1 00:01:05,000 --> 00:01:09,000 :«‏ارائه‌ای از کانال تلگرامی «سینه‌فیلیا ‏https://t.me/Video_Archives 2 00:01:09,100 --> 00:01:13,000 :ترجمه از پگاه مناجاتی 3 00:01:13,100 --> 00:01:17,000 به لطف و حمایت آقایان آذری و ابراهیمیان 4 00:01:18,417 --> 00:01:22,417 "ساخت انگلیس" فیلم‌های پاول و پرسبرگر 5 00:01:26,417 --> 00:01:29,417 :ارائه شده توسط مارتین اسکورسیزی 6 00:02:21,500 --> 00:02:26,000 :کارگردان دیوید هینتون 7 00:02:37,417 --> 00:02:39,250 سال ۱۹۴۲ به دنیا اومدم 8 00:02:39,417 --> 00:02:42,833 و توی سه سالگی .به آسم مبتلا شدم 9 00:02:44,250 --> 00:02:47,542 دیگه نمی‌تونستم مثل بقیه بچه‌ها ،بدوبدو و بازی کنم 10 00:02:47,583 --> 00:02:49,250 برای همین کارم شده بود 11 00:02:49,292 --> 00:02:51,375 .نشستن جلوی تلویزیون و فیلم دیدن 12 00:02:55,000 --> 00:02:58,417 ،اولین تصاویری که از فیلمها یادمه 13 00:02:58,458 --> 00:03:00,625 .صحنه‌هایی از فیلم «دزد بغداد» بود 14 00:03:01,750 --> 00:03:04,708 !بادهای بهشتی، تازیانه بزنید» 15 00:03:04,833 --> 00:03:07,000 تازیانه بزنید و با صدای بلند «!زوزه بکشید 16 00:03:11,208 --> 00:03:15,458 ،اون موقع نمی‌دونستم .اما یکی از کارگردان‌های این فیلم «مایکل پاول» بود 17 00:03:19,333 --> 00:03:20,375 ،و برای یه بچه 18 00:03:20,500 --> 00:03:22,625 هیچی نمی‌تونست بهتر از این 19 00:03:22,708 --> 00:03:24,500 .برای کشف دنیای مرموز مایکل پاول باشه 20 00:03:27,958 --> 00:03:30,375 این فیلم رو یه فیلم‌ساز بزرگ ساخته بود 21 00:03:30,708 --> 00:03:32,500 و تک‌ تک تصاویرش 22 00:03:32,625 --> 00:03:33,833 .منو متحیر می‌کرد 23 00:03:35,917 --> 00:03:38,000 ،قدرتی که یه فیلم می‌تونست داشته باشه 24 00:03:38,083 --> 00:03:39,833 .منو کاملاً مجذوب خودش کرده بود 25 00:03:43,125 --> 00:03:44,125 "!چشمام" 26 00:03:45,833 --> 00:03:46,917 "!کور شدم" 27 00:03:50,375 --> 00:03:52,500 البته اون چیزی که اون موقع می‌دیدم 28 00:03:52,542 --> 00:03:54,792 ،یه نسخه «تکنی‌‌کالر» باکیفیت از فیلم نبود 29 00:03:54,833 --> 00:03:58,042 بلکه یه نسخه سیاه و سفیدِ بی‌کیفیت 30 00:03:58,083 --> 00:04:01,292 .روی تلویزیون ۱۶ اینچی خونه‌مون بود 31 00:04:07,917 --> 00:04:08,917 ،با این حال 32 00:04:08,958 --> 00:04:11,542 بازم قدرت اینو داشت که منو مجذوب خودش کنه 33 00:04:11,625 --> 00:04:13,833 .و برای همیشه تو ذهنم بمونه 34 00:04:15,583 --> 00:04:17,042 ،فیلم‌های آمریکایی .آره 35 00:04:17,458 --> 00:04:20,875 ،حتی فیلم‌های ایتالیایی .فیلم‌های نئورئالیستی که از تلویزیون می‌دیدم 36 00:04:20,958 --> 00:04:23,833 اما نکته جالب درباره تلویزیونِ اون موقع 37 00:04:23,875 --> 00:04:26,875 این بود که خیلی از فیلم‌هایی که ،تو تلویزیون آمریکا نشون داده می‌شد 38 00:04:27,125 --> 00:04:28,292 .فیلم‌های انگلیسی بودن 39 00:04:28,708 --> 00:04:32,000 چون توزیع‌کننده‌های آمریکایی حاضر نبودن .فیلم‌هاشون رو به تلویزیون بفروشن 40 00:04:32,458 --> 00:04:34,292 ولی انگار انگلیسی‌ها مشکلی نداشتن 41 00:04:34,917 --> 00:04:36,250 و به همین دلیله که 42 00:04:36,667 --> 00:04:39,542 .سینمای انگلیس خیلی روم تاثیر گذاشت 43 00:04:40,583 --> 00:04:42,333 هر وقت لوگوی کمپانی‌های 44 00:04:42,417 --> 00:04:45,292 فیلمسازی انگلیسی رو می‌دیدم .ذوق می‌کردم 45 00:04:46,042 --> 00:04:49,417 .ولی یه لوگو بود که خیلی خاص بود 46 00:04:50,500 --> 00:04:52,208 همون نشان تیر و کمان 47 00:04:52,250 --> 00:04:53,167 "محصولی از کمانداران" 48 00:04:53,208 --> 00:04:55,542 .که یعنی قراره یه فیلم از پاول و پرسبرگر ببینیم 49 00:04:56,000 --> 00:04:58,542 تا ۱۱-۱۲ سالگی 50 00:04:58,583 --> 00:05:01,667 فیلمای پاول و پرسبرگر رو .بی‌وقفه از تلویزیون نگاه می‌کردم 51 00:05:01,750 --> 00:05:02,792 .خیلی زیاد نشون می‌دادن 52 00:05:06,667 --> 00:05:09,167 .یکی از اونا «قصه‌های هوفمان» بود 53 00:05:10,833 --> 00:05:14,833 .فیلمی نیست که بگی بچه‌ها خوششون میاد 54 00:05:15,250 --> 00:05:18,125 ،چون در اصل یه اپرای قرن نوزدهمیه ولی 55 00:05:18,417 --> 00:05:20,750 ،ولی من چندین بار دیدمش بارها و بارها اون رو 56 00:05:20,792 --> 00:05:22,500 .با وسواس خاصی تماشا می‌کردم 57 00:05:24,750 --> 00:05:27,750 «وسط برنامه‌ای به اسم «فیلم میلیون دلاری پخش می‌شد 58 00:05:27,917 --> 00:05:30,167 ،که کل هفته همون فیلم رو نشون می‌داد 59 00:05:30,500 --> 00:05:31,792 هر شب دوبار 60 00:05:32,292 --> 00:05:33,833 .و آخر هفته سه بار 61 00:05:35,375 --> 00:05:38,292 اما قضیه این بود که من .مجذوبش شده بودم 62 00:05:39,083 --> 00:05:42,500 ،و اون تماشای مکرر تقریبا همه چیزهایی رو که 63 00:05:42,958 --> 00:05:45,542 راجع به رابطه دوربین با موسیقی می‌دونم .به من یاد داد 64 00:05:53,917 --> 00:05:54,958 ،و حتی الان 65 00:05:55,375 --> 00:05:57,500 موسیقی و تصاویر اون فیلم 66 00:05:57,625 --> 00:05:59,208 .خیلی وقتا تو ذهنم مرور میشه 67 00:06:03,333 --> 00:06:04,375 راستش 68 00:06:04,417 --> 00:06:06,708 فکر می‌کنم فیلم های پاول و پرسبرگر 69 00:06:06,750 --> 00:06:09,750 تأثیر عمیقی روی حس و حالی که 70 00:06:09,792 --> 00:06:12,125 .در تمام کارهام هست، گذاشته‌ن 71 00:06:13,083 --> 00:06:15,167 وقتی بچه بودم اونقدر مجذوب‌شون شده بودم که الان 72 00:06:15,208 --> 00:06:19,208 بخش بزرگی از .ناخودآگاه سینمایی منو تشکیل میدن 73 00:06:20,417 --> 00:06:22,750 سینما رفتن با پدرم هم 74 00:06:23,083 --> 00:06:25,792 .یه بخش مهم بچگیه منه 75 00:06:28,583 --> 00:06:32,625 سینماهای زیبای اون دوران ،خودشون به تنهایی جذاب بودن 76 00:06:32,667 --> 00:06:34,875 .کاخهای سینمایی با پرده‌هایی عظیم 77 00:06:35,292 --> 00:06:38,083 آدم رو پر از امید و انتظارِ دیدنِ .چیزهای شگفت‌انگیز می‌کردن 78 00:06:40,250 --> 00:06:41,417 و یه فیلمی که 79 00:06:41,750 --> 00:06:44,208 اون انتظارات رو برآورده کرد 80 00:06:44,375 --> 00:06:45,583 .فیلم "کفش‌های قرمز" بود 81 00:06:48,042 --> 00:06:50,542 این اولین باری بود که .لوگوی آرچرز (کمانداران) رو رنگی دیدم 82 00:06:53,375 --> 00:06:57,167 و البته، اون بخش باله رو .به طور خاص یادمه 83 00:06:57,833 --> 00:07:01,833 اینکه می‌خواستم بدونم چطور اون رقصنده رو .تبدیل به یه تیکه روزنامه کردن 84 00:07:03,500 --> 00:07:05,458 این روزها بهم میگن که پاول پرسبرگر 85 00:07:05,500 --> 00:07:08,667 نماینده چیزیه به اسم ."رمانتیسیسم انگلیسی" 86 00:07:09,000 --> 00:07:10,500 .اما من واقعا نمی‌دونم اون چیه 87 00:07:10,542 --> 00:07:13,167 ،برای من تاثیر عمیق فیلم‌هاشون همیشه 88 00:07:13,208 --> 00:07:14,833 ،به رنگ 89 00:07:15,208 --> 00:07:16,208 ،نور 90 00:07:16,375 --> 00:07:18,792 .حرکت و حس موسیقی مربوط بوده 91 00:07:25,250 --> 00:07:26,417 ،و حتی وقتی بچه بودم 92 00:07:26,708 --> 00:07:29,833 تحت تاثیر .تئاتری بودن «کفش‌های قرمز» قرار گرفتم 93 00:07:29,875 --> 00:07:31,625 .سینمای تئاتری 94 00:07:34,583 --> 00:07:36,458 ،طوری که بازیگرا رو تو قاب می‌ذاشتن 95 00:07:36,750 --> 00:07:39,625 .نگاه‌ها و حرکات غیرمنتظره‌شون 96 00:07:41,167 --> 00:07:43,333 .زوایای دراماتیک و نورپردازی 97 00:07:45,625 --> 00:07:46,958 این حس رو داشتی که 98 00:07:47,000 --> 00:07:48,958 .هر چیزی ممکنه تو همچین فیلمی اتفاق بیفته 99 00:07:52,208 --> 00:07:54,667 و من مجذوب رمز و راز 100 00:07:54,708 --> 00:07:56,333 .و جنون اون فیلم شده بودم 101 00:08:00,333 --> 00:08:04,500 «راستش اون موقع، تماشای «کفش‌های قرمز انقدر برام تاثیرگذار بود که 102 00:08:04,917 --> 00:08:08,167 شاید یکی از سرچشمه‌های اصلی .علاقه‌مندی دیوانه‌وار خودم به سینما باشه 103 00:08:09,292 --> 00:08:12,250 ،وقتی دانشجو و بعدش یه فیلمساز جوون شدم 104 00:08:12,542 --> 00:08:16,500 .همچنان مجذوب پاول و پرسبرگر بودم 105 00:08:18,417 --> 00:08:22,375 اما فقط می‌تونستیم فیلم‌هاشون رو ،به شکل خیلی ناقص ببینیم 106 00:08:24,333 --> 00:08:26,625 .نسخه‌های خیلی خراب، کپی‌های بد 107 00:08:34,583 --> 00:08:37,833 ولی می‌دونستیم یه چیز خاص .تو این فیلم‌ها جریان داره 108 00:08:37,875 --> 00:08:41,417 .و شیفته امضای خاص روی فیلم‌ها شدیم 109 00:08:43,750 --> 00:08:48,208 نوشته، تهیه و کارگردانی‌شده توسط .مایکل پاول و امريك پرسبرگر 110 00:08:49,792 --> 00:08:51,917 حالا همچین اسم مشترکی 111 00:08:52,667 --> 00:08:56,250 واقعا بی‌سابقه بود ،و ما می‌خواستیم بدونیم کی چی کار می‌کرده 112 00:08:56,333 --> 00:08:57,958 کی کات می‌داده، کی اکشن می‌گفته؟ 113 00:08:58,250 --> 00:08:59,917 .همه‌ش یه راز بود 114 00:09:00,375 --> 00:09:03,250 ،تو اون روزا تنها منابع اطلاعاتی 115 00:09:03,292 --> 00:09:04,625 .شاید کتاب و مجله بودن 116 00:09:05,333 --> 00:09:07,417 ،و ما راجع به کارگردان‌های انگلیسی می‌خوندیم 117 00:09:07,583 --> 00:09:10,208 مثل دیوید لین و کارول رید .و آلفرد هیچکاک 118 00:09:10,500 --> 00:09:13,917 ولی به ندرت، خیلی به ندرت .اسمی از پاول و پرسبرگر برده می‌شد 119 00:09:14,000 --> 00:09:15,500 ،پس به همین دلیل 120 00:09:16,000 --> 00:09:17,833 اونها برای من و دوستام 121 00:09:18,000 --> 00:09:20,042 .به موجوداتی افسانه‌ای تبدیل شدن 122 00:09:27,917 --> 00:09:30,542 بعد بالاخره تو ۱۹۷۰ 123 00:09:30,958 --> 00:09:34,750 تونستم یه نسخه ۳۵ میلیمتری رنگی .از فیلم «چشم‌چران» رو ببینم 124 00:09:35,458 --> 00:09:39,292 که بین دانشجوهای سینما و فیلمسازا .به یه اثر افسانه‌ای تبدیل شده بود 125 00:09:40,458 --> 00:09:41,875 ".دو پوند میشه" 126 00:09:44,125 --> 00:09:47,083 من یه فیلمساز جوون کمال‌گرا بودم که داشتم فیلمی درباره 127 00:09:47,125 --> 00:09:50,083 یه فیلمساز جوون کمال‌گرا تماشا می‌کردم که .اونم یه روانیه 128 00:09:53,792 --> 00:09:56,375 .یه فیلم ترسناکه که توش خون نیست 129 00:09:56,583 --> 00:10:00,417 ،جایی که انگار خود دوربین فیلمبرداری .موضوع ترسناکه فیلمه 130 00:10:04,667 --> 00:10:06,083 "!نه" 131 00:10:10,167 --> 00:10:12,333 ،وقتی اولین بار دیدمش برام سخت بود باور کنم که 132 00:10:12,375 --> 00:10:14,833 همچین فیلم خام و جسورانه‌ای رو همون مایکل پاولی ساخته باشه که 133 00:10:14,917 --> 00:10:18,375 .کفش‌های قرمز» رو ساخته بود» 134 00:10:19,417 --> 00:10:20,792 .ولی خب، همینطور بود 135 00:10:26,667 --> 00:10:30,583 و اون جرات کرد کاری رو بکنه که .هیچ کس دیگه واقعا قبلش جرات نکرده بود 136 00:10:31,125 --> 00:10:34,042 اینکه نشون بده فیلمسازی .چقدر می‌تونه به جنون نزدیک بشه 137 00:10:34,792 --> 00:10:37,333 چطور می‌تونه تو رو ببلعه .اگه اجازه بدی 138 00:10:41,750 --> 00:10:43,958 ،اون موقع .دیگه خودم فیلم می‌ساختم 139 00:10:44,042 --> 00:10:48,583 و تو ۱۹۷۴، بعد از اینکه ،خیابان‌های پایین شهر» رو ساختم» 140 00:10:49,125 --> 00:10:52,917 رفتم انگلیس و خودمو وسط یه مهمونی شبونه دیدم .که یه نفر به اسم مایکل کاپلان ترتیب داده بود 141 00:10:53,667 --> 00:10:56,250 و ازش درباره‌ی این قضیه مرموز .سوال می‌کردم 142 00:10:56,542 --> 00:10:58,417 چیزی درباره‌ی مایکل پاول شنیدی؟ 143 00:10:58,875 --> 00:11:00,083 اصلا وجود داره؟ 144 00:11:00,250 --> 00:11:01,417 اصلاً چنین آدمی وجود داره؟ 145 00:11:02,500 --> 00:11:05,083 و اون گفت «.آره خب، یه جایی تو یه کاروان زندگی می‌کنه» 146 00:11:07,125 --> 00:11:10,167 .خب، این حرفش اغراق بود 147 00:11:10,208 --> 00:11:13,250 درواقع، توی یه کلبه ،تو گلاسترشر زندگی می‌کرد 148 00:11:13,667 --> 00:11:15,667 .ولی اوضاعش خیلی خراب بود 149 00:11:15,750 --> 00:11:17,667 تقریباً به طور کامل از سوی 150 00:11:17,708 --> 00:11:19,625 صنعت فیلم بریتانیا کنار گذاشته و فراموش شده بود 151 00:11:19,667 --> 00:11:22,000 و به سختی می‌تونست .حتی خونه‌ش رو گرم کنه 152 00:11:23,125 --> 00:11:24,667 ،ولی خب، به هر حال می‌خواستم ببینمش 153 00:11:24,875 --> 00:11:26,250 .و یه قرار ملاقات ترتیب دادیم 154 00:11:27,083 --> 00:11:30,583 یکهو دیدم دارم با مایکل پاول .صحبت می‌کنم 155 00:11:31,125 --> 00:11:34,917 از اینکه کسی می‌خواست باهاش .درباره فیلم‌هاش حرف بزنه، تعجب کرده بود 156 00:11:36,333 --> 00:11:40,375 اصلا نمی‌‌دونست که کارش ،الهام‌بخش من 157 00:11:40,750 --> 00:11:41,792 ،برایان دی‌پالما 158 00:11:41,833 --> 00:11:44,583 کاپولا و .خیلی‌های دیگه از نسل جدید بوده 159 00:11:45,625 --> 00:11:49,375 البته، من تند حرف می‌زدم و .خیلی پرانرژی و هیجان‌زده بودم 160 00:11:49,417 --> 00:11:51,125 .داشتم با سوالاتم بمبارونش می‌کردم 161 00:11:51,542 --> 00:11:52,917 .و اون زیاد حرف نمی‌زد 162 00:11:52,958 --> 00:11:55,250 .مایکل زیاد حرف نمی‌زد .خیلی تو جواب‌هاش محتاط بود 163 00:11:55,958 --> 00:11:57,542 .خیلی ساکت بود 164 00:11:58,542 --> 00:12:01,917 ولی بعدا فهمیدم سر اون دیدار .تحت تاثیر قرار گرفته بود 165 00:12:02,083 --> 00:12:04,083 چون تو اتوبیوگرافی‌اش نوشته بود که 166 00:12:04,542 --> 00:12:06,125 ،تو اون دیدار 167 00:12:06,625 --> 00:12:09,542 دوباره جریان خون رو .تو رگ‌هاش حس کرده 168 00:12:10,667 --> 00:12:12,833 ".اون روز یه بیسکویت لاستیکی‌مانند خوردم" 169 00:12:13,000 --> 00:12:14,833 ،خب" "از اون نوع بیسکویتیه که قراره 170 00:12:14,875 --> 00:12:16,833 ،از سقف دهن" "برگرده تو دهنت 171 00:12:17,000 --> 00:12:18,292 "...اگه برنگرده" 172 00:12:19,292 --> 00:12:20,292 "!گرسنه می‌مونی" 173 00:12:22,458 --> 00:12:25,833 بعد از دیدارمون، مایکل رو .دعوت به دیدن «خیابان‌های پایین شهر» کردم 174 00:12:26,708 --> 00:12:29,292 و اون یه نامه برام فرستاد که .فیلم رو تحسین می‌کرد 175 00:12:29,500 --> 00:12:30,500 ...به جز اینکه 176 00:12:30,583 --> 00:12:32,583 .گفت که از قرمز خیلی زیاد استفاده می‌کنم 177 00:12:32,625 --> 00:12:33,458 ".از قرمز خسته شدم " 178 00:12:33,500 --> 00:12:34,500 کلی رنگ قرمز؟ 179 00:12:38,542 --> 00:12:41,625 من بهش نگفتم که فیلم‌های خودش هم .تو این قضیه بی‌تاثیر نبوده 180 00:12:42,125 --> 00:12:43,542 به کلی رنگ قرمزی که خودش .استفاده می‌کنه نگاه کنین 181 00:12:45,000 --> 00:12:49,500 به هر حال، شروع کردیم به نامه‌نگاری به هم .و بالاخره اومدش نیویورک 182 00:12:49,542 --> 00:12:52,333 به خیلی از آدما معرفی شد و بهش پیشنهاد شد که 183 00:12:52,458 --> 00:12:55,542 ،مدیر ارشد مستقر تو شرکت زوتروپ 184 00:12:55,583 --> 00:12:57,917 کمپانی فرانسیس فورد کاپولا .تو لس‌آنجلس بشه 185 00:12:58,417 --> 00:12:59,917 .و زندگیش یه جورایی سر و سامون گرفت 186 00:13:00,958 --> 00:13:04,000 .من یه روتین خاص اینجا دارم ...من 187 00:13:05,250 --> 00:13:07,417 صبح‌ها روی اتوبیوگرافی‌ام کار می‌کنم 188 00:13:07,667 --> 00:13:10,375 ،و حدود ساعت ۱۱ .پیاده به استودیو میرم 189 00:13:12,542 --> 00:13:14,292 .اینجوری جلوی ماشینا رو می‌گیرم 190 00:13:15,083 --> 00:13:17,833 ،اگه تو نیویورک این کارو می‌کردم .یه راست از روم رد می‌شدن 191 00:13:19,458 --> 00:13:21,625 تو کالیفرنیا هر غلطی میتونی بکنی 192 00:13:23,667 --> 00:13:24,875 ،باور کنین یا نه 193 00:13:25,667 --> 00:13:27,542 این ساختمان با شکوه 194 00:13:28,292 --> 00:13:30,958 ،توسط دکتر کالموس از شرکت تکنی‌کالر 195 00:13:31,083 --> 00:13:32,167 .برای خود تکنی‌کالر ساخته شده 196 00:13:32,708 --> 00:13:34,500 .ساختمون فوق‌العاده‌ای به سبک آرت دکو 197 00:13:34,750 --> 00:13:36,708 اون روزا رو یادت میاد؟ 198 00:13:38,292 --> 00:13:39,833 !تکنی‌کالر باشکوه 199 00:13:43,042 --> 00:13:45,125 .صبح به خیر سرهنگ چیزی برام داری؟ 200 00:13:46,250 --> 00:13:47,333 .باشه 201 00:13:52,958 --> 00:13:57,500 ،مایکل تو ۱۹۰۵ تو روستای بِکِسبورن ،در «کنت» به دنیا اومد 202 00:13:57,917 --> 00:13:59,833 و اونجا بزرگ شد 203 00:14:00,083 --> 00:14:01,542 .پسر یه کشاورز تولیدکننده رازک 204 00:14:02,917 --> 00:14:05,667 بیست ساله بود که .کارش رو تو سینما شروع کرد 205 00:14:06,208 --> 00:14:09,917 رفتم تعطیلات، تو یه کمپانی فیلمسازی تو جنوب فرانسه کار پیدا کردم و 206 00:14:09,958 --> 00:14:11,167 .دیگه هیچ‌وقت برنگشتم 207 00:14:18,583 --> 00:14:20,917 کارش رو به عنوان یه کارگر ساده 208 00:14:20,958 --> 00:14:23,375 تو استودیوهای ویکتورین ،تو «نیس» شروع کرد 209 00:14:23,542 --> 00:14:26,167 «جایی که «رکس اینگرام ،کارگردان آمریکایی 210 00:14:26,250 --> 00:14:29,208 .می‌ساخت MGM فیلم‌های صامت حماسی برای 211 00:14:39,125 --> 00:14:42,583 من تو یه کمپانی آمریکایی بزرگ بودم» ،که تو اروپا کار می‌کرد 212 00:14:42,958 --> 00:14:44,792 نظم و انضباطی در کار نبود و 213 00:14:45,417 --> 00:14:47,875 «.می‌تونستم تو همه بخش‌ها فعالیت کنم 214 00:14:59,208 --> 00:15:01,583 و من همیشه فکر می‌کنم که همون کارآموزی با اینگرام بود که 215 00:15:01,625 --> 00:15:04,833 باعث شد مایکل تو فیلم‌هاش .به دنبال نمایش «عظمت» باشه 216 00:15:05,625 --> 00:15:08,542 ،تصاویر خیره‌کننده احساسات تند و تیز 217 00:15:08,875 --> 00:15:12,292 «و ترجیح «شوک» و «تماشایی‌بودن .به جای واقع‌گرایی 218 00:15:12,458 --> 00:15:15,333 و به قول خودشون ."سلیقه‌ی خوب" 219 00:15:20,583 --> 00:15:22,125 ،تو حین کار با اینگرام 220 00:15:22,208 --> 00:15:24,250 اون همچنین تو یه سری فیلم کوتاه کمدی 221 00:15:24,292 --> 00:15:28,083 «به اسم «مستی‌های ریویرا .بازیگری و بدلکاری هم می‌کرد 222 00:15:32,375 --> 00:15:34,042 اما اینجا تو ۱۹۲۷ هستش که 223 00:15:35,125 --> 00:15:38,292 در نقش یه توریست انگلیسی ساده‌لوح .بازی می‌کنه 224 00:15:46,458 --> 00:15:48,917 مایکل تو ۱۹۲۸ به انگلستان برگشت و 225 00:15:49,000 --> 00:15:52,625 «و برای ساخت «فیلم‌های مشارکتی با تهیه‌کننده آمریکایی جری جکسون 226 00:15:53,083 --> 00:15:54,833 .همکاری کرد 227 00:15:55,083 --> 00:15:58,833 اینا فیلم‌های کوتاهی بودن که .خیلی سریع و خیلی ارزون ساخته می‌شدن 228 00:15:59,042 --> 00:16:00,250 "باب اونجا هستی؟" 229 00:16:05,292 --> 00:16:07,708 .خدایا! خودمونیم" ".چراغ من خاموشه 230 00:16:09,042 --> 00:16:11,375 و مایکل با ساختن بیشتر از ۲۰ تا از این فیلم‌ها 231 00:16:11,417 --> 00:16:13,875 .فنون کارگردانی رو یاد گرفت 232 00:16:13,917 --> 00:16:14,958 ".چراغ خاموش شد" 233 00:16:15,292 --> 00:16:16,333 .با تمام سرعت به عقب 234 00:16:16,542 --> 00:16:17,583 چپ یا راست؟ 235 00:16:18,125 --> 00:16:19,208 "!خدای من" 236 00:16:19,708 --> 00:16:21,792 !این همون نور فانوسه " ".همونی که همه راجع بهش حرف می‌زنن 237 00:16:21,833 --> 00:16:22,833 "کدوم گوری هستیم؟" 238 00:16:24,750 --> 00:16:27,542 .صبر کنین، آقای اوون" ".ما دقیقا نزدیک صخره‌های نورث استِیک هستیم 239 00:16:27,625 --> 00:16:28,833 "!بیارینمون پایین" 240 00:16:31,042 --> 00:16:32,208 ".اتاق موتور رو خبر کنین" 241 00:16:38,667 --> 00:16:40,958 .این فیلم «فانتوم لایت» هست 242 00:16:41,708 --> 00:16:42,708 ".اون یکی بهمون نزدیک بود" 243 00:16:43,083 --> 00:16:44,375 ".حق با شماست، سرهنگ" 244 00:16:46,833 --> 00:16:52,292 ،در سال ۱۹۳۷ مایکل تجربه و اعتماد به نفس کافی رو 245 00:16:52,417 --> 00:16:54,542 برای ساختن اولین اثر واقعا شخصی‌ش .پیدا کرده بود 246 00:16:55,583 --> 00:16:56,750 «لبه‌ی دنیا» 247 00:16:59,625 --> 00:17:03,542 راجع به یه جامعه‌ی کوچیک تو یه جزیره‌ی دور افتاده .بیرون ساحل اسکاتلنده 248 00:18:17,000 --> 00:18:19,042 .این یه جهش بزرگ برای مایکل بود 249 00:18:19,708 --> 00:18:22,500 .یه فیلم زیبا، متعهد و شاعرانه 250 00:18:22,625 --> 00:18:23,792 ،و به خاطر اینکه فیلم خوبی بود 251 00:18:24,083 --> 00:18:27,250 «قراردادی با اون توسط تهیه‌کننده‌ی «الکساندر کوردا «تو استودیوهای «دِنهام 252 00:18:27,542 --> 00:18:28,875 .بسته شد 253 00:18:37,500 --> 00:18:41,458 کوردا»، مایکل رو به کار روی فیلمی» .به نام «جاسوس سیاه» گماشت 254 00:18:41,708 --> 00:18:51,417 [به آلمانی پچ‌پچ می‌کنند] 255 00:18:52,125 --> 00:18:56,250 و تو یه جلسه فیلمنامه‌نویسی .به یه نویسنده به اسم «اِمِريك پرسبرگر» معرفیش کرد 256 00:18:56,750 --> 00:18:59,083 امريك دستش رو تو جیبش کرد و 257 00:18:59,375 --> 00:19:02,750 .نسخه‌ خودش از فیلمنامه رو بیرون آورد 258 00:19:03,667 --> 00:19:04,667 .اینه 259 00:19:06,208 --> 00:19:09,042 یه تیکه کاغذ خوشگل لوله‌شده بود 260 00:19:09,083 --> 00:19:12,292 و بازش کرد و صحنه اول رو خوند 261 00:19:13,125 --> 00:19:15,042 .و من مجذوب شدم 262 00:19:15,125 --> 00:19:17,250 فقط گوش می‌کردم در حالی که اون به خوندن و 263 00:19:17,292 --> 00:19:20,292 باز کردن و باز کردن و باز کردن .ادامه می‌داد 264 00:19:21,875 --> 00:19:24,042 .داستان رو کاملا تغییر داده بود 265 00:19:24,083 --> 00:19:27,000 ،یه مرد رو تبدیل به زن کرده بود .یه زن رو تبدیل به مرد 266 00:19:27,042 --> 00:19:29,792 ،تعلیق رو عوض کرده بود .پایان رو بازنویسی کرده بود 267 00:19:30,667 --> 00:19:33,625 ،به اون تهیه‌کننده نگاه کردم .داشت از عصبانیت سرخ می‌شد 268 00:19:33,667 --> 00:19:36,292 ،به نویسنده نگاه کردم .داشت از حال می‌رفت 269 00:19:36,708 --> 00:19:37,958 و من خوشحال بودم که 270 00:19:38,000 --> 00:19:40,333 قراره با همچین آدمی کار کنم و می‌خواستم 271 00:19:40,375 --> 00:19:43,167 .به این سادگی‌ها هم ولش نکنم 272 00:19:43,500 --> 00:19:45,417 رژه سربازها» رو شنیدی؟» 273 00:20:01,625 --> 00:20:03,625 این روبان مدال رو چی میگن؟ 274 00:20:03,667 --> 00:20:05,167 .به نظرم تا حالا ندیدمش 275 00:20:05,208 --> 00:20:06,250 چیه؟ 276 00:20:06,875 --> 00:20:09,583 .صلیب آهنی، درجه دو 277 00:20:10,083 --> 00:20:11,083 درجه دو؟ 278 00:20:12,625 --> 00:20:14,375 .پس حتما یه اسیر جنگی هستی 279 00:20:14,958 --> 00:20:16,000 .نه 280 00:20:17,208 --> 00:20:18,250 .تو هستی 281 00:20:18,917 --> 00:20:20,000 .اوه عزیزم 282 00:20:20,875 --> 00:20:23,583 ،امريك پرسبرگر ،مثل الکس کوردا 283 00:20:23,750 --> 00:20:26,875 مجارستانی بود .ولی خیلی هم اروپایی بود 284 00:20:27,667 --> 00:20:30,167 .و به دانشگاه تو پراگ و اشتوتگارت رفت 285 00:20:31,000 --> 00:20:34,958 بعد پدرم فوت کرد و" ".دوران دانشجوییم تموم شد 286 00:20:35,167 --> 00:20:36,875 ".هیچی نداشتم" 287 00:20:39,333 --> 00:20:42,083 "پس به برلین اومدم و " 288 00:20:42,250 --> 00:20:44,792 ".می‌خواستم بنویسم " 289 00:20:44,833 --> 00:20:47,833 "فیلمنامه پشت فیلمنامه می‌فرستادم و" 290 00:20:48,292 --> 00:20:51,208 ،همه برمی‌گشتن " "،تا اینکه یه روز 291 00:20:51,625 --> 00:20:54,458 ".یه فیلمنامه برگشت نخورد" 292 00:20:55,333 --> 00:20:58,375 بالاخره امريك رو تو بخش فیلمنامه 293 00:20:58,417 --> 00:21:00,000 .استخدام کردن UFA استودیوهای معروف 294 00:21:00,667 --> 00:21:03,333 .این بزرگ‌ترین استودیوی اروپایی اون دوران بود 295 00:21:03,750 --> 00:21:06,542 .میزبان فریتس لانگ و اکسپرسیونیسم آلمان 296 00:21:06,833 --> 00:21:09,167 .و امريك چند سال شاد رو اونجا گذروند 297 00:21:13,375 --> 00:21:16,667 ،اون اینجاست تو سال ۱۹۳۲ ،می‌تونین پیداش کنین 298 00:21:16,875 --> 00:21:18,917 درست تو صحنه فیلمبرداری .تو بوداپست UFA یکی از تولیدات 299 00:21:25,292 --> 00:21:27,708 اما امريك یهودی بود و 300 00:21:28,250 --> 00:21:31,250 ظهور نازی‌ها .اون رو مجبور به فرار از برلین کرد 301 00:21:32,000 --> 00:21:34,667 اول به پاریس و بعد به لندن 302 00:21:34,875 --> 00:21:38,500 جایی که تو ۱۹۳۵ .با یه پاسپورت بدون تابعیت اونجا بود 303 00:21:42,000 --> 00:21:46,500 امریک» ورودش به انگلستان رو» .مثل تولد دوباره در سی و سه سالگی می‌دونست 304 00:21:49,333 --> 00:21:51,208 هیچی از سبک زندگیِ بریتانیایی نمی‌دونست 305 00:21:51,458 --> 00:21:53,875 و مجبور شد زبان انگلیسی رو .از صفر یاد بگیره 306 00:22:00,458 --> 00:22:02,458 ملاقات با مایکل یه نعمت بزرگ براش بود 307 00:22:02,500 --> 00:22:05,042 چون مایکل کسی بود که بلافاصله 308 00:22:05,292 --> 00:22:07,000 .به ایده‌های ناب فیلمنامه‌ش جواب مثبت می‌داد 309 00:22:08,667 --> 00:22:12,958 فكر می‌کنی یه چیز خاص اروپایی یا حتی مجارستانی بود که 310 00:22:13,208 --> 00:22:16,167 باعث شد بهش جواب مثبت بدی؟ 311 00:22:16,458 --> 00:22:19,958 نه، یه ذهن زیبا بود که .بهش جواب مثبت دادم 312 00:22:20,625 --> 00:22:22,208 .لازم نبود مجارستانی باشه 313 00:22:22,542 --> 00:22:27,542 تا حالا آدمی رو ندیده بودم که 314 00:22:27,792 --> 00:22:29,458 نه تنها بفهمه من چی می‌گم 315 00:22:29,792 --> 00:22:34,250 بلکه نصفش رو هم قبل از اینکه بگم .حدس بزنه 316 00:22:34,542 --> 00:22:35,625 .مایکل اینطوریه 317 00:22:36,417 --> 00:22:41,833 فکر نمی‌کنم تو طول عمر آدم ،زیاد پیش بیاد 318 00:22:42,833 --> 00:22:43,833 ...اما اینطوری بود که 319 00:22:43,875 --> 00:22:44,958 .اینطوری احساس کردم 320 00:22:45,917 --> 00:22:48,458 این شرکای هنری به زودی اون شیوه همکاری رو که 321 00:22:48,500 --> 00:22:50,500 ،قرار بود برای ۲۰ سال بعد استفاده کنن .شکل دادن 322 00:22:51,458 --> 00:22:53,708 امريك همیشه فیلمنامه اولیه رو می‌نوشت 323 00:22:53,750 --> 00:22:56,167 که شکل صحنه‌ها رو مشخص می‌کرد 324 00:22:56,417 --> 00:22:59,708 ،و بعد این زوج هنری .روی دیالوگ‌ها با هم کار می‌کردن 325 00:23:00,333 --> 00:23:03,500 اونا تو چیزی که می‌خواستن بیان کنن .کاملا هماهنگ بودن 326 00:23:03,833 --> 00:23:04,917 .و هیچوقت هم بحث نمی‌کردن 327 00:23:05,667 --> 00:23:07,417 اصلا به هم گیر میدیم؟ 328 00:23:07,875 --> 00:23:09,167 .نه، واقعا نه 329 00:23:09,458 --> 00:23:12,667 .نه، به گذر زمان اعتماد داریم 330 00:23:14,250 --> 00:23:15,667 چند ساعت دیگه می‌فهمه که 331 00:23:18,125 --> 00:23:20,458 .حق با من بود 332 00:23:23,583 --> 00:23:25,125 ".لندن داره صدا می‌زنه" 333 00:23:25,833 --> 00:23:27,875 ".لندن، داره کل دنیا رو صدا می‌زنه " 334 00:23:28,083 --> 00:23:30,333 ".داره دنیایی درگیرِ جنگ رو صدا می‌زنه" 335 00:23:32,458 --> 00:23:35,250 ،وقتی بریتانیا تو ۱۹۳۹ با آلمان وارد جنگ شد 336 00:23:35,458 --> 00:23:39,292 صنعت فیلم با تعهد کامل به تلاش‌های جنگی 337 00:23:39,500 --> 00:23:40,500 .تونست دوام بیاره 338 00:23:43,125 --> 00:23:45,583 ".اینا افکت‌های صوتی هالیوودی نیست" 339 00:23:45,667 --> 00:23:48,500 "،این موسیقی‌ایه‌ که هر شب تو لندن پخش می‌شه" 340 00:23:48,792 --> 00:23:50,250 "سمفونی جنگی " 341 00:23:55,417 --> 00:23:56,792 برای پاول و پرسبرگر 342 00:23:57,208 --> 00:24:00,708 این مهم‌ترین رویداد زندگی حرفه‌ایشون بود که 343 00:24:00,750 --> 00:24:02,625 به کارشون عمقی تازه و 344 00:24:02,875 --> 00:24:04,750 .حسی از هدف می‌داد 345 00:24:13,042 --> 00:24:14,958 ".پرچم تو کانادا بالا میره" 346 00:24:17,250 --> 00:24:18,292 "!بخوابید رو زمین" 347 00:24:23,500 --> 00:24:24,542 "!حروم‌زاده‌ها" 348 00:24:24,583 --> 00:24:25,833 "!حروم‌زاده‌های کثیف لعنتی" 349 00:24:25,875 --> 00:24:26,875 "!جانر" 350 00:24:30,458 --> 00:24:34,333 مدار ۴۹ درجه» داستان شش فراریِ نازی رو» تعریف می‌کنه که 351 00:24:34,500 --> 00:24:36,167 .از کانادا رد می‌شن 352 00:24:37,417 --> 00:24:40,958 هر فیلم بریتانیایی .حالا یه هدف تبلیغاتی خاص داشت 353 00:24:41,458 --> 00:24:43,000 و هدف و منظورشون 354 00:24:43,167 --> 00:24:45,583 .ترغیب آمریکا برای ورود به جنگ بود 355 00:24:45,625 --> 00:24:46,958 "!فرار کن، لِس! فرار کن" 356 00:24:47,125 --> 00:24:51,500 با آوردن کابوس‌های تهدید نازی .درست پشت در خونه‌ی آمریکایی‌ها 357 00:24:57,542 --> 00:24:59,792 .این ایده بزرگی برای یه فیلم حماسی بود 358 00:25:00,500 --> 00:25:03,625 ،و از لحاظ تولید .یه پروژه‌ی عظیم بود 359 00:25:06,417 --> 00:25:08,917 این باعث شد .بعضی از تفاوت‌های این دو مرد مشخص بشه 360 00:25:09,667 --> 00:25:12,417 ،امريك نابغه‌ی داستان و ساختار بود 361 00:25:12,917 --> 00:25:15,708 .در حالی که مایکل نیروی محرکه و مرد عمل بود 362 00:25:15,917 --> 00:25:18,542 گروهش رو به لوکیشن‌های مختلف .تو سراسر کانادا هدایت می‌کرد 363 00:25:19,667 --> 00:25:22,292 .همش برخلاف فصل‌ها حرکت می‌کردم 364 00:25:22,333 --> 00:25:25,583 امريك تو لندن داشت فیلمنامه رو می‌نوشت 365 00:25:25,792 --> 00:25:28,125 و من قبل از اینکه پاییز بشه، داشتم خیلی از صحنه‌های خارجی رو 366 00:25:28,250 --> 00:25:30,833 .مثل این فیلمبرداری می‌کردم 367 00:25:32,917 --> 00:25:37,250 تو یه قسمت، نازی‌ها بین یه گروه از هم‌وطن‌های .آلمانی‌شون دنبال سرپناه می‌گردن 368 00:25:37,708 --> 00:25:40,208 .یه جامعه‌ی مذهبی از هاتریت‌ها 369 00:25:40,250 --> 00:25:41,875 "!آلمانی‌ها" 370 00:25:42,625 --> 00:25:43,875 "!برادران" 371 00:25:45,250 --> 00:25:49,625 ازتون می‌خوام به من برای ادای احترام به" ".پیشوای با شکوه‌مون، ملحق بشید 372 00:25:50,750 --> 00:25:51,833 "!هایل هیتلر" 373 00:25:52,000 --> 00:25:53,292 "!هایل هیتلر" 374 00:25:54,250 --> 00:25:56,667 این فیلم روی تمایز بین 375 00:25:56,708 --> 00:25:59,250 .نازی‌بودن و آلمانی‌بودن اصرار داره 376 00:26:00,083 --> 00:26:01,583 این برای امريك که سال‌های شاد زیادی رو 377 00:26:01,625 --> 00:26:04,083 تو آلمان گذرونده بود و ،دوست‌های آلمانی زیادی داشت 378 00:26:04,250 --> 00:26:06,042 .خیلی مهم بود 379 00:26:08,875 --> 00:26:11,708 ".ما برادرهای شما نیستیم" 380 00:26:12,083 --> 00:26:15,958 ،بچه‌های ما با پیش‌زمینه‌های جدید " ".افق‌های جدید بزرگ شدن 381 00:26:16,542 --> 00:26:18,958 "!و اونا آزادن" 382 00:26:20,042 --> 00:26:23,125 "،آزادن که مثل یه بچه بزرگ بشن " 383 00:26:23,333 --> 00:26:27,958 آزادن که بدوَن، بخندن" ".بدون اینکه مجبور باشن لباس فرم بپوشن 384 00:26:28,000 --> 00:26:33,458 بدون اینکه مجبور باشن تو خیابونا" "!بالا و پایین برن و سرودهای جنگی بخونن 385 00:26:34,542 --> 00:26:37,417 پس اینجوریه که امريك داره .برای بریتانیایی‌ها تبلیغ می‌کنه 386 00:26:37,917 --> 00:26:41,500 ،اما به جای اینکه همه چیز رو ساده کنه ،کاری که پروپاگاندا معمولا می‌کنه 387 00:26:41,958 --> 00:26:44,625 اون همیشه دنبال .پیچیده کردن همدردی ماست 388 00:26:44,958 --> 00:26:46,458 "نازی هستین، نه؟ " 389 00:26:47,833 --> 00:26:48,833 "هستین؟" 390 00:26:48,958 --> 00:26:50,833 ".باید راجع به شما به پلیس بگم" 391 00:26:51,542 --> 00:26:53,625 "!دختر کوچولوها باید بیشتر دیده شن تا شنیده" 392 00:26:53,708 --> 00:26:55,542 .ـ بسه" "ـ چت شده؟ 393 00:26:55,958 --> 00:26:57,000 "!بسه" 394 00:26:57,042 --> 00:26:58,125 "!فوگل" 395 00:26:59,125 --> 00:27:00,208 ".بیا بریم، آنا" 396 00:27:00,708 --> 00:27:01,833 ".می‌برمت خونه " 397 00:27:02,625 --> 00:27:04,292 ".آقای ستوان، نمی‌تونیم بذاریم برن" 398 00:27:04,375 --> 00:27:06,042 ".می‌خوام ببینم چه غلطی می‌خوای کنی" 399 00:27:06,125 --> 00:27:07,750 !ـ فوگل" "ـ بله، آقای ستوان؟ 400 00:27:08,000 --> 00:27:09,250 "فراموش کردی کی هستی؟" 401 00:27:10,708 --> 00:27:12,458 ".خودم می‌برمش خونه، آقای ستوان" 402 00:27:15,208 --> 00:27:18,500 امريك حتی باعث می‌شه ،برای یکی از نازی‌ها 403 00:27:18,625 --> 00:27:21,958 یه نونوا، زمانی که شروع می‌کنه علیه هم‌رزمانش .طغیان کنه، عمیقا دلسوزی کنیم 404 00:27:22,750 --> 00:27:24,083 "!مهندس موتورخانه، فوگل" 405 00:27:28,583 --> 00:27:29,667 ".شما تحت بازداشت هستید" 406 00:27:35,625 --> 00:27:38,375 به جرم فرار و خیانت به رایش سوم" ".متهم شده‌اید 407 00:27:39,208 --> 00:27:40,917 "،با توجه به نبود دادگاه قانونی " 408 00:27:41,000 --> 00:27:42,667 به عنوان افسر مافوق" "تو را بازداشت و 409 00:27:42,708 --> 00:27:43,750 ".به اعدام محکوم می‌کنم " 410 00:27:44,667 --> 00:27:45,667 "حرفی برای گفتن داری؟" 411 00:27:53,042 --> 00:27:56,417 این حکم به نام پیشوا " ".بلافاصله اجرا خواهد شد 412 00:28:00,417 --> 00:28:01,500 «مدار ۴۹ درجه»" ".بهترین فیلم جنگی است 413 00:28:01,542 --> 00:28:04,500 «مدار ۴۹ درجه» .در نهایت به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل شد 414 00:28:05,708 --> 00:28:09,042 و برای امريك هم اسکار بهترین داستان اورجینال .رو به ارمغان آورد 415 00:28:09,792 --> 00:28:11,792 ،با تکیه بر این موفقیت 416 00:28:12,000 --> 00:28:15,375 شرکا حالا تصمیم گرفتند تا کمپانی تولید خودشون رو 417 00:28:15,667 --> 00:28:16,708 .به اسم «کمانداران» تاسیس کنن 418 00:28:18,500 --> 00:28:21,583 ،خب، تا جایی که ممکن بود .سعی کردیم همه چیز رو با هم تقسیم کنیم 419 00:28:21,875 --> 00:28:25,250 البته، کارگردانی سر صحنه .کاملا کار من بود 420 00:28:25,292 --> 00:28:28,500 اما تا جایی که می‌تونستیم، هر تصمیمی رو با هم می‌گرفتیم، مگه نه؟ 421 00:28:28,833 --> 00:28:29,833 .آره 422 00:28:29,875 --> 00:28:32,458 می‌خواین چیزی به این اضافه کنین، آقای پرسبرگر؟ ...نمیشه که 423 00:28:32,500 --> 00:28:33,792 .خب، فکر نمی‌کنم 424 00:28:34,042 --> 00:28:39,750 ،به طور کلی، به عنوان یه جواب ساده من می‌گم مایکل به تنهایی 425 00:28:40,792 --> 00:28:41,958 .کارگردانی می‌کرد 426 00:28:42,083 --> 00:28:44,833 .و من بیشتر نویسنده بودم 427 00:28:45,375 --> 00:28:47,292 .ـ و با هم تولید می‌کردیم .ـ آره 428 00:28:47,708 --> 00:28:50,625 .این زوج یه قرارداد تولید با «سازمان رَنک» امضا کردن 429 00:28:50,750 --> 00:28:52,250 "جی. آرتور رنک تقدیم می‌کند" 430 00:28:52,292 --> 00:28:54,667 که اون چیزی رو بهشون می‌داد که .بیشتر از همه می‌خواستن 431 00:28:55,792 --> 00:28:58,667 .آزادی مدیریت کامل بر کار خودشون 432 00:29:00,083 --> 00:29:03,500 برای من، یکی از هیجان‌انگیزترین چیزها «درباره «کمانداران 433 00:29:03,542 --> 00:29:08,458 این بود که اونا مثل فیلم‌سازهای تجربی بودن که .درون سیستم کار می‌کردن 434 00:29:08,750 --> 00:29:11,708 و «رنک» بود که شرایط رو .بدین منظور فراهم کرد 435 00:29:15,792 --> 00:29:17,750 سال ۱۹۴۲ بود و 436 00:29:18,500 --> 00:29:20,375 .بدترین بمباران‌های هوایی آلمان تموم شده بود 437 00:29:21,333 --> 00:29:24,167 .اما وضعیت بریتانیا تو جنگ همچنان بد بود 438 00:29:24,792 --> 00:29:26,500 تو همین موقعیت حساس بود که 439 00:29:26,792 --> 00:29:29,583 مایکل و امريك تصمیم گرفتن یه فیلم طنز بسازن 440 00:29:29,917 --> 00:29:33,833 که ایده‌های قدیمی .تو ارتش بریتانیا رو مسخره می‌کرد 441 00:29:37,542 --> 00:29:41,458 ،همونطور که انتظار می‌رفت .اونا با مخالفت‌های رسمی زیادی روبرو شدن 442 00:29:41,708 --> 00:29:45,500 وینستون چرچیل شخصا .با این ایده مخالف بود 443 00:29:46,000 --> 00:29:50,250 حاضر نیستم اجازه بدم تبلیغاتی ساخته بشه که" ".به روحیه ارتش آسیب بزنه 444 00:29:50,667 --> 00:29:52,167 "چه کسایی پشت این کارن؟" 445 00:29:52,667 --> 00:29:55,167 ،چرچیل، رهبر فوق‌العاده‌ای بود 446 00:29:55,250 --> 00:29:57,583 .اما اصلا منتقد فیلم خوبی نبود 447 00:29:59,458 --> 00:30:01,833 این کار اونها نشون‌دهنده‌ی اعتماد به نفس راسخ و 448 00:30:01,875 --> 00:30:04,583 رویکرد مستقلانه‌ی پاول و پرسبرگر .در برابر قدرته 449 00:30:04,958 --> 00:30:06,292 .و به هر ترتیب فیلم رو ساختن 450 00:30:06,625 --> 00:30:08,833 البته این یعنی اونا هیچوقت ،لقب «سِر» نمی‌گرفتن 451 00:30:08,917 --> 00:30:11,750 اما بریتانیا هنوز یه کشور دموکراسی بود و 452 00:30:11,958 --> 00:30:14,750 هیچ‌کس واقعا جلوی ساختن فیلم رو .ازشون نمی‌گرفت 453 00:30:16,125 --> 00:30:20,417 شخصیت اصلی فیلم، یه افسر بریتانیایی .به اسم کلایو کندی هست 454 00:30:21,125 --> 00:30:24,125 اون از شخصیت کارتونی سرهنگ بلیم .الهام گرفته شده 455 00:30:27,417 --> 00:30:30,792 "تو یه افسر جوون فوق‌العاده گستاخ هستی" 456 00:30:31,208 --> 00:30:36,333 ،اما بذار بهت بگم که تو ۴۰ سال آینده" ".تو هم یه پیرمرد باوقار می‌شی 457 00:30:36,750 --> 00:30:38,583 ،اما تو طول دو ساعت 458 00:30:38,750 --> 00:30:42,250 این کاریکاتور دو بعدی به یه شخصیت 459 00:30:42,417 --> 00:30:44,958 .غنی و پیچیده تبدیل می‌شه 460 00:30:45,125 --> 00:30:46,125 "این چیه؟" 461 00:30:46,583 --> 00:30:48,500 .ـ مدال افتخار جنگی، جناب" "ـ سر چی گرفتی؟ 462 00:30:48,792 --> 00:30:50,333 .آفریقای جنوبی" ".ایستگاه جوردان 463 00:30:51,333 --> 00:30:52,333 "!تو کندی هستی" 464 00:30:52,417 --> 00:30:53,542 ".شکر» کندی»" 465 00:30:53,625 --> 00:30:54,625 ".بله، قربان" 466 00:30:55,292 --> 00:30:59,292 ،فیلم ما رو به ۴۰ سال قبل ،به ۱۹۰۲ می‌بره 467 00:30:59,708 --> 00:31:02,000 زمانی که کندی .یه افسر جوون و عصبی بود 468 00:31:06,917 --> 00:31:09,375 تو یه سفر به برلین، موفق میشه 469 00:31:09,417 --> 00:31:12,667 .کل ارتش امپراتوری آلمان رو تحقیر کنه 470 00:31:12,708 --> 00:31:15,875 ،و در نتیجه .باید دوئل کنه 471 00:31:15,958 --> 00:31:17,000 "دوئل؟" 472 00:31:20,625 --> 00:31:23,667 صحنه دوئل، یکی از صحنه‌های مورد علاقه‌م .از پاول و پرسبرگره 473 00:31:23,750 --> 00:31:25,167 ".کاش یونیفرمم رو آورده بودم" 474 00:31:25,500 --> 00:31:29,333 فقط به خاطر اون روش منحصر به فرد و .غیرمنتظره‌ای که اون رو نشون میدن 475 00:31:29,375 --> 00:31:30,458 "میشه دکمه‌های پیراهنتونو باز کنین؟" 476 00:31:30,750 --> 00:31:31,750 ".ممنون" 477 00:31:31,833 --> 00:31:35,375 بیشتر به خاطر آداب معاشرته .تا نبرد 478 00:31:35,417 --> 00:31:38,167 "می‌خواین آستین‌هاتونو بالا بزنین یا پاره‌شون کنین؟" 479 00:31:38,458 --> 00:31:39,458 "کدوم بهتره؟" 480 00:31:39,500 --> 00:31:41,500 ".اجازه ندارم مشاوره بدم " 481 00:31:41,667 --> 00:31:42,708 ".فکر کنم پاره‌ش ‌کنم" 482 00:31:42,750 --> 00:31:43,958 ".قطعا بهتره" 483 00:31:44,042 --> 00:31:45,250 ".لطفا قیچیتون رو آماده کنین، دکتر " 484 00:31:45,333 --> 00:31:48,208 "،این‌جا پاراگراف ۱۳۳ رو می‌بینم که میگه" 485 00:31:48,667 --> 00:31:52,208 ،چند ساعت قبل از دوئل» «.استحمام توصیه میشه 486 00:31:52,417 --> 00:31:54,708 ".فقط برای طرفین، نه برای حامیان" 487 00:32:02,333 --> 00:32:04,875 این صحنه همچنین اولین برخورد 488 00:32:05,167 --> 00:32:07,792 ،بین دو شخصیت اصلی داستان 489 00:32:08,750 --> 00:32:12,792 کلایو کندی» و «تئو کرتشمار شولدورف» رو» .نشون میده 490 00:32:13,875 --> 00:32:15,250 اونا هیچوقت همدیگه رو ندیدن 491 00:32:15,875 --> 00:32:18,667 اما حالا باید به خاطر یه مسئله‌ی شرافتمندانه .با هم مبارزه کنن 492 00:32:18,833 --> 00:32:20,708 [سرباز آلمانی صحبت می‌کند] 493 00:32:20,750 --> 00:32:22,625 .لطفا به حالت آماده‌باش 494 00:32:26,167 --> 00:32:27,208 ،بعد از این 495 00:32:27,750 --> 00:32:29,708 اونا تا آخر عمر .دوستِ هم می‌مونن 496 00:32:33,833 --> 00:32:34,833 "فرتیگ؟" 497 00:32:36,833 --> 00:32:37,875 "آماده؟" 498 00:32:38,833 --> 00:32:39,875 "!شروع" 499 00:32:49,500 --> 00:32:51,167 ،درست لحظه‌ای که دوئل شروع می‌شه 500 00:32:52,083 --> 00:32:56,458 مایکل با وقاحت تمام شروع می‌کنه دوربین رو .عقب و بالا می‌کشه 501 00:32:57,458 --> 00:33:00,417 .یه حرکت جسورانه‌ی فوق‌العاده‌ست 502 00:33:00,458 --> 00:33:02,292 ،بعد از همه این آماده‌سازی 503 00:33:02,917 --> 00:33:05,875 برای اینکه از نشون دادن مبارزه واقعی .خودداری کنه 504 00:33:09,167 --> 00:33:12,375 فقط یه کارگردان فیلم فوق‌العاده جسور .می‌تونه همچین انتخابی بکنه 505 00:33:12,708 --> 00:33:15,500 ،اما برای مایکل .خود مبارزه اهمیت نداره 506 00:33:16,667 --> 00:33:18,917 ،چیزی که مهمه ملاقات بین این دو مرد 507 00:33:19,333 --> 00:33:21,250 .و رابطه‌ای هست که از دلش بیرون میاد 508 00:33:22,542 --> 00:33:24,875 این تأثیر مستقیمی روی نحوه‌ی نشون دادن 509 00:33:24,917 --> 00:33:27,167 بخش خیلی کمی از مسابقه‌ی قهرمانی بزرگ 510 00:33:27,208 --> 00:33:28,958 .تو فیلم «گاو خشمگین» من داشت 511 00:33:29,583 --> 00:33:32,917 نماهای بلند استدی‌کم از مسیر جیک لاموتا ،به سمت رینگ 512 00:33:32,958 --> 00:33:35,167 «مستقیم از صحنه‌ی دوئل تو «بلیمپ .الهام گرفته شده 513 00:34:02,500 --> 00:34:06,458 ،چیزی که اینجا مهمه مسیر مخربیه که 514 00:34:06,833 --> 00:34:08,875 ،جیک برای رسیدن به مبارزه طی کرده 515 00:34:09,875 --> 00:34:11,375 .نه خود مبارزه 516 00:34:14,250 --> 00:34:16,250 .ـ کِرِچمار ـ شولدورف" ".ـ آره میدونم 517 00:34:16,292 --> 00:34:18,625 ،بعد از دوئل کلایو و تئو 518 00:34:18,667 --> 00:34:20,958 ،تو یه آسایشگاه .دوره درمان رو طی می‌کنن 519 00:34:21,000 --> 00:34:21,958 ".خیلی خوشحالم که اومدی" 520 00:34:22,042 --> 00:34:24,208 ،جایی که هر دوشون همزمان .عاشق یه خانمی میشن 521 00:34:25,250 --> 00:34:26,625 "!این‌قدر چرت و پرت نگو" 522 00:34:26,917 --> 00:34:29,667 !ـ چرت و پرت نمی‌گم" ".ـ آروم باش 523 00:34:30,208 --> 00:34:33,000 "چی شده خانم خوشگله؟" 524 00:34:33,250 --> 00:34:35,042 "اديث؟ میگم چی شده؟" 525 00:34:35,667 --> 00:34:40,458 ".من.. خانم.. هانترِت رو.. دوست دارم" 526 00:34:47,000 --> 00:34:48,042 ".چرت می‌گی" 527 00:34:48,500 --> 00:34:49,667 ".تو چرت می‌گی" 528 00:34:50,333 --> 00:34:52,208 "...چون خانم هانتر" 529 00:34:53,458 --> 00:34:54,542 ".منو دوست داره..." 530 00:34:56,542 --> 00:34:59,042 مشخص می‌شه کلایو یه آدم فوق‌العاده رمانتیک 531 00:34:59,375 --> 00:35:01,208 .و به‌طور ناامیدکننده‌ای خجالتیه 532 00:35:01,833 --> 00:35:02,875 ".به سلامتی" 533 00:35:03,208 --> 00:35:06,875 به سلامتی خوشبختی نامزدم" ".که هیچوقت نامزدم نبود 534 00:35:07,292 --> 00:35:10,708 و به سلامتی مردی که قبل از اینکه باهاش آشنا بشم" ".سعی کرد منو بکشه 535 00:35:14,083 --> 00:35:17,625 ـ می‌تونم عروس رو ببوسم؟" ".ـ پرسیدن داره؟ مشکلی نیست 536 00:35:21,292 --> 00:35:23,875 .ـ خداحافظ، کلایو" ".ـ خداحافظ، اديث، خانم خوشگله 537 00:35:25,417 --> 00:35:28,792 اون حتی خیلی دیر متوجه می‌شه که 538 00:35:29,042 --> 00:35:30,167 .عاشق شده 539 00:35:31,583 --> 00:35:33,625 .امیدوارم یه روزی دوباره همدیگه رو ببینیم 540 00:35:33,917 --> 00:35:35,083 .مطمئنم می‌بینیم 541 00:35:38,000 --> 00:35:41,167 .و تازه می‌فهمه که قلبش شکسته 542 00:35:43,875 --> 00:35:44,708 «شیر، شرق آفریقا، ۱۹۰۳» 543 00:35:46,750 --> 00:35:47,792 «گرازِ زگیل‌دار، سودان، ۱۹۰۴» 544 00:35:49,667 --> 00:35:50,542 «کرگدن، شرق آفریقا، ۱۹۰۵» 545 00:35:50,875 --> 00:35:54,750 سال‌های زیادی از عمر کندی ،اصلا به حساب نمیان 546 00:35:55,125 --> 00:35:57,792 به این دلیل که .سال‌های بدون عشق بدونن 547 00:36:00,917 --> 00:36:03,250 وحشیانه، خنده‌دار 548 00:36:04,333 --> 00:36:05,458 .و ویران‌کننده‌ست 549 00:36:28,250 --> 00:36:31,042 "مجاری، فلاندر، ۱۹۱۸" 550 00:36:31,083 --> 00:36:32,458 ،طی جنگ جهانی اول 551 00:36:32,833 --> 00:36:35,792 کلایو زن دیگه‌ای رو پیدا می‌کنه که کپی برابرِ اصلِ 552 00:36:35,833 --> 00:36:37,292 .اديثِ از دست‌رفته‌شه 553 00:36:37,375 --> 00:36:38,375 "پرستار؟" 554 00:36:38,500 --> 00:36:41,083 اسم دختری رو که " "سر اون میز نشسته می‌دونی؟ 555 00:36:41,125 --> 00:36:42,167 ".بیا دیگه، وین " 556 00:36:50,958 --> 00:36:52,000 باهاش ازدواج می‌کنه و 557 00:36:52,458 --> 00:36:56,375 ،برای مدتی .به یه خوشبختی شکننده دست پیدا می‌کنه 558 00:37:02,708 --> 00:37:03,708 "عزیزم؟" 559 00:37:04,958 --> 00:37:06,000 ".زمزمه نکن" 560 00:37:07,917 --> 00:37:08,958 "داشتم زمزمه می‌کردم؟ " 561 00:37:10,958 --> 00:37:12,458 ".این یه عادت کوچیکه که داری" 562 00:37:13,000 --> 00:37:14,542 .یه نکته‌ی مهم این‌جاست 563 00:37:15,083 --> 00:37:16,792 حرفه نظامیِ کلایو 564 00:37:16,875 --> 00:37:19,792 عمدتا به صورت طنزآمیز و کنایه‌آمیز .نشون داده می‌شه 565 00:37:19,958 --> 00:37:21,417 "اگه زمزمه نکنم چی کار کنم؟" 566 00:37:24,083 --> 00:37:25,875 اما زندگیِ احساسیِ اون 567 00:37:26,125 --> 00:37:29,958 همیشه با صداقت و لطافت .به تصویر کشیده می‌شه 568 00:37:47,500 --> 00:37:49,958 شاید جسورانه‌ترین نکته‌ی کل ماجرا اینه که 569 00:37:50,042 --> 00:37:54,250 ،هر زن مهمی در زندگی کندی ،توسط یه بازیگر 570 00:37:55,042 --> 00:37:58,042 ،«یعنی «دبورا کِر .ایفای نقش میشه 571 00:37:59,042 --> 00:38:01,292 .اون عشق اولشه، اديث 572 00:38:02,000 --> 00:38:03,792 .بعد همسرش باربارا 573 00:38:04,625 --> 00:38:07,750 و بعدا راننده‌ی جوونش «.تو فیلم «جنگ جهانی دوم 574 00:38:07,833 --> 00:38:09,667 جناب،اجازه هست قبل از خاموشی رد بشیم؟"" 575 00:38:09,708 --> 00:38:12,167 ،این ایده ابتکاری برای انتخاب بازیگر .از امريك اومد 576 00:38:12,208 --> 00:38:13,625 ،زود باش دیگه " "!قرار نیست تا صبح اینجا بمونیم 577 00:38:13,708 --> 00:38:17,708 .و فیلم رو پر می‌کنه از حس دائمیِ دلتنگی و فقدان 578 00:38:19,875 --> 00:38:23,375 دبورا کِر» موقع شروع ساخت این فیلم» ،فقط ۲۰ سالش بود 579 00:38:23,708 --> 00:38:27,000 اما استعدادش رو به عنوان یه بازیگر تمام عیار .به اثبات رسوند 580 00:38:29,375 --> 00:38:30,875 و پاول و پرسبرگر 581 00:38:31,583 --> 00:38:33,667 ،تو کاری که بیشترین علاقه رو بهش داشتن .موفق شدن 582 00:38:34,833 --> 00:38:37,375 اینکه ریسک بزرگی بکنن .و از پسش بربیان 583 00:38:40,250 --> 00:38:45,625 ،من مطمئنا وقتی «عصر معصومیت» رو می‌ساختم .تحت تأثیر «بلیمپ» بودم 584 00:38:45,875 --> 00:38:48,875 به محض اینکه مستقر بشم برات نامه می‌فرستم" ".و بهت میگم کجام 585 00:38:48,917 --> 00:38:50,208 "اوه، آره، خیلی خوب میشه" 586 00:38:50,625 --> 00:38:52,375 ".پس خیلی زود تو پاریس می‌بینمت" 587 00:38:53,125 --> 00:38:54,958 چقدر خوب می‌شد اگه" ".تو و «مِی» می‌تونستین بیاین 588 00:38:56,875 --> 00:38:59,875 چون اون فیلم، منو به خاطر داستان عاشقانه‌ش .جذب خودش کرد 589 00:39:01,708 --> 00:39:05,375 یه عشق غیرممکن بین دو نفری که .قرار نبود عاشق هم بشن 590 00:39:05,458 --> 00:39:06,708 "«شب بخیر، «نیولند" 591 00:39:06,958 --> 00:39:08,833 .«شب بخیر، «سیلرتون" ".«شب بخیر، «لَری 592 00:39:10,250 --> 00:39:11,667 .و سال‌ها طول می‌کشه 593 00:39:13,583 --> 00:39:17,333 فکر می‌کردم همون حسرت و تمایل سرکوب‌شده 594 00:39:17,750 --> 00:39:19,125 همراه با پشیمونی‌ای باشه که 595 00:39:20,000 --> 00:39:21,750 «تو فیلم «بلیمپ .خیلی دوستش دارم 596 00:39:26,500 --> 00:39:28,083 .فکر می‌کنم همین منو جذب کرد 597 00:39:28,542 --> 00:39:31,042 این واقعیت که احساسات سرکوب می‌شه 598 00:39:31,708 --> 00:39:33,458 .و حفظ ظاهر لازمه 599 00:39:35,000 --> 00:39:37,083 .عاشقش بودم" ".همسرتو میگم 600 00:39:40,542 --> 00:39:41,958 ".هیچ‌وقت بهم نگفت" 601 00:39:42,167 --> 00:39:43,333 ".هیچ‌وقت نمی‌دونست" 602 00:39:45,208 --> 00:39:47,333 "...اما به نظرم یادم میاد" 603 00:39:47,583 --> 00:39:50,958 ،اوه، کلایو، اون روز آخر تو برلین " "...وقتی بهت گفتم 604 00:39:51,000 --> 00:39:52,583 "به نظر می‌رسه واقعا خوشحالی" 605 00:39:52,667 --> 00:39:54,708 ".لعنتی، اون موقع نمی‌دونستم" 606 00:39:55,292 --> 00:39:57,708 ".ولی تو قطار، خیلی دلتنگش شدم" 607 00:39:58,333 --> 00:39:59,500 ".تو کشتی، بدتر شد" 608 00:39:59,583 --> 00:40:02,625 ،تا وقتی به لندن برگشتم" ".خب، حسابی گرفتارم کرده بود 609 00:40:03,125 --> 00:40:05,292 عمه مارگارتم" "خیلی زود بو برد 610 00:40:05,333 --> 00:40:07,417 زن‌ها تو اینجور چیزا" ".خیلی تیز هستن 611 00:40:08,333 --> 00:40:11,375 شاید بشه گفت " ".اون ایده‌آل من بود 612 00:40:13,250 --> 00:40:14,250 "جناب؟" 613 00:40:16,458 --> 00:40:18,875 آیا با شخصیت «بلیمپ» همدردی می‌کردید؟ 614 00:40:19,375 --> 00:40:21,625 ،اوه، بله .کاملا باهاش هم‌ذات‌پنداری می‌کردم 615 00:40:22,125 --> 00:40:24,833 .ـ خیلی چیزاهاش دقیقا مثل منه ـ مثلا؟ 616 00:40:25,292 --> 00:40:26,875 دیگه بیشتر از این .نمی‌تونست «انگلیسی» باشه 617 00:40:28,333 --> 00:40:29,458 .احساساتی بودم 618 00:40:30,417 --> 00:40:31,417 ...و 619 00:40:33,417 --> 00:40:34,708 .عاشق زن و سگم 620 00:40:35,125 --> 00:40:39,208 همیشه با اون نوع از مردها .همدردی شدیدی داشتم 621 00:40:39,667 --> 00:40:43,208 .باوقار، گیج، معصوم 622 00:40:43,917 --> 00:40:46,083 .خودم رو خیلی شبیه اون می‌بینم 623 00:40:47,917 --> 00:40:52,708 بلیمپ»، عمیق‌ترین و شخصی‌ترین» .فیلم اولیه‌ی پاول و پرسبرگره 624 00:40:53,375 --> 00:40:54,375 و به نظر من 625 00:40:54,792 --> 00:40:56,042 .اولین شاهکارشون 626 00:40:57,708 --> 00:41:01,083 اونقدر دیدمش که دیگه .بخشی از زندگی‌م شده 627 00:41:01,333 --> 00:41:02,667 ،هر چی سنم بیشتر میشه 628 00:41:03,958 --> 00:41:06,667 احساسم نسبت به احساسات شخصیت‌ها .قوی‌تر می‌شه 629 00:41:08,167 --> 00:41:12,167 این فیلمیه که بیشترین حرف رو ،در مورد بزرگ رشد کردن 630 00:41:13,125 --> 00:41:14,125 پیر شدن 631 00:41:14,583 --> 00:41:17,667 ،و در نهایت، رها کردن .با من میزنه 632 00:41:25,667 --> 00:41:28,542 ،اثر بعدی آرچر «،حکایتی از کنتربری» 633 00:41:29,167 --> 00:41:32,125 «مثل یه فیلم کلاسیکِ «انگلستان شاد .شروع می‌شه [اصطلاحی قدیمی برای توصیف انگلستان به عنوان مکانی شاد و سرزنده] 634 00:41:36,375 --> 00:41:39,000 «با زائران «چاوسر .که به سمت کنتربری میرن 635 00:41:41,792 --> 00:41:42,917 ولی بعد… 636 00:41:43,625 --> 00:41:44,875 .یه انتقال صحنه‌ی معروف 637 00:41:47,333 --> 00:41:50,792 شاهین قرون وسطایی تبدیل به یه .اسپیت‌فایر مدرن می‌شه 638 00:41:51,667 --> 00:41:53,292 ،فیلمی که می‌خوایم ببینیم 639 00:41:53,375 --> 00:41:57,042 بهمون یادآوری می‌کنه که وصل بودن به گذشته 640 00:41:57,417 --> 00:41:59,458 برای آرامش روحی ما .خیلی مهمه 641 00:42:02,125 --> 00:42:05,583 یکی از وظایف تبلیغاتی اون زمان ،این بود که بپرسه 642 00:42:05,875 --> 00:42:07,208 داریم برای چی می‌جنگیم؟ 643 00:42:09,708 --> 00:42:13,708 و پاول و پرسبرگر حالا دنبال جواب این سوال 644 00:42:13,958 --> 00:42:17,792 .تو تاریخ و سنت‌های حومه شهر در انگلیس میگردن 645 00:42:18,958 --> 00:42:21,958 چرا حمال‌های مزخرفت رو" "از جاده‌ی زائران دور نمی‌کنی؟ 646 00:42:22,750 --> 00:42:24,542 ،مایکل .زادگاهش «کِنت» رو دوست داشت 647 00:42:24,792 --> 00:42:27,083 .عاشق مردم و فرهنگ انگلیس بود 648 00:42:27,917 --> 00:42:30,500 و تو این فیلم می‌خواست .همه این‌ها رو نشون بده 649 00:42:30,625 --> 00:42:32,083 "ساعت هشته، باب" 650 00:42:37,167 --> 00:42:40,042 احساسات عمیق خاصی نسبت به .کلیسای جامع کنتربری داشت 651 00:42:40,958 --> 00:42:44,750 اونجا بود که تو گروه کر دانش‌آموزانِ مدرسه‌ی پادشاهی .آواز می‌خوند 652 00:42:45,542 --> 00:42:48,000 ،از پیچ‌وخم" "،در لبه شرقی تپه 653 00:42:48,750 --> 00:42:51,000 زائران برای اولین بار" ".کانتربری رو دیدن 654 00:42:51,167 --> 00:42:52,167 "دیدیش؟" 655 00:42:52,708 --> 00:42:53,708 "آره" 656 00:42:55,375 --> 00:42:56,583 ".با یکی از دوستام" 657 00:42:56,875 --> 00:42:58,042 "پسر بود یا دختر؟" 658 00:42:58,542 --> 00:42:59,542 ".پسر" 659 00:42:59,667 --> 00:43:01,083 ".امیدوارم برات نامه بنویسه" 660 00:43:03,833 --> 00:43:04,833 ".نه، نمی‌نویسه" 661 00:43:05,000 --> 00:43:07,708 ".شاید نامه‌ها تو حمله دشمن گم شدن" 662 00:43:09,000 --> 00:43:10,167 ".نه باب" 663 00:43:11,125 --> 00:43:12,125 "قضیه اینه که" 664 00:43:12,792 --> 00:43:14,458 ".خودِ اون با حمله‌ی دشمن گم شد" 665 00:43:15,708 --> 00:43:16,708 ".خلبان بود" 666 00:43:17,792 --> 00:43:18,792 "سقوط کرد؟" 667 00:43:19,500 --> 00:43:20,500 ".بله" 668 00:43:20,792 --> 00:43:21,792 ".متاسفم" 669 00:43:26,917 --> 00:43:29,958 ،شخصیت‌های اصلی فیلم ،بدون اینکه بدونن 670 00:43:30,625 --> 00:43:31,958 .زائرهای مدرن هستن 671 00:43:32,542 --> 00:43:34,500 .هر کدوم تو سفر خودشون به کانتربری 672 00:43:36,000 --> 00:43:37,417 ،اونا روح‌های سرگردونن 673 00:43:38,000 --> 00:43:40,375 .همه به نوعی بی‌هدف و بی‌کس 674 00:43:41,667 --> 00:43:45,375 همه به برکتی برای التیام .و بازسازی نیاز دارن 675 00:43:47,417 --> 00:43:48,417 ،و اینجا 676 00:43:48,542 --> 00:43:52,417 همونجور که دختر روستایی، آلیسون ،تو حومه‌ی کنت قدم می‌زنه 677 00:43:53,208 --> 00:43:55,000 .اون مکان شروع به حرف زدن باهاش می‌کنه 678 00:43:57,375 --> 00:44:00,583 در دوردست، صداها و موسیقیِ 679 00:44:00,917 --> 00:44:02,125 .زائرهای قدیمی رو می‌شنوه 680 00:44:03,000 --> 00:44:04,167 .اجدادش 681 00:44:18,000 --> 00:44:20,208 ،اگه بایستی ،گوش بدی 682 00:44:21,292 --> 00:44:22,292 ،توجه کنی 683 00:44:23,000 --> 00:44:24,750 .گذشته باهات صحبت می‌کنه 684 00:44:25,917 --> 00:44:27,542 و صداهای گذشته 685 00:44:27,917 --> 00:44:31,125 بهت کمک می‌کنه تا .معنایی به زندگی‌ات در حال حاضر بدی 686 00:44:32,375 --> 00:44:33,500 "باشکوه نیست؟" 687 00:44:38,667 --> 00:44:39,875 "کسی اونجاست؟" 688 00:44:40,458 --> 00:44:42,208 مایکل و امريك همیشه به دنبال این هستن که 689 00:44:42,292 --> 00:44:46,125 ،به قول امريك .جادو» رو به دام بندازن» 690 00:44:46,792 --> 00:44:50,750 اونا می‌خوان فراتر از نمایش تجربیات روزمره برن 691 00:44:50,792 --> 00:44:55,375 و راه‌هایی برای انتقال عمق و .راز زندگیِ ما پیدا کنن 692 00:44:57,375 --> 00:45:01,917 یه نوع عرفان این‌جا وجود داره که .تو کارای پاول و پرسبرگر کاملا جدیده 693 00:45:01,958 --> 00:45:04,333 ،دادگاه‌های بالاتری هم وجود داره" ".فراتر از دادگاه محلی 694 00:45:06,208 --> 00:45:07,333 ،با ظرافتی خاص 695 00:45:07,833 --> 00:45:10,583 به دنبال این هستند که .دنیای ماوراء رو به تصویر بکشن 696 00:45:11,625 --> 00:45:14,625 زائرهای کنتربری، همگی بیاین بیرون" ".و برکت بگیرین 697 00:45:14,667 --> 00:45:16,125 ".زیارت عجیب و غریبیه برات" 698 00:45:16,833 --> 00:45:19,958 "...زیارت می‌تونه برای دریافت برکت باشه" 699 00:45:20,458 --> 00:45:21,583 ".یا برای توبه..." 700 00:45:21,833 --> 00:45:22,833 ".به هیچ‌کدوم نیاز ندارم" 701 00:45:23,292 --> 00:45:24,542 ".شاید تو یه وسیله‌ای" 702 00:45:24,833 --> 00:45:26,083 "یه شمشیر برّنده گیرم میاد؟" 703 00:45:27,500 --> 00:45:28,792 ".هیچ‌چیزی منو متعجب نمی‌کنه" 704 00:45:31,917 --> 00:45:34,083 وقتی یه هاله دور سرم ببینم" ".اونوقت باور می‌کنم 705 00:45:44,208 --> 00:45:46,417 حالا می‌تونی یه نمای خیلی خوب" ".از کلیسا داشته باشی 706 00:46:13,208 --> 00:46:14,792 ،با وجود تمام عجیب‌وغریب بودنش 707 00:46:15,667 --> 00:46:19,542 این فروتنانه‌ترین فیلم مشهور .کمپانی «کمانداران» هست 708 00:46:19,583 --> 00:46:21,375 محدودترین، صمیمانه‌ترین 709 00:46:21,917 --> 00:46:25,000 و اثری که بیشتر از همه .روی زندگی‌های معمولی تمرکز داره 710 00:46:31,042 --> 00:46:33,458 شخصیت‌های اصلی فیلم تو همون وضعیتی هستن که 711 00:46:33,542 --> 00:46:36,208 .اکثر تماشاچی‌ها تو سال ۱۹۴۴ توش بودن 712 00:46:37,042 --> 00:46:38,750 .جدا از عزیزانشون 713 00:46:40,042 --> 00:46:42,042 ،با وظیفه‌شناسی ظاهری .شجاع به نظر می‌رسن 714 00:46:42,958 --> 00:46:44,167 ،اما تو خلوت 715 00:46:45,042 --> 00:46:47,708 .پر از ترس، تنهایی و غم هستن 716 00:46:50,583 --> 00:46:53,167 یه چیزی که تو فیلم ،خیلی روی اون تاکید می‌شه 717 00:46:53,375 --> 00:46:56,500 .تسلی دادنِ رنج‌کشیده‌هاست 718 00:46:57,208 --> 00:46:59,333 ،و درست زمانی که آلیسون تو ناامیدیه 719 00:47:00,125 --> 00:47:02,500 خبر می‌رسه که پدر نامزدش 720 00:47:02,583 --> 00:47:04,583 .تو کنتربری دنبالشه 721 00:47:04,625 --> 00:47:07,000 "...بیش از دو هفته‌ست که اینجا تو کنتربری" 722 00:47:07,042 --> 00:47:08,250 ".انتظارت رو می‌کشه..." 723 00:47:11,292 --> 00:47:12,292 "چرا؟" 724 00:47:12,333 --> 00:47:16,792 ،چون خبر داره، خانم آلیسون" ".خبر رسمی درباره‌ی آقای جفری 725 00:47:16,917 --> 00:47:18,083 ".ایشون تو جبل‌الطارق هست" 726 00:47:21,042 --> 00:47:22,042 ".خانم آلیسون" 727 00:47:31,875 --> 00:47:34,542 .این فیلمیه که می‌گه معجزه‌ها اتفاق می‌افته 728 00:47:35,750 --> 00:47:37,542 ".باید پنجره‌ها رو باز کنم" 729 00:47:39,125 --> 00:47:40,750 ،و تو آخر زیارتت 730 00:47:42,250 --> 00:47:44,625 .شاید واقعا برکت دریافت کنی 731 00:48:02,375 --> 00:48:06,500 فیلم با رژه رفتن یه هنگ کامل از سربازها .به سمت کلیسا تموم می‌شه 732 00:48:07,417 --> 00:48:09,000 اونا دارن میرن اون‌ور دریا 733 00:48:09,042 --> 00:48:11,958 .و نمی‌دونیم چند نفرشون برمی‌گردن 734 00:48:18,250 --> 00:48:19,625 در این صحنه، احتمالا 735 00:48:20,042 --> 00:48:22,083 ،کلیسای جامع کنتربری خودش انگار نمادِ 736 00:48:22,333 --> 00:48:26,208 ،بریتانیای درگیر جنگه .به عنوان جایی که ارزش محافظت داره 737 00:48:26,542 --> 00:48:28,583 .جایی که ارزش جنگیدن رو داره 738 00:48:42,250 --> 00:48:45,917 ،پاول و پرسبرگر تو این فیلم به اندازه‌ی یه مبلغ مذهبی .تبلیغاتی هم هستن 739 00:48:46,833 --> 00:48:49,583 ،نتیجه‌ش .اولین شکست تجاری‌شون بود 740 00:48:50,125 --> 00:48:53,292 این فیلم برای تماشاگر عام .خیلی عجیب و گمراه‌کننده‌ست 741 00:49:01,042 --> 00:49:03,500 اما این زوج .با این شکست متزلزل نشدن 742 00:49:03,750 --> 00:49:06,000 دوره‌ای از اعتماد عمیق بین‌شون بود 743 00:49:06,083 --> 00:49:08,667 .و می‌دونستن دقیقا قراره بعدش به کجا برن 744 00:49:09,667 --> 00:49:13,250 ،وقتی جون فقط یک سالش بود .می‌دونست می‌خواد کجا بره 745 00:49:13,458 --> 00:49:15,375 بره راست، چپ؟ 746 00:49:15,792 --> 00:49:17,167 .نه، مستقیم بره جلو 747 00:49:19,125 --> 00:49:22,000 «با «می‌دونم کجا می‌رم از همون اول می‌فهمیم که 748 00:49:22,042 --> 00:49:23,667 .قراره خوش بگذرونیم 749 00:49:24,917 --> 00:49:27,792 دیگه مشخص بود که متفقین قراره جنگ رو ببرن 750 00:49:27,833 --> 00:49:31,042 و مایکل و امريك تونستن یه کم .نفس راحت بکشن 751 00:49:31,083 --> 00:49:33,250 به شوخ‌طبعی‌شون اجازه دادن که .شکوفا بشه 752 00:49:33,458 --> 00:49:34,875 ".فقط ۲۵ سالشه" 753 00:49:35,042 --> 00:49:37,125 "،و تو یه چیزی هیچ‌وقت عوض نشده" 754 00:49:37,542 --> 00:49:39,375 ".هنوز می‌دونه کجا می‌خواد بره" 755 00:49:39,583 --> 00:49:40,958 ".عصر بخیر، خانم وبستر" 756 00:49:41,750 --> 00:49:42,917 ".عصر بخیر، لئون" 757 00:49:45,375 --> 00:49:46,417 ".سلام، عزیزم" 758 00:49:46,792 --> 00:49:48,708 ،با یه شخصیت جدید ،به شکل جون وبستر 759 00:49:48,750 --> 00:49:50,958 .آشنا می‌شیم 760 00:49:51,000 --> 00:49:52,083 "بابا؟" 761 00:49:52,208 --> 00:49:53,292 ".می‌خوام ازدواج کنم" 762 00:49:53,917 --> 00:49:54,917 "چی؟" 763 00:49:55,167 --> 00:49:56,958 .ـ میز آماده‌ست، خانم وبستر" ".ـ ممنون، فِرد 764 00:50:00,792 --> 00:50:02,792 .بیا بریم تو، عزیزم" ".یه نوشیدنی بیار 765 00:50:04,375 --> 00:50:07,583 اولین فیلم از مجموعه «کمانداران» که زنی رو تو مرکز ماجرا قرار میده 766 00:50:07,833 --> 00:50:12,125 ،و شاید خیلی هم دور از «وندی گرین» نباشه 767 00:50:12,417 --> 00:50:16,333 زنی که امريك با اشتیاق زیاد دنبالش کرده .و اخیراً باهاش ازدواج کرده بود 768 00:50:17,042 --> 00:50:19,375 ،ظاهرا وندی اراده‌ای قوی 769 00:50:19,458 --> 00:50:22,125 .باکلاس و مادی‌گرا بود 770 00:50:22,292 --> 00:50:25,208 ".قطعا به حسابتون اضافه می‌شه، خانم" 771 00:50:27,042 --> 00:50:30,583 شاید به همین دلیله که به نظر می‌رسه .فیلمنامه برای امريك خیلی راحت پیش رفته 772 00:50:30,833 --> 00:50:33,500 .کلش رو تو کمتر از یه هفته نوشت 773 00:50:33,542 --> 00:50:35,167 "!ماشین لیدی بلینگر" 774 00:50:35,500 --> 00:50:38,042 داستان «جون» با یه سفر .به شمال شروع می‌شه 775 00:50:43,333 --> 00:50:45,958 "!نمی‌تونی با رییس «صنایع شیمیایی متحد» ازدواج کنی" 776 00:50:46,500 --> 00:50:47,833 "نمی‌تونم؟" 777 00:50:48,833 --> 00:50:51,292 ،اون تو مسیر رفتن به یه جزیره‌ی کوچیک اسکاتلندیه 778 00:50:51,333 --> 00:50:54,083 ،جایی که قراره با سِر رابرت بلینگر 779 00:50:54,375 --> 00:50:58,208 ،رئیس ثروتمند صنایع شیمیایی متحد .ازدواج کنه 780 00:51:03,125 --> 00:51:04,875 "...جون وبستر" 781 00:51:05,333 --> 00:51:07,917 "...آیا رییس صنایع شیمیایی متحد رو" 782 00:51:07,958 --> 00:51:10,083 "به عنوان همسر قانونی‌تون قبول می‌کنین؟" 783 00:51:10,167 --> 00:51:12,417 ".ـ بله" "!ایستگاه مرکزی گلاسگو" 784 00:51:12,625 --> 00:51:13,917 "اوه! بله؟" 785 00:51:13,958 --> 00:51:16,917 .یه آقایی هست که می‌خواد شما رو ببینه " ".رئیس ایستگاه هم باهاشه 786 00:51:18,208 --> 00:51:20,167 ،وقت زیادی برای رسیدن به خیابان بوکانان داری" "!دیر نرسی 787 00:51:20,208 --> 00:51:22,083 «حالا دیگه «کمانداران .حسابی دارن با ما خوش می‌گذرونن 788 00:51:22,833 --> 00:51:23,875 !اون کلاه استوانه‌ای نگاه 789 00:51:33,083 --> 00:51:37,208 این سفر به شمال شاید هدیه‌ای بود که امريك به مایکل می‌داد 790 00:51:37,250 --> 00:51:41,000 چون سفری بود که مایکل .خودش دوست داشت انجام بده 791 00:51:41,500 --> 00:51:44,208 اسکاتلند جای موردعلاقه‌اش .تو کل دنیا بود 792 00:51:44,250 --> 00:51:46,125 ،و هر وقت فیلمبرداری یه فیلم رو تموم می‌کرد 793 00:51:46,583 --> 00:51:49,750 ،با رفتن به اونجا و پیاده‌روی تو کوهستان .تجدید قوا می‌کرد 794 00:51:52,792 --> 00:51:54,458 "!به‌گوش" 795 00:51:54,625 --> 00:51:55,750 ،برای جون وبستر 796 00:51:56,042 --> 00:51:59,417 .جزایر غربی تبدیل به یه دردسر بزرگ می‌شه 797 00:51:59,667 --> 00:52:00,833 ".بدشانسی! امروز هیچ قایقی حرکت نمی‌کنه" 798 00:52:01,167 --> 00:52:04,250 اون قراره بخش زیادی از فیلم رو صرف تلاش برای پیدا کردن یه قایق 799 00:52:04,292 --> 00:52:05,625 .به جزیره‌ای کنه که نامزدش اونجا منتظرشه 800 00:52:05,708 --> 00:52:08,083 می‌خواین تو خونه منتظر بمونین؟" ".آدمای اونجا رو می‌شناسم 801 00:52:08,125 --> 00:52:09,250 ".ممنون" 802 00:52:09,292 --> 00:52:11,208 "...اما قراره قایق اینجا به استقبالم بیاد " 803 00:52:11,250 --> 00:52:12,750 ".و بهتره اینجا باشم تا ببینمش " 804 00:52:14,208 --> 00:52:15,208 ".خوبه" 805 00:52:19,542 --> 00:52:22,125 "اگه قایق من نیاد، منو می‌بری؟ " 806 00:52:22,417 --> 00:52:24,125 ".نه، نمی‌برمتون، خانوم" 807 00:52:24,958 --> 00:52:28,917 فقط تو سه یا چهار نمای فوق‌العاده ،با اتمسفر سنگین 808 00:52:29,667 --> 00:52:34,292 حس عجیبی رو که این مکان براش داره رو .درک می‌کنیم 809 00:52:34,333 --> 00:52:36,958 ،یه در كوچيك رو می‌بينی" ".اون بالا رو تپه 810 00:52:37,000 --> 00:52:41,625 ،جون» باید تا بهتر شدن هوا» .مهمان‌نوازی محلی‌ها رو بپذیره 811 00:52:42,542 --> 00:52:47,292 و اونا به نظر می‌رسه یه عده آدم عجیب و مستقل هستن که 812 00:52:47,500 --> 00:52:51,458 دیدگاه‌شون به زندگی .خیلی با دیدگاه خود جون فرق داره 813 00:52:51,542 --> 00:52:52,833 ".داشتم می‌اومدم دنبالت" 814 00:52:52,875 --> 00:52:55,083 .بیا تو، آتیش رو روشن کردیم" "سرهنگ رو دیدین، درسته؟ 815 00:52:55,125 --> 00:52:57,750 .این افتخار رو داشتم" "اسم من بارن‌استیبله 816 00:52:57,833 --> 00:52:59,375 ،سرهنگ بارن‌استیبل" "بهترین مربی عقاب ــ 817 00:52:59,417 --> 00:53:01,750 "!«شاهین‌باز، عزیزم «تورکیل" 818 00:53:01,792 --> 00:53:03,917 ".بهترین شاهین‌باز تو جزایر غربی" 819 00:53:04,000 --> 00:53:05,500 ".تو کل دنیا، رفیق قدیمی" 820 00:53:06,458 --> 00:53:08,542 ،با اینکه فیلم یه کمدی و عاشقانه‌ست 821 00:53:08,667 --> 00:53:10,542 .اما در مورد ارزش‌ها هم هست 822 00:53:10,917 --> 00:53:14,708 ،و این شخصیت‌های سرسخت نماینده‌ی همه‌ی ویژگی‌هایی هستن که 823 00:53:14,833 --> 00:53:17,000 مایکل و امريك دوست داشتن .و بهشون اعتقاد داشتن 824 00:53:18,375 --> 00:53:21,000 !ـ کاترینا" ".ـ دخترِ نازنینه 825 00:53:21,333 --> 00:53:24,083 ،شجاعت، مهربونی و سخاوت 826 00:53:24,125 --> 00:53:26,125 .صمیمیت و رفاقت خوب 827 00:53:26,167 --> 00:53:27,458 "!تورکیل" 828 00:53:28,167 --> 00:53:30,792 [به زبان گالیکی صحبت می‌کنند] 829 00:53:30,833 --> 00:53:32,583 "!خانم پاتس" 830 00:53:33,167 --> 00:53:36,667 شخصیتی که بیشترین تجسم ،تمام این ویژگی‌هاست 831 00:53:36,958 --> 00:53:37,958 .تورکیله 832 00:53:38,292 --> 00:53:40,083 .اون یه افسر نیروی دریایی، تو مرخصیه 833 00:53:40,500 --> 00:53:41,958 "کبریت یا فندک داری؟" 834 00:53:44,667 --> 00:53:45,667 ".ممنون" 835 00:53:46,083 --> 00:53:50,125 قطعا اون یه تهدید جدی برای .برنامه‌های ازدواج «جون» به حساب میاد 836 00:53:50,208 --> 00:53:52,208 و سوال فیلم این می‌شه که 837 00:53:52,667 --> 00:53:53,833 آیا اون می‌تونه در برابرش مقاومت کنه؟ 838 00:53:55,625 --> 00:53:56,667 ".ممنون" 839 00:53:57,250 --> 00:54:00,917 ،البته مانعی که سر راه تورکیل وجود داره .سِر رابرت بلینگره 840 00:54:01,333 --> 00:54:03,333 .سلام عزیزم" ".رابرت صحبت می‌کنه 841 00:54:03,375 --> 00:54:05,375 ".امیدوارم کارتیر حلقه رو تحویل داده باشه" 842 00:54:05,667 --> 00:54:08,750 ".البته، رابرت، همه چیز عالی بود" 843 00:54:08,792 --> 00:54:11,625 ،«گوش کن حالا، «جون" "یه شماره تلفن رو یادداشت کن. آماده‌ای؟ 844 00:54:11,958 --> 00:54:13,417 "۲-۳۶؛ نوشتیش؟ " 845 00:54:14,000 --> 00:54:17,250 .شماره‌ی خانواده رابنسونه" ".اونا قلعه‌ی سُورن رو اجاره کردن 846 00:54:17,542 --> 00:54:20,958 اونا تنها آدم‌های ارزشمند اطراف اینجان که می‌شه " ".باهاشون ارتباط برقرار کرد. تمام 847 00:54:21,625 --> 00:54:23,250 ،و وقتی با دوستاشون 848 00:54:23,583 --> 00:54:26,000 ،رابنسون‌ها، آشنا می‌شیم 849 00:54:26,167 --> 00:54:28,667 .اونا متکبر، حساس و خودشیفته هستن 850 00:54:28,833 --> 00:54:29,958 ".بذار ببینمت" 851 00:54:31,583 --> 00:54:33,542 ".آهان، بله، قبولی" 852 00:54:33,833 --> 00:54:36,458 "می‌خوای با سِر رابرت بلینگر ازدواج کنی، درسته؟" 853 00:54:36,500 --> 00:54:37,792 "بله. اشکالی داره؟" 854 00:54:37,833 --> 00:54:38,833 ".اهمیتی نداره" 855 00:54:40,250 --> 00:54:41,542 "پولداره، آره؟" 856 00:54:41,583 --> 00:54:43,958 ".راستش هیچوقت پولاشو نشمردم که بدونم" 857 00:54:44,042 --> 00:54:45,042 "پولداری؟" 858 00:54:46,208 --> 00:54:47,292 ".نه" 859 00:54:49,833 --> 00:54:53,250 ،«بعد از «داستان کنتربری امريك این فیلم رو 860 00:54:53,458 --> 00:54:57,708 «قسمت دوم نبرد شرکت «کمانداران .علیه مادی‌گرایی توصیف کرد 861 00:54:58,083 --> 00:55:00,250 ".فکر کنم مردم این اطراف خیلی فقیرن" 862 00:55:00,292 --> 00:55:02,958 .ـ فقیر نیستن؛ اونا فقط پول ندارن" ".ـ این که شد همون 863 00:55:03,042 --> 00:55:04,625 ".نه، یه چیز کاملا متفاوته " 864 00:55:10,292 --> 00:55:11,333 "بهتره؟" 865 00:55:17,958 --> 00:55:20,250 ،هر چی بیشتر «جون» با تورکیل وقت می‌گذرونه 866 00:55:20,625 --> 00:55:23,875 .بیشتر تحت طلسم این مرد و دنیای اون قرار می‌گیره 867 00:55:24,208 --> 00:55:25,250 ".مراقب باش" 868 00:55:32,417 --> 00:55:35,458 .این آهنگ قشنگیه" "دوشیزه‌ی موحنایی.» بلدی؟» 869 00:55:36,583 --> 00:55:37,583 "!بزنید پسرها" 870 00:55:37,750 --> 00:55:39,250 بخش موردعلاقه‌م جاییه که تورکیل 871 00:55:40,000 --> 00:55:41,750 .بخشهایی از یه آهنگ رو می‌خونه 872 00:55:41,792 --> 00:55:44,083 ...هو رو دوشیزه‌ی موحنایی من" 873 00:55:44,583 --> 00:55:46,250 "هی ری دوشیزه‌ی موحنایی من..." 874 00:55:46,958 --> 00:55:49,750 "،هو رو رو رو دوشیزه" 875 00:55:50,083 --> 00:55:51,500 ".تو تنها دوشیزه‌ای برای من " 876 00:56:03,083 --> 00:56:05,667 این فیلمیه که به کسی که دوستش داری نشون میدی 877 00:56:05,875 --> 00:56:10,000 تا شاید بتونی چیزی رو بگی که نمی‌تونی .با کلمات بیان کنی 878 00:56:10,417 --> 00:56:12,375 .به اصطلاح تجربه‌اش رو به اشتراک بذاری 879 00:56:12,708 --> 00:56:15,708 .و می‌دونم که تنها کسی نیستم که این کارو کرده 880 00:56:17,042 --> 00:56:18,667 فیلمی که گویی تار و پود عشق رو 881 00:56:19,208 --> 00:56:22,292 .در بسیاری از روابط عاشقانه می‌بافه 882 00:56:22,458 --> 00:56:25,208 "مگه بهت نگفتن که نمی‌تونی امروز حرکت کنی؟" 883 00:56:25,250 --> 00:56:27,375 فکر می‌کنی بهتر از آدمایی که تمام عمرشون رو" "اینجا زندگی کردن، می‌دونی؟ 884 00:56:27,458 --> 00:56:29,958 .روایرد» گفت که هوا داره خراب می‌شه»" ".کِنی» هم همین رو گفت» 885 00:56:30,000 --> 00:56:32,583 خب، توقع داری «کِنی» چی بگه آخه؟" "آدم توئه، درسته دیگه؟ 886 00:56:32,625 --> 00:56:33,958 "!لازم نیست سرم داد بزنی" 887 00:56:34,000 --> 00:56:36,333 "!بسیار خب، بفرمایید" 888 00:56:37,042 --> 00:56:38,375 "!برو خودتو تو آب غرق کن" 889 00:56:39,625 --> 00:56:41,500 ".داره از دستت فرار می‌کنه" 890 00:56:44,583 --> 00:56:46,083 ".دوباره بگو" 891 00:56:53,500 --> 00:56:57,708 آخر فیلم، جون و تورکیل رو با هم .تو یه قایق کوچیک می‌بینیم 892 00:56:57,792 --> 00:56:59,917 "!برو زیر سایبون و محکم نگهش دار" 893 00:57:06,000 --> 00:57:08,208 "!اوه! لباسم" 894 00:57:11,917 --> 00:57:13,792 "!لفتش نده! سطل رو خالی کن " 895 00:57:15,083 --> 00:57:17,708 ،موتور از کار افتاده ،اوضاع هوا وحشتناکه 896 00:57:18,208 --> 00:57:22,083 ،و اونا دارن به سمت یه گرداب وحشتناک .معروف به «کُری‌رِکِن» میرن 897 00:57:23,583 --> 00:57:26,000 این فیلم داستان عشقی رو روایت می‌کنه ،که به مانند نیرویی طبیعی 898 00:57:26,083 --> 00:57:28,583 .زندگی شما را زیر و رو می‌کنه 899 00:57:29,792 --> 00:57:33,333 ،«و به نظر می‌رسه سرنوشت «جون ،نه فقط تو دستای تورکیل 900 00:57:34,250 --> 00:57:36,208 .بلکه تو دستای خدایان طبیعت رقم می‌خوره 901 00:57:49,875 --> 00:57:52,875 این فیلم چیزی داره که ،برای «کمانداران» غیرمعموله 902 00:57:53,625 --> 00:57:55,375 .یه پایان خوش کلیشه‌ای 903 00:57:56,458 --> 00:57:59,542 ،اما این عاشقانه .واقعا یه آفرینش جادویی و نایابه 904 00:58:00,625 --> 00:58:04,250 به نظرم، این یکی از زیباترین داستان‌های عاشقانه‌ای‌ست .که تا به حال ساخته شده 905 00:58:05,625 --> 00:58:06,667 "!هی" 906 00:58:06,792 --> 00:58:07,958 "!هی" 907 00:58:09,917 --> 00:58:12,958 این فیلم همچنین مثل یه شعر عرفانی .درباره‌ی دنیای طبیعیه 908 00:58:13,333 --> 00:58:15,875 .و یه موعظه درباره‌ی ارزش‌های والا 909 00:58:19,792 --> 00:58:22,125 در این لحظه، کل کشور داشت به این فکر می‌کرد که 910 00:58:22,167 --> 00:58:24,375 ،بریتانیا بعد از تموم شدن خصومت‌ها 911 00:58:24,417 --> 00:58:26,167 .به چه نوع سرزمینی تبدیل میشه 912 00:58:27,458 --> 00:58:31,750 و مایکل و امريك از این فیلم استفاده کردن تا ایده‌آلشون رو ارائه کنن 913 00:58:32,042 --> 00:58:33,375 که شاید اینجا به کشوری تبدیل بشه که 914 00:58:33,583 --> 00:58:35,917 ،مردم رو بر اساس شخصیت‌شون ارزش‌گذاری کنه 915 00:58:36,583 --> 00:58:37,708 .نه بر اساس پول‌شون 916 00:58:38,542 --> 00:58:39,875 .وزارت اطلاعات 917 00:58:39,917 --> 00:58:41,333 .بخش فیلم، تئاتر 918 00:58:41,375 --> 00:58:44,083 تموم فیلم‌های «کمانداران» تو دوران جنگ 919 00:58:44,125 --> 00:58:46,875 .باید زیر نظر وزارت اطلاعات تایید می‌شد 920 00:58:47,792 --> 00:58:50,750 خب، وزارت اطلاعات .یه بخش فیلم داشت 921 00:58:50,958 --> 00:58:52,417 .جک بدینگتون رئیس اونجا بود 922 00:58:52,500 --> 00:58:56,833 و هیچ فیلمی تو دوران جنگ .بدون تایید اون‌ها ساخته نمی‌شد 923 00:58:56,875 --> 00:58:59,750 و جک بدینگتون از ما خواست بریم و ببینیمش 924 00:59:00,083 --> 00:59:01,333 ،و گفت 925 00:59:01,708 --> 00:59:03,042 ،وقتی ما داشتیم جنگ رو می‌باختیم 926 00:59:03,125 --> 00:59:06,708 رابطه‌مون با آمریکایی‌ها ،خیلی خوب بود 927 00:59:06,917 --> 00:59:09,167 ،اما حالا که داریم جنگ رو می‌بریم .دیگه اونقدرا خوب نیست 928 00:59:11,208 --> 00:59:16,250 بعد گفت حاضرید یه فیلم اورجینال برای بهبود رابطه‌ی 929 00:59:16,292 --> 00:59:20,542 انگلیس و آمریکا بنویسین و بسازین؟ 930 00:59:22,000 --> 00:59:24,625 «پاسخ «کمانداران یه فیلم جنگی نیست 931 00:59:24,958 --> 00:59:26,958 .بلکه یه فانتزی شاعرانه‌ست 932 00:59:27,417 --> 00:59:29,708 .به نظر یه دختر خوب می‌آی" ".نمی‌تونم جایگاهمو بهت بگم 933 00:59:29,750 --> 00:59:31,500 ".ابزاری نداریم، خدمه هم رفتن" 934 00:59:31,542 --> 00:59:34,042 همه از اینجا رفتن" ".به جز باب که مرده 935 00:59:34,125 --> 00:59:35,542 ".بقیه با دستور من فرار کردن" 936 00:59:35,583 --> 00:59:37,292 "زمان ۰۳:۳۵، گرفتی؟" 937 00:59:37,333 --> 00:59:40,958 تو اولین صحنه پیتر رو می‌بینیم که .دیوید نیون نقششو بازی می‌کنه 938 00:59:41,292 --> 00:59:44,042 .کارمون تمومه" ".و ترجیح می‌دم بپرم تا بسوزم 939 00:59:44,375 --> 00:59:46,125 مگه فرقی هم می‌کنه؟" "!بعد از سیصد متر، همش یه جوره 940 00:59:46,208 --> 00:59:47,667 ".به هر حال هیچی نمی‌فهمم" 941 00:59:48,417 --> 00:59:50,000 ".امیدوارم نترسونده باشمت" 942 00:59:51,667 --> 00:59:54,125 .ـ نه نترسیدم" ".ـ خوبه دختر 943 00:59:54,333 --> 00:59:59,208 از کابین هواپیمای سقوط‌کرده‌ش با «جون» صحبت می‌کنه .که «کیم هانتر» نقششو بازی می‌کنه 944 00:59:59,458 --> 01:00:01,750 عاشق کسی هستی؟" ".نه، نه، به این جواب نده 945 01:00:02,250 --> 01:00:03,917 پیتر، می‌تونم مردی مثل تو" ".رو دوست داشته باشم 946 01:00:04,000 --> 01:00:06,333 دوستت دارم «جون»، تو خودِ «زندگی» هستی" ".و من دارم تو رو ترک می‌کنم 947 01:00:06,583 --> 01:00:08,500 پیتر به سمت مرگ میره 948 01:00:08,583 --> 01:00:10,750 .و همزمان عاشق می‌شه 949 01:00:10,833 --> 01:00:12,833 .«دارم تماس رو قطع می‌کنم، «جون" ".خداحافظ 950 01:00:12,917 --> 01:00:13,917 "«.خداحافظ، «جون" 951 01:00:13,958 --> 01:00:16,708 "الو جرج؟ الو جرج؟" 952 01:00:16,958 --> 01:00:18,333 "الو جرج؟" 953 01:00:18,833 --> 01:00:19,833 "...الــ" 954 01:00:24,792 --> 01:00:26,792 ،خیلی خب، باب" ".زودی می‌بینمت 955 01:00:26,833 --> 01:00:29,833 .می‌دونی الان چی می‌پوشیم " "!بال‌های واقعی 956 01:00:30,708 --> 01:00:32,583 این نشون میده که 957 01:00:32,792 --> 01:00:37,833 .چرا پاول و پرسبرگر مستندساز نبودن 958 01:00:40,417 --> 01:00:43,583 هدف اونها دستیابی به نوعی شدت و غلظت احساسی بود که 959 01:00:43,917 --> 01:00:46,500 صرفاً از طریق تکنیک‌های هنری .و غیرواقعی قابل حصول بود 960 01:00:50,000 --> 01:00:54,167 ،پیتر با بی‌اطلاعی از اینکه کجاست .به یک ساحل متروکه می‌رسه 961 01:00:56,917 --> 01:01:00,333 به طور معجزه‌آسایی با «جون» که در امتداد ساحل .با دوچرخه حرکت می‌کنه، برخورد می‌کنه 962 01:01:00,750 --> 01:01:01,792 "سلام" 963 01:01:02,333 --> 01:01:03,875 "سلام؛ چی شده؟" 964 01:01:04,292 --> 01:01:08,208 و این زوج به طرز باورنکردنی .درجا عاشق هم می‌شن 965 01:01:08,375 --> 01:01:09,417 ".جون» هستی»" 966 01:01:17,167 --> 01:01:18,250 "پیتری" 967 01:01:22,208 --> 01:01:26,042 مشکل اینه که طبق محاسبات الهی ،تو اون دنیا 968 01:01:26,083 --> 01:01:27,333 .پیتر باید مرده باشه 969 01:01:28,083 --> 01:01:31,167 "۹۱,۷۱۶ نفر فاکتور شدن" 970 01:01:31,458 --> 01:01:35,042 "۹۱,۷۱۵ نفر ثبت شدن" 971 01:01:35,333 --> 01:01:37,500 ـ فرمانده شماره ۷۱؟" "...ـ مادام 972 01:01:37,625 --> 01:01:39,000 ".این برای هر کسی می‌تونست اتفاق بیفته" 973 01:01:39,042 --> 01:01:40,083 "چطور اتفاق افتاد؟" 974 01:01:40,167 --> 01:01:43,292 همه چیز به جز این مه لعنتی" ".محاسبه شده بود 975 01:01:43,333 --> 01:01:47,208 ،خلبان پرید، تو مه گم شد" ".منم گمش کردم 976 01:01:48,000 --> 01:01:52,250 ،فرمانده آسمانی حالا دستور داره که به زمین برگرده 977 01:01:52,292 --> 01:01:55,625 .پیتر رو پیدا کنه و اشتباهش رو جبران کنه 978 01:01:56,000 --> 01:01:59,125 ،جناب، وقتی پیتر رو دیدین" "میشه یه پیغامی بهش برسونین؟ 979 01:01:59,167 --> 01:02:02,417 .ـ با کمال میل" "«ـ فقط بگین «چطوری؟ 980 01:02:03,000 --> 01:02:04,042 "باشه" 981 01:02:17,875 --> 01:02:22,542 ".اون بالا آدما تشنه‌ی تکنیکالر هستن " 982 01:02:26,083 --> 01:02:29,125 "چه شبی‌ست برای عشق‌بازی" 983 01:02:33,625 --> 01:02:37,792 ایده دو دنیا، جسورانه‌ترین ایده‌ای بود که تا اون زمان .به ذهن اِمِریک رسیده بود 984 01:02:38,000 --> 01:02:40,542 او در مورد رنگ هم .تصمیم جسورانه‌ای گرفت 985 01:02:40,958 --> 01:02:45,667 ،دنیای دیگه، به نظر او باید خشک، اداری 986 01:02:46,208 --> 01:02:47,792 و تک‌رنگ می‌بود؛ 987 01:02:48,125 --> 01:02:50,500 در حالی که این دنیا .دنیای رنگ‌هاست 988 01:02:51,792 --> 01:02:55,125 ،میزبانِ آتش و شور .زیبایی و شعر 989 01:02:55,750 --> 01:02:59,417 مشکل پیتر اینه که دیگه مطمئن نیست .به کدوم دنیا تعلق داره 990 01:02:59,542 --> 01:03:03,125 «آیا بهش اجازه داده می‌شه با عشقش «جون اینجا روی زمین زندگی کنه 991 01:03:03,500 --> 01:03:05,750 یا باید به اون دنیای دیگه بره؟ 992 01:03:06,333 --> 01:03:07,333 ،به طور خلاصه 993 01:03:08,125 --> 01:03:09,583 آیا اون به جمع زنده‌ها تعلق داره 994 01:03:10,625 --> 01:03:11,708 یا مرده‌ها؟ 995 01:03:13,208 --> 01:03:15,958 اون داره یه سری توهمات" "به شدت سازماندهی‌شده رو 996 01:03:16,250 --> 01:03:18,958 تجربه می‌کنه که قابل مقایسه" ".با تجربه‌ی یه زندگی واقعیه 997 01:03:19,000 --> 01:03:22,250 ،ترکیبی از بینایی" ".شنوایی و ایده 998 01:03:22,542 --> 01:03:25,500 این فیلم یه لحظه‌ی مهم رو برای پاول و پرسبرگر رقم زد 999 01:03:25,542 --> 01:03:29,333 چون اینجاست که اونا به طور کامل از قید و بند واقع‌گرایی رها شدن 1000 01:03:30,625 --> 01:03:33,083 و با خوشحالی .سوررئالیسم رو در آغوش گرفتن 1001 01:03:57,250 --> 01:03:58,542 !دکتر، اون اینجاست" "!«جون» 1002 01:04:00,333 --> 01:04:03,042 مایکل همواره ایده‌ی کارگردان فیلم رو به مثابه یک شعبده‌باز 1003 01:04:03,125 --> 01:04:05,458 با جعبه‌ای مملو از حقه‌بازی .در ذهن داشت 1004 01:04:06,208 --> 01:04:07,208 "دکتر؟" 1005 01:04:10,667 --> 01:04:13,542 .غرق در جلوه‌ها و حقه‌بازی‌های قدیمیه 1006 01:04:13,875 --> 01:04:17,042 انگار داره جوونی‌هاش رو ،تو فیلم‌های صامت به یاد میاره 1007 01:04:17,208 --> 01:04:20,458 وقتی با رکس اینگرام .تو استودیوهای ویکتورین کار می‌کرد 1008 01:04:26,042 --> 01:04:29,750 تأثیر رکس اینگرام باعث شد فیلم از نظر مقیاس 1009 01:04:30,667 --> 01:04:33,167 هم بزرگ بشه و جاه‌طلبانه .و در عین حال ماجراجویانه باشه 1010 01:04:33,583 --> 01:04:34,667 "!برگرد" 1011 01:04:35,792 --> 01:04:38,500 "!پیتر! پیتر! برگرد" 1012 01:04:39,625 --> 01:04:43,792 برای موفقیت فیلم .به صحنه‌پردازی و فیلمبرداری فوق‌العاده‌ای نیاز بود 1013 01:04:44,708 --> 01:04:48,000 تا اینجای کار، «کمانداران» به یه خانواده‌ی بزرگ از تکنسین‌های بسیار ماهر 1014 01:04:48,042 --> 01:04:50,292 .تبدیل شده بود 1015 01:04:51,333 --> 01:04:55,500 ،یکی از مهم‌ترین اعضای تیم ،مدیر هنری، آلفرد جونگر بود 1016 01:04:55,917 --> 01:04:57,375 یه جادوگر طراحی 1017 01:04:57,417 --> 01:05:01,500 که مهارت‌های عملی یه مهندس .یا معمار رو هم داشت 1018 01:05:17,667 --> 01:05:22,292 به نظرم ما بهترین مدیر هنری فیلم رو داشتیم که .تا به حال وجود داشته 1019 01:05:22,708 --> 01:05:27,792 اون به دوران اولیه‌ی فریتس لانگ و «متروپلیس» برمی‌گرده 1020 01:05:27,917 --> 01:05:31,792 ه و وقتی ازش می‌خواستیم کارهایی مثل ،راه‌پله‌ی متحرک رو انجام بده 1021 01:05:31,875 --> 01:05:34,250 همه باید از نظر پرسپکتیو طراحی 1022 01:05:34,292 --> 01:05:36,417 و تقریباً همه‌ی اون‌ها تو یه روز .فیلمبرداری می‌شد 1023 01:05:36,708 --> 01:05:39,333 ،چون آخرای جنگ جهانی فولاد و نیروی برق کافی 1024 01:05:39,375 --> 01:05:41,292 برای راه‌اندازی دائمی و مداوم 1025 01:05:41,333 --> 01:05:43,667 .اون راه‌پله رو نداشتیم 1026 01:05:43,833 --> 01:05:47,792 بنابراین همه‌ی نماهای بالا و پایین راه‌پله 1027 01:05:47,833 --> 01:05:50,458 بر اساس پرسپکتیو .روی تخته طراحی شده بود 1028 01:05:51,125 --> 01:05:54,542 فکر می‌کنم یه نکته‌ی خیلی مهم در مورد همه‌ی این آدما اینه که 1029 01:05:54,583 --> 01:05:57,875 همشون نه تنها ،تکنسین‌های فوق‌العاده‌ای هستن 1030 01:05:58,125 --> 01:05:59,458 بلکه همگی 1031 01:06:00,667 --> 01:06:02,750 .عاشق حل کردن مشکلات بودن 1032 01:06:04,792 --> 01:06:05,917 !و ما عاشق طرح کردن‌شون بودیم 1033 01:06:06,042 --> 01:06:07,500 ،شمار زیادی از مردم 1034 01:06:07,792 --> 01:06:12,000 ،دسته‌ای بزرگ از مردم وقتی مشکل و سختی‌ای نیست، خوشحالن 1035 01:06:12,333 --> 01:06:15,708 ،اما در عین حال .عده‌ای هم هستن که عاشق مشکلاتن 1036 01:06:15,750 --> 01:06:18,917 ،و ما دور و برمون یه تیم بزرگ داشتیم که ،راستش 1037 01:06:19,500 --> 01:06:22,500 :فقط می‌اومدن و می‌گفتن «مشکل کجاست؟» 1038 01:06:23,417 --> 01:06:25,792 آقای پاول، چطور با بازیگرا سر صحنه کار می‌کنید؟ 1039 01:06:25,958 --> 01:06:29,167 من روزم رو با این جمله شروع می‌کنم که ،به این سکانس فکر کرده‌ام 1040 01:06:29,208 --> 01:06:30,458 ،پیشنهاد می‌کنم این کار رو انجام بدیم 1041 01:06:30,750 --> 01:06:32,000 شما چی فکر می‌کنید؟ 1042 01:06:32,042 --> 01:06:34,292 و اونا معمولا می‌گن که .می‌خوان یه کار دیگه‌ای بکنن 1043 01:06:35,125 --> 01:06:36,417 .پس بعدش بحث می‌کنیم 1044 01:06:37,458 --> 01:06:38,708 .نه خیلی طولانی 1045 01:06:39,417 --> 01:06:42,417 ،دیوید نیون .کار کردن باهاش عالی بود 1046 01:06:43,042 --> 01:06:47,458 .و خیلی هم دقیق بود .دیوید همیشه دقیقاً ساعت ۱۰ دقیقه به ۶ می‌رفت 1047 01:06:48,292 --> 01:06:49,875 حتی اگه وسط فیلمبرداری بود 1048 01:06:50,042 --> 01:06:52,750 ،می‌اومد و می‌گفت «!ببخشید پیرمرد، باید برم، می‌دونی» 1049 01:06:52,875 --> 01:06:54,750 !و می‌رفت ـ جدی میگی؟ 1050 01:07:04,125 --> 01:07:08,208 این مایکل بود که تصمیم گرفت هر چیزی که پیتر تجربه می‌کنه 1051 01:07:08,250 --> 01:07:11,375 .باید بر اساس شواهد پزشکی محکم باشه 1052 01:07:13,417 --> 01:07:19,000 ،و در پس تمام این جلوه‌های بصری خیره‌کننده .هدفی بسیار جدی نهفته‌ست 1053 01:07:20,042 --> 01:07:24,542 این‌ها وسیله‌ای هستن که از طریق‌شون مایکل می‌تونه دوربین رو به درون یه ذهنِ عذاب‌کشیده ببره 1054 01:07:24,667 --> 01:07:25,750 و داستانی درباره‌ی 1055 01:07:26,000 --> 01:07:28,833 .آسیب‌های روحی ناشی از جنگ تعریف کنه 1056 01:07:43,000 --> 01:07:45,500 اون با این تصورات از مردگان که 1057 01:07:45,583 --> 01:07:49,208 تو یه جریان بی‌پایان به دنیای دیگه سرازیر می‌شن، تسخیر شده 1058 01:07:53,083 --> 01:07:56,000 و مطمئن نیست که خودش .چطور نجات پیدا کرده 1059 01:07:58,167 --> 01:08:01,083 این روزها، شاید بشه اسمشو .گناه ماندگار» گذاشت» 1060 01:08:04,208 --> 01:08:05,833 ،این درست بعد از جنگ جهانی بود 1061 01:08:05,875 --> 01:08:09,792 ،دوره‌ای که ظهور فیلم نوآر .جریان اصلی سینما رو در دست گرفته بود 1062 01:08:10,833 --> 01:08:12,667 ،فیلم‌های تلخ و بدبین 1063 01:08:13,042 --> 01:08:16,000 عمولاً با شخصیت‌هایی که از همون اول .محکوم به شکست هستن 1064 01:08:16,833 --> 01:08:18,417 "!پیتر! پیتر" 1065 01:08:19,458 --> 01:08:22,417 پاول و پرسبرگر .خلاف جهت همه‌ی اون‌ها حرکت کردن 1066 01:08:27,208 --> 01:08:31,167 ،تو تمام فیلم‌های مهم‌شون تو سال‌های جنگ ،سعی می‌کنن کمک 1067 01:08:32,167 --> 01:08:35,625 .تسلی و امکان تجدید حیات رو ارائه بدن 1068 01:08:38,167 --> 01:08:42,625 ،چیزی که اونا تو فیلم «مسأله‌ی مرگ و زندگی» ارائه میدن .تصویری از عشقه 1069 01:08:48,417 --> 01:08:49,542 ".اجازه بدین" 1070 01:08:50,375 --> 01:08:55,792 ،پیروزی پر مشقت عشق .برای ماندن و غلبه بر همه چیز 1071 01:08:58,667 --> 01:09:01,333 ".همینه، تنها مدرکی که واقعاً داریم" 1072 01:09:02,583 --> 01:09:05,667 ".بجنب. نباید دادگاه رو منتظر نگه داریم" 1073 01:09:06,708 --> 01:09:09,250 یکی از زیباترین مفاهیم فیلم اینه که 1074 01:09:09,542 --> 01:09:12,500 ،علی‌رغم عظمت تصاویری که به کار رفته 1075 01:09:12,667 --> 01:09:15,417 اثبات عشق .در کوچکترین چیز نهفته‎‌ست 1076 01:09:15,875 --> 01:09:19,042 ،قطره اشکی .بر گل رز 1077 01:09:27,250 --> 01:09:28,375 ".خداحافظ عزیزم" 1078 01:09:30,625 --> 01:09:32,750 و «جون» در صحنه‌ای دیگه 1079 01:09:33,125 --> 01:09:36,458 ،وقتی به میل خود، جای پیتر رو روی پله‌های بهشت می‌گیره .عشق فداکارانه‌اش رو ثابت می‌کنه 1080 01:09:37,458 --> 01:09:41,167 ،نشون میده که حاضره برای نجات جون پیتر .از زندگی خودش بگذره 1081 01:09:46,000 --> 01:09:48,125 ،تو این لحظه فداکاری 1082 01:09:48,167 --> 01:09:50,375 .اخلاقیات فیلم به صراحت بیان می‌شه 1083 01:09:53,583 --> 01:09:57,292 بله، آقای فارلان، هیچ قانونی تو دنیا" "،قوی‌تر از قانون جهان هستی نیست 1084 01:09:57,333 --> 01:10:00,208 اما روی زمین، هیچ چیزی" ".قوی‌تر از عشق نیست 1085 01:10:07,250 --> 01:10:10,125 ،در برابرِ طوفانِ قدرت و سایهٔ مرگ 1086 01:10:11,042 --> 01:10:12,250 .به هم پناه می‌بریم 1087 01:10:13,500 --> 01:10:17,000 ،تک‌قطره اشکی بر گل سرخ گویی ارزشمندتر از 1088 01:10:17,625 --> 01:10:19,042 .لشکر ملکوت است 1089 01:10:26,917 --> 01:10:30,458 بیرون از امپایر، هزاران نفر از اهالی لندن تو مسیر جمع شدن 1090 01:10:30,542 --> 01:10:32,750 تا خانواده‌ی سلطنتی و خیلی از ستارگان سینما 1091 01:10:32,792 --> 01:10:36,167 و افراد سرشناس رو ببینن .که برای مراسم «رویال کامند فیلم پرفورمنس» اومده بودن 1092 01:10:37,042 --> 01:10:40,375 «فیلم «مسأله‌ی مرگ و زندگی نمایانگر پاول و پرسبرگر 1093 01:10:40,417 --> 01:10:41,958 .در اوج قدرت‌شونه 1094 01:10:42,125 --> 01:10:45,958 و این فیلم برای اولین اجرای .فیلم سلطنتی» انتخاب شد» 1095 01:10:46,250 --> 01:10:49,708 جمعیت اونقدر زیاد بود که رسیدن خاندان سلطنتی .به تأخیر افتاد 1096 01:10:49,792 --> 01:10:52,042 ،و وقتی بالاخره به سینما رسیدن به سختی تونستن 1097 01:10:52,083 --> 01:10:54,500 از بین جمعیت رد .و وارد سینما بشن 1098 01:11:06,250 --> 01:11:09,417 کمان‌داران» در اوج موفقیت بود» ،اما حالا در سال ۱۹۴۶ 1099 01:11:09,708 --> 01:11:12,667 دیگر جنگی نبود و .نیازی هم به فیلمسازی برای جنگ نبود 1100 01:11:15,333 --> 01:11:18,083 امريك دیگه انگیزه‌ای که باعث می‌شد یکی پس از دیگری 1101 01:11:18,167 --> 01:11:20,292 .داستان‌های اورجینال بنویسه رو نداشت 1102 01:11:21,125 --> 01:11:23,458 ،و این مسئله .کمانداران» رو با یه معضل بزرگ روبرو کرد» 1103 01:11:24,250 --> 01:11:26,750 حالا باید چه جور فیلم‌هایی بسازن؟ 1104 01:11:27,292 --> 01:11:31,375 احساس کردیم که ،بعد از ساختن چندین فیلم جنگی 1105 01:11:33,500 --> 01:11:35,875 وقتش نیست که 1106 01:11:37,083 --> 01:11:42,292 یه فیلم بسازیم که هیچ ربطی به جنگ نداشته باشه؟ 1107 01:11:53,333 --> 01:11:58,292 فیلم «سیاه‌نرگس»، مسیر کاملاً جدیدی رو .تو کارهای پاول و پرسبرگر باز کرد 1108 01:11:58,667 --> 01:12:01,500 این اولین داستان غیر اورجینال‌شون بود 1109 01:12:01,958 --> 01:12:04,250 و یه فرارِ پس از جنگ 1110 01:12:04,958 --> 01:12:07,792 .به یه دنیای متفاوت و دور بود 1111 01:12:16,708 --> 01:12:20,375 ،«رمان «رومر گادِن مشقت‌ها و گرفتاری‌های 1112 01:12:20,708 --> 01:12:22,625 گروه کوچکی از راهبه‌ها رو به تصویر می‌کشه که 1113 01:12:22,667 --> 01:12:25,333 .می‌خوان یه صومعه تو هیمالیا بنا کنن 1114 01:12:30,417 --> 01:12:33,625 فضای صومعه تحریک‌کننده‌ست 1115 01:12:33,958 --> 01:12:36,125 راهبه‌ها خودشون رو درگیر وسوسه‌های خطرناک و 1116 01:12:36,375 --> 01:12:39,875 .کشمکش‌های درونی می‌بینن 1117 01:12:42,667 --> 01:12:47,292 .تو هیمالیا بودم و داشتم فیلمی درباره راهبه‌ها می‌ساختم 1118 01:12:47,625 --> 01:12:51,833 کوه‌های فیلم .روی شیشه نقاشی شده بودن 1119 01:12:56,125 --> 01:12:58,333 ،از اونجایی که کل فیلم تو هند اتفاق می‌افته 1120 01:12:58,417 --> 01:13:02,000 ،تصمیم مایکل برای فیلمبرداری همه چیز تو انگلستان 1121 01:13:02,042 --> 01:13:03,708 ،با استفاده از صحنه‌های خلاقانه ،نماهای فریبنده 1122 01:13:04,625 --> 01:13:08,708 ،و نماهای مطابق برای بازسازی محیط هیمالیا 1123 01:13:09,125 --> 01:13:11,375 .جسورانه و شگفت‌انگیز بود 1124 01:13:20,292 --> 01:13:22,833 بخشی از این یه انتخاب منطقی بود 1125 01:13:22,958 --> 01:13:27,792 چون تو اون روزا همه چیز مربوط به فیلمسازی .به سختی قابل جابجایی بود 1126 01:13:28,792 --> 01:13:31,750 همه چیز باید از قبل کاملاً تجسم می‌شد 1127 01:13:32,000 --> 01:13:35,250 و خیلی کم می‌شد که بتونی به طور ناگهانی .یا بداهه کاری رو انجام بدی 1128 01:13:40,083 --> 01:13:42,750 «سیاه‌نرگس» از این محدودیت به نفع خودش استفاده کرد 1129 01:13:43,083 --> 01:13:46,167 و هر نما رو .به یه اثر هنری مستقل تبدیل کرد 1130 01:13:47,000 --> 01:13:50,458 ،یه ترکیبِ نقاشی‌گونه که تو اون 1131 01:13:50,583 --> 01:13:52,583 هر جنبه‌ای از تصویر .با دقت کنترل می‌شه 1132 01:13:55,500 --> 01:13:59,208 ،این، به معنای واقعی کلمه .سینمایی با تصاویری هنرمندانه و به‌دقت ساخته‌شده‌ست 1133 01:14:00,625 --> 01:14:04,208 و این باعث میشه که فیلم به طرز خیره‌کننده‌ای زنده و 1134 01:14:04,292 --> 01:14:05,875 .وهم‌آلود به نظر برسه 1135 01:14:10,833 --> 01:14:12,625 .فیلمبردار، جک کاردیف بود 1136 01:14:13,333 --> 01:14:15,792 ،و اون با آگاهی از هنرمندانی مثل 1137 01:14:15,833 --> 01:14:18,083 «رامبراند» و «ورمیر» .الهام می‌گرفت 1138 01:14:19,125 --> 01:14:22,958 یک حس و حال خیلی «انگلیسی» خاص هم .تو نحوه‌ی استفاده‌شون از تکنیکالر وجود داره 1139 01:14:23,250 --> 01:14:25,875 راهبه‌ها عمدا لباس سفید یا عباهای سفید کمرنگ پوشیدن 1140 01:14:26,167 --> 01:14:31,958 ،و با رنگ‌های سرد سنگ .سبز و آبی احاطه شدن 1141 01:14:32,292 --> 01:14:34,792 بنابراین وقتی یه رنگ گرم ،مثل قرمز می‌بینین 1142 01:14:35,542 --> 01:14:36,917 .واقعاً به چشم میاد 1143 01:14:37,875 --> 01:14:42,333 من هنوز اولین باری که فیلم رو .تو یه نگاتیو رنگی دیدم یادمه 1144 01:14:45,250 --> 01:14:48,333 ،وقتی تصاویر گل‌های «خرزهره هندی» روی پرده ظاهر شدن چنان شوکه شدم که انگار 1145 01:14:48,625 --> 01:14:49,958 .ضربه‌ی فیزیکی به من وارد شده 1146 01:14:53,292 --> 01:14:55,292 مطمئن نیستم فیلم دیگه‌ای رو بشناسم که 1147 01:14:55,667 --> 01:14:57,750 ،تو اون رنگ تا این حد به داستان 1148 01:14:57,833 --> 01:14:59,958 .و احساسات فیلم کمک کنه 1149 01:15:01,667 --> 01:15:04,625 حالا، درست وسط همه این ،طراحی‌های پر‌جزئیات 1150 01:15:04,792 --> 01:15:06,208 .چهره‌های انسانی قرار دارن 1151 01:15:06,708 --> 01:15:11,125 «به خصوص چهره‌ی «دبورا کر .که نقش خواهر کلودا رو بازی می‌کنه 1152 01:15:12,250 --> 01:15:16,625 ،و در تضاد و تقابل با خواهر کلودا 1153 01:15:17,000 --> 01:15:20,083 .خواهر روث با بازی «کتلین بایرون» قرار داره 1154 01:15:22,042 --> 01:15:24,958 ،«دیوید فِرار» ...عنصری آزاردهنده‌ست که 1155 01:15:25,000 --> 01:15:25,917 ".ممنون" 1156 01:15:25,958 --> 01:15:29,417 .باعث رقابت پرشوری بین این دو زن میشه 1157 01:15:30,417 --> 01:15:32,750 ".خودم دیدم از دیدنش خیلی خوشحال شدی" 1158 01:15:37,125 --> 01:15:40,208 ،اگه همچین فکری تو سرته" " .بهتره بگم قاطی کردی 1159 01:15:42,375 --> 01:15:44,042 ،در حرکتی جسورانه برای اون زمان 1160 01:15:44,292 --> 01:15:47,208 فِرار» کاملاً از دیدگاه زنها» به عنوان یه شیء جنسی مردونه 1161 01:15:47,250 --> 01:15:48,875 .به تصویر کشیده شده 1162 01:15:49,958 --> 01:15:54,250 نتیجه این میشه که .کشمکشی کلاسیک بین تن و روحه 1163 01:16:01,000 --> 01:16:02,417 ".دیگه نمی تونی به من دستور بدی" 1164 01:16:02,458 --> 01:16:04,542 ".دیگه بهت ربطی نداره" 1165 01:16:06,250 --> 01:16:09,750 وقتی خواهر روث ،لباس قرمز و رژ لب قرمز میزنه 1166 01:16:10,000 --> 01:16:11,625 هم جسارتی بی‌شرمانه‌ست 1167 01:16:12,500 --> 01:16:14,625 .و هم شوکی بصری 1168 01:16:16,250 --> 01:16:19,167 ،با استفاده از رنگ .تمایلات جنسی وارد داستان میشه 1169 01:16:24,625 --> 01:16:28,292 این تصاویر در دهه ۱۹۴۰ ،خیلی شهوانی تلقی می‌شدن 1170 01:16:29,833 --> 01:16:33,125 وقتی که من و دوستانم برای اولین .بار این فیلم رو دیدیم، از تلویزیون بود 1171 01:16:33,167 --> 01:16:34,667 ما اون رو در نسخه سیاه و سفید 1172 01:16:34,958 --> 01:16:37,542 و سانسور شده ،توسط کلیسای کاتولیک دیدیم 1173 01:16:37,833 --> 01:16:39,333 اما هنوز تحت تأثیر 1174 01:16:39,667 --> 01:16:42,667 انرژی روان‌جنسیِ فیلم که ذاتی تصاویری بود که 1175 01:16:42,708 --> 01:16:46,917 اجازه داشتیم ببینیم، قرار گرفته .و شگفت‌زده شدیم 1176 01:17:00,917 --> 01:17:03,625 !ـ «آیاه» بیدار شو" "ـ چی شده؟ چی شده؟ 1177 01:17:04,333 --> 01:17:05,500 "!درباره خواهر روثه" 1178 01:17:05,542 --> 01:17:07,167 "!جلوشو بگیر! دیوانه شده" 1179 01:17:07,417 --> 01:17:08,750 ".برو با خواهر کلودا صحبت کن" 1180 01:17:09,042 --> 01:17:11,083 .اون تو رو اینجا آورد" ".همونم می‌تونه برت برگدونه 1181 01:17:11,500 --> 01:17:12,792 "!خواهر کلودا، خواهر کلودا" 1182 01:17:12,833 --> 01:17:15,458 ـ میدونی درباره ات چی میگه؟" ".ـ هر چی گفته، حقیقت داره 1183 01:17:15,500 --> 01:17:18,417 !ـ اینو میگی چون دوستش داری" "!ـ من هیچکس رو دوست ندارم 1184 01:17:19,083 --> 01:17:21,417 "...کلودا" 1185 01:17:21,500 --> 01:17:23,667 ،در اوج جنون روث 1186 01:17:23,708 --> 01:17:27,833 غش میکنه، بیهوش میشه و کل صفحه نمایش .با رنگ قرمز پر میشه 1187 01:17:28,958 --> 01:17:33,042 این فیلم به شکل فوق العاده‌ای موفق می‌شه تا .شدت احساسات شخصیت رو به تصویر بکشه 1188 01:17:33,208 --> 01:17:34,875 .قرمز، نماد یه عشق سوزان 1189 01:17:40,875 --> 01:17:43,875 این اثر در مقایسه با ،آثار قبلی پاول پرسبرگر 1190 01:17:43,917 --> 01:17:47,750 گامی جسورانه در عرصه اکسپرسیونیسم و .فضاسازی درخشان محسوب میشه 1191 01:17:52,292 --> 01:17:55,250 مایکل بیشتر از همه 1192 01:17:55,542 --> 01:17:58,750 به دنباله‌ای ده دقیقه‌ای به نام 1193 01:17:59,083 --> 01:18:00,625 «فیلم ساخته‌شده» .علاقمند بود 1194 01:18:03,500 --> 01:18:07,125 این دنباله شامل یک سری حرکات اکشن ،از پیش طراحی‌شده بود 1195 01:18:07,625 --> 01:18:10,375 بدون هیچ دیالوگ و گفتگویی .در طول ده دقیقه 1196 01:18:34,500 --> 01:18:36,958 ،هدف از این کار استفاده از موسیقی به عنوان 1197 01:18:37,000 --> 01:18:38,875 عنصر اصلی برای هدایت حرکات شخصیت‌ها 1198 01:18:38,917 --> 01:18:42,750 و بیان افکار و احساسات اونها به .شکلی قوی‌تر و عمیق‌تر از کلمات بود 1199 01:18:54,292 --> 01:18:56,000 ابتدا موسیقی ساخته شد 1200 01:18:56,458 --> 01:18:58,250 و سپس فیلمبرداری 1201 01:18:58,500 --> 01:18:59,750 به صورت گام به گام انجام شد تا 1202 01:19:00,417 --> 01:19:01,542 هر نما دقیقاً با 1203 01:19:02,167 --> 01:19:04,042 .موسیقی مطابقت داشته باشه 1204 01:19:06,500 --> 01:19:10,042 همه چی با هم .به یه کل ارگانیک واحد تبدیل میشه 1205 01:19:11,125 --> 01:19:13,208 .ملودرام رو به اپرا تبدیل می‌کنه 1206 01:19:29,000 --> 01:19:31,417 !جواب داد، جواب داد 1207 01:19:31,917 --> 01:19:33,667 .باورم نمیشد 1208 01:19:34,250 --> 01:19:37,542 بعد از اون دیگه فیلمسازی برام .هیچوقت مثل سابق نبود 1209 01:19:37,875 --> 01:19:40,750 و وقتی سال بعد سراغ ،کفش‌های قرمز» رفتیم» 1210 01:19:40,917 --> 01:19:44,125 .کل باله رو به شکل یه فیلم ساخته‌شده درآوردیم 1211 01:19:46,958 --> 01:19:51,750 کفش‌های قرمز» داستان دختریه که» .بین عشق و هنر گیر افتاده 1212 01:19:53,167 --> 01:19:55,750 «ویکی پیج» یه بالرین جوون و بلندپروازه که 1213 01:19:55,792 --> 01:19:59,542 یه مدیر برنامه معروف به اسم لرمونتوف .اونو کشف می‌کنه 1214 01:20:00,458 --> 01:20:04,208 ،اما وقتی عاشق آهنگساز ،جولین کراستر» میشه» 1215 01:20:04,292 --> 01:20:05,917 .زندگیش دو تیکه میشه 1216 01:20:07,208 --> 01:20:09,167 .این پروژه یه سابقه‌ی طولانی داشت 1217 01:20:09,958 --> 01:20:14,333 امريك تو دهه ۱۹۳۰ .یه فیلمنامه برای یه فیلم باله‌ای نوشته بود 1218 01:20:14,958 --> 01:20:18,250 ،اما چیزی که مایکل الان تو فیلمنامه دنبالش بود 1219 01:20:18,708 --> 01:20:20,917 .فرصت هایی برای تجربه کردن بود 1220 01:20:24,000 --> 01:20:27,292 اولین تصمیم رادیکالش این بود که اگه ویکی پیج رو نه یه بازیگر، بلکه 1221 01:20:27,333 --> 01:20:32,292 ،یه بالرین واقعی بازی کنه .اونوقت حاضر میشه فیلم رو بسازه 1222 01:20:33,000 --> 01:20:35,417 پیدا کردن یه رقصنده عالی که بتونه به خوبی 1223 01:20:35,500 --> 01:20:38,458 ،برای یه فیلم بزرگ بازی کنه .کار خیلی سختی بود 1224 01:20:47,208 --> 01:20:51,000 اما در نهایت هر چی رو که می‌خواست .تو «مویرا شیرر» پیدا کرد 1225 01:20:53,000 --> 01:20:55,500 تنها مشکل این بود که اون نمی‌خواست تو این فیلم بازی کنه 1226 01:20:55,833 --> 01:20:58,250 .و حدود یه سال طول کشید تا متقاعدش کنن 1227 01:20:58,875 --> 01:21:01,958 اون بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ باله .در دوران خود بود 1228 01:21:02,000 --> 01:21:04,000 ،و همیشه فکر می‌کرد رقص 1229 01:21:04,542 --> 01:21:07,292 .هنری به مراتب والاتر از فیلمسازیه 1230 01:21:12,458 --> 01:21:13,500 !موفق باشی 1231 01:21:13,792 --> 01:21:14,792 .موفق باشی 1232 01:21:15,125 --> 01:21:19,000 جسورانه‌ترین ایده‌ی فیلم این بود که یه نمایش باله‌ی اورجینال رو 1233 01:21:19,917 --> 01:21:21,167 .تو مرکز فیلم بذارن 1234 01:21:21,792 --> 01:21:22,833 ".خیله خب، ایوان " 1235 01:21:24,042 --> 01:21:25,250 ".وقتشه بریم پایین، کراستر" 1236 01:21:25,292 --> 01:21:27,125 .ـ موفق باشی، آقای کراستر" ".ـ ممنون، آقای لرمونتوف 1237 01:21:27,167 --> 01:21:28,417 ـ دستپاچه‌ای؟" ".ـ خیر 1238 01:21:28,500 --> 01:21:29,542 "!بجنب" 1239 01:21:30,708 --> 01:21:33,375 وقفه‌ای ۱۵ دقیقه‌ای در روایت فیلم 1240 01:21:33,458 --> 01:21:35,583 برای نمایش کامل یک رقص باله؟ 1241 01:21:35,958 --> 01:21:37,958 اونا با این کار .دست به ریسک بزرگی زدن 1242 01:21:40,292 --> 01:21:42,375 هیچکس قبلاً همچین کاری نکرده بود 1243 01:21:42,417 --> 01:21:46,000 و معلوم نبود تماشاچیا .چه واکنشی نشون میدن 1244 01:21:51,167 --> 01:21:55,500 باله‌ی کفش‌های قرمز» بر اساس یه قصه از» هانس کریستین اندرسن» ساخته شده که» 1245 01:21:55,583 --> 01:21:57,667 .درباره‌ی دختریه که دیوانه‌وار عاشق رقصه 1246 01:21:59,583 --> 01:22:03,167 کفش‌های قرمز جادویی بهش اجازه میدن تا .به آرزوهاش برسه 1247 01:22:03,875 --> 01:22:06,042 ،اما وقتی می‌خواد رقصیدن رو متوقف کنه 1248 01:22:06,333 --> 01:22:07,625 .کفش‌ها نمی‌ذارن 1249 01:22:14,917 --> 01:22:19,375 این بخش از فیلم بود که بیش از همه .مایکل رو هیجان‌زده می‌کرد 1250 01:22:21,708 --> 01:22:24,042 دیگه خبری از محدودیت‌های دیالوگ نبود و 1251 01:22:24,208 --> 01:22:26,625 .می‌تونست حسابی با تجربه‌گرایی پیش بره 1252 01:22:26,958 --> 01:22:30,250 ،می‌تونست آزادانه با موسیقی ،نور، تصویر 1253 01:22:30,458 --> 01:22:32,042 .حرکت و انرژی کار کنه 1254 01:22:34,708 --> 01:22:36,667 ،مبتکرانه‌ترین جنبه‌ی برداشت او از باله 1255 01:22:36,708 --> 01:22:38,958 نمایش اون از دیدگاه رقصنده و 1256 01:22:39,208 --> 01:22:41,083 ،بر اساس تجربه‌ی درونی او بود 1257 01:22:41,333 --> 01:22:44,792 .نه اونطوری که تماشاچی‌ها تو تئاتر می‌بینن 1258 01:22:48,167 --> 01:22:51,792 ،مایکل با استفاده از بدن و فیزیک رقصنده 1259 01:22:51,917 --> 01:22:54,083 .احساسات و افکار درونی اون رو به تصویر کشید 1260 01:22:57,375 --> 01:23:02,125 از حرکت فیزیکی برای به تصویر کشیدن .آلام روح و روانش استفاده کرد 1261 01:23:03,750 --> 01:23:05,500 ،این شیوه‌ی روایت از دیدگاه شخصیت 1262 01:23:06,417 --> 01:23:08,000 تأثیر خیلی زیادی روی کاری که من 1263 01:23:08,125 --> 01:23:11,167 با صحنه‌های بوکس تو فیلم .گاو خشمگین» انجام دادم، گذاشت» 1264 01:23:14,042 --> 01:23:16,333 وقتی که «دِ نیرو» رو تماشا می‌کردم که ،حرکاتش رو انجام می‌داد 1265 01:23:16,375 --> 01:23:19,292 دیدم که این «رقصه»؛ .این طرز فکر، طراحی شده بود 1266 01:23:20,500 --> 01:23:24,292 همچنین متوجه شدم که تا جایی که ممکنه باید تو رینگ 1267 01:23:24,375 --> 01:23:26,792 .و داخل ذهن بوکسور باقی بمونم 1268 01:23:27,292 --> 01:23:29,333 اون چیزی که می‌بینه و می‌شنوه را .تحربه کنم 1269 01:23:29,417 --> 01:23:32,750 ،یک راست محکم به فک..." "یک چپ سنگین به بدن، ضربات لاموتا 1270 01:23:33,583 --> 01:23:34,917 "...راند هشت و هنوز معلوم نیست برنده کیه " 1271 01:23:35,000 --> 01:23:37,833 ،این‌طوری حس جنگ، نبرد 1272 01:23:39,000 --> 01:23:41,833 تلاش و رنج رو .به مخاطب منتقل می‌کنی 1273 01:23:43,500 --> 01:23:46,083 اما همچنین از نظر بصری هر کاری که می‌خوای انجام میدی تا 1274 01:23:46,292 --> 01:23:48,167 .احساس «جیک» رو نشون بدی 1275 01:23:48,208 --> 01:23:51,083 ،یه چپ محکم به بدن" " ...رابینسون از رینگ بیرون رونده میشه 1276 01:23:51,667 --> 01:23:53,792 .اینکه چطور اون چیزها رو تو رینگ درک می‌کنه 1277 01:23:55,000 --> 01:23:56,625 .اون رو به یه تجربۀ شخصی تبدیل میکنه 1278 01:24:08,542 --> 01:24:10,708 "،لوموتا کنترل مبارزه رو به دست گرفته " 1279 01:24:10,750 --> 01:24:13,750 ،شوگر ری»ِ شکست‌ناپذیر»" ".حالا در خطر باخت قرار گرفته 1280 01:24:13,792 --> 01:24:15,000 ".لوموتا دوباره به سمتش میاد" 1281 01:24:15,292 --> 01:24:16,875 "...لوموتا، با چپ فریبش میده" 1282 01:24:18,542 --> 01:24:20,542 ،«در انتهای باله‌ی «کفش‌های قرمز 1283 01:24:20,625 --> 01:24:23,083 شور و اشتیاق .در نهایت باعث نابودی رقصنده میشه 1284 01:24:27,042 --> 01:24:30,500 این باله یه جور جشنواره‌ی وجدآوره که .شکوه هنر رو به تصویر می‌کشه 1285 01:24:31,000 --> 01:24:33,750 اما همزمان می‌گه که هنرمند بودن 1286 01:24:34,750 --> 01:24:35,750 .نابودت می‌کنه 1287 01:24:40,208 --> 01:24:43,917 این فیلم میگه که یه هنرمند واقعی 1288 01:24:44,375 --> 01:24:45,750 ،نه به خاطر اینکه می‌خواد 1289 01:24:46,708 --> 01:24:48,500 ،بلکه به خاطر اینکه مجبوره .هنر خلق می‌کنه 1290 01:24:49,458 --> 01:24:52,417 .انتخاب نیست، اجباره 1291 01:24:55,458 --> 01:25:00,250 البته چیزی که «کفش‌های قرمز» رو منحصر به فرد می‌کرد این بود که 1292 01:25:00,292 --> 01:25:01,833 .فقط و فقط درباره‌ی هنر بود 1293 01:25:01,917 --> 01:25:04,292 و هیچ هنری جز بهترین نوعش .تو فیلم جایی نداشت 1294 01:25:06,542 --> 01:25:09,000 ،توی شخصیت وسواس‌گونه‌ی فیلم ،بوریس لرمونتوف 1295 01:25:09,042 --> 01:25:12,500 ردپایی از هر دوی مایکل و اِمِریک .دیده میشه 1296 01:25:14,792 --> 01:25:19,292 فیلم‌های پاول پرسبرگر اغلب با شخصیت‌های خودمحور، عصبی 1297 01:25:19,542 --> 01:25:21,417 .و معتاد سروکار دارن 1298 01:25:22,417 --> 01:25:25,833 اما این شخصیت‌ها منو تحت تأثیر قرار میدن و احتمالاً واضحه که خیلی از 1299 01:25:25,917 --> 01:25:29,458 شخصیت‌هایی که جذبشون میشم .تحت تأثیر قهرمان‌های پاول هستن 1300 01:25:30,375 --> 01:25:34,917 اونا هم مثل شخصیتای پاول، ضدقهرمانن، آدم‌های .شکسته‌ای که گیر افتادن تو چنگال درگیری‌های درونی 1301 01:25:35,167 --> 01:25:37,500 عجیبه که حتی می‌تونم 1302 01:25:37,875 --> 01:25:41,083 ،یه شباهت‌هایی بین لرمونتوف و تراویس 1303 01:25:41,125 --> 01:25:42,875 .تراویس بیکل تو «راننده تاکسی» ببینم 1304 01:25:43,042 --> 01:25:45,708 چون هر دوشون شخصیت‌هایی هستن که .رو لبه‌ی پرتگاه قرار دارن 1305 01:25:45,958 --> 01:25:48,625 ،همیشه گوش می‌دن بقیه رو زیر نظر دارن 1306 01:25:49,000 --> 01:25:51,000 .و انگار هر لحظه ممکنه منفجر بشن 1307 01:26:40,833 --> 01:26:42,292 ".سلام عصر بخیر، آقای کراستر" 1308 01:26:43,250 --> 01:26:45,458 «مگه امشب تو «کوونت گاردن" "بهت احتیاج ندارن؟ 1309 01:26:45,542 --> 01:26:47,417 [فرانسوی] 1310 01:26:47,667 --> 01:26:49,750 ،دیگه ولم کن" ".خواهش می‌کنم؛ هر دوتون 1311 01:26:49,917 --> 01:26:52,750 "جولین، لطفاً صبر کن تا بعد از اجرا " 1312 01:26:53,083 --> 01:26:54,333 ".اون موقع دیگه خیلی دیره" 1313 01:26:54,417 --> 01:26:56,708 ".همین الانش هم خیلی دیر کردین، آقای کراستر" 1314 01:26:57,667 --> 01:26:58,875 ".بهش بگو چرا ولش کردی" 1315 01:26:58,958 --> 01:27:00,875 .ـ ولش نکردم" ".ـ آهان، بله! معلومه که ولش کردی 1316 01:27:00,917 --> 01:27:03,667 هیچکس نمی‌تونه دو تا زندگی داشته باشه" .و زندگی تو، «رقصه»" است 1317 01:27:03,833 --> 01:27:07,333 «اون چیزی که باعث می‌شه درام «کفش‌های قرمز این‌قدر برام جذاب باشه اینه که 1318 01:27:07,375 --> 01:27:12,042 ،هر سه تا شخصیت اصلی .آدم‌های جاه‌طلب و عذاب‌کشیده‌ای هستن 1319 01:27:12,917 --> 01:27:14,167 "...خب، ویکی" 1320 01:27:14,625 --> 01:27:16,167 ".دوستت دارم، جولین" 1321 01:27:16,333 --> 01:27:17,667 ".هیچ‌کس جز تو رو نمی‌خوام" 1322 01:27:21,458 --> 01:27:22,833 ".اما تو اون رو بیشتر دوست داری" 1323 01:27:24,042 --> 01:27:25,208 "!نمی‌دونم" 1324 01:27:25,542 --> 01:27:26,708 "...نمی‌دونم" 1325 01:27:29,375 --> 01:27:32,500 .اگه الان باهاش بری، دیگه هیچ‌وقت برت برنمی‌گردونم" "!هیچ‌وقت 1326 01:27:34,292 --> 01:27:35,917 "می‌خوای عشقمونو نابود کنی؟" 1327 01:27:36,042 --> 01:27:38,083 "!حرف‌های بچه‌گونه" 1328 01:27:39,042 --> 01:27:42,250 "!باشه، برو پس، باهاش برو" 1329 01:27:42,292 --> 01:27:45,000 "!برو یه زن خونه‌دار وفادار شو" 1330 01:27:45,667 --> 01:27:48,292 .البته صحنه‌ای مثل این خیلی ریسکه 1331 01:27:48,792 --> 01:27:51,208 اجراها اغراق‌آمیز هستن و 1332 01:27:52,125 --> 01:27:55,667 به راحتی میشه کل فیلم رو .‌چیزی مبتذل و سطحی در نظر گرفت 1333 01:27:57,458 --> 01:28:01,583 ولی به نظر من این یک غلوّ غریزی .و احساسی از واقعیته 1334 01:28:02,000 --> 01:28:03,625 ".زندگی خیلی بی‌اهمیته" 1335 01:28:06,250 --> 01:28:10,708 "!و از الان به بعد، تو فقط می‌رقصی " 1336 01:28:11,708 --> 01:28:13,542 ".جوری که هیچ‌کس تا حالا نرقصیده" 1337 01:28:23,792 --> 01:28:27,667 در نهایت زندگی و هنر به هم می‌رسن و 1338 01:28:28,208 --> 01:28:31,500 کفش‌های قرمز همون قدرتی رو تو زندگی پیدا می‌کنن که 1339 01:28:32,250 --> 01:28:33,500 .تو باله داشتن 1340 01:28:36,500 --> 01:28:41,167 هیچ‌وقت اون تصویر واضح از چشم‌های .مویرا شیرر» رو فراموش نمی‌کنم» 1341 01:28:41,417 --> 01:28:43,458 .وقتی کفش‌ها میخوان اونو با خودشون ببرن 1342 01:28:48,250 --> 01:28:50,125 ،چهرۀ اغراق‌آمیزش 1343 01:28:52,333 --> 01:28:55,042 .یادآورِ ماسک‌های تراژدیِ دوران باستانه 1344 01:28:59,583 --> 01:29:02,417 .خیلی جسورانه، پر زرق و برق و افراطیه 1345 01:29:02,583 --> 01:29:06,833 فیلمو دوست دارم، برام جالبه که گاهی به نظر خارج از کنترل میاد؛ 1346 01:29:07,875 --> 01:29:10,000 ،نه احساسات شخصیت‌ها 1347 01:29:10,042 --> 01:29:12,500 .بلکه احساسات آدم‌هایی که فیلم رو ساختن 1348 01:29:12,708 --> 01:29:14,250 .شور و اشتیاق‌شون خارج از کنترل بوده 1349 01:29:15,208 --> 01:29:18,208 و تعهد کاملشون به داستان افسانه‌ای‌شون 1350 01:29:18,250 --> 01:29:20,583 .به اوجی فراموش‌نشدنی میرسه 1351 01:29:22,500 --> 01:29:23,625 "!نه" 1352 01:29:30,917 --> 01:29:34,792 چرا فکر می‌کنی این‌قدر مهم بود که نشون بدی کسی برای هنر خودش می‌میره؟ 1353 01:29:35,042 --> 01:29:37,042 .فکر می‌کنم چون خودم این کار رو می‌کردم 1354 01:29:37,708 --> 01:29:39,208 ـ واقعاً؟ .ـ آره 1355 01:29:42,958 --> 01:29:43,958 .باورت نمیشه 1356 01:29:46,875 --> 01:29:50,250 ،«وقتی مدیران اجرایی «رنک .کفش‌های قرمز» رو دیدن، ازش متنفر شدن» 1357 01:29:50,917 --> 01:29:54,667 شرکت به طور فزاینده‌ای تو دست بوروکرات‌ها و آدم‌های پول‌دوست افتاده بود که 1358 01:29:54,958 --> 01:29:58,542 اون رو یه فیلم هنری فاجعه‌بار .و غیرتجاری می‌دیدن 1359 01:29:59,167 --> 01:30:00,292 کفش‌های قرمز» با استقبال پرشور»" ".منتقدان نیویورکی روبرو شد 1360 01:30:00,333 --> 01:30:03,708 دو تا آمریکایی، به نامهای باب بنجامین و آرتور کِرِم بودن که 1361 01:30:04,333 --> 01:30:06,708 با نمایش دائمی فیلم ،تو یه سینمای تک‌سالن در نیویورک 1362 01:30:07,083 --> 01:30:10,333 .سرنوشت فیلم رو تغییر دادن 1363 01:30:10,375 --> 01:30:11,792 کفش‌های قرمز» بعد از دو سال»" "!هنوز تو برادوی داره می‌رقصه 1364 01:30:11,833 --> 01:30:15,833 ،از اون‌جا به بعد .فیلم به محبوب‌ترین اثر «کمانداران» تبدیل شد 1365 01:30:15,958 --> 01:30:18,750 یکی از بهترین و موفق‌ترین فیلم‌هایی که .تا به حال ساخته شده 1366 01:30:20,417 --> 01:30:24,125 به نظرم، این فیلم، اوج سینمای تجاریِ .ضدِ جریانه 1367 01:30:25,042 --> 01:30:27,292 تجسم کاملِ هر چیزی‌ست که در پاول و پرسبرگر 1368 01:30:27,375 --> 01:30:28,583 .بیشتر از همه تحسین می‌کنم 1369 01:30:29,958 --> 01:30:32,958 این فیلم، هم به عنوان سرگرمی عامه‌پسند ،به طرز فوق‌العاده‌ای رضایت‌بخشه 1370 01:30:33,333 --> 01:30:36,292 هم به شکل باورنکردنی ،خلاقانه، عمیق 1371 01:30:36,333 --> 01:30:39,292 پیچیده .و به هیچ وجه آرامش‌بخش نیست 1372 01:30:41,000 --> 01:30:44,083 ،«فیلمیه که «تاریخ .شکوه و درخشش رو تایید کرده 1373 01:30:44,958 --> 01:30:46,833 اما در سال ۱۹۴۹ 1374 01:30:46,875 --> 01:30:50,708 مایکل و امريك به خاطر رفتاری که ،کمپانی «رنک» با فیلم داشت 1375 01:30:51,458 --> 01:30:53,167 چنان منزجر شدن که .از شرکت جدا شدن 1376 01:30:56,042 --> 01:30:59,875 اونا به استودیو «فیلم‌های لندن» پیوستن .و دوباره با الکساندر کوردا همکاریشون رو شروع کردن 1377 01:31:00,375 --> 01:31:03,625 ،الکس خوش‌برخوردترین و 1378 01:31:03,667 --> 01:31:05,833 خوش‌گذرون‌ترین موجودی بود که 1379 01:31:06,292 --> 01:31:08,083 میتونست جادو کنه و ،پول از چنگ آدم دربیاره 1380 01:31:08,167 --> 01:31:12,375 ،نه فقط از اونایی که پول داشتن بلکه عجیب اینکه 1381 01:31:13,083 --> 01:31:16,458 از کسایی هم که اصلا پولی نداشتن .پول می گرفت 1382 01:31:16,500 --> 01:31:18,917 .که خب، طبیعتا به فاجعه ختم شد 1383 01:31:25,750 --> 01:31:29,167 «اتاق پشتی کوچیک» .اولین فیلمی بود که با قرارداد جدید ساختن 1384 01:31:30,000 --> 01:31:33,042 و نشون دهنده‌ی .یه تغییر جهت دیگه‌ی حیرت‌انگیز بود 1385 01:31:33,917 --> 01:31:37,708 مایکل که به تازگی شاهکاری عظیم ،با تکنیکالر ساخته بود 1386 01:31:37,917 --> 01:31:40,917 این دفعه تصمیم گرفت که 1387 01:31:41,458 --> 01:31:42,833 .ه فیلم سیاه و سفید کوچیک بسازه 1388 01:31:43,917 --> 01:31:47,000 باید از عاشقانه فرار می‌کردم» «.و به واقعیت برمی‌گشتم 1389 01:31:47,250 --> 01:31:48,250 .اون جوری که خودش می‌گفت 1390 01:31:52,167 --> 01:31:54,375 البته واقعیت همون چیزی بود که همیشه «کمانداران» رو 1391 01:31:54,417 --> 01:31:56,042 .متهم می‌کردن که ازش دوری می‌کنن 1392 01:31:56,125 --> 01:31:58,583 ،پس حالا با قبول این چالش رو در روی منتقداشون ایستادن و 1393 01:31:58,750 --> 01:32:03,083 ،ماجرایی از توالی کوچه‌های تاریک 1394 01:32:03,375 --> 01:32:04,708 ،میخانه‌های شلوغ 1395 01:32:04,958 --> 01:32:06,333 آپارتمان‌های غم‌زده 1396 01:32:06,625 --> 01:32:08,333 و دفاتر خفه رو .به تصویر کشیدن 1397 01:32:09,875 --> 01:32:12,042 چیزی که بیشتر از همه ،مایکل رو راجع به فیلم هیجان‌زده می‌کرد 1398 01:32:12,083 --> 01:32:14,708 روان‌شناسی آشفته‌ی شخصیت‌ها بود 1399 01:32:15,333 --> 01:32:18,000 «که از رمان اصلی «نایجل بالچین .الهام گرفته بودن 1400 01:32:19,917 --> 01:32:20,958 "باید یه چیزی بنوشم" 1401 01:32:22,083 --> 01:32:23,375 ".ازم بخواه یه چیزی بنوشم، زن" 1402 01:32:23,625 --> 01:32:24,750 "یه چیزی بنوش، سمی " 1403 01:32:26,500 --> 01:32:27,500 "ویسکی؟" 1404 01:32:30,583 --> 01:32:34,458 .نه، ممنون سوزان" ".یه کم از اون داروی خوشمزه‌م می‌خورم 1405 01:32:37,708 --> 01:32:41,917 ،سمی، شخصیت اصلی یه متخصص مهمات سازیه که 1406 01:32:42,000 --> 01:32:45,292 یه پاش رو از دست داده و .حالا از پای مصنوعی استفاده می‌کنه 1407 01:32:46,375 --> 01:32:48,083 "چرا درش نمیاری؟" 1408 01:32:50,375 --> 01:32:51,583 "می‌دونی که کمکت می‌کنه " 1409 01:32:52,000 --> 01:32:53,042 ".نه" 1410 01:32:56,083 --> 01:32:57,333 "وقتی تنهایی درش می‌آری" 1411 01:32:58,333 --> 01:33:00,208 "چرا وقتی من اینجام درش نمیاری؟" 1412 01:33:07,583 --> 01:33:09,042 ".الان دیگه مشکلی نیست" 1413 01:33:10,250 --> 01:33:14,292 باید بفهمی که می‌تونی ایده‌هایی داشته باشی که" "...چهار برابر باعث برنده شدن جنگ بشه 1414 01:33:14,500 --> 01:33:17,458 ولی بازم فایده‌ای نداره" ".مگه اینکه بتونی اونارو بفروشی 1415 01:33:17,917 --> 01:33:20,792 ".ما الان تو بخش دانشگاهی نیستیم" 1416 01:33:20,833 --> 01:33:23,417 نه، تو یه آژانس تبلیغاتی هم نیستیم که" ".جای تو اونجا باشه 1417 01:33:23,667 --> 01:33:24,667 "،ببین سمی" 1418 01:33:24,875 --> 01:33:27,917 شاید فکر می‌کنی یه دانشمند خیلی بزرگی و من" "...فقط یه دلقک تبلیغاتیم 1419 01:33:27,958 --> 01:33:30,542 ،ولی حقیقت ساده اینه که اگه تو گندکاری کنی" ".من باید اون رو تمیز کنم 1420 01:33:30,583 --> 01:33:31,625 "،و یه حقیقت دیگه هم هست" 1421 01:33:31,667 --> 01:33:34,375 ،چیزی که شهرتت رو روش بنا کردی " " !عمدتا از ذهن من بیرون اومده 1422 01:33:34,417 --> 01:33:37,667 ،من نه یه سیاستمدارم نه یه فروشنده" ".اما یه بچه ده ساله هم نیستم 1423 01:33:42,958 --> 01:33:45,375 سمی اغلب درد داره 1424 01:33:45,667 --> 01:33:49,500 و این باعث میشه که هوس ویسکی داشته باشه .که باهاش مبارزه می‌کنه 1425 01:33:49,542 --> 01:33:50,583 "سمی؟" 1426 01:33:53,417 --> 01:33:56,917 .خودت می‌تونی بخش رو اداره کنی" ".حتی «پینکر» هم همین رو می‌گه 1427 01:33:57,333 --> 01:33:58,875 "اما از روبرو شدن با مسائل فرار می‌کنی" 1428 01:33:59,583 --> 01:34:02,583 به حال خودت تاسف می‌خوری، در حالیکه دنیا" ".پر از چیزهاییه که ارزش زندگی کردن دارن 1429 01:34:03,458 --> 01:34:05,792 اینکه فقط یک پا داشته باشی" "چه اهمیتی داره؟ 1430 01:34:05,833 --> 01:34:07,500 "!دل و جرئت نداری" 1431 01:34:08,792 --> 01:34:11,333 ـ خفه میشی یا نه؟" ".ـ هر چیزی که گفتم حقیقت داره 1432 01:34:11,708 --> 01:34:14,042 ،اوه سمی" ".عجب احمقی هستی 1433 01:34:15,208 --> 01:34:16,917 "سو»، چرا خودت را جمع و جور نمی‌کنی؟»" 1434 01:34:17,375 --> 01:34:19,042 "داری خودتو خراب می‌کنی" 1435 01:34:22,333 --> 01:34:25,292 دفعه بعد اگه موقعی که بیرون هستیم" "،می‌خوای بری خونه 1436 01:34:26,000 --> 01:34:27,833 "!ممنون می‌شم بهم اطلاع بدی" 1437 01:34:30,208 --> 01:34:33,292 کمانداران» تو این فیلم ثابت کردن که» اگه بخوان 1438 01:34:33,708 --> 01:34:35,292 می‌تونن تو سبک واقع‌گرای بریتانیایی 1439 01:34:35,750 --> 01:34:37,750 .کارای احساسی خلق کنن 1440 01:34:38,583 --> 01:34:41,875 غرایز فانتزی و کمدیشون رو مهار کردن 1441 01:34:42,125 --> 01:34:44,958 و به جای اون رو حقیقت عاطفی یه 1442 01:34:45,083 --> 01:34:46,708 داستان عاشقانه پیچیده .تمرکز کردن 1443 01:34:50,875 --> 01:34:54,292 ،داشتم فکر می‌کردم که اگه واقعاً، مثل امشب که گفتی" "،منو احمق فرض می‌کنی 1444 01:34:55,458 --> 01:34:57,083 ".بهتره از هم دور بشیم " 1445 01:34:59,250 --> 01:35:01,167 ".منم همین فکرو کرده بودم" 1446 01:35:07,375 --> 01:35:10,333 فیلم نهایی ،پر از خشم و رنجه 1447 01:35:11,083 --> 01:35:12,208 .و منتقدا عاشقش شدن 1448 01:35:12,250 --> 01:35:14,417 "!خب، خلاصش کن" 1449 01:35:17,750 --> 01:35:21,167 تنها مشکل این بود که تماشاچیا .اصلاً علاقه‌ای نداشتن 1450 01:35:22,875 --> 01:35:24,292 اونا داستانای غم‌انگیزی که 1451 01:35:24,333 --> 01:35:26,917 یادآور فلاکت‌های دوران جنگ بود رو .نمی‌خواستن 1452 01:35:28,917 --> 01:35:30,750 ،پس به جای یه شروع جدید 1453 01:35:31,542 --> 01:35:34,708 «اتاق کوچک پشتی» .به راه بن‌بست ختم شد 1454 01:35:41,250 --> 01:35:42,833 ،این زوج طبق روال همیشگی‌شون 1455 01:35:43,333 --> 01:35:47,000 از تاریک‌ترین فیلمی که تا حالا ساختن به سمت 1456 01:35:47,083 --> 01:35:49,083 .مسخره‌ترین فیلمشون تا به امروز پریدن 1457 01:35:53,792 --> 01:35:57,208 الکساندر کوردا تو دهه ۱۹۳۰ نسخه خیلی پرفروشی از 1458 01:35:57,250 --> 01:36:00,417 رز سرخ کوچک» رو» .کارگردانی کرده بود 1459 01:36:01,708 --> 01:36:05,792 و حالا می‌خواست اونو به صورت یه فیلم تماشایی تکنیکالر بازسازی کنه. 1460 01:36:08,583 --> 01:36:10,958 «سم گلدوین» پولشو از هالیوود می‌آورد. 1461 01:36:11,167 --> 01:36:14,292 و پاول و پرسبرگر ،برای اولین بار تو شراکتشون 1462 01:36:14,375 --> 01:36:17,500 خودشون رو در حال انجام کاری دیدن که :هیچکدومشون دوست نداشتن انجام بدن 1463 01:36:17,708 --> 01:36:20,208 .بازسازی یه اثر کلاسیک نخ‌نما 1464 01:36:20,500 --> 01:36:23,500 ،هیچ‌کس، حتی دولت" ".نمی‌تونه بهت کمک کنه 1465 01:36:25,583 --> 01:36:26,875 "خب، چی میگی؟" 1466 01:36:31,250 --> 01:36:32,958 به نظر می‌رسه" ".فکر همه چیو کردی 1467 01:36:34,375 --> 01:36:36,208 "...دیگه چیزی برای من نمونده جز اینکه" 1468 01:36:39,125 --> 01:36:40,250 ".تبریک بگم..." 1469 01:36:41,375 --> 01:36:42,792 ،خیلی لطف داری" ".«سِر پرسی» 1470 01:36:43,167 --> 01:36:47,292 تصمیم گرفتن تنها کاری که میشه با داستان قدیمی و نخ‌نمای «رز سرخ کوچک» کرد اینه که 1471 01:36:47,542 --> 01:36:50,542 با پر کردنش از کمدی و موسیقی 1472 01:36:50,750 --> 01:36:53,375 .اونو به یه سرگرمی پرشور تبدیل کنن 1473 01:37:00,500 --> 01:37:03,125 ،در یک صحنه کمدی جسورانه «سیریل کوزاک» 1474 01:37:03,208 --> 01:37:05,333 ،دچار عطسه‌های بی‌وقفه میشه 1475 01:37:05,375 --> 01:37:07,542 ،و وقتی عطسه می‌کنه .یهو صحنه کات میشه به یه آتش‌بازی 1476 01:37:08,125 --> 01:37:10,167 ،این خیره‌کننده‌ترین تصویر و تدوینه 1477 01:37:10,208 --> 01:37:11,667 .ولی هیچ ربطی به داستان نداره 1478 01:37:11,708 --> 01:37:12,750 منظورم اینه که تو فیلم 1479 01:37:12,792 --> 01:37:14,917 هیچ آتیش‌بازی‌ای بیرون از دیوارا .در جریان نیست 1480 01:37:14,958 --> 01:37:18,000 این فقط یه استعاره‌ی بصریه که .یهو وسط فیلم ظاهر میشه 1481 01:37:18,375 --> 01:37:21,167 ...میدونی، به نظرم در واقع، می‌تونی ردپاش رو 1482 01:37:21,500 --> 01:37:23,708 ،تا فیلمای صامت اولیه دنبال کنی 1483 01:37:23,917 --> 01:37:27,000 جایی که اغلب می‌شد فهمید که .یه نفر چه می‌شنوه 1484 01:37:36,875 --> 01:37:39,000 یا مثل تجربه‌ی تماشای فیلم آوانگارد که 1485 01:37:39,042 --> 01:37:40,917 .هر اتفاقی می‌تونه با تصاویر بیفته 1486 01:37:41,042 --> 01:37:43,458 ،اما برای مایکل و امریک ،انجام این کار، اینجا 1487 01:37:43,875 --> 01:37:44,917 ،درست وسط یه فیلم درام 1488 01:37:45,625 --> 01:37:49,167 نشون‌دهنده‌ی لذت خالص‌شون از .امر فیلم‌سازی بود 1489 01:37:51,125 --> 01:37:52,792 اما تو سال ۱۹۵۰ 1490 01:37:53,000 --> 01:37:55,542 مسخره کردن داستان یه فیلم ماجراجویی رو مد نبود 1491 01:37:56,083 --> 01:37:58,500 «و «سم گلدوین .به خاطر همین ازشون متنفر بود 1492 01:37:58,750 --> 01:38:03,000 اون فقط یه نسخه رنگی .از فیلم اصلی می‌خواست 1493 01:38:03,750 --> 01:38:07,917 .پس مجبور شدن دوباره فیلم‌برداری و تدوین کنن نتیجه نهایی هم مصالحه‌ی نکبت‌بار بود که 1494 01:38:08,292 --> 01:38:10,708 .هیچ‌کس رو راضی نکرد 1495 01:38:15,833 --> 01:38:18,000 ،تو همون سال پرماجرای ۱۹۵۰ 1496 01:38:18,125 --> 01:38:21,625 اونا وارد یه پروژه‌ی مشترک دیگه با یه تهیه‌کننده‌ی بزرگ دیگه‌ی هالیوودی 1497 01:38:21,708 --> 01:38:23,125 .به اسم «دیوید سلزنیک» شدن 1498 01:38:24,333 --> 01:38:27,125 ،این بار فیلم «به خاک رفته» بود 1499 01:38:27,750 --> 01:38:30,375 ،«داستانی داغ و مهیج از مردم «شراپ‌شر 1500 01:38:30,750 --> 01:38:32,625 «بر اساس رمانی از «مری وب 1501 01:38:34,167 --> 01:38:36,500 سلزنیک می‌خواست از این فیلم به عنوان سکوی پرتاب 1502 01:38:36,542 --> 01:38:38,458 همسر جدیدش جنیفر جونز» استفاده کنه» 1503 01:38:38,750 --> 01:38:40,500 .و البته اونم عالی از آب دراومد 1504 01:38:41,500 --> 01:38:44,083 .از داشتن جنیفر جونز خیلی خوشحال بودیم 1505 01:38:44,250 --> 01:38:46,542 .اما از سلزنیک نه 1506 01:38:47,125 --> 01:38:48,792 .اون دیوانه وار عاشقش بود 1507 01:38:49,292 --> 01:38:51,792 .و به شدت حسادت می‌کرد 1508 01:38:52,292 --> 01:38:54,708 حتی از اومدن به صحنه فیلمبرداری وقتی جنیفر اونجا بود می‌ترسید 1509 01:38:54,750 --> 01:38:56,458 .چون ممکن بود چیزی سمتش پرتاب کنه 1510 01:38:56,917 --> 01:38:58,958 واسه همینم 1511 01:38:59,000 --> 01:39:02,875 مدام یه چشم خیره از پشت صحنه رو .حس می‌کردی 1512 01:39:03,417 --> 01:39:06,542 "!به خاک رفته" 1513 01:39:06,667 --> 01:39:09,417 «به خاک رفته» .یه شاهکار گوتیکه 1514 01:39:09,833 --> 01:39:12,375 ،پر از احساسات عمیق مایکل به زمین 1515 01:39:12,583 --> 01:39:16,583 .طبیعت و آداب و رسوم زندگی روستایی انگلستانه 1516 01:39:42,042 --> 01:39:43,667 ،هنگامه‌ای که ناگاه" رگه‌هایی از نیمه‌شب 1517 01:39:44,583 --> 01:39:48,167 بر بلندترین سنگ‌های... ...قله کوه کوچک خداوند بالا خزید 1518 01:39:50,500 --> 01:39:52,833 ...شالت را بر کرسی شیطان بگذار ... 1519 01:39:54,083 --> 01:39:55,375 ...و به گرد آن طواف کن... 1520 01:39:58,667 --> 01:39:59,875 ".آرزوی خود را بخواه... 1521 01:40:01,125 --> 01:40:03,250 ...اگه قراره به «جنگل شکارچی» برم 1522 01:40:04,458 --> 01:40:05,750 ...اگه قراره برم 1523 01:40:06,958 --> 01:40:08,833 .بذار صدای موسیقی پری‌ها رو بشنوم 1524 01:40:55,125 --> 01:40:58,958 ،شخصیت جنیفر جونز، هیزل یه موجود وحشی 1525 01:40:59,375 --> 01:41:01,542 .تو دنیایی پر از تله و دامه 1526 01:41:04,208 --> 01:41:05,458 ".دنبال ما هستن، روباه کوچولو" 1527 01:41:13,167 --> 01:41:14,250 "کدوم طرف دارن میرن؟" 1528 01:41:14,333 --> 01:41:15,958 !«جنگل شکارچی»" "!این طرف 1529 01:41:16,125 --> 01:41:18,542 !ـ میندازنت پایین" "!ـ بندازش، میندازنت پایین 1530 01:41:19,208 --> 01:41:21,167 ،بده‌اش به من، احمق کوچولو" "!بده‌اش به من 1531 01:41:21,875 --> 01:41:27,375 "!به خاک رفته" 1532 01:41:27,458 --> 01:41:31,833 مشکل این بود که سلزنیک بعدش حاضر نشد .فیلمی که تحویل دادن رو قبول کنه 1533 01:41:32,208 --> 01:41:35,208 ،در نهایت سلزنیک دیدگاه متفاوتی 1534 01:41:36,167 --> 01:41:37,167 .از فیلم داشت 1535 01:41:37,542 --> 01:41:40,208 و می‌خواست تغییراتی ایجاد شه که .ما قبول نکردیم 1536 01:41:40,292 --> 01:41:42,792 اون حق پخش فیلم رو .برای آمریکای شمالی داشت 1537 01:41:42,833 --> 01:41:45,375 بعد صحنه‌های اضافی رو ،با جنیفر فیلمبرداری کرد 1538 01:41:45,458 --> 01:41:47,667 «فکر می‌کنم «روبن مامولیان .کارگردان اونها بود 1539 01:41:48,708 --> 01:41:54,333 سلزنیک در نهایت از اونها شکایت کرد و نسخه خودش .با عنوان «قلب وحشی» رو منتشر کرد 1540 01:41:54,833 --> 01:41:56,333 «بنابراین، هر دو تلاش «کمانداران 1541 01:41:56,375 --> 01:41:58,750 برای ساخت فیلم‌های تجاری با تهیه‌کنندگان هالیوود 1542 01:41:59,167 --> 01:42:03,125 به باتلاقی از سرزنش .و دعواهای حقوقی تبدیل شد 1543 01:42:04,208 --> 01:42:07,875 گذار از ایده‌آلیسم دوران جنگ به تجاری‌گری دوران صلح 1544 01:42:08,083 --> 01:42:10,250 .بسیار دشوار بود 1545 01:42:11,583 --> 01:42:14,500 ،از نظر خلاقانه همه چیز به هم ریخته بود 1546 01:42:14,792 --> 01:42:19,625 و شرکا به شدت نیاز داشتند که .به ساخت فیلم‌های خاص خود بازگردن 1547 01:42:24,042 --> 01:42:27,042 ،این رهبر ارکستر آقای توماس بیچام بود که 1548 01:42:27,083 --> 01:42:30,833 «فیلمی از اپرای «قصه‌های هافمن .اثر افنباخ رو پیشنهاد کرد 1549 01:42:31,625 --> 01:42:33,542 .و امریک این ایده رو قاپید 1550 01:42:34,417 --> 01:42:36,833 موسیقی همیشه اولین عشقش .در میون هنرها بود 1551 01:42:37,750 --> 01:42:42,375 ،امریک همچنین در نویسنده آلمانی، هافمن .مشابهت ‌فکری پیدا کرد 1552 01:42:42,500 --> 01:42:47,292 ،هر دو ذائقه مشترکی برای جادو .وحشت و خیال‌پردازی داشتن 1553 01:42:49,500 --> 01:42:54,625 در اولین داستان، هافمن عاشق یک عروسک مکانیکی .به نام «اُلمپیا» میشه 1554 01:42:56,208 --> 01:42:58,458 ،اون جوون اونجا" من قسم می‌خورم 1555 01:42:58,500 --> 01:43:00,542 "به زودی خواستگاری می‌کنه" 1556 01:43:00,583 --> 01:43:05,625 "واقعاً رفیقمه" 1557 01:43:27,667 --> 01:43:29,292 ،اونچه در اینجا مایکل را به وجد می‌آورد 1558 01:43:29,583 --> 01:43:33,292 اندیشه جسورانه بازتعریف اپرا به مثابه سینما 1559 01:43:33,875 --> 01:43:36,208 .از طریق دگردیسی اون به رقص بود 1560 01:43:36,375 --> 01:43:39,667 پرنده‌ها تو مسیرهای جنگلی" "...پرواز می‌کنن 1561 01:43:39,708 --> 01:43:42,708 به جای خواننده، از رقصنده .تو نقش‌های کلیدی استفاده کرد 1562 01:43:43,542 --> 01:43:45,667 ،این کار داستان‌ها رو به صورت بصری زنده کرد 1563 01:43:46,083 --> 01:43:49,667 و تولید رو به سمت ایده آل مایکل از فیلمی که 1564 01:43:49,750 --> 01:43:51,500 .همه چیز توش طراحی شده بود، برد 1565 01:44:11,208 --> 01:44:13,250 کل فیلم مثل یه فیلم صامت ،فیلمبرداری شد 1566 01:44:13,292 --> 01:44:15,333 با موسیقی که همیشه تو صحنه .پخش می‌شد 1567 01:44:15,500 --> 01:44:17,458 برای همین بازیگران و عوامل فیلم 1568 01:44:17,917 --> 01:44:19,625 .همه تحت تاثیرش بودن 1569 01:44:23,458 --> 01:44:27,500 ،مسلماً، «حرکت» به خودی خود .جوهر هنر تصاویر متحرک است 1570 01:44:27,750 --> 01:44:29,708 عاشق اینم که ببینم .دوربین چطور حرکت می‌کنه 1571 01:44:30,292 --> 01:44:32,458 عاشق کات دادن از یه حرکت .به حرکت دیگم 1572 01:44:33,208 --> 01:44:36,875 تو اون لحظات خاص ،که همه چیز درست حرکت می‌کنه 1573 01:44:38,250 --> 01:44:40,792 چه تو صحنه فیلمبرداری باشی ،چه تو اتاق تدوین 1574 01:44:41,000 --> 01:44:43,792 یه حس انرژی خیلی قوی .بهت دست میده 1575 01:44:47,167 --> 01:44:49,750 ،وقتی ازم می‌پرسن از بین تمام فیلم‌ها صحنه مورد علاقه‌ات کدومه؟ 1576 01:44:50,917 --> 01:44:52,792 همیشه به صحنه مبارزه با شمشیر 1577 01:44:52,917 --> 01:44:54,958 .تو گوندولای فیلم «قصه‌های هافمن» فکر می‌کنم [قایق پارویی باریک] 1578 01:45:06,708 --> 01:45:09,000 .خیلی نرم و سیاله 1579 01:45:10,167 --> 01:45:13,458 کاملا فیزیکی و .بسیار رویایی 1580 01:45:16,167 --> 01:45:17,625 .هیچ افکت صوتی‌ای نداره 1581 01:45:19,208 --> 01:45:20,583 ،هم بی‌واسطه و در لحظه است 1582 01:45:21,792 --> 01:45:22,792 .و هم دور و دست نیافتنی 1583 01:45:29,542 --> 01:45:32,042 ،کاریه که هیچ فرم دیگه‌ای از هنر .نمی‌تونه انجام بده 1584 01:45:33,000 --> 01:45:34,042 ،این .جوهره‌ی ناب سینماست 1585 01:45:50,833 --> 01:45:55,208 در فیلم هوفمان، از تقریباً تمام تکنیک‌های شناخته‌شده در سینما استفاده میشه 1586 01:45:55,375 --> 01:45:59,708 و هیچ پایبندی به قواعد .و ساختار روایی سنتی وجود نداره 1587 01:46:06,167 --> 01:46:08,083 فیلم با استفاده از تصاویر سورئال ،و شگفت‌انگیزش 1588 01:46:08,167 --> 01:46:10,583 به طور مداوم فراتر از انتظارات تماشاگر .عمل میکنه 1589 01:46:11,292 --> 01:46:16,000 در این اثر، شاهد تلفیقی از جلوه‌های نمایشی گسترده .و جزئیات سینمایی بی‌نقص هستیم 1590 01:46:16,833 --> 01:46:19,167 مثل حرکت چشمان المپیا .در این صحنه 1591 01:46:23,375 --> 01:46:26,125 ،چشم‌ها هم مثل هر چیز دیگه‌ای .طراحی شدن 1592 01:46:28,458 --> 01:46:31,542 ،همیشه به این موضوع دقت می‌کردم ،خصوصا به چشمان رابرت هلمپمن 1593 01:46:32,250 --> 01:46:33,292 فقط یه نگاه می‌کنه و 1594 01:46:33,750 --> 01:46:35,750 .انگار پنج گام رقصیده 1595 01:46:39,208 --> 01:46:42,625 یکی از شعارهای مورد علاقه مایکل ."این بود که "همه هنر، یکی است 1596 01:46:43,458 --> 01:46:45,000 چون معتقد بود که توی یه فیلم 1597 01:46:45,208 --> 01:46:49,458 می‌تونی ادبیات، موسیقی، رقص، درام و طراحی رو با هم ترکیب کنی 1598 01:46:49,875 --> 01:46:54,667 و یه نوع سینمای کامل خلق کنی که .از هنرهای سنتی فراتر بره 1599 01:46:57,500 --> 01:47:00,708 قصه‌های هافمن» نزدیک‌ترین چیزیه که» .به تحقق این ایده رسید 1600 01:47:04,000 --> 01:47:08,917 این فیلم همچنین نمایانگر تحقق .تمام جسورانه‌ترین ایده‌های اون بود 1601 01:47:09,875 --> 01:47:13,000 اینطور بگم که کل اثر، ترکیبی‌ست از ،یک فیلمِ به ‌دقت ‌پرداخته‌شده 1602 01:47:13,292 --> 01:47:16,208 ،«مانندِ تجربه‌ی ده ‌دقیقه‌ای در «سیاه‌نرگس 1603 01:47:16,542 --> 01:47:21,333 ،و یک روان‌درام سورئال .«شبیه به باله در «کفش‌های قرمز 1604 01:47:23,542 --> 01:47:26,792 حاصل کار فیلمیه که .مثل سمفونی اجرا میشه 1605 01:47:26,833 --> 01:47:29,125 می‌تونی بارها و بارها ببینیش و 1606 01:47:29,292 --> 01:47:31,250 .هر بار چیزای جدیدی کشف کنی 1607 01:47:34,417 --> 01:47:37,750 ،تا جایی که سینما امکانش رو بده .به بیان و احساس خالص نزدیکه 1608 01:47:37,958 --> 01:47:39,750 هر تصویر 1609 01:47:39,833 --> 01:47:43,542 برای انتقال احساسات به یه روش خیلی واضح .طراحی شده 1610 01:48:06,083 --> 01:48:08,250 آخر هفته گذشته تو نیویورک ،تاریخ‌سازی شد 1611 01:48:08,292 --> 01:48:10,792 ،چون برای اولین بار ساختمان اپرای متروپولیتن 1612 01:48:10,833 --> 01:48:12,250 .به سینما تبدیل شد 1613 01:48:12,792 --> 01:48:14,875 ،و دلیلش ،نمایش فیلم «قصه‌های هافمن» بود 1614 01:48:15,083 --> 01:48:18,667 «یه فیلم جدید بریتانیایی از کمپانی «فیلم‌های لندن که اولین نمایش جهانی خودش رو 1615 01:48:18,708 --> 01:48:21,542 تو یه مراسم بزرگ اجتماعی به نفع صلیب سرخ .تجربه کرد 1616 01:48:24,292 --> 01:48:26,250 ،بعد از اولین نمایش باشکوه تو نیویورک 1617 01:48:26,875 --> 01:48:31,083 پاول و پرسبرگر نامه تبریکی ،از یکی از قهرمان‌هاشون 1618 01:48:31,292 --> 01:48:32,458 ،«سسیل بی. دمیل» .دریافت کردن 1619 01:48:32,500 --> 01:48:34,375 از شجاعت و هنر خارق‌العاده شما" ".بسیار سپاسگزارم 1620 01:48:36,875 --> 01:48:40,125 ،اما زمانی که فیلم تو کن به نمایش دراومد .یه جنجال آزاردهنده به وجود اومد 1621 01:48:40,875 --> 01:48:44,375 ،الکساندر کوردا» فکر می‌کرد پرده سوم فیلم» کُند و خسته‌کننده‌ست 1622 01:48:44,583 --> 01:48:45,833 .و باید حذف بشه 1623 01:48:46,667 --> 01:48:48,625 ،مایکل قاطعانه رد کرد 1624 01:48:49,000 --> 01:48:51,000 اما احساس می‌کرد .امريك» با «کوردا» هم‌نظره» 1625 01:48:51,500 --> 01:48:52,625 این موضوع .اونو ناراحت کرد 1626 01:48:53,333 --> 01:48:55,875 این آخرین باری بود که مایکل .با کوردا کار می‌کرد 1627 01:48:56,708 --> 01:48:57,792 ،و بدتر از اون 1628 01:48:58,417 --> 01:49:03,333 پایه‌های محکم اعتماد .بین اون و امريك رو متزلزل کرد 1629 01:49:07,292 --> 01:49:09,708 حالا یه دوره سه ساله طاقت‌فرسا وجود داشت که 1630 01:49:09,750 --> 01:49:12,750 ،طی اون .دو شریک حتی یه فیلم هم با همدیگه نساختن 1631 01:49:14,250 --> 01:49:16,708 ،مایکل پر از ایده‌های بلندپروازانه بود 1632 01:49:16,917 --> 01:49:18,958 ،اما رو آزادی هنری .اصرار می‌کرد 1633 01:49:20,292 --> 01:49:21,625 حالا که پل‌های پشت سرشو ،با کوردا و رنک خراب کرده بود 1634 01:49:21,667 --> 01:49:24,417 چه کسی بهش چنین آزادی‌ای می‌داد؟ 1635 01:49:29,417 --> 01:49:33,792 ،اون که ناامید و بی‌قرار بود .زمان زیادی رو صرف سفر به دور دنیا کرد 1636 01:49:35,333 --> 01:49:37,417 ،یه سلبریتی ،یه فرد مهم بود 1637 01:49:37,458 --> 01:49:40,917 اما دیگه نمی‌دونست که .چه کار باید کنه 1638 01:49:42,083 --> 01:49:44,792 مایکل رویای تولیدات ماجراجویانه ،با هنرمندان بزرگ رو تو سرش داشت 1639 01:49:44,833 --> 01:49:46,292 .شاید با بودجه‌ی تلویزیون 1640 01:49:46,958 --> 01:49:49,208 ،و یه ایده داستانی از ادیسه 1641 01:49:49,292 --> 01:49:52,333 «با بازی «اورسن ولز «به همراه لیبرتو اثر «دیلن توماس 1642 01:49:52,667 --> 01:49:54,083 .و موسیقی «استراوینسکی» بود 1643 01:49:56,292 --> 01:49:58,375 .امريك همیشه منطقی‌تر از اون دو بود 1644 01:49:58,417 --> 01:50:01,000 برای کارگردانی یه فیلم .به تنهایی به «کوردا» برگشت 1645 01:50:01,667 --> 01:50:04,917 داستانی برای کودکان به نام .دو بار بر پهنه زمان» بود» 1646 01:50:05,750 --> 01:50:07,208 .اما موفقیت‌آمیز نبود 1647 01:50:09,583 --> 01:50:13,417 قرار شد این مشارکت متزلزل و درگیر 1648 01:50:13,708 --> 01:50:15,333 ،با انواع پروژه‌های جدید .دوباره انگیزه و آغازی مجدد داشته باشه 1649 01:50:16,250 --> 01:50:18,083 .اما هیچ ایده‌ای رو نتونستن پیش ببرن 1650 01:50:22,083 --> 01:50:24,542 ،تو اوایل دهه پنجاه بودجه‌ی زیادی برای تولید فیلم بریتانیایی 1651 01:50:24,625 --> 01:50:26,250 وجود نداشت و بدون از دست دادن استقلال‌شون 1652 01:50:26,542 --> 01:50:29,417 توافق کردن روی هر معامله‌ای .سخت بود 1653 01:50:29,708 --> 01:50:32,292 منظورم اینه، می‌خوای فیلم بسازی ،و پول به دست بیاری 1654 01:50:32,375 --> 01:50:35,542 خب، می‌دونی، به همه جا سر می‌زنی، با همه .صحبت می‌کنی، هر کاری از دستت برمیاد انجام می‌دی 1655 01:50:35,583 --> 01:50:38,625 اما مایکل و امريك .عادت نداشتن اینطوری کار کنن 1656 01:50:39,375 --> 01:50:41,333 اونا می‌خواستن استقلال خودشون رو حفظ کنن 1657 01:50:41,542 --> 01:50:42,917 .و به همین دلیل هم ضربه خوردن 1658 01:50:45,125 --> 01:50:48,917 به نظر می‌رسیداسترس و فشار این دو مرد رو ،به جهت‌های مخالف سوق میده 1659 01:50:49,208 --> 01:50:52,292 مایکل ایده‌آل‌گراتر ،و مبارزه‌جوتر می‌شد 1660 01:50:52,333 --> 01:50:56,750 در حالی که امريك بیشتر سرخورده .و ناامید می‌شد 1661 01:50:58,750 --> 01:51:02,958 در نهایت، اونا تونستن پول ساخت .فیلم «اوه... روزالیندا!!» رو جور کنن 1662 01:51:03,458 --> 01:51:05,542 «به‌روزرسانی اثر «خفاش شب 1663 01:51:05,708 --> 01:51:07,875 .که تو وین معاصر جریان داره 1664 01:51:08,500 --> 01:51:12,042 شعار فیلم با حال و هوای اونا :تو اون زمان مطابقت داشت 1665 01:51:12,375 --> 01:51:15,250 ".کار از کار گذشته، اما جای نگرانی نیست" 1666 01:51:15,708 --> 01:51:16,792 به نظرم 1667 01:51:17,750 --> 01:51:18,792 با احترام زیادی که ،برای اونا قائلم 1668 01:51:18,958 --> 01:51:21,750 !این اتفاق افتاد 1669 01:51:29,167 --> 01:51:32,958 فیلم با یک طراحی کاملاً منحصر به فرد و ایده‌های ،بلندپروازانه‌ای که امضای کارگردان رو پای خود داره 1670 01:51:33,333 --> 01:51:36,250 .شروع جذاب و امیدوارکننده‌ای داره 1671 01:51:38,708 --> 01:51:41,458 ،اما هرگز به اندازه اون شروع امیدوارکننده .درخشش نداره 1672 01:51:58,250 --> 01:51:59,667 «!روزالیندا» 1673 01:52:00,500 --> 01:52:04,042 ،این فیلم، برخلاف بهترین آثار موزیکال اونها ،یه اثر منسجم نیست 1674 01:52:04,500 --> 01:52:06,958 بلکه انسجام کمتر .و ساختار ضعیف‌تری داره 1675 01:52:07,292 --> 01:52:09,125 و فکر می‌کنم اونا هرگز واقعاً پول مورد نیاز خودشون رو نداشتن 1676 01:52:09,167 --> 01:52:12,042 تا ایده‌هاشون رو با قاطعیت اجرا کنن 1677 01:52:15,417 --> 01:52:19,500 ،و درخشش و زرق و برقی که فیلم وعده میده بیشتر یه نوشیدنی بی‌مزه‎ست 1678 01:52:19,708 --> 01:52:20,958 .تا شرابی ناب 1679 01:52:24,417 --> 01:52:26,750 مردم بریتانیا با پس زدن علاقه‌ی 1680 01:52:26,792 --> 01:52:29,917 ،«بسیار اروپایی او به «اپرای سبُک .قطعا امریک رو ناامید کردن 1681 01:52:30,875 --> 01:52:34,833 و حالا دیگه شریک‌ها .به شدت نیاز به یه جور موفقیت داشتن 1682 01:52:36,917 --> 01:52:40,250 کار بعدی که قبول کردن یه فیلم جنگی قدیمی 1683 01:52:40,708 --> 01:52:42,167 .به اسم «نبرد رود پلاته» بود 1684 01:52:43,958 --> 01:52:46,708 ،مایکل موقع فیلمبرداریش، خیلی کیف کرد چون اجازه داشت 1685 01:52:46,750 --> 01:52:49,042 برای گرفتن اون نماهای فوق‌العاده ،از کشتی‌ها تو دریا 1686 01:52:49,333 --> 01:52:52,792 .فرماندهی یه ناوگان بزرگ رو به عهده بگیره 1687 01:53:03,208 --> 01:53:06,500 اون چیزی که به تصاویر تو سینما تأثیر خیره‌کننده می‌داد 1688 01:53:06,917 --> 01:53:10,458 «این بود که با فرمت جدید واید‌سکرین «ویستازیژن فیلمبرداری شده بود 1689 01:53:10,583 --> 01:53:12,667 .اون زمان بود IMAX که مثل 1690 01:53:13,750 --> 01:53:16,167 تو سینما می‌نشستی و احساس می‌کردی روی عرشه‌ی 1691 01:53:16,250 --> 01:53:17,292 .یکی از اون کشتی‌ها هستی 1692 01:53:20,208 --> 01:53:22,625 وسعت و شفافیت تصویرش .جادویی بود 1693 01:53:29,667 --> 01:53:33,250 و این زوج هنری دوباره موفق شدن .فیلمی پرفروش داشته باشن 1694 01:53:33,583 --> 01:53:37,042 «سینما امپایر در «لستر اسکوئر کانون توجه جمعیت انبوهی از 1695 01:53:37,125 --> 01:53:39,542 اهالی لندن بود تا از نزدیک شاهد حضور 1696 01:53:39,583 --> 01:53:41,583 چهره‌های سرشناس .در مراسم نمایش سلطنتی فیلم باشند 1697 01:53:41,917 --> 01:53:44,083 ،مثلا ستاره جوان فرانسوی «.بریژیت باردو» 1698 01:53:46,000 --> 01:53:49,917 و خانم آرتور میلر، که احتمالا شما بیشتر با اسم .مرلین مونرو» می‌شناسیدش» 1699 01:53:51,292 --> 01:53:53,208 ملکه با خانم مونرو صحبت می‌کرد و گفت که 1700 01:53:53,292 --> 01:53:55,375 «اونا تو «وینزر .همسایه هستن 1701 01:53:56,000 --> 01:53:58,292 ،این بار برخلاف همیشه 1702 01:53:58,875 --> 01:54:00,917 فیلم‌شون فاقد هرگونه عنصر غیرمنتظره یا تازگی بود 1703 01:54:01,917 --> 01:54:04,208 .و به سراغ فرمولی کاملاً سنتی رفته بودن 1704 01:54:06,417 --> 01:54:09,958 ...خودکشیه..." "!خودشو تیکه تیکه می کنه 1705 01:54:11,292 --> 01:54:13,250 ".غروب خدایان" 1706 01:54:15,917 --> 01:54:17,625 اما موفقیت فیلم رود پلاته 1707 01:54:17,875 --> 01:54:20,792 باعث شد دوباره تو صنعت اعتبار پیدا کنن 1708 01:54:21,083 --> 01:54:24,417 و «رنک» یه قرارداد پنج ساله بهشون پیشنهاد داد که .هفت تا فیلم بسازن 1709 01:54:25,542 --> 01:54:27,750 ،امریک مشتاق بود که قبول کنه اما مایکل می‌ترسید که 1710 01:54:27,792 --> 01:54:31,750 آخرش بره تو کار ساخت فیلمای درجه دو .با بازیگرهای قراردادی درجه دو 1711 01:54:32,042 --> 01:54:35,875 و نمی‌تونست ایده‌ی تسلیم شدن رویاها .و استقلال‌شون رو تحمل کنه 1712 01:54:37,167 --> 01:54:40,250 آخرش قبول کرد که ،فقط یه فیلم واسه «رنک» بسازه 1713 01:54:40,375 --> 01:54:43,375 که نتیجه‌ش شد «دیدار شوم در مهتاب» 1714 01:54:54,000 --> 01:54:56,458 موضوعش می‌تونست یه سوژه عالی .برای «کمانداران» باشه 1715 01:54:56,792 --> 01:54:59,542 بر اساس یه داستان واقعی درمورد «پَدی لی فِرمر» 1716 01:54:59,958 --> 01:55:01,333 ،یه قهرمان خیلی بریتانیایی 1717 01:55:01,958 --> 01:55:03,333 ،یه جنتلمن آماتور 1718 01:55:04,167 --> 01:55:08,125 که موفق شد تو جنگ جهانی دوم .یه ژنرال آلمانی رو تو «کرت» دستگیر کنه 1719 01:55:14,792 --> 01:55:15,833 "!بجنبین" 1720 01:55:23,208 --> 01:55:25,792 مشکل فیلم اینه که امرِیک می‌خواست داستان رو با رویکرد 1721 01:55:25,833 --> 01:55:28,000 ،مستند و تلخ تعریف کنه 1722 01:55:28,208 --> 01:55:30,833 در حالی که مایکل می‌خواست .یه فیلم عاشقانه‌ی پرزرق و برق بسازه 1723 01:55:45,667 --> 01:55:50,250 دوربین «ویستاویژن»، باز هم تصاویر باشکوه و .خیره‌کننده‌ای خلق کرد 1724 01:55:50,500 --> 01:55:54,250 .اما در اصل، فیلمی سردرگم و بی‌روح بود 1725 01:56:01,833 --> 01:56:05,208 مایکل احساس می‌کرد که امريك خسته و ترسو شده 1726 01:56:05,458 --> 01:56:08,083 .و تمام آتش و جاه‌طلبی‌ش رو از دست داده 1727 01:56:08,958 --> 01:56:11,167 از اونور، امريك احساس می‌کرد که مایکل عقلشو از دست داده 1728 01:56:11,458 --> 01:56:14,583 و در مورد همه چیز .خیلی غیرمنطقی رفتار می‌کنه 1729 01:56:16,250 --> 01:56:20,583 «مایکل از انتخاب «درک بوگارد .به عنوان نقش اصلی توسط رنک متنفر بود 1730 01:56:21,625 --> 01:56:22,958 ".بجنب، علامت بده" 1731 01:56:23,000 --> 01:56:24,208 "SB کد مورس Sugar baker؛" 1732 01:56:24,542 --> 01:56:25,792 رو نشون بدم؟ "sugar baker" چطوری 1733 01:56:27,583 --> 01:56:29,208 کد مورس رو بلد نیستی؟ 1734 01:56:29,250 --> 01:56:30,958 ...من؟ اما تو که 1735 01:56:31,292 --> 01:56:32,292 .نه 1736 01:56:33,917 --> 01:56:34,917 ...پس 1737 01:56:36,417 --> 01:56:37,667 تو کدهای مورس رو بلدی؟ 1738 01:56:38,167 --> 01:56:39,167 .آره که بلدم 1739 01:56:40,875 --> 01:56:42,542 مگه شما سرباز حرفه‌ای نیستین؟ 1740 01:56:42,833 --> 01:56:43,833 .خدا خیرت بده، نه 1741 01:56:44,333 --> 01:56:45,333 اینجا سرگرد دارین؟ 1742 01:56:45,792 --> 01:56:48,625 ،نه، آماتوره، یه آماتور باکلاس .اما بازم آماتوره 1743 01:56:49,667 --> 01:56:52,292 به مایکل اجازه فیلمبرداری تو «کرت» رو ندادن 1744 01:56:52,500 --> 01:56:54,625 و به جاش مجبور شد فیلم رو .تو فرانسه بسازه 1745 01:56:57,250 --> 01:57:00,708 همه چی با هم یه تولید خسته‌کننده و پر دردسر رو رقم زد که 1746 01:57:00,917 --> 01:57:02,792 .هیچ‌کس واقعاً بهش علاقه‌ای نداشت 1747 01:57:04,833 --> 01:57:07,042 ،وقتی مایکل سی سال بعد فیلم رو دید 1748 01:57:07,208 --> 01:57:09,500 .حتی خودش هم از افتضاح بودنش تعجب کرد 1749 01:57:10,250 --> 01:57:13,750 ،به نظرش بازیگری ضعیف بود .حرکات دوربین پر اشتباه بود 1750 01:57:14,042 --> 01:57:18,667 ،و حتی تو ۱۹۵۷ .کل کار باید خیلی قدیمی به نظر می‌رسیده 1751 01:57:18,792 --> 01:57:21,542 ،«فیلم‌نامه ضعیف بود و اکشن کمی داشت» :بعد گفت 1752 01:57:21,708 --> 01:57:23,167 شوخی‌ها تکراری» 1753 01:57:23,333 --> 01:57:24,667 ،و سوپرایزها 1754 01:57:24,708 --> 01:57:26,125 غیرمنتظره نبودن.» 1755 01:57:29,583 --> 01:57:32,458 ،تو حین تدوین تیم پاول و پرسبرگر 1756 01:57:32,500 --> 01:57:36,167 با این واقعیت روبرو شدن که دیگه چیزها رو به یه شکل نمی‌بینن 1757 01:57:36,375 --> 01:57:38,917 و تصمیم به .پایان دادن به شراکتشون گرفتن 1758 01:57:42,667 --> 01:57:45,000 .دوست نداشتم به حقایق محدود بشم 1759 01:57:45,375 --> 01:57:49,583 آره، خوندم که تو با اون نوع رئالیسم مخالفت کردی ...و می‌خواستی 1760 01:57:49,750 --> 01:57:52,583 .یکم تخیلی‌تر باشه ...ـ آره، درسته و 1761 01:57:52,875 --> 01:57:55,875 و خب، ما تو این فیلم به طور طبیعی .از هم دور شدیم 1762 01:57:56,833 --> 01:57:58,417 .سر همین قضیه 1763 01:57:58,500 --> 01:58:01,125 ...دعوای پر سر و صدا و پرخاشگری نداشتین؟ و 1764 01:58:01,167 --> 01:58:02,250 .نه، نه 1765 01:58:02,375 --> 01:58:06,000 اینکه پرچم واقع‌گرایی رو به اهتزاز دربیاری ...و با عصبانیت بخاطر 1766 01:58:06,333 --> 01:58:10,542 نه، فقط یه فاصله‌ی غم‌انگیز و ناخواسته .بینمون ایجاد شد 1767 01:58:11,500 --> 01:58:13,042 نمیشه که از هم فاصله گرفت؛ میشه؟ 1768 01:58:13,417 --> 01:58:17,208 انگار یه فاصله‌ی بی‌صدا .بین دو آدم عاشق شکل گرفت 1769 01:58:18,292 --> 01:58:20,833 این، تعبیر امرِیک .از رابطه‌شون با هم بود 1770 01:58:21,583 --> 01:58:25,250 من همیشه این احساس رو داشتم که ما» .تو دنیای حرفه‌ای‌ها، یه مشت آماتور هستیم 1771 01:58:25,458 --> 01:58:28,458 آماتورها با علاقه‌ای عمیق و صمیمی 1772 01:58:28,583 --> 01:58:30,292 به کارشون نزدیک می‌شن 1773 01:58:30,667 --> 01:58:34,708 که این خیلی قوی‌تر از «.نیروی محرکه‌ی حرفه‌ای‌هاست 1774 01:58:36,542 --> 01:58:40,625 مردم همیشه ازمون می‌پرسن چطور تونستیم .برای مدت طولانی با هم کار کنیم 1775 01:58:40,667 --> 01:58:42,208 .حدود هجده سال 1776 01:58:43,500 --> 01:58:44,625 ...جوابش 1777 01:58:45,500 --> 01:58:46,542 .عشقه 1778 01:58:47,583 --> 01:58:49,333 ،همکاری موفق 1779 01:58:50,083 --> 01:58:51,125 بدون عشق و صمیمیت 1780 01:58:51,625 --> 01:58:52,708 .شکل نمی‌گیره 1781 01:58:55,000 --> 01:58:57,542 امريك و مایکل برای همیشه دوستای خوبی باقی موندن 1782 01:58:57,583 --> 01:59:00,500 و هیچکدوم‌شون هیچ حرف بدی .درباره اون یکی نزد 1783 01:59:01,625 --> 01:59:06,583 .شروع کردم به نوشتن رمان .خیلی کم، فقط دوتا 1784 01:59:06,750 --> 01:59:07,750 ...و 1785 01:59:08,208 --> 01:59:10,833 .خب، فکر می‌کنم رمان‌های قشنگی باشن 1786 01:59:16,750 --> 01:59:18,792 ".مارک، چه پسر کوچولوی خوشگلیه" 1787 01:59:19,042 --> 01:59:20,042 "کیه؟" 1788 01:59:20,833 --> 01:59:21,833 ".منم" 1789 01:59:23,500 --> 01:59:24,667 ".آره، معلومه که خودتی" 1790 01:59:25,000 --> 01:59:26,208 "کی این فیلم رو گرفته؟" 1791 01:59:28,250 --> 01:59:29,250 ".پدرم" 1792 01:59:31,250 --> 01:59:34,500 مایکل بدون امريك .یه فیلم عالی دیگه ساخت 1793 01:59:34,958 --> 01:59:36,333 "آه، اون چیه؟" 1794 01:59:41,583 --> 01:59:43,375 .اون فیلم «چشم‌چران» بود 1795 01:59:44,208 --> 01:59:48,542 از دید من، این نمایانگر عزم راسخ مایکل .برای ادامه‌ی تجربه‌گرایی‌ست 1796 01:59:51,125 --> 01:59:52,292 "مارک، چیکار می‌کنی؟" 1797 01:59:52,417 --> 01:59:54,250 می‌خواستم ازت عکس بگیرم" ".وقتی داری فیلم میبینی 1798 01:59:54,458 --> 01:59:55,458 "!نه، نه" 1799 01:59:56,583 --> 01:59:58,958 مایکل حتی خودش رو هم ،تو این داستان گنجونده 1800 01:59:59,000 --> 02:00:00,917 خودش رو تو نقش یه پدر زورگو گذاشت که 1801 02:00:00,958 --> 02:00:04,417 ،«برای مطالعه‌ی روی موضوع «ترس .پسرش رو می‌ترسونه 1802 02:00:08,292 --> 02:00:09,292 "داره چیکار می‌کنه؟" 1803 02:00:11,583 --> 02:00:12,792 ".داره بهم یه کادو میده" 1804 02:00:14,417 --> 02:00:15,417 "چیه این؟" 1805 02:00:17,167 --> 02:00:18,292 "میتونی حدس بزنی؟" 1806 02:00:21,917 --> 02:00:23,000 ".یه دوربین" 1807 02:00:27,375 --> 02:00:29,125 اون بچه بزرگ می‌شه و .به یه قاتل تبدیل می‌شه 1808 02:00:29,292 --> 02:00:31,542 ،و البته ترسناک‌ترین بخش ماجرا اینه که 1809 02:00:31,667 --> 02:00:34,250 .ما رو به همدردی باهاش وادار می‌کنه 1810 02:00:34,375 --> 02:00:36,542 به عنوان کسی که هم خجالتیه .و هم رنج می‌کشه 1811 02:00:36,625 --> 02:00:37,625 "!خاموشش کن، مارک" 1812 02:00:40,125 --> 02:00:41,500 "!مارک، خاموشش کن" 1813 02:00:41,750 --> 02:00:44,542 مشکلش اینه که تو این دنیا احساس راحتی نمی‌کنه و 1814 02:00:45,375 --> 02:00:47,500 فقط زمانی احساس زنده و کامل بودن می‌کنه که 1815 02:00:47,625 --> 02:00:52,042 توی تصاویری که از .نابودی دیگران ساخته، باشه 1816 02:00:53,958 --> 02:00:57,250 هر شب اون دستگاه پخش فیلم رو" ".روشن می‌کنی 1817 02:00:59,167 --> 02:01:02,833 ،این فیلم‌هایی که با عجله می‌خوای نگاشون کنی" "چی هستن؟ 1818 02:01:04,750 --> 02:01:06,458 "الان داری چه فیلمی رو نشون میدی؟" 1819 02:01:08,500 --> 02:01:10,583 ".منو ببر سینما" 1820 02:01:11,375 --> 02:01:12,375 ".باشه" 1821 02:01:14,208 --> 02:01:16,708 غم سنگینی بر کل فیلم 1822 02:01:16,750 --> 02:01:19,125 .سایه افکنده 1823 02:01:22,042 --> 02:01:23,917 "چی جلو رومه، مارک؟" 1824 02:01:28,792 --> 02:01:30,125 "چرا جواب نمی‌دی؟" 1825 02:01:36,583 --> 02:01:37,583 "!اوه" 1826 02:01:40,417 --> 02:01:41,417 ".چیز خوبی نیست" 1827 02:01:42,333 --> 02:01:44,167 ".می‌دونستم نمیشه" 1828 02:01:44,875 --> 02:01:45,875 "چی؟" 1829 02:01:46,208 --> 02:01:47,875 ".چراغ‌ها خیلی زود خاموش میشن" 1830 02:01:48,500 --> 02:01:51,125 این یه فیلم خیلی آزاردهنده ،و هنجارشکنه 1831 02:01:51,542 --> 02:01:53,458 اما هم‌زمان خیلی هم تاثیرگذاره چون 1832 02:01:53,625 --> 02:01:57,250 ،چون تو بطن فیلم یه همدردی عمیقه که 1833 02:01:58,208 --> 02:02:00,208 ازت می‌خواد برای یه آدم 1834 02:02:00,250 --> 02:02:02,000 .دیوانه و قاتل احساس تاسف کنی 1835 02:02:02,042 --> 02:02:03,750 "فکر می‌کنی چی رو خراب کردی؟" 1836 02:02:04,625 --> 02:02:05,708 ".یه فرصت رو " 1837 02:02:07,417 --> 02:02:09,167 ".حالا باید یکی دیگه پیدا کنم" 1838 02:02:14,500 --> 02:02:15,583 " .نگاشون کن، هلن" 1839 02:02:16,375 --> 02:02:17,750 ،نگاشون کن " ..تک‌تک 1840 02:02:18,417 --> 02:02:19,458 ".ازشون خداحافظی کن 1841 02:02:20,167 --> 02:02:21,750 ".دیگه حفظش کردم" 1842 02:02:30,833 --> 02:02:31,708 "!هلن" 1843 02:02:31,875 --> 02:02:32,875 "!هلن" 1844 02:02:33,250 --> 02:02:34,250 ".می‌ترسم" 1845 02:02:34,875 --> 02:02:36,750 "!نه، نه، مارک" 1846 02:02:40,500 --> 02:02:41,583 "...و خوشحالم" 1847 02:02:42,583 --> 02:02:43,583 ".می‌ترسم" 1848 02:02:46,458 --> 02:02:49,417 به شدت شوکه شدم که یه کارگردان» ...تو جایگاه اون 1849 02:02:49,458 --> 02:02:54,208 با چنین مزخرفات منحرفی «.پرده سینما رو لکه‌دار کنه 1850 02:02:54,542 --> 02:02:59,292 ،برای توصیف فیلم «چشم‌چران» ساخته‌ی مایکل پاول" ".یه کلمه کافیه: منزجرکننده 1851 02:02:59,625 --> 02:03:03,167 چشم‌چران» از هر فیلم دیگه‌ای» ،تو سینمای انگلیس 1852 02:03:03,208 --> 02:03:05,083 .از زمان «قاتلان بی‌رحم بمبئی» به بعد، چندش‌آورتره [The Stranglers of Bombay] 1853 02:03:05,667 --> 02:03:09,042 تنها راه پاک کردن لکه‌ی ننگِ «چشم‌چران» از سینما 1854 02:03:09,125 --> 02:03:12,625 اینه که با بیل جمعش کنیم و ".بلافاصله تو نزدیک‌ترین فاضلاب بریزیمش 1855 02:03:13,333 --> 02:03:15,583 ،من به فیلم اعتقاد داشتم .اونا نداشتن 1856 02:03:16,500 --> 02:03:18,500 .برای ۲۰ سال ناپدید شد 1857 02:03:19,292 --> 02:03:20,667 .و منم همراهش محو شدم 1858 02:03:21,417 --> 02:03:23,042 .دیگه کسی روم سرمایه‌گذاری نمی‌کرد 1859 02:03:23,375 --> 02:03:24,917 .چون زیادی مستقل بودم 1860 02:03:25,458 --> 02:03:26,958 .می‌خواستم کار خودم رو بکنم 1861 02:03:28,125 --> 02:03:31,667 یه چیز دیگه که به ضرر مایکل تموم شد این بود که 1862 02:03:32,167 --> 02:03:33,583 .دیگه اون موقع دهه ۶۰ بود 1863 02:03:34,000 --> 02:03:35,542 ،تونی ریچاردسون، کارل رایس 1864 02:03:35,583 --> 02:03:37,958 و لیندسی اندرسون داشتن فیلم‌های جدید و پرانرژی 1865 02:03:38,083 --> 02:03:41,500 یه جور فیلم‌های کلاسیک می‌ساختن که از سنت مستند و 1866 02:03:41,708 --> 02:03:44,000 .ایده‌های موج نوی اروپا الهام می‌گرفتن 1867 02:03:45,333 --> 02:03:47,542 ،رون» هستم»" "!می‌خوام باهات حرف بزنم 1868 02:03:47,583 --> 02:03:51,542 ،برای این جوونا .مایکل نماینده‌ی تاریخ باستان بود 1869 02:03:52,750 --> 02:03:54,792 !ـ پولمو بهم برگردون" "!ـ بس کن 1870 02:04:00,500 --> 02:04:01,500 !کات 1871 02:04:01,750 --> 02:04:03,792 ،من از کادر خارج می‌شم شماها دنبالم نمیاین؟ 1872 02:04:03,875 --> 02:04:06,542 .ـ نه ما دنبالتون نمیایم .ـ آه، پس اشکالی نداره. باشه، خوبه 1873 02:04:06,583 --> 02:04:07,667 ...اوه، ببخشید 1874 02:04:07,708 --> 02:04:11,625 نه، تو اون برداشت احساس کردم دهنم بازه 1875 02:04:11,750 --> 02:04:15,542 .و یه ذره زیادی لبامو لیس زدم .ناخوداگاه دیدم دارم این کارو می‌کنم 1876 02:04:15,583 --> 02:04:17,667 .ـ آره، دوباره انجامش بده ـ می‌خوای یه برداشت دیگه بگیرین؟ 1877 02:04:17,708 --> 02:04:18,667 !حرکت 1878 02:04:18,750 --> 02:04:20,917 ،بعد از کلی تقلا تونست دو تا فیلم کم‌خرج 1879 02:04:20,958 --> 02:04:22,833 .تو استرالیا بسازه 1880 02:04:23,542 --> 02:04:25,708 !خانم رایان، یه چیزی می‌خوام بهت بگم 1881 02:04:25,875 --> 02:04:26,875 ...یه چیزی می‌خوام 1882 02:04:26,958 --> 02:04:28,042 ،از جمله این یکی 1883 02:04:28,083 --> 02:04:31,167 «سن قانونی» .با بازی هلن میرن و جیمز میسون 1884 02:04:31,375 --> 02:04:34,167 !ـ اون پول رو بهم برگردون، مال منه !ـ ازم دزدیدیش 1885 02:04:38,292 --> 02:04:39,333 !کات 1886 02:04:39,417 --> 02:04:42,833 ،اصلا یه دعوای طبیعی نیست .طوری که هر دوتون بخواین طرف مقابلو بکشین 1887 02:04:43,083 --> 02:04:47,500 اگه واقعا یه درگیری واقعی بود که زندگیت به اون کیف بستگی داشت چی؟ 1888 02:04:47,542 --> 02:04:49,875 ،اگه اون کیف رو از دست میدادی دیگه تموم بود، متوجهی؟ 1889 02:04:50,292 --> 02:04:51,292 "!کورا" 1890 02:04:52,042 --> 02:04:53,083 !حالا جرکت 1891 02:05:01,292 --> 02:05:02,292 !کات 1892 02:05:02,333 --> 02:05:03,708 .عالی بود، عزیزم 1893 02:05:04,042 --> 02:05:05,208 .فوق‌العاده خوبی؟ 1894 02:05:05,625 --> 02:05:06,875 .هوشمندانه بود 1895 02:05:10,667 --> 02:05:11,875 همه راضی‌ن؟ 1896 02:05:13,042 --> 02:05:16,458 خبر نداشت که این قراره .آخرین فیلم بلندش باشه 1897 02:05:17,625 --> 02:05:20,250 دیگه هیچ‌وقت نتونست پولِ ساختن .یه فیلم دیگه رو جور کنه 1898 02:05:23,000 --> 02:05:24,000 ".مُرده" 1899 02:05:27,958 --> 02:05:29,042 "مامان‌بزرگ؟" 1900 02:05:31,208 --> 02:05:33,667 درست تو همون سال‌هایی که 1901 02:05:33,750 --> 02:05:36,458 مایکل داشت تقلا می‌کرد ،و تو تاریکی فرو می‌رفت 1902 02:05:36,917 --> 02:05:39,750 آدمایی مثل من و فرانسیس فورد کاپولا بودن که 1903 02:05:39,833 --> 02:05:41,625 کارهاشو تو اون طرف اقیانوس اطلس .کشف می‌کردن 1904 02:05:43,750 --> 02:05:47,042 و شانس بزرگ ما این بود که فیلم‌های پاول و پرسبرگر رو 1905 02:05:47,125 --> 02:05:49,500 بدون هیچ پیش‌زمینه‌ فرهنگی .تماشا می‌کردیم 1906 02:05:49,875 --> 02:05:52,917 نسبت به زمان ساخته شدن ،یا نحوه استقبال از این آثار 1907 02:05:53,125 --> 02:05:54,708 .هیچ پیش‌داوری‌ای نداشتیم 1908 02:05:54,875 --> 02:05:56,875 فقط اونا رو فیلم‌های سرگرم‌کننده 1909 02:05:57,042 --> 02:05:59,000 و گاهی اوقات .آثار هنری فوق‌العاده‌ای می‌دیدیم 1910 02:05:59,833 --> 02:06:04,333 ،همه نوع فیلم‌های بریتانیایی رو تماشا می‌کردیم ،«چه «گریرسون» یا «جنینگز 1911 02:06:04,833 --> 02:06:08,000 ،«دیوید لین» یا «کارول رید» «.هیچکاک» یا «پاول و پرسبرگر» 1912 02:06:08,167 --> 02:06:11,250 و هیچ کدوم از این سبک‌ها رو .برتر از دیگری نمی‌دونستیم 1913 02:06:11,458 --> 02:06:16,042 برای ما، همه‌شون جنبه‌های مختلفی از یک ملت رو :به تصویر می‌کشیدن 1914 02:06:16,750 --> 02:06:17,750 .بریتانیایی‌ها 1915 02:06:18,500 --> 02:06:20,375 .و با آغوش باز پذیرای همه‌شون بودیم 1916 02:06:22,208 --> 02:06:23,708 ،وقتی مایکل رو خوب شناختم 1917 02:06:23,958 --> 02:06:28,500 به نظرم قطعا سرشار از روح .و اصالت بریتانیایی بود 1918 02:06:29,417 --> 02:06:32,375 و شانس بزرگ من تو دهه ۸۰ این بود که 1919 02:06:32,583 --> 02:06:35,500 بالاخره می‌دیدم اون و امریک دوباره در بریتانیا 1920 02:06:35,833 --> 02:06:38,125 .کشف و ارزیابی می‌شن 1921 02:06:39,333 --> 02:06:43,125 اصلا نمی تونم توصیف کنم که چقدر امشب 1922 02:06:43,417 --> 02:06:47,583 ،از اینکه این جایزه رو تقدیم می‌کنم .متاثر و خوشحالم 1923 02:06:48,000 --> 02:06:53,833 ،جایزه‌ای که به عقیده‌ی من .خیلی وقت پیش باید داده میشد 1924 02:06:56,625 --> 02:06:58,167 این دو غول سینما 1925 02:06:58,208 --> 02:07:01,333 که تقریبا برای ۲۰ سال ،تو فراموشی مطلق فرو رفته بودن 1926 02:07:02,042 --> 02:07:05,667 بالاخره به افتخار و احترامی که .لایقش بودن رسیدن 1927 02:07:07,542 --> 02:07:09,875 ،تو سال ۱۹۸۴ مایکل با 1928 02:07:09,958 --> 02:07:12,833 ،تدوینگر دیرینه‌م ،تلما شون‌میکر» ازدواج کرد» 1929 02:07:13,375 --> 02:07:15,625 «کسی که از زمان فیلم «گاو خشمگین .تمام فیلم‌های منو تدوین کرده بود 1930 02:07:16,167 --> 02:07:19,125 اونا اینجا تو نیویورک زندگی می‌کردن و مایکل به یه دوست همیشگی 1931 02:07:19,375 --> 02:07:21,500 .و یه حضور دائمی تو زندگیم تبدیل شد 1932 02:07:22,333 --> 02:07:25,208 اون کسی بود که ۲۵-۳۰ سال میشد ،فیلمی نساخته بود 1933 02:07:25,250 --> 02:07:27,958 اما هر روز داشت برای ساختن یه فیلم .برنامه‌ریزی می‌کرد 1934 02:07:30,333 --> 02:07:35,042 ،وقتی دوران سختی رو می‌گذروندم .اون یه پشتیبان فوق‌العاده بود 1935 02:07:36,083 --> 02:07:38,500 یادمه وقتی داشتم فیلم سلطان کمدی» رو تموم می‌کردم» 1936 02:07:38,750 --> 02:07:41,000 .تو یه وضعیت خیلی بد بودم 1937 02:07:41,750 --> 02:07:45,083 اما به نظر می‌رسید مایکل به نحوی همه چیزایی رو که .من از سر می‌گذروندم، درک می‌کرد 1938 02:07:45,708 --> 02:07:46,792 ...اون هیچوقت 1939 02:07:47,167 --> 02:07:48,333 .هیچوقت فضول نبود 1940 02:07:49,208 --> 02:07:51,458 اما اون می‌تونست بر اساس تجربه‌ای که 1941 02:07:51,792 --> 02:07:55,750 ،از یک عمر طولانیِ کارِ هنری داشت .با من به صورت شخصی صحبت کنه 1942 02:07:56,125 --> 02:07:58,333 لحن صدای او به طور قابل توجهی با لحن صدای سایر افرادی که 1943 02:07:58,708 --> 02:08:01,000 ،در اون زمان اطرافم بودن .متفاوت بود 1944 02:08:02,042 --> 02:08:05,083 اون یه روحیه‌ای داشت که همیشه قوی 1945 02:08:05,250 --> 02:08:06,542 ،و سازش‌ناپذیر بود 1946 02:08:07,250 --> 02:08:09,583 حتی وقتی به نظر می‌رسید .یه آدم فراموش‌شده‌ست 1947 02:08:10,458 --> 02:08:14,042 اون روحیه تو دوره‌های شک و تردید و ناامیدی 1948 02:08:14,458 --> 02:08:15,500 .ازم حمایت می‌کرد 1949 02:08:18,250 --> 02:08:19,667 ،الان به گذشته که نگاه می‌کنم 1950 02:08:19,708 --> 02:08:22,292 به نظرم عجیبه که ۱۶ سال مایکل پاول رو 1951 02:08:22,333 --> 02:08:23,750 .به طور شخصی می‌شناختم 1952 02:08:23,792 --> 02:08:26,958 و اون نه تنها یه پشتیبان ،بلکه یه راهنما بود 1953 02:08:27,208 --> 02:08:31,750 ،منو جلو می‌برد، بهم اعتماد به نفس می‌داد .باعث می‌شد تو کار خودم جسور و بی‌باک باشم 1954 02:08:31,792 --> 02:08:33,167 ،باشه رفقا .مشکلی نیست 1955 02:08:34,500 --> 02:08:37,208 دیگه نیست؟ چی؟ .آره، باشه 1956 02:08:37,958 --> 02:08:40,750 هیچوقت نمی‌تونم به طور کامل بفهمم یا بیان کنم که 1957 02:08:41,542 --> 02:08:44,667 چرا اون انقدر برای من مهم بود و .چرا همیشه کنارم میمونه 1958 02:08:48,875 --> 02:08:50,208 و اون جریان فکری 1959 02:08:50,250 --> 02:08:53,167 ،همیشه به فیلم‌هایی که با امریک ساخت .برمی‌گرده 1960 02:08:54,542 --> 02:08:56,000 "باشه «جون»، دارم میرم" 1961 02:08:56,042 --> 02:08:57,583 "«.خداحافظ، خداحافظ «جون" 1962 02:08:57,667 --> 02:09:00,583 "الو؟ جُرج؟" "الو؟ جُرج؟" 1963 02:09:00,625 --> 02:09:01,667 "الو؟ جُرج؟" 1964 02:09:01,750 --> 02:09:04,750 «دیوید نیون تو فیلم «مسأله‌ی مرگ و زندگی «از طریق رادیو با «کیم هانتر 1965 02:09:05,042 --> 02:09:07,042 .خداحافظی می‌کنه 1966 02:09:14,458 --> 02:09:15,583 ".بذار زنگ بزنه" 1967 02:09:15,792 --> 02:09:20,250 صحنه‌های به شدت شهوانی «بین «کاتلین بایرون» و «دیوید فارار 1968 02:09:20,667 --> 02:09:22,125 .«تو فیلم «اتاق پشت کوچیک 1969 02:09:29,083 --> 02:09:31,792 دوربین که از دوئل تو «زندگی و مرگ سرهنگ بلیمپ» 1970 02:09:32,042 --> 02:09:33,708 .بالا میره و دور میشه 1971 02:09:42,250 --> 02:09:45,792 فیلم‌های خاصی هستن که باهاشون زندگی می‌کنین .و بارها و بارها اونا رو می‌بینین 1972 02:09:46,958 --> 02:09:49,625 ،هر چی سن‌تون بالاتر میره .عمیق‌تر میشن 1973 02:09:50,583 --> 02:09:52,375 ،نمی‌دونم چطور اتفاق می‌افته .اما می‌افته 1974 02:09:54,458 --> 02:09:57,333 برای من، اون مجموعه‌ی فیلم‌ها ،یه چیز شگفت‌انگیز 1975 02:09:57,750 --> 02:09:59,625 یه منبع دائمی انرژی 1976 02:10:00,083 --> 02:10:01,167 و یه یادآوری از اینه که 1977 02:10:01,458 --> 02:10:04,833 زندگی و هنر .درباره‌ی چی هستن 1978 02:10:22,500 --> 02:10:23,625 ،وقتی به گذشته نگاه می‌کنین 1979 02:10:23,667 --> 02:10:26,042 ،فکر می‌کنین به یه نحوی انگلیسی‌ها 1980 02:10:26,625 --> 02:10:30,750 قدر شما دوتا رو به اندازه‌ی کافی نمی‌دونستن؟ 1981 02:10:33,250 --> 02:10:36,042 کِی انگلیسی‌ها قدر آدمای بزرگشون رو می‌دونستن؟ 1982 02:10:40,000 --> 02:10:41,000 .کات 1983 02:10:41,083 --> 02:10:43,333 .امیدوارم این قسمت رو قیچی کنن 1984 02:10:45,667 --> 02:10:48,875 "ساخت انگلیس"