --> 00:22:43,199 پنیر پارمسان می‌خوای؟ - آره، حرف نداره - 234 00:22:43,409 --> 00:22:46,533 نمی‌دونم فلفل کجاس - نگرانش نباش، خودم پیداش می‌کنم - 235 00:22:49,367 --> 00:22:52,366 خب، همون‌طور که خودت هم می‌دونی ...گزارش کالبدشکافی در مورد علت مرگ 236 00:22:52,700 --> 00:22:54,116 قاطع نیست 237 00:22:54,492 --> 00:22:58,241 بخش پزشکی قانونی شواهد دقیق و کافی نداره 238 00:22:58,450 --> 00:22:59,408 ...ولی 239 00:23:01,200 --> 00:23:03,074 ...چیزی که می‌تونیم ازش دفاع کنیم 240 00:23:03,159 --> 00:23:06,908 اینه که اون از پنجره‌ی اتاق زیرشیروونی افتاده 241 00:23:07,909 --> 00:23:10,158 به سقف سوله برخورد کرده 242 00:23:10,367 --> 00:23:13,283 ممکنه سرش یه جایی همین‌جاها به لبه‌‌ش برخورد کرده باشه 243 00:23:15,950 --> 00:23:16,991 می‌بینی؟ 244 00:23:17,992 --> 00:23:20,199 ،بعدش روی زمین فرود اومده 245 00:23:20,409 --> 00:23:21,824 تقریباً تو این ناحیه افتاده 246 00:23:22,242 --> 00:23:26,033 به نظر می‌رسه تواناییش رو داشته که یک یا دو متر خودش رو روی زمین بکشه 247 00:23:26,242 --> 00:23:29,658 قبل از اینکه تو موقعیت نهاییش نقش زمین بشه 248 00:23:29,867 --> 00:23:32,616 این‌جوری می‌تونیم خون روی برف رو توضیح بدیم 249 00:23:33,450 --> 00:23:34,699 ولی یه چندتا مشکل داریم 250 00:23:34,909 --> 00:23:37,991 اول اینکه اونا هیچی روی سقف سوله پیدا نکردن، نه دی‌اِن‌ایی نه چیزی 251 00:23:38,534 --> 00:23:42,158 و این سه تا لکه‌ی خونی که اینجا روی دیوار پاشیده 252 00:23:43,242 --> 00:23:47,116 به نظر می‌رسه خیلی با فرضیه‌ی ضربه‌ی سر به سقف سوله‌مون جور درنمیاد 253 00:23:47,825 --> 00:23:50,783 قاضی از یه متخصص می‌خواد این مسئله رو روشن کنه 254 00:23:51,700 --> 00:23:54,449 و خودت وقتی دیدیش چی به ذهنت رسید؟ 255 00:23:56,784 --> 00:24:00,324 نمی‌دونم من تحلیل‌گر الگوی پاشیده‌شدن خون نیستم 256 00:24:01,034 --> 00:24:04,241 ولی یکی رو می‌شناسم که خیلی وارده 257 00:24:04,825 --> 00:24:06,408 میرم نظر اون رو می‌پرسم 258 00:24:19,617 --> 00:24:21,866 ...یه مشکل دیگه هم داریم 259 00:24:22,075 --> 00:24:23,533 اون کبودی روی دستت 260 00:24:25,159 --> 00:24:28,783 ممکنه به نظر برسه به خاطر دعوا یا تقلا ایجاد شده 261 00:24:30,992 --> 00:24:32,074 اونا هم دیدنش؟ 262 00:24:32,534 --> 00:24:35,658 همون شب من رو موردبررسی قرار دادن آستینام رو بالا زده بودم و دیدنش 263 00:24:35,867 --> 00:24:37,866 و فوراً واسه‌شون توضیح دادی؟ 264 00:24:38,075 --> 00:24:40,033 دقیقاً می‌دونستم چطوری کبود شده می‌خوای نشونت بدم؟ 265 00:24:42,242 --> 00:24:45,408 وقتی تو آشپزخونه‌م همیشه‌ی خدا دستام رو به اینجا می‌کوبم 266 00:24:45,742 --> 00:24:47,241 وقتی تکون می‌خورم 267 00:24:47,742 --> 00:24:51,283 مسخره‌س چندین بار تو اون هفته این اتفاق افتاد 268 00:24:51,450 --> 00:24:53,616 و بهشون گفتم خیلی سریع پوستم دچار کبودی می‌شه 269 00:24:53,825 --> 00:24:56,366 و می‌تونن از دنیل بپرسن چون همیشه‌ی خدا صدای برخورد من با اُپن رو می‌شنوه 270 00:24:57,117 --> 00:24:58,116 خیلی‌خب خوبه 271 00:25:02,659 --> 00:25:06,241 همون‌طور که متوجهی دفاع کردن از یه سقوط تصادفی کار آسونی نیست 272 00:25:06,450 --> 00:25:09,616 با توجه به ارتفاع لبه‌ی پنجره 273 00:25:09,950 --> 00:25:12,991 ...به خاطرهمین یه تحقیقات انجام می‌شه برای 274 00:25:15,575 --> 00:25:16,824 ...و تو هم 275 00:25:17,659 --> 00:25:18,991 "مرگ مشکوک" 276 00:25:19,200 --> 00:25:22,408 و تو هم شاهدی هستی که تو پرونده درگیره چون تنها فرد حاضر در صحنه‌ی جرم بودی 277 00:25:23,659 --> 00:25:25,449 و البته همسرش هم هستی 278 00:25:27,284 --> 00:25:29,283 حالا گشتن دنبال غریبه‌هایی ...که پا به اینجا گذاشتن 279 00:25:29,492 --> 00:25:33,491 و موقعی که تو خواب بودی و دنیل بیرون در حال پیاده‌روی بوده اون رو کُشتن 280 00:25:33,700 --> 00:25:35,324 یه استراتژی به دردنخوره 281 00:25:35,534 --> 00:25:37,366 ساموئل هیچ دشمنی نداشته 282 00:25:37,367 --> 00:25:37,741 !بسه 283 00:25:37,742 --> 00:25:38,199 !بس کن 284 00:25:38,992 --> 00:25:40,408 من اون رو نکشتم 285 00:25:44,659 --> 00:25:46,158 مسئله این نیست 286 00:25:46,784 --> 00:25:47,949 جدی میگم 287 00:25:50,492 --> 00:25:53,991 باید شخصیت ساموئل رو به دقت مرور کنیم 288 00:25:54,659 --> 00:25:56,074 این اواخر درگیر مشکل خاصی بوده؟ 289 00:25:58,159 --> 00:26:01,491 ...موردی هست که بشه با خودکشی 290 00:26:01,742 --> 00:26:02,866 تطابقش داد؟ 291 00:26:09,159 --> 00:26:10,533 مشخصه که در موردش فکر کردم 292 00:26:10,742 --> 00:26:13,824 ولی نمی‌تونم تصور بکنم با حضور دنیل این دور و بر یه همچین کاری بکنه 293 00:26:13,825 --> 00:26:16,824 نمی‌تونم این مورد رو تو مغزم فرو کنم 294 00:26:20,159 --> 00:26:22,949 آره، ولی بهترین دفاعیه‌مون احتمالاً همین باشه 295 00:26:22,950 --> 00:26:25,116 ...یعنی اگه تو رو متهم کنن 296 00:26:25,742 --> 00:26:27,158 تنها دفاعیه‌مون همینه 297 00:26:28,159 --> 00:26:29,908 ولی به نظرم اون اُفتاده 298 00:26:31,700 --> 00:26:33,533 هیچ‌کس باور نمی‌کنه 299 00:26:35,200 --> 00:26:36,699 منم باور نمی‌کنم 300 00:26:39,409 --> 00:26:40,783 سیگار لازمم 301 00:27:10,200 --> 00:27:11,241 وینست 302 00:27:11,992 --> 00:27:14,741 یه چیزی می خوام بهت بگم 303 00:27:16,325 --> 00:27:17,991 ...حدود شیش ماه پیش 304 00:27:18,784 --> 00:27:20,658 ...نمی‌ دونم ساموئل 305 00:27:21,034 --> 00:27:23,616 !یه چندتا قرص خورده بود یا نه 306 00:27:23,992 --> 00:27:27,033 مست و پاتیل کف زمین پیداش کردم 307 00:27:27,242 --> 00:27:29,449 استفراغ کرده بود صبح خیلی زود بود 308 00:27:30,367 --> 00:27:32,366 ...داخل استفراغش یه سری 309 00:27:32,575 --> 00:27:33,491 ...نقاط سفید بود 310 00:27:33,700 --> 00:27:37,116 و یادمه با خودم فکر کردم نکنه اینا قرص باشه؟ 311 00:27:38,950 --> 00:27:39,908 واقعاً؟ 312 00:27:40,742 --> 00:27:42,699 در موردش با هم حرف زده بودید؟ 313 00:27:42,909 --> 00:27:44,991 نه، نمی‌خواست راجع بهش حرف بزنه 314 00:27:45,659 --> 00:27:46,866 دنیل هم این صحنه رو دید؟ 315 00:27:46,932 --> 00:27:47,096 .نه 316 00:27:48,492 --> 00:27:51,074 اونوقت با یه دکتر تماس نگرفتی؟ 317 00:27:51,284 --> 00:27:54,699 نه، اون‌موقع چندان بهش توجهی نکردم ...ولی الان که بهش فکر می‌کنم 318 00:27:54,909 --> 00:27:58,491 به نظر می‌رسه احتمالاً اقدام به خودکشی بوده 319 00:28:04,200 --> 00:28:05,824 کسی از این ماجرا خبر داره؟ 320 00:28:05,848 --> 00:28:06,028 نه 321 00:28:10,242 --> 00:28:11,616 بهت زنگ میزنم 322 00:28:11,640 --> 00:28:11,827 باشه 323 00:28:13,069 --> 00:28:13,350 خداحافظ 324 00:29:16,367 --> 00:29:17,783 نورش خیلی زیاده؟ 325 00:29:18,950 --> 00:29:20,908 می خوای پرده‌ها رو یه کم بکشم؟ 326 00:29:21,784 --> 00:29:23,074 من راحتم 327 00:29:23,284 --> 00:29:24,158 واقعاً؟ 328 00:29:25,700 --> 00:29:29,158 در مورد دعواهای والدینت بهم نگفتی 329 00:29:31,700 --> 00:29:35,116 منظورت چیه؟ من واقعاً چیزی یادم نمیاد 330 00:29:37,242 --> 00:29:40,949 وقتی شروع به داد زدن می‌کردن ترجیحم این بود که اونجا نباشم 331 00:29:41,409 --> 00:29:44,574 می‌تونی بهم بگی کدوم‌شون بیش‌تر عصبانی می‌شد؟ 332 00:29:45,950 --> 00:29:46,866 نه 333 00:29:49,867 --> 00:29:53,658 روزی که پدرت مُرد هم به خاطرهمین رفتی پیاده‌روی؟ 334 00:29:53,867 --> 00:29:56,408 نه، فقط حس پیاده‌روی داشتم 335 00:29:58,034 --> 00:30:00,991 گفتی وقتی داشتی می‌رفتی صدای حرف زدن والدینت رو شنیدی؟ 336 00:30:01,409 --> 00:30:03,783 یادته در مورد چی حرف می‌زدن؟ 337 00:30:04,617 --> 00:30:06,908 کم و بیش ولی دعوا نمی‌کردن 338 00:30:09,242 --> 00:30:12,116 نتونستم حرفاشون رو بشنوم ...ولی دعوا نمی‌کردنـ 339 00:30:12,325 --> 00:30:14,949 پس نمی‌دونی دعوا می‌کردن یا نه 340 00:30:15,159 --> 00:30:18,741 قابل تشخیص بود می‌تونستم بفهمم که دعوا نمی‌کردن 341 00:30:19,075 --> 00:30:22,033 دنیل، صدای آهنگ بلند بود تو بیرون بودی 342 00:30:22,242 --> 00:30:25,158 اونا طبقه‌ی دوم داخل اتاق خواب‌ مادرت بودن 343 00:30:25,534 --> 00:30:27,408 چطور انقدر با اطمینان می‌تونی بگی؟ 344 00:30:27,784 --> 00:30:30,491 اصلاً موندم صداشون رو می‌شنیدی یا نه 345 00:30:30,700 --> 00:30:33,199 من زیر پنجره‌ی باز بودم 346 00:30:33,409 --> 00:30:35,074 می‌دونم چی شنیدم 347 00:30:44,159 --> 00:30:45,241 تموم شد؟ 348 00:30:46,534 --> 00:30:49,949 از کجا می‌تونی انقدر مطمئن بگی کجا بودی؟ 349 00:30:50,409 --> 00:30:52,324 ...چون که 350 00:30:52,534 --> 00:30:54,408 به چسب روی سوله دست زدم 351 00:30:55,825 --> 00:30:57,116 چسب؟ 352 00:30:57,492 --> 00:30:58,949 ...وقتی اومدیم اینجا 353 00:30:59,159 --> 00:31:02,283 بابا چسب‌هایی با بافت‌های مختلف ...همه جا کشید 354 00:31:02,492 --> 00:31:04,158 تا بتونم راهم رو پیدا کنم 355 00:31:04,909 --> 00:31:08,658 الان واقعاً نیازی بهشون ندارم ولی هنوز هم بهشون دست می‌‌زنم 356 00:31:08,867 --> 00:31:10,616 هر تیکه‌ش حس متفاوتی بهم میده 357 00:31:10,825 --> 00:31:12,074 اشتباه نمی‌گیرم‌شون 358 00:31:13,325 --> 00:31:15,324 چسب روی سوله رو لمس کردم 359 00:31:17,117 --> 00:31:18,783 به خاطرهمین می‌دونم زیر پنجره بودم 360 00:31:19,117 --> 00:31:19,695 خیلی‌خب 361 00:31:26,325 --> 00:31:28,324 حرفایی که بهم زدی رو واسه‌شون ترجمه کردم 362 00:31:28,534 --> 00:31:30,366 ولی فرانسوی حرف نمی‌زدم 363 00:31:30,575 --> 00:31:32,783 تو این مرحله میزان صدا اهمیت داره 364 00:31:32,992 --> 00:31:35,533 و زبان فرانسوی برای همه راحت‌تره 365 00:31:36,367 --> 00:31:38,574 هلن، آهنگ رو پخش کن 366 00:31:44,700 --> 00:31:45,783 خوب پیش رفت؟ 367 00:31:45,992 --> 00:31:47,866 آره، خبر خاصی نبود 368 00:31:48,075 --> 00:31:49,658 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 369 00:31:49,867 --> 00:31:53,741 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 370 00:31:54,117 --> 00:31:55,199 از من نمی‌پرسی؟ 371 00:31:55,409 --> 00:31:58,241 پیش خودم فکر کردم می‌خوای به کار کردن تو اتاق زیرشیروونی ادامه بدی؟ 372 00:31:59,159 --> 00:32:00,408 آهنگ رو قطع کنید 373 00:32:00,784 --> 00:32:01,741 قطعش کن 374 00:32:02,409 --> 00:32:02,854 خب؟ 375 00:32:03,330 --> 00:32:04,699 چیزی شنیدی؟ 376 00:32:05,950 --> 00:32:08,574 دوباره انجامش میدیم این دفعه صداش رو بلندتر کن 377 00:32:09,284 --> 00:32:12,491 بلندتر؟ ولی من اصلاً داد نمی‌زدم 378 00:32:12,700 --> 00:32:16,324 هدف بازآفرینی مجدد صحنه اینه که یه درجه صدای قابل‌قبول ایجاد کنیم 379 00:32:17,325 --> 00:32:18,991 وینسنت، من اصلاً داد نمی زدم 380 00:32:19,909 --> 00:32:23,533 اون بلندتر از این میزان حرف نمی‌زده پسرش میگه صداشون آروم بوده 381 00:32:23,742 --> 00:32:26,783 اینجوری مشخص نمی‌شه موسیقی صداشون رو خفه می‌کرده 382 00:32:27,492 --> 00:32:28,908 موکلم میگه داد نمی‌زده 383 00:32:29,117 --> 00:32:30,616 الان هم داد نزنه 384 00:32:32,117 --> 00:32:33,074 خانم؟ 385 00:32:33,284 --> 00:32:35,116 لطفاً سرجای خانم وویتر وایسا 386 00:32:35,325 --> 00:32:37,783 بیاید داخل، لطفاً 387 00:32:39,367 --> 00:32:40,699 آهنگ رو پخش کنید 388 00:32:40,992 --> 00:32:42,324 !آهنگ رو پخش کنید 389 00:32:44,992 --> 00:32:46,324 خوب پیش رفت؟ 390 00:32:46,534 --> 00:32:47,866 آره، خبر خاصی نبود 391 00:32:48,325 --> 00:32:49,949 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 392 00:32:50,159 --> 00:32:52,908 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 393 00:33:00,242 --> 00:33:02,074 دوباره بریم، بلندترش کن 394 00:33:03,075 --> 00:33:04,074 خوب پیش رفت؟ 395 00:33:04,284 --> 00:33:05,824 آره، خبر خاصی نبود 396 00:33:06,700 --> 00:33:07,824 بعدازظهر چیکاره‌ای؟ 397 00:33:08,034 --> 00:33:11,449 نمی‌دونم، خسته‌م باید کار کنم و بعدش هم استراحت کنم 398 00:33:11,742 --> 00:33:13,533 از من نمی‌پرسی؟ 399 00:33:13,742 --> 00:33:16,158 پیش خودم فکر کردم می‌خوای به کار کردن تو اتاق زیرشیروونی ادامه بدی؟ 400 00:33:17,159 --> 00:33:18,241 آهنگ رو قطع کن 401 00:33:19,617 --> 00:33:21,074 حالا صدا رو شنیدن 402 00:33:21,284 --> 00:33:22,116 خوبه 403 00:33:23,075 --> 00:33:25,074 می‌دونید که خیلی مسخره‌س؟ 404 00:33:25,284 --> 00:33:27,366 نظرت رو واسه خودت نگه‌دار 405 00:33:28,367 --> 00:33:30,491 صداشون آرو‌م‌تر بود همچین تُنی نداشت 406 00:33:30,700 --> 00:33:34,074 ولی خودت دیدی که صداشون رو نمی‌شنیدی 407 00:33:36,159 --> 00:33:37,408 درسته؟ 408 00:33:39,867 --> 00:33:42,949 می‌تونیم واسه آخرین‌بار از داخل کلبه شروع کنیم؟ 409 00:33:43,284 --> 00:33:45,074 دوباره با صداهای آروم‌تر؟ 410 00:33:46,992 --> 00:33:47,783 شدنیه 411 00:34:12,867 --> 00:34:14,324 یه اشتباهی کردم 412 00:34:14,700 --> 00:34:15,449 آهنگ رو قطع کن 413 00:34:15,659 --> 00:34:18,783 من به این چسب دست زده بودم داخل خونه بودم 414 00:34:20,825 --> 00:34:21,908 همه چی رو با هم قاتی کردم 415 00:34:22,117 --> 00:34:23,699 ولی با حرفی که بهمون زدی فرق داره، دنیل 416 00:34:23,909 --> 00:34:27,324 زویی سولیدور موقع رفتن دیده که تو رفتی بیرون 417 00:34:27,659 --> 00:34:30,908 و مامانت گفته بعد از رفتن زویی با پدرت حرف زده 418 00:34:31,367 --> 00:34:32,824 همه چی رو با هم قاتی کردم 419 00:34:33,784 --> 00:34:35,199 همه چی رو با هم قاتی کردی 420 00:36:24,284 --> 00:36:26,658 بعدازظهر سختی بود، نه؟ 421 00:36:32,825 --> 00:36:34,074 از دستم خودم عصبانیم 422 00:36:35,450 --> 00:36:37,991 ...فکر می‌کردم مطمئنم و بعدش 423 00:36:38,325 --> 00:36:40,241 ولی دروغ نگفتی، مگه نه؟ 424 00:36:45,034 --> 00:36:47,741 نمی خوام خاطراتت رو تغییر بدی 425 00:36:48,367 --> 00:36:51,408 باید دقیقاً همون چیزی رو بهشون بگی که تو خاطرته 426 00:36:52,367 --> 00:36:53,658 من هیچ آسیبی بابتش نمی‌بینم 427 00:36:58,617 --> 00:36:59,991 دستت رو بده بهم 428 00:37:09,450 --> 00:37:10,949 الان چیکار کنیم؟ 429 00:37:13,617 --> 00:37:14,908 مشروب می‌خوری؟ 430 00:37:15,284 --> 00:37:16,283 ویسکی؟ 431 00:37:18,909 --> 00:37:19,824 بیا اینجا 432 00:37:21,909 --> 00:37:22,949 ببخشید 433 00:37:27,367 --> 00:37:28,658 ...فقط می‌تونم بگم که 434 00:37:29,075 --> 00:37:33,408 بازجویی ادامه داره و ممکنه یه مدتی طول بکشه 435 00:37:33,617 --> 00:37:36,158 الان هشت ساعته که داخل هستن 436 00:37:36,367 --> 00:37:37,949 ایشون تو دردسر افتادن؟ 437 00:37:38,325 --> 00:37:40,449 ساندرا وویتر تو هیچ دردسری نیفتاده 438 00:37:40,659 --> 00:37:42,366 اون روی ادعای بی‌گناهیش ایستادگی می‌کنه 439 00:37:42,575 --> 00:37:44,449 بنابراین خبری از هیچ‌گونه اعترافی نیس 440 00:37:44,659 --> 00:37:47,991 مطمئنید؟ چون ما در مورد یه فیلم ضبط شده شنیدیم 441 00:37:48,200 --> 00:37:49,699 این فیلم اتهام‌برانگیز نیست؟ 442 00:37:50,242 --> 00:37:52,033 گوش نمی‌دید چی میگم 443 00:37:52,242 --> 00:37:56,324 ایشون در جایگاه متهم قرار نگرفته پس هیچ چیز اتهام‌برانگیزی وجود نداره 444 00:37:56,534 --> 00:37:58,824 این به اصطلاح فیلمی که بهش اشاره می‌کنید تا الان که افسانه‌ای بیش نبوده 445 00:37:59,034 --> 00:38:00,866 و ما هم هیچ دسترسی‌ای بهش نداریم 446 00:38:01,075 --> 00:38:03,491 پس تائید می‌کنید که یه فیلم وجود داره؟ 447 00:38:04,159 --> 00:38:08,033 نه. من هیچی رو تائید نمی‌کنم دقیقاً برعکسش رو گفتم 448 00:38:08,242 --> 00:38:10,658 اگه چیز جدیدی پیدا نکردن پس چرا ایشون احضار شدن؟ 449 00:38:10,867 --> 00:38:13,033 دیگه نمی‌دونم چی بهتون بگم 450 00:38:13,242 --> 00:38:15,824 ما خودمون هم هنوز نفهمیدیم ممنون 451 00:38:17,992 --> 00:38:19,199 ممنون که اومدید 452 00:38:20,367 --> 00:38:22,741 بیانیه‌ی دادستان رو اعلام می‌کنم 453 00:38:24,450 --> 00:38:28,158 خب، ساندرا وویتر امروز ساعت 8 صبح متهم شناخته شد 454 00:38:28,534 --> 00:38:32,574 تحقیقات شواهدی رو نشون داده که این تصمیم رو تصدیق می‌کنه 455 00:38:32,825 --> 00:38:34,366 ...سه مورد شواهد منحصر به فرد 456 00:38:35,200 --> 00:38:38,366 از الگوی پاشیدگی خون آقای مالسکی داریم 457 00:38:38,575 --> 00:38:41,116 که در محل اقامت این زوج پیدا شده 458 00:38:41,325 --> 00:38:45,949 که نشون‌دهنده‌ی اینه که ممکنه یه ضربه‌ی شدید به سرش وارد شده باشه 459 00:38:46,159 --> 00:38:49,199 اون هم وقتی که روی بالکن طبقه‌ی سوم بوده 460 00:38:49,700 --> 00:38:51,074 ...به علاوه 461 00:38:51,325 --> 00:38:53,658 ...بازآفرینی مجدد صحنه که سه روز پیش انجام شد 462 00:38:53,867 --> 00:38:57,033 چندین موردی که دارای مغایرت بود رو واسه‌مون روشن کرد 463 00:38:57,367 --> 00:38:58,449 ...در نهایت 464 00:38:58,659 --> 00:39:03,824 یه فایل روی فلشی که متعلق به آقای مالسکی بوده پیدا شده 465 00:39:04,075 --> 00:39:06,574 ...تنها چیزی که فعلاً می‌تونم راجع بهش بگم 466 00:39:06,784 --> 00:39:09,991 اینه که یه فایل صوتی از صدای این زوجه 467 00:39:10,200 --> 00:39:12,408 که روز قبل از مرگ آقای مالسکی ضبط شده 468 00:39:15,284 --> 00:39:19,033 دارم بهت میگم اون خودش نمی‌تونه واسه امضا بیاد 469 00:39:19,242 --> 00:39:22,824 چون اون رو تو ساختمان دادگستری نگه داشتن 470 00:39:23,117 --> 00:39:25,866 پس من، وینسنت رنزی ...به عنوان وکیلش 471 00:39:26,075 --> 00:39:28,949 میام مدارکش رو واسش می‌گیرم 472 00:39:29,742 --> 00:39:31,824 نه، ساعت 11 نمی‌تونم بیام 473 00:39:32,450 --> 00:39:34,741 تا 20 دقیقه‌ی دیگه می‌تونم اونجا باشم؟ 474 00:39:35,742 --> 00:39:38,033 باشه ممنون، خودم رو می‌رسونم 475 00:39:38,325 --> 00:39:39,658 خبرای خوب دارم 476 00:39:40,409 --> 00:39:44,074 قاضی امروز بعدازظهر دا سیلوا نیست بولنه 477 00:39:45,492 --> 00:39:46,658 من میرم بانک 478 00:39:46,867 --> 00:39:48,491 می‌شه خونه رو وثیقه گذاشت؟ 479 00:39:50,992 --> 00:39:54,533 ارزشش کم‌تر از حدانتظارمون بود اونا مشکل مالی داشتن 480 00:39:54,742 --> 00:39:56,283 بحث اعتبار معوقه‌ش و مسائل دیگه هم مطرحه 481 00:39:56,492 --> 00:39:59,366 بانک فقط تا سقف پنجاه هزار اعتبار میده 482 00:39:59,575 --> 00:40:02,783 وثیقه‌ش باید بالاتر از این حرفا بشه 483 00:40:03,909 --> 00:40:05,866 پسرش شاهده 484 00:40:06,075 --> 00:40:08,033 تو دادگاه شهادت میده 485 00:40:08,242 --> 00:40:12,449 مسلماً خطر این وجود داره که از طرف مادرش تحت فشار قرار بگیره 486 00:40:12,659 --> 00:40:13,949 ...به همین دلیل 487 00:40:14,159 --> 00:40:17,199 من با آزادی به قید وثیقه موافق نیستم 488 00:40:17,409 --> 00:40:21,908 ازتون تقاضا دارم خانم وویتر رو تحت بازداشت در انتظار محاکمه قرار بدید 489 00:40:22,409 --> 00:40:24,908 ممنون شما بفرمایید، خانم بوداود 490 00:40:25,117 --> 00:40:28,324 خانم قاضی، چطور می‌تونیم ...احتمال فرار رو در نظر بگیریم 491 00:40:28,534 --> 00:40:30,699 اون هم در حالی که ایشون در قبال پسرش مسئوله 492 00:40:31,117 --> 00:40:32,366 اصلاً با عقل جور درنمیاد 493 00:40:32,575 --> 00:40:34,574 اون هم در قبال یه کودک کم‌بینا؟ 494 00:40:34,784 --> 00:40:37,241 و چهره‌ی ایشون در تمومی رسانه‌ها پخش شده 495 00:40:37,450 --> 00:40:40,449 جدا کردن این مادر و پسر می‌تونه ضربه‌ی روحی پسر رو تشدید کنه 496 00:40:40,659 --> 00:40:43,866 اون تو سن چهار سالگی دچار یه تصادف شده 497 00:40:44,075 --> 00:40:45,074 که به بیناییش آسیب زده 498 00:40:45,284 --> 00:40:47,033 ،اون یه پسر آسیب دیده‌س 499 00:40:47,034 --> 00:40:49,616 هم از نظر روانی و هم از نظر عاطفی 500 00:40:52,575 --> 00:40:54,324 خانم بوداود، واکنش‌تون چیه؟ 501 00:40:55,034 --> 00:40:58,699 تصمیم قاضی انقدر دور از انتظار بود که شایسته‌ی تحسینه 502 00:40:58,909 --> 00:41:02,366 ایشون از تسلیم شدن در برابر واکنش‌های سرکوب‌گرانه امتناع کردن 503 00:41:02,575 --> 00:41:05,033 که نشونه‌ی خوبیه مخصوصاً در خصوص همچین پرونده‌ای 504 00:41:05,242 --> 00:41:08,616 ...ما احساس می‌کنیم آزادی تحت نظارت مقام قضایی 505 00:41:08,825 --> 00:41:11,033 روی ضعف پرونده تاکید داره 506 00:41:11,242 --> 00:41:12,783 آیا خیال موکل‌تون راحت شده؟ 507 00:41:15,742 --> 00:41:18,824 در رابطه با پرونده‌ی اتهام قتل این یه تصمیم دور از انتظاره 508 00:41:19,034 --> 00:41:21,491 و به نظر می‌رسه قاضی ژانویه این درخواست رو رد کرده 509 00:41:21,700 --> 00:41:24,616 واکنش‌های سالن دادگاه واقعاً شدید بوده 510 00:41:24,992 --> 00:41:28,033 نقل قول می‌کنم "این تصمیم خطرناکه" 511 00:41:28,242 --> 00:41:31,033 "مظنون، شاهد اصلی رو دوباره می‌بینه" 512 00:41:31,242 --> 00:41:34,449 "واقعاً محاکمه‌ی پیش رو نگران کننده‌س" 513 00:41:46,784 --> 00:41:48,574 چطور تونستی در موردش بهم نگی؟ 514 00:41:48,784 --> 00:41:50,366 اصلاً خبر نداشتم ضبطش کرده 515 00:41:50,575 --> 00:41:51,616 !اصلاً هر چی 516 00:41:51,825 --> 00:41:54,408 روز قبل از مرگش با هم دعواتون شده بوده 517 00:42:12,117 --> 00:42:13,574 ...اون فایل صوتی 518 00:42:14,159 --> 00:42:15,866 واقعیت نیست 519 00:42:17,242 --> 00:42:18,533 شاید بخشی از واقعیت باشه 520 00:42:18,784 --> 00:42:22,824 اگه آدم یه لحظه‌ی تنش‌زا رو تو زندگیش تجربه کنه ...یه اوج‌گیری به شدت احساسی، و روش متمرکز بشه 521 00:42:23,034 --> 00:42:25,116 معلومه که همه چی خرد و خاکشیر می‌شه 522 00:42:25,450 --> 00:42:29,366 ممکنه مثل یه مدرک انکارناپذیر به نظر برسه ولی درواقع همه چی رو از مسیرش منحرف می‌کنه 523 00:42:29,659 --> 00:42:32,949 اون واقعیت نیست، فقط صداهامونه درسته، ولی هویت‌مون نیست 524 00:42:33,159 --> 00:42:35,491 واقعیت واسه‌ی من پشیزی اهمیت نداره باشه؟ 525 00:42:36,284 --> 00:42:38,033 ...باید همون درکی رو از خودت داشته باشی 526 00:42:38,284 --> 00:42:40,241 که دیگران نسبت بهت دارن 527 00:42:40,450 --> 00:42:42,283 و حقیقت واسه دادگاه اهمیتی نداره 528 00:42:42,492 --> 00:42:45,283 نمی‌دونستم محاکمه‌ای در کاره - خب، در کاره - 529 00:42:56,284 --> 00:42:59,366 ...حالا، چیزی که واقعاً می‌تونیم روش حساب کنیم 530 00:43:00,409 --> 00:43:02,366 اینه که چه کسایی دور و برت هستن 531 00:43:02,575 --> 00:43:03,949 کسی دور و بر من نیست 532 00:43:04,159 --> 00:43:05,408 چرا، دنیل هست 533 00:43:06,284 --> 00:43:07,783 دنیل مهمه 534 00:43:09,284 --> 00:43:11,866 ...تو و ساموئل 535 00:43:12,075 --> 00:43:13,574 دوستی نداشتید؟ 536 00:43:13,784 --> 00:43:17,866 هیچ‌وقت نباید میومدیم اینجا، من دوست نداشتم تو لندن خیلی خوشحال بودم 537 00:43:20,784 --> 00:43:22,283 خواسته‌ی خودش بود خیلی اصرار کرد 538 00:43:22,492 --> 00:43:25,408 می‌گفت هیچ‌جوره حواسش از کارش پرت نمی‌شه 539 00:43:25,825 --> 00:43:28,241 مشکلات مالی‌مون حل می‌شه 540 00:43:34,325 --> 00:43:38,824 منم اون گوه‌دونیم رو تو آلمان ول کردم و آخر و عاقبتم شد گیر کردن تو گوه‌دونی اون 541 00:43:39,034 --> 00:43:40,991 خیلی مسخره‌س، مگه نه؟ 542 00:43:49,117 --> 00:43:50,033 سلام 543 00:43:52,492 --> 00:43:53,866 سلام، عزیزکم 544 00:43:55,742 --> 00:43:57,241 ...ایشون خانم برگر هستن 545 00:43:57,450 --> 00:43:59,908 توسط وزیر دادگستری منصوب شدن 546 00:44:01,450 --> 00:44:03,199 وینسنت رنزی با نور کار می‌کنم 547 00:44:03,659 --> 00:44:06,658 ...اون مرتب میاد اینجا تا 548 00:44:07,409 --> 00:44:09,199 پیش تو و پیش دنیل باشه 549 00:44:09,784 --> 00:44:11,699 هر چند وقت یکبارش حالا مشخص می‌شه 550 00:44:11,909 --> 00:44:13,824 ...ایشون اینجاس تا 551 00:44:14,825 --> 00:44:17,491 مطمئن بشه همه چی خوب پیش میره 552 00:44:17,867 --> 00:44:21,574 و اینکه هیچ‌کس سعی نکنه دنیل رو تحت‌تاثیر قراره بده 553 00:44:21,784 --> 00:44:26,116 یا مجبورش کنه حرفی رو توی دادگاه بزنه که دلش نمی‌خواد 554 00:44:26,742 --> 00:44:30,366 قاضی گفتن جلوی ایشون باید فرانسوی صحبت کنید 555 00:44:32,700 --> 00:44:33,658 باشه 556 00:44:37,325 --> 00:44:38,408 همین دیگه 557 00:44:40,450 --> 00:44:42,658 می‌تونم خصوصی با دنیل صحبت کنم؟ 558 00:44:45,909 --> 00:44:47,283 خیلی‌خب ما هم بریم دیگه؟ 559 00:44:47,575 --> 00:44:48,408 بهت زنگ میزنم 560 00:44:48,617 --> 00:44:51,783 مامانت بهمون فضا میده تا با همدیگه آشنا بشیم 561 00:44:58,492 --> 00:45:00,158 اسم من مارجه 562 00:45:00,825 --> 00:45:02,616 قراره زیاد همدیگه رو ببینیم 563 00:45:03,575 --> 00:45:05,491 می‌دونی چرا اینجام؟ 564 00:45:06,284 --> 00:45:07,616 مشکلی باهاش نداری؟ 565 00:45:09,034 --> 00:45:10,908 می‌تونی من رو دوست خودت بدونی 566 00:45:11,992 --> 00:45:14,116 یا نه هر طور میل خودته 567 00:45:14,367 --> 00:45:15,366 نظرت چیه؟ 568 00:45:16,325 --> 00:45:17,783 ...مشکلی نیست 569 00:45:18,742 --> 00:45:20,866 لزومی نداره با هم دوست باشیم 570 00:45:24,284 --> 00:45:27,116 خب، من اینجام تا از شهادت تو محافظت کنم 571 00:45:27,700 --> 00:45:29,908 ...قانون من رو فرستاده 572 00:45:30,367 --> 00:45:32,699 و قانون نمی‌تونه با کسی دوست بشه 573 00:45:32,909 --> 00:45:35,991 وگرنه نمی‌تونست دوست بقیه هم باشه 574 00:45:36,200 --> 00:45:38,658 و قانون باید برای همه یکسان اجرا بشه 575 00:45:39,950 --> 00:45:42,491 پس تو راست میگی من نمی‌تونم باهات دوست بشم 576 00:45:43,700 --> 00:45:47,116 اگه هر چیز غیرعادی‌ای رو حس کردی باید با من درمیون بذاری 577 00:45:47,450 --> 00:45:50,116 اگه دیدی مشکلی وجود داره 578 00:45:50,325 --> 00:45:51,241 نمی‌دونم 579 00:45:51,575 --> 00:45:53,283 مثلاً با مامانت 580 00:45:53,492 --> 00:45:54,949 در رابطه با دادگاه 581 00:45:56,784 --> 00:46:00,533 من فقط با دوستام در مورد مسائل این‌چنینی حرف می‌زنم 582 00:46:03,325 --> 00:46:04,283 درسته 583 00:46:04,950 --> 00:46:07,658 ولی شاید این‌دفعه چاره‌ی دیگه‌ای نداشته باشی 584 00:46:29,534 --> 00:46:31,741 ...با چیپس شکلاتی... 585 00:46:33,992 --> 00:46:35,449 ...با تمشک 586 00:46:36,742 --> 00:46:39,449 می‌دونم اینجا نیست ولی می‌خوام 587 00:46:45,450 --> 00:46:47,949 ...جوراب‌های دوشس 588 00:46:49,659 --> 00:46:50,533 چی؟ 589 00:46:51,700 --> 00:46:54,741 ...جوراب‌های دوشس 590 00:47:28,117 --> 00:47:30,449 اون یکی از معدود افرادی بود که می‌شناختمش 591 00:47:30,659 --> 00:47:32,241 ...وقتی پا به داخل اتاق می‌ذاشت 592 00:47:32,700 --> 00:47:34,491 یه چیزی عوض می‌شد 593 00:47:34,700 --> 00:47:36,824 فضای اطراف عوض می‌شد 594 00:47:37,159 --> 00:47:40,116 و به نظرم جذابه، مگه نه؟ 595 00:47:40,325 --> 00:47:42,824 من عاشق جذابیتش شدم 596 00:47:47,034 --> 00:47:51,699 کُل زندگیم رو بر پایه‌ی درک نکردن خانواده و دوستام گذروندم 597 00:47:52,575 --> 00:47:55,949 ...و اون سر رسید و من حس کردم 598 00:47:57,242 --> 00:48:01,116 حرفاش رو می‌فهمم علامت‌هایی که واسم می‌فرسته رو درک می‌کنم 599 00:48:03,075 --> 00:48:04,949 لزوماً باهمدیگه اتفاق‌نظر نداشتیم 600 00:48:05,159 --> 00:48:06,824 ...ولی 601 00:48:08,492 --> 00:48:10,533 ولی حرفایی داشتیم که واسه همدیگه تعریف کنیم 602 00:48:11,492 --> 00:48:14,116 و بعداً وقتی که از پیشم رفت متوجهش شدم 603 00:48:14,784 --> 00:48:16,449 از پیشم رفت رو نگو 604 00:48:17,492 --> 00:48:19,574 فقط روی خودش تمرکز کن 605 00:48:20,325 --> 00:48:21,616 نحوه‌ی آشنایی‌تون رو بگو 606 00:48:23,617 --> 00:48:27,366 وقتی با همدیگه آشنا شدیم اون تازه تو دانشگاه لندن مشغول به کار شده بود 607 00:48:28,867 --> 00:48:30,616 پس رفتیم با هم تو یه خونه زندگی کنیم 608 00:48:32,575 --> 00:48:34,533 اون معلم معرکه‌ای بود 609 00:48:35,034 --> 00:48:39,158 یه روش خاصی داشت که باعث می‌شد همه چی سرزنده و امکان‌پذیر به نظر برسه 610 00:48:39,367 --> 00:48:40,616 معرکه بود 611 00:48:43,492 --> 00:48:45,699 ولی واقعاً تنها همین کفایت نمی‌کرد 612 00:48:46,492 --> 00:48:47,533 ...پس 613 00:48:48,242 --> 00:48:51,616 در اعماق وجودش کاری که واقعاً دلش می‌خواست انجام بده نویسندگی بود 614 00:48:52,242 --> 00:48:54,783 و چندین سال در حال کار روی یه رمان بود 615 00:48:54,992 --> 00:48:56,991 در حال تقلا کردن تماشاش می‌کردم کار سختی بود 616 00:49:02,659 --> 00:49:04,283 ...و به این نتیجه رسیدم که 617 00:49:04,492 --> 00:49:08,366 ...رابطه‌ش با زمان، با کارش 618 00:49:09,492 --> 00:49:11,491 پیچیده‌س ...مثلاً برخلاف من 619 00:49:11,700 --> 00:49:14,033 نه، خودت رو باهاش مقایسه نکن 620 00:49:15,492 --> 00:49:17,324 برگرد به همون جریان رابطه‌تون 621 00:49:20,992 --> 00:49:25,741 رابطه‌ی ما حول محور ایجاد انگیزه‌ در جهت فکر کردن می‌چرخید 622 00:49:25,992 --> 00:49:28,449 حتی اگه به معنی غفلت در قبال چیزای دیگه بود 623 00:49:29,075 --> 00:49:30,283 چیزای دیگه؟ 624 00:49:31,117 --> 00:49:32,033 منظورت دنیله؟ 625 00:49:34,075 --> 00:49:35,908 همون اول دادگاه باید به دنیل اشاره کنیم 626 00:49:36,409 --> 00:49:37,908 منظورم همون تصادفه 627 00:49:38,117 --> 00:49:40,241 خیلی‌خب ...نمی‌دونستم تا این حد 628 00:49:44,367 --> 00:49:45,991 چیزی نیست - چیزی نیست؟ - 629 00:49:46,742 --> 00:49:50,033 ...فقط نمی‌دونستم تا این حد 630 00:49:50,617 --> 00:49:51,949 باید پیش بریم خیلی‌خب 631 00:49:55,742 --> 00:49:58,366 بعد از اون تصادف همه چی عوض شد 632 00:49:59,992 --> 00:50:01,449 دنیل چهار سالش بود 633 00:50:03,784 --> 00:50:08,283 اون روز، ساموئل قرار بود بره از مدرسه بیارتش 634 00:50:08,742 --> 00:50:11,574 ...ولی حس نوشتن اومده بود سراغش و 635 00:50:12,075 --> 00:50:16,199 تو دقیقه‌ی نود به یه پرستاربچه زنگ زده بود و پرستاربچه دیر خودش رو رسونده بود 636 00:50:17,409 --> 00:50:18,574 و اونا داشتن از خیابون رد می‌شدن 637 00:50:18,784 --> 00:50:20,116 که یه موتور به دنیل میزنه 638 00:50:20,325 --> 00:50:23,116 عصب بیناییش به طور دائمی آسیب دید 639 00:50:28,284 --> 00:50:29,491 ...بعد از اون تصادف 640 00:50:30,492 --> 00:50:33,408 ساموئل نسبت بهش دچار وسواس فکری شد 641 00:50:33,617 --> 00:50:35,283 به طور مداوم خودش رو سرزنش می‌کرد 642 00:50:35,492 --> 00:50:37,699 که اگه من سر وقت رفته بودم دنبالش و از این صحبتا 643 00:50:40,242 --> 00:50:42,699 به شدت احساس گناه می‌کرد 644 00:50:45,700 --> 00:50:48,116 و شاید واقعاً هیچ‌وقت نتونست از شر اون احساس گناه راحت بشه 645 00:50:49,492 --> 00:50:52,324 ما یه سال کامل تو بیمارستان بودیم 646 00:50:52,992 --> 00:50:54,241 همراه با دنیل 647 00:50:55,534 --> 00:50:58,199 کم کم مشکلات مالی‌مون شروع شد 648 00:50:59,492 --> 00:51:02,699 و ساموئل شروع به مصرف داروهای ضدافسردگی کرد 649 00:51:04,617 --> 00:51:06,991 می‌شه بی‌خیال این قسمت بشیم، وینسنت؟ 650 00:51:07,200 --> 00:51:11,116 واقعاً دلم می‌خواد از اون و وجهه‌ش محافظت کنم و دنیل رو هم قاتی ماجرا نکنم 651 00:51:13,492 --> 00:51:14,533 سعی‌مون رو می‌کنیم 652 00:51:16,367 --> 00:51:18,741 ولی به این سمت کشیده می‌شه ...من باید 653 00:51:19,825 --> 00:51:22,283 باید به یه سری چیزا اعتراف کنم 654 00:51:24,367 --> 00:51:26,824 ...باید خودت رو آماده کنی 655 00:51:27,492 --> 00:51:30,949 که همه چی رو تعریف کنی و سختی ماجرا اینجاس که فرانسوی باید حرف بزنی 656 00:52:12,950 --> 00:52:18,033 «یک سال بعد» 657 00:52:20,075 --> 00:52:21,866 ...واقعاً دوست داری بدونی 658 00:52:22,075 --> 00:52:24,783 که چی نظر تو رو جلب می‌کنه؟ بی‌خیال، معلومه که دوست دارم 659 00:52:25,700 --> 00:52:28,033 من هیچ‌وقت کسی رو نمی‌بینم کُل طول روز اینجا کار می‌کنم 660 00:52:28,242 --> 00:52:30,658 این تویی که میای به دیدنم معلومه که نظرم رو به خودت جلب می‌کنی 661 00:52:31,102 --> 00:52:32,359 خیلی‌خب 662 00:52:33,909 --> 00:52:34,949 من می‌دوئم 663 00:52:35,575 --> 00:52:37,908 جزو کارای موردعلاقه‌مه 664 00:52:38,117 --> 00:52:40,324 حس نشئه شدن بهم دست میده انگار مواد زدم 665 00:52:41,784 --> 00:52:44,949 خب تا چه حد با مواد آشنایی داری؟ این سوال بعدیمه 666 00:52:46,534 --> 00:52:47,658 موضوع مهمیه واقعاً 667 00:52:48,742 --> 00:52:50,158 شاید بهتر باشه همه چی رو ننویسی 668 00:52:50,367 --> 00:52:51,824 نه، مطمئناً این‌کار رو نمی‌کنم 669 00:52:56,617 --> 00:53:00,116 بهت که گفته بودم باید می‌رفتیم گرونوبل 670 00:53:00,992 --> 00:53:01,908 اشکالی نداره 671 00:53:02,117 --> 00:53:03,783 جواب‌هات رو یادداشت می‌کنم 672 00:53:09,117 --> 00:53:12,616 تائید می‌کنید که این مصاحبه‌ی شما با خانم وویتر بوده؟ 673 00:53:12,950 --> 00:53:13,824 بله 674 00:53:14,117 --> 00:53:17,574 اون از حرف زدن در مورد خودش سر باز می زد ولی با این حال به دیدنش رفتی 675 00:53:17,867 --> 00:53:20,074 رفته بودم تا در مورد کارش حرف بزنم 676 00:53:20,284 --> 00:53:23,574 درسته، ولی به طور مداوم موضوع بحث‌تون عوض می‌شد 677 00:53:23,784 --> 00:53:26,533 به نظرتون ایشون دنبال چی بود؟ 678 00:53:26,992 --> 00:53:30,074 شنیدیمش اون در مورد من سوالاتی پرسید 679 00:53:30,742 --> 00:53:34,824 به نظر می‌رسید بیش‌تر از حرف زدن در مورد من لذت می‌برد تا خودش 680 00:53:35,742 --> 00:53:38,324 شما رو تحریک کرد تا در مورد خودتون حرف بزنید؟ 681 00:53:38,742 --> 00:53:39,783 ...تحریک 682 00:53:40,659 --> 00:53:42,616 نه، همچین‌چیزی نبود 683 00:53:42,825 --> 00:53:45,199 رفتارش فریب‌کارانه نبود آروم بود 684 00:53:45,409 --> 00:53:48,824 به نظرم عادی بود به نظر می‌رسید از این مکالمه داره لذت می‌بره 685 00:53:49,034 --> 00:53:53,199 شما می‌گید آروم بوده ما شنیدیم ساعت 1:45 دقیقه با مشروب ازتون پذیرایی کرده 686 00:53:53,409 --> 00:53:55,949 قبل از رسیدن شما هم در حال خوردن مشروب بود؟ 687 00:53:56,742 --> 00:53:57,533 گمون کنم 688 00:53:57,742 --> 00:54:00,741 ...دارید می‌گید اون تموم تلاشش رو کرد 689 00:54:00,950 --> 00:54:02,241 تا به شما احساس راحتی دست بده 690 00:54:02,450 --> 00:54:07,074 بیش‌تر از اون چیزی بود که از مصاحبه با یه نویسنده انتظار داشتید؟ 691 00:54:07,284 --> 00:54:09,824 نه، به نظرم اینطور نبود 692 00:54:10,075 --> 00:54:13,033 ...به نظر می‌رسید ساندرا ...یعنی خانم وویتر 693 00:54:13,242 --> 00:54:16,116 نیاز به فرار داره نیاز به آروم و ریلکس شدن داره 694 00:54:16,325 --> 00:54:17,324 فرار؟ 695 00:54:17,784 --> 00:54:21,199 ،می‌دونستی ساندرا، البته به قول خودت دوجنس‌گراس؟ 696 00:54:22,992 --> 00:54:23,991 نه 697 00:54:24,034 --> 00:54:25,658 حسش هم نکردی؟ 698 00:54:25,867 --> 00:54:26,783 .نه 699 00:54:27,909 --> 00:54:31,741 اگه با درکی که الان داری ...دوباره به فایل صوتی گوش بدی 700 00:54:32,700 --> 00:54:34,533 می‌تونی اسمش رو بذاری اغواگری؟ 701 00:54:36,325 --> 00:54:40,199 حسش کردم و خودش بهم گفته که ...آنچنان 702 00:54:40,409 --> 00:54:43,949 زندگی اجتماعی پربار و ...فرصت چندانی برای حرف زدن 703 00:54:44,159 --> 00:54:45,366 با آدمای جدید نداره 704 00:54:45,617 --> 00:54:49,533 گمونم می‌تونید اسمش رو ...شکلی از اغواگری بذارید 705 00:54:50,325 --> 00:54:53,949 دادگاه می‌خواد بدونه شما همچین اسمی روش می‌ذارید یا نه 706 00:54:54,867 --> 00:54:56,324 اغواگری، مفهوم‌های متفاوتی داره 707 00:54:56,534 --> 00:54:59,324 ...ولی کلمه‌ی اغواگری همیشه اشاره به 708 00:54:59,867 --> 00:55:00,658 اغوا کردن داره 709 00:55:00,867 --> 00:55:02,199 ...جواب شاهد 710 00:55:02,409 --> 00:55:06,116 به قدرکافی شفافه و همین‌طور مفهومی که از اغوا کردن می‌گیره 711 00:55:06,325 --> 00:55:09,741 خانم وویتر به طور مداوم می‌گفت شما نظرش رو به خودش جلب می‌کنید؟ 712 00:55:09,950 --> 00:55:12,491 می‌خواست تو گرونوبل مصاحبه رو انجام بدید 713 00:55:13,242 --> 00:55:14,241 ...احساس نکردید که 714 00:55:14,450 --> 00:55:15,866 جواب سوال‌تون رو داد 715 00:55:16,075 --> 00:55:18,574 خیلی واضح جواب نداد لطفاً جواب سوال رو بدید، دوشیزه سولیدور 716 00:55:18,992 --> 00:55:20,741 می‌شه من رو خانم صدا کنید؟ 717 00:55:21,284 --> 00:55:23,741 اصلاً دوست ندارم یه وضعیت متاهلی من رو تقلیل بده 718 00:55:23,950 --> 00:55:26,116 البته همچین قصدی نداشتم 719 00:55:26,450 --> 00:55:28,699 تو اون لحظه هیچ‌گونه اغواگری‌ای رو حس نکردم 720 00:55:28,909 --> 00:55:31,574 خب بعدش واست سوال پیش نیومد؟ 721 00:55:32,617 --> 00:55:34,991 به نظرم غیرمعمول بود همین و بس 722 00:55:35,200 --> 00:55:39,324 چه برداشتی از آهنگی که ساموئل مالسکی پخش کرده بود داشتی؟ 723 00:55:40,534 --> 00:55:42,491 به خاطر سرو صدا عصبی شده بودم 724 00:55:42,700 --> 00:55:47,074 انگار بدون اینکه خودش رو نشون بده داشت حضورش رو تحمیل می‌کرد 725 00:55:47,409 --> 00:55:48,949 ...و واکنش ساندرا 726 00:55:49,159 --> 00:55:50,699 واکنشش چی بود؟ 727 00:55:52,825 --> 00:55:54,699 یه کم ناراحت شده بود 728 00:55:55,367 --> 00:55:57,949 و وقتی که آهنگ از اول پخش شد چی؟ 729 00:55:58,575 --> 00:56:00,283 اون مدام داشت پخشش می‌کرد 730 00:56:01,575 --> 00:56:03,033 خب مشخصه 731 00:56:03,492 --> 00:56:04,658 استدلال خوبی بود 732 00:56:04,867 --> 00:56:07,866 ولی تو اون لحظه چه حسی رو به شما القا کرد؟ 733 00:56:08,534 --> 00:56:10,158 به عجیب و غریب بودنش اضافه کرد 734 00:56:10,909 --> 00:56:13,408 ...احساس می‌کردم حضورم کمرنگ شده 735 00:56:15,075 --> 00:56:16,199 آرامشم کم شده 736 00:56:16,409 --> 00:56:18,074 پس مشخصه که عصبی شده بودی 737 00:56:18,284 --> 00:56:20,991 داری حرف تو دهنش می‌ذاری - نه، فقط می‌خوام شفافش کنم - 738 00:56:21,200 --> 00:56:22,824 حس عصبی بودن بهت دست داد؟ 739 00:56:23,075 --> 00:56:23,991 بله 740 00:56:25,742 --> 00:56:29,366 حس کردی آقای مالسکی ...با پخش کردن اون آهنگ 741 00:56:29,575 --> 00:56:32,699 می‌خواد برای مصاحبه‌ی تو ایجاد مزاحمت کنه؟ 742 00:56:33,534 --> 00:56:35,783 اولین فکری که به ذهنم رسید همین بود، آره 743 00:56:36,867 --> 00:56:40,991 ولی سخته از نیت کسی که اصلاً ندیدیش باخبر بشی 744 00:56:41,617 --> 00:56:43,449 !به خاطرهمین بهم حقوق میدن دیگه 745 00:56:45,284 --> 00:56:46,574 ...ساندرا وویتر 746 00:56:47,075 --> 00:56:50,158 شما به دنبال یه عاملی بودی که مصاحبه رو منحرف کنی 747 00:56:50,534 --> 00:56:51,699 درسته؟ 748 00:56:51,909 --> 00:56:53,408 سوالت تلقینیه 749 00:56:53,617 --> 00:56:55,324 هیچ اغواگری‌ای در کار نبود 750 00:56:55,659 --> 00:56:57,658 سوال من مربوط به اون عاملی می‌شه که دنبالش بودید 751 00:56:57,867 --> 00:57:01,908 تو فایل صوتی شما خونگرم و صمیمی هستید می‌خندید، مشروب می‌خورید 752 00:57:02,117 --> 00:57:05,074 از طریق ارتباط برقرار کردن ...با این خانم جوان 753 00:57:05,284 --> 00:57:07,324 دنبال فرار از یه زندگی خانوادگی طاقت‌فرسا بودید؟ 754 00:57:07,534 --> 00:57:10,116 خانم وویتر درخواست ملاقات نداده بود 755 00:57:10,325 --> 00:57:12,283 لطفاً جواب بدید، خانم وویتر 756 00:57:14,117 --> 00:57:16,324 آره، اون واسم شگفت‌انگیز بود 757 00:57:16,617 --> 00:57:19,408 یه مدتی می‌شد که آدم جدیدی رو تو زندگیم ندیده بودم 758 00:57:19,617 --> 00:57:21,866 و آره، مشروب نیاز داشتم 759 00:57:22,075 --> 00:57:26,241 ایشون خانم خیلی بااستعداد و خوبی بود نه چیزی بیش‌تر از این 760 00:57:27,117 --> 00:57:30,908 واقعاً به سختی می‌شد از اون مصاحبه !پایان‌نامه‌ای رو درآورد 761 00:57:31,117 --> 00:57:35,616 بگو بخند با دانشجویی که سوالاتش اون رو به وجد نمیاره هیچ اشکالی نداره 762 00:57:35,825 --> 00:57:38,866 به نظرتون آهنگی که آقای مالسکی ...پخش کرده بود 763 00:57:39,075 --> 00:57:41,033 ...به طور خیلی تهاجمی‌ای 764 00:57:41,242 --> 00:57:43,074 ...نشون‌دهنده‌ی حسادتش نسبت به شما 765 00:57:43,284 --> 00:57:45,449 یا دوشیزه...خانم سولیدور نبود؟ ببخشید 766 00:57:45,659 --> 00:57:48,283 موسیقی کاوری از آهنگ پی آی اِم پی از گروه فیفتی سنته 767 00:57:48,492 --> 00:57:50,699 و یه آهنگ عمیقاً زن‌ستیزانه‌س 768 00:57:50,909 --> 00:57:52,658 نسخه‌ی بی‌کلامش بود 769 00:57:52,867 --> 00:57:54,324 جواب بدید، لطفاً 770 00:57:54,534 --> 00:57:58,283 انتخاب آهنگ شوهرتون برای ابراز حس حسادتش بود؟ 771 00:57:58,492 --> 00:57:59,324 می‌تونم جواب بدم 772 00:58:00,950 --> 00:58:04,449 اون اغلب اون آهنگ رو پخش می‌کرد شک دارم از عمد بوده باشه 773 00:58:05,492 --> 00:58:08,699 اون عاشق آهنگ‌های با صدای بلند بود بهش آرامش می‌داد 774 00:58:10,367 --> 00:58:13,199 ...اون از قصد روی 775 00:58:14,659 --> 00:58:16,533 اسپیکر به فرانسوی چی می‌شه؟ 776 00:58:17,534 --> 00:58:20,158 یه اسپیکر قدرتمند پخشش می‌کرد ببخشید 777 00:58:20,950 --> 00:58:22,908 اون خیلی کار می‌کرد ...همیشه پرسر و صدا بود 778 00:58:23,117 --> 00:58:26,408 خانم سولیدور گفتن به خاطرش مصاحبه رو قطع کردید 779 00:58:26,617 --> 00:58:29,033 حقیقت داره؟ - نه، اون همچین حرفی نزد - 780 00:58:29,242 --> 00:58:30,324 ...اگه وکیل‌ها 781 00:58:31,159 --> 00:58:34,283 مرتب به هر سوال واکنش نشون بدن 782 00:58:34,492 --> 00:58:36,408 واقعاً عصبانی می‌شم 783 00:58:37,534 --> 00:58:39,491 خانم وویتر، سوال رو جواب بدید 784 00:58:42,159 --> 00:58:44,741 صدای آهنگ خیلی بلند بود 785 00:58:44,950 --> 00:58:47,074 ..و وقتی از اول شروع شد 786 00:58:47,284 --> 00:58:50,324 فهمیدم که قرار نیست تموم بشه 787 00:58:51,825 --> 00:58:54,741 اینجوری نمی‌‌تونستیم راحت با هم گفتگو کنیم 788 00:58:54,950 --> 00:58:56,824 ...پس من 789 00:58:57,867 --> 00:58:59,616 ترجیح دادم تموش کنم 790 00:58:59,950 --> 00:59:02,199 خسته بودم؟ آره 791 00:59:02,409 --> 00:59:03,658 ...و یه کم احساس 792 00:59:05,492 --> 00:59:07,366 گیجی و منگی می‌کردم به خاطر شراب 793 00:59:08,117 --> 00:59:11,658 وقتی با همدیگه تنها شدید ازش نخواستید بابت رفتارش توضیحی بده؟ 794 00:59:13,450 --> 00:59:15,616 همون‌طور که گفتم عادتش همین بود 795 00:59:15,825 --> 00:59:16,699 نه 796 00:59:17,367 --> 00:59:20,449 شما میزبان یه خانم جوونِ جذاب بودید 797 00:59:20,659 --> 00:59:24,116 در حالی که شوهرتون اون بالا داشته زحمت می‌کشیده که اصلاً نمی‌شه گفت از سر عادت بوده یا عادیه 798 00:59:24,325 --> 00:59:27,116 اون خبر داشته شما از زن‌ها خوشتون میاد و دیر یا زود خیانت می‌کنید 799 00:59:27,325 --> 00:59:28,908 نامربوط به بحثه 800 00:59:29,117 --> 00:59:29,866 و تبعیض جنسیتیه 801 00:59:30,075 --> 00:59:32,908 اگه جذب یه مرد شده بود دقیقاً همین حرفا رو می‌زدم 802 00:59:33,117 --> 00:59:36,824 ببخشید، ولی اختلافات این زوج مسئله‌ی مهمیه 803 00:59:37,034 --> 00:59:39,866 این وضعیت به طور بی‌طرفانه‌ای عجیبه 804 00:59:40,075 --> 00:59:43,616 گفتید رفتید طبقه‌ی بالا تو اتاق‌تون تا کار کنید و بخوابید 805 00:59:43,825 --> 00:59:47,283 دقیقاً زیر اتاق زیرشیروونی با اون آهنگ کَر کننده 806 00:59:47,492 --> 00:59:50,616 آهنگی که مصاحبه رو خراب کرده بود 807 00:59:50,825 --> 00:59:53,074 تو همچین خونه‌ی بزرگی واقعاً اونجا رو انتخاب کردی؟ 808 00:59:53,492 --> 00:59:57,033 آره، جاییه که من کار می‌کنم همیشه تو تختخواب کار می‌کنم 809 00:59:59,492 --> 01:00:02,699 وقتی ساموئل اومد باهات صحبت کرد هیچ شکایتی بهش نکردی؟ 810 01:00:02,909 --> 01:00:06,199 خیلی عجیبه که آدم به آهنگ کَرکننده‌ی بالای سرش گوش بده 811 01:00:08,117 --> 01:00:09,574 من عادت دارم مشکلی باهاش ندارم 812 01:00:09,784 --> 01:00:12,491 می‌خواستم کار کنم گوش‌گیرهام رو گذاشتم 813 01:00:12,700 --> 01:00:13,741 واسم عادی بود 814 01:00:14,534 --> 01:00:16,533 من تو هر وضعیتی می‌تونم کار کنم 815 01:00:16,742 --> 01:00:19,449 گفتی خسته بودی به خاطر شراب منگ بودی 816 01:00:19,575 --> 01:00:21,449 با این وضع باز هم می‌خواستی کار کنی؟ 817 01:00:21,659 --> 01:00:22,408 آره 818 01:00:22,617 --> 01:00:24,491 و کار هم کردم نه به مدت طولانی 819 01:00:24,700 --> 01:00:26,241 یه کاری بود که باید ترجمه‌ش می‌کردم 820 01:00:26,450 --> 01:00:28,824 می‌خواستم قبل از استراحتم تمومش کنم 821 01:00:29,242 --> 01:00:33,283 همون‌طور که گفتم من تو هر محیطی تحت هر آشوبی می‌تونم کارم رو انجام بدم 822 01:00:33,492 --> 01:00:36,616 ظاهراً شما تو هر جایی و هر زمانی استراحت هم می‌تونید بکنید 823 01:00:36,825 --> 01:00:38,949 پس همه چی گل و بلبل بوده دیگه؟ 824 01:00:44,034 --> 01:00:44,741 حرف دیگه‌ای ندارم 825 01:00:48,659 --> 01:00:50,033 سوال دیگه‌ای ندارم 826 01:00:53,117 --> 01:00:55,241 دنیل، این حرفی نبود که بهمون زده بودی 827 01:00:55,450 --> 01:00:58,324 زویی سولیدور موقع رفتنش دیده از خونه بیرون رفتی 828 01:00:58,534 --> 01:01:01,824 و مامانت گفته بعد از رفتن زویی با بابات حرف زده 829 01:01:03,450 --> 01:01:04,658 همه چی رو با هم قاتی کردم 830 01:01:05,492 --> 01:01:06,741 همه چی رو با هم قاتی کردی 831 01:01:12,992 --> 01:01:15,158 مطمئناً یه مشکلی این وسط هس 832 01:01:15,367 --> 01:01:16,283 درسته؟ 833 01:01:16,492 --> 01:01:19,199 نمی‌شه که همزمان تو دوتا جا باشی 834 01:01:20,700 --> 01:01:23,074 فکر کنم برگشتم داخل خونه 835 01:01:25,825 --> 01:01:29,991 چیزی که اذیتم می‌کنه اینه که چطور قبل از بازآفرینی مجدد صحنه مطمئن بودی؟ 836 01:01:30,367 --> 01:01:32,533 ...بیانیه‌ت رو اظهار کردی 837 01:01:32,742 --> 01:01:35,449 "هر تیکه‌ش حس متفاوتی بهم میده" 838 01:01:35,659 --> 01:01:38,366 "اشتباه نمی‌گیرم‌شون" 839 01:01:38,992 --> 01:01:41,616 "من زیر پنجره‌ی باز بودم" 840 01:01:41,825 --> 01:01:43,616 "می‌دونم چی شنیدم" 841 01:01:43,825 --> 01:01:47,366 بعدش در طول بازآفرینی مجدد صحنه یه حرف کاملاً متفاوت زدی 842 01:01:47,575 --> 01:01:49,324 چطور ممکنه؟ 843 01:01:51,909 --> 01:01:54,949 ...یادمه کجا بودم، ولی 844 01:01:57,450 --> 01:02:01,199 شاید شوک اتفاق باعث شده همه چی رو با هم قاتی کنم 845 01:02:01,575 --> 01:02:03,658 ...یه روانپزشک که دنیل رو معاینه کرده 846 01:02:03,867 --> 01:02:07,658 گفته شاید شوک احساسی باعث شده بعضی از خاطراتش تغییر کنن 847 01:02:08,159 --> 01:02:08,908 البته 848 01:02:09,117 --> 01:02:11,949 چرا برگشتی داخل خونه؟ 849 01:02:14,159 --> 01:02:16,158 ...فکر کنم 850 01:02:16,825 --> 01:02:18,449 دستکش‌هام یا گوشیم رو جا گذاشته بودم 851 01:02:19,325 --> 01:02:20,658 ولی مطمئن نیستی؟ 852 01:02:22,159 --> 01:02:23,866 دقیق یادم نمیاد 853 01:02:24,075 --> 01:02:27,533 ...پس در مورد خاطرات اون روزت 854 01:02:27,742 --> 01:02:30,033 از یقین کامل رسیدی به شک و تردید؟ 855 01:02:30,325 --> 01:02:32,241 این مسئله خیلی مشکل‌سازه 856 01:02:32,450 --> 01:02:35,366 فقط و فقط کلید کردی ...روی یه قسمت از حافظه‌ش 857 01:02:35,575 --> 01:02:38,116 تا بتونی کُل حافظه‌ش رو زیر سوال ببری 858 01:02:38,534 --> 01:02:40,199 می‌خوای چی رو باور کنیم؟ 859 01:02:40,409 --> 01:02:43,699 که شوک حادثه، جیغ و داد رو به حرف زدن آروم تبدیل کرده؟ 860 01:02:43,909 --> 01:02:46,783 داری با کنایه اشاره می‌کنی که داره دروغ میگه تا از مادرش محافظت کنه 861 01:02:46,992 --> 01:02:47,824 نه 862 01:02:48,659 --> 01:02:50,908 صرفاً دارم به تردیدهای شاهد اشاره می‌کنم 863 01:02:51,117 --> 01:02:53,324 ولی حق داریم تعجب کنیم 864 01:02:53,534 --> 01:02:57,324 دنیل مالسکی میگه هر وقت والدینش دعوا می‌کردن از خونه ‌می‌زده بیرون 865 01:02:57,534 --> 01:03:00,699 از اونجایی که اون روز هم ...به طور اتفاقی رفته بیرون 866 01:03:00,909 --> 01:03:03,616 احتمالش زیاده که شاهد مشاجره‌ای بوده 867 01:03:03,825 --> 01:03:05,741 به خاطرهمین هیچی نشنیده 868 01:03:06,200 --> 01:03:08,783 به طوراتفاقی نرفتم بیرون به خاطر صدای آهنگ فرار کردم 869 01:03:08,992 --> 01:03:12,949 و در مورد چیزی که شنیده بود خیلی واضح حرف زد 870 01:03:13,159 --> 01:03:14,824 اون هیچ‌وقت تغییر نظر نداد 871 01:03:15,409 --> 01:03:18,574 روان‌پزشک و کارشناس آسیب‌شناسی بینایی 872 01:03:18,784 --> 01:03:22,033 هر دو حافظه شنیداری دنیل رو عالی اعلام کردن 873 01:03:28,200 --> 01:03:31,574 منشی دادگاه، لطفاً 874 01:03:31,784 --> 01:03:34,283 عناصر ارائه شده توسط آقای بالارد رو نشون بدین 875 01:03:36,659 --> 01:03:38,158 گوش میدیم 876 01:03:38,367 --> 01:03:41,866 عنصر قطعی اینه که لکه‌های خون 877 01:03:42,075 --> 01:03:43,366 روی انبار هیزم پیدا شده 878 01:03:43,575 --> 01:03:46,199 و این موضوع تو طرح دیده میشه 879 01:03:47,159 --> 01:03:49,908 می‌تونین روی انبار هیزم زوم کنید؟ 880 01:03:51,242 --> 01:03:55,033 از روی شکل لکه‌ها میشه متوجه شد خون از بالا روی انبار هیزم ریخته شده 881 01:03:55,450 --> 01:03:57,491 اونا طولانی و باریک هستن 882 01:03:57,700 --> 01:04:01,949 طولانی‌ترین لکه خون، 4 سانتی‌متر طول داره که باید گفت خیلی زیاده 883 01:04:02,492 --> 01:04:04,116 بنابراین براساس آزمایشات انجام شده 884 01:04:04,325 --> 01:04:06,824 این لکه‌های خون در صورتی می‌تونستن اینجا ریخته بشن 885 01:04:07,034 --> 01:04:09,533 که آقای مالسکی از ناحیه سر دچار ضربه شده 886 01:04:09,742 --> 01:04:12,158 و تو بالکن طبقه سوم بوده باشن 887 01:04:13,200 --> 01:04:16,199 ایشون به نرده‌های بالکن تکیه داده بودن 888 01:04:16,409 --> 01:04:20,033 و وقتی به سرشون ضربه وارد شده سرشون جلوتر از نرده‌ها بوده 889 01:04:20,242 --> 01:04:22,824 و لکه‌ها در اون نقطه ریخته شدن 890 01:04:23,034 --> 01:04:24,783 هیچ جور دیگه‌ای نمیشه توضیحش داد 891 01:04:24,992 --> 01:04:28,866 خشونت ناشی از ضربه باعث افتادن آقای مالسکی شد؟ 892 01:04:29,075 --> 01:04:30,199 تقریباً 893 01:04:30,409 --> 01:04:33,783 ترکیبی از خشونت ناشی از ضربه 894 01:04:33,992 --> 01:04:36,033 و یه هل دادن تعمدی بوده 895 01:04:36,242 --> 01:04:40,033 یعنی میگین فرد حمله‌کننده خیلی عصبانی بوده؟ 896 01:04:40,242 --> 01:04:43,866 و بعد از ضربه سعی کرده مقتول رو از بالا به پایین بندازه؟ 897 01:04:44,075 --> 01:04:46,158 باید بگم طرف خیلی خشمگین بوده 898 01:04:46,367 --> 01:04:47,991 نمیشه کمتر از این رو تصور کرد 899 01:04:48,409 --> 01:04:52,366 تو همچین حالتی، میزان قدرت فیزیکی افزایش پیدا میکنه 900 01:05:03,700 --> 01:05:08,408 نرده‌ها یک متر و بیست سانت ارتفاع دارن 901 01:05:08,617 --> 01:05:11,658 که میشن یه چیزی تا این حدود 902 01:05:12,159 --> 01:05:14,783 آقای مالسکی یک متر و هشتاد و دو سانت قد 903 01:05:14,992 --> 01:05:17,116 و هشتاد و پنج کیلو وزن داشتن 904 01:05:17,450 --> 01:05:20,449 بنابراین برای اینکه ایشون رو از بالای نرده پرت کنن پایین 905 01:05:20,659 --> 01:05:24,366 باید خیلی محکم هلشون داد، درسته؟ 906 01:05:24,575 --> 01:05:27,533 کل این‌کار باید حساب‌شده می‌بود 907 01:05:27,742 --> 01:05:29,908 همچین ضربه‌ای همیشه از روی عمد هست 908 01:05:30,117 --> 01:05:32,199 منظورم از حساب‌شده اینه که 909 01:05:32,409 --> 01:05:35,116 باید خیلی هماهنگ‌شده و دقیق بوده باشه 910 01:05:35,367 --> 01:05:37,741 براساس وزنشون باید فرض کنیم 911 01:05:37,950 --> 01:05:41,366 که برای سقوط لازمه که پاشون رو بلند کرده باشن 912 01:05:41,575 --> 01:05:43,491 که خشم زیادی رو می‌طلبه 913 01:05:43,700 --> 01:05:45,449 نمیشه خشم رو رد کرد 914 01:05:45,659 --> 01:05:49,699 و احتمالاً اون موقع آقای مالسکی تعادل نداشتن 915 01:05:49,909 --> 01:05:51,449 ...و ممکنه به خاطر شدت ضربه 916 01:05:51,659 --> 01:05:55,074 یا موقعیت نامناسبشون سقوط کرده باشن 917 01:05:55,284 --> 01:05:57,949 ...همون‌طور که گفتم، هیچ عنصری نداریم که 918 01:05:58,159 --> 01:06:00,283 فقط سه تا قطره خون داریم 919 01:06:01,367 --> 01:06:06,283 هر چیز دیگه‌ای که برای توضیح قضیه به کار برده میشه، فرضیه، درسته؟ 920 01:06:06,492 --> 01:06:09,783 خیلی‌خب، ولی تنها توضیحی که وجود داره همونیه که من گفتم 921 01:06:09,992 --> 01:06:13,241 شما یه فرضیه بهمون دادین نه توضیح 922 01:06:13,492 --> 01:06:14,949 راستش، دوتا فرضیه 923 01:06:15,159 --> 01:06:18,241 فرضیه هل دادن حساب‌شده و بدون هل دادن حساب‌شده 924 01:06:18,950 --> 01:06:20,616 براساس فرضیه‌های شما 925 01:06:20,825 --> 01:06:22,824 از چجور آلتی برای زدن ضربه استفاده شده؟ 926 01:06:23,034 --> 01:06:25,616 ...یه آلت سنگین، احتمالاً فلز 927 01:06:25,825 --> 01:06:27,741 ،یه قطعه چوب محکم بوده 928 01:06:27,950 --> 01:06:30,158 که بدون شک لبه‌ی تیزی داشته 929 01:06:30,700 --> 01:06:34,199 همچین وسیله‌ای رو تو خونه پیدا کردین؟ 930 01:06:34,409 --> 01:06:36,991 می‌دونین که هیچ آلتی پیدا نشده 931 01:06:37,200 --> 01:06:38,991 اینطور چیزا رو راحت میشه از بین برد 932 01:06:39,617 --> 01:06:41,158 دیگه سوالی ندارم 933 01:06:43,325 --> 01:06:46,199 دو تا توضیح واسه سه تا لکه خون وجود داره 934 01:06:46,409 --> 01:06:50,533 یا بعد از یه ضربه خشونت‌آمیز از اینجا اومدن 935 01:06:51,075 --> 01:06:53,908 یا وقتی که جمجمه 936 01:06:54,117 --> 01:06:55,783 به لبه سقف برخورد کرده 937 01:06:55,992 --> 01:06:57,408 یعنی تقریباً اینجا 938 01:06:57,742 --> 01:06:59,533 احتمال فرضیه اول خیلی کمه 939 01:06:59,742 --> 01:07:04,199 با شکل و جهت لکه‌های خون همخونی نداره 940 01:07:05,159 --> 01:07:06,991 با تمرکز بر روی فرضیه دوم 941 01:07:07,200 --> 01:07:10,824 باید به ضربه‌ای که بر اثر برخورد به سقف انبار 942 01:07:11,034 --> 01:07:12,366 به وجود اومده، توجه کنیم 943 01:07:13,200 --> 01:07:16,366 ویدیویی رو که براثر تخمین محل قتل گرفته شده بهتون نشون میدم 944 01:07:21,867 --> 01:07:22,658 اونجا 945 01:07:22,867 --> 01:07:26,491 همون‌طور که می‌بینید ،در بازسازی صحنه به وسیله یه عروسک 946 01:07:26,825 --> 01:07:29,908 همچین ضربه‌ای باعث میشه بدن به شدت آسیب ببینه 947 01:07:30,117 --> 01:07:33,574 و در هنگام واژگونی و چرخش 948 01:07:33,950 --> 01:07:36,033 ،ثانیه‌ای بعد از برخورد 949 01:07:36,242 --> 01:07:40,116 ...این سه لکه خون 950 01:07:40,325 --> 01:07:41,783 بر روی سطح انبار ریخته شده 951 01:07:45,409 --> 01:07:47,158 ...و تنها توضیح معتبر اینه که 952 01:07:47,367 --> 01:07:50,866 آقای مالسکی از پنجره اتاق زیرشیروانی سقوط کردن 953 01:07:51,075 --> 01:07:52,366 معتقدم تنها راه برای اینکه 954 01:07:52,575 --> 01:07:54,866 روی سقف انبار بیفته 955 01:07:55,325 --> 01:07:56,866 و همچین زخمی رو ایجاد کنه، همینه 956 01:07:57,075 --> 01:07:59,408 پس یعنی تنها معیارتون اعتقادتون هست 957 01:07:59,617 --> 01:08:00,908 پس یعنی این نظر شخصی شماست 958 01:08:01,492 --> 01:08:04,241 پس چطوری عدم وجود دی‌ان‌ای یا بافت بدن مقتول رو 959 01:08:04,450 --> 01:08:07,824 در طی برخورد، توجیه می‌کنید؟ 960 01:08:08,325 --> 01:08:09,866 الان بهتون نشون میدن 961 01:08:10,075 --> 01:08:12,199 این آزمایشیه که 962 01:08:12,409 --> 01:08:14,449 طی شرایط مشابه انجام دادیم 963 01:08:14,659 --> 01:08:17,783 در زمان حادثه ...یه لایه‌ای از یخ 964 01:08:17,992 --> 01:08:20,658 زیر لایه‌ی ضخیم از برف وجود داشته 965 01:08:21,867 --> 01:08:24,991 می‌بینیم که برف به سرعت در حال ذوب شدن هست 966 01:08:25,200 --> 01:08:26,491 و می‌بینیم که 967 01:08:26,700 --> 01:08:30,616 در مدت یک ساعت و پنجاه دقیقه آب جاری شده 968 01:08:31,117 --> 01:08:34,699 تمام باقی‌مونده‌ی خون دفن شده رو از محل برخورد پاک می‌کنه 969 01:08:34,909 --> 01:08:36,491 ...و باعث میشه خون 970 01:08:36,700 --> 01:08:37,741 به اینجا بیاد 971 01:08:37,950 --> 01:08:41,533 شما فرضیه ضربه خشونت‌آمیز رو بعید دونستید 972 01:08:41,742 --> 01:08:43,699 یعنی میگین غیرممکنه؟ 973 01:08:44,992 --> 01:08:46,824 نه، ولی به شدت بعیده 974 01:08:47,034 --> 01:08:48,699 پس یعنی بازم احتمالش هست 975 01:08:49,117 --> 01:08:51,866 احتمالش مثل اینه که که من رئیس‌جمهور بشم 976 01:08:52,075 --> 01:08:53,408 فهمیدم منظورتون چیه 977 01:08:53,617 --> 01:08:55,033 و یه دلیلی برای بعید بودنش وجود داره 978 01:08:55,242 --> 01:08:58,408 در فرضیه شما، برای توضیح زاویه 979 01:08:58,784 --> 01:08:59,991 سه لکه خون 980 01:09:00,200 --> 01:09:03,741 باید سر آقای مالسکی رو طوری تصور کنیم 981 01:09:03,742 --> 01:09:07,241 که انگار ایشون طوری به نرده تکیه دادن که سرشون هشتاد سانتی‌متر از نرده فاصله داره 982 01:09:07,450 --> 01:09:10,408 این به معنیه که فرد ضارب ایشون رو مجبور کرده 983 01:09:10,617 --> 01:09:12,616 تا به یه فضای خالی تکیه داده باشه 984 01:09:13,200 --> 01:09:15,616 و ایشون رو برخلاف نرده‌ها هل می‌داده 985 01:09:15,825 --> 01:09:18,824 و کل بالاتنه‌ش برعکس شده 986 01:09:19,159 --> 01:09:23,491 اینطوری ضارب باید یه جوری به ایشون نزدیک باشه 987 01:09:23,950 --> 01:09:26,033 که بتونه هم جسم سنگین رو در دست داشته باشه 988 01:09:26,242 --> 01:09:29,366 و خیلی محکم به سر مقتول ضربه زده باشه 989 01:09:29,575 --> 01:09:30,824 ،همه این عناصر 990 01:09:31,034 --> 01:09:33,866 و به علاوه با درنظر گرفتن توده بدنی متهم 991 01:09:34,075 --> 01:09:36,199 باعث میشن که این فرضیه به شدت بعید باشن 992 01:09:36,409 --> 01:09:37,574 ولی غیرممکن نیست 993 01:09:41,992 --> 01:09:45,074 ،گوش کن دنیل ...به این دلیل می‌خواستم ببینمت 994 01:09:45,284 --> 01:09:48,491 چون می‌دونم ذی‌نفع این پرونده هستی 995 01:09:48,700 --> 01:09:51,366 و اجازه دادم تا به الان تو دادگاه حضور داشته باشی 996 01:09:51,575 --> 01:09:52,949 ...ولی فردا 997 01:09:53,159 --> 01:09:54,908 قضایا پیچیده‌تر میشه 998 01:09:55,117 --> 01:09:57,866 و قراره در مورد چندتا موضوع ناراحت‌کننده صحبت کنیم 999 01:09:58,075 --> 01:10:00,574 بنابراین تصمیم گرفتم اجازه حضورت رو در دادگاه صادر نکنم 1000 01:10:01,700 --> 01:10:03,408 فکر کنم تحمل شنیدن هرچیزی رو داشته باشم 1001 01:10:03,617 --> 01:10:04,324 چی؟ 1002 01:10:04,534 --> 01:10:06,491 فکر کنم تحمل شنیدن هرچیزی رو داشته باشم 1003 01:10:06,909 --> 01:10:08,658 بله؟ - من آماده‌م - 1004 01:10:08,867 --> 01:10:11,908 درسته می‌تونی بشنوی ولی آیا تحملش رو هم داری؟ 1005 01:10:12,117 --> 01:10:13,658 ما یه وظیفه‌ای داریم 1006 01:10:13,867 --> 01:10:17,408 و باید کارمون رو در کمال آرامش انجام بدیم 1007 01:10:17,617 --> 01:10:19,199 من که تا حالا دادگاه رو مختل نکردم 1008 01:10:19,409 --> 01:10:20,908 ...مختل 1009 01:10:21,242 --> 01:10:22,949 منظورم این نیست 1010 01:10:24,284 --> 01:10:27,574 باید بتونیم حقیقت رو با صراحت بیان کنیم 1011 01:10:28,825 --> 01:10:30,866 باید همه چیز رو مورد بررسی قرار بدیم 1012 01:10:31,075 --> 01:10:33,449 اون هم بدون اینکه نگران باشیم که آسیب ببینی 1013 01:10:36,159 --> 01:10:37,908 من همین الانش هم آسیب دیدم 1014 01:10:39,617 --> 01:10:41,824 ...به خاطر همین هم 1015 01:10:43,200 --> 01:10:45,324 باید بشنوم تا بتونم به آسیبم غلبه کنم 1016 01:10:45,534 --> 01:10:47,616 هدف از برگزاری دادگاه شنیدن تو نیست 1017 01:10:47,825 --> 01:10:50,158 واسه مشخص شدن حقیقته 1018 01:10:50,367 --> 01:10:53,116 بدون اینکه مجبور بشیم حرفامون رو سانسور کنیم 1019 01:10:53,575 --> 01:10:56,074 از کی تا حالا کسی حرفاش رو سانسور می‌کنه 1020 01:10:57,242 --> 01:10:59,908 حتی اگه نذارید وارد دادگاه بشم 1021 01:11:00,325 --> 01:11:02,824 از طریق تلویزیون و رادیو و اینترنت 1022 01:11:03,034 --> 01:11:04,866 می‌فهمم چه اتفاقی افتاده 1023 01:11:05,742 --> 01:11:07,366 همه فکر و ذکرم میشه فهمیدن این قضیه 1024 01:11:19,450 --> 01:11:21,283 خانم وویتر شما ادعا کردین 1025 01:11:21,492 --> 01:11:24,824 شوهرتون شش ماه قبل از مرگش اقدام به خودکشی کرد 1026 01:11:25,200 --> 01:11:28,324 عجیب اینجاست که خیلی دیر همچین چیزی رو به خاطر آوردین 1027 01:11:28,534 --> 01:11:31,408 میشه وقایع اون اتفاق رو با جزئیات توضیح بدین؟ 1028 01:11:38,659 --> 01:11:43,158 اون اتفاق چند هفته بعد از قطع کردن داروهاش اتفاق افتاد 1029 01:11:44,284 --> 01:11:46,783 اون روز صبح زود، داخل اتاقش 1030 01:11:47,825 --> 01:11:50,158 در حالی پیداش کردم که روی زمین افتاده بود 1031 01:11:51,909 --> 01:11:53,074 ...اون 1032 01:11:53,450 --> 01:11:55,199 شب قبلش، الکل زیادی مصرف کرده بود 1033 01:11:55,950 --> 01:11:58,658 و از حال رفته بود 1034 01:12:00,242 --> 01:12:03,658 و بالا آورد و توی استفراغش قرص آسپرین دیدم 1035 01:12:04,534 --> 01:12:07,908 قرص‌ها هنوز هضم نشده بودن 1036 01:12:09,992 --> 01:12:12,783 اولش متوجه نشدم چی هستن 1037 01:12:13,534 --> 01:12:15,991 ...ولی بعداً ورق‌های خالی قرص رو 1038 01:12:16,700 --> 01:12:19,491 تو سطل زباله آشپزخونه پیدا کردم 1039 01:12:20,617 --> 01:12:23,241 همه جا رو تمیز کردم و خوابوندمش تو تخت 1040 01:12:23,265 --> 01:12:25,218 بعد 1041 01:12:25,242 --> 01:12:26,866 وقتی حالش بهتر شد 1042 01:12:27,075 --> 01:12:28,949 حاضر نبود در موردش حرفی بزنه 1043 01:12:29,159 --> 01:12:31,949 فقط گفت زودتر از موعد داروهاش رو قطع کرده 1044 01:12:33,617 --> 01:12:35,449 اتاق خواباتون از هم جدا بود؟ 1045 01:12:36,575 --> 01:12:39,991 اونجا دفترش بود و معمولاً هم همون‌جا می‌خوابید، بله 1046 01:12:41,492 --> 01:12:45,824 که اینطور. چی باعث شد که صبح به اون زودی وارد اتاقشون بشین؟ 1047 01:12:46,117 --> 01:12:48,616 من همیشه صبح زود بیدار میشم اونم بعضی وقتا زود بیدار می‌شد 1048 01:12:48,825 --> 01:12:52,033 بعضی وقتا اون وقت روز رو با هم می‌گذروندیم ...و با هم حرف می‌زدیم 1049 01:12:52,242 --> 01:12:53,616 ساعت 6 صبح؟ 1050 01:12:53,825 --> 01:12:56,283 آره، البته اگه می‌دیدم چراغ اتاقش روشنه 1051 01:12:57,075 --> 01:13:00,116 ،درسته تو یه تخت نمی‌خوابیدیم ولی خیلی با هم صمیمی بودیم 1052 01:13:00,325 --> 01:13:02,158 ...من اغلب 1053 01:13:03,242 --> 01:13:06,241 شب رو روی تخت دفترش می‌گذروندم 1054 01:13:07,742 --> 01:13:09,616 رفتم پایین تا قهوه درست کنم 1055 01:13:09,825 --> 01:13:12,824 ...دیدم در اتاقش نیمه بازه و 1056 01:13:13,367 --> 01:13:15,408 و دیدم روی زمین افتاده 1057 01:13:15,825 --> 01:13:17,991 هیچ‌کس دیگه‌ای شاهد این قضیه نبود؟ 1058 01:13:18,015 --> 01:13:19,426 نه 1059 01:13:19,450 --> 01:13:21,866 ممنونم، می‌تونید بشینید 1060 01:13:24,159 --> 01:13:25,533 شما خبر داشتین؟ 1061 01:13:27,325 --> 01:13:29,033 چه نوع قرص ضدافسردگی تجویز کردین؟ 1062 01:13:29,242 --> 01:13:30,991 .اسیتالوپرام، روزی بیست گرم 1063 01:13:31,215 --> 01:13:33,215 خودش تصمیم گرفت قطعشون کنه؟ - .بله - 1064 01:13:33,659 --> 01:13:36,824 حدود هفت ماه قبل از مرگش بود و می‌خواست ترک کنه 1065 01:13:37,034 --> 01:13:40,783 پیشنهاد دادم یواش یواش دزش رو بیاره پایین و هر هفته مراجعه کنه 1066 01:13:40,992 --> 01:13:42,491 به خودکشی هم فکر می‌کرد؟ 1067 01:13:43,242 --> 01:13:45,116 نه، ساموئل افسرده نبود 1068 01:13:45,325 --> 01:13:48,491 اسیتالوپرام رو به خاطر این واسش تجویز کردم 1069 01:13:49,325 --> 01:13:51,991 تا بتونه غم ناشی از تصادف پسرش رو تحمل کنه 1070 01:13:52,200 --> 01:13:56,658 امکانش هست که به خاطر ترک کردن حتی با دُز پایین اقدام به خودکشی کرده باشه؟ 1071 01:13:57,492 --> 01:13:59,699 در مورد این فرضیه، هر چیزی امکان‌پذیره 1072 01:13:59,909 --> 01:14:04,116 ولی چرا باید ازم خواسته باشه بهش کمک کنم تا ترک کنه؟ 1073 01:14:04,325 --> 01:14:07,241 و یه دفعه یواشکی بی‌خیال شده باشه؟ .با عقل جور درنمیاد 1074 01:14:07,450 --> 01:14:10,241 و تازه تو جلسات هفتگیمون هم اشاره‌ای بهش نکرده باشه؟ 1075 01:14:23,325 --> 01:14:26,533 ...تا حالا بیماری داشتین که خودکشی کرده باشه 1076 01:14:26,742 --> 01:14:28,241 یا حتی اقدام به خودکشی کرده باشه؟ 1077 01:14:28,534 --> 01:14:30,741 تو فرانسه جمله‌ی خودکشی کردن 1078 01:14:30,950 --> 01:14:34,574 به معنای هم امتحان کردن .و هم موفق شدن هست 1079 01:14:34,784 --> 01:14:35,741 .یعنی انجام اون کار هست 1080 01:14:35,950 --> 01:14:37,616 .ممنون بابت درس زبان 1081 01:14:38,075 --> 01:14:39,491 تا حالا هیچ کدوم از بیمارام خودکشی نکردم 1082 01:14:39,700 --> 01:14:41,991 البته به جز آقای مالسکی 1083 01:14:42,200 --> 01:14:44,699 چون اینجاییم تا بفهمیم قضیه چی بوده 1084 01:14:44,909 --> 01:14:46,158 ،در هر صورت 1085 01:14:46,367 --> 01:14:49,116 نمی‌تونیم شما رو به عنوان کارشناس خودکشی معتبر بدونیم 1086 01:14:49,325 --> 01:14:50,491 حالا چه خودکشی ناموفق بوده باشه چه موفق 1087 01:14:51,242 --> 01:14:54,616 گفتین ظاهراً شوهرتون از حرف زدن در این مورد ...با شما یا هر کس دیگه‌ای 1088 01:14:54,825 --> 01:14:56,533 .خودداری کرده 1089 01:14:56,742 --> 01:14:58,033 به نظرتون دلیلش چی بوده؟ 1090 01:15:00,492 --> 01:15:02,033 چون خجالت می‌کشید 1091 01:15:02,242 --> 01:15:04,491 ...اون خیلی 1092 01:15:09,200 --> 01:15:11,449 .خیلی پیچیده‌ست میشه لطفاً با یه زبون دیگه صحبت کنم؟ 1093 01:15:13,034 --> 01:15:14,116 .ممنون 1094 01:15:16,200 --> 01:15:18,283 آره، فکر کنم به خاطر اینکه خجالت می‌کشید 1095 01:15:19,450 --> 01:15:22,491 ساموئل مشکلات زیادی در زمینه شرم داشت 1096 01:15:22,700 --> 01:15:24,033 خیلی پیچیده‌ست 1097 01:15:27,200 --> 01:15:31,158 .اون از درس دادن ناامید شده بود ...مثل یه باری روی دوشش سنگینی می‌کرد 1098 01:15:31,909 --> 01:15:33,533 و دلش می‌خواست نویسندگی کنه 1099 01:15:34,325 --> 01:15:36,408 چندین سال بود که روی یه رمان کار می‌کرد 1100 01:15:36,617 --> 01:15:38,741 قبل و بعد تصادف دنیل، روی رمان کار می‌کرد 1101 01:15:40,367 --> 01:15:41,616 هرچیزی رو که نوشته بود، خونده بودم 1102 01:15:41,825 --> 01:15:44,116 و از نظرم رمانش واقعاً خوب بود و این موضوع رو به خودش هم گفته بودم 1103 01:15:44,325 --> 01:15:46,533 ...ولی یه روز، یه دفعه 1104 01:15:47,075 --> 01:15:49,699 نتونست نوشتن رو ادامه بده و بی‌خیال شد 1105 01:15:51,200 --> 01:15:53,283 این قضیه حس ترسو بودن بهش داد 1106 01:15:54,075 --> 01:15:56,199 خودش رو کوچیک می‌دید 1107 01:15:57,617 --> 01:16:00,366 و در نهایت خودش رو قانع کرد که به خاطر وابستگی داروییش 1108 01:16:00,575 --> 01:16:03,533 .نمی‌تونه دیگه بنویسه 1109 01:16:03,742 --> 01:16:05,533 ،و می‌خواست خودش رو از شر دارو آزاد کنه 1110 01:16:05,742 --> 01:16:07,991 ...و نمی‌تونست این‌کار رو بکنه، البته که نمی‌تونست 1111 01:16:08,200 --> 01:16:09,783 .ببخشید، هنوز حرفم تموم نشده 1112 01:16:09,992 --> 01:16:12,991 نمی‌تونست در مورد اقدام به خودکشی حرف بزنه 1113 01:16:13,200 --> 01:16:16,158 چون حس شکست‌خوردگیش واسش زیادی دردناک بود 1114 01:16:16,367 --> 01:16:17,991 اون هیچ‌وقت به این قضیه اشاره نکرد 1115 01:16:18,242 --> 01:16:19,074 حتی یه بار هم اشاره نکرد 1116 01:16:19,284 --> 01:16:23,033 اون شما رو مقصر می‌دونست چون از جلسه اول واسه‌ش دارو تجویز کردین 1117 01:16:23,242 --> 01:16:24,366 داشت دیوونه می‌شد 1118 01:16:24,575 --> 01:16:26,033 من و اون با هم تصمیم گرفتیم 1119 01:16:26,242 --> 01:16:29,741 نمی‌تونید نقش مهمتون رو تو این معادله انکار کنید 1120 01:16:30,159 --> 01:16:33,533 ساموئل چون احساس گناه می‌کرد سراغ من اومد 1121 01:16:33,742 --> 01:16:36,366 ولی بیشتر به خاطر این بود که شما اون رو مقصر می‌دونستید 1122 01:16:36,575 --> 01:16:38,949 ...رفتار شما رو 1123 01:16:39,159 --> 01:16:41,241 .یه جور رفتار عقیم‌کننده توصیف می‌کرد 1124 01:16:41,659 --> 01:16:43,616 ...شما به خاطر اون حادثه 1125 01:16:43,950 --> 01:16:45,699 ...مجبورش کردین 1126 01:16:45,909 --> 01:16:49,283 :مهم‌ترین چیزش رو کنار بذاره 1127 01:16:49,492 --> 01:16:50,533 .یعنی نوشتن رو 1128 01:16:51,367 --> 01:16:54,783 .از نظر احساسی اون رو تحت فشار گذاشتین 1129 01:16:54,992 --> 01:16:57,033 ،از نظری، حرفتون درسته 1130 01:16:57,325 --> 01:17:00,199 تشویقش کردین که بنویسه .و می‌خواستید موفق بشه 1131 01:17:00,409 --> 01:17:03,783 ،ولی اگه موفق می‌شد چشم دیدن موفقیتش رو نداشتین 1132 01:17:03,992 --> 01:17:06,824 .مشکل همین بود شاید تو ضمیر ناخودآگاهش می‌دونسته 1133 01:17:07,992 --> 01:17:11,283 ..همه این مسائل و بار روانی‌ ناشی از 1134 01:17:11,492 --> 01:17:13,991 حادثه، چیزی فراتر از تحملش بود 1135 01:17:14,200 --> 01:17:17,074 همون‌طور که بهش گفته بودین ...این مشکل خودته» 1136 01:17:17,284 --> 01:17:19,241 «.تو مسئولشی. باهاش کنار بیا 1137 01:17:19,450 --> 01:17:22,241 و گفت می‌خواستم خودم رو آروم کنم و بنویسم 1138 01:17:22,450 --> 01:17:23,991 بار روانی رو 1139 01:17:24,200 --> 01:17:27,283 خانم وویتر و شوهرشون به یه اندازه مدیریت می‌کردن 1140 01:17:27,492 --> 01:17:30,908 ما اظهاریه‌های بانک، رسیدها و غیره رو داریم 1141 01:17:31,117 --> 01:17:33,699 من از بار عاطفی هم دارم صحبت می‌کنم 1142 01:17:33,909 --> 01:17:36,616 ،همین‌طور مسئولیت‌ها، انگیزه 1143 01:17:37,284 --> 01:17:38,449 اضطراب 1144 01:17:38,659 --> 01:17:43,033 ساموئل تو همچین مسائلی تعادل روحی نداشت 1145 01:17:43,242 --> 01:17:45,574 پس یعنی بیمارتون هر چی گفته حقیقت داشته؟ 1146 01:17:45,784 --> 01:17:47,866 ،به عنوان یه روان‌کاو 1147 01:17:48,075 --> 01:17:50,741 هیچ‌وقت نشد فکر کنید ...ساموئل مالنسکی 1148 01:17:50,950 --> 01:17:54,616 نیاز داشته که فکر کنه تعادل روحی نداشته 1149 01:17:54,825 --> 01:17:56,991 تا فکر کنه که به همین خاطر توانایی نوشتن نداره؟ 1150 01:17:56,992 --> 01:18:00,991 بعد از یه مدت، می‌تونم متوجه بشم کدوم حرف بیمار حقیقت داره و کدوم حقیقت نداره 1151 01:18:01,367 --> 01:18:02,366 پس خوش به حالتون 1152 01:18:02,575 --> 01:18:04,324 ببخشید میون حرفتون می‌پرم 1153 01:18:04,348 --> 01:18:05,250 ....ولی 1154 01:18:07,034 --> 01:18:08,741 ...شما اومدی اینجا 1155 01:18:08,992 --> 01:18:12,449 و یه نظری واسه خودتون دارین ...و بهم می‌گین 1156 01:18:13,534 --> 01:18:17,366 که ساموئل کی بوده و چه دورانی رو پشت سر میذاشته 1157 01:18:18,034 --> 01:18:21,366 ...ولی حرفای شما 1158 01:18:21,950 --> 01:18:24,949 فقط بخش کوچیکی از این ماجرا رو نشون میده 1159 01:18:24,973 --> 01:18:25,976 می‌دونید؟ 1160 01:18:27,200 --> 01:18:28,574 منظورم اینه که بعضی وقتا 1161 01:18:29,284 --> 01:18:30,616 ...بعضی وقتا یه زوج 1162 01:18:32,200 --> 01:18:33,991 درگیر یه مسئله آشوب‌برانگیز میشه 1163 01:18:34,200 --> 01:18:36,116 و هر کسی خود واقعیش رو گم می‌کنه 1164 01:18:36,367 --> 01:18:39,116 و بعضی وقتا کنار هم می‌جنگیم و بعضی وقتا تنهایی می‌جنگیم 1165 01:18:39,325 --> 01:18:42,533 و بعضی وقتا بر علیه همدیگه می‌جنگیم و هر اتفاقی ممکنه 1166 01:18:42,742 --> 01:18:45,741 و به نظرم امکان داره که ساموئل 1167 01:18:46,075 --> 01:18:49,783 نیاز داشته مسائل رو طوری ببینه ...که شما دارید میگید، ولی 1168 01:18:51,325 --> 01:18:53,283 ،اگه من هم پیش یه تراپیست رفته بودم 1169 01:18:53,492 --> 01:18:57,533 ممکن بود اون هم اینجا باشه و چیزای بدی رو در مورد ساموئل بگه 1170 01:18:57,742 --> 01:18:59,741 ولی آیا اون چیزا حقیقت داشتن؟ 1171 01:19:08,409 --> 01:19:12,658 آیا بعد از اتفاقی که برای پسرتون افتاد از شوهرتون عصبانی شده بودین؟ 1172 01:19:16,200 --> 01:19:18,366 ...اون موقع هر دومون 1173 01:19:18,575 --> 01:19:21,699 با احساسات متفاوتی سر و کله می‌زدیم 1174 01:19:23,034 --> 01:19:24,616 آره یا نه؟ 1175 01:19:27,367 --> 01:19:28,949 آره، چند روزی عصبانی بودم 1176 01:19:29,450 --> 01:19:31,324 قرار بود ساموئل مواظبش باش 1177 01:19:32,492 --> 01:19:35,366 پسرتون عملاً بیناییش رو از دست داد 1178 01:19:35,742 --> 01:19:38,199 و اون وقت شما فقط واسه چند روز ازش عصبانی بودین؟ 1179 01:19:39,325 --> 01:19:42,699 آره، به خاطر اینکه مسئول حادثه بود 1180 01:19:43,617 --> 01:19:44,783 معلومه 1181 01:19:46,617 --> 01:19:50,908 دکتر کمی قبل‌تر در مورد موقعیت‌های فاجعه‌بار صحبت کردن 1182 01:19:51,325 --> 01:19:54,324 من حاضر نبودم به اون دید بهش نگاه کنم 1183 01:19:54,700 --> 01:19:57,366 هیچ‌وقت به دنیل به چشم یه معلول نگاه نکردم 1184 01:19:58,784 --> 01:20:01,449 می‌خواستم ازش محافظت کنم تا همچین برداشتی از خودش نداشته باشه 1185 01:20:01,700 --> 01:20:05,491 چون به محض اینکه همچین برچسبی به یه بچه بزنی، محکوم میشه 1186 01:20:05,492 --> 01:20:08,241 به اینکه زندگیش رو دیگه مال خودش ندونه 1187 01:20:08,450 --> 01:20:11,116 در صورتی که باید حس کنه ...اون بهترین زندگی‌ایه که داره 1188 01:20:11,325 --> 01:20:12,908 چون فقط یه بار زندگی می‌کنه 1189 01:20:13,117 --> 01:20:14,449 و زندگی خودشه 1190 01:20:14,997 --> 01:20:15,864 ...اون 1191 01:20:16,742 --> 01:20:18,116 ،اون کتاب می‌خونه 1192 01:20:19,200 --> 01:20:21,616 مثل همه‌ی بچه‌های دیگه ،تو شبکات اجتماعی فعالیت داره 1193 01:20:21,825 --> 01:20:23,158 پیانو می‌نوازه 1194 01:20:23,367 --> 01:20:25,241 رویاپردازی می‌کنه، می‌خنده، گریه می‌کنه 1195 01:20:25,450 --> 01:20:27,449 اون بچه‌ی سرزنده‌ایه 1196 01:20:27,784 --> 01:20:28,991 حالش خوبه 1197 01:20:33,367 --> 01:20:35,658 بنابراین شاید 1198 01:20:37,284 --> 01:20:41,449 از دست ساموئل عصبانی بودم چون داشت درد خودش رو از طریق دنیل منعکس می‌کرد 1199 01:20:44,409 --> 01:20:45,199 ممنون 1200 01:20:51,156 --> 01:20:59,156 جستارهایی درباره‌ی سینما، جاست مووی @just_movieeee 1201 01:21:06,159 --> 01:21:08,283 دلم می‌خواد کل شب رو الکل بخورم 1202 01:21:09,617 --> 01:21:10,783 آره، منم همین‌طور 1203 01:21:11,617 --> 01:21:12,908 من که می‌خورم 1204 01:21:13,659 --> 01:21:14,783 تا یادم بره 1205 01:21:15,242 --> 01:21:17,074 ...بی‌خیال، تو تنها وکیلی هستی که 1206 01:21:19,617 --> 01:21:20,824 باشه، یه بار دیگه بگو 1207 01:21:21,034 --> 01:21:23,574 تو تنها وکیلی هستی که می‌شناسم 1208 01:21:25,034 --> 01:21:28,533 همچین دلیلی کافیه تا زندگیت رو به دستای یه نفر بسپاری؟ 1209 01:21:28,950 --> 01:21:30,824 آره؟ - نه، ولی وکیل خوبی هستی - 1210 01:21:31,409 --> 01:21:32,991 درسته؟ وکیل خوبی هستی 1211 01:21:33,200 --> 01:21:34,616 نمی‌دونم - بی‌خیال - 1212 01:21:36,617 --> 01:21:38,116 قیافه‌ت شبیه سگه 1213 01:21:39,409 --> 01:21:40,533 جانم؟ 1214 01:21:40,742 --> 01:21:42,491 نه، منظورم از اون سگ خوشگلاست 1215 01:21:43,492 --> 01:21:44,824 بهش چی میگن؟ 1216 01:21:45,867 --> 01:21:47,408 از این سگ پاکوتاها 1217 01:21:47,617 --> 01:21:49,741 شنیدنش از زبون تو خنده‌داره ...اگه نتونم سر یه حیوون رو روی کله یه نفر تصور کنم 1218 01:21:49,950 --> 01:21:52,324 نمی‌تونم بهش اعتماد کنم 1219 01:21:52,534 --> 01:21:54,699 واقعاً؟ حالا من چه حیوونی هستم؟ 1220 01:21:57,534 --> 01:21:58,991 هنوز مطمئن نیستم 1221 01:22:02,534 --> 01:22:03,949 بعد از این همه وقت 1222 01:22:04,784 --> 01:22:06,283 هنوز نمی‌دونی؟ 1223 01:22:21,659 --> 01:22:25,616 اولین بار که من رو دیدی، یادته؟ 1224 01:22:26,159 --> 01:22:27,491 آره، معلومه که یادمه 1225 01:22:28,242 --> 01:22:30,283 خودم یادم نیست. چطوری بودم؟ 1226 01:22:32,284 --> 01:22:34,783 تا جایی که یادمه 1227 01:22:35,617 --> 01:22:37,241 انگار یه ذره سردرگم بودی 1228 01:22:38,450 --> 01:22:39,491 تنها 1229 01:22:40,534 --> 01:22:41,616 ...و 1230 01:22:42,867 --> 01:22:43,991 .بلندپرواز بودی 1231 01:22:45,242 --> 01:22:47,658 و منم به طرز فجیعی عاشق بودم 1232 01:22:55,617 --> 01:22:57,116 هیچی یادم نمیاد 1233 01:23:00,147 --> 01:23:01,135 خیلی‌خب 1234 01:23:09,034 --> 01:23:11,324 ولی من بی‌گناهم خودت که می‌دونی، مگه نه؟ 1235 01:23:11,348 --> 01:23:12,312 آره 1236 01:23:13,284 --> 01:23:14,658 جدی دارم میگم 1237 01:23:17,825 --> 01:23:19,783 نمی‌دونم پیش خودت چی فکر می‌کنی 1238 01:23:22,409 --> 01:23:25,408 من به خیلی چیزا فکر می‌کنم ولی بهت نمیگم 1239 01:23:25,742 --> 01:23:27,199 مگه اینکه بخوای اخراجم کنی 1240 01:23:27,409 --> 01:23:28,241 نه، وینسنت 1241 01:23:28,450 --> 01:23:30,408 ...پیش خودت فکر می‌کنی مگه نه؟ 1242 01:23:30,617 --> 01:23:33,949 ،چون بعضی وقتا یه جوری نگام می‌کنی ...مثل الان که داری نگاهم می‌کنی 1243 01:23:34,325 --> 01:23:36,241 حس می‌کنم داری قضاوتم می‌کنی 1244 01:23:37,742 --> 01:23:39,616 نمی‌دونم چه فکری می‌کنی 1245 01:23:39,950 --> 01:23:41,949 ساندرا، حرفت رو باور می‌کنم 1246 01:23:42,659 --> 01:23:43,616 قضاوتت نمی‌کنم 1247 01:24:05,242 --> 01:24:06,283 ،عشقم 1248 01:24:07,492 --> 01:24:08,824 ...فقط می‌خوام بدونی 1249 01:24:09,450 --> 01:24:10,533 ...من 1250 01:24:11,117 --> 01:24:14,491 من اونقدرا هم هیولا نیستم، می‌دونی؟ 1251 01:24:15,450 --> 01:24:17,824 ،هر چیزی که تو دادگاه می‌شنوی 1252 01:24:19,034 --> 01:24:20,491 ...فقط 1253 01:24:21,950 --> 01:24:23,533 قضیه پیچیده‌س 1254 01:24:24,726 --> 01:24:25,557 ...و 1255 01:24:25,784 --> 01:24:27,616 اونطوریا نیست 1256 01:24:28,200 --> 01:24:29,283 ...پدرت 1257 01:24:29,909 --> 01:24:32,158 پدرت نیمه گمشده من بود 1258 01:24:32,784 --> 01:24:35,533 ما همدیگه رو انتخاب کردیم و عاشقش بودم 1259 01:24:39,034 --> 01:24:40,908 ولی چطوری میشه همچین چیزی رو ثابت کرد؟ 1260 01:24:46,784 --> 01:24:50,949 فقط ای کاش می‌تونستی از همه این قضایا ...مصون بمونی و می‌تونستی 1261 01:24:51,992 --> 01:24:55,366 می‌تونستی کارای بچه‌گونه انجام بدی 1262 01:24:56,117 --> 01:24:59,116 و یه کم دیگه بچه می‌موندی 1263 01:25:14,492 --> 01:25:15,783 !قیام کنید 1264 01:25:24,450 --> 01:25:26,241 بفرمایید بشینید 1265 01:25:28,117 --> 01:25:29,074 ...با فرا خوندن 1266 01:25:29,284 --> 01:25:32,699 بازپرس ارشد به جایگاه کار رو شروع می‌کنیم 1267 01:25:37,492 --> 01:25:39,199 اصرار داره که قضیه مهمه 1268 01:26:25,450 --> 01:26:27,241 بفرمایید بشینید 1269 01:26:29,409 --> 01:26:31,783 ،بازپرس ارشد رسیدن 1270 01:26:31,992 --> 01:26:34,199 بنابراین می‌تونیم کارمون رو شروع کنیم 1271 01:26:35,242 --> 01:26:38,783 منشی دادگاه، لطفاً سند شماره 31 رو نشون بدین 1272 01:26:40,950 --> 01:26:43,991 ناظم جلسه، لطفاً رونوشت مدرک رو 1273 01:26:44,200 --> 01:26:47,908 به دست اعضاء هیئت‌منصفه برسونید 1274 01:26:54,742 --> 01:26:56,033 منشی دادگاه؟ 1275 01:26:57,367 --> 01:26:59,449 انتظار داری چیکار کنم؟ بخشی از کارمه 1276 01:26:59,659 --> 01:27:01,658 مجبوری خودت ترتیبش رو بدی 1277 01:27:01,867 --> 01:27:03,074 حاضر نیستم لغوش کنم 1278 01:27:03,284 --> 01:27:05,074 آخه چطوری ترتیبش رو بدم؟ 1279 01:27:05,450 --> 01:27:07,783 می‌دونی که باید با همدیگه برنامه‌ریزی کنیم 1280 01:27:10,659 --> 01:27:13,033 حاضر نیستم به خاطر نبودنت دنیل رو تنها بذارم 1281 01:27:13,242 --> 01:27:15,449 ،بذارش پیش مونیکا چه اشکالی داره مگه؟ 1282 01:27:16,325 --> 01:27:17,283 سه روز در هفته؟ 1283 01:27:17,492 --> 01:27:19,074 باید به خاطرش بهش پول بدیم 1284 01:27:19,284 --> 01:27:20,824 از پس هزینه‌ش برنمیایم 1285 01:27:23,700 --> 01:27:25,158 زمان لازم دارم 1286 01:27:25,367 --> 01:27:27,241 منظورم از زمان فقط چند ساعت نیست 1287 01:27:27,867 --> 01:27:30,574 دارم از این حرف می‌زنم که کل سال رو به خودم اختصاص بدم 1288 01:27:31,659 --> 01:27:33,408 دیگه تحملش رو ندارم 1289 01:27:37,617 --> 01:27:40,241 برنامه‌ریزی زمانیت به خودت بستگی داره 1290 01:27:40,450 --> 01:27:43,116 آخرین باری که تو انجام تکالیفش کمک کردی، کی بود؟ 1291 01:27:43,325 --> 01:27:46,991 خیلی چیزا هست که واست اهمیت نداره منظورم از این زمان همینه 1292 01:27:48,117 --> 01:27:51,699 عزیزم، کتابت تازه منتشر شده خودت خوب می‌دونی که همین یه دفعه‌اس 1293 01:27:51,909 --> 01:27:54,408 همیشه یه "همین یه دفعه"‌ای به کاره 1294 01:27:56,534 --> 01:27:59,658 حالا چه کتاب آدم تازه منتشر شده باشه یا در حال نوشتن باشه 1295 01:27:59,867 --> 01:28:02,949 یا به فضا نیاز داشته باشه که بفهمه در مورد چی بنویسه 1296 01:28:05,284 --> 01:28:07,949 !من چند ساله که کاری رو می‌کنم که تو میگی 1297 01:28:08,825 --> 01:28:10,908 نمی‌تونم با وقتم کاری کنم 1298 01:28:11,450 --> 01:28:12,324 متوجه می‌شی؟ 1299 01:28:16,409 --> 01:28:18,783 !این وقت مال من نیست، مال توئه 1300 01:28:23,284 --> 01:28:26,074 مگه من مجبورت کردم درس بدی؟ 1301 01:28:27,825 --> 01:28:30,783 من مجبورت کردم به دنیل تو خونه درس بدی؟ 1302 01:28:31,534 --> 01:28:33,033 هیچ‌کس مجبورت نکرده 1303 01:28:33,450 --> 01:28:35,783 اگه یه کم زمان واسه خودت لازم داری من کی باشم که جلوت رو بگیرم؟ 1304 01:28:35,992 --> 01:28:37,449 واقعاً جدی میگی؟ 1305 01:28:38,409 --> 01:28:41,033 زمان تدریسم رو نصف کردم تا بیشتر وقت داشته باشم 1306 01:28:41,242 --> 01:28:42,699 و بازم کافی نیست 1307 01:28:42,909 --> 01:28:45,741 باید بازسازی خونه رو تموم کنم !و با همه چی سر و کله بزنم 1308 01:28:48,200 --> 01:28:50,616 چرا حاضر نیستی در موردش حرف بزنیم؟ 1309 01:28:50,825 --> 01:28:52,824 چرا نمی‌خوای اعتراف کنی که تقسیم‌بندی وظایفمون 1310 01:28:53,034 --> 01:28:54,408 ایراد داره؟ 1311 01:28:54,617 --> 01:28:55,741 چون داری اشتباه می‌کنی 1312 01:28:55,950 --> 01:28:58,699 من به تو زمان بدهکار نیستم وظایف خودم رو انجام میدم 1313 01:28:59,284 --> 01:29:02,283 بی‌خیال، بیا انقدر حساب و کتاب نکنیم، لطفاً 1314 01:29:03,450 --> 01:29:04,658 بیا آروم باشیم 1315 01:29:11,450 --> 01:29:12,658 دوستت دارم 1316 01:29:19,450 --> 01:29:22,158 وقتی تصمیم گرفتی تو خونه به دنیل درس بدی 1317 01:29:22,367 --> 01:29:24,033 بهت گفتم مراقب باش 1318 01:29:24,742 --> 01:29:27,283 انتخاب قشنگ و دست و دلبازانه‌ای بود خیلی هم ازت ممنونم 1319 01:29:27,492 --> 01:29:30,283 ولی مجبور نیستی این‌کار رو بکنی ...بهت گفتم اینطوری مجبور می‌شی 1320 01:29:30,492 --> 01:29:33,658 چیه؟ چون باعث می‌شد وقت بیشتری رو با پسرم بگذرونم؟ 1321 01:29:35,284 --> 01:29:36,574 خوشحالم این‌کار رو کردم 1322 01:29:37,784 --> 01:29:40,908 اگه این‌کار رو نمی‌کردم رابطه‌مون اینطوری نبود 1323 01:29:43,992 --> 01:29:46,949 منظورت رابطه‌ایه که بین من و اون وجود نداره؟ 1324 01:29:47,159 --> 01:29:49,158 منظورم این نبود، نه 1325 01:29:53,742 --> 01:29:55,116 دارم میگم شاید 1326 01:29:56,950 --> 01:30:00,074 شاید ... اوضاعمون از تعادل خارج شده باشه 1327 01:30:00,284 --> 01:30:02,866 و می‌خوام یه کم بهش فکر کنی چرا حرف زدن در موردش انقدر واست سخته؟ 1328 01:30:03,117 --> 01:30:05,783 من به بده بستون بین زوج‌ها اعتقادی ندارم 1329 01:30:05,909 --> 01:30:07,699 خیلی ساده‌لوحانه و ناراحت‌کننده‌ست 1330 01:30:07,723 --> 01:30:09,260 آره 1331 01:30:09,284 --> 01:30:12,199 و به نظرم حرف زدن در موردش، وقت تلف کردنه 1332 01:30:12,409 --> 01:30:14,658 مخصوصاً با وضعیتی که تو توش قرار داری 1333 01:30:15,617 --> 01:30:18,074 هرچقدر این چرت و پرتا رو بگی بیشتر وقتت هدر میره 1334 01:30:19,200 --> 01:30:20,658 این همه وقت رو صرف شر و ور گفتن کردی 1335 01:30:20,867 --> 01:30:23,283 در حالی که می‌تونستی در سکوت هر کاری که دوست داشتی انجام بدی 1336 01:30:23,492 --> 01:30:24,866 فقط ای کاش می‌دونستی چی می‌خوای 1337 01:30:25,075 --> 01:30:27,866 می‌خوام مثل خودت واسه نوشتن وقت داشته باشم 1338 01:30:28,617 --> 01:30:29,491 این‌کار رو بکن 1339 01:30:29,700 --> 01:30:33,033 نویسنده‌ها به خاطر کارای خونه و بچه‌داری، دست از نوشتن برنمی‌دارن 1340 01:30:33,242 --> 01:30:35,616 انقدر در مورد کمبود وقتت ناله نکن 1341 01:30:35,825 --> 01:30:39,533 و به خاطر کارایی که کردی و نکردی من رو مقصر ندون 1342 01:30:39,742 --> 01:30:42,699 من با تو زندگی می‌کنم برنامه‌ریزی زندگیم حول محور تو می‌چرخه 1343 01:30:44,159 --> 01:30:46,991 اگه مثل خودت بودم در حقت اجحاف می‌کردم 1344 01:30:47,700 --> 01:30:49,408 هیچ کدوممون نمی‌تونست نویسندگی کنه 1345 01:30:49,617 --> 01:30:51,991 نگران من نباش من همیشه واسه نوشتن وقت میذارم 1346 01:30:52,492 --> 01:30:53,449 عالیه 1347 01:30:54,325 --> 01:30:55,158 فوق‌العاده‌س 1348 01:30:55,367 --> 01:30:57,366 ،اگه انقدر از خودت مطمئنی پس چندتا وظیفه قبول کن 1349 01:30:57,575 --> 01:30:59,949 من وظیفه‌مو قبول کردم دنیل رو می‌برم مدرسه 1350 01:31:00,284 --> 01:31:02,491 هفته‌ای یه بار - سه‌شنبه‌ها مونیکا هست - 1351 01:31:02,700 --> 01:31:04,408 ساندرا، دغل‌بازی درنیار 1352 01:31:04,617 --> 01:31:06,866 این تویی که مته به خشخاش میذاری - من زیادی بهت اهمیت دادم - 1353 01:31:07,075 --> 01:31:09,366 زیادی بهت زمان دادم زیادی بهت امتیاز دادم 1354 01:31:09,617 --> 01:31:11,283 حالا می‌خوام زمانم رو پس بگیرم 1355 01:31:11,492 --> 01:31:13,199 و اون زمان رو بهم بدهکاری انصاف داشته باش 1356 01:31:13,409 --> 01:31:15,616 شرمنده، ولی نه دیوونه شدی؟ 1357 01:31:15,825 --> 01:31:17,283 من هیچی بهت بدهکار نیستم 1358 01:31:17,742 --> 01:31:18,699 واقعاً میگم 1359 01:31:18,909 --> 01:31:20,824 همه اینا به خاطر رابطه‌ت با پسرته 1360 01:31:21,034 --> 01:31:24,824 و اینکه از خودت محافظت کنی چون می‌ترسی خودت رو تو این شرایط قرار بدی 1361 01:31:25,534 --> 01:31:28,991 این تصمیم خودت بود که بیایم اینجا تا اینجا رو بازسازی کنی 1362 01:31:29,200 --> 01:31:31,241 خودت خودت رو تو تله انداختی 1363 01:31:32,117 --> 01:31:35,949 من وقتت رو ازت نگرفتم خودت به تنهایی حرومش کردی 1364 01:31:36,159 --> 01:31:37,866 الان دیگه می‌خوام اوضاع عوض بشه 1365 01:31:38,117 --> 01:31:40,283 می‌خوام وقت داشته باشم تا دوباره نویسندگی کنم 1366 01:31:40,492 --> 01:31:41,699 عالیه، دنبالش برو 1367 01:31:42,409 --> 01:31:45,158 اگه نظر من رو می‌خوای برگرد سر کتابی که ولش کردی 1368 01:31:46,159 --> 01:31:49,449 همون کتابی که ایده‌ش رو ازم دزدیدی؟ 1369 01:31:50,242 --> 01:31:51,908 خیلی‌خب، حالا شد دزدی 1370 01:31:52,117 --> 01:31:54,283 درباره‌ش حرف زدیم خودت گفتی من برش دارم 1371 01:31:55,700 --> 01:31:59,741 بهترین ایده کتاب رو واسه خودت برداشتی چطوری برگردم دوباره بنویسمش؟ 1372 01:32:00,117 --> 01:32:02,074 متوجه می‌شی چقدر حرفت خودخواهانه‌س؟ 1373 01:32:02,284 --> 01:32:04,699 نسخه مخصوص به خودت رو چاپ کن بگو کتابت الهام‌بخش من بوده 1374 01:32:04,909 --> 01:32:06,074 منم اعتراف می‌کنم 1375 01:32:06,534 --> 01:32:10,033 اگه نوشتن یه چیزی لازم باشه باید یه نفر بتونه اون رو بنویسه 1376 01:32:10,242 --> 01:32:13,283 تو دیدگاه حیوانی به قضیه داری ...وانمود می‌کنی داری لطف می‌کنی، در حالی که 1377 01:32:13,617 --> 01:32:17,199 ...خودت رو ببین، حتی اخلاقی‌سازی‌های مسخره‌‌ت داری ادای آدمای اخلاقی رو درمیاری 1378 01:32:17,450 --> 01:32:21,116 و از این طریق داری وقت بیشتری رو تلف می‌کنی 1379 01:32:21,325 --> 01:32:23,491 باید خوشحال باشی که ازت الهام گرفتم 1380 01:32:23,700 --> 01:32:25,991 زندگی همینه همه چیز بین آدما در تکاپوئه 1381 01:32:28,117 --> 01:32:31,199 و راستش رو بخوای، ای کاش از من الهام می گرفتی و کار من رو می‌دزدیدی 1382 01:32:31,409 --> 01:32:34,033 تو تو جنگلت تنها نیستی ولی همه چیز رو تحمیل می‌کنی 1383 01:32:34,242 --> 01:32:37,033 ،ریتم کارت رو مشخص می‌کنی اینکه چه استفاده‌ای از وقتت کنی 1384 01:32:37,492 --> 01:32:38,491 حتی زبانمون رو هم تو بهمون تحمیل کردی 1385 01:32:38,700 --> 01:32:41,741 بحث زبان که پیش میاد باید طبق خواسته تو پیش بریم 1386 01:32:41,950 --> 01:32:43,491 تو خونه انگلیسی حرف می‌زنیم 1387 01:32:43,700 --> 01:32:45,908 ،من تحمیل نکردم من که به زبان مادریم حرف نمی‌زنم 1388 01:32:46,325 --> 01:32:48,324 منم همین‌طور، ولی داریم اینجا زندگی می‌کنیم 1389 01:32:48,534 --> 01:32:50,949 آره، در واقع حد وسط گرفتیم 1390 01:32:51,534 --> 01:32:53,991 چون من فرانسوی نیستم تو هم آلمانی نیستی 1391 01:32:54,200 --> 01:32:57,449 بنابراین یه حد وسط درست کردیم تا هیچ‌کس چیزی رو به یکی دیگه تحمیل نکنه 1392 01:32:57,659 --> 01:33:01,449 به خاطر همین هم انگلیسی حرف می‌زنیم من رو مقصر این قضیه ندون 1393 01:33:01,659 --> 01:33:04,658 ولی داریم تو فرانسه زندگی می‌کنیم واقعیت قضیه اینه 1394 01:33:04,867 --> 01:33:07,616 دنیل داره حرفای تو رو به زبونی می‌شنوه که هیچ ربطی به زندگیش نداره 1395 01:33:07,825 --> 01:33:11,074 چون تو مجبورش می‌کنی درست مثل بقیه چیزایی که بهش تحمیل می‌کنی 1396 01:33:11,284 --> 01:33:13,199 ما همیشه به میل تو عمل کردیم 1397 01:33:13,409 --> 01:33:14,949 !ما تو کشور توییم 1398 01:33:15,742 --> 01:33:20,324 هر روز خدا باید قبول کنم !که تو سرزمین تو زندگی می‌کنم 1399 01:33:20,742 --> 01:33:22,908 آدمایی که باهاشون بزرگ شدی هر بار که نتونم به اجبار بهشون لبخند بزنم 1400 01:33:23,117 --> 01:33:26,033 از بالا بهم نگاه می‌کنن 1401 01:33:27,284 --> 01:33:30,824 فکر نمی‌کنی زندگی تو اینجا به این معناست که داریم به میل تو زندگی می‌کنیم؟ 1402 01:33:31,617 --> 01:33:33,491 تو هیچ‌وقت به کسی لبخند نمی‌زنی 1403 01:33:34,534 --> 01:33:36,324 به خاطر همین عاشقم شدی، مگه نه؟ 1404 01:33:36,534 --> 01:33:39,949 چون اگه دنبال یه سلیطه احمق بودی ،که به دوستات نیشخند بزنه 1405 01:33:40,159 --> 01:33:42,158 یه نفر دیگه رو انتخاب می‌کردی 1406 01:33:47,117 --> 01:33:48,449 واقعاً حیا ندای 1407 01:33:48,659 --> 01:33:50,074 خودش یه استعداد محسوب میشه 1408 01:33:50,284 --> 01:33:52,033 هیچ‌کس جز خودت واست مهم نیست 1409 01:33:52,242 --> 01:33:55,158 من کاملاً تو رو شناختم فقط فکر نمی‌کنم قربانی قضیه باشی 1410 01:33:56,117 --> 01:33:57,116 تو مشخص کردی 1411 01:33:57,617 --> 01:34:00,908 چطوری زندگی کنیم، حرف بزنیم، غذا بخوریم 1412 01:34:01,117 --> 01:34:01,866 حتی سکس کنیم 1413 01:34:02,117 --> 01:34:04,616 حتی حق ندارم پوزیشن سکسمون رو عوض کنم 1414 01:34:04,825 --> 01:34:07,741 چون انتظار داری هرچی تو میگی قبول کنم برداشت تو از زوج بودن همینه 1415 01:34:07,765 --> 01:34:09,765 ...من باور ندارم که 1416 01:34:10,034 --> 01:34:13,908 من هیچ برداشتی ندارم کارای زوج‌ها به یه ورم هم نیست، واقعاً میگم 1417 01:34:16,950 --> 01:34:19,449 پس یعنی میگی من جلوت رو گرفتم 1418 01:34:19,450 --> 01:34:21,616 و نمیذارم هر طور که می‌خوای با من سکس کنی 1419 01:34:21,640 --> 01:34:23,640 جدی میگی؟ - آره - 1420 01:34:23,784 --> 01:34:26,283 راستش رو بگو، اونی که از زمان حادثه حاضر نیست سکس کنه، کیه؟ 1421 01:34:26,492 --> 01:34:27,908 منظورم قبلنه 1422 01:34:28,117 --> 01:34:31,324 من از لحاظ جنسی با چه کاری مخالفت کردم؟ 1423 01:34:34,117 --> 01:34:35,116 با همه چی 1424 01:34:36,950 --> 01:34:39,741 با همه چی، به علاوه اینکه مجبورم قبول کنم با آدمای دیگه‌ای می‌خوابی 1425 01:34:39,950 --> 01:34:41,533 من با کسی نمی‌خوابم 1426 01:34:41,742 --> 01:34:42,699 انکارش نکن 1427 01:34:42,909 --> 01:34:46,199 فقط یه بار بود، و یه جوری گیر دادی بهش که انگار می‌خوای خودت رو عذاب بدی 1428 01:34:46,409 --> 01:34:49,324 تو چندین بار بهم خیانت کردی - می‌خوای خودت رو قربانی نشون بدی - 1429 01:34:49,534 --> 01:34:52,283 من قربانی نیستم فقط یه مردم که بهش خیانت شده 1430 01:34:52,492 --> 01:34:53,991 ازش دزدی و بهش خیانت شده 1431 01:34:58,909 --> 01:35:02,116 من می‌تونم بدون سکس دووم بیارم ولی نه تا ابد 1432 01:35:03,159 --> 01:35:05,658 حالا من مقصرم؟ این منم که تو رو سرخورده کردم؟ 1433 01:35:05,867 --> 01:35:08,074 مهم نیست کی مقصره 1434 01:35:08,784 --> 01:35:11,199 کی اون یکی رو مقصر می‌دونه یا کدوممون اون یکی رو سرخورده کرده 1435 01:35:11,409 --> 01:35:13,908 سرخوردگی واسه جفتمونه و جفتمون داریم باهاش سر و کله می‌زنیم 1436 01:35:14,825 --> 01:35:18,199 شخصاً حاضر نیستم از درون نابود بشم 1437 01:35:18,409 --> 01:35:19,366 به خاطر همین همه‌ش دنبال راه حل هستم 1438 01:35:19,617 --> 01:35:22,699 و تو این مورد، سکس یه جور بهداشت روانی حساب میشه 1439 01:35:23,159 --> 01:35:26,741 این تویی که راه حل میده و راه حل‌هات فقط به درد خودت می‌خورن 1440 01:35:26,950 --> 01:35:29,116 به یه ورت هم نیست که به من و دنیل آسیب می‌زنن 1441 01:35:29,325 --> 01:35:32,116 پای دنیل رو وسط نکش الان بحث دنیل نیست 1442 01:35:32,325 --> 01:35:33,908 من هیچی رو بهش تحمیل نمی‌کنم 1443 01:35:34,117 --> 01:35:36,074 این تو بودی که مجبورمون کردی لای یه مشت غاز زندگی کنیم 1444 01:35:36,284 --> 01:35:38,408 داری از زندگی‌ای شکایت می‌کنی که خودت انتخاب کردی 1445 01:35:38,617 --> 01:35:40,199 تو یه قربانی نیستی 1446 01:35:40,534 --> 01:35:42,241 !اصلاً هم نیستی 1447 01:35:42,450 --> 01:35:46,158 سخاوتت به خاطر اینه که می‌خوای یه چیز کثیف و بد رو ماله بکشی 1448 01:35:47,325 --> 01:35:50,199 تو نمی‌تونی با بلندپروازی‌هات روبرو بشی و به خاطر همین از دست من عصبانی هستی 1449 01:35:50,409 --> 01:35:54,533 ولی من تو رو تو این موقعیت قرار ندادم هیچ ربطی به من نداره 1450 01:35:54,950 --> 01:35:57,449 اون‌طور که میگی خودت رو فدا نکردی 1451 01:35:57,659 --> 01:36:00,991 تو خودت رو نیمکت‌نشین کردی !چون می ترسی 1452 01:36:01,200 --> 01:36:03,033 چون انقدر مغزت از غرور و خودخواهی پر شده 1453 01:36:03,242 --> 01:36:06,241 که نمیذاری یه ایده طلایی به ذهنت خطور کنه 1454 01:36:06,450 --> 01:36:09,033 و حالا چهل سالت شده و می‌خوای انگشت اتهام رو به سمت یه نفر بگیری 1455 01:36:09,242 --> 01:36:10,699 و مقصر این قضیه خودتی 1456 01:36:13,117 --> 01:36:15,741 تو از استاندارای کوفتی خودت وحشت کردی 1457 01:36:15,950 --> 01:36:17,199 و از شکست می‌ترسی 1458 01:36:17,409 --> 01:36:18,658 حقیقت اینه 1459 01:36:18,867 --> 01:36:20,949 تو آدم باهوشی هستی خودت می‌دونی که حق با منه 1460 01:36:21,367 --> 01:36:24,449 و دنیل هیچ ربطی به این قضایا نداره !دیگه بس کن 1461 01:36:29,200 --> 01:36:30,616 تو یه هیولایی 1462 01:36:32,034 --> 01:36:34,116 حتی دنیل هم همین رو میگه 1463 01:36:34,325 --> 01:36:36,366 حرفت رو پس بگیر، آشغال عوضی 1464 01:36:36,617 --> 01:36:39,366 هزار بار بهم گفته که چقدر سخت‌گیری 1465 01:36:39,617 --> 01:36:41,616 اون چیزی رو میگه که دوست داری بشنوی 1466 01:36:41,825 --> 01:36:44,908 اون حس می‌کنه خودت رو گناهکار می‌دونی و می‌خواد بهت قوت قلب بده 1467 01:36:44,992 --> 01:36:46,324 واقعاً متوجه نمی‌شی؟ 1468 01:36:46,534 --> 01:36:49,033 هیچ‌وقت به خاطر اون حادثه حس گناهکاریت از بین نرفت 1469 01:36:49,242 --> 01:36:50,366 خیلی سنگدلی 1470 01:36:50,659 --> 01:36:51,699 اصلاً دلسوزی حالیت نیست 1471 01:36:51,909 --> 01:36:53,533 ولی تو زیادی دلت به حال خودت می‌سوزه 1472 01:36:53,742 --> 01:36:56,658 دیگه نمی‌تونم همچین آدم سرد و تخمی‌ای رو تحمل کنم 1473 01:36:59,117 --> 01:37:00,741 تو خیلی خشنی - آره، هستم - 1474 01:37:29,300 --> 01:37:30,200 ...خُب 1475 01:37:31,325 --> 01:37:34,908 میشه بگین این فایل صوتی رو کجا پیدا کردین؟ 1476 01:37:36,825 --> 01:37:39,449 تو یه فلش که متعلق به قربانی بود 1477 01:37:39,659 --> 01:37:43,908 ده دوازده‌تا فایل صوتی داخل گوشیش داشت 1478 01:37:44,659 --> 01:37:48,491 به مدت 6 ماه، لحظاتی از زندگیش رو ضبط کرده بود 1479 01:37:48,700 --> 01:37:50,449 ظاهراً واسه یه پروژه ادبیاتی بوده 1480 01:37:50,784 --> 01:37:52,908 از همه اون فایل‌ها، رونوشت برداشته بود 1481 01:37:53,117 --> 01:37:55,158 آره، البته جز آخرین بحثشون 1482 01:37:55,950 --> 01:37:59,574 آیا در تحقیقاتتون این بحث و دعوا با مرگ ایشون ارتباطی داشت؟ 1483 01:37:59,700 --> 01:38:03,283 بله. بیست ساعت بعد از این قضیه مرد و وجه اشتراکاتی وجود داشت 1484 01:38:03,492 --> 01:38:05,449 اون به خاطر خیانت خانم، بهش غر می‌زد 1485 01:38:05,534 --> 01:38:07,949 روز بعد سر و کله یه دختر خوشگل پیدا شد 1486 01:38:08,284 --> 01:38:10,658 دانشجوی ادبیات بود 1487 01:38:10,867 --> 01:38:13,824 و می‌خواست با ساندرا وویتر در مورد کتابش مصاحبه کنه 1488 01:38:14,617 --> 01:38:17,074 شاید یه تنشی وجود داشته 1489 01:38:17,284 --> 01:38:18,491 ...دوتا زن 1490 01:38:18,700 --> 01:38:22,783 داشتن با هم خوش می‌گذروندن در حالی که اون تو طبقه بالا اوقات سختی داشته 1491 01:38:24,159 --> 01:38:27,949 میشه این بحث رو به عنوان آخرین تمرین برای اتفاق روز بعد در نظر گرفت 1492 01:38:28,159 --> 01:38:32,533 خشونت وارده رو چطور توصیف می‌کنید؟ 1493 01:38:32,992 --> 01:38:34,533 صدای ضربات رو شنیدیم 1494 01:38:35,325 --> 01:38:38,533 یه مشاجره فیزیکی بود که انگار متهم داشت شوهرش رو کتک می‌زد 1495 01:38:38,742 --> 01:38:42,366 چی باعث شد که به همچین نتیجه‌ای برسید؟ 1496 01:38:43,242 --> 01:38:45,991 به نظر می‌رسید میزان خشم خانم خیلی زیاد بود 1497 01:38:49,117 --> 01:38:51,741 بله؟ - به سمت دادگاه صحبت کنید - 1498 01:38:52,034 --> 01:38:55,408 به نظر می‌رسید میزان خشم خانم خیلی زیاد بود 1499 01:38:56,909 --> 01:39:01,449 داد و فریاد ایشون در انتهای فایل صوتی آخرین چیزی بود که 1500 01:39:01,659 --> 01:39:04,074 قبل از درگیری فیزیکی شنیده شد 1501 01:39:04,492 --> 01:39:07,991 صداها به قدری آشفته بود ...که سخت می‌شد تجزیه تحلیلش کرد، ولی 1502 01:39:08,409 --> 01:39:11,491 و صدای ضربات به بدن یا صورت شنیده می‌شد 1503 01:39:11,700 --> 01:39:14,324 ...و صدای داد و فریاد خفه‌ای رو شنیدیم 1504 01:39:14,534 --> 01:39:16,158 که از طرف آقای مالسکی شنیده می‌شد 1505 01:39:16,367 --> 01:39:18,533 گفتید خاتم وویتر کبود شده بود 1506 01:39:18,742 --> 01:39:20,949 مدرک شماره 9 رو نشون بدین، لطفاً 1507 01:39:21,700 --> 01:39:25,033 این عکس یک روز بعد از مرگ شوهر ایشون گرفته شده 1508 01:39:25,367 --> 01:39:26,741 گفتن چطوری کبود شدن؟ 1509 01:39:26,950 --> 01:39:30,658 اولش گفتن به پیشخوان آشپزخونه برخورد کردن 1510 01:39:31,284 --> 01:39:34,366 به این موضوع اشاره کردیم که کبودی‌ها اطراف مچ دستشون بوده 1511 01:39:34,575 --> 01:39:37,616 و به نظر می‌رسید کبودی بر اثر درگیری به وجود اومده 1512 01:39:38,325 --> 01:39:40,908 بعداً وقتی فایل رو برای ایشون پخش کردیم 1513 01:39:41,117 --> 01:39:43,699 اعتراف کردن که موقع درگیری مختصرشون 1514 01:39:44,200 --> 01:39:45,824 کبود شدن 1515 01:39:46,034 --> 01:39:47,949 پس یعنی اعتراف کردین که دروغ گفتید؟ 1516 01:39:48,867 --> 01:39:49,824 آره 1517 01:39:50,617 --> 01:39:51,866 ...چون 1518 01:39:52,200 --> 01:39:56,116 می‌ترسیدم اگه به این قضیه اشاره کنم 1519 01:39:57,034 --> 01:39:59,949 آره، می‌دونستم که مظنون حساب میشم و ترسیده بودم 1520 01:40:00,159 --> 01:40:02,991 و نمی‌دونستین که صدای دعواتون رو ضبط کرده 1521 01:40:03,242 --> 01:40:04,533 به خاطر همین دو بار دروغ گفتین 1522 01:40:04,742 --> 01:40:08,241 ،هم در مورد کبودی دروغ گفتین هم اشاره‌ای به دعواتون نکردین 1523 01:40:08,450 --> 01:40:11,074 به نظرم فقط یه بار دروغ گفتم 1524 01:40:11,284 --> 01:40:15,449 ،چون اگر در مورد کبودی‌ها راستش رو می‌گفتم باید به دعوا اشاره می‌کردم 1525 01:40:15,867 --> 01:40:18,283 نمی‌خواستم گناهکار شناخته بشم 1526 01:40:18,492 --> 01:40:20,324 همون‌طور که یه فرد گناهکار دلش نمی‌خواد گناهکار شناخته بشه 1527 01:40:20,534 --> 01:40:22,908 می‌تونیم زمان دقیق کبودی رو تخمین بزنیم؟ 1528 01:40:23,117 --> 01:40:25,449 دکتر روز بعد معاینه‌ش کرد 1529 01:40:26,242 --> 01:40:30,491 دیگه واسه تخمین دقیق زمانش دیر شده بود 1530 01:40:30,700 --> 01:40:32,199 ...پس یعنی امکان داره 1531 01:40:32,409 --> 01:40:36,324 دعوای دوم سبب ایجاد کبودی شده باشه و همون روزی کبود شده باشه که آقای مالسکی فوت کردن 1532 01:40:45,867 --> 01:40:48,699 قراره در انتهای دعوا چه چیزایی بشنویم؟ 1533 01:40:49,450 --> 01:40:51,658 اول صدای شکسته شدن شیشه میاد 1534 01:40:51,867 --> 01:40:54,283 و من یه لیوان رو به سمت دیوار پرتاب می‌کنم 1535 01:40:54,492 --> 01:40:57,033 یه لیوان شراب بود که روی میز قرار داشت 1536 01:40:57,825 --> 01:41:02,283 و بعدش به سمت شوهرم رفتم و یه سیلی به صورتش زدم 1537 01:41:02,909 --> 01:41:06,074 و اون موقع بود که به طرز خشونت‌باری مچ دستم رو گرفت 1538 01:41:06,284 --> 01:41:08,449 درگیریمون همین بود و صداش رو هم می‌شنویم 1539 01:41:09,034 --> 01:41:13,366 و بعد سعی کردم جلوش رو بگیرم و نذارم قاب عکسا رو روی زمین بندازه 1540 01:41:13,575 --> 01:41:15,283 ولی نتونستم و به خاطر همین صدای شکستگی میاد 1541 01:41:16,325 --> 01:41:18,449 ،به غیر از اون سیلی کتک دیگه‌ای هم زدین؟ 1542 01:41:18,726 --> 01:41:19,422 نه 1543 01:41:21,450 --> 01:41:22,741 بعدش می‌شنویم 1544 01:41:22,950 --> 01:41:27,324 که ساموئل پشت سر هم به سر و صورتش می‌زنه 1545 01:41:27,992 --> 01:41:30,449 و بعد با مشت می‌زنه تو دیوار 1546 01:41:30,659 --> 01:41:32,491 هنوز هم جاش روی دیوار مونده 1547 01:41:33,284 --> 01:41:37,241 چندتا از این فرورفتگیا تو خونه دیده میشه اولین باری نبود که این‌کار رو کرد 1548 01:41:37,784 --> 01:41:41,074 چند سال پیش، موقع دعوا یه مشت به دیوار زد 1549 01:41:41,575 --> 01:41:43,949 و یکی از انگشتاش شکست 1550 01:41:45,992 --> 01:41:47,491 از اون فرورفتگی‌های روی دیوار 1551 01:41:47,492 --> 01:41:48,616 چندتا عکس داریم 1552 01:41:48,825 --> 01:41:49,658 ممنون 1553 01:41:49,742 --> 01:41:50,366 بفرمایید 1554 01:41:50,575 --> 01:41:52,908 و این هم یه عکس ایکس ری از انگشت شکسته شده 1555 01:41:53,325 --> 01:41:56,741 که در ژوئن سال 2017 در بیمارستان گرونوبل گرفته شده 1556 01:41:57,950 --> 01:41:59,199 منصفانه‌ست که بگیم 1557 01:41:59,409 --> 01:42:04,241 ترسیم شما از خشونت تعبیریه نه عینی؟ 1558 01:42:06,034 --> 01:42:08,699 ایشون مکرراً به ما دروغ گفته ...بنابراین باور کردن حرفاشون 1559 01:42:08,909 --> 01:42:10,699 ...بنابراین قضیه باور کردن 1560 01:42:10,909 --> 01:42:12,283 و باور نکردن حرفای ایشونه 1561 01:42:12,617 --> 01:42:14,449 یه نظر خیالی دارین 1562 01:42:14,659 --> 01:42:16,908 که براساس یه فایل صوتی مبهم شکل گرفته 1563 01:42:17,867 --> 01:42:20,699 شما این دعوا رو به روز مرگ ارتباط دادین 1564 01:42:20,909 --> 01:42:23,574 "و اسمش رو گذاشتین "تمرین نهایی 1565 01:42:23,784 --> 01:42:25,533 مدرک محکمی هم دارین؟ 1566 01:42:25,742 --> 01:42:28,741 فایل صوتی مدرک محکمی مبنی بر مشاجره‌س 1567 01:42:28,950 --> 01:42:30,741 منظورم دعواییه که روز مرگ رخ داده باشه 1568 01:42:31,909 --> 01:42:35,158 بدون شاهد و اعتراف، باید خودمون برداشت کنیم 1569 01:42:37,784 --> 01:42:40,866 ...در حقیقت این دعوای خشونت‌آمیز 1570 01:42:41,075 --> 01:42:44,158 یه چیز خیالیه فقط تو خیالات رخ داده 1571 01:42:44,784 --> 01:42:46,199 این ایده رو به جریان میندازین 1572 01:42:46,409 --> 01:42:48,033 و دادستان هم اون رو به جریان میندازه 1573 01:42:48,242 --> 01:42:50,991 و هیچ حقیقتی پشتش نیست 1574 01:42:51,200 --> 01:42:54,533 ....و این رو تو دادگاه شایع می‌کنید، ولی 1575 01:42:56,367 --> 01:42:59,491 و ریسک می‌کنید و این خیالات رو راحت به واقعیت تبدیل می‌کنید 1576 01:42:59,700 --> 01:43:03,033 چون واقعاً یه دعوایی شکل گرفته بوده 1577 01:43:03,409 --> 01:43:06,116 منتهی اون دعوا روز قبل از مرگ آقای مالسکی رخ داده 1578 01:43:06,659 --> 01:43:10,533 روز قبل از مرگ رو جایگزین روز مرگ نکنید 1579 01:43:11,742 --> 01:43:15,366 نمی‌تونیم جاهای خالی رو با فرض و خیال پر کنیم 1580 01:43:15,575 --> 01:43:19,283 چون صداها مربوط به روز قبل هستن نه روز مرگ 1581 01:43:19,492 --> 01:43:20,366 خانم وویتر 1582 01:43:20,575 --> 01:43:24,366 آیا قبل از اینکه بهتون بگن از وجود فایل‌های صوتی اطلاع داشتید؟ 1583 01:43:26,075 --> 01:43:29,658 نه ولی می‌دونستم بعضی وقتا حرفامون رو ضبط می‌کنه 1584 01:43:30,034 --> 01:43:32,116 قبلش بهتون اطلاع نمی‌داد؟ 1585 01:43:32,325 --> 01:43:34,574 اینکه داره حرفاتون رو ضبط می‌کنه؟ 1586 01:43:35,659 --> 01:43:37,491 اوایل، به این قضیه اشاره می‌کرد 1587 01:43:37,700 --> 01:43:40,324 ولی بعد از مدتی، بدون اطلاع ما این‌کار رو انجام می‌داد 1588 01:43:40,534 --> 01:43:43,199 ،اون مکالماتمون رو ضبط می‌کرد 1589 01:43:43,409 --> 01:43:45,283 همین‌طور درس‌های پیانوی دنیل رو 1590 01:43:45,575 --> 01:43:49,116 و بعضی وقتا صدای خودش رو ضبط می‌کرد که داشت با خودش حرف می‌زد 1591 01:43:49,325 --> 01:43:53,908 فکر کنم داشت موضوع جمع می‌کرد تا بتونه دوباره نوشتن رو شروع کنه 1592 01:43:55,117 --> 01:43:58,408 حالا میشه فهمید که امکان داشته 1593 01:43:58,617 --> 01:44:01,908 قصدش از دامن زدن به دعواها این بوده که بتونه ضبطشون کنه 1594 01:44:02,242 --> 01:44:06,366 صبر کنید، یعنی دارید می‌گید که شما قربانی یه آدم پیچیده بودین؟ 1595 01:44:06,617 --> 01:44:07,783 واقعاً؟ 1596 01:44:08,325 --> 01:44:11,699 مخفیانه صداش رو ضبط می‌کرده فرضیه معتبریه 1597 01:44:11,909 --> 01:44:14,491 یادتون رفته این موقعیت یه موقعیت غیراخلاقیه 1598 01:44:15,325 --> 01:44:16,574 !یعنی میگین قربانی دادگاهی شده 1599 01:44:16,784 --> 01:44:18,658 نه، ولی حرف موکلم بیراه نیست 1600 01:44:18,867 --> 01:44:22,116 میشه توضیح بدین که منظور همسرتون از خیانت چی بوده؟ 1601 01:44:22,325 --> 01:44:23,658 و اینکه چطوری متوجه خیانتتون شدن؟ 1602 01:44:25,992 --> 01:44:28,949 گوشیم رو گشته بود و پیام‌هام رو دیده بود 1603 01:44:29,159 --> 01:44:31,824 پیام‌هایی که در ابتدای اون سال برای زنی که باهاش ملاقات کرده بودم، فرستاده بودم 1604 01:44:32,034 --> 01:44:34,241 منظورتون از ملاقات چیه؟ 1605 01:44:34,659 --> 01:44:36,949 منظورم از لحاظ جنسی بود ما دو بار با همدیگه خوابیده بودیم 1606 01:44:37,159 --> 01:44:37,991 دوبار؟ 1607 01:44:38,200 --> 01:44:39,158 بله 1608 01:44:39,367 --> 01:44:41,991 تو فایل صوتی گفته بودین یه بار 1609 01:44:42,909 --> 01:44:45,241 منظورم این بود که با یه نفر رابطه داشتم 1610 01:44:45,950 --> 01:44:47,241 ..صبر کنید 1611 01:44:47,742 --> 01:44:51,408 ساموئل به چندتا خیانت در گذشته اشاره کرد 1612 01:44:51,409 --> 01:44:54,074 به نظر میومد مکرراً خیانت کرده بودین 1613 01:44:54,284 --> 01:44:55,908 حقیقت نداره 1614 01:44:56,450 --> 01:44:59,949 همون سالی که دنیل تصادف کرد چندباری رابطه بدون تعهد داشتم 1615 01:45:00,159 --> 01:45:02,366 ولی خیانت حساب نمیشه چون ساموئل خودش خبر داشت 1616 01:45:02,575 --> 01:45:04,116 هر بار خودش متوجه می‌شد؟ 1617 01:45:04,450 --> 01:45:05,991 نه، خودم بهش می‌گفتم 1618 01:45:06,659 --> 01:45:08,158 سال سختی بود 1619 01:45:08,409 --> 01:45:10,658 یعنی می‌خواید باور کنیم که با کارتون موافق بود؟ 1620 01:45:11,284 --> 01:45:15,241 همچین چیزی نگفتم گفتم در مورد این قضیه باهاش صادق بودم 1621 01:45:15,992 --> 01:45:17,658 برداشت جالبی از صداقت دارید 1622 01:45:17,867 --> 01:45:21,158 ولی تو سال مرگشون، خیلی باهاشون صادق بودین دلیلش چیه؟ 1623 01:45:24,325 --> 01:45:25,783 اوضاع تغییر کرده بود 1624 01:45:25,992 --> 01:45:29,408 حس کردم تو اون برهه زیاد آسیب دیده 1625 01:45:29,617 --> 01:45:32,449 چون به اون زن احساس داشتین؟ 1626 01:45:32,659 --> 01:45:35,658 نه، حس می‌کردم بهش آسیب می‌زنم چون خیلی شکننده شده بود 1627 01:45:37,367 --> 01:45:40,283 و همون‌طور که گفتم فقط یه رابطه جنسی بینمون بود 1628 01:45:40,492 --> 01:45:43,241 تنها کسی که بهش احساس داشتم ساموئل بود 1629 01:45:43,450 --> 01:45:45,283 برداشت جالبی از احساسات دارید 1630 01:45:45,492 --> 01:45:46,783 فقط سعی دارم بفهمم چی به چیه 1631 01:45:46,992 --> 01:45:50,158 در ابتدا موافق یه رابطه آزاد بودین 1632 01:45:50,367 --> 01:45:52,074 و بعد این موضوع تغییر کرد؟ 1633 01:45:53,200 --> 01:45:56,116 حتی نمی‌دونم معنی جرفتون چیه شرمنده 1634 01:45:56,325 --> 01:45:59,741 نه، هیچ‌وقت سر همچین چیزی توافق نکردیم 1635 01:45:59,950 --> 01:46:04,241 بعد از قضیه تصادف، هر دومون سعی داشتیم حالمون رو بهبود بدیم 1636 01:46:04,450 --> 01:46:06,616 و نیاز داشتم خونسردیم رو حفظ کنم 1637 01:46:06,825 --> 01:46:07,949 و خیلی صادق بودم 1638 01:46:08,159 --> 01:46:11,449 ولی بعد بی‌خیال صداقت شدین و مجبور شد شما رو متعهد نگه داره 1639 01:46:11,659 --> 01:46:14,033 به نظر شکننده نمیومد 1640 01:46:14,057 --> 01:46:16,057 اعتراف می‌کنید که حسادت می‌کرد؟ - بله - 1641 01:46:16,784 --> 01:46:18,699 همه فکر و ذکرش این شده بود؟ 1642 01:46:18,909 --> 01:46:20,574 ...نه. نمی‌دونم 1643 01:46:20,992 --> 01:46:23,116 اون آسیب دیده بود حقیقت همینه 1644 01:46:24,534 --> 01:46:26,741 و بعضی وقتا موقع دعوا موضوعش رو پیش می‌کشید 1645 01:46:26,950 --> 01:46:29,408 ولی همه فکر و ذکرش این نبود 1646 01:46:29,950 --> 01:46:33,949 ‫اگه طبق منطق شما پیش بریم، ‫تمام مشکلات ساموئل تقصیر من بود 1647 01:46:34,159 --> 01:46:36,991 ‫چنین چیزی نیست ‫دردش ریشه عمیق‌تری داشت 1648 01:46:37,200 --> 01:46:41,366 ‫بنا به منطق «ایشون»، ‫و چیزی که شنیدیم، شما مقصری 1649 01:46:41,575 --> 01:46:44,949 ‫منظورش از غارت کارش دقیقا چیه؟ 1650 01:46:45,159 --> 01:46:48,116 ‫نه، هیچ غارتی در کار نبود. 1651 01:46:48,409 --> 01:46:52,574 ‫توی کتابی که رها کرد، ‫بخش جالبی داشت... 1652 01:46:52,784 --> 01:46:54,574 ‫بخش؟ چند صفحه بود؟ 1653 01:46:54,909 --> 01:46:55,949 ‫تقریبا بیست صفحه بود. 1654 01:46:58,075 --> 01:47:01,408 ‫فقط طرح خلاصه بود ‫که از نظرم هوشمندانه اومد. 1655 01:47:01,617 --> 01:47:02,699 ‫می‌تونین خلاصه تعریف کنین؟ 1656 01:47:02,909 --> 01:47:05,449 ‫باید وارد بحث ادبی بشیم؟ 1657 01:47:05,659 --> 01:47:07,658 ‫این که ادبی نیست، عینیه. 1658 01:47:07,867 --> 01:47:09,616 ‫این مسئله قلب درگیریشونه. 1659 01:47:09,950 --> 01:47:13,158 ‫نمی‌دونم دیگه چطور می‌شه ‫به تصمیم هیئت منصفه کمک کرد. 1660 01:47:13,367 --> 01:47:14,283 ‫من هم نمی‌دونم. 1661 01:47:14,492 --> 01:47:15,574 ‫ادامه بدین. 1662 01:47:17,034 --> 01:47:19,991 ‫این قسمت درمورد مردی بود ‫که داشت تصور می‌کرد، 1663 01:47:20,200 --> 01:47:22,574 ‫اگر تصادفی که منجر به مرگ برادرش شد، ‫هیچ‌وقت رخ نمی‌داد چی می‌شد؟ 1664 01:47:22,909 --> 01:47:25,699 ‫یه روز از خواب بیدار می‌شه ‫و خودش رو توی دو دنیا می‌بینه. 1665 01:47:25,909 --> 01:47:27,866 ‫توی یکیشون اون حادثه ‫مرکز زندگیش رو شکل داده. 1666 01:47:28,075 --> 01:47:30,033 ‫توی یکی دیگه این اتفاق نیفتاده. 1667 01:47:30,284 --> 01:47:32,699 ‫به ساموئل گفتم که عاشق این بخشم. 1668 01:47:32,909 --> 01:47:36,033 ‫قبلا می‌ذاشت هر متنی ‫که نوشته رو بخونم. 1669 01:47:36,367 --> 01:47:39,574 ‫کمی بعد، کل کتاب رو بی‌خیال شد. 1670 01:47:39,784 --> 01:47:42,533 ‫بعد من ازش پرسیدم می‌تونم ‫از این ایده استفاده کنم؟ گفت آره. 1671 01:47:44,450 --> 01:47:47,074 ‫امکان نداره. ‫کار شما رو غارتگری اطلاق کرده. 1672 01:47:47,284 --> 01:47:49,033 ‫استدلاله. 1673 01:47:49,284 --> 01:47:52,491 ‫آدم‌ها درمورد وقایع مختلف ‫غلونمایی می‌کنن. 1674 01:47:52,700 --> 01:47:55,491 ‫ولی اینکه کتاب «کسوف» ‫در نهایت مال شما شد، غلو نیست. 1675 01:47:59,825 --> 01:48:03,491 ‫من فقط از ایده‌اش استفاده کردم. 1676 01:48:03,700 --> 01:48:06,241 ‫شخصیت‌های من خانمی و دخترش هستن، 1677 01:48:06,450 --> 01:48:07,616 ‫و من سیصد صفحه، 1678 01:48:07,825 --> 01:48:09,658 ‫به داستان عمق دادم. 1679 01:48:11,784 --> 01:48:15,991 ‫باورم نمی‌شه باید توضیح بدم ‫که فرق خلاصه و رمان در چیه. 1680 01:48:16,200 --> 01:48:17,491 ‫خودش موافقت کرد. 1681 01:48:17,700 --> 01:48:21,866 ‫وقتی هم که خوندش، ‫بهم گفت این کتاب من متفاوته. 1682 01:48:22,075 --> 01:48:25,783 ‫بعضی وقت‌ها هم آره، ‫توی بحث‌هامون مطرح می‌شد. چون... 1683 01:48:25,992 --> 01:48:28,741 ‫ناراحت بود که نمی‌تونه بنویسه. 1684 01:48:28,950 --> 01:48:32,658 ‫تنها چیزی که ما ازش مطمئنیم، ‫«مطرح‌شدن» همین بحثه. 1685 01:48:32,867 --> 01:48:34,574 ‫احیانا شما دو نفر... 1686 01:48:35,159 --> 01:48:38,074 ‫قبل اینکه ایشون فوت کنن، ‫دوباره درموردش بحث داشتین؟ 1687 01:48:38,284 --> 01:48:40,366 ‫شک ندارم خیلی پرتنش بوده. 1688 01:48:43,075 --> 01:48:44,158 ‫داشتیم... 1689 01:48:45,409 --> 01:48:47,116 ‫جفتمون بدجور تعجب کرده بودیم. 1690 01:48:47,325 --> 01:48:50,741 ‫جفتمون درون‌ریزی می‌کردیم، ‫و ساموئل... 1691 01:48:51,992 --> 01:48:53,491 ‫نمی‌دونم، یه مشکلی بود. 1692 01:48:53,700 --> 01:48:56,449 ‫انگار تمام انرژیش تخلیه شده بود. 1693 01:48:56,659 --> 01:49:00,033 ‫توی صوت ضبط‌شده، ‫می‌شه صدای بحث ساموئل مانسکی رو شنید. 1694 01:49:00,242 --> 01:49:03,491 ‫من که صدای مردی رو شنیدم ‫که می‌خواد کنترل زندگیش رو دست بگیره. 1695 01:49:03,700 --> 01:49:06,616 ‫امکان نداره همون آدم باشه ‫که کم آورده باشه. 1696 01:49:06,825 --> 01:49:11,324 ‫روان‌پزشک ساموئل گفته ‫طی آخرین جلساتش رقابت‌طلب بوده. 1697 01:49:11,534 --> 01:49:16,116 ‫به نظر شما آدمی بود که بعد دعوایی، ‫برای زمان و اعتماد به نفس خودکشی کنه؟ 1698 01:49:16,325 --> 01:49:20,824 ‫تا حالا آدمی رو دیدین ‫که با سماجت و انرژی، 1699 01:49:21,034 --> 01:49:24,533 ‫برای حفظ تعادل و برابری ‫توی رابطه می‌جنگه، خودکشی کنه؟ نه. 1700 01:49:25,534 --> 01:49:28,283 ‫بزرگترین مشکل این تئوری خودکشی همینه. 1701 01:49:28,492 --> 01:49:31,658 ‫حتی می‌تونین بگین «تخلیه شده بود». 1702 01:49:31,867 --> 01:49:33,449 ‫یعنی انرژیش رو به ته رسونده بود. 1703 01:49:33,784 --> 01:49:37,741 ‫اجازه هست از کتاب «خانه سیاه» ‫به قلم خانم وویتر براتون بخونم؟ 1704 01:49:37,950 --> 01:49:39,741 ‫ما وقایع رو قضاوت می‌کنیم، نه کتاب. 1705 01:49:39,950 --> 01:49:42,616 ‫قاضی، این کار عاقبت خوشی نداره. 1706 01:49:42,825 --> 01:49:46,199 ‫ساندرا وویتر در سال ۲۰۱۷ ‫شخصا اعلام کرد: 1707 01:49:46,409 --> 01:49:49,449 ‫«کتاب‌های من به زندگی خودم ‫و افراد نزدیکم مرتبط‌اند.» 1708 01:49:49,659 --> 01:49:52,574 ‫اعتراض! ایشون همیشه گفتن ‫که کتاب‌هاشون تخیلیه. 1709 01:49:53,200 --> 01:49:55,616 ‫اولین کتابش درمورد فوت مادرشه. 1710 01:49:55,825 --> 01:49:57,533 ‫دومی درمورد اختلافاتش با پدرشه. 1711 01:49:57,742 --> 01:49:59,908 ‫سومی درمورد تصادف پسرشه و غیره. 1712 01:50:00,117 --> 01:50:02,158 ‫کتاب‌های ایشون بخشی ‫از این محاکمه‌ان. 1713 01:50:02,367 --> 01:50:05,199 ‫تمام زندگیش توی این کتاب‌هاست، ‫مخصوصا رابطه‌ای که داشته. 1714 01:50:05,409 --> 01:50:07,241 ‫ادامه بدین، ولی خلاصه باشه. 1715 01:50:07,909 --> 01:50:11,033 ‫این بخش درمورد زنیه ‫که داره با شوهرش حرف می‌زنه. 1716 01:50:13,867 --> 01:50:16,824 ‫«مرد لب از غر زدن دوخت، ‫دیگر کم آورده بود.» 1717 01:50:17,325 --> 01:50:20,616 ‫«همسرش رفتارش را تحت نظر گرفت. ‫احساس طردشدگی می‌کرد.» 1718 01:50:21,325 --> 01:50:24,533 ‫«ایده‌ای در سر زن جوانه زد، ‫که بذر رستگاری بود.» 1719 01:50:24,867 --> 01:50:26,241 ‫«رستگاری در احتمال مرگ شوهرش بود.» 1720 01:50:26,450 --> 01:50:27,491 ‫پیش‌زمینه داستان چی بوده؟ 1721 01:50:27,700 --> 01:50:29,491 ‫در ادامه: «چطور می‌شه آدم کشت؟» 1722 01:50:29,700 --> 01:50:32,449 ‫«جنازه رو چیکار باید کرد؟ چقدر سنگینه؟» 1723 01:50:32,659 --> 01:50:34,949 ‫«فکر و ذکر خانم همین شده بود.» 1724 01:50:35,367 --> 01:50:39,074 ‫«شوهرش رو مرده فرض کرده بود. ‫عین تن‌لشی بود که دیگه دوستش داشت.» 1725 01:50:39,284 --> 01:50:41,074 ‫«بدنی که روزی عاشقش بود...» 1726 01:50:41,284 --> 01:50:43,449 ‫«الان مانع خوشبختیش شده بود، ‫و باید از سر راه حذف می‌شد.» 1727 01:50:43,659 --> 01:50:45,366 ‫بذارین پیش‌زمینه این تیکه ‫از داستان رو بگم. 1728 01:50:45,825 --> 01:50:48,991 ‫این بخش درمورد یکی ‫از شخصیت‌های کوچیکه، 1729 01:50:49,200 --> 01:50:51,158 ‫که دیوانه می‌شه و منطقی عمل نمی‌کنه. 1730 01:50:51,367 --> 01:50:53,741 ‫رمان با زندگی فرق داره! ‫نویسنده، شخصیت نیست! 1731 01:50:53,950 --> 01:50:57,199 ‫ولی نویسنده می‌تونه احساساتش رو ‫در قالب شخصیتش ابراز کنه. 1732 01:50:57,409 --> 01:50:58,824 ‫این بخش رو از قلم انداختین. 1733 01:50:59,034 --> 01:51:00,824 ‫چطور ممکنه همچنان ‫متوجه این ارتباط نشیم؟ 1734 01:51:01,034 --> 01:51:02,991 ‫الان استیون کینگ قاتل سریالیه؟ 1735 01:51:03,200 --> 01:51:06,158 ‫آیا زن ایشون تحت شرایط ‫مشکوکی کشته شده؟ 1736 01:51:06,367 --> 01:51:07,449 ‫روی وقایع تمرکز کنین! 1737 01:51:07,659 --> 01:51:10,991 ‫جناب رنزی، توصیه می‌کنم ‫خونسردی خودتون رو حفظ کنین. 1738 01:51:11,200 --> 01:51:14,449 ‫جناب دادستان، ازتون می‌خوام ‫توصیه جناب رنزی رو گوش کنین. 1739 01:51:15,117 --> 01:51:17,283 ‫بر اساس وقایع صحبت کنین. 1740 01:51:20,534 --> 01:51:22,116 ‫به جز اون سیلی، 1741 01:51:22,325 --> 01:51:25,074 ‫که خودتون اعتراف کردین، ‫جور دیگه‌ای شوهرتون رو زدین؟ 1742 01:51:25,534 --> 01:51:26,616 ‫اصلا؟ 1743 01:51:27,242 --> 01:51:28,491 ‫همون یه بار بود؟ 1744 01:51:28,825 --> 01:51:32,074 ‫شما که همیشه روحیات ‫تحسین‌برانگیزی داشتین. 1745 01:51:32,534 --> 01:51:34,283 ‫ایثارگرانه و معقول بودین. 1746 01:51:34,492 --> 01:51:36,574 ‫همیشه سعی داشتین ‫از دست خودش نجاتش بدین. 1747 01:51:36,784 --> 01:51:39,408 ‫ولی توی این نوار چطور؟ ‫بدشانسی آوردین! 1748 01:51:40,909 --> 01:51:42,866 ‫سوال دیگه‌ای از شاهد ندارین؟ 1749 01:51:43,075 --> 01:51:45,199 ‫اگه اشکال نداره ‫من یه سوال دیگه دارم. 1750 01:51:46,492 --> 01:51:48,991 ‫می‌خواستم بدونم آیا مالسکی، 1751 01:51:49,200 --> 01:51:51,241 ‫رونوشت‌ها رو برای کسی فرستاده بود؟ 1752 01:51:51,450 --> 01:51:53,949 ‫برای دوست ناشرش، ‫به نام پال ناچز فرستاده بود. 1753 01:51:54,159 --> 01:51:56,074 ‫قرار بود اولین رمانش رو منتشر کنه. 1754 01:51:56,284 --> 01:51:57,908 ‫ایمیل از نهم اوت ۲۰۱۷: 1755 01:51:58,117 --> 01:52:01,616 ‫«ایده جدیدی دارم می‌نویسم. ‫دلم نظر تو رو می‌خواد. مشتاق دیدارم.» 1756 01:52:01,825 --> 01:52:03,074 ‫ناچز جواب داد: 1757 01:52:03,200 --> 01:52:05,491 ‫«باشه. برام بفرست تا بخونمش.» 1758 01:52:05,700 --> 01:52:08,616 ‫مالسکی تا زمان مرگش، ‫بهش هفته‌ای چهار پیغام می‌فرستاد. 1759 01:52:08,825 --> 01:52:10,616 ‫نوع ارتباطشون به چه شکل بود؟ 1760 01:52:10,825 --> 01:52:12,991 ‫ناشرش هیچ‌موقع جواب نمی‌داد. 1761 01:52:13,325 --> 01:52:16,033 ‫ظاهرا خیلی مشغله داشت ‫و این کتاب گیجش کرده بود. 1762 01:52:16,742 --> 01:52:18,324 ‫سکوت دوستش... 1763 01:52:18,534 --> 01:52:22,699 ‫قطعا ضربه‌ای به عزت نفس ‫آقای مالسکی وارد کرد. 1764 01:52:22,909 --> 01:52:24,449 ‫احساس طردشدگی کرد. 1765 01:52:24,950 --> 01:52:27,658 ‫اگه تمام متونی که برای ‫دوستش فرستاده رو بخونیم، 1766 01:52:27,867 --> 01:52:30,116 ‫سخته که بخوایم داستانی از توش پیدا کنیم. 1767 01:52:30,325 --> 01:52:31,866 ‫در بهترین حالت می‌شه گفت پروژه‌ایه. 1768 01:52:32,075 --> 01:52:33,533 ‫مالسکی آدمی بود ‫که زیاد پروژه درست می‌کرد. 1769 01:52:33,742 --> 01:52:36,241 ‫اولین رمانی که ولش کرد، ‫اسمش «کلبه» بود. 1770 01:52:36,950 --> 01:52:40,866 ‫خب، از اونجا که قراره ‫ادبیات رو با دادخواهی ترکیب کنیم، 1771 01:52:41,075 --> 01:52:42,908 ‫تا تصوری از اونچه که نمی‌دونیم ‫داشته باشیم، 1772 01:52:43,117 --> 01:52:46,866 ‫بیاید سال آخر زندگی ‫ساموئل مالسکی رو تصور کنیم. 1773 01:52:47,075 --> 01:52:48,824 ‫بعد به من گفتین خیالاتی استدلال نکن؟ 1774 01:52:49,159 --> 01:52:52,908 ‫من نصف همون زمانی که شما ‫کتاب رو خوندی، لازم دارم! 1775 01:52:53,117 --> 01:52:54,491 ‫سراغ اصل مطلب برین. 1776 01:52:55,075 --> 01:52:57,283 ‫آخرین سال زندگی ‫ساموئل مالسکی چطور بود؟ 1777 01:52:58,700 --> 01:53:02,824 ‫بعد زیر قرض رفتن برای ‫خدمات پزشکی توی لندن، 1778 01:53:03,034 --> 01:53:06,033 ‫اصرار می‌کنه که به شهر مادریش برگرده. 1779 01:53:06,242 --> 01:53:09,783 ‫کلبه‌ای پیدا می‌کنه و بعد از تعمیر ‫اجاره‌اش می‌ده و بدهیش رو صاف می‌کنه. 1780 01:53:09,992 --> 01:53:12,949 ‫تمام مدت مشغول نویسندگی، ‫یا تدریس نویسندگی بود. 1781 01:53:13,367 --> 01:53:17,074 ‫نوسازی هم کار آسونی نیست. ‫باید براش وام گرفت. 1782 01:53:17,867 --> 01:53:19,824 ‫چرخه باطلی آغاز می‌شه. 1783 01:53:20,034 --> 01:53:23,991 ‫ساموئل به دستمزد تدریس نیاز داره. ‫نوسازی همچنان ادامه داره. 1784 01:53:24,200 --> 01:53:26,324 ‫یک سال و نیم بعد، 1785 01:53:26,534 --> 01:53:27,908 ‫احساس می‌کنه توی چاله‌ای گیر کرده. 1786 01:53:28,242 --> 01:53:29,783 ‫آدم زخم‌خورده‌ای شده. 1787 01:53:29,992 --> 01:53:31,741 ‫تصادف فرزندش، ‫رمان‌های رهاشده‌اش، 1788 01:53:31,950 --> 01:53:34,324 ‫و اینکه همسرش کتابش رو چاپ کرده بود. 1789 01:53:35,075 --> 01:53:36,491 ‫باید همچنان می‌نوشت! 1790 01:53:38,825 --> 01:53:42,116 ‫قرص‌های ضدافسردگی رو ول می‌کنه ‫و تمام مدت صداش رو ضبط می‌کهُ 1791 01:53:42,325 --> 01:53:44,866 ‫تا به نوعی بتونه از گفته‌های خودش، ‫داستانی خلق بکنه. 1792 01:53:45,075 --> 01:53:48,074 ‫احتمالا از متد ساندرا الهام گرفته. 1793 01:53:48,284 --> 01:53:51,158 ‫چرا نباید بگیره؟ ‫زندگی‌هاشون رو از هم الهام گرفتن. 1794 01:53:51,367 --> 01:53:53,283 ‫ایشون هم این متد رو ‫از کس دیگه‌ای یاد گرفته بود. 1795 01:53:53,492 --> 01:53:54,741 ‫این حرف‌ها رو واسه تقاضاتون نگه دارین. 1796 01:53:54,950 --> 01:53:58,866 ‫داره تلاشش رو می‌کنه. ‫ولی نمی‌تونه بفهمه که اون رونوشت، 1797 01:53:59,075 --> 01:54:00,116 ‫کتاب اصلی نیست. 1798 01:54:00,325 --> 01:54:02,991 ‫سکوت ناشر بهش احساس حقارت می‌ده. 1799 01:54:04,367 --> 01:54:07,158 ‫در دعوای چهارم مارس چی شنیدیم؟ 1800 01:54:07,492 --> 01:54:10,449 ‫کلی انرژی، اراده... ‫چی بود؟ 1801 01:54:10,825 --> 01:54:12,366 ‫فقط انرژی ناامیدی بود. 1802 01:54:12,575 --> 01:54:15,408 ‫آخرین تقلا قبل از بریدن بود. 1803 01:54:18,700 --> 01:54:22,949 ‫این آدم در روزهای آخر عمرش، ‫در زندگی زناشوییش با جنگ روبه‌رو نبود. 1804 01:54:24,159 --> 01:54:26,241 ‫بلکه با شکست‌های خودش روبه‌رو شده بود. 1805 01:54:27,950 --> 01:54:30,033 ‫تنها گناه ساندرا وویتر، 1806 01:54:30,242 --> 01:54:32,908 ‫اینه که جایی موفق شد، ‫که شوهرش شکست خورده بود. 1807 01:54:36,950 --> 01:54:41,366 ‫برخلاف اونچه به نظر می‌رسید، ‫این‌ها استدلال نهایی آقای رنزی نبود. 1808 01:54:43,117 --> 01:54:44,824 ‫شبیه ساموئل نبود. 1809 01:54:45,034 --> 01:54:48,158 ‫الان که غروب جمعه است. ‫آخرهفته‌ای پیش رو داریم. 1810 01:54:48,825 --> 01:54:51,324 ‫قبل تعویق جلسه ‫می‌خوام اطلاعیه‌ای بهتون بدم. 1811 01:54:51,534 --> 01:54:54,866 ‫روز دوشنبه می‌خوام ‫دنیل دوباره در دادگاه وارد بشه. 1812 01:54:55,284 --> 01:54:57,533 ‫اطلاعات جدید جالبی داره. 1813 01:54:57,742 --> 01:55:01,283 ‫از اونجا که شاهد، فرزند متهمه، 1814 01:55:01,742 --> 01:55:03,616 ‫و با مادرش زندگی می‌کنه، 1815 01:55:03,825 --> 01:55:07,324 ‫از همگی تقاضا دارم ‫که از تماس با دنیل خودداری کنین. 1816 01:55:07,784 --> 01:55:11,158 ‫اگه قطع ارتباط با دنیل ‫براتون مقدور نبود، 1817 01:55:11,367 --> 01:55:14,241 ‫فقط از صحبت درمورد دادگاه خودداری کنین. 1818 01:55:14,450 --> 01:55:15,658 ‫خانم برگر، 1819 01:55:15,867 --> 01:55:18,949 ‫شما آخرهفته پیش دنیل بمونین. 1820 01:55:19,950 --> 01:55:23,324 ‫اطمینان حاصل کنین ‫که از مقررات تبعیت کردن. 1821 01:55:23,534 --> 01:55:25,366 ‫اصرار دارم که هیچ‌کس، 1822 01:55:25,575 --> 01:55:29,866 ‫مطلقا هیچ‌کس نباید ‫درمورد شهادتش چیزی بپرسه. 1823 01:55:30,742 --> 01:55:32,908 ‫آخرهفته خوبی داشته باشین. ‫استراحت کنین. 1824 01:55:33,117 --> 01:55:34,824 ‫دادگاه رو به تعویق می‌ندازیم. 1825 01:56:22,867 --> 01:56:25,074 ‫- بیا گرم شو. ‫- ده دقیقه دیگه حاضرم. 1826 01:56:31,367 --> 01:56:32,491 ‫خوبی؟ 1827 01:56:39,825 --> 01:56:41,908 ‫گمونم بهتره تنها باشم. 1828 01:56:43,367 --> 01:56:44,574 ‫باشه. 1829 01:56:46,242 --> 01:56:48,491 ‫- می‌تونی توی اتاق غذات رو بخوری. ‫- نمی‌خوام. 1830 01:56:48,700 --> 01:56:50,574 ‫می‌خوام کل این آخرهفته تنها باشم. 1831 01:56:51,075 --> 01:56:52,158 ‫قبل اینکه شهادت بدم. 1832 01:56:52,367 --> 01:56:53,241 ‫تنها باشی؟ 1833 01:56:53,450 --> 01:56:55,074 ‫فقط خودم و خودت باشیم؟ 1834 01:56:56,075 --> 01:56:56,991 ‫همین رو می‌خوای؟ 1835 01:56:58,700 --> 01:57:00,324 ‫مطمئنی؟ 1836 01:57:01,534 --> 01:57:04,783 ‫می‌شه راه حل دیگه‌ای پیدا کرد. ‫خونه خیلی بزرگه. 1837 01:57:05,409 --> 01:57:06,949 ‫دلم نمی‌خواد اینجا باشه. 1838 01:57:17,867 --> 01:57:19,449 ‫الان با دنیل صحبت کردم. 1839 01:57:20,492 --> 01:57:23,116 ‫می‌خواد این آخر هفته تنها باشه. 1840 01:57:23,325 --> 01:57:25,033 ‫تا زمان پایان محاکمه. 1841 01:57:39,492 --> 01:57:41,741 ‫واقعا چنین خواسته‌ای داری؟ 1842 01:57:46,700 --> 01:57:49,158 ‫به خاطر چیزیه که امروز شنیدی؟ 1843 01:57:49,367 --> 01:57:52,533 ‫آخه قبلش فرصت نبود ‫که درموردش باهات صحبت کنم. 1844 01:57:52,784 --> 01:57:55,074 ‫اجازه نداریم تا درمورد... 1845 01:57:56,325 --> 01:57:57,408 ‫دادگاه صحبت کنیم. 1846 01:57:57,617 --> 01:58:00,324 ‫می‌دونم، دارم با پسرم حرف می‌زنم. 1847 01:58:03,159 --> 01:58:05,658 ‫کاملا درک می‌کنم که می‌خوای آروم باشی. 1848 01:58:05,867 --> 01:58:08,241 ‫ولی من که سرم به کار خودمه، ‫کاری ندارم. 1849 01:58:08,450 --> 01:58:11,491 ‫اگه دلت نمی‌خواد صحبت نمی‌کنیم. ‫دلت می‌خواد اینطوری باشیم؟ 1850 01:58:11,909 --> 01:58:13,116 ‫انگلیسی صحبت نکنین. 1851 01:58:14,159 --> 01:58:16,241 ‫می‌تونی باهام حرف بزنی‌ها. 1852 01:58:17,284 --> 01:58:21,449 ‫نمی‌شه اول درموردش صحبت کنیم، ‫بعد تصمیمت رو بگیری؟ 1853 01:58:23,617 --> 01:58:25,658 ‫به نظرم تصمیم قطعیش رو گرفته. 1854 01:58:36,617 --> 01:58:38,824 ‫باشه، برم وسایلم رو جمع کنم. 1855 01:59:05,200 --> 01:59:06,783 ‫یکی گفته بود: 1856 01:59:07,617 --> 01:59:09,991 ‫درسته که پول خوش‌بختی نمیاره، 1857 01:59:10,325 --> 01:59:14,366 ‫ولی بهتره آدم سوار ماشین باشه، تا مترو. 1858 01:59:17,784 --> 01:59:18,783 ‫کی گفته بود؟ 1859 01:59:18,992 --> 01:59:20,324 ‫یادم نیست. 1860 02:00:21,534 --> 02:00:22,824 ‫معذرت می‌خوام. 1861 02:00:48,367 --> 02:00:49,449 ‫بفرما. 1862 02:00:56,284 --> 02:00:57,574 ‫بخور. 1863 02:01:26,784 --> 02:01:27,908 ‫اسنوپ... 1864 02:01:40,159 --> 02:01:41,324 ‫مارج! 1865 02:01:43,742 --> 02:01:46,033 ‫مارج، تو رو خدا زود بیا! 1866 02:01:52,617 --> 02:01:53,491 ‫چی شده؟ 1867 02:01:56,492 --> 02:01:58,991 ‫بهش آسپیرین دادم. ‫اشتباه کردم. 1868 02:02:02,284 --> 02:02:03,408 ‫چقدر دادی؟ 1869 02:02:03,992 --> 02:02:06,324 ‫هشت یا ده تا، یادم نیست. 1870 02:02:06,534 --> 02:02:07,449 ‫زیاد بود. 1871 02:02:08,409 --> 02:02:09,741 ‫یه کار کن بالا بیاره. 1872 02:02:09,950 --> 02:02:11,116 ‫چرا چنین کاری کردی؟ 1873 02:02:11,909 --> 02:02:12,741 ‫کاری کن بالا بیاره! 1874 02:02:12,950 --> 02:02:14,741 ‫- تو رو خدا! ‫- باشه، صبر کن. 1875 02:02:17,075 --> 02:02:18,199 ‫«چگونه سگ استفراغ کند؟» 1876 02:02:18,950 --> 02:02:19,824 ‫وایستا. 1877 02:02:20,325 --> 02:02:22,991 ‫باید آب‌نمک بیارم. ‫الان برمی‌گردم. 1878 02:02:33,159 --> 02:02:34,241 ‫تکون نمی‌خوره. 1879 02:02:34,450 --> 02:02:36,033 ‫دنیل، کمکم کن. 1880 02:02:37,284 --> 02:02:38,658 ‫دهنش رو باز کن. 1881 02:02:39,534 --> 02:02:40,533 ‫آروم. 1882 02:02:50,117 --> 02:02:51,658 ‫آفرین. 1883 02:02:57,159 --> 02:02:58,366 ‫آفرین. 1884 02:03:01,034 --> 02:03:02,783 ‫داره به هوش میاد. 1885 02:03:05,325 --> 02:03:07,866 ‫- چی شد؟ ‫- قراره استفراغ کنه. 1886 02:03:13,784 --> 02:03:14,658 ‫آفرین. 1887 02:03:14,867 --> 02:03:16,199 ‫چیزیت نیست. 1888 02:03:19,992 --> 02:03:21,366 ‫سگ خوب. 1889 02:03:29,492 --> 02:03:32,283 ‫حالش خوبه. نفس می‌کشه. ‫داره نگاهمون می‌کنه. 1890 02:03:37,700 --> 02:03:38,949 ‫می‌تونی توضیح بدی؟ 1891 02:03:42,950 --> 02:03:44,158 ‫آخه... 1892 02:03:44,825 --> 02:03:46,866 ‫اصلا نشنیده بودم... 1893 02:03:48,325 --> 02:03:50,491 ‫که بابام خواسته خودکشی کنه. 1894 02:03:51,617 --> 02:03:53,949 ‫اصلا درمورد... 1895 02:03:54,700 --> 02:03:57,449 ‫روان‌پزشک و خودکشی، 1896 02:03:58,367 --> 02:03:59,449 ‫و استفراغ و آسپیرین نشنیده بودم. 1897 02:04:00,742 --> 02:04:03,408 ‫وقتی مامانم داشت می‌گفت، ‫یاد خاطره‌ای... 1898 02:04:03,617 --> 02:04:05,199 ‫از اون زمان افتادم. 1899 02:04:06,284 --> 02:04:07,408 ‫یه روز صبح، 1900 02:04:07,617 --> 02:04:09,824 ‫اسنوپ کف اتاقم خوابیده بود. 1901 02:04:10,034 --> 02:04:12,199 ‫تکون نمی‌خورد. ‫بوی استفراغ می‌داد. 1902 02:04:14,200 --> 02:04:16,241 ‫با خودم گفتم لابد بالا آورده. 1903 02:04:17,700 --> 02:04:19,533 ‫پوزه‌اش رو تمیز کردم. 1904 02:04:20,575 --> 02:04:22,741 ‫گفتم لابد... 1905 02:04:23,242 --> 02:04:26,991 ‫نمی‌دونم، حتما ویروس گرفته، ‫چون... 1906 02:04:27,784 --> 02:04:30,324 ‫چند روز رفتارش خیلی عجیب بود. 1907 02:04:30,575 --> 02:04:32,491 ‫فقط می‌خوابید و آب می‌خورد. 1908 02:04:33,659 --> 02:04:37,866 ‫الان دارم فکر می‌کنم ‫شاید استفراغ بابام رو خورد، 1909 02:04:38,075 --> 02:04:39,533 ‫و برای همین مریض شد، 1910 02:04:39,742 --> 02:04:41,783 ‫تا اینکه مامانم واقعیت رو گفت! 1911 02:04:43,325 --> 02:04:46,116 ‫برای همین بهش آسپیرین دادم، 1912 02:04:46,325 --> 02:04:48,241 ‫که ببینم چطور واکنش می‌ده. 1913 02:04:48,450 --> 02:04:49,491 ‫خودت هم دیدی. 1914 02:04:49,700 --> 02:04:53,283 ‫چهارده ساعت خواب بود. ‫الان هم فقط آب می‌خوره. 1915 02:04:53,492 --> 02:04:55,491 ‫دقیقا همون بو رو می‌ده! 1916 02:04:56,242 --> 02:04:56,949 ‫همه‌چی! 1917 02:04:57,159 --> 02:04:59,199 ‫همه علائمش شبیهه! 1918 02:05:00,784 --> 02:05:02,283 ‫ولی از اون موقع... 1919 02:05:02,909 --> 02:05:06,241 ‫از دیروز که این حرف‌ها رو شنیدم، ‫به مامانم اعتماد ندارم. 1920 02:05:06,492 --> 02:05:08,366 ‫می‌دونم دعواشون می‌شد، ولی... 1921 02:05:12,867 --> 02:05:14,408 ‫اصلا... 1922 02:05:15,534 --> 02:05:18,158 ‫فکر نمی‌کردم انقدر خشن باشه. 1923 02:05:20,159 --> 02:05:22,491 ‫خاطراتت تنها چیزی هستن ‫که ازشون مطمئنی، 1924 02:05:22,700 --> 02:05:24,658 ‫و مهمه که به هیئت منصفه ‫درموردشون بگی. 1925 02:05:24,867 --> 02:05:26,616 ‫ولی تو فقط شاهدی. 1926 02:05:26,825 --> 02:05:29,158 ‫به نظرت ممکنه کار مامانم باشه؟ 1927 02:05:32,659 --> 02:05:33,991 ‫من نباید قضاوت کنم. 1928 02:05:34,200 --> 02:05:37,116 ‫می‌دونم، ولی حداقل ‫نظر خودت رو بهم بگو! 1929 02:05:37,325 --> 02:05:40,574 ‫نمی‌تونم جوابی بدم. ‫کار من اینه ازت مراقبت کنم... 1930 02:05:40,784 --> 02:05:42,574 ‫تو رو خدا کمکم کن! 1931 02:06:19,867 --> 02:06:21,033 ‫راستش رو بخوای، 1932 02:06:21,242 --> 02:06:23,408 ‫وقتی عناصر کافی برای... 1933 02:06:23,617 --> 02:06:26,074 ‫قضاوت وجود نداره، ‫و کمبود شواهد داریم، 1934 02:06:27,242 --> 02:06:29,324 ‫فقط می‌تونیم تصمیم‌گیری کنیم. 1935 02:06:30,825 --> 02:06:31,991 ‫متوجهی؟ 1936 02:06:32,659 --> 02:06:35,449 ‫برای اینکه به شک غلبه کنیم. ‫بعضی وقت‌ها باید... 1937 02:06:35,659 --> 02:06:38,324 ‫تصمیم بگیریم که شرایط چطور پیش بره. 1938 02:06:40,284 --> 02:06:44,158 ‫از اونجا که تو نظر خودت رو داری، ‫ولی دو تا انتخاب داری، 1939 02:06:44,367 --> 02:06:45,866 ‫باید بینشون انتخاب کنی. 1940 02:06:46,950 --> 02:06:49,158 ‫پس آدم باید نظراتش رو ابداع کنه؟ 1941 02:06:49,492 --> 02:06:51,533 ‫خب... به نوعی درسته. 1942 02:06:51,742 --> 02:06:54,574 ‫پس یعنی با اینکه مطمئن نیستم، 1943 02:06:55,492 --> 02:06:58,908 ‫باید وانمود کنم که مطمئنم؟ 1944 02:06:59,909 --> 02:07:01,908 ‫نه، من می‌گم انتخاب کنی. 1945 02:07:03,575 --> 02:07:05,158 ‫این فرق داره. 1946 02:07:36,784 --> 02:07:40,408 ‫اونچه که من فکر می‌کنم، ‫اینه که نمی‌دونیم کدوم پرشورتره. 1947 02:07:40,617 --> 02:07:43,408 ‫- نویسنده یا خود شخصیت؟ ‫- بدون شک جفتش! 1948 02:07:43,617 --> 02:07:45,366 ‫وویتر با سردرگمی بازی می‌کنه. 1949 02:07:45,575 --> 02:07:47,408 ‫کتاب دومش ادامه پیدا می‌کنه، 1950 02:07:47,617 --> 02:07:50,741 ‫به پدرش می‌گه ‫که تحمل اولی رو نداره. 1951 02:07:50,950 --> 02:07:52,033 ‫بدون شک درسته. 1952 02:07:52,242 --> 02:07:56,116 ‫انقدر از همه‌چی بریده بود، ‫که به ناچار از کشورش خارج می‌شه. 1953 02:07:56,200 --> 02:08:00,241 ‫انقدر از خشم پدرش می‌ترسه، ‫که تصورات ترسناک بهش دست می‌ده. 1954 02:08:00,450 --> 02:08:04,699 ‫من توی مصاحبه‌ای ‫جمله گیج‌کننده‌ای شنیدم. گفته بود: 1955 02:08:04,909 --> 02:08:06,949 ‫«شغل من اینه که مرزها رو ناپدید کنم،» 1956 02:08:07,159 --> 02:08:09,908 ‫«تا تخیلات بتونه واقعیت رو نابود کنه.» 1957 02:08:11,492 --> 02:08:13,283 ‫آره، دقیقا همین باعث می‌شه، 1958 02:08:13,492 --> 02:08:15,533 ‫که مردم از یکی از کتاب‌های ایشون، 1959 02:08:15,742 --> 02:08:18,574 ‫درمورد پرونده مالسکی هیجان‌زده بشن. 1960 02:08:18,784 --> 02:08:21,199 ‫انگار از قبل این داستان رو نوشته. 1961 02:08:21,409 --> 02:08:25,033 ‫حتی شبهه‌های مرگ ایشون، ‫جوری که ایشون مردن، 1962 02:08:25,242 --> 02:08:28,533 ‫شخصیت کدر وویتر، ‫صفات غیراخلاقی و فریبنده... 1963 02:08:28,742 --> 02:08:30,074 ‫انگار به حدی درگیرش شده، 1964 02:08:30,284 --> 02:08:32,699 ‫که مطابق کتاب‌های خودش شده. 1965 02:08:32,909 --> 02:08:35,283 ‫فکر نکنم مسئله این باشه ‫که ایشون چطور مرده. 1966 02:08:35,492 --> 02:08:39,033 ‫این نظر که ایشون همسرش رو کشته، 1967 02:08:39,242 --> 02:08:42,908 ‫متقاعدکننده‌تر از اینه ‫که معلمی خودش رو کشته. 1968 02:10:53,617 --> 02:10:56,324 ‫اگه تصور کنم مادرم چنین کاری کرده، ‫برام با عقل جور در نمیاد. 1969 02:10:58,700 --> 02:11:00,616 ‫ولی اگه تصور کنم پدرم چنین کاری کرده، 1970 02:11:02,867 --> 02:11:05,074 ‫تا حدی برام قابل درکه. 1971 02:11:11,284 --> 02:11:13,449 ‫دادستان، شما سوالی ندارین؟ 1972 02:11:16,409 --> 02:11:19,074 ‫آزمایشی که روی سگش انجام داده ‫چیزی رو اثبات نمی‌کنه. 1973 02:11:19,284 --> 02:11:21,033 ‫مکتوب و ثبت‌شده که نیست. 1974 02:11:21,242 --> 02:11:24,116 ‫بیشتر مشکل این خاطرات مشروط هستن، 1975 02:11:24,325 --> 02:11:27,699 ‫که بر اساس چیزهایی درست‌شده ‫که طی دادگاه شنیده. 1976 02:11:28,325 --> 02:11:31,408 ‫هیچ رویدادی رو با قاطعیت ‫نمی‌شه توی این جدول زمانی جا داد. 1977 02:11:31,617 --> 02:11:34,158 ‫دوره زمانی شش ماه ‫قبل از مرگ مالسکی، 1978 02:11:34,367 --> 02:11:38,491 ‫تنها از شهادت متهم برای ما مطرح شده. 1979 02:11:42,242 --> 02:11:43,658 ‫دوست دارم بدونم... 1980 02:11:50,325 --> 02:11:51,699 ‫احیانا برات سوال شده بود، 1981 02:11:51,909 --> 02:11:54,824 ‫اوردوزی که ظاهرا پدرت کرده بود، 1982 02:11:55,034 --> 02:11:58,408 ‫ناشی از اقدام به خودکشی نبوده باشه، 1983 02:11:58,617 --> 02:12:01,408 ‫بلکه به خاطر اقدامی باشه ‫که مادرت برای مسموم کردنش داشته؟ 1984 02:12:01,617 --> 02:12:04,283 ‫کسی رو متهم نکردم، ‫صرفا می‌خوام به کل مطلب برسیم. 1985 02:12:04,492 --> 02:12:06,866 ‫خب، با وجود چنین شک و ظن‌هایی، 1986 02:12:07,075 --> 02:12:09,616 ‫چرا باید یک گزینه رو ‫در مقابل اون یکی انتخاب کرد؟ 1987 02:12:09,825 --> 02:12:13,908 ‫خاطرات تو پیامدها رو نشون می‌ده، ‫نه علت‌های مرگ ایشون. 1988 02:12:15,117 --> 02:12:17,491 ‫آره، درموردش فکر کرده بودم. ‫ولی... 1989 02:12:18,409 --> 02:12:20,824 ‫درک نمی‌کنم چرا باید چنین کاری بکنه. 1990 02:12:21,367 --> 02:12:23,741 ‫انگار وقتی کمبود شواهد داریم، 1991 02:12:23,950 --> 02:12:26,616 ‫برای پیش‌برد روند محاکمه، 1992 02:12:27,159 --> 02:12:30,074 ‫باید جلوتر از خودمون رو ببینیم. 1993 02:12:30,825 --> 02:12:34,116 ‫وقتی همه‌جا رو گشتیم ‫و همچنان درکی نداریم، 1994 02:12:34,325 --> 02:12:36,741 ‫که چطور این اتفاق افتاده، 1995 02:12:36,950 --> 02:12:39,824 ‫به نظرم باید بپرسیم ‫که چرا چنین اتفاقی افتاده. 1996 02:12:44,825 --> 02:12:46,116 ‫متشکرم دنیل. 1997 02:12:46,950 --> 02:12:47,908 ‫حرفت تموم شد؟ 1998 02:12:56,492 --> 02:12:57,449 ‫نه. 1999 02:12:59,367 --> 02:13:01,116 ‫می‌خواستم چیز دیگه‌ای هم بگم. 2000 02:13:08,200 --> 02:13:12,616 ‫از اونجا که سگم چند روز مریض بود، ‫من و پدرم پیش دامپزشک رفتیم. 2001 02:13:14,075 --> 02:13:16,158 ‫بابام توی ماشین خیلی ساکت بود. 2002 02:13:16,367 --> 02:13:19,658 ‫حتی آهنگی هم نذاشته بود، ‫که معمولا می‌ذاشت. 2003 02:13:22,242 --> 02:13:25,199 ‫بعد اینکه مدتی گذشت، ‫شروع کرد با اسنوپ حرف زدن. 2004 02:13:26,784 --> 02:13:27,449 ‫بهش گفت: 2005 02:13:27,992 --> 02:13:29,658 ‫«می‌دونی، ممکنه مریض بشه.» 2006 02:13:30,409 --> 02:13:33,658 ‫«یا حتی ممکنه بمیره. ‫باید خودت رو برای اون روز آماده کنی.» 2007 02:13:35,242 --> 02:13:36,866 ‫دلم نمی‌خواست بشنوم. 2008 02:13:37,617 --> 02:13:40,824 ‫اسنوپ داشت بهتر می‌شد. ‫هنوز جوان بود. 2009 02:13:41,034 --> 02:13:42,158 ‫تا حالا مریض نشده بود. 2010 02:13:42,367 --> 02:13:44,616 ‫بهش گفتم قرار نیست بمیره. 2011 02:13:46,700 --> 02:13:48,074 ‫ولی بابام ادامه می‌داد. 2012 02:13:48,617 --> 02:13:52,866 ‫بهم گفت «حداقل واسه روزی ‫که قراره بمیره، خودت رو آماده کن.» 2013 02:13:53,825 --> 02:13:56,783 ‫«تعجبی هم نداره که اسنوپ ‫یه روز خسته بشه.» 2014 02:13:56,992 --> 02:13:58,991 ‫«به نسبت سن سگ‌ها، ‫اونقدر هم جوان نیست.» 2015 02:14:02,200 --> 02:14:03,908 ‫«می‌تونی زندگیش رو تصور کنی؟» 2016 02:14:06,075 --> 02:14:07,783 ‫«هر سگی که نیست.» 2017 02:14:08,742 --> 02:14:10,324 ‫«خیلی سگ خوبیه.» 2018 02:14:11,867 --> 02:14:13,741 ‫«سگ فوق‌العاده‌ایه.» 2019 02:14:14,742 --> 02:14:17,699 ‫«درموردش فکر کن. ‫نیازهات رو پیشبینی می‌کنه،» 2020 02:14:18,117 --> 02:14:20,324 ‫«حرکاتت رو از پیش می‌بینه،» 2021 02:14:20,909 --> 02:14:22,658 ‫«تو رو از خطر نجات می‌ده.» 2022 02:14:24,450 --> 02:14:26,658 ‫«کل عمرش نیازهای تو رو تصور می‌کنه،» 2023 02:14:26,867 --> 02:14:29,158 ‫«و مدام به این فکر می‌کنه ‫که چی رو از قلم انداخته؟» 2024 02:14:32,742 --> 02:14:34,158 ‫«شاید صرفا خسته است.» 2025 02:14:34,575 --> 02:14:36,241 ‫«انقدر که به بقیه اهمیت داده.» 2026 02:14:37,034 --> 02:14:38,991 ‫«شاید یه روز تموم کنه.» 2027 02:14:39,867 --> 02:14:41,158 ‫«حداقل احتمالش که هست.» 2028 02:14:46,242 --> 02:14:48,116 ‫بعد یادمه آخرش، 2029 02:14:49,950 --> 02:14:51,866 ‫بهم گفت «یه روز،» 2030 02:14:52,075 --> 02:14:55,033 ‫«وقتی عمرش تموم بشه، قراره بمیره.» 2031 02:14:56,159 --> 02:14:59,616 ‫«تو هم نمی‌تونی کاریش کنی. ‫فقط خودت رو برای سختی بعدش آماده کن.» 2032 02:14:59,825 --> 02:15:02,241 ‫«ولی پایان عمر اون، ‫پایان زندگی تو نیست.» 2033 02:15:08,825 --> 02:15:10,366 ‫منظورش خودش بود. 2034 02:15:11,200 --> 02:15:12,449 ‫الان دیگه... 2035 02:15:13,867 --> 02:15:15,991 ‫فهمیدم منظورش خودش بود. 2036 02:15:22,700 --> 02:15:25,991 ‫لطفا اعضای هیئت منصفه ‫این مسئله رو لحاظ کنن، 2037 02:15:26,075 --> 02:15:28,324 ‫که این داستان وابسته ‫به امور درونی و فاعلیه. 2038 02:15:28,742 --> 02:15:32,658 ‫به هیچ عنوان مدرک ‫قابل استنادی نیست. 2039 02:15:53,034 --> 02:15:56,866 ‫آره سرج، همچنان بیرون ‫دادگاه گرونوبل منتظریم. 2040 02:15:57,075 --> 02:15:59,949 ‫قرار بود محاکمه روز جمعه تموم بشه، 2041 02:16:00,159 --> 02:16:02,574 ‫ولی دنیل، فرزند ساندرا وویتر، 2042 02:16:02,784 --> 02:16:05,074 ‫قراره که امروز دوباره شهادت بده. 2043 02:16:05,284 --> 02:16:06,866 ‫هیئت منصفه همچنان... 2044 02:16:24,075 --> 02:16:27,449 ‫خانم وویتر، چه حسی دارین... 2045 02:16:27,867 --> 02:16:29,991 ‫از اینکه تبرئه شدین؟ 2046 02:16:31,242 --> 02:16:34,657 ‫توی این دادگاه حرف‌های زیادی زده شد. 2047 02:16:34,992 --> 02:16:36,407 ‫هیچ حرف دیگه‌ای ندارم. 2048 02:16:37,033 --> 02:16:40,157 ‫فقط می‌خوام به پسرم زنگ بزنم ‫و برم خونه پیشش باشم. 2049 02:16:41,242 --> 02:16:45,241 ‫مسلما از وکیل‌هام تشکر می‌کنم ‫که همیشه بهم ایمان داشتن. 2050 02:16:45,450 --> 02:16:48,032 ‫آقای رنزی، این حکم خیالتون رو راحت کرد؟ 2051 02:16:48,242 --> 02:16:50,407 ‫من هیئت منصفه رو تحسین می‌کنم، 2052 02:16:50,742 --> 02:16:53,324 ‫که تونستن واقعیت ‫ساندرا وویتر رو ببینن... 2053 02:17:55,075 --> 02:17:56,949 ‫مارج، منم ساندرا. 2054 02:17:59,033 --> 02:18:01,574 ‫آره، واقعا محشره. ‫بالاخره خلاص شدیم. 2055 02:18:05,617 --> 02:18:07,824 ‫دنیل می‌خواد باهام صحبت کنه؟ 2056 02:18:10,283 --> 02:18:12,532 ‫آره، حتما خیلی خسته است. 2057 02:18:12,742 --> 02:18:13,949 ‫درک می‌کنم. 2058 02:18:15,783 --> 02:18:18,699 ‫اشکالی نداره امشب خونه بیام؟ 2059 02:18:18,908 --> 02:18:20,782 ‫اگه دوست داره فردا برگردم یا... 2060 02:18:28,117 --> 02:18:31,699 ‫اول می‌ریم شام بخوریم. ‫بعد برمی‌گردم خونه. می‌بینمت. 2061 02:18:35,242 --> 02:18:36,699 ‫نوشیدنی می‌خوام. 2062 02:18:41,408 --> 02:18:42,491 ‫یکی دیگه! 2063 02:18:51,325 --> 02:18:52,657 ‫شما همیشه... 2064 02:18:52,867 --> 02:18:55,949 ‫وقتی توی دادگاه پیروز می‌شین، ‫از این کارها می‌کنین؟ 2065 02:18:56,158 --> 02:18:57,532 ‫ما که تا حالا پیروز نشدیم. 2066 02:18:59,242 --> 02:19:01,991 ‫اولین بار بود که پیروز شدیم! 2067 02:19:02,200 --> 02:19:03,491 ‫- نگو! ‫- جدی. 2068 02:19:03,700 --> 02:19:05,699 ‫تو که گفتی وکیل مجربی هستی. 2069 02:19:09,200 --> 02:19:10,449 ‫نه، دروغ میگی! 2070 02:19:10,658 --> 02:19:11,449 ‫اونقدر تند نیست. 2071 02:19:11,658 --> 02:19:13,449 ‫حتما این رو امتحان کن. 2072 02:19:13,825 --> 02:19:14,907 ‫خیلی خوردیم. 2073 02:19:15,117 --> 02:19:16,199 ‫الانه که بالا بیارم. 2074 02:19:16,408 --> 02:19:18,032 ‫بریم یه سیگار بکشیم. 2075 02:19:18,367 --> 02:19:19,449 ‫الان برمی‌گردیم. 2076 02:19:24,200 --> 02:19:25,491 ‫شما بفرما. 2077 02:19:39,367 --> 02:19:41,158 ‫اونقدر آسون نیست، نه؟ 2078 02:19:42,825 --> 02:19:44,658 ‫انقدر استخوان داره که... 2079 02:19:49,325 --> 02:19:50,491 ‫بعدش بریم؟ 2080 02:19:50,825 --> 02:19:52,366 ‫حاضری بری خونه؟ 2081 02:19:53,200 --> 02:19:55,783 ‫خودم می‌تونم... تا خونه برسونمت. 2082 02:19:56,950 --> 02:19:57,991 ‫یکی دیگه. 2083 02:19:59,034 --> 02:20:00,199 ‫که توی راه سر حال باشیم. 2084 02:20:01,534 --> 02:20:03,408 ‫موافقم، واسه راننده. 2085 02:20:04,492 --> 02:20:05,574 ‫از همون بریزم؟ 2086 02:20:13,742 --> 02:20:15,449 ‫امکانش هست... 2087 02:20:15,659 --> 02:20:17,866 ‫دو تا دیگه از همین بدین؟ مرسی. 2088 02:20:34,034 --> 02:20:34,949 ‫به سلامتی خودت. 2089 02:20:50,367 --> 02:20:51,408 ‫حالت خوبه؟ 2090 02:20:55,742 --> 02:20:56,699 ‫تعریف کن. 2091 02:20:57,659 --> 02:20:59,658 ‫آخه، فکر می‌کردم... 2092 02:21:01,242 --> 02:21:03,783 ‫قراره احساس خلاص‌شدن بکنم. 2093 02:21:07,450 --> 02:21:09,283 ‫انقدر زود که احساسش نمی‌کنی. 2094 02:21:11,409 --> 02:21:12,408 ‫مطمئنی؟ 2095 02:21:12,742 --> 02:21:13,699 ‫نه اونقدر. 2096 02:21:17,200 --> 02:21:19,658 ‫اینطوریه که وقتی آدم ببازه، باخته. 2097 02:21:20,242 --> 02:21:22,158 ‫بدترین حالتیه که ممکنه رخ بده. 2098 02:21:22,367 --> 02:21:23,783 ‫اگر هم آدم ببره... 2099 02:21:26,367 --> 02:21:29,324 ‫انتظار جایزه‌ای داره. 2100 02:21:30,867 --> 02:21:32,324 ‫ولی جایزه‌ای در کار نیست. 2101 02:21:36,200 --> 02:21:37,616 ‫فقط... همه‌چی تموم می‌شه. 2102 02:21:42,575 --> 02:21:45,366 ‫شاید بعضی وقت‌ها ‫انتظارات زیادی داریم. 2103 02:21:48,659 --> 02:21:49,908 ‫آره، احتمالا. 2104 02:22:57,909 --> 02:22:59,241 ‫ببخشید. 2105 02:23:01,200 --> 02:23:03,783 ‫می‌خواست منتظر بمونه، ‫ولی خوابش برد. 2106 02:23:53,075 --> 02:23:54,491 ‫من دیگه برم. 2107 02:23:54,784 --> 02:23:55,949 ‫نمی‌خوای بمونی؟ 2108 02:23:56,159 --> 02:23:58,033 ‫نه، شما رو تنها می‌ذارم. 2109 02:24:04,367 --> 02:24:05,449 ‫خداحافظ. 2110 02:24:22,700 --> 02:24:24,824 ‫می‌ترسیدم برگردی خونه. 2111 02:24:26,575 --> 02:24:29,699 ‫می‌دونم. من هم می‌ترسیدم برگردم. 2112 02:26:46,628 --> 02:26:54,628 ترجمه شده توسط تیم سینما دریمینگ 2113 02:26:55,234 --> 02:27:03,234 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming