1 00:00:00,000 --> 00:00:07,040 !سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین .:: Bamabin.com ::. 2 00:00:08,633 --> 00:00:12,637 ‫زود باش، تا الان سه‌تا از گاوهام رو دزدیدن. 3 00:00:17,225 --> 00:00:18,768 ‫پروژه‌ی نشانه. 4 00:00:18,810 --> 00:00:21,438 ‫این پروژه‌ی شی‌های ناشناس پرنده‌ست. 5 00:00:27,193 --> 00:00:29,654 ‫یعنی فرود اومدن. 6 00:00:29,696 --> 00:00:31,030 ‫فرود اومدن؟ 7 00:00:31,072 --> 00:00:32,949 ‫تو فرود اومدنشون رو دیدی؟ 8 00:00:32,991 --> 00:00:37,120 ‫تو جنگل قایم می‌شن، کوتاه و سبز رنگ هستن. 9 00:00:37,203 --> 00:00:40,832 ‫ساکت بهت خیره می‌شن. 10 00:00:40,874 --> 00:00:43,793 ‫من دیگه جلوتر نمیرم. 11 00:00:46,546 --> 00:00:50,258 ‫خیلی‌خب، من یه نگاهی می‌ندازم. 12 00:01:07,650 --> 00:01:10,028 ‫ها؟ 13 00:01:10,069 --> 00:01:12,155 ‫اوه. 14 00:01:16,826 --> 00:01:17,994 ‫هی! 15 00:01:18,036 --> 00:01:19,370 ‫هی! 16 00:01:23,041 --> 00:01:26,544 ‫نوم؟ 17 00:01:26,586 --> 00:01:28,880 ‫- تو زنده‌ای؟ ‫- آره. 18 00:01:28,922 --> 00:01:30,882 ‫گفتن اگه براشون شیر و کلوچه بذاری، 19 00:01:30,924 --> 00:01:34,052 ‫دیگه کاری به گاوهات ندارن. 20 00:01:35,887 --> 00:01:38,014 ‫سلام. 21 00:01:38,056 --> 00:01:39,599 ‫درچه حالی؟ 22 00:01:39,641 --> 00:01:41,518 ‫من یه مأمور پروژه‌ی نشانه‌ام، 23 00:01:41,559 --> 00:01:43,353 ‫پس همه‌چی یه خرده... 24 00:01:43,394 --> 00:01:45,188 ‫- عجیبه. ‫- آره، عجیبه. 25 00:01:45,271 --> 00:01:46,898 ‫پروژه‌ی نشانه. 26 00:01:46,940 --> 00:01:49,108 ‫هنوز بشقاب پرنده‌ای ندیدی؟ 27 00:01:49,150 --> 00:01:51,402 ‫نوم‌های باغچه‌ای دیدم. 28 00:01:51,444 --> 00:01:53,196 ‫منو یاد هالووینی انداخت... 29 00:01:53,279 --> 00:01:55,281 ‫که تصمیم گرفتیم لباس... 30 00:01:57,951 --> 00:02:00,328 ‫ببخشید. 31 00:02:00,370 --> 00:02:05,541 ‫بن، می‌خوای راجع‌به اتفاقی که افتاد حرف بزنی؟ 32 00:02:05,583 --> 00:02:08,670 ‫تو با کس دیگه‌ای هستی، درسته؟ 33 00:02:08,711 --> 00:02:11,965 ‫آره. 34 00:02:12,006 --> 00:02:13,925 ‫چند وقته؟ 35 00:02:13,967 --> 00:02:15,927 ‫حدوداً هشت ماه. 36 00:02:15,969 --> 00:02:18,930 ‫هشت ماه؟ 37 00:02:18,972 --> 00:02:24,185 ‫عجب. ‫واسه من هیچ زمانی نگذشته. 38 00:02:24,227 --> 00:02:26,938 ‫می‌دونم. 39 00:02:26,980 --> 00:02:31,359 ‫ولی برای بقیه‌ی ما سه سال گذشته. 40 00:02:31,401 --> 00:02:33,611 ‫من هرچی که بخوای بدونی رو بهت میگم. 41 00:02:33,653 --> 00:02:37,448 ‫فقط بهم بگو که چی برات راحت‌تره. 42 00:02:37,490 --> 00:02:40,118 ‫شاید بهتره روی جهش تمرکز کنیم، 43 00:02:40,159 --> 00:02:43,204 ‫حداقل فعلا. 44 00:02:43,246 --> 00:02:46,874 ‫آره. 45 00:02:46,916 --> 00:02:48,251 ‫خیلی‌خب، همونطور که می‌دونی، 46 00:02:48,334 --> 00:02:52,463 ‫تو مأمور رابرت کوک از پروژه‌ی نشانه‌ هستی. 47 00:02:52,505 --> 00:02:55,174 ‫انگار تو یکی از بهترین مأمورهاشون هستی. 48 00:02:55,216 --> 00:02:57,176 ‫یعنی من بیشترین بیگانه‌ها رو پیدا کردم؟ 49 00:02:57,218 --> 00:02:59,804 ‫یعنی تو بیشترین پرونده‌ها رو بستی. 50 00:02:59,846 --> 00:03:01,639 ‫حداقل بعضی چیزها عوض نمی‌شن. 51 00:03:01,681 --> 00:03:03,182 ‫زیگی هنوزم نمی‌دونه چرا اینجایی. 52 00:03:03,224 --> 00:03:06,477 ‫خب، اینو پیدا کردم. 53 00:03:06,519 --> 00:03:08,146 ‫"به استارلایت در نیومکزیکو برو. 54 00:03:08,187 --> 00:03:10,148 ‫یه تماس گیرنده‌ی ناشناس ‫یه شی‌ء ناشناس پرنده رو گزارش کرده... 55 00:03:10,189 --> 00:03:12,650 ‫که باعث شده دوتا دختر از جاده منحرف بشن. 56 00:03:12,692 --> 00:03:17,238 ‫الان هر دو دختر تو بیمارستان هستن، ‫یکی‌شون تو کماست". 57 00:03:17,280 --> 00:03:21,993 ‫خیلی‌خب، استارلایت 480 کیلومتر فاصله داره. 58 00:03:22,035 --> 00:03:23,703 ‫به گمونم تو رانندگی می‌کنی. 59 00:03:28,374 --> 00:03:29,834 ‫پروژه‌ی نشانه؟ 60 00:03:29,876 --> 00:03:32,044 ‫اون مثل پروژه کتاب آبی بود... 61 00:03:32,086 --> 00:03:33,588 ‫- قبل از اینکه پروژه کتاب آبی بوجود بیاد. ‫- می‌دونم. 62 00:03:33,629 --> 00:03:35,298 ‫بن یه مأمور دولته که داره درمورد بشقاب پرنده‌ها تحقیق می‌کنه. 63 00:03:35,381 --> 00:03:37,300 ‫یعنی، این یکی از آرزوهامه. 64 00:03:37,383 --> 00:03:39,844 ‫فرضیه‌های ایان درمورد ای.تی دوباره شروع شد. 65 00:03:39,886 --> 00:03:42,972 ‫در جریان هستی که از لحاظ آماری قطعا... 66 00:03:43,014 --> 00:03:45,266 ‫موجودات زنده‌ی دیگه‌ای در این کائنات وجود دارن؟ 67 00:03:45,308 --> 00:03:47,310 ‫منم همچین باوری دارم. 68 00:03:47,393 --> 00:03:48,603 ‫ولی تو خیلی آدم منطقی‎‌ای هستی. 69 00:03:48,644 --> 00:03:50,521 ‫وقتی آدم جهش کردن رو با چشم ببینه ‫دیدگاهش نسبت به... 70 00:03:50,563 --> 00:03:51,981 ‫امکان‌های زندگی عوض میشه. 71 00:03:52,023 --> 00:03:53,024 ‫- هوم. ‫- بن و ادیسون... 72 00:03:53,065 --> 00:03:54,108 ‫در چه حالن؟ 73 00:03:54,150 --> 00:03:56,235 ‫دارن سر می‌کنن. 74 00:03:56,277 --> 00:04:00,239 ‫خیلی‌خب، منو در جریان بذار. 75 00:04:00,281 --> 00:04:02,200 ‫خیلی‌خب، اینو پیدا کردم. 76 00:04:02,241 --> 00:04:03,910 ‫کری بیکر، 17 ساله، 77 00:04:03,951 --> 00:04:06,871 ‫راننده‌ی یک تصادف. که یک ماشین درگیرش بوده 78 00:04:06,913 --> 00:04:08,831 ‫دوستش ملانی هانت رو صندلی شاگرد نشسته بوده ، 79 00:04:08,873 --> 00:04:10,958 ‫و انگار ملانی تو کما میره... 80 00:04:11,000 --> 00:04:12,251 ‫و در نهایت می‌‌میره. 81 00:04:12,293 --> 00:04:14,170 ‫و کری به جرم قتل غیر عمد افتاده زندان. 82 00:04:31,938 --> 00:04:34,899 ‫از وقتی که جهش کردن رو شروع کردم ‫این اولین سفر جاده‌ایم هستش. 83 00:04:34,941 --> 00:04:37,693 ‫- ماشین باحالیه. ‫- آره خدایی، مگه نه؟ 84 00:04:41,113 --> 00:04:42,240 ‫تیم چطوره؟ 85 00:04:42,281 --> 00:04:45,493 ‫خوبن، عالی‌ان. 86 00:04:45,535 --> 00:04:47,745 ‫دوباره دور هم جمع شدن. 87 00:04:49,789 --> 00:04:51,832 ‫الان همه‌ رو یادم میاد. 88 00:04:51,874 --> 00:04:53,209 ‫واقعا؟ 89 00:04:53,251 --> 00:04:58,089 ‫آره، آره، تقریبا همه‌چی یادم اومده. 90 00:05:05,263 --> 00:05:07,765 ‫[بیمارستان سنت سباستین] 91 00:05:08,766 --> 00:05:10,101 ‫کری، مطمئنی که بهتر نیست... 92 00:05:10,142 --> 00:05:11,644 ‫منتظر والدینت بمونیم؟ 93 00:05:11,686 --> 00:05:13,771 ‫اوه، فقط من و پدربزرگم هستیم. 94 00:05:13,813 --> 00:05:15,398 ‫و مطمئن هیچ علاقه‌ای نداره... 95 00:05:15,481 --> 00:05:16,899 ‫که دوباره اینو بشنوه. 96 00:05:16,941 --> 00:05:19,860 ‫باشه. خب... 97 00:05:19,902 --> 00:05:23,114 ‫میشه اتفاقی که افتاد رو برام تعریف کنی؟ 98 00:05:23,155 --> 00:05:27,034 ‫تازه از نیمه‌شب گذشته بود ‫و ما تو جاده‌ی ایالتی 120 بودیم. 99 00:05:27,076 --> 00:05:29,495 ‫تو و دوستت ملانی هانت؟ 100 00:05:29,537 --> 00:05:31,956 ‫دوست صمیمی‌ام، آره. 101 00:05:31,998 --> 00:05:34,959 ‫بگذریم، داشتیم برمی‌گشتیم شهر. 102 00:05:35,001 --> 00:05:39,630 ‫اولین اتفاقی که افتاد رادیو بود... 103 00:05:39,672 --> 00:05:41,966 ‫یه صدایی از خودش در آورد. 104 00:05:42,008 --> 00:05:44,510 ‫خنده‌مون انداخت، ولی وقتی ملانتی ‫کانال رو عوض کرد، 105 00:05:44,552 --> 00:05:46,012 ‫رو همه‌ی کانال‌ها همین صدا بود. 106 00:05:46,053 --> 00:05:47,138 ‫وای، خدای من. 107 00:05:47,179 --> 00:05:48,639 ‫اوه، آه! 108 00:05:48,681 --> 00:05:50,766 ‫ممکنه یه جور اختلال باشه. 109 00:05:50,808 --> 00:05:54,437 ‫و بعدش... 110 00:05:54,520 --> 00:05:56,814 ‫آسمون روشن شد. 111 00:05:56,856 --> 00:06:00,109 ‫- اون چیه؟ ‫- چیه؟ 112 00:06:00,151 --> 00:06:02,570 ‫یادمه فکر می‌کردم که یه جورایی قشنگ بود. 113 00:06:02,611 --> 00:06:04,864 ‫وای خدای من، وای خدای من! ‫وای، خدای من. 114 00:06:04,905 --> 00:06:09,076 ‫رفت؟ 115 00:06:09,118 --> 00:06:11,829 ‫کجاست؟ 116 00:06:11,871 --> 00:06:14,874 ‫و بعد یهو صدایی مثل گردباد اومد. 117 00:06:14,915 --> 00:06:18,002 ‫- برو، برو! ‫- منم گاز ماشین رو گرفتم. 118 00:06:19,670 --> 00:06:22,256 ‫داری عالی توضیح میدی. 119 00:06:22,298 --> 00:06:26,343 ‫خب، وقتی که فهمیدم احتمالا یه گردباده، 120 00:06:26,385 --> 00:06:28,471 ‫سعی کردم سرعت برم که بهمون نرسه. 121 00:06:28,554 --> 00:06:31,015 ‫ولی بعد می‌دونستم که این یه توفان نیست. 122 00:06:36,812 --> 00:06:38,397 ‫بعد از اینکه خوردیم به درخت، 123 00:06:38,439 --> 00:06:41,692 ‫سفینه، یا حالا هرچی که بود ‫تو هوا شناور بود، 124 00:06:41,734 --> 00:06:43,861 ‫ما هم از ماشین پیاده شدیم تا فرار کنیم، 125 00:06:43,903 --> 00:06:45,446 ‫ولی من به خاطر دستم کُند بودم، 126 00:06:45,488 --> 00:06:48,616 ‫منم به ملانی گفتم که فرار کنه. 127 00:06:48,657 --> 00:06:50,743 ‫من حدوداً 45 متری جلو رفتم ‫و بعد... 128 00:06:50,785 --> 00:06:52,703 ‫تو تنگ‌دره‌ای افتادم که تا صبح اونجا قایم شدم. 129 00:06:52,745 --> 00:06:54,538 ‫نمی‌دونم چه اتفاقی واسه ملانی افتاد... 130 00:06:54,580 --> 00:06:56,123 ‫یا چرا تو کما رفته. 131 00:06:56,165 --> 00:06:57,666 ‫اصلا با عقل جور در نمیاد. 132 00:06:57,708 --> 00:07:00,085 ‫منم چیزهایی دیدم... 133 00:07:00,127 --> 00:07:03,297 ‫که توضیح‌شون سخته ‫و باور کردن‌شون سخت‌تره. 134 00:07:07,134 --> 00:07:09,178 ‫- تو کی هستی؟ ‫- کلانتر، سلام. 135 00:07:09,220 --> 00:07:11,972 ‫من مأمور رابرت کوک از پروژه‌ی نشانه‌ هستم. 136 00:07:12,014 --> 00:07:15,476 ‫شکارچی‌های بیگانه‌ها. 137 00:07:15,559 --> 00:07:18,896 ‫بازرس‌های شی‌ءهای ناشناس پرنده. ‫و عذرخواهی می‌کنم. 138 00:07:18,938 --> 00:07:21,565 ‫من از کری پرسیدم که می‌خواد ‫منتظر پدربزرگش بمونه یا نه. 139 00:07:21,607 --> 00:07:22,900 ‫اون ترجیح داد که بدون اون حرف بزنه. 140 00:07:22,942 --> 00:07:25,027 ‫- واقعا؟ ‫- ملانی چطوره؟ 141 00:07:25,069 --> 00:07:27,238 ‫- می‌خوام ببینمش. ‫- کری، ما در این مورد حرف زدیم. 142 00:07:27,279 --> 00:07:28,739 ‫به هوش اومده؟ 143 00:07:28,781 --> 00:07:30,741 ‫لطفا، اگه بتونه صدام رو بشنوه. 144 00:07:30,783 --> 00:07:32,576 ‫چه خوشت بیاد چه نیاد، ‫این یه پرونده‌ی جنایی هستش. 145 00:07:32,618 --> 00:07:35,120 ‫اونوقت من جنایتکارم؟ 146 00:07:35,162 --> 00:07:37,456 ‫فهمیدم. 147 00:07:37,498 --> 00:07:39,375 ‫مأمور کوک، میشه بیاین؟ 148 00:07:50,261 --> 00:07:53,430 ‫به محل تصادف رفتین؟ 149 00:07:53,472 --> 00:07:54,848 ‫رفتم. 150 00:07:54,890 --> 00:07:57,935 ‫چیزی دیدین که با توصیفات کری ‫مطابقت داشته باشه؟ 151 00:07:57,977 --> 00:07:59,436 ‫ندیدم. 152 00:07:59,478 --> 00:08:03,065 ‫- مطمئنین؟ ‫- نه. 153 00:08:03,107 --> 00:08:06,735 ‫چون کارم رو بلد نیستم ‫مطمئن نیستم. 154 00:08:06,777 --> 00:08:10,281 ‫می‌خوای بدونی که موجود مریخی‌ای پیدا کردم یا نه، مأمور کوک؟ 155 00:08:10,322 --> 00:08:12,783 ‫نه، من ملانی هانت رو... 156 00:08:12,825 --> 00:08:15,035 ‫بی‌هوش تو یه ماشین پیدا کردم، 157 00:08:15,077 --> 00:08:17,955 ‫نه توی جنگل که کری ادعا می‌کنه. 158 00:08:17,997 --> 00:08:21,667 ‫یه بطری ویسکی رو صندلی عقب ماشین بود... 159 00:08:21,709 --> 00:08:23,961 ‫و یه لیست رفتار بد از اون ‫که به اندازه‌ی دستت بلنده. 160 00:08:24,003 --> 00:08:27,464 ‫دانش‌آموز افتخاری، ‫شاگرد اول کلاسش، 161 00:08:27,506 --> 00:08:29,425 ‫کری دیگه همچین آدمی نیست. 162 00:08:29,466 --> 00:08:33,971 ‫نوه‌ی من یک سال تمامه که اینطوریه... 163 00:08:34,013 --> 00:08:36,890 ‫منم پشت سرش دارم گندهاش رو جمع می‌کنم. 164 00:08:36,932 --> 00:08:38,475 ‫کری نوه‌ی توئه؟ 165 00:08:38,517 --> 00:08:39,977 ‫تنها نوه‌ام هستش. 166 00:08:40,019 --> 00:08:43,230 ‫اون یک سال پیش مادرش رو ‫به خاطر سرطان از دست داد، 167 00:08:43,272 --> 00:08:44,648 ‫از اون موقع دیگه مثل قبل نبوده. 168 00:08:44,690 --> 00:08:46,317 ‫متوجه شدی که نگفت "ما از دستش دادیم". 169 00:08:46,358 --> 00:08:48,652 ‫مردهای نسل اون اصلا... 170 00:08:48,694 --> 00:08:50,821 ‫احساساتشون رو بیان نمی‌کردن، ‫و آمادگی... 171 00:08:50,863 --> 00:08:52,823 ‫رویارویی با یه دختر نوجوون سوگوار رو نداشتن. 172 00:08:52,865 --> 00:08:54,992 ‫خیلی متاسفم، کلانتر. 173 00:08:55,034 --> 00:08:58,287 ‫هیچ والدینی نباید بچه‌اش رو دفن کنه. 174 00:08:58,329 --> 00:08:59,580 ‫چرا کری بازداشت نشده؟ 175 00:08:59,663 --> 00:09:01,081 ‫اون راسل هانته. 176 00:09:01,123 --> 00:09:03,000 ‫اون پدر دختریه که تو کما رفته. 177 00:09:03,042 --> 00:09:04,793 ‫- اون مالک نصف شهره. ‫- اون هنوز از بیمارستان... 178 00:09:04,835 --> 00:09:06,295 ‫مرخص نشده. 179 00:09:06,337 --> 00:09:07,796 ‫ببین، اون متهم شده، 180 00:09:07,838 --> 00:09:10,007 ‫و من مطمئن می‌شم که تو دادگاه هم حاضر بشه. 181 00:09:10,049 --> 00:09:11,508 ‫نیازی نیست تو یه سلول بازداشت بشه. 182 00:09:11,550 --> 00:09:14,803 ‫اوه، جای اون تو سلول بازداشتگاهه. 183 00:09:14,845 --> 00:09:17,848 ‫می‌خوام تا آخر امروز بازداشت بشه. 184 00:09:21,101 --> 00:09:23,187 ‫- چه مرد خوبی. ‫- آره. 185 00:09:23,228 --> 00:09:25,564 ‫هرچی می‌خوای بگو، ولی قانون طرف اونه. 186 00:09:25,606 --> 00:09:28,359 ‫امیدوارم که یه چیزی پیدا کنی، مأمور کوک، 187 00:09:28,400 --> 00:09:33,739 ‫وگرنه، قراره آخرین عضو خانواده‌ای که برام مونده ‫رو هم از دست بدم. 188 00:09:33,781 --> 00:09:36,700 ‫پس من فقط باید ثابت کنم که ‫آدم فضایی‌ها واقعی‌ان. 189 00:10:06,146 --> 00:10:07,731 ‫چی می‌تونم برات بیارم؟ 190 00:10:07,773 --> 00:10:09,858 ‫- قهوه لطفا. ‫- غذایی نمی‌خوای؟ 191 00:10:09,900 --> 00:10:13,362 ‫فقط قهوه. 192 00:10:13,403 --> 00:10:18,242 ‫داری با کلانتر میری؟ 193 00:10:18,283 --> 00:10:19,451 ‫به علاوه‌ی کار کردن در اینجا، 194 00:10:19,493 --> 00:10:21,578 ‫تو هتل هم کمک میدم. 195 00:10:21,620 --> 00:10:23,956 ‫دیدمت که اتاق گرفتی. ‫حتما شغل باحالی داری، 196 00:10:23,997 --> 00:10:27,042 ‫که سراسر کشور سفر می‌کنی ‫و چیزهای ناشناخته رو پیگیری می‌کنی. 197 00:10:27,084 --> 00:10:29,253 ‫این دفعه استرس‌زاست. 198 00:10:29,294 --> 00:10:30,629 ‫اوه، شنیدم. 199 00:10:30,671 --> 00:10:32,297 ‫کریِ بیچاره. 200 00:10:32,339 --> 00:10:34,883 ‫واقعا ممکنه بی‌افته زندان؟ 201 00:10:34,925 --> 00:10:39,638 ‫تو حرفش رو باور می‌کنی، ‫کری رو میگم؟ 202 00:10:39,680 --> 00:10:41,306 ‫خب، من... 203 00:10:41,348 --> 00:10:43,141 ‫داستانش رو نشنیدم. 204 00:10:43,183 --> 00:10:44,893 ‫ولی آره، باور می‌کنم. 205 00:10:44,935 --> 00:10:46,645 ‫ولی خب، دوست‌هام فکر می‌کنن ‫من دیوونه‌ام... 206 00:10:46,687 --> 00:10:49,857 ‫چون من به همه‌جور چیزهای غیرممکن باور دارم. 207 00:10:49,898 --> 00:10:51,567 ‫ولی این واقعا عقل سلیم هستش. 208 00:10:51,608 --> 00:10:54,778 ‫یعنی تصورش رو بکن که یکی ‫از دهه‌ی 1850 بیاد اینجا... 209 00:10:54,820 --> 00:10:56,864 ‫و تو سعی کنی درمورد هواپیماها، 210 00:10:56,905 --> 00:10:59,658 ‫یا بمب اتمی، یا یویو بهش توضیح بدی... 211 00:10:59,700 --> 00:11:01,994 ‫- یویو؟ ‫- تو سعی کن یویو رو... 212 00:11:02,035 --> 00:11:03,912 ‫به یکی که نمی‌دونه چیه ‫توضیح بدی. 213 00:11:03,954 --> 00:11:06,665 ‫نیروی گریز از مرکز، ‫تکانه زاویه‌ای. 214 00:11:06,707 --> 00:11:08,792 ‫یعنی، این صد سال پیش... 215 00:11:08,834 --> 00:11:11,044 ‫جادوگری تلقی می‌شد. 216 00:11:11,086 --> 00:11:13,589 ‫- سلام، هانا. ‫- سلام، کلانتر. 217 00:11:13,630 --> 00:11:15,632 ‫آماده‌ای بریم سر محل تصادف، آقای کوک؟ 218 00:11:15,674 --> 00:11:19,511 ‫- بله، آماده‌ام. ‫- اوه نه، مهمون مایی. 219 00:11:19,553 --> 00:11:23,223 ‫- اوه، خب ممنونم. ‫- اوهوم. 220 00:11:29,187 --> 00:11:30,439 ‫چند وقته که کلانتری؟ 221 00:11:30,480 --> 00:11:32,190 ‫از وقتی که پدرم فوت شد. 222 00:11:32,232 --> 00:11:34,693 ‫اون قبل از من کلانتر بود. 223 00:11:34,735 --> 00:11:38,822 ‫تو خانواده‌تون چندتا کلانتر داشتین؟ 224 00:11:38,864 --> 00:11:41,533 ‫من علاقه‌ای به رفیق شدن با کسی ندارم، مأمور کوک. 225 00:11:41,575 --> 00:11:44,161 ‫من یه زن داشتم که عشق زندگیم بود، 226 00:11:44,202 --> 00:11:47,289 ‫یه دختر داشتم که قلب و روحم بود. 227 00:11:47,331 --> 00:11:49,416 ‫حالا نوه‌ای دارم که نیاز به کمک داره. 228 00:11:49,458 --> 00:11:51,752 ‫تنها چیزی که باید بدونم اینه که ‫چیزی می‌بینی یا نه. 229 00:11:51,835 --> 00:11:54,755 ‫چقدر وقت واسه تحقیق کردن دارم؟ 230 00:11:54,838 --> 00:11:56,423 ‫امروز سه‌شنبه‌ست. 231 00:11:56,465 --> 00:12:00,552 ‫قاضی روز جمعه میاد، ‫و محاکمه توسط خود قاضی انجام می‌گیره. 232 00:12:00,594 --> 00:12:03,472 ‫پس کمتر از 72 ساعت وقت داریم تا... 233 00:12:03,513 --> 00:12:04,890 ‫اون کار داره ما رو تعقیب می‌کنه؟ 234 00:12:04,931 --> 00:12:08,310 ‫- حدوداً 20 دقیقه‌ست که داره تعقیب‌مون می‌کنه. ‫- می‌دونی کی هستن؟ 235 00:12:08,352 --> 00:12:10,354 ‫حدس می‌زنم واسه هانت کار می‌کنن. 236 00:12:10,395 --> 00:12:12,481 ‫اون فکر می‌کنه تو می‌خوای ‫یه حرفی از خودت در بیاری، 237 00:12:12,522 --> 00:12:13,732 ‫راه گریزی پیدا کنی... 238 00:12:13,774 --> 00:12:16,651 ‫که من و کری بتونیم ازش قسر در بریم، 239 00:12:16,693 --> 00:12:22,324 ‫که توهینی به تک تک ماست. 240 00:12:29,498 --> 00:12:30,582 ‫چه اتفاقی داره می‌افته؟ 241 00:12:30,624 --> 00:12:32,959 ‫تا حالا بازی شجاعت نکردی؟ 242 00:12:33,001 --> 00:12:34,044 ‫از دبیرستان به بعد بازی نکردم، 243 00:12:34,086 --> 00:12:35,754 ‫و اون موقع با چرخ دستی بازی می‌کردیم. 244 00:12:40,717 --> 00:12:44,888 ‫فقط یه جور میشه با یه قلدر روبه‌رو شد ‫اونم اینه که مستقیم بری تو صورتش. 245 00:13:05,909 --> 00:13:08,120 ‫حالا می‌تونی بدون مزاحم تحقیقت رو بکنی. 246 00:13:08,161 --> 00:13:10,622 ‫یا تو دیوونه‌ای ‫یا حاضری هرکاری بکنی... 247 00:13:10,664 --> 00:13:12,124 ‫تا بفهمی که واقعا چه اتفاقی افتاده. 248 00:13:12,165 --> 00:13:17,379 ‫تو عادت داری مسائل مشخص رو بگی، مگه نه؟ 249 00:13:17,420 --> 00:13:19,256 ‫تو همون تماس گیرنده‌ی ناشناسی. 250 00:13:19,297 --> 00:13:20,966 ‫تو بودی که به پروژه‌ی نشانه زنگ زدی. 251 00:13:21,007 --> 00:13:25,804 ‫انگار واقعا بازرسی تو وجودت هست. 252 00:13:27,013 --> 00:13:30,308 ‫همه‌ی اینا به نظرن با داستان کری مطابقت دارن. 253 00:13:30,350 --> 00:13:31,977 ‫این جاده مستقیمه، 254 00:13:32,018 --> 00:13:35,147 ‫پس به نظر جایی نمیاد که کنترلش رو از دست بده. 255 00:13:35,188 --> 00:13:37,232 ‫همینطوره. 256 00:13:37,274 --> 00:13:39,192 ‫ولی مشکل اینجاست، 257 00:13:39,234 --> 00:13:42,654 ‫اون جای پاهای من واسه موقعی هستش ‫که رسیدم سر صحنه. 258 00:13:42,696 --> 00:13:47,200 ‫و اونا جای پاهای کری هستن، ‫پس ملانی اصلا از ماشین پیاده نشده. 259 00:13:47,242 --> 00:13:49,703 ‫خب ما یه مقدار تحقیق کردیم، ‫کاشف به عمل اومد... 260 00:13:49,744 --> 00:13:52,080 ‫اون مردهایی که کلانتر از جاده منحرف کرد ‫آدم‌های هانت بودن. 261 00:13:52,122 --> 00:13:54,374 ‫تا الان که اوضاع به نفع کری ‫به نظر نمیرسه. 262 00:13:54,416 --> 00:13:55,625 ‫خیلی‌خب، تو اینجا رو بگرد. 263 00:13:55,667 --> 00:13:57,586 ‫من ردش رو دنبال می‌کنم. 264 00:13:57,627 --> 00:14:02,257 ‫شاید کری گیج و شوکه شده؟ 265 00:14:02,299 --> 00:14:05,677 ‫- یا مست بوده. ‫- اون بطری ویسکی کجاست؟ 266 00:14:05,719 --> 00:14:08,096 ‫تو ماشینم زیر صندلی قایمش کردم. 267 00:14:08,138 --> 00:14:10,849 ‫نگران نباش. ‫به عنوان مدرک ثبتش می‌کنم، 268 00:14:10,891 --> 00:14:14,436 ‫ولی برای این کار 24 ساعت وقت دارم ‫و... 269 00:14:14,477 --> 00:14:16,271 ‫وقتی خبر بطری نوشیدنی پخش بشه، 270 00:14:16,313 --> 00:14:19,065 ‫هر امیدی به اینکه مردم ممکنه حرف کری رو باور کنن ‫از بین میره. 271 00:14:19,107 --> 00:14:20,859 ‫اصلا سر در نمیارم. 272 00:14:20,901 --> 00:14:24,487 ‫اون از بچگی حتی درمورد مسواک زدن هم دروغ نگفته. 273 00:14:24,529 --> 00:14:27,866 ‫- بن! ‫- بذار بازم اطراف رو بررسی کنم. 274 00:14:27,908 --> 00:14:29,868 ‫خیلی‌خب. 275 00:14:34,497 --> 00:14:36,625 ‫یه رد پای ناقص پیدا کردم. 276 00:14:36,666 --> 00:14:39,711 ‫- ممکنه... ‫- کلانتر، اینو ببین. 277 00:14:39,753 --> 00:14:41,922 ‫این هم داره به سمت ماشین میاد. 278 00:14:42,005 --> 00:14:43,798 ‫و رد پای بزرگیه که بخواد ‫رد پای یکی از دخترها باشه. 279 00:14:43,840 --> 00:14:45,634 ‫خب، ما اینجا شکارچی نداریم. 280 00:14:45,675 --> 00:14:48,553 ‫و نمی‌فهمم چرا باید کسی بخواد ‫به خودش زحمت بده... 281 00:14:48,595 --> 00:14:50,013 ‫که تمام رد پاهاش رو پاک کنه. 282 00:14:50,055 --> 00:14:52,015 ‫اون درست میگه. ‫رد پای دیگه‌ای نیست. 283 00:14:52,057 --> 00:14:54,100 ‫اینجا یه اتفاقی افتاده، کلانتر. 284 00:14:54,142 --> 00:14:59,189 ‫انگار قضیه بیشتر از ایناست. 285 00:15:03,777 --> 00:15:07,447 ‫ببین، بن. ‫واقعا باید باهات حرف بزنم. 286 00:15:07,489 --> 00:15:09,449 ‫ادیسون، چیه؟ 287 00:15:09,491 --> 00:15:11,534 ‫خیلی‌خب، خوشت نمیاد اینو بشنوی، 288 00:15:11,576 --> 00:15:14,621 ‫ولی ممکنه که کری داره دروغ میگه. 289 00:15:14,663 --> 00:15:16,039 ‫- نه. ‫- از قصد که نه. 290 00:15:16,081 --> 00:15:18,416 ‫- رد پا چی؟ ‫- ولی... 291 00:15:18,458 --> 00:15:19,959 ‫ما چیزِ دیگه‌ای پیدا نکردیم. 292 00:15:20,043 --> 00:15:24,047 ‫ببین، کل حرفم اینه که اون سختی زیادی کشیده، 293 00:15:24,089 --> 00:15:28,802 ‫و همچین غمی به شیوه‌های مختلفی ‫روی آدم‌ها تاثیر می‌ذاره. 294 00:15:30,679 --> 00:15:33,473 ‫نمیگم که متوجه حرفت نمیشم. 295 00:15:33,515 --> 00:15:36,101 ‫و نمیگم که حرفت نکته‌ی خوبی نیست. 296 00:15:36,142 --> 00:15:39,854 ‫- ممنون. ‫- فقط دارم میگم که اشتباه می‌کنی. 297 00:15:39,896 --> 00:15:43,691 ‫"همانطور که او شنا می‌کرد تا راه خود را پیدا کند. 298 00:15:43,733 --> 00:15:45,777 ‫گمان می‌کنم که با غرق شدن از اشک‌های خودم... 299 00:15:45,819 --> 00:15:47,987 ‫اکنون باید به خاطرش مجازات شوم. 300 00:15:48,071 --> 00:15:53,701 ‫مطمئناً این یک چیز عجیب و غریب خواهد بود". 301 00:15:53,743 --> 00:15:55,912 ‫این کتاب موردعلاقه‌ی اونه. 302 00:15:55,954 --> 00:15:59,290 ‫فکر کردم شاید اگه صدام رو بشنوه... 303 00:15:59,332 --> 00:16:01,167 ‫کری، تو نباید اینجا باشی. 304 00:16:01,209 --> 00:16:02,627 ‫اگه پدر ملانی ببینتت... 305 00:16:02,669 --> 00:16:05,338 ‫این همش تقصیر منه. 306 00:16:05,380 --> 00:16:07,424 ‫مهم نیست که چه اتفاقی افتاد. 307 00:16:07,465 --> 00:16:09,008 ‫مهم نیست که کسی حرفم رو باور نمی‌کنه. 308 00:16:09,092 --> 00:16:12,429 ‫تنها مسئله‌ی مهم اینه که ‫من حالم خوبه و اون خوب نیست. 309 00:16:12,470 --> 00:16:15,974 ‫شاید اگه فرمون رو کج نمی‌کردم ‫که به اون چیزه برخورد نکنم یا... 310 00:16:16,015 --> 00:16:17,684 ‫یا اگه من و ملانی پیش همدیگه می‌موندیم... 311 00:16:17,725 --> 00:16:20,270 ‫کری، این تقصیر تو نیست. 312 00:16:20,311 --> 00:16:22,981 ‫یعنی، خودت گفتی که بعد از چپ کردنتون ‫ملانی هوشیار بود. 313 00:16:23,022 --> 00:16:24,774 ‫هر دوتون داشتین تو جنگل فرار می‌کردین، درسته؟ 314 00:16:24,816 --> 00:16:28,862 ‫به جون مادرم قسم. 315 00:16:28,903 --> 00:16:30,655 ‫پس بیا بفهمیم که واقعا چه کسی مسئوله. 316 00:16:30,697 --> 00:16:32,866 ‫این کاریه که می‌تونیم برای ملانی انجام بدیم. 317 00:16:32,907 --> 00:16:35,285 ‫حالا، من به محل تصادف رفتم... 318 00:16:35,326 --> 00:16:39,455 ‫و مدرکی پیدا کردم که یه نفر دیگه ‫هم اونجا بوده. 319 00:16:39,497 --> 00:16:41,416 ‫بن؟ 320 00:16:41,457 --> 00:16:44,419 ‫کری، کس دیگه‌ای هم اونجا بود؟ 321 00:16:44,460 --> 00:16:45,628 ‫تو درسر نمی‌افتی. 322 00:16:48,339 --> 00:16:51,801 ‫ولی به نظر خیلی دیوونگی میاد. 323 00:16:51,843 --> 00:16:55,138 ‫همش فکر می‌کنم که موقع چپ کردن ‫سرم ضربه خورده، 324 00:16:55,180 --> 00:16:57,515 ‫شاید واقعا ندیدمشون. 325 00:16:57,557 --> 00:17:01,352 ‫- چه کسی رو دیدی؟ ‫- نه چه کسی، چه چیزی. 326 00:17:11,237 --> 00:17:12,739 ‫آه! 327 00:17:13,948 --> 00:17:17,368 ‫خیلی‌خب، چشم‌های سبزِ گرد و درخشان. 328 00:17:17,410 --> 00:17:21,581 ‫چیزی که اون توصیف کرد ‫به نظر حیوون یا انسان نمیاد. 329 00:17:21,623 --> 00:17:26,669 ‫بن، اونا آدم‌های هانت هستن. 330 00:17:26,711 --> 00:17:28,504 ‫کجا داری میری؟ ‫اونا خطرناکن. 331 00:17:28,546 --> 00:17:30,465 ‫بهت نشونشون دادم تا بتونی ازشون دوری کنی. 332 00:17:30,506 --> 00:17:33,009 ‫می‌تونم کمکتون کنم، آقایون؟ 333 00:17:33,051 --> 00:17:35,845 ‫- مأمور کوک. ‫- ها؟ 334 00:17:35,887 --> 00:17:38,473 ‫بن. 335 00:17:38,514 --> 00:17:41,225 ‫آقای هانت خوشش نمیاد که غریبه‌ها... 336 00:17:41,267 --> 00:17:42,435 ‫با خانواده‌اش در بیفتن. 337 00:17:45,939 --> 00:17:48,232 ‫اون پیغام‌تون رو گرفت. 338 00:17:48,274 --> 00:17:50,193 ‫شما پیغام منو گرفتین؟ 339 00:18:00,119 --> 00:18:02,580 ‫هانت همیشه اینطوری کارش رو انجام میده؟ 340 00:18:02,622 --> 00:18:04,791 ‫تقریبا. 341 00:18:04,832 --> 00:18:07,251 ‫نصف زمین‌های اینجا تا مرز مال اونه. 342 00:18:07,293 --> 00:18:08,836 ‫باید بهت بگم... 343 00:18:08,878 --> 00:18:12,048 ‫که اگه تونستی به کری کمک کنی، 344 00:18:12,090 --> 00:18:16,094 ‫ممکنه هانت سعی کنه به خاطرش بکشتت. 345 00:18:16,135 --> 00:18:18,304 ‫عالی شد. 346 00:18:22,558 --> 00:18:23,810 ‫هانت بزرگ‌ترین صاحب زمین در نیومکزیکو بود، 347 00:18:23,851 --> 00:18:25,520 ‫و تصادف کری تو زمین اون رخ داد. 348 00:18:25,561 --> 00:18:27,480 ‫ولی اینجاست که قضیه جالب میشه. 349 00:18:27,522 --> 00:18:29,232 ‫تمام پول‌های هانت از نفت بوده... 350 00:18:29,273 --> 00:18:31,317 ‫ولی چاهش در سال 1946 خشک شد. 351 00:18:31,359 --> 00:18:33,152 ‫اون هیچ کسب و کار دیگه... 352 00:18:33,236 --> 00:18:34,654 ‫و اجاره‌ای از زمینش نداشته. 353 00:18:34,696 --> 00:18:36,531 ‫پس پولش از کجا میومده؟ 354 00:18:36,572 --> 00:18:38,658 ‫مواد، ممکنه کار مواد می‌کرده. 355 00:18:38,700 --> 00:18:40,660 ‫مگه سال 1949 یه خرده واسه کار مواد زود نبود؟ 356 00:18:40,702 --> 00:18:42,412 ‫درواقع نه، وقتی ما... 357 00:18:42,453 --> 00:18:44,580 ‫در جنگ جهانی دوم ‫صادرات اروپا رو ممنوع کردیم... 358 00:18:44,622 --> 00:18:46,165 ‫تولید علف و هروئین مکزیک... 359 00:18:46,249 --> 00:18:48,418 ‫در دهه‌ی 1940 افزایش پیدا کرد. 360 00:18:48,459 --> 00:18:50,545 ‫یه هلی‌کوپتر. 361 00:18:50,586 --> 00:18:52,672 ‫یه هلی‌کوپتر با داستان کری مطابقت داره... 362 00:18:52,714 --> 00:18:56,175 ‫و در سال 1949 به نظر یه سفینه میومده. 363 00:18:56,259 --> 00:18:57,677 ‫تازه اگه هانت کار مواد می‌کرده... 364 00:18:57,719 --> 00:18:59,721 ‫منطقیه که هلی‌کوپتر داشته باشه. 365 00:18:59,762 --> 00:19:02,724 ‫هلی‌کوپتر بل ۴۷ برای اولین بار ‫در سال 1946 فروخته شد. 366 00:19:02,765 --> 00:19:04,517 ‫شرمنده ایان، به نظر نمیاد که... 367 00:19:04,559 --> 00:19:06,477 ‫امروز قراره ای‌.تی رو ببینی. ک‍اری ‌ا‌ز س‍ ا ی‍ ت ب‍ا م‍ا ب‍ ی‍ ن 368 00:19:06,519 --> 00:19:08,646 ‫امیدوارم در این زمان ‫بتونین به حریم خصوصیم احترام بذارین. 369 00:19:08,688 --> 00:19:10,565 ‫- هی. ‫- خیلی‌خب، در نتیجه... 370 00:19:10,606 --> 00:19:11,816 ‫میرم به بن بگم... 371 00:19:11,858 --> 00:19:13,526 ‫که داریم می‌ریم هلی‌کوپتر شکار کنیم. 372 00:19:13,568 --> 00:19:15,653 ‫- ادیسون، صبر کن. ‫- آره؟ 373 00:19:15,695 --> 00:19:19,782 ‫ببین، من دیدم که بن چیکار کرد، ‫که رفت تو روی اونا در اومد. 374 00:19:19,824 --> 00:19:22,368 ‫- اون داره نسنجیده عمل می‌کنه. ‫- من یه هولوگرامم، مجیک. 375 00:19:22,410 --> 00:19:25,371 ‫تا یه حدی می‌تونم کمکش کنم. 376 00:19:25,413 --> 00:19:26,539 ‫به نظرت بهتر نیست... 377 00:19:26,581 --> 00:19:28,207 ‫که یکی دیگه رو بفرستیم پیشش؟ 378 00:19:31,419 --> 00:19:34,380 ‫اون همین الانشم فکر می‌کنه که ‫من یه بار ترکش کردم. 379 00:19:34,422 --> 00:19:37,550 ‫اگه دوباره این کارو کنم، ‫حالش رو بدتر می‌کنه. 380 00:19:37,592 --> 00:19:41,637 ‫ببین، اون داره رنج می‌کشه، ‫ولی اون هنوزم بن‌ـه. 381 00:19:41,679 --> 00:19:44,390 ‫من می‌تونم کمکش کنم که از این وضعیت بگذره. 382 00:19:44,432 --> 00:19:48,019 ‫- باشه. ‫- خیلی‌خب. 383 00:19:48,043 --> 00:19:52,743 ا‍رائ‍ه‌‌‌ای از ب‍ا‌م‍ا‌ب‍ی‍ن 384 00:19:52,899 --> 00:19:54,901 ‫هی کلانتر، ببخشید که سرزده اومدم. 385 00:19:54,942 --> 00:19:58,196 ‫ولی به نظرم کری ممکنه یه هلی‌کوپتر دیده باشه. 386 00:19:58,237 --> 00:19:59,572 ‫تو می‌‌دونی که هانت هلی‌کوپتر داره یا نه؟ 387 00:19:59,614 --> 00:20:03,451 ‫خب، اگه هم داشته باشه ‫تو استارلایت نیست. 388 00:20:03,492 --> 00:20:05,620 ‫ولی یه مزرعه شرق اینجا داره که ‫یه ساعت مسافتشه. 389 00:20:05,661 --> 00:20:08,539 ‫- پایه‌ای با ماشین بریم؟ ‫- بن، تقریبا داره هوا تاریک میشه. 390 00:20:08,581 --> 00:20:10,249 ‫چطوره تا صبح صبر کنی، 391 00:20:10,333 --> 00:20:12,335 ‫که می‌دونی، بتونی ببینی؟ 392 00:20:12,376 --> 00:20:14,253 ‫فکر کنم کم کم داره ازت خوشم میاد، مأمور کوک. 393 00:20:21,219 --> 00:20:22,887 ‫دارم سعی می‌کنم امیدوار نشم. 394 00:20:22,929 --> 00:20:27,850 ‫من این یک سال اخیر کری رو سرافکنده کردم، 395 00:20:27,892 --> 00:20:29,894 ‫یعنی یک سال دخترم رو سرافکنده کردم... 396 00:20:29,936 --> 00:20:33,898 ‫و نتونستم به قولی که موقع مُردنش در آغوشم بهش دادم، ‫عمل کنم. 397 00:20:37,276 --> 00:20:38,819 ‫ماتم چیزِ عجیبیه. 398 00:20:41,530 --> 00:20:45,534 ‫منم خیلی وقت نیست که نامزدم رو از دست دادم. 399 00:20:45,576 --> 00:20:46,994 ‫- متاسفم. ‫- نه. 400 00:20:47,036 --> 00:20:49,789 ‫مسئله هم همینه، تقصیر هیچکس نیست. 401 00:20:49,830 --> 00:20:53,668 ‫کسی نیست که سرزنشش کنم، ‫البته شاید به جزء خودم. 402 00:20:53,709 --> 00:20:56,253 ‫- بن. ‫- وقتی کسی نیست که سرزنشش کنی، 403 00:20:56,295 --> 00:20:59,590 ‫کسی نیست که باهاش دعوا کنی، 404 00:20:59,632 --> 00:21:03,010 ‫اون موقع‌ست که خشم ‫مثل اسیدی توی خونت می‌مونه. 405 00:21:03,052 --> 00:21:05,221 ‫دقیقا. 406 00:21:05,262 --> 00:21:09,809 ‫من واقعا دلم می‌خواد که الان یه مقصر پیدا کنم. 407 00:21:09,850 --> 00:21:13,270 ‫- هی، یه چیزی می‌بینم. ‫- اون چی بود؟ 408 00:21:13,312 --> 00:21:15,606 ‫- بن، جاده خاکی. ‫- از اون طرف برو. 409 00:21:21,404 --> 00:21:25,282 ‫حواست به آسمون باشه، مأمور کوک. ‫بیا یه هلی‌کوپتر پیدا کنیم. 410 00:21:25,324 --> 00:21:26,575 ‫ما این پرونده رو می‌بندیم. 411 00:21:26,617 --> 00:21:29,495 ‫نوه‌ات رو نجات می‌دیم. 412 00:21:29,537 --> 00:21:32,665 ‫بن، نمی‌تونم صدای رادیو رو بشنوم. 413 00:21:32,707 --> 00:21:35,835 ‫هی، صدامو می‎شنوی؟ 414 00:21:35,876 --> 00:21:38,295 ‫بن! 415 00:21:38,337 --> 00:21:41,841 ‫ببخشید. ‫من الان افتادم بیرون؟ 416 00:21:41,882 --> 00:21:44,969 ‫خیلی‌خب، لطفا بگو که دوباره کار جنیس نیست. 417 00:21:45,010 --> 00:21:47,138 ‫جنیس واسه آژانس امنیت ملی در هاوایی کار می‌کنه. 418 00:21:47,179 --> 00:21:48,848 ‫و تازشم، اختلال... 419 00:21:48,889 --> 00:21:51,308 ‫از طرف ما نیست. 420 00:21:51,350 --> 00:21:53,894 ‫از طرف بن هستش. 421 00:21:53,936 --> 00:21:55,938 ‫رادیو خاموش نمیشه. 422 00:21:55,980 --> 00:22:01,902 ‫یعنی این یه پروتکل مسدود کننده‌ی سیگناله. 423 00:22:01,944 --> 00:22:03,904 ‫اوه‌اوه. 424 00:22:11,912 --> 00:22:14,999 ‫- ما اینجا راحت در معرض خطریم! ‫- چطوری؟ 425 00:22:17,585 --> 00:22:19,795 ‫من پوششت میدم. ‫خودت رو به درخت برسون! 426 00:22:19,837 --> 00:22:22,131 ‫باشه. 427 00:22:33,267 --> 00:22:34,685 ‫اوه! 428 00:22:34,727 --> 00:22:36,604 ‫آه! 429 00:22:39,273 --> 00:22:40,316 ‫بن، صدامو می‌شنوی؟ 430 00:22:41,066 --> 00:22:41,859 ‫بن؟ 431 00:22:48,282 --> 00:22:49,575 ‫من چطور از اینجا سر در آوردم؟ 432 00:22:49,617 --> 00:22:51,285 ‫نمی‌دونم. 433 00:22:51,327 --> 00:22:52,661 ‫من از جهش افتادم بیرون. 434 00:22:52,703 --> 00:22:54,205 ‫چی یادت میاد؟ 435 00:22:54,246 --> 00:22:58,042 ‫و کلانتر داشت منو به مزرعه‌ی هانت می‌برد. 436 00:22:58,083 --> 00:23:00,377 ‫- کلانتر... اون حالش خوبه؟ ‫- اوه، اوه، هی، هی. 437 00:23:00,419 --> 00:23:02,046 ‫فقط... 438 00:23:02,087 --> 00:23:03,339 ‫آروم باش، خب؟ ‫ما نمی‌دونیم... 439 00:23:03,380 --> 00:23:05,299 ‫چه اتفاقی برات افتاد. 440 00:23:05,341 --> 00:23:06,842 ‫ممکن بود بمیری. 441 00:23:06,884 --> 00:23:07,927 ‫متوجه این هستی؟ 442 00:23:07,968 --> 00:23:10,429 ‫درسته، حق با توئه. 443 00:23:10,513 --> 00:23:12,848 ‫ببین، کل هدف من اینه که ‫توی این جهش‌ها... 444 00:23:12,890 --> 00:23:16,060 ‫ازت حمایت کنم، ‫و دارم سعی می‌کنم این کارو انجام بدم، 445 00:23:16,101 --> 00:23:17,895 ‫ولی تو مدام داری همچین تصمیماتی می‌گیری، 446 00:23:17,937 --> 00:23:19,522 ‫تصمیمات نسنجیده، 447 00:23:19,563 --> 00:23:21,190 ‫که سه سال پیش نمی‌گرفتی. 448 00:23:21,232 --> 00:23:24,318 ‫منظورت سه روز پیشه؟ 449 00:23:28,697 --> 00:23:31,158 ‫ادیسون، می‌دونم که الان تو حال خودم نیست، 450 00:23:31,200 --> 00:23:32,993 ‫و اگه بخوام باهات روراست باشم، ‫مطمئن نیستم... 451 00:23:33,035 --> 00:23:36,205 ‫که اصلا دوباره اون آدم سابق بشم. 452 00:23:36,247 --> 00:23:38,415 ‫ولی کری و کلانتر، 453 00:23:38,457 --> 00:23:41,669 ‫اگه ته‌توی اینو در بیاریم ‫می‌تونیم زندگی اونا رو نجات بدیم. 454 00:23:41,710 --> 00:23:43,170 ‫و این تنها امیدی هستش... 455 00:23:43,212 --> 00:23:47,258 ‫که برام مونده. 456 00:23:47,299 --> 00:23:48,884 ‫به این نیاز دارم. 457 00:24:06,277 --> 00:24:08,070 ‫سلام، صبح بخیر. 458 00:24:08,112 --> 00:24:09,822 ‫- هانا بودی، آره؟ ‫- آره. 459 00:24:09,863 --> 00:24:12,658 ‫تو چقدر زود... 460 00:24:12,700 --> 00:24:14,827 ‫تو امروز صبح منو دیدی؟ 461 00:24:14,868 --> 00:24:17,288 ‫من ساعت 6 کارم رو شروع کردم ‫و آره. 462 00:24:17,329 --> 00:24:19,373 ‫دیدم کلانتر با ماشین نگه داشت ‫و تو رو برد داخل. 463 00:24:19,415 --> 00:24:21,583 ‫حقیقتش یه خرده نگران بودم. 464 00:24:21,625 --> 00:24:22,710 ‫حداقل می‌دونیم که حال کلانتر خوبه. 465 00:24:22,751 --> 00:24:23,919 ‫- گردنت درد داره؟ ‫- آره. 466 00:24:23,961 --> 00:24:25,421 ‫حتما ناجور خوابیدم. 467 00:24:25,462 --> 00:24:27,464 ‫راستش، انگار یه عنکبوت نیشت زده. 468 00:24:27,506 --> 00:24:29,008 ‫یه عنکبوت ناجور. 469 00:24:29,049 --> 00:24:32,386 ‫بن، اون راست میگه ‫ولی فکر نکنم نیش عنکبوت بوده باشه. 470 00:24:32,428 --> 00:24:33,512 ‫هانا، به کلانتر زنگ بزن. 471 00:24:33,595 --> 00:24:34,930 ‫بگو بیاد تو بیمارستان پیشم. 472 00:24:34,972 --> 00:24:36,807 ‫باشه. 473 00:24:40,144 --> 00:24:41,937 ‫در همون نقطه، همون اندازه. 474 00:24:41,979 --> 00:24:43,188 ‫بهمون مواد تزریق کردن... 475 00:24:43,230 --> 00:24:45,649 ‫مگه اینکه یه عنکبوت هر دومون رو نیش زده باشه. 476 00:24:45,691 --> 00:24:47,484 ‫ملانتی در شب تصادف، ‫منم دیشب. 477 00:24:47,526 --> 00:24:49,903 ‫واسه همینم وقتی منو پیدا کردی، ‫بی‌هوش شده بودم. 478 00:24:49,945 --> 00:24:51,363 ‫ملانی اونقدر جثه‌ی کوچیکی داره... 479 00:24:51,405 --> 00:24:53,949 ‫که حدس می‌زنم مقدار زیادی از هرچی که این هست ‫بهش تزریق کردن. 480 00:24:53,991 --> 00:24:57,244 ‫- واسه همینم تو کما رفته. ‫- خب، فرض کنیم حق با تو باشه، 481 00:24:57,286 --> 00:24:59,288 ‫چطور ثابتش کنیم؟ 482 00:24:59,329 --> 00:25:01,623 ‫خب، به پرستار گفتم که یه مقدار ازم خون بگیره. 483 00:25:01,665 --> 00:25:02,958 ‫گفتم زود جواب آزمایش بیاد. 484 00:25:03,000 --> 00:25:05,127 ‫پیگیرش می‌شم. 485 00:25:05,169 --> 00:25:07,129 ‫موادی که باهاش بی‌هوش شدم... 486 00:25:07,171 --> 00:25:08,756 ‫باید بهمون بفهمونه که چه کسی ‫پشت این جریانه. 487 00:25:08,797 --> 00:25:10,924 ‫اگه مواد مخدر معمولیه، یعنی کار هانت هستش. 488 00:25:10,966 --> 00:25:12,634 ‫اگه عجیب غریب باشه، 489 00:25:12,676 --> 00:25:13,844 ‫باید به ارتش مشکوک بشیم. 490 00:25:13,886 --> 00:25:16,346 ‫می‌دونم تو معتقدی چیزی که دختره دیده... 491 00:25:16,388 --> 00:25:18,640 ‫یه هلی‌کوپتر بوده. 492 00:25:18,682 --> 00:25:21,226 ‫ولی چیزی که دیشب ما رو دنبال می‌کرد، 493 00:25:21,268 --> 00:25:23,896 ‫هلی‌کوپتر یا هواپیما نبود. 494 00:25:23,937 --> 00:25:25,939 ‫جواب آزمایش خون ‫ما رو به سمت درستی هدایت می‌کنه. 495 00:25:25,981 --> 00:25:27,941 ‫آره، ولی مدرک نیست. 496 00:25:27,983 --> 00:25:32,321 ‫ما نیاز به مدرک داریم ‫و وقتمون داره تموم میشه. 497 00:25:32,362 --> 00:25:33,906 ‫هی، تو مرخص شدی. 498 00:25:33,947 --> 00:25:36,658 ‫اوه. 499 00:25:36,700 --> 00:25:37,951 ‫خب، کت آقا رو چروک می‌کنی. 500 00:25:37,993 --> 00:25:40,496 ‫ببخشید، فقط... 501 00:25:40,537 --> 00:25:43,165 ‫ممنونم که حرفم رو باور کردی. 502 00:25:43,207 --> 00:25:45,709 ‫از پدربزرگت تشکر کن. ‫اون منو خبر کرد. 503 00:25:45,751 --> 00:25:47,377 ‫واقعا؟ 504 00:25:47,419 --> 00:25:49,838 ‫تو که گفتی به بشقاب پرنده‌ها باور نداری. 505 00:25:49,880 --> 00:25:51,757 ‫ندارم، 506 00:25:51,799 --> 00:25:54,927 ‫ولی به نوه‌ام باور دارم. 507 00:25:56,261 --> 00:25:57,805 ‫بیا تا هانت ما رو ندیده... 508 00:25:57,846 --> 00:26:02,184 ‫و نخواسته که تو بازداشتگاه بندازمت ‫از اینجا بریم. 509 00:26:08,565 --> 00:26:09,816 ‫می‌دونین، اینکه شما سه‌تا اینجا وایسادین... 510 00:26:09,858 --> 00:26:11,902 ‫باعث میشه که جواب آزمایش زودتر برسه. 511 00:26:11,944 --> 00:26:13,987 ‫- واقعا؟ ‫- نه. 512 00:26:15,614 --> 00:26:17,783 ‫دیگه تا الان باید بدونی... 513 00:26:17,824 --> 00:26:21,203 ‫که اگه به مجیک حاضرجوابی کنی، ‫کائنات ضایع‌ات می‌کنه. 514 00:26:21,245 --> 00:26:22,704 ‫چی نوشته؟ 515 00:26:22,746 --> 00:26:25,290 ‫خب، یه مواد مصنوعی... 516 00:26:25,332 --> 00:26:28,001 ‫خیلی پیچیده‌ست که از گاما هیدروکسی‌بوتیریک... 517 00:26:28,043 --> 00:26:31,338 ‫و چندین بازدارنده‌‌ی آلفا 2 ساخته شده ‫پس حق با بن بود. 518 00:26:31,380 --> 00:26:32,881 ‫اگه بیشتر از این بهش تزریق می‌شد، 519 00:26:32,923 --> 00:26:35,926 ‫اونوقت اونم مثل اون دختر بیچاره به کما می‌رفت. 520 00:26:35,968 --> 00:26:39,179 ‫گاما آبی 5، ارتش در دهه‌ی 1940 و 1950 ‫ازش استفاده می‌کرد. 521 00:26:39,221 --> 00:26:40,556 ‫خبر خوب اینه که سِرمی... 522 00:26:40,597 --> 00:26:42,182 ‫برای رفع اثرش وجود داره. 523 00:26:42,224 --> 00:26:43,517 ‫پس می‌دونیم آدم بدهامون چه کسایی هستن. 524 00:26:43,559 --> 00:26:44,726 ‫آره، ولی بررسی کردم. 525 00:26:44,768 --> 00:26:47,396 ‫تا 800 کیلومتری اونجا هیچ پایگاه نظامی‌ای نیست. 526 00:26:47,437 --> 00:26:49,064 ‫ولی یه برنامه‌ی جعبه سیاه... 527 00:26:49,106 --> 00:26:50,607 ‫که داره تو زمین خصوصی فعالیت می‌کنه چی؟ 528 00:26:50,649 --> 00:26:52,609 ‫هانت اینطوری داره پول در میاره. 529 00:26:52,651 --> 00:26:54,319 ‫مواد نمی‌فروشه. 530 00:26:54,361 --> 00:26:57,447 ‫مخفیانه زمینش رو به ارتش اجاره داده. 531 00:26:57,489 --> 00:26:59,574 ‫باشه، باشه، بر فرض که حق با تو باشه. 532 00:26:59,616 --> 00:27:01,618 ‫اون پایگاه کجای زمین هانته؟ 533 00:27:01,660 --> 00:27:03,912 ‫خب، اگه من محل... 534 00:27:03,954 --> 00:27:07,749 ‫تصادف کری و گشت زدن بن و کلانتر ‫رو بصورت مثلث در بیارم... 535 00:27:07,791 --> 00:27:10,127 ‫و بعد از تمام این مناطق شلوغ دوری کنم، 536 00:27:10,168 --> 00:27:16,466 ‫اونوقت یه جایی بین... 537 00:27:16,508 --> 00:27:18,677 ‫این 2.848 کیلومتر مربع برامون می‌مونه. 538 00:27:18,760 --> 00:27:20,178 ‫اون اندازه‌ی پارک ملی یوسیمیتی‌ـه. 539 00:27:20,220 --> 00:27:21,596 ‫من یه تماس می‌گیرم، 540 00:27:21,638 --> 00:27:23,765 ‫ببینم چی می‌تونم درمورد یه پایگاه خصوصی پیدا کنم. 541 00:27:23,807 --> 00:27:25,767 ‫ایان، جن، سوابق تاریخی رو زیر و رو کنین. 542 00:27:25,809 --> 00:27:27,436 ‫دنبال هر سرنخی که ممکنه از قلم انداخته باشیم بگردین. 543 00:27:27,477 --> 00:27:30,105 ‫ادیسون، جواب آزمایشات رو به دست بن برسون. 544 00:27:33,150 --> 00:27:35,277 ‫ایول. ‫بن، مجیک یه اسم پیدا کرده. 545 00:27:35,319 --> 00:27:37,446 ‫ژنرال آستین موری در دهه‌ی 1940... 546 00:27:37,487 --> 00:27:39,114 ‫در لاس‌آلموس مسئول بوده، ‫پس اگه... 547 00:27:39,156 --> 00:27:41,283 ‫برنامه‌ی جعبه سیاهی بوده باشه، ‫اون اداره‌اش می‌کرده. 548 00:27:41,325 --> 00:27:43,452 ‫پس اونا به ملانی مواد تزریق کردن، ‫بعد دوباره گذاشتنش توی ماشین... 549 00:27:43,493 --> 00:27:45,162 ‫تا چیزی که دیده رو لاپوشونی کنن. 550 00:27:45,203 --> 00:27:46,663 ‫ولی نمی‌تونن کری رو پیدا کنن ‫چون افتاده بود تو تنگ‌دره. 551 00:27:46,705 --> 00:27:49,666 ‫بن. 552 00:27:49,708 --> 00:27:52,919 ‫- اون می‌خواد فرار کنه. ‫- متاسفانه، چاره‌ای ندارم. 553 00:27:52,961 --> 00:27:54,296 ‫هانت با یکی تماس گرفته. 554 00:27:54,337 --> 00:27:56,631 ‫قاضی جمعه نمیاد. 555 00:27:56,673 --> 00:27:58,633 ‫صبح اول وقت میرسه. 556 00:27:58,675 --> 00:28:03,430 ‫هانت همچنین منو به خاطر مانع شدن از انجام تحقیقات ‫به حالت تعلیق در آورده. 557 00:28:03,472 --> 00:28:05,182 ‫- چی؟ ‫- آره. 558 00:28:05,223 --> 00:28:06,308 ‫معاونم زودتر بهم خبر داد. 559 00:28:06,349 --> 00:28:07,893 ‫الان دارن میان اینجا... 560 00:28:07,934 --> 00:28:09,478 ‫تا کری رو بازداشت کنن. 561 00:28:09,519 --> 00:28:13,732 ‫و قصد توهین ندارم، مأمور کوک، ‫از تمام کارهایی که انجام دادی ممنونم. 562 00:28:13,815 --> 00:28:16,651 ‫ولی امکان نداره که اجازه بدم ‫نوه‌ام رو زندانی کنن. 563 00:28:16,693 --> 00:28:17,944 ‫اوه، نه، نه، نه، ‫صبر کن، صبر کن، صبر کن. 564 00:28:17,986 --> 00:28:20,864 ‫کلانتر، نمی‌تونم بذارم این کارو کنی. 565 00:28:20,906 --> 00:28:25,452 ‫به خاطر اینکه رفاقت تازه‌مون از بین نره، 566 00:28:25,494 --> 00:28:28,455 ‫باید ازت بخوام که از سر راهم بری کنار. 567 00:28:31,041 --> 00:28:33,877 ‫بن، زیگی میگه اگه الان فرار کنن، ‫دیده می‌شن، 568 00:28:33,919 --> 00:28:36,505 ‫می‌افتن دنبالشون، 569 00:28:36,546 --> 00:28:37,964 ‫کری همچنان به قتل غیرعمد محکوم میشه، 570 00:28:38,006 --> 00:28:40,550 ‫ولی الان کلانتر مورگان هم می‌افته زندان. 571 00:28:51,770 --> 00:28:54,397 ‫پسرم، تو دیدی که برای محافظت از نوه‌ام ‫حاضرم چیکار کنم. 572 00:28:54,439 --> 00:28:57,067 ‫ازم نخواه که دوباره نشونت بدم. 573 00:28:57,108 --> 00:28:58,443 ‫- 6 ساعت. ‫- چی؟ 574 00:28:58,485 --> 00:29:00,111 ‫چطور؟ 575 00:29:00,153 --> 00:29:01,905 ‫من فقط 6 ساعت وقت نیاز دارم... 576 00:29:01,947 --> 00:29:03,532 ‫تا ثابت کنم که یه پایگاه نظامی... 577 00:29:03,573 --> 00:29:07,285 ‫بصورت مخفی تو زمین هانت وجود داره. 578 00:29:07,327 --> 00:29:09,079 ‫چند سال پیش، تو معدن قدیمی کاتلر... 579 00:29:09,120 --> 00:29:10,539 ‫داشت ساخت و ساز می‌شد. 580 00:29:10,580 --> 00:29:12,082 ‫تو زمین اونه. 581 00:29:12,123 --> 00:29:14,918 ‫و اون معدن تو دهه‌ی 1890 درش تخته شد. 582 00:29:14,960 --> 00:29:16,753 ‫هانت گفت که داره دوباره امتحانش می‌کنه، 583 00:29:16,795 --> 00:29:18,964 ‫ولی اصلا با عقل جور در نمیومد. 584 00:29:19,005 --> 00:29:20,715 ‫این عالیه. ‫می‌تونی به پروژه‌ی نشانه زنگ بزنی. 585 00:29:20,757 --> 00:29:24,177 ‫مطمئنم که با یکم تحقیق، ‫می‌تونی ازش مدرک گیر بیاری. 586 00:29:24,219 --> 00:29:26,680 ‫وقتی به اون پایگاه رسیدیم ‫می‌خوایم چیکار کنیم؟ 587 00:29:26,721 --> 00:29:29,474 ‫مدرکی که واسه نجات کری نیاز داری ‫رو پیدا می‌کنیم. 588 00:29:29,516 --> 00:29:33,478 ‫خیلی‌خب، نمی‌تونی همینطوری ‫به یه پایگاه نظامی سِری بری. 589 00:29:33,520 --> 00:29:36,773 ‫- 6 ساعت؟ ‫- 6 ساعت. 590 00:29:36,815 --> 00:29:38,441 ‫بن، لطفا بگو که واقعا به انجام این کار... 591 00:29:38,483 --> 00:29:39,442 ‫فکر نمی‌کنی. 592 00:29:41,987 --> 00:29:43,655 ‫باشه. 593 00:29:43,697 --> 00:29:45,615 ‫ولی می‌خوام قبل از اینکه بریم اونجا... 594 00:29:45,657 --> 00:29:48,034 ‫- کری رو یه جای امن بذارم. ‫- البته. 595 00:29:48,076 --> 00:29:50,287 ‫خیلی‌خب، ملانی هانت هنوز تو کماست. 596 00:29:50,328 --> 00:29:54,124 ‫هنوزم همون مواد توی بدن توئه. 597 00:29:54,165 --> 00:29:55,500 ‫اگه به اون پایگاه بری... 598 00:29:55,542 --> 00:29:58,086 ‫و دوباره بهت تزریق کنن، ممکنه بمیری. 599 00:29:58,128 --> 00:30:00,463 ‫- اینم واسه همینه. ‫- آدرنالین؟ 600 00:30:00,505 --> 00:30:02,132 ‫آها، وقتی تو بیمارستان بودم ‫اینو کِش رفتم. 601 00:30:02,173 --> 00:30:03,675 ‫از کِی تا حالا تو چیز میز کِش میری؟ 602 00:30:03,717 --> 00:30:05,427 ‫وقتی تو کما باشی خیلی فایده‌ نداره، 603 00:30:05,468 --> 00:30:07,262 ‫ولی می‌تونه ضربان قلبت رو بالا نگه داره ‫تا وارد کما نشی. 604 00:30:12,267 --> 00:30:14,603 ‫- کری، حالت خوبه؟ ‫- آره، فقط یه خرده استرس دارم. 605 00:30:14,644 --> 00:30:18,440 ‫اینجا پیش هانا جات امنه. 606 00:30:20,525 --> 00:30:24,529 ‫- ممنون. ‫- همین که تونستم کمک کنم، خوشحالم. 607 00:30:27,198 --> 00:30:29,075 ‫اگه بر اثر آدرنالین اوردوز کنی چی میشه؟ 608 00:30:29,117 --> 00:30:31,036 ‫اگه زیاد تزریق کنه، ممکنه بمیره. 609 00:30:31,077 --> 00:30:32,245 ‫اگه کم تزریق کنه، برای خنثی کردن... 610 00:30:32,287 --> 00:30:33,955 ‫اثرات مواد کافی نخواهد بود. 611 00:30:33,997 --> 00:30:36,833 ‫یعنی وارد کما میشه. 612 00:30:36,875 --> 00:30:38,585 ‫ادیسون، باید جلوی بن رو بگیری... 613 00:30:38,626 --> 00:30:40,837 ‫که این نقشه‌ی دیوونه‌وار رو انجام نده. 614 00:30:40,879 --> 00:30:42,589 ‫هانت اصل کاریه. 615 00:30:42,630 --> 00:30:45,508 ‫اون داره زمین رو بهشون اجاره میده. 616 00:30:45,550 --> 00:30:47,385 ‫می‌ریم پیش اون، می‌گیم قضیه از چه قراره ‫و... 617 00:30:47,427 --> 00:30:50,847 ‫هانت دنبال خون‌ـه. ‫آدم‌هاش دارن دنبال کری می‌گردن. 618 00:30:50,889 --> 00:30:52,474 ‫می‌دونم که این نقشه خطرناکه، ‫ولی فقط اینطوری می‌تونم... 619 00:30:52,515 --> 00:30:54,684 ‫این کارو انجام بدم. 620 00:30:58,730 --> 00:31:01,232 ‫پایگاه باید پشت اون تیغه‌ی کوه باشه. 621 00:31:01,274 --> 00:31:02,901 ‫چقدر احتمال داره... 622 00:31:02,984 --> 00:31:05,028 ‫- که ادیسون دوباره پرت بشه بیرون؟ ‫- اگه دفعه‌ی قبل... 623 00:31:05,070 --> 00:31:07,072 ‫یه مسدود کننده‌ی سیگنال روی یه ناو هواپیمابر بوده، ‫دیگه نباید براش مشکلی پیش بیاد. 624 00:31:07,113 --> 00:31:10,325 ‫اوه، هنوزم ممکنه یه پایگاه نظامی‌ای باشه ‫که دارن درمورد یه بشقاب‌ پرنده تحقیق می‌کنن، 625 00:31:10,367 --> 00:31:13,578 ‫و از این لحاظ که عاشق علم و این چیزهام نمیگم. 626 00:31:13,620 --> 00:31:15,246 ‫از این لحاظ میگی که حاضرن هرکاری کنن... 627 00:31:15,288 --> 00:31:19,459 ‫تا بن رو ساکت نگه دارن. 628 00:31:19,501 --> 00:31:22,337 ‫بن، این نقشه ممکنه به کشتنت بده. 629 00:31:34,224 --> 00:31:36,226 ‫من همین الانشم یه بار دفنت کردم! 630 00:31:36,267 --> 00:31:38,728 ‫لطفا مجبورم نکن دوباره دفنت کنم. 631 00:31:38,770 --> 00:31:41,815 ‫هیچکس مجبورت نکرد این کارو کنی. 632 00:31:41,856 --> 00:31:44,901 ‫هیچکس مجبورت نکرد که بعد از دو سال دفنم کنی، ‫ولی این کارو کردی! 633 00:31:44,943 --> 00:31:47,737 ‫و حالا باید با هر معنی‌ای که این داره... 634 00:31:47,779 --> 00:31:50,824 ‫تو این زندگی‌ای که معلوم نیست چی به چیه ‫باقی عمرم رو بگذرونم. 635 00:31:50,865 --> 00:31:53,535 ‫حالا من دارم این کارو می‌کنم، ‫و اگه تو به عنوان هولوگرامم... 636 00:31:53,576 --> 00:31:56,246 ‫همراهیم نکنی، این جواب نمیده! 637 00:31:56,287 --> 00:32:00,917 ‫پس لطفا، دوباره ازم ناامید نشو. 638 00:32:12,136 --> 00:32:13,638 ‫ممنون. 639 00:32:13,680 --> 00:32:16,683 ‫خواهش. 640 00:32:16,724 --> 00:32:18,935 ‫بن. 641 00:32:21,229 --> 00:32:22,647 ‫آه! 642 00:33:19,245 --> 00:33:20,538 ‫بن! 643 00:33:20,580 --> 00:33:22,290 ‫بن، یالا، بیدار شو. ‫هی. 644 00:33:22,332 --> 00:33:26,753 ‫هی، هی، کلانتر اومد. ‫هی. 645 00:33:29,213 --> 00:33:31,716 ‫هی. 646 00:33:31,758 --> 00:33:35,345 ‫جواب داد؟ 647 00:33:35,386 --> 00:33:38,014 ‫خب، فکر کنم تو باید اینو بهم بگی. 648 00:33:38,056 --> 00:33:41,768 ‫جواب داد. ‫من همه‌چیز رو دیدم. 649 00:33:48,191 --> 00:33:50,026 ‫انگار خودشه. 650 00:33:57,992 --> 00:33:59,660 ‫خودشه، ژنرال موری. 651 00:33:59,702 --> 00:34:01,871 ‫یونیفرمت کجاست، ژنرال؟ 652 00:34:01,913 --> 00:34:03,289 ‫گفتی اسمت مأمور کوک‌ـه؟ 653 00:34:03,331 --> 00:34:06,125 ‫نمی‌خواد شوخی کنی. ‫تو منو نمی‌شناسی. 654 00:34:06,167 --> 00:34:07,752 ‫می‌دونم که تو یه پایگاه سِری‌ای... 655 00:34:07,794 --> 00:34:09,712 ‫در زمینی که از راسل هانت اجاره کردی ‫رو اداره می‌کنی. 656 00:34:09,754 --> 00:34:11,297 ‫و می‌دونم که دو بار بهم مواد تزریق کردی. 657 00:34:11,339 --> 00:34:13,633 ‫انگار زیادی دنبال بشقاب پرنده‌ها بودی، پسرم. 658 00:34:13,674 --> 00:34:15,551 ‫می‌دونستیم که اینو میگی. 659 00:34:15,593 --> 00:34:18,221 ‫واسه همینم دیشب تا معدن دنبالش کردم. 660 00:34:18,262 --> 00:34:21,015 ‫چندتا عکس قشنگ موقع گرفتنش گرفتم... 661 00:34:21,057 --> 00:34:23,643 ‫و حتی امروز صبح که افرادت انداختنش... 662 00:34:23,684 --> 00:34:25,311 ‫عکس‌های بهتری هم گرفتم. 663 00:34:25,353 --> 00:34:27,939 ‫تا الان که دارم داستان ورود غیر مجاز می‌شنوم. 664 00:34:27,980 --> 00:34:29,357 ‫من دیشب همه‌چی رو دیدم. 665 00:34:34,195 --> 00:34:35,738 ‫نگهبانان استتار شده... 666 00:34:35,780 --> 00:34:39,033 ‫با نمونه‌ اولیه‌ی عینک دید در شبِ سه لوله‌ای‌شون رو دیدم. 667 00:34:39,075 --> 00:34:41,202 ‫جت زیرو پوینتی که دارن تست می‌کنن رو دیدم، 668 00:34:41,244 --> 00:34:44,288 ‫همون جتی که کری رو از جاده منحرف کرد. 669 00:34:44,330 --> 00:34:46,666 ‫حتی موقعی که دکترها داشتن ‫بهم گاما آبی 5 تزریق می‌کردن... 670 00:34:46,707 --> 00:34:49,168 ‫شنیدم که داشتن درمورد بازی گلف‌شون می‌خندیدن، 671 00:34:49,210 --> 00:34:52,338 ‫همون موادی که ملانی هانت رو وارد کما برد. 672 00:34:52,380 --> 00:34:55,133 ‫ادامه بدیم؟ ‫چون من چیزهای خیلی بیشتری دیدم... 673 00:34:55,216 --> 00:34:57,468 ‫که احتمالا کنگره خبر نداره. 674 00:34:57,510 --> 00:34:59,178 ‫اینجاست که باید ازمون بپرسی... 675 00:34:59,220 --> 00:35:03,850 ‫چی می‌خوایم تا دهن‌مون رو بسته نگه داریم. 676 00:35:03,891 --> 00:35:05,893 ‫تو در پایگاهت سرمی داری که... 677 00:35:05,935 --> 00:35:08,104 ‫می‌تونه اثرات گاما آبی 5 رو برطرف کنه. 678 00:35:08,187 --> 00:35:09,689 ‫ما یه دُز برای ملانتی هانت می‌خوام. 679 00:35:09,730 --> 00:35:12,066 ‫ازت می‌خوایم بیانیه‌ای به آقای هانت بفرستی، 680 00:35:12,108 --> 00:35:13,651 ‫تا توضیح بده که... 681 00:35:13,693 --> 00:35:16,028 ‫بیا بگیم هلی‌کوپتر بوده ‫که خیلی پایین پرواز کرده... 682 00:35:16,070 --> 00:35:17,864 ‫و باعث شده که کری چپ کنه. 683 00:35:17,905 --> 00:35:19,991 ‫کری برای دانشگاهی که خودش می‌خواد... 684 00:35:20,032 --> 00:35:22,076 ‫بورسیه‌ تحصیلی کامل می‌گیره، 685 00:35:22,118 --> 00:35:27,623 ‫و یه ماشین مثل خودت هم بده، ‫یه ماشین جدید. 686 00:35:27,665 --> 00:35:29,458 ‫چیزِ دیگه‌ای نمی‌خواین؟ 687 00:35:29,500 --> 00:35:31,210 ‫فرض می‌کنم ما اولین آدم‌های... 688 00:35:31,252 --> 00:35:34,046 ‫اهل استارلایت نیستیم که دزدیدی‌شون، ‫ولی آخرین‌شون هستیم. 689 00:35:34,088 --> 00:35:36,048 ‫پایگاهت رو منتقل کن. 690 00:35:36,090 --> 00:35:38,509 ‫دست از سر مردم خوب شهرستان من بردار. 691 00:35:44,682 --> 00:35:48,102 ‫یه فرودگاه متروکه در گروم لِیک ایالت نوادا هست. 692 00:35:48,144 --> 00:35:49,729 ‫بهتره یه نگاهی بهش بندازی. 693 00:35:49,770 --> 00:35:55,026 ‫فکر کنم بهش منطقه 51 می‌گن. 694 00:35:56,903 --> 00:35:59,822 ‫پس میری سراغ پرونده‌ی بعدیت؟ 695 00:35:59,864 --> 00:36:03,409 ‫یه همچین چیزی. 696 00:36:03,451 --> 00:36:07,038 ‫نمی‌دونم چطور ازت تشکر کنم. 697 00:36:07,079 --> 00:36:12,376 ‫شاید بهتره درمورد احساسی که داری ‫با کری حرف بزنی، 698 00:36:12,418 --> 00:36:15,004 ‫درمورد سختی‌ای که هر دوتون کشیدین، 699 00:36:15,046 --> 00:36:17,465 ‫چیزی که از دست دادین. 700 00:36:17,506 --> 00:36:20,051 ‫فقط باهاش حرف بزن. 701 00:36:20,092 --> 00:36:21,385 ‫به این راحتیه، ها؟ 702 00:36:21,427 --> 00:36:24,096 ‫سخت‌ترین کار تو دنیاست، 703 00:36:24,138 --> 00:36:27,016 ‫ولی فقط اینطوری میشه تو زندگی جلو رفت. 704 00:36:49,330 --> 00:36:51,957 ‫می‌بینم که اینجا رو تمیز کردی. 705 00:36:51,999 --> 00:36:53,292 ‫چطوری؟ 706 00:36:53,334 --> 00:36:57,129 ‫خب، به قول معروف، ‫چو فردا شود فکر فردا کنیم. 707 00:36:57,171 --> 00:36:58,631 ‫- آره. ‫- تو چی؟ 708 00:36:58,673 --> 00:37:01,592 ‫حقیقتش، احساس می‌کنم... 709 00:37:01,634 --> 00:37:03,386 ‫چیزی نمونده بود که امروز دوباره از دستش بدیم. 710 00:37:03,427 --> 00:37:07,932 ‫تمام درد و فقدانی که تجربه کردیم... 711 00:37:07,973 --> 00:37:09,684 ‫فقط به خاطر اینکه بن زنده‌ست ‫از بین نمیره. 712 00:37:09,725 --> 00:37:13,145 ‫هنوزم سه سال از اون دردها رو ‫با خودمون حمل می‌کنیم. 713 00:37:13,187 --> 00:37:18,359 ‫دیگه نمی‌دونم چطور بهش کمک کنم. 714 00:37:18,401 --> 00:37:22,321 ‫خیلی عجیبه که به بن نگاه ‌کنم، 715 00:37:22,363 --> 00:37:25,699 ‫بنِ خودم، و ندونم چیکار کنم. 716 00:37:28,744 --> 00:37:32,206 ‫ببین مجیک، شاید حق با تو بود. 717 00:37:32,248 --> 00:37:36,836 ‫شاید بهتره یکی دیگه کمکش کنه. 718 00:37:36,877 --> 00:37:38,796 ‫بذار یکم بگذره. 719 00:37:38,838 --> 00:37:43,968 ‫نه فقط به خاطر بن، بلکه به خاطر خودت هم دیگه. 720 00:37:44,009 --> 00:37:48,013 ‫آره. درسته. 721 00:37:48,055 --> 00:37:53,477 ‫مثل همیشه ازت ممنونم، مجیک. 722 00:37:53,519 --> 00:37:58,858 ‫- تام از واشینگتن برنگشته؟ ‫- دو ساعت دیگه میرسه، چطور؟ 723 00:37:58,899 --> 00:38:00,443 ‫چون فکر نکنم که کسی از ماها باید... 724 00:38:00,484 --> 00:38:03,237 ‫بدون کمک این وضعیت رو بگذرونه. 725 00:38:03,279 --> 00:38:06,240 ‫این توصیه‌ خوبیه. 726 00:38:15,791 --> 00:38:19,128 ‫سلام، منم. 727 00:38:19,170 --> 00:38:21,630 ‫یه دقیقه وقت داری؟ 728 00:38:21,672 --> 00:38:26,177 ‫این خیلی سخت‌تر از چیزیه که فکرش رو می‌کردم. 729 00:38:43,569 --> 00:38:46,405 ‫ممنون. ممنون. 730 00:38:46,447 --> 00:38:50,201 ‫نه، ولی به خاطر همه‌ی کمکت ممنونم. 731 00:38:50,242 --> 00:38:52,745 ‫درواقع یه خرده واسه آدم‌های هانت نگران بودم. 732 00:38:54,413 --> 00:38:57,333 ‫خب، تو کار فوق‌العاده‌ای کردی. 733 00:38:57,416 --> 00:38:59,126 ‫چیزی خوش است که پایانش خوش باشد. 734 00:38:59,168 --> 00:39:04,340 ‫- داری میری؟ ‫- آره، همینطوره. 735 00:39:04,423 --> 00:39:07,927 ‫آنچه ما به عنوان نیروی گرانش درک می‌کنیم... 736 00:39:07,968 --> 00:39:10,429 ‫- از انحنای فضا ناشی می‌شود... ‫- و زمان. 737 00:39:10,471 --> 00:39:12,139 ‫- آها. ‫- فضا و زمان. 738 00:39:12,181 --> 00:39:14,016 ‫خیلی‌خب، آخه چه جور پیشخدمتی... 739 00:39:14,058 --> 00:39:17,519 ‫فرضیه‌ی نسبیت عام رو می‌دونه؟ 740 00:39:17,561 --> 00:39:20,147 ‫من از بچگی می‌خواستم دانشمند بشم. 741 00:39:20,189 --> 00:39:22,775 ‫من ریاضیات و فیزیک خوندم، 742 00:39:22,816 --> 00:39:24,693 ‫حتی در دوران جنگ، شغلی به عنوان یه برنامه‌نویس... 743 00:39:24,735 --> 00:39:27,196 ‫روی اولین کامپیوتر الکترومکانیکی گیر آوردم. 744 00:39:27,237 --> 00:39:30,491 ‫عجب. چی شد پس؟ 745 00:39:30,532 --> 00:39:33,285 ‫وقتی جنگ تموم شد ‫شغلم رو هم از دست دادم، 746 00:39:33,327 --> 00:39:34,703 ‫شغل بیشتر زن‌ها از دست رفت. 747 00:39:34,745 --> 00:39:37,498 ‫هنوزم تو فکر قدم بعدیم هستم... 748 00:39:37,539 --> 00:39:40,668 ‫و به گمونم شغل بعدیم. 749 00:39:43,462 --> 00:39:45,047 ‫میشه من... 750 00:39:45,089 --> 00:39:48,884 ‫- اوه، حتما. ‫- آره، ممنون. 751 00:39:48,926 --> 00:39:51,136 ‫الان سال 1949 هستش، پس تو باید... 752 00:39:51,178 --> 00:39:54,223 ‫خب، در دانشگاه پرینستون... 753 00:39:54,264 --> 00:39:55,766 ‫یه پروفسور به اسم یتس هست. 754 00:39:55,808 --> 00:39:57,685 ‫قراره به زودی برنامه‌ی فیزیک جدیدش رو... 755 00:39:57,726 --> 00:40:00,479 ‫برای کاندیدهای خانوم راه‌اندازی کنه، ‫و یه حسی بهم میگه... 756 00:40:00,521 --> 00:40:03,232 ‫اون دقیقا دنبال اشخاصی مثل تو می‌گرده. 757 00:40:03,273 --> 00:40:05,401 ‫پس شماره‌اش رو اپراتور بگیر، 758 00:40:05,484 --> 00:40:09,863 ‫بهش زنگ بزن، ‫برو زندگی‌ای که دلت می‌خواد رو بکن. 759 00:40:09,905 --> 00:40:14,660 ‫وای. ‫نمی‌دونم چی بگم. 760 00:40:14,702 --> 00:40:18,330 ‫خب، فقط بهم قول بده که ولش کنی. 761 00:40:18,372 --> 00:40:22,209 ‫کار راحتی نیست، ولی ارزشش رو داره. 762 00:40:24,336 --> 00:40:27,005 ‫- خداحافظ، هانا. ‫- اوه نه، نگو خداحافظ. 763 00:40:27,047 --> 00:40:28,549 ‫اینجوری خیلی نهایی هستش. 764 00:40:28,590 --> 00:40:31,009 ‫فقط بگو، "بعداً می‌بینمت". 765 00:40:31,051 --> 00:40:34,430 ‫اینطوری احتمالی باقی می‌مونه. 766 00:40:34,513 --> 00:40:37,182 ‫بعداً می‌بینمت. 767 00:40:46,108 --> 00:40:47,359 ‫امشب بهشون حمله می‌کنیم. 768 00:40:47,401 --> 00:40:49,361 ‫یادت باشه، دوتا نگهبان عقبش هستن، 769 00:40:49,403 --> 00:40:51,655 ‫یکی تو سرش، یکی هم تو سینه‌اش. 770 00:40:51,697 --> 00:40:54,283 ‫وقتی رفتیم داخل، تو مجسمه رو بردار، 771 00:40:54,324 --> 00:40:55,868 ‫و من اونجا رو تیربارون می‌کنم... 772 00:40:55,909 --> 00:40:58,996 ‫تا مطمئن بشم که هیچ بازمانده‌ای نمونه. 773 00:40:59,037 --> 00:41:00,914 ‫فهمیدی؟ 774 00:41:01,915 --> 00:41:06,920 !سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین .:: Bamabin.com ::.