1 00:00:01,689 --> 00:00:07,953 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:12,596 --> 00:00:14,472 ‫آقای سبیچ عادت داشتن که... 3 00:00:14,473 --> 00:00:16,307 ‫با شروع روز دوم محاکمه... 4 00:00:16,308 --> 00:00:18,267 اتاق دادگاه مملو از اتفاقات غیرمنتظره‌ست 5 00:00:18,268 --> 00:00:20,937 ‫شروع طوفانی دادستانی، زمینه‌ رو برای یک 6 00:00:20,938 --> 00:00:22,146 ‫نبرد حقوقی تنگاتنگ ‫و طولانی فراهم کرد. 7 00:00:22,147 --> 00:00:25,066 ‫توضیحات آغازین آقای مولتو درباره‌ی ‫پرونده به‌راحتی قانع‌کننده بود. 8 00:00:25,067 --> 00:00:28,569 ‫او با حضور کوبنده و ‫اعتقاد تزلزل‌ناپذیر خود، به نحوی 9 00:00:28,570 --> 00:00:30,029 ‫حقیقت و اصل ماجرا را برای مردم روشن کرد. 10 00:00:30,030 --> 00:00:33,032 ‫تامی مولتو کار خود را با بیانیه‌ای ‫پرشور و حرارت آغاز کرد 11 00:00:33,033 --> 00:00:35,493 ‫که به‌شدت هیئت منصفه و ‫مردم کشور را تحت تاثیر قرار داد. 12 00:00:35,494 --> 00:00:38,955 ‫وکیل مدافع پرونده و رقیبِ دادستانی ‫در این پرونده، ریموند هورگان مشـهوره! 13 00:00:38,956 --> 00:00:41,290 ‫آیا بیانیه آغازینِ و مسحورکننده تامی مولتو ‫همچنان به‌طنین اندازی... 14 00:00:41,291 --> 00:00:43,501 ‫ادامه می‌دهد و آن‌چه را که به‌نظر می‌رسد پایه ‫محکمی برای پرونده دادستانی باشد، تضمین می‌کند؟ 15 00:00:47,422 --> 00:00:48,966 ‫حروم‌زاده‌ی لاشی! 16 00:00:50,717 --> 00:00:52,886 ‫آقای دکتر می‌شه جزئیات ‫رو برامون توضیح بدید؟ 17 00:00:53,554 --> 00:00:56,097 ‫این‌ها جراحات شدیدی هستن که ‫منجر به مرگ قربانی، 18 00:00:56,098 --> 00:00:57,306 ‫کارولین پولیمس شده. 19 00:00:57,307 --> 00:01:01,310 ‫ضربه سه‌بار تکرار شده و توسط یک جسم تیز و ‫سنگین که منجر به پارگی پوست شده، صورت گرفته 20 00:01:01,311 --> 00:01:04,104 ‫کوفتگی شدید و شکستگی جمجمه ‫و فتق مغزی نیز دیده می‌شه. 21 00:01:04,105 --> 00:01:05,065 ‫فـتـق؟ 22 00:01:05,066 --> 00:01:07,483 ‫شکستگی جمجمه باعثِ جابه‌جایی مغز ‫و در قسمت‌هایی 23 00:01:07,484 --> 00:01:08,484 ‫مغز رو از جمجمه خارج کرده. 24 00:01:08,485 --> 00:01:10,695 ‫پس این الان مغز کارولینه ‫که از جمجمه زده بیرون؟ 25 00:01:10,696 --> 00:01:12,822 ‫درسته؛ البته جسم به سوراخ پس‌ِسری ‫هم برخورد کرده 26 00:01:12,823 --> 00:01:15,032 ‫و از اون عبور کرده که توی عکس‌ها مشخص نیست. 27 00:01:15,033 --> 00:01:17,076 ‫ستون فقرات از طریقِ این سوراخ ‫به جمجمه وصل می‌شه. 28 00:01:17,077 --> 00:01:19,245 ‫- ضربه به این قسمت منجر به مرگ شده؟ ‫- ممکنه؛ 29 00:01:19,246 --> 00:01:21,539 ‫اما قبل از این‌که فتق مغزی صورت ‫بگیره، خون‌ریزی شدیدی داشته. 30 00:01:21,540 --> 00:01:22,915 ‫زمان تخمینی مرگ چه ساعتی بوده؟ 31 00:01:22,916 --> 00:01:25,042 ‫دما و کوفتگی بدن و مراحل سختی مرگ 32 00:01:25,043 --> 00:01:26,919 ‫نشون می‌ده قربانی حدود ساعت‌های ‫10 شب فوت کرده. 33 00:01:26,920 --> 00:01:29,297 زخم‌های روی صورت‌ش چی؟ 34 00:01:29,298 --> 00:01:30,590 ‫نشان‌دهنده سقوط از ارتفاع هستند. 35 00:01:30,591 --> 00:01:32,216 ‫یک‌بار محکم به پشت سرشون ضربه خورده 36 00:01:32,217 --> 00:01:33,801 ‫از جلو به یک جسم برخورد کردن ‫و بینی‌شون شکسته شده 37 00:01:33,802 --> 00:01:36,429 ‫کبودی‌های زیر چشم و روی ‫گونه‌هاش به این دلیل پدیدار شدن. 38 00:01:36,430 --> 00:01:39,140 ‫بعد از اون، دو بار دیگه به پشت جمجمه‌ش ‫ضربه وارد شده. 39 00:01:39,141 --> 00:01:41,893 ‫و درحالی که هنوز زنده بوده، ‫دچار کوفتگی صورت شده. 40 00:01:41,894 --> 00:01:43,603 ‫بعد از اون هم ضربات مرگ‌باری ‫به‌شون وارد شده. 41 00:01:43,604 --> 00:01:45,646 ‫آیا مدرکی مبنی بر دفاعِ ‫قربانی از خود وجود داره؟ 42 00:01:45,647 --> 00:01:47,732 ‫هیچ اثر قطعی‌ای از زخمِ‌دفاعی وجود نداشت. 43 00:01:47,733 --> 00:01:50,443 ‫اما اثراتی از پوست متهم زیرِ یکی از 44 00:01:50,444 --> 00:01:52,195 ‫ناخن‌های مقتول مشاهده شد. 45 00:01:52,196 --> 00:01:55,489 ‫آیا ممکنه برای دفاع از خودش ‫شخص مقابل رو چنگ زده باشه؟ 46 00:01:55,490 --> 00:01:58,659 ‫ممکنه؛ اما این‌که کارولین انتظار حمله ‫رو نداشته و توی شوک بوده محتمل‌ترـه. 47 00:01:58,660 --> 00:02:00,578 ‫شما گفتید که مقتول ‫بر اثر ضربات کشته نشده، 48 00:02:00,579 --> 00:02:03,456 ‫- این‌که یک‌جا افتاده بوده و خون‌ریزی می‌کرده؟ ‫- بله قربان. 49 00:02:03,457 --> 00:02:04,999 ‫- پس زجرکش شده. ‫- وادار به نتیجه‌گیری. 50 00:02:05,000 --> 00:02:07,418 ‫- آیا مقتول زجرکش شده بوده؟ ‫- نمی‌تونم تائید کنم. 51 00:02:07,419 --> 00:02:10,296 ‫مقتول احتمالاً بر اثر ضربات وارد بر جمجمه ‫سریعاً بیهوش شده. 52 00:02:10,297 --> 00:02:13,800 ‫پس آیا این رو رد می‌کنید که مقتول ‫هوشیار بوده و زجرکش شده بوده؟ 53 00:02:14,301 --> 00:02:15,843 ‫نمی‌شه که رد کرد قربان. 54 00:02:15,844 --> 00:02:18,721 ‫آقای دکتر، جزئیات دیگه‌ای درباره‌ خانم ‫پولیمس دارید که در اختیارمون بذارید؟ 55 00:02:18,722 --> 00:02:22,726 ‫بله؛ هنگام قتل 6 ماهـه باردار بودند. 56 00:02:23,727 --> 00:02:25,394 ‫خانم قاضی، الان 57 00:02:25,395 --> 00:02:28,523 ‫قصد دارم حاصل توافق مشترک طرفـین ‫رو که با گواه آزمایش دی‌ان‌ای 58 00:02:28,524 --> 00:02:31,859 ‫ثابت می‌کنه متهم پدر بچه بوده؛ ‫وارد صورت‌جلسه دادگاه بکنم. 59 00:02:31,860 --> 00:02:33,069 ‫ثبت می‌شه. 60 00:02:33,070 --> 00:02:35,071 ‫پس متهم مقتول رو باردار کرده بوده؟ 61 00:02:35,072 --> 00:02:36,448 ‫بله همینطوره. 62 00:02:38,575 --> 00:02:39,576 ‫سوال دیگه‌ای ندارم. 63 00:02:40,577 --> 00:02:41,411 ‫آقای هورگان... 64 00:02:41,412 --> 00:02:44,455 ‫سوال خاصی از این شاهد نداریم خانم قاضی؛ 65 00:02:44,456 --> 00:02:47,167 ‫- آقای کومگـای... ‫- راستش؛ من دیگه پیر شدم 66 00:02:47,918 --> 00:02:50,253 ‫و این رو می‌پرسم تا مطمئن ‫بشم حرف‌هاتون رو درست متوجه شدم 67 00:02:50,254 --> 00:02:52,755 ‫شما گفتید که ضربات با یک جسم ‫«تیز و سنگین» صورت گرفته 68 00:02:52,756 --> 00:02:53,840 ‫اونطور که من فهمیدم، 69 00:02:53,841 --> 00:02:58,928 ‫شما هیچ مدرکی پیدا نکردید که ‫ثابت کنه چه کسی از این شی‌ء استفاده کرده. 70 00:02:58,929 --> 00:03:01,556 ‫- یعنی خب شواهدتون در این زمینه کامل نیست. ‫- درسته. 71 00:03:01,557 --> 00:03:03,391 ‫پس از طریق تحقیقات‌هاتون هیچ مدرکی 72 00:03:03,392 --> 00:03:05,685 ‫پیدا نکردید که هویت قاتل ‫کارولین پولیمس رو فاش کنه. 73 00:03:05,686 --> 00:03:07,687 ‫بنده فقط می‌تونم با قاطعیت کامل بگم که 74 00:03:07,688 --> 00:03:09,230 ‫این حادثه یک قتل بوده. 75 00:03:09,231 --> 00:03:10,566 ‫درسته... 76 00:03:11,108 --> 00:03:17,108 ‫و هیچ جسم تیز و سنگینی یا ‫آلت قتاله‌ای هم پیدا نشده درسته؟ 77 00:03:17,197 --> 00:03:18,282 ‫بله. 78 00:03:18,782 --> 00:03:19,783 ‫ممنونم. 79 00:03:23,537 --> 00:03:24,872 ‫آقای مولـتو حرفی ندارید؟ 80 00:03:25,372 --> 00:03:26,372 ‫نه... 81 00:03:27,416 --> 00:03:31,127 ‫- چیزی که نیاز داشتیم رو به‌دست آوردیم؛ این‌کار رو... ‫- آقای دکتر، پس از تکمیل کالبدشکافی 82 00:03:31,128 --> 00:03:33,004 ‫تحت هرگونه شرایطی ‫با متهم ملاقاتی داشتید؟ 83 00:03:33,005 --> 00:03:36,591 ‫بله؛ ایشون اومدن دفترمون و پرخاشگرانه ‫درخواست کردن که می‌خوان جسد رو ببینن 84 00:03:36,592 --> 00:03:40,011 ‫این‌که یک دادستان ناحیه‌ای این‌گونه ‫به دفترتون حمله‌ور بشه یک امر عادیه؟ 85 00:03:40,012 --> 00:03:42,305 ‫قبلاً هم چنین همچین اتفاقی رخ داده ‫اما یک امر عادی نیست. 86 00:03:42,306 --> 00:03:46,642 ‫آیا آقای سبیچ همیشه برای ‫بازدید جسدها به دفترتون می‌اومدن؟ 87 00:03:46,643 --> 00:03:49,270 ‫- خیر. ‫- آیا تابه‌ اون زمان آقای سبیچ شخصاً 88 00:03:49,271 --> 00:03:52,481 ‫- برای بازدید از اجساد مقتول‌ها به دفترتون آمده بودن؟ ‫- هرگز. 89 00:03:52,482 --> 00:03:54,734 ‫اما اون روز اومده بودن! رفتارشون چطوری بود؟ 90 00:03:54,735 --> 00:03:58,779 ‫- آشفته و کلافه و ترسیده بودن. ‫- ترسیده بودن؟ 91 00:03:58,780 --> 00:04:00,114 ‫که اون موقع دلیل رفتارشون واضح نبود. 92 00:04:00,115 --> 00:04:01,407 ‫اما الان براتون واضحـه؟ 93 00:04:01,408 --> 00:04:04,785 ‫حسم می‌گه ایشون نه تنها می‌خواستن ‫از یافته‌های بنده باخبـر بشن، 94 00:04:04,786 --> 00:04:06,705 ‫بلکه انگار ازشون وحشت داشتن. 95 00:04:07,581 --> 00:04:09,166 ‫یه‌جای کار می‌لنگید. 96 00:04:11,502 --> 00:04:12,503 ‫سوال دیگه‌ای ندارم. 97 00:04:13,420 --> 00:04:18,840 ‫دکتر، آیا شما در زمینه روانشناسی ‫سررشته‌ای دارید که اظهار کردید: 98 00:04:18,841 --> 00:04:21,887 ‫«متهم ترسیده و آشفته بودن 99 00:04:22,971 --> 00:04:24,055 ‫و یه‌جای کارشون می‌لنگیده» ؟ 100 00:04:24,056 --> 00:04:25,848 ‫من مدت زیادیه متهم رو می‌شناسم 101 00:04:25,849 --> 00:04:29,143 ‫که بهم این اجازه رو می‌ده تا بتونم بر ‫اساس رفتارشون یک نتیجه‌گیری کلی داشته باشم 102 00:04:29,144 --> 00:04:31,145 ‫و بر اساس دیده‌های من ‫رفتار ایشون عادی نبود. 103 00:04:31,146 --> 00:04:33,105 ‫گفتید مدت زیادیه متهم رو می‌شناسین. ‫با هم دوستیـن؟ 104 00:04:33,106 --> 00:04:34,315 ‫همکار؛ نه دوست. 105 00:04:34,316 --> 00:04:37,610 ‫دوست نیستید و موکل بنده رو ‫«عوضی و حروم‌زاده» خطاب کردید. 106 00:04:37,611 --> 00:04:40,405 ‫- اعتراض دارم. ‫- این نشون می‌ده رفتارشون غرضمندانه بوده یا نه! 107 00:04:41,573 --> 00:04:42,574 وارد نیست 108 00:04:45,202 --> 00:04:48,621 ‫خب گاهی اوقات بحث شدت می‌گیره ‫و از این کـارم واقعاً پشیمانم. 109 00:04:48,622 --> 00:04:51,333 ‫پس با متهم‌مون که یک دادستان ‫ناحیه‌ایـه، هیچ مشکل شخصی‌ای ندارید؟ 110 00:04:51,917 --> 00:04:53,668 ‫معلومه که نـه! ‫چنین چیزی مسخره‌ست... 111 00:04:53,669 --> 00:04:55,461 ‫- آیا تا به حال بنده رو «عوضی» خطاب کردید؟ ‫- اعتراض دارم. 112 00:04:55,462 --> 00:04:57,588 ‫خانم قاضی، اگر این وسط قصد و غرض ‫خاصی وجود... 113 00:04:57,589 --> 00:04:58,966 ‫واضح سوال بپرسید. 114 00:04:59,675 --> 00:05:00,675 ‫دکتر. 115 00:05:01,426 --> 00:05:04,095 ‫من و شما هم چندبار بحث‌های پرتنش داشتیم. 116 00:05:04,096 --> 00:05:05,763 ‫یعنی خب توی شغل ما ‫این چیزها پیش میاد. 117 00:05:05,764 --> 00:05:08,599 ‫روند کاری ما به‌شدت پرفشار و بحث‌برانگیزه 118 00:05:08,600 --> 00:05:10,977 ‫و گاهی اوقات با کلمات این‌چنینی ‫عصبانیت و فشارمون رو خالی می‌کنیم. 119 00:05:10,978 --> 00:05:14,605 ‫اما بنده هیچ مشکلی با ‫دادستانان ناحیه‌ای ندارم 120 00:05:14,606 --> 00:05:16,732 ‫و این حرف به‌شدت ‫بنده رو آزرده کرد. 121 00:05:16,733 --> 00:05:18,776 ‫آیا به‌حال تامی مولـتو رو «عوضی» خطاب کردید؟ 122 00:05:18,777 --> 00:05:20,361 ‫- اعتراض دارم! ‫- نه بیشتر از تـو! 123 00:05:20,362 --> 00:05:21,445 ‫دکتر کومگـای... 124 00:05:21,446 --> 00:05:23,030 ‫شاید برای همین رفتارهات رای نیاوردی. 125 00:05:23,031 --> 00:05:24,532 ‫- دکتر... ‫- اما به‌هرحال از اون یکی کارت استعفا نده. 126 00:05:24,533 --> 00:05:25,867 ‫اوه؛ راستی یادم نبود؛ اخراجت کردن 127 00:05:25,868 --> 00:05:27,326 ‫- درست نمی‌گم؟ ‫- آقای کومگـای... 128 00:05:27,327 --> 00:05:29,454 ‫وقته رفتـنه؛ سرها پایین. 129 00:05:34,960 --> 00:05:36,461 ‫دریافت شد. همین الان سوار ماشین شدن. 130 00:05:36,983 --> 00:05:43,983 ‫تـرجمه از «آیــدا و محمدعلی sm» ‫:::. t.me/mmli_Subs & @AydaNaderiSubT .::: 131 00:05:48,891 --> 00:05:52,436 ‫هدف‌مون یه‌چیز بود که به دستش آوردیم. ‫ولی دوباره بلند شدی گند زدی تو همه‌چی. 132 00:05:53,020 --> 00:05:55,771 ‫بهت چی گفته بودم؟ گفتم ‫کومگـای رو بیار شهادت بده 133 00:05:55,772 --> 00:05:58,649 ‫بگو دلیل و زمان مرگ رو بگه 134 00:05:58,650 --> 00:06:00,568 ‫پدر بچه رو مشخص کنه و بره 135 00:06:00,569 --> 00:06:02,904 ‫اما نتونستی جلوی خودت رو بگیری. 136 00:06:02,905 --> 00:06:07,408 ‫حالا یه کارشناس پزشکی قانونی ‫داریم که انگار از متهم دلخور بوده 137 00:06:07,409 --> 00:06:10,411 ‫- و از سـر لج‌بازی همچین شهادتی داده. ‫- شهادت مهمی بود. 138 00:06:10,412 --> 00:06:13,664 ‫همه فکر می‌کنن راستی سبیچ مهربون و ‫عزیزدل همه ممکن نیست همچین کاری کرده باشه 139 00:06:13,665 --> 00:06:16,334 ‫پس ما این وسط باید ‫مشخص کنیم که کـی و کـجا 140 00:06:16,335 --> 00:06:19,128 ‫و تحت چه شرایطی اون یکی شخصیت‌ش ‫که هیچکس نمی‌شناسه رو، رو کرده! 141 00:06:19,129 --> 00:06:20,171 ‫بخواب دقت کنی به نفع‌مون شد 142 00:06:20,172 --> 00:06:23,216 ‫از نظر من‌که بخوای دقت کنی ‫باز هم مثل سگ ضایع شدیم 143 00:06:23,217 --> 00:06:25,885 ‫این پرونده از اون پرونده‌هاست که ‫با کنار هم گذاشتن شواهد و قطعه‌های کوچیک 144 00:06:25,886 --> 00:06:28,429 ‫ذره‌ذره و با صبوری به‌شدت زیاد موفق می‌شه. 145 00:06:28,430 --> 00:06:30,516 ‫کومـگای اولین قطعه‌مون بود. 146 00:06:31,099 --> 00:06:33,477 ‫حال پریشون و ترسیده راستی سبیچ ‫یه قطعه دیگه 147 00:06:35,896 --> 00:06:39,608 ‫پوست زیر ناخن کارولین ‫توی گزارش اول ذکر نشده بود! 148 00:06:40,734 --> 00:06:42,110 ‫پزشکی قانونی خیلی سرش شلوغه 149 00:06:43,570 --> 00:06:46,448 ‫اون بخش از آزمایش هم دقت ‫و وقت بیشتری می‌طلبیده. 150 00:06:49,493 --> 00:06:53,037 ‫آسیب‌شناس پزشکی قانونی، ‫اون آدم خیلی سرسخت‌تـریه. 151 00:06:53,038 --> 00:06:54,455 ‫جرمی باک. 152 00:06:54,456 --> 00:06:58,167 ‫رو دستش کسی نمیاد؛ من همیشه برای پرونده‌ها ‫می‌رفتم سراغ اون. راستی هم همینطور. 153 00:06:58,168 --> 00:07:00,044 ‫هم آدم به‌شدت بادقتـیه و ‫هم حواس‌جمع، 154 00:07:00,045 --> 00:07:04,298 ‫برای همین بهتره که هیچ کدوم‌تون ‫اصلاً به عکس‌ها نگاه نکنید 155 00:07:04,299 --> 00:07:09,179 ‫خیلی خنثی و بی‌حس، فقط ‫جلوتون رو نگاه کنید باشه؟ 156 00:07:11,056 --> 00:07:13,307 ‫می‌شه چندلحظه درمورد ‫زبان بدن‌تون حرف بزنیم؟ 157 00:07:13,308 --> 00:07:14,475 ‫چه مشکلی داره؟ 158 00:07:14,476 --> 00:07:17,186 ‫خب؛ چیزی که امروز دیدیم ‫زیاد جالب نبود. 159 00:07:17,187 --> 00:07:18,938 ‫باید همه‌ش به هم نگاه کنید. 160 00:07:18,939 --> 00:07:21,399 ‫هیئت منصفه دائم حواس‌شون به تو جمـعه؛ 161 00:07:21,400 --> 00:07:25,279 ‫و باید هربار که بهت نگاه می‌کنن اون حس ‫عشق و باورت نسبت به راستی رو حس کنن. 162 00:07:25,779 --> 00:07:28,781 ‫و اگه دوباره رسانه‌ها مثل امروز ‫در دادگاه جمع شدن، 163 00:07:28,782 --> 00:07:32,870 ‫بهتره دست همسرت رو بگیری و بین‌شون ‫ازش محافظت کنی راستی! 164 00:07:35,622 --> 00:07:36,623 ‫باربارا؟ 165 00:07:39,126 --> 00:07:40,252 ‫پس... 166 00:07:42,254 --> 00:07:44,464 ‫می‌خوایم هئیت منصفه باور کنه راستی ‫همیشه مراقبمـه و حواسش بهم هست؟ 167 00:07:46,008 --> 00:07:48,969 ‫آره خب تحت همچین شرایطی ‫همچین چیزی نیازه. 168 00:07:51,138 --> 00:07:52,139 ‫ریموند، من... 169 00:07:54,808 --> 00:07:56,435 ‫نمی‌خوام بگم از تو بهتر می‌دونم و این‌ها 170 00:07:57,144 --> 00:07:59,312 ‫اما بعید می‌دونم توهین به هوش هئیت منصفه 171 00:07:59,313 --> 00:08:00,898 ‫کار درستی باشه. 172 00:08:02,482 --> 00:08:05,903 ‫چیزی که توی چهره من می‌بینن ‫قطعاً فقط شوکه شدنـه! 173 00:08:06,653 --> 00:08:08,696 ‫شوهرم مظنون اصلی ‫یه پرونده قتلِ وحشتناکه! 174 00:08:08,697 --> 00:08:11,074 ‫جز شوکه شدن چه غلط دیگه‌ای می‌تونم بکنم؟ 175 00:08:11,554 --> 00:08:17,058 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 176 00:08:19,124 --> 00:08:21,126 ‫دادگاه‌ها معمولاً با ‫قصه‌گویی پیش می‌‌رن. 177 00:08:22,544 --> 00:08:23,962 ‫بهترین قصه برنده می‌شه. 178 00:08:24,546 --> 00:08:26,756 ‫تو هم توی این ماجرا، بخشی از قصه ما هستی 179 00:08:26,757 --> 00:08:29,301 ‫خشم و عصبانیت‌ـت اصلاً به‌کارمون نمیاد. 180 00:08:38,769 --> 00:08:41,230 ‫حضور توی اون اتاق برای من خیلی سخته 181 00:08:41,855 --> 00:08:44,899 ‫این‌که باید شاهد تمام اون شهادت‌ها 182 00:08:44,900 --> 00:08:46,527 ‫و تصویرها باشم واقعاً اذیت‌کننده‌ست 183 00:08:50,280 --> 00:08:51,990 ‫همین‌که اون‌جا حضور دارم 184 00:08:54,868 --> 00:08:58,789 ‫به‌ هئیت منصفه نشون می‌ده من ‫به بی‌گناهی همسرم باور دارم. 185 00:09:00,290 --> 00:09:01,959 ‫باید رفتارم قابل‌باور باشه. 186 00:09:02,459 --> 00:09:05,212 ‫و من برای قابل‌باور بودن، باید صادق باشم. 187 00:09:07,005 --> 00:09:09,049 ‫می‌خوام توی اون دادگاه، ‫صداقت به‌خرج بدم 188 00:09:10,759 --> 00:09:14,888 ‫می‌خوام اجازه بدم خود واقعی‌ام رو ببینن 189 00:09:16,723 --> 00:09:18,892 ‫این‌که ترسیده‌ام؛ این‌که.... 190 00:09:20,310 --> 00:09:21,520 ‫حالم داره به‌هم می‌خوره 191 00:09:22,604 --> 00:09:25,065 ‫این‌که از اعماق قلبم ‫بابت این تباهی خُرد شده‌ام 192 00:09:26,984 --> 00:09:30,529 ‫این‌که به پدر بچه‌هام اتهـام همچین ‫کار فجیعی رو زدن 193 00:09:32,072 --> 00:09:34,157 ‫واقعاً برای من سخت و غیرقابل‌تحمله. 194 00:09:38,120 --> 00:09:40,914 ‫الان توی تاریک‌ترین دوران زندگی‌ام به‌سر می‌برم. 195 00:09:43,542 --> 00:09:45,586 ‫دیگه قرار نیست تظاهر کنم. 196 00:09:50,299 --> 00:09:52,217 ‫نه‌برای شما دوتا؛ ‫نه برای هئیت منصفه. 197 00:10:17,701 --> 00:10:22,413 ‫سلول‌های پوستی‌ای که زیر ناخن ‫مقتول پیدا کردیم، 198 00:10:22,414 --> 00:10:24,707 ‫با دی‌ان‌ای متهم مطابقت داشته. 199 00:10:24,708 --> 00:10:28,377 ‫نمونه‌ای از بزاق هم روی صورت 200 00:10:28,378 --> 00:10:31,797 ‫و یقه‌ی لباسی که تن‌شون بوده ‫کشف کردیم 201 00:10:31,798 --> 00:10:33,799 ‫و باز هم با دی‌ان‌ای متهم مطابقت داشته. 202 00:10:33,800 --> 00:10:39,305 ‫اما به‌طرز عجیبی، روی طنابی که قربانی باهاش ‫بسته شده بود، هیچ اثری از دی‌ان‌ای نداشتیم 203 00:10:39,306 --> 00:10:40,932 ‫چرا گفتیـن «به‌طرز عجیبی» ؟ 204 00:10:40,933 --> 00:10:42,392 ‫قتل با دقت بسیاری صورت گرفته. 205 00:10:42,935 --> 00:10:46,562 ‫مجرم حسابی حواسش جمع بوده ‫تا مدرکی ‌به‌جا نذاره. 206 00:10:46,563 --> 00:10:51,068 ‫خیلی کم پیش میاد همچین صحنه جرم ‫خونین و به‌هم‌ریخته‌ای داشته باشیم 207 00:10:51,652 --> 00:10:56,155 ‫و دایره مدارک و شواهدمون اینقدر کم باشه. 208 00:10:56,156 --> 00:10:57,573 ‫خب این یعنی چی؟ 209 00:10:57,574 --> 00:11:02,203 ‫یعنی زحمات زیادی برای تمیز کردن ‫صحنه جرم و پاک کردن شواهد کشیده شده. 210 00:11:02,204 --> 00:11:05,873 ‫بر اساس 20 سال سابقه‌تون ‫توی زمینه آسیب‌شناسیِ پزشکی قانونی، 211 00:11:05,874 --> 00:11:07,750 ‫نظر شما درموردِ اتفاقی که افتاده چیـه؟ 212 00:11:07,751 --> 00:11:13,214 ‫نظر من اینه که قتل بسیار ‫یهویی و بر اثر فروپاشی عصبی صورت گرفته. 213 00:11:13,215 --> 00:11:14,215 ‫بدون برنامه قبلی... 214 00:11:14,216 --> 00:11:17,093 ‫و به دنباله اون، یک عمل بسیار دقیق 215 00:11:17,094 --> 00:11:20,680 ‫و اصولی از بستن دست و پـای مقتول ‫که بعد از مرگ‌ش صورفته گرفته رو شاهد هستیم 216 00:11:20,681 --> 00:11:22,515 ‫سوال دیگه‌ای ندارم. ممنون. 217 00:11:22,516 --> 00:11:25,268 ‫تا به‌حال جسد دیگه‌ای رو دیدید که ‫این‌طوری دست و پاش بسته شده باشه؟ 218 00:11:25,269 --> 00:11:30,398 ‫سال‌ها پیش با یک پرونده قتل ‫سر و کار داشتیم که به‌طرز وحشتناکی 219 00:11:30,399 --> 00:11:33,025 ‫تقریباً مشابه به این مورد، ‫دست و پای مقتول رو بسته بودن. 220 00:11:33,026 --> 00:11:37,697 ‫و دادستان‌ ناحیه‌ای مسئول اون پرونده ‫چه کسی بود؟ 221 00:11:37,698 --> 00:11:41,200 ‫دو نفر بودن. راستی سبیچ و کارولین پولیمس. 222 00:11:41,201 --> 00:11:44,496 ‫و اسم قاتل اون پرونده «لیام رینولدز«ـه. 223 00:11:46,540 --> 00:11:48,332 ‫- و محکوم شده بود. ‫- درسته 224 00:11:48,333 --> 00:11:50,084 ‫توسط دادستان‌های ناحیه‌ای‌مون 225 00:11:50,085 --> 00:11:52,670 ‫- یعنی کارولین پولیمس و راستی سبیچ. ‫- درسته. 226 00:11:52,671 --> 00:11:56,883 ‫و چون توسط راستی سبیچ و کارولین پولیمس ‫جرمش ثابت شده بود، 227 00:11:56,884 --> 00:11:58,676 ‫تهدید کرده بود حساب اون‌ها ‫رو هم می‌رسه! 228 00:11:58,677 --> 00:12:00,511 ‫- از این قضیه اطلاع دارید؟ ‫- بله. 229 00:12:00,512 --> 00:12:05,057 ‫حالا من توی این چیزها سردر ‫نمیارم و متخصص نیستم؛ اما فکر می‌کنم 230 00:12:05,058 --> 00:12:07,351 ‫- کشتن یکی از دادستان‌ها و قاتل جلوه دادن اون‌یکی... ‫- اعتراض! 231 00:12:07,352 --> 00:12:09,897 ‫- حرکت بسیار.... ‫- وارده. یه‌لحظه بیاین اون سمت ببینم. 232 00:12:20,574 --> 00:12:21,491 ‫درمورد این قضیه حرف زده بودیم. 233 00:12:21,492 --> 00:12:23,701 ‫این دفتر از مورد تحقیق ‫قرار دادن رینولدز سر باز زده. 234 00:12:23,702 --> 00:12:25,369 ‫والا اون‌ها من رو هم ‫مورد تحقیق قرار ندادن. 235 00:12:25,370 --> 00:12:27,330 ‫وظیفه‌شون نیست ‫همه رو مورد تحقیق قرار بدن. 236 00:12:27,331 --> 00:12:29,999 ‫- اون‌ها موظف نیستن خلاف چیزی رو ثابت کنن. ‫- رینولدز راستی و کارولین 237 00:12:30,000 --> 00:12:32,168 ‫- رو به طور عمومی تهدید کرد. ‫- آره؛ تهدید کرد 238 00:12:32,169 --> 00:12:34,212 ‫- گفتم شاید برای هئیت منصفه مهم باشه ‫- اما تاثیری نداره 239 00:12:34,213 --> 00:12:36,172 ‫- آخه نمی‌دونم چرا نباید... ‫- به‌کارت نمیاد. 240 00:12:36,173 --> 00:12:37,423 ‫توی صورت‌جلسه ثبت بشه! 241 00:12:37,424 --> 00:12:40,093 ‫یه موضوع واضح و قابل‌فهم پیش بنداز ‫تا بهت اجازه بدم مطرح‌ش کنی. 242 00:12:41,512 --> 00:12:44,515 ‫درغیراین‌ صورت، دست از این چرت‌وپرت‌ها بردار. ‫برید. 243 00:12:54,650 --> 00:12:59,570 ‫آقای باک؛ شما قطعاً خبردار شدید که موکل من ‫و مرحومه 244 00:12:59,571 --> 00:13:01,781 ‫- با هم رابطه عاشقانه داشتن درسته؟ ‫- بله. 245 00:13:01,782 --> 00:13:05,076 ‫وقتی که گفتید پوست متهم زیر ‫ناخن‌هاش پیدا شده... 246 00:13:05,077 --> 00:13:09,038 ‫منظورتون تکه‌های واقعی پوست بود دیگه؟ 247 00:13:09,039 --> 00:13:10,790 ‫یعنی انگار کسی رو چنگ انداخته؟ 248 00:13:10,791 --> 00:13:14,961 ‫نه؛ تیکه‌های واقعی و واضح پوست نه، ‫سلول‌های پوستی 249 00:13:14,962 --> 00:13:18,089 ‫اگه مثلاً من اینطوری پوستم رو چنگ بزنم 250 00:13:18,090 --> 00:13:20,592 ‫ممکنه زیر ناخن‌هـام تکه‌های پوست گیر کنه؟ 251 00:13:21,260 --> 00:13:22,426 ‫ممکنه. 252 00:13:22,427 --> 00:13:26,430 ‫پس اگر راستی سبیچ کارولین پولیمس رو ‫بوسیده باشه و در همون حیـن 253 00:13:26,431 --> 00:13:32,353 ‫کارولین گردن یا پشت کمر ‫متهم رو لمس کرده باشه، 254 00:13:32,354 --> 00:13:36,858 ‫آیا این عمل دلیل وجود ‫بزاق کشف شده روی لباس کارولین 255 00:13:36,859 --> 00:13:40,904 ‫و همینطور دی‌ان‌ای زیر ناخن‌هاش ‫رو توجیه نمی‌کنه؟ ممکن نیست؟ 256 00:13:42,614 --> 00:13:43,698 ‫ممکنه. 257 00:13:43,699 --> 00:13:46,577 ‫پس دی‌ان‌ایـی که شما اظهار داشتید ‫ثابت می‌کنه قاتل موکل منه، 258 00:13:47,160 --> 00:13:52,249 ‫می‌تونه به‌راحتی بر این دلالت کنه ‫که اون‌ها صرفاً هم رو بوسیدن 259 00:14:00,299 --> 00:14:02,134 ‫فرق‌شون رو متوجه می‌شید؟ 260 00:14:56,855 --> 00:14:57,981 ‫تو هم باید بری. 261 00:15:32,558 --> 00:15:35,810 ‫شما اطلاع داشتید که خانم پولیمس و متهم ‫با هم رابطه داشتن؟ 262 00:15:35,811 --> 00:15:38,105 ‫- بله مطلع شدم ‫- چطوری مطلع شدید؟ 263 00:15:38,689 --> 00:15:42,316 ‫خب؛ بنابر دلایل زیادی شک کرده بودم. 264 00:15:42,317 --> 00:15:44,528 ‫شک داشتم تا وقتی که کاملاً مطمئن شدم 265 00:15:46,363 --> 00:15:48,531 ‫یه‌شب باید یه پرونده‌ای رو می‌بردم دفتر راستی 266 00:15:48,532 --> 00:15:51,033 ‫دیر وقت بود؛ فکر می‌کردم رفته باشه ‫اما نرفته بود. 267 00:15:51,034 --> 00:15:53,579 ‫رفتم داخل اتاق و دیدم داره کارولین رو می‌بوسه 268 00:15:56,123 --> 00:15:57,123 ‫جان؟ 269 00:15:57,624 --> 00:16:01,043 ‫- پرونده رابرتز رو آوردم. ‫- آهان. 270 00:16:01,044 --> 00:16:02,129 ‫- آهان. ‫- آره. 271 00:16:03,213 --> 00:16:05,423 ‫- ممنونم. ‫- خدمت شما. فردا می‌بینمت. 272 00:16:05,424 --> 00:16:08,050 ‫سریع از اون‌جا دور شدم ‫و کارولین اومد دنبالم. 273 00:16:08,051 --> 00:16:13,723 ‫واقعاً موقعیت شرم‌آوری بود ‫و سریعاً رفتم 274 00:16:13,724 --> 00:16:15,683 ‫- دقیقاً چه زمانی بود؟ ‫- فوریه سال پیش. 275 00:16:15,684 --> 00:16:17,768 ‫باز هم شاهد چنین اتفاقات ناگهانی‌ای بودید؟ 276 00:16:17,769 --> 00:16:20,229 ‫دیگه مورد جنسی‌ای ندیدم؛ فقط ‫غیبت‌هایی که پشت سرشون می‌شد رو می‌شنیدم. 277 00:16:20,230 --> 00:16:24,651 ‫اما خب البته که مخفیانه ‫یه‌کارهایی می‌کردن. 278 00:16:25,986 --> 00:16:27,029 ‫مثلاً؟ 279 00:16:27,529 --> 00:16:31,574 ‫یه‌بار توی پارکینگ زیرزمینی دیدم‌شون 280 00:16:31,575 --> 00:16:34,660 ‫دیدم که...نمی‌دونم...فکر می‌کنم ‫که داشتن با هم بحث می‌کردن. 281 00:16:34,661 --> 00:16:37,997 ‫- با هم. چمی‌دونم خب. چی؟ ‫- ولم کن! 282 00:16:37,998 --> 00:16:40,541 ‫من فقط یه سوال ازت دارم؛ ‫اگه می‌تونی بهم... 283 00:16:40,542 --> 00:16:42,043 ‫همین. خواهش می‌کنم! 284 00:16:42,044 --> 00:16:44,654 ‫کارولین توی ماشین بود و راستی ‫داشت می‌زد روی شیشه... 285 00:16:44,750 --> 00:16:45,710 ‫و اون با سرعت رفت. 286 00:16:45,710 --> 00:16:47,080 ‫لعنتی. 287 00:16:47,090 --> 00:16:49,920 ‫فرصت این رو داشتین تا درموردشون ‫با آقای سبیچ صحبت کنین؟ 288 00:16:49,920 --> 00:16:51,220 ‫بله. 289 00:16:52,630 --> 00:16:53,720 ‫چی گفتین؟ 290 00:16:54,970 --> 00:16:56,590 ‫بهش گفتم که... 291 00:16:56,600 --> 00:17:01,350 ‫که نگرانـم نکنه مثلاً... ‫اسیر شده باشه. 292 00:17:01,350 --> 00:17:03,940 ‫- اسیر شده باشه؟ ‫- اسیر اون زن. 293 00:17:04,520 --> 00:17:08,940 ‫داشت بهم می‌ریخت، 294 00:17:09,690 --> 00:17:10,690 ‫وسواسی شده بود. 295 00:17:14,200 --> 00:17:18,660 ‫شما از این رابطه‌ی بین آقای سبیچ ‫و خانم پولیمس، ناراضی بودین؟ 296 00:17:18,660 --> 00:17:20,160 ‫- ناراضی بودین؟ ‫- بله، ناراضی بودم. 297 00:17:20,160 --> 00:17:23,040 ‫و از خانم کارولین پولیمس هم ناراضی بودین، ‫درسته؟ 298 00:17:23,040 --> 00:17:26,380 ‫قضیه این نیست. ‫کار غیرحرفه‌ای‌ای بود. 299 00:17:27,080 --> 00:17:29,250 ‫از کارولین خوش‌تون نمی‌اومد، درسته؟ 300 00:17:29,250 --> 00:17:30,800 ‫نه، خوشم نمی‌اومد. 301 00:17:30,800 --> 00:17:35,550 ‫نگرانی‌هاتون رد رابطه با این غیرحرفه‌ای بودن رو ‫به منابع انسانی گزارش دادین؟ 302 00:17:35,550 --> 00:17:37,430 ‫نه، ندادم. 303 00:17:39,920 --> 00:17:43,640 ‫و طبق دانسته‌هاتون، ‫خانم پولیمس هیچوقت شکایت‌ آقای سبیچ رو 304 00:17:43,640 --> 00:17:45,180 ‫پیش منابع انسانی نکرده بود؟ 305 00:17:45,190 --> 00:17:46,230 ‫درستـه 306 00:17:46,730 --> 00:17:51,480 ‫طبق دانسته‌هاتون، ‫اون اصلاً شکایت کسی رو پیش منابع انسانی کرده بود؟ 307 00:17:52,820 --> 00:17:53,820 ‫بله. 308 00:17:55,320 --> 00:17:56,320 ‫کی؟ 309 00:17:58,370 --> 00:17:59,530 ‫تامی مولتو. 310 00:18:16,930 --> 00:18:17,930 ‫بله. 311 00:18:20,900 --> 00:18:24,400 ‫شما اطلاع دارین که ‫ بنده نسبت به خانم پولیمس 312 00:18:24,400 --> 00:18:26,890 ‫رفتار غیرحرفه‌ای یا نامناسبی داشتم؟ 313 00:18:26,890 --> 00:18:28,980 ‫نه، ‫بنده اطلاعی ندارم 314 00:18:28,980 --> 00:18:31,400 ‫و شما درمورد شکایتی که ‫ پیش منابع انسانی برده شد 315 00:18:31,400 --> 00:18:32,480 ‫هیچ اطلاعی دارین؟ 316 00:18:32,480 --> 00:18:35,820 ‫من فقط این رو می‌دونم که اون نمی‌خواست ‫رو هیچ پرونده‌ای با شما کار کنه. 317 00:18:35,820 --> 00:18:38,820 ‫گفته بود که شما براش چندش‌آوریـن. 318 00:18:43,620 --> 00:18:49,040 ‫خیلی‌خب. تاحالا شاهد رفتار غیرحرفه‌ای بنده ‫نسبت به قربانی بودین؟ 319 00:18:49,040 --> 00:18:50,210 ‫نه راستـش. 320 00:18:50,210 --> 00:18:52,540 ‫درمورد راستی سبیچ چطور؟ 321 00:19:00,390 --> 00:19:05,680 ‫بله. به نظر می‌رسید که متهم وسواسی شده باشه ‫و اسیر اون شده باشه. 322 00:19:05,680 --> 00:19:07,270 ‫شهادت شما اینـه؟ 323 00:19:07,270 --> 00:19:08,640 ‫شهادت من همینـه. 324 00:19:11,230 --> 00:19:12,650 ‫خیلی ممنون. 325 00:19:34,630 --> 00:19:35,960 ‫سلام. 326 00:19:37,630 --> 00:19:38,720 ‫چیزی نیست. 327 00:19:42,390 --> 00:19:44,970 ‫یکم دلـم برای تامی می‌سوزه. 328 00:19:48,640 --> 00:19:49,890 ‫من هم دلـم می‌سوخت، 329 00:19:50,480 --> 00:19:54,360 ‫اما بعدش یادم اومد ‫که اون مثل یه سوسک کثیف می‌مونه. 330 00:19:54,360 --> 00:19:57,610 ‫نمی‌تونی لهـش کنی. ‫همش برمی‌گرده. 331 00:19:59,360 --> 00:20:03,200 ‫و منظورش رو هم رسونده. 332 00:20:03,780 --> 00:20:05,030 ‫نگرانی. 333 00:20:05,030 --> 00:20:09,500 ‫خب، اگه هیئت منصفه... ‫طبق قانون عمل کنن، 334 00:20:09,500 --> 00:20:11,250 ‫خیال‌مون راحتـه اما... 335 00:20:12,880 --> 00:20:17,460 ‫اگه بخوان تقصیرها رو گردن کسی بندازن، ‫اون شخص راستیـه. 336 00:20:36,320 --> 00:20:37,320 ‫حالـت خوبه؟ 337 00:20:39,230 --> 00:20:40,240 ‫تو حالـت خوبه؟ 338 00:20:53,710 --> 00:20:54,710 ‫تو کلاس روانشناسی، 339 00:20:54,710 --> 00:20:58,170 ‫داشتیم یه مطالبی درمورد آسیب‌های روحی ‫ و گسستگی می‌خوندیم. 340 00:20:58,750 --> 00:21:02,050 ‫این که مغز چطوری می‌تونه از آدم‌ها ‫در برابر خودشون محافظت کنه. 341 00:21:02,050 --> 00:21:03,630 ‫به شکل غیرارادی... 342 00:21:05,930 --> 00:21:08,790 ‫از واقعیت جداشون کنه. 343 00:21:10,180 --> 00:21:11,980 ‫تاحالا همچین حسی داشتی؟ 344 00:21:13,850 --> 00:21:14,850 ‫یعنی چطوری؟ 345 00:21:18,110 --> 00:21:19,110 ‫فقط... 346 00:21:25,070 --> 00:21:27,490 ‫آدم‌ها می‌تونن از حافظه‌هاشون جدا بشن. 347 00:21:29,830 --> 00:21:30,830 ‫اگه که... 348 00:21:33,000 --> 00:21:35,870 ‫اگه کاری کنـن که ‫نتونـن باهاش کنار بیان یا... 349 00:21:37,920 --> 00:21:40,720 ‫یا با دیدگاهی که ‫ درمورد خودشون دارن، کنار بیان... 350 00:21:42,970 --> 00:21:44,880 ‫می‌تونـه منجر به گسستگی بشه. 351 00:21:44,880 --> 00:21:46,260 ‫حافظه‌ی من مشکلی نداره. 352 00:22:42,190 --> 00:22:43,900 ‫راستی، ‫باید باهات حرف بزنم. 353 00:22:51,780 --> 00:22:52,910 ‫خیلی‌خب. 354 00:22:54,450 --> 00:22:57,160 ‫یه چندماه پیش... 355 00:23:00,130 --> 00:23:03,880 ‫حوالی همون زمانی که ‫از گالری اخراج شدم، 356 00:23:04,630 --> 00:23:09,260 ‫روزها می‌رفتم به یه بار. 357 00:23:12,140 --> 00:23:13,470 ‫و... 358 00:23:14,850 --> 00:23:18,100 ‫اون بار یه متصدی داشت ‫ و اون... 359 00:23:19,520 --> 00:23:21,350 ‫دکترای هنر داشت. 360 00:23:21,360 --> 00:23:23,860 ‫برای همین با هم حرف زدیم و... 361 00:23:27,110 --> 00:23:29,700 ‫تونستیم ارتباط برقرار کنیم و... 362 00:23:32,990 --> 00:23:36,450 ‫هم رو بوس کردیم. ‫من بوسـش کردم. 363 00:23:41,500 --> 00:23:44,650 ‫اما این تموم اتفاقی بود که افتاد. 364 00:24:21,960 --> 00:24:25,630 ‫فقط یه حواس‌پرتی بود... 365 00:24:27,500 --> 00:24:29,130 ‫فقط یه بوس بود. 366 00:24:30,970 --> 00:24:32,130 ‫کجا این اتفاق افتاد؟ 367 00:24:34,930 --> 00:24:36,510 ‫تو خونه‌ـش. 368 00:24:38,470 --> 00:24:41,020 ‫- می‌خواستم آثار هنریـش رو ببینم. ‫- توی خونه‌ـش؟ 369 00:24:42,600 --> 00:24:44,560 ‫- فقط همین بود. ‫- می‌خواستی که... 370 00:24:45,190 --> 00:24:47,570 ‫- آثار هنریـش رو ببینی؟ ‫- اینطوری نکن راستی. 371 00:25:00,790 --> 00:25:02,410 ‫- بهش دادی؟ ‫- نه. 372 00:25:04,500 --> 00:25:05,580 ‫نـه. 373 00:25:10,300 --> 00:25:12,010 ‫چرا الان داری این رو میگی؟ 374 00:25:14,340 --> 00:25:16,930 ‫می‌خوام باهات صادق باشم. 375 00:25:20,390 --> 00:25:23,600 ‫فکر می‌کردم باید با هم صادق باشیم. 376 00:25:23,600 --> 00:25:27,480 ‫من وسط محاکمه‌ـم... ‫سر زندگیـم. 377 00:25:29,610 --> 00:25:30,610 ‫صادق؟ 378 00:25:33,450 --> 00:25:34,530 ‫می‌دونم. 379 00:25:35,450 --> 00:25:38,120 ‫هرروز میای رو مُخـم رژه میری. 380 00:25:38,700 --> 00:25:40,030 ‫هرروز رو مُخـم رژه میری. 381 00:25:40,040 --> 00:25:42,660 ‫«اینجا چیشد؟» ‫«اونجا چیشد؟» 382 00:25:42,660 --> 00:25:44,540 ‫«چرا درمورد خودت و اون چیزی نگفته بودی؟» 383 00:25:45,120 --> 00:25:46,830 ‫سوال پشت سوال. 384 00:25:47,420 --> 00:25:50,460 ‫و وقتی که بهت میگم ‫«فقط می‌خوام باهات صادق باشم، 385 00:25:50,460 --> 00:25:54,380 ‫همه تلاشـم رو می‌کنم تا اونجایی که ‫ یادم میاد رو برات تعریف کنم. 386 00:25:54,380 --> 00:25:57,720 ‫نمی‌تونم دائم برات استدلال بیارم» 387 00:25:58,350 --> 00:26:01,680 ‫همش روی مُخم رژه میری. 388 00:26:01,680 --> 00:26:03,180 ‫- این انصاف نیست. ‫- پشت همدیگه. 389 00:26:03,180 --> 00:26:07,270 ‫انصاف نیست؟ انصاف نیست باربارا؟ ‫پس چی انصافـه؟ 390 00:26:07,270 --> 00:26:08,650 ‫چی انصافـه؟ 391 00:26:08,650 --> 00:26:09,980 ‫چه حسی داره؟ 392 00:26:10,480 --> 00:26:11,480 ‫چی؟ 393 00:26:11,480 --> 00:26:14,570 ‫چه حسی داره؟ ‫که یه اشتباه بکنی؟ 394 00:26:15,450 --> 00:26:16,530 ‫دست بردار. 395 00:26:17,660 --> 00:26:21,080 ‫- لعنتی بهت راستی. ‫- لعنت به من. 396 00:27:58,130 --> 00:28:00,630 ‫- من دیگه برم. ‫- کلیدهام تو آشپزخونه‌ـن؟ 397 00:28:04,600 --> 00:28:06,320 ‫میشه لطفاً فنجون‌هاتون رو تمیز کنین؟ 398 00:28:06,320 --> 00:28:07,310 ‫- می‌کنم. ‫- اینجان. 399 00:28:07,310 --> 00:28:10,020 ‫- تکالیف هندسه‌ـت یادت نره. ‫- تو کیفمـه. 400 00:28:10,020 --> 00:28:12,980 ‫- تو هم میای؟ ‫- نه، با لورین قرار دارم. 401 00:28:12,980 --> 00:28:14,310 ‫- دیرم هم شده. ‫- باربارا. 402 00:28:16,400 --> 00:28:17,980 ‫کایل، ‫ناهارت رو برداشتی؟ 403 00:28:17,990 --> 00:28:19,070 ‫آره. 404 00:28:34,500 --> 00:28:37,340 ‫من می‌تونم بیام‌ها. ‫صندلی‌پرکن خوبی‌ام. 405 00:28:39,630 --> 00:28:44,300 ‫نه عزیزم، اشکالی نداره. ‫نمی‌خواد، جدی میگم. 406 00:28:55,230 --> 00:28:57,360 ‫ببخشید اگه دیشب ناراحتـت کردم. 407 00:29:25,050 --> 00:29:27,300 ‫خب چرا بهش گفتی؟ 408 00:29:27,300 --> 00:29:30,060 ‫- نمی‌دونم لورین. ‫- فکر مزخرفی بود. 409 00:29:30,060 --> 00:29:31,140 ‫می‌دونم. 410 00:29:32,390 --> 00:29:34,390 ‫آخه این اواخر... 411 00:29:36,100 --> 00:29:37,230 ‫فکر کردم... 412 00:29:38,610 --> 00:29:41,190 ‫که دوباره رابطه‌مون درست شده. 413 00:29:41,190 --> 00:29:42,440 ‫احساسِ... 414 00:29:44,070 --> 00:29:45,610 ‫صمیمیت و امنیت کردم. 415 00:29:45,610 --> 00:29:47,320 ‫- و... ‫- خب. 416 00:29:49,030 --> 00:29:52,080 ‫قضیه‌ی کلیفتون خیلی آزاردهنده شده بود 417 00:29:52,080 --> 00:29:55,750 ‫و نیاز داشتم که فقط... 418 00:29:56,330 --> 00:29:57,670 ‫به زبون بیاریش. 419 00:29:59,380 --> 00:30:00,380 ‫آره. 420 00:30:00,700 --> 00:30:02,980 ‫و خوب پیش نرفت؟ 421 00:30:06,180 --> 00:30:07,180 ‫نه. 422 00:30:08,550 --> 00:30:11,600 ‫برای همینـه که دیگه تنهایی نمیری دادگاه. 423 00:30:11,600 --> 00:30:13,220 ‫من هم باهات میام. 424 00:30:13,230 --> 00:30:15,600 ‫برمی‌گردم اما نه امروز. 425 00:30:17,020 --> 00:30:22,530 ‫امروز همه‌ی مدارک رو ‫ از کامپیوترهاشون در آوردن. 426 00:30:22,530 --> 00:30:23,570 ‫آره. 427 00:30:23,570 --> 00:30:28,320 ‫فکر نکنم بتونم بشینم اونجا ‫و نامه‌های عاشقانه‌ـش رو بشنوم... 428 00:30:28,320 --> 00:30:30,580 ‫- ای خدا. ‫- و اینجور چیزا. 429 00:30:31,700 --> 00:30:34,910 ‫می‌دونستی اون شب که کشته شد، ‫سی بار بهش پیام داده بود؟ 430 00:30:35,710 --> 00:30:36,710 ‫یا خدا. 431 00:30:37,330 --> 00:30:40,130 ‫به‌نظرم این کوفتی‌ترین قسمت کل پرونده‌ـس. 432 00:30:40,130 --> 00:30:41,380 ‫سی بار؟ 433 00:30:44,260 --> 00:30:46,630 ‫پدره هم یه تقاضای قرار منع داده 434 00:30:46,630 --> 00:30:48,680 ‫و می‌خواد جلوی شهادت دادن پسرش رو بگیره. 435 00:30:48,680 --> 00:30:50,930 ‫- شوخی می‌کنی. ‫- دارم درخواستـش رو رد می‌کنم. 436 00:30:50,930 --> 00:30:52,720 ‫اما حواسم به دلیل این کارش هست. 437 00:30:52,720 --> 00:30:55,820 ‫امروز می‌تونه به این بچه که ‫تا همین الان هم خیلی سختی کشیده 438 00:30:55,820 --> 00:30:56,850 ‫آسیب زیادی بزنه. 439 00:30:56,850 --> 00:30:59,350 ‫- اون شاهد عینیـه... ‫- بذار حرفـم رو تموم کنم. 440 00:30:59,350 --> 00:31:02,520 ‫نمی‌خوام این خونواده بیشتر از این ‫ عذاب بی‌مورد بکشه، 441 00:31:02,520 --> 00:31:04,940 ‫حالا چه بی‌مورد باشه و چه نباشه. 442 00:31:05,530 --> 00:31:10,570 ‫این پرونده هم نهایتاً قتل درجه دوئه ‫و خودتون هم می‌دونین. 443 00:31:11,070 --> 00:31:14,450 ‫حتی شاهد خودتون هم شهادت داده ‫که احتمالاً قتل ناخواسته بوده. 444 00:31:14,450 --> 00:31:16,060 ‫دستـت به قتل درجه یک نمی‌رسه. 445 00:31:16,060 --> 00:31:19,240 ‫و راهنمایی‌های من برای رسیدن به این هدف ‫کمکـت نمی‌کنه. 446 00:31:19,790 --> 00:31:23,250 ‫این که خود تو هم الان پشت میله‌ها نیستی ‫خودش خیلی حرفـه. 447 00:31:23,250 --> 00:31:25,840 ‫به‌نظر می‌رسه که می‌تونیم نهایتاً به قتل عمد برسیم. 448 00:31:25,840 --> 00:31:26,970 ‫- امکان نداره. ‫- نه. 449 00:31:29,380 --> 00:31:31,050 ‫تو به محکومیتی که می‌خوای می‌رسی. 450 00:31:31,050 --> 00:31:33,050 ‫تو هم بعد ۸ سال به ادامه‌ی زندگیـت می‌رسی. 451 00:31:33,060 --> 00:31:35,980 ‫- قبول کن که معامله‌ی خوبیـه. ‫- من هیچ محکومیتی رو قبول نمی‌کنم. 452 00:31:35,980 --> 00:31:39,000 ‫اخراج و یه عذرخواهی ‫ تنها چیزهاییـه که می‌پذیرم. 453 00:31:39,310 --> 00:31:40,900 ‫این آخرین فرصتـه بچه‌ها. 454 00:31:42,900 --> 00:31:44,900 ‫کسی حتی یه چشمک هم نمی‌زنه؟ 455 00:31:48,320 --> 00:31:49,320 ‫خیلی‌خب. 456 00:31:50,740 --> 00:31:53,990 ‫حسابی حواس‌تون باشه ‫که با پسره ملایم رفتار کنین. 457 00:32:12,340 --> 00:32:13,350 ‫جی؟ 458 00:32:21,650 --> 00:32:22,810 ‫سلام عزیزم. 459 00:32:24,060 --> 00:32:26,730 ‫سلام عزیزم. 460 00:32:27,690 --> 00:32:29,110 ‫می‌خوای بری بالا بخوابی؟ 461 00:32:30,490 --> 00:32:32,240 ‫بیا بریم بالا بخوابیم. 462 00:33:25,000 --> 00:33:26,340 ‫یادته که... 463 00:33:27,750 --> 00:33:31,130 ‫کوچیک بودن و وقتی می‌خوابیدن، ‫تا چندساعت نگاه‌شون می‌کردیم؟ 464 00:33:33,300 --> 00:33:34,760 ‫مثل فرشته‌ها. 465 00:34:10,130 --> 00:34:11,380 ‫واسه چی موندی؟ 466 00:34:30,690 --> 00:34:35,110 ‫به همون دلیلی که... ‫تو موندی. 467 00:34:53,960 --> 00:34:57,880 ‫مایکل، ما قبلاً همدیگه رو دیدیم.، ‫همونجایی که بهت تسلیت گفتم. 468 00:34:57,880 --> 00:34:59,510 ‫می‌خوام الان باز هم این کار رو بکنم. 469 00:34:59,510 --> 00:35:02,470 ‫نه تنها به‌خاطر مرگ مادرت ‫بلکه به‌خاطر آسیبی که 470 00:35:02,470 --> 00:35:04,770 ‫امروز به‌خاطر اومدن به این دادگاه ‫بهت وارد شده. 471 00:35:04,770 --> 00:35:06,640 ‫کاری که ازت می‌خوایم بکنی ‫ خیلی وحشتناکـه 472 00:35:06,640 --> 00:35:10,770 ‫اما به‌خاطر اینـه که اتفاق خیلی وحشتناکی هم ‫برای مادرت افتاده. 473 00:35:10,770 --> 00:35:11,940 ‫آقای مولتو. 474 00:35:11,940 --> 00:35:15,400 ‫می‌خواستم توجهت رو به شبی که ‫ مادرت به قتل رسید، جلب کنم. 475 00:35:15,400 --> 00:35:17,070 ‫می‌تونی بهم بگی که کجا بودی؟ 476 00:35:17,070 --> 00:35:18,320 ‫تو خونه شام خوردم. 477 00:35:18,320 --> 00:35:21,450 ‫تلویزیونی چیزی تماشا کردم. ‫شاید هم بازی کرده باشم. 478 00:35:21,450 --> 00:35:23,450 ‫بعدش از خونه رفتم ‫و رفتم اونجا. 479 00:35:23,450 --> 00:35:26,040 ‫برای شفاف‌سازی میگم، ‫از خونه‌ای که 480 00:35:26,040 --> 00:35:28,620 ‫داخلـش با پدرت، ‫دالتون کالدول زندگی می‌کردی رفتی 481 00:35:28,620 --> 00:35:31,340 ‫و گفتی که رفتی اونجا. ‫اونجا کجاس؟ 482 00:35:31,340 --> 00:35:32,500 ‫رفتم خونه‌ی مادرم. 483 00:35:32,500 --> 00:35:34,250 ‫که چی‌کار کنی؟ 484 00:35:34,250 --> 00:35:36,340 ‫من و مادرم خیلی با هم کنار نمی‌اومدیم. 485 00:35:36,340 --> 00:35:37,590 ‫نمی‌خواست پیشـش باشم. 486 00:35:38,180 --> 00:35:41,760 ‫دعوتـم نکرده بود. ‫یکم حالـم رو گرفته بود. 487 00:35:41,760 --> 00:35:45,180 ‫بعضی‌وقتا فقط می‌رفتم اون خونه ‫و تماشا می‌کردم. 488 00:35:46,140 --> 00:35:46,980 ‫تماشا می‌کردی؟ 489 00:35:46,980 --> 00:35:50,230 ‫تا زندگی‌ای که ترجیح داده بود ‫من جزوی ازش نباشم رو ببینم. 490 00:35:50,230 --> 00:35:53,230 ‫که فکر می‌کنم قبلاً برای همه‌تون توضیح دادم. 491 00:35:54,230 --> 00:35:55,900 ‫زیاد می‌رفتی خونه‌ی مادرت؟ 492 00:35:55,900 --> 00:35:59,650 ‫هر از گاهی. ‫نمی‌دونم، مثلا ماهی یکی دو بار. 493 00:35:59,660 --> 00:36:01,700 ‫وقتی اونجا بودی، ‫چی‌کار می‌کردی؟ 494 00:36:01,700 --> 00:36:04,330 ‫بیشتر فقط از یه فاصله، ‫از توی تاریکی به خونه زُل می‌زدم 495 00:36:04,330 --> 00:36:05,790 ‫تا من رو نبینـه. 496 00:36:06,290 --> 00:36:09,580 ‫بعضی‌وقتا می‌دیدم که بعضی‌ها می‌رفتن خونه‌ـش. ‫بیشتر اوقات هم اون. 497 00:36:09,580 --> 00:36:13,670 ‫توجه داشته باشین که شاهد به متهم، ‫راستی سبیچ اشاره کرد. 498 00:36:13,670 --> 00:36:14,710 ‫می‌دونستم چی‌کار می‌کنن. 499 00:36:14,710 --> 00:36:16,550 ‫- اعتراض دارم. ‫- وارده. 500 00:36:16,550 --> 00:36:18,710 ‫فقط به سوالات جواب بده مایکل. 501 00:36:18,720 --> 00:36:21,470 ‫و اگه یه موقعی حس کردی که ‫نیاز به استراحت داری 502 00:36:21,470 --> 00:36:22,890 ‫بهم بگو، خب؟ 503 00:36:23,850 --> 00:36:25,760 ‫- باشه. ‫- دوباره شروع می‌کنیم. 504 00:36:25,760 --> 00:36:26,850 ‫خیلی‌خب. 505 00:36:28,480 --> 00:36:30,310 ‫تو این ویدیوها رو گرفتی دیگه؟ 506 00:36:30,310 --> 00:36:31,310 ‫بله. 507 00:36:32,560 --> 00:36:33,900 ‫شانزدهم ژوئن. 508 00:36:33,900 --> 00:36:37,150 ‫می‌تونی زمان رو بالای اون ویدیو بخونی؟ 509 00:36:37,150 --> 00:36:39,070 ‫بله. ‫«۹:۴۹ شب» 510 00:36:49,540 --> 00:36:53,880 ‫و باز هم می‌پرسم، ‫این ویدیو ساعت ۹:۴۹ شبی که 511 00:36:53,880 --> 00:36:56,250 ‫- مادرت به قتل رسید، گرفته شده؟ ‫- بله. 512 00:36:59,460 --> 00:37:02,220 ‫بعد از مرگ مادرت، ‫به متهم پیام دادی؟ 513 00:37:02,800 --> 00:37:03,680 ‫بله. 514 00:37:03,680 --> 00:37:04,890 ‫چی بهش گفتی؟ 515 00:37:04,890 --> 00:37:07,850 ‫بهش پیام دادم که ‫«تو اونجا بودی. خودم دیدمـت.» 516 00:37:07,850 --> 00:37:09,720 ‫چی رو دیدی؟ 517 00:37:09,730 --> 00:37:12,060 ‫که وقتی اون ویدیو رو گرفتم ‫تو خونه بود. 518 00:37:12,520 --> 00:37:14,730 ‫از متهم خواستی که باهاش ملاقات کنی؟ 519 00:37:14,730 --> 00:37:16,730 ‫- بله. ‫- برای چی خواستی ببینیـش؟ 520 00:37:17,440 --> 00:37:22,110 ‫خب، چون می‌خواستم تو چشمای مردی که ‫مادرم رو به قتل رسونده بود، نگاه کنم. 521 00:37:22,110 --> 00:37:23,820 ‫- اعتراض دارم. ‫- وارده. 522 00:37:25,660 --> 00:37:29,240 ‫بعد از این که درخواست ملاقات کردی، ‫اون رو هم واقعاً دیدی؟ 523 00:37:29,240 --> 00:37:31,540 ‫- بله. ‫- درمورد چی حرف زدین؟ 524 00:37:31,540 --> 00:37:34,580 ‫ازم پرسید چرا می‌خوام ببینمـش، ‫من هم بهش گفتم 525 00:37:34,580 --> 00:37:37,340 ‫چون می‌خوام تو چشمای مردی که ‫مادرم رو به قتل رسوند، نگاه کنم. 526 00:37:37,340 --> 00:37:38,420 ‫اعتراض دارم عالیجناب. 527 00:37:38,420 --> 00:37:42,550 ‫وارده. ‫شاهد فقط داره نظرش رو اعلام می‌کنه. 528 00:37:43,430 --> 00:37:45,840 ‫به متهم گفتی که اون مقصر به قتل رسیدن مادرتـه؟ 529 00:37:45,840 --> 00:37:47,930 ‫- بله. ‫- و اون چی گفت؟ 530 00:37:49,260 --> 00:37:50,310 ‫انکار کرد. 531 00:37:51,180 --> 00:37:52,520 ‫اما می‌فهمیدم که دروغ میگه. 532 00:37:52,520 --> 00:37:54,060 ‫- اعتراض دارم. ‫- وارده. 533 00:37:54,060 --> 00:37:56,400 ‫مایکل، ‫تو می‌تونی برداشتـت رو اعلام کنی 534 00:37:56,400 --> 00:37:58,900 ‫اما لطفاً اون‌ها رو تحت واقعیت، ‫اعلام نکن، خب؟ 535 00:37:59,980 --> 00:38:00,980 ‫باشه. 536 00:38:00,980 --> 00:38:04,650 ‫تاحالا درمورد متهم ‫با مادرت حرفی زده بودی؟ 537 00:38:04,660 --> 00:38:06,740 ‫گفتم که، ‫ما خیلی صمیمی نبودیم. 538 00:38:06,740 --> 00:38:08,620 ‫اون هم خیلی حرفی نمی‌زد. 539 00:38:08,620 --> 00:38:10,700 ‫اما حدوداً دو هفته قبل از مرگـش، 540 00:38:10,700 --> 00:38:13,790 ‫بهم گفته بود که ‫سر کارش با یه مردی به مشکل بر خورده. 541 00:38:13,790 --> 00:38:15,750 ‫برداشت من این بود 542 00:38:15,750 --> 00:38:18,420 ‫که منظورش همون مردی بود ‫که باهاش وارد رابطه‌ شده. 543 00:38:18,420 --> 00:38:20,130 ‫چیز دیگه‌ای نگفت؟ 544 00:38:21,210 --> 00:38:22,920 ‫که داره ازش می‌ترسه. 545 00:38:22,920 --> 00:38:24,840 ‫ایده‌ای نداری که منظورش کی بوده؟ 546 00:38:24,840 --> 00:38:27,340 ‫- اعتراض دارم. این حدس و گمانـه. ‫- اعتراض وارد نیست. 547 00:38:29,890 --> 00:38:32,310 ‫برداشت من این بود ‫که کار مردی بود 548 00:38:32,310 --> 00:38:34,520 ‫- که برداشتـم این بوده که اون رو کُشته. ‫- اعتراض دارم. 549 00:38:34,520 --> 00:38:37,140 ‫همون مردی که شبی کشته شدنـش ‫ازش عکس گرفته بودم. 550 00:38:37,150 --> 00:38:38,350 ‫- اعتراض دارم. ‫- وارده. 551 00:38:38,360 --> 00:38:41,150 ‫فقط سوالاتی که می‌پرسن رو جواب بده مایکل. ‫لطفاً داوطلبانه چیزی نگو. 552 00:38:43,490 --> 00:38:45,240 ‫ممنون مایکل. ‫سوال دیگه‌ای ندارم. 553 00:38:46,740 --> 00:38:47,740 ‫مایکل. 554 00:38:51,950 --> 00:38:53,830 ‫انگار برداشت‌های زیادی داری، نه؟ 555 00:38:54,500 --> 00:38:57,080 ‫برداشتـت این بوده که مادرت ترسیده. 556 00:38:57,080 --> 00:39:03,080 ‫برداشتـت این بوده که ‫ از مردی که باهاش خوابیده 557 00:39:03,090 --> 00:39:04,510 ‫می‌ترسیده. 558 00:39:04,510 --> 00:39:07,010 ‫برداشت. ‫چه کلمه‌ی خنده‌داریـه این برداشت. 559 00:39:07,010 --> 00:39:08,970 ‫بیا یه دقیقه درمورد این کلمه حرف بزنیم. 560 00:39:10,760 --> 00:39:12,310 ‫این کلمه یعنی چی؟ ‫یعنی... 561 00:39:14,350 --> 00:39:19,230 ‫یعنی باور یا اعتقاد به چیزی که دیده نشده، 562 00:39:20,440 --> 00:39:21,690 ‫درسته؟ 563 00:39:27,030 --> 00:39:28,030 ‫جناب وکیل؟ 564 00:39:29,990 --> 00:39:32,330 ‫آقای هورگان، ‫سوالی دارین؟ 565 00:39:37,870 --> 00:39:38,960 ‫ری؟ 566 00:39:41,920 --> 00:39:44,840 ‫- ری؟ ری؟ ری؟ ‫- من همسرشونـم. 567 00:39:45,404 --> 00:39:51,668 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 568 00:39:57,333 --> 00:40:04,405 ‫تـرجمه از «آیــدا و محمدعلی sm» ‫:::. t.me/mmli_Subs & @AydaNaderiSubT .::: 569 00:40:23,170 --> 00:40:24,880 ‫- نبض نداره. ‫- دوباره. 570 00:40:24,880 --> 00:40:26,300 ‫حاضری؟ 571 00:40:26,300 --> 00:40:29,760 ‫- سه، دو، یک، شروع. ‫- چیزی نیست.