1 00:00:12,719 --> 00:00:14,872 ‫آنچه در «نقاب» گذشت... 2 00:00:14,904 --> 00:00:17,923 ‫یه عکس از دو جسد توی برف بهم نشون داد 3 00:00:17,923 --> 00:00:20,528 ‫رئیس اردوگاه پناهندگان ‫به ضربِ گلوله کشته شده 4 00:00:20,528 --> 00:00:22,332 ‫به همراه مسئول ارتباطات 5 00:00:22,332 --> 00:00:24,485 ‫به سبک سازمان اطلاعات روسیه 6 00:00:25,405 --> 00:00:27,909 ‫باید بفهمم چیزی در مورد نقشه‌مون می‌دونه یا نه 7 00:00:27,933 --> 00:00:31,016 ‫یادتون باشه وقتی روی هسته‌های ‫ماشین‌های رادیولوژی رو باز کنید، 8 00:00:31,016 --> 00:00:33,488 ‫سه دقیقه وقت دارید که اونا رو ‫از قاب‌هاشون خارج کنید 9 00:00:33,488 --> 00:00:35,392 ‫و بذارید توی آب داخل محفظه‌های سربی 10 00:00:35,392 --> 00:00:37,669 ‫ظرف یک دقیقه بعد از قرار گرفتن ‫،در معرضِ هسته‌ها 11 00:00:37,693 --> 00:00:38,795 ‫حالتون خیلی بد میشه 12 00:00:38,819 --> 00:00:40,268 ‫بعد از دو دقیقه شاید کور بشید 13 00:00:40,268 --> 00:00:43,091 ‫بعد از سه دقیقه... می‌میرید 14 00:00:43,374 --> 00:00:44,676 ‫اگه می‌دونی زیر نظری 15 00:00:44,700 --> 00:00:45,912 ‫چرا محل ملاقات مشخص کردی؟ 16 00:00:45,912 --> 00:00:47,704 ‫توی هواپیما محل قرار اصلی رو مشخص کردیم 17 00:00:47,728 --> 00:00:49,286 ‫چون می‌دونستم تلفنم شنود میشه 18 00:00:49,286 --> 00:00:51,624 ‫توضیح بده چرا بهم کمک می‌کنی 19 00:00:51,624 --> 00:00:53,528 ‫روی خودکشی وسواس دارم 20 00:00:53,528 --> 00:00:55,965 ‫و آدمایی که دنبالش هستن 21 00:00:55,965 --> 00:00:57,536 ‫ازت می‌خوام یه کاری برام بکنی 22 00:00:57,536 --> 00:00:59,506 ‫می‌خوام تأیید بکنید که ‫حزب کمونیست ترکیه 23 00:00:59,506 --> 00:01:00,734 ‫پوششی برای سی‌آی‌ای بوده 24 00:01:00,758 --> 00:01:02,913 ‫و اونا مارکوس سیبرایت رو ترور کردن 25 00:01:02,913 --> 00:01:06,554 ‫درخواستِ خیلی بزرگی داری ‫واسه حل و فصل مشکلات پدری 26 00:01:06,554 --> 00:01:08,291 ‫داره دوجانبه بازی می‌کنه 27 00:01:08,291 --> 00:01:10,295 ‫هنوز براشون کار می‌کنه ‫و همه چی رو می‌دونه 28 00:01:10,295 --> 00:01:12,599 ‫ولی همزمان در تلاشـه ‫که با دخترش فرار کنه 29 00:01:12,599 --> 00:01:14,570 ‫باید کاری کنم باور کنه ‫که واسه فرار کمکش می‌کنم 30 00:01:14,570 --> 00:01:15,874 ‫اینطوری ازم دور نمیشه 31 00:01:15,898 --> 00:01:17,943 ‫می‌تونم جلوی آمریکایی‌ها ازت محافظت کنم 32 00:01:17,943 --> 00:01:20,214 ‫ولی به این شرط که ‫یاسمینا برگرده پیش نور 33 00:01:20,214 --> 00:01:21,450 ‫تا وقتی که دقیقاً بدونیم چند چندیم 34 00:01:21,450 --> 00:01:22,485 ‫اون پیش ما در امان نیست 35 00:01:22,485 --> 00:01:24,724 ‫همه چی به امنیتِ اون بستگی داره 36 00:01:24,889 --> 00:01:26,665 ‫خب، اسمِ واقعیت چیه؟ 37 00:01:30,635 --> 00:01:32,705 ‫بهترین دروغ‌ها اکثراً راستـن 38 00:01:35,877 --> 00:01:39,256 ‫[گورستان پر-لاشز] ‫[خیابان دو رپو] 39 00:01:45,000 --> 00:01:55,000 ارائه‌ شده توسط وب‌سایت دیجی موویز © DigiMoviez.Com 40 00:01:55,024 --> 00:02:05,024 ‫دیجی موویز در شبکه‌های اجتماعی @DigiMovieZ 41 00:02:05,048 --> 00:02:15,048 ‫ترجمه از: سینا صداقت و امیر ستارزاده H1tmaN & SinCities 42 00:02:20,772 --> 00:02:23,149 ‫[جیمز داگلاس موریسون] ‫[تولد 1943 - فوت 1971] 43 00:02:24,409 --> 00:02:25,971 ‫طرفدارِ موسیقی‌اش هستی؟ 44 00:02:28,049 --> 00:02:30,923 ‫می‌دونی معنی سنگ نوشته‌ی روی قبرش چیه؟ 45 00:02:30,989 --> 00:02:33,394 ‫سنگ نوشته به زبانِ یونانیه، 46 00:02:33,394 --> 00:02:37,576 ‫و یعنی: «اون به اهریمنِ خودش وفادار بود» 47 00:02:45,050 --> 00:02:46,614 ‫منم دوستش دارم 48 00:02:48,223 --> 00:02:50,528 ‫برای همین این همه راه ‫از بالتیمور تا اینجا اومدم 49 00:02:50,528 --> 00:02:54,161 ‫تو چی، تو چرا اینجایی؟ 50 00:02:55,070 --> 00:02:57,901 ‫منم به اهریمن‌هام وفادارم 51 00:03:20,665 --> 00:03:21,708 ‫چه خبر؟ 52 00:03:21,732 --> 00:03:24,363 ‫اطلاعات درست بود. ‫قطعاً محلِ ارتباطاته. 53 00:03:24,363 --> 00:03:25,587 ‫اون یه چیزی برداشت 54 00:03:25,611 --> 00:03:26,333 ‫چی بود؟ 55 00:03:26,333 --> 00:03:28,203 ‫یه کارت روی قبر بود 56 00:03:28,203 --> 00:03:30,341 ‫نمی‌دونم چجور کارتی بود. ‫ندیدم. 57 00:03:30,341 --> 00:03:31,885 ‫یه دسته گل گذاشت، 58 00:03:31,909 --> 00:03:34,716 ‫ولی دستکش پوشیده بود، ‫واسه همین اثر انگشتش رو نداریم. 59 00:03:34,716 --> 00:03:37,355 ‫لعنتی! می‌تونی ظاهرش رو توصیف کنی؟ 60 00:03:37,355 --> 00:03:38,457 ‫موهاش مشکی بودن، 61 00:03:38,457 --> 00:03:40,395 ‫قدش 1.85 بود با هیکلِ معمولی، 62 00:03:40,395 --> 00:03:42,097 ‫اُورکُتِ تیره و کلاه مشکی داشت 63 00:03:42,097 --> 00:03:43,801 ‫خیلی خب، اگه نمی‌بینیش، 64 00:03:43,801 --> 00:03:45,405 ‫برگرد سرِ قبر 65 00:03:45,405 --> 00:03:47,576 ‫گل‌ها رو جدا کن. ‫سریع انجامش بده. 66 00:03:47,576 --> 00:03:49,078 ‫ممکنه روی پوششِ دسته گل دی‌ان‌ای باشه 67 00:03:49,360 --> 00:03:50,782 ‫باید بدونیم این یارو کدوم خریه 68 00:03:50,782 --> 00:03:52,597 ‫- و کجا میره ‫- دریافت شد 69 00:03:55,950 --> 00:03:56,951 ‫بله؟ 70 00:03:56,975 --> 00:03:59,266 ‫قد 185، هیکل معمولی، کلاه مشکی 71 00:03:59,266 --> 00:04:01,372 ‫- اگه دیدیش بهم زنگ بزن ‫- حله 72 00:04:30,127 --> 00:04:32,599 ‫من یه مردی با همون هیکل دیدم ‫که لباس‌های متفاوتی تنش بود 73 00:04:32,599 --> 00:04:34,135 ‫- و الان دنبالش می‌گردم ‫- خیلی خب، صبر کن 74 00:04:34,135 --> 00:04:35,865 ‫حدسیاتت زیادن و اطلاعاتِ کاربردی نداری 75 00:04:35,889 --> 00:04:37,158 ‫فقط آروم باش 76 00:04:37,182 --> 00:04:38,827 ‫اصلاً ریسک نکن 77 00:04:38,851 --> 00:04:40,113 ‫و بهش نزدیک نشو 78 00:04:40,113 --> 00:04:41,422 ‫- می‌شنوی چی میگم؟ ‫- بله 79 00:04:46,627 --> 00:04:48,597 ‫- خبری شد؟ ‫- نه 80 00:04:48,597 --> 00:04:49,833 ‫خیلی خب. کیر توش. برو تو 81 00:04:49,833 --> 00:04:51,470 ‫ببین می‌تونی پیداش کنی، همین الان! 82 00:04:51,470 --> 00:04:52,779 ‫توی راهم 83 00:05:01,766 --> 00:05:05,365 ‫وای مامان، فکر نمی‌کردم ‫پاریس اینجوری باشه 84 00:05:05,365 --> 00:05:07,636 ‫خیلی خب، دختره داره در جهتِ جنوب ‫به سمتِ دیوار محوطه میره 85 00:05:07,636 --> 00:05:09,773 ‫- یارو رو می‌بینی؟ ‫- نه 86 00:05:09,773 --> 00:05:11,192 ‫اثری از سوژه نیست 87 00:05:11,216 --> 00:05:12,659 ‫فقط دختره رو زیر نظر داشته باش 88 00:05:30,096 --> 00:05:31,800 ‫مأمور کشته شده! لعنتی! 89 00:05:31,800 --> 00:05:33,423 ‫سوژه داره به سمتِ محوطه‌ی شمال غربی میره 90 00:05:33,447 --> 00:05:34,678 ‫برو دنبالش 91 00:05:35,874 --> 00:05:37,142 ‫گندش بزنن! 92 00:05:41,503 --> 00:05:44,586 ‫باهام حرف بزن، متیو. ‫متیو؟ متیو، باهام حرف بزن! 93 00:05:55,731 --> 00:05:57,033 ‫- سوژه داره از محدوده خارج میشه ‫- لعنتی! 94 00:05:57,033 --> 00:05:59,806 ‫از پلِ خیابون د بانگوله بالا میره. ‫گُمش کردم. 95 00:05:59,806 --> 00:06:01,342 ‫الان برو به فیلیپا سر بزن 96 00:06:01,342 --> 00:06:02,990 ‫همین الان لعنتی! 97 00:06:12,330 --> 00:06:14,301 ‫از فاصله‌ی نزدیک به سرش شلیک کرده 98 00:06:14,301 --> 00:06:15,610 ‫اون مُرده، قربان 99 00:07:33,485 --> 00:07:37,873 ‫مامان، بیدار شو. یالا، مامان! مامان! 100 00:07:39,992 --> 00:07:42,995 ‫قلقلکت میدم! یالا مامان! 101 00:07:57,676 --> 00:07:59,887 ‫بیدار شو! وقتِ بیدار شدنه! 102 00:07:59,911 --> 00:08:01,722 ‫باشه، باشه 103 00:08:06,769 --> 00:08:09,563 ‫امروز باید برم خونه؟ 104 00:08:10,023 --> 00:08:11,023 ‫آره 105 00:08:11,231 --> 00:08:13,347 ‫ولی تو اینجا می‌مونی 106 00:08:13,371 --> 00:08:15,194 ‫تو با اون خانمه اینجا می‌مونی 107 00:08:17,529 --> 00:08:18,906 ‫فقط یه مدت کوتاه 108 00:08:18,930 --> 00:08:20,930 ‫ولی چرا، مامان؟ 109 00:08:22,284 --> 00:08:25,704 ‫فقط باید به یه کارهایی رسیدگی کنم که ‫بتونیم یه خونه‌ی جدید داشته باشیم 110 00:08:26,330 --> 00:08:28,874 ‫هی، ما به زودی دوباره برمی‌گردیم پیش هم 111 00:08:29,291 --> 00:08:30,417 ‫قول میدم 112 00:08:31,919 --> 00:08:33,379 ‫باشه عزیزم؟ 113 00:09:22,079 --> 00:09:24,894 ‫یاسمینا، نگران نباش عزیز دلم 114 00:09:24,918 --> 00:09:26,018 ‫باشه؟ 115 00:09:28,345 --> 00:09:29,685 ‫عادله 116 00:09:29,709 --> 00:09:32,104 ‫من شاید خاله‌ات باشم، ‫ولی تو مثلِ دخترمی. 117 00:09:32,128 --> 00:09:33,731 ‫تو توی قلبمی 118 00:09:34,606 --> 00:09:37,067 ‫به ما یاد دادن در آرامش زندگی کنیم، می‌دونی 119 00:09:38,360 --> 00:09:41,947 ‫دعا می‌کنم خدا نجاتت بده ‫و بخشیده شی 120 00:09:59,298 --> 00:10:00,632 ‫تاکسی منتظره 121 00:10:18,874 --> 00:10:22,029 ‫بیا تاکسی رو منتظر نذاریم 122 00:11:43,679 --> 00:11:46,050 ‫«مایکلِ عزیز، 123 00:11:46,050 --> 00:11:49,451 ‫هنگامی که من را ترک می‌کنی، اندوه می‌ماند، 124 00:11:49,476 --> 00:11:51,869 ‫و شادی رخت می‌بندد 125 00:11:52,438 --> 00:11:53,747 ‫دلتنگت هستم» 126 00:12:31,592 --> 00:12:33,427 ‫«برای رفیقم» 127 00:12:33,451 --> 00:12:37,598 ‫[برای رفیقم، مایکل] ‫[تا همیشه، مارکوس] 128 00:12:58,345 --> 00:12:59,445 ‫سلام 129 00:13:08,699 --> 00:13:11,023 ‫سعی کردم بخوابم، ولی نتونستم 130 00:13:19,421 --> 00:13:22,462 ‫می‌دونی، یاسمینا هیچوقت ‫توی همچین جایی نبوده 131 00:13:22,694 --> 00:13:26,242 ‫حتماً کسی که صاحبشه خیلی ثروتمنده 132 00:13:27,370 --> 00:13:28,638 ‫مایکل؟ 133 00:13:33,382 --> 00:13:34,650 ‫آره 134 00:13:41,031 --> 00:13:43,354 ‫با لحنِ عجیبی اسمش رو میگی 135 00:13:43,535 --> 00:13:45,056 ‫واقعاً؟ 136 00:13:45,506 --> 00:13:46,731 ‫آره 137 00:13:50,883 --> 00:13:52,237 ‫اون دوستِ پدرم بود 138 00:13:54,891 --> 00:13:56,286 ‫برات فقط همین بود؟ 139 00:14:01,905 --> 00:14:05,623 ‫بعد از مرگِ پدرم، ‫اون سرپرستم شد. 140 00:14:07,617 --> 00:14:09,053 ‫و بعدش استادم شد... 141 00:14:11,960 --> 00:14:13,311 ‫و بعدش بیشتر 142 00:14:16,034 --> 00:14:17,302 ‫دخترِ احمق 143 00:14:21,545 --> 00:14:23,405 ‫اون من رو به کسی که امروز هستم ‫تبدیل کرد 144 00:14:28,492 --> 00:14:29,928 ‫و هنوز همدیگه رو می‌بینید؟ 145 00:14:29,928 --> 00:14:31,028 ‫نه 146 00:14:34,437 --> 00:14:35,537 ‫واقعاً نه 147 00:14:38,445 --> 00:14:40,474 ‫گورِ بابای گذشته. ‫یه مارتینی لازم دارم. 148 00:14:49,274 --> 00:14:51,777 ‫ما از اصلیتِ این مرد مطمئن نیستیم 149 00:14:52,209 --> 00:14:54,863 ‫گاهی میگه اهل جزیره‌ی کُرسه، گاهی نه 150 00:14:55,364 --> 00:14:59,826 ‫با توجه به بوی بدی که میده، ‫به بهداشتِ شخصی‌اش نمی‌رسه. 151 00:15:00,841 --> 00:15:06,258 ‫طبق اطلاعات می‌دونیم که دوست، ‫رابطه‌ی جنسی یا خانواده‌ای نداره... 152 00:15:07,167 --> 00:15:09,294 ‫ولی با این حال یه نابغه‌ست 153 00:15:09,461 --> 00:15:13,423 ‫خوبه. ما یه نابغه لازم داریم 154 00:15:14,758 --> 00:15:15,758 ‫بیا تو 155 00:15:18,053 --> 00:15:21,330 ‫سزار، بذار به مالک معرفی‌ات کنم 156 00:15:21,354 --> 00:15:22,808 ‫مالک، سزار 157 00:15:22,832 --> 00:15:29,012 ‫الان داشتم به مالک توضیح می‌دادم که تو ‫متخصص الکترونیک و ره‌گیریِ دیجیتالی 158 00:15:29,037 --> 00:15:34,116 ‫میشه بریم سر اصل مطلب. ‫واسه پاهام وقتِ دکتر دارم. 159 00:15:34,861 --> 00:15:36,321 ‫این دستگاه اسمِ خاصی نداره 160 00:15:38,156 --> 00:15:40,283 ‫- چیکار می‌کنه؟ ‫- هر کاری که بخواید 161 00:15:40,951 --> 00:15:42,452 ‫قهوه درست می‌کنه؟ 162 00:15:42,786 --> 00:15:45,998 ‫نه. از من نخواستن قهوه‌ساز درست کنم 163 00:15:48,500 --> 00:15:50,085 ‫ازت خواستن چی درست کنی؟ 164 00:15:50,711 --> 00:15:53,880 ‫آمریکایی‌ها در مورد پرونده‌ی جنِ رقه ‫بیشتر از ما اطلاعات دارن 165 00:15:53,904 --> 00:15:56,758 ‫اما به ما اعتماد ندارن ‫و اطلاعات رو ازمون پنهان می‌کنن 166 00:15:56,782 --> 00:16:03,598 ‫برای همین از سزار خواستیم یه دستگاهی بسازه ‫که بتونه سیستم‌های امنیتی آمریکا رو دور بزنه 167 00:16:03,622 --> 00:16:10,277 ‫این سیستم‌ها از ارتباطاتِ بین مأمورهاشون ‫و مقرشون در لنگلی ویرجینیا محافظت می‌کنن 168 00:16:10,522 --> 00:16:13,525 ‫فقط در صورتی کار می‌کنه ‫که نزدیکِ فرستنده باشید 169 00:16:13,775 --> 00:16:14,775 ‫که هستیم 170 00:16:14,799 --> 00:16:16,799 ‫صبر کن ببینم، ‫فرستنده کیه؟ 171 00:16:17,696 --> 00:16:20,574 ‫ما می‌دونیم مکس پیترسون ‫توی کدوم هتل اقامت داره 172 00:16:21,197 --> 00:16:23,699 ‫و می‌دونیم توی کدوم اتاقه 173 00:16:24,453 --> 00:16:28,248 ‫اگه این دستگاه رو در فاصله‌ی سه متری ‫موبایل یا لپ‌تاپی قرار بدید... 174 00:16:28,272 --> 00:16:30,333 ‫تمام ارتباطات رو ضبط و مخابره می‌کنه... 175 00:16:30,584 --> 00:16:33,712 ‫و تمام تدابیرِ امنیتی‌شون رو دور می‌زنه 176 00:16:34,046 --> 00:16:36,882 ‫با این حال آمریکایی‌ها ‫یه نفر توی ویرجینیا دارن 177 00:16:36,906 --> 00:16:40,753 ‫اسمش والاسه. اون بالأخره ‫می‌فهمه دارم چیکار می‌کنم 178 00:16:40,777 --> 00:16:43,873 ‫ما از کاخ الیزه برای عملیاتِ نظارتی مجوز داریم 179 00:16:43,897 --> 00:16:45,897 ‫من واقعاً باید برم. ‫انگشت‌های پام دارن می‌سوزن. 180 00:16:45,921 --> 00:16:47,213 ‫خدایا! 181 00:16:47,237 --> 00:16:48,727 ‫واقعاً باید برم 182 00:16:48,751 --> 00:16:50,437 ‫ماگریت، اون کار می‌کنه؟ 183 00:16:50,461 --> 00:16:51,772 ‫کار می‌کنه 184 00:16:51,796 --> 00:16:54,149 ‫اون مأمور سی‌آی‌ای مشروب می‌خوره 185 00:16:54,441 --> 00:16:57,319 ‫واسه همین دو روز پیش تونستم ‫توی بارِ هتلش امتحانش کنم 186 00:16:58,016 --> 00:16:59,184 ‫اونا تو رو راه دادن؟ 187 00:16:59,654 --> 00:17:00,947 ‫به عنوان نظافتچی 188 00:17:01,239 --> 00:17:02,970 ‫دستگاه رو گذاشتم توی قفسه 189 00:17:02,994 --> 00:17:07,136 ‫دو ایمیلِ رمزنگاری شده ره‌گیری کردم که ‫برای مافوق‌هاش توی لنلگی فرستاده بود 190 00:17:07,788 --> 00:17:09,832 ‫خب مأمورِ سی‌آی‌ای توی مستی ‫چی برای گفتن داشتن؟ 191 00:17:11,041 --> 00:17:15,253 ‫گفت مأمورِ بریتانیایی ایموجن، ‫مستقیم بهش گزارش میده... 192 00:17:15,629 --> 00:17:19,382 ‫و معتقده آمریکایی‌ها اطلاعاتِ بهتری دارن و کارآمدترن 193 00:17:19,841 --> 00:17:20,841 ‫خداحافظ 194 00:17:21,259 --> 00:17:22,719 ‫ممنون، سزار 195 00:17:27,766 --> 00:17:31,812 ‫مالک، دختره داره بازیت میده، ‫و بازیش مطابق میل تو نیست. 196 00:17:33,355 --> 00:17:34,355 ‫چرنده 197 00:17:35,952 --> 00:17:39,233 ‫اون هیچوقت به دلایلی که ‫تو فکر می‌کنی کاری نمی‌کنه 198 00:18:15,302 --> 00:18:16,565 ‫چه حرکتِ جسورانه‌ای 199 00:18:29,665 --> 00:18:32,303 ‫واقعاً از اینجور هتل‌ها متنفرم 200 00:18:32,303 --> 00:18:34,416 ‫که همه‌ی آمریکایی‌های پولدار میرن 201 00:18:34,708 --> 00:18:35,933 ‫حالم رو بهم می‌زنه 202 00:18:38,649 --> 00:18:41,226 ‫ولی به نظر میاد تو خیلی ‫توی این دنیا راحتی 203 00:18:43,458 --> 00:18:45,993 ‫شغلم اینه که توی جاهای مختلف راحت باشم 204 00:18:53,512 --> 00:18:56,046 ‫انقدر نقشِ آدم‌های متفاوتی رو ‫توی زندگی‌ام بازی کردم، 205 00:18:57,988 --> 00:18:59,719 ‫که دیگه نمی‌دونم به کجا تعلق دارم 206 00:19:06,605 --> 00:19:10,322 ‫ولی در یک ساعت آینده، ‫این کفایت می‌کنه. 207 00:19:16,424 --> 00:19:18,362 ‫چرا انقدر ازش متنفری؟ 208 00:19:18,362 --> 00:19:19,670 ‫یادآورِ روزهای مُدل بودنته؟ 209 00:19:22,570 --> 00:19:24,541 ‫نمی‌دونم باید بهت بگم یا نه 210 00:19:24,541 --> 00:19:26,865 ‫خب، پس حتماً باید بهم بگی 211 00:19:35,763 --> 00:19:36,989 ‫من 21 سالم بود 212 00:19:38,603 --> 00:19:40,841 ‫لباس‌های خوشگل تنم کردن 213 00:19:41,407 --> 00:19:42,716 ‫برام از بهشت حرف زدن 214 00:19:44,715 --> 00:19:45,815 ‫می‌دونی... 215 00:19:45,917 --> 00:19:47,691 ‫زمانِ من رسیده بود 216 00:19:48,623 --> 00:19:50,016 ‫روزِ موعودم بود 217 00:19:51,795 --> 00:19:54,034 ‫اونا به بدنم مواد منفجره بسته بودن 218 00:19:54,902 --> 00:19:56,873 ‫پیشخدمت بهم لبخند زد، 219 00:19:56,873 --> 00:20:00,039 ‫وقتی مثل مرگ وارد لابی شدم 220 00:20:00,112 --> 00:20:01,633 ‫من مرگ بودم 221 00:20:02,617 --> 00:20:07,526 ‫مواد منفجره برای خراب کردنِ سقف ‫روی همه‌مون کافی بود 222 00:20:07,526 --> 00:20:09,598 ‫توی اتاق پر بود از بچه‌ها... 223 00:20:09,598 --> 00:20:13,230 ‫زوج‌های عاشق، خانواده‌ها، دوست‌ها... 224 00:20:13,806 --> 00:20:16,578 ‫بیشترشون توریست‌های آمریکایی بودن، 225 00:20:16,578 --> 00:20:19,324 ‫که همه‌شون وقتی صبحونه می‌خوردن ‫کاملاً بی‌خبر بودن 226 00:20:20,620 --> 00:20:25,478 ‫مردم ثروتمند خواب‌آلود و من 227 00:20:26,966 --> 00:20:30,607 ‫دکمه همین‌جا داخل کُتم بود 228 00:20:30,607 --> 00:20:33,267 ‫تنها کاری که باید می‌کردم فشار دادنش بود 229 00:20:33,813 --> 00:20:35,798 ‫خب چرا هنوز اینجایی؟ 230 00:21:04,507 --> 00:21:05,902 ‫یکی از سیم‌ها شل شده بود 231 00:21:10,052 --> 00:21:11,909 ‫چرا این رو به من میگی؟ 232 00:21:12,691 --> 00:21:16,227 ‫فکر کردم علاقه داشته باشی بشنوی ‫لحظه‌ی خودکشی چه حسی داره 233 00:21:18,034 --> 00:21:20,063 ‫از کسی که ازش جون سالم به در برده 234 00:21:20,973 --> 00:21:23,011 ‫فقط محض اطلاع، 235 00:21:23,011 --> 00:21:26,179 ‫خودکشی‌ای که من ازش حرف می‌زدم ‫کاملاً شخصی بود 236 00:21:26,719 --> 00:21:27,944 ‫فقط روی خودم تأثیر میذاشت 237 00:21:29,590 --> 00:21:32,082 ‫توی لابیِ یه هتل اتفاق نمی‌افتاد 238 00:21:37,874 --> 00:21:39,577 ‫اون موقع یاسمینا به دنیا اومده بود؟ 239 00:21:39,577 --> 00:21:40,888 ‫نه 240 00:21:42,751 --> 00:21:46,840 ‫می‌دونی، برای یه مادر هیچ عذابی سخت‌تر ‫از وقتی که بچه‌اش عذاب می‌کشه نیست 241 00:21:47,727 --> 00:21:49,965 ‫خونِ یه مادر خونِ بچه‌اشه 242 00:21:57,546 --> 00:21:58,814 ‫آره، همینطوره 243 00:22:07,716 --> 00:22:10,289 ‫خیلی‌خب. من باید برم دستشویی 244 00:22:10,289 --> 00:22:12,104 ‫برمی‌گردم 245 00:22:12,659 --> 00:22:13,927 ‫راستی... 246 00:22:15,198 --> 00:22:18,366 ‫فکر نمی‌کنم تو هیچ‌وقت دکمه رو می‌زدی 247 00:22:20,500 --> 00:22:30,500 ‫«دیجــــی موویـــــز» 248 00:22:33,101 --> 00:22:36,174 ‫تو حرف نداری لامصب 249 00:22:36,174 --> 00:22:37,567 ‫خفه‌خون نمی‌گرفت 250 00:22:38,077 --> 00:22:39,714 ‫چیزی دستگیرت شد؟ 251 00:22:39,714 --> 00:22:41,825 ‫مرحله‌ی دوم تازه شروع شد، به لطف تو 252 00:22:43,054 --> 00:22:44,154 ‫وقت بیشتری می‌خوام 253 00:22:45,927 --> 00:22:49,100 ‫فکر می‌کردم این میل سیری‌ناپذیر آمریکاییت رو برطرف کنه 254 00:22:49,100 --> 00:22:53,703 ‫آره خب، قضیه از این قراره... 255 00:22:54,410 --> 00:22:56,014 ‫به آمریکا خوش اومدی 256 00:22:58,084 --> 00:23:01,257 امروز صبح به سرِ ‫یکی از مأمورامون از فاصله نزدیک شلیک شد 257 00:23:01,257 --> 00:23:03,031 ‫از شنیدنش متأسفم 258 00:23:03,728 --> 00:23:04,996 ‫بگیرش 259 00:23:10,610 --> 00:23:12,881 ‫شاید دیگه این تصادفی نباشه. ‫داعش معمولاً... 260 00:23:12,881 --> 00:23:15,353 ‫ترور رو اینقدر تمیز انجام نمیده 261 00:23:15,353 --> 00:23:17,125 ‫انگار یه تشکیلاتِ دیگه اونا رو آموزش داده 262 00:23:17,149 --> 00:23:19,336 ‫مثلاً یه عملیاتِ نیابتی؟ 263 00:23:19,360 --> 00:23:20,438 ‫اوهوم 264 00:23:20,462 --> 00:23:22,066 ‫بررسیش می‌کنم 265 00:23:22,066 --> 00:23:23,201 ‫مشخصات فردی از ضارب؟ 266 00:23:23,201 --> 00:23:25,005 ‫قد 185، موهای تیره، ‫هیکل متوسط، 267 00:23:25,005 --> 00:23:26,240 ‫احتمالاً یکی از اعضای سلولـه 268 00:23:26,240 --> 00:23:29,180 ‫گوش کن، 24 ساعت وقت داری 269 00:23:29,180 --> 00:23:30,979 ‫که برام نتایج قابل اتکا بیاری، 270 00:23:31,003 --> 00:23:34,156 وگرنه به روش‌های مرسوم بازجویی متوسل می‌شیم 271 00:23:34,156 --> 00:23:35,826 ‫تا اون زنیکه رو به حرف بیاریم 272 00:23:35,826 --> 00:23:37,262 ‫به حرف نمیاد 273 00:23:37,262 --> 00:23:38,531 ‫شرمنده، نم پس نمیده 274 00:23:38,531 --> 00:23:40,168 ‫می‌تونید همه‌ی ناخن‌هاش رو بکشید 275 00:23:40,168 --> 00:23:41,571 ‫می‌تونید همه‌ی استخون‌هاش رو بشکنید 276 00:23:41,571 --> 00:23:43,408 ‫هرگز چیزی بهتون نمیگه 277 00:23:43,408 --> 00:23:46,780 ‫چون خیال می‌کنه اگه بگه، ‫اونا دخترش رو می‌کُشن 278 00:23:47,700 --> 00:23:49,403 ‫حالا من فکر می‌کنم بتونم ‫به اون قسمتش دست ببرم 279 00:23:49,403 --> 00:23:51,431 ‫که نظرش رو عوض می‌کنه 280 00:23:53,077 --> 00:23:55,992 ‫از گفتنش متأسفم، ‫ولی من تنها امیدتون هستم 281 00:23:56,450 --> 00:23:58,141 ‫24 ساعت 282 00:23:59,991 --> 00:24:01,427 ‫اطلاعات راجع به پدرم 283 00:24:01,427 --> 00:24:02,989 ‫کجاست؟ 284 00:24:04,433 --> 00:24:05,995 ‫داشت یادم می‌رفت 285 00:24:06,972 --> 00:24:10,595 ‫مارکوس سیبرایت. ‫بابایی‌ت عجب آدم جالبیـه. 286 00:24:10,619 --> 00:24:13,439 ‫اینقدر بد باشی که بخوان بکُشنت، راحت نیست 287 00:24:15,790 --> 00:24:17,858 ‫در ضمن، اتفاقی که توی مراکش افتاد 288 00:24:18,127 --> 00:24:19,732 ‫اونطوری که به نظر می‌اومد نبود 289 00:24:21,067 --> 00:24:22,333 ‫هیچ‌وقت نیست 290 00:24:23,973 --> 00:24:25,073 ‫حق با تو بود 291 00:24:27,112 --> 00:24:28,279 ‫مارتینیش عالی بود 292 00:24:48,495 --> 00:24:49,965 ‫سلام دوست من 293 00:24:49,965 --> 00:24:52,403 ‫گوش کن، نمی‌تونم بگم ‫غافلگیر شدم 294 00:24:52,403 --> 00:24:55,276 ‫ولی از رابطه‌ی صمیمی‌ت با مکس و 295 00:24:55,276 --> 00:24:57,347 ‫آمریکایی‌ها خبر دار شدم، خب؟ 296 00:24:57,347 --> 00:24:58,983 ‫حق نداری توی این کشور 297 00:24:58,983 --> 00:25:01,421 ‫یه هدف تروریستی رو زیر نظر بگیری 298 00:25:01,421 --> 00:25:02,724 ‫اون هم بدون مشارکت 299 00:25:02,724 --> 00:25:04,759 ‫یه مأمور اطلاعات فرانسوی 300 00:25:04,783 --> 00:25:07,333 ‫نه آمریکایی... فرانسوی 301 00:25:07,333 --> 00:25:08,736 ‫امشب که سوژه خوابید 302 00:25:08,736 --> 00:25:10,573 ‫یه راهی پیدا کن و جیم شو 303 00:25:10,573 --> 00:25:13,445 ‫قرارمون نیمکت کنار رودخونه 304 00:25:13,445 --> 00:25:16,646 ‫و به لطف آمریکایی‌ها ‫می‌دونم محل اقامتت کجاست 305 00:25:16,670 --> 00:25:19,024 ‫اونا اونجا شنود کار گذاشتن، ما هم همینطور 306 00:25:19,048 --> 00:25:21,359 ‫بزرگ شو، مالک. ‫حسودی نکن. 307 00:25:21,383 --> 00:25:22,862 ‫امشب می‌بینمت 308 00:25:29,410 --> 00:25:31,100 ‫دیگه این آمریکایی‌های پولدار بسه 309 00:25:31,982 --> 00:25:33,786 ‫می‌برمت پاریس واقعی رو ببینی 310 00:25:33,786 --> 00:25:35,940 ‫یه جا که قبلاً می‌رفتم 311 00:25:44,974 --> 00:25:46,074 ‫فندک داری؟ 312 00:25:55,996 --> 00:25:57,603 ‫همه چی سر جاشـه 313 00:25:57,604 --> 00:25:58,604 ‫[ترکیه، استانبول] 314 00:25:58,605 --> 00:26:00,238 ‫کشتی به راه افتاد و 315 00:26:00,239 --> 00:26:01,942 ‫میره به سمت مارسی‌ تا باهات ملاقات کنه 316 00:26:01,942 --> 00:26:04,448 ‫و از اونجا هم میره آمریکا 317 00:26:04,448 --> 00:26:06,652 ‫جن رقه تأیید کرد که اون ‫همراه با اون زن بریتانیایی 318 00:26:06,652 --> 00:26:08,045 ‫هنوز توی پاریسـه 319 00:26:08,155 --> 00:26:09,691 ‫ولی هیچ‌وقت تنها نیست 320 00:26:09,691 --> 00:26:11,295 ‫اصلاً چشم ازش برنمی‌داره 321 00:26:11,295 --> 00:26:13,036 ‫از اون زن بریتانیایی خبر دارم 322 00:26:13,060 --> 00:26:16,438 ‫به همه بگو تا فردا شب برمی‌گردم به کشتی 323 00:26:16,438 --> 00:26:19,177 ‫دستگاه منفجره داخل کشتی قرار داده شده و 324 00:26:19,177 --> 00:26:22,176 ‫به زودی به سمت بندر آمریکا حرکت می‌کنیم 325 00:26:27,409 --> 00:26:30,245 ‫[استانبول، بندر حیدر پاشا] 326 00:27:16,758 --> 00:27:19,784 ‫به همه بگو تا فردا شب ‫برمی‌گردم به کشتی 327 00:27:20,383 --> 00:27:23,122 ‫دستگاه منفجره داخل کشتی قرار داده شده 328 00:27:23,122 --> 00:27:26,037 ‫به زودی به سمت بندر آمریکا حرکت می‌کنیم 329 00:27:31,900 --> 00:27:33,900 ‫این چطوری به دستمون رسید؟ 330 00:27:33,901 --> 00:27:37,401 ‫یک سال قبل سزار یه میکروفون ‫یه جایی کار گذاشت که 331 00:27:37,402 --> 00:27:39,902 ‫مظنونین اونجا دور هم جمع می‌شدن، 332 00:27:39,903 --> 00:27:42,403 ‫ما هم گوش می‌دیم 333 00:27:42,904 --> 00:27:45,904 ‫بالأخره یه چیزی می‌دونیم که ‫آمریکایی‌ها ازش خبر ندارن 334 00:27:46,905 --> 00:27:48,905 ‫داره از جن رقه حرف می‌زنه 335 00:27:49,756 --> 00:27:52,256 ‫و یه کشتی که دستگاه منفجره داخلش هست و 336 00:27:52,257 --> 00:27:54,257 ‫داره میره سمت یکی از بندرهای آمریکا 337 00:27:55,758 --> 00:27:58,281 ‫به افرادمون میگم روی «جن» تحقیق کنن 338 00:28:01,009 --> 00:28:03,009 ‫واسه هر روز هفته، یه جن هست 339 00:28:03,010 --> 00:28:06,010 ‫و برای هر روز یه رنگ و یه فرشته هست 340 00:28:07,261 --> 00:28:12,261 ‫نظر من اینـه که این سلول داره از جن‌ها ‫به‌عنوان اسامی رمزی استفاده می‌کنه 341 00:28:12,262 --> 00:28:14,062 ‫باید این رو با آمریکایی‌ها در میون بذاریم 342 00:28:14,063 --> 00:28:15,363 ‫وایسا... 343 00:28:15,364 --> 00:28:17,364 ‫سزار یه سری تماس رو شنود کرد و 344 00:28:17,365 --> 00:28:19,827 ‫گفت امروز یه مأمور آمریکایی به قتل رسیده 345 00:28:19,851 --> 00:28:22,179 ‫داریم سعی می‌کنیم بفهمیم مأموره کی بوده 346 00:28:22,203 --> 00:28:24,203 ‫کی اونو کُشته و ‫با جسدش چیکار کرده 347 00:28:26,181 --> 00:28:27,618 ‫خیلی‌خب 348 00:28:27,619 --> 00:28:29,296 ‫شهرمون دیگه رسماً از کنترل خارج شده 349 00:28:29,320 --> 00:28:30,900 ‫پس کنترلش رو دوباره دست بگیر 350 00:28:30,901 --> 00:28:32,901 ‫امشب با ایموجن قرار دارم 351 00:28:32,927 --> 00:28:34,027 ‫مالک 352 00:28:34,178 --> 00:28:37,178 ‫ما از یه عملیات تروریستی ‫تمام‌عیار اطلاعات داریم 353 00:28:37,179 --> 00:28:38,808 ‫فقط بهم زمان بده با ایموجن حرف بزنم... 354 00:28:38,832 --> 00:28:40,114 ‫این اطلاعات رو ما بدست آوردیم 355 00:28:40,138 --> 00:28:41,366 ‫شانس آوردیم 356 00:28:41,390 --> 00:28:42,550 ‫باید بقیه رو هم در جریان بذاریم 357 00:28:42,551 --> 00:28:45,050 ‫اگه به آمریکایی‌ها بگیم، ‫با قشون می‌ریزن اونجا 358 00:28:45,912 --> 00:28:48,050 ‫ایموجن سریع‌تر می‌تونه حقیقت رو بفهمه 359 00:28:51,551 --> 00:28:53,551 ‫فقط امشب رو بهم وقت بده 360 00:29:27,653 --> 00:29:29,816 ‫امیدواری از دوستای قدیمی‌ت کسی رو ببینی؟ 361 00:29:30,793 --> 00:29:32,363 ‫نه 362 00:29:32,363 --> 00:29:34,253 ‫فقط سال‌ها بود که نیومده بودم اینجا 363 00:30:20,493 --> 00:30:22,830 ‫آهای، من میرم یه نوشیدنی بگیرم 364 00:31:31,034 --> 00:31:32,134 ‫موهات 365 00:31:35,943 --> 00:31:38,015 ‫مثل اون لباس پوشیدی 366 00:31:38,015 --> 00:31:40,886 ‫عادله، دیگه این دیوونگی بسه 367 00:31:40,886 --> 00:31:43,174 ‫نمی‌تونی این کار رو بکنی. ‫همین الان با من بیا. 368 00:31:44,556 --> 00:31:45,927 ‫باید بهم اعتماد کنی 369 00:32:02,697 --> 00:32:04,216 ‫می‌دونم اون کیه 370 00:32:04,567 --> 00:32:05,876 ‫کون لقت 371 00:32:09,677 --> 00:32:11,202 ‫اونطور که فکر می‌کنی نیست 372 00:32:18,996 --> 00:32:20,096 ‫یالا! 373 00:32:24,107 --> 00:32:25,332 ‫سوار شو 374 00:32:32,265 --> 00:32:34,517 خیابون د آتلانتیک، پلاک 24 375 00:32:35,162 --> 00:32:37,667 ‫- چه خبره لعنتی؟ ‫- نمی‌دونم... 376 00:32:37,667 --> 00:32:38,736 ‫از این ماجرا خبر داشتی؟ 377 00:32:38,736 --> 00:32:40,087 ‫نه، نداشتم 378 00:32:49,691 --> 00:32:51,337 ‫سریع، برو! 379 00:33:02,650 --> 00:33:03,959 ‫کیر توش! 380 00:33:13,171 --> 00:33:14,480 ‫یالا! 381 00:34:00,833 --> 00:34:03,238 ‫روحمم خبر نداشت که قراره ‫اینطوری بشه، قسم می‌خورم 382 00:34:03,238 --> 00:34:04,573 ‫نمی‌دونستم داره تعقیب‌مون می‌کنه 383 00:34:04,573 --> 00:34:07,401 ‫یکی از نکاتِ منفی شغلم، اینه که هر از گاهی 384 00:34:07,425 --> 00:34:09,695 ‫باید با آدمایی سر و کله بزنم که ‫می‌خوان منو بکُشن 385 00:34:09,719 --> 00:34:10,955 ‫ولی این دیگه بیش از حد بود! 386 00:34:10,979 --> 00:34:12,156 ‫چرا باید بخوام تو کُشته بشی؟ 387 00:34:12,180 --> 00:34:13,824 ‫تو تنها کسی هستی که داره کمکم می‌کنه 388 00:34:16,197 --> 00:34:18,168 ‫ایموجن، خودت می‌دونی که ‫با عقل جور در نمیاد 389 00:34:18,168 --> 00:34:20,110 ‫خواهش می‌کنم 390 00:34:27,519 --> 00:34:29,209 ‫نمیای؟ 391 00:34:29,256 --> 00:34:30,693 ‫چرا 392 00:35:27,945 --> 00:35:29,466 ‫خیلی خوشحالم که حالت خوبه 393 00:35:31,118 --> 00:35:32,386 ‫الان خوبم 394 00:35:38,900 --> 00:35:42,195 ‫ایموجن، اطلاعات تازه‌ای دستگیرمون شده 395 00:35:42,674 --> 00:35:44,278 ‫یه کشتی هست 396 00:35:44,278 --> 00:35:46,883 قراره عازمِ آمریکا بشه 397 00:35:46,883 --> 00:35:48,854 ‫داخلش یجور دستگاه هست که 398 00:35:48,854 --> 00:35:51,960 ‫قراره توی یکی از بندرهای آمریکا منفجر بشه 399 00:35:51,960 --> 00:35:54,933 ‫مطمئنیم که سلول تروریستی ‫پشتِ این قضیه‌ست 400 00:35:54,933 --> 00:35:57,604 ‫دارن از یه سری اسامی استفاده می‌کنن که 401 00:35:57,604 --> 00:35:59,809 ‫از یه چیزی به اسم «کتاب عجایب» گرفته شده 402 00:35:59,809 --> 00:36:03,230 ‫اون کتاب رو توی استانبول نشونم داد 403 00:36:04,651 --> 00:36:07,017 ‫انگار می‌خواد بفهمم 404 00:36:07,858 --> 00:36:10,296 ‫می‌فهمی، می‌فهمی 405 00:36:10,296 --> 00:36:11,967 ‫همچنان همراه سوژه می‌‌مونم 406 00:36:11,967 --> 00:36:14,204 ‫و دوباره بهش قول محافظت 407 00:36:14,204 --> 00:36:15,306 ‫از خودش و دخترش رو میدم 408 00:36:15,306 --> 00:36:17,544 ‫و تحقیقاتم رو متمرکز می‌کنم 409 00:36:17,544 --> 00:36:19,281 ‫روی کشیدنِ اسم اون کشتی از زیر زبونش 410 00:36:19,281 --> 00:36:21,685 ‫همینطور ماهیتِ دستگاهی که داخلشـه 411 00:36:21,685 --> 00:36:24,870 ‫حالا تو براشون یه هدف شناسایی‌شده‌ای 412 00:36:25,287 --> 00:36:27,461 ‫و امروز صبح یکی از ‫مأموران آمریکایی کُشته شده 413 00:36:28,332 --> 00:36:29,811 ‫نگرانت هستم 414 00:36:36,248 --> 00:36:38,022 ‫الان نمی‌تونم کنار بکشم 415 00:36:38,854 --> 00:36:41,125 ‫دارم نزدیک‌تر میشم 416 00:36:41,125 --> 00:36:42,603 ‫داریم نزدیک‌تر می‌شیم 417 00:36:45,199 --> 00:36:46,467 ‫لعنتی... 418 00:36:52,780 --> 00:36:56,456 ‫ای‌کاش توی آپارتمان مایکل نمی‌موندی 419 00:36:58,726 --> 00:36:59,866 ‫مجبورم این کار رو بکنم 420 00:37:03,369 --> 00:37:04,469 ‫چیزی‌مون نمیشه 421 00:37:07,277 --> 00:37:08,502 ‫ولی باید این کار رو بکنم 422 00:37:12,720 --> 00:37:13,988 ‫می‌دونم 423 00:37:15,693 --> 00:37:16,961 ‫می‌دونم 424 00:37:35,316 --> 00:37:44,550 ‫کاری از: سینا صداقت و امیر ستارزاده ‫H1tmaN & SinCities 425 00:38:03,886 --> 00:38:07,523 ‫[ساعت 6 صبح برو راه‌پله] 426 00:38:10,434 --> 00:38:12,551 ‫[آژانس اطلاعات مرکزی، سیا، فوق‌محرمانه] 427 00:38:35,125 --> 00:38:37,552 ‫[شواهد تأیید کرد: ‫مارکوس سیبرایت، مأمور دوجانبه] 428 00:38:37,553 --> 00:38:40,553 ‫[اسناد فوق‌محرمانه را ‫به یک مأمور روسی تحویل داد.] 429 00:38:44,176 --> 00:38:49,886 ‫[مارکوس سیبرایت، مأمور دوجانبه] ‫[اسناد فوق‌محرمانه را به یک مأمور روس داد] 430 00:38:54,550 --> 00:39:04,550 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 431 00:39:54,550 --> 00:40:04,550 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMovieZ