1 00:00:03,920 --> 00:00:06,506 ‫در سال 2017، ارتش گروه کوچکی... 2 00:00:06,548 --> 00:00:08,800 ‫از دانشمندان رو جمع کرد ‫تا سعی کنه برنامه‌ی... 3 00:00:08,842 --> 00:00:11,636 ‫سفر در زمان جهش کوانتومی رو برگردونه. 4 00:00:11,670 --> 00:00:12,880 ‫پنج سال بعد، 5 00:00:12,980 --> 00:00:15,650 ‫دکتر بن سانگ درحالی که باور داشت ‫فقط به این روش می‌تونه... 6 00:00:15,690 --> 00:00:17,280 ‫جون نامزدش رو نجات بده... 7 00:00:17,320 --> 00:00:18,820 ‫با وارد شدن در شتاب دهنده... 8 00:00:18,910 --> 00:00:21,490 ‫و سفر کردن در گذشته ‫همه‌چیزش رو به خطر انداخت. 9 00:00:21,930 --> 00:00:24,770 ‫وقتی به هوش اومدم دید که در گذشته گیر افتاده، 10 00:00:25,010 --> 00:00:27,260 ‫و تصاویر انعکاسی‌ای می‌دید که ‫تصویر خودش نبودن، 11 00:00:27,310 --> 00:00:29,020 ‫و یه نیروی ناشناخته هدایتش کرد... 12 00:00:29,060 --> 00:00:30,680 ‫تا گذشته رو اصلاح کنه. 13 00:00:30,680 --> 00:00:33,350 ‫بن معتقد بود که فقط باید 18 جهش رو تکمیل کنه... 14 00:00:33,390 --> 00:00:35,360 ‫تا بتونه به جایی... 15 00:00:35,400 --> 00:00:39,610 ‫و پیش مردمی برگرده که براش حکم خونه‌اش رو دارن، ‫ولی مشکلی پیش اومد. 16 00:00:39,650 --> 00:00:41,530 ‫بن، نه! 17 00:00:41,570 --> 00:00:46,030 ‫و به دلایل نامعلاوم، بن به خونه جهش نکرد. 18 00:00:46,030 --> 00:00:49,430 بامابین تقدیم می‌کند .:: Bamabin.com ::. 19 00:00:49,450 --> 00:00:54,460 ‫بامابین سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫تلگرام و اینستاگرام: BamabinOfficial@ 20 00:00:54,460 --> 00:00:58,460 ‫«ترجمه از تورج پاکاری» 21 00:00:59,060 --> 00:01:00,980 ‫نه. 22 00:01:02,770 --> 00:01:05,480 ‫این امکان نداره. 23 00:01:05,530 --> 00:01:07,650 ‫من باید به خونه جهش می‌کردم. 24 00:01:07,700 --> 00:01:11,490 ‫من الان باید به سال 2023 ‫توی اون شتاب دهنده باشم. 25 00:01:11,530 --> 00:01:12,490 ‫ادیسون! 26 00:01:12,530 --> 00:01:14,370 ‫ادیسون! 27 00:01:14,410 --> 00:01:16,080 ‫ایان. 28 00:01:16,120 --> 00:01:17,500 ‫جن. 29 00:01:17,540 --> 00:01:20,500 ‫مجیک. 30 00:01:20,540 --> 00:01:22,840 ‫کسی نمی‌شنوه؟ 31 00:01:27,170 --> 00:01:32,510 ‫هی. اون داخل روبراهی، پِرِز؟ 32 00:01:32,550 --> 00:01:35,720 ‫آره. 33 00:01:35,760 --> 00:01:37,640 ‫خوبم. 34 00:01:37,850 --> 00:01:39,100 ‫[سال 1978] 35 00:01:39,730 --> 00:01:40,850 ‫صبر کن، صبر کن. اینو ببین. ‫اینی که اینجا نوشته شده رو ببین. 36 00:01:40,890 --> 00:01:42,190 ‫- آها؟ ‫- ارسال شده از آلمان. 37 00:01:42,230 --> 00:01:43,230 ‫- می‌بینی؟ ‫- اوهوم. 38 00:01:43,270 --> 00:01:44,690 ‫پس سخته که... 39 00:01:44,730 --> 00:01:46,570 ‫معنی اینو به نقطه مبدأ نسبت ندیم، درسته؟ 40 00:01:46,610 --> 00:01:48,070 ‫چون از آلمان تحویلش گرفتیم ‫دلیل نمیشه... 41 00:01:48,110 --> 00:01:49,400 ‫- که از خود آلمان اومده باشه. ‫- نه، نه. 42 00:01:49,490 --> 00:01:50,860 ‫یعنی می‌خوای نادیده بگیری... 43 00:01:50,900 --> 00:01:53,700 ‫که نازی‌ها کلی آثار قدیمی جمع‌آوری می‌کردن؟ 44 00:01:53,740 --> 00:01:54,820 ‫بس کن. 45 00:01:54,870 --> 00:01:56,160 ‫اون چیزی که فکر می‌کنی نیست، مرد حسابی. 46 00:01:56,200 --> 00:01:57,200 ‫درکل حرفم اینه که این ممکنه یه جور... 47 00:01:57,240 --> 00:01:58,830 ‫شیء باستانی به شدت فراطبیعیِ... 48 00:01:58,870 --> 00:01:59,830 ‫جادویی... 49 00:01:59,870 --> 00:02:01,710 ‫با قدرت خیلی زیاد باشه. 50 00:02:01,750 --> 00:02:03,630 ‫این یه شیء فراطبیعی نیست. 51 00:02:03,670 --> 00:02:05,670 ‫خیلی‌خب، باشه. ‫به نظر تو چیه؟ 52 00:02:05,710 --> 00:02:06,670 ‫بهت میگم که به نظرم چیه. 53 00:02:06,710 --> 00:02:07,800 ‫- سراپا گوشم. ‫- باشه. 54 00:02:07,840 --> 00:02:08,880 ‫با توجه به نکات مختلفی که... 55 00:02:08,920 --> 00:02:10,380 ‫- تو گفتی... ‫- ممنون. 56 00:02:10,420 --> 00:02:12,130 ‫به نظرم تنها توضیح منطقی... 57 00:02:12,180 --> 00:02:13,640 ‫اینه که می‌دونی، 58 00:02:13,680 --> 00:02:15,430 ‫یه جور موجود بیگانه‌ یا دستگاه انرژی فرابُعدی هستش... 59 00:02:15,510 --> 00:02:16,890 ‫که دولت ما کشف کرده. 60 00:02:16,930 --> 00:02:18,520 ‫مثلا مثل رازول؟ 61 00:02:18,560 --> 00:02:20,270 ‫رازول یه حیله‌ست. ‫شهر آنجل فایرِ ایالت نیومکزیکو. 62 00:02:20,310 --> 00:02:21,850 ‫- همه اتفاقات اونجا رخ دادن. ‫- اوه، آره! 63 00:02:21,890 --> 00:02:25,730 ‫ای بابا، میشه لطفا شما دوتا خفه شین؟ 64 00:02:25,970 --> 00:02:28,180 ‫خیلی‌خب بیلی، یعنی واسه تو اهمیتی نداره ‫که توی این چیه؟ 65 00:02:28,220 --> 00:02:30,140 ‫نه، برام اهمیتی نداره. 66 00:02:30,190 --> 00:02:32,600 ‫و اگه شما هم باهوش بودین ‫اهمیتی نمی‌دادین. 67 00:02:32,650 --> 00:02:35,190 ‫دونستن اسرار تو نیروی هوایی ‫نه خفنه، نه کِیفی داره. 68 00:02:35,230 --> 00:02:36,730 ‫فقط به ضررت تموم میشه. 69 00:02:36,780 --> 00:02:38,610 ‫تنها چیزی که برام مهمه اینه که ‫بعد از تحویل دادنش... 70 00:02:38,650 --> 00:02:42,070 ‫می‌تونیم از این تنبیه ارتشی‌ای که... 71 00:02:42,110 --> 00:02:44,320 ‫پنج ساله توش اسیر شدیم، خلاص بشیم. 72 00:02:45,990 --> 00:02:47,870 ‫پس فکر کنم بتونم از یه راهی بازش کنم... 73 00:02:47,910 --> 00:02:49,370 ‫ادامه بده. 74 00:02:49,410 --> 00:02:50,620 ‫که طوری به نظر میاد ‫انگار اصلا بهش دست نزدیم. 75 00:02:50,660 --> 00:02:52,290 ‫جالبه. 76 00:02:52,330 --> 00:02:54,670 ‫اوه، ببین بیلی، معلومه که یه چیزی اینجاست، خب؟ 77 00:02:54,750 --> 00:02:56,170 ‫بیا یه سری حقایق رو مرور کنیم. 78 00:02:56,210 --> 00:02:58,380 ‫- ما یه جعبه‌ی سِری داریم، خب؟ ‫- یک. 79 00:02:58,420 --> 00:03:01,970 ‫این یه پرواز تجاریه که ارتش در اختیارش گرفته. 80 00:03:02,010 --> 00:03:04,550 ‫چرا نیروی هوایی داره اینقدر بی‌ سر و صدا ‫این کارو انجام میده، ها؟ 81 00:03:04,590 --> 00:03:05,850 ‫اوه، اصلا یه سوال بزرگ. 82 00:03:05,890 --> 00:03:10,640 ‫چرا گفتن که خودمون رو جای شهروندهای غیرنظامی بزنیم؟ 83 00:03:10,680 --> 00:03:12,640 ‫- من باید بدونم. ‫- باید بدونیم. 84 00:03:15,900 --> 00:03:17,650 ‫شما دوتا دست به اون جعبه بزنین... 85 00:03:17,690 --> 00:03:19,650 ‫خاندان آبرامز همینجا... 86 00:03:19,690 --> 00:03:21,820 ‫توی این هواپیما منقرض میشه. 87 00:03:21,860 --> 00:03:23,780 ‫اون چیزِ بلیط خلاص شدن‌مون از... 88 00:03:23,820 --> 00:03:25,530 ‫مأموریت‌های تامینیِ طولانی‌ای هستش ‫که به هیچ جایی نمی‌رسن. 89 00:03:25,570 --> 00:03:27,370 ‫اگه به دهلی نو برسیم، تحویلش بدیم، 90 00:03:27,410 --> 00:03:29,450 ‫شما دوتا می‌تونین برین... 91 00:03:29,490 --> 00:03:31,160 ‫هرکاری خواستین بکنین، 92 00:03:31,200 --> 00:03:34,080 ‫تو رو شرفتمندانه از ارتش ترخیص می‌کنن، ‫و تو هم بالاخره می‌تونی بری خونه. 93 00:03:34,120 --> 00:03:36,460 ‫مگه همیشه همینو نمی‌خواستی؟ 94 00:03:36,500 --> 00:03:38,340 ‫آره، همینو می‌خوام. 95 00:03:38,380 --> 00:03:40,210 ‫باشه. پس عالیه. 96 00:03:40,260 --> 00:03:43,010 ‫حالا ما فقط باید تا دو ساعت دیگه... 97 00:03:43,050 --> 00:03:46,010 ‫هیچ کاری نکنیم، ‫به معنای واقعی واسه خودمون مشکل نتراشیم. 98 00:03:48,220 --> 00:03:49,220 ‫این صدای چیه؟ 99 00:03:49,260 --> 00:03:51,520 ‫یه م‌ز‌ب‌ه هستش. ‫همه محکم بشینین! 100 00:03:51,560 --> 00:03:54,190 ‫م‌ز‌ب‌ه، یعنی موشک زمین به هوا؟ 101 00:03:54,230 --> 00:03:55,600 ‫بهمون شلیک کردن! 102 00:03:55,650 --> 00:03:57,360 ‫تمامی خدمه، محکم بشینین! 103 00:03:59,610 --> 00:04:00,980 ‫- حالت خوبه؟ ‫- نزدیک بود. 104 00:04:01,030 --> 00:04:02,530 ‫زیادی نزدیک بود. 105 00:04:06,450 --> 00:04:08,700 ‫به هواپیمامون اصابت کرد! 106 00:04:08,740 --> 00:04:11,240 ‫داریم سقوط می‌کنیم. 107 00:04:11,290 --> 00:04:13,080 ‫من می‌تونم هواپیما رو نجات بدم! 108 00:04:13,120 --> 00:04:15,290 ‫حتما دلیل اینجا بودنم اینه که ‫به یه نحوی نجاتش بدم! 109 00:04:33,140 --> 00:04:34,430 ‫هی! 110 00:04:36,350 --> 00:04:38,730 ‫هی. هی! 111 00:04:38,770 --> 00:04:40,150 ‫- پِرِز، بیدار شو. ‫- ادیسون. 112 00:04:40,190 --> 00:04:42,320 ‫ادیسون! کجا... 113 00:04:44,690 --> 00:04:46,610 ‫ما کجاییم؟ 114 00:04:46,650 --> 00:04:50,410 ‫اگه بخوام حدس بزنم، یه جایی تو روسیه‌ایم. 115 00:04:50,450 --> 00:04:52,620 ‫- درسته، ما... ‫- آره. 116 00:04:52,660 --> 00:04:55,160 ‫آره، سقوط کردیم. 117 00:05:08,760 --> 00:05:09,720 ‫کاپیتان! 118 00:05:09,760 --> 00:05:11,180 ‫موقع اصابت مُرد. 119 00:05:11,220 --> 00:05:14,520 ‫من جسدش رو از کابین خلبانی بیرون کشیدم. 120 00:05:14,560 --> 00:05:17,020 ‫کمک! 121 00:05:17,060 --> 00:05:18,560 ‫کمک! 122 00:05:18,600 --> 00:05:21,230 ‫کمک! 123 00:05:27,360 --> 00:05:29,450 ‫وای خدا، لطفا کمک کنین. ‫گیر کرده. 124 00:05:29,490 --> 00:05:31,070 ‫روی چرخه، واسه همین فکر کردم ‫می‌تونم حرکتش بدم، ولی... 125 00:05:31,120 --> 00:05:32,070 ‫چند هزار کیلو وزنشه. 126 00:05:32,120 --> 00:05:33,620 ‫وای، خدای من. ‫خیلی‌خب. 127 00:05:33,660 --> 00:05:36,040 ‫یه اهرم و تکیه‌گاه نیاز داریم. 128 00:05:36,080 --> 00:05:37,500 ‫رانی، من زنده نمی‌مونم. 129 00:05:37,540 --> 00:05:38,790 ‫نه، نه، نه، درست میشه. ‫گوش کن، گوش کن، گوش کن. 130 00:05:38,830 --> 00:05:40,250 ‫طوریت نمیشه. ‫طوریت نمیشه. 131 00:05:40,290 --> 00:05:41,580 ‫نه، تو متوجه نیستی. ‫من زنده نمی‌مونم! 132 00:05:41,630 --> 00:05:42,920 ‫اینقدر شلوغش نکن! 133 00:05:42,960 --> 00:05:44,590 ‫اینا همینجان. ‫کمکت می‌کنن. 134 00:05:44,630 --> 00:05:46,090 ‫ببخشید که تو آخرین لحظه‌ی عمرم ‫دارم شلوغش می‌کنم! 135 00:05:46,130 --> 00:05:47,420 ‫با این حرفات کار رو راحت‌تر نمی‌کنی. 136 00:05:47,470 --> 00:05:48,760 ‫تو هم دیگه. ‫کمک‌مون می‌کنی یا چی؟ 137 00:05:48,800 --> 00:05:49,970 ‫شما که بلندش کردین، من می‌کِشمش بیرون. 138 00:05:50,010 --> 00:05:51,140 ‫آماده‌این؟ ‫خیلی‌خب، دست‌هات رو بده من. 139 00:05:51,180 --> 00:05:52,800 ‫- آماده‌؟ با سه شماره. ‫- آماده‌ای؟ 140 00:05:52,850 --> 00:05:54,850 ‫- با سه شماره. ‫- یک، دو، سه! 141 00:06:00,190 --> 00:06:02,100 ‫باید یه چیزی بهت بگم. ‫رو دلم سنگینی کرده. 142 00:06:02,150 --> 00:06:03,480 ‫- یه خیانته. ‫- باشه. نگران نباش. 143 00:06:03,520 --> 00:06:05,230 ‫یه خیانته، رانی. ‫نمی‌تونم با خودم به اون دنیا ببرمش. 144 00:06:05,270 --> 00:06:07,070 ‫منظورت چیه؟ ‫چه خیانتی؟ 145 00:06:07,110 --> 00:06:08,820 ‫رانی، بیا. ‫به کمکت نیاز داریم. 146 00:06:08,860 --> 00:06:10,740 ‫- آره، باشه، باشه. ‫- بجنب. 147 00:06:10,780 --> 00:06:12,030 ‫رانی، گوش کن! 148 00:06:12,070 --> 00:06:14,370 ‫- آماده؟ ‫- یک، دو، سه! 149 00:06:17,040 --> 00:06:18,580 ‫- رانی، خلاص شدم! ‫- باید بیای بیرون. 150 00:06:18,620 --> 00:06:20,710 ‫بکِش، بکِش! 151 00:06:20,750 --> 00:06:22,790 ‫- خیلی‌خب. ‫- خلاص شد، خلاص شد! 152 00:06:22,830 --> 00:06:26,340 ‫خدا رو شکر! تو نجاتم دادی! 153 00:06:26,380 --> 00:06:29,670 ‫آره. آره، خب زخمت خیلی ناجوره. 154 00:06:29,720 --> 00:06:31,180 ‫باید جلوی خون‌ریزی رو بگیریم. 155 00:06:31,220 --> 00:06:33,680 ‫باید جعبه کمک‌های اولیه‌‌ای که ‫تو انبار هواپیماست رو پیدا کنیم. 156 00:06:36,850 --> 00:06:38,810 ‫باشه. من میرم. 157 00:06:38,850 --> 00:06:40,730 ‫تحمل کن، رفیق. 158 00:06:40,770 --> 00:06:42,020 ‫آره، آره. نگاه نکن. 159 00:06:42,060 --> 00:06:43,310 ‫ببخشید، یه حرف کوچیک دارم. 160 00:06:43,350 --> 00:06:44,860 ‫خیلی‌خب، چی داشتی می‌گفتی؟ 161 00:06:44,900 --> 00:06:46,110 ‫- چی؟ ‫- درمورد خیانت؟ 162 00:06:46,150 --> 00:06:47,360 ‫که نمی‌خواستی با خودت به اون دنیا ببریش؟ 163 00:06:47,400 --> 00:06:48,480 ‫چی بود؟ می‌خوای حرفت رو کامل بزنی؟ 164 00:06:48,530 --> 00:06:50,110 ‫چی؟ نمی‌دونم. 165 00:06:50,150 --> 00:06:51,280 ‫من دارم خون زیادی از دست میدم. ‫فکرم سر جاش نیست. 166 00:06:54,410 --> 00:06:56,240 ‫ادیسون، نمی‌دونم صدام رو می‌شنوی یا نه، 167 00:06:56,280 --> 00:06:59,910 ‫ولی الان واقعا به کمکت نیاز دارم. 168 00:07:00,000 --> 00:07:02,420 ‫تا جایی که می‌دونم، وسط ناکجاآبادم، 169 00:07:02,460 --> 00:07:04,130 ‫به زور چیزی می‌بینم و... 170 00:07:08,630 --> 00:07:12,220 ‫جعبه کمک‌های اولیه. ‫خدایا شکرت. 171 00:07:15,260 --> 00:07:17,720 ‫پرز! کمکم کن! 172 00:07:17,760 --> 00:07:19,770 ‫لطفا، لطفا، کمک کن، کمک کن! 173 00:07:19,810 --> 00:07:23,390 ‫هی! هی، ما باید از اینجا بریم! 174 00:07:23,440 --> 00:07:25,060 ‫هی، بال هواپیما آتیش گرفته! 175 00:07:25,100 --> 00:07:27,060 ‫موتوری که به اون بال وصله هم آتیش گرفته... 176 00:07:27,110 --> 00:07:29,820 ‫و هر لحظه‌ست که این منفجر بشه! 177 00:07:29,860 --> 00:07:31,610 ‫این جعبه مأموریت منه. 178 00:07:31,650 --> 00:07:33,450 ‫مهم‌ترین چیزیه که بهم سپردن. 179 00:07:33,490 --> 00:07:35,490 ‫من شکست نمی‌خورم! 180 00:07:35,530 --> 00:07:37,330 ‫ادیسون، چقدر وقت برامون مونده؟ 181 00:07:38,700 --> 00:07:40,700 ‫باشه، باشه، کمک می‌کنم! 182 00:07:43,910 --> 00:07:45,080 ‫تسمه. خیلی‌خب. 183 00:07:45,120 --> 00:07:47,250 ‫- حله. خیلی‌خب. ممنون. ‫- آها. 184 00:07:47,290 --> 00:07:48,460 ‫یک، دو. 185 00:08:04,600 --> 00:08:06,400 ‫فرار کنین! 186 00:08:15,610 --> 00:08:19,620 ‫- زنده‌این؟ ‫- خوبین؟ 187 00:09:17,680 --> 00:09:19,600 ‫باید حرفی بزنیم؟ 188 00:09:19,640 --> 00:09:21,190 ‫درمورد کاپیتان؟ 189 00:09:21,230 --> 00:09:23,980 ‫یعنی، حتی بعد از این همه سال... 190 00:09:24,020 --> 00:09:26,570 ‫هیچ کدوم‌مون درست نمی‌شناختیمش، ‫پس... 191 00:09:26,610 --> 00:09:28,150 ‫باید یه داستانی باشه. 192 00:09:28,190 --> 00:09:30,650 ‫نه، نمی‌خواد. ‫من حرف می‌زنم. 193 00:09:48,250 --> 00:09:51,170 ‫اون همیشه عاشق ایالت زادگاهش آیووا بود. 194 00:09:51,210 --> 00:09:52,380 ‫اون اهل ایالت آیداهو بود. 195 00:09:52,420 --> 00:09:53,590 ‫خب، می‌دونستم که اول ایالت زادگاهش "آ" داره. 196 00:09:53,630 --> 00:09:54,590 ‫و تو هم که حرف نمی‌زدی. 197 00:09:54,630 --> 00:09:56,210 ‫نمی‌خواستم حرفی بزنم. 198 00:09:56,250 --> 00:09:57,670 ‫نه، همینطوری وایسادی انگار نباید چیزی بگیم. 199 00:09:57,710 --> 00:09:58,720 ‫دقیقا درسته، و نباید حرفی می‌زدیم. 200 00:09:58,760 --> 00:09:59,970 ‫اون مرد بدجنسی بود. 201 00:10:00,010 --> 00:10:01,470 ‫همیشه زود سرت کُفری می‌شد، 202 00:10:01,510 --> 00:10:04,300 ‫آدم خیلی خیلی عصبی‌ای بود، ‫وقتی بیشتر از همیشه مهم بود، 203 00:10:04,350 --> 00:10:06,350 ‫تونست هواپیماش رو از ارتفاع 10668 متری ‫فرود بیاره... 204 00:10:06,390 --> 00:10:07,850 ‫و به نحوی گروهش رو زنده نگه داره. 205 00:10:07,890 --> 00:10:09,560 ‫اون همچین آدمی بود. 206 00:10:20,700 --> 00:10:22,610 ‫این باید به زنش برسه. 207 00:10:32,460 --> 00:10:35,750 ‫امروز آزمایش بزرگی در پیشه. 208 00:10:35,790 --> 00:10:37,590 ‫هوم. 209 00:10:37,630 --> 00:10:38,920 ‫اوضاع چطوره؟ 210 00:10:38,960 --> 00:10:43,970 ‫- آره، خوبه. ردیفیم. ‫- هوم. 211 00:10:44,010 --> 00:10:46,260 ‫نگرانشی. 212 00:10:46,300 --> 00:10:50,270 ‫این فقط یه آزمایشه. ‫امروز در خطر قرار نمی‌گیره. 213 00:10:50,310 --> 00:10:52,770 ‫خب، منظورم امروز نیست. 214 00:10:55,310 --> 00:10:58,070 ‫به نظرت وقتی سم وارد شتاب دهنده شد، 215 00:10:58,110 --> 00:11:01,610 ‫می‌دونست که شاید دیگه برنگرده؟ 216 00:11:01,650 --> 00:11:02,900 ‫گفتنش سخته. 217 00:11:02,950 --> 00:11:05,070 ‫آخه مدام تو فکر همسرش و ال هستم... 218 00:11:05,110 --> 00:11:07,580 ‫- و... ‫- همه‌شون از خطراتش مطلع بودن. 219 00:11:07,620 --> 00:11:09,540 ‫بازم از دردش کم نمی‌کنه. 220 00:11:09,580 --> 00:11:11,080 ‫نه. 221 00:11:11,120 --> 00:11:13,250 ‫نه، کم نمی‌کنه. 222 00:11:13,290 --> 00:11:17,250 ‫از جهاتی، با اینکه مسافر زمان بودن سخته، 223 00:11:17,290 --> 00:11:20,880 ‫به نظرم واسه کسایی که مونده باشن سخت‌تره. 224 00:11:20,920 --> 00:11:25,800 ‫برای اونا، هیچ ماجراجویی‌ای وجود نداره. 225 00:11:25,840 --> 00:11:30,140 ‫فقط حسرت دارن. 226 00:11:34,980 --> 00:11:36,900 ‫می‌تونی تعمیرش کنی؟ 227 00:11:36,940 --> 00:11:38,230 ‫آه... 228 00:11:38,270 --> 00:11:39,480 ‫آره، این دقیقا شبیه... 229 00:11:39,520 --> 00:11:41,030 ‫یکی از رادیوهای قدیمی‌ایه که ‫وقتی بچه بودم... 230 00:11:41,070 --> 00:11:44,360 ‫دلش رو می‌ریختم بیرون ‫و دوباره سرهمش می‌کردم. 231 00:11:44,400 --> 00:11:46,660 ‫این جدیدترین فناوری ارتباطات نیروی هواییه. 232 00:11:46,700 --> 00:11:48,620 ‫- کاملا نوئه. ‫- نه، حتما. 233 00:11:48,660 --> 00:11:50,910 ‫از لحاظ استعاری شبیهه. 234 00:11:50,950 --> 00:11:52,540 ‫از لحاظ استعاری؟ ‫آخه چطوری... 235 00:11:52,580 --> 00:11:53,830 ‫آخه کجای حرفت استعاره‌ست؟ 236 00:11:53,870 --> 00:11:55,460 ‫مشکلی نیست، می‌تونم تعمیرش کنم. 237 00:11:55,500 --> 00:11:57,750 ‫دیگه می‌تونیم درموردش حرف نزنیم. 238 00:11:57,790 --> 00:11:59,250 ‫صحیح، باشه. 239 00:11:59,290 --> 00:12:01,630 ‫خب، احتمالا بهتره از اینجا بریم. 240 00:12:01,670 --> 00:12:03,130 ‫به نظرت باید از کدوم سمت بریم، ستوان؟ 241 00:12:03,170 --> 00:12:05,090 ‫اوه، نه. ‫ما هیچ‌جا نمیریم. 242 00:12:05,130 --> 00:12:06,880 ‫ما همینجا می‌مونیم ‫و تا موقع استخراج... 243 00:12:06,930 --> 00:12:08,090 ‫از اون جعبه محافظت می‌کنیم. 244 00:12:08,140 --> 00:12:09,350 ‫چی؟ 245 00:12:09,390 --> 00:12:10,350 ‫آه... 246 00:12:10,390 --> 00:12:11,680 ‫با کمال احترام، 247 00:12:11,720 --> 00:12:13,350 ‫ما سوار یه هواپیمای تجاری بودیم ‫که تو خاک دشمن... 248 00:12:13,390 --> 00:12:14,810 ‫با موشک زدنش، 249 00:12:14,850 --> 00:12:17,690 ‫که یعنی هنوزم تو خاک دشمنیم. 250 00:12:17,730 --> 00:12:20,020 ‫اونا به طریقی فهمیدن که توی اون جعبه چی بوده... 251 00:12:20,060 --> 00:12:21,570 ‫و یا می‌خواستن نابود بشه... 252 00:12:21,610 --> 00:12:22,940 ‫یا هم بازیابی بشه. 253 00:12:22,980 --> 00:12:24,490 ‫که یعنی آدم می‌فرستن اینجا... 254 00:12:24,530 --> 00:12:25,780 ‫تا لاشه‌ی هواپیما رو بگردن، ستوان. 255 00:12:25,820 --> 00:12:27,530 ‫واسه همینم نمی‌تونیم اینجا بمونیم. 256 00:12:27,570 --> 00:12:29,450 ‫یه ناو هواپیمابر تو دریای عمان ‫محض خاطر اینکه شاید اتفاقی بی‌افته... 257 00:12:29,490 --> 00:12:30,950 ‫آماده‌باش منتظره. 258 00:12:30,990 --> 00:12:32,410 ‫واسه نجات‌مون میان. 259 00:12:32,450 --> 00:12:34,290 ‫اونا واسه ما، واسه این گروه... 260 00:12:34,330 --> 00:12:35,410 ‫به یه منطقه‌ی ناشناس دشمن میان؟ 261 00:12:35,450 --> 00:12:37,120 ‫واقعا شک دارم بیان. 262 00:12:37,160 --> 00:12:38,420 ‫- ستوان. ‫- کمکم کن. 263 00:12:38,460 --> 00:12:39,880 ‫به نظرت چون ما لایقش بودیم ‫به ما... 264 00:12:39,920 --> 00:12:41,790 ‫- یه مأموریت سِری سپردن؟ ‫- ساکت باش، ایناک. 265 00:12:41,840 --> 00:12:43,130 ‫نه، نه، نه. 266 00:12:43,170 --> 00:12:44,340 ‫دلیل اینکه یه مأموریت سِری بهمون دادن ‫به خاطر اینه که... 267 00:12:44,380 --> 00:12:45,210 ‫اگه مشکلی پیش اومد، براشون ضرری نداریم. 268 00:12:45,300 --> 00:12:46,470 ‫گفتم ساکت باش! 269 00:12:46,510 --> 00:12:48,890 ‫کسی نمیاد اینجا، ستوان! ‫باشه؟ 270 00:12:48,930 --> 00:12:51,850 ‫هیچکس اهمیتی به یه مشت ارتشی از کار افتاده نمیده. 271 00:12:51,890 --> 00:12:53,390 ‫من از کار افتاده نیستم. 272 00:12:53,430 --> 00:12:55,390 ‫من مثل بیلی یه ژنرال رو عصبانی نکردم... 273 00:12:55,430 --> 00:12:56,980 ‫یا مثل پرز چندرغاز پول اختلاس نکردم. 274 00:12:57,020 --> 00:13:00,190 ‫یا مثل شما دوتا کالای قاچاق وارد ویتنام نکردم. 275 00:13:00,230 --> 00:13:01,690 ‫- این ثابت نشده. ‫- بنابه ادعا گفته شده. 276 00:13:01,730 --> 00:13:03,770 ‫من تو آکادمی دانشجوی ممتاز کلاسم بودم، 277 00:13:03,820 --> 00:13:07,740 ‫و تنها کار اشتباهم این بود که ‫مَرد به دنیا نیومدم. 278 00:13:07,780 --> 00:13:10,320 ‫تا الان قبول نکرده بودن که ‫بهم یه مأموریت واقعی بسپرن، 279 00:13:10,360 --> 00:13:12,580 ‫پس من نه تنها به خاطر خودم ‫بلکه به خاطر... 280 00:13:12,620 --> 00:13:15,200 ‫تمام زن‌هایی که دارن برای کشورمون خدمت می‌کنن ‫از اون جعبه محافظت می‌کنم. 281 00:13:15,240 --> 00:13:16,580 ‫- اوه! ‫- دوباره شروع شد. 282 00:13:16,620 --> 00:13:18,580 ‫یعنی قراره به خاطر فمینیسم بمیریم؟ 283 00:13:18,620 --> 00:13:20,580 ‫نه، نخواستم! ‫دست گلت هم درد نکنه. 284 00:13:20,630 --> 00:13:22,000 ‫من افسر فرمانده‌ی توئم، 285 00:13:22,040 --> 00:13:23,920 ‫و میگم که باید از اون جعبه محافظت کنیم. 286 00:13:23,960 --> 00:13:25,000 ‫اگه مشکلی با دستورم داری، 287 00:13:25,050 --> 00:13:26,090 ‫می‌تونیم بدون حرف زدن حلش کنیم. 288 00:13:26,130 --> 00:13:27,260 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب. 289 00:13:27,340 --> 00:13:28,760 ‫بذارین... خیلی‌خب. 290 00:13:28,800 --> 00:13:30,380 ‫یه خرده طول می‌کشه... 291 00:13:30,430 --> 00:13:31,970 ‫تا رادیو رو تعمیر کنم. 292 00:13:32,010 --> 00:13:33,550 ‫فقط آنتنش خراب شده. 293 00:13:33,600 --> 00:13:35,430 ‫هی، می‌دونی تو جعبه چیه؟ 294 00:13:35,470 --> 00:13:37,060 ‫- ما این کارو نمی‌کنیم. ‫- این کارو نمی‌کنیم؟ 295 00:13:37,100 --> 00:13:38,600 ‫باشه، پس خیلی‌خب. 296 00:13:38,640 --> 00:13:40,600 ‫پس هرچی نیاز دارم رو از تو آوار پیدا می‌کنم... 297 00:13:40,650 --> 00:13:43,230 ‫و مک‌گیورانه سرهمش می‌کنم. ‫[شخصیت سریال اکشن سال 1985 تا 1992] 298 00:13:43,270 --> 00:13:45,230 ‫مک‌گیور؟ یعنی چی؟ 299 00:13:45,270 --> 00:13:47,690 ‫آم... 300 00:13:47,740 --> 00:13:50,240 ‫اون داییم بود. 301 00:13:50,280 --> 00:13:53,200 ‫آره، بعضی وقت‌ها که وسایل ‫رو با فکر خودم تعمیر می‌کنم... 302 00:13:53,240 --> 00:13:55,280 ‫بعضی اوقات دوست دارم بگم که ‫مک‌گیورشون کردم. 303 00:13:55,370 --> 00:13:57,830 ‫تو یه دایی به اسم مک‌گیور داری؟ 304 00:13:57,870 --> 00:13:59,120 ‫آره، از خانواده‌ی مادریمه. 305 00:13:59,160 --> 00:14:00,210 ‫حالا نیازی نیست بهش گیر بدیم. 306 00:14:00,250 --> 00:14:01,960 ‫من دیگه میرم آنتن اینو درست کنم. 307 00:14:05,090 --> 00:14:08,210 ‫یه محوطه‌ دفاعی استاندارد بنا کنین. 308 00:14:11,010 --> 00:14:13,640 ‫ادیسون، نمی‌دونم صدام رو می‌شنوی یا نه، 309 00:14:13,680 --> 00:14:16,560 ‫ولی واقعا فکر می‌کردم که جهش بعدیم... 310 00:14:16,600 --> 00:14:18,180 ‫منو برمی‌گردونه پیش تو. 311 00:14:18,220 --> 00:14:20,480 ‫من... ا‌ر‌ائ‍ه‌‌ای از وب‍‌سا‍یت ب‍ا‌م‍ا‌ب‍ی‍ن 312 00:14:20,520 --> 00:14:22,560 ‫متاسفم. نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد. 313 00:14:22,600 --> 00:14:24,610 ‫فقط دارم سعی می‌کنم نگران نشم... 314 00:14:24,650 --> 00:14:28,150 ‫که هنوز ارتباط برقرار نکردی. 315 00:14:28,190 --> 00:14:31,490 ‫ولی... ‫خبر بهتر اینه که، 316 00:14:31,530 --> 00:14:33,740 ‫تیکه‌های بزرگی از حافظه‌ام داره برمی‌گردن. 317 00:14:33,780 --> 00:14:35,120 ‫پس این خوبه. 318 00:14:35,160 --> 00:14:36,740 ‫که حقیقتش سخت هم هست، 319 00:14:36,780 --> 00:14:40,160 ‫چون بیشتر به یاد آوردن ‫یعنی بیشتر دلم برات تنگ میشه. 320 00:14:42,330 --> 00:14:44,250 ‫من باید خودم رو برسونم خونه. 321 00:14:44,290 --> 00:14:46,670 ‫حتما خودم رو می‌رسونم خونه. 322 00:14:46,710 --> 00:14:50,260 ‫فقط باید بفهمم که واسه چه کاری اینجام. 323 00:14:50,300 --> 00:14:54,760 ‫گمون کنم واسه زنده نگه داشتن همه‌ی این آدم‌ها باشه. 324 00:14:54,800 --> 00:14:59,720 ‫پس یعنی اگه به جای امن برسونم‌شون، ‫می‌تونم جهش کنم؟ 325 00:14:59,770 --> 00:15:02,560 ‫می‌تونم بیام خونه؟ 326 00:15:02,600 --> 00:15:03,890 ‫- داری با خودت حرف می‌زنی؟ ‫- ها؟ 327 00:15:03,940 --> 00:15:05,230 ‫نه. 328 00:15:05,270 --> 00:15:06,900 ‫نه، فقط دارم دعا می‌کنم. 329 00:15:06,940 --> 00:15:10,480 ‫دعا می‌کنی؟ ‫فکر می‌کردم تو هیچ باور دینی‌ای نداری. 330 00:15:10,530 --> 00:15:13,450 ‫خب، حس کردم روز خوبیه که ‫همه جوانب رو حفظ کنم. 331 00:15:13,490 --> 00:15:16,240 ‫منصفانه‌ست. 332 00:15:16,280 --> 00:15:19,740 ‫متوجه شدم که وقتی حلقه‌ی کاپیتان رو برداشتی، 333 00:15:19,790 --> 00:15:23,080 ‫انگار درگیر یه چیزِ بیشتر بودی. 334 00:15:23,120 --> 00:15:26,130 ‫حالا روانپزشک هم شدی؟ 335 00:15:26,170 --> 00:15:27,540 ‫فکر می‌کردم تو یه بیسیم‌چی هستی. 336 00:15:27,590 --> 00:15:29,670 ‫خب، الان فقط یه سربازم که دارم... 337 00:15:29,710 --> 00:15:32,260 ‫حال سرباز هم‌رزمم رو می‌پرسم. 338 00:15:35,260 --> 00:15:38,260 ‫من یکی رو از دست دادم. 339 00:15:38,300 --> 00:15:41,100 ‫یکی که خیلی دوستش داشتم. 340 00:15:41,140 --> 00:15:43,810 ‫پس می‌دونم که با گذر زمان، 341 00:15:43,850 --> 00:15:48,520 ‫و وقتی که فقط برات خاطرات مونده باشه، 342 00:15:48,560 --> 00:15:52,860 ‫یه چیزِ واقعی، هرچیزِ واقعی‌ای که باشه، ‫حتی یه حلقه، 343 00:15:52,900 --> 00:15:54,610 ‫از طلا هم باارزش‌تر میشه. 344 00:15:54,650 --> 00:15:58,200 ‫- تو دستت می‌گیریش، و... ‫- و سعی می‌کنی حس‌شون کنی. 345 00:15:58,240 --> 00:15:59,410 ‫درک می‌کنم. 346 00:15:59,490 --> 00:16:01,870 ‫من نامزد دارم. 347 00:16:01,910 --> 00:16:05,370 ‫و مدت خیلی زیادیه که نتونستم... 348 00:16:05,410 --> 00:16:08,250 ‫بغلش کنم یا دستش رو بگیرم. 349 00:16:08,290 --> 00:16:09,590 ‫حاضرم واسه یه چیزی که باعث بشه... 350 00:16:09,630 --> 00:16:11,710 ‫حس کنم پیش اونم، آدم بکشم. 351 00:16:11,750 --> 00:16:14,050 ‫صبر کن. تو نامزد داری؟ 352 00:16:14,090 --> 00:16:15,880 ‫از کِی تا حالا؟ 353 00:16:15,930 --> 00:16:18,640 ‫اول دعا می‌کنی و حالا نامزد داری؟ 354 00:16:18,680 --> 00:16:21,260 ‫معلومه که رازهای زیادی رو ازمون مخفی کرده بودی. 355 00:16:21,310 --> 00:16:23,140 ‫سرت بدجور ضربه نخورده؟ 356 00:16:23,180 --> 00:16:26,100 ‫آره. فکر کنم ضربه خورده باشه، آره. 357 00:16:26,140 --> 00:16:28,150 ‫می‌دونی، اینجا چیزِ زیادی دیده نمیشه، 358 00:16:28,190 --> 00:16:31,020 ‫پس باید برگردیم پایین. 359 00:16:31,070 --> 00:16:32,150 ‫اون چی؟ 360 00:16:34,440 --> 00:16:35,740 ‫امکانش هست که خودی باشه؟ 361 00:16:35,780 --> 00:16:38,240 ‫نیروهای ما با هلی‌کوپتر میان. 362 00:16:38,280 --> 00:16:41,830 ‫مهمون داریم! 363 00:17:40,880 --> 00:17:44,010 ‫بندازش. 364 00:17:49,270 --> 00:17:51,850 ‫چندتا سرباز دیگه دارن میان؟ 365 00:17:54,440 --> 00:17:58,030 ‫از کجا درمورد جعبه خبر داشتین؟ 366 00:18:01,820 --> 00:18:03,200 ‫کسی زبان روسی بلده؟ 367 00:18:03,240 --> 00:18:04,410 ‫دنبال خبرن. 368 00:18:04,450 --> 00:18:05,950 ‫دارن وضعیت رو بررسی می‌کنم. 369 00:18:05,990 --> 00:18:07,660 ‫خیلی‌خب، چطور وادارشون کنیم که ‫یه بررسی وضعیت بهشون بدن؟ 370 00:18:17,550 --> 00:18:21,180 ‫هی خب، این برامون یه خرده زمان خرید. 371 00:18:23,930 --> 00:18:25,890 ‫چی؟ اوه، اوه، من... 372 00:18:25,930 --> 00:18:27,720 ‫بعضی وقت‌ها شب‌ها... 373 00:18:27,760 --> 00:18:29,020 ‫کلاس زبان روسی شرکت می‌کنم. 374 00:18:29,060 --> 00:18:30,230 ‫آره، باشه. اینو بیخیال. 375 00:18:30,270 --> 00:18:31,480 ‫بهشون چی گفتی؟ 376 00:18:31,520 --> 00:18:33,690 ‫گفتم که نتونستن جعبه رو پیدا کنن... 377 00:18:33,730 --> 00:18:34,900 ‫و افراد تو هواپیما هم مُردن. 378 00:18:34,940 --> 00:18:36,150 ‫خیلی‌خب، پس باید ماشین‌شون رو برداریم... 379 00:18:36,190 --> 00:18:37,480 ‫و از اینجا بریم. 380 00:18:37,520 --> 00:18:39,070 ‫ایناک، دوباره حاضر نیستم این بحث رو بکنم. 381 00:18:39,110 --> 00:18:40,820 ‫احتمالا نیروی هوایی می‌دونه کجاییم. 382 00:18:40,860 --> 00:18:42,530 ‫اگه فرار کنیم، موقعیت‌مون رو گم می‌کنن. 383 00:18:42,570 --> 00:18:44,320 ‫تازه پرز الان زمان بیشتری براشون خرید... 384 00:18:44,360 --> 00:18:46,200 ‫- که واسه نجاتمون بیان. ‫- شاید. 385 00:18:46,240 --> 00:18:47,490 ‫شاید برامون زمان بیشتری خریده باشه. 386 00:18:47,530 --> 00:18:49,080 ‫شاید پروتکل درست رو انجام نداده. 387 00:18:49,120 --> 00:18:50,450 ‫شاید می‌دونن که اون یکی از افرادشون نیست... 388 00:18:50,500 --> 00:18:51,216 ‫و قراره افراد بیشتری بفرستن. 389 00:18:51,248 --> 00:18:51,792 ‫خیلی‌خب، ببین. 390 00:18:51,850 --> 00:18:53,020 ‫باکِ ماشین‌شون نیمه پُره. 391 00:18:53,060 --> 00:18:54,390 ‫بهتره برش داریم... 392 00:18:54,430 --> 00:18:55,640 ‫و تا نیروهای دوم روسی نرسیدن ‫از اینجا دور بشیم. 393 00:18:55,690 --> 00:18:57,190 ‫می‌خوای کجا بری؟ 394 00:18:57,230 --> 00:18:59,936 ‫خیلی‌خب، من تازه یه نقشه ‫از یکی‌ از اینا برداشتم. 395 00:19:00,048 --> 00:19:00,770 ‫ببین، ببین، ببین. 396 00:19:01,010 --> 00:19:03,300 ‫یه ایستگاه رلۀ رادیویی حدود 50 کیلومتری اینجا نیست. 397 00:19:03,340 --> 00:19:04,890 ‫فکر کنم... ‫هی، دکتر ژیواگو، به نظرت این چیه؟ 398 00:19:04,930 --> 00:19:06,180 ‫آره، اون یه ایستگاه رلۀ رادیویی هستش. 399 00:19:06,220 --> 00:19:07,350 ‫بفرما. 400 00:19:07,390 --> 00:19:08,640 ‫اگه برسیم اونجا، 401 00:19:08,680 --> 00:19:10,310 ‫می‌تونی رادیوی رمزنگاری شده‌ی خراب‌مون ‫رو رابط کنی... 402 00:19:10,350 --> 00:19:11,770 ‫و قدرت سیگنال رو افزایش بدی، 403 00:19:11,810 --> 00:19:13,600 ‫و برای نجات‌مون با کشتی تو دریای عمان ‫ارتباط رادیویی برقرار کنی؟ 404 00:19:13,640 --> 00:19:15,060 ‫آره، معلومه که می‌تونم. ‫نقشه‌ی‌ خوبیه. 405 00:19:15,100 --> 00:19:18,400 ‫ماشین نمی‌تونه ما و جعبه رو باهم حمل کنه. 406 00:19:18,440 --> 00:19:19,860 ‫ستوان. 407 00:19:19,900 --> 00:19:21,570 ‫ستوان، ما اصلا نمی‌دونیم تو این جعبه چیه. 408 00:19:21,610 --> 00:19:22,700 ‫تو فرمانده‌ای و بازم بهت نگفتن... 409 00:19:22,740 --> 00:19:23,990 ‫که تو جعبه چیه! 410 00:19:24,030 --> 00:19:25,280 ‫این به نظرت یه خرده عجیب نیست؟ 411 00:19:25,320 --> 00:19:26,660 ‫مأموریت اون جعبه‌ست! 412 00:19:26,900 --> 00:19:28,940 ‫اون بلیط شما به خونه‌ست! ‫رستگاری شماست! 413 00:19:28,980 --> 00:19:30,690 ‫با خودمون می‌بریمش. ‫ختم کلام. 414 00:19:30,740 --> 00:19:31,820 ‫تو داری از چیزی دفاع می‌کنی... 415 00:19:31,860 --> 00:19:32,860 ‫که اصلا نمی‌دونی توش چیه. 416 00:19:32,910 --> 00:19:33,990 ‫ببین، ببین، ببین چقدر نزدیکه. 417 00:19:36,870 --> 00:19:38,990 ‫بیاین یه استراحتی کنیم. ‫کی قهوه می‌خواد؟ 418 00:19:39,040 --> 00:19:41,580 ‫- من، لطفا. ‫- باشه. 419 00:19:41,620 --> 00:19:42,870 ‫- ممنون. ‫- خواهش. 420 00:19:48,710 --> 00:19:50,420 ‫- تو بهش علاقه داری. ‫- هوم؟ 421 00:19:50,460 --> 00:19:52,090 ‫- نه، ندارم. ‫- نداری؟ 422 00:19:52,130 --> 00:19:53,220 ‫مگه کلاس پنجمی‌ای؟ 423 00:19:53,260 --> 00:19:54,590 ‫آره، مگه کلاس پنجمی‌ای؟ 424 00:19:54,640 --> 00:19:56,180 ‫ببینین، من نمی‌خوام حرف اشتباهی بزنم... 425 00:19:56,220 --> 00:19:57,850 ‫و همه رو معذب کنم... 426 00:19:57,890 --> 00:20:00,890 ‫و درکل واسه همه خرابش کنم، ‫پس... 427 00:20:00,930 --> 00:20:02,770 ‫تازشم، ممکنه اون همچین حسی نداشته باشه. 428 00:20:02,810 --> 00:20:04,310 ‫پس می‌دونین، این... 429 00:20:04,350 --> 00:20:05,520 ‫برام اهمیت نداره. 430 00:20:05,560 --> 00:20:07,230 ‫چیزه رو نشونش بده. 431 00:20:07,270 --> 00:20:08,690 ‫آره، راست میگی، راست میگی، ‫راست میگی. 432 00:20:08,730 --> 00:20:10,070 ‫- چیزه. ‫- چیزه چیه؟ 433 00:20:10,110 --> 00:20:11,740 ‫اوه. 434 00:20:11,780 --> 00:20:15,160 ‫خب، ممکنه که من تو وقت آزادم... 435 00:20:15,200 --> 00:20:18,450 ‫داده‌هایی درمورد شما دو نفر ‫وارد زیگی کرده باشم. 436 00:20:18,490 --> 00:20:19,790 ‫تو چیکار کردی؟ 437 00:20:19,830 --> 00:20:21,500 ‫می‌خوای بدونی چی میگه یا نه؟ 438 00:20:21,540 --> 00:20:22,830 ‫- اجراش کن. ‫- باشه. 439 00:20:22,870 --> 00:20:25,210 ‫احتمال موفقیت... 440 00:20:25,250 --> 00:20:29,630 ‫ارتباط رمانتیک ادیسون و بن چقدره؟ 441 00:20:32,460 --> 00:20:35,050 ‫- چی؟ ‫- پنجاه پنجاهه. 442 00:20:35,090 --> 00:20:37,090 ‫تا حالا اینو ندیده بودم. 443 00:20:37,140 --> 00:20:39,510 ‫انگار یه سکه انداخته ‫و روی لبه فرود اومده. 444 00:20:39,560 --> 00:20:40,810 ‫با این نتیجه چیکار میشه کرد؟ 445 00:20:40,850 --> 00:20:42,720 ‫این همه‌چی رو خیلی بدتر کرد. 446 00:20:42,770 --> 00:20:44,310 ‫خیلی‌خب، دستت درد نکنه. 447 00:20:44,350 --> 00:20:47,900 ‫نه، نه، هی، هی، ‫ببین، ببین، اینجا رو ببین. 448 00:20:47,940 --> 00:20:50,520 ‫هی، شاید زیگی اینطوری می‌خواد بگه... 449 00:20:50,570 --> 00:20:52,360 ‫که باید به حست اعتماد کنی. 450 00:20:52,400 --> 00:20:53,860 ‫تو قوی‌ترین حس ششم رو داری. 451 00:20:53,900 --> 00:20:56,110 ‫اوه، جدی؟ 452 00:20:56,160 --> 00:20:57,740 ‫ببین، نیازی نیست نگران... 453 00:20:57,780 --> 00:20:59,410 ‫سناریوهای احتمال باشی، خب؟ 454 00:20:59,490 --> 00:21:02,540 ‫فقط نگران حرف دلت باش. 455 00:21:02,580 --> 00:21:07,500 ‫خب، دلت چی میگه؟ 456 00:21:09,130 --> 00:21:11,300 ‫یه چیزی درست نیست. 457 00:21:11,340 --> 00:21:14,300 ‫این یه جاش داره می‌لنگه، مگه نه؟ 458 00:21:17,890 --> 00:21:19,430 ‫پرز؟ 459 00:21:19,510 --> 00:21:20,600 ‫- نه، نه! ‫- بله. 460 00:21:20,640 --> 00:21:21,810 ‫جعبه رو باز نکن! 461 00:21:21,850 --> 00:21:23,060 ‫پرز، همین الان دارم بهت میگم. 462 00:21:23,100 --> 00:21:24,770 ‫- پرز، دمت گرم. ‫- دارم بهت فرمان میدم. 463 00:21:24,810 --> 00:21:26,060 ‫بغلش رو باز کن. 464 00:21:35,030 --> 00:21:39,070 ‫تو فکر بودم که اگه این محموله اینقدر مهمه، 465 00:21:39,110 --> 00:21:40,280 ‫چرا باید به کسایی بسپارنش... 466 00:21:40,320 --> 00:21:44,620 ‫که کمتر از همه بهشون اعتماد دارن؟ 467 00:21:44,660 --> 00:21:46,250 ‫ما عامل انحرافی بودیم. 468 00:21:46,290 --> 00:21:47,750 ‫باشه، ولی برای چه چیزی؟ 469 00:21:47,790 --> 00:21:49,290 ‫نمی‌دونم. 470 00:21:49,330 --> 00:21:51,250 ‫سربازها به ندرت می‌دونن... 471 00:21:51,290 --> 00:21:53,250 ‫که شاهان و ملکه‌ها به چی فکر می‌کنن، پسر. 472 00:21:53,300 --> 00:21:54,380 ‫ولی اگه اونا جعبه‌ مهمی دارن... 473 00:21:54,420 --> 00:21:56,090 ‫که باید به دهلی نو برسونن... 474 00:21:56,130 --> 00:21:57,550 ‫روس‌ها راجع‌بهش فهمیدن. 475 00:21:57,590 --> 00:21:59,800 ‫نیروی هوایی فهمیده که روس‌ها خبر دارن... 476 00:21:59,840 --> 00:22:02,550 ‫و ما رو به عنوان حواس‌پرتی فرستادن، ‫فدامون کردن. 477 00:22:02,600 --> 00:22:04,140 ‫روس‌ها هواپیمامون رو سرنگون کردن. 478 00:22:04,180 --> 00:22:07,680 ‫تا جعبه هرجا که هست، ‫سالم به مقصد برسه. 479 00:22:07,730 --> 00:22:11,810 ‫بهم گفتن که این برای امنیت ملیه. 480 00:22:11,860 --> 00:22:14,320 ‫اونا نمیان دنبالمون. 481 00:22:14,360 --> 00:22:16,400 ‫هیچکس نمیاد. 482 00:22:16,440 --> 00:22:18,490 ‫خودمونیم و خودمون. 483 00:22:26,330 --> 00:22:27,250 ‫- اصلا ادب حکم می‌کنه! ‫- دقیقا. 484 00:22:27,290 --> 00:22:28,910 ‫منم همینو... دقیقا. 485 00:22:28,960 --> 00:22:31,080 ‫اصلا به خودشون زحمت ندادن که ازمون بپرسن ‫می‌خوایم عامل حواس‌پرتی بشیم یا نه. 486 00:22:31,120 --> 00:22:32,290 ‫نه، منم همینو میگم. 487 00:22:32,330 --> 00:22:34,340 ‫پیش خودشون فرض کردن که ‫ما اونقدر می‌ترسیم... 488 00:22:34,380 --> 00:22:37,880 ‫یا بی‌ارزش هستیم که این مأموریت رو قبول کنیم. 489 00:22:37,920 --> 00:22:39,300 ‫- احتمالا قبول می‌کردیم. ‫- درسته، دقیقا. 490 00:22:39,340 --> 00:22:40,720 ‫- احتمالا قبول می‌کنیم. ‫- احتمالا. 491 00:22:40,760 --> 00:22:41,970 ‫می‌دونم که گریر حتما قبول می‌کرد. 492 00:22:42,010 --> 00:22:43,100 ‫گریر حتما قبول می‌کرد. 493 00:22:43,140 --> 00:22:45,310 ‫- درسته، ستوان؟ ‫- درسته؟ 494 00:22:45,350 --> 00:22:47,270 ‫می‌دونین واقعا چی عصبانیم می‌کنه؟ 495 00:22:47,310 --> 00:22:50,310 ‫اونا نه. اونا قابل پیش‌بینی‌ان. 496 00:22:50,350 --> 00:22:53,230 ‫از دست خودم عصبانی‌ام که باور داشتم، 497 00:22:53,270 --> 00:22:54,820 ‫که به خودم اجازه دادم یه لحظه فکر کنم... 498 00:22:54,860 --> 00:22:59,280 ‫که آدمایی مثل ما، مثل من، ‫لیاقت فرصت دوم داریم. 499 00:23:01,280 --> 00:23:03,490 ‫ما دیگه هیچوقت برنمی‌گردیم خونه. 500 00:23:03,530 --> 00:23:04,620 ‫هیچوقت. 501 00:23:07,240 --> 00:23:10,210 ‫من یه خرده درمورد ناامیدی می‌دونم، 502 00:23:10,250 --> 00:23:13,420 ‫اینکه حس می‌کنی دیگه هیچوقت نمی‌تونی برگردی خونه. 503 00:23:13,460 --> 00:23:15,170 ‫حتی قبل از اینکه امروز موشک بهمون اصابت کنه، 504 00:23:15,210 --> 00:23:19,670 ‫به خاطر گیر افتادن احساس شکست خوردگی می‌کردم. 505 00:23:19,720 --> 00:23:21,760 ‫پس می‌دونم. 506 00:23:21,800 --> 00:23:24,010 ‫می‌دونم چقدر کلافه‌کننده، 507 00:23:24,050 --> 00:23:27,890 ‫چقدر خفت‌بار و چقدر ترسناکه. 508 00:23:27,930 --> 00:23:33,020 ‫ولی نامزدم یه بار بهم گفت که ‫وقتی همه‌چی از دست رفته، 509 00:23:33,060 --> 00:23:37,110 ‫تنها کاری که ازت برمیاد اینه که ‫بلند بشی... 510 00:23:37,150 --> 00:23:40,820 ‫و قدم به قدم جلو بری. 511 00:23:48,160 --> 00:23:49,660 ‫خودخوری کردن دیگه بسه. 512 00:23:49,700 --> 00:23:51,870 ‫وقتشه بریم. 513 00:23:51,910 --> 00:23:53,420 ‫اطاعت، خانم. 514 00:23:53,460 --> 00:23:55,250 ‫خودمون رو به اون ایستگاه رلۀ رادیویی روسی می‌رسونیم. 515 00:23:55,290 --> 00:23:56,880 ‫ایولا! 516 00:23:56,920 --> 00:23:58,340 ‫پرز رو می‌بریم که به آنتن‌شون وصل بشه، ‫با ناوبر تماس بگیره، 517 00:23:58,380 --> 00:23:59,550 ‫بهشون بگه که زنده‌ایم ‫و نیاز به نجات داریم. 518 00:23:59,590 --> 00:24:00,840 ‫آره! 519 00:24:00,880 --> 00:24:02,220 ‫من آماده‌ی تسلیم شدن نیستم. ‫شما چی؟ 520 00:24:02,260 --> 00:24:04,720 ‫- نه! ‫- بزن بریم! 521 00:24:04,760 --> 00:24:06,680 ‫فکر کنم بارون قطع بشه. 522 00:24:06,720 --> 00:24:09,140 ‫ما اسکار مایک هستیم. 523 00:24:17,020 --> 00:24:19,520 ‫ ♪ دوباره تو جاده‌ام ♪ 524 00:24:24,280 --> 00:24:27,030 ‫ ♪ دوباره تو جاده‌ام ♪ 525 00:24:27,070 --> 00:24:28,950 ‫ ♪ زن ندارم ♪ 526 00:24:32,080 --> 00:24:34,120 ‫می‌دونی که بالاخره می‌فهمم، درسته؟ 527 00:24:34,160 --> 00:24:35,540 ‫- درمورد چیه؟ ‫- درمورد خیانت. 528 00:24:35,580 --> 00:24:37,000 ‫نمی‌دونم منظورت چیه. 529 00:24:37,040 --> 00:24:38,420 ‫میشه بس کنی؟ ‫حواسم سر جاش نبود. 530 00:24:38,460 --> 00:24:39,840 ‫کلی خون از دست داده بودم. 531 00:24:39,880 --> 00:24:42,300 ‫رانی، من به معنای واقعی ‫23 ساعت در روز پیش توئم. 532 00:24:42,340 --> 00:24:43,880 ‫اصلا کِی وقت می‌کنم کاری انجام بدم؟ 533 00:24:43,920 --> 00:24:45,260 ‫تو یه ساعت کارهای زیادی ازت برمیاد. 534 00:24:45,300 --> 00:24:46,720 ‫خیلی‌خب، تو دیوونه‌ای. 535 00:24:46,760 --> 00:24:48,760 ‫آره؟ ‫یه آدم گناهکار دقیقا همینو میگه! 536 00:24:52,560 --> 00:24:54,810 ‫رهبری تو ذات توئه. 537 00:24:54,850 --> 00:24:56,600 ‫اینو که می‌دونی، درسته؟ 538 00:24:58,810 --> 00:25:02,230 ‫خدمت کردن تو ارتش در خانواده‌ی ما ‫برمی‌گرده به... 539 00:25:02,280 --> 00:25:07,570 ‫چه می‌دونم، زمانِ اعلامیه استقلال. 540 00:25:07,610 --> 00:25:11,240 ‫تنها خواسته‌ام این بود که وظیفه‌ام ‫رو انجام بدم، می‌دونی؟ 541 00:25:11,280 --> 00:25:15,120 ‫تاثیری از خودم به جا بذارم. 542 00:25:15,160 --> 00:25:18,290 ‫می‌دونی، نکته‌ی خنده‌دار اینجاست که حق با رانی بود. 543 00:25:18,330 --> 00:25:20,000 ‫اگه حقیقت رو بهم می‌گفتن، 544 00:25:20,040 --> 00:25:22,500 ‫که ما فقط حکم حواس‌پرتی رو داریم، 545 00:25:22,550 --> 00:25:23,840 ‫یعنی، اصلا اگه بهم می‌گفتن... 546 00:25:23,880 --> 00:25:27,880 ‫که مأموریت‌مون خودکشیه، ‫من... 547 00:25:27,930 --> 00:25:31,140 ‫بازم قبول می‌کردم. 548 00:25:31,180 --> 00:25:32,430 ‫چون حتی اگه کشورم بهم ایمان نداشته باشه... 549 00:25:32,470 --> 00:25:35,310 ‫من بهش ایمان دارم. 550 00:25:35,350 --> 00:25:37,600 ‫کاری که الان داری انجام میدی، 551 00:25:37,640 --> 00:25:40,480 ‫در آینده یه نسل کامل... 552 00:25:40,520 --> 00:25:42,980 ‫به خاطر یکی مثل تو ازش بهره می‌برن، 553 00:25:43,020 --> 00:25:44,320 ‫زن‌هایی که زمینه‌سازی کردن... 554 00:25:44,360 --> 00:25:47,860 ‫و ثابت کردن که لیاقتشونه اینجا باشن. 555 00:25:47,900 --> 00:25:50,320 ‫من خودم یکی رو می‌شناسم که دوست داره... 556 00:25:50,370 --> 00:25:53,700 ‫از یکی مثل تو تشکر کنه. 557 00:25:53,790 --> 00:25:55,290 ‫پرز، تو چته؟ 558 00:25:55,330 --> 00:25:57,790 ‫تو کسی از آینده رو نمی‌شناسی. 559 00:25:57,830 --> 00:25:58,580 ‫نه، منظورم این بود که... 560 00:25:58,620 --> 00:25:59,790 ‫فکر کنم وقتی برگشتیم، 561 00:25:59,830 --> 00:26:01,460 ‫بهتره ببریمت پیش دکتر ‫تا یه نگاهی به مغزت بندازه. 562 00:26:01,500 --> 00:26:02,710 ‫فکر کنم سقوط‌مون بدجور بهت آسیب زده. 563 00:26:02,790 --> 00:26:04,670 ‫- آره، منم همین فکر رو می‌کنم. ‫- اوهوم. 564 00:26:13,680 --> 00:26:15,720 ‫سیم تله. 565 00:26:19,520 --> 00:26:20,600 ‫این تنها جاده‌ایه که... 566 00:26:20,650 --> 00:26:23,940 ‫به ایستگاه رلۀ رادیویی ختم میشه. 567 00:26:23,980 --> 00:26:26,030 ‫خیلی‌خب، ایناک، رانی، اینو خنثی کنین. 568 00:26:26,070 --> 00:26:30,200 ‫پرز، بیلی، شما پخش بشین ‫و نگهبانی بدین. 569 00:26:30,240 --> 00:26:33,280 ‫ادیسون، صدام رو می‌شنوی؟ 570 00:26:35,910 --> 00:26:38,370 ‫خیلی‌خب، این دفعه بیشتر از همیشه ‫تو یه جهش بودم... 571 00:26:38,410 --> 00:26:40,290 ‫و هنوز ندیدمت. 572 00:26:40,330 --> 00:26:42,630 ‫اینجا هیچ اطلاعاتی ندارم، ‫و نگرانم که... 573 00:26:42,670 --> 00:26:44,630 ‫قراره تنها چیزی که واسه دیدن ‫یا گفتن... 574 00:26:44,670 --> 00:26:47,260 ‫یا انجام دادن نیاز دارم تا این آدما رو ‫برسونم خونه رو نداشته باشم. 575 00:26:47,300 --> 00:26:49,380 ‫لطفا، بهت نیاز دارم. 576 00:26:49,420 --> 00:26:53,550 ‫بچه‌ها، یه مین پیدا کردم. 577 00:26:53,600 --> 00:26:54,720 ‫کجا؟ 578 00:26:54,760 --> 00:26:56,060 ‫می‌بینیش؟ 579 00:26:56,100 --> 00:26:58,310 ‫نه. 580 00:26:58,350 --> 00:27:02,520 ‫روش وایسادم. 581 00:27:06,520 --> 00:27:09,320 ‫- دقیقا چی می‌بینی؟ ‫- من روی... 582 00:27:09,360 --> 00:27:11,780 ‫یه صفحه فشار وایسادم که ‫حدوداً پنهاش 60 سانته. 583 00:27:11,860 --> 00:27:13,990 ‫گمون کنم که مین عمیقاً زیرش چال شده باشه. 584 00:27:14,030 --> 00:27:16,160 ‫باشه، ما خنثی‌اش می‌کنم. 585 00:27:16,200 --> 00:27:18,370 ‫ستوان، اونا عملا خنثی کردن‌شون غیرممکنه. 586 00:27:18,410 --> 00:27:20,000 ‫عملا غیرممکن خود غیرممکن نیست. 587 00:27:20,040 --> 00:27:21,500 ‫نه، حالا که مسلح شده، 588 00:27:21,540 --> 00:27:23,420 ‫هرگونه تغییر وزن زیادی ‫باعث انفجارش میشه. 589 00:27:23,460 --> 00:27:24,960 ‫میشه جاشون رو عوض کنیم؟ 590 00:27:25,000 --> 00:27:26,170 ‫مثلا کوله‌های تو ماشین رو برداریم، 591 00:27:26,210 --> 00:27:28,630 ‫با خاک پرشون کنیم ‫و اونا رو بذاریم سر جای اون؟ 592 00:27:28,670 --> 00:27:30,550 ‫کوله‌ها حدوداً 45 کیلو بشن، 593 00:27:30,590 --> 00:27:31,930 ‫و بیلی 80 کیلو وزنشه؟ 594 00:27:31,970 --> 00:27:33,470 ‫مین چه جور تغییر وزنی‌ای رو تشخیص میده؟ 595 00:27:33,510 --> 00:27:36,100 ‫احتمالا یه چیزی حدود نُه تا ده کیلو تفاوت داشته باشه ‫منفجر میشه، 596 00:27:36,140 --> 00:27:37,060 ‫پس قطعا متوجه تفاوت وزنی... 597 00:27:37,100 --> 00:27:38,600 ‫35 کیلویی میشه. 598 00:27:40,060 --> 00:27:42,060 ‫- شما از اینجا برین. ‫- این حرف رو نزن. 599 00:27:42,100 --> 00:27:43,230 ‫فقط به ایستگاه رلۀ رادیویی برین. 600 00:27:43,270 --> 00:27:44,600 ‫خودتون رو نجات بدین. 601 00:27:44,650 --> 00:27:45,940 ‫شما همه‌تون خونه آدم‌هایی دارین ‫که منتظرتونن. 602 00:27:45,980 --> 00:27:50,570 ‫من هیچکس رو ندارم. 603 00:27:50,610 --> 00:27:54,910 ‫اون کسی که راجع‌بهش بهت گفتم، ‫همونی که دوستش داشتم و از دستش دادم، 604 00:27:54,950 --> 00:27:58,700 ‫اسمش ستوان تام میلر بود. ‫عین برادرم بود. 605 00:28:00,950 --> 00:28:04,000 ‫اونا فهمیدن. 606 00:28:04,040 --> 00:28:06,540 ‫والدینش... 607 00:28:06,580 --> 00:28:10,420 ‫بعد از مرگش والدینش دفتر خاطراتش ‫رو خوندن و... 608 00:28:10,460 --> 00:28:12,670 ‫منو لو دادن. 609 00:28:12,720 --> 00:28:14,510 ‫ولی پدرش یه ژنراله، 610 00:28:14,550 --> 00:28:17,600 ‫پس از ارتش ترخیص نشدم. 611 00:28:17,640 --> 00:28:20,470 ‫مایه‌ی خجالت‌شون می‌شدم، 612 00:28:20,520 --> 00:28:22,980 ‫بنابراین منو تبعید کردن اینجا پیش شما. 613 00:28:27,650 --> 00:28:30,110 ‫خب، اگه... 614 00:28:30,150 --> 00:28:33,950 ‫اگه اینجا آخر خطه، پس من... 615 00:28:33,990 --> 00:28:38,870 ‫نیاز داشتم یکی بدونه که ما مثل برادر خونی بودیم. 616 00:28:38,950 --> 00:28:42,330 ‫رفاقت‌مون خوب و پاک بود. 617 00:28:42,370 --> 00:28:45,330 ‫حالا شاید دوباره بتونم ببینمش. 618 00:28:45,370 --> 00:28:46,830 ‫نه، ما اینجا ولت نمی‌کنیم. 619 00:28:46,870 --> 00:28:48,080 ‫امکان نداره، بیلی. 620 00:28:48,130 --> 00:28:49,130 ‫ما از روی مین خارجت می‌کنیم. 621 00:28:49,170 --> 00:28:53,340 ‫ما کسی رو ول نمی‌کنیم. 622 00:28:53,380 --> 00:28:56,680 ‫دقیقا چطور قراره ولش نکنیم؟ 623 00:28:59,680 --> 00:29:02,470 ‫به همه‌مون نیاز داره. 624 00:29:02,520 --> 00:29:04,020 ‫چی؟ 625 00:29:04,060 --> 00:29:06,980 ‫من یه فکری دارم، ولی به همه‌مون نیاز داره. 626 00:29:07,020 --> 00:29:08,350 ‫خیلی‌خب، چیه؟ 627 00:29:08,400 --> 00:29:10,480 ‫بیلی روی یه صفحه‌ی فشار وایساده، درسته؟ 628 00:29:10,520 --> 00:29:12,780 ‫اگه ما بتونیم اون فشار رو ‫با کوله‌های پر از خاک جایگزین کنیم... 629 00:29:12,820 --> 00:29:14,240 ‫نه، نه، نه، نه. ‫همونطور که گفتم، 630 00:29:14,280 --> 00:29:16,490 ‫متوجه تفاوت وزنی 35 کیلویی میشه. 631 00:29:16,530 --> 00:29:18,780 ‫آره، ولی در صورتی متوجه میشه ‫که یه راست جایگزین‌شون کنیم. 632 00:29:18,820 --> 00:29:21,830 ‫ببینین، بیلی یه خرده وزنش از رانی بیشتره، درسته؟ 633 00:29:21,870 --> 00:29:24,450 ‫پس ما بیلی رو با رانی جایگزین می‌کنیم، 634 00:29:24,500 --> 00:29:27,000 ‫رانی رو با ایناک جایگزین می‌کنیم، ‫بعدش ایناک با من، 635 00:29:27,040 --> 00:29:28,040 ‫و بعد من رو با گریر، 636 00:29:28,080 --> 00:29:29,580 ‫- بعد... ‫- منو با کوله‌های خاک جایگزین می‌کنیم، 637 00:29:29,630 --> 00:29:31,000 ‫و به آرومی وزن روی صفحه‌ی فشار ‫رو پایین میاره... 638 00:29:31,040 --> 00:29:32,800 ‫و باعث انفجار مین نمیشه. 639 00:29:32,840 --> 00:29:34,170 ‫این باید جواب بده، درسته؟ 640 00:29:34,210 --> 00:29:35,090 ‫صبر کنین، صبر کنین، صبر کنین. ‫دست نگه دارین، دست نگه دارین، دست نگه دارین. 641 00:29:35,130 --> 00:29:36,670 ‫پس نقشه‌ات اینه که... 642 00:29:36,720 --> 00:29:39,760 ‫ما نوبتی روی مین وایسیم؟ 643 00:29:39,800 --> 00:29:41,720 ‫تو فکر بهتری داری؟ 644 00:29:44,270 --> 00:29:46,430 ‫نه. نه، ندارم. 645 00:29:46,480 --> 00:29:48,440 ‫مشتاقانه منتظرم که همراه با شما منفجر بشم. 646 00:29:48,480 --> 00:29:50,150 ‫عالیه. 647 00:29:50,190 --> 00:29:54,030 ‫بیاین کوله‌ها رو پر از خاک کنیم. 648 00:30:08,040 --> 00:30:09,830 ‫منو ببین. با سه شماره. 649 00:30:09,870 --> 00:30:13,090 ‫یک، دو، سه. 650 00:30:16,960 --> 00:30:19,180 ‫یک، دو، سه. 651 00:30:19,220 --> 00:30:21,840 ‫اوه! 652 00:30:24,100 --> 00:30:28,770 ‫یک، دو، سه. 653 00:30:28,810 --> 00:30:30,560 ‫- یک... ‫- آها. 654 00:30:30,600 --> 00:30:32,650 ‫دو، سه... 655 00:30:44,910 --> 00:30:47,910 ‫یک، دو، سه. 656 00:30:57,880 --> 00:31:00,970 ‫واقعا ازتون ممنونم. ‫نمی‌دونم چی بگم. 657 00:31:01,010 --> 00:31:02,260 ‫نیازی نیست چیزی بگی. 658 00:31:02,300 --> 00:31:03,510 ‫حالا گوش کن. 659 00:31:03,550 --> 00:31:04,800 ‫اگه یه وقت خواستی قدردانیت رو نشون بدی، 660 00:31:04,850 --> 00:31:06,100 ‫یه کمک مالی بزرگ به خیریه‌ی موردعلاقه‌ام... 661 00:31:06,140 --> 00:31:07,220 ‫کفایت می‌کنه. 662 00:31:07,270 --> 00:31:08,270 ‫که خودمم. 663 00:31:08,310 --> 00:31:10,230 ‫خیریه خودمم. 664 00:31:10,270 --> 00:31:13,100 ‫ایناک، به نظرت می‌تونی این سیم تله رو خنثی کنی؟ 665 00:31:13,150 --> 00:31:14,270 ‫آره. ‫راستش به خنثی کردنش نزدیک بودم... 666 00:31:14,310 --> 00:31:16,940 ‫که بعدش چیزی نمونده بود ‫نوبتی منفجر بشیم. 667 00:31:16,980 --> 00:31:19,190 ‫خنثی‌اش کن. با خودمون می‌بریمش. 668 00:31:19,240 --> 00:31:21,570 ‫بیاین راه بی‌افتیم. ‫به زودی هوا تاریک میشه. 669 00:31:21,610 --> 00:31:23,450 ‫کارتون خوب بود، تیم. 670 00:31:47,970 --> 00:31:49,180 ‫یه جای کار می‌لنگه. 671 00:31:49,220 --> 00:31:50,520 ‫آره، حس می‌کنم واسه... 672 00:31:50,560 --> 00:31:52,350 ‫یه آنتن ارتباطی زیاده‌روی باشه، نه؟ 673 00:31:52,390 --> 00:31:54,020 ‫راست میگه. 674 00:32:01,940 --> 00:32:05,030 ‫وای خدای من، این یه ایستگاه رلۀ رادیویی نیست. 675 00:32:05,070 --> 00:32:06,490 ‫مقر موشک‌اندازه. 676 00:32:06,530 --> 00:32:08,080 ‫ممکنه همونی باشه که هواپیمای ما رو زد. 677 00:32:08,160 --> 00:32:09,950 ‫ببین، تو نقشه ایستگاه رلۀ رادیویی نوشته شده. 678 00:32:09,990 --> 00:32:11,830 ‫واقعا بهتره تو یه نقشه مقر موشک‌انداز ‫رو درست ننویسی... 679 00:32:11,870 --> 00:32:14,080 ‫که مبادا به دست آدم‌های اشتباهی بی‌افته. 680 00:32:14,170 --> 00:32:15,750 ‫می‌دونین؟ ‫مثلا به دست ما؟ 681 00:32:15,790 --> 00:32:18,290 ‫خیلی‌خب بچه‌ها، این بده. 682 00:32:18,340 --> 00:32:19,840 ‫می‌دونی، شاید نباشه. 683 00:32:19,880 --> 00:32:22,210 ‫اوه پرز، از الکی خوشبین بودنت خسته شدم. 684 00:32:22,260 --> 00:32:23,760 ‫نه، نه، گوش کنین. 685 00:32:23,800 --> 00:32:25,010 ‫اگه این یه ایستگاه رلۀ رادیویی بود، 686 00:32:25,050 --> 00:32:26,010 ‫همه نگهبان‌ها روی سطح زمین بودن. 687 00:32:26,050 --> 00:32:27,850 ‫ولی اینجا یه مقر موشک‌اندازه. 688 00:32:27,890 --> 00:32:29,350 ‫یعنی همه‌شون 15 متر پایین ‫تو پناهگاه زیرزمینی‌شون هستن. 689 00:32:29,390 --> 00:32:31,100 ‫الان خیلی راحت‌تر می‌تونم خودم رو بهش برسونم. 690 00:32:31,180 --> 00:32:32,640 ‫اون دیش ماهوراه برای رادار استفاده میشه. 691 00:32:32,680 --> 00:32:34,600 ‫هواپیماها رو ردیابی می‌کنه ‫تا موشک‌ها بدونن کجا رو بزنن. 692 00:32:34,640 --> 00:32:35,940 ‫آره، ولی هنوزم می‌تونم بهش وصل بشم... 693 00:32:35,980 --> 00:32:38,060 ‫و یه پیغام کمک به ناوبر برسونم. 694 00:32:38,110 --> 00:32:41,860 ‫می‌دونم که به نظر دیوونگی میاد، ‫ولی این راحت‌تره. 695 00:32:44,070 --> 00:32:45,570 ‫خیلی‌خب بیلی، پرز رو تا دیش همراهی کن. 696 00:32:45,610 --> 00:32:49,580 ‫می‌تونی بهش وصل بشی، تماس بگیری ‫و بعد از اینجا می‌ریم. 697 00:32:56,750 --> 00:32:57,670 ‫بله، قربان. 698 00:32:57,710 --> 00:32:59,250 ‫پنج کیلومتر فاصله داریم، ‫می‌تونیم خودمون رو برسونیم. 699 00:32:59,290 --> 00:33:02,250 ‫نه. ‫من از شما ممنونم، قربان. 700 00:33:02,300 --> 00:33:03,840 ‫- جواب داد؟ ‫- خوب هم جواب داد. 701 00:33:03,880 --> 00:33:05,550 ‫قراره قبل از سحر یه هلی‌کوپتر بفرستن. 702 00:33:05,590 --> 00:33:07,550 ‫مختصاتش رو دارم. ‫پنج کیلومتری شرق اینجاست. 703 00:33:07,590 --> 00:33:09,390 ‫خدا رو شکر. 704 00:33:09,430 --> 00:33:10,810 ‫بیا از اینجا بریم. 705 00:33:10,850 --> 00:33:12,520 ‫باشه، خب هنوزم باید مراقب باشم. 706 00:33:12,560 --> 00:33:17,020 ‫نمی‌خوام متوجه بشن که بهشون وصل شدیم، ‫پس... 707 00:33:20,230 --> 00:33:22,020 ‫صبر کن، اتفاقی به ارتباط رادیویی‌شون متصل شدم. 708 00:33:22,070 --> 00:33:23,400 ‫خب، قطعش کن. 709 00:33:23,440 --> 00:33:26,030 ‫این بخشی از مأموریت نیست. 710 00:33:26,070 --> 00:33:27,950 ‫- وای، نه. ‫- چیه؟ 711 00:33:27,990 --> 00:33:29,280 ‫صدات رو شنیدن؟ 712 00:33:29,320 --> 00:33:30,740 ‫مختصات محل استخراج‌مون رو شنیدن؟ 713 00:33:30,780 --> 00:33:34,250 ‫نه، خیلی بدتره. 714 00:33:35,830 --> 00:33:37,040 ‫هی، جواب داد؟ 715 00:33:37,080 --> 00:33:38,580 ‫آره. 716 00:33:38,620 --> 00:33:40,080 ‫مختصات محل نجات رو گرفتیم. ‫پنج کیلومتری شرق اینجاست. 717 00:33:40,130 --> 00:33:43,840 ‫- خیلی‌خب عالیه، بیاین حرکت کنیم. ‫- من یه چیزی شنیدم. 718 00:33:43,880 --> 00:33:46,300 ‫من اتفاقی به مخابره‌ی روس‌ها متصل شدم. 719 00:33:46,340 --> 00:33:47,550 ‫باحال نیست؟ 720 00:33:47,590 --> 00:33:49,050 ‫تو راه برامون تعریف کن، رفیق. 721 00:33:49,090 --> 00:33:50,510 ‫نه، نه، متاسفم، نمی‌تونیم... ‫نمی‌تونیم بریم. 722 00:33:50,550 --> 00:33:53,350 ‫بعد از اینکه ما لاشه‌ی هواپیما رو ول کردیم... 723 00:33:53,390 --> 00:33:55,810 ‫و اونایی که اسیر کرده بودیم ‫گزارش نداده بودن، 724 00:33:55,850 --> 00:33:58,730 ‫اونا یه گروه سرباز دیگه فرستادن. 725 00:33:58,770 --> 00:34:00,440 ‫هواپیما رو پیدا کردن، 726 00:34:00,480 --> 00:34:02,520 ‫و فهمیدن که جعبه خالی بوده. 727 00:34:02,570 --> 00:34:04,400 ‫می‌دونن که ما واسه حواس‌پرتی بودیم. 728 00:34:04,440 --> 00:34:05,820 ‫الان هر هواپیمایی که سعی داشتیم ‫حواس‌شون رو ازش پرت کنیم... 729 00:34:05,860 --> 00:34:06,820 ‫ممکنه در خطر باشه. 730 00:34:06,860 --> 00:34:08,860 ‫در خطر قرار می‌گیره. 731 00:34:08,900 --> 00:34:11,200 ‫هواپیماها همین الانش تو حریم هوایی روسیه هستن. 732 00:34:11,280 --> 00:34:13,950 ‫فرمانده‌شون سه هدف جدید شناسایی کرده. 733 00:34:13,990 --> 00:34:15,080 ‫اگه ما کاری نکنیم ‫اونا... 734 00:34:15,120 --> 00:34:16,660 ‫سه هواپیمای دیگه رو منهدم می‌کنن. 735 00:34:22,500 --> 00:34:23,920 ‫باید اون هواپیماها رو نجات بدیم. 736 00:34:23,960 --> 00:34:25,800 ‫باشه، دقیقا چطور می‌خوایم این کارو کنیم؟ 737 00:34:25,840 --> 00:34:27,840 ‫چون ما دوتا کلاشینکف ‫و چندتا کلت داریم. 738 00:34:27,880 --> 00:34:30,180 ‫اونا یه پناهگاه زیرزمینی دارن ‫و خدا می‌دونه چند نفرن. 739 00:34:31,970 --> 00:34:34,600 ‫ما ماهواره‌شون رو از کار می‌ندازیم. ‫اون رادار اصلی‌شونه. 740 00:34:34,640 --> 00:34:36,140 ‫بدون اون برج مراقبتی ندارن. 741 00:34:36,180 --> 00:34:38,600 ‫اگه دیش رو از بین ببریم، ‫هواپیماها در امان می‌مونن. 742 00:34:38,640 --> 00:34:42,020 ‫دوباره میگم، دقیقا چطور این کارو کنیم؟ 743 00:34:42,060 --> 00:34:43,190 ‫هی، بیسیم‌چی. 744 00:34:43,230 --> 00:34:44,480 ‫ها؟ چیه؟ 745 00:34:44,520 --> 00:34:46,110 ‫یعنی، خبر خوب اینه که... 746 00:34:46,150 --> 00:34:47,940 ‫مجبور نیستیم کل دیش رو منفجر کنیم، 747 00:34:47,990 --> 00:34:51,320 ‫ولی باید جعبه کنترلی که الان بهش دسترسی پیدا کردیم ‫رو منفجر کنیم. 748 00:34:51,360 --> 00:34:52,950 ‫تله سیمی که ایناک از کار انداخت چطوره؟ 749 00:34:52,990 --> 00:34:54,780 ‫- با خودمون آوردیمش، درسته؟ ‫- آره. 750 00:34:54,830 --> 00:34:56,330 ‫ولی خب پرز، اون یه تله سیم هستش، 751 00:34:56,370 --> 00:34:58,120 ‫که یعنی نمی‌تونیم از راه دور منفجرش کنیم. 752 00:34:58,160 --> 00:34:59,460 ‫باید دستی این کارو کنیم، 753 00:34:59,500 --> 00:35:00,910 ‫که یعنی خیلی بهش نزدیک می‌شیم. 754 00:35:00,960 --> 00:35:02,750 ‫نه اگه با نیروی کافی بهش برخورد کنیم. 755 00:35:03,190 --> 00:35:05,490 ‫- چی؟ ‫- نه، نه، نه. 756 00:35:05,530 --> 00:35:06,900 ‫من... ‫می‌فهمی چی میگه؟ 757 00:35:06,950 --> 00:35:08,530 ‫نه، نمی‌فهمم. ‫چیه؟ 758 00:35:08,570 --> 00:35:10,070 ‫اون می‌خواد یه مین جلوی ماشین ببندیم... 759 00:35:10,120 --> 00:35:11,530 ‫و بعد با ماشین بکوبیمش به جعبه‌ی کنترل. 760 00:35:11,580 --> 00:35:12,660 ‫نه. 761 00:35:12,740 --> 00:35:13,620 ‫آره، و قبل از اینکه ماشین بهش اصابت کنه ‫من می‌پرم بیرون. 762 00:35:13,660 --> 00:35:14,912 ‫درکل نقشه اینه. 763 00:35:14,960 --> 00:35:16,660 ‫نه، نه، ما واسه رسیدن به محل استخراج ‫که پنج کیلوتر فاصله داره... 764 00:35:16,750 --> 00:35:17,870 ‫به ماشین نیاز داریم. 765 00:35:17,910 --> 00:35:19,250 ‫می‌تونیم پیاده خودمون رو برسونیم. 766 00:35:19,290 --> 00:35:20,580 ‫ظاهراً از وسط یه میدان مین. 767 00:35:20,630 --> 00:35:22,750 ‫آره، خب قبلا هم رو دست مین زدیم. 768 00:35:22,790 --> 00:35:24,050 ‫جدی داری میگی؟ 769 00:35:24,090 --> 00:35:25,340 ‫تو اصلا می‌دونی که آمار احتمال... 770 00:35:25,380 --> 00:35:26,550 ‫یه بار رد شدن از یه میدان مین چقدره؟ 771 00:35:26,590 --> 00:35:28,050 ‫می‌دونه. ‫بذار احتمالش رو بهت بگم. 772 00:35:35,700 --> 00:35:39,072 ‫هی. ما موفق می‌شیم. 773 00:35:39,136 --> 00:35:40,710 ‫آره، آخه می‌دونم مجیک تحت فشار زیادیه... 774 00:35:40,750 --> 00:35:42,420 ‫که تا یه تاریخ‌های به خصوصی ‫به اهداف به خصوصی دست پیدا کنه، 775 00:35:42,460 --> 00:35:43,590 ‫- و من... ‫- بیخیال. 776 00:35:43,630 --> 00:35:44,880 ‫ما گروه سفر در زمان هستیم. 777 00:35:44,920 --> 00:35:46,590 ‫وقتی اینو حلش کردی، 778 00:35:46,630 --> 00:35:48,550 ‫می‌تونی به گذشته برگردی... 779 00:35:48,590 --> 00:35:49,680 ‫و به خودت بگی که چطور انجامش دادی. 780 00:35:49,720 --> 00:35:52,140 ‫آره، ولی اگه واقعا جواب بده... 781 00:35:52,180 --> 00:35:56,230 ‫و باید به گذشته برگردی چی؟ 782 00:35:56,270 --> 00:35:57,230 ‫مأموریت‌مون همینه. 783 00:35:57,270 --> 00:35:58,770 ‫آره. 784 00:35:58,810 --> 00:36:01,150 ‫آره می‌دونم، ولی به نظر دیوونگی میاد، درسته؟ 785 00:36:01,190 --> 00:36:02,900 ‫که باید جونت رو به خطر بندازی. 786 00:36:02,940 --> 00:36:06,900 ‫مأموریت‌مون همینه، بن. 787 00:36:06,940 --> 00:36:10,160 ‫واسه همینم بهش خدمت در ارتش می‌گن. 788 00:36:10,200 --> 00:36:12,700 ‫ما زندگی‌مون رو وقف می‌کنیم ‫و آره، 789 00:36:12,740 --> 00:36:15,620 ‫بعضی وقت‌ها زندگی‌مون رو به خطر می‌ندازیم، 790 00:36:15,660 --> 00:36:18,710 ‫تا به یه چیز بزرگ‌تر خدمت کرده باشیم، 791 00:36:18,750 --> 00:36:24,250 ‫هدفی بزرگ‌تر از اون چیزی که ‫هر کدوم از ما بتونه تنهایی بهش دست پیدا کنه. 792 00:36:25,500 --> 00:36:28,090 ‫این شغل منه. 793 00:36:28,130 --> 00:36:29,840 ‫و انجام دادن شغلم خوشحالم می‌کنه. 794 00:36:29,880 --> 00:36:34,760 ‫می‌دونم، ولی اگه ما... 795 00:36:34,810 --> 00:36:37,140 ‫اگه از دستت بدم چی؟ 796 00:36:39,810 --> 00:36:43,440 ‫بعد میای پیدام می‌کنی. 797 00:36:47,030 --> 00:36:52,030 ‫هی، می‌خوای فردا شب شام بخوریم؟ 798 00:36:52,070 --> 00:36:53,780 ‫آم... 799 00:36:53,820 --> 00:36:55,450 ‫من یه رستوران چینی معرکه می‌شناسم. 800 00:36:55,490 --> 00:36:59,710 ‫آره. 801 00:36:59,750 --> 00:37:02,120 ‫دلم می‌خواد. 802 00:37:04,090 --> 00:37:05,380 ‫باشه. 803 00:37:05,800 --> 00:37:07,630 ‫هر بار یک و نیم کیلومتر. ‫به راهمون ادامه می‌دیم. 804 00:37:07,670 --> 00:37:08,670 ‫بیاین باهمدیگه بمونیم. 805 00:37:08,710 --> 00:37:10,930 ‫- می‌چسبیم به... ‫- نه. 806 00:37:10,970 --> 00:37:11,930 ‫اونجا جاییه که می‌خوای زندگی کنی؟ 807 00:37:11,970 --> 00:37:15,470 ‫می‌دونین... 808 00:37:17,010 --> 00:37:18,890 ‫- نامزدم... ‫- اوه، دوباره حرف نامزدش رو زد! 809 00:37:18,930 --> 00:37:20,060 ‫اوه، از دست این پسره! 810 00:37:20,100 --> 00:37:21,270 ‫من اصلا فکر نکنم که اون وجود داشته باشه. 811 00:37:21,310 --> 00:37:23,150 ‫- دلیلی که داره که من اینجام. ‫- اون واقعی نیست! 812 00:37:23,190 --> 00:37:26,980 ‫- الکی داری اینو از خودت در میاری... ‫- همه‌تون خفه شین! 813 00:37:27,020 --> 00:37:29,780 ‫مسئله خنده‌دار اینجاست که ما ‫اونقدر درگیر... 814 00:37:29,820 --> 00:37:31,400 ‫خلاص شدن از تنبیه بودیم... 815 00:37:31,490 --> 00:37:32,820 ‫که اصلا فراموش کردیم... 816 00:37:32,860 --> 00:37:34,870 ‫چرا از اول به نیروی هوایی محلق شدیم. 817 00:37:34,910 --> 00:37:36,410 ‫تا سوار جت‌های خفن بشیم. 818 00:37:36,490 --> 00:37:38,040 ‫نه، تا به آدم‌ها کمک کنیم. 819 00:37:38,080 --> 00:37:40,200 ‫اوه، تا به آدما کمک کنیم. ‫آره، معلومه. ببخشید. 820 00:37:41,540 --> 00:37:43,040 ‫تا به آدم‌ها کمک کنیم. 821 00:37:43,080 --> 00:37:44,710 ‫ما واسه یه مأموریت مهم التماس می‌کردیم. 822 00:37:44,750 --> 00:37:46,590 ‫بالاخره یکی نصیب‌مون شده. 823 00:37:46,630 --> 00:37:48,000 ‫باید جلوی اون موشک‌ها رو بگیریم... 824 00:37:48,050 --> 00:37:50,800 ‫که به سمت سه هواپیمای محموله‌بر شلیک نشن. 825 00:37:50,840 --> 00:37:52,550 ‫پرز یه فکری داره. 826 00:37:52,590 --> 00:37:53,680 ‫اگه کس دیگه‌ای فکر بهتری داره، 827 00:37:53,720 --> 00:37:55,510 ‫لطفا همین الان بگین. 828 00:37:59,850 --> 00:38:02,890 ‫خیلی‌خب، عالیه. ‫بیاین بریم. 829 00:38:31,590 --> 00:38:33,380 ‫نه ستوان، خودم از پسش برمیام. 830 00:38:33,420 --> 00:38:34,930 ‫آره، مطمئنم که از پسش برمیای. 831 00:38:34,970 --> 00:38:36,680 ‫ولی اگه اونجا اوضاع بی‌ریخت شد ‫به کمک نیاز پیدا می‌کنی. 832 00:38:36,720 --> 00:38:39,350 ‫روشنش کن. 833 00:38:50,730 --> 00:38:52,400 ‫اون صدای چیه؟ 834 00:38:52,440 --> 00:38:53,990 ‫از سنسور محیطی‌ای چیزی رد شدن؟ 835 00:38:54,030 --> 00:38:57,620 ‫نه، نه، اون یه هشداره. ‫می‌خوان یه موشک شلیک کنن. 836 00:39:01,450 --> 00:39:02,450 ‫دارن آماده‌ی شلیک شدن می‌شن. 837 00:39:02,490 --> 00:39:04,000 ‫تا جایی که می‌تونم دارم سریع میرم. 838 00:39:10,960 --> 00:39:13,260 ‫دیر کردیم. 839 00:39:13,300 --> 00:39:14,840 ‫نه، نکردیم. 840 00:39:14,880 --> 00:39:16,380 ‫اگه دیش رو نابود کنیم، ‫موشک هدایتش رو از دست میده. 841 00:39:16,430 --> 00:39:18,010 ‫آره، اگه موشک هدایتش رو از دست بده، 842 00:39:18,050 --> 00:39:20,140 ‫به دنبال گرما می‌گرده و دور می‌زنه... 843 00:39:20,180 --> 00:39:22,140 ‫تا گرم‌ترین چیزی که هست رو پیدا کنه... 844 00:39:22,180 --> 00:39:22,970 ‫که میشه خود دیش. 845 00:39:23,020 --> 00:39:24,220 ‫پس احتمالا بهتره... 846 00:39:24,270 --> 00:39:25,140 ‫زودتر از ماشین بپریم بیرون. 847 00:39:25,180 --> 00:39:26,390 ‫- آره. ‫- آره. 848 00:39:26,440 --> 00:39:29,980 ‫سه، دو، یک. 849 00:40:10,480 --> 00:40:11,480 ‫موفق شدیم! 850 00:40:13,940 --> 00:40:15,070 ‫همین الان قضیه‌ی خیانت رو بهم بگو. 851 00:40:15,110 --> 00:40:17,650 ‫عمراً بگم! 852 00:40:24,120 --> 00:40:27,660 ‫- اون سرسام‌آور بود. ‫- آره. 853 00:40:27,710 --> 00:40:28,910 ‫موفق شدیم. 854 00:40:28,960 --> 00:40:32,500 ‫آره، موفق شدیم. 855 00:40:32,540 --> 00:40:36,840 ‫فکر کنم تو الان ثابت کردی که می‌تونی ‫یه مأموریت رو رهبری کنی. 856 00:40:39,590 --> 00:40:42,680 ‫بیا بریم. ‫باید خودمون رو به محل استخراج برسونیم. 857 00:40:45,810 --> 00:40:48,390 ‫بن؟ 858 00:40:48,430 --> 00:40:50,520 ‫ایان. 859 00:40:50,560 --> 00:40:53,150 ‫بن! 860 00:40:53,190 --> 00:40:54,730 ‫تو زنده‌ای! 861 00:40:54,770 --> 00:40:57,190 ‫به زور. کجا بودی؟ 862 00:40:57,230 --> 00:40:59,990 ‫و چرا به خونه جهش نکردم؟ 863 00:41:00,030 --> 00:41:02,070 ‫چرا اینقدر قیافه‌ات فرق کرده؟ 864 00:41:04,580 --> 00:41:07,200 ‫چرا اینطوری داری بهم نگاه می‌کنی؟ 865 00:41:07,240 --> 00:41:10,540 ‫بن، سه سال گذشته. 866 00:41:11,960 --> 00:41:16,590 ‫تو سه ساله که گم شدی، 867 00:41:16,630 --> 00:41:20,090 ‫و بعد اونا پروژه‌ی جهش کوانتومی رو تعطیل کردن. 868 00:41:20,130 --> 00:41:23,140 ‫فکر کردیم تو مُردی. 869 00:41:23,180 --> 00:41:26,560 ‫همه‌چی عوض شده. 870 00:41:26,560 --> 00:41:32,560 !سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین .:: Bamabin.com ::. 871 00:41:32,560 --> 00:41:38,560 آدرس جدید سایت و اخبار و فیلم و سریال در ‫تلگرام و اینستاگرام: BamabinOfficial@ 872 00:41:38,560 --> 00:41:43,560