1 00:00:02,606 --> 00:00:08,600 ‫ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو ‫.:: FilmKio.Com ::. 2 00:00:09,600 --> 00:00:15,594 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫فیلمکیو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫FilmKio@ 3 00:00:48,123 --> 00:00:57,114 ‫« مترجمان: حسین رضایی و علیرضا نورزاده » ‫::. توییتر HosseinTL & @Mr_Lightborn11 .:: 4 00:01:38,883 --> 00:01:42,125 ‫[ایتالیا، ونیز] ‫[سال 1947] 5 00:02:31,458 --> 00:02:33,917 ‫سینیور پوآرو، شیرینی‌هاتون 6 00:02:37,166 --> 00:02:38,791 ‫تخم‌مرغ‌ها رسیدن سینیور 7 00:02:43,791 --> 00:02:45,333 ‫- پوآرو! ‫- پوآرو! 8 00:02:45,666 --> 00:02:47,082 ‫موسیو پوآرو، کمکم کنید 9 00:02:47,291 --> 00:02:49,500 ‫پدر و مادرم دیشب به طرز مرموزی مُردن 10 00:02:49,625 --> 00:02:51,458 ‫برادرم هم کمی بعدش 11 00:02:51,583 --> 00:02:53,124 ‫دکترمون توضیحی براش نداره 12 00:02:53,791 --> 00:02:55,875 ‫خواهش می‌کنم موسیو. ‫من نگران جونمم 13 00:02:56,041 --> 00:02:57,333 ‫میگن ما طلسم شدیم 14 00:03:03,416 --> 00:03:04,374 ‫چی بهت گفتم؟ 15 00:03:04,708 --> 00:03:06,833 ‫یه بار دیگه دستت بهش بخوره دستت رو می‌شکنم 16 00:03:07,082 --> 00:03:08,082 ‫ببخشید آقا 17 00:03:11,666 --> 00:03:14,708 ‫سینیور پوآرو، باید سریعاً ‫باهاتون صحبت کنم 18 00:03:33,500 --> 00:03:34,249 ‫موسیو پوآرو 19 00:03:35,917 --> 00:03:36,833 ‫یه خانمی اومده 20 00:03:37,041 --> 00:03:39,166 ‫گفت بابت کاری ضروری اومده ونیز 21 00:03:39,374 --> 00:03:40,792 ‫گفت یکی از دوستانتونه 22 00:03:40,917 --> 00:03:41,875 ‫من که دوست ندارم 23 00:03:42,082 --> 00:03:43,583 ‫ایشون هم گفت که اینو میگید 24 00:03:43,750 --> 00:03:45,792 ‫پس اینو باید بدم بهتون 25 00:03:46,708 --> 00:03:48,124 ‫خانم نویسنده 26 00:03:50,500 --> 00:03:53,333 ‫سلام آقاپسر. مادرت خونه‌ست؟ 27 00:03:53,500 --> 00:03:56,041 ‫بادیگارد من رو ببخش. ‫این دستورات رو من بهش دادم 28 00:03:56,208 --> 00:03:58,249 ‫هیچکس جز شیرینی‌فروش، ‫اونم روزی دو بار، نمی‌تونه وارد بشه 29 00:03:58,416 --> 00:03:59,208 ‫دو بار در روز؟ 30 00:03:59,999 --> 00:04:02,416 ‫- من رو که می‌شناسی. تا قبل شام فقط سیب می‌خورم ‫- بله 31 00:04:02,875 --> 00:04:04,708 ‫خدایا، اینو خیلی دوست دارم 32 00:04:05,875 --> 00:04:07,333 ‫این شکلاتی کوچولوئه 33 00:04:07,833 --> 00:04:11,583 ‫هرکول پوآرو واقعا ساکت شده 34 00:04:11,750 --> 00:04:14,124 ‫خودش رو تو بازنشستگی حبس کرده 35 00:04:14,249 --> 00:04:15,416 ‫کیک رو جایگزین پرونده‌ها کرده 36 00:04:15,541 --> 00:04:16,833 ‫کاملا رضایت دارم 37 00:04:17,041 --> 00:04:18,124 ‫نه 38 00:04:18,291 --> 00:04:20,833 ‫این خوشحالیه، نه رضایت 39 00:04:21,083 --> 00:04:22,458 ‫یه نویسنده تفاوتش رو خوب می‌فهمه 40 00:04:23,124 --> 00:04:25,333 ‫حتی ونیز رو برای قایم شدن انتخاب کردی 41 00:04:25,500 --> 00:04:27,999 ‫یه شهر قدیمی خوشگل، ‫که آروم و آهسته داره تو دریا غرق میشه 42 00:04:28,166 --> 00:04:29,833 ‫درست مثل ذهن تو، بدون چالش 43 00:04:30,833 --> 00:04:33,041 ‫جملات ماندگار و هوشمندانه من رو دست کم نگیر 44 00:04:33,208 --> 00:04:35,166 ‫من برترین نویسنده رمان‌های رازآلودم 45 00:04:35,333 --> 00:04:36,416 ‫یا حداقل بودم 46 00:04:36,583 --> 00:04:39,291 ‫27 تا از 30 کتابم پرفروش شدن 47 00:04:39,458 --> 00:04:42,666 ‫لعنت به منتقدهای سه تای آخر ‫که به کتاب‌هام گفتن بی‌اهمیت 48 00:04:42,875 --> 00:04:45,875 ‫آریادنی الیور، خوشحالم که می‌بینمت 49 00:04:46,124 --> 00:04:47,124 ‫با من میای 50 00:04:48,124 --> 00:04:50,333 ‫وقتشه دوباره یکم زندگی به زندگیت تزریق کنم 51 00:04:50,500 --> 00:04:51,374 ‫خب پس 52 00:04:51,708 --> 00:04:53,625 ‫نشنیدی؟ موضوع اضطراریه 53 00:04:53,750 --> 00:04:55,712 ‫تو اولین کسی نیستی که اومده 54 00:04:55,724 --> 00:04:57,750 ‫تا با یه پرونده وسوسه‌کننده ‫اغفالم کنه 55 00:04:57,916 --> 00:05:00,625 ‫پرونده نیست. ‫خیلی شیک‌وپیک‌تر از اونه 56 00:05:02,208 --> 00:05:03,562 ‫واقعا از دنیا جدا افتادی‌ها 57 00:05:03,574 --> 00:05:05,291 ‫نمی‌دونی امروز چه روزیه؟ 58 00:05:07,333 --> 00:05:08,541 ‫شیک‌وپیک‌تر یعنی چی؟ 59 00:05:13,875 --> 00:05:15,583 ‫هالووین مبارک! آره! 60 00:05:17,083 --> 00:05:19,750 ‫ما آمریکایی‌ها موزیک با صدای بلند ‫و شکلات بدمزه رو وارد کردیم... 61 00:05:19,874 --> 00:05:21,750 ‫ولی هالووین رو هم برگردوندیم 62 00:05:21,874 --> 00:05:23,750 ‫امشب یه جشن برای بچه‌ها برگزار میشه 63 00:05:23,916 --> 00:05:27,166 ‫هی، بچه‌ها! آمریکا هالووین رو بهتون تبریک میگه! 64 00:05:27,625 --> 00:05:29,957 ‫هی! هالووین مبارک! ایول! 65 00:05:32,249 --> 00:05:35,083 ‫پوآرو، من یه چیزی پیدا کردم. یه نفر رو 66 00:05:35,249 --> 00:05:36,500 ‫نمی‌تونم توضیحش بدم 67 00:05:36,667 --> 00:05:38,099 ‫از تمام جنبه‌ها بهش نگاه کردم 68 00:05:38,111 --> 00:05:40,124 ‫اما نمی‌تونم بفهممش 69 00:05:40,291 --> 00:05:42,667 ‫تو یه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌ـته، دوست من 70 00:05:44,541 --> 00:05:46,249 ‫«خانم رینولدز نامقدس» 71 00:05:47,833 --> 00:05:50,416 ‫روزنامه‌ها میگن روح‌گرا یا مدیوم‌ـه... 72 00:05:50,583 --> 00:05:52,750 ‫«جویس رینولدز که به تازگی ‫از زندان آزاد شده... 73 00:05:52,916 --> 00:05:55,083 ‫آخرین زنی بود که با توجه به... 74 00:05:55,208 --> 00:05:59,083 ‫قانون جادوگری سال 1735 زندانی شد» 75 00:05:59,249 --> 00:06:01,144 ‫من هزار تا از این به اصطلاح غیب‌گوها دیدم 76 00:06:01,156 --> 00:06:02,916 ‫هر کدومشون هم یه حقه‌ای تو کارشون بوده 77 00:06:03,166 --> 00:06:04,333 ‫ولی این یکی 78 00:06:04,916 --> 00:06:06,208 ‫حیرت‌انگیزه 79 00:06:06,416 --> 00:06:08,999 ‫باور کن، من تو یکی از احضار روح‌های ‫این خانم رینولدز حضور داشتم... 80 00:06:09,166 --> 00:06:10,458 ‫یه اتفاقاتی افتاد 81 00:06:10,583 --> 00:06:11,375 ‫دوز و کلک 82 00:06:11,541 --> 00:06:13,792 ‫من باهوش‌ترین آدمی هستم ‫که تا حالا دیدم، ولی بازم سر درنیاوردم 83 00:06:13,957 --> 00:06:15,249 ‫پس اومدم سراغ دومین فرد باهوش 84 00:06:15,708 --> 00:06:18,208 ‫نیاز دارم کاراگاه پوآرو این بادکنک رو بترکونه 85 00:06:18,375 --> 00:06:20,916 ‫یا خدایی نکرده آخرش به خدا ایمان میارم 86 00:06:21,124 --> 00:06:22,124 ‫کلکی که من پیدا نمی‌کنم رو پیدا کن 87 00:06:22,291 --> 00:06:24,208 ‫با من بیا به جشن هالووین یتیم‌ها 88 00:06:24,375 --> 00:06:27,500 ‫بعدش به یه احضار روح دعوتیم 89 00:06:29,083 --> 00:06:30,248 ‫هی پسرا، جشن هالووین داریم‌ها 90 00:06:30,260 --> 00:06:31,166 ‫داری می‌بریش سر قرار؟ 91 00:06:34,541 --> 00:06:37,541 ‫از مهمونی لذت ببرید بچه‌ها. ‫البته زیادی نترسید 92 00:07:28,999 --> 00:07:30,124 ‫همینه 93 00:07:31,250 --> 00:07:33,124 ‫«پالاتزو لاکریمه دی جووانی» 94 00:07:34,166 --> 00:07:36,041 ‫تو ونیز میگیم... 95 00:07:36,208 --> 00:07:38,166 ‫«تمام خونه‌ها یا روح‌زده‌ان... 96 00:07:38,958 --> 00:07:40,291 ‫یا طلسم‌شده» 97 00:08:00,750 --> 00:08:02,208 ‫حاضرین بچه‌ها؟ 98 00:08:02,333 --> 00:08:04,500 ‫آره! 99 00:08:09,832 --> 00:08:11,166 ‫مدتها پیش... 100 00:08:11,874 --> 00:08:14,708 ‫این پالاتزو (ساختمون) یتیم‌خونه بوده 101 00:08:15,832 --> 00:08:20,542 ‫دکترهای خوب و پرستارهای خوب ‫از بچه‌های خوب مراقبت می‌کردن 102 00:08:21,208 --> 00:08:22,500 ‫تا اینکه طاعون اومد 103 00:08:24,166 --> 00:08:26,542 ‫طاعون آدم‌ها رو می‌ترسونه 104 00:08:27,166 --> 00:08:30,416 ‫و ترس هم باعث میشه آدم‌ها ‫کارهای وحشتناکی بکنن 105 00:08:34,250 --> 00:08:36,458 ‫برای بچه‌ها زیادی ترسناک نیست؟ 106 00:08:36,916 --> 00:08:39,041 ‫داستان‌های ترسناک از ترسناک بودن زندگی کم می‌کنن 107 00:08:41,999 --> 00:08:44,999 ‫بچه‌ها خیلی زود فهمیدن که تنها موندن 108 00:08:45,708 --> 00:08:48,291 ‫و داخل ساختمون حبس شدن تا بمیرن 109 00:08:48,458 --> 00:08:51,500 ‫گرسنگی کشیدن، صدا زدن، چنگ زدن 110 00:08:54,208 --> 00:08:57,416 ‫بعضی‌ها میگن اون بچه‌ها ‫هنوز تو این پالاتزو قایم شدن... 111 00:08:57,500 --> 00:08:59,999 ‫و می‌خوان بچه‌های دیگه هم برن پیششون 112 00:09:00,208 --> 00:09:01,542 ‫پس مراقب باشید 113 00:09:01,791 --> 00:09:04,916 ‫چرا که اونها می‌خوان از دکترها ‫و پرستارهایی که... 114 00:09:05,125 --> 00:09:06,874 ‫اینجا رهاشون کردن انتقام بگیرن 115 00:09:08,166 --> 00:09:11,958 ‫حواستون به علامت «انتقام کودکان» باشه 116 00:09:14,542 --> 00:09:16,625 ‫اینجا که کسی دکتر نیست، مگه نه؟ 117 00:09:16,833 --> 00:09:17,750 ‫نه 118 00:09:17,958 --> 00:09:18,750 ‫یا پرستار؟ 119 00:09:19,166 --> 00:09:20,416 ‫- نه؟ ‫- نه! 120 00:09:20,500 --> 00:09:24,542 ‫پس انگار اوضاع امنه برای شروع جشن! 121 00:09:35,749 --> 00:09:37,291 ‫نه! ندویین 122 00:09:54,667 --> 00:09:55,542 ‫لیوپولد 123 00:09:56,208 --> 00:09:57,250 ‫لیوپولد؟ 124 00:09:59,291 --> 00:10:03,041 ‫الان یه جشن واقعی داریم، ‫بعد تو توی کتاب قایم شدی 125 00:10:03,166 --> 00:10:05,417 ‫گفتم شاید یه بارم که شده ‫بخوای با بچه‌ها بازی کنی 126 00:10:05,542 --> 00:10:07,041 ‫بازی‌ها سبک‌سرانه‌ان 127 00:10:08,041 --> 00:10:09,916 ‫هالووین داستان‌های ترسناک می‌طلبه 128 00:10:10,166 --> 00:10:11,749 ‫موافق نیستی خانم اولگا؟ 129 00:10:12,749 --> 00:10:14,500 ‫نمی‌خوای حداقل یکم کیک بخوری؟ 130 00:10:15,583 --> 00:10:17,125 ‫اون مال یتیم‌هاست 131 00:10:20,833 --> 00:10:22,083 ‫من یه سر به پدر می‌زنم 132 00:10:22,250 --> 00:10:23,833 ‫با جشن میونه خوبی نداره 133 00:10:32,542 --> 00:10:33,500 ‫هشدار راهبه 134 00:10:35,542 --> 00:10:37,744 ‫خانم الیور، مایه خوشحالیه 135 00:10:37,756 --> 00:10:40,166 ‫که پیش ما هستین. ‫شما نویسنده موردعلاقه من هستید 136 00:10:40,333 --> 00:10:43,583 ‫با داستان‌های رازآلود شما باور می‌کنم ‫که شرورها به مجازاتشون می‌رسن 137 00:10:44,708 --> 00:10:47,583 ‫متأسفانه، زندگی مثل داستان‌های کاراگاهی ‫پایان خوش نداره 138 00:10:58,625 --> 00:10:59,583 ‫بله. شب خوش 139 00:11:02,874 --> 00:11:04,125 ‫حالت خوبه؟ 140 00:11:04,291 --> 00:11:05,417 ‫خیلی بلنده! 141 00:11:05,542 --> 00:11:08,125 ‫می‌فهمم. ‫این بالا خیلی تاریکه، نه؟ 142 00:11:13,791 --> 00:11:15,041 ‫ایشون میزبان ما هستن؟ 143 00:11:15,208 --> 00:11:18,291 ‫- این خونه منه ‫- خواننده سوپرانو، رویینا دریک 144 00:11:18,583 --> 00:11:20,667 ‫زندگی شکوهمند یک سرخواننده اپرا 145 00:11:22,291 --> 00:11:23,250 ‫ولی اینجا زندگی می‌کنه 146 00:11:23,375 --> 00:11:24,916 ‫اون همه پول کجا رفته؟ 147 00:11:25,166 --> 00:11:28,542 ‫هر کسی که اینجا زندگی کرده ‫اسیر یه جور تراژدی شده 148 00:11:28,667 --> 00:11:30,250 ‫حداقل مردم اینطور میگن 149 00:11:30,542 --> 00:11:32,208 ‫انتقام کودکان 150 00:11:32,708 --> 00:11:34,501 ‫یکی سایه یه بچه رو روی دیوار می‌بینه 151 00:11:34,513 --> 00:11:36,542 ‫و بعد... تاریکی میاد 152 00:11:36,667 --> 00:11:37,833 ‫مثل دخترش، یه سال پیش 153 00:11:40,000 --> 00:11:41,583 ‫امشب قراره با همون صحبت کنیم 154 00:11:41,749 --> 00:11:43,958 ‫دختر ازدست‌رفته‌ای از آن دنیا 155 00:11:44,874 --> 00:11:46,791 ‫من به چنین چیزهایی باور پیدا نمی‌کنم 156 00:11:47,583 --> 00:11:48,625 ‫خواهیم دید 157 00:11:49,333 --> 00:11:51,125 ‫عزیزم، چیزی نیست 158 00:11:54,500 --> 00:11:56,333 ‫خانم رویینا، دوباره داره نشت می‌کنه 159 00:11:57,625 --> 00:11:58,625 ‫بابا؟ 160 00:11:59,916 --> 00:12:01,083 ‫حالت خوبه بابا؟ 161 00:12:05,708 --> 00:12:06,749 ‫قرص می‌خوای؟ 162 00:12:08,375 --> 00:12:09,500 ‫نه 163 00:12:10,916 --> 00:12:11,916 ‫یکم نوشیدنی چی؟ 164 00:12:12,749 --> 00:12:14,666 ‫می‌تونیم بریم اگه می‌خوای 165 00:12:15,958 --> 00:12:16,833 ‫نیازی نیست 166 00:12:17,500 --> 00:12:19,375 ‫به رویینا قول دادم بمونم 167 00:12:20,375 --> 00:12:21,333 ‫خوبه 168 00:12:21,500 --> 00:12:23,375 ‫مشتاق احضار روح بودم 169 00:12:26,458 --> 00:12:29,166 ‫لطف بزرگی به این بچه‌ها می‌کنید مادام 170 00:12:30,292 --> 00:12:31,417 ‫به بزرگسال‌ها هم همینطور 171 00:12:32,083 --> 00:12:35,333 ‫می‌خواین به بازی ملحق بشین آقای پوآرو؟ ‫بنظر خوش می‌گذره 172 00:12:36,375 --> 00:12:38,125 ‫این خوشگذرونی برای من نیست 173 00:12:45,500 --> 00:12:46,874 ‫خوشحالم 174 00:12:47,542 --> 00:12:49,791 ‫خیلی وقت بود که صدای خنده ‫توی این خونه نپیچیده بود 175 00:12:50,041 --> 00:12:52,250 ‫خب، اینجا پالاتزوی جالبیه 176 00:12:52,791 --> 00:12:53,958 ‫مال خودتون 177 00:12:55,542 --> 00:12:57,916 ‫نه پول تعمیرش رو دارم، ‫نه تحمل نگاه کردن بهش 178 00:12:59,708 --> 00:13:02,292 ‫هیچکس هم به هیچ قیمتی نمی‌خردش. ‫اونم بعد از... 179 00:13:04,166 --> 00:13:06,666 ‫لطفا، خدایا، نه! 180 00:13:15,000 --> 00:13:16,000 ‫من رو ببخشید 181 00:13:18,375 --> 00:13:23,500 ‫امیدوار بودم دیدن این همه چهره ‫از دردم کم کنه 182 00:13:24,625 --> 00:13:25,749 ‫خانم رویینا؟ 183 00:13:25,916 --> 00:13:26,624 ‫بله؟ 184 00:13:26,833 --> 00:13:28,083 ‫مهمونتون اینجاست 185 00:13:31,500 --> 00:13:33,041 ‫خدایا، جدی استرس دارم 186 00:13:35,624 --> 00:13:37,208 ‫به غیب‌گوها باور دارید؟ 187 00:13:40,584 --> 00:13:42,125 ‫این خونه باعث شد باور پیدا کنم 188 00:13:43,250 --> 00:13:44,208 ‫صداهایی توش هست 189 00:13:44,833 --> 00:13:45,833 ‫زمزمه‌ 190 00:13:46,624 --> 00:13:47,500 ‫گریه‌ 191 00:13:49,083 --> 00:13:51,666 ‫دخترم قبلا تا دیروقت بیدار می‌موند ‫و حرف می‌زد 192 00:13:52,708 --> 00:13:54,250 ‫فکر می‌کردم با عروسک‌هاش حرف می‌زنه 193 00:13:55,417 --> 00:13:56,542 ‫دخترم... 194 00:13:57,791 --> 00:13:59,333 ‫برای شنیدن دوباره‌ی صداش... 195 00:14:00,749 --> 00:14:01,708 ‫حتی یه کلمه 196 00:14:03,833 --> 00:14:06,375 ‫همه‌چیزم رو به خانم رینولدز میدم 197 00:14:45,791 --> 00:14:47,833 ‫این یکی خیلی غمناکه 198 00:14:49,250 --> 00:14:50,250 ‫خانم رینولدز 199 00:14:52,250 --> 00:14:54,833 ‫همه‌چیز براتون تو سالن آماده شده 200 00:14:55,041 --> 00:14:57,000 ‫همونطور که دستیارتون گفتن 201 00:14:58,708 --> 00:15:00,916 ‫خونه‌ات خیلی پرسروصداست 202 00:15:01,083 --> 00:15:03,459 ‫بچه‌ها قبل از شروع کار میرن 203 00:15:04,708 --> 00:15:05,749 ‫خیلی زیادن... 204 00:15:06,542 --> 00:15:07,542 ‫همه‌جا هستن 205 00:15:09,417 --> 00:15:10,791 ‫خاطرات وحشتناک 206 00:15:13,875 --> 00:15:16,167 ‫اتاق دخترت طبقه سومه 207 00:15:17,875 --> 00:15:19,000 ‫از کجا... 208 00:15:19,167 --> 00:15:20,583 ‫ممکنه اونجا انجامش بدیم؟ 209 00:15:21,208 --> 00:15:22,459 ‫البته 210 00:15:33,167 --> 00:15:34,624 ‫آریادنه الیور 211 00:15:34,791 --> 00:15:36,125 ‫دشمن خونی من 212 00:15:36,292 --> 00:15:39,167 ‫دوباره ملاقات کردیم. ‫خانم جویس رینولدز اهریمنی 213 00:15:39,333 --> 00:15:41,167 ‫مطبوعات این لقب رو ساختن 214 00:15:41,542 --> 00:15:42,583 ‫فکر نکنم دوستش داشته باشم 215 00:15:42,708 --> 00:15:47,542 ‫شب خوش مادام، باید بگم ‫انتظار داشتم شما بیشتر... 216 00:15:47,666 --> 00:15:48,875 ‫نمایشی باشه؟ مسخره باشه؟ 217 00:15:49,041 --> 00:15:50,041 ‫عجوزه پیر؟ 218 00:15:50,208 --> 00:15:52,875 ‫بله، این بهترین واژه‌ست 219 00:15:53,083 --> 00:15:54,459 ‫عجوزه. عجوزه پیر 220 00:15:55,041 --> 00:15:57,083 ‫من خودم نخواستم اینی باشم که هستم 221 00:15:57,250 --> 00:16:00,042 ‫کلمه «مدیوم» رو برای همین دوست دارم. ‫یه جور واسطه‌گریه 222 00:16:00,208 --> 00:16:03,542 ‫کوچیک یا بزرگ نیستم. ‫اصلا جالب نیستم 223 00:16:03,624 --> 00:16:06,459 ‫اما می‌تونم با مردگان حرف بزنم 224 00:16:06,583 --> 00:16:07,459 ‫شما؟ 225 00:16:07,875 --> 00:16:09,666 ‫من هرکول پوآرو هستم 226 00:16:09,791 --> 00:16:11,500 ‫هرکول پوآرو بودی 227 00:16:11,624 --> 00:16:12,708 ‫کاراگاه معروف 228 00:16:12,875 --> 00:16:15,624 ‫شما هر چیزی هستید جز مدیوم. ‫خیلی مشهورید 229 00:16:15,791 --> 00:16:18,042 ‫من پرونده مشهور بعدی شما هستم؟ 230 00:16:18,417 --> 00:16:20,125 ‫من دیگه بازنشسته شدم 231 00:16:20,958 --> 00:16:23,875 ‫اما اومدین که من رو بی‌اعتبار کنید 232 00:16:24,083 --> 00:16:26,417 ‫مگه نویسنده بزرگ برای همین شما رو نیاورده؟ 233 00:16:29,666 --> 00:16:31,916 ‫من بخاطر خانم الیور اومدم اینجا... 234 00:16:32,125 --> 00:16:34,541 ‫که می‌خواد وسیله غیب‌گویی شما ‫رو غیب‌گویی کنه 235 00:16:34,708 --> 00:16:35,541 ‫مادام، حقیقتش... 236 00:16:35,708 --> 00:16:39,208 ‫من در تمام عمرم هیچ علاقه‌ای ‫به امثال شما نداشتم 237 00:16:40,125 --> 00:16:40,875 ‫امثال من؟ 238 00:16:41,042 --> 00:16:43,833 ‫فرصت‌طلب‌هایی که از افراد آسیب‌پذیر ‫سوءاستفاده می‌کنن، نه؟ 239 00:16:44,459 --> 00:16:47,334 ‫شما به بقای روح پس از مرگ اعتقاد ندارید؟ 240 00:16:47,708 --> 00:16:48,916 ‫من ایمانم رو از دست دادم 241 00:16:49,125 --> 00:16:50,167 ‫چه غم‌انگیز 242 00:16:50,583 --> 00:16:52,583 ‫بله، غم‌انگیزه. حقیقت غم‌انگیزه 243 00:16:56,250 --> 00:16:57,250 ‫لطفا خاطرتون باشه، مادام... 244 00:16:57,417 --> 00:16:59,292 ‫که من با آغوش باز هر نشونه‌ی واقعی‌ای 245 00:16:59,459 --> 00:17:02,708 ‫از وجود شیطان یا اهریمن یا شبح ‫رو با آغوش باز می‌پذیرم 246 00:17:02,875 --> 00:17:05,459 ‫چرا که اگر شبحی باشه، یعنی روحی هم هست 247 00:17:05,624 --> 00:17:08,083 ‫اگر روحی باشه، ‫یعنی خدایی هست که اون رو ساخته... 248 00:17:08,208 --> 00:17:10,417 ‫و اگر خدا داشته باشیم ‫یعنی همه‌چیز داریم 249 00:17:10,541 --> 00:17:12,541 ‫معنا، نظم، عدالت 250 00:17:12,708 --> 00:17:14,791 ‫اما من زیادی دنیادیده‌ام 251 00:17:15,042 --> 00:17:17,083 ‫جرایم بی‌شمار، دو جنگ... 252 00:17:17,250 --> 00:17:21,541 ‫بی‌تفاوتی شرورانه و تلخ انسان، ‫و نتیجه می‌گیرم که نه 253 00:17:21,666 --> 00:17:23,125 ‫نه خدایی هست، نه شبحی 254 00:17:23,334 --> 00:17:25,625 ‫با کمال احترام، ‫هیچ مدیومی نمی‌تونه باهاشون صحبت کنه 255 00:17:38,334 --> 00:17:39,417 ‫داشتین می‌گفتین؟ 256 00:18:01,334 --> 00:18:03,375 ‫همینجوریش تمیزکاری‌هام کم بود، اینم اومد روش 257 00:18:03,499 --> 00:18:05,708 ‫اصلا بعد از تاریکی نباید اینجا باشن 258 00:18:05,875 --> 00:18:07,375 ‫فکر نکنم مزاحممون بشن 259 00:18:08,167 --> 00:18:08,875 ‫کی؟ 260 00:18:11,417 --> 00:18:12,875 ‫بعد از تاریکی چی میشه؟ 261 00:18:13,375 --> 00:18:15,583 ‫هنوزم میگی شیاده؟ 262 00:18:15,750 --> 00:18:17,261 ‫سقف بخاطر نم ضعیف شده 263 00:18:17,273 --> 00:18:19,583 ‫و به ورجه وورجه زیاد هم عادت نداشت 264 00:18:20,208 --> 00:18:22,499 ‫زمان‌بندیش هم که هیچی لابد 265 00:18:27,583 --> 00:18:29,666 ‫اتاق خانم آلیسیا این بالاست 266 00:18:31,750 --> 00:18:33,833 ‫ زمانی که چراغ‌ها دوباره روشن شوند 267 00:18:35,334 --> 00:18:37,334 ‫ در سراسر دنیا 268 00:18:38,167 --> 00:18:39,042 ‫ و... 269 00:18:44,125 --> 00:18:46,250 ‫میشه بپرسم دختره چطور فوت کرد؟ 270 00:18:46,417 --> 00:18:47,958 ‫بالکن. آبراهه 271 00:18:48,125 --> 00:18:49,417 ‫- غرق شد ‫- خودکشی کرده 272 00:18:49,541 --> 00:18:52,125 ‫تقصیر اون نبود. ‫اونا وادارش کردن 273 00:18:52,292 --> 00:18:53,417 ‫خانم سمینوف، خواهش می‌کنم 274 00:18:53,541 --> 00:18:54,666 ‫پس چی دکتر؟ 275 00:18:54,833 --> 00:18:57,250 ‫تو دوستش داشتی. خودت دیدی 276 00:19:07,750 --> 00:19:08,791 ‫صبر کنین لطفا 277 00:19:11,708 --> 00:19:13,292 ‫امشب کی این داخل رفته؟ 278 00:19:13,458 --> 00:19:15,209 ‫خانم رینولدز، دستیارش؟ 279 00:19:15,334 --> 00:19:17,541 ‫هیچکس. تنها کلید دست منه 280 00:19:17,708 --> 00:19:20,625 ‫بعد از فوت خانم آلیسیا کسی ‫پاش رو تو این اتاق نذاشته 281 00:19:22,417 --> 00:19:24,708 ‫اونم برای گردگیری و سر زدن به هری 282 00:19:25,541 --> 00:19:26,541 ‫هری کیه؟ 283 00:19:30,334 --> 00:19:31,209 ‫دوستش 284 00:19:32,167 --> 00:19:33,458 ‫همه‌چی رو بهش می‌گفت 285 00:19:35,334 --> 00:19:37,250 ‫هری قبل از مرگ آلیسیا حرف می‌زد 286 00:19:38,708 --> 00:19:39,708 ‫الان فقط ناله می‌کنه 287 00:19:43,625 --> 00:19:46,209 ‫همه‌چی درست همون‌جاست ‫که خودش گذاشته بود 288 00:19:49,583 --> 00:19:51,791 ‫خانم رویینا نذاشت چیزی رو جابه‌جا کنم 289 00:20:17,917 --> 00:20:20,458 ‫اون و آلیسیا از هم جدا نمی‌شدن 290 00:20:20,583 --> 00:20:22,583 ‫- نمی‌تونی منو بگیری! ‫- بله که می‌تونم! 291 00:20:22,750 --> 00:20:24,625 ‫این پالاتزو مأمن اونا بود 292 00:20:25,375 --> 00:20:28,125 ‫هر بار بین سفرهاش برای اجرای اپرا ‫فقط یک هفته خونه بود 293 00:20:28,958 --> 00:20:32,042 ‫اما آلیسیا هم‌نشین روح بچه‌ها بود 294 00:20:33,334 --> 00:20:35,375 ‫دختر خیلی زیبایی شد 295 00:20:35,708 --> 00:20:38,167 ‫بعد با سرآشپزش، ماکسیم آشنا شد 296 00:20:40,167 --> 00:20:41,917 ‫خیلی سریع نامزد کردن 297 00:20:43,000 --> 00:20:44,416 ‫خیلی عاشق بودن 298 00:20:44,750 --> 00:20:47,125 ‫بعد با نامزدش دعواشون شد 299 00:20:48,250 --> 00:20:50,125 ‫برگشت به اینجا 300 00:20:50,292 --> 00:20:53,500 ‫اون موقع بود که شروع کرد به دیدن بچه‌ها 301 00:20:53,666 --> 00:20:55,541 ‫می‌خواستن اونو مال خودشون کنن 302 00:20:56,500 --> 00:20:59,125 ‫هفته‌های آخرش رو روی اون تخت زجر کشید 303 00:20:59,416 --> 00:21:00,541 ‫و چیزهایی می‌دید 304 00:21:00,708 --> 00:21:02,209 ‫سایه‌هایی 305 00:21:02,375 --> 00:21:04,541 ‫گفت بچه‌ها دارن صداش می‌کنن 306 00:21:04,666 --> 00:21:07,209 ‫«می‌خوان اینجا پیش اونا باشی» 307 00:21:07,375 --> 00:21:08,500 ‫دیوونه‌ش کردن 308 00:21:11,583 --> 00:21:14,125 ‫خانم رویینا از کنارش جم نخورد 309 00:21:14,292 --> 00:21:16,792 ‫به ارواح التماس می‌کرد که ولش کنن 310 00:21:18,541 --> 00:21:19,583 ‫نکردن 311 00:21:24,334 --> 00:21:25,416 ‫علامت رو به جا گذاشتن... 312 00:21:26,125 --> 00:21:27,583 ‫علامت انتقام کودکان 313 00:21:28,292 --> 00:21:30,625 ‫پلیس گفت زخم‌ها مال سقوطش هستن 314 00:21:32,042 --> 00:21:33,416 ‫پلیس... 315 00:21:34,084 --> 00:21:35,792 ‫گوش میدم 316 00:21:35,917 --> 00:21:39,042 ‫این زن می‌خواد مزاحم روح آلیسیا بشه 317 00:21:40,125 --> 00:21:41,167 ‫گوش میدم 318 00:21:41,334 --> 00:21:43,708 ‫و از من بشنوین موسیو، ‫این کار درست نیست 319 00:21:45,250 --> 00:21:47,500 ‫این کار بر خلاف خواست طبیعت و خدای بزرگه 320 00:21:48,541 --> 00:21:50,292 ‫یه نفر بهاش رو خواهد داد 321 00:21:51,416 --> 00:21:53,416 ‫گوش میدم 322 00:21:55,792 --> 00:21:58,000 ‫چقدر درد اینجا هست 323 00:22:10,209 --> 00:22:11,042 ‫بابا 324 00:22:12,375 --> 00:22:13,167 ‫آره 325 00:22:14,084 --> 00:22:15,500 ‫بابا خرگوشه 326 00:22:27,708 --> 00:22:29,000 ‫ماکسیم، نه 327 00:22:29,167 --> 00:22:31,168 ‫«ماکسیم، ساعت ده شب تو پالاتزو باش 328 00:22:31,180 --> 00:22:33,583 ‫خبر مهمی درباره آلیسیا دریک داریم» 329 00:22:33,792 --> 00:22:35,084 ‫- دعوت شدم ‫- من نکردم 330 00:22:35,209 --> 00:22:37,042 ‫همیشه می‌خوای منو بندازی بیرون رویینا 331 00:22:37,209 --> 00:22:38,334 ‫تا حالا جواب نداده 332 00:22:38,458 --> 00:22:40,416 ‫اگه چیزی برای شنیدن هست، ‫می‌خوام بشنوم 333 00:22:40,541 --> 00:22:42,250 ‫خب، اینو به نامزدت بگو 334 00:22:42,416 --> 00:22:44,917 ‫بعد از مرگ آلیسیا شیش ماه تموم صبر کردی 335 00:22:45,167 --> 00:22:46,292 ‫شنیدم بی‌نهایت پولداره 336 00:22:46,458 --> 00:22:48,792 ‫از اونا که پادشاه جورج بهشون زمین اعطا می‌کنه 337 00:22:49,000 --> 00:22:51,209 ‫برام تو خیابان مدیسون ‫یه اغذیه‌فروشی خریدن 338 00:22:51,416 --> 00:22:54,541 ‫قراره نیویورکی بشم، اونم از نوع پولدارش... 339 00:22:54,708 --> 00:22:56,333 ‫که البته تنها نوع نیویورکی بودنه 340 00:22:56,500 --> 00:22:58,167 ‫یه سر بیا پیشم. ‫یه هات‌داگ برات می‌خرم 341 00:22:58,541 --> 00:22:59,458 ‫بندازمش بیرون؟ 342 00:22:59,583 --> 00:23:00,583 ‫امتحان کن 343 00:23:02,042 --> 00:23:03,333 ‫یه بهونه بده دستم 344 00:23:04,458 --> 00:23:07,250 ‫هر کاری می‌خوای بکن ماکسیم. ‫کارت همیشه همینه 345 00:23:09,084 --> 00:23:10,416 ‫منم از دستش دادم رویینا 346 00:23:16,250 --> 00:23:17,708 ‫چند نفریم؟ نُه یا ده؟ 347 00:23:18,084 --> 00:23:20,708 ‫نمی‌دونم. دوازده تا صندلی بیاری خوبه فکر کنم 348 00:23:21,125 --> 00:23:22,416 ‫یه خونه کامل 349 00:23:22,541 --> 00:23:25,500 ‫احضار روح؟ یا خود خدا! ‫قضیه اینه؟ 350 00:23:32,125 --> 00:23:33,541 ‫ماشین تحریر 351 00:23:34,292 --> 00:23:36,875 ‫تخته ویجا و گوی شیشه‌ای نداری؟ 352 00:23:37,541 --> 00:23:40,167 ‫من بیشتر از هرچیزی خودم رو منشی می‌دونم 353 00:23:40,583 --> 00:23:42,251 ‫صداها حرف می‌زنن... 354 00:23:44,625 --> 00:23:46,333 ‫من می‌نویسم 355 00:23:51,500 --> 00:23:54,792 ‫لئوپولد، شاید بهتره بری تو کتابخونه کتاب بخونی 356 00:23:55,042 --> 00:23:56,458 ‫می‌خوام آلیسیا رو ببینم 357 00:23:57,209 --> 00:23:58,333 ‫دوست منم بود 358 00:23:58,500 --> 00:24:00,042 ‫از ارواح نمی‌ترسی؟ 359 00:24:00,251 --> 00:24:02,042 ‫من همیشه با ارواح حرف می‌زنم 360 00:24:02,251 --> 00:24:03,251 ‫واقعا؟ 361 00:24:04,917 --> 00:24:06,375 ‫میگن تو کلاهبرداری 362 00:24:22,583 --> 00:24:25,792 ‫تا پایان خلسه کسی بهم دست نزنه 363 00:24:27,542 --> 00:24:29,458 ‫آلیسیا دریک... 364 00:24:29,583 --> 00:24:32,667 ‫گمونم تو بودی که من رو فرا خوندی 365 00:24:40,251 --> 00:24:41,917 ‫ارواح خیلی زیادن 366 00:24:42,458 --> 00:24:45,708 ‫این خونه سرریز از مردگانه 367 00:24:46,500 --> 00:24:49,125 ‫بعضی از ارواح نمی‌تونن اینجا رو رها کنن 368 00:24:49,291 --> 00:24:50,542 ‫کارو متوقف کنیم خانم رینولدز؟ 369 00:24:50,875 --> 00:24:51,875 ‫نه 370 00:24:52,625 --> 00:24:56,667 ‫اگه کسی می‌خواد صداش شنیده بشه، ‫ما اینجاییم 371 00:24:57,458 --> 00:24:58,458 ‫گوش میدیم 372 00:24:59,834 --> 00:25:04,333 ‫ارواح، شما جیغ می‌زنید و فریاد می‌کشید ‫اما کسی نمی‌شنوه 373 00:25:04,500 --> 00:25:05,917 ‫اما الان می‌شنویم 374 00:25:06,834 --> 00:25:08,458 ‫آلیسیا دریک... 375 00:25:08,583 --> 00:25:10,875 ‫صدای خودت رو پیدا کن 376 00:25:12,291 --> 00:25:14,542 ‫یهو سرد شد. ‫کس دیگه‌ای هم سردش شد؟ 377 00:25:14,667 --> 00:25:16,416 ‫کسی اونجاست؟ 378 00:25:22,458 --> 00:25:23,458 ‫«ب» 379 00:25:23,834 --> 00:25:24,792 ‫بله 380 00:25:25,583 --> 00:25:26,959 ‫دستش به کلید نخورد، قسم می‌خورم 381 00:25:27,125 --> 00:25:28,875 ‫باید خورده باشه. ‫انقدر احمق نباشین 382 00:25:29,084 --> 00:25:30,917 ‫این اشتباهه. خیلی اشتباهه 383 00:25:31,125 --> 00:25:33,416 ‫کی اونجاست؟ آلیسیا دریک 384 00:25:34,125 --> 00:25:35,959 ‫گوش میدیم 385 00:25:36,167 --> 00:25:37,500 ‫ما اینجاییم 386 00:25:37,917 --> 00:25:39,291 ‫گوش میدیم 387 00:25:39,625 --> 00:25:41,375 ‫عید مقدسینه 388 00:25:41,542 --> 00:25:42,542 ‫ما نزدیکیم 389 00:25:42,708 --> 00:25:44,500 ‫روحت نزدیکه... 390 00:25:44,625 --> 00:25:46,042 ‫صدات بلنده 391 00:25:48,667 --> 00:25:49,542 ‫آلیسیا 392 00:25:50,375 --> 00:25:51,209 ‫«آ.» آلیسیا 393 00:25:51,583 --> 00:25:54,416 ‫آلیسیا، حس می‌کنم در عذاب هستی 394 00:25:54,542 --> 00:25:56,542 ‫درد داره؟ لطفا بگید 395 00:25:57,750 --> 00:25:59,291 ‫کسی بهت صدمه زده؟ 396 00:26:00,291 --> 00:26:01,291 ‫- آره ‫- نه! 397 00:26:02,250 --> 00:26:03,416 ‫پوآرو، بذار حرفش رو تموم کنه 398 00:26:03,750 --> 00:26:07,126 ‫نه! اول بیاین با این همکار مخفی آشنا شیم... 399 00:26:07,333 --> 00:26:08,750 ‫که توی دودکشه 400 00:26:10,750 --> 00:26:12,209 ‫نیکولاس، صدمه دیدی؟ 401 00:26:12,416 --> 00:26:13,458 ‫من خوبم 402 00:26:14,000 --> 00:26:17,333 ‫نیکولاس. دستیار دوم 403 00:26:17,500 --> 00:26:18,583 ‫از دیدارت خوشحالم 404 00:26:18,792 --> 00:26:22,291 ‫با توجه به چشم‌های شبیه و سبز و نافذت... 405 00:26:22,458 --> 00:26:25,500 ‫حدس می‌زنم برادر ناتنی دستیار اول هستی 406 00:26:26,375 --> 00:26:28,291 ‫یه کنترل مغناطیسی 407 00:26:30,583 --> 00:26:32,875 ‫اینم از ماشین تحریر سخنگو 408 00:26:33,084 --> 00:26:33,875 ‫تو کلاهبرداری؟ 409 00:26:34,084 --> 00:26:35,467 ‫خانم سمینوف، باید بیشتر از اینها 410 00:26:35,479 --> 00:26:36,792 ‫به خانه‌داری دل بدید 411 00:26:36,917 --> 00:26:38,042 ‫کسی جز شما تو این اتاق نبوده... 412 00:26:38,209 --> 00:26:40,959 ‫با این حال این دوست جدیدم ‫رد پاش توی شومینه هست 413 00:26:41,126 --> 00:26:42,676 ‫خراش روی سوراخ کلید 414 00:26:42,688 --> 00:26:44,250 ‫نشون میده که اخیرا بدون کلید باز شده 415 00:26:44,750 --> 00:26:46,625 ‫خانم الیور، باید یه موضوع جدید برای کتابت پیدا کنی 416 00:26:46,834 --> 00:26:48,583 ‫خانم دریک، بابت فقدانتون متأسفم 417 00:26:48,750 --> 00:26:51,291 ‫اما این مراسم ساختگیه 418 00:26:53,750 --> 00:26:54,834 ‫نه! 419 00:27:15,542 --> 00:27:16,458 ‫بابا کجاست؟ 420 00:27:16,542 --> 00:27:17,458 ‫آلیسیا 421 00:27:17,542 --> 00:27:19,542 ‫کسی برش داشته؟ ‫تو برداشتی؟ 422 00:27:19,625 --> 00:27:20,583 ‫من به چیزی دست نزدم 423 00:27:27,917 --> 00:27:29,375 ‫آلیسیا 424 00:27:30,250 --> 00:27:31,333 ‫مامان 425 00:27:34,333 --> 00:27:35,291 ‫مامان؟ 426 00:27:37,667 --> 00:27:38,667 ‫تشنمه 427 00:27:40,250 --> 00:27:41,542 ‫خیلی تشنمه 428 00:27:43,126 --> 00:27:44,250 ‫آلیسیا؟ 429 00:27:47,834 --> 00:27:49,208 ‫درد دارم 430 00:27:50,001 --> 00:27:51,417 ‫چرا ترکم کردی؟ 431 00:27:51,875 --> 00:27:52,750 ‫نه 432 00:27:53,667 --> 00:27:55,917 ‫نمی‌خوام... 433 00:27:56,126 --> 00:27:58,208 ‫نمی‌خوام بمیرم 434 00:27:58,375 --> 00:27:59,417 ‫چه خبر شده؟ 435 00:28:00,208 --> 00:28:01,291 ‫آلیسیا... 436 00:28:01,667 --> 00:28:03,167 ‫نشونم میده 437 00:28:03,333 --> 00:28:04,375 ‫می‌بینمش... 438 00:28:04,792 --> 00:28:06,167 ‫توی بالکن 439 00:28:06,333 --> 00:28:07,333 ‫تنها نیست 440 00:28:07,750 --> 00:28:08,875 ‫اون نپریده پایین 441 00:28:09,126 --> 00:28:10,625 ‫قاتل! 442 00:28:11,709 --> 00:28:13,750 ‫تو منو کشتی. تو منو کشتی 443 00:28:14,500 --> 00:28:15,208 ‫کی؟ 444 00:28:16,792 --> 00:28:18,583 ‫نشونم بده. کی؟ 445 00:28:18,750 --> 00:28:21,291 ‫تو منو کشتی! تو منو کشتی! 446 00:28:22,084 --> 00:28:24,417 ‫- تو منو کشتی! ‫- کی بهت آسیب زد؟ 447 00:28:24,542 --> 00:28:25,917 ‫تو منو کشتی! 448 00:28:26,126 --> 00:28:27,709 ‫- تو منو کشتی! ‫- نشونم بده! 449 00:28:27,917 --> 00:28:28,917 ‫تو منو کشتی! 450 00:28:29,126 --> 00:28:30,042 ‫کی اذیتت کرد؟ 451 00:28:30,500 --> 00:28:31,834 ‫چه اتفاقی افتاد؟ 452 00:28:33,126 --> 00:28:34,126 ‫قتل! 453 00:28:58,417 --> 00:28:59,750 ‫شیطانی بود 454 00:29:00,126 --> 00:29:01,667 ‫واقعا اهریمنیه 455 00:29:02,667 --> 00:29:04,208 ‫صدای آلیسیا بود 456 00:29:05,333 --> 00:29:06,750 ‫حتما یه نفر کشتدش 457 00:29:07,542 --> 00:29:08,959 ‫نمی‌تونیم واقعی بودن هیچکدومش رو ثابت کنیم 458 00:29:09,126 --> 00:29:11,042 ‫- پس چی بود؟ ‫- نمایش 459 00:29:11,208 --> 00:29:12,625 ‫تئاتر. بهمون هیستری جمعی داد 460 00:29:12,792 --> 00:29:14,375 ‫اون که نمایشنامه رادیویی «جنگ دنیاها» نبود 461 00:29:14,500 --> 00:29:16,792 ‫اون درهای لعنتی باز شدن. ‫توضیحی براش ندارم 462 00:29:16,959 --> 00:29:17,959 ‫من دارم 463 00:29:18,542 --> 00:29:20,126 ‫اون دخترم بود 464 00:29:22,458 --> 00:29:23,542 ‫نه، نه 465 00:29:23,667 --> 00:29:25,667 ‫بدون گفتنش از اینجا نمیری 466 00:29:25,834 --> 00:29:27,750 ‫تو چیزی که من دیدم رو دیدی، ‫چیزی که دیدی... 467 00:29:27,917 --> 00:29:28,875 ‫ساختگی بود 468 00:29:29,084 --> 00:29:31,875 ‫واقعی بود. اون زن گواهشه. ‫گواه عینی‌شه 469 00:29:32,458 --> 00:29:33,667 ‫عنوانش پیدا شد 470 00:29:33,834 --> 00:29:36,500 ‫شک ندارم اون موضوع کتاب بعدیمه ‫و شک ندارم پرفروش میشه 471 00:29:36,709 --> 00:29:38,250 ‫یه کتاب مهم میشه 472 00:29:38,667 --> 00:29:41,042 ‫خدای بزرگ، باید سریع نوشتنش رو شروع کنم 473 00:29:41,208 --> 00:29:43,250 ‫زنی که هرکول پوآرو را هاج و واج کرد 474 00:29:43,375 --> 00:29:45,420 ‫اقرار می‌کنم که در حال حاضر نمی‌تونم ‫تمام روش‌هاش 475 00:29:45,432 --> 00:29:47,292 ‫رو بفهمم، اما البته که بالاخره می‌فهمم 476 00:29:47,458 --> 00:29:48,292 ‫نمی‌فهمی 477 00:29:48,458 --> 00:29:50,208 ‫بیخیال. الان باید خیالت راحت شده باشه 478 00:29:50,375 --> 00:29:54,333 ‫چقدر خوبه که باور پیدا کنی، ‫که بدونی دنیا بی‌رمز‌ و راز نیست 479 00:29:54,500 --> 00:29:57,417 ‫خدایی هست که اونقدر اهمیت میده ‫که ارواح جاودانه ساخته 480 00:29:57,542 --> 00:29:59,584 ‫- بعد از مرگ... ‫- هیچی نیست 481 00:29:59,750 --> 00:30:00,959 ‫یه چیزی هست 482 00:30:02,458 --> 00:30:04,750 ‫اگه خدایی بود، ‫قانونش رو بخاطر این زن زیر پا نمی‌ذاشت 483 00:30:14,208 --> 00:30:15,375 ‫حالت خوبه 484 00:30:16,625 --> 00:30:18,542 ‫امیدوارم فردا برگردین 485 00:30:18,709 --> 00:30:21,292 ‫رویینا ازم قول گرفت ‫که دوباره براش جلسه بگیرم 486 00:30:27,084 --> 00:30:31,250 ‫و خانم الیور هم گفت خودم ‫رو برای شهرت آماده کنم 487 00:30:31,417 --> 00:30:33,584 ‫- دکتر، یه قایق برامون پیدا می‌کنم ‫- ممنون 488 00:30:34,084 --> 00:30:36,792 ‫این ارواح بخصوص وحشی بودن 489 00:30:37,750 --> 00:30:40,208 ‫این جلسات همیشه بهایی دارن 490 00:30:40,792 --> 00:30:42,375 ‫مطمئنم بهای خودتون هم بالاست 491 00:30:43,667 --> 00:30:46,625 ‫شما از شیادان هستید، از شیادان بااستعداد 492 00:30:47,125 --> 00:30:48,792 ‫ای کاش شیاد بودم 493 00:30:49,667 --> 00:30:51,167 ‫دردش کمتر بود 494 00:30:52,208 --> 00:30:54,584 ‫بنظرم شما با این موضوع غریبه نیستید موسیو 495 00:30:55,125 --> 00:30:57,584 ‫یه نفر می‌میره و ما به بازماندگانش با اسراری... 496 00:30:57,750 --> 00:31:00,125 ‫که برای ما آشکارن دلداری میدیم 497 00:31:00,625 --> 00:31:03,625 ‫بنظرم هر دو موجودی هستیم ‫که حرف مردگان رو می‌زنن 498 00:31:04,084 --> 00:31:06,834 ‫و مردگان رو زیادی خوب می‌شناسن 499 00:31:08,250 --> 00:31:13,083 ‫پرستار جنگی رو تصور کن که صدای ارواح رو می‌شنوه... 500 00:31:14,083 --> 00:31:16,500 ‫و با صدای جیغ احاطه شده 501 00:31:17,625 --> 00:31:19,083 ‫تو بخش بیمارستانش... 502 00:31:19,208 --> 00:31:20,625 ‫توی ذهنش 503 00:31:21,375 --> 00:31:25,375 ‫امواج بی‌پایانِ افراد رو به مرگ و مردگان 504 00:31:26,459 --> 00:31:29,459 ‫و تنها چیزی که این درد رو ساکت می‌کرد... 505 00:31:30,125 --> 00:31:32,584 ‫گفتن حرف مردگان به عزادارانشون بود 506 00:31:32,709 --> 00:31:36,001 ‫دردشون رو تسکین می‌دادم ‫به روشی که فقط من می‌تونستم 507 00:31:37,917 --> 00:31:39,250 ‫با این کار موافق نیستین؟ 508 00:31:39,417 --> 00:31:43,542 ‫باعث شدی یه مادر باور کنه ‫که روح دخترش در عذابه 509 00:31:43,750 --> 00:31:45,208 ‫این بزرگوارانه نیست 510 00:31:45,333 --> 00:31:46,542 ‫مودبانه و فروتنانه‌ هم نیست 511 00:31:46,709 --> 00:31:47,750 ‫درد رو حس کردم 512 00:31:47,959 --> 00:31:49,417 ‫یه قتل رو دیدم 513 00:31:49,542 --> 00:31:51,709 ‫دیدی که کی آلیسیا دریک رو کشت؟ 514 00:31:51,876 --> 00:31:54,001 ‫معلوم نشد. شاید فردا بشه 515 00:31:54,208 --> 00:31:55,375 ‫سود بیشتری هم براتون داره 516 00:31:55,542 --> 00:31:57,876 ‫- چرا... ‫- مایه وحشت بچه‌هاست، خانم رینولدز 517 00:31:58,083 --> 00:31:59,709 ‫شاید ازشون عبرت بگیرید 518 00:32:00,792 --> 00:32:02,208 ‫بچه‌ها هم می‌تونن زجر بکشن... 519 00:32:02,917 --> 00:32:04,751 ‫به اندازه اون یتیم‌ها 520 00:32:04,917 --> 00:32:08,459 ‫و هنوز بخندن و بازی کنن ‫و سیب از آب بردارن 521 00:32:09,042 --> 00:32:10,208 ‫زنده‌ان 522 00:32:10,917 --> 00:32:11,709 ‫اما شما... 523 00:32:12,167 --> 00:32:14,208 ‫هر جایی که رفتین مرگ بوده 524 00:32:14,959 --> 00:32:16,500 ‫تمام عمرتون 525 00:32:17,584 --> 00:32:18,751 ‫سربازها... 526 00:32:19,834 --> 00:32:20,834 ‫دوستان... 527 00:32:23,001 --> 00:32:24,001 ‫کاترین 528 00:32:28,333 --> 00:32:30,041 ‫دیگه همدیگه رو نخواهیم دید 529 00:32:32,167 --> 00:32:34,083 ‫اصرار دارید که کلک تو کارتون نیست 530 00:32:34,751 --> 00:32:38,083 ‫و اگر باشه هم به کی آسیب می‌رسه؟ 531 00:32:38,250 --> 00:32:40,709 ‫جادو سراغت نمیاد مگه اینکه خودت صداش کنی 532 00:32:40,876 --> 00:32:44,333 ‫مگه اینکه واقعا همه اینا واقعی باشه 533 00:32:52,167 --> 00:32:53,792 ‫سخت نگیر رفیق 534 00:32:55,042 --> 00:32:56,667 ‫شاید خوش بگذره 535 00:32:58,042 --> 00:32:59,584 ‫خواستم بگم منو یادت نره... 536 00:33:01,375 --> 00:33:02,542 ‫اما نیازی به گفتن نیست 537 00:34:22,876 --> 00:34:24,000 ‫«سخت نگیر» 538 00:35:10,083 --> 00:35:11,292 ‫موسیو پوآرو! 539 00:35:12,751 --> 00:35:13,876 ‫موسیو پوآرو! 540 00:35:16,876 --> 00:35:19,375 ‫موسیو پوآرو، صدامو می‌شنوین؟ 541 00:35:19,542 --> 00:35:20,584 ‫کار کی بود؟ 542 00:35:21,584 --> 00:35:24,209 ‫از پیش خانم رینولدز اومدم... 543 00:35:26,042 --> 00:35:28,334 ‫جلوی سیب‌ها وایسادم. منِ خنگ 544 00:35:30,751 --> 00:35:32,083 ‫نقابم رو برداشتم 545 00:35:35,083 --> 00:35:36,459 ‫نقاب اون بود 546 00:35:38,500 --> 00:35:40,334 ‫خانم رینولدز کجاست؟ 547 00:35:45,250 --> 00:35:46,167 ‫صدای چی بود؟ 548 00:35:46,542 --> 00:35:47,542 ‫- چی شده؟ ‫- چی بود؟ 549 00:35:47,667 --> 00:35:48,667 ‫- صدای اون بود؟ ‫- چه خبره؟ 550 00:35:51,417 --> 00:35:52,417 ‫چی؟ 551 00:36:20,459 --> 00:36:21,709 ‫به ایستگاه قدیمیم زنگ می‌زنم 552 00:36:22,334 --> 00:36:23,584 ‫باید بدونم کی کشیکه 553 00:36:26,709 --> 00:36:28,375 ‫فکر کردم فنجون‌هام تموم شده 554 00:36:28,542 --> 00:36:31,209 ‫نه، یکم چای که از جشن مونده بود جمع کردم 555 00:36:31,375 --> 00:36:33,751 ‫عسل رو توی کمد ملافه‌ها پیدا کردم 556 00:36:33,917 --> 00:36:34,834 ‫مرسی 557 00:36:37,417 --> 00:36:38,334 ‫ویتال پورتفولیو 558 00:36:38,542 --> 00:36:39,542 ‫چیکار کنیم؟ 559 00:36:40,334 --> 00:36:41,459 ‫بلیتمون اون بود 560 00:36:43,209 --> 00:36:44,459 ‫بدون اونم می‌رسیم اونجا 561 00:36:45,209 --> 00:36:46,083 ‫قول میدم 562 00:36:47,584 --> 00:36:49,334 ‫هیچکدومتون کسی رو تو پله‌ها ندیدید؟ 563 00:36:49,667 --> 00:36:51,167 ‫بعضی چیزا دیده نمیشن 564 00:36:51,334 --> 00:36:52,459 ‫شاید خودش پریده 565 00:36:53,167 --> 00:36:54,167 ‫بهش می‌خورد 566 00:36:54,334 --> 00:36:56,917 ‫نه. خانم رینولدز نه. هرگز 567 00:36:57,125 --> 00:36:58,375 ‫از قتل حرف زد 568 00:36:58,542 --> 00:36:59,542 ‫شاید یه چیزی می‌دونسته 569 00:36:59,667 --> 00:37:01,250 ‫هنوز فکر می‌کنی مدیوم واقعی بوده؟ 570 00:37:01,459 --> 00:37:02,700 ‫بیخیال. قضیه قتل رو 571 00:37:02,712 --> 00:37:04,167 ‫از خودش درآورد ‫که یه نویسنده معروف رو 572 00:37:04,334 --> 00:37:06,125 ‫تحت تأثیر قرار بده ‫و یه منبع درآمد جدید پیدا کنه 573 00:37:06,292 --> 00:37:08,042 ‫- پس چرا مرده؟ ‫- جاذبه 574 00:37:08,167 --> 00:37:10,334 ‫اون با صدای آلیسیا حرف زد 575 00:37:10,501 --> 00:37:13,459 ‫من رو نگاه نکن. خانم نویسنده شما ‫داشت من رو بازجویی می‌کرد 576 00:37:13,584 --> 00:37:15,834 ‫ازش بپرس. ‫بعد از دکتر بپرس کجا بوده 577 00:37:16,083 --> 00:37:17,751 ‫حرومزاده مریض قبلا اینجا یکی رو کشته 578 00:37:17,917 --> 00:37:20,209 ‫کار هیچکدومشون نبوده. ‫خودت می‌دونی کار کیه 579 00:37:20,584 --> 00:37:22,584 ‫موجودات کینه‌جویی تو این خونه زندگی می‌کنن 580 00:37:22,876 --> 00:37:25,167 ‫اون زن صداشون زد و اونا جواب دادن 581 00:37:27,292 --> 00:37:29,876 ‫تو جنگ، قبل از اینکه احضار انجام بده 582 00:37:30,042 --> 00:37:31,501 ‫خانم رینولدز تو ارتش بریتانیا بود 583 00:37:31,709 --> 00:37:34,167 ‫تو اردوگاه‌های مالت خدمت کرده بود 584 00:37:34,292 --> 00:37:36,084 ‫- پرستار بود ‫- پرستار؟ 585 00:37:36,250 --> 00:37:38,334 ‫انتقام کودکان 586 00:37:40,209 --> 00:37:41,250 ‫آبراهه‌ها امن نیستن 587 00:37:41,417 --> 00:37:43,542 ‫تا وقتی طوفان نخوابه ‫نمی‌تونیم قایق گیر بیاریم 588 00:37:43,667 --> 00:37:44,667 ‫یعنی کِی؟ 589 00:37:44,834 --> 00:37:46,000 ‫از کنترل پلیس خارجه سینیورا 590 00:37:46,209 --> 00:37:48,125 ‫خب، من اینجا دست رو دست نمی‌ذارم 591 00:37:48,334 --> 00:37:50,917 ‫تا حالا شب تو این خونه نموندم، ‫الانم نمی‌مونم 592 00:37:53,209 --> 00:37:54,626 ‫- هی! ‫- چه خبره؟ 593 00:37:54,793 --> 00:37:57,375 ‫- آقا، نمی‌تونین این کارو بکنین ‫- نمی‌تونین اینجا حبسمون کنین 594 00:37:57,501 --> 00:37:58,375 ‫چیکار می‌کنین؟ 595 00:37:58,501 --> 00:37:59,417 ‫نمی‌تونی اینجا حبسمون کنی 596 00:38:03,125 --> 00:38:06,125 ‫یه مدیوم پُز دیدن الهامی از یه قتل رو میده. ‫و بعد می‌میره 597 00:38:06,292 --> 00:38:07,793 ‫یکی‌تون احساس خطر کرده 598 00:38:08,042 --> 00:38:09,584 ‫اون رو کشته، سعی کرد منم بکشه 599 00:38:09,709 --> 00:38:11,709 ‫تا وقتی پیداش نکردم ‫کسی از اینجا بیرون نمیره 600 00:38:12,037 --> 00:38:14,376 ‫کمیسر، اینجا وایسا ‫و مطمئن شو که در باز نمیشه 601 00:38:14,542 --> 00:38:16,542 ‫موسیو جرارد، اینجا وایسا ‫و حواست به کمیسر باشه 602 00:38:16,709 --> 00:38:18,167 ‫به من شک داری؟ ‫من پلیس بودم 603 00:38:18,334 --> 00:38:20,084 ‫همین خودش باعث میشه بهت مشکوک باشیم 604 00:38:20,250 --> 00:38:21,334 ‫طرف همین امشب آدم کشته 605 00:38:21,501 --> 00:38:22,875 ‫همه فرصت حرف زدن بهتون می‌رسه 606 00:38:23,084 --> 00:38:24,584 ‫و به پلیس زنگ بزنید 607 00:38:24,793 --> 00:38:28,376 ‫بهشون بگید هرکول پوآرو ‫روی پرونده کار می‌کنه 608 00:38:44,793 --> 00:38:46,125 ‫همینجا بود که...؟ 609 00:38:48,250 --> 00:38:49,542 ‫اقدام به کشتن من حدوداً... 610 00:38:49,751 --> 00:38:53,501 ‫دو دقیقه بعد از صدای زنگ نیمه‌شب اتفاق افتاد 611 00:38:53,668 --> 00:38:55,668 ‫تو اولین کسی بودی که جسد رو پیدا کردی... 612 00:38:57,250 --> 00:38:59,668 ‫به چه جرئتی به من مثل ‫مظنون قتل نگاه می‌کنی؟ 613 00:38:59,834 --> 00:39:01,042 ‫ما دوستای قدیمی هستیم 614 00:39:01,584 --> 00:39:03,751 ‫هر قاتلی دوست قدیمی کسیه 615 00:39:03,917 --> 00:39:05,781 ‫اما تو اونقدر قتل‌های هوشمندانه نوشتی 616 00:39:05,793 --> 00:39:07,542 ‫که بعیده سر اولین مقتولت گیر بیفتی 617 00:39:07,709 --> 00:39:11,834 ‫و تا به اینجا سرآشپز گفته ‫که اون موقع سر صحنه جرم حضور نداشتی... 618 00:39:12,042 --> 00:39:13,344 ‫که برای همین هم الان ازت می‌خوام 619 00:39:13,356 --> 00:39:14,793 ‫که توی تحقیقات کمکم کنی 620 00:39:14,958 --> 00:39:15,917 ‫کِی شروع می‌کنیم؟ 621 00:39:16,167 --> 00:39:17,958 ‫هر وقت میزبانمون رو برامون بیاری 622 00:39:23,250 --> 00:39:24,584 ‫می‌دونستیم هنوزم تو وجودته 623 00:39:24,709 --> 00:39:26,875 ‫کافی بود یه جسد پیداش بشه 624 00:39:27,084 --> 00:39:29,000 ‫دوباره شدی همون هرکول پوآرو 625 00:39:34,793 --> 00:39:36,084 ‫بابا خرگوشه؟ 626 00:39:36,833 --> 00:39:37,833 ‫پوآرو! 627 00:39:38,542 --> 00:39:39,959 ‫چجوری آخه؟ 628 00:39:49,376 --> 00:39:50,709 ‫بابا خرگوشه؟ 629 00:39:51,292 --> 00:39:52,417 ‫مطمئنین؟ 630 00:39:53,751 --> 00:39:55,334 ‫زیر اون نقاشی‌ها؟ 631 00:39:55,751 --> 00:39:58,084 ‫شما کجا بودید وقتی خانم رینولدز...؟ 632 00:39:58,250 --> 00:39:59,626 ‫تو اتاق موسیقی بودیم 633 00:39:59,793 --> 00:40:01,084 ‫کِی؟ 634 00:40:01,250 --> 00:40:03,751 ‫نیمه‌شب، درست قبلش 635 00:40:04,459 --> 00:40:05,917 ‫بعدش دوان دوان اومدین؟ 636 00:40:07,167 --> 00:40:09,751 ‫میشه بپرسم بالای این بالکن دقیقا چیه؟ 637 00:40:13,084 --> 00:40:15,334 ‫باغچه مخفی‌گاهمون بود 638 00:40:17,209 --> 00:40:19,125 ‫جای موردعلاقه دخترم بود 639 00:40:19,917 --> 00:40:21,501 ‫همه‌شون رو ول کردم بمیرن 640 00:40:22,917 --> 00:40:24,251 ‫زنبورهامون 641 00:40:25,959 --> 00:40:27,084 ‫عسل درست می‌کردیم 642 00:40:28,084 --> 00:40:30,209 ‫دخترم همیشه سربه‌سرم می‌ذاشت 643 00:40:30,833 --> 00:40:33,709 ‫می‌گفت «این همه زحمت برای ‫یه قاشق عسل وحشی... 644 00:40:33,917 --> 00:40:35,751 ‫که با شیش لیره میشه خریدش» 645 00:40:37,501 --> 00:40:39,584 ‫امید داشتم که زنده مونده باشن ولی... 646 00:40:42,626 --> 00:40:43,668 ‫طفلکی‌ها 647 00:40:45,334 --> 00:40:48,209 ‫چی شد که خانم رینولدز رو ‫به خونه‌تون دعوت کردید؟ 648 00:40:48,376 --> 00:40:50,084 ‫نمیشه از زیر بارون دربیایم و صحبت کنیم؟ 649 00:40:50,251 --> 00:40:53,251 ‫اوه نه، بذار از این باغچه مخفی لذت ببریم 650 00:40:53,417 --> 00:40:55,542 ‫خب، در موردش تو یه مجله خوندم 651 00:40:55,875 --> 00:40:57,042 ‫زیاد نظرم رو جلب نکرد 652 00:40:57,209 --> 00:41:00,334 ‫بعدش یه روز برام نامه نوشت 653 00:41:01,042 --> 00:41:02,167 ‫نامه‌ای از طرف یه غریبه 654 00:41:02,334 --> 00:41:04,709 ‫اما حتما شما رو از طریق اپرا می‌شناخته، نه؟ 655 00:41:04,875 --> 00:41:06,626 ‫اما موضوع اسمی بود که به کار برد 656 00:41:07,376 --> 00:41:10,376 ‫گفت از طرف آسپاسیا برام یه پیغام داره 657 00:41:12,543 --> 00:41:14,833 ‫این اسمی بود که آلیسیا برای من به کار می‌برد 658 00:41:15,000 --> 00:41:18,292 ‫آسپاسیا، عشق بزرگ پادشاه پنتوس... 659 00:41:18,459 --> 00:41:19,459 ‫از مهرداد 660 00:41:19,584 --> 00:41:20,917 ‫اولین اپرای موتزارت بوده 661 00:41:21,125 --> 00:41:22,417 ‫اولین نقش اصلی من بود 662 00:41:23,334 --> 00:41:25,668 ‫آلیسیا دو ماه قبلش بدنیا اومده بود و... 663 00:41:28,167 --> 00:41:30,125 ‫بخاطر اون صدام رو پیدا کردم 664 00:41:34,376 --> 00:41:35,709 ‫و از اون موقع... 665 00:41:37,209 --> 00:41:39,804 ‫دیگه نمی‌تونم بخونم وقتی... 666 00:41:39,816 --> 00:41:42,501 ‫اون توی اتاق لباس منتظرم نیست 667 00:41:43,334 --> 00:41:44,376 ‫هنوز نمی‌تونم 668 00:41:44,501 --> 00:41:46,292 ‫دیگه هیچوقت اجرا نخواهید کرد؟ 669 00:41:46,917 --> 00:41:49,209 ‫بدون اون موسیقی‌ای وجود نداره 670 00:41:51,084 --> 00:41:54,000 ‫من بی‌درنگ درخواست‌های ازدواج ‫زیادی رو رد کردم 671 00:41:56,000 --> 00:41:58,543 ‫اما اون به اولین درخواست بله گفت 672 00:41:59,543 --> 00:42:01,875 ‫به سرآشپز جذاب، ماکسیم جرارد 673 00:42:02,334 --> 00:42:05,459 ‫اون یه خودبزرگ‌بینه که فقط می‌خواد ‫با پولدار‌ترین دختری که پیدا می‌کنه ازدواج کنه 674 00:42:08,209 --> 00:42:09,459 ‫وقتی نامزد کردن... 675 00:42:11,292 --> 00:42:13,042 ‫تمام گل‌های باغ رو چیدم... 676 00:42:13,209 --> 00:42:14,917 ‫و با یه قایق رفتم استانبول 677 00:42:15,668 --> 00:42:18,584 ‫اما حتما فهمیده که من اونقدر ‫که فکر می‌کرده پولدار نیستم 678 00:42:20,000 --> 00:42:21,375 ‫یکی از بهترین روزهای عمرم 679 00:42:21,387 --> 00:42:23,042 ‫روزی بود که گفت با یکی دیگه آشنا شده 680 00:42:23,543 --> 00:42:24,917 ‫و زده زیر قرار ازدواج 681 00:42:28,334 --> 00:42:31,292 ‫اما همون موقع بدترین روزها شروع شد 682 00:42:31,459 --> 00:42:32,626 ‫بیماریش 683 00:42:33,459 --> 00:42:35,251 ‫ذهنش آتیش گرفته بود 684 00:42:38,501 --> 00:42:40,417 ‫دوباره شده بود مثل دختربچه‌ها 685 00:42:45,376 --> 00:42:46,543 ‫ممنونم خانم دریک 686 00:42:47,459 --> 00:42:48,459 ‫خانم الیور 687 00:42:55,251 --> 00:42:57,376 ‫من مستخدم افتضاحی‌ام 688 00:42:57,501 --> 00:42:58,875 ‫فقط من رو می‌تونست استخدام کنه 689 00:42:59,875 --> 00:43:01,292 ‫شهر خرافاتی‌ایه 690 00:43:01,917 --> 00:43:03,543 ‫اما شما هم خرافاتی هستید 691 00:43:04,084 --> 00:43:07,501 ‫این پالاتزو بنظرتون روح‌زده‌ست، درسته؟ 692 00:43:08,543 --> 00:43:11,459 ‫شاید مال خانم رویینا باشه، ‫اما ارواح تسخیرش کردن 693 00:43:11,584 --> 00:43:13,334 ‫مادام سمینوف، شما کجا بودید 694 00:43:13,501 --> 00:43:15,506 ‫وقتی این ارواحِ قاتل... 695 00:43:15,518 --> 00:43:17,709 ‫جویس رینولدز رو به یکی از خودشون تبدیل کردن؟ 696 00:43:18,126 --> 00:43:20,167 ‫راحت باش. ادامه بده 697 00:43:21,209 --> 00:43:23,167 ‫چرا این همه سوال می‌پرسین؟ 698 00:43:23,792 --> 00:43:24,875 ‫من خطایی نکردم 699 00:43:25,084 --> 00:43:27,292 ‫کارش همینه. یا بهتره بگم بود 700 00:43:27,959 --> 00:43:30,668 ‫من دارم کمکش می‌کنم، ‫فعلا برگشته سر کار 701 00:43:32,042 --> 00:43:32,792 ‫داره خوب پیش میره 702 00:43:33,459 --> 00:43:34,750 ‫کارت چیه مگه؟ 703 00:43:35,543 --> 00:43:36,668 ‫کارم چیه؟ 704 00:43:38,708 --> 00:43:40,543 ‫وقتی که یک جرم اتفاق افتاده... 705 00:43:40,668 --> 00:43:43,668 ‫بنده، با استفاده از نظم و روش... 706 00:43:43,834 --> 00:43:46,376 ‫و خفه کردن تدریجی روح خودم... 707 00:43:46,501 --> 00:43:49,584 ‫می‌تونم بدون استثنا و بطور قطع، ‫بفهمم کار کی بوده 708 00:43:50,209 --> 00:43:51,376 ‫مثل کتاب‌هات... 709 00:43:51,668 --> 00:43:53,668 ‫کاراگاه فنلاندی مسخره‌ات... 710 00:43:53,875 --> 00:43:55,292 ‫داره لیست درست می‌کنه 711 00:43:56,834 --> 00:43:58,584 ‫خودت رو بر اساس نوشته‌های اون تعریف کردی؟ 712 00:44:00,334 --> 00:44:03,668 ‫میشه بهمون بگی نیمه‌شب کجا بودی؟ 713 00:44:03,792 --> 00:44:04,875 ‫برای لیست‌ها 714 00:44:05,084 --> 00:44:07,459 ‫تو اتاق موسیقی، پیش خانم رویینا 715 00:44:07,584 --> 00:44:10,917 ‫و ایشون نیمه‌شب بهتون ملحق شد؟ 716 00:44:11,084 --> 00:44:12,917 ‫صددرصد مطمئنید؟ 717 00:44:13,126 --> 00:44:16,251 ‫داشتم ساعت رو نگاه می‌کردم ‫و خدا رو شکر کردم که اومد 718 00:44:16,376 --> 00:44:18,959 ‫ولی با قضیه طالع‌بین موافق نبودید 719 00:44:19,501 --> 00:44:23,543 ‫گمونم بهش گفتید «شیطانی» 720 00:44:24,167 --> 00:44:28,750 ‫ذهن آدم میره به سمت کتاب خروج... 721 00:44:29,418 --> 00:44:30,750 ‫آیه 18 از باب 22؟ 722 00:44:33,668 --> 00:44:36,501 ‫«زن جادوگر را زنده مگذار» 723 00:44:36,834 --> 00:44:38,792 ‫کتاب مقدس با دلیل هشدارش رو میده 724 00:44:38,959 --> 00:44:41,042 ‫یه ساحره تو بزم جادوان؟ 725 00:44:42,292 --> 00:44:44,126 ‫باید غرق یا سوزانده بشه... 726 00:44:44,292 --> 00:44:46,334 ‫یا شایدم از بالکن پرت بشه پایین؟ 727 00:44:46,459 --> 00:44:47,501 ‫نه، من کیفرجو نیستم 728 00:44:47,626 --> 00:44:49,126 ‫اما کتاب مقدس رو خیلی خوب بلدی 729 00:44:49,292 --> 00:44:51,584 ‫از متن ولگاته لاتین نقل قول می‌کنی 730 00:44:51,709 --> 00:44:53,750 ‫محصول مدرسه مذهبی نیست... 731 00:44:55,334 --> 00:44:58,167 ‫بلکه احتمالا حاصل صومعه‌ست 732 00:45:03,126 --> 00:45:06,126 ‫قبل از اینکه خوندن یاد بگیرم ‫بهم الهام شد که باید راهبه بشم 733 00:45:07,501 --> 00:45:11,418 ‫نُه سال توی صومعه اوسپداله دلا پیِتا ‫لباس راهبگی پوشیدم 734 00:45:17,251 --> 00:45:19,042 ‫بعد با آقای سمینوف آشنا شدم 735 00:45:19,209 --> 00:45:20,792 ‫برای تعمیر سقف اومده بود 736 00:45:24,126 --> 00:45:25,584 ‫خدا چالش سر راه آدم می‌ذاره 737 00:45:25,750 --> 00:45:27,209 ‫تو هم عاشق شدی و خدا رو یادت رفت 738 00:45:27,376 --> 00:45:28,792 ‫نه، به این سادگی نیست 739 00:45:29,584 --> 00:45:30,834 ‫سوال آخر 740 00:45:31,042 --> 00:45:32,501 ‫برای لیست‌ها البته 741 00:45:48,293 --> 00:45:50,917 ‫ببخشید، فکر کردم یه صدایی اومد 742 00:45:52,209 --> 00:45:54,709 ‫تویی که از جادوی سیاه می‌ترسی... 743 00:45:54,875 --> 00:45:57,667 ‫چرا توی احضار روح حاضر شدی؟ 744 00:45:58,293 --> 00:46:02,084 ‫عمل ناپسندی که تازه توی شب انجام میشه، ‫زمانی که دوست نداری اینجا باشی 745 00:46:04,126 --> 00:46:06,376 ‫من فقط به یک نفر باید جواب بدم 746 00:46:08,709 --> 00:46:10,042 ‫و اون نفر تو نیستی 747 00:46:23,251 --> 00:46:24,251 ‫پوآرو 748 00:46:33,667 --> 00:46:37,543 ‫خانم اولگا سمینوف، راهبه که بودید ‫اسم قدیس‌تون چی بود؟ 749 00:46:38,625 --> 00:46:39,625 ‫ماریا 750 00:46:49,084 --> 00:46:51,209 ‫با پای شکسته خیلی نمی‌تونی دور بشی 751 00:46:58,334 --> 00:47:00,376 ‫سلاح دندونه‌دار بوده. ‫نه خیلی تیز 752 00:47:02,167 --> 00:47:03,167 ‫شاید ناخن بوده 753 00:47:03,334 --> 00:47:05,376 ‫هیچ زخم دیگه‌ای رو بدنش نیست 754 00:47:05,543 --> 00:47:07,418 ‫به جز اون زخم مشخص 755 00:47:15,667 --> 00:47:18,543 ‫هیچ مشخصه غیرعادی دیگه‌ای نداره؟ 756 00:47:19,168 --> 00:47:21,543 ‫سوراخ شدن به وسیله هنر کلاسیک شاید کافی باشه 757 00:47:22,459 --> 00:47:24,334 ‫پس مچ دست چپ چی؟ 758 00:47:24,501 --> 00:47:26,168 ‫یه صدمه رو نادیده می‌گیری... 759 00:47:26,376 --> 00:47:28,876 ‫همینطور زمان دقیق مرگ رو 760 00:47:38,876 --> 00:47:39,834 ‫ندیدمش 761 00:47:43,168 --> 00:47:44,209 ‫بهم زل زدی 762 00:47:46,667 --> 00:47:47,709 ‫نکن! 763 00:47:49,001 --> 00:47:50,376 ‫فکر کردی من دیوونه‌ام؟ 764 00:47:50,834 --> 00:47:51,625 ‫نیستم! 765 00:47:52,584 --> 00:47:53,584 ‫بابا 766 00:47:56,584 --> 00:47:57,709 ‫حالت خوبه؟ 767 00:47:59,709 --> 00:48:00,584 ‫آره 768 00:48:00,792 --> 00:48:02,501 ‫کارم داشتی من این بالام 769 00:48:09,709 --> 00:48:11,543 ‫کاش اینو ازم نخواسته بودی 770 00:48:13,001 --> 00:48:15,543 ‫زخم جنگ همیشه روی بدن نیست 771 00:48:17,251 --> 00:48:18,251 ‫خدمت کردی؟ 772 00:48:21,625 --> 00:48:24,168 ‫15ام آوریل، سال 45 773 00:48:25,209 --> 00:48:27,251 ‫قرار بود همه‌چی تموم شده باشه 774 00:48:28,460 --> 00:48:30,084 ‫از رود راین رد شدیم... 775 00:48:30,501 --> 00:48:32,543 ‫داشتیم به سمت برلین می‌رفتیم 776 00:48:34,667 --> 00:48:37,042 ‫دروازه اردوگاه برگن-بلزن رو پیدا کردیم 777 00:48:37,251 --> 00:48:38,251 ‫وای خدا 778 00:48:38,751 --> 00:48:39,876 ‫«آزادی‌بخش» 779 00:48:40,876 --> 00:48:44,418 ‫از اسکلت‌ها پرستاری کردیم ‫تا دوباره جون بگیرن 780 00:48:46,042 --> 00:48:49,334 ‫روز اول با شیر دو نفر رو به کشتن دادیم. ‫خبر نداشتیم 759 00:48:50,983 --> 00:48:52,234 بعدش هم تیفوس 760 00:48:53,778 --> 00:48:55,918 فقط آسپرین و تریاک داشتیم 761 00:48:58,658 --> 00:49:00,451 کوخ‌ها رو سوزوندیم 762 00:49:04,789 --> 00:49:06,457 واسه لئو یه نامه نوشتم 763 00:49:09,460 --> 00:49:11,796 بعدش به سینه‌م شلیک کردم 764 00:49:16,634 --> 00:49:19,303 وقتی رسیدم خونه، بهم گفتن باید طبابت رو بذارم کنار 765 00:49:19,428 --> 00:49:23,516 ولی پارسال، یه بیماری رو ویزیت کردی 766 00:49:24,016 --> 00:49:25,101 آلیسیا دریک 767 00:49:26,477 --> 00:49:28,062 رویینا ازم خواسته بود 768 00:49:30,731 --> 00:49:32,233 هیچ دکتر دیگه‌ای ویزیتش نمی‌کرد 769 00:49:32,817 --> 00:49:33,818 اون هم اینجا 770 00:49:35,528 --> 00:49:38,072 ،مدت زیادی رو پزشک خانوادگی‌شون بودم باید قبول نمی‌کردم 771 00:49:38,197 --> 00:49:40,574 ولی توی مضیقه، قرار گرفته بودی 772 00:49:41,575 --> 00:49:43,911 چون عاشق رویینا دریک بودی 773 00:49:44,453 --> 00:49:46,330 همین که توی زندگی‌ش بودم خوش‌شانسی بود 774 00:49:49,709 --> 00:49:51,127 ...می‌دونم که 775 00:49:56,048 --> 00:50:00,511 می‌دونم که سخت بوده ...ولی به‌نظر تو 776 00:50:01,137 --> 00:50:02,888 ممکنه آلیسیا دریک کشته شده باشه؟ 777 00:50:03,931 --> 00:50:05,850 آلیسیا بهم گفته بود که چی دیده 778 00:50:07,101 --> 00:50:09,729 گفت که بچه‌ها مسخره‌ش می‌کردن 779 00:50:09,937 --> 00:50:10,938 من به حرفش گوش نکردم 780 00:50:11,147 --> 00:50:14,233 ،درحالی که داشت روانی می‌شد من نوشتم دچار دلشکستگی شده 781 00:50:15,735 --> 00:50:17,403 به کمک نیاز داشت 782 00:50:19,155 --> 00:50:20,823 ...بهش آرام‌بخش دادم 783 00:50:22,283 --> 00:50:24,744 مثل کسی که گرسنه‌ست ولی بهش شیر می‌دن 784 00:50:25,745 --> 00:50:28,097 چیزی به اسم فراهنجار وجود نداره 785 00:50:28,122 --> 00:50:30,833 فقط درد روانیه 786 00:50:32,501 --> 00:50:34,503 یه روانی، مثل من باید می‌فهمید 787 00:50:39,258 --> 00:50:40,384 کارمون تموم شد؟ 788 00:50:48,893 --> 00:50:50,478 ممنون، دکتر فریر 789 00:52:04,961 --> 00:52:06,754 به‌گمونم من هیچ‌جای لیستت نیستم 790 00:52:08,297 --> 00:52:09,882 توی لیست بازجویی‌ها 791 00:52:11,217 --> 00:52:12,760 منتظر می‌مونم، قربان 792 00:52:13,970 --> 00:52:16,597 ادگار آلن پوی وحشتناک 793 00:52:17,140 --> 00:52:19,517 ...با این سنت، بهتر نیست 794 00:52:19,684 --> 00:52:22,061 چارلز دیکنز بخونی؟ 795 00:52:22,228 --> 00:52:24,480 .اون یه‌کم احمقه موافق نیستی؟ 796 00:52:27,358 --> 00:52:29,068 پدرم هم مثل تو عصبیه 797 00:52:29,736 --> 00:52:32,947 .بهش می‌گن اختلال روانی ناشی از جنگ همون جنون جنگ 798 00:52:33,656 --> 00:52:35,074 به‌نظرم ناعادلانه‌ست 799 00:52:35,783 --> 00:52:37,035 اون خسته نیست 800 00:52:37,577 --> 00:52:38,578 درهم شکسته 801 00:52:40,288 --> 00:52:42,165 اگر برات سوال شده، باید بگم که نیمه‌شب پیشِ من بود 802 00:52:43,708 --> 00:52:46,336 حقیقتش برام سوال بود 803 00:52:46,669 --> 00:52:47,920 نیمه‌شب پیش تو بود، آره؟ 804 00:52:48,129 --> 00:52:50,089 توی آشپزخونه، منتظر خانم رویینا بودم 805 00:52:50,673 --> 00:52:52,091 اومد شب به‌خیر بگه 806 00:52:52,300 --> 00:52:53,384 البته 807 00:52:53,801 --> 00:52:57,972 ،بعدش دستیارهاش اومدن پس بهتره ازشون بازجویی کنی 808 00:52:58,556 --> 00:53:00,183 همه توی لیست بازجویی‌م هستن 809 00:53:01,351 --> 00:53:02,602 شیر رو باز گذاشتی 810 00:53:10,360 --> 00:53:13,740 متاسفانه، امشب حواسم سر جاش نیست 811 00:53:14,241 --> 00:53:15,534 داری یه سری چیزها رو حس می‌کنی 812 00:53:16,949 --> 00:53:17,992 یه سری صداها 813 00:53:19,410 --> 00:53:21,037 به‌خاطر شب هالووینه 814 00:53:22,121 --> 00:53:25,083 این موقع از سال، مردگان از همیشه نزدیک‌تر می‌شن 815 00:53:26,751 --> 00:53:28,378 شما هم مُرده بودی، قربان 816 00:53:29,545 --> 00:53:31,506 حتی اگر برای یک لحظه بوده باشه 817 00:53:33,007 --> 00:53:34,801 دیگه تو رو هم‌نوعِ خودشون می‌دونن 818 00:53:35,593 --> 00:53:38,930 ،اگر کسی حرفی برای گفتن داشته باشه عاقلانه‌ست که بیاد بهت بگه 819 00:53:40,098 --> 00:53:42,058 مثل خانم رینولدز صحبت می‌کنی 820 00:53:42,225 --> 00:53:44,102 اون صرفا وانمود می‌کرد که می‌دونه 821 00:53:45,228 --> 00:53:46,813 تعجبی نداره که باهاش درگیر شدن 822 00:53:47,230 --> 00:53:49,232 خوب با مردگان، هم‌ذات‌پنداری می‌کنی 823 00:53:49,399 --> 00:53:51,192 بعضی‌هاشون دوست‌هام هستن 824 00:53:53,611 --> 00:53:54,529 ببخشید 825 00:53:57,073 --> 00:53:58,491 ممنون، آقای لئوپولد 826 00:53:58,658 --> 00:53:59,701 خواهش می‌کنم 827 00:54:02,286 --> 00:54:03,287 هرکول 828 00:54:06,833 --> 00:54:07,834 چه عصبی 829 00:54:08,042 --> 00:54:10,503 نیکولاس و دزدمونا آماده هستن 830 00:54:12,880 --> 00:54:14,132 نمی‌تونیم منتظر پلیس بمونیم 831 00:54:14,507 --> 00:54:15,883 من هرکول پوآرو هستم، نه؟ 832 00:54:16,092 --> 00:54:17,969 نه. آره - آره - 833 00:54:18,136 --> 00:54:19,387 اگه پلیس، به‌جای من ...پرونده رو حل کنه 834 00:54:19,512 --> 00:54:21,556 به عنوان نفر بعدی، خودم رو از بالکن پرت می‌کنم 835 00:54:21,723 --> 00:54:23,266 الان به حالت عادی‌ت برگشتی 836 00:54:23,433 --> 00:54:24,784 به‌نظرت کار کیه؟ 837 00:54:24,809 --> 00:54:25,852 من شرط می‌بندم کار مستخدمه‌ست 838 00:54:26,102 --> 00:54:28,187 سلیقه‌ش توی کتاب خوندن، خیلی خوبه ولی آتیش خشم خدا، بد می‌سوزونه 839 00:54:28,212 --> 00:54:30,581 و رویینا دریک، نیاز داشت که قربانی زنده باشه 840 00:54:30,606 --> 00:54:31,816 ...هرچند که اون پسر کوچولو 841 00:54:32,734 --> 00:54:34,527 خیلی کریه و نچسبه 842 00:54:34,694 --> 00:54:35,695 شاید، شاید 843 00:54:35,862 --> 00:54:39,115 ،هر تئوری‌ای، قبل از جمع‌آوری اطلاعات احتمالش قوی به‌نظر میاد 844 00:54:39,240 --> 00:54:40,241 نظم و روش 845 00:54:40,408 --> 00:54:41,451 و لیست - و لیست - 846 00:54:41,576 --> 00:54:43,828 ،از کسایی که خوب می‌شناختنش از دستیارهاش، بازجویی می‌کنیم 847 00:54:44,037 --> 00:54:45,538 به‌نظرت دستیارها از این کار انگیزه داشتن؟ 848 00:54:45,705 --> 00:54:46,831 ...اونا همیشه انگیزه دارن 849 00:54:47,081 --> 00:54:48,583 اولین انگیزه‌شون فرار از حمالی کردنه 850 00:54:53,713 --> 00:54:54,797 باز هم این 851 00:54:54,881 --> 00:54:56,758 نباید به این دو خلافکار اعتماد کرد 852 00:54:56,883 --> 00:54:59,469 خلافکارها؟ اون دوتا بچه‌ها رو می‌گی؟ بایستی قبلا می‌گفتی 853 00:54:59,594 --> 00:55:00,720 الان دارم می‌گم 854 00:55:08,895 --> 00:55:10,438 نمی‌شد همراه خواهرم ازم بازجویی کنی؟ 855 00:55:11,314 --> 00:55:13,066 یه جای راحت منتظرته 856 00:55:13,441 --> 00:55:14,442 برادرم کجاست؟ 857 00:55:14,567 --> 00:55:16,194 یه جای راحت منتظرته 858 00:55:16,361 --> 00:55:18,821 دزدمونا و نیکولاس هالند 859 00:55:19,030 --> 00:55:20,406 گذرنامه‌هامون جعلی هستن 860 00:55:20,531 --> 00:55:21,657 آره، خیلی هم خوب جعل شدن 861 00:55:21,824 --> 00:55:24,243 قبلش اسم‌هامون هوروت و دورنیا نیپکین بود 862 00:55:24,827 --> 00:55:25,828 زاده مجارستان 863 00:55:26,245 --> 00:55:28,289 دهکده‌مون توی آتیش، خاکستر شد 864 00:55:28,456 --> 00:55:30,166 ...بین کل خانواده‌مون 865 00:55:30,958 --> 00:55:32,710 ما به نحوی زنده مونده بودیم 866 00:55:33,294 --> 00:55:34,462 هوای همدیگه رو داشتیم 867 00:55:34,587 --> 00:55:37,674 نیمه‌شب قایمکی رفتیم توی آشپزخونه که نوشیدنی بخوریم 868 00:55:38,383 --> 00:55:39,550 اون پسر مکروه اونجا بود 869 00:55:39,676 --> 00:55:41,594 می‌گه یه ساعت بعدش اومدین که 870 00:55:41,719 --> 00:55:42,804 اشتباه می‌کنه 871 00:55:43,012 --> 00:55:44,889 چند وقت برای خانم رینولدز کار می‌کردین؟ 872 00:55:45,098 --> 00:55:46,599 بیش از یک سال - مطمئنی؟ - 873 00:55:46,766 --> 00:55:47,809 بهترین سال عمرمون بود 874 00:55:47,934 --> 00:55:50,561 از وقتی که پیش‌ش شروع به کار کردیم دیگه گرسنگی نکشیدیم 875 00:55:50,687 --> 00:55:52,146 نمی‌دونم بدون اون، کارمون به کجا می‌کشید 876 00:55:52,313 --> 00:55:54,482 قبل از اون هم از پس خودمون برمی‌اومدیم - آره، دزدی می‌کردین - 877 00:55:54,607 --> 00:55:56,484 دزد بودیم، قاتل نبودیم که 878 00:55:56,609 --> 00:55:58,111 برای بقا در جنگ، هرکاری که می‌شد می‌کردیم 879 00:55:58,277 --> 00:55:59,278 اون صرفا یه چیزهایی می‌دونست 880 00:55:59,404 --> 00:56:01,739 ...و اگه می‌گه آلیسیا دریک، کشته شده 881 00:56:01,906 --> 00:56:02,949 یه حقه‌ی آشکاره 882 00:56:03,199 --> 00:56:04,158 اون جادویی بود 883 00:56:04,951 --> 00:56:07,620 خب، تموم این جلسات احضار روحی ...که توشون شرکت می‌کردید 884 00:56:07,745 --> 00:56:08,788 الکی بود، الکی 885 00:56:08,955 --> 00:56:10,832 الکی بودن؟ - همه‌ش الکی بود - 886 00:56:10,957 --> 00:56:12,709 تمامِ جلسات احضار روح؟ - همه‌ش فیلم بود - 887 00:56:12,917 --> 00:56:15,003 .همه‌ش الکی و فیلم بود عجیبه 888 00:56:15,169 --> 00:56:16,629 این هم جادوییه؟ 889 00:56:16,796 --> 00:56:18,631 کنترل عریضه‌نویسِ سخنگوت؟ 890 00:56:19,424 --> 00:56:20,967 خب یه سری حقه‌ها سوار می‌کردیم 891 00:56:21,175 --> 00:56:23,511 صرفا هدف‌مون این بود که واقعیتِ بینش‌هاش رو قابل لمس بکنیم 892 00:56:24,012 --> 00:56:25,763 ...مثل یه دوشس، بهم دستور می‌داد 893 00:56:25,930 --> 00:56:28,599 و با نیکولاس، لاس می‌زد تا کنترلش کنه 894 00:56:29,350 --> 00:56:30,685 بدتر از ایناش رو تحمل کردیم 895 00:56:30,810 --> 00:56:33,604 "بدون اونم می‌رسیم اونجا" 896 00:56:33,855 --> 00:56:34,981 کجا می‌خواستین فرار کنین؟ 897 00:56:35,773 --> 00:56:37,817 می‌خوایم بریم میزوری - میزوری - 898 00:56:37,984 --> 00:56:38,901 میزوری؟ 899 00:56:39,318 --> 00:56:42,113 توی جنگل مورهارت، قایم شده بودیم 900 00:56:42,405 --> 00:56:44,657 علف و موش می‌خوردیم 901 00:56:45,436 --> 00:56:47,201 کامیون‌های آمریکایی از هایلبرون می‌اومدن 902 00:56:47,368 --> 00:56:49,120 و وقتی گرفتن‌مون، فکر می‌کردم که دیگه مُردیم 903 00:56:49,287 --> 00:56:51,205 بهمون رقصِ لیندی هاپ، یاد دادن 904 00:56:51,581 --> 00:56:53,750 تاحالا مشابه‌شون رو ندیده بودیم 905 00:56:54,250 --> 00:56:57,587 به‌لحاظ رنگ پوست و صدا متفاوت بودن 906 00:56:58,463 --> 00:57:00,340 یکی‌شون کاور کامیون رو داد بالا 907 00:57:00,548 --> 00:57:03,217 ،یه پروژکتور فیلم داشتن ولی فیلم‌شون نصفه بود 908 00:57:03,384 --> 00:57:07,597 به مدت یک‌ماه، هر شب روی ملحفه‌ی ارتشی 909 00:57:08,848 --> 00:57:11,768 فیلم «مرا در سنت لوئیس ملاقات کن» رو نصفه نیمه می‌دیدیم 910 00:57:11,976 --> 00:57:14,520 بارها و بارها تماشاش کردیم 911 00:57:15,229 --> 00:57:16,773 هنوز هم نمی‌دونم چطور تموم می‌شه 912 00:57:18,566 --> 00:57:19,776 پایانِ خوشی داره 913 00:57:21,110 --> 00:57:23,112 سنت لوئیسِ میزوری 914 00:57:24,530 --> 00:57:27,033 ،با گفتنِ اون حرف‌ها خواهرم خوابش می‌برد 915 00:57:27,450 --> 00:57:28,910 به‌خاطر رنگ بود 916 00:57:30,370 --> 00:57:31,954 به‌خاطر اون آدم‌های قشنگ بود 917 00:57:32,163 --> 00:57:34,207 می‌دونی، هیچ‌کس بیمار نبود 918 00:57:34,332 --> 00:57:38,002 هیچ‌کس گرسنه و در معرض مرگ نبود 919 00:57:38,836 --> 00:57:41,631 خیابان کنزینگتون 5135ـ 920 00:57:42,715 --> 00:57:44,509 تصمیم گرفتیم اونجا زندگی کنیم 921 00:57:45,551 --> 00:57:47,595 رویای اونه، پس رویای من هم هست 922 00:57:47,720 --> 00:57:51,808 صرفا باید دوشس رو تحمل می‌کردیم تا برای رفتن، پول کافی رو جور کنیم 923 00:57:52,225 --> 00:57:53,476 و از نو شروع کنیم 924 00:57:54,435 --> 00:57:56,062 رویاپردازی احمقانه‌ست 925 00:57:56,771 --> 00:58:00,525 ولی چون از به تعویق افتادن رویاتون، خسته شده بودین، روتون توی روش باز شد و ازش دزدی کردین 926 00:58:01,275 --> 00:58:03,111 دست‌تون کم‌کم رو شد 927 00:58:03,319 --> 00:58:04,570 چی؟ نه بابا 928 00:58:04,696 --> 00:58:06,280 برادرت بهش اعتراف کرده 929 00:58:06,447 --> 00:58:07,240 احمق 930 00:58:07,407 --> 00:58:09,033 خواهرت بهش اعتراف کرده 931 00:58:09,283 --> 00:58:10,952 نه، تحت هیچ شرایطی از خانم رینولدز، دزدی نمی‌کردیم 932 00:58:11,160 --> 00:58:13,913 شاید فهمیده دزدی کردین و تهدیدتون کرده 933 00:58:14,038 --> 00:58:15,873 ...شاید به اندازه کافی، تجربه‌ی 934 00:58:15,998 --> 00:58:18,710 چشیدن روش‌های ظالمانه‌ی پلیس‌های بی‌وطن و بدذاتِ رومانی رو داشتید 935 00:58:18,835 --> 00:58:21,671 و واسه‌ی دیپورت نشدن و یا اتفاقات بدتر، کشتیدش 936 00:58:21,879 --> 00:58:23,131 توسط دستیار معتمدش، کشته شده 937 00:58:27,352 --> 00:58:28,311 نیکولاس 938 00:58:28,478 --> 00:58:29,646 نیکولاس، کجایی؟ 939 00:58:33,525 --> 00:58:35,443 اگه اینجا گیر افتاده باشم، تو هم گیر افتادی 940 00:58:43,201 --> 00:58:44,661 به این معنی نیست که کشتمش 941 00:58:44,828 --> 00:58:46,371 جوری فرار کرد که انگار کشتتش 942 00:58:46,496 --> 00:58:48,748 انگیزه مشخصی داشته و جفت‌شون برای زمان قتل، عذر موجهی ندارن 943 00:58:48,915 --> 00:58:50,124 حدسم رو عوض می‌کنم 944 00:58:50,250 --> 00:58:53,253 .قطعا ممکنه آره، آره 945 00:58:54,112 --> 00:58:56,781 دوباره فاز همه‌چیزدان‌ها رو گرفتی 946 00:58:56,831 --> 00:58:59,960 .هنوز چیزی نمی‌دونم حقیقت، بی‌زحمت حاصل نمی‌شه 947 00:59:01,127 --> 00:59:04,297 ،وقتی از خواب بیدارش کردی نباید موقع رقصیدنش گریه کنی 948 00:59:04,464 --> 00:59:05,882 این اصطلاح توی هیچ زبانی وجود نداره 949 00:59:06,091 --> 00:59:07,509 ادامه می‌دیم 950 00:59:18,186 --> 00:59:19,437 می‌شنوی؟ 951 00:59:20,522 --> 00:59:22,023 صداش میاد 952 00:59:22,566 --> 00:59:23,859 من چیزی نشنیدم 953 00:59:25,527 --> 00:59:27,904 بازرس‌تون منگ شده 954 00:59:29,614 --> 00:59:33,285 پوآرو، شاید بهتر باشه بعد از ضربه خوردن به سرت، استراحت کنی 955 00:59:34,119 --> 00:59:36,037 یکی دیگه توی این خونه‌ست 956 00:59:38,707 --> 00:59:39,916 تو شنیدی؟ 957 00:59:41,251 --> 00:59:42,252 آره 958 00:59:43,253 --> 00:59:44,462 ...پس فقط من و توییم 959 00:59:46,464 --> 00:59:48,216 که گوش می‌دیم 960 00:59:51,094 --> 00:59:52,095 وایسا 961 01:00:09,613 --> 01:00:10,614 هنوز هم کار نمی‌کنه 962 01:00:56,368 --> 01:00:59,246 طوری نیست، می‌تونی بیای بیرون 963 01:01:07,045 --> 01:01:09,673 توی دردسر نیفتادی 964 01:01:10,507 --> 01:01:12,133 دلیلی برای ترسیدن نیست 965 01:01:12,968 --> 01:01:15,387 با بقیه‌ی بچه‌ها اومدی، درسته؟ 966 01:01:17,097 --> 01:01:20,809 و کل این مدت رو اینجا مخفی شده بودی 967 01:01:26,606 --> 01:01:28,650 صدای افتادنِ زنه رو شنیدی؟ 968 01:01:33,029 --> 01:01:34,406 شاهدش بودی؟ 969 01:01:36,783 --> 01:01:38,034 کسی هُلش داد؟ 970 01:01:39,995 --> 01:01:41,246 با کی حرف می‌زنی؟ 971 01:01:42,581 --> 01:01:43,582 یه بچه 972 01:01:46,835 --> 01:01:47,836 بایستی صداش رو شنیده باشی 973 01:01:50,380 --> 01:01:51,381 این رو شنیدم 974 01:01:59,764 --> 01:02:00,724 ول‌مون کن 975 01:02:00,891 --> 01:02:01,808 آزادمون کن، خوک کثیف 976 01:02:02,976 --> 01:02:04,019 نمی‌تونی اینجا ول‌مون کنی 977 01:02:08,398 --> 01:02:10,775 ...شنیدین، همه‌تون - بایستی صدا از لوله‌ها باشه - 978 01:02:10,984 --> 01:02:12,360 لوله‌ها؟ انگار صدای بمبارانه 979 01:02:12,485 --> 01:02:14,279 ،این همه سالی که اینجا بودم همچین صدایی نشنیدم 980 01:02:14,404 --> 01:02:16,239 من شنیدم. مواقعی که عصبانی هستن، این صدا میاد 981 01:02:16,364 --> 01:02:17,282 یا مواقعی که ناراحت‌شون می‌کنیم 982 01:02:17,407 --> 01:02:19,618 چطور این ناراحتی رو برطرف کنیم؟ 983 01:02:19,784 --> 01:02:20,785 گوش کنید 984 01:02:26,082 --> 01:02:27,751 صدا از زیرزمین میاد 985 01:02:30,545 --> 01:02:32,589 این خونه که زیرزمین نداره 986 01:02:58,448 --> 01:03:01,451 دکتر. انتقام کودکان 987 01:03:02,077 --> 01:03:03,453 می‌خوای بری توش؟ 988 01:03:24,391 --> 01:03:26,184 سرتاسر دنیا 989 01:03:26,685 --> 01:03:28,645 بابا؟ - پسرها دوباره برگشتن خونه - 990 01:03:44,536 --> 01:03:47,289 واقعا این بچه‌ها رو به قصد مرگ اینجا حبس کردن 991 01:03:47,956 --> 01:03:50,333 ولش کنید. دچار حمله عصبی شده 992 01:03:50,500 --> 01:03:52,586 .لعنتی، فریر الان وقتش نیست 993 01:03:52,752 --> 01:03:53,753 به خودت بیا 994 01:03:54,254 --> 01:03:55,380 به پسرت فکر کن 995 01:03:58,508 --> 01:04:00,260 بس کن - بابا - 996 01:04:00,427 --> 01:04:01,553 بسه 997 01:04:09,102 --> 01:04:11,062 .صدای موج طوفانه روحی در کار نیست 998 01:04:11,605 --> 01:04:13,356 لطفا بس کن - بسه - 999 01:04:14,649 --> 01:04:15,525 بابا 1000 01:04:22,866 --> 01:04:23,575 بس کن 1001 01:04:28,538 --> 01:04:29,372 بابا، بس کن 1002 01:04:29,539 --> 01:04:30,749 حالت خوبه؟ 1003 01:04:33,084 --> 01:04:34,085 بابا، لطفا بس کن - بسه - 1004 01:04:34,294 --> 01:04:35,128 لطفا بس کن 1005 01:04:43,094 --> 01:04:44,763 بابا، بابا 1006 01:04:46,389 --> 01:04:47,974 بابا، منم 1007 01:04:49,142 --> 01:04:50,101 منم 1008 01:04:51,728 --> 01:04:53,104 من همین‌جام 1009 01:04:57,776 --> 01:04:59,069 پیشتم 1010 01:05:00,862 --> 01:05:01,863 من رو می‌بینی؟ 1011 01:05:02,364 --> 01:05:03,365 من رو می‌بینی؟ 1012 01:05:18,325 --> 01:05:19,756 یه‌جور حمله‌ی عصبیه 1013 01:05:19,881 --> 01:05:20,966 می‌دونم 1014 01:05:28,640 --> 01:05:29,808 هیس، بابا 1015 01:05:33,395 --> 01:05:34,604 چیزی نیست، بابا 1016 01:05:35,605 --> 01:05:36,857 صرفا باید استراحت کنه 1017 01:05:38,233 --> 01:05:39,317 مگه نه، بابا؟ 1018 01:05:39,484 --> 01:05:41,653 من باید مواظبِ تو باشم 1019 01:05:41,778 --> 01:05:42,779 هستی دیگه 1020 01:05:51,329 --> 01:05:52,205 استراحت کن، جناب 1021 01:05:53,331 --> 01:05:54,958 باید گوش می‌کردم 1022 01:05:55,166 --> 01:05:56,168 ...دیدم که 1023 01:05:56,793 --> 01:05:58,712 ...اهریمن، شیاطین 1024 01:05:58,879 --> 01:06:00,797 همه‌جای این خونه هستن 1025 01:06:01,381 --> 01:06:04,676 من و تو شبیه همدیگه‌ایم 1026 01:06:06,845 --> 01:06:08,263 ...هرجایی بریم 1027 01:06:09,806 --> 01:06:11,141 مرگ به دنبال‌مون میاد 1028 01:06:11,166 --> 01:06:13,918 بایستی یه جواب عقلانی برای این مسائل، وجود داشته باشه 1029 01:06:14,477 --> 01:06:16,605 ...توی زیرزمین، زنبور 1030 01:06:17,355 --> 01:06:19,691 و طبقه بالا، یه قاتل عادی هست 1031 01:06:19,900 --> 01:06:20,817 نه 1032 01:06:22,319 --> 01:06:23,403 گوش کن 1033 01:06:25,655 --> 01:06:26,656 باور کن 1034 01:06:39,127 --> 01:06:41,213 می‌تونه توی اتاق موسیقی‌م استراحت کنه 1035 01:06:41,338 --> 01:06:43,006 تقریبا هیچ صدایی توش نمی‌ره 1036 01:06:46,168 --> 01:06:48,086 بایستی به‌خاطر امنیت خودش در رو قفل کنیم 1037 01:06:49,338 --> 01:06:52,216 ولی لطفا برامون، کلید رو نگه دار 1038 01:06:54,384 --> 01:06:55,385 ممنون 1039 01:07:00,974 --> 01:07:02,059 بیا بریم لئوپولد 1040 01:07:02,809 --> 01:07:04,102 وقتشه باز هم کیک بخوریم، نه؟ 1041 01:07:04,269 --> 01:07:05,270 به اندازه کافی خوردم 1042 01:07:05,437 --> 01:07:06,605 خب من که نخوردم 1043 01:07:14,279 --> 01:07:15,948 معلومه که همچین حرفی می‌زنه 1044 01:07:16,698 --> 01:07:19,618 از نظر اون درسته، من آلیسیا رو کشتم 1045 01:07:20,536 --> 01:07:22,829 رویینا هرچی که بخواد رو باور می‌کنه 1046 01:07:23,705 --> 01:07:26,792 یه واسطه، کشته شدنِ آلیسیا رو دیده و بعد قتلش رو می‌ندازین گردنِ من 1047 01:07:27,000 --> 01:07:28,961 ...یعنی باور ندارید خانم رینولدز 1048 01:07:29,419 --> 01:07:33,715 عریضه‌نویسش، اولِ اسم تو رو نوشته؟ 1049 01:07:34,364 --> 01:07:35,365 م، مثل ماکسیم 1050 01:07:36,093 --> 01:07:37,261 خونه‌ی تسخیر شده؟ 1051 01:07:38,095 --> 01:07:41,265 آدم‌ها خیلی دوست دارن، اتفاقاتِ آشوبناک رو تبدیل به یه داستان تمیز کنن 1052 01:07:41,390 --> 01:07:43,058 حین آشفتگی‌شون که دیگه بدتره 1053 01:07:44,017 --> 01:07:47,229 ،می‌گن خوشه‌ای از میلیاردها ستاره نیست ذات‌الکرسیه 1054 01:07:47,396 --> 01:07:50,482 ،اون نورِ توی عکس خانوادگی بایستی روح بابابزرگ باشه 1055 01:07:51,483 --> 01:07:53,735 آلیسیا بیماری روانی داشت 1056 01:07:54,027 --> 01:07:55,612 همین باعث کشته شدنش شد 1057 01:07:55,779 --> 01:07:56,822 لازم نبود اینجوری بشه 1058 01:07:57,030 --> 01:08:00,534 ،یه دکتر درست‌حسابی، درمانش می‌کرد نه اون روانیِ ابله 1059 01:08:00,993 --> 01:08:02,327 لعنتی 1060 01:08:08,417 --> 01:08:11,837 .عسل واسه زخم خوبه ضدعفونی‌کننده‌ی باستانی‌ها بود 1061 01:08:17,885 --> 01:08:19,887 عسل گل وحشی نیست 1062 01:08:21,096 --> 01:08:22,097 نمی‌تونم بمالم بهش 1063 01:08:30,063 --> 01:08:31,648 آلیسیا دریک 1064 01:08:32,274 --> 01:08:35,527 عجب دخترِ خوش‌خنده‌ایه 1065 01:08:37,738 --> 01:08:38,739 دو تیکه شده 1066 01:08:39,531 --> 01:08:43,452 ،شبی که همه‌چیز رو تموم کردم آلیسیا توی اتاقش، پاره‌ش کرد 1067 01:08:45,245 --> 01:08:46,747 آخرین‌باری بود که صحبت کردیم 1068 01:08:47,664 --> 01:08:50,209 پس، تو نامزدیت رو به‌هم زدی 1069 01:08:51,835 --> 01:08:54,421 درست شنیدی، ثروتش در حد و اندازه‌ی من نبود 1070 01:08:54,546 --> 01:08:58,342 .عکسش توی جیبته وقتی بهت گفتیم بیا، اومدی 1071 01:08:58,508 --> 01:09:01,595 به عقیده من، آلیسیا دریک رو خیلی بیش‌تر از پول، دوست داشتی 1072 01:09:02,221 --> 01:09:03,472 ولی با این‌حال ازش دست کشیدی 1073 01:09:03,597 --> 01:09:06,642 ،وقتی با بعضی از زن‌ها ازدواج می‌کنی در اصل با مادرشون هم ازدواج کردی 1074 01:09:06,808 --> 01:09:08,560 پس مورد تاییدِ مادرش نبودی 1075 01:09:08,685 --> 01:09:10,395 پاپ هم موردِ تاییدِ اون نیست 1076 01:09:11,855 --> 01:09:14,441 رویینا نمی‌تونست مستقل باشه 1077 01:09:14,983 --> 01:09:16,944 از روی کینه، باغ رو نابود کرد و رفت خارج 1078 01:09:17,152 --> 01:09:20,239 آلیسیا به‌خاطر عذاب وجدانش می‌خواست بره اون سر دنیا، دنبالش 1079 01:09:20,405 --> 01:09:25,369 و من هم بالاخره فهمیدم که هیچ‌وقت مهم‌ترین آدمِ زندگی‌ش نمی‌شم 1080 01:09:25,536 --> 01:09:27,871 پس باهاش به‌هم زدی و دلش رو شکستی 1081 01:09:28,080 --> 01:09:30,541 صرفا چون یه زن، باعث شد احساسِ حقارت بکنی 1082 01:09:30,916 --> 01:09:32,918 ...برگشتم ونیز 1083 01:09:33,085 --> 01:09:35,504 تا التماسش کنم که بهم برگرده 1084 01:09:38,090 --> 01:09:39,675 ...وقتی فهمیدم مریض شده 1085 01:09:40,968 --> 01:09:42,970 رویینا نمی‌ذاشت ببینمش 1086 01:09:43,554 --> 01:09:45,222 نامه‌هام رو هم نشونش نمی‌داد 1087 01:09:47,766 --> 01:09:50,227 ،دفعه بعدی که آلیسیا رو دیدم توی تابوتش بود 1088 01:09:57,067 --> 01:09:58,652 شاید تقصیر من بوده 1089 01:10:03,198 --> 01:10:06,243 اگه می‌شه، دعوتنامه‌ت رو بده لطفا 1090 01:10:12,416 --> 01:10:13,500 خانم الیور 1091 01:10:17,337 --> 01:10:20,591 یه نوشته‌ی ساده‌ست - جمله‌بندیِ به‌خصوصی نداره - 1092 01:10:20,716 --> 01:10:24,887 .نوشتارش ساده‌ست عریضه‌نویسی هم شده 1093 01:10:25,137 --> 01:10:27,598 به‌طرز حرفه‌ایی، ناشناسی‌ش حفظ شده 1094 01:10:35,193 --> 01:10:38,193 .ساعت 10 شب، توی پلاتزو باش اخبار مهمی درباره آلیسیا دریک هست 1095 01:10:38,825 --> 01:10:40,111 "سیب" 1096 01:10:42,654 --> 01:10:44,239 .خب، بسته دیگه بریم 1097 01:10:58,503 --> 01:11:00,672 بازجویی‌ش تموم نشد 1098 01:11:01,506 --> 01:11:03,675 ...می‌خواستی دروغ‌هاش رو افشا کنی 1099 01:11:03,842 --> 01:11:05,802 و احتمالا بهش تهمتِ نازی بودن بزنی 1100 01:11:05,969 --> 01:11:08,805 .اون هم تهدیدت می‌کرد که می‌زنتت از همه‌ش جلوگیری کردم 1101 01:11:08,931 --> 01:11:09,890 حالش خوبه؟ 1102 01:11:10,015 --> 01:11:11,892 .اینقدر بی‌خاصیت نباش، آقا بالاسر براش صندلی بیار 1103 01:11:12,017 --> 01:11:13,644 آره، صندلی خوبه 1104 01:11:14,937 --> 01:11:17,231 خوبه که اینجا یه دوست همراهمه 1105 01:11:18,106 --> 01:11:20,234 چند وقته که همدیگه رو می‌شناسیم؟ 1106 01:11:20,984 --> 01:11:23,570 «از جریانِ «قتل در حمامِ کنینگ‌رود 1107 01:11:24,196 --> 01:11:26,990 ،و به عنوانِ تحقیق برای نوشتنِ یه کتاب نظاره‌گر کارهات بودم 1108 01:11:27,241 --> 01:11:28,534 کتاب «پوآروی در معرض دید» رو نوشتم 1109 01:11:28,700 --> 01:11:30,536 ملت خوندنش و معروف شدی 1110 01:11:30,702 --> 01:11:31,703 البته بدنام شدی 1111 01:11:33,163 --> 01:11:35,082 ببخشید، ممنون 1112 01:11:38,460 --> 01:11:40,963 ،ممنون. صندلی واسه من نیست واسه خودته 1113 01:11:43,006 --> 01:11:44,675 می‌خوای از من بازجویی کنی؟ 1114 01:11:44,800 --> 01:11:45,676 ولش کن 1115 01:11:45,801 --> 01:11:48,262 شروع چالش‌برانگیزی داشتی و با مشکل مواجه شدی 1116 01:11:48,428 --> 01:11:50,806 .بی‌خیال شو بذارش واسه فردا 1117 01:11:54,351 --> 01:11:55,686 داشتم می‌مردم 1118 01:11:56,728 --> 01:11:57,729 اینجا 1119 01:11:59,898 --> 01:12:01,441 ...این پلاتزو 1120 01:12:02,401 --> 01:12:03,485 ذهن رو درگیر می‌کنه 1121 01:12:05,112 --> 01:12:08,991 بارها و بارها یه سری چیزها رو می‌ذاره جلوی چشمم 1122 01:12:10,046 --> 01:12:11,243 سیب‌ها 1123 01:12:11,268 --> 01:12:12,369 درگیری ذهنی 1124 01:12:12,394 --> 01:12:16,331 بعد ذهنم می‌خواد یه چیزی بهم بگه 1125 01:12:16,832 --> 01:12:19,334 چطور شد که پلیس شدی؟ 1126 01:12:19,501 --> 01:12:21,753 ای‌کاش بی‌خیال می‌شدی 1127 01:12:21,962 --> 01:12:23,881 طوری نیست، جواب می‌دم 1128 01:12:24,840 --> 01:12:26,091 پدرم پلیس بود 1129 01:12:26,675 --> 01:12:28,260 عملاً شغل خانوادگی‌مون بود 1130 01:12:29,094 --> 01:12:30,095 کار دیگه‌ای بلد نبودم 1131 01:12:30,262 --> 01:12:33,181 ولی با این‌حال، همین پارسال خیلی زود بازنشسته شدی 1132 01:12:33,348 --> 01:12:34,349 آره 1133 01:12:35,267 --> 01:12:37,102 این کسب و کار خانوادگی دیگه به‌دردم نمی‌خورد 1134 01:12:37,311 --> 01:12:38,729 شاید هیچ‌وقت مناسبِ من نبود 1135 01:12:39,479 --> 01:12:41,648 توانایی‌ش رو داشتم، ولی دلش رو نه 1136 01:12:42,733 --> 01:12:46,778 مواقعی که خوابم نمی‌برد مشروب می‌خوردم و هیچ‌وقت هم خوابم نمی‌برد 1137 01:12:48,614 --> 01:12:49,865 خودت هم یه زمانی، پلیس بودی 1138 01:12:50,699 --> 01:12:51,783 حرفم رو درک می‌کنی 1139 01:12:52,213 --> 01:12:53,952 ...در نهایت، یه پرونده به تورت می‌خوره 1140 01:12:54,315 --> 01:12:57,539 و می‌فهمی این آخرین پرونده‌ایه که می‌تونی تحمل کنی و انسانیتت رو حفظ کنی 1141 01:12:58,749 --> 01:13:00,584 واسه تو چه پرونده‌ای بود؟ 1142 01:13:02,419 --> 01:13:06,840 ،چرا به دروغ گفتی قبلا اینجا نبودی درصورتی که اومده بودی؟ 1143 01:13:07,599 --> 01:13:11,228 خیلی خوب می‌دونستی که تلفن مخفی کجاست 1144 01:13:13,605 --> 01:13:15,858 این پرونده، توجهات زیادی رو به خودش، جلب کرده بود 1145 01:13:15,983 --> 01:13:18,360 حریم شخصی خانواده‌ش باید حفظ می‌شد 1146 01:13:18,569 --> 01:13:22,573 ...ولی وقتی جسد آلیسیا دریک، پیدا شد 1147 01:13:22,781 --> 01:13:25,284 تو اعزام شده بودی 1148 01:13:26,243 --> 01:13:26,952 درسته 1149 01:13:28,162 --> 01:13:30,831 خودم از آب درش آوردم 1150 01:13:33,292 --> 01:13:34,626 فرداش بازنشسته شدم 1151 01:13:34,710 --> 01:13:38,714 بعدش سریع محافظ ...و اژدهای دم خونه‌م شدی 1152 01:13:38,956 --> 01:13:41,917 و اصلا اجازه ندادی، یه نفر هم سر زده، وارد بشه 1153 01:13:42,084 --> 01:13:45,337 ...ولی با این‌حال، امروز صبح مزاحمم شدی 1154 01:13:45,463 --> 01:13:48,299 تا درباره‌ی یه زن با سبد سیب ازم سوال بکنی 1155 01:13:49,659 --> 01:13:51,577 ...ماه‌های زیادی، آرامشم برهم نخورده بود 1156 01:13:51,786 --> 01:13:55,289 خیلی مصمم، از من در برابرِ کنجکاوی‌ها و حضور بقیه، محافظت کردی 1157 01:13:55,456 --> 01:13:57,917 درحالی که آدم‌های بالغی به درونِ آبراهه می‌افتادن 1158 01:13:58,709 --> 01:14:00,211 ...با این‌حال آریادنه الیور 1159 01:14:00,920 --> 01:14:02,421 خیلی راحت اومد تو 1160 01:14:02,546 --> 01:14:03,547 چرا؟ 1161 01:14:06,926 --> 01:14:08,469 چون دست‌تون توی یه کاسه بود 1162 01:14:10,763 --> 01:14:12,807 ...خانم نویسنده و آقای محافظ 1163 01:14:12,932 --> 01:14:15,393 با واسطه، به‌طور مخفیانه کار می‌کردن 1164 01:14:16,811 --> 01:14:18,396 ...با تظاهر و خودبرتربینی 1165 01:14:18,604 --> 01:14:22,066 ،می‌خواستن ببرنم به جلسه‌ی احضار روح تا من رو احمق جلوه بدن 1166 01:14:23,025 --> 01:14:24,360 خیلی نگرانتم 1167 01:14:24,527 --> 01:14:28,197 ...جزئیات مرگ و زندگیِ آلیسیا دریک 1168 01:14:28,322 --> 01:14:31,575 توسط پلیسی که بالای سر جنازه‌ش بود ارائه شد 1169 01:14:31,742 --> 01:14:35,538 ...جزئیاتِ زندگیِ من، با فال‌گویی نه 1170 01:14:35,705 --> 01:14:37,248 بلکه با نامه‌ی تو ارائه شدن 1171 01:14:37,456 --> 01:14:39,583 و توی جلسه‌ی احضار روح، مادامی که همه‌ی توجه‌ها روی واسطه بود 1172 01:14:39,792 --> 01:14:42,420 تویی که همدستِ مخفی‌ش بودی ...دستت باز بود 1173 01:14:43,087 --> 01:14:46,173 هدفت این بود کاری کنی تا به غیرممکن، اعتقاد پیدا کنم 1174 01:14:48,676 --> 01:14:50,303 به واسطه‌گری و جادو 1175 01:14:50,428 --> 01:14:52,305 به ارواح و خدایان 1176 01:14:52,430 --> 01:14:53,556 ...در ازای شهرت پیدا کردنِ واسطه 1177 01:14:53,806 --> 01:14:54,890 ...یه چیزی هم گیر تو می‌اومد 1178 01:14:55,099 --> 01:14:57,660 جایگاهِ ادبی‌ت رو دوباره پس می‌گرفتی 1179 01:14:57,685 --> 01:15:00,081 "زنی که هرکول پوآرو رو گیج کرد" 1180 01:15:00,106 --> 01:15:04,150 جویس رینولدز نه، بلکه آریادنه الیور 1181 01:15:10,448 --> 01:15:11,616 من رو نمی‌بخشی؟ 1182 01:15:11,866 --> 01:15:13,784 ظاهرا، فقط خدا می‌تونه ببخشه 1183 01:15:14,619 --> 01:15:15,828 بد شد پس 1184 01:15:16,037 --> 01:15:18,539 خب، بذار ببینیم چطوری انجامش دادی 1185 01:15:18,664 --> 01:15:20,541 بابا؟ - با مهارت - 1186 01:15:20,666 --> 01:15:22,668 دعوتنامه‌ی شخصی برای نامزدش فرستادی؟ 1187 01:15:22,835 --> 01:15:27,548 .مطمئن بودم که داستان درست می‌کنه بعد از سه شکست، به پیروزی نیاز داشتم 1188 01:15:27,715 --> 01:15:29,050 ما دوست بودیم 1189 01:15:29,216 --> 01:15:31,636 تو دوست نداری، طرفدار داری 1190 01:15:31,844 --> 01:15:33,721 اون هم به لطف من 1191 01:15:33,929 --> 01:15:35,431 ...من، تو رو نابغه جلوه دادم 1192 01:15:35,598 --> 01:15:37,600 چرا نباید با استفاده از تو فروشِ کتاب‌هام رو بیش‌تر کنم؟ 1193 01:15:38,351 --> 01:15:41,479 نابغه. تو یه احمقی، یه آدمی که اسیرِ نفسشه 1194 01:15:41,646 --> 01:15:44,231 ابر سیاهی که مرگ رو به دنبال خودش می‌کشونه 1195 01:15:44,982 --> 01:15:46,692 .خودت هم خوب می‌دونی واسه همین هم استعفا دادی 1196 01:15:46,901 --> 01:15:49,028 واسه همین جویس رینولدز رو کشتی؟ 1197 01:15:49,195 --> 01:15:51,155 نه، نکشتمش 1198 01:15:51,322 --> 01:15:53,324 کتابت افسانه‌ای شده 1199 01:15:53,532 --> 01:15:54,951 بی‌خیال، داری بحث رو منحرف می‌کنی 1200 01:15:55,076 --> 01:15:56,077 ...باهم کار کردین 1201 01:15:56,202 --> 01:15:57,203 این‌طور نیست 1202 01:15:57,328 --> 01:15:58,913 تا یه قتل رو لاپوشونی کنین... 1203 01:15:59,872 --> 01:16:00,623 کلید، سریع بیاید 1204 01:16:00,873 --> 01:16:02,249 یه نفر دیگه داخله 1205 01:16:02,333 --> 01:16:03,542 عجله کنید 1206 01:16:04,210 --> 01:16:05,044 پوآرو 1207 01:16:05,211 --> 01:16:06,837 چی شده؟ چِش شده؟ 1208 01:16:07,046 --> 01:16:08,214 نمی‌دونم 1209 01:16:56,178 --> 01:16:58,139 چرا باید حتما تنها می‌بود؟ 1210 01:17:00,725 --> 01:17:01,934 این تنها راه وروده 1211 01:17:03,019 --> 01:17:04,437 کلیدها دست تو بود فقط 1212 01:17:04,604 --> 01:17:06,856 امکان نداره 1213 01:17:09,775 --> 01:17:10,985 نه 1214 01:17:11,152 --> 01:17:13,237 نه، من درست جلوت بودم 1215 01:17:14,822 --> 01:17:16,741 داشت سر یکی داد می‌زد 1216 01:17:19,168 --> 01:17:21,254 ،من ازش بدم می‌اومد ولی نمی‌خواستم بمیره که 1217 01:17:21,379 --> 01:17:23,714 ناسلامتی بچه داره 1218 01:17:23,881 --> 01:17:26,092 ...درهرصورت من بیرون بودم 1219 01:17:26,259 --> 01:17:27,260 سعی داشتم بیام پیش اینا 1220 01:17:28,302 --> 01:17:29,429 راست می‌گه 1221 01:17:29,595 --> 01:17:31,347 دکتره تنها بود 1222 01:17:31,889 --> 01:17:32,932 تنها نبوده 1223 01:17:33,683 --> 01:17:34,934 اون هم توی این خونه 1224 01:17:35,685 --> 01:17:36,894 یه دکتر 1225 01:17:38,187 --> 01:17:41,274 ،یه پرستار و یه دکتر انتقامِ کودکان 1226 01:17:42,150 --> 01:17:43,484 هیچ راه دیگه‌ای نداره 1227 01:17:43,651 --> 01:17:45,153 نمی‌فهمم 1228 01:17:45,278 --> 01:17:48,792 ،اگه این اتاق امن نبوده پس هیچ‌جا امن نیست 1229 01:17:49,115 --> 01:17:50,783 هیچ‌کدوم‌مون در امان نیستیم 1230 01:17:51,993 --> 01:17:54,912 هیچ انسانی، از پسِ چنین کاری برنمیاد 1231 01:17:55,079 --> 01:17:57,874 اتفاقا "این وظیفه ماست که ثابت کنیم این اتفاقات به‌ظاهر غیرممکن 1232 01:17:57,999 --> 01:17:59,917 "در حقیقت، خیلی هم امکان‌پذیرن 1233 01:18:00,042 --> 01:18:01,335 یالا، دست از سرش بردارید 1234 01:18:01,544 --> 01:18:03,838 .بذارید کارآگاه کارش رو بکنه خودش می‌دونه چی به چیه 1235 01:18:04,005 --> 01:18:05,715 به‌زودی به نتیجه می‌رسه 1236 01:18:05,923 --> 01:18:06,924 یالا 1237 01:18:07,884 --> 01:18:11,512 واسه یه بار هم شده اقرار کن که با چیزی بزرگ‌تر از خودت مواجهی 1238 01:18:13,264 --> 01:18:14,265 ...ازم پرسیدی 1239 01:18:17,018 --> 01:18:20,521 ازم پرسیدی چرا موقع احضار روح موندم 1240 01:18:21,355 --> 01:18:24,233 آلیسیا داشت تباه می‌شد و روانی شد 1241 01:18:26,602 --> 01:18:28,562 ...خانم رویینا، شب و روز 1242 01:18:29,105 --> 01:18:30,189 کنارش موند 1243 01:18:30,356 --> 01:18:33,109 یه روز بهش گفتم بره استراحت کنه 1244 01:18:34,986 --> 01:18:37,029 قول دادم مواظبش باشم 1245 01:18:37,697 --> 01:18:39,407 شب رو خوابش برد 1246 01:18:40,241 --> 01:18:41,784 نیمه‌شب شد 1247 01:18:41,909 --> 01:18:43,619 ...یه سری صداها و صدای پا 1248 01:18:44,912 --> 01:18:46,289 شنیدم 1249 01:18:47,665 --> 01:18:50,167 آلیسیا خیلی راحت خوابیده بود 1250 01:18:50,543 --> 01:18:53,170 بایستی بعد از رفتنم، بیدار شده باشه 1251 01:18:54,839 --> 01:18:56,507 رفته طرف بالکن 1252 01:18:56,632 --> 01:18:59,552 و می‌خوای از روحش طلب بخش‌ش کنی 1253 01:19:01,262 --> 01:19:02,680 اون دختر رو دوست داشتم 1254 01:19:04,807 --> 01:19:06,017 ...به‌خاطر حماقت 1255 01:19:07,685 --> 01:19:10,813 و ترسیدنِ من مُرد 1256 01:19:50,978 --> 01:19:53,147 چرا جوابی نداری؟ 1257 01:19:54,857 --> 01:19:56,901 تو همیشه یه جوابی داری 1258 01:20:28,265 --> 01:20:30,184 اصلا نباید می‌اومدم - صبر کن - 1259 01:20:30,309 --> 01:20:32,603 همه‌تون باید از اینجا برید و پشت سرتون هم نگاه نکنید 1260 01:20:37,358 --> 01:20:39,735 منتظر نمی‌مونم که مقتولِ بعدی باشم 1261 01:20:43,114 --> 01:20:44,115 ...امشب 1262 01:20:46,575 --> 01:20:47,910 همه‌مون ترسیدیم 1263 01:20:48,995 --> 01:20:52,290 دوتا قتل غیرممکن رخ داده 1264 01:20:52,623 --> 01:20:56,752 تمامی قتل‌ها به‌نظر میان ...که توسط ارواح انجام شدن 1265 01:20:56,961 --> 01:20:59,839 انگار که مردگان، زنده‌ها رو کشتن 1266 01:21:00,047 --> 01:21:02,008 به‌نظر میاد؟ تو یه چیزی می‌دونی 1267 01:21:02,258 --> 01:21:03,634 می‌دونی کی پدرم رو کشته؟ 1268 01:21:03,718 --> 01:21:06,554 باید دستیاران خانمِ رینولدز رو درنظر بگیرم 1269 01:21:06,929 --> 01:21:08,848 بازمانده‌هایی که درمانده و درخطر بودن 1270 01:21:08,973 --> 01:21:12,201 پلیس سابقی که قبل از ...وقوع هر قتل 1271 01:21:12,226 --> 01:21:13,978 توی این خونه بوده 1272 01:21:14,003 --> 01:21:17,898 خانم نویسنده‌ی مصمم، قادر و باهوش 1273 01:21:18,065 --> 01:21:21,110 فرشته‌ی انتقام‌جومون، اولگا سمینوف 1274 01:21:21,319 --> 01:21:23,821 به‌شدت روی عدالتی که می‌گه پافشاری می‌کنه 1275 01:21:24,030 --> 01:21:26,991 نامزد سابقی که به‌شدت از دست دکتر عصبانی بوده 1276 01:21:27,241 --> 01:21:30,536 ...و صرفا برای به‌یاد داشتنِ رابطه شادش 1277 01:21:31,370 --> 01:21:35,583 یه نصفه عکس داره 1278 01:21:38,169 --> 01:21:39,295 ...اما 1279 01:21:40,630 --> 01:21:45,092 ،قتل سومی شکل گرفته که اون دوتای دیگه رو توجیه می‌کنه 1280 01:21:45,301 --> 01:21:48,137 ...قتل آلیسیا دریک 1281 01:21:48,804 --> 01:21:50,598 ...که توسطِ 1282 01:21:55,019 --> 01:21:56,228 مادرش انجام شده 1283 01:21:57,423 --> 01:21:58,799 قاتلش 1284 01:22:00,683 --> 01:22:04,729 مادری که بچه‌ی خودش و بعدش دو نفر دیگه رو کشت، تا روی گناه فجیعش سرپوش بذاره 1285 01:22:04,896 --> 01:22:06,230 چطور جرات می‌کنی؟ 1286 01:22:06,397 --> 01:22:11,194 ،بعد از این همه جری که کشیدم من رو به قتل دختر کوچولوم، متهم می‌کنی؟ 1287 01:22:11,361 --> 01:22:12,403 دختر کوچولوت، بزرگ شده بود 1288 01:22:12,528 --> 01:22:15,031 نمی‌تونستی این رو تحمل کنی که قراره مالِ یکی دیگه بشه 1289 01:22:15,198 --> 01:22:18,284 از روی عصبانیت، باغِ رز رنگین‌مونت رو خراب کردی 1290 01:22:18,451 --> 01:22:19,952 رز؟ دیگه داری زیادی از مسئله دور می‌شی 1291 01:22:20,161 --> 01:22:23,456 .دوباره توی باغت گل کاشتی ولی نه با رز رنگین‌کمونی، با گل تک‌رنگ 1292 01:22:23,581 --> 01:22:26,668 گل تک‌رنگی که چیزی رو بهت می‌داد که نمی‌تونستی بدون اون، زنگی کنی 1293 01:22:28,836 --> 01:22:32,006 خیلی‌خب، دارم چیزهایی رو می‌شنوم و می‌بینم که وجودِ خارجی ندارن 1294 01:22:32,757 --> 01:22:36,010 کم‌کم دارم به وجودِ روح که غیرممکنه، باور پیدا می‌کنم 1295 01:22:37,361 --> 01:22:40,698 ...درحالی که بهم یک سمِ توهم‌زا 1296 01:22:42,533 --> 01:22:44,285 خورونده بودن 1297 01:22:44,452 --> 01:22:45,620 فکر می‌کردم کمدهام خالی‌ان 1298 01:22:46,037 --> 01:22:47,580 ‫عسل رو توی کمد ملافه‌ها پیدا کردم 1299 01:22:51,101 --> 01:22:55,105 یک نوع سم توی گل‌های گونه‌ی رودودندرون پونتیک، وجود داره 1300 01:22:55,271 --> 01:22:57,273 ...بیش‌ترین غلضتش توی شهدشه 1301 01:22:57,440 --> 01:23:02,153 که وقتی زنبور، ازش عسل می‌سازه غلیظ‌تر هم می‌شه 1302 01:23:02,320 --> 01:23:05,156 این همه زحمت برای ‫یه قاشق عسل وحشی 1303 01:23:05,323 --> 01:23:07,158 که با شیش لیره میشه خریدش 1304 01:23:07,283 --> 01:23:09,244 عسل گل وحشی نیست 1305 01:23:10,662 --> 01:23:11,746 نمی‌تونم بمالم بهش 1306 01:23:12,355 --> 01:23:15,399 توی ترکیه که به‌صورت وحشی رشد می‌کنه، بهش می‌گن دلی بال 1307 01:23:15,566 --> 01:23:18,236 دقیقاً جایی که رویینا، تنهایی و در حالت عصبانی، بهش سفر کرد 1308 01:23:18,736 --> 01:23:21,114 عسل دیوانه کننده. یه قاشق از این سم 1309 01:23:21,239 --> 01:23:24,909 باعث ضعف، تب و توهم می‌شه 1310 01:23:25,118 --> 01:23:29,831 همون گل‌هایی رو توی باغت کاشتی که همون عسل سمی رو می‌شد ازش گرفت 1311 01:23:30,415 --> 01:23:32,792 .من نمی‌تونستم همچین کاری بکنم آدمِ این کارها نیستم 1312 01:23:34,252 --> 01:23:36,170 دخترت تسخیر نشده بود 1313 01:23:37,463 --> 01:23:38,548 ...مسموم شده بود 1314 01:23:38,673 --> 01:23:40,883 اون هم توسط مادرش که نمی‌تونست رهاش کنه 1315 01:23:41,759 --> 01:23:45,304 که با عشق و علاقه، دوز کنترل‌شده‌ای 1316 01:23:45,471 --> 01:23:48,266 از عسل سمی رو چایی‌ش می‌ریخت 1317 01:23:48,433 --> 01:23:49,809 ...اونقدری مریضش می‌کرد 1318 01:23:49,976 --> 01:23:53,271 تا نذاره به معشوقِ پشیمونش برگرده 1319 01:23:53,438 --> 01:23:57,024 ضعیف و درمانده، مثل یک نوزاده 1320 01:23:57,817 --> 01:23:58,860 اونجوری دوباره مال خودت می‌شد 1321 01:23:59,569 --> 01:24:01,487 تا اینکه یک اشتباهی پیش اومد 1322 01:24:01,779 --> 01:24:05,283 ،مادامی که بالاخره خوابیدی خانم سیمنوف، مواظب آلیسیا بود 1323 01:24:05,491 --> 01:24:09,996 نیمه‌شب شد و وقتی بالاخره آلیسیا بیدار شد و مطمئناً دوباره 1324 01:24:10,163 --> 01:24:12,749 آزرده بود، اولگا رو ترسوند 1325 01:24:12,915 --> 01:24:14,751 اون‌وقت اولگا چی کار کرد؟ 1326 01:24:15,418 --> 01:24:18,212 ...با اینکه از حقیقت خبر نداشت 1327 01:24:18,629 --> 01:24:23,384 اولگا کاری رو کرد که معتقد بود اگر تو بودی، انجام می‌دادی 1328 01:24:23,551 --> 01:24:28,431 و چایِ آرام‌بخشِ آغشته به عسل رو بهش داد 1329 01:24:29,766 --> 01:24:30,975 البته با مقدار زیادی از عسل 1330 01:24:32,018 --> 01:24:33,603 خبر نداشتم 1331 01:24:34,312 --> 01:24:35,938 خبر نداشتم 1332 01:24:36,981 --> 01:24:40,651 آلیسیا دریک نرفت از بالکن خودش رو بندازه پایین 1333 01:24:42,236 --> 01:24:44,572 با سم جنابعالی، اوردوز کرد 1334 01:24:45,364 --> 01:24:48,326 و توی خواب، قلبش ایستاد 1335 01:24:48,701 --> 01:24:51,704 ...از خواب بیدار شدی 1336 01:24:51,829 --> 01:24:54,332 و دیدی که مُرده 1337 01:24:55,500 --> 01:24:56,667 ...و بعدش 1338 01:24:58,377 --> 01:25:00,004 تصمیم وحشتناکت رو گرفتی 1339 01:25:00,755 --> 01:25:02,715 علامتِ انتقام کودکان رو روش زدی 1340 01:25:03,841 --> 01:25:08,387 زخمی‌ش کردی، انداختی‌ش توی آبراه و جوری جلوه دادی که انگار خودکشی کرده 1341 01:25:09,722 --> 01:25:13,017 قربانیِ ارواح افسانه‌ای جلوه‌ش دادی 1342 01:25:13,601 --> 01:25:16,646 دکتر عاجزت که عشق ...چشمش رو کور کرده بود 1343 01:25:16,771 --> 01:25:19,273 حین معاینه، چیز مشکوکی رو پیدا نکرد 1344 01:25:19,482 --> 01:25:23,111 پلیس‌های خرافاتی هم راحت خر شدن 1345 01:25:23,277 --> 01:25:26,572 مستخدم سر به هوا هم قوطی عسل رو توی کمد ملحفه‌ها، گذاشته بود 1346 01:25:26,697 --> 01:25:29,659 از زیر قتل بچه‌ی خودت ...در رفته بودی 1347 01:25:29,784 --> 01:25:33,704 تا اینکه خانم الیور، توجه‌م رو به یه چیزی جلب کرد 1348 01:25:33,871 --> 01:25:35,498 ‫اون همه پول کجا رفته؟ 1349 01:25:37,333 --> 01:25:38,501 پول درست کردنش رو ندارم 1350 01:25:38,668 --> 01:25:40,753 معمولاً فقط یک جواب برای این سوال، وجود داره 1351 01:25:41,504 --> 01:25:42,296 اخاذی 1352 01:25:42,880 --> 01:25:45,550 به‌گمونم یه نفر دستت رو خونده 1353 01:25:45,716 --> 01:25:47,718 تو هم بهش حق‌السکوت دادی 1354 01:25:47,844 --> 01:25:49,345 بارها و بارها بهش پول دادی 1355 01:25:49,512 --> 01:25:53,182 ولی حالا که ثروتت بر باد رفته و این خونه هم ...دیگه با هیچ قیمتی فروش نمی‌ره 1356 01:25:53,349 --> 01:25:55,768 تو هم به‌شدت می‌خواستی که به این اخاذی پایان بدی 1357 01:25:55,977 --> 01:25:57,186 ولی کار کی می‌تونست باشه؟ 1358 01:25:58,354 --> 01:26:00,189 مظنون اولت دکتر فریر بود 1359 01:26:00,398 --> 01:26:02,358 شاید اونقدرها هم ساده‌لوح نبوده 1360 01:26:02,525 --> 01:26:06,404 شاید بالاخره علائمِ سم رو مشاهده کرده 1361 01:26:06,571 --> 01:26:09,699 بعدش از طرف خانم رینولدز بدجنس ...یه نامه به‌دستت رسید 1362 01:26:09,824 --> 01:26:12,118 ادعا می‌کرد که از طرف دخترت ...پیغامی دریافت کرده 1363 01:26:12,285 --> 01:26:14,221 ...جزئیات زیادی از جرمت رو 1364 01:26:14,295 --> 01:26:18,383 می‌دونست و خدماتش گران‌بها بودن 1365 01:26:18,550 --> 01:26:20,552 مطمئناً همون کسی بود که ازت اخاذی می‌کرد 1366 01:26:20,718 --> 01:26:22,345 واسه حفظ امنیتت باید جلوش رو می‌گرفتی 1367 01:26:22,470 --> 01:26:25,848 باید جلوی خانم رینولدز و دکتر فریر رو می‌گرفتی، ولی چطوری؟ 1368 01:26:26,099 --> 01:26:29,936 با جلسه‌ی احضار روح، در یک خانه‌ی تسخیر شده، به هنگام هالووین 1369 01:26:30,186 --> 01:26:34,691 بهترین فرصت برای سرپوش گذاشتن روی قتل کسایی بود که شک داشتی ازت اخاذی می‌کنن 1370 01:26:35,400 --> 01:26:37,610 اونجوری پشت خرافات، افسانه و ترس، قایم می‌شدی 1371 01:26:38,528 --> 01:26:39,654 نیمه‌شب شد 1372 01:26:42,115 --> 01:26:43,116 تو هم کارت رو کردی 1373 01:26:44,534 --> 01:26:47,620 اما اونقدر عجله داشتی که توی تشخیصِ هویت کسی که نقاب داشت، اشتباه کردی 1374 01:26:48,788 --> 01:26:51,541 با خلاص شدن از من، می‌تونستی هدفت رو پیدا بکنی 1375 01:27:00,925 --> 01:27:03,261 من نیمه‌شب، پیش خانم سمینوف بودم 1376 01:27:03,428 --> 01:27:04,429 راست می‌گه 1377 01:27:05,221 --> 01:27:06,848 پیش من بود، ساعت رو هم دیدم 1378 01:27:07,015 --> 01:27:09,976 تو ساعتِ توی اتاق موسیقی رو دیدی 1379 01:27:10,435 --> 01:27:12,312 همون‌جایی که ازت خواسته بود منتظر بمونی 1380 01:27:12,437 --> 01:27:14,731 اتاقی که عملاً هیچ صدایی توش نمی‌رفت 1381 01:27:14,898 --> 01:27:16,566 خودش هم قفلش کرده بود 1382 01:27:16,649 --> 01:27:19,944 و از قبل هم ساعتش رو عوض کرده بود 1383 01:27:20,153 --> 01:27:24,324 جوری که ساعت زنگِ واقعیِ نیمه‌شب رو نمی‌تونستی بشنوی 1384 01:27:24,532 --> 01:27:26,367 ...ساعت به وقت نیمه‌شب بود، درصورتی که 1385 01:27:26,576 --> 01:27:28,036 بعد از مرگ جویس رینولدز بود 1386 01:27:30,288 --> 01:27:33,791 شواهد انکار ناپذیر، با یه تردستی ناپدید شدن 1387 01:27:33,958 --> 01:27:35,084 فریر چی؟ 1388 01:27:35,501 --> 01:27:36,920 نزدیکش نشده بود که 1389 01:27:37,086 --> 01:27:40,590 درسته، در رو قفل کرد و تنها کلیدش رو داد دست من 1390 01:27:40,715 --> 01:27:42,634 ولی نمی‌شه دکتر فریر رو با چاقو کشت 1391 01:27:42,717 --> 01:27:45,720 باید از تلفن، به عنوانِ آلت قتاله استفاده کنی 1392 01:27:45,845 --> 01:27:48,765 خط خارجی، به‌خاطر طوفان آنتن نمی‌داد 1393 01:27:48,890 --> 01:27:52,143 ولی خط داخلی، کار می‌کرد 1394 01:27:52,310 --> 01:27:55,271 هیچ‌کس نمی‌تونست خارج از خونه، تماس بگیره 1395 01:27:56,940 --> 01:27:58,483 فقط از داخل خونه، امکان‌پذیر بوده 1396 01:27:58,691 --> 01:28:00,526 ایشون، توی اتاق غذاخوری 1397 01:28:00,693 --> 01:28:03,029 اون هم توی اتاق موسیقی حبس شده بود 1398 01:28:03,238 --> 01:28:04,739 می‌دونم داشتی ازم اخاذی می‌کردی 1399 01:28:05,365 --> 01:28:08,785 .همه‌چیز رو پیشش اعتراف کردی اعم از قتل جویس رینولدز 1400 01:28:09,244 --> 01:28:11,538 و همین‌طور خودکشیِ نمایشیِ دخترت 1401 01:28:11,704 --> 01:28:12,747 امکان نداره 1402 01:28:12,872 --> 01:28:14,499 بعدش تهدیدش کردی 1403 01:28:14,666 --> 01:28:16,376 هرکاری بهت می‌گم رو مو به مو بکن 1404 01:28:16,584 --> 01:28:18,503 ...تهدید کردی که پسرش رو می‌کشی 1405 01:28:18,711 --> 01:28:21,548 .نه، ولش کن دست از سرش بردار 1406 01:28:22,257 --> 01:28:24,384 ...اگه به حرفت گوش نمی‌داد 1407 01:28:25,366 --> 01:28:27,910 تنها دلیل زندگی‌ش رو ازش می‌رگفتی... 1408 01:28:28,680 --> 01:28:30,640 ...بهش گفته بودی که 1409 01:28:32,100 --> 01:28:33,768 چاقو رو برداره 1410 01:28:41,859 --> 01:28:43,111 این زن بابام رو کشته؟ 1411 01:28:43,736 --> 01:28:44,862 و همین‌طور خانم رینولدز رو 1412 01:28:45,029 --> 01:28:46,864 و همین‌طور آلیسیا رو - نه - 1413 01:28:48,032 --> 01:28:49,784 من هیچ‌وقت به آلیسیا آسیب نمی‌زدم 1414 01:28:50,451 --> 01:28:52,078 تصادفی بود 1415 01:28:52,620 --> 01:28:54,330 اون کل زندگیم بود 1416 01:28:54,747 --> 01:28:56,875 مسمومش کردی - تا ازش محافظت کنم - 1417 01:28:57,041 --> 01:28:59,752 تا کنترلش کنی - تا در برابر تو، در امان نگه‌ش دارم - 1418 01:29:20,690 --> 01:29:22,275 نمی‌تونستم بی‌خیالش بشم 1419 01:29:24,527 --> 01:29:25,862 اون مالِ من بود 1420 01:30:30,844 --> 01:30:32,763 اون بهترین اتفاق زندگی‌م بود 1421 01:30:34,306 --> 01:30:38,268 ،و اگه روحی وجود داشته باشه تو به روحش آرامش دادی 1422 01:31:04,461 --> 01:31:05,379 ممنون 1423 01:31:05,504 --> 01:31:06,588 دکتر 1424 01:31:08,715 --> 01:31:11,843 مرگ خانم دریک رو خودکشی اعلام می‌کنن 1425 01:31:12,010 --> 01:31:14,721 مگر اینکه خلافش رو ثابت کنی 1426 01:31:16,515 --> 01:31:18,725 ...می‌شه قبل از اینکه بابت کلاهبرداری 1427 01:31:19,351 --> 01:31:21,269 تحویلم بدی، اسکورتت کنم؟ 1428 01:31:24,064 --> 01:31:26,066 ...وقتی صبح بشه 1429 01:31:26,233 --> 01:31:28,276 هیچ‌کدومش اهمیتی نداره 1430 01:31:28,860 --> 01:31:31,238 در نهایت، این تویی که ازم محافظت می‌کنی، دکتر 1431 01:31:39,579 --> 01:31:40,706 بی‌خیال لئوپولد 1432 01:31:40,956 --> 01:31:42,332 بذار دکمه یقه‌ت رو ببندم 1433 01:31:42,499 --> 01:31:43,667 نمی‌خواد خانم اولگا 1434 01:31:43,834 --> 01:31:44,960 خیلی هوشمندانه‌ست‌ها 1435 01:31:45,377 --> 01:31:47,087 به کت نیازی ندارم - سردت می‌شه - 1436 01:31:47,212 --> 01:31:48,171 طوری‌م نمی‌شه 1437 01:31:48,296 --> 01:31:50,215 می‌دونم هوا آفتابیه، ولی باز هم سرده 1438 01:31:50,340 --> 01:31:52,050 اینجوری خیلی بهتره - نمی‌خواد خانم اولگا، ممنون - 1439 01:31:52,217 --> 01:31:53,593 خیلی خوش‌تیپ شدی - ممنون - 1440 01:31:55,512 --> 01:31:56,638 خانم 1441 01:31:57,305 --> 01:32:00,892 .با من و آقای سمینوف، زندگی خواهد کرد و هری 1442 01:32:03,145 --> 01:32:04,855 مثل پسر خودمون، باهاش رفتار می‌کنیم 1443 01:32:05,605 --> 01:32:07,607 دوست داریم خوش‌حالش کنیم 1444 01:32:09,401 --> 01:32:11,403 تو پسر باهوشی هستی 1445 01:32:12,028 --> 01:32:15,198 و شاید از اینکه دوست داری جلب توجه کنی، خجالت می‌کشی 1446 01:32:16,116 --> 01:32:17,951 با این احساس آشنام 1447 01:32:20,037 --> 01:32:23,165 نباید بابت اتفاقاتی که توی این خونه افتاد، خودت رو سرزنش کنی 1448 01:32:23,915 --> 01:32:25,083 چرا باید خودش رو سرزنش کنه؟ 1449 01:32:26,043 --> 01:32:27,836 ولی همه‌ش تقصیر منه 1450 01:32:28,837 --> 01:32:31,673 پول رو واسه‌ی خودت نمی‌خواستی 1451 01:32:32,215 --> 01:32:34,217 می‌خواستی باهاش به پدرت کمک کنی 1452 01:32:35,677 --> 01:32:37,012 بابام نمی‌تونست کار کنه 1453 01:32:38,138 --> 01:32:40,348 می‌خواستم با پولش قبض‌ها رو پرداخت کنم 1454 01:32:41,767 --> 01:32:43,935 نمی‌دونستم با بقیه‌ش باید چی کار کنم 1455 01:32:44,144 --> 01:32:48,690 رویینا دریک فکر می‌کرد که واسطه‌ی قلابی ...یا دکتر خانواده، داره ازش اخاذی می‌کنه 1456 01:32:49,649 --> 01:32:51,026 درصورتی که هیچ‌کدوم‌شون نبودن 1457 01:32:51,193 --> 01:32:53,820 فقط پسر دکتر، متوجه حقیقت شده بود 1458 01:32:53,987 --> 01:32:56,198 از روی نوشته‌های پدرم، مشخص بود 1459 01:32:57,324 --> 01:32:58,658 ...مسمومیتِ عسل دیوانه کننده 1460 01:32:58,825 --> 01:33:01,411 درست مثل جریان مهرداد 1461 01:33:01,536 --> 01:33:03,038 پادشاه سم 1462 01:33:04,373 --> 01:33:07,084 توی یکی از کتاب‌های کتابخونه‌ش داستانش رو خوندم 1463 01:33:08,293 --> 01:33:11,755 واسه همین تئوری‌م رو محک زدم 1464 01:33:11,963 --> 01:33:13,965 براش نامه‌ی اخاذی فرستادی 1465 01:33:17,511 --> 01:33:18,762 یکی دیگه هم براش فرستادی 1466 01:33:25,352 --> 01:33:28,522 شاید این پولی که توی تشکته یه کاربردی داشته باشه 1467 01:33:30,649 --> 01:33:32,442 تا شاید بتونی جبران کنی 1468 01:33:35,487 --> 01:33:39,074 .قبلا هم بدون خانم رینولدز، زنده موندیم این سری حتی بهتر هم عمل می‌کنیم 1469 01:33:39,741 --> 01:33:41,702 قول می‌دم به آمریکا بریم 1470 01:33:41,868 --> 01:33:43,495 شما دوتا همراه‌مون بیاید 1471 01:33:45,580 --> 01:33:46,790 به اداره‌ی پلیس؟ 1472 01:33:47,833 --> 01:33:51,461 .قراره برید به آمریکا میزوری، اگر اشتباه نکنم 1473 01:33:51,586 --> 01:33:55,257 به‌گمونم بتونیم شما دوتا رو هم سوار کنیم 1474 01:34:07,853 --> 01:34:09,062 ممنون 1475 01:34:13,108 --> 01:34:14,443 خیلی ممنون 1476 01:34:14,568 --> 01:34:16,445 واسه لئوپولد هم جا نگه دارید، لطفا 1477 01:34:21,533 --> 01:34:22,743 پرونده رو حل کردی 1478 01:34:23,869 --> 01:34:25,078 ...ولی بهت کمک شد 1479 01:34:25,537 --> 01:34:26,538 مگه نه؟ 1480 01:34:27,748 --> 01:34:28,790 صداش رو شنیدی 1481 01:34:30,876 --> 01:34:32,294 موفق باشی، رفیق 1482 01:34:32,961 --> 01:34:34,254 نگران نباش 1483 01:34:34,713 --> 01:34:37,299 ،کسایی که توی این خونه می‌میرن همیشه برمی‌گردن 1484 01:34:38,550 --> 01:34:39,843 دوباره می‌بینم‌شون 1485 01:34:48,852 --> 01:34:50,520 به‌زودی می‌بینمت، بابایی 1486 01:35:17,756 --> 01:35:19,966 .عذرخواهی نمی‌کنم کتابم رو خراب کردی 1487 01:35:20,175 --> 01:35:22,010 .مدرکی هم نموده باید از نو بنویسمش 1488 01:35:22,219 --> 01:35:23,887 به‌شرطی که اسمِ من توش نباشه 1489 01:35:24,054 --> 01:35:25,889 دیگه نمی‌خوام اسمت رو بشنوم 1490 01:35:27,724 --> 01:35:30,310 .الان دیگه یه خونه‌ی ساده‌ست همه‌چیز افشا شد 1491 01:35:33,230 --> 01:35:34,856 ولی به‌نظر میاد اون تئوری‌ها رو باور کردی 1492 01:35:35,607 --> 01:35:36,817 آره، یه چیزی دیدی 1493 01:35:36,983 --> 01:35:38,819 تحت تاثیر مواد بودم 1494 01:35:38,985 --> 01:35:43,949 ضمیرناخودآگاهم به روشی غیرمنطقی حقایق رو دریافت می‌کرد 1495 01:35:45,701 --> 01:35:46,702 دیدی 1496 01:35:48,286 --> 01:35:49,538 می‌دونی 1497 01:35:53,542 --> 01:35:57,629 فقط می‌دونم که نمی‌تونیم از روح‌هامون، قایم بشیم 1498 01:35:58,714 --> 01:36:01,091 ...چه واقعی باشن، چه نباشن 1499 01:36:03,989 --> 01:36:06,304 باید باهاشون صلح کنیم 1500 01:36:07,681 --> 01:36:09,766 و به زندگی‌مون برسیم 1501 01:36:09,847 --> 01:36:10,848 به هرنحوی که شده 1502 01:36:12,644 --> 01:36:14,438 چطور می‌خوای به زندگیت برسی؟ 1503 01:36:58,106 --> 01:36:59,232 آقای پوآرو؟ 1504 01:37:01,026 --> 01:37:02,069 آقای پوآرو؟ 1505 01:37:03,987 --> 01:37:07,616 والدینت با فاصله کمی مُردن 1506 01:37:07,741 --> 01:37:09,117 بعدش هم برادرت مُرد 1507 01:37:09,326 --> 01:37:12,746 دکتر معتمدت، دوستِ عزیز خانواده‌ست 1508 01:37:12,913 --> 01:37:17,084 .برادرت مثل خودت، مجرد بود فامیل دیگه‌ای هم نداشتین 1509 01:37:17,334 --> 01:37:19,503 خانواده‌ت نفرین نشده 1510 01:37:19,569 --> 01:37:22,990 یه حس قوی بهم می‌گه که برادرت ...یه متمم به وصیت‌نامه‌ش اضافه کرده 1511 01:37:23,198 --> 01:37:25,200 ...که اگر همه اعضای خانواده‌ت مُردن 1512 01:37:25,367 --> 01:37:27,160 تمامی اموال‌تون به دکتره می‌رسه 1513 01:37:27,327 --> 01:37:30,080 و یه حس قوی‌تر بهم می‌گه که همون دکتر کشتت‌شون 1514 01:37:30,247 --> 01:37:32,082 و گفته که به مرگ طبیعی مُردن 1515 01:37:32,249 --> 01:37:35,335 .و جونت در خطره بهتره بشینی 1516 01:37:47,222 --> 01:37:48,223 بفرما 1517 01:37:50,684 --> 01:37:55,105 .خب اگر اشتباه می‌کنم، بگو دکترتون، دوست خانوادگی‌تون بود؟ 1518 01:37:55,272 --> 01:37:58,567 تا اینجاش مشخصه که دوستِ دوران بچگی‌ت بوده 1519 01:37:58,692 --> 01:38:01,486 هرچند مادرت با تو صمیمی‌تر بود، درسته؟ 1520 01:38:01,565 --> 01:38:06,565 ‫« مترجمان: حسین رضایی و علیرضا نورزاده » ‫::. توییتر HosseinTL & @Mr_Lightborn11 .:: 1521 01:38:06,657 --> 01:38:26,657 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین .:: FilmKio.Com ::.