1
00:00:05,000 --> 00:00:10,000
ترجمه و تنظیم از مهراد
(MehraDedSec)
2
00:00:11,000 --> 00:00:16,000
t.me/MehRaDedSec
3
00:00:19,269 --> 00:00:24,733
آپریل سال 1990
در اوکلاهاما سیتی آخر شب است.
4
00:00:27,444 --> 00:00:31,114
دو سه نفر سوار بر وانتی
در جاده رانندگی می کنند.
5
00:00:34,743 --> 00:00:37,245
.و نوعی زباله را می بینند
6
00:00:48,631 --> 00:00:51,551
و سپس در کنار جاده جسدی
را می بینند.
7
00:00:55,430 --> 00:00:58,808
و به نظر می رسد یک
زن جوان، یک زن مو بلوند باشد.
8
00:01:01,770 --> 00:01:03,605
.و با آمبولانس تماس می گیرند
9
00:01:07,108 --> 00:01:08,818
،او به سرعت به بیمارستان منتقل می شود
10
00:01:09,360 --> 00:01:12,238
،و در نهایت سر و کله شوهرش
کلارنس پیدا می شود.
11
00:01:15,408 --> 00:01:19,162
او می گوید که نام این زن تونیا هیوز
.است، و او یک رقصنده در شهر تولساست
12
00:01:19,245 --> 00:01:22,373
و اینکه آنها یک پسر
کوچک به نام مایکل دارند.
13
00:01:25,543 --> 00:01:27,003
این مرد از همسرش بسیار بزرگتر است
14
00:01:27,087 --> 00:01:29,297
.و رفتاری عجیب و غریب دارد
15
00:01:33,510 --> 00:01:36,554
بنابراین، پزشکان، در حالی
،که به معاینه او ادامه می دهند
16
00:01:36,638 --> 00:01:38,431
،آنها کبودی های قدیمی را
.روی بدن این زن می بینند
17
00:01:38,515 --> 00:01:39,849
.آسیب های قدیمی را می بینند
18
00:01:40,475 --> 00:01:42,602
.این عکس ایرادی دارد
19
00:01:45,313 --> 00:01:47,065
.در نهایت، او فوت می کند
20
00:01:52,487 --> 00:01:57,158
دخترانی که تونیا با آنها می رقصید
.می خواهند خانواده اش را پیدا کنند
21
00:01:58,326 --> 00:02:01,496
پس با این زن تماس می گیرند و به
.او می گویند که دخترش مرده است
22
00:02:01,579 --> 00:02:03,623
و او می گوید: "در مورد
چه چیزی صحبت می کنید؟"
23
00:02:03,706 --> 00:02:07,210
دخترم 20 سال پیش فوت
کرد، او فقط 18 ماهش بود.
24
00:02:11,464 --> 00:02:15,760
آنها متوجه می شوند که کسی که به
.تازگی دفن کرده اند تونیا هیوز نبوده است
25
00:02:18,221 --> 00:02:19,597
اکنون سوالی که از خودشان
،می پرسند این است که
26
00:02:20,098 --> 00:02:21,098
"چه اتفاقی افتاد؟"
27
00:02:21,558 --> 00:02:22,976
"او واقعا کیست؟"
28
00:02:49,043 --> 00:02:53,590
من تونیا رو در کلوب Passions
در پاییز سال 1989 ملاقات کردم.
29
00:02:57,635 --> 00:03:00,305
ما با هم دوست شدیم
چون توی گروه از همه جوون تر بودیم.
30
00:03:06,144 --> 00:03:08,271
و بنابراین به نوعی باهم عجین شده بودیم.
31
00:03:11,232 --> 00:03:13,735
ما مثل دخترای
موتورسوار نبودیم.
(هرزه نبودیم)
32
00:03:13,818 --> 00:03:17,780
ما از اون دسته دخترهایی بودیم که به
مدرسه رفتند و فارغ التحصیل شدند.
33
00:03:17,864 --> 00:03:20,074
من در اون مقطع داشتم به دانشگاه می رفتم.
34
00:03:20,158 --> 00:03:22,076
و بنابراین اشتراکات زیادی با هم داشتیم.
35
00:03:25,038 --> 00:03:26,915
می تونم بگم که اون باهوش بود.
36
00:03:26,998 --> 00:03:30,543
می دونی، همیشه در حال خوندن بود.
همیشه می خواست اطلاعاتش بیشتر بشه.
37
00:03:30,627 --> 00:03:32,629
ما تمام مدت صحبت می کردیم.
38
00:03:32,712 --> 00:03:34,214
تونیا بهترین دوست من بود.
39
00:03:38,760 --> 00:03:41,971
وقتی با تونیا آشنا شدم، با
شوهرش کلارنس هم آشنا شدم.
40
00:03:42,055 --> 00:03:43,598
اون یک مرد مسن بود،
41
00:03:43,681 --> 00:03:46,643
و اونها یک پسر دو ساله به نام مایکل داشتند.
42
00:03:48,937 --> 00:03:51,147
پسرش همه چیزش بود.
43
00:03:51,981 --> 00:03:54,192
دنیاش بود.
44
00:03:57,946 --> 00:04:02,075
همیشه خندان و خوشحال بود.
یعنی خیلی دوستش داشت.
45
00:04:09,082 --> 00:04:13,086
هر بار که اون ها رو با هم می دیدم،
مایکل درست در کنار مادرش بود.
46
00:04:13,169 --> 00:04:15,838
هیچوقت با کلارنس ارتباط نداشت.
47
00:04:18,675 --> 00:04:21,344
ازش پرسیدم: «چرا مایکل
رو به باغ وحش نبریم؟»
48
00:04:22,262 --> 00:04:23,930
و اون اینجوری بود که "نه، نه، نه، نه."
49
00:04:26,599 --> 00:04:29,269
اون و مایکل نمی تونستن
50
00:04:30,228 --> 00:04:31,437
تنهایی جایی برن.
51
00:04:39,279 --> 00:04:41,948
وقتی از رختکن استفاده می
کنیم، شما همدیگر رو می بینید.
52
00:04:42,824 --> 00:04:43,908
اون کبودی هایی داشت
53
00:04:43,992 --> 00:04:45,785
که روی کل کمرش بودن.
54
00:04:49,497 --> 00:04:52,792
میگفت که لیز خورده و افتاده،
اما من میدونستم یه چیز دیگه س.
55
00:04:53,710 --> 00:04:56,421
و بد بود.
56
00:05:02,552 --> 00:05:03,594
و بدتر شد.
57
00:05:04,095 --> 00:05:05,638
مدام بدتر می شد.
58
00:05:07,223 --> 00:05:09,475
یک روز، تونیا اومد و به من گفت که
59
00:05:09,559 --> 00:05:13,146
کلارنس بیمه عمرش رو قطع کرده.
60
00:05:14,731 --> 00:05:16,107
ترسیده بود.
61
00:05:16,190 --> 00:05:19,569
واقعا می خواست فرار کنه،
اما درگیر مایکل بود.
62
00:05:19,652 --> 00:05:22,488
اون و مایکل مثل قفل و کلید بودن.
63
00:05:23,323 --> 00:05:24,782
دقیقا قفل و کلید.
64
00:05:26,326 --> 00:05:29,329
فکر می کنم می ترسید
که کلارنس اون و پسرش رو اذیت کنه.
65
00:05:29,912 --> 00:05:33,541
و من فکر می کنم نمی تونست
مایکل رو از کلارنس دور کنه.
66
00:05:34,042 --> 00:05:35,710
وسط این ماجرا گیر کرده بود
67
00:05:36,919 --> 00:05:38,504
و نمیدونست چجوری ازش خلاص بشه.
68
00:05:44,260 --> 00:05:48,014
کلارنس در 25 آوریل
1990 با من تماس گرفت و،
69
00:05:48,097 --> 00:05:50,892
به من گفت که تونیا در یک حادثه
70
00:05:50,975 --> 00:05:53,144
با اتومبیل در شهر اوکلاهاما درگیر بوده.
71
00:06:01,944 --> 00:06:04,906
تونیا هیچوقت به من نگفته بود که آونها
به خارج از شهر میرن.
72
00:06:13,706 --> 00:06:15,541
چرا نباید این رو به من می گفت؟
73
00:06:19,796 --> 00:06:21,464
هیچکدوم از رفتاراش حس درستی نداشت.
74
00:06:26,928 --> 00:06:30,973
تونیا هیوز رو بعد از نیمه شب آوردن.
75
00:06:31,057 --> 00:06:36,020
او از ناحیه سر با شدت متوسط
آسیب دیده بود.
76
00:06:36,104 --> 00:06:39,899
او باید به ICU می رفت
و به بهترین شکل ممکن با
77
00:06:39,982 --> 00:06:43,903
داروهایی وریدی برای
کنترل فشار خون درمان می شد.
78
00:06:43,986 --> 00:06:47,031
و داروهایی برای کنترل تورم مغزش
باید استفاده می شد.
79
00:06:49,242 --> 00:06:52,870
کلارنس به من گفت که اون
داخل ICU هست،
80
00:06:52,954 --> 00:06:55,581
و اجازه ملاقات نداره.
81
00:06:55,665 --> 00:06:58,334
قرار نبود من برم دیدنش،
هیچکس قرار نبود به دیدنش بره.
82
00:06:58,418 --> 00:07:00,128
اما بلاخره خودم رو به اونجا رسوندم.
83
00:07:04,632 --> 00:07:07,260
و اون موقع بود که پرستار ها اومدن،
84
00:07:07,343 --> 00:07:10,596
و به من گفتن که احساس می کنن
بازی خوردن.
85
00:07:11,722 --> 00:07:13,891
پرستار ها بهم گفتند که
این ماجرا یه تصادف نبوده.
86
00:07:14,517 --> 00:07:17,270
اما چیزی که توجه من رو به خودش
جلب کرد، خراش هایی در اینجا بود.
87
00:07:17,353 --> 00:07:19,272
انگار که یک نفر با دست خراشش داده.
88
00:07:20,481 --> 00:07:23,025
به نظر من، اون درگیر یک دعوا شده بود.
89
00:07:26,446 --> 00:07:32,493
وضعیت بدنش با توجه به تصادف
به عنوان عابر پیاده، بسیار خوب بود.
90
00:07:32,577 --> 00:07:35,037
علائم حیاتیش ثابت بود.
91
00:07:35,955 --> 00:07:39,167
اما به نظر می رسید
که اون مشکل کاهش موقتی سلامت داشته.
92
00:07:39,250 --> 00:07:40,877
و این قضیه برای من مثل یک راز بود.
93
00:07:47,300 --> 00:07:50,845
به خونه رسیده بودم و تلفن
زنگ خورده بود. از بیمارستان بود.
94
00:07:52,013 --> 00:07:53,347
بهم گفتن که فوت شده.
95
00:08:05,776 --> 00:08:08,196
اون 20 سالش بود که از دنیا رفت.
96
00:08:22,877 --> 00:08:25,588
و اینطوری بود که فهمیدیم
اسمش اسم واقعیش نیست.
97
00:08:30,843 --> 00:08:32,970
در واقع اسمش تونیا هیوز نبود
98
00:08:33,054 --> 00:08:36,015
در اون لحظه نمی دونستیم که واقعا کیه.
99
00:08:38,601 --> 00:08:41,604
به همین دلیل فقط اسم "تونیا"
ر. روی سنگ قبرش نوشتیم
100
00:08:45,441 --> 00:08:49,570
و فکر نمی کنم مایکل کنار کلارنس
احساس امنیت داشته باشه، به هیچ وجه.
101
00:08:51,489 --> 00:08:53,824
بیمارستان از من در مورد وضعیت
102
00:08:53,908 --> 00:08:55,993
مایکل پرسید و گفتن
که اون صحبت نمیکنه.
103
00:08:56,077 --> 00:08:57,703
و من گفتم "اون همچین بچه ای" نیست.
104
00:08:58,412 --> 00:09:01,749
اینجا بود که به من اطلاعاتِ
DHS رو دادند.
(سازمان امنیت ملی)
105
00:09:01,832 --> 00:09:05,253
DHS اومد و مایکل رو به پرورشگاه سپرد.
106
00:09:15,930 --> 00:09:17,473
- اینجاست.
- خودشخ.
107
00:09:18,516 --> 00:09:21,477
- آهان. باشگاه میکی موس
- آره.
108
00:09:21,978 --> 00:09:24,605
اون روز باید کلاه میکی
موس سر می کردیم.
109
00:09:27,191 --> 00:09:30,611
مایکل رو در یکم می سال 1990 تحویل گرفتیم.
110
00:09:30,695 --> 00:09:34,949
مادر مایکل روز قبلش فوت کرده بود،
111
00:09:35,616 --> 00:09:38,202
و تازه تولد دو سالگیش
رو جشن گرفته بود.
112
00:09:40,913 --> 00:09:43,291
ما از مسئول پرونده
راهنمایی گرفتیم که بهمون گفت اون هنوز
113
00:09:43,374 --> 00:09:46,335
از شیشه شیر می خوره و فقط
شیشه باید طرح پپسی داشته باشه.
114
00:09:47,086 --> 00:09:49,338
اگر زمانی بهش نه میگفتی،
115
00:09:50,006 --> 00:09:51,841
تشنج می کرد.
116
00:09:51,924 --> 00:09:53,759
روی زمین دراز می کشید،
117
00:09:53,843 --> 00:09:56,053
دقیقا همون بیرون روی سرامیک ها.
118
00:09:56,137 --> 00:09:58,014
و سرش رو به زمین می کوبید.
119
00:09:58,097 --> 00:09:59,366
سرش را اونقدر بالا می گرفت...
120
00:09:59,390 --> 00:10:02,143
آره، تا جایی که ما می ترسیدیم
که نکنه به خودش آسیبی برسونه.
121
00:10:02,226 --> 00:10:04,937
یه جورایی بهم ریخته
بود ولی بچه خوبی بود.
122
00:10:08,566 --> 00:10:11,277
همون شب اول من ازش
شیشه پپسی رو گرفتم.
123
00:10:11,360 --> 00:10:12,903
اون روز از شیر خوردن تو شیشه گرفتم.
124
00:10:14,447 --> 00:10:16,866
و بهش یک فنجون شیر دادم.
125
00:10:17,408 --> 00:10:20,494
و می دونید، با خودم فکر کردم،
"پسر، دارم چیکار می کنم؟"
126
00:10:20,578 --> 00:10:22,663
میدونی،
وقتی یه بچه رو از شیشه شیر می گیری،
127
00:10:22,747 --> 00:10:25,124
چند شب اول
اونا خوشحال نیستن.
128
00:10:27,335 --> 00:10:29,420
خب، بلاخره تا آخر همون هفته...
129
00:10:30,463 --> 00:10:32,006
با این قضیه کنار اومد.
130
00:10:32,632 --> 00:10:35,217
-... اون بچه متفاوته.
-... اون بچه متفاوته.
131
00:10:36,636 --> 00:10:41,057
هرگز فکر نمی کردم روزی رو
ببینم که او این کار رو انجام میده.
132
00:10:41,724 --> 00:10:44,018
مایکل چهار سال با ما بود.
133
00:10:44,685 --> 00:10:46,771
درست در طول دو
سال اول، او در واقع
134
00:10:46,854 --> 00:10:52,985
شروع به رشد عاطفی،
جسمی و ذهنی کرد.
135
00:10:56,822 --> 00:10:59,492
تمام مدتی که مایکل با ما بود
136
00:11:00,242 --> 00:11:03,079
پدرش سعی کرده بود
مایکل رو پیش خودش برگردونه.
137
00:11:04,830 --> 00:11:07,541
پسرم به خاطر اینکه می خواد
پدرش رو ببینه تنبیه شده.
138
00:11:08,125 --> 00:11:10,002
توی اتاقش زندانی شده،
اسباب بازی هاش رو ازش گرفتن،
139
00:11:10,086 --> 00:11:13,339
و گفته که...
اون گفته که پدرش آدم بدجنسیه.
140
00:11:13,923 --> 00:11:17,426
نمی تونیم به خاطر خیس بودن پوشکش
یا احساس عدم محبتی که،
141
00:11:17,510 --> 00:11:21,222
در اون دوران به خاطر مرگ فجیع همسرم
قادر به انجامش نبودم
142
00:11:22,014 --> 00:11:25,226
من رو از بیرون آوردن پسرم از
اون خونه با آدمای ظالم
143
00:11:25,309 --> 00:11:27,269
منع کنیم.
144
00:11:28,646 --> 00:11:30,648
حالا اون حق ملاقات داشت.
145
00:11:30,731 --> 00:11:33,150
مایکل مجبور بود به ملاقاتش بره.
146
00:11:33,234 --> 00:11:34,568
مایکل این کار رو دوست نداشت.
147
00:11:34,652 --> 00:11:38,989
ما به مایکل میگفتیم که
باید به دیدن پدرش بره.
148
00:11:40,074 --> 00:11:43,661
به زیر صندلی پیانو می خزید
و مدام با خودش می گفت:
149
00:11:43,744 --> 00:11:46,914
"اون مرد بدجنس.
اون مرد بدجنس. اون مرد بدجنس."
150
00:11:47,707 --> 00:11:50,251
هیچوقت برای مایکل روز خوبی نبود.
151
00:11:53,003 --> 00:11:55,131
بزارید این فکر رو
با شما در میون بزارم.
152
00:11:55,214 --> 00:11:56,882
خونه های داغون و اعمال
ظالمانه ای که روی کودکان
153
00:11:56,966 --> 00:12:00,469
انجام میشه باعث به دنیا
اومدن یک جنایتکار میشه.
154
00:12:03,848 --> 00:12:06,851
همه فکر می کردن که
155
00:12:06,934 --> 00:12:09,186
- اون پدرش بود.
-... اون باباش بود.
156
00:12:09,687 --> 00:12:12,815
DHS با من تماس گرفت و گفت، اوم،
157
00:12:13,357 --> 00:12:16,444
ما باید مایکل رو برای تست
پدر و پسری ببریم.
158
00:12:16,527 --> 00:12:18,988
تست پدر بودن انجام شد و ثابت شد
159
00:12:19,071 --> 00:12:21,657
که کلارنس به هیچ وجه پدر بچه نبوده.
160
00:12:21,741 --> 00:12:23,451
نه... هیچ رابطه بیولوژیکی نداشتن.
161
00:12:27,538 --> 00:12:31,250
و همین باعث شد که
حق و حقوق والد بودنش قطع بشه.
162
00:12:32,001 --> 00:12:34,211
بنابراین ملاقات ها متوقف شد.
163
00:12:34,295 --> 00:12:36,380
درست در همون هفته،
164
00:12:36,464 --> 00:12:40,050
سر و کله یه وانت بار پیدا شد
165
00:12:40,134 --> 00:12:43,888
و این مرد با سرعت
5 یا 10 مایل در ساعت
166
00:12:43,971 --> 00:12:46,056
رانندگی می کرد و
تمام مدت به من نگاه می کرد.
167
00:12:46,140 --> 00:12:48,225
دارم فکر می کنم،
"اون مرد به چه چیزی نگاه می کنه؟"
168
00:12:48,726 --> 00:12:50,561
همچین حسی داشتم.
نمیدونم.
169
00:12:51,228 --> 00:12:53,814
و من با DHS تماس گرفتم و گفتم:
170
00:12:53,898 --> 00:12:58,444
"می تونید به من
بگید کلارنس هیوز با
171
00:12:58,527 --> 00:12:59,653
چه وسیله ای رانندگی
می کنه یا ماشینش چه شکلیه؟"
172
00:12:59,737 --> 00:13:04,283
وقتی برام توصیفش کردن، گفتم
"اون مرد جلوی در خونه م بود."
173
00:13:04,366 --> 00:13:07,119
بهم گفتن "تو توهم زدی."
و من گفتم،
174
00:13:07,203 --> 00:13:10,831
"نه، من واقعا احساس می
کنم یه کاسه ای زیر نیم کاسه ـس."
175
00:13:18,339 --> 00:13:20,591
در 12 سپتامبر سال 1994،
176
00:13:20,674 --> 00:13:24,345
با ما تماس گرفتن و گفتن که
یک مرد رو به درختی در جنگل بستن،
177
00:13:24,428 --> 00:13:26,055
دست بند زده شده،
با نوار چسب پوشیده شده.
178
00:13:31,602 --> 00:13:34,939
مظنون به طور اتفاقی وارد مدرسه شده.
و خواسته که مدیر مدرسه رو ببینه.
179
00:13:35,022 --> 00:13:36,816
گفته که برای بردن پسرش به اونجا اومده.
180
00:13:36,899 --> 00:13:39,735
مظنون یک اسلحه رو
تا حدودی از جیبش بیرون آورده.
181
00:13:39,819 --> 00:13:44,365
و گفته که: "من می خوام مایکل را ببرم، و تو
به من کمک می کنی تا این کار رو انجام بدم."
182
00:13:44,448 --> 00:13:46,951
به من گفت که آماده مرگم.
183
00:13:47,034 --> 00:13:49,537
اگر بهش کمک نمی کردم،
منم زنده نمی موندم.
184
00:13:51,288 --> 00:13:53,415
و سپس وارد کلاس شد، در حالی
185
00:13:53,499 --> 00:13:55,167
که اسلحه رو به سمت
مدیر مدرسه نشونه گرفته بود
186
00:13:55,751 --> 00:13:59,421
و مایکل رو به همراه مدیر
مدرسه از اونجا ربود.
187
00:14:00,339 --> 00:14:03,259
گفت که: "ما از اینجا بیرون میریم،
".وانت شما رو هم می بریم
188
00:14:03,843 --> 00:14:06,887
"و من ازت می خوام که کمی
تا داخل جاده خاکی رانندگی کنی."
189
00:14:08,013 --> 00:14:09,849
اونها در نهایت ماشین رو نگه داشتن.
190
00:14:09,932 --> 00:14:12,226
مدیر مدرسه وارد جنگل شده بود
191
00:14:12,768 --> 00:14:15,229
جایی که اون رو به درختی دستبند زده بود
192
00:14:15,312 --> 00:14:17,565
و بعد دور صورت و دهانش رو
با چسب نواری چسبونده بود.
193
00:14:18,858 --> 00:14:20,609
درنهایت، بعد از یک مدت،
194
00:14:20,693 --> 00:14:23,404
یک نفر اون رو پیدا کرده و با مسئولین
تماس گرفته بود.
195
00:14:25,656 --> 00:14:28,951
پس از پاکسازی صحنه، تصمیم گرفتیم
با FBI تماس بگیریم.
196
00:14:30,619 --> 00:14:35,583
روز بعد، مامور جو فیتزپاتریک به
دفتر من اومد و خودش رو معرفی کرد.
197
00:14:42,381 --> 00:14:45,676
شما در مسیر بازگشت به
خانه در شهر نیویورک بیشتر از
198
00:14:45,759 --> 00:14:47,761
اینجا در اوکلاهاما سیتی با
جرم و جنایت مبارزه می کنید.
199
00:14:49,555 --> 00:14:51,974
ما موارد آدم ربایی زیادی در
اوکلاهاما نداریم،
200
00:14:52,057 --> 00:14:55,394
اما اگر داشتیم هم،
می دونستم که به سراغ من میان.
201
00:14:56,353 --> 00:14:59,481
در موارد آدم ربایی، لازمه که شما
در 48 ساعت اول بهبود پیدا کنید.
202
00:14:59,565 --> 00:15:02,484
اگر این کار رو نکنید،
شانستون به شدت پایین میاد.
203
00:15:04,236 --> 00:15:07,656
اولین کاری که ما انجام دادیم این بود
که یک اعلامیه رسمی منتشر کردیم.
204
00:15:08,532 --> 00:15:12,369
همه آژانس ها در
اوکلاهاما به دنبال
205
00:15:12,453 --> 00:15:13,913
پسر جوانی به نام
مایکل هیوز بودند.
206
00:15:13,996 --> 00:15:18,000
که توسط فردی که ادعا می
کرد پدر بچه است دزدیده شده بود،
207
00:15:18,083 --> 00:15:19,460
کلارنس هیوز.
208
00:15:22,755 --> 00:15:25,799
پرونده اش رو بیرون آوردیم
و دیدیم که در سال 1990
209
00:15:25,883 --> 00:15:29,094
اقدام به وصول بیمه نامه
عمر همسرش کرده.
210
00:15:29,678 --> 00:15:34,892
اما شماره تامین اجتماعی که داده
بود برای مردی به نام فرانکلین فلوید بود.
211
00:15:35,768 --> 00:15:40,022
بنابراین اسم واقعی کلارنس
هیوز فرانکلین دلانو فلوید بود.
212
00:15:42,900 --> 00:15:45,527
فرانکلین فلوید اسم های مستعار زیادی داشت.
213
00:15:48,238 --> 00:15:51,492
ترنتون دیویس، وارن
مارشال و کلارنس هیوز.
214
00:15:52,451 --> 00:15:56,622
ما همچنین متوجه شدیم که
فرانکلین فلوید در halfway house بوده.
(اقامتگاهی برای افراد پس از رهایی از بستری شدن)
215
00:15:56,705 --> 00:15:59,291
اینکه او در halfway house بوده به این
معنی ـه که از زندان آزاد شده بوده.
216
00:15:59,375 --> 00:16:01,961
بنابراین بلافاصله به دنبال سابقه
کیفریش رفتیم.
217
00:16:03,671 --> 00:16:05,923
در سال 1962 دختری رو دزدیده.
218
00:16:07,466 --> 00:16:10,052
در سال 1963 از یک بانک سرقت کرده.
219
00:16:10,678 --> 00:16:13,931
در سال 1972 از یک اقامتگاه ترخیص شده.
220
00:16:14,515 --> 00:16:17,476
سپس در سال 1973 به یک زن حمله کرده.
221
00:16:18,602 --> 00:16:20,896
دستگیر شده، وثیقه
گذاشته،
222
00:16:20,980 --> 00:16:23,399
از بعد از اون در دادگاه برای
محاکمه حاضر نشده.
223
00:16:24,400 --> 00:16:29,029
از اون زمان تا الان در حال فرار
بوده و تقریبا دو دهه ست که فراریه.
224
00:16:30,406 --> 00:16:31,699
نتیجه گیری از
همه این اطلاعات با هم،
225
00:16:31,782 --> 00:16:34,451
نشون داد که ما یک مشکل جدی داشتیم.
226
00:16:35,953 --> 00:16:39,623
فرانکلین فلوید ده سال را
در دهه 60 در زندان گذرانده.
227
00:16:39,707 --> 00:16:42,751
پس از آزاد شدن، به افسر
آزادی مشروط خود گزارش نداده
228
00:16:42,835 --> 00:16:45,838
و برای 17 سال آینده ناپدید شده.
229
00:16:45,921 --> 00:16:47,921
او در متواری بودن متخصص بوده
230
00:16:47,965 --> 00:16:50,134
و می دانسته چگونه هویت خود را پنهان کند.
231
00:16:56,390 --> 00:16:59,727
و سوالات واقعی
در مورد مادر پسر بچه که
232
00:16:59,810 --> 00:17:01,895
چهار سال قبل فوت
کرده بود وجود داشت.
233
00:17:01,979 --> 00:17:05,441
وقتی همکاران تونیا، در کلوپ رقص لختی
در تولسا به نام Passions،
234
00:17:05,524 --> 00:17:09,153
با داستان خود به پلیس مراجعه کردند،
235
00:17:09,236 --> 00:17:10,779
انگشت اتهام به سمت
فرانکلین دلانو فلوید نشانه رفت.
236
00:17:13,615 --> 00:17:18,662
وقتی برای اولین بار فهمیدم که تونیا بر اساس
تصادف با ماشین کشته شده و راننده فرار کرده،
237
00:17:18,746 --> 00:17:21,498
بیشتر مطمئن شدم که فرانکلین
فلوید مرتکب این جرم شده بود.
238
00:17:22,750 --> 00:17:26,128
منظورم اینه که این مرد قرارِ خشن باشه.
گرفتن همچین آدمی باید مشکل باشه.
239
00:17:30,591 --> 00:17:32,760
بخش علوم رفتاری FBI
به من گفت یک هفته فرصت دارم.
240
00:17:32,843 --> 00:17:36,597
گفتن بعد از یک هفته
فلوید از پسر خسته میشه،
241
00:17:36,680 --> 00:17:39,475
نمی تونه مسئولیتش رو بر عهده بگیره،
و میکشتش.
242
00:17:42,603 --> 00:17:44,998
گمان می رود فلوید و پسر
جوان در حال رانندگی هستند
243
00:17:45,022 --> 00:17:47,858
آن هم در یک پیکاپ فورد 1994.
244
00:17:47,941 --> 00:17:52,571
شماره برچسب،
QCN305، پلاک اوکلاهما.
245
00:17:53,989 --> 00:17:56,075
تونیا هیوز مادر این پسر بود
246
00:17:56,158 --> 00:17:57,910
ربوده شده از مدرسه Choctaw،
247
00:17:57,993 --> 00:18:02,122
اما او در سال 1990 توسط یک
ماشین در اوکلاهاما سیتی زیر گرفته شد.
248
00:18:03,123 --> 00:18:04,958
سرنخ های مربوط به مایکل هیوز
249
00:18:05,042 --> 00:18:08,670
باید به FBI به شماره 842-7471 هدایت شود.
250
00:18:11,006 --> 00:18:17,179
در سال 1994، یک گزارش خبری
بزرگ در مورد آدم ربایی وجود داشت.
251
00:18:17,763 --> 00:18:20,099
مامانم داشت اخبار رو نگاه میکرد و گفت:
252
00:18:20,182 --> 00:18:23,310
"جنی، اونها اسمش رو چیز دیگه ای گذاشتن.
بهش میگن تونیا."
253
00:18:23,393 --> 00:18:25,938
"ولی این شارونه.دارم بهت میگم،
شارون تو اخبارِ."
254
00:18:26,021 --> 00:18:29,566
و من اینطوری بودم: "چی شده؟"
می دونید، "شارون تو اخبارِ؟"
255
00:18:29,650 --> 00:18:31,944
"دارن باهاش مصاحبه می کنن؟
چه خبر شده؟"
256
00:18:32,027 --> 00:18:33,695
و مامانم گفت: نه.
257
00:18:34,822 --> 00:18:36,490
"اون... شارون مرده."
258
00:18:38,951 --> 00:18:42,204
با اف بی آی تماس گرفتم.
با خط ویژه تماس گرفتم و گفتم، می دونید،
259
00:18:43,122 --> 00:18:45,624
«یک گزارش خبری بود که در مورد
260
00:18:46,708 --> 00:18:48,418
دختری به نام تونیا بود."
261
00:18:48,502 --> 00:18:49,586
"من می دونم اون کیه."
262
00:18:49,670 --> 00:18:51,672
"اسم اون شارون مارشالِ."
263
00:18:52,339 --> 00:18:54,424
"اون بهترین دوست
دوران دبیرستان من بود."
264
00:19:10,315 --> 00:19:14,319
من شارون رو در سال 1984 در
اردوی شورای دانش آموزی ملاقات کردم.
265
00:19:15,445 --> 00:19:17,948
من با شارون مارشال همکلاسی بودم.
266
00:19:18,031 --> 00:19:21,451
ما در برنامه استعدادهای درخشان
با هم در پارک جنگلی دبیرستان بودیم.
267
00:19:22,536 --> 00:19:26,748
شارون کلاس 86 بود.
من کلاس 87 بودم.
268
00:19:26,832 --> 00:19:29,960
من دو سال کامل با او که
بهترین دوستم بود زندگی کردم.
269
00:19:33,630 --> 00:19:35,424
اونجا یه دبیرستان معمولی بود.
270
00:19:35,966 --> 00:19:39,219
راهروهای وحشتناک، بچه های دیوونه.
271
00:19:41,138 --> 00:19:43,765
مردم برای سیگار کشیدن
مخفیانه می رفتن پارکینگ پشتی.
272
00:19:45,142 --> 00:19:48,061
ما برای دید زدن پسرا
میرفتیم فروشگاه خرید.
273
00:19:49,062 --> 00:19:52,065
همه مون موهای بلند
و لباس های احمقانه داشتیم.
274
00:19:52,983 --> 00:19:58,197
این حال و هوای عادی دوران
دبیرستان شما در دهه 1980 بود.
275
00:20:02,618 --> 00:20:05,621
همه چیز از زمانی شروع شد که من
شارون رو توی اون کمپ تابستانی ملاقات کردم.
276
00:20:05,704 --> 00:20:07,372
اون سریعا تبدیل به دوست صمیمی من شد.
277
00:20:07,456 --> 00:20:10,459
من از روز اول احساس می کردم
که اون را در تمام زندگیم می شناسم.
278
00:20:12,878 --> 00:20:15,547
روز اولی که وارد کلاس شد رو یادم میاد
279
00:20:15,631 --> 00:20:18,592
چون همه پسر ها اینجوری بودن،
"واو!"
280
00:20:22,221 --> 00:20:25,474
اون فقط فوق العاده باهوش بود. عضو ROTC بود.
(سپاه آموزش افسران ذخیره)
281
00:20:26,558 --> 00:20:29,853
اون عضو باشگاه علمی بود.
عضو برنامه تیزهوشان بود.
282
00:20:30,354 --> 00:20:32,105
اتفاقات زیادی در موردش وجود داشت.
283
00:20:35,984 --> 00:20:38,403
به دوستان شارون رانده شدگان می گفتن.
284
00:20:39,196 --> 00:20:42,407
ما واقعاً اونقدر محبوب نبودیم.
ما بچه های با استعداد بودیم.
285
00:20:42,491 --> 00:20:45,744
می دونید، بچه های با استعداد
لزوماً محبوب نیستن.
286
00:20:47,454 --> 00:20:50,374
شری، سالنامه تو به اندازه سالنامه
من برای امضا شدن بدِ.
287
00:20:50,457 --> 00:20:52,960
"تو واقعا دختر شیرین و عجیبی هستی."
288
00:20:53,043 --> 00:20:54,253
"همینطوری بمون."
289
00:20:54,336 --> 00:20:56,838
"استایل منحصر به فرد خودت
رو حفظ کن و خودت باش."
290
00:20:57,422 --> 00:20:58,840
"دوستت دارم، شارون مارشال."
291
00:21:01,718 --> 00:21:03,428
همیشه دنبال آدمی تو سری خور میرفت.
292
00:21:04,930 --> 00:21:06,556
خودش هم همینجوری بود.
293
00:21:08,934 --> 00:21:10,774
دبیرستان برای من کمی سخت بود.
294
00:21:10,852 --> 00:21:12,938
من از بقیه بچه ها کوچکتر بودم.
295
00:21:13,021 --> 00:21:14,648
من درگیر هنر بودم.
296
00:21:15,565 --> 00:21:17,901
تقریبا همیشه کتک می خوردم،
بهم می گفتن کونی.
297
00:21:18,026 --> 00:21:19,152
این طبیعی بود.
298
00:21:20,821 --> 00:21:23,991
و فقط سال دوم دبیرستان بود که
299
00:21:24,074 --> 00:21:25,784
خاطر وجود چند نفر خوشحال بودم.
300
00:21:26,618 --> 00:21:28,870
و یکی از این افراد
شارون مارشال بود.
301
00:21:30,831 --> 00:21:33,500
در دوران مدرسه، همیشه
یک یادداشت برای من کنار گذاشت بود
302
00:21:33,583 --> 00:21:35,210
که روش نوشته
شده بود: "هی، ری عزیزم."
303
00:21:35,794 --> 00:21:38,797
"امیدوارم روز خوبی داشته باشی.
دوستت دارم شارون."
304
00:21:43,135 --> 00:21:45,554
اوم نسبت به سن خودش بسیار بالغ بود.
305
00:21:46,513 --> 00:21:50,892
از همون روز اول خیلی
اصرار داشت که می خواد
306
00:21:50,976 --> 00:21:53,145
به جورجیا تک بره و
می خواست مهندس هوافضا بشه.
307
00:21:54,646 --> 00:21:58,442
یادم میاد که تلفن زنگ می خورد
و داشت پشت تلفن جیغ میزد.
308
00:21:58,525 --> 00:22:00,068
"موفق شدم. انجامش دادم."
309
00:22:00,152 --> 00:22:01,778
"من توی جورجیا تک پذیرفته شدم
310
00:22:01,862 --> 00:22:03,697
و بورسیه تحصیلی کامل گرفتم،
311
00:22:03,780 --> 00:22:06,700
من توی بخش مهندسی
هوافضا خواهم بود."
312
00:22:06,783 --> 00:22:11,121
خیلی هیجان زده بود.
بهترین روز زندگیش بود.
313
00:22:11,204 --> 00:22:15,042
خیلی خوشحال بود. این تمام چیزی
بود که در موردش صحبت می کرد.
314
00:22:16,752 --> 00:22:19,421
پدرش یک آگهی تمام
صفحه در سالنامه خرید
315
00:22:19,504 --> 00:22:22,382
تا بهش برای بورسیه تحصیلی
در جورجیا تک تبریک بگه.
316
00:22:22,466 --> 00:22:24,468
باباش نوشته بود: "مراقب باش جورجیا تک!"
317
00:22:25,052 --> 00:22:29,431
"سلام، ژنرال آینده نیروی هوایی
و مهندس هوانوردی. از طرف بابایی."
318
00:22:36,938 --> 00:22:38,940
پدر و مادرهایی بودند که
تبلیغات تمام صفحه می گرفتند
319
00:22:39,024 --> 00:22:42,194
اما همه اون ها از عکسای
بچه ها استفاده می کردند و می دونید...
320
00:22:43,236 --> 00:22:46,490
چرا یک پدر باید یه چیزی سکسی
برای دخترش انتخاب کنه؟
321
00:22:47,908 --> 00:22:49,659
این هیچ معنایی نمیده.
322
00:22:51,286 --> 00:22:53,997
ما فقط فکر می کردیم پدرش
واقعاً سختگیر و واقعاً عجیبه.
323
00:22:56,416 --> 00:23:00,754
اولین باری که پدرش رو دیدم زمانی
بود که شارون رو به خونه من آورد.
324
00:23:00,837 --> 00:23:03,382
پدرم رو کنار کشید و ازش پول قرضی خواست.
325
00:23:04,549 --> 00:23:07,052
و پدرم گفت: "به هیچ وجه."
326
00:23:07,135 --> 00:23:08,136
می دونید، "نه."
327
00:23:08,220 --> 00:23:11,348
و این قضیه یه حس بدی
به پدر و مادرم منتقل کرد.
328
00:23:11,431 --> 00:23:12,682
و اون تازه روز اول بود.
329
00:23:15,018 --> 00:23:18,480
به من گفت که
مادرش با ماشین روی پل برخورد کرده
330
00:23:18,563 --> 00:23:20,649
و وقتی اون
کلاس دوم بوده فوت کرده.
331
00:23:23,485 --> 00:23:26,196
اون هر شب مسئول درست کردن شام بود.
332
00:23:27,155 --> 00:23:30,409
اوم... واقعاً اجازه
نداشت با تلفن صحبت کنه.
333
00:23:30,492 --> 00:23:33,870
می گفت که: "زیاد به اینجا زنگ نزن مگر
اینکه از قبل بدونم که قراره تماس بگیری."
334
00:23:34,996 --> 00:23:36,289
اما من می تونم به تو زنگ بزنم.
335
00:23:36,873 --> 00:23:38,208
به محض اینکه پدرش میومد خونه،
336
00:23:38,291 --> 00:23:40,585
منظورم اینه که
واقعاً تو صداش اضطراب بود
337
00:23:40,669 --> 00:23:42,379
و اینجوری بود که میگفت،
"باشه، باشه، باید برم."
338
00:23:42,462 --> 00:23:43,742
میدونی؟ تلفن رو قطع می کرد.
339
00:23:50,011 --> 00:23:52,139
و من یادم میاد یک بار
بهم زنگ زد
340
00:23:52,222 --> 00:23:54,057
چشماش از حدقه اومده بود بیرون،
341
00:23:54,141 --> 00:23:55,976
و گفت که حامله س.
342
00:23:57,811 --> 00:24:00,397
و من یادم میاد که، اوم، شوکه شده بودم.
343
00:24:00,480 --> 00:24:03,483
میدونی وقتی به من
گفت حامله ام گریه میکرد.
344
00:24:03,567 --> 00:24:05,887
و ادامه دادم "اوه خدای
من، میخوای چیکار کنی؟"
345
00:24:08,655 --> 00:24:12,200
اینجوری بود که: "خب، نگهش می دارم.
اون رو برای فرزندخوندگی نگه میدارم."
346
00:24:13,702 --> 00:24:16,204
اما بابا اجازه نمیده که
من الان به دانشگاه برم.
347
00:24:17,831 --> 00:24:20,810
"باید بری، بورس تحصیلی گرفتی.
داری میری بخش فنی. خیلی باهوشی."
348
00:24:20,834 --> 00:24:23,634
"تو می خوای یک مهندس هوافضا بشی.
همه این کارها را انجام میدی."
349
00:24:23,670 --> 00:24:25,589
اون گفت: یکی باید مراقب بابا باشه.
350
00:24:30,510 --> 00:24:34,347
فکر میکنم در واقع این قضیه
اون رو له کرد که نتونست به
351
00:24:34,431 --> 00:24:36,641
جورجیا تک بره، چون تمام
تلاشش برای همین بود.
352
00:24:37,767 --> 00:24:39,769
منظورم اینه که،
برای همیچین موقعیت همه کار می کرد.
353
00:24:49,196 --> 00:24:51,114
شارون یک روز زنگ زد و گفت:
354
00:24:51,198 --> 00:24:52,958
"ما چند روز دیگه
به آریزونا میریم."
355
00:24:56,578 --> 00:24:58,497
و گفت که: "من بچه رو
اونجا بدنیا میارم."
356
00:24:58,580 --> 00:25:01,416
و به من گفت که اون رو به
فرزندخوندگی میدم.
357
00:25:01,500 --> 00:25:03,460
گفت بابا نمیذاره نگهش دارم.
358
00:25:17,599 --> 00:25:20,101
پلیس می گوید فرانکلین
فلوید 51 ساله
359
00:25:20,185 --> 00:25:21,895
وارد نصف النهار هند شده...
360
00:25:21,978 --> 00:25:24,689
تحت تعقیب ترین آمریکایی
برای بار دوم
361
00:25:24,773 --> 00:25:26,149
به خاطر ربوده شدن مایکل هیوز
اطلاعاتش وارد این برنامه شده
362
00:25:26,233 --> 00:25:30,237
بعد از قسمت شنبه گذشته، برنامه
نزدیک به 20 تماس از سمت بینندگان داشت
363
00:25:30,320 --> 00:25:33,031
که ادعا می کردند چیزی در
مورد محل اختفای پسر می دانند.
364
00:25:33,114 --> 00:25:36,952
یکی از این نکات، نکته ای هست که
ما را به مایکل هیوز می رساند.
365
00:25:38,328 --> 00:25:40,997
وقتی مایکل ناپدید شد،
این قضیه در همه شبکه های خبری بود.
366
00:25:41,081 --> 00:25:44,584
و من معتقدم که این زمانی بود
که با جو فیتزپاتریک آشنا شدم.
367
00:25:50,298 --> 00:25:53,677
و اوم، من ساعت ها باهاش
نشستم و صحبت کردم.
368
00:25:56,179 --> 00:26:01,351
و اون گفت: "جنی، نه تنها اون مرده،
بلکه اون کسی نیست که فکر می کنی."
369
00:26:04,521 --> 00:26:07,399
ما عکس های تونیا هیوز
رو به اون نشون دادیم.
370
00:26:07,983 --> 00:26:11,111
و اون گفت که این کسیه که
به عنوان شارون مارشال می شناسه.
371
00:26:14,322 --> 00:26:18,410
و اوه، این مردی که ما به اسم
کلارنس هیوز می شناختیم،
372
00:26:18,493 --> 00:26:22,080
کسی بود که اون به عنوان پدر
شارون، وارن مارشال می شناخت.
373
00:26:24,332 --> 00:26:26,334
اون ها فکر می کردند این همسرشه.
374
00:26:26,418 --> 00:26:28,712
گفتند: با هم ازدواج کردند.
375
00:26:28,795 --> 00:26:33,049
و من اینجوری بودم که: "نه، این پدرشه.
اونها ازدواج نکردند."
376
00:26:33,133 --> 00:26:35,176
و گفتند: نه عزیزم،
اونها باهم ازدواج کردند.
377
00:26:35,260 --> 00:26:37,887
و من اینجوری بودم که "نه. پدرش بود."
378
00:26:40,265 --> 00:26:45,437
ما تصویری از افراد بسیار متفاوتی
داشتیم که شارون واقعا چه کسی بود.
379
00:26:51,276 --> 00:26:53,695
بعد از صحبت با جنی فیشر متوجه شدیم،
380
00:26:53,778 --> 00:26:56,239
که تونیا هم اسم مستعار داره.
381
00:26:59,034 --> 00:27:04,039
ما متوجه شدیم که در
سال 1989، یک سال قبل از مرگش،
382
00:27:04,122 --> 00:27:05,624
اونها اسم خودشون رو عوض کردند.
383
00:27:06,416 --> 00:27:08,501
شارون مارشال تونیا شد و
384
00:27:08,585 --> 00:27:12,213
وارن مارشال کلارنس هیوز شد.
385
00:27:13,882 --> 00:27:18,553
و اسم هایی که استفاده کردند از
روی سنگ قبرهایی در آلاباما برداشته شده.
386
00:27:20,680 --> 00:27:24,184
و سپس با نام های جدید
در نیواورلئان ازدواج کردند.
387
00:27:25,185 --> 00:27:27,979
یعنی این مرد با دختر
خودش ازدواج کرده.
388
00:27:29,564 --> 00:27:30,982
باور نکردنی بود.
389
00:27:32,692 --> 00:27:34,194
یک سوال منجر به سوال دیگه ای شد.
390
00:27:34,277 --> 00:27:36,863
و بلاخره پلیس متوجه شد که
واقعا با چه کسی سر و کار دارد.
391
00:27:36,946 --> 00:27:39,699
بررسی ها نشان داده که او
نام های زیادی داشته است،
392
00:27:39,783 --> 00:27:43,119
مثل تونیا د. هیوز
و تونیا داون تدلاک.
393
00:27:43,203 --> 00:27:45,622
اما این زن که بود و چه کسی او را کشت؟
394
00:27:46,748 --> 00:27:47,874
اینجا یک سوال بزرگ وجود داره.
395
00:27:47,957 --> 00:27:52,212
در این دوره زمانی بین دبیرستان
تا زمانی که اون رو مرده کنار جاده پیدا کردن،
396
00:27:52,295 --> 00:27:54,631
چه اتفاقی برای شارون مارشال افتاده؟
397
00:27:59,803 --> 00:28:01,429
مرگش مشکوک بود.
398
00:28:03,682 --> 00:28:06,309
اما هیچ مدرکی دالِ بر
کشته شدنش توسط فلوید وجود نداشت.
399
00:28:08,937 --> 00:28:10,897
چه اتفاقی برای شارون مارشال افتاد؟
400
00:28:30,542 --> 00:28:32,252
من یک بار ازش شنیدم.
401
00:28:32,335 --> 00:28:34,504
که به من گفت، می دونی،
"ما داریم یه کمی جابجا میشیم،
402
00:28:34,587 --> 00:28:36,467
میخوایم بریم به غرب.
ما این کارو می کنیم..."
403
00:28:36,548 --> 00:28:39,259
بلاخره اونها
سر از تامپا در آوردن.
(شهری در فلوریدا)
404
00:28:42,554 --> 00:28:46,516
اون توی یکی از کلوب های اونجا به
عنوان رقصنده مشغول به کار شد.
405
00:28:49,602 --> 00:28:52,647
در اواخر دهه 1980،
Mons Venus،
406
00:28:52,731 --> 00:28:57,318
تنها جایی بود که بزرگسالان
برای سرگرمی می رفتن.
407
00:29:03,575 --> 00:29:08,705
اینجا به عنوان
مکانی شناخته می شد
408
00:29:08,788 --> 00:29:09,914
که زیباترین دختران جهان رو داشت.
409
00:29:10,915 --> 00:29:13,543
ما فقط لباس زیر نپوشیده بودیم.
410
00:29:13,626 --> 00:29:17,046
ما لباس زیر زنانه فرانسوی
شگفت انگیزی تنمون می کردیم.
411
00:29:17,130 --> 00:29:18,923
ما بهترینِ همه چیز بودیم.
412
00:29:20,633 --> 00:29:23,887
همه رو مجبور می کردیم بیان اینجا.
413
00:29:24,429 --> 00:29:25,680
زنها.
414
00:29:25,764 --> 00:29:27,182
ورزشکارا.
415
00:29:27,265 --> 00:29:28,349
نوازندها.
416
00:29:29,267 --> 00:29:30,310
بازرگانا.
417
00:29:31,186 --> 00:29:33,188
هر شب، برامون مثل یک پارتی بود.
418
00:29:45,950 --> 00:29:49,996
روزی رو به یاد دارم که
شارون مارشال از در اومد تو.
419
00:29:50,538 --> 00:29:53,249
اون شبیه یک بچه عروسک زنده به نظر می رسید.
420
00:29:54,417 --> 00:29:57,504
خیلی بی گناه لباس پوشیده بود.
421
00:29:59,214 --> 00:30:01,132
یک لباس توری کامل داشت.
422
00:30:01,633 --> 00:30:05,804
بنابراین مثل بقیه
کاملا لخت نبود.
423
00:30:07,597 --> 00:30:09,641
اون واقعاً شبیه یک دختر بچه بود.
424
00:30:12,477 --> 00:30:14,729
بسیار خجالتی بود.
425
00:30:15,730 --> 00:30:18,191
هیچوقت راجع به گذشته
خودش صحبت نکرد.
426
00:30:19,025 --> 00:30:21,194
و در مورد خودش هم صحبت نکرد.
427
00:30:23,822 --> 00:30:26,407
ولی من و اون باهم دوست شده بودیم.
428
00:30:27,075 --> 00:30:31,079
و این زمانی بود که
دخترای توی کلوپ شروع به
429
00:30:31,162 --> 00:30:34,958
حرف زدن درباره پدرش و
رابطه عجیبشون کردند.
430
00:30:39,128 --> 00:30:44,050
پدر شارون بهش گفته بود
که باید در مورد پارتی هایی که
431
00:30:44,133 --> 00:30:46,219
که من جور می کردم
پرس و جو کنه.
432
00:30:46,302 --> 00:30:49,013
می خواستم بهم بگه که تو
این پارتی ها می تونه حضور داشته باشه.
433
00:30:56,020 --> 00:30:58,523
یه باشگاه برای میلیونر ها بود
434
00:30:58,606 --> 00:31:02,402
و پارتی گرفتن ساده ترین کاری بود
که می کردی.
435
00:31:03,111 --> 00:31:06,739
تو با سه تا آهنگ می رقصی و خبری از
لپ دنسینگ هم نبود.
436
00:31:06,823 --> 00:31:08,408
کسی بهت دست نمیزد.
437
00:31:08,491 --> 00:31:12,537
و با 500 تا 1000
دلار از اونجا میومدی بیرون.
438
00:31:12,620 --> 00:31:15,665
و این اولین مهمونی بود
که شارون رو هم با خودم بردم اونجا.
439
00:31:18,459 --> 00:31:21,045
یکی از مردها به من گفت،
440
00:31:21,713 --> 00:31:25,842
"بهتره بری شارون رو بیاری
و من می خوام که همین الان از اینجا بره."
441
00:31:25,925 --> 00:31:28,261
"اون جلوی دستشویی زنانه س."
442
00:31:29,554 --> 00:31:32,056
بیرون، دم در وایستاده بود،
443
00:31:32,640 --> 00:31:38,563
و در ازای 50 دلار به این
مردها خدمات جنسی ارائه می کرد.
444
00:31:40,732 --> 00:31:45,904
گفت که: "خب، پدرم به من گفت این
کار رو انجام بدم و برای من کاندوم خرید."
445
00:31:47,572 --> 00:31:49,157
این منزجر کننده بود.
446
00:31:49,240 --> 00:31:51,200
باورم نمی شد
447
00:31:52,535 --> 00:31:53,535
که یک مرد
448
00:31:54,662 --> 00:31:57,040
دخترش رو در چنین
موقعیتی قرار بده.
449
00:32:08,593 --> 00:32:10,845
شارون هرگز به من نگفت که حامله است،
450
00:32:10,929 --> 00:32:13,222
اما کم کم مشخص شد.
451
00:32:24,317 --> 00:32:28,237
رابطه شارون با
پسرش مایکل زیبا بود.
452
00:32:29,280 --> 00:32:31,240
اون یه مادر فوق العاده بود.
453
00:32:31,324 --> 00:32:33,409
خیلی باهاش درگیر بود
454
00:32:34,410 --> 00:32:37,830
و فقط جوری که بهش نگاه می کرد.
455
00:32:38,873 --> 00:32:40,083
فکر کنم همین بود...
456
00:32:40,792 --> 00:32:43,711
این بهترین اتفاقی
بود که برای اون افتاد.
457
00:33:02,146 --> 00:33:04,899
وقتی 15 ساله بودم، شروع
به نگهداری از مایکل کردم.
458
00:33:05,858 --> 00:33:07,110
اون رفیق من بود.
459
00:33:09,112 --> 00:33:12,824
سر هامون رو بهم می چسبوندیم.
پیشانی به پیشانی.
460
00:33:15,201 --> 00:33:17,662
به هم خیره می شدیم.
داوو!
461
00:33:18,830 --> 00:33:20,039
آه واه واه واه.
462
00:33:20,123 --> 00:33:23,084
دهنش رو میزاشت روی گونه ام.
آه واه واه واه.
463
00:33:23,835 --> 00:33:25,253
خیلی نازنین بود.
464
00:33:35,388 --> 00:33:38,683
من اینجا در پارک خانه موبایل گلدن لنترن
در فلوریدا زندگی می کردم.
465
00:33:39,183 --> 00:33:43,187
و تقریباً در فاصله یک بلوک از
شارون و وارن مارشال زندگی می کردم.
466
00:33:44,731 --> 00:33:47,316
تریلر شارون و وارن عادی بود.
467
00:33:47,400 --> 00:33:50,153
دو خوابه، یک حمام.
تریلر با اندازه متوسط.
468
00:33:50,236 --> 00:33:52,655
وارن روی تخت خواب،
در اتاق نشیمن می خوابید.
469
00:33:52,739 --> 00:33:54,449
شارون اتاق پشتی رو داشت.
470
00:33:54,532 --> 00:33:57,744
و سپس اتاق جلوی
وسط خونه مالِ مایکل بود.
471
00:34:00,163 --> 00:34:02,915
او گهواره نداشت.
من همیشه فکر می کردم این عجیبه.
472
00:34:02,999 --> 00:34:04,500
اون یه چیزی شبیه به تخت پشه بند داشت.
473
00:34:04,584 --> 00:34:09,297
جالب اینجاست که اونها فامیل نداشتند.
و فقط یک یا دو رفیق داشتند.
474
00:34:10,506 --> 00:34:12,717
شارون دوستی به نام شریل داشت.
475
00:34:13,342 --> 00:34:17,638
اون هفته ای یک تا سه بار به
خانه شارون و وارن می اومد.
476
00:34:19,140 --> 00:34:22,226
و همیشه خوب لباس می پوشید
و ناخن هاش رو مرتب می کرد.
477
00:34:22,310 --> 00:34:24,062
دختر خیلی خوبی بود.
478
00:34:24,145 --> 00:34:27,982
واقعا دختر خوبی بود.
با ماشین کوروت خودش میومد وارد پارک میشد.
479
00:34:28,066 --> 00:34:29,525
ماشین زیبایی بود.
480
00:34:29,609 --> 00:34:32,987
من رو توی استخر می دید
و برام دست تکون می داد.
481
00:34:33,071 --> 00:34:35,573
و به عنوان یک نوجوون 15 ساله،
فردی به زیبایی اون،
482
00:34:35,656 --> 00:34:37,366
بهتون احساس خوبی می داد،
483
00:34:37,450 --> 00:34:42,455
که کسی با اون سطح کلاس و ظاهر،
بهتون سلام می کرد.
484
00:34:45,083 --> 00:34:48,169
شریل زیبا بود.
485
00:34:48,252 --> 00:34:49,962
ایتالیایی بود.
486
00:34:50,046 --> 00:34:54,759
اون موهای بلند، زیبا،
پرپشت و مشکی داشت.
487
00:34:54,842 --> 00:34:58,554
قیافه ای وحشی داشت، اما
واقعاً وحشی نبود. خیلی ساده لوح بود.
488
00:35:00,973 --> 00:35:03,601
اون برنده مسابقه زیبایی شده بود.
489
00:35:03,684 --> 00:35:06,854
و کلوپ pack 'n play رو
به عنوان یک پله ترقی می دید.
490
00:35:10,358 --> 00:35:13,111
امیدوار بود که یک مدل بشه.
491
00:35:13,194 --> 00:35:14,904
می خواست روی کاور پلی بوی باشه.
492
00:35:16,656 --> 00:35:22,245
اما بعد متوجه شدم که
شریل با شارون و پدرش،
493
00:35:22,328 --> 00:35:25,248
رفت و آمد داشت و
من نگران امنیتش بودم.
494
00:35:29,877 --> 00:35:32,296
یک شب داشتیم
کشتی کج تماشا می کردیم.
495
00:35:32,380 --> 00:35:35,550
و وارن رفت تا یک ویدیو
بذاره تا بتونیم ضبطش کنیم.
496
00:35:35,633 --> 00:35:37,552
و اون موقع بود که دیدم
497
00:35:38,177 --> 00:35:41,264
شارون و شریل توی ساحل هستن.
498
00:35:41,347 --> 00:35:42,390
بدون تاپ،
499
00:35:43,808 --> 00:35:44,976
و داشتن میرقصیدن.
500
00:35:48,020 --> 00:35:51,816
فقط یادم میاد که اونجا نشستم
و گفتم: "این شارونه."
501
00:35:51,899 --> 00:35:54,735
"داره از دختر خودش بدون لباس فیلم میگیره؟"
502
00:35:59,198 --> 00:36:01,868
و بعد وارن متوجه شد، "اوه
لعنتی! من باید..." می دونید؟
503
00:36:01,951 --> 00:36:04,412
"هیچوقت درباره این فیلم با کسی صحبت نکن.
این چیزی نیست..."
504
00:36:04,495 --> 00:36:07,165
"این فقط برای سرگرمی بود."
من اینجوری بودم که "باشه."
505
00:36:10,042 --> 00:36:12,628
"آره، من... باید برم. بیشتر از این نباید بیرون باشم."
506
00:36:15,131 --> 00:36:17,717
یکی از دخترها در
مورد ویدیو به من گفت.
507
00:36:18,843 --> 00:36:21,971
وقتی شریل اومد، از دستش عصبانی شدم.
508
00:36:25,808 --> 00:36:31,772
و اون بهم گفت که پدر شارون
بهش گفته: "بزار ازت عکس بگیرم."
509
00:36:31,856 --> 00:36:35,943
"من این فیلم رو ازت
می گیرم اون رو برای
510
00:36:36,027 --> 00:36:37,695
پلیبوی ارسال میکنم و
تو یک ستاره میشی."
511
00:36:47,246 --> 00:36:51,709
و گفت: "اون سعی می کرد با
من رابطه جنسی داشته باشه."
512
00:36:51,792 --> 00:36:54,587
"و من نمی خواستم باهاش رابطه جنسی داشته باشم."
513
00:36:56,047 --> 00:36:57,965
"من داشتم باهاش مبارزه می کردم."
514
00:37:01,093 --> 00:37:03,429
"و یهو عوض شد
515
00:37:03,930 --> 00:37:06,015
و بسیار خشمگین شد."
516
00:37:10,603 --> 00:37:13,814
من فقط بهش گفتم: "من نمی تونم
از تو در برابر اونها محافظت کنم."
517
00:37:13,898 --> 00:37:15,775
"باید از اونها دوری کنی."
518
00:37:22,949 --> 00:37:26,452
اما ناگهان شارون
و پدرش ناپدید شدند.
519
00:37:28,663 --> 00:37:31,958
دیگه سر کار حاضر نشد.
و هرگز چیزی در اینباره نگفت.
520
00:37:33,751 --> 00:37:37,588
من فکر می کردم اونها باید از این شهر رفته باشند
چون حرفای زیاده پشت سرشون زده می شد.
521
00:37:38,923 --> 00:37:41,133
و ما سعی می کردیم
اون از دستش خلاص کنیم.
522
00:37:43,844 --> 00:37:46,472
اما بچه هیچوقت
از جلوی چشم مادرش دور نشد.
523
00:37:47,515 --> 00:37:50,226
و از این بابت براش می ترسید.
524
00:37:50,309 --> 00:37:53,271
امکان نداشت مایکل رو ول کنه.
525
00:38:21,382 --> 00:38:25,970
جنیفر فیشر در تمام اون سالها نمی دونست
چه اتفاقی برای شارون افتاده.
526
00:38:27,847 --> 00:38:31,434
من بهش گفتم، در اون زمان ما هیچ
سرنخی نداشتیم، که بدونیم چه خبره.
527
00:38:31,517 --> 00:38:33,144
ما فکر می کردیم پدرش فقط یک آدم عجیب و غریبه.
528
00:38:34,145 --> 00:38:38,274
اما یادم میاد یک روز شارون از من
خواست که شب رو تو خونه اونها باشم.
529
00:38:38,357 --> 00:38:39,650
پدرم خارج از شهر بود.
530
00:38:39,734 --> 00:38:42,820
مامانم گفت: "فقط
همین یک بار بهت اجازه
531
00:38:42,903 --> 00:38:44,196
میدم بری اونجا و شب
رو باهاش باشی."
532
00:38:44,280 --> 00:38:46,032
"و به پدرت چیزی در اینباره نگو".
533
00:38:47,575 --> 00:38:48,909
مامانم منو رسوند جلوی خونشون.
534
00:38:50,244 --> 00:38:53,247
داشتیم لباس عوض می کردیم
تا برای خواب آماده بشیم.
535
00:38:53,331 --> 00:38:55,082
یکی از کشوهاش رو
باز کرد و تمام این لباس های
536
00:38:55,166 --> 00:38:58,753
زیر زنانه خیلی خیلی جذاب رو بیرون آورد.
537
00:38:59,795 --> 00:39:02,590
و گفت: "اوه، بابا این چیزها رو برای من می
خره و به من اجازه میده اونها رو داشته باشم."
538
00:39:02,673 --> 00:39:07,261
گفتم: وای خدای من اینا خوشگلن.
ولی اوه چرا اینارو نگه میداری؟
539
00:39:08,346 --> 00:39:11,640
بهم گفتم "من نگهشون میدارم چون قشنگن."
540
00:39:14,518 --> 00:39:15,770
و اوم...
541
00:39:20,941 --> 00:39:22,693
اون با یه اسلحه وارد شد.
542
00:39:26,072 --> 00:39:29,617
تو خونشون در نداشتن. پرده داشتن.
هیچ دری وجود نداشت.
543
00:39:30,451 --> 00:39:32,286
و با یه اسلحه وارد شد.
544
00:39:33,871 --> 00:39:36,457
و به ما اشاره کرد و
گفت: شماها دارید چیکار می کنید؟
545
00:39:36,540 --> 00:39:38,501
منظورم اینکه سرمون داد کشید.
546
00:39:38,584 --> 00:39:39,585
من جیغ زدم.
547
00:39:39,668 --> 00:39:44,173
اوم، ما فقط لباس زیر داشتیم.
ما... تازه داشتیم لباس عوض می کردیم.
548
00:39:44,256 --> 00:39:47,718
لباس تنم نبود.
هر چی داشتم جلوی بدنم گرفتم.
549
00:39:49,345 --> 00:39:52,515
و اون شروع به خندیدن کرد.
خنده های دیوانه وار، شیطانی.
550
00:39:52,598 --> 00:39:55,017
و بعد گفت: "من برمی گردم."
و رفت بیرون.
551
00:39:55,559 --> 00:39:58,020
و من به شارون نگاه
کردم و اون... اون فقط خندید.
552
00:39:58,104 --> 00:39:59,647
"اوه، بابا فقط احمق بازی در میاره."
553
00:40:07,905 --> 00:40:09,782
بعد ما لباسامون رو عوض کردیم
و اون برگشت.
554
00:40:11,450 --> 00:40:12,827
و هنوز اسلحه رو همراهش داشت.
555
00:40:13,577 --> 00:40:15,371
و به من دستور داد
که روی کیسه خواب
556
00:40:15,454 --> 00:40:18,582
روی زمین دراز بکشم و
بالشی روی سرم بزارم.
557
00:40:19,208 --> 00:40:20,209
و من این کارو کردم.
558
00:40:22,169 --> 00:40:24,588
و با سر اسلحه بهش تجاوز کرد.
559
00:40:27,842 --> 00:40:29,176
و منم توی اتاق بودم.
560
00:40:37,518 --> 00:40:40,146
بعد از اون صحبت نکردیم.
بلند شد و رفت.
561
00:40:41,021 --> 00:40:42,982
من همینجوری... اونجا دراز کشیده بودم.
562
00:40:44,275 --> 00:40:48,487
صبح روز بعد اومد و
منم حسابی بغل کرد،
563
00:40:48,571 --> 00:40:49,697
و بهم گفت،
564
00:40:50,322 --> 00:40:51,740
"بابا همینطوریه."
565
00:40:52,825 --> 00:40:56,078
گفت: "من خوبم تو خوبی."
566
00:40:56,620 --> 00:40:58,330
بهش گفت: "فقط ولش کن."
567
00:41:04,920 --> 00:41:07,673
من هیچ وقت به کسی
حرفی نزدم چون ترسیده بودم.
568
00:41:12,344 --> 00:41:14,847
سخته چون در طول این سال ها،
569
00:41:14,930 --> 00:41:19,101
دردناک ترین چیز در زندگی من همین بوده.
570
00:41:19,185 --> 00:41:21,395
این قضیه شخصیت من رو تغییر داد.
571
00:41:22,104 --> 00:41:24,106
نگاه من به دنیا رو تغییر داد.
572
00:41:24,190 --> 00:41:26,108
همه چیز رو در مورد من تغییر داد.
573
00:41:37,828 --> 00:41:40,706
من کسی رو نمی شناسم که به
574
00:41:40,789 --> 00:41:42,833
اندازه اون زندگی بدی داشته باشه.
575
00:41:43,667 --> 00:41:45,961
از این واقعیت متنفر بودم که
576
00:41:46,921 --> 00:41:51,592
اون در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته.
577
00:41:53,219 --> 00:41:57,139
و بعد، به کلوپ های رقص لختی فرستاده شده
578
00:41:57,223 --> 00:42:00,601
تا برقصه و براش امرار معاش کنه.
579
00:42:01,435 --> 00:42:03,103
و این باعث شد که من براش دلسوزی کنم.
580
00:42:03,187 --> 00:42:05,147
دردم گرفته بود... خیلی براش درد کشیدم.
581
00:42:05,231 --> 00:42:09,443
من نمی تونم تصور کنم کسی برای
582
00:42:09,527 --> 00:42:11,487
مدت طولانی تحت چنین شرایطی بوده باشه.
583
00:42:28,170 --> 00:42:32,299
ما می دونستیم که فلوید علیه شارون
مرتکب جنایات جنسی شده.
584
00:42:33,592 --> 00:42:38,556
و ما می دونیم که اون سابقه آدم ربایی،
تجاوز و خشونت رو داشته.
585
00:42:39,723 --> 00:42:41,517
مثل همیشه این یک الگو بود.
586
00:42:43,978 --> 00:42:46,564
اون در سال 1962 محکوم شده بود
587
00:42:46,647 --> 00:42:49,567
به ربودن یک دختر چهار ساله و تجاوز بهش.
588
00:42:51,318 --> 00:42:53,487
محکوم به پدوفیلی بود،
589
00:42:54,947 --> 00:42:58,492
در دهه 1990 دوباره به یک زن حمله کرده بود.
590
00:42:58,576 --> 00:43:02,621
بنابراین ما شروع به دیدن الگوی
خشونت و سوء استفاده کردیم.
591
00:43:06,125 --> 00:43:08,168
اما مروری بر گذشته فلوید،
592
00:43:08,877 --> 00:43:11,380
واضح بود که یه چیزی مشکل داشت.
593
00:43:16,218 --> 00:43:18,095
یک مامور با یکی از همسایه ها اومد
594
00:43:18,679 --> 00:43:22,975
که فرانکلین فلوید رو در دهه
1970 در اوکلاهما سیتی می شناخت.
595
00:43:24,977 --> 00:43:26,812
و همسایه یک عکس داشت
596
00:43:28,606 --> 00:43:32,651
از فلوید با شارون زمانی که
او تقریباً 5 یا 6 ساله بود.
597
00:43:34,153 --> 00:43:38,198
بخش علوم رفتاری به من گفت
این یک تصویر معمولی از یک
598
00:43:38,282 --> 00:43:41,076
کودک آزار دیده ست، چرا که دختر
غمگین به نظر میرسه و نمیخندخ.
599
00:43:41,994 --> 00:43:44,246
بنابراین ما به جدول زمانی نگاه کردیم.
600
00:43:46,332 --> 00:43:51,337
و ما متوجه شدیم که شارون در
سال 1990 زمانی که 20 ساله بود فوت شده بود.
601
00:43:51,420 --> 00:43:55,591
به این معنی که او در حدود سال های
1969 یا 1970 به دنیا آمده بود.
602
00:43:56,091 --> 00:43:59,928
فلوید از سال 1963 تا 1972 در زندان بود.
603
00:44:02,848 --> 00:44:07,394
هیچ راهی وجود نداشت که اون
پدر بیولوژیکی شارون باشه.
604
00:44:07,895 --> 00:44:09,605
منظورم اینه که اون بچه دار نمی شد...
605
00:44:10,230 --> 00:44:13,233
منطقی نبود که دختر مال اون باشه.
606
00:44:14,943 --> 00:44:16,904
فلوید سابقه آدم ربایی داشت.
607
00:44:16,987 --> 00:44:21,450
پس وقتی عکس رو دیدم گفتم: وای خدای
من احتمالا اون رو هم ربوده بود.
608
00:44:27,539 --> 00:44:31,669
ما نگران بودیم که اون در
کودکی ربوده شده باشه و
609
00:44:31,752 --> 00:44:35,422
در تمام این دوره زمانی،
610
00:44:35,506 --> 00:44:37,174
در بازداشت فرانکلین
فلوید نگه داشته شده باشه.
611
00:44:39,426 --> 00:44:41,595
اون دختر رو بیش از 15 سال نگه داشته بود.
612
00:44:44,515 --> 00:44:49,603
من می دوستم، در این مرحله، نام واقعی
او شارون مارشال یا تونیا هیوز نبود.
613
00:44:51,689 --> 00:44:54,108
اما نمی دونستم که واقعاً کیه،
614
00:44:55,275 --> 00:44:56,402
والدینش چه کسانی هستن،
615
00:44:57,653 --> 00:44:58,862
از کجا اومده،
616
00:44:58,946 --> 00:45:00,406
اسم واقعیش چی بوده.
617
00:45:01,448 --> 00:45:02,658
هیچی نمی دونستیم.
618
00:45:06,537 --> 00:45:10,582
با دونستن این چیزا در معده تون
احساس اذیت می کنید
619
00:45:11,750 --> 00:45:14,211
چرا که این مورد وحشتناک بدتر شده.
620
00:45:16,839 --> 00:45:19,550
بنابراین فکر کردیم که مایکل
حتما در خطر قرار داره.
621
00:45:22,761 --> 00:45:25,389
می دونستیم که باید عمل کنیم،
و سریعا وارد عمل بشیم.
622
00:45:33,230 --> 00:45:36,483
فرانکلین فلوید به مدت 17
سال یک فراری فدرال بود.
623
00:45:36,567 --> 00:45:38,944
بنابراین می دونستیم که پیدا کردن اون سخته
624
00:45:39,027 --> 00:45:40,529
اون جایی در اون بیرون بود.
625
00:45:41,280 --> 00:45:44,324
و خداوند اون مأموران FBI رو
رحمت کنه که پرونده ش رو به دست گرفتن،
626
00:45:44,408 --> 00:45:50,122
و تصمیم گرفتند، "ما
باید این کار رو انجام بدیم."
627
00:45:50,789 --> 00:45:53,083
جو فیتزپاتریک نقشه ای ارائه کرد.
628
00:45:53,584 --> 00:45:55,586
در هر پرونده جنایی مانند
این، بهترین نشونه شما
629
00:45:55,669 --> 00:45:59,089
اینه که این شخص در آینده
کاری رو انجام میده
630
00:45:59,173 --> 00:46:01,133
که در گذشته هم اون رو انجام داده.
631
00:46:02,843 --> 00:46:04,970
این مرد نام های مستعار زیادی
داشت و افرادی مثل اون،
632
00:46:05,053 --> 00:46:09,600
تمایل دارن همون کار رو
بارها و بارها تکرار کنند.
633
00:46:09,683 --> 00:46:11,226
اونها معمولاً یک الگو دارند.
634
00:46:13,228 --> 00:46:15,731
من فکر کردم که اون از همون
نام مستعار استفاده میکنه.
635
00:46:15,814 --> 00:46:18,484
فکر کردم به جاهایی
که قبلا رفته بود میره.
636
00:46:18,567 --> 00:46:20,778
فینیکس، فلوریدا،
جورجیا و... و کنتاکی.
637
00:46:21,945 --> 00:46:24,990
بنابراین من تمام
اسم های مستعارش رو توقیف کردم.
638
00:46:25,949 --> 00:46:27,910
اونها به تمام ایالت های
مختلف که اون در اونجا
639
00:46:27,993 --> 00:46:32,623
گواهینامه رانندگی را با نام های مختلف
دریافت کرده بود، هشدار دادن.
640
00:46:32,706 --> 00:46:35,417
با این فکر که ممکنه سعی
کنه گواهینامه رانندگیش رو تمدید کنه.
641
00:46:39,505 --> 00:46:40,756
مطمئناً
642
00:46:41,381 --> 00:46:44,468
گواهینامه رانندگیش رو
تحت اسم وارن مارشال
643
00:46:44,551 --> 00:46:46,261
در لوئیزویل، کنتاکی تمدید کرد.
644
00:46:50,641 --> 00:46:52,100
و من به کنتاکی پرواز کردم،
645
00:46:52,935 --> 00:46:57,397
و ما یک نماینده در لوئیزویل داشتیم
که لباس UPS رو به تن کرده بود.
(شرکت پست آمریکایی)
646
00:46:59,733 --> 00:47:03,695
روند دستگیری
باید تحویل گواهینامه
647
00:47:03,779 --> 00:47:05,656
رانندگی به اون و دستگیریش
در اون زمان باشه.
648
00:47:16,416 --> 00:47:18,544
ما گواهینامه رانندگی رو تحویل دادیم.
649
00:47:23,924 --> 00:47:25,467
و ماموران اون رو محاصره کردند
650
00:47:26,218 --> 00:47:27,970
و بازداشتش کردن.
651
00:47:41,859 --> 00:47:45,737
بلافاصله پس از دستگیری،
ماموران به محل سکونت
652
00:47:45,821 --> 00:47:47,281
او رفتند و با همه
همسایه ها صحبت کردن.
653
00:47:47,364 --> 00:47:49,783
فلوید حدود شش هفته
در این ساختمان آپارتمانی
654
00:47:49,867 --> 00:47:52,703
فرسوده، درست در شرق
مرکز شهر لویزویل زندگی کرده بود.
655
00:47:52,786 --> 00:47:56,039
اوقندری زمان نبرده که همسایه هاش
چیزی درباره اون بدونن.
656
00:47:56,123 --> 00:47:58,500
تا اونجا که من می دونم، او
حتی با کسی صحبت نمی کرد.
657
00:47:58,584 --> 00:48:00,043
فقط میومد و میرفت.
658
00:48:00,127 --> 00:48:04,131
با کسی در مورد خانواده یا
این چیزها صحبت نکرده بود، پس...
659
00:48:04,214 --> 00:48:06,216
هیچ کس مایکل رو ندیده بود.
660
00:48:07,175 --> 00:48:11,388
من با همکاراش در شغل های
قبلیش صحبت کردم
661
00:48:11,471 --> 00:48:13,223
قبلا به عنوان یک نقاش کار می کرده.
662
00:48:14,391 --> 00:48:15,809
هیچ کس مایکل رو ندیده بود.
663
00:48:17,936 --> 00:48:19,646
او یک بلیط اتوبوس از آتلانتا،
664
00:48:19,730 --> 00:48:23,442
جورجیا به لوئیزویل، کنتاکی داشت
665
00:48:23,525 --> 00:48:25,819
که فقط برای یک نفر بود.
666
00:48:34,036 --> 00:48:36,246
او پسر منه، من اون رو خیلی دوست دارم.
667
00:48:38,123 --> 00:48:39,666
امیدوارم پیداش کنند.
668
00:48:40,500 --> 00:48:45,172
روز بعد، اون رو نشوندم و...
و پرسیدم که آیا مایکل هنوز زنده ست؟
669
00:48:47,507 --> 00:48:49,509
و ادعا کرد که هست.
670
00:48:49,593 --> 00:48:52,095
بهم گفت که اون رو به یک
آدم ثروتمند داده.
671
00:48:52,179 --> 00:48:55,307
هیچ فرد ثروتمندی وجود نداره که
با فرانکلین فلوید کاری داشته باشه.
672
00:48:56,892 --> 00:49:00,854
اینها همه اظهارات مضحکی بودند.
این حرف ها یکی دیگه از دروغ هاش بود.
673
00:49:08,195 --> 00:49:11,615
در این مرحله، من مطمئن
شدم که مایکل مرده.
674
00:49:11,698 --> 00:49:15,786
اما اون.. بچه است و تو...
امیدواری که اشتباه کرده باشی.
675
00:49:19,206 --> 00:49:20,207
دلمون برای مایکل تنگ شده.
676
00:49:21,875 --> 00:49:23,293
اون برای ما مثل یک پسرِ.
677
00:49:27,172 --> 00:49:28,340
مایکل، ما تو رو دوست داریم.
678
00:49:29,091 --> 00:49:32,344
اوه، اگه می دونستیم کجا می تونیم
پیدات کنیم، میومدیم و می بردیمت.
679
00:49:32,427 --> 00:49:33,679
اما نمی دونیم کجایی.
680
00:49:36,223 --> 00:49:40,978
خیلی وقت ها پیش می اومد که
توی جاده رانندگی میکردیم و
681
00:49:41,061 --> 00:49:43,271
بچهای رو توی ماشین می دیدم
که موهاش همرنگ مایکل بود،
682
00:49:43,355 --> 00:49:45,774
و سعی می کردم برم کنارش
و می دیدم که مایکل نیست.
683
00:49:45,857 --> 00:49:47,359
اما... اما همیشه این تصور هست،
684
00:49:48,151 --> 00:49:50,320
تا زمانی که به قاطعیت برسی،
685
00:49:50,404 --> 00:49:53,490
همیشه این تصور وجود داره
که شاید اون هنوزم اون بیرون باشه.
686
00:49:54,658 --> 00:49:56,201
یه چیزی در مورد مایکل وجود داره.
687
00:49:56,284 --> 00:50:01,248
طرز نگاهش، چشمای درشت قهوه ایش
که نشون دهنده عشقیه که اون به ما داره.
688
00:50:01,331 --> 00:50:05,127
ما هم عاشقش هستیم و
فقط می خوایم که اون رو برگردونیم پیش خودمون.
689
00:50:16,013 --> 00:50:17,973
وقتی این پرونده برای
محاکمه تنظیم شد،
690
00:50:18,056 --> 00:50:22,728
متوجه شدیم که متهم کردن قتل مایکل
بدست فلوید ضعیفه.
691
00:50:22,811 --> 00:50:24,479
چون جسدی نداشتیم.
692
00:50:24,980 --> 00:50:26,690
مورد سختی برای برنده شدن تو دادگاه بود.
693
00:50:32,654 --> 00:50:35,532
شما می تونید پرونده قتل
رو بدون جسد تشکیل بدید.
694
00:50:35,615 --> 00:50:37,535
اما می دونستیم که اگر قرارِ
محکومیتی براش ببریم،
695
00:50:37,617 --> 00:50:39,828
بدون شک باید قاتل بودنش رو ثابت کنیم.
696
00:50:39,911 --> 00:50:41,163
و در این مرحله،
697
00:50:42,414 --> 00:50:43,498
این کار ریسک بود.
698
00:50:43,582 --> 00:50:48,253
بنابراین، چیزی که به نظر می رسید
یک مورد کاملاً ساده و آسون برای اثبات باشه
699
00:50:48,336 --> 00:50:52,424
واقعاً کیس آسونی نبود.
موانعی داشتیم که بر اونها غلبه کرده بودیم.
700
00:50:53,050 --> 00:50:56,428
پس ما اون رو به ربودن
مایکل هیوز، سرقت خودرو،
701
00:50:56,511 --> 00:50:59,639
و استفاده از سلاح گرم در
حین سرقت خودرو متهم کردیم.
702
00:50:59,723 --> 00:51:03,351
که حداقل پنج سال حبس
اجباری به محکومیتش اضافه می کرد.
703
00:51:03,435 --> 00:51:06,772
ما همچنین اون رو به
دلیل استفاده از سلاح گرم
704
00:51:06,855 --> 00:51:10,275
در حین ارتکاب به آدم ربایی
به جرم دوم متهم کردیم.
705
00:51:10,901 --> 00:51:13,236
که این کار 25 سال
زندانی اضافی براش برید.
706
00:51:16,198 --> 00:51:19,868
اولین باری که اون رو دیدم زمانی بود که
اون رو به دادگاه فدرال اسکورت می کردن.
707
00:51:19,951 --> 00:51:23,747
اون یه نگاه خالی و مرگبار داشت.
708
00:51:24,581 --> 00:51:27,834
اون نگاه خیره مثل نگاه چارلی منسون بود.
(تبهکار آمریکایی که به عنوان رهبر فرقه خانوادهٔ منسون در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی در کالیفرنیا فعال بود)
709
00:51:28,335 --> 00:51:29,836
نگاهش برام ترسناک بود.
710
00:51:32,339 --> 00:51:35,008
آیا عدالت براتون اجرا
میشه، آقای فلوید؟
711
00:51:40,555 --> 00:51:45,310
فلوید شروع به دفاع از
خودش کرد و... بسیار پرخاشگر بود،
712
00:51:45,393 --> 00:51:46,770
و سؤالات احمقانه ای می پرسید.
713
00:51:49,106 --> 00:51:52,109
اون می دونست که این قاضی ممکنه
بهش اجازه بده تا در مورد پرونده اش
714
00:51:52,192 --> 00:51:56,404
بحث کنه و چیزی که ما اون رو به اسم
نمایندگی ترکیبی می شناسیم داشته باشه.
715
00:51:56,488 --> 00:51:59,407
می خواست بلند بشه و ماجرا رو تعریف کنه.
می خواست حرف بزنه.
716
00:51:59,950 --> 00:52:02,577
و تنها راهی که می تونست
بدون حضور در جایگاه شاهد
717
00:52:02,661 --> 00:52:04,746
این کار رو انجام بده این بود
که بتونه با قاضی بحث کنه.
718
00:52:07,666 --> 00:52:10,001
تند تند حرفاش رو عوض می کرد.
719
00:52:10,085 --> 00:52:14,673
این فقط منیت، غرور، شخصیت
720
00:52:14,756 --> 00:52:16,716
خودشیفته، یک آدم جامعه ستیز بود.
721
00:52:20,637 --> 00:52:23,348
من توی دادگاه آدم ربایی
مایکل شهادت دادم.
722
00:52:23,431 --> 00:52:27,352
سخت ترین چیز، وحشتناک ترین چیز،
روبرو شدن با اون توی دادگاه بود.
723
00:52:28,937 --> 00:52:31,189
اونم شهادت دادن راجع بهش
وقتی که اونجا نشسته بود.
724
00:52:32,732 --> 00:52:34,776
و یادم میاد که روی جایگاه،
725
00:52:34,860 --> 00:52:38,280
نگاه می کردم و درست توی
چشمانش خیره میشدم.
726
00:52:39,156 --> 00:52:43,577
و اینجوری بودم که "گیرت انداختم. گیرت انداختم، لعنتی."
727
00:52:46,872 --> 00:52:50,041
فلوید بلند شد تا ازش سوالی بپرسه.
728
00:52:50,584 --> 00:52:54,546
تو نظرت رو راجع به من دادی
729
00:52:54,629 --> 00:52:57,799
اون هم بر اساس اطلاعاتی که
FBI به خوردت داده، درسته؟
730
00:52:58,758 --> 00:53:04,806
و اون گفت: «نه، وقتی دیدم که
برای دخترت چه لباس زیرهایی میخری
731
00:53:04,890 --> 00:53:07,976
و چطور لباس تنش می کنی.
732
00:53:08,059 --> 00:53:10,729
اون موقع بود که راجع بهت نظر دادم.
733
00:53:11,479 --> 00:53:15,817
و درست به صورتش نگاه
کردم و گفتم: "تو باباش بودی."
734
00:53:15,901 --> 00:53:18,737
او تو رو بابا صدا می کرد.
تو پدرش بودی."
735
00:53:19,404 --> 00:53:23,366
و وکیلش اون موقع
برگه هاشو پرت کرد هوا.
736
00:53:23,450 --> 00:53:25,118
کاری از دستشون بر نمی اومد.
737
00:53:26,453 --> 00:53:28,330
ببین، مورد آسانی نبود.
738
00:53:28,413 --> 00:53:30,624
این... همش اتفاقی بود.
739
00:53:30,707 --> 00:53:33,001
منظورم اینه که منو می رنجوند.
740
00:53:37,339 --> 00:53:39,925
من هیچوقت پرونده ای رو توی دادگاه نباختم. هیچوقت.
741
00:53:40,967 --> 00:53:45,347
اما هر دفعه، آخرای دادگاه،
شکم درد می گیرید.
742
00:53:48,058 --> 00:53:51,728
قاضی دستور رو صادر کرد
و ما در همه بخش ها پیروز بودیم.
743
00:53:56,233 --> 00:54:00,737
پس از دو دهه فرار از
قانون، او به دلیل ربودن مایکل هیوز،
744
00:54:00,820 --> 00:54:03,365
به ۵۲ سال زندان بدون
آزادی مشروط محکوم شد.
745
00:54:08,787 --> 00:54:12,067
- آقای فلوید، نظرتون چیه؟
- لعنت به تو و اوکلاهاما، حرومزاده.
746
00:54:12,123 --> 00:54:14,477
- خفه شو، مادر به خطا!
- پسرِ کجاست؟
747
00:54:14,501 --> 00:54:15,627
گاییدمت!
748
00:54:22,008 --> 00:54:23,635
بعدش از سمت یک نماینده با من تماس گرفتن.
749
00:54:23,718 --> 00:54:27,430
اون ها وانت مدیر مدرسه رو پیدا کردند
که فلوید در جریان آدم ربایی دزدیده بودش.
750
00:54:29,140 --> 00:54:32,560
و اون ها عکس هایی رو پیدا کردند
که زیر کامیون چسبونده شده بود.
751
00:54:35,313 --> 00:54:37,774
همه اون عکس ها، تقریبا همشون
752
00:54:39,734 --> 00:54:40,734
ناپسند بودن.
753
00:54:41,069 --> 00:54:42,069
پورنوگرافی بودن.
754
00:54:44,447 --> 00:54:49,035
واضح بود که این عکس ها متعلق
به فلوید بود، چون توی این عکس ها
755
00:54:49,119 --> 00:54:51,913
تعدادی عکس از شارون اونم وقتی
که کوچیک بود به چشم می خورد.
756
00:54:56,626 --> 00:55:00,630
همچنین توی این عکس ها زن
جو.نی بود که قبلا ندیده بودیمش.
757
00:55:02,340 --> 00:55:05,552
اون در حالت های مختلف
کتک خورده و بدون لباس بود.
758
00:55:09,139 --> 00:55:15,061
و من گفتم: نمی تونسته اون رو
این همه زده باشه و نکشته باشتنش.
759
00:55:15,145 --> 00:55:16,146
مجبور بوده بکشتش.
760
00:55:18,273 --> 00:55:19,733
یه معمای دیگه رو دستمون بود.
761
00:55:19,816 --> 00:55:20,816
اون زن کی بود؟
762
00:55:22,277 --> 00:55:25,989
با نگاه کردنش بهش...
می شد خطوط برنزه ش رو دید.
763
00:55:26,698 --> 00:55:30,660
من گفتم که، "خب، اون ها می تونستند زمانی رو
در فلوریدا، جورجیا و کنتاکی گذرونده باشن."
764
00:55:31,244 --> 00:55:33,997
بنابراین من عکس ها رو
به اون دفاتر فرستادم و از
765
00:55:34,080 --> 00:55:36,541
اونها خواستم پرونده های
حل نشده خودشون رو بررسی کنن.
766
00:55:36,624 --> 00:55:39,127
به این میگن تیری در تاریکی.
767
00:55:42,130 --> 00:55:44,716
یک خدمه بزرگراه
کشف وحشتناکی کردند.
768
00:55:44,799 --> 00:55:47,344
جمجمه به شدت تجیز شده یک انسان.
769
00:55:47,427 --> 00:55:50,847
چهار روز حفاری باعث پیدا شدن
90 درصد اسکلت یک انسان شده،
770
00:55:50,930 --> 00:55:54,142
به همراه ایمپلنت سینه و
مقداری لباس و جواهرات.
771
00:55:57,896 --> 00:56:01,858
وقتی جمجمه رو بررسی کردیم،
دو سوراخ گلوله در پشت جمجمه
772
00:56:01,941 --> 00:56:04,944
پیدا کردیم و استخوان مداری
زیر یکی از چشم ها شکسته بود.
773
00:56:05,028 --> 00:56:07,655
قطعا به مرگ طبیعی نمرده بود.
774
00:56:07,739 --> 00:56:10,367
قطعا خشونت و قتل
تو این موضوع درگیر بود.
775
00:56:10,450 --> 00:56:12,869
بنابراین، بله، به سرعت در
طبقه قتل ها دسته بندی شد.
776
00:56:14,329 --> 00:56:17,624
ما تمام آژانس های محلی رو بررسی کردیم.
777
00:56:17,707 --> 00:56:20,627
اما نتونستیم هویت جسد رو شناسایی کنیم.
778
00:56:21,753 --> 00:56:24,631
حدود یک سال بعد،
FBI به ما اطلاع داد
779
00:56:25,256 --> 00:56:29,677
که عکس هایی از یک مورد دیگه از
زن جوونی دارند که کتک خورده.
780
00:56:30,929 --> 00:56:32,180
و همانطور که به
اون ها نگاه می کنیم،
781
00:56:32,263 --> 00:56:34,743
پیراهن دختر کتک خورده
که دور گردنش پیچیده شده
782
00:56:34,808 --> 00:56:37,435
با پیراهنی که جسد رو
باهاش بستن مطابقت داره.
783
00:56:37,519 --> 00:56:42,065
ما ادامه دادیم و سوابق دندونپزشکی رو
از اونها و جین دو I-275 دریافت کردیم،
(در زمینه اجرای قانون در ایالات متحده، چنین نام هایی اغلب برای اشاره به جسدی استفاده می شود که هویت آن ناشناخته یا تایید نشده است.)
784
00:56:42,148 --> 00:56:43,775
چرا که این زن به نوع دندون هاش معروف بود.
785
00:56:45,068 --> 00:56:47,153
بعد بلاخره تونستیم شناساییش کنیم.
786
00:56:47,821 --> 00:56:50,073
اسکلت پیدا شده در کنار بزرگراه،
787
00:56:50,156 --> 00:56:51,408
مربوط به خانم شریل کومسو بود.
788
00:56:54,577 --> 00:56:57,831
و در طول تحقیقات ما،
متوجه شدیم که شریل به عنوان
789
00:56:57,914 --> 00:57:00,750
یک رقصنده خارجی در
Mons Venus کار می کرده.
790
00:57:03,878 --> 00:57:05,755
اکنون، پلیس می خواهد با هر کسی که
791
00:57:05,839 --> 00:57:08,883
شریل کومسو را در سال 1989 می شناخته صحبت کند.
792
00:57:22,188 --> 00:57:25,275
بعد از نوار ویدئویی ضبط شده
از شریل و شارون،
793
00:57:30,864 --> 00:57:33,867
شایعات زیادی در جریان بود.
794
00:57:33,950 --> 00:57:36,369
همه توی کلوپ در موردش صحبت می کردن.
795
00:57:39,330 --> 00:57:42,333
و بعدش شریل اومد توی کلوپ.
796
00:57:44,002 --> 00:57:48,339
و روی گونه اش کبودی
داشت، چشمش سیاه شده بود.
797
00:57:48,423 --> 00:57:50,717
اون آثاری روی گردنش داشت که
798
00:57:50,800 --> 00:57:53,136
می تونستید ببینید در حال خفه شدن بوده.
799
00:57:55,930 --> 00:58:01,060
و اون موقع بود که فهمیدم
این کار وارنِ منحرفه
800
00:58:01,144 --> 00:58:03,313
که باهاش برخورد فیزیکی داشته.
801
00:58:05,523 --> 00:58:07,901
و در موردش وسواسی شده بود.
802
00:58:07,984 --> 00:58:09,903
اون بارها به کلوپ زنگ زد
803
00:58:10,528 --> 00:58:13,948
و از من سوالات زیادی
در مورد شریل می پرسید.
804
00:58:14,032 --> 00:58:16,075
می خواست فامیلیش رو بدونه.
805
00:58:16,159 --> 00:58:18,328
می خواست بدونه پدرش کجا زندگی میکنه.
806
00:58:20,622 --> 00:58:23,416
هر بار که زنگ می زد و از شریل می پرسید،
807
00:58:23,500 --> 00:58:26,878
من بهش می گفتم که اون اینجا
نیست و بعد تلفن رو قطع می کردم.
808
00:58:28,546 --> 00:58:29,964
ما تمام تلاشمون رو کردیم
809
00:58:30,048 --> 00:58:32,926
که بین این دو نفر جدایی بندازیم.
810
00:58:36,471 --> 00:58:40,308
یه مدت بعد که داشتم از
کلوپ خارج می شدم.
811
00:58:41,726 --> 00:58:43,853
پدر شارون توی پارکینگ بود.
812
00:58:48,316 --> 00:58:52,278
و شریل کنار ماشینش وایستاده
بود و بحث شدیدی با هم داشتن.
813
00:58:54,239 --> 00:58:55,782
اون سر شریل داد می کشید.
814
00:58:57,200 --> 00:58:59,536
و گفت که می خواد بکشتش.
815
00:59:02,121 --> 00:59:05,375
پس من دویدم سمتش. و دخالت کردم.
816
00:59:07,293 --> 00:59:10,755
بعد از دست من
عصبانی شد و ماشینش رو
817
00:59:10,838 --> 00:59:12,465
به سمت من روشن کرد.
818
00:59:12,549 --> 00:59:15,468
طوری رفتار می کرد که
انگار قرارِ با ماشین بزنه به من.
819
00:59:18,638 --> 00:59:20,390
بغلش کردم و از اونجا دورش کردم.
820
00:59:21,015 --> 00:59:22,684
بردمش سمت ماشینش.
821
00:59:22,767 --> 00:59:25,186
فکر میکردم بره خونه پیش پدرش.
822
00:59:25,770 --> 00:59:28,273
و این آخرین باری بود که شریل رو دیدم.
823
00:59:35,321 --> 00:59:38,324
ناگهان شارون و وارن مجبور
شدند از شهر خارج بشند.
824
00:59:38,408 --> 00:59:41,452
و ازم پرسیدن که می تونم حواسم
به نامه ها و تریلرشون باشه.
825
00:59:42,996 --> 00:59:45,957
و یک شب، همسایه روبروی خیابون
826
00:59:46,040 --> 00:59:48,543
رفت بیرون تا روی بارخوابش سیگار بکشه،
827
00:59:48,626 --> 00:59:50,211
و یه مردی توی وانت بود.
828
00:59:52,380 --> 00:59:56,009
اون از کامیون پیاده شد و به
دور خونه شارون و وارن رفت.
829
00:59:57,760 --> 01:00:01,180
حدود 5 دقیقه بعد اومد بیرون،
سوار ماشینش شد، روشنش کرد.
830
01:00:01,764 --> 01:00:04,183
سیگارش رو پرت کرد،
اومد داخل و گفت...
831
01:00:04,267 --> 01:00:06,394
یکدفعه این صدای بوم رو شنیدم!
832
01:00:07,520 --> 01:00:09,772
اون از پنجره به بیرون نگاه کرد
و یک افنجار بزرگ بود...
833
01:00:11,816 --> 01:00:15,486
درست از وسط خونه، اجاق گاز
منفجر شد...
834
01:00:15,570 --> 01:00:17,155
دقیقا همینجوری...
835
01:00:18,197 --> 01:00:20,658
میدونید مردمی حرفایی می زدن،
836
01:00:20,742 --> 01:00:23,411
می دونید، کنار استخر، کنار صندوق پستی...
837
01:00:24,829 --> 01:00:29,584
وارن کسی رو استخدام کرده بود
یا کسی رو مجبور کرده بود، اوه
838
01:00:30,418 --> 01:00:31,794
که تریلرش رو بسوزونه.
839
01:00:36,591 --> 01:00:39,719
ما بالاخره فهمیدیم که چرا
فلوید فلوریدا رو با عجله ترک کرده.
840
01:00:41,596 --> 01:00:44,557
اون در حال فرار بوده چونکه
شریل کومسو رو کشته بود.
841
01:00:48,895 --> 01:00:52,190
فلوید می دونست
که مجریان قانون به دنبال
842
01:00:52,273 --> 01:00:55,526
یک مرد، دختر
و فرزندش میوفتن.
843
01:00:55,610 --> 01:00:59,614
اون ها قرار نیست دنبال یه مرد،
همسر و فرزندشون بگردن.
844
01:01:00,531 --> 01:01:02,784
و به همین دلیل نگه داشتن
و باهم ازدواج کردند.
845
01:01:15,713 --> 01:01:18,716
داستان زندگی جنایتکارانه فلوید
نیمی از ملت را درگیر خود کرده،
846
01:01:18,800 --> 01:01:21,135
از اوکلاهاما، جایی
که همسرش مرده پیدا شد،
847
01:01:21,219 --> 01:01:24,430
او پسرش را به همراه
مدیر مدرسه ش ربود
848
01:01:24,514 --> 01:01:27,392
تا این جنگل، نزدیک جاده 275،
849
01:01:27,475 --> 01:01:30,228
جایی که بقایای اسکلتی
شریل کومسو پیدا شد.
850
01:01:30,311 --> 01:01:32,146
کارآگاه سابق مارک دیسارو می گوید
851
01:01:32,230 --> 01:01:34,941
اگر فلوید از زندان خارج
شود دوباره مرتکب قتل خواهد شد.
852
01:01:35,024 --> 01:01:37,402
او یک... او یک جامعه ستیز و یک شکارچی است.
853
01:01:37,485 --> 01:01:39,965
فلوید به قتل درجه یک
برای شریل کومسو متهم شد.
854
01:01:45,284 --> 01:01:47,078
وقتی به همه شواهد نگاه می کنید،
855
01:01:47,161 --> 01:01:48,601
احساس می کردم مورد خوبی داشتیم،
856
01:01:48,663 --> 01:01:51,082
حتی اگه اکثریت اتهامات
شرایطی بودن.
857
01:01:51,165 --> 01:01:54,043
واقعاً غافلگیر کننده بود، این واقعیت
که ما می تونستیم مورد اون زن رو بزاریم وسط،
858
01:01:54,127 --> 01:01:56,337
می تونستیم مورد این مرد رو بزاریم وسط.
و بهم ربطشون بدیم.
859
01:01:56,421 --> 01:01:58,923
آدمایی رو داشتیم که احتمال درگیری
بین این دو نفر رو دیده بودن.
860
01:01:59,006 --> 01:02:03,094
فرانکلین فلوید به دلیل قتل یک رقصنده
برهنه در تامپا با تزریق با آمپول مرگبار مواجه شد.
861
01:02:06,889 --> 01:02:09,684
کارآگاها از من خواستند
چندتا عکس رو شناسایی کنم.
862
01:02:10,935 --> 01:02:14,897
عکسی از جسد شریل که
روی اون تشک افتاده بود.
863
01:02:14,981 --> 01:02:18,317
دقیقا همون تشک کثیف و بد
864
01:02:19,026 --> 01:02:21,654
روی اون تختخواب توی اتاق نشیمنش بود.
865
01:02:24,574 --> 01:02:29,203
من حداقل هفت بار در
هفته تو خونه اون مرد بودم.
866
01:02:31,372 --> 01:02:33,499
و از اون هفت بار،
867
01:02:33,583 --> 01:02:36,127
هر روز اون کاناپه باز بود.
(کاناپه باز تخت خواب شو)
868
01:02:36,711 --> 01:02:40,548
هیچ...هیچ تعبیر نادرستی وجود نداشت.
869
01:02:40,631 --> 01:02:43,259
اون همون تشک بود.
870
01:02:44,135 --> 01:02:46,179
می دونستم. من می دونستم همون بود.
871
01:02:47,930 --> 01:02:48,930
آره.
872
01:02:49,265 --> 01:02:51,350
ما فلوید رو با حجم 52 سال زندان داشتیم.
873
01:02:52,059 --> 01:02:56,773
ولی حالا این فرصت رو داشتیم که
فلوید رو در تحقیقات به قتل محکوم کنیم.
874
01:02:56,856 --> 01:03:00,151
جنایتی که به خاطرش ممکنه حکم اعدام بگیره.
875
01:03:06,783 --> 01:03:09,076
فرانکلین مجرم به قتل درجه یک شناخته شد.
876
01:03:11,412 --> 01:03:12,914
اون به مرگ محکوم شد.
877
01:03:15,708 --> 01:03:18,169
شنیدن این حکم حس بسیار خوبی داشت.
878
01:03:18,252 --> 01:03:21,839
از اینکه بدونی فلوید
تو جایگاهیه که
879
01:03:21,923 --> 01:03:24,133
دیگه نمی تونه به کسی آسیب برسونه
احساس رضایت می کردم.
880
01:03:29,222 --> 01:03:33,476
حالا جنبه بد این پرونده
حتی بعد از محاکمه این بود که
881
01:03:35,186 --> 01:03:36,771
نمی دونستم جسد مایکل...
882
01:03:37,355 --> 01:03:38,439
کجاست.
883
01:03:44,946 --> 01:03:48,908
اینکه اون تصاویر پیدا شدن
یک اتفاق تصادفی بود،
884
01:03:48,991 --> 01:03:52,954
تصاویر پیدا شد و اون رو به قتل محکوم کرد.
885
01:03:53,037 --> 01:03:55,456
اوه، این اتفاق چیزی نبود که آرزوش رو داشتم.
886
01:03:56,040 --> 01:04:01,796
اما فکر می کنم توی حرفه هر افسر
پلیسی یه اتفاقی وجود داره که با تاخیر انجام میشه.
887
01:04:05,299 --> 01:04:07,885
من یکی از عکس های
مایکل آنتونی هیوز رو گرفتم
888
01:04:07,969 --> 01:04:10,847
و دقیقا اون رو بالای کامپیوترم چسبوندم.
889
01:04:10,930 --> 01:04:12,974
جایی که باید هر روز بهش نگاه می کردم.
890
01:04:13,057 --> 01:04:15,810
این چیزی بود که به من امید میداد.
کارش همین بود.
891
01:04:15,893 --> 01:04:18,980
همین باعث میشد هر روز
به اداره برم، درست مثل...
892
01:04:20,147 --> 01:04:23,025
اینکه باید انجامش بدیم.
و این اتفاق یک روزی،
893
01:04:23,109 --> 01:04:24,235
میوفته.
894
01:04:25,653 --> 01:04:27,947
وقتی از اونجا رفتم
اون عکس هنوز همونجا بود.
895
01:04:28,030 --> 01:04:32,702
و همونطور که دفترم رو تمیز می کردم
تا از اداره برم، عکس رو هم کندم.
896
01:04:33,411 --> 01:04:35,997
و بازنشسته شدم.
897
01:04:42,587 --> 01:04:45,256
در 27 سالی که برای FBI کار کردم،
898
01:04:45,339 --> 01:04:47,592
من به شدت به بستن
هر پرونده ای نزدیک شده بودم.
899
01:04:52,763 --> 01:04:56,601
دو تا از این پرونده ها رو که در زمان
بازنشستگی نتونستم ببندم
900
01:04:57,101 --> 01:05:00,563
پیدا کردن مایکل
و شناسایی کردن شارون بود.
901
01:05:30,259 --> 01:05:33,679
در سال 2002، یکی از
دوستان عکسی برای من فرستاد،
902
01:05:33,763 --> 01:05:35,598
و گفت که
باید این عکس رو ببینی.
903
01:05:35,681 --> 01:05:38,601
این یک عکس در وب سایتی بود
که به آن Doe Network می گفتند.
904
01:05:38,684 --> 01:05:40,394
یک وب سایت برای افراد گمشده بود.
905
01:05:41,479 --> 01:05:43,481
و عکسی از یک دختر بچه بود
906
01:05:44,231 --> 01:05:47,860
که روی پای مردی نشسته بود
که به نظر پدرش می اومد.
907
01:05:47,944 --> 01:05:54,450
و زیرش عنوان شده بود
که او دزدیده شده،
908
01:05:55,534 --> 01:06:01,040
به عنوان دخترش بزرگ
شده، باهم ازدواج کردند و کشته شده.
909
01:06:01,791 --> 01:06:03,167
و من گفتم: "اوه خدای من."
910
01:06:03,250 --> 01:06:06,921
اما بعد هر چی بیشتر به اون عکس
و اون بچه نگاه می کردید،
911
01:06:07,004 --> 01:06:09,298
می دیدید که چیزی به طرزی
وحشتناک تو این عکس اشتباهه.
912
01:06:11,050 --> 01:06:13,761
و من فقط به عکس نگاه کردم و
گفتم: "باید به این موضوع بپردازم."
913
01:06:13,844 --> 01:06:17,682
اولین کسی که فکر می کنم باهاش
صحبت کردم جو فیتزپاتریک بود.
914
01:06:17,765 --> 01:06:19,767
915
01:06:21,018 --> 01:06:25,356
اون گفت که دو معما وجود داره
که امیدوارِ ائنها رو حل کنه.
916
01:06:26,524 --> 01:06:28,067
شارون مارشال کیست،
917
01:06:28,150 --> 01:06:30,277
و چه اتفاقی برای مایکل هیوز افتاد؟
918
01:06:32,321 --> 01:06:34,782
و حتی با وجود اینکه اون به
نوعی با من صحبت می کرد،
919
01:06:34,865 --> 01:06:37,827
می تونستم بگم که اینجا
یک کار نا تموم وجود داشت.
920
01:06:39,704 --> 01:06:41,789
این پرونده برای جو ارزش داشت.
921
01:06:41,872 --> 01:06:46,919
و اون واقعاً تحت تأثیر دختری
که در تصویر وجود داشت قرار گرفته بود.
922
01:06:49,380 --> 01:06:50,381
خودش بود.
923
01:06:51,340 --> 01:06:52,340
شارون بود.
924
01:06:52,842 --> 01:06:53,842
اون بود
925
01:06:54,427 --> 01:06:55,511
خوبی هاش بود.
926
01:06:55,594 --> 01:06:56,637
همون بود
927
01:06:57,304 --> 01:06:59,223
اینکه مردم چطور درباره ش حرف می زدن.
928
01:07:00,099 --> 01:07:02,810
این دستاوردش بود،
929
01:07:02,893 --> 01:07:05,938
و همش درباره همین
زن جوون و زیبا بود.
930
01:07:06,897 --> 01:07:08,274
که در دام شر گرفتار شده بود.
931
01:07:09,442 --> 01:07:11,235
و اون فراموش شده بود.
932
01:07:13,154 --> 01:07:16,657
من فقط گفتم: "می دونید، این چیزی
بیشتر از یک داستان جناییه."
933
01:07:18,576 --> 01:07:22,788
می خواستم هر کاری که می تونم
انجام بدم تا هویت شارون رو کشف کنم.
934
01:07:22,872 --> 01:07:26,167
فکر می کردم که واقعاً مهمه و
احساس می کردم، "می دونی چیه؟"
935
01:07:27,293 --> 01:07:28,377
"بیا این کتاب رو بنویسم."
936
01:07:34,675 --> 01:07:39,138
و تنها کسی که هویت واقعی اون
رو می دونست فرانکلین فلوید بود.
937
01:07:41,057 --> 01:07:43,684
گفتم: "یه فرصت بهم بده
938
01:07:44,226 --> 01:07:47,438
تا ببینم آیا می تونم با
فرانکلین فلوید مصاحبه کنم."
939
01:07:56,447 --> 01:07:59,575
و من رفتم اونجا و اونا
من رو به زندان ایالتی بردن.
940
01:08:03,454 --> 01:08:06,540
اونها فلوید رو به اتاق مصاحبه به من آوردن.
941
01:08:06,624 --> 01:08:09,627
و همه پرونده هاش رو
هم با خودش آورده بودند.
942
01:08:16,133 --> 01:08:19,011
و چند نفر از نماینده هاش
هم کنارش وایستاده بودن.
943
01:08:20,346 --> 01:08:21,472
و بعد رفتن.
944
01:08:25,101 --> 01:08:26,811
و الان فقط من و او در اتاق هستیم.
945
01:08:29,230 --> 01:08:30,606
و شروع به صحبت می کنیم.
946
01:08:30,689 --> 01:08:34,443
در واقع، باید حرفم رو اصلاح کنم.
اون شروع کرد به حرف زدن و ساکت هم نمی شد.
947
01:08:34,985 --> 01:08:37,863
فکر می کرد که شاید بتونم کمکش کنم.
948
01:08:37,947 --> 01:08:39,707
من می تونم کاری رو بکنم که
وکلاش نمی تونستن.
949
01:08:39,740 --> 01:08:41,951
اون داستانش رو تعریف کنه
و به نوعی این قضیه آزادش کنه.
950
01:08:42,868 --> 01:08:45,454
با ادامه دادنت، چیزای زیادی
در مورد من یاد می گیری.
951
01:08:45,538 --> 01:08:47,164
برام مهم نیست چی مینویسی
952
01:08:47,248 --> 01:08:50,292
من به تو کمک می کنم که حقیقت رو بگی.
953
01:08:51,418 --> 01:08:53,587
اینجا جاییه که
به عنوان خونه رفتم داخلش،
954
01:08:53,671 --> 01:08:55,172
جایی که مادرم منو ول کرد.
955
01:08:55,673 --> 01:08:59,009
بنابراین فرانکلین فلوید در سال 1943 بدنیا اومد.
956
01:08:59,885 --> 01:09:01,971
پدرش فوت کرد.
اون برادر و خواهر داشت.
957
01:09:02,054 --> 01:09:06,267
مادرش نتونست ازش مراقبت کنه، اون رو
به خونه باپتیست کودکان جورجیا فرستاد.
958
01:09:07,017 --> 01:09:09,645
و می دونید، اونجا زندگی
پر دردسری داشت.
959
01:09:09,728 --> 01:09:11,230
عذاب آورترین مکان...
960
01:09:11,772 --> 01:09:13,941
مثل آن پیرزنی که، دستام رو می سوزوند.
961
01:09:14,024 --> 01:09:15,985
و بعد سرم رو فشار می داد توی کمد.
962
01:09:16,610 --> 01:09:19,530
می زدن تو پاهام.
نمی تونستم راه برم. ورم کردن.
963
01:09:20,281 --> 01:09:23,617
من دیدم که چطور شخصیتش خلق شده.
964
01:09:23,701 --> 01:09:25,369
من دیدم که چطور به وجود اومده.
965
01:09:26,370 --> 01:09:29,248
پسرها به من تجاوز کردن، کتکم زدن،
966
01:09:29,331 --> 01:09:31,625
منو برده خودشون کردن.
967
01:09:32,418 --> 01:09:33,711
وقتی می شستنم
968
01:09:34,461 --> 01:09:35,462
چندتا از اون پسرا،
969
01:09:35,546 --> 01:09:37,798
دوتا از انگشت هاشونو فرو میکردن تو من.
970
01:09:37,882 --> 01:09:40,134
و از زیر این قضیه در می رفتن
چون کوچیک بودم.
971
01:09:41,886 --> 01:09:45,472
زمانی که 18 سالش میشه،
مشکلات روحی جدی پیدا میکنه.
972
01:09:46,348 --> 01:09:49,351
وقتی فرار کردم، عضو ارتش شدم،
به سر تا سر کشور پام باز شد،
973
01:09:50,060 --> 01:09:53,564
و مجبور شدم هر جا می رفتم دزدی کنم.
974
01:09:53,647 --> 01:09:56,483
و بعد به یک جرم متهم شدم،
و اونجا بود که رفتم زندان.
975
01:09:56,567 --> 01:09:57,651
ازم سوء استفاده شد
976
01:09:58,194 --> 01:10:01,530
من مطمئنم به اتهام آزار و اذیت،
تجاوز، آدم ربایی محکوم شدم.
977
01:10:01,614 --> 01:10:04,450
و اونا هیچ مدرکی درباره ش نداشتن
تو اینو میدونی، نمی دونی؟
978
01:10:04,533 --> 01:10:06,827
هر زمان که جرم واقعی رو
مرتکب شده بود، انکارش می کرد.
979
01:10:06,911 --> 01:10:10,706
هیچ مدرک، شاهد یا
چیزی که ثابت کنه... ندارن.
980
01:10:10,789 --> 01:10:13,334
اون ها من رو دیدن که
از یکی که پاهاش باز بوده عکس گرفتم.
981
01:10:13,417 --> 01:10:15,169
متوجه نشدی چی میگم؟
982
01:10:15,252 --> 01:10:18,547
من ازش در مورد شارون می پرسیدم
و اون نمی خواست نزدیکش بشه.
983
01:10:18,631 --> 01:10:20,901
ازش در مورد مایکل می پرسیدم،
و اون نمی خواست حرفی بزنه.
984
01:10:20,925 --> 01:10:22,968
نمی خواست به چیزی اعتراف کنخ.
985
01:10:24,595 --> 01:10:26,435
بهش گفتم شارون
رو از کجا آوردی؟
986
01:10:26,513 --> 01:10:29,308
گفت که: "من اونو از جایی نیاوردم.
اون فقط با من اومد."
987
01:10:29,391 --> 01:10:30,309
گوش کن...
988
01:10:30,392 --> 01:10:31,769
اون زیبا بود.
989
01:10:32,811 --> 01:10:35,481
و خیلی باهوش بود و...
990
01:10:36,148 --> 01:10:39,443
گوش کن، هر چی بود اون منو دوست داشت.
991
01:10:42,863 --> 01:10:46,700
اون فقط... همه چیز رو انکار کرد.
کشتن شارون رو تکذیب کرد.
992
01:10:47,618 --> 01:10:50,496
ربودنش. کشتن مایکل رو انکار کرد.
993
01:10:50,579 --> 01:10:52,873
کشتن شریل کومسو رو انکار کرد.
994
01:10:57,294 --> 01:11:01,548
چیزی از فلوید دستگیرم نشد
جز اینکه اون به وضوح روانی بود.
995
01:11:04,468 --> 01:11:08,097
می دونید، به عنوان یه روزنامه نگار محقق،
سعی می کنید به حقیقت برسید.
996
01:11:09,515 --> 01:11:10,975
واقعا خسته کننده بود،
997
01:11:11,475 --> 01:11:14,770
تا تموم شدن کتاب،
نفهمیدم اون کیه.
998
01:11:16,522 --> 01:11:18,315
در اون مقطع زمانی،
999
01:11:18,399 --> 01:11:20,317
می دونید... کتاب به پایان رسید.
1000
01:11:20,859 --> 01:11:22,653
و منتشر شد.
1001
01:11:27,866 --> 01:11:31,578
مت بیرکبک با مردی که اکنون به نام فرانکلین
فلوید در زندان شناخته می شود مصاحبه کرده.
1002
01:11:31,662 --> 01:11:33,582
فلوید نه تنها شارون
رو به عنوان یک دختر کوچک ربوده بود،
1003
01:11:33,664 --> 01:11:35,416
بلکه در حال حاضر محکوم به اعدام است.
1004
01:11:35,499 --> 01:11:38,460
مت بیرکبک کتاب یک کودک زیبا را نوشت
1005
01:11:38,544 --> 01:11:40,587
که توضیح می دهد که چگونه
بر خلاف تمام انتظارات،
1006
01:11:40,671 --> 01:11:43,340
دختری به نام شارون
در مدرسه شکوفا شد.
1007
01:11:52,850 --> 01:11:54,435
وقتی کتاب منتشر شد،
1008
01:11:54,518 --> 01:11:58,731
توجه چند وب سایت رو به خودش جلب کرد.
1009
01:11:59,231 --> 01:12:01,150
شبکه Doe و Websleuths.
1010
01:12:01,233 --> 01:12:03,277
اینها مثل کارآگاهان آماتور هستن.
1011
01:12:03,360 --> 01:12:05,904
و کتاب به صورت اورگانیک رشد کرد.
1012
01:12:05,988 --> 01:12:08,341
شما می تونستید تاپیک های مختلف رو ببینید.
اونها در موردش صحبت می کردن.
1013
01:12:08,365 --> 01:12:11,245
شارون مارشال کیه؟ ممکنه که اون
همون دختری باشه تو یوتا ناپدید شد؟
1014
01:12:11,327 --> 01:12:14,079
آیا ممکنه اون همون دختری
باشه که توی تورنتو گم شد؟
1015
01:12:14,163 --> 01:12:16,203
و فقط به ساختن این ایده ها ادامه دادن.
1016
01:12:17,333 --> 01:12:19,543
در طول ماه ها، ایمیل های بیشتری گرفتم.
1017
01:12:19,626 --> 01:12:23,005
مردم توی ایالات متحده، توی کانادا،
مردم خارج از کشور.
1018
01:12:23,088 --> 01:12:25,132
در عرض شش ماه تا یک سال،
1019
01:12:25,215 --> 01:12:29,011
مردم از سراسر دنیا
دنبال این بودن که بفهمن این دختر کیه.
1020
01:12:30,346 --> 01:12:33,432
خیلی از مردم ناامید شدن.
اینجوری بود که "مت، بیخیال!"
1021
01:12:33,515 --> 01:12:36,393
"میدونی، من دارم اینو میخونم
و فکر میکردیم متوجه شدی،"
1022
01:12:36,477 --> 01:12:38,270
و من متوجه نشدم.
1023
01:12:38,354 --> 01:12:41,732
و من فقط... میدونی، جواب میدادم.
من به همه این ایمیل ها جواب می دادم.
1024
01:12:41,815 --> 01:12:44,777
فقط می گفتم: "هی، میدونی،
من این کارو انجام دادم به این امید که
1025
01:12:44,860 --> 01:12:47,905
میخوایم... میدونی،
می تونیم هویتش رو پیدا کنیم."
1026
01:12:51,158 --> 01:12:54,411
ما در واقع چندتا سرنخ خوب
از توش در آوردیم،
1027
01:12:54,953 --> 01:12:56,793
اما واقعاً راهی برای آزمایششون نداشتیم.
1028
01:12:56,830 --> 01:12:59,917
اما بعد از اون و در سال 2005،
تقریبا یک سال بعد از انتشار کتاب،
1029
01:13:00,000 --> 01:13:01,126
یه اتفاقی افتاد.
1030
01:13:01,210 --> 01:13:02,920
من یک ایمیل ناشناس دریافت کردم.
1031
01:13:04,004 --> 01:13:05,464
که گفته بود،
1032
01:13:05,547 --> 01:13:08,967
آیا DNA دختر شارون
به شما کمک می کنه؟
1033
01:13:13,347 --> 01:13:14,848
من مگان هستم،
1034
01:13:15,641 --> 01:13:18,102
من دختر شارونم.
1035
01:13:19,395 --> 01:13:21,897
من همیشه می دونستم که
من رو به فرزندی قبول کردن،
1036
01:13:21,980 --> 01:13:26,527
اما تا وقتی که کتاب مت رو کشف نکردم،
هیچوقت همچین حس عجیبی نداشتم.
1037
01:13:26,610 --> 01:13:30,030
و قضیه خیلی بیشتر از فرزند خوندگی بود.
1038
01:13:31,782 --> 01:13:33,575
هر چی بیشتر می فهمیدم،
1039
01:13:33,659 --> 01:13:37,538
درباره همه چیز عصبانی تر
و ناراحت تر می شدم.
1040
01:13:38,080 --> 01:13:42,251
منظورم اینه که به نوعی...
این قضیه برام شروع پیشرفت احساساتم بود.
1041
01:13:42,334 --> 01:13:45,796
همه چیز این قضیه...
از زمانی که درباره ش فهمیدم و...
1042
01:13:45,879 --> 01:13:48,632
خشم و اندوهم رو بیشتر کرده بود.
1043
01:13:49,550 --> 01:13:52,386
و درباره احساسی که باید می داشتم
سردرگم بودم.
1044
01:13:52,469 --> 01:13:55,556
نمی دونم چه احساسی دارم.
میدونم عصبانی ام...
1045
01:13:55,639 --> 01:13:58,725
اما نمی دونم چرا یا درباره چی.
1046
01:13:58,809 --> 01:14:02,062
انگار در تلاشم بفهمم.
همه چیز رو بفهمم و پردازش کنم.
1047
01:14:04,690 --> 01:14:07,985
چیزای زیادی در مورد زندگیش می دونم
که دوست ندارم بهشون فکر کنم.
1048
01:14:11,280 --> 01:14:13,991
هیچ دختری نباید همچین شرایطی داشته باشه.
1049
01:14:15,242 --> 01:14:18,203
از غریبه گرفته تا کسی که
قرار بود پدرت باشه.
1050
01:14:18,287 --> 01:14:21,165
یا به جای پدر
یا هر کوفتی که بوده.
1051
01:14:22,124 --> 01:14:24,751
آره، اینا چیزایی که
دوست ندارم درباره ش فکر کنم.
1052
01:14:29,840 --> 01:14:35,596
تو دبیرستان بودم که
عمه ام کتاب مت رو پیدا کرد.
1053
01:14:36,346 --> 01:14:37,764
و به مامانم در موردش گفت.
1054
01:14:37,848 --> 01:14:41,727
یادم میاد که از جایگاه اسنوبال
به سمت خونه رانندگی می کردیم،
1055
01:14:42,352 --> 01:14:45,314
که مادرم بهم گفت داستان بیشتر از
1056
01:14:45,397 --> 01:14:47,858
اینکه مادر واقعیم تو یه
تصادف رانندگی کشته شده.
1057
01:14:52,029 --> 01:14:54,406
زن و شوهری وارد
دفتر وکالت شده بودن
1058
01:14:54,490 --> 01:14:56,700
و گفته بودن که نمی تونن
از پس هزینه های یه بچه دیگه بر بیان.
1059
01:14:56,783 --> 01:14:58,619
"آیا می تونید براش یه خونواده پیدا کنید؟"
1060
01:14:58,702 --> 01:15:02,706
و ما وارد شدیم و کلارنس و تونیا
رو دیدیم که پشت میز نشسته بودن.
1061
01:15:05,292 --> 01:15:08,545
اون فقط می خواست این موضوع تموم بشه.
فقط می خواست انجامش بده. پول می خواست.
1062
01:15:09,254 --> 01:15:11,840
کل مکالمه با زنش رو اون کنترل می کرد.
1063
01:15:12,674 --> 01:15:14,384
پس آره، من یکم نگران بودم.
1064
01:15:14,468 --> 01:15:17,304
اما فقط احساس می کردم که خدا
مدام به من میگه: "خودشه."
1065
01:15:21,141 --> 01:15:22,893
شش هفته بعد مگان به دنیا اومد.
1066
01:15:26,230 --> 01:15:27,814
بنابراین به بیمارستان رفتیم.
1067
01:15:28,732 --> 01:15:30,442
و اون قبلا زایمان کرده بود.
1068
01:15:36,907 --> 01:15:37,908
اون روی تخت بود
1069
01:15:37,991 --> 01:15:40,452
و من به صورت خصوصی به اونجا رفتم،
فقط من و اون.
1070
01:15:43,247 --> 01:15:47,084
و گفتم: "میخوای ببینیش؟"
اون گفت: "نه، نمی تونم."
1071
01:15:48,877 --> 01:15:50,379
و من به اون روز فکر می کنم.
1072
01:15:50,462 --> 01:15:52,839
مثلا چرا اون روز نتونست
بیشتر به من بگه؟
1073
01:15:52,923 --> 01:15:55,133
چرا نمی تونست بگه "من به کمک نیاز دارم."
1074
01:15:55,217 --> 01:15:58,470
چرا وقتی تنها بودیم
1075
01:15:58,554 --> 01:16:00,013
و فرصت داشتیم، نگفتی
1076
01:16:01,473 --> 01:16:02,473
"کمکم کنید."
1077
01:16:02,975 --> 01:16:06,770
هیچکسی از اون قضیه خبر نداشت.
فقط من و او توی اتاق بودیم.
1078
01:16:06,853 --> 01:16:10,148
چون لحظه ای که فلوید
وارد شد، همه چیز متوقف شد.
1079
01:16:10,232 --> 01:16:11,942
کل گفتگو متوقف شد.
1080
01:16:17,823 --> 01:16:19,074
من عادت داشتم، اوم...
1081
01:16:19,700 --> 01:16:21,326
هنوزم بعضی وقتا این کارو انجام میدم.
1082
01:16:21,410 --> 01:16:25,372
من عکس هایی از بچگی خودم و
عکس های مایکل و عکس های شارون،
1083
01:16:25,455 --> 01:16:29,042
رو توی اینترنت میزارم و
همه اونها رو با هم مقایسه می کنم.
1084
01:16:29,126 --> 01:16:33,839
و می بینم که، گونه ها و
بینیم مطمئناً شبیه اونه.
1085
01:16:33,922 --> 01:16:36,008
و رنگ موی طبیعی منم مثل اونه.
1086
01:16:36,091 --> 01:16:38,802
بنابراین، آره..
صد در صد خودم رو در اون می بینم.
1087
01:16:44,558 --> 01:16:47,144
وقتی بزرگ میشی
می خوای ببینی شبیه کی میشی.
1088
01:16:47,227 --> 01:16:49,229
قراره چجوری به نظر برسی.
1089
01:16:50,647 --> 01:16:51,690
تاریخ خونواده ت.
1090
01:16:51,773 --> 01:16:55,611
و بعد به عنوان یه دختر
وارد دوران نوجوونی میشی.
1091
01:16:55,694 --> 01:16:58,572
من فقط میخوام بدونم از کجا اومدم.
1092
01:17:02,284 --> 01:17:07,414
در سال 2010 یا 11، تصمیم گرفتم DNA خودم رو بدم.
1093
01:17:07,497 --> 01:17:08,915
اینجوری بود که
1094
01:17:09,625 --> 01:17:13,086
امیدوار بودیم اون زمان
خانواده دیگم رو پیدا کنم.
1095
01:17:13,629 --> 01:17:15,881
هیجان انگیز بود.
1096
01:17:15,964 --> 01:17:18,467
پتانسیل پیدا کردن آدمای دیگه وجود داشت.
1097
01:17:19,885 --> 01:17:22,262
شارون سه بار باردار شده بود.
1098
01:17:22,346 --> 01:17:24,681
یک بار در دبیرستان،
که قرار بود بچه رو به کسی بده.
1099
01:17:24,765 --> 01:17:25,766
بعدش مایکل بود،
1100
01:17:25,849 --> 01:17:29,102
و این سومین کسی بود که برای فرزندخوندگی
تو نیواورلئان واگذار شد.
1101
01:17:29,186 --> 01:17:30,437
که اونم مگانِ.
1102
01:17:31,021 --> 01:17:34,358
داشتن اون دیانای و دونستن
اینکه که تطابقشون مثبته،
1103
01:17:34,441 --> 01:17:38,445
به این معناست که دنیایی از
احتمالات رو به رومون باز کرده.
1104
01:17:38,528 --> 01:17:42,741
و بعد از اون بود که
مرکز ملی کودکان گشمده و آزار دیده
1105
01:17:42,824 --> 01:17:44,034
وارد عمل شد.
1106
01:17:53,627 --> 01:17:57,130
در سال 2011، من یک
پرونده خیلی کوچیک در مورد
1107
01:17:57,214 --> 01:17:59,466
این دختر به نام شارون
مارشال بهم رسید.
1108
01:18:00,592 --> 01:18:03,053
من چیز زیادی برای ادامه دادن نداشتم.
1109
01:18:04,304 --> 01:18:05,931
میدونید، بعد از خوندن کتاب،
1110
01:18:06,014 --> 01:18:08,558
و پرونده کوچیکی که داشتم،
جایی برای مراجعه نداشتم.
1111
01:18:08,642 --> 01:18:10,268
من به آزانس وکلای حقوقی دسترسی نداشتم
1112
01:18:10,352 --> 01:18:13,980
اما جو فیتزپاتریک به وضوح در همه
این موارد یه بازیکن بزرگ بود.
1113
01:18:14,064 --> 01:18:17,442
اون به من گفت که چجوری این
پرونده دستِ FBI غیرفعال بوده،
1114
01:18:17,526 --> 01:18:20,570
و اینکه واقعاً هیچ پرونده ای در
مورد شارون مارشال باز نشده.
1115
01:18:20,654 --> 01:18:23,156
اون فقط تونسته بود تا روی این پرونده
1116
01:18:23,240 --> 01:18:25,742
و ارتباطش با ربوده شدن
مایکل هیوز تحقیق کنه.
1117
01:18:25,826 --> 01:18:29,871
وقتی جلو گفت که بهم کمک میکنه،
1118
01:18:29,955 --> 01:18:32,082
می دونید، من... من به وجد اومده بودم.
1119
01:18:34,459 --> 01:18:35,669
وقتی از مرکز ملی کودکان
1120
01:18:35,752 --> 01:18:38,463
گمشده و آزار دیده تماسی دریافت کردم
1121
01:18:38,547 --> 01:18:42,384
من از این واقعیت که می تونم دوباره
به این پرونده برگردم هیجان زده شدم.
1122
01:18:45,053 --> 01:18:46,555
این یه کار ناتموم بود.
1123
01:18:46,638 --> 01:18:50,100
این چیزی بود که توش پیشرفت
زیادی کرده بودم
1124
01:18:50,183 --> 01:18:54,020
اما به دلیل بازنشسته شدن
هیچوقت فرصتی نداشتم که به نتیجه برسم.
1125
01:18:56,398 --> 01:18:58,608
این قضیه به من کمکی امید داد.
1126
01:19:07,492 --> 01:19:10,620
اما ما به یک فرصت دیگه
با فرانکلین فلوید احتیاج داشتیم.
1127
01:19:10,704 --> 01:19:13,290
اون منتظر اعدامش بود.
و به وضوح همه پاسخ ها رو داشت.
1128
01:19:13,373 --> 01:19:16,042
پس به مصاحبه دیگه ای
باهاش نیاز داشتیم.
1129
01:19:19,921 --> 01:19:22,716
از اشلی رودریگز
1130
01:19:22,799 --> 01:19:24,760
از مرکز ملی کودکان گمشده تماسی داشتم.
1131
01:19:24,843 --> 01:19:29,723
شروع کردم به کند و کاو توی اون فایل
و واقعاً سعی کردم بفهمم فلوید کیه.
1132
01:19:29,806 --> 01:19:33,977
اون... اون هدف منه و من
می خوام هر چیزی رو که می تونم درباره ش بدونم.
1133
01:19:37,355 --> 01:19:40,400
من بهش گفتم: "اون به شما دروغ میگه.
اون به طرز احمقانه ای به شما دروغ میگه."
1134
01:19:41,026 --> 01:19:43,487
"اگر حقیقتی رو ازش دربیاری،
خوش شانسی."
1135
01:19:44,070 --> 01:19:45,614
من اصلا خوشبین نبودم.
1136
01:19:46,448 --> 01:19:48,909
صادقانه بگم، به نوعی
شبیه آخرین راه حل ما بود.
1137
01:19:50,952 --> 01:19:54,664
بنابراین FBI برای مصاحبه با
فرانکلین فلوید به فلوریدا اعزام شد.
1138
01:19:57,876 --> 01:20:00,003
سه تا سوال داشتم
که میخواستم جواب بگیرم.
1139
01:20:00,086 --> 01:20:02,172
یکی این بود که: "شارون مارشال کیه؟"
1140
01:20:03,048 --> 01:20:04,758
"چه اتفاقی برای مایکل افتاد؟"
1141
01:20:04,841 --> 01:20:08,053
و "آیا تو مسئول مرگ شارون بودی؟"
1142
01:20:09,137 --> 01:20:11,932
و بعد خلاص ش کنم
به اینکه اون زن کیه.
1143
01:20:12,015 --> 01:20:13,850
چون جواب این سوال آسونه.
1144
01:20:13,934 --> 01:20:17,312
شاید نخواد جواب بده،
اما نمی خوادم به قتل اعتراف کنه.
1145
01:20:18,647 --> 01:20:22,025
و در این مورد صبحت نمی کرد.
1146
01:20:27,739 --> 01:20:30,700
اون تازه ساکت شده بود،
و شروع کرد به غر زدن.
1147
01:20:31,368 --> 01:20:34,368
ما حتی قبل از اینکه شروع به فحاشی کنه
خودمون رو به عنوان مامورای FBI معرفی نکردیم.
1148
01:20:34,412 --> 01:20:35,914
اون فکر می کرد ما وکیلش هستیم.
1149
01:20:35,997 --> 01:20:37,082
اون رو نشونده بودیم.
1150
01:20:37,165 --> 01:20:40,877
ما وایستاده بودیم در حالی که اون
به مدت 45 دقیقه فحاشی می کرد.
1151
01:20:40,961 --> 01:20:43,338
و در نهایت بهش گفتم:
ما وکیل تو نیستیم.
1152
01:20:44,089 --> 01:20:46,216
و گفت، "خب، تو کدوم خری هستی؟"
1153
01:20:46,842 --> 01:20:48,552
و من گفتم: "ما مامور FBI هستیم."
1154
01:20:49,427 --> 01:20:52,806
و اون سرش رو برد عقب و گفت،
"چی میخوای؟"
1155
01:20:52,889 --> 01:20:56,142
"خب، من تحقیقات درباره پرونده مایکل
هیوز رو دوباره باز می کنم."
1156
01:20:56,226 --> 01:20:58,478
اون ادامه داد: "ممنون میشم اگر اون رو ببندی."
1157
01:21:00,230 --> 01:21:01,750
گفتم: "خب قرار نیست این کارو بکنم."
1158
01:21:01,815 --> 01:21:04,609
گفتم: "تو می خواستی
او شارون جدیدت باشه."
1159
01:21:05,193 --> 01:21:07,362
"شارون از دست رفته، این شارون جدیدته.
1160
01:21:07,445 --> 01:21:09,906
مایکل... مایکل کسیه که
قرارِ جایگزین اون بشه."
1161
01:21:09,990 --> 01:21:12,951
و من به صحبت کردن با اون
ادامه دادم و اون شروع کرد به گریه کردن.
1162
01:21:13,034 --> 01:21:16,788
اون احساسی شد و این
یه فرصت برای من بود.
1163
01:21:16,872 --> 01:21:20,876
و اسکات اونقد روی میز زد
تا توجهش رو جلب کنه.
1164
01:21:20,959 --> 01:21:24,588
"چطور اون رو کشتی، فلوید؟"
و اشک تمساحش سرازیر شد.
1165
01:21:24,671 --> 01:21:27,299
و صدام رو بلند کردم:
"چطوری اونو کشتی؟"
1166
01:21:27,841 --> 01:21:29,843
اون به من نگاه کرد و گفت: "این کار رو نکن."
1167
01:21:29,926 --> 01:21:32,846
و من بالاخره با مشت روی میز زدم،
1168
01:21:33,597 --> 01:21:35,432
"چطوری اونو کشتی، فلوید؟"
1169
01:21:35,515 --> 01:21:37,183
اشکاش بند اومد.
1170
01:21:37,267 --> 01:21:40,687
"من دوبار به پشت سرش شلیک کردم
تا سریع کارش تموم بشه."
1171
01:21:45,275 --> 01:21:47,986
هیچ ربطی به شما نداره که اون کجاست.
1172
01:21:48,069 --> 01:21:49,529
برای بیش از 20 سال
1173
01:21:49,613 --> 01:21:52,240
هیچ کس نمی دانست
چه اتفاقی برای پسرک افتاده،
1174
01:21:52,324 --> 01:21:55,160
اما اکنون FBI معتقد است
که آنها پاسخ هایی دارند.
1175
01:21:57,329 --> 01:22:01,207
اشک و اندوه از خانواده ای که به
طور ناگهانی فرزندی را از دست دادند.
1176
01:22:01,291 --> 01:22:05,253
و پدر، لطفاً به او سلام کن، او
را در آغوش بگیر و سپس ببوس.
1177
01:22:05,754 --> 01:22:07,672
و یک روز او را خواهیم دید.
1178
01:22:10,425 --> 01:22:11,425
از دست دادن یک بچه،
1179
01:22:11,927 --> 01:22:14,012
دردناکه.
1180
01:22:15,013 --> 01:22:17,515
اون تقریبا بچه ما بود.
1181
01:22:17,599 --> 01:22:21,102
مدارک فرزند خوندگی
تقریباً تکمیل شده بود.
1182
01:22:21,186 --> 01:22:24,856
اوه، و قبل از اینکه بتونیم
اونها رو کامل کنیم، دزدیده شد.
1183
01:22:24,940 --> 01:22:28,193
همه بچه ها اون رو
برادرشون به حساب می آوردن.
1184
01:22:28,276 --> 01:22:31,988
بنابراین همه اون رو
جزوی از خانواده ما می دونستن.
1185
01:22:33,198 --> 01:22:34,198
1186
01:22:35,158 --> 01:22:36,158
1187
01:22:42,749 --> 01:22:46,252
اف بی آی میگوید مظنون
این پرونده 20 ساله
1188
01:22:46,336 --> 01:22:47,879
به قتل اعتراف کرده است.
1189
01:22:47,963 --> 01:22:51,591
فلوید می گوید که پسر را در نزدیکی
مرز اوکلاهما تگزاس دفن کرده است.
1190
01:22:52,550 --> 01:22:54,260
دو روز کامل بیرون بودیم.
1191
01:22:55,095 --> 01:22:57,806
دو روز کندن، دو روز الک کردن.
1192
01:22:57,889 --> 01:22:59,766
و اوه، هیچی.
1193
01:23:01,643 --> 01:23:04,813
می دونی ما... 110 درصد مطمئن بودیم.
1194
01:23:05,563 --> 01:23:07,148
ولی هیچی پیدا نکردیم.
1195
01:23:11,653 --> 01:23:14,781
اما هنوز می خواستم بدونم
شارون مارشال کیه.
1196
01:23:15,365 --> 01:23:17,325
و اون گفت.
1197
01:23:17,409 --> 01:23:20,412
تا حدودی به این دلیل که فلوید دوست
داشت در مورد خودش صحبت کنه.
1198
01:23:20,495 --> 01:23:23,289
بامزه بود. بالا پایین می پرید،
خیلی قصه می گفت.
1199
01:23:23,373 --> 01:23:27,585
و ناگهان شروع کرد به صحبت
کردن در مورد اینکه چطوری،
1200
01:23:28,294 --> 01:23:31,923
چقدر خوش قیافه بود
و لباس راننده اتوبوس پوشیده بود
1201
01:23:32,007 --> 01:23:35,176
توی چری ویل، کارولینای شمالی و...
1202
01:23:35,927 --> 01:23:38,680
می دونید، اینکه اون
بهترین راننده اتوبوس دنیا بود.
1203
01:23:39,305 --> 01:23:44,019
اون به ما گفت که با
دختری به نام سندی آشنا شده.
1204
01:23:44,102 --> 01:23:46,855
که به تازگی سه فرزند خودش رو
به دست دولت از دست داده بود.
1205
01:23:46,938 --> 01:23:51,693
و اسکات احتمالاً یکی از
هوشمند ترین سؤالات رو پرسید.
1206
01:23:51,776 --> 01:23:54,112
گفت اسمت اون موقع چی بود؟
1207
01:23:55,113 --> 01:23:58,366
براندون کلیو ویلیامز
اسمی بود که اون به ما داد.
1208
01:24:03,580 --> 01:24:06,416
و این چیزی بود
که قبلاً نشنیده بودیم.
1209
01:24:06,499 --> 01:24:10,253
و وقتی... وقتی این اسم
رو گفت، یه چیزی به ما داد.
1210
01:24:10,336 --> 01:24:13,548
و او نه تنها این اسم
را به ما داد، بلکه ما رو خیلی جلوتر برد
1211
01:24:13,631 --> 01:24:16,843
و شخصی
ر که ملاقات کرده بود به ما داد.
1212
01:24:16,926 --> 01:24:18,386
چجوری ازدواج کردن.
1213
01:24:19,345 --> 01:24:20,764
تاریخش رو به ما داد.
1214
01:24:20,847 --> 01:24:23,516
اسم دختراش رو تونست
به ما بده.
1215
01:24:23,600 --> 01:24:25,435
محل تولد دخترا رو به ما بده.
1216
01:24:25,518 --> 01:24:26,936
پس گفتم: "بزرگ ترینشون کدومه؟"
1217
01:24:27,020 --> 01:24:29,856
ادامه داد: "خب، این همون چیزیه
که شما اینجا درباره ش می پرسید."
1218
01:24:32,192 --> 01:24:34,652
"اون کجا متولد شده؟" "لیوونیا، میشیگان."
1219
01:24:34,736 --> 01:24:37,781
"چطوری اینو می دونی؟"
"من شناسنامه ش رو دیدم."
1220
01:24:37,864 --> 01:24:41,493
ادامه داد: "این همون دختریه که شما دنبالش هستین.
این هموم دختریه که به خاطرش اینجا هستین."
1221
01:24:42,744 --> 01:24:44,162
من ازش پرسیدم،
1222
01:24:44,245 --> 01:24:46,247
"اسم بزرگ ترین دخترش چی بود؟"
1223
01:24:47,082 --> 01:24:48,750
و اون گفت: "خوب، سوزان سواکیس بود."
1224
01:25:15,235 --> 01:25:21,533
اونا به من گفتن که هویتش چیه،
نشسته بودم و ...
1225
01:25:23,701 --> 01:25:25,787
من تو خلسه نبودم. من فقط...
1226
01:25:26,663 --> 01:25:29,833
خیلی خوشحالم.
1227
01:25:29,916 --> 01:25:32,335
... وقتی این را به او گفتم.
1228
01:25:32,418 --> 01:25:34,420
میدونی نزدیک بود گریه کنم...
1229
01:25:36,548 --> 01:25:37,715
اوه لعنتی!
1230
01:25:39,300 --> 01:25:41,010
اون گفت: "ما هویتش رو می دونیم."
1231
01:25:41,094 --> 01:25:44,305
و به من گفت که اسمش
سوزان سواکیسِ.
1232
01:25:46,516 --> 01:25:47,517
من اینطوری بودم،
1233
01:25:48,852 --> 01:25:50,019
"لعنتی!"
1234
01:25:52,272 --> 01:25:55,233
فکر نمیکنم تسکین کلمه درستی باشه، اما
این همون چیزی بود که من احساس کردم.
1235
01:25:55,316 --> 01:25:58,736
درست مثل این بود که تموم شده باشه.
مثل اینکه الان می دونیم اون کیه.
1236
01:26:02,365 --> 01:26:05,326
روز بعد شناسنامه رو پس گرفتیم.
1237
01:26:05,827 --> 01:26:08,413
و توی شناسنامه نام پدر و
مادرش روی اون نوشته شده بود.
1238
01:26:08,496 --> 01:26:10,957
ساندرا براندنبورگ و کلیفورد سواکیس
1239
01:26:11,875 --> 01:26:14,252
اوه، اتفاقاً هر دو هنوز زنده هستن.
1240
01:26:25,680 --> 01:26:27,807
اف بی آی جلوی در ظاهر شد.
1241
01:26:28,808 --> 01:26:32,103
و بعد اونها عکس سوزی رو به من
نشون دادن و من گفتم: "این دختر منه."
1242
01:26:32,187 --> 01:26:33,897
"تو میدونی اون کجاست؟"
1243
01:26:39,235 --> 01:26:40,737
اون خیلی باهوش بود.
1244
01:26:41,696 --> 01:26:42,947
خیلی احمق بود.
1245
01:26:44,908 --> 01:26:46,534
و خیلی زودباور.
1246
01:26:49,329 --> 01:26:52,832
من 18 ساله بودم که باردار شدم
و 19 ساله بودم که اون به دنیا اومد.
1247
01:26:55,043 --> 01:26:56,920
17 سالم بود که شروع کردم به قرار گذاشتن.
1248
01:26:58,087 --> 01:27:00,381
من و کلیف با هم توی دبیرستان بودیم.
1249
01:27:01,424 --> 01:27:03,885
اون حدود دو سال از من کوچکتر بود.
1250
01:27:04,719 --> 01:27:07,555
اما اون باهوش و بامزه بود،
1251
01:27:08,348 --> 01:27:09,849
و من خیلی متاثر شدم ازش.
1252
01:27:10,767 --> 01:27:13,228
تو کل دبیرستان نمونه بودیم.
1253
01:27:14,771 --> 01:27:17,899
درست در پایان
دبیرستان ازدواج کردیم.
1254
01:27:19,317 --> 01:27:22,153
من چند ماه بعد از
ازدواجمون باردار شدم.
1255
01:27:22,779 --> 01:27:24,197
من هیجان زده بودم.
1256
01:27:25,740 --> 01:27:27,992
خوشحال بودم.
1257
01:27:28,785 --> 01:27:31,496
و من... نمی تونستم صبر کنم
تا بچه به دنیا بیاد.
1258
01:27:33,331 --> 01:27:36,584
او در زمان تولدش توی ویتنام بود.
1259
01:27:37,168 --> 01:27:38,503
سخت بود.
1260
01:27:38,586 --> 01:27:41,339
من یک هفته R&R داشتم،
(مرخصی استراحت و تفریح)
1261
01:27:41,422 --> 01:27:43,675
و اولین بار سوزان رو دیدم.
1262
01:27:43,758 --> 01:27:45,260
اون شش ماهه بود.
1263
01:27:46,094 --> 01:27:48,346
یه فرشته کوچولوی قشنگ بود.
1264
01:27:49,555 --> 01:27:50,640
افتخار می کردم.
1265
01:27:51,307 --> 01:27:53,768
وقتی بچه دار میشی
قلبت بزرگتر میشه.
1266
01:27:55,395 --> 01:27:57,522
اما، وقتی به ویتنام رفتم،
1267
01:27:58,064 --> 01:28:01,776
شما بقیه دنیا رو پشت سر
میزارید و این تمام دنیای شماست.
1268
01:28:02,902 --> 01:28:08,366
وقتی برگشتم آدم دیگه بودم و
ون داشت با یکی دیگه قرار میذاشت.
1269
01:28:08,950 --> 01:28:11,911
و اون موقع بود که سندی به من
گفت که می خواد طلاق بگیره.
1270
01:28:13,496 --> 01:28:15,790
من با یه مرد دیگه قرار می ذاشتم،
1271
01:28:16,332 --> 01:28:18,626
و آلیسون و امی رو باردار بودم.
1272
01:28:19,752 --> 01:28:21,337
ولی ما طلاق گرفتیم.
1273
01:28:22,380 --> 01:28:26,718
و من و دخترها به یک تریلر
از پیش ساخته شده نقل مکان کردیم.
1274
01:28:28,094 --> 01:28:31,180
تریلر روی یه جای تپه مانند بود.
1275
01:28:31,264 --> 01:28:36,269
گردباد به طور ناگهانی اومد و
تریلر من رو پرت کرد اونطرف.
1276
01:28:41,607 --> 01:28:46,321
بعد از گردباد، فکر کنم بهش میگن PTSD.
(اختلال پس از حادثه)
1277
01:28:47,113 --> 01:28:48,614
یادم میاد که،
1278
01:28:50,450 --> 01:28:54,829
در یک نقطه، در گوشه اتاق
نشیمن، روی زمین نشسته بودم.
1279
01:28:56,331 --> 01:28:58,875
ودخترا که میگفتن "مامانی! مامانی! مامانی!"
1280
01:28:58,958 --> 01:29:00,209
و من نمی تونستم حرکت کنم.
1281
01:29:02,670 --> 01:29:06,799
به خدمات اجتماعی رفتم چون فکر کردم این همون
کاریه که شما برای کمک گرفتن انجام میدید.
1282
01:29:07,759 --> 01:29:09,677
اونها بچه ها رو بردن.
1283
01:29:09,761 --> 01:29:11,929
یادمه بهش گفتم و گریه می کردم،
1284
01:29:12,013 --> 01:29:14,849
"براشون امن نیست.
من نمی تونم از اونها مراقبت کنم."
1285
01:29:14,932 --> 01:29:17,560
خانم جلوی دفتر
خدمات اجتماعی گفت:
1286
01:29:17,643 --> 01:29:19,771
"عزیزم، به کلیسا برو. حالت بهتر میشه."
1287
01:29:21,773 --> 01:29:26,402
اداره خدمات اجتماعی با من
تلفنی تماس گرفت و گفت:
1288
01:29:26,486 --> 01:29:29,781
"ما می خوایم هر سه دختر رو به یک خانواده بدیم."
1289
01:29:29,864 --> 01:29:33,034
اونها به همدیگه وابسته ان
و ما نمی خوایم از هم جداشون کنیم."
1290
01:29:34,327 --> 01:29:39,123
اونها به من یک حق انتخاب دادن،
یا با فرزند خوندگی هر سه تا موافقت کنم،
یا ولشون کنم.
1291
01:29:42,126 --> 01:29:44,170
خیلی برام دردناک بود.
1292
01:29:44,253 --> 01:29:46,172
تعطیلات رو گذرونده بودم
1293
01:29:48,257 --> 01:29:51,511
کلی نوشیدنی خوردم
کلی بهش فکر کردم.
1294
01:29:52,053 --> 01:29:55,056
و در اون زمان با
پدر و مادرم زندگی می کردم،
1295
01:29:55,139 --> 01:29:56,933
من بیکار بودم.
1296
01:29:57,016 --> 01:30:00,520
فکر می کنم 23 سالم بود.
1297
01:30:01,187 --> 01:30:05,441
و فکر نمی کردم در اون
لحظه پدر خوبی براشون باشم.
1298
01:30:05,525 --> 01:30:08,945
من هنوز یک جورایی
از ویتنام بهم ریخته بودم.
1299
01:30:14,367 --> 01:30:16,595
وقتی به اون کلیسا رفتم،
می دونم که گریه می کردم،
1300
01:30:16,619 --> 01:30:19,497
چون مدام گریه می کردم و
نمی تونستم جلوی گریه ام رو بگیرم.
1301
01:30:19,997 --> 01:30:21,332
و اونجا بود که با اون آشنا شدم.
1302
01:30:23,209 --> 01:30:25,294
فقط اومد و نشست و با صدایی آروم،
1303
01:30:25,378 --> 01:30:29,632
شروع کرد به صحبت کردن با من.
1304
01:30:30,133 --> 01:30:31,551
میدونی، "چی شده؟"
1305
01:30:32,135 --> 01:30:34,095
"خدا من رو به اینجا فرستاده تا کمکت کنم."
1306
01:30:35,012 --> 01:30:37,265
اون گفت: "ما میریم بچه هات رو میاریم."
1307
01:30:38,599 --> 01:30:41,727
"ما ازدواج می کنیم،
و من از تو و بچه ها مراقب می کنم،
1308
01:30:41,811 --> 01:30:43,604
و همه چیز درست میشه."
1309
01:30:45,606 --> 01:30:49,569
بعد از اینکه با هم بودیم
کارهای ترسناکی انجام می داد.
1310
01:30:52,155 --> 01:30:56,075
وقتی فهمیدم با اون تو چه وضعیتی
هستم، نمی دونستم باید چیکار کنم.
1311
01:30:57,577 --> 01:31:01,080
و اون چاقویی داشت
که همیشه با خودش همراهش بود.
1312
01:31:01,664 --> 01:31:04,959
و خم می شد سمت جایی که چاقو بود،
1313
01:31:05,042 --> 01:31:07,712
و می گفت: "فکر می کنی میخوای ولم کنی؟"
1314
01:31:09,088 --> 01:31:10,339
همچین اتفاقی نمیوفته.
1315
01:31:15,052 --> 01:31:18,639
یک بار باید پوشک دخترانه می خریدم.
1316
01:31:18,723 --> 01:31:21,184
در 7-Eleven چک بی محل کشیده بودم.
1317
01:31:21,934 --> 01:31:23,895
و 30 روز زندانی شدم.
1318
01:31:27,732 --> 01:31:29,859
و اون موقع بود که بچه هام رو برد.
1319
01:31:31,777 --> 01:31:34,322
بلافاصله به کلانتری رفتم
1320
01:31:34,864 --> 01:31:37,450
و به پلیس گفتم که
بچه هام رو برده.
1321
01:31:38,326 --> 01:31:40,786
پلیس گفت: "باهم ازدواج کرده اید؟"
1322
01:31:40,870 --> 01:31:41,870
و من گفتم: "بله."
1323
01:31:41,913 --> 01:31:45,917
و پلیس گفت: "این قضیه مدنیه.
خودت باید پیگیرش باشی."
1324
01:31:47,585 --> 01:31:50,338
و من فقط صدام بلندتر و بلندتر می شد،
1325
01:31:50,421 --> 01:31:52,757
و اونا منو از کلانتری
به بیرون راهنمایی کردن.
1326
01:31:55,676 --> 01:31:57,678
یه روزی که دقیق یادم نیست،
1327
01:31:57,762 --> 01:32:01,766
آلیسون و امی رو توی یتیم خونه گذاشته بود،
1328
01:32:01,849 --> 01:32:03,392
و سوزی رو گرفته بود با خودش برده بود.
1329
01:32:09,065 --> 01:32:10,942
میدونی نمیتونی برگردی و بگی،
1330
01:32:11,526 --> 01:32:12,568
"اگر اینکارو نمی کردم..."
1331
01:32:15,279 --> 01:32:19,534
"اگر راهی برای کمک پیدا کرده بودم."
1332
01:32:20,451 --> 01:32:23,829
"برای دور شدن از این شرایط،
دیگه هیچوقت این اتفاق نمیوفتاد."
1333
01:32:25,331 --> 01:32:28,918
و من قرار بود مادرش باشم و ازش
در برابر اون هیولا محافظت کنم.
1334
01:32:29,752 --> 01:32:30,752
و این کارو نکردم.
1335
01:32:33,256 --> 01:32:35,967
من در واقع
از دست مادر شارون خیلی عصبانی ام.
1336
01:32:36,842 --> 01:32:39,387
من حتی یک لحظه هم باور
نمی کنم که چون اون روز،
1337
01:32:39,470 --> 01:32:43,432
گذشته بود، دیگه نتوسته بچه ش رو پیدا کنه.
1338
01:32:43,516 --> 01:32:46,102
من تو سال 1976 دزدیده شدم.
1339
01:32:46,644 --> 01:32:51,649
و تقریباً پنج سال،
مادرم با همه تماس گرفته بود.
1340
01:32:52,149 --> 01:32:53,234
با سناتور،
1341
01:32:53,859 --> 01:32:55,903
شهردار،
رفته بود تلویزیون.
1342
01:32:56,445 --> 01:32:58,990
هر کاری از دستش بر می اومد انجام داده بود.
1343
01:33:00,116 --> 01:33:02,702
اون آدم ثروتمندی نبود،
1344
01:33:02,785 --> 01:33:06,539
اما همه پولی که داشت
رو برای برگردوندن من خرج کرد.
1345
01:33:06,622 --> 01:33:08,874
مادرم همه کار کرد.
1346
01:33:08,958 --> 01:33:11,127
و من فقط می خوام بدونم چرا.
1347
01:33:12,420 --> 01:33:14,880
چرا اون بیشتر تلاش نکرد؟
1348
01:33:16,632 --> 01:33:19,802
می خوام صادق باشم.
من رفتم پیش مادربزرگش.
1349
01:33:22,221 --> 01:33:23,264
که خوب پیش نرفت.
1350
01:33:23,889 --> 01:33:26,434
نگرشش اینجوری بود که
"به من ربطی نداره."
1351
01:33:26,517 --> 01:33:30,271
وقتی به سراغ کسی میری
و اون هیچ علاقه ای بهت نداره،
1352
01:33:31,272 --> 01:33:32,940
برای من...
1353
01:33:34,150 --> 01:33:35,150
اهمیتی نمیدی؟
1354
01:33:35,776 --> 01:33:38,362
نمیخوای بدونی؟
تو دیگه چه جور آدمی هستی؟
1355
01:33:38,446 --> 01:33:40,615
من با این قضیه مشکل دارم.
1356
01:33:46,662 --> 01:33:50,291
در سال 2003، زمانی که توی تولسا
بودم و برای بازدید از قبرستون رفتم،
1357
01:33:50,374 --> 01:33:53,544
فکر می کردم که
"خوب نیست که یک روز
1358
01:33:53,628 --> 01:33:56,339
به اینجا برگردم و این سنگ قبر رو عوض کنم؟"
1359
01:33:56,422 --> 01:33:59,216
فقط یک اسم روش بود، تونیا.
و این منو آزار می داد.
1360
01:34:00,009 --> 01:34:02,845
پس بعد از فهمیدن هویت واقعیش،
1361
01:34:02,928 --> 01:34:04,847
تصمیم گرفتیم،
من با مگان صحبت کردم.
1362
01:34:04,930 --> 01:34:08,100
و گفتم: "هی، میدونی، بیا این کار رو بکنیم."
1363
01:34:09,226 --> 01:34:14,607
مت نظر من رو درباره چیزی که
میخواست روی سنگ قبر بنویسه می خواست.
1364
01:34:15,358 --> 01:34:17,860
و من گفتم: "عحب. مسئولیتش زیاده."
1365
01:34:18,778 --> 01:34:22,782
اون با آدم های زیادی در زندگیش
در ارتباط بود و می خواستم مطئن بشم
1366
01:34:22,865 --> 01:34:26,077
اون برای بقیه همه چیز بود.
1367
01:34:31,999 --> 01:34:34,039
خدایا، من از تو برای
این فرصت تشکر می کنم.
1368
01:34:34,085 --> 01:34:37,380
و من دعا می کنم که
آسایش، قدرت و قلب
1369
01:34:37,463 --> 01:34:38,964
رو به زندگی کسانی
که اینجا هستند بیاری.
1370
01:34:39,048 --> 01:34:41,759
نه تنها امروز اینجا،
بلکه هر کجا که باشند.
1371
01:34:49,475 --> 01:34:50,601
اینجاست.
1372
01:34:51,977 --> 01:34:53,062
اون اینجاست.
1373
01:34:55,147 --> 01:34:58,567
در سال 1990
وقتی که فوت کرد تنها 20 سال سن داشت.
1374
01:34:59,860 --> 01:35:04,365
و تا ژوئن 2017 نتونستیم
سنگ قبرش رو عوض کنیم.
1375
01:35:04,448 --> 01:35:07,076
و در نهایت اسم واقعیش رو اونجا نوشتیم.
1376
01:35:09,620 --> 01:35:13,165
اون تعریف یک دوست برای همه بود.
1377
01:35:13,749 --> 01:35:16,711
صدای پشتیبان برای مردم،
1378
01:35:16,794 --> 01:35:21,340
و این دیوانه کننده ست.
چون هیچ پشتیبانی توی خونه نداشت.
1379
01:35:21,424 --> 01:35:24,009
و اون همه این کارها رو با چنین متانتی انجام داد.
1380
01:35:31,642 --> 01:35:35,187
او بالاخره مراسم یادبودی رو
که لیاقتش رو داشت دریافت کرد.
1381
01:35:36,313 --> 01:35:41,193
این یه نقطه ویرگوله برام.
1382
01:35:41,777 --> 01:35:43,654
و در نهایت اون به آرامش رسید.
1383
01:35:45,239 --> 01:35:47,116
اما اون هنوز تو قلب من زنده س.
1384
01:35:49,452 --> 01:35:53,372
و وقتی که من بمیرم
شاید اونجا دیگه تموم بشه.
1385
01:35:55,958 --> 01:35:58,461
قشنگ بود.
1386
01:35:58,544 --> 01:36:01,297
خیلی خوب بود که فهمیدم اون کیه.
1387
01:36:02,131 --> 01:36:04,550
فقط یادم میاد که،
1388
01:36:06,093 --> 01:36:08,053
"دختر، من پشتش بودم" می دونی؟
1389
01:36:10,222 --> 01:36:14,143
یکی از چیزای که من رو درگیر می کرد
این بود که هیچوقت نفهمید واقعا کیه.
1390
01:36:16,604 --> 01:36:20,941
شناخت افرادی که بخشی از
زندگی اون بودن واقعا به من کمک کرد.
1391
01:36:22,193 --> 01:36:25,112
چون اونا خاطرات مثبتی از اون ندارن.
1392
01:36:25,613 --> 01:36:30,075
شما این احساس رو دارین
که، گاهی اوقات،
1393
01:36:30,701 --> 01:36:32,578
اون نهایت استفاده رو از زندگیش کرد.
1394
01:36:36,582 --> 01:36:39,502
من هیجان زده بودم... هیجان زده بودم که...
1395
01:36:41,378 --> 01:36:44,632
اسمش رو روی سنگ
قبری گذاشتیم و مال خودش بود.
1396
01:36:48,135 --> 01:36:51,180
برای همه ما مهم بود...
1397
01:36:51,263 --> 01:36:53,766
این خود واقعیش بود.
این پدر واقعیش بود.
1398
01:36:53,849 --> 01:36:55,684
این دختر اونهاست، می دونید؟
1399
01:36:56,477 --> 01:36:58,157
اون اینجاست.
اینجا آرامیده.
1400
01:36:58,187 --> 01:36:59,980
و اسم واقعیش اینجاست.
1401
01:37:06,529 --> 01:37:07,947
ممنونم کلانتر.
1402
01:37:09,031 --> 01:37:12,660
من روابط جدید و خانواده بیشتری
از آنچه نیاز داشتم به دست آوردم.
1403
01:37:14,411 --> 01:37:18,249
و امیدوارم بتونم نیمی از مادری
باشم که او بود یا می خواست باشه.
1404
01:37:19,834 --> 01:37:24,296
مادر شدنم باعث شد
احترام بیشتری برای مادر واقعیم قائل بشم
1405
01:37:24,380 --> 01:37:27,633
چون اون قید دوتا از بچه هاش رو زد،
1406
01:37:27,716 --> 01:37:28,926
اگر که بیشتر نبودن،
1407
01:37:29,009 --> 01:37:32,304
چون می دونست که این برای بچه ها بهتره.
1408
01:37:34,974 --> 01:37:38,185
اسم پسرم مایکله.
که از اسم برادرم برداشتمش.
1409
01:37:38,811 --> 01:37:42,940
مایکل نتونست با این اسم زندگی کنه
من می خواستم این اسم ادامه پیدا کنه.
1410
01:37:45,025 --> 01:37:49,613
کاری که می تونم انجام بدم اینه که نمی تونم
با سوزان صحبت کنم، اما می تونم با مگان حرف بزنم.
1411
01:37:53,826 --> 01:37:56,996
و همین کافیه.
1412
01:38:01,750 --> 01:38:03,419
سعی کردم خودم بفهممش،
1413
01:38:03,502 --> 01:38:07,089
اما می دونم که این داستان
به یکی کمک میکنه.
1414
01:38:07,590 --> 01:38:12,344
من باید تمام بخش ها رو سر جاش بزارم
و اینکه این قضیه چطور من رو شکل داد،
1415
01:38:12,428 --> 01:38:14,597
و بعدش می دونم که می تونم
اون رو به اشتراک بزارم.
1416
01:38:19,977 --> 01:38:22,563
فقط می دونم که اون یه فرصت داشت.
1417
01:38:23,939 --> 01:38:26,108
اون یکی از افرادی بود که می تونست
1418
01:38:26,191 --> 01:38:29,904
به اون چیزی که
براش اتفاق افتاده غلبه کنه.
1419
01:38:31,071 --> 01:38:33,741
اگر می تونست ازش دور بشه،
1420
01:38:34,366 --> 01:38:37,369
می تونست یک نجات یافته شگفت انگیز بشه.
1421
01:38:39,538 --> 01:38:41,540
پتانسیل زیادی داشت.
1422
01:38:43,584 --> 01:38:46,045
اون چیزی برای ارائه به جهان داشت.
1423
01:38:46,837 --> 01:38:49,423
او واقعاً استعداد داشت، و ...
1424
01:38:52,426 --> 01:38:54,553
من همیشه اینطوری اون رو به یاد میارم.
1425
01:38:56,000 --> 01:39:06,000
ترجمه و تنظیم از مهراد
(MehraDedSec)
1426
01:39:07,000 --> 01:39:15,000
t.me/MehraDedSec