1 00:00:11,574 --> 00:00:21,874 «امپایر بست تی‌وی با افتخار تقدیم میکند» ..:::EmpireBestTV.Com:::. «در شبکه‌های اجتماعی» @EmpireBestTV 2 00:00:22,598 --> 00:00:32,598 «امپایر بست تی‌وی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال» .::: EBTV.App :::. 3 00:00:49,122 --> 00:01:02,422 :مترجمین ‫ ZediX و مریم صرافها 4 00:01:09,300 --> 00:01:11,400 ‫از سال 1965 تا سال 1973، 5 00:01:11,880 --> 00:01:14,780 ‫یک عکاس از اعضای باشگاه موتورسواران ‫در ایالت‌های میانه، مصاحبه کرد. 6 00:01:14,820 --> 00:01:17,396 ‫این فیلم برگرفته از کتابی‌ست که او نوشته. 7 00:01:27,622 --> 00:01:30,223 ‫هی هنری ‫اون بچه‌ پرو رو ببین. 8 00:01:32,159 --> 00:01:34,361 ‫فکر کرده چه خری‌ـه آخه! 9 00:01:36,463 --> 00:01:37,765 ‫هی! 10 00:01:37,799 --> 00:01:40,367 ‫این طرح لباسا رو، نمی‌تونی اینجا بپوشی. 11 00:01:42,402 --> 00:01:44,572 ‫شنیدی داداشم چی گفت، رفیق؟ 12 00:01:46,473 --> 00:01:48,643 ‫بهت گفت این جلیقه‌ی تخمیتو درار. 13 00:01:48,676 --> 00:01:50,410 ‫وگرنه قراره من این جلیقه رو از تنت درارم... 14 00:01:50,444 --> 00:01:52,179 ‫و اون رو دور گردنِ کوفتیت بپیچمش 15 00:01:52,212 --> 00:01:53,715 ‫و بعدم خفه‌ات کنم. 16 00:01:53,748 --> 00:01:55,315 ‫شنیدی چی گفتم داداش؟ 17 00:01:56,249 --> 00:01:58,418 ‫توی این محله اجازه نداریم ‫همچین طرح لباسی بپوشیم. 18 00:01:58,452 --> 00:02:00,320 ‫خودت جلیقه کیریت رو درار. 19 00:02:14,702 --> 00:02:16,269 ‫چیه؟ 20 00:02:19,607 --> 00:02:22,543 ‫باید از روی جنازه‌ام رد بشین ‫تا این جلیقه رو درارین. 21 00:02:25,947 --> 00:02:28,683 ‫از روی جنازه‌ی این جِقِله بچه؟ 22 00:02:38,993 --> 00:02:40,628 ‫بیا اینجا ببینم. 23 00:02:42,997 --> 00:02:44,565 ‫پائولی، اون کوتاه نمیادا. 24 00:02:44,599 --> 00:02:46,299 ‫بلند بشه، دعوا رو ادامه میده. 25 00:02:48,468 --> 00:02:50,672 ‫بهتره کوتاه بیای دیگه، بچه پرو. 26 00:02:50,705 --> 00:02:52,573 ‫خودم مجبورت می‌کنم کوتاه بیای. 27 00:02:53,608 --> 00:02:55,710 ‫این موتور مال توئه، بچه کونی؟ 28 00:03:01,516 --> 00:03:02,583 ‫وای، گندش بزنن. ‫هنری! 29 00:03:07,989 --> 00:03:09,624 ‫از وقتی با بنی آشنا شدم... 30 00:03:09,657 --> 00:03:10,892 ‫همه‌اش دردسر بوده. 31 00:03:15,029 --> 00:03:16,597 ‫بیشتر از قبل زندان رو دیدم... 32 00:03:16,631 --> 00:03:18,833 ‫بیشتر توی دادگاه بودم و ‫با وکیلای بیشتری ملاقات کردم. 33 00:03:18,866 --> 00:03:20,467 ‫پس این رابطه نمی‌تونه عشق باشه. 34 00:03:20,501 --> 00:03:22,402 ‫بیشتر یه نوع حماقت‌ـه. 35 00:03:22,526 --> 00:03:28,226 «موتورسواران» 36 00:03:34,301 --> 00:03:36,401 [مصاحبه‌ی کتی] [ سال 1965] 37 00:03:36,483 --> 00:03:38,452 ‫تهشم میگن بخاطر بچه‌هاست ‫می‌گیرید چی میگم؟ 38 00:03:38,485 --> 00:03:40,320 ‫میگن همه باید بچه‌هاشون رو بیارن. 39 00:03:40,353 --> 00:03:42,857 ‫ما بچه‌هامون رو میاریم ‫و شوهرا حسابی مست می‌کنن 40 00:03:42,890 --> 00:03:44,592 ‫و زنای بدبختشون هم ‫حسابی بهشون غر می‌زنن. 41 00:03:44,625 --> 00:03:45,860 ‫به نظر من که خوب نیست. 42 00:03:45,893 --> 00:03:47,327 ‫- بخوایم بچه‌ها رو بیاریم ‫- هان؟ 43 00:03:47,360 --> 00:03:48,029 ‫آوردن بچه‌ها خوب نیست. 44 00:03:48,062 --> 00:03:49,496 ‫آره. 45 00:03:49,530 --> 00:03:51,264 ‫مخصوصاً که مردامون بخوان مشروب بخورن. 46 00:03:51,298 --> 00:03:52,466 ‫خب، جانی اسمش رو گذاشته ‫"پیک‌نیک با خانواده" 47 00:03:52,499 --> 00:03:54,334 ‫قراره بچه‌های خودشم بیاره. 48 00:03:54,367 --> 00:03:56,003 ‫آره، ولی اون اینقدر مست نمیشه که ‫کنترلش رو از دست بده. 49 00:03:56,037 --> 00:03:57,471 ‫نه، ولی پارسال، دینگی مست کرد ... 50 00:03:57,505 --> 00:03:58,740 ‫راستش من هیچ‌کدوم از... 51 00:03:58,773 --> 00:04:00,541 ‫آدم‌های اونجا رو نمی‌شناسم، خب؟ 52 00:04:00,575 --> 00:04:03,410 ‫کتی اون موقع رو یادته که بهم گفتی... 53 00:04:03,443 --> 00:04:04,879 ‫وقتی اولین بار اون‌ها رو دیدی... 54 00:04:04,912 --> 00:04:06,379 ‫- آره ‫- اینکه تو چطوری... 55 00:04:06,413 --> 00:04:08,348 ‫خب، الان عوض شدم. ‫و اینجوریم. 56 00:04:08,381 --> 00:04:10,317 ‫خیلی‌خب، چرا درباره‌اش باهام حرف نمی‌زنی؟ 57 00:04:10,350 --> 00:04:12,019 ‫خب، توی یک سال... ‫منظورم سال گذشته است... 58 00:04:12,053 --> 00:04:13,621 ‫چیه؟ می‌خوای از همون اولش شروع کنم؟ 59 00:04:13,654 --> 00:04:15,590 ‫پارسال ‫دوستِ دخترم باهام تماس گرفت... 60 00:04:15,623 --> 00:04:17,759 ‫بهم گفت بیا به سمت ‫خیابان «گرند اند دیویژن» 61 00:04:17,792 --> 00:04:20,528 ‫یکم پول لازم داشت ‫و گفت یه مشروب‌فروشی اونجاست. 62 00:04:20,561 --> 00:04:24,766 ‫و گفت با دوستامون اونجا دورهمی گذاشتیم. 63 00:04:24,799 --> 00:04:27,769 ‫با اینکه هیچکس و هیچ‌چیزی رو ‫اونجا نمی‌شناختم، رفتم اونجا. 64 00:04:27,802 --> 00:04:29,804 ‫تاحالا تو عمرم اینقدر احساس نکرده بودم ‫که مناسب اون جو نیستم. 65 00:04:34,341 --> 00:04:36,644 ‫رفتم داخل مشروب‌فروشی. ‫یه شلوار جین سفید پوشیده بودم. 66 00:04:36,677 --> 00:04:38,646 ‫با یه لباس کِش‌بافت. 67 00:04:38,679 --> 00:04:40,915 ‫و همینجور که داشتم می‌گشتم ‫اولین کسی که دیدم، کورکی بود. 68 00:04:40,948 --> 00:04:42,717 ‫سلام خوشگله. 69 00:04:42,750 --> 00:04:44,451 ‫یه مرد برای همراهیت نمی‌خوای؟ 70 00:04:45,953 --> 00:04:47,054 ‫خب، خوشحال شدم باهات حرف زدم. 71 00:04:47,088 --> 00:04:48,656 ‫راستش همشون رو دیدم... 72 00:04:48,689 --> 00:04:50,525 ‫به گوششون، گوشواره انداخته بودن 73 00:04:50,558 --> 00:04:52,425 ‫ناف‌هاشون رو انداخته بودن بیرون ‫نیمه برهنه بودن. 74 00:04:52,459 --> 00:04:54,562 ‫منظورم اینه که از نظر من نیمه برهنه بودن. 75 00:04:54,595 --> 00:04:56,396 ‫و همونجور که می‌دونی ‫هنوز نمی‌شناختمشون 76 00:04:56,429 --> 00:04:58,533 ‫ولی... ‫کورکی و زیپکو... 77 00:04:58,566 --> 00:04:59,801 ‫کل، واهو، بروسی... 78 00:04:59,834 --> 00:05:01,102 ‫همشون رو اونجا دیدم. 79 00:05:01,135 --> 00:05:02,870 ‫همشون داشتن حسابی سر و صدا می‌کردن. 80 00:05:02,904 --> 00:05:05,405 ‫من رو حسابی ترسونده بودن. 81 00:05:05,438 --> 00:05:06,941 ‫تا اینکه دوستم رو دیدم. ‫و رفتم پیشش. 82 00:05:06,974 --> 00:05:10,310 ‫و همونجا نشستم. ‫و با همه‌ی اینا کنار اومدم. 83 00:05:12,847 --> 00:05:14,015 ‫- بیا ‫- بهترینی 84 00:05:14,048 --> 00:05:15,983 ‫- من باید برم ‫- تو که تازه رسیدی 85 00:05:16,017 --> 00:05:18,553 ‫- اون سوسک‌ـه ‫- چی؟ 86 00:05:18,586 --> 00:05:20,353 ‫بهم میگن سوسک. 87 00:05:20,387 --> 00:05:22,489 ‫چرا با همچین اسم احمقانه‌ای صدات میزنن؟ 88 00:05:22,523 --> 00:05:23,925 ‫چون عاشق خوردن حشراتم، ‫خب؟ 89 00:05:23,958 --> 00:05:24,992 ‫شاید به نظر شوخی بیاد. 90 00:05:25,026 --> 00:05:26,794 ‫اما اینکار رو می‌کنم. ‫عاشق خوردنشونم. 91 00:05:26,828 --> 00:05:27,962 ‫حشرات رو میگم! 92 00:05:27,995 --> 00:05:29,897 ‫چه حال بهم زن! ‫من باید برم. 93 00:05:29,931 --> 00:05:31,065 ‫اینا اونقدرام آدم بدی نیستن. 94 00:05:31,098 --> 00:05:33,100 ‫یه دقیقه همینجا بشین. 95 00:05:33,134 --> 00:05:35,402 ‫سلام عرض شد. 96 00:05:36,604 --> 00:05:38,072 ‫دوست داری بیای با من زندگی کنی؟ 97 00:05:38,105 --> 00:05:39,439 ‫من چی؟ میای با هم بریم بیرون؟ 98 00:05:39,472 --> 00:05:40,942 ‫نه، ممنونم. 99 00:05:42,844 --> 00:05:44,011 ‫من با یکی قرار دارم. 100 00:05:44,045 --> 00:05:45,980 ‫- قرار داری؟ ‫- آره، ساعت 12 101 00:05:46,013 --> 00:05:47,582 ‫باید برم خونه. 102 00:05:47,615 --> 00:05:49,083 ‫شنیدی چی گفت، سوسکی؟ 103 00:05:49,116 --> 00:05:50,751 ‫سیندرلامون یه قرار داره! 104 00:05:50,785 --> 00:05:53,453 ‫آره، سیندرلا خانم ساعت 12 شب قرار داره! 105 00:05:53,486 --> 00:05:55,556 ‫یواش یواش داره تبدیل به کدوتنبل میشه. ‫(اشاره به داستان سیندرلا) 106 00:05:55,590 --> 00:05:56,757 ‫آره. 107 00:05:56,791 --> 00:05:58,759 ‫فقط هم قرار نیست کدوتنبل بشه. 108 00:06:04,165 --> 00:06:05,867 ‫دیدی؟ ‫دارن نقشه می‌کشن. 109 00:06:05,900 --> 00:06:07,535 ‫نگاهشون کن ‫چجوری دارن در گوشی حرف می‌زنن. 110 00:06:07,568 --> 00:06:09,369 ‫- ها ‫- من که دیگه میرم 111 00:06:12,073 --> 00:06:13,975 ‫و همونجا بود که بنی رو دیدم. 112 00:06:15,475 --> 00:06:17,678 ‫پشت میز بیلیارد وایساده بود. 113 00:06:34,061 --> 00:06:35,462 ‫رفیق، اون پسر خوشگله... 114 00:06:35,495 --> 00:06:37,632 ‫- که پشت میز بیلیاردـه، کیه؟ ‫- اوه 115 00:06:37,665 --> 00:06:39,000 ‫کتی، ‫عمراً دلت بخواد با اون بری بیرون. 116 00:06:39,033 --> 00:06:40,501 ‫برای چی؟ 117 00:06:40,534 --> 00:06:41,903 ‫هیچ شباهتی به بقیه این حیوونا نداره. 118 00:06:41,936 --> 00:06:43,738 ‫چون هیچکس دلش نمی‌خواد با اون بره بیرون. 119 00:06:43,771 --> 00:06:45,206 ‫برای چی؟ 120 00:06:45,239 --> 00:06:47,541 ‫چون با موتورش تصادف می‌کنه. 121 00:06:47,575 --> 00:06:49,043 ‫هربار که سوار موتورش میشه... 122 00:06:49,076 --> 00:06:51,444 ‫- یه بلایی سرش میاد ‫- عه، باشه 123 00:06:51,478 --> 00:06:53,648 ‫بذار برم برات مشروب بیارم. 124 00:07:04,959 --> 00:07:05,993 ‫سلام. 125 00:07:12,199 --> 00:07:13,868 ‫من بنی‌ام. 126 00:07:13,901 --> 00:07:15,736 ‫سلام. 127 00:07:22,977 --> 00:07:24,245 ‫الان داریم چیکار می‌کنیم؟ 128 00:07:24,278 --> 00:07:26,547 ‫مثلاً... 129 00:07:26,580 --> 00:07:28,716 ‫داریم با هم گپ می‌زنیم؟ 130 00:07:30,217 --> 00:07:31,886 ‫آره، به گمونم. 131 00:07:34,989 --> 00:07:36,991 ‫خب، من باید برم خونه. 132 00:07:37,024 --> 00:07:38,993 ‫اوه. 133 00:07:39,026 --> 00:07:40,460 ‫خیلی‌خب. 134 00:07:54,809 --> 00:07:56,510 ‫تو باید بری. 135 00:08:07,955 --> 00:08:09,957 ‫اینجا دیگه کجاست، مگه رستورانِ گردون‌ـه؟ (رستورانی سلف سرویسی که میز غذاش می‌چرخه) 136 00:08:09,991 --> 00:08:12,026 ‫اسمت چیه؟ 137 00:08:12,059 --> 00:08:13,861 ‫کتی. 138 00:08:14,662 --> 00:08:17,565 ‫خب، کتی... 139 00:08:18,299 --> 00:08:19,567 ‫نگران نباش! 140 00:08:19,600 --> 00:08:21,569 ‫نگران چی نباشم؟ 141 00:08:22,903 --> 00:08:24,605 ‫هیچی. 142 00:08:24,638 --> 00:08:27,742 ‫من جانی‌ام، رئیس این باشگاه. ‫و اینکه... 143 00:08:27,775 --> 00:08:31,012 ‫این بچه‌ها، فقط می‌خوان یکم خوش بگذرونن ‫باشه؟ 144 00:08:34,315 --> 00:08:36,751 ‫ولی من نمی‌ذارم اتفاقی برات بیفته. 145 00:08:36,784 --> 00:08:38,786 ‫عه، جداً؟ ‫مگه قراره چه اتفاقی برام بیفته؟ 146 00:08:38,819 --> 00:08:39,920 ‫هیچی. 147 00:08:39,954 --> 00:08:42,056 ‫هه هه، باشه ‫خب، بابتش ممنونم. 148 00:08:42,089 --> 00:08:44,892 ‫از آشناییت خوشحال شدم. ‫من باید برم، خداحافظ. 149 00:08:52,099 --> 00:08:54,969 ‫من خیلی آروم خواستم از در اونجا بزنم بیرون. 150 00:08:55,002 --> 00:08:56,937 ‫و حدوداً پنج بار انگشتم کردن. 151 00:08:56,971 --> 00:08:59,040 ‫و وقتی زدم بیرون ‫دیدم روی تمام شلوارم... 152 00:08:59,073 --> 00:09:01,308 ‫جای دستاشون مونده. 153 00:09:01,342 --> 00:09:03,077 ‫ای کثافـ... 154 00:09:04,612 --> 00:09:06,247 ‫یه گوشه منتظر اتوبوس وایسادم ‫و با خودم گفتم... 155 00:09:06,280 --> 00:09:07,782 ‫خدایا، می‌دونی چیه! 156 00:09:07,815 --> 00:09:09,784 ‫انگار، قراره یه اتفاقی برام بیفته. 157 00:09:47,254 --> 00:09:48,856 ‫- هی، یالا سیندرلا خانم ‫- خدای من 158 00:09:48,889 --> 00:09:50,224 ‫بیا بریم موتورسواری. 159 00:09:50,257 --> 00:09:51,292 ‫یالا دیگه... 160 00:09:51,325 --> 00:09:53,094 ‫بیا بریم موتورسواری! 161 00:09:53,127 --> 00:09:54,128 ‫نترس. 162 00:09:54,161 --> 00:09:55,396 ‫سیندرلا! ‫سیندرلا! 163 00:09:57,331 --> 00:09:59,867 ‫باشه، باشه. 164 00:09:59,900 --> 00:10:01,836 ‫- باشه، باشه، باشه، باشه ‫- بهت آسیب نمی‌زنه 165 00:10:01,869 --> 00:10:03,237 ‫- باشه ‫- جداً؟ 166 00:10:03,270 --> 00:10:05,339 ‫- برو موتورسواری ‫- نترس باشه؟ 167 00:10:05,372 --> 00:10:06,874 ‫فکر می‌کنین اینکار رو می‌کنه؟ 168 00:10:13,814 --> 00:10:15,883 ‫برو! 169 00:10:15,916 --> 00:10:18,219 ‫هی، توی بزرگراه می‌بینیمتون. 170 00:10:18,252 --> 00:10:20,354 ‫و اون تمام چراغ راهنماها رو رد کرد 171 00:10:20,388 --> 00:10:22,123 ‫احتمالاً هم دلیلش این بود که ‫یه وقت من پیاده نشم. 172 00:10:22,156 --> 00:10:23,657 ‫هرچند منم نمی‌خواستم پیاده بشم. 173 00:10:23,691 --> 00:10:24,992 ‫مثل سگ ترسیده بودم. 174 00:10:25,025 --> 00:10:26,293 ‫تاحالا توی تمام عمرم... 175 00:10:26,327 --> 00:10:27,862 ‫سوار موتور نشده بودم. 176 00:10:27,895 --> 00:10:30,698 ‫و بالاخره رفتیم توی بزرگراه... 177 00:10:30,731 --> 00:10:32,133 ‫و همون موقع بود که این اتفاقا افتاد. 178 00:10:32,166 --> 00:10:34,268 ‫همون موقع بود که ‫همشون رو برای اولین بار دیدم. 179 00:10:34,301 --> 00:10:36,203 ‫منظورم اینه که، واقعاً دیدمشون. 180 00:11:22,850 --> 00:11:24,285 ‫باید اعتراف کنم... 181 00:11:24,318 --> 00:11:25,786 ‫نفسم بند اومده بود. 182 00:11:35,530 --> 00:11:37,031 ‫دیدی کتی؟ 183 00:11:37,064 --> 00:11:38,899 ‫بهت گفتم نیاز نیست نگران باشی. 184 00:11:38,933 --> 00:11:41,302 ‫بچه‌هامون فقط می‌خواستن باهات برن بیرون ‫همین. 185 00:11:51,111 --> 00:11:52,947 ‫مشروب می‌خوری؟ 186 00:11:54,381 --> 00:11:55,849 ‫اما من تا نزدیکای چهار صبح... 187 00:11:55,883 --> 00:11:57,318 ‫نرفتم خونه. 188 00:11:57,351 --> 00:11:59,853 ‫و قسم خوردم ‫دیگه هیچ‌وقت باهاشون بیرون نرم. 189 00:11:59,887 --> 00:12:01,922 ‫چون مثل یه مشت حیوون بودن. 190 00:12:01,956 --> 00:12:03,891 ‫آخه مثل من حرف نمی‌زدن. 191 00:12:03,924 --> 00:12:05,492 ‫همه‌اش می‌گفتن فلان چیز رو گاییدم... 192 00:12:05,527 --> 00:12:08,229 ‫ولی وقتی شب تموم شد ‫حس کردم دیگه گوشم پر شده از... 193 00:12:08,262 --> 00:12:10,798 ‫گوش دادن به لاف زدن و خالی بندیاشون. 194 00:12:10,831 --> 00:12:12,299 ‫خب، بنی من رو بُرد خونه 195 00:12:12,333 --> 00:12:15,402 ‫و دوست پسرم ‫تو ایوان، منتظرم نشسته بود. 196 00:12:15,436 --> 00:12:17,204 ‫خیلی‌خب. 197 00:12:17,238 --> 00:12:19,006 ‫شب بخیر. ‫خداحافظ. 198 00:12:20,274 --> 00:12:21,842 ‫کدوم گوری بودی؟ 199 00:12:21,875 --> 00:12:23,511 ‫دیگه دلم نمی‌خواد اونا رو ببینم. 200 00:12:23,545 --> 00:12:25,179 ‫واقعاً احمق بودن. 201 00:13:34,948 --> 00:13:36,850 ‫بنی تمام شب رو همونجا موند 202 00:13:36,884 --> 00:13:39,053 ‫و نرفت خونه. 203 00:13:47,494 --> 00:13:48,962 ‫عجب دیوونه‌ای‌ـه... 204 00:13:48,996 --> 00:13:50,532 ‫دیگه بهتره بری خونه. 205 00:13:50,565 --> 00:13:52,299 ‫اگه دوست پسرم از سرکار برگرده 206 00:13:52,333 --> 00:13:56,303 ‫و تو هنوز اونجا نشسته باشی ‫به شدت عصبی میشه. 207 00:13:56,337 --> 00:13:57,338 ‫عجب بچه‌ی دیوونه‌ای‌ـه. 208 00:13:57,371 --> 00:13:59,106 ‫خیلی دیوونه‌ای! 209 00:14:09,917 --> 00:14:12,252 ‫آره. ‫همونجا ولش کن. 210 00:14:34,007 --> 00:14:35,677 ‫بهش گفتم بره ‫ولی اون نرفت. 211 00:14:35,710 --> 00:14:37,512 ‫بهتره یه جوری از شرش خلاص بشی. 212 00:14:37,545 --> 00:14:40,381 ‫خودت برو از شرش خلاص شو. ‫من قبلاً تلاشم رو کردم. 213 00:14:40,414 --> 00:14:43,050 ‫- خیلی مسخره است پسر ‫- کجا میری؟ 214 00:14:43,083 --> 00:14:45,252 ‫حوصله‌ی این مسخره بازی‌ها رو ندارم ‫فهمیدی؟ 215 00:14:45,285 --> 00:14:46,688 ‫حوصله‌ی چی رو نداری؟ 216 00:14:46,721 --> 00:14:47,955 ‫خب میگی من چیکار کنم؟ 217 00:14:47,988 --> 00:14:49,256 ‫دیگه نیستم. 218 00:14:49,289 --> 00:14:51,425 ‫- کجا داری میری؟ ‫- من دیگه نیستم 219 00:15:06,674 --> 00:15:08,442 ‫کونی! 220 00:15:40,207 --> 00:15:42,342 ‫می‌خوای بری دورهمی؟ 221 00:15:45,613 --> 00:15:47,682 ‫پنج هفته بعدش، باهاش ازدواج کردم. 222 00:16:06,801 --> 00:16:08,235 ‫آروم برو. 223 00:16:39,534 --> 00:16:41,101 ‫وو-هو! 224 00:16:55,415 --> 00:16:58,418 ‫وای، ‫نه، نه، نه، نه، نه. 225 00:17:13,601 --> 00:17:14,669 ‫عه. 226 00:17:14,702 --> 00:17:16,136 ‫گندش بزنن. 227 00:17:42,597 --> 00:17:44,398 ‫چندین ماشین پلیس... 228 00:17:44,431 --> 00:17:48,302 ‫و چند واحد پلیسِ موتورسوار ‫از پارک الموود، روستای نوریج 229 00:17:48,335 --> 00:17:50,572 ‫روستای هاروود هایتس ‫و شهر سنت چارلز 230 00:17:50,605 --> 00:17:54,408 ‫توانستن یک موتورسوار که ‫در روز پنجشنبه، خیلی بد موتورسواری می‌کرد را 231 00:17:54,441 --> 00:17:57,545 ‫در بزرگراه 64، ‫و بین زمین‌های کشاورزی، متوقف کنن. 232 00:18:02,215 --> 00:18:04,318 ‫بنجامین کراس... 233 00:18:04,351 --> 00:18:05,820 ‫بنجامین؟ 234 00:18:05,853 --> 00:18:06,854 ‫چه باکلاس! 235 00:18:06,888 --> 00:18:09,591 ‫بنجامین کراس از پارک الموود... 236 00:18:09,624 --> 00:18:13,595 ‫به 18 تخلف راهنمایی و رانندگی ‫متهم و دستگیر شد. 237 00:18:13,628 --> 00:18:15,195 ‫صرف نظر از سابقه‌های قبلی او... 238 00:18:15,228 --> 00:18:17,464 ‫در این عملیات تعقیب و گریز ‫او از هفت چراغ قرمز عبور کرده 239 00:18:17,497 --> 00:18:20,267 ‫با سرعت بیش از 85 مایل در ساعت، ‫موتورسواری کرده 240 00:18:20,300 --> 00:18:23,337 ‫آن هم در دو منطقه‌ی نزدیک به مدرسه ‫که باید سرعت 20 مایل در ساعت داشته باشد 241 00:18:23,370 --> 00:18:26,239 ‫و به چهار عدد از ‫خودروهای شهرداری... 242 00:18:26,273 --> 00:18:28,408 ‫خسارت وارد کرده است. 243 00:18:28,442 --> 00:18:31,411 ‫کراس با قید وثیقه 2500 دلاری آزاد شده 244 00:18:31,445 --> 00:18:34,816 ‫و قرار است در نهم دسامبر ‫در دادگاه جرائم رانندگی شهر پارک ریج 245 00:18:34,849 --> 00:18:36,350 ‫محاکمه شود. 246 00:18:36,383 --> 00:18:37,417 ‫هی بچه جون. 247 00:18:37,451 --> 00:18:39,486 ‫چند تا چراغ قرمز رو رد کردی؟ 248 00:18:40,888 --> 00:18:42,724 ‫اونا میگن هفت تا ‫ولی خب... 249 00:18:44,692 --> 00:18:45,693 ‫خب چی؟ 250 00:18:45,727 --> 00:18:47,729 ‫منم فکر کنم همین حدودا باشه. 251 00:18:49,664 --> 00:18:51,431 ‫ولی حس کردم بیشتره. 252 00:18:53,534 --> 00:18:56,269 ‫جانی همیشه بنی رو دوست داشت. 253 00:18:56,871 --> 00:18:58,438 ‫برای چی؟ 254 00:18:58,472 --> 00:19:01,441 ‫خب، چون جانی همیشه ‫چیزی که بنی داشت رو می‌خواست. 255 00:19:01,475 --> 00:19:02,777 ‫و اون چی بود؟ 256 00:19:02,810 --> 00:19:05,345 ‫که به هیچ چیزی اهمیت نده. ‫هی! 257 00:19:05,379 --> 00:19:08,716 ‫دینگی، به بچه‌ها بگو ‫موتوراشون رو از روی چمن بردارن 258 00:19:08,750 --> 00:19:11,351 ‫خدای من. ‫هه. 259 00:19:11,385 --> 00:19:14,287 ‫خانواده‌ی دوست پسر قبلیم ‫ اون طرف خیابون زندگی می‌کنن. 260 00:19:14,321 --> 00:19:16,256 ‫و همیشه این موتورها رو می‌بینن. 261 00:19:16,289 --> 00:19:18,425 ‫هی، میشه یکم بیشتر درباره‌ی جانی بهم بگی. 262 00:19:18,458 --> 00:19:20,460 ‫- مثلاً چی بگم؟ ‫- نمی‌دونم. 263 00:19:20,494 --> 00:19:22,329 ‫مثلاً اینکه چطوری اون باشگاه رو راه انداخت! 264 00:19:22,362 --> 00:19:23,698 ‫می‌دونی چطوری باشگاه رو راه انداخت؟ 265 00:19:23,731 --> 00:19:25,399 ‫اینطور که شنیدم ‫داشته تلویزیون می‌دیده. 266 00:19:25,432 --> 00:19:27,935 ‫می‌دونی، جانی مثل بقیه این بچه‌ها نیست. 267 00:19:27,969 --> 00:19:29,336 ‫می‌دونی که اون‌ها چقدر مُفت‌خور و عَلافن؟ 268 00:19:29,369 --> 00:19:31,338 ‫اون یه اُمل با افکار قدیمی نیست. 269 00:19:31,371 --> 00:19:33,273 ‫ولی جانی کار خوبی داره. خب؟ 270 00:19:33,306 --> 00:19:35,342 ‫و از وقتی هم که می‌شناسمش این شغلش رو داره. 271 00:19:35,375 --> 00:19:37,210 ‫- چه شغلی؟ ‫- راننده کامیون‌ـه 272 00:19:37,244 --> 00:19:38,579 ‫اون راننده کامیون‌ـه. 273 00:19:38,613 --> 00:19:40,347 ‫مسیرهای کوتاهی هم میره. ‫مثل ایالت‌های میانه. 274 00:19:40,380 --> 00:19:41,883 ‫ولی خب، خانواده هم داره. 275 00:19:41,916 --> 00:19:42,950 ‫- که اینطور ‫- آره 276 00:19:42,984 --> 00:19:44,886 ‫دو تا دختر داره ‫و همسرش، بتی... 277 00:19:44,919 --> 00:19:46,521 ‫اون خیلی خوبه و خوشگله. 278 00:19:46,554 --> 00:19:48,422 خیلی از این دخترا از این بابت شاکین... ‫اوف 279 00:19:48,455 --> 00:19:51,391 تحمل ندارم کنارشون باشم ‫چون همیشه اینجوری میگن که... 280 00:19:51,425 --> 00:19:54,829 ‫اون مردِ من‌ـه. ‫به مرد من نگاه نکنین! 281 00:19:54,862 --> 00:19:56,430 ‫اما بتی، اصلاً اینجوری نیست. 282 00:19:56,463 --> 00:20:00,467 ‫منظورت چی بود وقتی گفتی ‫جانی داشت تلویزیون نگاه می‌کرد؟ 283 00:20:02,302 --> 00:20:04,337 ‫داشت یکی از فیلم‌های مارلون براندو رو ‫توی تلویزیون نگاه می‌کرد. 284 00:20:04,371 --> 00:20:06,406 ‫که ایده‌ی باشگاه به ذهنش رسید. 285 00:20:06,440 --> 00:20:07,942 ‫راستش این چیزی‌ـه که من شنیدم. 286 00:20:07,975 --> 00:20:10,310 ‫دخترا، دخترا... 287 00:20:10,343 --> 00:20:11,713 ‫یکی بهم بگه این یعنی چی؟ 288 00:20:11,746 --> 00:20:13,380 ‫«ب.م.ش.س» ‫این یعنی چی؟ 289 00:20:13,413 --> 00:20:14,982 ‫باشگاه موتورسواران شورشیِ سیاه. 290 00:20:15,016 --> 00:20:16,751 ‫بامزه نیست؟ 291 00:20:16,784 --> 00:20:19,721 ‫هی جانی، تو می‌خوای علیه چی شورش کنی؟ 292 00:20:19,754 --> 00:20:20,888 ‫چی داری که شورش کنم؟ 293 00:20:22,023 --> 00:20:24,324 ‫همم، چی داری؟ 294 00:20:24,357 --> 00:20:26,259 ‫چی؟ 295 00:20:27,595 --> 00:20:28,529 ‫هیچی. 296 00:20:29,564 --> 00:20:31,032 ‫اما اینکه چطوری این باشگاه واقعاً شکل گرفت 297 00:20:31,065 --> 00:20:32,800 ‫باید بگم اولش یه باشگاه مسابقه‌ای بود. 298 00:20:51,953 --> 00:20:53,921 ‫تاحالا مسابقه دادن جانی رو ندیدم... 299 00:20:53,955 --> 00:20:55,422 ‫ولی میگن کارش خوبه. 300 00:20:55,455 --> 00:20:56,791 ‫اون با جیمی گودپستر... 301 00:20:56,824 --> 00:20:58,893 ‫یه باشگاهِ مسابقه موتورسواری داشتن. 302 00:20:58,926 --> 00:21:00,027 ‫- گودپستر؟ ‫- آره 303 00:21:00,061 --> 00:21:01,662 ‫می‌شناسیش. 304 00:21:01,696 --> 00:21:04,766 ‫اون یه مغازه لباس و تجهیزات ‫کنار هاید پارک داشت. 305 00:21:04,799 --> 00:21:05,900 ‫اوه، آره، آره، آره. 306 00:21:05,933 --> 00:21:07,367 ‫- سبیلو ‫- چی؟ 307 00:21:07,400 --> 00:21:08,870 ‫- یه سبیل نازک داشت. ‫- آره 308 00:21:08,903 --> 00:21:11,038 ‫آره، اون‌ها با هم ‫یه باشگاه مسابقه‌ی موتورسواری داشتن. 309 00:21:11,072 --> 00:21:14,041 ‫داشتم فکر می‌کردم ‫یه باشگاهِ مسابقه موتورسواری راه بندازیم. 310 00:21:14,075 --> 00:21:15,576 ‫برای چی؟ 311 00:21:15,610 --> 00:21:17,979 ‫نمی‌دونم. ‫گفتم یه کاری بکنیم. 312 00:21:18,012 --> 00:21:19,947 ‫خب برای چی می‌خوای ‫یه باشگاه موتورسواری تشکیل بدی؟ 313 00:21:19,981 --> 00:21:21,918 ‫تمام کاری که ‫این باشگاه‌ها انجام میدن اینه که... 314 00:21:21,942 --> 00:21:23,962 ‫دور هم میشینن ‫و درباره‌ی موتور حرف می‌زنن. 315 00:21:24,886 --> 00:21:26,353 ‫ما هم همینکار رو می‌کنیم دیگه. 316 00:21:26,386 --> 00:21:28,656 ‫آره، درباره‌اش حرف می‌زنیم ‫و بعدش باهاشون مسابقه میدیم. 317 00:21:28,689 --> 00:21:30,291 آخه چه فاییده داره دربارشون حرف بزنی 318 00:21:30,324 --> 00:21:31,692 و باهاشون مسابقه ندی؟ 319 00:21:31,726 --> 00:21:34,929 ‫بعدش اون دو تا از هم جدا شدن ‫و تقریباً 12 نفر دور هم جمع شدن... 320 00:21:34,962 --> 00:21:36,030 ‫و باشگاه وَندال رو تشکیل دادن ‫(باشگاه خراب‌کاران) 321 00:21:36,063 --> 00:21:37,397 ‫اون‌ها اولین عضو گروه بودن. 322 00:21:37,430 --> 00:21:38,533 ‫و همین شد که بچه‌ها... 323 00:21:38,566 --> 00:21:40,034 ‫حداقل اولین اعضای باشگاه... 324 00:21:40,067 --> 00:21:41,434 ‫اولین اعضا از اینجا پیداشون شد. 325 00:21:41,468 --> 00:21:42,737 ‫از باشگاه مسابقه موتورسواری. 326 00:21:42,770 --> 00:21:43,805 ‫- جداً؟ ‫- اوهوم 327 00:21:43,838 --> 00:21:45,673 ‫حالا اولین اعضا کیا بودن؟ 328 00:21:45,706 --> 00:21:48,543 ‫خب واهو و کورکی بودن. ‫اینا رو می‌دونم. 329 00:21:48,576 --> 00:21:50,812 ‫اسم من واهوئه. 330 00:21:50,845 --> 00:21:52,445 یه موتور مدل «هارلی دو گلاید» می‌رونم 331 00:21:52,479 --> 00:21:54,582 ‫من اهل ایالت ایلینوی توی شیکاگوئم. 332 00:21:54,615 --> 00:21:56,884 ‫پنج سالی میشه که عضو گروه وندالم. 333 00:21:57,985 --> 00:21:59,452 ‫به من میگن کورکی. 334 00:21:59,486 --> 00:22:00,688 ‫منم روی مامانِ واهو سوار میشم. 335 00:22:00,721 --> 00:22:03,356 ‫اوه، خفه شو بابا. 336 00:22:03,390 --> 00:22:04,525 ‫اینکار رو نمی‌کنه. 337 00:22:04,559 --> 00:22:06,459 ‫بروسی هم یکی از اعضا بود. 338 00:22:06,493 --> 00:22:08,129 ‫اون از همون اول دست راست جانی بود. 339 00:22:08,162 --> 00:22:10,031 ‫اون یه برق‌کار بود. 340 00:22:10,064 --> 00:22:12,332 ‫ولی همه می‌خوان بخشی از یه چیزی باشن. 341 00:22:13,601 --> 00:22:16,037 ‫این چیزی‌ـه که واقعیته. 342 00:22:16,070 --> 00:22:17,705 ‫این بچه‌ها دیگه به جایی تعلق ندارن. 343 00:22:17,738 --> 00:22:19,907 ‫پس دیگه به هم تعلق دارن. ‫می‌گیری چی میگم! 344 00:22:21,576 --> 00:22:23,110 ‫نمی‌تونم این رو به والدینم توضیح بدم. 345 00:22:23,144 --> 00:22:25,513 ‫اون‌ها سبک زندگی من رو درک نمی‌کنن. 346 00:22:26,781 --> 00:22:28,415 ‫چون موتورسوارها... 347 00:22:30,051 --> 00:22:31,752 ‫اکثر آدم‌ها فکر می‌کنن که... 348 00:22:31,786 --> 00:22:34,354 ‫موتور به چیزهای منفی ختم میشه. 349 00:22:35,156 --> 00:22:37,091 ‫فکر می‌کنن به همین دلیله که ‫بچه‌ها سوار موتور میشن. 350 00:22:37,124 --> 00:22:39,861 ‫از نظرشون به یه چیز ‫بد و شهوت‌انگیز ختم میشه. 351 00:22:39,894 --> 00:22:41,596 ‫نمی‌دونم چرا، ولی... 352 00:22:42,697 --> 00:22:45,733 ‫ولی کارهای غیراخلاقی ‫و موتور با هم ارتباط شدیدی دارن. 353 00:22:46,634 --> 00:22:48,803 ‫به هر حال، این چیزی‌ـه که همه فکر می‌کنن. 354 00:22:48,836 --> 00:22:50,004 ‫برای چی؟ 355 00:22:50,037 --> 00:22:52,640 ‫فکر کنم... 356 00:22:52,673 --> 00:22:54,909 ‫همه به یه نفر نیاز دارن تا اذیتش کنن. 357 00:22:56,744 --> 00:22:58,613 ‫به نظرت کسی بهتر از ما برای اینکار هست؟ 358 00:23:01,082 --> 00:23:02,917 ‫و کَل از کالیفورنیا هم بود. 359 00:23:02,950 --> 00:23:04,417 موتور اسکوتر اون رو دیدم ‫(نوعی موتور به سبک روروک) 360 00:23:04,451 --> 00:23:07,755 ‫که کاملاً اصلاح شده بود پسر... 361 00:23:07,788 --> 00:23:10,490 ‫هر قسمتِ روی اون رو، ‫یا خودش دست‌ساز درست کرده بود 362 00:23:10,524 --> 00:23:11,959 ‫یا مخصوص اون خریده بودش. 363 00:23:13,194 --> 00:23:14,528 ‫این رفیقمون رو که می‌بینی... 364 00:23:14,562 --> 00:23:16,197 ‫اون رفیقمون یه وندال‌ـه. ‫(خرابکاره) 365 00:23:16,230 --> 00:23:18,766 ‫فرض کن که یه یارویی هست 366 00:23:18,799 --> 00:23:21,468 ‫که یه موتور جدید ‫با برند «هارلی دیویدسون» می‌خره. 367 00:23:21,502 --> 00:23:23,436 ‫و کامل مجهزش کرده. خب؟ 368 00:23:24,772 --> 00:23:28,743 ‫بعد تصور کن که یه مادرجنده‌ای میاد 369 00:23:28,776 --> 00:23:31,846 ‫و میگه: منم دقیقاً ‫یه موتور عین موتورت گرفتم. 370 00:23:31,879 --> 00:23:34,548 ‫درسته که می‌تونه... 371 00:23:34,582 --> 00:23:36,050 ‫دقیقاً یکی شبیهش رو بگیره. 372 00:23:36,083 --> 00:23:38,119 ‫ولی تمام قطعاتشون با هم فرق داره. 373 00:23:38,152 --> 00:23:39,587 ‫هر کدوم از قطعاتش فرق می‌کنه. 374 00:23:39,620 --> 00:23:41,656 ‫مهم نیست اون‌ها رو چقدر شبیه هم درست کردی. 375 00:23:41,689 --> 00:23:43,057 ‫- منظورمو می‌گیری؟ ‫- اوهوم 376 00:23:43,090 --> 00:23:44,592 ‫چون هوش همه آدم‌ها با هم فرق می‌کنه. 377 00:23:44,625 --> 00:23:48,029 ‫وقتی 15 سالم بود 378 00:23:48,062 --> 00:23:49,230 ‫پدرم برای من... 379 00:23:49,263 --> 00:23:50,965 ‫یه چهار سیلندر هندی خرید. 380 00:23:52,099 --> 00:23:53,935 ‫یه مدل موتور‌ـه. 381 00:23:53,968 --> 00:23:55,870 ‫من عاشق اینم که کثیف بشم. 382 00:23:55,903 --> 00:23:58,539 ‫و خب همه کار می‌کردم تا لباسام کثیف بشه. 383 00:23:58,572 --> 00:24:00,641 ‫روی شلوارم خاک می‌ریختم ‫صورتم رو خاکی می‌کردم. 384 00:24:00,675 --> 00:24:03,577 ‫موهام رو بهم می‌ریختم ‫و حشره‌ها رو می‌خوردم. 385 00:24:04,211 --> 00:24:05,947 ‫خوردن حشره‌ها خیلی هم بد نیست. 386 00:24:05,980 --> 00:24:07,615 ‫همه‌اش بستگی به افکار آدم داره. 387 00:24:07,648 --> 00:24:09,517 ‫اگه یه ساندویچ گوشت خامِ گاو رو بخوری 388 00:24:09,550 --> 00:24:11,986 ‫یا اینکه یه استیک خام رو بخوری 389 00:24:12,019 --> 00:24:13,587 ‫دیگه خوردن حشره اذیتت نمی‌کنه. 390 00:24:13,621 --> 00:24:15,122 ‫و زیپکو چی؟ 391 00:24:15,156 --> 00:24:16,489 ‫زیپکو چی؟ 392 00:24:16,524 --> 00:24:18,259 ‫چیزی درباره‌اش می‌دونی؟ 393 00:24:18,292 --> 00:24:19,560 ‫اوه، اون اهل جمهوری لتونی‌ـه. 394 00:24:19,593 --> 00:24:20,728 ‫- آره ‫- خیلی‌خب 395 00:24:20,761 --> 00:24:23,564 ‫می‌دونی اون کی عضو باشگاه شد؟ 396 00:24:23,597 --> 00:24:25,232 ‫زیپکو؟ خب، چِمی‌دونم. 397 00:24:25,266 --> 00:24:27,101 ‫اون همیشه تو باشگاه بود. 398 00:24:27,134 --> 00:24:28,703 ‫خب... 399 00:24:28,736 --> 00:24:30,871 ‫درباره‌ی جانی بیشتر برام بگو. 400 00:24:30,905 --> 00:24:31,739 ‫چی؟ 401 00:24:35,209 --> 00:24:36,711 ‫هیچ‌وقت نفهمیدم. 402 00:24:36,744 --> 00:24:38,012 ‫تمام این بچه‌هایی که توی گروه هستن 403 00:24:38,045 --> 00:24:39,580 ‫هیچ‌کدومشون از قانونی پیروی نمی‌کنن 404 00:24:39,613 --> 00:24:40,781 ‫تا باهاش جونشون رو نجات بدن. 405 00:24:40,815 --> 00:24:42,249 ‫کل نکته‌ای که درباره‌ی این بچه‌ها هست 406 00:24:42,283 --> 00:24:44,585 ‫اینه که نمی‌تونن از قانون پیروی کنن. 407 00:24:44,618 --> 00:24:45,987 ‫بعد اون‌ها رو دور هم جمع کرد ‫و وارد این باشگاه شدن. 408 00:24:46,020 --> 00:24:47,989 ‫و یهویی اون‌ها شروع می‌کنن به ساختن تمام این قوانین 409 00:24:48,022 --> 00:24:49,557 ‫تا همه آدم‌ها ازش پیروی کنن. 410 00:24:49,590 --> 00:24:50,925 ‫مسخره است. 411 00:24:50,958 --> 00:24:52,793 ‫واقعاً هم خیلی مسخره است. ‫میگیری چی میگم؟ 412 00:24:52,827 --> 00:24:54,862 ‫ولی یه بار ‫یکی جانی رو... 413 00:24:54,895 --> 00:24:56,831 ‫بابت رهبریِ باشگاه به چالش کشید. 414 00:24:56,864 --> 00:24:58,866 ‫یکی از اون قوانین احمقانه اینه که... 415 00:24:58,899 --> 00:25:01,669 ‫هرکسی بخواد می‌تونه ‫رهبریت جانی رو به چالش بکشه 416 00:25:01,702 --> 00:25:03,170 ‫ولی خب مشخصه ‫هیچ‌کسی نمی‌خواد اینکار رو بکنه. 417 00:25:03,204 --> 00:25:04,605 ‫چون اون‌ها همشون یه مشت مُفت‌خورن. 418 00:25:04,638 --> 00:25:05,873 ‫و هیچ‌کدومشون مسئولیت قبول نمی‌کنن. 419 00:25:05,906 --> 00:25:07,742 ‫ولی اون سری ‫این یارو، جک... 420 00:25:07,775 --> 00:25:09,010 ‫یه گنده‌بک... ‫که به معنای واقعی گنده بود 421 00:25:09,043 --> 00:25:11,145 ‫که بهش می‌گفتن جک گندهه. 422 00:25:11,178 --> 00:25:12,780 ‫- جک توپولو ‫- چی؟ 423 00:25:12,813 --> 00:25:14,215 ‫- مگه جک توپولو رو نمیگی؟ ‫- نه 424 00:25:14,248 --> 00:25:15,716 ‫اون یارو مال ایالت تولیدو بود. 425 00:25:15,750 --> 00:25:17,618 ‫ولی این یارو مال...نمی‌دونم بابا. 426 00:25:17,651 --> 00:25:20,154 ‫به هر حال، این یارو که ‫بهش می‌گفتن جک توپولوی گنده‌بک... 427 00:25:20,187 --> 00:25:21,655 ‫هی، من یه سوال دارم. 428 00:25:21,689 --> 00:25:23,958 ‫وایسا تا نوبتت بشه. ‫اول بذار حرفم رو تموم کنم. 429 00:25:25,893 --> 00:25:27,661 ‫خب، قراره که تلفن رو... 430 00:25:27,695 --> 00:25:29,730 ‫پشت بار نصب کنیم. 431 00:25:29,764 --> 00:25:31,766 ‫ولی جانی باید اون رو با حساب شخصیش بخره. 432 00:25:31,799 --> 00:25:33,801 ‫- چرا باید اینکار رو بکنه؟ ‫- خب... 433 00:25:33,834 --> 00:25:35,269 ‫نمی‌دونـ... ‫چون فقط از این راه... 434 00:25:35,302 --> 00:25:36,704 ‫مخابرات، تلفن رو راه‌اندازی می‌کنه. 435 00:25:36,737 --> 00:25:38,039 ‫باشگاه باید هزینه‌ی اینکار رو پرداخت کنه. 436 00:25:38,072 --> 00:25:39,306 ‫آره. 437 00:25:39,340 --> 00:25:40,708 ‫اینجوری هروقت که بخوایم ‫می‌تونیم ازش استفاده کنیم. 438 00:25:40,741 --> 00:25:41,842 ‫- اینجوری جواب نمیده ‫- چرا؟ 439 00:25:41,876 --> 00:25:43,010 ‫- برای چی؟ ‫- یه لحظه خفه‌شید 440 00:25:43,044 --> 00:25:44,645 ‫دهنتونو ببندید. 441 00:25:46,380 --> 00:25:47,815 ‫گوش کنین. 442 00:25:48,349 --> 00:25:49,850 ‫یه تلفن اون پشت می‌خوایم... 443 00:25:49,884 --> 00:25:52,286 ‫برای موقعی که یکیمون به دردسر بیفتیم ‫خیلی‌خب؟ 444 00:25:52,319 --> 00:25:53,788 ‫چه موقعی که افتاده باشید زندان 445 00:25:53,821 --> 00:25:56,090 ‫یا وقتی که وثیقه لازم دارید ‫زنگ می‌زنین اینجا. 446 00:25:56,123 --> 00:26:00,694 ‫اگه با موتورتون جایی گیر کردین ‫زنگ می‌زنین اینجا. 447 00:26:00,728 --> 00:26:04,031 ‫ولی به محض اینکه قبض تلفن بیاد 448 00:26:04,065 --> 00:26:06,333 ‫و ببینیم با این تلفن ‫زنگ زدین به دوست دختر خیکیتون 449 00:26:06,367 --> 00:26:08,736 ‫که توی شرق‌ـه... 450 00:26:08,769 --> 00:26:10,137 ‫اونموقع همین تلفن رو برمی‌داریم... 451 00:26:10,171 --> 00:26:12,673 ‫و باهاش خفه‌تون می‌کنیم. 452 00:26:12,706 --> 00:26:13,674 ‫مفهومه؟ 453 00:26:13,707 --> 00:26:16,077 ‫آره. ولی من یه سوال دارم. 454 00:26:16,110 --> 00:26:17,611 ‫من یه سری دوست توی شهر میلواکی دارم. 455 00:26:17,645 --> 00:26:18,846 ‫که خیلی با شما و کاراتون حال می‌کنن 456 00:26:18,879 --> 00:26:20,214 ‫ازم خواستن که بپرسم ‫می‌تونن به ماها ملحق بشن 457 00:26:20,247 --> 00:26:22,850 ‫و از راه دور به عنوان یکی از ‫نماینده‌های باشگاه وندال باشن؟ 458 00:26:24,852 --> 00:26:26,120 ‫نه. 459 00:26:26,153 --> 00:26:28,089 ‫چرا نه؟ 460 00:26:31,859 --> 00:26:33,394 ‫چه نیازی به اون عوضیا داریم؟ 461 00:26:33,427 --> 00:26:35,096 ‫این باشگاهِ ماست. 462 00:26:35,129 --> 00:26:38,332 ‫خب؟ ‫ما توی این شهریم، اینجاییم. 463 00:26:38,365 --> 00:26:40,935 ‫هممون اینجا با هم رفیقیم. 464 00:26:42,203 --> 00:26:44,238 ‫ولی من اونا رو نمی‌شناسم. 465 00:26:44,271 --> 00:26:45,806 ‫می‌شناسیشون. 466 00:26:45,840 --> 00:26:48,676 ‫آخرین بار که به سمت شهر کلمبوس می‌رفتیم ‫باهاشون مشروب خوردیم. 467 00:26:49,877 --> 00:26:52,046 ‫اوه، آره. 468 00:26:53,114 --> 00:26:55,049 ‫گفتم که، نه. 469 00:26:59,153 --> 00:27:02,256 ‫من که میگم بهشون اجازه بدیم ‫به نمایندگیمون کارشون رو شروع کنن. 470 00:27:03,190 --> 00:27:05,826 ‫هی، خودت گفتی اگه یکی از ماها باهات مخالفه 471 00:27:05,860 --> 00:27:07,962 ‫اونوقت اجازه داره تو رو به چالش بکشه. 472 00:27:09,196 --> 00:27:11,031 ‫خب که چی؟ 473 00:27:12,700 --> 00:27:15,002 ‫به نظرم دارم به چالش می‌کشمت. 474 00:27:15,035 --> 00:27:17,738 ‫برو درتو بذار بابا. 475 00:27:24,345 --> 00:27:25,946 ‫با مُشت؟ 476 00:27:28,716 --> 00:27:30,651 ‫یا با چاقو؟ 477 00:27:33,387 --> 00:27:35,656 ‫خب، دلم نمی‌خواد بُکشمت. 478 00:27:36,323 --> 00:27:38,192 ‫خب انتخابت چیه؟ ‫مُشت؟ 479 00:27:40,027 --> 00:27:41,228 ‫آره؟ 480 00:27:42,029 --> 00:27:43,731 ‫آره. 481 00:27:44,798 --> 00:27:46,300 ‫یه پیک‌نیک بود. 482 00:27:46,333 --> 00:27:48,202 ‫- یه پیک‌نیکِ بزرگ خانوادگی ‫- خیلی‌خب 483 00:27:49,303 --> 00:27:51,705 ‫خوب یادمه ‫چون اون روز هوا خیلی سرد بود. 484 00:27:53,340 --> 00:27:55,209 ‫بچه‌ها این طرف و اون طرف می‌دویدن ‫مردا هم به شدت مست کرده بودن. 485 00:27:55,242 --> 00:27:57,211 ‫زن‌ها و دوست دختراشون هم ‫همون اطراف می‌پلکیدن. 486 00:27:57,244 --> 00:27:59,313 ‫و بقیه داشتن یه رکورد جدید می‌زدن. 487 00:28:00,781 --> 00:28:03,484 ‫- یالا ‫- نابودش کن 488 00:28:03,518 --> 00:28:04,952 ‫همه کل روز رو داشتن مشروب می‌خوردن. 489 00:28:04,985 --> 00:28:06,320 ‫و تمام روز داشتن با موتوراشون... 490 00:28:06,353 --> 00:28:07,821 ‫توی اون جاده، حرکت می‌کردن. 491 00:28:09,356 --> 00:28:10,758 ‫و آخر روز... 492 00:28:10,791 --> 00:28:12,226 ‫اونجا شبیه یه گودالِ گِلی بزرگ شده بود. 493 00:28:12,259 --> 00:28:14,295 ‫و اونا همونجا کارشون رو انجام دادن. 494 00:28:40,955 --> 00:28:42,489 ‫چیزی که درباره‌ی جانی هست اینه که... 495 00:28:42,524 --> 00:28:44,491 ‫شاید اون همیشه از طرف مقابلش ‫توی دعوا گنده‌تر نباشه... 496 00:28:44,526 --> 00:28:46,360 ‫ولی اون همیشه آدم بدجنس‌تری‌ـه. 497 00:29:03,210 --> 00:29:04,245 ‫خوبی؟ 498 00:29:04,278 --> 00:29:05,846 ‫انگشت لعنتیمو شکستی. 499 00:29:05,879 --> 00:29:08,082 ‫آره، آره. ‫خب کارمون تموم‌ـه؟ 500 00:29:09,116 --> 00:29:09,984 ‫هان؟ 501 00:29:10,017 --> 00:29:11,919 ‫حالا برو به دوستات که ‫توی شهر میلواکی‌ان بگو 502 00:29:11,952 --> 00:29:13,254 ‫نمی‌تونن نماینده‌ای از ما باشن، باشه؟ 503 00:29:13,287 --> 00:29:16,924 ‫بهشون بگو خود جانی این رو گفت. ‫خیلی‌خب. 504 00:29:18,225 --> 00:29:20,160 ‫حالت خوبه؟ 505 00:29:22,162 --> 00:29:23,998 ‫اگه می‌خوای بذاری اونا ‫نماینده‌ای از سمت ما باشن 506 00:29:24,031 --> 00:29:26,900 ‫چرا به خودت زحمت دادی تا با اون مبارزه کنی؟ 507 00:29:26,934 --> 00:29:28,503 ‫اگه قرار باشه کسی ایده‌ای داشته باشه 508 00:29:28,536 --> 00:29:30,838 ‫بهتره اون شخص خود من باشم، گرفتی؟ 509 00:29:30,871 --> 00:29:33,007 ‫الان، اون این موضوع رو درک می‌کنه. 510 00:29:33,040 --> 00:29:34,542 ‫- خوبی؟ ‫- آره 511 00:29:34,576 --> 00:29:36,277 ‫از این بهتر نبودم. 512 00:29:36,310 --> 00:29:38,312 ‫بعد از اون جریان ‫اعضای باشگاه هی بیشتر شد. 513 00:29:38,345 --> 00:29:40,781 ‫خیلی سریع، ‫باشگاه، خیلی بزرگ شد. 514 00:29:45,319 --> 00:29:47,121 ‫- خوبه؟ ‫- باشه 515 00:30:04,204 --> 00:30:05,839 ‫سر و کله‌ی نماینده‌ها... 516 00:30:05,873 --> 00:30:07,174 ‫همه‌جا پیدا می‌شد. 517 00:30:07,207 --> 00:30:09,209 ‫بقیه باشگاه‌ها هم، ‫درخواست دادن تا بهشون ملحق بشن. 518 00:30:47,047 --> 00:30:49,216 ‫از توی خیابون گورتو گم کن اونور، بچه جون. 519 00:30:54,388 --> 00:30:55,356 ‫خدا لعنتت کنه. 520 00:30:55,389 --> 00:30:56,857 ‫داری چه غلطی می‌کنـ... 521 00:30:56,881 --> 00:31:03,781 ا.مـپـایـر.بـسـت.تی‌وی رو گـوگـل کـن 522 00:32:16,738 --> 00:32:19,707 ‫به دوازدهمین نمایشگاهِ سالانه خودرو، ‫خوش‌آمدید. 523 00:32:55,510 --> 00:32:58,378 ‫این آزادی‌خواه‌های خر خونِ مادرجنده رو باش. 524 00:32:59,781 --> 00:33:01,583 ‫مادرجنده‌ها. 525 00:33:05,486 --> 00:33:07,488 ‫شبیه داداشمن. ‫داداشم رو می‌شناسی؟ 526 00:33:08,523 --> 00:33:11,492 ‫من و داداشم ‫جفتمون توی زندگی با هم هم‌مسیر بودیم 527 00:33:11,526 --> 00:33:13,628 ‫تنها فرقمون این بود که ‫اون آزادی‌خواه بود. 528 00:33:13,661 --> 00:33:16,731 ‫یه چیزایی تو فکرش بود ‫که اشتباه بود. 529 00:33:16,764 --> 00:33:18,633 ‫ولی وقتی مست می‌کرد ‫افکارش شبیه من میشد. 530 00:33:18,666 --> 00:33:20,768 ‫وقتای دیگه، متفاوت با من فکر می‌کرد. 531 00:33:20,802 --> 00:33:23,370 ‫منظورت از اینکه، آزادی‌خواه بود ‫چیه؟ 532 00:33:24,304 --> 00:33:26,574 ‫مگه قرار نیست عکس بگیری؟ 533 00:33:26,608 --> 00:33:28,275 ‫آره. 534 00:33:28,308 --> 00:33:31,245 ‫پس چرا تمام مدت میکروفون گرفتی دستت؟ 535 00:33:31,813 --> 00:33:33,447 ‫نمی‌دونم. 536 00:33:33,480 --> 00:33:36,551 ‫گفتم شاید بتونم حرفای آدما رو ضبط کنم. 537 00:33:36,584 --> 00:33:37,752 ‫و در کنار تصویرشون ازش استفاده کنم. 538 00:33:37,785 --> 00:33:39,654 ‫یه کتابی چیزی ازش بسازم. 539 00:33:39,687 --> 00:33:41,054 ‫یه کتاب؟ 540 00:33:41,088 --> 00:33:43,023 ‫- آره، شاید ‫- باشه 541 00:33:43,825 --> 00:33:46,561 ‫خب، منظورت از اینکه ‫گفتی اون یه آزادی‌خواه بود، چیه؟ 542 00:33:46,594 --> 00:33:48,663 ‫آزادی‌خواه بود دیگه. 543 00:33:48,696 --> 00:33:50,665 ‫اهل درس و دانشگاه بود. 544 00:33:50,698 --> 00:33:52,299 ‫اون‌ها کفش تنیس می‌پوشیدن ‫با شلوارای کوتاه... 545 00:33:52,332 --> 00:33:54,134 ‫- می‌دونی که چه کسشعریه ‫- آها 546 00:33:54,167 --> 00:33:57,337 ‫- برادرت چیکار می‌کرد؟ ‫- توی نیروی هوایی بود 547 00:33:58,138 --> 00:33:59,774 ‫نوامبر سال دیگه، میره تایلند. 548 00:33:59,807 --> 00:34:00,808 ‫توی نیروی هوایی ‫به عنوان مکانیک کار می‌کنه. 549 00:34:00,842 --> 00:34:02,276 ‫اون رو بردن کشورشون. 550 00:34:02,309 --> 00:34:04,478 ‫ولی من رو تو کشورشون راه نمیدن. 551 00:34:04,512 --> 00:34:08,248 ‫اون رو قبول کردن چون ظاهرش ‫خیلی شبیه پسرای آمریکایی‌ـه. 552 00:34:08,282 --> 00:34:10,685 ‫با اون شلوارک کوتاه و کفش تنیس... 553 00:34:10,718 --> 00:34:12,554 ‫من میرم بشاشم. 554 00:34:12,587 --> 00:34:15,557 ‫وقتی یکسال از دانشگاه رفتن برادرم گذشت ‫بهش گفتم... 555 00:34:15,590 --> 00:34:19,694 ‫گفتم: کثافت، تو نباید دانشگاه رو ول کنی. 556 00:34:19,727 --> 00:34:21,328 ‫وگرنه جرت میدم. 557 00:34:21,763 --> 00:34:23,497 ‫ولی اون انصراف داد. 558 00:34:23,531 --> 00:34:26,568 ‫چون من بهش گفته بودم ‫هیچ آزادی‌خواهی رو توی خانوادمون نمی‌خوام. 559 00:34:26,601 --> 00:34:29,837 ‫چون تحمل این مزخرفات رو ندارم. 560 00:34:29,871 --> 00:34:31,573 ‫چون اگه نتونی به خودت تکیه کنی 561 00:34:31,606 --> 00:34:33,106 ‫به هیچ دردی نمی‌خوری. 562 00:34:33,140 --> 00:34:35,475 ‫هی، مرتیکه خر. 563 00:34:36,644 --> 00:34:39,179 ‫آره، تو رو میگم نره خر. 564 00:34:39,212 --> 00:34:40,414 ‫نره خر؟ 565 00:34:40,447 --> 00:34:41,849 ‫آره، خودت. ‫تو روی موتورم خط انداختی. 566 00:34:41,883 --> 00:34:43,216 ‫هی، بیخیال. ‫بیخیال. 567 00:34:43,250 --> 00:34:45,787 ‫دوست دارم کار کنم. 568 00:34:45,820 --> 00:34:47,421 ‫من لاشی نیستم. 569 00:34:47,454 --> 00:34:50,123 دوست دارم رو پای خودم باشم 570 00:34:50,157 --> 00:34:51,893 ‫برای پول در آوردنم به شدت کار می‌کنم 571 00:34:51,926 --> 00:34:53,695 ‫اوه، آره، آره. 572 00:34:55,295 --> 00:34:57,197 ‫تو چیکار می‌کنی؟ 573 00:34:57,230 --> 00:34:59,634 ‫من رشته عکاسی می‌خونم. 574 00:34:59,667 --> 00:35:01,368 ‫توی دانشگاه. 575 00:35:04,572 --> 00:35:06,306 ‫چرا روی موتورم خط انداختی؟ 576 00:35:06,340 --> 00:35:08,876 ‫من روی موتور کیریت خط ننداختم. 577 00:35:08,910 --> 00:35:11,211 ‫خب، وقتی می‌رفتم ‫هیچ خطی روش نبود. 578 00:35:11,244 --> 00:35:12,479 ‫الان اینجا دیدمت. 579 00:35:12,513 --> 00:35:14,147 ‫و خیلی اتفاقی هم، روی موتورم خط افتاده. 580 00:35:14,181 --> 00:35:16,450 ‫- خط؟ ‫- چه خبره؟ 581 00:35:17,619 --> 00:35:20,755 ‫رفیق، داشتم کاربراتورِ موتور ‫این یارو رو نگاه می‌کردم. 582 00:35:20,788 --> 00:35:22,255 ‫کاربراتورِ مدل جگوار داره. 583 00:35:22,289 --> 00:35:24,157 ‫از اون کاربراتورهای بزرگِ ایتالیایی‌ـه. 584 00:35:24,191 --> 00:35:25,425 ‫اوه، آره، آره، آره. 585 00:35:25,459 --> 00:35:27,595 ‫و الان داره میگه روی موتورش خط انداختم. 586 00:35:27,629 --> 00:35:28,896 ‫وای. 587 00:35:28,930 --> 00:35:30,932 ‫من هیچ خطی روی این عتیقه‌ی کوفتی ننداختم. 588 00:35:30,965 --> 00:35:32,567 ‫غلط کردی که میگی خط ننداختی. 589 00:35:32,600 --> 00:35:34,902 ‫می‌خوای ناراحت بازی در بیاری مادرجنده؟ ‫پس منم ناراحت میشم. 590 00:35:34,936 --> 00:35:36,771 ‫خیلی‌خب. ‫وایسا، وایسا، وایسا. 591 00:35:36,804 --> 00:35:40,374 ‫نه. ‫نه. 592 00:35:41,809 --> 00:35:43,410 ‫شما رفقا مال کدوم باشگاهین؟ 593 00:35:46,681 --> 00:35:47,882 ‫گری. 594 00:35:47,915 --> 00:35:49,884 ‫خیلی‌خب. ‫می‌دونی... 595 00:35:50,818 --> 00:35:53,655 ‫یه یارویی این اطراف هست به اسم «پیتِ تخمی» ‫می‌شناسیش؟ 596 00:35:53,688 --> 00:35:55,657 ‫مال همین طرفاست. 597 00:35:55,690 --> 00:35:56,824 ‫آره. 598 00:35:56,858 --> 00:35:59,326 ‫- آره، بعضی وقت‌ها باهامون موتورسواری می‌کنه ‫- اوه 599 00:35:59,359 --> 00:36:00,561 ‫تو پیت تخمی رو از کجا می‌شناسی؟ 600 00:36:00,595 --> 00:36:03,230 ‫من؟ بعضی وقت‌ها با «پیتِ تخمی» کار می‌کنم. 601 00:36:03,263 --> 00:36:04,532 ‫تو کار کامیونیم. 602 00:36:05,298 --> 00:36:07,702 ‫حدوداً از پنج سال پیش تاحالا. 603 00:36:11,539 --> 00:36:13,675 ‫قراره دوست پسرت تو دردسر بیفته. 604 00:36:13,708 --> 00:36:15,710 ‫وای گندش بزنن. 605 00:36:15,743 --> 00:36:17,945 ‫اسم باشگاهِ خودتون چیه؟ 606 00:36:17,979 --> 00:36:19,647 ‫سرکش‌ها. 607 00:36:20,014 --> 00:36:21,415 ‫- سرکش‌های گری ‫- آها 608 00:36:21,448 --> 00:36:22,784 ‫چند تا عضو دارید؟ 609 00:36:24,686 --> 00:36:26,386 ‫خیلی زیاد نیست، مگه نه؟ 610 00:37:28,516 --> 00:37:29,684 ‫خدای من. 611 00:37:38,391 --> 00:37:39,660 ‫نه، نه! 612 00:37:40,895 --> 00:37:42,029 ‫بنی، نه. ‫وایسا، وایسا. 613 00:37:42,063 --> 00:37:44,599 ‫نه، نه، نه. 614 00:37:44,632 --> 00:37:45,666 ‫نه. 615 00:37:46,701 --> 00:37:47,935 ‫نه، خیلی‌خب؟ 616 00:37:50,705 --> 00:37:52,405 ‫خوبه. 617 00:37:53,040 --> 00:37:54,642 ‫یا خود خدا. 618 00:37:54,675 --> 00:37:56,844 ‫اون بچه واقعاً دیوونه است. 619 00:37:58,079 --> 00:37:59,379 ‫آره. 620 00:37:59,412 --> 00:38:00,380 ‫کیرم تو این وضع. 621 00:38:00,413 --> 00:38:01,783 ‫بیاید یکم آبجو بخوریم. 622 00:38:02,917 --> 00:38:04,685 ‫یالا. 623 00:38:09,957 --> 00:38:11,659 ‫من یه ماشین با کاربراتور چهار دهانه داشتم. 624 00:38:11,692 --> 00:38:15,062 ‫هر موتورش 80 اینچ مکعب جا می‌گرفت 625 00:38:15,096 --> 00:38:18,331 ‫همراه با سوپاپ دو اینچی ‫که خوراک جریان هوا بود. 626 00:38:18,365 --> 00:38:20,802 ‫و بزرگترین «بادامک» موجود رو روش بسته بودم. 627 00:38:20,835 --> 00:38:23,504 ‫بزرگترین میل بادامکی بود ‫که توی موتور جا میشه. 628 00:38:24,471 --> 00:38:26,073 ‫چطور تونستی روشنش کنی؟ 629 00:38:26,107 --> 00:38:27,742 ‫به کمک مکانیکم. 630 00:38:27,775 --> 00:38:29,610 ‫مرتیکه 300 پوند وزنش بود. 631 00:38:29,644 --> 00:38:31,946 ‫اون روشنش کرد. ‫با لگد کوبید بهش و روشن شد. 632 00:38:31,979 --> 00:38:33,413 ‫لعنتی. 633 00:38:33,446 --> 00:38:36,083 ‫اون موقع‌ها چیزای خوبی داشتی پس! 634 00:38:36,117 --> 00:38:37,885 ‫خیلی خوب بودن. 635 00:38:37,919 --> 00:38:40,487 ‫برای من که کافی بودن. ‫چون این من بودم که سوارشون می‌شدم. 636 00:38:40,521 --> 00:38:41,956 ‫آره، ولی مشکلت دقیقاً همین بود. 637 00:38:41,989 --> 00:38:43,658 ‫چون مجبور بودی اون یارو چاقالوئه رو هم ‫با خودت سوارشون کنی 638 00:38:43,691 --> 00:38:45,860 ‫و مجبور می‌شدی بهش غذا بدی. 639 00:38:48,529 --> 00:38:50,665 ‫چی با خودت فکر کردی؟ 640 00:38:50,698 --> 00:38:51,732 ‫که چی؟ 641 00:38:52,867 --> 00:38:56,604 ‫موقع دعوا. ‫وقتی اونجوری وارد دعوا شدی رو میگم. 642 00:38:58,773 --> 00:39:01,441 ‫هیچی، ‫فقط اینکه دیدم داری با اونا دعوا می‌کنی. 643 00:39:01,474 --> 00:39:02,910 ‫نیاز بود به چیزی جز این فکر کنم؟ 644 00:39:06,147 --> 00:39:07,582 ‫باشه. 645 00:39:08,516 --> 00:39:10,350 ‫خودم و خودت رو عشقه، بچه جون. 646 00:39:12,620 --> 00:39:14,487 ‫خودم و خودت رو عشقه، دیوونه‌ی لعنتی. 647 00:39:18,092 --> 00:39:19,560 ‫- هوم ‫- آره 648 00:39:22,930 --> 00:39:24,832 ‫خب، بنی همیشه دعوایی بود. 649 00:39:24,866 --> 00:39:26,868 ‫و اونا به همچین چیزی ‫توی باشگاهشون نیاز داشتن. 650 00:39:26,901 --> 00:39:28,135 ‫چون می‌دونی چیه؟ 651 00:39:28,169 --> 00:39:30,504 ‫- نصف آدم‌های توی باشگاه، بزدل بودن ‫- هوم 652 00:39:30,538 --> 00:39:32,907 ‫آدم‌های بزدلِ زیادی توی اون باشگاه عضون. 653 00:39:34,108 --> 00:39:35,943 ‫- می‌تونی با وجود اون راه بیای؟ ‫- آره 654 00:39:35,977 --> 00:39:37,578 ‫بزدل‌ها. 655 00:39:37,612 --> 00:39:40,480 ‫به محض اینکه وارد دعوا بشن، ‫از زیرش در میرن. 656 00:39:40,514 --> 00:39:41,883 ‫براشون مهم نیست اگه بخاطر... 657 00:39:41,916 --> 00:39:43,050 ‫بهم زدن آرامش جامعه، برن زندان. 658 00:39:43,084 --> 00:39:44,619 ‫نه، ولی محاله برای... 659 00:39:44,652 --> 00:39:46,754 ‫یه کتک‌کاری حسابی یا همچین چیزی برن زندان. 660 00:39:46,787 --> 00:39:49,657 ‫موتوراتون رو جابه‌جا می‌کنین؟ 661 00:39:49,690 --> 00:39:50,591 ‫بله، خانم. 662 00:39:50,625 --> 00:39:52,492 ‫اوه، به‌به... 663 00:39:52,526 --> 00:39:55,029 ‫از تمام اون جعبه، ‫فقط یه آبجو برای من گذاشتین بمونه. 664 00:39:55,062 --> 00:39:56,429 ‫چقدر مهربونین. 665 00:39:56,463 --> 00:39:57,732 ‫از شهر بل در کالیفورنیا 666 00:39:57,765 --> 00:39:59,000 ‫ریچارد کانلی رو داریم. 667 00:40:01,535 --> 00:40:03,871 ‫این موتورها رو از حیاطم بردارید. 668 00:40:05,006 --> 00:40:06,507 ‫بنی که اینجا نیست. 669 00:40:06,540 --> 00:40:08,475 ‫و همه‌ی این عوضیا به جاش اومدن. 670 00:40:08,509 --> 00:40:09,744 ‫چون هیچ‌جایی هم برای رفتن ندارن. ‫می‌بینی که. 671 00:40:09,777 --> 00:40:11,545 ‫برای همین میان و همینجا می‌شینن. 672 00:40:11,579 --> 00:40:12,947 ‫و باعث میشن اینجا بد دیده بشه. 673 00:40:12,980 --> 00:40:15,616 ‫همسایه‌ها، این و اون و اون رو می‌بینن. 674 00:40:19,687 --> 00:40:22,390 ‫قبلاً آدم محترمی بودم. 675 00:40:24,759 --> 00:40:26,661 ‫کتی، چرا فکر می‌کنی این آدم‌ها... 676 00:40:26,694 --> 00:40:29,964 ‫وقتی پیش هم نیستن، ‫لباس‌ مخصوصشون رو نمی‌پوشن؟ 677 00:40:29,997 --> 00:40:31,732 ‫چرا؟ 678 00:40:31,766 --> 00:40:33,868 ‫چون وقتی تنها هستن، می‌ترسن. 679 00:40:33,901 --> 00:40:35,536 ‫چون آدم‌های زیادی دنبالشونن. 680 00:40:35,569 --> 00:40:36,804 ‫بخاطر یه چیز! 681 00:40:36,837 --> 00:40:38,205 ‫آدم‌های زیادی ازشون کینه دارن. 682 00:40:38,239 --> 00:40:39,807 ‫برای همین اگه یکی، یکی گیرشون بیارن... 683 00:40:39,840 --> 00:40:41,776 ‫این همون بلایی‌ـه که سر بنی اومد. 684 00:40:41,809 --> 00:40:44,545 ‫بنی همیشه لباس مخصوصش رو می‌پوشید ‫و روزی که اون لباس رو پوشیده بود 685 00:40:44,578 --> 00:40:46,080 ‫و خودش تنها بود، توی دردسر افتاد. 686 00:40:46,113 --> 00:40:47,815 ‫حتماً درباره‌ی اتفاقایی که برای بنی ‫توی شهر لیکساید افتاد 687 00:40:47,848 --> 00:40:49,250 ‫- شنیدی؟ ‫- آره، آره 688 00:40:49,283 --> 00:40:51,085 ‫همین دیگه. 689 00:40:51,118 --> 00:40:52,553 ‫بنی تنها بود. 690 00:40:52,586 --> 00:40:54,822 ‫و بخاطر هیچکسی ‫لباس مخصوص باشگاهش رو در نیاورد. 691 00:40:54,855 --> 00:40:56,524 ‫و همین مشکل‌ساز میشه. 692 00:40:56,557 --> 00:40:57,925 ‫شنیدی داداشم چی گفت؟ 693 00:40:57,959 --> 00:40:59,994 ‫توی این محله اجازه نداریم ‫همچین طرح لباسی بپوشیم. 694 00:41:05,132 --> 00:41:06,534 ‫پائولی، اون کوتاه نمیادا. 695 00:41:06,567 --> 00:41:08,669 ‫بلند بشه، دعوا رو ادامه میده. 696 00:41:09,570 --> 00:41:10,972 ‫بهتره کوتاه بیای دیگه، بچه پرو. 697 00:41:11,005 --> 00:41:12,840 ‫خودم مجبورت می‌کنم کوتاه بیای. 698 00:41:12,873 --> 00:41:14,976 ‫این موتور مال توئه، بچه کونی؟ 699 00:41:16,610 --> 00:41:17,678 ‫وای، گندش بزنن. ‫هنری! 700 00:41:19,914 --> 00:41:21,849 ‫ای مادرجنده! 701 00:41:21,882 --> 00:41:23,718 ‫- ای کسکش عوضی ‫- هنری 702 00:41:23,751 --> 00:41:25,586 ‫هنری. 703 00:41:25,619 --> 00:41:26,821 ‫آره، نگران نباش. 704 00:41:26,854 --> 00:41:28,723 ‫این مادرجنده رو همین‌جا متوقف می‌کنم. 705 00:41:32,747 --> 00:41:35,347 «مصاحبه‌ی کتی» «سال 1973» 706 00:41:38,299 --> 00:41:40,634 ‫نزدیک بود پاش رو قطع کنه. 707 00:41:41,635 --> 00:41:43,537 ‫بابام همیشه بهم می‌گفت... 708 00:41:43,571 --> 00:41:45,306 ‫خیلی طول می‌کشه تا یه مرد گریه‌اش بگیره. 709 00:41:45,339 --> 00:41:47,041 ‫و این خیلی افتضاحه. 710 00:41:47,074 --> 00:41:50,611 ‫اینجوری نیست که تا یکی می‌زنه تو سرشون ‫بزنن زیر گریه. 711 00:41:50,644 --> 00:41:51,946 ‫حداقل مردای واقعی اینجوری نیستن. 712 00:41:52,813 --> 00:41:55,149 ‫من توی کل عمرم ‫دو بار دیدم که... 713 00:41:55,182 --> 00:41:57,585 ‫بابام گریه می‌کنه. 714 00:41:57,618 --> 00:41:59,186 ‫یه بار وقتی بود که پدرش فوت کرد. 715 00:41:59,220 --> 00:42:01,022 ‫و یه بار هم وقتی بود که ‫تقریباً مادرم داشت می‌مُرد. 716 00:42:01,055 --> 00:42:03,024 ‫منظورم یه گریه‌ی واقعیه. ‫می‌گیری چی میگم؟ 717 00:42:03,057 --> 00:42:04,825 ‫و من همیشه باور داشتم اون یه مرد واقعیه. 718 00:42:04,859 --> 00:42:06,827 ‫در صورتی که بنی... 719 00:42:06,861 --> 00:42:09,964 ‫وقتی با چماق به شدت کتک خورده بود، دیدمش. 720 00:42:09,997 --> 00:42:11,632 ‫وقتی داشت بخیه می‌خورد هم دیدمش... 721 00:42:11,665 --> 00:42:13,034 ‫و دیدم که هیچ اشکی در کار نبود. 722 00:42:13,067 --> 00:42:14,769 ‫و دقیقاً مثل زمانی که داشتن بخیه‌اش می‌زدن 723 00:42:14,802 --> 00:42:16,637 ‫در صورتی که اون کاملاً هوشیار بود 724 00:42:16,670 --> 00:42:19,206 ‫امکان نداره ببینی که اون داره اشک می‌ریزه. 725 00:42:19,240 --> 00:42:23,110 ‫تنها چیزی که دیدم نزدیک به گریه کردنش‌ـه ‫همون روز بود. 726 00:42:24,612 --> 00:42:27,048 ‫بخاطر درد و این چیزا هم نبود. 727 00:42:27,081 --> 00:42:28,916 ‫می‌دونی دلیلش چی بود؟ 728 00:42:35,089 --> 00:42:38,793 ‫نذار پام رو قطع کنن. 729 00:42:39,927 --> 00:42:41,328 ‫باشه؟ ‫بهشون این اجازه رو نده... 730 00:42:41,362 --> 00:42:43,197 ‫که پام رو قطع کنن. 731 00:42:45,699 --> 00:42:48,669 ‫اگه پام رو قطع کنن ‫دیگه نمی‌تونم موتورسواری کنم. 732 00:42:52,106 --> 00:42:53,340 ‫دلیلش این بود. 733 00:42:53,374 --> 00:42:54,909 ‫نمی‌خواست پاش رو از دست بده... 734 00:42:54,942 --> 00:42:56,844 ‫چون بعدش دیگه نمی‌تونست موتورسواری کنه. 735 00:42:56,877 --> 00:42:58,679 ‫ولی مهم نبود که به سرش ضربه خورده 736 00:42:58,712 --> 00:43:00,347 ‫و تقریباً داشت پای این دیوونه قطع میشد 737 00:43:00,381 --> 00:43:01,715 ‫اونم چون حاضر نبود ‫لباسش رو دراره. 738 00:43:01,749 --> 00:43:03,684 ‫نه! ‫اینا مهم نبود... 739 00:43:03,717 --> 00:43:05,086 ‫اون قرار نبود دیگه موتورسواری کنه... 740 00:43:05,119 --> 00:43:06,787 ‫چون بخاطر اون موقعی که پلیس افتاد دنبالش... 741 00:43:06,821 --> 00:43:08,389 ‫گواهی‌نامه‌اش به حالت تعویق درومده بود. 742 00:43:08,422 --> 00:43:11,025 ‫باید بگم که... 743 00:43:11,058 --> 00:43:12,827 ‫نه، نه، نه، نه. 744 00:43:12,860 --> 00:43:13,961 ‫تمام چیزی که می‌تونه بهش فکر کنه... 745 00:43:13,994 --> 00:43:15,729 ‫اینه که اون موتور مسخرش رو برونه. 746 00:43:15,763 --> 00:43:19,100 ‫اگه اینقدر داستان غم‌انگیزی نبود ‫خیلی خنده‌دار میشد. 747 00:43:20,234 --> 00:43:22,169 ‫جانی چی؟ 748 00:43:25,005 --> 00:43:26,740 ‫اوه، جانی. 749 00:43:27,775 --> 00:43:29,710 ‫جانی دیوونه شد. 750 00:43:30,678 --> 00:43:33,147 ‫جانی، بنی توی وضعیت بدیه. 751 00:43:33,180 --> 00:43:34,648 ‫توی بیمارستان‌ـه. 752 00:43:34,682 --> 00:43:36,984 ‫دو نفر بخاطر لباسش، ریختن سرش. 753 00:43:39,353 --> 00:43:41,322 ‫تقریباً داشتن پاش رو قطع می‌کردن. 754 00:43:48,295 --> 00:43:49,830 ‫کجا؟ 755 00:43:51,432 --> 00:43:53,033 ‫توی شهر لیکساید. 756 00:44:48,255 --> 00:44:50,124 ‫دلم نمی‌خواد اینجا دردسری درست بشه. 757 00:44:54,028 --> 00:44:55,696 ‫خب... 758 00:44:57,198 --> 00:45:00,167 ‫اوایل امروز، یه پسر جوون ‫اینجا کتک خورده. 759 00:45:02,102 --> 00:45:03,337 ‫و، عه... 760 00:45:03,370 --> 00:45:05,940 ‫می‌دونی کار کی بوده؟ 761 00:45:09,777 --> 00:45:11,946 ‫چند تا از مشتری ثابت‌هام. 762 00:45:13,380 --> 00:45:15,115 ‫چند تا مشتری ثابتت؟ 763 00:45:16,450 --> 00:45:18,385 ‫خیلی‌خب، باشه. 764 00:45:18,419 --> 00:45:20,788 ‫اون مداد رو بردار... 765 00:45:20,821 --> 00:45:23,157 ‫اسم و محل زندگیشون رو بنویس. 766 00:45:25,259 --> 00:45:27,094 ‫بعدش می‌ذارم بری. 767 00:45:29,930 --> 00:45:32,833 ‫اینجا مشروب‌فرشی من‌ـه. ‫من صاحب اینجام. 768 00:46:12,439 --> 00:46:13,874 ‫چند تا از بچه‌ها رو بفرست 769 00:46:13,907 --> 00:46:16,110 ‫کاری کنین که اون‌ها دیگه نتونن راه برن. 770 00:46:19,413 --> 00:46:21,282 ‫مشروب‌فروشی چی میشه؟ 771 00:46:21,315 --> 00:46:22,816 ‫بسوزونیدش. 772 00:47:10,364 --> 00:47:11,932 ‫باید بریم. 773 00:47:24,978 --> 00:47:26,046 ‫نه، نباید بریم. 774 00:47:29,383 --> 00:47:31,118 ‫اون‌ها ازمون می‌ترسن. 775 00:47:38,526 --> 00:47:40,928 ‫به نظرم این موضوع، اون رو می‌ترسونه. 776 00:47:43,997 --> 00:47:47,134 ‫اینکه بخاطر یه نفر اینقدر قدرتمند میشه. 777 00:47:47,167 --> 00:47:49,203 ‫که مسئول تمام این اتفاقا میشه. 778 00:47:49,236 --> 00:47:51,038 ‫این چیز‌ها باعث میشه فکرت درگیر بشه. 779 00:47:51,071 --> 00:47:53,374 ‫- خامه بزنم؟ ‫- نه 780 00:48:00,013 --> 00:48:02,015 ‫بنی حالش بد بود. 781 00:48:04,952 --> 00:48:06,920 ‫مجبور شدم سه هفته ‫توی یه مسافرخونه نگهش دارم. 782 00:48:06,954 --> 00:48:08,155 ‫آخه نمی‌تونست راه بره. 783 00:48:08,188 --> 00:48:10,324 ‫برای همین براش یه جا گرفتم ‫که پله نداشته باشه. 784 00:48:10,357 --> 00:48:12,893 ‫اون همسرم‌ـه. ‫اون... 785 00:48:13,595 --> 00:48:14,962 ‫درین... 786 00:48:16,263 --> 00:48:17,431 ‫ما فقط داشتیم یا هم مشروب می‌خوردیم. 787 00:48:17,464 --> 00:48:19,099 ‫توام یه کوکتل می‌خوای؟ ‫(میکس چند نوع مشروب) 788 00:48:19,133 --> 00:48:21,201 ‫.من یه مشروب مارتینی می‌خوام. 789 00:48:21,235 --> 00:48:23,170 ‫میکس شده با شراب ایتالیایی ‫و عرقِ جوی سیاه اسپانیایی. 790 00:48:23,203 --> 00:48:25,105 میشه ‫زیتونم بغلش بذاری؟ 791 00:48:25,139 --> 00:48:26,407 ‫خب، فکر نکنم که هیچ‌کدوم از... 792 00:48:26,440 --> 00:48:28,442 ‫زحمت نکش. 793 00:48:28,475 --> 00:48:30,010 ‫خودم ترکیبش می‌کنم. 794 00:48:40,220 --> 00:48:41,422 ‫سلام، کتی. 795 00:48:41,455 --> 00:48:43,190 ‫بیا داخل. 796 00:48:44,425 --> 00:48:45,693 ‫هی، نگاهش کن. 797 00:48:45,727 --> 00:48:47,394 ‫کل روز رو لم دادی یه گوشه. 798 00:48:47,428 --> 00:48:48,630 ‫مثل یه ملکه. 799 00:48:48,663 --> 00:48:50,431 ‫به کی داری میگی ملکه؟ 800 00:48:50,464 --> 00:48:53,333 ‫خوب به نظر میای. ‫حالت خوبه انگاری. 801 00:48:53,367 --> 00:48:55,102 ‫بچه‌ها فکر می‌کردن تو حال خودت نیستی. 802 00:48:55,135 --> 00:48:57,304 ‫توی حال خودش نیست. ‫نمی‌تونه راه بره. 803 00:48:58,038 --> 00:48:59,507 ‫جراحت چی گفت؟ 804 00:48:59,541 --> 00:49:02,176 ‫یکی از تاندون‌های پام رو قطع کردن. 805 00:49:02,209 --> 00:49:03,477 ‫خدای من. 806 00:49:03,511 --> 00:49:05,012 ‫یخمون تموم شده. 807 00:49:05,045 --> 00:49:06,046 ‫عه، خیلی‌خب. 808 00:49:06,079 --> 00:49:07,448 ‫قراره دوباره پیوندش بزنن یا چی؟ 809 00:49:07,481 --> 00:49:09,049 ‫- یه چیز تو همین مایه‌ها ‫- هوم 810 00:49:09,082 --> 00:49:11,418 ‫- من میرم یکم یخ بیارم ‫- پس... 811 00:49:11,452 --> 00:49:13,487 ‫تا کی قراره بخاطرش بیمارستان بمونی؟ 812 00:49:13,521 --> 00:49:16,123 ‫- سه یا چهار روز ‫- زمان زیادیه 813 00:49:29,637 --> 00:49:31,706 ‫بچه‌ها می‌خوان ‫دوباره تو رو اون بیرون ببینن. 814 00:49:31,739 --> 00:49:33,474 ‫قراره خیلی بزرگ باشه. 815 00:49:33,508 --> 00:49:34,742 ‫شاید بزرگترینش تا الان باشه. 816 00:49:34,776 --> 00:49:36,310 ‫بزرگترین چی؟ 817 00:49:36,343 --> 00:49:38,111 ‫پیک‌نیک. ‫جانی میگه همه قراره بیان. 818 00:49:38,145 --> 00:49:39,480 ‫برای مسابقه‌ی شهر دایتون. 819 00:49:39,514 --> 00:49:41,215 ‫اوه. 820 00:49:41,248 --> 00:49:42,684 ‫چقدر وقت هست؟ ‫سه هفته دیگه؟ 821 00:49:42,717 --> 00:49:44,418 ‫آره. 822 00:49:44,451 --> 00:49:46,320 ‫تا اون موقع هنوز پام توی گچ‌ـه. ‫ولی... 823 00:49:46,353 --> 00:49:47,254 ‫گچ؟ 824 00:49:47,287 --> 00:49:49,089 ‫گچ رو بیخیال. ‫می‌تونی با پای چپت دنده رو عوض کنی. 825 00:49:49,122 --> 00:49:50,357 ‫می‌تونی به جای اینکه به پات فشار بیاری 826 00:49:50,390 --> 00:49:52,459 ‫از ترمز جلو استفاده کنی. 827 00:49:53,327 --> 00:49:54,762 ‫من بچه‌ها رو خوب می‌شناسم. ‫اون‌ها... 828 00:50:02,804 --> 00:50:04,772 ‫مشروب می‌خوری جانی؟ 829 00:50:04,806 --> 00:50:06,508 ‫نه مرسی. 830 00:50:06,541 --> 00:50:09,009 ‫بچه‌ها اگه اون بیرون ببیننت، ‫خیلی خوشحال میشن. 831 00:50:09,744 --> 00:50:11,445 ‫اون‌ها واقعاً نگرانتن. 832 00:50:12,346 --> 00:50:15,415 ‫- خودمو می‌رسونم. ‫- خیلی‌خب. 833 00:50:16,684 --> 00:50:17,819 ‫من دیگه برم. 834 00:50:17,852 --> 00:50:20,354 ‫می‌ذارم تو هم استراحت کنی. 835 00:50:20,387 --> 00:50:22,256 ‫خیلی‌خب. 836 00:50:22,289 --> 00:50:23,558 ‫کتی. 837 00:50:36,436 --> 00:50:38,138 ‫جدی که نمی‌خوای بعد از 3 هفته 838 00:50:38,171 --> 00:50:39,641 ‫موتورسواری رو باز شروع کنی، نه؟ 839 00:50:39,674 --> 00:50:41,776 ‫دکتر گفت 3 تا 4 ماه بدون اینکه ‫هیچ فشاری بهش بیاری باید استراحت کنی. 840 00:50:41,809 --> 00:50:43,176 ‫نمی‌دونم. 841 00:50:43,210 --> 00:50:45,412 ‫میشه صدای تلویزیون رو زیاد کنی؟ 842 00:50:47,682 --> 00:50:49,584 ‫نمی‌خوام موتورسواری کنی. 843 00:50:51,385 --> 00:50:53,821 ‫آره، منو می‌ترسونه، بویژه بعد از جراحی. 844 00:50:53,855 --> 00:50:55,523 ‫خوشم نمیاد. 845 00:50:57,457 --> 00:51:00,127 ‫- ازش خوشت نمیاد. ‫- می‌ترسم. 846 00:51:06,634 --> 00:51:08,603 ‫باید برم. 847 00:51:09,737 --> 00:51:11,305 ‫باید از اینجا برم. 848 00:51:11,338 --> 00:51:13,440 ‫- چی؟ ‫- نه، اینطوری بهتره. 849 00:51:13,473 --> 00:51:15,710 ‫- اینطوری به نفع توئه. ‫- تموم کن. تمومش کن. 850 00:51:15,743 --> 00:51:17,879 ‫مجبور نیستی از من مراقبت کنی. 851 00:51:17,912 --> 00:51:19,614 ‫- نگران من باشی. ‫- نه. 852 00:51:19,647 --> 00:51:21,348 ‫نه. 853 00:51:22,416 --> 00:51:25,085 ‫وقتی خوب شدم، از اینجا میرم. 854 00:51:56,383 --> 00:51:58,418 ‫نمی‌خوام بری. 855 00:52:19,707 --> 00:52:23,343 ‫از آزادراه خارج میشم و به سمت ساحل گل یخ میرم 856 00:52:23,377 --> 00:52:24,879 ‫نمی‌دونم می‌دونید گل یخ چیه یا نه. ‫(ساحلی در کالیفرنیا که این گل در آنجا رشد می‌کند) 857 00:52:24,912 --> 00:52:26,313 ‫اگه رفتید کالیفرنیا 858 00:52:26,346 --> 00:52:27,649 ‫خواستید به اونجا سر بزنید، اما... 859 00:52:27,682 --> 00:52:28,816 ‫.سلام، کتی 860 00:52:28,850 --> 00:52:30,518 ‫سلام، بروسی، گیل چطوره؟ 861 00:52:30,551 --> 00:52:33,521 ‫خوبه. ‫توی «اوک پارک» کاشت ناخن انجام میده. 862 00:52:33,554 --> 00:52:34,689 ‫بهش سر میزنم. 863 00:52:34,722 --> 00:52:36,624 ‫جانی، میشه صحبت کنیم؟ 864 00:52:36,658 --> 00:52:38,425 ‫اوهوم. 865 00:52:40,728 --> 00:52:43,497 ‫همیشه این آقایون کنارت هستن ‫تا همه چیز رو بشنون؟ 866 00:52:43,531 --> 00:52:45,867 ‫- خب، چه حرفی برای گفتن داری؟ ‫- یه حرفایی هست. 867 00:52:45,900 --> 00:52:47,635 ‫اوه. 868 00:52:56,811 --> 00:52:58,579 ‫چیزی نیاز داری کتی؟ 869 00:53:01,716 --> 00:53:02,950 ‫نمی‌تونه باهات بیاد. 870 00:53:02,984 --> 00:53:04,418 ‫کی؟ 871 00:53:04,451 --> 00:53:06,286 ‫دقیقاً می‌دونی درباره‌ی کی حرف میزنم. 872 00:53:06,319 --> 00:53:07,421 ‫بنی. ‫نمی‌تونه باهات بیاد. 873 00:53:07,454 --> 00:53:09,456 ‫باشگاه نمی‌تونه اونو داشته باشه. ‫اون مال منه. 874 00:53:09,489 --> 00:53:11,291 ‫میدونی اگه به موتورسواری ادامه بده 875 00:53:11,324 --> 00:53:12,560 ‫می‌میره. 876 00:53:12,593 --> 00:53:13,795 ‫قطعاً اونو به کشتن میده. 877 00:53:13,828 --> 00:53:15,328 ‫و میدونی که این اتفاق میفته. 878 00:53:15,362 --> 00:53:16,864 ‫من الان باید چی کار کنم؟ 879 00:53:16,898 --> 00:53:20,968 ‫من برای بنی تصمیم نمی‌گیرم ‫همونطور که تو براش تصمیم گیرنده نیستی.. 880 00:53:21,002 --> 00:53:23,938 ‫هیچکس نمی‌تونه به اون بچه بگه ‫چی کار کنه یا نکنه. 881 00:53:23,971 --> 00:53:25,873 ‫اون بزرگ شده. 882 00:53:26,741 --> 00:53:29,409 ‫اگه بخواد موتور برونه، پس میرونه. 883 00:53:29,443 --> 00:53:30,712 ‫خب، نه اگه تو بهش بگی، جانی. 884 00:53:30,745 --> 00:53:32,312 ‫نه اگه بهش بگی ‫از باشگاه بیرون انداخته شده. 885 00:53:32,345 --> 00:53:34,949 ‫- بی‌خیال. ‫- نه، اون مال منه جانی. مال منه. 886 00:53:34,982 --> 00:53:36,349 ‫من زنشم، نه تو. 887 00:53:36,383 --> 00:53:37,985 ‫این چه کسشری بود الان؟ 888 00:53:38,019 --> 00:53:39,721 ‫خب، می‌دونم تو دوستش داری. ‫منم دوستش دارم. 889 00:53:39,754 --> 00:53:41,923 ‫به همین دلیل باید این کار رو بکنی 890 00:53:44,592 --> 00:53:46,359 ‫عه... 891 00:53:48,663 --> 00:53:50,698 ‫حرفات، حرفات تموم شد؟ 892 00:53:51,766 --> 00:53:52,867 ‫نمی‌دونم. تموم شد؟ 893 00:53:53,000 --> 00:53:54,001 ‫اوه، حرف دیگه‌ای برای گفتن داری؟ 894 00:53:54,035 --> 00:53:55,368 ‫نه، حرفم رو زدم. 895 00:53:55,402 --> 00:53:57,004 ‫خیلی‌خب، پس، حرفت تموم شده. 896 00:53:57,038 --> 00:53:58,740 ‫حرفت... 897 00:53:58,773 --> 00:54:00,440 ‫حرفت تموم شده. 898 00:54:11,953 --> 00:54:13,855 ‫نمی‌تونی داشته باشیش! 899 00:54:21,929 --> 00:54:24,397 ‫دهن کثیفتو ببند! 900 00:54:24,431 --> 00:54:26,534 ‫چرا تو خفه نمیشی؟ 901 00:54:29,036 --> 00:54:30,638 ‫در گاله رو ببند! 902 00:54:30,671 --> 00:54:32,940 ‫بخدا قسم کل کار تو جنده بازیه. 903 00:54:32,974 --> 00:54:34,909 ‫همه‌اش کسشر، کسشر. کسشر! 904 00:54:34,942 --> 00:54:37,078 ‫باید اون دهن کثیفتو ببندم برات. 905 00:54:37,111 --> 00:54:38,546 ‫اگه این کار رو بکنی ‫اولین کاریه 906 00:54:38,579 --> 00:54:40,313 ‫- که تا حالا تمومش کردی. ‫- خفه خون بگیرید! 907 00:54:40,347 --> 00:54:41,516 ‫از کسشرات خسته شدم. 908 00:54:41,549 --> 00:54:42,784 ‫...بی ارزش گوه. 909 00:54:42,817 --> 00:54:45,318 ‫همیشه یه طوری رفتار می‌کنی ‫انگار خیلی سرسختی. 910 00:54:45,352 --> 00:54:46,821 ‫اگه بخاطر کمر دردم نبود 911 00:54:46,854 --> 00:54:48,523 ‫-کونت رو سیاه و کبود کرده بودم! ‫- باشه، بذار جلیقه‌ام رو بردارم. 912 00:54:48,556 --> 00:54:49,791 ‫همه‌اش میگی کمرم! کمرم! 913 00:54:49,824 --> 00:54:51,391 ‫- گفتم خفه خون بگیرید! ‫- بیا اینجا! 914 00:54:51,424 --> 00:54:52,627 ‫معلوم شد... 915 00:54:52,660 --> 00:54:53,928 ‫بیا اینجا! ‫می‌خوام با این کمربند آشنات کنم! 916 00:54:53,961 --> 00:54:54,962 ‫یه تیکه عن بی ارزشی! 917 00:54:54,996 --> 00:54:56,463 ‫- نه، نه، نه! ‫- بخور! 918 00:54:56,496 --> 00:54:57,899 ‫- گفتم، خفه خون بگیر! ‫- بهت گفتم! 919 00:54:57,932 --> 00:54:59,399 ‫- بهت گفتم! ‫- لعنتی! 920 00:55:00,500 --> 00:55:02,670 ‫بهت گفته بودم، نه؟ 921 00:55:02,703 --> 00:55:04,505 ‫- بهت نگفته بودم؟ ‫- نه. 922 00:55:04,539 --> 00:55:06,373 ‫- تمومش کن! تمومش کن! ‫- نه! 923 00:55:06,406 --> 00:55:07,775 ‫نه! 924 00:55:07,809 --> 00:55:10,077 ‫بیا اینجا، بیا اینجا. 925 00:55:10,111 --> 00:55:11,546 ‫- بجنب. ‫- نکن! 926 00:55:11,579 --> 00:55:13,080 ‫نکن! 927 00:55:13,114 --> 00:55:16,017 ‫نکن! داری می‌کُشیش! 928 00:55:16,050 --> 00:55:19,352 ‫نکن! نکن! 929 00:55:21,889 --> 00:55:23,758 ‫از اینجا گورتو گم کن! 930 00:55:23,791 --> 00:55:27,327 ‫دیگه پاتو اینجا نذار! ‫به هیچ وجه! 931 00:55:35,502 --> 00:55:36,871 ‫ببخشید. 932 00:55:36,904 --> 00:55:39,607 ‫ببخشید. 933 00:55:39,640 --> 00:55:40,808 ‫ببخشید. 934 00:55:40,842 --> 00:55:41,943 ‫معذرت میخوام. 935 00:55:50,518 --> 00:55:52,419 ‫کی میاد؟ 936 00:56:18,045 --> 00:56:19,046 ‫چی شده؟ 937 00:56:28,222 --> 00:56:29,657 ‫هی، هی. 938 00:56:32,026 --> 00:56:33,895 ‫عضو باشگاه وندالی؟ ‫(باشگاه خرابکاران) 939 00:56:33,928 --> 00:56:35,029 ‫آفرین، درسته. 940 00:56:35,062 --> 00:56:36,429 ‫خیلی‌خب، ما 941 00:56:36,463 --> 00:56:38,599 ‫می‌خوایم عضو باشگاه شما بشیم. 942 00:56:38,633 --> 00:56:40,134 ‫- می‌خواید عضو بشید... ‫- اوهوم. 943 00:56:40,167 --> 00:56:41,802 ‫باید با رئیس حرف بزنید. 944 00:56:42,603 --> 00:56:44,505 ‫جدی؟ ‫حالا رئیس کیه؟ 945 00:56:45,472 --> 00:56:47,440 ‫رئیس کیه؟ 946 00:56:52,046 --> 00:56:53,814 ‫اون رئیسه. 947 00:56:56,684 --> 00:56:57,818 ‫بجنب. 948 00:56:59,854 --> 00:57:02,455 ‫هی، اینجا رو ببین. 949 00:57:02,489 --> 00:57:03,991 ‫- خوش برگشتی. ‫- وای. 950 00:57:04,025 --> 00:57:06,093 ‫کل راه رو با اون رانندگی کردی؟ 951 00:57:06,127 --> 00:57:07,460 ‫بسته بودمش به موتور. 952 00:57:07,494 --> 00:57:08,763 ‫چون پاش شکسته بهش نیاز داره. 953 00:57:08,796 --> 00:57:10,064 ‫- سلام، بتی. ‫- سلام، کتی. 954 00:57:10,097 --> 00:57:11,933 ‫یه نوشیدنی میخوام. 955 00:57:11,966 --> 00:57:14,835 ‫خب، موتورسواری با این چه حسی داره؟ 956 00:57:32,820 --> 00:57:33,854 ‫سلام، رفیق. 957 00:57:34,956 --> 00:57:37,024 ‫بهم گفتن تو همونی هستی که ‫باید باهاش حرف بزنم. 958 00:57:38,926 --> 00:57:40,493 ‫شاید. 959 00:57:40,528 --> 00:57:42,964 ‫تا کالیفرنیا آوازه‌ات پیچیده. 960 00:57:42,997 --> 00:57:46,100 ‫شنیده بودم یه پیک‌نیک بزرگ هست ‫گفتم یه سر بزنم. 961 00:57:46,133 --> 00:57:48,468 ‫گفتن تو مسئولشی. 962 00:57:49,203 --> 00:57:51,105 ‫من سانی هستم. 963 00:57:51,138 --> 00:57:52,606 ‫امیدوار بودم شاید... 964 00:57:53,607 --> 00:57:55,810 ‫...یه خرده غذا، نوشیدنی... 965 00:57:56,777 --> 00:57:59,146 ‫...یه جای خواب برای یکی دو شب گیرم بیاد. 966 00:57:59,180 --> 00:58:01,649 ‫می‌خواستم یه خرده سخاوت نشون بدم ‫و توی این مهمونی سهیم باشم. 967 00:58:01,682 --> 00:58:04,018 ‫خیلی‌خب. ‫از خودت پذیرایی کن. 968 00:58:05,019 --> 00:58:06,253 ‫این اینجا بروسی‌ـه. 969 00:58:06,287 --> 00:58:09,023 ‫اینم که اینجا پوتین پوشیده بنی‌ـه. 970 00:58:09,056 --> 00:58:11,058 ‫و منم جانی هستم. 971 00:58:11,092 --> 00:58:12,927 ‫ما دسته‌ی وندال هستیم. 972 00:58:12,960 --> 00:58:14,595 ‫خب... 973 00:58:15,296 --> 00:58:17,198 ‫باعث خوشحالی منه ‫که چندتا خرابکار رو از نزدیک می‌بینم... 974 00:58:39,286 --> 00:58:41,055 ‫وندال‌های، لعنتی! 975 00:58:42,323 --> 00:58:43,791 ‫همیشه از خودم می‌پرسیدم 976 00:58:43,824 --> 00:58:45,726 ‫موتورسوارای کالیفرنیا چطوری هستن. 977 00:58:46,727 --> 00:58:49,163 ‫میتونی هزارتا از این لعنتی‌ها رو ‫کنار هم تصور کنی؟ 978 00:59:01,776 --> 00:59:03,911 ‫اونا همیشه منو یه احمق فرض می‌کردن. 979 00:59:03,944 --> 00:59:06,347 ‫تا وقتی که وارد ارتش نشدم 980 00:59:06,380 --> 00:59:08,115 ‫حتی یه کتاب کامیک هم نمی‌تونستم بخونم. 981 00:59:08,149 --> 00:59:10,284 ‫کتاب کامیک چیه؟ 982 00:59:10,317 --> 00:59:12,353 ‫من توی کانادا به دنیا اومدم. 983 00:59:12,386 --> 00:59:13,921 ‫منظورم اینه 984 00:59:13,954 --> 00:59:16,257 ‫توی یه مدرسه‌ای که ‫کاملاً فرانسوی بود نه انگلیسی 985 00:59:16,290 --> 00:59:17,725 ‫وارد کلاس چهارم شدم. 986 00:59:17,758 --> 00:59:19,627 ‫و من، من همیشه در حال دست و پا زدن 987 00:59:19,660 --> 00:59:21,729 ‫و تلاش برای یادگرفتن زبان بودن. 988 00:59:21,762 --> 00:59:23,864 ‫- توی ارتش بودی؟ ‫- آره. 989 00:59:23,898 --> 00:59:26,667 ‫بخاطر پرخاشگر بودنم 990 00:59:26,700 --> 00:59:28,135 ‫عذرمو خواستن. 991 00:59:29,003 --> 00:59:30,838 ‫من می‌خواستم توی ارتش خدمت کنم. 992 00:59:30,871 --> 00:59:34,041 ‫همیشه دلم می‌خواست به ویتنام اعزام بشم. 993 00:59:36,677 --> 00:59:39,814 ‫برای مصاحبه‌ی ورود به ارتش ثبت نام کردم. 994 00:59:39,847 --> 00:59:44,318 ‫شب قبلش یه مهمونی بزرگ ‫توی ساحل برپا کرده بودن 995 00:59:44,351 --> 00:59:45,820 ‫که منم رفته بودم. 996 00:59:45,853 --> 00:59:50,124 ‫و طرفای ساعت 4 رفتم خونه. 997 00:59:51,358 --> 00:59:53,060 ‫مامانم اومد خونه. 998 00:59:54,028 --> 00:59:55,863 ‫گفت: ‫«هنوز نرفتی؟» 999 00:59:58,065 --> 00:59:59,834 ‫«هنوز نرفتی؟» 1000 01:00:00,734 --> 01:00:02,670 ‫هشدار ساعتم صدا میداد، من هنوز خمار بودم 1001 01:00:02,703 --> 01:00:04,371 ‫و سر و صورتم پر از مشروب بود 1002 01:00:04,405 --> 01:00:06,040 ‫و خب میدونین... 1003 01:00:06,073 --> 01:00:08,242 ‫...و مادرم، منو سوار یه تاکسی کرد 1004 01:00:08,275 --> 01:00:11,112 ‫منو رسوند اونجا و پیاده‌ام کرد. 1005 01:00:12,813 --> 01:00:15,950 ‫اونا، عه، اونا مرحله به مرحله ‫کارشون رو پیش بردن 1006 01:00:15,983 --> 01:00:19,787 ‫و تو هنوز اونجایی و مدام خوابت می‌بره. 1007 01:00:22,756 --> 01:00:23,891 ‫خب، آره، من قبول شدم. 1008 01:00:23,924 --> 01:00:25,893 ‫من از همه‌ی آزمون‌های لعنتیشون عبور کردم. 1009 01:00:27,027 --> 01:00:29,130 ‫و یارو می‌گفت ‫«هی، بخش جسمانی رو رد شدی.» 1010 01:00:29,163 --> 01:00:32,867 ‫گفتم: «چی گه می‌خوری؟ ‫بخاطر گوشام میگی؟ 1011 01:00:32,900 --> 01:00:35,236 ‫«درست نمی‌شنیدم یا چی؟» 1012 01:00:35,269 --> 01:00:36,971 ‫گفت 1013 01:00:37,004 --> 01:00:39,240 ‫«نه، آزمون، عه، آزمون اعصاب و روان رو رد شدی» 1014 01:00:41,008 --> 01:00:42,776 ‫پس اون دکتر یه نابغه‌ست. 1015 01:00:42,810 --> 01:00:44,812 ‫آره من به اندازه‌ی 1016 01:00:44,845 --> 01:00:47,281 ‫یه کارخونه‌ی مشروب‌سازی بو میدادم 1017 01:00:47,314 --> 01:00:49,750 ‫ولی، در جریانین که ‫جواب‌های خیلی خوبی بهش میدادم. 1018 01:00:49,783 --> 01:00:52,419 بعدش اون گفت 1019 01:00:52,453 --> 01:00:53,988 ‫«همه چیز رو قبول شدی به جز این.» 1020 01:00:54,021 --> 01:00:58,225 ‫می‌گفت «شخصیت نامطلوبی داری. 1021 01:01:01,061 --> 01:01:03,097 ‫«تو رو نمیخوایم.» 1022 01:01:03,964 --> 01:01:06,767 ‫منم گفتم «میخوام برم»، فهمیدی؟ 1023 01:01:06,800 --> 01:01:08,769 ‫و به اون عوضی ‫که این حرف رو بهم زد، فحش دادم. 1024 01:01:08,802 --> 01:01:10,371 ‫بهش گفتم «لعنتی مادرجنده‌ی 1025 01:01:10,404 --> 01:01:12,773 ‫حرومزاده‌ی کیرخور.» 1026 01:01:17,211 --> 01:01:18,412 ‫از اونجا اومدم بیرون. 1027 01:01:18,445 --> 01:01:20,948 ‫داشتم گریه می‌کردم. 1028 01:01:21,815 --> 01:01:23,817 ‫می‌خواستم اعزام بشم. 1029 01:01:24,919 --> 01:01:26,954 ‫آزادی‌خواهایی بودن که می‌خواستن اعزام بشن ‫ولی انتخاب نمی‌شدن 1030 01:01:26,987 --> 01:01:28,756 ‫و برگه‌ی مصاحبه‌شون رو پاره می‌کردن. 1031 01:01:28,789 --> 01:01:30,991 ‫پسر، این کارشون منو عصبی کرده بود. 1032 01:01:41,402 --> 01:01:43,270 ‫در جریانی، اینکه با این وضعیتت اومدی اینجا 1033 01:01:43,304 --> 01:01:46,040 ‫خیلی باارزشه برامون یا نه؟ 1034 01:01:47,374 --> 01:01:49,243 ‫به این فکر می‌کردم، عه... 1035 01:01:50,377 --> 01:01:52,112 ‫من نمی‌تونم تاابد این باشگاه رو اداره کنم. 1036 01:01:52,146 --> 01:01:55,416 ‫میخوام یه نفر رو پیدا کنم، اوم... 1037 01:01:55,449 --> 01:01:57,284 ‫تا بهش واگذارش کنم. 1038 01:02:00,287 --> 01:02:02,056 ‫نظرت درباره‌ی بروسی چیه؟ 1039 01:02:02,089 --> 01:02:03,224 ‫بروسی. 1040 01:02:03,257 --> 01:02:04,858 ‫عه... 1041 01:02:04,892 --> 01:02:06,460 ‫خب، میدونی، بروسی رو ‫مثل یه برادر دوست دارم. 1042 01:02:06,493 --> 01:02:08,829 ‫ولی اون شخص بروسی نیست. ‫بروسی نیست، نه. 1043 01:02:09,564 --> 01:02:12,233 ‫اینا بروسی رو زنده زنده می‌خورن. 1044 01:02:12,266 --> 01:02:14,802 ‫باید یکی باشه که... 1045 01:02:16,538 --> 01:02:18,305 ‫...بهش احترام بذارن. 1046 01:02:19,406 --> 01:02:20,841 ‫باید کسی باشه که... 1047 01:02:20,874 --> 01:02:23,077 ‫زورش به اینا برسه. 1048 01:02:28,249 --> 01:02:30,217 ‫اون شخص تویی. 1049 01:02:34,088 --> 01:02:35,289 ‫بی‌خیال. 1050 01:02:45,432 --> 01:02:46,967 ‫ببین. 1051 01:02:47,968 --> 01:02:49,803 ‫من این باشگاه رو از هیچی ساختم، خب؟ 1052 01:02:49,837 --> 01:02:51,405 ‫من ساختمش. 1053 01:02:51,438 --> 01:02:52,906 ‫من برای این باشگاه 1054 01:02:52,940 --> 01:02:54,275 ‫ بیشتر از خانواده‌ام مایه میذارم، خب؟ 1055 01:02:54,308 --> 01:02:55,876 ‫این خانواده‌ی منه. 1056 01:02:56,977 --> 01:02:58,580 ‫نمیدونم چی قراره بعد از این پیش بیاد. 1057 01:02:58,613 --> 01:03:01,081 ‫ولی میدونم یه سری اتفاقات میفته... 1058 01:03:01,115 --> 01:03:02,249 ‫افراد جدید میان. 1059 01:03:02,283 --> 01:03:03,450 ‫افراد جوون بهمون اضافه شده. 1060 01:03:03,484 --> 01:03:06,387 ‫بعضی‌هاشون رو ‫حتی نمی‌شناسم، اما... 1061 01:03:06,420 --> 01:03:08,889 ‫اونایی رو که می‌شناسم ‫حرف هیچکس رو گوش نمیدن 1062 01:03:08,922 --> 01:03:11,992 ‫مگر کسی که از پس خودش بر بیاد ‫میدونی چی میگم؟ 1063 01:03:14,295 --> 01:03:15,396 ‫من رو ببین. 1064 01:03:15,429 --> 01:03:18,032 ‫من گاییده شدم. 1065 01:03:18,065 --> 01:03:18,866 ‫هوم. 1066 01:03:18,899 --> 01:03:20,535 ‫حتی نمی‌تونم حق عضویت ‫باشگاه رو پرداخت کنم. 1067 01:03:20,568 --> 01:03:22,403 ‫خب، گور بابای حق عضویت. 1068 01:03:28,275 --> 01:03:30,210 ‫تو یه مرد بالغی. 1069 01:03:31,613 --> 01:03:34,281 ‫خونه داری. ‫شغل داری. 1070 01:03:34,315 --> 01:03:35,849 ‫من اینا رو نمی‌خوام. 1071 01:03:35,883 --> 01:03:37,818 ‫این چیزا برای من اهمیتی نداره. 1072 01:03:41,955 --> 01:03:44,124 ‫آره خب، میدونی. 1073 01:03:44,158 --> 01:03:45,627 ‫ببین... 1074 01:03:45,660 --> 01:03:47,394 ‫بخاطر همینه انتخابم تویی. 1075 01:03:49,029 --> 01:03:50,197 ‫چی؟ 1076 01:03:50,998 --> 01:03:53,635 ‫کسی هستی که همه‌ی اینایی که اینجان 1077 01:03:53,668 --> 01:03:56,103 ‫همه‌شون سعی دارن باشن. 1078 01:03:57,505 --> 01:03:59,039 ‫می‌بینی؟ 1079 01:04:02,644 --> 01:04:04,912 ‫- جانی... ‫- چیه؟ 1080 01:04:07,915 --> 01:04:09,383 ‫مال خودته. 1081 01:04:13,053 --> 01:04:14,421 ‫هوم. 1082 01:04:25,933 --> 01:04:27,401 ‫هی، خب میدونی... 1083 01:04:28,402 --> 01:04:31,271 ‫بهش فکر کن. 1084 01:04:47,421 --> 01:04:49,456 ‫سانی، تو، عه... 1085 01:04:50,991 --> 01:04:52,393 ‫...تو، توی کالیفرنیا ‫موتورسواری می‌کنی، درسته؟ 1086 01:04:52,426 --> 01:04:54,995 ‫- باشگاهت اونجاست؟ ‫- اوهوم. 1087 01:04:56,296 --> 01:04:58,298 ‫پس برای چی اومدی اینجا؟ 1088 01:05:00,735 --> 01:05:02,436 ‫بخاطر اون اومدم. 1089 01:05:04,606 --> 01:05:06,373 ‫هنوز شخصیت واقعیش رو نشون نداده. 1090 01:05:07,274 --> 01:05:10,110 ‫شنیدیم با یه باشگاه دیگه ‫موتورسواری می‌کنه. 1091 01:05:11,311 --> 01:05:14,381 ‫من رو فرستادن تا کونشو جر بدم. 1092 01:05:18,152 --> 01:05:19,987 ‫پس، قراره، قراره... 1093 01:05:20,555 --> 01:05:23,190 ‫قراره کونشو جر بدی؟ 1094 01:05:27,494 --> 01:05:28,663 ‫نه خیر. 1095 01:05:28,696 --> 01:05:30,330 ‫از شماها خوشم اومده. 1096 01:05:31,331 --> 01:05:34,268 ‫امیدوارم بتونم چند وقتی با شماها باشم. 1097 01:05:48,248 --> 01:05:50,984 ‫چه گوهی خوردید اینجا؟ 1098 01:05:52,052 --> 01:05:56,256 ‫خب، فکر کنم، این، این سانیِ بامزه... 1099 01:05:56,290 --> 01:05:57,991 ‫باعث شد کَل برینه توی شلوارش. 1100 01:06:01,763 --> 01:06:03,397 ‫قیافه‌شو ببین. 1101 01:06:06,366 --> 01:06:07,535 ‫.ریدم توش مرد 1102 01:06:07,569 --> 01:06:09,671 ‫خدا لعنتت کنه. ‫لعنتی. 1103 01:06:10,471 --> 01:06:13,474 ‫یه بوهایی داره میاد. 1104 01:06:17,712 --> 01:06:19,146 ‫منظورم اینه... اون... 1105 01:06:19,179 --> 01:06:21,081 ‫میدونی، متوجهم. ‫آدم ترسناکیه. 1106 01:06:32,259 --> 01:06:33,761 تنها چیزی که 1107 01:06:33,795 --> 01:06:36,129 ‫فکر می‌کردم بتونم انجام بدم ‫تغییر دادنش بود، خب؟ 1108 01:06:37,064 --> 01:06:39,299 ‫خدای من. 1109 01:06:39,333 --> 01:06:42,236 ‫هر زنی فکر می‌کنه ‫میتونه یه مرد رو تغییر بده 1110 01:06:42,269 --> 01:06:44,706 ‫البته نه به شیوه‌ای که میخواد ‫ولی می‌تونه تغییری ایجاد کنه 1111 01:06:44,739 --> 01:06:47,509 ‫نه اینکه تغییر بزرگی ایجاد کنه‌ها، ‫بلکه... 1112 01:06:47,542 --> 01:06:50,110 ‫چمی‌دونم... ‫برای مثال،‌اون سرکش بود. 1113 01:06:50,143 --> 01:06:52,514 ‫فکر می‌کردم بهتر میشه، ولی... 1114 01:06:52,547 --> 01:06:53,681 ‫نشد. 1115 01:06:54,582 --> 01:06:57,552 ‫ولی بنی، همیشه درباره‌ی رفتن حرف میزنه. 1116 01:06:57,585 --> 01:07:00,087 ‫بعضی وقت‌ها آرزو می‌کنم کاش می‌رفت. 1117 01:07:00,120 --> 01:07:01,455 ‫چون هر بار که یه مشکلی براش پیش میاد 1118 01:07:01,488 --> 01:07:03,257 ‫اولین چیزی که به من میگه اینه که 1119 01:07:03,290 --> 01:07:05,225 ‫«خب، من میخوام برم» 1120 01:07:05,259 --> 01:07:06,694 ‫فکر می‌کنم اون این حرف رو بهم میزنه 1121 01:07:06,728 --> 01:07:09,429 ‫که بهش بگم، «نرو، نرو.» 1122 01:07:09,463 --> 01:07:12,199 ‫ولی داره به جایی میرسه که شاید بدون اینکه 1123 01:07:12,232 --> 01:07:14,201 ‫به من بگه بره، ‫فقط وسایلش رو برداره و بره. 1124 01:07:14,234 --> 01:07:15,737 ‫براش خیلی اذیت کننده نیست، میدونی؟ 1125 01:07:15,770 --> 01:07:19,273 ‫ولی منم احساسات دارم. 1126 01:07:19,306 --> 01:07:22,309 ‫بنی هیچ احساسی نداره. ‫نمی‌دونم چرا اینطوری شده. 1127 01:07:23,310 --> 01:07:25,547 ‫شنیدم،‌ حتی وقتی پدرش فوت کرد 1128 01:07:25,580 --> 01:07:27,180 ‫هیچ احساساتی از خودش بروز نداد. 1129 01:07:27,214 --> 01:07:28,448 ‫گفت مردنش بهتر بود. 1130 01:07:28,482 --> 01:07:30,284 ‫بنی فکر می‌کنه وقتی می‌میری 1131 01:07:30,317 --> 01:07:32,119 ‫حالت از وقتی زنده‌ای بهتره. 1132 01:07:32,152 --> 01:07:33,655 وقتی که پدرش مرد هم 1133 01:07:33,688 --> 01:07:35,155 ‫دقیقاً همین رو گفت. 1134 01:07:35,188 --> 01:07:36,791 ‫اینطوری براش بهتره. 1135 01:07:36,824 --> 01:07:38,292 ‫وقتی بروسی کشته شد 1136 01:07:38,325 --> 01:07:40,327 ‫گفت «اینطوری براش بهتره» 1137 01:07:41,461 --> 01:07:42,462 ‫بدون هیچ حسی. 1138 01:07:44,331 --> 01:07:46,300 ‫بروسی... ‫از وقتی بروسی مرد 1139 01:07:46,333 --> 01:07:47,735 ‫اوضاع گروه تغییر کرد. 1140 01:07:47,769 --> 01:07:49,236 ‫مگه نه؟ 1141 01:07:49,269 --> 01:07:50,605 ‫اوهوم. 1142 01:07:55,843 --> 01:07:58,111 ‫دلم برای بروسی تنگ شده. 1143 01:08:08,488 --> 01:08:09,591 ‫هیچ مدرکی نیست. 1144 01:08:09,624 --> 01:08:11,526 ‫یهو تق. ‫همین. 1145 01:08:12,894 --> 01:08:15,495 ‫منظورم اینه، اینطوریه دیگه، میدونی. 1146 01:08:15,530 --> 01:08:17,230 ‫همیشه یکی هست. 1147 01:08:18,432 --> 01:08:19,801 ‫همیشه یکی هست که بیاد سراغت. 1148 01:08:19,834 --> 01:08:21,301 ‫یکی هست که میاد 1149 01:08:21,335 --> 01:08:22,469 ‫یکی که یهو از ناکجاآباد ظاهر میشه. 1150 01:08:22,502 --> 01:08:23,738 ‫همونیه که میاد سراغت. 1151 01:08:23,771 --> 01:08:24,872 ‫همین. 1152 01:08:24,906 --> 01:08:26,507 ‫یکی که از ناکجاآباد ظاهر میشه. 1153 01:08:32,513 --> 01:08:33,548 ‫هی، جانی. 1154 01:08:34,582 --> 01:08:35,917 ‫بله. 1155 01:08:35,950 --> 01:08:37,685 ‫یه تماس داشتیم. 1156 01:08:38,886 --> 01:08:40,387 ‫کی بود؟ 1157 01:08:41,288 --> 01:08:43,290 ‫از محل تشییع جنازه. 1158 01:08:43,323 --> 01:08:45,258 ‫اونا گل‌ها رو تحویل نمی‌گیرن. 1159 01:08:45,927 --> 01:08:47,461 ‫چی؟ 1160 01:08:47,494 --> 01:08:49,396 ‫گل‌هایی که فرستادی رو تحویل نمی‌گیرن. 1161 01:08:49,429 --> 01:08:51,532 ‫میگن خانواده‌اش گل‌ها رو نمیخوان. 1162 01:08:57,304 --> 01:08:59,507 ‫خب، به درک. ‫تو بفرستشون. 1163 01:08:59,540 --> 01:09:01,676 ‫اگه نمی‌گیرنشون ‫می‌تونن بخورنش. 1164 01:09:01,709 --> 01:09:04,277 ‫باشه. 1165 01:09:05,713 --> 01:09:07,247 ‫صبر کن. 1166 01:09:07,280 --> 01:09:09,784 ‫بچه‌ها رو جمع کن،‌ باشه؟ 1167 01:09:09,817 --> 01:09:12,486 ‫خودمون می‌بریمشون. 1168 01:10:10,878 --> 01:10:12,345 ‫از اینجا برید. 1169 01:10:23,591 --> 01:10:25,660 ‫تدی سینگر رو یادتونه؟ 1170 01:10:25,693 --> 01:10:26,794 ‫آره. 1171 01:10:26,828 --> 01:10:28,228 ‫آره. 1172 01:10:28,996 --> 01:10:31,599 ‫تدی سینگر 1173 01:10:31,632 --> 01:10:33,835 ‫توی راه برگشت از 1174 01:10:33,868 --> 01:10:35,603 ‫دعای روز سنت کریستوفر مُرد. 1175 01:10:35,636 --> 01:10:38,773 ‫آره. از مسیرش منحرف شد و ‫به یه ماشین که نزدیک معدن سنگ 1176 01:10:38,806 --> 01:10:40,340 ‫ پارک شده بود، برخورد کرد. 1177 01:10:41,509 --> 01:10:42,910 ‫مرد خوبی بود. 1178 01:10:42,944 --> 01:10:47,014 ‫آره، اون موتورِ، موتورِ 1179 01:10:47,048 --> 01:10:49,316 ‫خوشگل «ناکلهدی» رو می‌روند، ‫که... 1180 01:10:49,349 --> 01:10:51,686 ‫تماماً از کروم بود. ‫کلش از جنس کروم بود. 1181 01:10:51,719 --> 01:10:53,955 ‫پدرش چیزهای خاصی براشون درست می‌کرد. 1182 01:10:53,988 --> 01:10:58,025 ‫بخاطر اینکه پدرش یه... ‫یه قالب‌ساز ابزار بود. 1183 01:10:58,059 --> 01:10:59,527 ‫آره. 1184 01:11:01,829 --> 01:11:03,330 ‫بعد از مرگ تدی 1185 01:11:03,363 --> 01:11:06,067 ‫من، من به پدرش ‫پیشنهادی برای خرید موتور دادم 1186 01:11:06,100 --> 01:11:09,269 ‫بخاطر اینکه،‌ خوشگل بود. 1187 01:11:11,005 --> 01:11:12,573 ‫پول خوبی هم بهش پیشنهاد دادم. 1188 01:11:12,607 --> 01:11:14,842 ‫ولی اون نمی‌خواست، ‫نمی‌خواست... 1189 01:11:16,544 --> 01:11:18,278 ‫...نمی‌خواست بفروشتش. 1190 01:11:21,649 --> 01:11:22,984 ‫می‌فهمید چی میگم؟ 1191 01:11:24,919 --> 01:11:26,821 ‫نمی‌خواست بفروشتش 1192 01:11:26,854 --> 01:11:29,289 ‫حتی سوارش هم نمی‌شد. 1193 01:11:30,357 --> 01:11:31,793 ‫موتور رو توی 1194 01:11:33,426 --> 01:11:34,829 ‫زیرزمینش نگه داشت. 1195 01:11:36,564 --> 01:11:37,732 ‫خب؟ 1196 01:11:40,802 --> 01:11:42,302 ‫متوجه میشین؟ 1197 01:11:44,539 --> 01:11:45,740 ‫آره؟ 1198 01:11:49,677 --> 01:11:50,711 ‫به هر حال. 1199 01:12:03,456 --> 01:12:05,760 ‫کیر توش. ‫کیر توش. 1200 01:12:28,883 --> 01:12:30,450 ‫من میخوام اینطوری بمیرم. 1201 01:12:30,483 --> 01:12:32,887 ‫بی شک همینطوره. 1202 01:12:32,920 --> 01:12:35,723 ‫مادرم، بهم میگه... 1203 01:12:35,756 --> 01:12:37,490 ‫میگه «خب، توی این ماجرا غرق شدی.» 1204 01:12:37,525 --> 01:12:39,760 ‫«منظورم اینه مرگ افراد دیگه رو دیدی 1205 01:12:39,794 --> 01:12:41,394 ‫دیدی هر دو پسر عموهات با موتور فوت کردن.» 1206 01:12:41,428 --> 01:12:43,764 ‫«تو هم خودتو به کشتن میدی.» 1207 01:12:43,798 --> 01:12:46,868 ‫ولی من... من میخوام اینطوری بمیرم. 1208 01:12:46,901 --> 01:12:49,871 ‫و میخوام با موتور بمیرم. 1209 01:12:49,904 --> 01:12:51,005 ‫گاله رو ببند. 1210 01:12:51,038 --> 01:12:52,506 ‫- هیچ... ‫- گاله رو... 1211 01:12:52,540 --> 01:12:54,175 ‫- ...ببند ‫- چی؟ 1212 01:12:54,208 --> 01:12:55,710 ‫جانی. 1213 01:12:57,178 --> 01:12:58,813 ‫سلام، میگن... 1214 01:12:58,846 --> 01:13:01,582 ‫میگن برای ملحق شدن ‫به باشگاه باید با تو حرف بزنیم. 1215 01:13:09,123 --> 01:13:10,825 ‫نه. 1216 01:13:10,858 --> 01:13:12,793 ‫نه. ما... 1217 01:13:12,827 --> 01:13:14,095 ‫ما بچه قبول نمی‌کنیم. 1218 01:13:14,128 --> 01:13:15,930 ‫ولی من بچه نیستم. ‫20 سالمه. 1219 01:13:15,963 --> 01:13:17,131 ‫بجنبید. ‫از اینجا برید. 1220 01:13:17,164 --> 01:13:18,833 ‫خیلی‌خب؟ 1221 01:13:19,767 --> 01:13:21,002 ‫میشه فقط بیای یه نگاه به موتورهامون بندازی؟ 1222 01:13:21,035 --> 01:13:22,169 ‫خودمون سر همشون کردیم. 1223 01:13:22,203 --> 01:13:23,971 ‫باشه. 1224 01:13:30,611 --> 01:13:32,813 ‫بیا موتورهامون رو ببین. 1225 01:13:48,529 --> 01:13:50,831 ‫بریم یه نگاه به این ‫موتورهای آشغالی بندازیم. 1226 01:14:00,942 --> 01:14:02,877 ‫خدای من. 1227 01:14:02,910 --> 01:14:04,645 ‫اینا واقعاً آشغالن. 1228 01:14:04,679 --> 01:14:08,549 ‫خب ما... تمام قطعات رو خودمون جمع کردیم. 1229 01:14:08,582 --> 01:14:11,085 ‫ما از هیچی تمام کاراشون رو انجام دادیم. 1230 01:14:11,118 --> 01:14:13,587 ‫تمام کاراشون رو خودمون کردیم. 1231 01:14:16,157 --> 01:14:17,692 ‫خیلی هم عالی. 1232 01:14:18,793 --> 01:14:20,828 ‫خودتون رو چی صدا می‌زنید؟ 1233 01:14:20,861 --> 01:14:22,462 ‫مُرتَدین. 1234 01:14:24,298 --> 01:14:26,634 ‫از وقتی بچه بودیم،‌ موتورسواری کردیم. 1235 01:14:28,970 --> 01:14:31,839 ‫ببین، هر کاری لازم باشه انجام میدیم، خوبه؟ 1236 01:14:31,872 --> 01:14:34,208 ‫اگه بخوای از کسی دزدی کنیم، می‌کنیم. 1237 01:14:34,241 --> 01:14:35,576 ‫اگه بخوای با کسی 1238 01:14:35,609 --> 01:14:36,777 ‫دعوا کنیم،‌ می‌کُشیمش. 1239 01:14:37,912 --> 01:14:41,048 ‫کل چیزی که می‌خوایم اینه که ‫با شما موتورسواری کنیم. 1240 01:14:43,284 --> 01:14:45,853 ‫خیلی برای این کار مشتاقی بچه جون، نه؟ 1241 01:14:45,886 --> 01:14:46,988 ‫آره. 1242 01:14:52,326 --> 01:14:54,028 ‫شرط می‌بندم اگه بهت ‫پیشنهاد اداره‌ی این باشگاه رو بدم 1243 01:14:54,061 --> 01:14:57,698 ‫ توی صدم ثانیه قبول می‌کنی، نه؟ 1244 01:14:57,732 --> 01:14:59,033 ‫چی؟ 1245 01:15:02,036 --> 01:15:03,604 ‫هیچی. 1246 01:15:05,039 --> 01:15:06,607 ‫اوم... 1247 01:15:09,143 --> 01:15:11,645 ‫باشه، تو عضو میشی. 1248 01:15:16,851 --> 01:15:18,052 ‫ولی فقط تو. 1249 01:15:20,921 --> 01:15:23,524 ‫باید رفیقات رو ول کنی. 1250 01:15:31,999 --> 01:15:33,601 ‫باشه. 1251 01:15:34,735 --> 01:15:35,403 ‫نه. 1252 01:15:35,436 --> 01:15:37,772 ‫نه، نه، نه، نه، نه، نه. 1253 01:15:37,805 --> 01:15:39,006 ‫نه. 1254 01:15:42,176 --> 01:15:44,045 ‫نه. 1255 01:15:44,078 --> 01:15:45,679 ‫گورتو از اینجا گم کن و برو. 1256 01:15:46,280 --> 01:15:49,050 ‫تو دیگه چه عوضی‌ای هستی؟ 1257 01:15:49,083 --> 01:15:52,286 ‫اینطوری رفیقات رو ول می کنی؟ 1258 01:15:54,955 --> 01:15:56,791 ‫نه. 1259 01:15:56,824 --> 01:15:58,092 ‫از اینجا گورتو گم کن. 1260 01:15:58,125 --> 01:15:59,894 ‫دلم نمی‌خواد دیگه این اطراف ببینمت. 1261 01:16:03,364 --> 01:16:04,965 ‫- جانی! ‫- هی! 1262 01:16:04,999 --> 01:16:06,367 ‫- هی، تو... ‫- جانی، هی، هی! 1263 01:16:12,673 --> 01:16:14,175 ‫این گوه رو از اینجا جمع کنید 1264 01:16:14,208 --> 01:16:15,810 ‫و بزنید به چاک. 1265 01:16:19,246 --> 01:16:22,216 ‫خدای من. 1266 01:16:24,885 --> 01:16:27,054 ‫کیرخور حرومزاده. 1267 01:16:28,155 --> 01:16:30,057 ‫ولی تو رفتی. 1268 01:16:30,091 --> 01:16:31,692 ‫چی؟ 1269 01:16:31,725 --> 01:16:34,128 ‫قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه، تو رفتی. 1270 01:16:35,196 --> 01:16:37,998 ‫فکر کنم سال 1969 بود، پس... 1271 01:16:39,366 --> 01:16:40,768 ‫خب، آره، مدرسه‌ام تموم شده بود 1272 01:16:40,801 --> 01:16:43,104 ‫منم جمع کردم و رفتم نیویورک. 1273 01:16:44,872 --> 01:16:46,107 ‫بخاطر همین می‌خواستم صحبت کنیم. 1274 01:16:46,140 --> 01:16:48,008 ‫می‌خواستم ببینم ‫چه اتفاقی برای بچه‌ها افتاد. 1275 01:16:48,742 --> 01:16:50,711 ‫چه بلایی سر باشگاه اومد. 1276 01:16:52,746 --> 01:16:54,982 ‫کم و بیش، یک سال بعد از ‫مرگ بروسی، بعد از اینکه رفتی 1277 01:16:55,015 --> 01:16:56,917 ‫اوضاع توی باشگاه خیلی تغییر کرد. 1278 01:16:56,951 --> 01:16:58,619 ‫اونا... 1279 01:17:00,688 --> 01:17:02,389 ‫باشگاه چند دسته شد. 1280 01:17:02,423 --> 01:17:04,391 ‫بین افراد قدیمی و جدید 1281 01:17:04,425 --> 01:17:07,628 ‫بین مشروب خورها و معتادها تقسیم شد 1282 01:17:09,263 --> 01:17:10,731 ‫و اون قوانین 1283 01:17:10,764 --> 01:17:12,700 ‫فقط چند تا چیز من درآوردی بودن 1284 01:17:12,733 --> 01:17:14,268 ‫ولی افراد جدید،‌ واقعاً بهشون ایمان داشتن. 1285 01:17:14,301 --> 01:17:17,037 ‫انگار روی یه تیکه سنگ حک شده بودن. 1286 01:17:18,472 --> 01:17:20,941 ‫یه یارویی هست که قبلاً ‫با ما موتورسواری می‌کرد. 1287 01:17:22,376 --> 01:17:23,978 ‫عکس می‌گرفت. 1288 01:17:24,011 --> 01:17:26,847 ‫میگه... ‫میگه قراره یه کتاب درست کنه. 1289 01:17:27,748 --> 01:17:29,183 ‫بهش میگم... 1290 01:17:30,751 --> 01:17:32,720 ‫«چیزی که همیشه می‌خواستم ‫اینه که مثل یه بربر وحشی 1291 01:17:32,753 --> 01:17:35,156 ‫ لباس بپوشم و ازم عکس گرفته بشه.» 1292 01:17:35,189 --> 01:17:36,824 ‫مثل یه بربر واقعی، میگیری چی میگم؟ 1293 01:17:36,857 --> 01:17:40,027 ‫با پوست و تبر یا یه عنی اینطوری. 1294 01:17:45,332 --> 01:17:47,034 ‫بیشتر از این نمی‌تونم دیگه. 1295 01:17:47,067 --> 01:17:51,305 ‫من واقعاً گیج شدم. 1296 01:17:51,338 --> 01:17:54,742 ‫بنظر میاد این یارو می‌خواد ‫از موقعیت من سو‌استفاده کنه. 1297 01:17:54,775 --> 01:17:56,177 ‫و من از این مسئله خوشم نمیاد. 1298 01:17:57,978 --> 01:18:00,247 ‫این یارو منو ذله کرده دیگه. 1299 01:18:01,315 --> 01:18:02,783 ‫هی،‌ بامزه 1300 01:18:02,816 --> 01:18:05,085 ‫- یه خرده بی‌خیال اون مشروب شو ‫- اوم. 1301 01:18:06,387 --> 01:18:07,855 ‫خب من اینطوری بودم که... 1302 01:18:07,888 --> 01:18:09,490 ‫«ببین، رفیق. بهت هشدار میدم 1303 01:18:09,524 --> 01:18:11,458 ‫یه قدم دیگه نزدیکتر بشی 1304 01:18:11,492 --> 01:18:14,195 ‫من... ‫من دهنتو سرویس می‌کنم. 1305 01:18:15,429 --> 01:18:16,830 ‫اون لباس رو ببین پسر. 1306 01:18:16,864 --> 01:18:18,933 ‫مطمئنم اون لباس به من بیشتر میاد. 1307 01:18:18,966 --> 01:18:21,202 ‫آره. ‫حتماً همینطوره کتی. 1308 01:18:21,235 --> 01:18:23,804 ‫وقتی از کوره در برم، حرومزاده... 1309 01:18:23,837 --> 01:18:28,042 ‫مثل یه ساندویچِ مونده‌ی تخم مرغ ‫تند و زننده میشم. 1310 01:18:28,075 --> 01:18:29,977 ‫خوش شانس بود که عصبی نشدم‌، میدونی؟ 1311 01:18:30,010 --> 01:18:31,812 ‫این همه عضو جدید داشت 1312 01:18:31,845 --> 01:18:33,147 ‫که نصفشون از جنگ ویتنام برگشته بودن. 1313 01:18:33,180 --> 01:18:34,848 آدمایین که گل می‌کشن 1314 01:18:34,882 --> 01:18:36,917 ‫و این عضوای جدید با بقیه فرق دارن. 1315 01:18:36,951 --> 01:18:38,819 ‫خب، اونها گل می‌کشیدن دیگه. ‫مشخص بود. 1316 01:18:38,852 --> 01:18:40,921 ‫ولی چیزای دیگه‌ای هم مصرف می‌کردن. ‫موادای دیگه... 1317 01:18:40,955 --> 01:18:43,157 ‫مواد صنعتی مصرف می‌کردن، ‫اونا دیوونه‌‌ بودن. 1318 01:18:43,190 --> 01:18:46,026 ‫روی زمین خوابوندمش، خب؟ 1319 01:18:46,060 --> 01:18:47,861 ‫و این رو دقیقاً گذاشتم پشت کله‌اش. 1320 01:18:47,895 --> 01:18:50,130 ‫گفت «چرا نمیذاری برم؟» 1321 01:18:50,164 --> 01:18:52,466 ‫گفتم «قرار نیست هیچ قبرستونی بری حرومزاده 1322 01:18:52,499 --> 01:18:54,235 ‫من گرفتمت.» 1323 01:18:54,268 --> 01:18:57,905 ‫«وقتی میری که من اجازه‌ی رفتنت رو بدم» 1324 01:18:59,206 --> 01:19:01,809 ‫فهمیدی با آقای سوسکی چی کار کردن؟ 1325 01:19:01,842 --> 01:19:03,511 ‫ چی گفتی؟ 1326 01:19:03,545 --> 01:19:05,145 ‫پلیس موتورسوار. 1327 01:19:05,179 --> 01:19:08,916 ‫همیشه می‌خواستم یه پلیس موتورسوار بشم. 1328 01:19:08,949 --> 01:19:10,751 ‫به همین خاطر باید... 1329 01:19:11,885 --> 01:19:13,754 ‫جلیقه‌ام رو پس بدم. 1330 01:19:14,388 --> 01:19:16,123 ‫یعنی داری از باشگاه خارج میشی؟ 1331 01:19:17,291 --> 01:19:18,392 ‫آره. 1332 01:19:18,425 --> 01:19:21,795 ‫چه شغلی بهتر از این، نه؟ 1333 01:19:21,829 --> 01:19:24,265 ‫چه شغلی بهتر از اینه که 1334 01:19:24,298 --> 01:19:27,768 ‫برای کل روز نشستن روی ‫موتور «هارلی دیویدسون» حقوق بگیری؟ 1335 01:19:28,603 --> 01:19:30,204 ‫بهش گفتم. ‫باید به یه وکیل زنگ بزنه 1336 01:19:30,237 --> 01:19:31,539 ‫- میدونی چی میگم؟ ‫- فکر نکنم این کار رو بکنه. 1337 01:19:31,573 --> 01:19:32,873 ‫هفته‌ی پیش بهش گفتم. اون... 1338 01:19:32,906 --> 01:19:34,108 ‫- کتی. بیا. ‫- عه. 1339 01:19:35,109 --> 01:19:36,377 ‫بیا. 1340 01:19:36,410 --> 01:19:38,445 ‫از کجا آوردیش؟ 1341 01:19:38,479 --> 01:19:39,880 ‫اون دختر،‌ میخواد که این برای تو باشه 1342 01:19:39,913 --> 01:19:41,315 ‫سانی، اون الان چه کوفتی تنشه؟ 1343 01:19:41,348 --> 01:19:43,317 ‫چند نفر رو با خودش برد طبقه‌ی بالا. ‫بهش احتیاجی نداره. 1344 01:19:43,350 --> 01:19:45,352 ‫نگران نباش. ‫داره بهشون خوش می‌گذره. 1345 01:19:45,386 --> 01:19:46,588 ‫گفت میخواد این برای تو باشه. 1346 01:19:46,621 --> 01:19:49,023 ‫اون گفت؟ 1347 01:19:49,056 --> 01:19:50,824 ‫بپوشش. 1348 01:19:56,063 --> 01:19:57,097 ‫بجنب! 1349 01:19:58,198 --> 01:20:01,135 ‫- آره. ‫- ما مثل بابانوئلیم. 1350 01:20:07,441 --> 01:20:08,576 ‫اونا اهل کجان؟ 1351 01:20:08,610 --> 01:20:10,411 ‫شهر کلمبوس. 1352 01:20:10,444 --> 01:20:12,946 ‫از دست این بچه‌های تازه وارد. 1353 01:20:12,980 --> 01:20:14,882 ‫بیشتر از این نمی‌تونم نگهش دارم. 1354 01:20:15,617 --> 01:20:18,886 ‫باید... ‫باید برم بشاشم. 1355 01:20:43,177 --> 01:20:45,979 ‫- لعنتی! لعنتی! ‫- میخوای بزنی بیرون لعنتی؟ 1356 01:20:46,013 --> 01:20:48,082 ‫میخوای بزنی بیرون حرومزاده؟ 1357 01:20:51,985 --> 01:20:54,121 ‫- آره. ‫- ایول. 1358 01:20:57,424 --> 01:20:59,126 ‫خیلی قشنگه. 1359 01:21:00,060 --> 01:21:01,395 ‫خیلی خوشگل شدی، کتی. 1360 01:21:02,630 --> 01:21:04,998 ‫قشنگه. 1361 01:21:05,667 --> 01:21:07,167 ‫بنی، بیا اینجا. 1362 01:21:31,325 --> 01:21:33,160 ‫چه خبر شده؟ 1363 01:21:37,699 --> 01:21:39,667 ‫یکی دمار از روزگارش در آورده. 1364 01:21:39,701 --> 01:21:41,168 ‫- دیدی کی این کار رو کرده؟ ‫- نه. 1365 01:21:41,201 --> 01:21:42,436 ‫خیلی‌خب، بیاید سوار ماشینش کنیم. 1366 01:21:42,469 --> 01:21:45,005 ‫شما دوتا، باید ببریدش بیمارستان. 1367 01:21:45,038 --> 01:21:46,140 ‫- بجنبید. ‫- باشه. 1368 01:21:46,173 --> 01:21:48,409 ‫بجنبید،‌ بلندش کنید. 1369 01:22:04,158 --> 01:22:06,561 ‫- کجا میری؟ ‫- ولم کنید. 1370 01:22:06,594 --> 01:22:07,629 ‫- ولم کنید. ‫- ببخشید. 1371 01:22:07,662 --> 01:22:08,663 ‫- نکن! ‫- ببین چی پیدا کردیم. 1372 01:22:08,696 --> 01:22:09,997 ‫- نگران نباش. ‫- ولم کن. 1373 01:22:10,030 --> 01:22:11,298 ‫- ما مراقبت هستیم. ‫- نکن! 1374 01:22:11,331 --> 01:22:13,000 ‫- ازت مراقبت می‌کنیم. ‫- تمومش کن! 1375 01:22:13,033 --> 01:22:15,737 ‫نه! نه! 1376 01:22:15,770 --> 01:22:17,337 ‫- حواسمون بهت هست. ‫- نه. 1377 01:22:18,506 --> 01:22:19,973 ‫نه! 1378 01:22:20,007 --> 01:22:22,209 ‫- کوتاه بیا. ‫- نه. 1379 01:22:23,010 --> 01:22:24,978 ‫لعنت بهت دختر. 1380 01:22:25,012 --> 01:22:26,581 ‫بنی! بنی! 1381 01:22:26,614 --> 01:22:28,048 ‫نه! نه. 1382 01:22:28,081 --> 01:22:30,083 ‫-هی، هی، هی! ‫- نه! 1383 01:22:31,586 --> 01:22:32,953 ‫نه 1384 01:22:33,521 --> 01:22:34,622 ‫بنی! ‫بنی،‌ نه، نه. 1385 01:22:34,656 --> 01:22:36,356 ‫چه گوهی می‌خورید؟ 1386 01:22:36,390 --> 01:22:38,459 ‫بی‌خیال،‌ داریم جایزه‌مون رو می‌گیریم. 1387 01:22:40,728 --> 01:22:42,329 ‫بی‌خیال، مرد. 1388 01:22:42,362 --> 01:22:44,398 ‫گفتن دختر با لباس قرمز ‫آماده‌‌ست برای طبقه‌ی بالا. 1389 01:22:44,431 --> 01:22:45,733 ‫فقط خواستیم یه خرده ‫خوش بگذرونیم. 1390 01:22:45,767 --> 01:22:47,468 ‫اونا گفتن دختر با لباس قرمز ‫برای این کار آماده‌ست. 1391 01:22:50,504 --> 01:22:52,172 ‫گورتو گم کن! 1392 01:22:53,641 --> 01:22:56,343 ‫لعنت بهت مرد. ‫اشتباه فهمیدی. 1393 01:22:56,376 --> 01:22:57,579 ‫گورتو گم کن. 1394 01:23:04,384 --> 01:23:06,320 ‫بنی کجاست؟ 1395 01:23:08,556 --> 01:23:11,091 ‫خب، نیستش... 1396 01:23:11,124 --> 01:23:13,260 ‫اینجا نیست. ‫باید می‌رفت. 1397 01:23:15,697 --> 01:23:18,198 ‫باشه. 1398 01:23:19,433 --> 01:23:21,235 ‫چیزیت نیست. 1399 01:23:52,165 --> 01:23:54,569 ‫یخ بیشتر، مشروب کمتر. 1400 01:23:56,403 --> 01:23:58,138 ‫باشه،‌ولی انگار هر شب 1401 01:23:58,171 --> 01:24:00,407 ‫با یه بطری مشروب از در پشت میرن بیرون. 1402 01:24:02,309 --> 01:24:03,176 ‫جانی. 1403 01:24:03,210 --> 01:24:05,813 ‫اگه مشروبمون همینطوری گم بشه ما... 1404 01:24:05,847 --> 01:24:07,682 ‫نه، بهشون گفتم. 1405 01:24:07,715 --> 01:24:09,216 ‫باید باهات حرف بزنم. 1406 01:24:12,720 --> 01:24:14,221 ‫تنها. 1407 01:24:15,389 --> 01:24:18,225 ‫دوتا از دنده‌هامو شکوندن. 1408 01:24:19,727 --> 01:24:21,461 ‫این تازه واردهای عوضی. 1409 01:24:23,363 --> 01:24:25,633 ‫به نظرم دیوونه‌ان جانی. 1410 01:24:28,903 --> 01:24:32,105 ‫به مادرم گفتم،‌ جلیقه‌ام رو پس میدم. 1411 01:24:35,142 --> 01:24:37,344 ‫میخوام جلیقه‌ام رو پس بدم. 1412 01:24:39,514 --> 01:24:41,081 ‫از باشگاه خارج بشم. 1413 01:24:43,751 --> 01:24:45,319 ‫متوجهم. 1414 01:24:46,721 --> 01:24:48,790 ‫ولی،‌ جانی ‫اینا... 1415 01:24:48,823 --> 01:24:51,291 ‫این تازه واردهای عوضی... 1416 01:24:54,596 --> 01:24:57,364 ‫نگران اینم وقتی متوجه بشن،‌ ‫من رو بکشن. 1417 01:24:59,901 --> 01:25:01,569 ‫کمک نیاز دارم. 1418 01:25:04,471 --> 01:25:05,673 ‫هوم. 1419 01:25:09,744 --> 01:25:11,378 ‫خودم هواتو دارم. 1420 01:25:32,199 --> 01:25:34,501 ‫یه اسلحه داری، درسته؟ 1421 01:25:37,404 --> 01:25:38,740 ‫آره 1422 01:25:38,773 --> 01:25:40,508 ‫امشب با خودت بیارش. 1423 01:25:43,711 --> 01:25:45,412 ‫قراره چی کار کنیم؟ 1424 01:25:45,445 --> 01:25:47,447 ‫باید بریم دیدن آقا سوسکِ. 1425 01:26:08,736 --> 01:26:10,303 ‫بنی؟ 1426 01:26:10,337 --> 01:26:12,339 ‫- اینجایی؟ ‫- آره. 1427 01:26:13,306 --> 01:26:15,208 ‫چی کار می‌کنی؟ 1428 01:26:16,544 --> 01:26:17,578 ‫هیچی. 1429 01:26:21,314 --> 01:26:23,885 ‫باید یه چیزی بهت بگم. 1430 01:26:23,918 --> 01:26:26,353 ‫باید برم جایی. 1431 01:26:26,386 --> 01:26:28,756 ‫خب،‌ همه‌ی ما یه جایی برای رفتن داریم،‌ نه؟ 1432 01:26:32,627 --> 01:26:34,394 ‫خیلی‌خب،‌ چی شده؟ 1433 01:26:46,306 --> 01:26:48,308 ‫دیگه نمی‌تونم اینطوری زندگی کنم. 1434 01:26:51,411 --> 01:26:53,648 ‫و دیگه اینطوری زندگی نمی‌کنم. 1435 01:26:57,018 --> 01:27:00,387 ‫خب،‌ تو اونجا نبودی، بنی. ‫تو هیچی ندیدی. 1436 01:27:00,420 --> 01:27:01,956 ‫نمی‌دونم چی کار ممکن بود بکنم 1437 01:27:01,989 --> 01:27:03,323 ‫اگه من رو برده بودن بالا 1438 01:27:03,356 --> 01:27:04,759 ‫توی اتاق خواب. ‫من... 1439 01:27:04,792 --> 01:27:06,359 ‫جانی گفت حلش می‌کنه. 1440 01:27:06,393 --> 01:27:07,929 ‫- گفت هیچ اتفاقی نیفتاد. ‫- ولی واقعیت نداره. 1441 01:27:07,962 --> 01:27:09,997 ‫تو اونجا نبودی. ‫چیزی ندیدی. 1442 01:27:10,031 --> 01:27:11,599 ‫تو اونجا نبودی. 1443 01:27:11,632 --> 01:27:13,801 ‫میدونم. ‫من معذرت میخوام. 1444 01:27:13,835 --> 01:27:15,737 ‫اونجا نبودی! 1445 01:27:17,939 --> 01:27:19,473 ‫اگه منو برده بودن بالای پله‌ها 1446 01:27:19,507 --> 01:27:20,875 ‫فکر کنم اسلحه‌ات رو برمی‌داشتم 1447 01:27:20,908 --> 01:27:22,342 ‫و مغزمو می‌ترکوندم. 1448 01:27:22,375 --> 01:27:24,311 ‫- بی‌خیال. ‫- جدی میگم. 1449 01:27:24,344 --> 01:27:26,480 ‫همیشه میگم کسایی که 1450 01:27:26,514 --> 01:27:28,348 ‫خودکشی می‌کنن، باید دیوونه باشن. 1451 01:27:28,381 --> 01:27:31,418 ‫فکر کنم این دفعه ممکن بود من دیوونه بشم. 1452 01:27:33,588 --> 01:27:35,823 ‫بعد از همچین اتفاقی ‫کی ممکنه تو رو بخواد دیگه؟ 1453 01:27:35,857 --> 01:27:38,291 ‫کی حتی حاضره بهت نگاه کنه؟ 1454 01:27:40,528 --> 01:27:41,929 ‫ازم میخوای چی کار کنم؟ 1455 01:27:41,963 --> 01:27:45,800 ‫ازت میخوام بی‌خیال موتورسواری بشی. ‫ازت میخوام بی‌خیال باشگاه بشی. 1456 01:27:47,400 --> 01:27:49,537 ‫همچین چیزی ازم نخواه. 1457 01:27:50,838 --> 01:27:54,441 ‫داشتم به این فکر می‌کردم ‫بریم یه جای دیگه. تو... 1458 01:27:54,474 --> 01:27:56,443 ‫گفتی یه پسرعمو توی فلوریدا داری 1459 01:27:56,476 --> 01:27:57,912 ‫یه گاراژ داره که میتونی اونجا کار کنی. 1460 01:27:57,945 --> 01:28:00,915 ‫بیا بریم اونجا. ‫بیا فقط بریم یه جای دیگه بنی. 1461 01:28:04,552 --> 01:28:06,286 ‫بنی. 1462 01:28:11,092 --> 01:28:13,393 ‫- بنی! ‫- چیه؟ 1463 01:28:16,063 --> 01:28:18,900 ‫فکر می‌کنی به این راحتیه؟ ‫هوم؟ 1464 01:28:21,501 --> 01:28:24,437 ‫تا حالا اصلاً بهش فکر کردی همچین چیزی ‫میتونه امکان پذیر باشه یا نه؟ 1465 01:28:39,554 --> 01:28:40,922 ‫بنی. 1466 01:28:43,524 --> 01:28:45,325 ‫باید برم جانی رو ببینم. 1467 01:29:18,425 --> 01:29:20,728 ‫هیچ کاری نکن. ‫فقط دنبالم بیا. 1468 01:30:01,202 --> 01:30:02,937 ‫آماده‌ای؟ 1469 01:30:05,840 --> 01:30:07,508 ‫اسلحه رو بده من. 1470 01:30:10,544 --> 01:30:12,914 ‫لعنتی! ‫لعنتی! 1471 01:30:20,187 --> 01:30:21,756 ‫بذار خون‌ریزی کنه. 1472 01:30:24,025 --> 01:30:25,726 ‫الان برو. 1473 01:30:26,694 --> 01:30:28,963 ‫دیگه پیدات نشه. 1474 01:30:34,902 --> 01:30:36,570 ‫بجنب. 1475 01:31:12,006 --> 01:31:13,908 ‫این کارا برا چی بود؟ 1476 01:31:17,278 --> 01:31:19,714 ‫این... 1477 01:31:19,747 --> 01:31:22,616 ‫این برای مراقبت از سوسکِ بود. 1478 01:31:28,155 --> 01:31:30,558 ‫همونطور که از کتی مراقبت کردی؟ 1479 01:31:36,664 --> 01:31:39,000 ‫این چیزیه که این باشگاه بهش تبدیل شده؟ 1480 01:31:43,270 --> 01:31:45,806 ‫این چیزیه که ما الان هستیم؟ 1481 01:31:50,277 --> 01:31:52,513 ‫همینه. 1482 01:32:08,963 --> 01:32:11,899 ‫بنی. ‫بنی. 1483 01:32:11,932 --> 01:32:14,135 ‫اوم... 1484 01:32:19,340 --> 01:32:21,075 ‫این تازه واردها. 1485 01:32:22,977 --> 01:32:24,678 ‫این، عه... 1486 01:32:26,280 --> 01:32:28,749 ‫این جوونا، اونا... 1487 01:32:33,654 --> 01:32:35,923 ‫هیچ کدومشون، گوششون بدهکار نیست. 1488 01:32:38,159 --> 01:32:41,962 ‫من... من نمی‌تونم ‫نمی‌تونم دیگه این باشگاه رو اداره کنم. 1489 01:32:48,369 --> 01:32:50,037 ‫بهت... 1490 01:32:53,107 --> 01:32:54,708 ‫بهت نیاز دارم. 1491 01:33:01,415 --> 01:33:03,050 ‫میدونی... 1492 01:33:04,819 --> 01:33:07,121 هیچ‌وقت ‫از هیچکس هیچ چیزی نخواستم. 1493 01:33:09,957 --> 01:33:12,593 ‫و از هیچکس هیچ چیزی نمیخوام. 1494 01:33:15,229 --> 01:33:17,264 ‫اون شخص من نیستم. 1495 01:33:17,298 --> 01:33:19,934 ‫هیچ‌وقت هم من نخواهم بود. 1496 01:33:29,877 --> 01:33:31,078 ‫اوم. 1497 01:33:57,338 --> 01:33:58,806 ‫بنی همیشه 1498 01:33:58,839 --> 01:34:00,808 ‫درباره‌ی رفتن صحبت می‌کرد 1499 01:34:02,376 --> 01:34:04,044 ‫و یهو غیبش زد. 1500 01:34:06,313 --> 01:34:07,882 ‫مثل همون چیزی شد که سانی بامزه بهم گفت. 1501 01:34:07,915 --> 01:34:09,917 ‫گفت «کتی، میخوام یه چیزی بهت بگم.» 1502 01:34:09,950 --> 01:34:11,919 ‫می‌گفت «وقتی با کسی از ‫گروه وندال بیرون بری.» 1503 01:34:11,952 --> 01:34:15,122 ‫«هیچ‌وقت سمت یه آدم دیگه نمیری.» 1504 01:34:15,156 --> 01:34:17,992 ‫و بنظرم این حقیقت داره ‫چون بعد از یه مدت 1505 01:34:18,025 --> 01:34:19,760 ‫دقیقاً مثل اونا میشی. 1506 01:34:19,793 --> 01:34:22,163 ‫شروع می‌کنی به فکر کردن ‫و عمل کردن مثل اونا. 1507 01:34:22,196 --> 01:34:23,898 ‫تو رو تغییر میدن. 1508 01:34:23,931 --> 01:34:26,033 ‫و بنی بیشتر از یک سال می‌شد ‫رفته بود، چون سال 1971 بود. 1509 01:34:26,066 --> 01:34:28,969 ‫زمانی بود که سر و کله‌ی یه بچه پیدا شد ‫و جانی رو به چالش دعوت کرد. 1510 01:34:31,872 --> 01:34:33,307 ‫چیزی ازش نشنیده بودم. 1511 01:34:33,340 --> 01:34:35,676 ‫یه بچه‌ی معمولی بود. 1512 01:34:38,078 --> 01:34:39,813 ‫سلام. 1513 01:34:52,493 --> 01:34:54,261 ‫من الان عضو وندال هستم. 1514 01:34:54,295 --> 01:34:56,363 ‫عضو کدوم گروه نماینده‌ای؟ 1515 01:34:56,397 --> 01:34:58,699 ‫میلواکی. 1516 01:35:00,267 --> 01:35:02,069 ‫همه‌ی هم باشگاهی‌هام درباره‌ی 1517 01:35:02,102 --> 01:35:04,138 ‫اینکه دیگه نمی‌خوان تو همه چیز رو ‫اداره کنی حرف میزنن. 1518 01:35:07,374 --> 01:35:09,043 ‫اومدم به چالش دعوتت کنم. 1519 01:35:12,846 --> 01:35:14,181 ‫با مشت یا چاقو؟ 1520 01:35:16,083 --> 01:35:17,284 ‫چاقو. 1521 01:35:19,386 --> 01:35:20,955 ‫هوم. 1522 01:35:24,391 --> 01:35:26,026 ‫خیلی‌خب. ‫یه... 1523 01:35:27,995 --> 01:35:31,198 ‫یه پارکینگ توی فولر هست. 1524 01:35:32,166 --> 01:35:33,867 ‫نزدیک دریاچه. 1525 01:35:34,536 --> 01:35:36,203 ‫فردا شب. 1526 01:35:37,137 --> 01:35:38,305 ‫باشه. 1527 01:36:04,898 --> 01:36:06,500 ‫ایده‌ای هم داری؟ 1528 01:36:06,534 --> 01:36:09,136 ‫چندتایی دارم. 1529 01:36:09,169 --> 01:36:12,039 ‫ولی قبل از انجام دادنشون ‫میخوام یه نگاهی بندازم و آزمایششون کنم. 1530 01:36:13,841 --> 01:36:15,075 ‫عصرت چطور بود؟ 1531 01:36:15,109 --> 01:36:18,312 ‫- دخترا کجان؟ ‫- با دوستاشون بیرونن. 1532 01:36:19,514 --> 01:36:21,282 ‫خیلی‌خب، باید برم بیرون. 1533 01:36:21,315 --> 01:36:23,083 ‫شب بر می‌گردی؟ 1534 01:36:23,117 --> 01:36:24,818 ‫آره. 1535 01:36:24,852 --> 01:36:26,020 ‫داری میای تخم مرغ میخری؟ 1536 01:36:26,053 --> 01:36:27,955 ‫نمیخوام دوباره برم بیرون. 1537 01:36:27,988 --> 01:36:30,424 ‫بخاطر رفتارش معذرت میخوام استیو. 1538 01:36:30,457 --> 01:36:31,892 ‫همیشه دیره. 1539 01:36:31,925 --> 01:36:33,127 ‫کٍی مخالف بیرون اومدنمون بود. 1540 01:36:33,160 --> 01:36:34,529 ‫- آره. ‫- خیلی هم خوشحال بود. 1541 01:36:36,598 --> 01:36:38,165 ‫نمی‌تونست درک کنه چرا من اینطوری نبودم. 1542 01:37:29,450 --> 01:37:31,251 ‫سلام جانی! 1543 01:37:34,589 --> 01:37:36,857 ‫سلام کتی. 1544 01:37:49,403 --> 01:37:51,105 ‫بنی برنگشته؟ 1545 01:37:54,341 --> 01:37:55,909 ‫نه. 1546 01:37:57,378 --> 01:38:01,115 ‫نه، اگه برگرده فکر کنم ‫زودتر از من ببینیش. 1547 01:38:01,148 --> 01:38:02,883 ‫نه. 1548 01:38:04,552 --> 01:38:09,056 ‫آخرین خبری که ازش داریم اینه که ‫با چند نفر به سمت ایندیانا می‌رفت. 1549 01:38:11,358 --> 01:38:13,394 ‫درسته. 1550 01:38:15,597 --> 01:38:17,164 ‫چی میخوای؟ 1551 01:38:21,368 --> 01:38:23,237 ‫هیچی. 1552 01:38:30,110 --> 01:38:32,413 ‫فکر کنم هیچ کدوممون دیگه نداریمش. 1553 01:38:37,451 --> 01:38:39,052 ‫همینطوره. 1554 01:38:50,565 --> 01:38:52,099 ‫میدونی... 1555 01:38:56,069 --> 01:38:59,039 ‫هر کسی میتونه کل خودش رو صرف یه هدف بکنه. 1556 01:38:59,072 --> 01:39:01,942 ‫آره، میتونی تمام خودت رو برای یه چیز بذاری. 1557 01:39:03,611 --> 01:39:06,447 ‫ولی همچنان اتفاقی که باید بیفته،‌ میفته. 1558 01:39:09,517 --> 01:39:11,084 ‫اوم. 1559 01:39:13,020 --> 01:39:16,123 ‫چی؟ منظورت زندگی زناشویی منه؟ 1560 01:39:26,233 --> 01:39:28,335 ‫بگو چی نیاز داری جانی؟ 1561 01:39:34,576 --> 01:39:36,243 ‫گفتم که. 1562 01:39:40,648 --> 01:39:42,249 ‫هیچی. 1563 01:39:51,826 --> 01:39:53,994 ‫به خودت سخت نگیر، کتی. 1564 01:39:58,499 --> 01:40:00,033 ‫تو هم همینطور جانی. 1565 01:40:14,281 --> 01:40:15,650 ‫آخرای اکتبر بود. 1566 01:40:15,683 --> 01:40:18,085 ‫پس هوا سرد شده بود. 1567 01:40:19,086 --> 01:40:20,387 ‫براساس چیزی که شنیدم ‫چند تا از اعضای قدیمی وندال 1568 01:40:20,420 --> 01:40:23,123 ‫حتی موتورهاشون رو هم نبرده بودن. 1569 01:40:23,156 --> 01:40:25,760 ‫همینطور توی ماشینشون ‫نشسته بودن و نگاه می‌کردن. 1570 01:40:25,793 --> 01:40:27,160 ‫قانون هوبر. 1571 01:40:27,194 --> 01:40:29,162 ‫چی؟ یه چیز آلمانیه؟ 1572 01:40:29,864 --> 01:40:31,533 ‫قانون هوبر برای وقتیه که میری کار می‌کنی 1573 01:40:31,566 --> 01:40:32,767 ‫و شب رو میری زندان می‌خوابی. 1574 01:40:32,800 --> 01:40:35,235 ‫منظورم این بود. 1575 01:40:35,269 --> 01:40:36,738 ‫به اون حمال‌ها 1576 01:40:36,771 --> 01:40:38,105 ‫ یه کار رو یاد میدن. 1577 01:40:58,760 --> 01:41:01,328 ‫خیلی‌خب، ‌بذار این داستان رو تموم کنم. 1578 01:41:04,231 --> 01:41:06,066 ‫دهنشو سرویس کن جانی. 1579 01:41:16,343 --> 01:41:19,179 ‫هوا داره خیلی سرد میشه. 1580 01:41:32,192 --> 01:41:33,628 ‫دوست داری چطوری باشه بچه جون؟ 1581 01:41:39,433 --> 01:41:40,635 ‫لعنتی. 1582 01:41:59,186 --> 01:42:01,756 ‫شنیدم یه یارویی بعدش می‌گفت... 1583 01:42:01,789 --> 01:42:04,358 ‫یه موتورسوار بود، می گفت ‫کشته شدن جانی 1584 01:42:04,391 --> 01:42:07,361 ‫پایان عصر طلایی موتورسواری بود. 1585 01:42:11,933 --> 01:42:13,534 ‫بعدش، اون بچه همه چیز رو به دست گرفت. 1586 01:42:13,568 --> 01:42:16,169 ‫از باشگاه وندال یه باند تبهکاری خوب ساخت. 1587 01:42:28,983 --> 01:42:30,985 ‫حالا چه گوهی بخوریم؟ 1588 01:42:34,856 --> 01:42:36,524 ‫هیچی. 1589 01:42:46,500 --> 01:42:48,502 ‫باندشون حتی بزرگ‌تر هم شد. 1590 01:42:53,306 --> 01:42:55,877 ‫الان سرتاسر سرزمین میانه نماینده‌هایی دارن. 1591 01:42:55,910 --> 01:42:57,612 ‫حتی دورتر از اون هم. 1592 01:42:57,645 --> 01:43:00,280 ‫شنیدم شروع کردن به قاچاق مواد از کانادا. 1593 01:43:00,313 --> 01:43:02,784 ‫قمار،‌ روسپی‌گری، ‫و هر چیزی که فکرش رو بکنی. 1594 01:43:03,685 --> 01:43:05,720 ‫شنیدم حتی آدم هم می‌کشن. 1595 01:43:11,258 --> 01:43:12,560 ‫حرف از باشگاه‌های دیگه که میشه 1596 01:43:12,593 --> 01:43:13,995 ‫آدم یاد سانی بامزه میفته، نه؟ 1597 01:43:14,028 --> 01:43:15,395 ‫از کالیفرنیا اومده بود. 1598 01:43:15,429 --> 01:43:17,364 ‫این چیزا دیگه الان اتفاق نمیفته. 1599 01:43:17,397 --> 01:43:18,599 ‫الان توی روز روشن 1600 01:43:18,633 --> 01:43:19,834 ‫باشگاه‌ها به هم حمله می‌کنن. 1601 01:43:19,867 --> 01:43:21,468 ‫مایه‌ی سرافکندگیه. 1602 01:43:23,871 --> 01:43:25,840 ‫بقیه چی؟ 1603 01:43:25,873 --> 01:43:27,709 ‫برای بقیه چه اتفاقی افتاد؟ 1604 01:43:27,742 --> 01:43:30,912 ‫بعضی‌هاشون هنوز باهاشون موتورسواری می‌کنن. 1605 01:43:30,945 --> 01:43:33,715 ‫واهو و کورکی هم همینطور. 1606 01:43:33,748 --> 01:43:35,717 ‫هنوز عضو باشگاهن. 1607 01:43:37,484 --> 01:43:40,621 ‫گاییدمت. 1608 01:43:40,655 --> 01:43:42,757 ‫چون هوش افراد با هم متفاوته. 1609 01:43:42,790 --> 01:43:44,859 ‫- کَل، مرد. ‫- مثل هم فکر نمی‌کنن. 1610 01:43:44,892 --> 01:43:46,426 ‫میگن داشته 1611 01:43:46,460 --> 01:43:48,029 ‫توی لٍیک‌وود خونه رنگ می‌کرده. 1612 01:43:48,062 --> 01:43:50,798 ‫از روی پله افتاده و گردنش شکسته. 1613 01:43:53,601 --> 01:43:56,269 ‫یکی بهم گفت ‫سانی بامزه برای ساعتی 5 دلار 1614 01:43:56,303 --> 01:43:57,739 ‫بیرون یه سینما روی موتورش میشینه 1615 01:43:57,772 --> 01:44:01,341 ‫تا مردم رو دعوت کنه ‫برن فیلم «ایزی رایدر» رو ببینن. 1616 01:44:01,943 --> 01:44:03,878 ‫جون! 1617 01:44:03,911 --> 01:44:05,012 ‫همه چیز خیلی 1618 01:44:05,046 --> 01:44:06,681 ‫مسخره‌ست. 1619 01:44:07,582 --> 01:44:09,483 ‫آقا سوسکِ برگشت خونه. 1620 01:44:09,517 --> 01:44:11,853 ‫باورت میشه؟ ‫الان یه پلیس موتورسواره. 1621 01:44:11,886 --> 01:44:14,454 ‫آره،‌ اونم بعد از همه‌ی این داستان‌ها. 1622 01:44:15,690 --> 01:44:19,493 ‫و زیپکو هم به تگزاس رفت ‫تا روی یه قایق صید میگو کار کنه. 1623 01:44:19,527 --> 01:44:22,462 ‫آخرین چیزیه که ازش شنیدم. ‫چیز دیگه‌ای نمیدونم. 1624 01:44:25,365 --> 01:44:27,602 ‫بنی چی؟ 1625 01:44:39,113 --> 01:44:40,480 ‫هی بنی. 1626 01:44:40,515 --> 01:44:43,283 ‫- هوم. ‫-شنیدی چی شده؟ 1627 01:44:52,894 --> 01:44:56,396 ‫الان بهم گفتن رئیس وندال کشته شده. 1628 01:44:56,429 --> 01:44:58,398 ‫یه یارو به اسم جانی. 1629 01:44:59,667 --> 01:45:03,403 ‫میگن یه بچه از راه رسیده و ‫توی پارکینگ بهش شلیک کرده. 1630 01:45:05,773 --> 01:45:08,408 ‫قبلاً با اون یارو موتورسواری می‌کردی؟ 1631 01:45:09,677 --> 01:45:10,845 ‫اوم. 1632 01:45:14,381 --> 01:45:16,017 امان از ‫این بچه‌های تازه به دوران رسیده. 1633 01:47:36,757 --> 01:47:38,960 ‫اومدیم اینجا توی فلوریدا. 1634 01:47:41,195 --> 01:47:42,797 ‫میدونی؟ 1635 01:47:44,265 --> 01:47:45,866 ‫هنوز موتورسواری می‌کنه؟ 1636 01:47:45,900 --> 01:47:47,735 ‫نه. نه. 1637 01:47:48,769 --> 01:47:51,605 ‫نه، از وقتی جانی مرد 1638 01:47:51,639 --> 01:47:53,541 ‫بنی دیگه موتورسواری نمی‌کنه. 1639 01:47:54,608 --> 01:47:55,977 ‫و، میدونی، من... 1640 01:47:58,245 --> 01:48:00,081 ‫فکر نکنم دلش براش تنگ شده باشه. 1641 01:48:06,687 --> 01:48:08,622 ‫و همه چیز واقعاً خوبه. 1642 01:48:09,256 --> 01:48:11,592 ‫حالمون خوبه. ‫خوشحالیم. 1643 01:48:12,293 --> 01:48:13,661 ‫بنی با پسرعموش کار می‌کنه. 1644 01:48:13,694 --> 01:48:15,596 ‫و همه چیز واقعاً عالیه. 1645 01:48:18,332 --> 01:48:20,301 ‫روش قسم می‌خورم. ‫منظورم روی ماشین‌هاست. 1646 01:48:20,334 --> 01:48:21,969 ‫خوشحالیم. 1647 01:48:23,571 --> 01:48:25,139 ‫...ماشین‌ جذابی داشت. 1648 01:48:25,172 --> 01:48:27,775 اومد تو و منم کامل بررسیش کردم 1649 01:48:27,808 --> 01:48:30,044 ‫و برگشتم و بهش گفتم که... 1650 01:48:30,077 --> 01:48:31,679 هرکاری تا الان کرده اشتباه بوده 1651 01:48:31,712 --> 01:48:33,114 اصلاً قدر ماشینش رو نمی‌دونست 1652 01:48:33,147 --> 01:48:35,716 ازش خوب نگه‌داری نکرده و درست مراقبش نبوده 1653 01:48:35,750 --> 01:48:38,152 ‫بعدش اون عصبی شد و ‫سر من داد میزد... 1654 01:48:38,185 --> 01:48:39,620 ‫و بعدش... 1655 01:48:39,644 --> 01:48:51,144 :مترجمین ‫ ZediX و مریم صرافها 1656 01:48:51,168 --> 01:49:01,268 «امپایر بست تی‌وی کهکشانی از فیلم و سریال» .:::EmpireBestTV.Com:::. «در شبکه‌های اجتماعی» @EmpireBestTV 1657 01:49:01,292 --> 01:49:11,492 «امپایر بست تی‌وی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال» .::: EBTV.App :::.