1 00:00:00,140 --> 00:00:08,140 ‫سی‌نما تقدیم میکند ‫WwW.30NaMa.CoM 2 00:00:35,183 --> 00:00:41,183 ‫تـرجـمـه و تـنـظـیـم : حـسـیـن اسـمـاعـیـلـی 3 00:00:41,208 --> 00:00:44,375 ‫در مرزهای دامنه‌ی تسلط سیاره‌ی مادر 4 00:00:44,375 --> 00:00:49,416 ‫"در مدار غول گازی "ماراقمری کوچک به اسم "ولت" وجود داشت 5 00:00:49,416 --> 00:00:52,250 ‫در آنجا، روستایی متشکل از کشاورزان بی‌ریا 6 00:00:52,250 --> 00:00:55,541 ‫زندگی ساده‌ای داشتند ‫و از محصولات زمین زندگی می‌گذراندند 7 00:00:55,541 --> 00:00:59,875 ‫تا اینکه سفینه‌ای جنگی ‫بر زمین‌هایشان سایه افکند 8 00:01:01,000 --> 00:01:04,125 ‫"فرمانده‌ی سفینه، فضاسالار "نوبل 9 00:01:04,125 --> 00:01:06,916 ‫خواسته‌اش فراتر از ‫توان ارائه‌ی مردم "ولت" بود 10 00:01:06,916 --> 00:01:11,000 ‫"بنابراین، زنی به اسم "کورا"و مردی به اسم "گونار 11 00:01:11,000 --> 00:01:12,833 ‫از روستا راهی شدند 12 00:01:12,833 --> 00:01:17,083 ‫تا جنگجوهایی برای ایستادگی ‫در مقابل سفینه‌ی "دردنات" پیدا کنند 13 00:01:18,458 --> 00:01:22,125 ‫در "نیو-وادی"، "تاراک" قدرتمند ‫ به آن‌ها ملحق شد 14 00:01:22,125 --> 00:01:25,875 ‫در معادن "داگوس"، "نمسیس" درنده‌خو 15 00:01:25,875 --> 00:01:29,875 ‫"در میدان نبرد "پالکس"ژنرال شورشی "تایتوس 16 00:01:29,875 --> 00:01:31,666 ‫"و در سیاره‌ی "شاران 17 00:01:31,666 --> 00:01:35,000 ‫"دارین بلادکس" و ستوانش "میلیوس" 18 00:01:36,333 --> 00:01:39,083 ‫"در کمینی در ایستگاه‌های معلق "گاندیوال 19 00:01:39,083 --> 00:01:42,125 ‫کورا فضاسالار "نوبل" را شکست داد 20 00:01:42,125 --> 00:01:45,458 ‫و بدن درهم شکسته‌اش را ‫بر روی ساحل صخره‌ای رها کرد 21 00:01:46,250 --> 00:01:50,541 ‫جنگجوهای پیروز به "ولت" بازگشتند ‫تا دستمزد خود را دریافت کنند 22 00:01:50,541 --> 00:01:53,333 ‫...چرا که خطر دردنات از میان رفته بود 23 00:01:57,250 --> 00:01:59,250 ‫حداقل خودشان اینطور فکر می‌کردند 24 00:02:05,208 --> 00:02:07,208 ‫فرمانده کاسیوس 25 00:02:09,125 --> 00:02:11,500 ‫- زنده‌ست؟ ‫- بله 26 00:02:12,333 --> 00:02:14,208 ‫به‌زحمت 27 00:02:14,208 --> 00:02:16,208 ‫ولی خیلی مونده تا بهبود پیدا کنه 28 00:02:25,833 --> 00:02:28,041 ‫برای مدت طولانی هیچ فعالیت مغزی نداشت 29 00:02:29,750 --> 00:02:32,208 ‫نمی‌دونیم صدمه‌ای که بهش وارد شده چقدره 30 00:02:33,750 --> 00:02:37,416 ‫وقتی از پیله درش آوردیم ‫می‌فهمیم چی ازش باقی مونده 31 00:03:12,458 --> 00:03:14,000 ‫مجاری تنفسی‌ش بازن 32 00:03:14,000 --> 00:03:16,000 ‫داره خودش نفس می‌کشه 33 00:03:18,208 --> 00:03:20,208 ‫فضاسالار 34 00:03:20,500 --> 00:03:22,500 ‫فضاسالار، منم 35 00:03:24,750 --> 00:03:26,333 ‫کاسیوس؟ 36 00:03:26,333 --> 00:03:28,333 ‫بله 37 00:03:29,208 --> 00:03:31,208 ‫من کجام؟ 38 00:03:31,375 --> 00:03:33,375 ‫سوار سفینه‌تون هستین، قربان 39 00:03:33,916 --> 00:03:35,875 ‫سفینه‌ی "کینگز گیز" 40 00:03:35,875 --> 00:03:38,250 ‫در مدار "گاندیوال" باقی موندیم 41 00:03:38,250 --> 00:03:40,250 ‫و امیدوار بودیم بهبود پیدا کنین، قربان 42 00:03:41,208 --> 00:03:45,083 ‫و خدایان قدیم رو شکر ‫که دعاهامون مستجاب شد 43 00:03:46,041 --> 00:03:48,041 ‫کاسیوس، گوش کن چی میگم 44 00:03:49,958 --> 00:03:51,958 ‫دختره روی "ولت"ـه 45 00:03:53,291 --> 00:03:55,291 ‫کی؟ 46 00:03:55,583 --> 00:03:57,583 ‫کی روی "ولت"ـه؟ 47 00:03:59,541 --> 00:04:01,541 ‫زخم‌زننده 48 00:04:04,375 --> 00:04:06,375 ‫روی "ولت"ـه 49 00:04:07,375 --> 00:04:09,375 ‫به سمت "ولت" حرکت کنین 50 00:04:09,666 --> 00:04:11,583 ‫چشم، فضاسالار 51 00:04:11,583 --> 00:04:13,583 ‫هرچی شما امر کنید 52 00:04:26,708 --> 00:04:31,000 ‫« قـسـمـت دوم : زخـم‌زنـنـده » 53 00:05:20,125 --> 00:05:22,250 ‫من "هیگن"ـم 54 00:05:22,250 --> 00:05:23,416 ‫این "دن"ـه 55 00:05:23,416 --> 00:05:26,250 ‫اومدنتون به روستای محقرمون رو ‫خیرمقدم میگیم 56 00:05:26,250 --> 00:05:28,250 ‫حتماً خسته و گرسنه‌این 57 00:05:28,791 --> 00:05:30,041 ‫و تشنه 58 00:05:30,041 --> 00:05:33,750 ‫خب، در تالار ‫براتون غذا و نوشیدنی آماده کردیم 59 00:05:34,375 --> 00:05:37,791 ‫بیاین بریم، می‌بینین مردمم ‫چه میزبان‌های خوبی می‌تونن باشن 60 00:05:41,375 --> 00:05:43,458 ‫بیاین این یوراکی‌ها رو ببریم اصطبل 61 00:05:48,208 --> 00:05:50,208 ‫برگشتن 62 00:05:50,916 --> 00:05:53,083 ‫خب، ظاهرشون چطوره؟ 63 00:05:53,791 --> 00:05:56,541 ‫قوی، گمونم مثل جنگجوها 64 00:05:57,125 --> 00:05:58,916 ‫- چند نفرن؟ ‫- شش نفر 65 00:05:58,916 --> 00:06:00,916 ‫- همراه کورا و گونار ‫- شش نفر؟ 66 00:06:02,083 --> 00:06:05,083 ‫پس اهمیتی نداره چقدر قوی هستن، داره؟ 67 00:06:32,208 --> 00:06:34,000 ‫فرمانده کاسیوس 68 00:06:34,000 --> 00:06:37,041 ‫سرباز. همه‌چیز همونطوریه ‫ که باید باشه، درسته؟ 69 00:06:37,041 --> 00:06:39,708 ‫بله قربان، همه‌چیز طبق برنامه پیش میره 70 00:06:39,708 --> 00:06:41,791 ‫هیچ‌ چیز غیرمعمولی پیش نیومده؟ 71 00:06:41,791 --> 00:06:43,750 ‫- نه، قربان ‫- خیلی‌خب 72 00:06:43,750 --> 00:06:46,583 ‫مطمئن شو محصولات طبق برنامه جمع بشن 73 00:06:46,583 --> 00:06:49,625 ‫و تا 5 روز دیگه که می‌رسیم آماده باشن 74 00:06:56,583 --> 00:06:58,583 ‫پنج روز؟ 75 00:07:22,291 --> 00:07:24,291 ‫بیاین 76 00:07:25,750 --> 00:07:30,125 ‫بفرمایید بخورید ‫حتماً همه‌تون خیلی گرسنه‌این 77 00:07:30,125 --> 00:07:31,333 ‫خیلی‌خب 78 00:07:31,333 --> 00:07:35,125 ‫مردممون ضیافتی از غذا و نوشیدنی آماده کردن 79 00:07:35,125 --> 00:07:39,583 ‫که موقع رسیدنتون ‫وفاداری و قدردانی‌شون رو بهتون نشون بدن 80 00:07:40,708 --> 00:07:42,708 ‫بقیه کجان؟ 81 00:07:46,833 --> 00:07:48,916 ‫شما بودین چه حسی پیدا می‌کردین؟ 82 00:07:48,916 --> 00:07:53,791 ‫اگر توانایی مقاومت ‫و محافظت از خونه‌تون رو نداشتین؟ 83 00:07:55,083 --> 00:07:58,291 ‫اگر مجبور می‌شدین از بقیه بخواین ‫جون‌شون رو بخاطرتون به‌خطر بندازن؟ 84 00:07:59,041 --> 00:08:01,833 ‫باید متوجه بشن که اینجا بودن‌مون ‫هیچ خجالتی نداره 85 00:08:02,625 --> 00:08:04,625 ‫همین‌که اونقدر غرورشون رو زیر پا گذاشتن 86 00:08:04,625 --> 00:08:06,625 ‫ که کمک بخوان، همین خودش شجاعته 87 00:08:07,791 --> 00:08:09,791 ‫- ممنونم ‫- آره 88 00:08:11,041 --> 00:08:14,750 ‫و از قضا، نیازی نیست ‫کسی جونش رو به‌خطر بندازه 89 00:08:15,500 --> 00:08:17,500 ‫نیازی به دفاع نیست 90 00:08:20,125 --> 00:08:21,958 ‫- فضاسالار نوبل مرده ‫- چی؟ 91 00:08:21,958 --> 00:08:23,958 ‫- مرده؟ ‫- واقعاً؟ 92 00:08:24,791 --> 00:08:27,375 ‫شاید لازم باشه دوباره تکرارش کنی ‫باورش نمیشه 93 00:08:27,958 --> 00:08:29,958 ‫مرده 94 00:08:31,250 --> 00:08:34,250 ‫به‌نظرت برنمی‌گردن؟ 95 00:08:34,250 --> 00:08:35,291 ‫نه 96 00:08:35,291 --> 00:08:38,375 ‫قوانین امپراطوری حکم می‌کنه ‫که در صورت مرگ یک فضاسالار 97 00:08:39,083 --> 00:08:41,333 ‫باید فوراً به سیاره‌ی مادر برگردن 98 00:08:42,291 --> 00:08:44,750 ‫پس دین سنگین‌تری به گردن‌مون دارین... 99 00:08:44,750 --> 00:08:46,708 ‫اشتباه می‌کنی 100 00:08:46,708 --> 00:08:48,708 ‫الان بهم خبر دادن 101 00:08:50,333 --> 00:08:52,333 ‫تا 5 روز دیگه میان اینجا 102 00:08:55,916 --> 00:08:57,083 ‫حقیقت داره؟ 103 00:08:57,083 --> 00:08:58,208 ‫- پنج روز؟ ‫- آره 104 00:08:58,208 --> 00:09:01,083 ‫فکر کردم گفتی فضاسالار نوبل رو کشتی 105 00:09:01,083 --> 00:09:04,666 ‫آره کشتمش ‫بدنش روی صخره‌ها خرد شد. مرده 106 00:09:04,666 --> 00:09:08,916 ‫اومدن به اینجا بدون فرماندهی یک فضاسالار ‫خلاف قوانینه، درسته؟ 107 00:09:08,916 --> 00:09:10,833 ‫درسته 108 00:09:10,833 --> 00:09:14,166 ‫ولی مرگ همیشه اونقدر که باید ‫جلوی نقشه‌های سیاره‌ی مادر رو نمی‌گیره 109 00:09:14,875 --> 00:09:17,916 ‫حتماً بیشتر از چیزی که فکر می‌کردیم ‫به این غلات نیاز دارن 110 00:09:19,791 --> 00:09:21,583 ‫- هیگن؟ ‫- بله؟ 111 00:09:21,583 --> 00:09:24,333 ‫روستایی‌ها رو خبر کن ‫بذار باهاشون صحبت کنم 112 00:09:24,333 --> 00:09:26,333 ‫باشه 113 00:09:51,041 --> 00:09:54,041 ‫روزهای تاریکی در پیش داریم 114 00:09:54,750 --> 00:09:56,750 ‫وقتی زمانش از راه رسید... 115 00:09:57,750 --> 00:10:00,500 ‫شاید مجبور بشیم ‫همگی با هم در نبرد 116 00:10:00,500 --> 00:10:02,625 ‫به‌صورت برادرانه ایستادگی کنیم 117 00:10:04,750 --> 00:10:06,291 ‫برای موفق شدن 118 00:10:06,291 --> 00:10:08,458 ‫باید بین‌مون اعتماد شکل بگیره 119 00:10:10,166 --> 00:10:13,000 ‫به‌وقتش، بهتون یاد میدیم چطور بجنگین 120 00:10:13,875 --> 00:10:17,541 ‫ولی قبلش، باید قدرتتون رو بهمون نشون بدین 121 00:10:17,541 --> 00:10:19,666 ‫راه و رسم کشاورزی‌تون رو 122 00:10:22,750 --> 00:10:24,750 ‫اگر سریع دست‌ به‌کار نشیم 123 00:10:25,458 --> 00:10:27,458 ‫نابودی روستاتون... 124 00:10:28,041 --> 00:10:30,041 ‫قطعی میشه 125 00:10:30,208 --> 00:10:33,541 ‫خب، چقدر طول می‌کشه ‫تا محصولات رو برداشت کنین؟ 126 00:10:33,541 --> 00:10:35,541 ‫نصف یک دور کامل در مدار "مارا" 127 00:10:36,000 --> 00:10:39,000 ‫نه، باید در عرض 3 روز انجام بشه 128 00:10:39,000 --> 00:10:41,000 ‫- چی؟ ‫- امکان نداره 129 00:10:42,333 --> 00:10:45,291 ‫به تمام مردها و زنان توانا احتیاج داریم 130 00:10:45,291 --> 00:10:49,750 ‫غلات قدرتمندترین سلاح ماست 131 00:10:50,333 --> 00:10:52,083 ‫بدون اون 132 00:10:52,083 --> 00:10:55,500 ‫می‌تونن از مدار ‫ما رو از صحنه‌ی روزگار محو کنن 133 00:10:56,166 --> 00:10:58,166 ‫اگر سریعاً برداشتش کنیم 134 00:10:59,166 --> 00:11:02,791 ‫می‌تونیم هم به عنوان ابزار معامله ‫ ازش استفاده کنیم، هم به عنوان سپر 135 00:11:05,291 --> 00:11:07,083 ‫به‌خوبی استراحت کنید 136 00:11:07,083 --> 00:11:09,166 ‫سپیده‌دم کارمون رو شروع می‌کنیم 137 00:11:09,958 --> 00:11:11,958 ‫شنیدین چی گفت 138 00:11:12,166 --> 00:11:14,166 ‫سپیده‌دم شروع می‌کنیم 139 00:11:23,583 --> 00:11:25,791 ‫به‌نظرت یاد می‌گیرن به همدیگه اعتماد کنن؟ 140 00:11:27,375 --> 00:11:29,375 ‫می‌ترسن... 141 00:11:29,833 --> 00:11:33,875 ‫از بیگانه‌ها، از نبردی که در راهه ‫بابت از دست دادن جونشون 142 00:11:34,875 --> 00:11:36,875 ‫اعتماد کنن؟ نمی‌دونم 143 00:11:37,166 --> 00:11:41,125 ‫فقط امیدوارم شجاعت کافی برای ایستادگی ‫و مبارزه داشته باشن، اگر پاش برسه 144 00:11:41,125 --> 00:11:43,625 ‫من روحمم خبر نداشت جنگیدن چطوریه 145 00:11:45,041 --> 00:11:47,041 ‫که چقدر ازش وحشت پیدا می‌کنم 146 00:11:49,416 --> 00:11:51,166 ‫از مردن می‌ترسی 147 00:11:51,166 --> 00:11:53,458 ‫اشکال نداره. همه می‌ترسن 148 00:11:55,041 --> 00:11:57,291 ‫در اون لحظه حتی به مردن فکر هم نمی‌کردم 149 00:11:58,583 --> 00:12:00,375 ‫اگر قبلش ازم می‌پرسیدی ‫چه حسی دارم 150 00:12:00,375 --> 00:12:02,375 ‫می‌گفتم حتماً وحشت می‌کنم 151 00:12:03,500 --> 00:12:05,500 ‫و واقعاً هم ترسیده بودم 152 00:12:07,375 --> 00:12:09,500 ‫به‌عمرم اونقدر نترسیده بودم 153 00:12:12,083 --> 00:12:14,083 ‫از چی اینقدر می‌ترسیدی؟ 154 00:12:14,833 --> 00:12:16,833 ‫اگر ترست از مرگ نبوده؟ 155 00:12:20,291 --> 00:12:22,291 ‫تو 156 00:12:25,125 --> 00:12:27,125 ‫از دست دادن تو 157 00:12:51,041 --> 00:12:53,041 ‫نوبل گفت... 158 00:12:53,750 --> 00:12:57,666 ‫تو تحت‌تعقیب‌ترین خلافکار ‫در تمام عالم شناخته‌شده‌ای 159 00:13:01,916 --> 00:13:05,166 ‫آدم فقط با فرار کردن ‫تبدیل به همچین چیزی نمیشه 160 00:13:12,791 --> 00:13:15,958 ‫یادته بهت گفتم ‫بالیساریوس منو بزرگ کرده؟ 161 00:13:16,500 --> 00:13:17,500 ‫اوهوم 162 00:13:17,583 --> 00:13:19,583 ‫نایب‌السلطنه‌ی امپراتوری؟ 163 00:13:22,125 --> 00:13:25,208 ‫و اینکه محافظ شاه‌دخت عیسا بودم؟ 164 00:13:25,208 --> 00:13:27,333 ‫آره 165 00:13:27,333 --> 00:13:29,500 ‫و اینکه جنگجوی پرافتخاری بودی 166 00:13:30,875 --> 00:13:32,875 ‫دوست خانواده‌ی سلطنتی بودی 167 00:13:34,416 --> 00:13:36,416 ‫چه اتفاقی براشون افتاد؟ 168 00:13:38,875 --> 00:13:41,166 ‫تحت‌تاثیر قابلیت شفابخشی دخترش 169 00:13:41,166 --> 00:13:44,333 ‫دیدگاه شاه به خیلی چیزها ‫ کم‌کم داشت عوض می‌شد 170 00:13:52,208 --> 00:13:56,083 ‫افتتاح آخرین سفینه‌ی جنگی ‫از دسته‌ی دردنات‌ها بود 171 00:13:56,875 --> 00:13:59,000 ‫پایان نمادین عصر توسعه‌ی قلمرو بود 172 00:14:00,791 --> 00:14:04,708 ‫بر اساس رسم و رسومات ‫پادشاه تمام سفینه‌ها رو افتتاح می‌کرد 173 00:14:05,750 --> 00:14:07,750 ‫ولی نه این دفعه 174 00:14:10,791 --> 00:14:14,041 ‫این اولین وظیفه‌ی سلطنتی شاه‌دخت بود 175 00:14:14,666 --> 00:14:16,666 ‫اولین اقدام رسمیش 176 00:14:21,333 --> 00:14:24,833 ‫"قرار بود اسم سفینه رو بذارن "صلح‌آورو مهر سلطنتی شاه‌دخت بر اون نقش ببنده 177 00:14:29,958 --> 00:14:31,916 ‫اشتباه نکن 178 00:14:31,916 --> 00:14:34,958 ‫من دختر وفادار پدرخونده‌م بودم 179 00:14:36,041 --> 00:14:39,208 ‫نمی‌تونستم بهش خیانت ‫یا از دستوراتش سرپیچی کنم 180 00:14:42,666 --> 00:14:45,208 ‫بهم گفته بود شاه‌دخت باید بمیره 181 00:14:46,083 --> 00:14:48,083 ‫و منم همین کار رو کردم 182 00:14:58,125 --> 00:15:01,166 ‫پدرم گفت دست‌ روی دست نمی‌گذاره 183 00:15:01,166 --> 00:15:05,666 ‫تا این بچه قوای جنگی ‫که اینقدر براش فداکاری کرده بودیم رو 184 00:15:05,666 --> 00:15:07,375 ‫نابود کنه 185 00:15:09,500 --> 00:15:13,750 ‫ایمان داشتم که بالیساریوس از من 186 00:15:13,750 --> 00:15:15,875 ‫و امپراتوری که اونقدر عاشقش بود ‫ محافظت می‌کنه 187 00:15:16,958 --> 00:15:18,958 ‫خبردار! 188 00:15:40,083 --> 00:15:42,083 ‫عجیبه 189 00:15:45,958 --> 00:15:47,958 ‫یه جای کار می‌لنگه 190 00:15:48,750 --> 00:15:50,875 ‫بالیساریوس 191 00:15:50,875 --> 00:15:54,208 ‫کالی کجاست؟ ‫چرا کوره‌ها روشن نشدن؟ 192 00:15:56,375 --> 00:15:59,291 ‫بالیساریوس، دارم با تو صحبت می‌کنم 193 00:16:00,500 --> 00:16:02,500 ‫جواب منو بده، مردک! 194 00:16:28,333 --> 00:16:30,833 ‫عیسا، فرار کن! عیسا! 195 00:16:31,666 --> 00:16:33,666 ‫ای حرومزاده 196 00:16:35,333 --> 00:16:37,333 ‫نه! 197 00:16:58,541 --> 00:16:59,958 ‫انجامش بده 198 00:16:59,958 --> 00:17:01,958 ‫منتظر چی هستی؟ 199 00:17:03,875 --> 00:17:06,000 ‫منتظر چی هستی، فرزندم؟ انجامش بده! 200 00:17:07,291 --> 00:17:08,875 ‫- انجامش بده ‫- نه 201 00:17:08,875 --> 00:17:11,333 ‫- نه، نه ‫- انجامش بده. بکشش 202 00:17:13,208 --> 00:17:15,625 ‫- بکشش! ‫- نه! 203 00:17:19,916 --> 00:17:21,916 ‫می‌بخشمت 204 00:17:23,250 --> 00:17:25,250 ‫نبخش 205 00:18:02,041 --> 00:18:04,041 ‫چیکار کردی؟ 206 00:18:06,750 --> 00:18:08,750 ‫چیکار کردی؟ 207 00:18:09,625 --> 00:18:11,625 ‫بگیرینش! 208 00:18:13,291 --> 00:18:15,291 ‫ایناهاش، آقایون 209 00:18:15,625 --> 00:18:17,833 ‫قاتل خانواده‌ی سلطنتی 210 00:18:19,375 --> 00:18:21,375 ‫یه اجنبی 211 00:18:23,291 --> 00:18:26,166 ‫سرطانی از جنس ناپاکی‌های نژادی 212 00:18:27,041 --> 00:18:28,458 ‫قاتل 213 00:18:28,458 --> 00:18:30,780 ‫- قاتل! ‫- قاتل! 214 00:18:30,804 --> 00:18:33,125 ‫- قاتل! ‫- قاتل! 215 00:18:33,125 --> 00:18:35,916 ‫- خائن! ‫- زنیکه‌ی مارصفت! 216 00:18:35,916 --> 00:18:37,916 ‫پست‌فطرت! 217 00:19:09,541 --> 00:19:11,541 ‫تونستم با جنگیدن خودمو به شاتل برسونم 218 00:19:17,666 --> 00:19:20,541 ‫و از اون موقع تا الان دارم ‫به عنوان یک یاغی زندگی می‌کنم 219 00:19:22,708 --> 00:19:26,208 ‫به این فکر کردم که اجازه بدم منو بکشن ‫یا اینکه کلاً مقاومت نکنم 220 00:19:30,500 --> 00:19:33,208 ‫ولی یجورایی ‫کلمات آخری که اون دختر بهم زد... 221 00:19:35,000 --> 00:19:37,125 ‫بخشش شاه‌دخت 222 00:19:37,125 --> 00:19:40,041 ‫فکر کردم تنها راه برای ‫ گرامی‌ داشتن یادش، فرار کردن بود 223 00:19:42,291 --> 00:19:44,291 ‫و اینکه سعی کنم، نمی‌دونم والا... 224 00:19:47,291 --> 00:19:49,291 ‫چیزی فراتر از یک اسلحه باشم 225 00:19:53,208 --> 00:19:55,208 ‫چیزی فراتر از یک اسلحه باشم 226 00:19:56,750 --> 00:19:58,750 ‫همه‌مون فقط سعی داریم همین باشیم 227 00:20:03,583 --> 00:20:05,583 ‫تو واقعاً هستی 228 00:20:13,083 --> 00:20:15,666 ‫صبح بخیر! 229 00:20:17,500 --> 00:20:20,291 ‫این صدای زنگ بیدارباشه ‫همگی بیدار بشین 230 00:20:20,291 --> 00:20:22,291 ‫ملت، بیدار بشین 231 00:20:22,708 --> 00:20:24,708 ‫وقت کاره 232 00:20:26,500 --> 00:20:29,458 ‫بجنبین، تنبل‌ها! بیدار بشین! 233 00:20:29,458 --> 00:20:31,458 ‫وقت چندانی نداریم! 234 00:22:18,708 --> 00:22:21,125 ‫فرمانده، مسئول ارشد بخش پزشکی تماس گرفته 235 00:22:22,083 --> 00:22:24,083 ‫وصلش کن 236 00:22:24,916 --> 00:22:26,250 ‫- ولم کنین! ‫- فرمانده 237 00:22:26,250 --> 00:22:30,500 ‫- فکر کنم بهتره بیاین اینجا ‫- این خیانته. من فرمانده‌ی این سفینه‌م 238 00:22:30,500 --> 00:22:34,500 ‫به خدایان قدیم قسم ‫تک‌تکتون رو میدم دست دادگاه نظامی! 239 00:22:34,500 --> 00:22:37,875 ‫قسم می‌خورم! تک‌تکتون می‌میرین! ‫به هیچکدومتون نیازی ندارم! 240 00:22:37,875 --> 00:22:40,291 ‫- زود باشین بیاین اینجا ‫- دارم میام 241 00:22:40,291 --> 00:22:43,308 ‫اصلاً می‌دونین چیه؟ ‫خودم تک‌تکتون رو می‌کشم! 242 00:22:43,375 --> 00:22:45,375 ‫فضاسالار، برای رفتن آماده نیستین 243 00:22:47,000 --> 00:22:50,000 ‫من هنوزم فرمانده‌ی این سفینه‌م! 244 00:22:50,000 --> 00:22:53,291 ‫چرا وایسادین بهم خیره شدین؟ بزدل‌ها! 245 00:22:54,166 --> 00:22:56,583 ‫- این خیانته! ‫- خوش برگشتین، قربان 246 00:22:57,416 --> 00:22:59,166 ‫آماده‌این دوباره فرماندهی‌ رو به‌دست بگیرین؟ 247 00:22:59,166 --> 00:23:02,583 ‫آره، معلومه که آماده‌م ‫حالا به این احمق‌ها بگو ولم کنن 248 00:23:02,583 --> 00:23:05,125 ‫قربان، همونطور که بهتون گفتم 249 00:23:05,125 --> 00:23:08,125 ‫برای ترخیص شدن و به‌دست گرفتن فرماندهی ‫رویه‌هایی وجود داره 250 00:23:08,125 --> 00:23:12,333 ‫باید آزمایش‌هایی انجام بدیم ‫که ببینیم از لحاظ ذهنی و بدنی آمادگی... 251 00:23:17,125 --> 00:23:19,208 ‫بذار توی ارزیابی‌ت بهت کمک کنم 252 00:23:31,541 --> 00:23:33,541 ‫جداش کنین! 253 00:23:41,208 --> 00:23:43,208 ‫چقدر با "ولت" فاصله داریم؟ 254 00:23:44,208 --> 00:23:46,208 ‫چند روز، قربان 255 00:23:48,125 --> 00:23:51,833 ‫فضاسالار، بابت زخم‌هایی ‫که توسط این 256 00:23:51,833 --> 00:23:54,041 ‫ تیم پزشکی بی‌کفایت باقیمونده عذر می‌خوام 257 00:23:54,041 --> 00:23:56,041 ‫مطمئنم میشه رفع‌شون کرد 258 00:23:58,291 --> 00:24:00,291 ‫نه 259 00:24:01,083 --> 00:24:03,083 ‫نه، بذار بمونه 260 00:24:03,250 --> 00:24:05,250 ‫اون این زخمو بهم زده 261 00:24:06,708 --> 00:24:08,208 ‫وقتی به بالیساریوس تحویلش دادم 262 00:24:08,208 --> 00:24:11,125 ‫و جسدش در ساختمان مجلس ‫به نمایش گذاشته شد 263 00:24:12,583 --> 00:24:14,583 ‫سینه‌م رو نشون میدم 264 00:24:15,250 --> 00:24:16,708 ‫و این زخم نماد این خواهد بود 265 00:24:16,708 --> 00:24:20,125 ‫که من زخم‌زننده رو به سزای اعمالش رسوندم 266 00:24:20,958 --> 00:24:23,916 ‫که من به‌عنوان ناجی ‫در برابر مردمم ایستادم 267 00:27:21,000 --> 00:27:25,375 ‫برداشت چطور پیش میره؟ ‫روستایی‌ها اعتراضی نکردن؟ 268 00:27:25,375 --> 00:27:27,458 ‫نه، قربان 269 00:27:27,458 --> 00:27:29,125 ‫همه‌چیز طبق برنامه پیش میره 270 00:27:29,125 --> 00:27:32,875 ‫در طی گزارش‌هات ‫فاونوس یا مارکوس رو ندیدم 271 00:27:33,583 --> 00:27:35,791 ‫مشغول فشار آوردن به روستایی‌ها بودن، قربان 272 00:27:37,000 --> 00:27:39,416 ‫می‌خوان مجبورشون کنن ‫با تمام قوا کار کنن 273 00:27:40,416 --> 00:27:41,916 ‫خیلی‌خب 274 00:27:41,916 --> 00:27:43,583 ‫کار به‌طور شبانه‌روزی ادامه داشته 275 00:27:43,583 --> 00:27:45,500 ‫تا قبل از رسیدن‌تون 276 00:27:45,500 --> 00:27:47,500 ‫باید تمام غلات رو آسیاب کرده باشیم 277 00:27:47,708 --> 00:27:48,958 ‫عالیه، سرباز 278 00:27:48,958 --> 00:27:52,083 ‫و اگر روستایی‌ها ‫به قولشون عمل کرده باشن 279 00:27:52,083 --> 00:27:54,041 ‫شاید بتونیم کمی بهشون رحم بکنیم 280 00:27:54,041 --> 00:27:57,375 ‫این سگ‌ها جز له شدن زیر پوتین‌هامون ‫لیاقت چیز دیگه‌ای رو ندارن 281 00:27:57,375 --> 00:27:59,375 ‫واقعاً؟ 282 00:28:00,833 --> 00:28:02,833 ‫تا ببینیم چی میشه... 283 00:28:03,083 --> 00:28:05,083 ‫وقتی کار تمام شد 284 00:28:06,750 --> 00:28:08,708 ‫برای شاه فقید 285 00:28:08,708 --> 00:28:10,708 ‫برای شاه فقید 286 00:28:18,333 --> 00:28:22,250 ‫خب، مشخصه که فاونوس و مارکوس ‫و بقیه‌ی افرادشون مردن 287 00:28:23,583 --> 00:28:25,583 ‫زخم‌زننده بین اون‌هاست 288 00:28:28,166 --> 00:28:30,750 ‫و ظاهراً سرباز جوون‌مون ‫جبهه‌ی خودش رو انتخاب کرده 289 00:29:39,875 --> 00:29:41,875 ‫دوستان، لطفاً گوش بدین... 290 00:29:42,333 --> 00:29:44,833 ‫می‌خوام به دوستان جدیدمون خوش‌آمد بگم 291 00:29:46,583 --> 00:29:49,166 ‫می‌خوام این هدایای ناقابلی ‫که درست کردم رو بهتون بدم 292 00:29:49,750 --> 00:29:51,083 ‫می‌دونم همه‌تون 293 00:29:51,083 --> 00:29:53,958 ‫اهل جاهایی ثروتمندتر ‫و پیشرفته‌تر از اینجا هستین 294 00:29:53,958 --> 00:29:57,875 ‫پس امیدوارم سادگی هدایام ‫براتون توهین‌آمیز نباشن 295 00:29:57,875 --> 00:30:00,041 ‫ولی با حس قدردانی درستشون کردم 296 00:30:02,041 --> 00:30:04,833 ‫اولین بار که دیدم وارد روستامون شدین 297 00:30:05,750 --> 00:30:09,333 ‫ ژنرال تایتوس در نظرم ‫مثل کوهستان بود 298 00:30:10,166 --> 00:30:12,666 ‫قوی و استوار 299 00:30:15,208 --> 00:30:17,208 ‫ممنونم 300 00:30:21,791 --> 00:30:23,791 ‫تاراک 301 00:30:24,083 --> 00:30:26,625 ‫وجودت رام نشدنیه... 302 00:30:27,500 --> 00:30:29,916 ‫ولی نجیب‌زادگیت انکار ناپذیره 303 00:30:30,958 --> 00:30:32,958 ‫مثل گوزن برفی 304 00:30:33,875 --> 00:30:34,863 ‫ممنونم 305 00:30:34,887 --> 00:30:35,875 ‫ممنونم 306 00:30:42,875 --> 00:30:44,875 ‫میلیوس جوان... 307 00:30:45,125 --> 00:30:49,083 ‫که همانند خورشید بر صورت‌هامون می‌تابه 308 00:30:49,083 --> 00:30:51,208 ‫بهمون حس گرما و آرامش‌خاطر میده 309 00:30:52,041 --> 00:30:54,208 ‫راسخ و باوفا 310 00:30:55,541 --> 00:30:57,541 ‫ممنونم 311 00:30:58,708 --> 00:31:00,708 ‫نمسیس 312 00:31:01,875 --> 00:31:04,500 ‫سهمگین مثل طوفان و رعدوبرق‌هاش 313 00:31:05,166 --> 00:31:07,166 ‫ولی همراه با بارون زندگی‌بخشش 314 00:31:08,625 --> 00:31:10,625 ‫این سرچشمه‌ی حیاته 315 00:31:11,458 --> 00:31:13,583 ‫طوفان مادر همه‌ی ماست 316 00:31:18,666 --> 00:31:20,666 ‫ممنونم 317 00:31:25,458 --> 00:31:27,458 ‫گونار 318 00:31:28,500 --> 00:31:30,500 ‫تو قلب مایی 319 00:31:30,958 --> 00:31:32,958 ‫بهمون امید میدی 320 00:31:40,250 --> 00:31:42,958 ‫قشنگه، ممنونم 321 00:31:48,166 --> 00:31:50,166 ‫اینو ببین 322 00:31:52,541 --> 00:31:54,541 ‫و کورا 323 00:31:57,500 --> 00:32:00,875 ‫تو گرگ محافظ مایی که دندان تیز کرده 324 00:32:02,041 --> 00:32:04,625 ‫تو بین ما و نابودی ایستادی 325 00:32:06,541 --> 00:32:09,333 ‫قدرت تمام ما در تو جمع شده 326 00:32:23,083 --> 00:32:25,083 ‫بیاین بخوریم! 327 00:32:59,791 --> 00:33:01,791 ‫حالت خوبه؟ 328 00:33:04,041 --> 00:33:06,041 ‫- خوبی؟ ‫- آره 329 00:33:06,333 --> 00:33:07,333 ‫نوش 330 00:33:23,333 --> 00:33:26,375 ‫- "دن"، بازم اون حرکت رو نشون‌مون بده! ‫- آماده‌این؟ 331 00:33:28,541 --> 00:33:30,541 ‫همینه! 332 00:35:49,708 --> 00:35:51,166 ‫خیلی‌خب 333 00:35:51,166 --> 00:35:54,125 ‫از امروز آماده‌سازی ‫ دفاع‌مون رو شروع می‌کنیم 334 00:35:54,125 --> 00:35:57,291 ‫با انتقال غلات به روستا شروع می‌کنیم 335 00:35:57,291 --> 00:36:01,791 ‫تا نتونن بدون به‌جون خریدن ‫خطر نابود کردنشون، به ما شلیک کنن 336 00:36:05,791 --> 00:36:08,333 ‫تسلیحاتی که از نیروهای امپراتوری باقی مونده 337 00:36:08,333 --> 00:36:10,375 ‫بهمون کمک می‌کنه ‫بتونیم مقاومت کنیم 338 00:36:10,375 --> 00:36:12,541 ‫چاشنی‌های انفجاری قوی ضد زره 339 00:36:13,541 --> 00:36:15,625 ‫- بی‌سیم‌های خوبی داریم ‫- خوبه 340 00:36:17,458 --> 00:36:20,291 ‫خون به‌راحتی تمیز نمیشه ‫ولی می‌تونیم سعی خودمونو بکنیم 341 00:36:20,916 --> 00:36:23,833 ‫نه، عالیه. بذار همینطور باشه ‫جز این بازم داریم؟ 342 00:36:24,541 --> 00:36:25,541 ‫آره 343 00:36:27,291 --> 00:36:30,083 ‫تمام اسلحه‌های شکاری رو پیدا و جمع کنید 344 00:36:31,000 --> 00:36:32,875 ‫به‌همراه تمام چاقوها 345 00:36:32,875 --> 00:36:35,375 ‫و تمام مهمات روستا 346 00:36:50,916 --> 00:36:54,916 ‫باید موقعیت‌های دفاعی حفر کنیم ‫تا عنصر غافلگیری رو بدست بیاریم 347 00:36:54,916 --> 00:36:56,916 ‫خیلی‌خب 348 00:37:01,791 --> 00:37:03,791 ‫استرید. ببینیم چه می‌کنی 349 00:37:06,083 --> 00:37:08,083 ‫وایسا 350 00:37:10,416 --> 00:37:12,208 ‫آرنجت رو بده داخل 351 00:37:12,208 --> 00:37:14,208 ‫جفت چشم‌هات رو باز نگه دار 352 00:37:17,541 --> 00:37:22,416 ‫خیلی‌خب. امروز ‫مبانی دفاع و حمله رو یاد می‌گیریم 353 00:37:22,416 --> 00:37:25,291 ‫ابزار برداشتتون رو تبدیل به اسلحه کردیم 354 00:37:25,291 --> 00:37:27,333 ‫پس، کاری که باید بکنیم... 355 00:37:28,416 --> 00:37:29,958 ‫همینه 356 00:37:29,958 --> 00:37:31,958 ‫آره 357 00:37:41,208 --> 00:37:43,208 ‫مثل یه حرفه‌ای 358 00:37:49,041 --> 00:37:50,625 ‫عالیه 359 00:37:50,625 --> 00:37:52,250 ‫خیلی خوبه 360 00:37:52,250 --> 00:37:53,850 ‫توی خونته 361 00:38:15,916 --> 00:38:17,916 ‫بندازین 362 00:38:18,125 --> 00:38:20,125 ‫بکشین! 363 00:38:27,166 --> 00:38:29,166 ‫داره میاد پایین 364 00:38:33,791 --> 00:38:35,791 ‫اون سفینه‌ی فرود "کورا"ـست 365 00:38:36,416 --> 00:38:38,625 ‫وقتی کشیدمش بیرون ‫وضعش خیلی خراب بود 366 00:38:39,750 --> 00:38:40,875 ‫چند وقته اینجا افتاده؟ 367 00:38:40,875 --> 00:38:43,291 ‫- دو فصل ‫- بیاین بریم 368 00:38:45,708 --> 00:38:50,000 ‫سفینه‌ای که کورا توش پیدا شد ‫هنوز هم در کوه‌های شرق افتاده 369 00:38:52,666 --> 00:38:56,583 ‫با زحمت و همکاری ‫می‌تونیم بکشیمش بیرون 370 00:38:56,583 --> 00:38:58,583 ‫می‌تونه مهره‌ی باارزشی باشه 371 00:39:29,083 --> 00:39:31,083 ‫عجب، هنوزم کار می‌‌کنه 372 00:39:38,291 --> 00:39:40,291 ‫محکم بگیر 373 00:40:27,791 --> 00:40:29,958 ‫- چند تاست؟ ‫- خب، 15 تا اسلحه شکاری داریم... 374 00:40:29,958 --> 00:40:32,416 ‫ولی مهم نیست چند تا داریم 375 00:40:32,416 --> 00:40:34,125 ‫چند نفر بلدن باهاش کار کنن... 376 00:40:34,125 --> 00:40:37,000 ‫- آیوار نباید اسلحه داشته باشه ‫- موافقم. کاملاً موافقم 377 00:40:37,000 --> 00:40:38,458 ‫تمام تیغ‌ها رو تیز می‌کنیم 378 00:40:38,458 --> 00:40:42,291 ‫- فقط باید بفهمیم چجوری... ‫- گوش کنین. گوش کنین 379 00:40:47,041 --> 00:40:49,625 ‫هیچوقت اهل اعتراف کردن نبودم 380 00:40:54,500 --> 00:40:57,375 ‫می‌دونیم هرکدوممون باید چیکار کنیم 381 00:40:59,583 --> 00:41:03,875 ‫برای این همه‌تون اینجایین ‫چون می‌خوام بدونین دارین همراه کی می‌جنگین 382 00:41:05,250 --> 00:41:08,625 ‫همه باید حقیقت رو بگن 383 00:41:10,458 --> 00:41:12,458 ‫اول من میگم 384 00:41:16,833 --> 00:41:18,833 ‫ساراوو 385 00:41:22,250 --> 00:41:25,916 ‫نایب‌السطنه بالیساریوس من و سفینه‌م رو ‫با هدف قدرت‌نمایی فرستاده بود 386 00:41:25,916 --> 00:41:29,125 ‫تا بالای سر مجلس ساراوو توقف کنیم 387 00:41:29,791 --> 00:41:33,333 ‫تا انتخاب اینکه به استقلال از امپراتوری ‫رای مثبت بدن یا نه 388 00:41:33,333 --> 00:41:35,333 ‫واضح باشه 389 00:41:35,916 --> 00:41:39,541 ‫ولی مردم شجاع اون سیاره ‫به‌طور جسورانه به آزادی رای دادن 390 00:41:39,541 --> 00:41:43,291 ‫و در جواب، بهم دستور دادن ‫به ساختمان مجلس شلیک کنم 391 00:41:45,625 --> 00:41:48,791 ‫من حاضر به این‌کار نشدم ‫و سفینه‌م ساقط شد 392 00:41:50,500 --> 00:41:51,750 ‫بعد از در اومدن از لاشه‌ی سفینه 393 00:41:51,750 --> 00:41:55,583 ‫تا فشنگ آخر با نیروهای سیاره‌ی مادر جنگیدیم 394 00:41:57,041 --> 00:41:59,708 ‫می‌دونستم افرادم تا پای مرگ ‫کنارم می‌جنگن 395 00:42:00,666 --> 00:42:02,500 ‫برای همین یه معامله کردم 396 00:42:02,500 --> 00:42:05,958 ‫جون افرادم در ازای پیشکش کردن جون خودم 397 00:42:07,166 --> 00:42:10,041 ‫به نایب‌السلطنه التماس کردم ‫از جونشون بگذره 398 00:42:11,000 --> 00:42:13,833 ‫ولی نایب‌السلطنه بالیساریوس ‫بویی از رحم نبرده 399 00:42:21,041 --> 00:42:25,333 ‫برای مجازات کردنم ‫ افرادم جلوی چشم‌هام اعدام شدن 400 00:42:26,500 --> 00:42:30,375 ‫تصمیم سرپیچی از بالیساریوس ‫فقط و فقط تصمیم من بود 401 00:42:31,541 --> 00:42:36,541 ‫حتی یک روز هم نگذشته که به اون افرادی ‫ که بخاطرم مردن فکر نکرده باشم 402 00:42:37,416 --> 00:42:39,848 ‫که چطور تسلیم شدنم ‫خیانتی به شجاعت اون‌ها بود 403 00:42:39,872 --> 00:42:42,416 ‫و افرادم رو محکوم به اون سرنوشت‌ کرد 404 00:42:43,791 --> 00:42:45,791 ‫دیگه هرگز اون‌کارو نمی‌کنم 405 00:42:46,500 --> 00:42:48,625 ‫هرگز تسلیم نمیشم 406 00:42:49,500 --> 00:42:53,125 ‫قبل از اینکه تصمیم بگیرین ‫فردا ازم پیروی کنین، باید اینو بدونین 407 00:43:04,000 --> 00:43:07,833 ‫من تابه‌حال توی نبردی نبودم ‫که مشابه نبرد فردامون باشه 408 00:43:09,333 --> 00:43:12,250 ‫ولی جایی بزرگ شدم ‫که خیلی شبیه اینجا بود 409 00:43:13,541 --> 00:43:16,208 ‫وقتی سفینه‌ها در آسمون دنیای من ظاهر شدن 410 00:43:16,208 --> 00:43:19,291 ‫به ریش‌سفیدهای قبیله‌مون چشم دوختم ‫تا بگن چه واکنشی نشون بدیم 411 00:43:20,416 --> 00:43:21,791 ‫از ترس به خودشون لرزیدن 412 00:43:21,791 --> 00:43:25,625 ‫تسلیم شدن و همه‌چی رو بهشون دادن ‫چون جرات مبارزه رو نداشتن 413 00:43:26,250 --> 00:43:30,125 ‫گفتن "در مقابل قدرت سیاره‌ی مادر ‫چه کاری از ما برمیاد؟" 414 00:43:30,750 --> 00:43:34,791 ‫کسایی که پیرتر و ضعیف‌تر از اونی بودن ‫که کار کنن، کشته شدن 415 00:43:36,750 --> 00:43:40,958 ‫بقیه‌مون در اردوگاه‌های کار اجباری ‫در سراسر عالم پراکنده شدیم 416 00:43:41,916 --> 00:43:44,125 ‫خانواده‌ها از هم پاشید 417 00:43:44,791 --> 00:43:47,125 ‫جوری که انگار مردمم ‫هرگز وجود نداشتن 418 00:44:37,791 --> 00:44:40,458 ‫اردوگاه من توسط جبهه‌ی مقاومت آزاد شد 419 00:44:42,500 --> 00:44:45,791 ‫و من خانواده‌ی جدیدی پیدا کردم ‫که راه دیگه‌ای رو بهم نشون دادن 420 00:44:47,041 --> 00:44:49,041 ‫...پس وقتی زمانش رسید 421 00:44:50,333 --> 00:44:53,416 ‫اگر نیاز باشه جونم رو ‫فدای حفاظت از این روستا می‌کنم 422 00:44:54,750 --> 00:44:58,241 ‫ایستادگی و جنگیدن ‫برای جایی که بشه اونو خونه‌ی خودت بدونی 423 00:44:59,125 --> 00:45:02,541 ‫مگه آدم می‌تونه ‫مرگی شرافتمندانه‌تر از اینم بخواد؟ 424 00:45:06,875 --> 00:45:08,875 ‫من قبلاً زندگی خودمو داشتم 425 00:45:12,208 --> 00:45:14,208 ‫انگار... 426 00:45:15,041 --> 00:45:17,041 ‫یک عمر گذشته 427 00:45:28,500 --> 00:45:30,500 ‫ما یک روستای ماهیگیری کوچیک بودیم 428 00:45:32,041 --> 00:45:37,333 ‫نیروهای امپراتوری همه‌چیز ‫و همه‌کس رو قتل‌عام کردن 429 00:45:48,875 --> 00:45:50,916 ‫ما مردم صلح‌طلبی بودیم 430 00:45:53,083 --> 00:45:55,083 ‫ولی همیشه اونطور نبودیم 431 00:45:58,208 --> 00:46:00,208 ‫...زمانی، مدت‌ها پیش 432 00:46:03,125 --> 00:46:05,125 ‫مردمی جنگجو بودیم 433 00:46:07,375 --> 00:46:09,541 ‫قبل از اون کسی رو نکشته بودم 434 00:46:11,333 --> 00:46:13,333 ‫هرگز خونی نریخته بودم 435 00:46:14,500 --> 00:46:16,500 ‫تا اینکه خون خودم رو ریختم 436 00:46:27,583 --> 00:46:30,250 ‫دردم تبدیل به خشم شد 437 00:46:33,000 --> 00:46:37,000 ‫و خشمم تبدیل به انتقام شد 438 00:46:38,416 --> 00:46:43,750 ‫ولی عطش خونریزی اجدادم ‫هنوز در اون دست‌های فلزی باستانی زنده بود 439 00:46:44,458 --> 00:46:46,791 ‫خون من اون‌ها رو بیدار کرد 440 00:46:47,791 --> 00:46:50,458 ‫نحوه‌ی جنگیدن رو بهم نشون دادن 441 00:46:51,375 --> 00:46:53,375 ‫و من از نو متولد شدم 442 00:46:54,250 --> 00:46:56,250 ‫ولی از اون روز تا الان 443 00:46:56,958 --> 00:46:59,166 ‫هدفم چیزی جز انتقام نبوده 444 00:47:01,750 --> 00:47:03,750 ‫و آره... 445 00:47:05,041 --> 00:47:07,041 ‫آره، می‌کشمشون 446 00:47:17,416 --> 00:47:19,541 ‫هیچکدوممون نمی‌تونیم ‫والدینمون رو انتخاب کنیم 447 00:47:22,916 --> 00:47:26,291 ‫و والدین من از قضا ‫پادشاه و ملکه بودن 448 00:47:28,375 --> 00:47:30,416 ‫پدرم، پادشاه 449 00:47:30,416 --> 00:47:32,321 ‫اصرار داشت خودش شخصاً 450 00:47:32,345 --> 00:47:36,166 ‫شروطمون رو به ارتش سیاره‌ی مادر ارائه بده 451 00:47:37,041 --> 00:47:41,458 ‫و جواب اون‌ها پس دادن جسدش ‫همراه با وعده‌ی حمله بود 452 00:47:43,500 --> 00:47:47,291 ‫مادرم همون‌موقع بهم گفت ‫"یک پسر تبدیل به مرد نمیشه" 453 00:47:47,958 --> 00:47:49,958 ‫"تا اینکه پدرش بمیره" 454 00:47:49,958 --> 00:47:52,625 ‫"بعد از اون یک شاهزاده تبدیل به پادشاه میشه" 455 00:47:54,375 --> 00:47:56,375 ‫اون آخرین باری بود که گریه کردم 456 00:48:02,791 --> 00:48:07,041 ‫کمی بعد، آسمون‌مون مملو از سفینه‌هاشون شد 457 00:48:14,666 --> 00:48:18,208 ‫و مادرم، بخاطر شرفش ‫حاضر نبود فرار کنه 458 00:48:18,875 --> 00:48:22,208 ‫می‌خواستم بمونم و ازش محافظت کنم 459 00:48:23,041 --> 00:48:27,000 ‫ولی ملکه می‌دونست چطوری ‫از دودمان سلطنتی و تاج و تخت محافظت کنه 460 00:48:33,666 --> 00:48:35,666 ‫...اون روز مادرم 461 00:48:36,750 --> 00:48:38,750 ‫و سیاره‌م رو از دست دادم 462 00:48:46,375 --> 00:48:48,333 ‫مخفیانه از سیاره خارج شدم 463 00:48:48,333 --> 00:48:52,500 ‫سوار یک سفینه‌ی مخصوص پناهنده‌ها ‫که به سمت منظومه‌ای در همون نزدیکی می‌رفت 464 00:48:54,083 --> 00:48:55,916 ‫از سر وظیفه‌م فرار کردم 465 00:48:55,916 --> 00:49:00,958 ‫بخاطر حفظ یک پادشاهی ‫و دودمانی که دیگه وجود نداره 466 00:49:04,000 --> 00:49:07,000 ‫از فرصت دفاع ازشون محروم شدم 467 00:49:09,125 --> 00:49:11,625 ‫ولی دیگه همچین اجازه‌ای نمیدم ‫وقتی کارمون اینجا تمام شد 468 00:49:12,500 --> 00:49:14,500 ‫برمی‌گردم همونجا 469 00:49:16,375 --> 00:49:18,375 ‫به وطنم 470 00:49:19,375 --> 00:49:21,375 ‫که بتونم جبران کنم... 471 00:49:23,000 --> 00:49:25,375 اون درک اشتباهی رو که از شرافت داشتم 472 00:49:31,125 --> 00:49:32,541 ‫کورا 473 00:49:32,541 --> 00:49:35,250 ‫چیزی از تو نشنیدیم ‫داستان تو چیه؟ 474 00:49:39,416 --> 00:49:41,416 ‫من در جنگ یتیم شدم 475 00:49:43,916 --> 00:49:46,333 ‫نظم و انضباط زندگی نظامی مناسبم بود 476 00:49:46,875 --> 00:49:50,250 ‫توی سفینه‌ای مشابه ‫ "کینگز گیز" خدمت می‌کردم 477 00:49:56,500 --> 00:49:59,416 ‫هرگز خانواده‌ای نداشتم ‫برای همین فکر می‌کردم یکی پیدا کردم 478 00:50:03,458 --> 00:50:05,708 ‫تا اینکه رسیدم به "ولت" 479 00:50:07,125 --> 00:50:12,708 ‫اینجا بهم یاد داد ‫که خونه و خانواده واقعاً چی می‌تونه باشه 480 00:50:15,375 --> 00:50:17,458 ‫نمی‌خوای چیز دیگه‌ای بهش اضاف کنی؟ 481 00:50:24,083 --> 00:50:26,083 ‫نه 482 00:50:28,458 --> 00:50:30,333 ‫مطمئنی؟ 483 00:50:30,333 --> 00:50:31,958 ‫آب چشمه چطوره؟ 484 00:50:31,958 --> 00:50:33,958 ‫چی؟ 485 00:50:33,958 --> 00:50:35,333 ‫چندین روزه 486 00:50:35,333 --> 00:50:37,291 ‫که تایتوس تظاهر می‌کنه ‫داره مشروب می‌خوره 487 00:50:37,291 --> 00:50:41,208 ‫چون دلش نمی‌خواد بدونیم ‫نبرد فردا چقدر براش اهمیت داره 488 00:50:50,083 --> 00:50:52,083 ‫واقعاً آبه 489 00:50:55,708 --> 00:50:59,000 ‫گاهی اوقات گفتن داستان‌های قدیمی سخته 490 00:50:59,708 --> 00:51:01,708 ‫آره، همینطوره 491 00:51:02,708 --> 00:51:04,708 ‫دوستان... 492 00:51:05,750 --> 00:51:07,750 ‫فقط می‌تونم بگم... 493 00:51:09,041 --> 00:51:11,625 ‫ممنونم که به این روستا اومدین 494 00:51:11,625 --> 00:51:13,625 ‫و بهمون امید دادین 495 00:51:15,375 --> 00:51:17,375 ‫ممنونم 496 00:51:18,333 --> 00:51:22,416 ‫نمی‌دونم تا پایان فردا ‫چه اتفاقی برامون میفته 497 00:51:23,750 --> 00:51:27,625 ‫فقط می‌تونم دعا کنم ‫که بار گذشته‌تون سبک‌تر بشه 498 00:51:30,375 --> 00:51:32,208 ‫احسنت. به افتخار این حرفت می‌نوشیم 499 00:51:32,208 --> 00:51:33,833 ‫روستا آماده‌ست 500 00:51:33,833 --> 00:51:38,416 ‫خوبه. هر چند تا افسری ‫که برای تحویل گرفتن غلات بفرستن 501 00:51:38,416 --> 00:51:40,416 ‫نابودشون می‌کنیم 502 00:51:40,833 --> 00:51:44,208 ‫با تمام قدرتمون در میدان نبرد ‫بدون هیچ رحمی 503 00:51:44,208 --> 00:51:46,708 ‫به هیچکدوم از کسایی ‫که پا روی خاکتون می‌ذارن رحم نمی‌کنیم 504 00:51:47,500 --> 00:51:48,875 ‫بعدش چی؟ 505 00:51:48,875 --> 00:51:50,708 ‫مذاکره کنیم؟ 506 00:51:50,708 --> 00:51:52,708 ‫به‌نظرت گوششون بدهکاره؟ 507 00:51:53,708 --> 00:51:55,458 ‫من باشم گوش میدم 508 00:51:55,458 --> 00:51:58,708 ‫ولی اگر اوضاع خوب پیش نرفت ‫که ممکن هم هست همین اتفاق بیفته 509 00:51:58,958 --> 00:52:01,458 ‫مطمئن شو فردا صبح اول وقت 510 00:52:01,458 --> 00:52:04,000 ‫ سفینه‌ی فرود آماده و دور از دید دشمن باشه 511 00:52:04,000 --> 00:52:06,000 ‫باشه 512 00:52:10,500 --> 00:52:12,500 ‫آب 513 00:52:13,541 --> 00:52:15,083 ‫واقعاً، تایتوس؟ 514 00:52:15,083 --> 00:52:17,625 ‫تایتوس نه، ژنرال تایتوس 515 00:52:17,625 --> 00:52:19,625 ‫- باشه ‫- البته فقط برای تو 516 00:54:20,291 --> 00:54:22,291 ‫سلام، جیمز 517 00:54:26,125 --> 00:54:29,041 ‫می‌دونی، آخرین نفری ‫که به این اسم صدام کرد 518 00:54:29,041 --> 00:54:32,541 ‫فرمانده‌ی سابق ارتش مکانیکی بود 519 00:54:32,541 --> 00:54:34,708 ‫درحالی‌که داشت توی آغوشم می‌مرد 520 00:54:35,708 --> 00:54:37,666 ‫اوه، متاسفم 521 00:54:37,666 --> 00:54:40,833 ‫اشکال نداره ‫از این اسم خوشم میاد 522 00:54:40,833 --> 00:54:44,500 ‫باعث میشه احساسی ‫غیر از ناامیدی پیدا کنم 523 00:54:46,583 --> 00:54:48,166 ‫آخه می‌دونی... 524 00:54:48,166 --> 00:54:52,000 ‫خاطرات دنیایی رو بهم دادن ‫که هرگز اونو نمی‌بینم 525 00:54:52,000 --> 00:54:54,875 ‫وفاداری به پادشاهی ‫که نمی‌تونم بهش خدمت کنم 526 00:54:54,875 --> 00:54:59,000 ‫و عشق به بچه‌ای ‫که نتونستم نجاتش بدم 527 00:55:00,750 --> 00:55:03,375 ‫ولی وقتی اون اسم رو به زبون میاری 528 00:55:03,375 --> 00:55:06,083 ‫باعث میشه حس کنم، حتی برای ذره‌ای... 529 00:55:08,375 --> 00:55:10,583 ‫که اصلاً دلیل وجود داشتنم چیه 530 00:55:12,166 --> 00:55:14,375 ‫برای همین "سم" رو نجات دادی؟ 531 00:55:15,208 --> 00:55:17,208 ‫مطمئن نیستم 532 00:55:17,750 --> 00:55:21,833 ‫فقط اینو می‌دونم ‫که فکر صدمه دیدن یا از بین رفتنش 533 00:55:21,833 --> 00:55:26,083 ‫بخشی از وجودم رو باز کرد ‫که قبل از اون قفل بود 534 00:55:29,333 --> 00:55:31,333 ‫داری یک جبهه رو انتخاب می‌کنی، جیمز 535 00:55:32,333 --> 00:55:36,425 ‫من و تو مثل همدیگه‌ایم ‫طراحی شدیم که به‌خاطرشون بکشیم 536 00:55:37,000 --> 00:55:40,833 ‫اینو بدون، کابوسشون اینه که ‫من و تو کنار همدیگه بجنگیم 537 00:55:41,916 --> 00:55:44,375 ‫نه بخاطر هیچ دستور یا اوامری 538 00:55:45,208 --> 00:55:47,375 ‫بلکه برای محافظت از چیزی که دوستش داریم 539 00:55:53,583 --> 00:55:56,250 ‫باید بدونی که نمی‌تونین پیروز بشین 540 00:56:21,916 --> 00:56:23,916 ‫همه‌چیز آماده‌ست 541 00:56:35,708 --> 00:56:37,708 ‫دردنات 542 00:56:42,208 --> 00:56:44,791 ‫تمومش کنین! کاراتون رو تموم کنین! ‫تموم کنین! زود باشین! 543 00:56:44,791 --> 00:56:46,791 ‫زود باشین! ‫زود باشین! زود باشین! 544 00:56:47,916 --> 00:56:51,166 ‫کارهاتون رو تموم کنین! ‫برید توی موقعیت‌هاتون! 545 00:56:52,708 --> 00:56:54,708 ‫بپوشونش! 546 00:57:07,875 --> 00:57:09,875 ‫این چیدمان جدیدشونه 547 00:57:11,500 --> 00:57:13,500 ‫غلاته 548 00:57:14,833 --> 00:57:17,666 ‫ببین، کنار ساختمون‌ها چیدنشون ‫تا نتونیم نابودشون کنیم 549 00:57:17,666 --> 00:57:22,541 ‫و اونجا و اونجا، روی هم چیدنشون ‫تا بتونن از پشت‌شون شلیک کنن 550 00:57:22,541 --> 00:57:24,541 ‫هوشمندانه‌ست 551 00:57:25,291 --> 00:57:27,291 ‫قطعاً نقشه‌ی یک کشاورز نیست 552 00:57:28,083 --> 00:57:31,166 ‫ظاهراً ژنرال تایتوس هنوز بخاطر دائم‌الخمریش ‫ ذکاوتش رو از دست نداده 553 00:57:31,750 --> 00:57:33,875 ‫اینجا رو ببینید 554 00:57:33,875 --> 00:57:36,625 ‫تصویربرداری حرارتی نشون میده ‫تعداد زیادی از مردم توی تالار 555 00:57:36,625 --> 00:57:38,208 ‫بالای روستا هستن 556 00:57:38,208 --> 00:57:40,208 ‫قطعاً زن‌ها و بچه‌هان 557 00:57:42,875 --> 00:57:46,941 ‫خوبه. تمام تلاشمون رو می‌کنیم ‫که از نبرد تن به تن توی روستا جلوگیری کنیم 558 00:57:47,750 --> 00:57:50,041 ‫درحالیکه دارم مذاکره می‌کنم ‫"کریپتیا" رو می‌فرستیم 559 00:57:50,041 --> 00:57:52,041 ‫تا زن‌ها و بچه‌ها رو اسیر کنه 560 00:57:52,541 --> 00:57:54,541 ‫تیم کوچیکی از خودروهای زرهی می‌فرستیم 561 00:57:55,208 --> 00:57:59,183 ‫وقتی تیغ‌مون رو دم گلوی بی‌دفاع‌ترین ‫افراد روستاشون ببینن نیازی بهش پیدا نمی‌کنیم 562 00:57:59,916 --> 00:58:02,250 ‫بعدش می‌بینیم چقدر برای جنگیدن انگیزه دارن 563 00:59:27,833 --> 00:59:29,041 ‫خیلی‌خب، فوراً همه برید داخل! 564 00:59:29,041 --> 00:59:31,166 ‫- زود باشین. بجنبین ‫- زود باشین. سریع‌تر 565 00:59:31,166 --> 00:59:34,041 ‫برید داخل. زود باشین ‫بجنبین. بجنبین! 566 01:01:28,041 --> 01:01:30,041 ‫خبری از خوش‌آمدگویی نیست؟ 567 01:01:31,875 --> 01:01:33,875 ‫بغل محبت‌آمیزم کو؟ 568 01:01:35,833 --> 01:01:38,833 ‫هیچوقت اون لیوان آبجویی ‫ که قول داده بودین رو بهم ندادینا 569 01:01:39,291 --> 01:01:41,291 ‫آرتلیس 570 01:01:42,750 --> 01:01:44,666 ‫بگو ببینم هدف از این کارها چیه 571 01:01:44,666 --> 01:01:46,791 ‫همون هدفی که توی ملاقات قبلی‌مون داشتم 572 01:01:47,791 --> 01:01:49,791 ‫من تو رو می‌کشم 573 01:01:50,166 --> 01:01:52,166 ‫آره 574 01:01:52,333 --> 01:01:54,333 ‫چه افتخاری بود 575 01:01:58,583 --> 01:02:02,708 ‫یه زخم. از خود زخم‌زننده‌ی معروف 576 01:02:02,708 --> 01:02:05,041 ‫نیازی نیست امروز خونی ریخته بشه 577 01:02:05,041 --> 01:02:07,666 ‫بهت یک فرصت میدم ‫که از قتل‌عام اجتناب کنی 578 01:02:08,458 --> 01:02:10,133 ‫می‌دونی که وقتی تو رو انداختم 579 01:02:10,133 --> 01:02:12,875 ‫جلوی پای نایب‌السلطنه بالیساریوس ‫ ایشون چی بهم میده، مگه نه؟ 580 01:02:12,875 --> 01:02:15,791 ‫بنظرم دنبال جایگاهی توی مجلس سنا هستی 581 01:02:16,541 --> 01:02:17,583 ‫لیاقتم همینه 582 01:02:17,583 --> 01:02:19,708 ‫اگر اینطوره، غلاتی که برای سیر کردن افرادت 583 01:02:19,708 --> 01:02:21,625 ‫در مسیر برگشت به سیاره‌ی مادر لازم داری بردار 584 01:02:21,625 --> 01:02:23,750 ‫نه بیشتر و نه کمتر 585 01:02:24,416 --> 01:02:26,125 ‫کاری به روستایی‌ها نداشته باش 586 01:02:26,125 --> 01:02:29,458 ‫و به بالیساریوس گزارش بده ‫که جنگجوهایی که دنبالشون بودی فرار کردن 587 01:02:29,458 --> 01:02:31,458 ‫و باید دست خالی برگردم، آره؟ 588 01:02:33,083 --> 01:02:34,666 ‫کاملاً دست خالی؟ 589 01:02:34,666 --> 01:02:36,666 ‫زنده برمی‌گردین 590 01:02:37,083 --> 01:02:39,000 ‫انتخاب‌هات همینه 591 01:02:39,000 --> 01:02:41,250 ‫بی‌آبرویی و تنزل درجه‌ت 592 01:02:41,250 --> 01:02:43,500 ‫یا جدا شدن سرهاتون 593 01:02:43,500 --> 01:02:45,250 ‫تبدیل سفینه‌تون به مقبره‌تون 594 01:02:45,250 --> 01:02:47,583 ‫و اینکه خانواده‌هاتون ‫و تمام سیاره‌ی مادر خبردار بشن 595 01:02:47,583 --> 01:02:50,750 ‫توسط روستایی‌های "ولت" قتل‌عام شدین 596 01:02:51,541 --> 01:02:54,541 ‫وظیفه دارم باعث افتخار سیاره‌ی مادر بشم 597 01:02:55,708 --> 01:02:58,250 ‫قصد دارم به این وظیفه‌م عمل کنم 598 01:02:59,125 --> 01:03:01,875 ‫می‌دونی کدوم قسمت از این قضایا ‫برام از همه جالب‌تره؟ 599 01:03:01,958 --> 01:03:05,458 ‫فکر کردی قدرتی داری که باهاش مذاکره کنی؟ ‫نخیر نداری 600 01:03:07,208 --> 01:03:09,875 ‫فکر کردی نمی‌دونم ‫زن‌ها و بچه‌هاتون رو مخفی کردین؟ 601 01:03:10,458 --> 01:03:13,616 ‫همین الان که وایسادی داری باهام صحبت می‌کنی ‫ نقشه‌ت داره شکست می‌خوره 602 01:03:14,791 --> 01:03:18,458 ‫خب، البته مگر اینکه ‫توافق دیگه‌ای بکنیم 603 01:03:19,458 --> 01:03:21,458 ‫می‌تونم غلاتی که پیشنهاد دادی رو بردارم 604 01:03:22,625 --> 01:03:25,958 ‫می‌تونم کاری که خواستی رو انجام بدم ‫و روستایی‌ها رو زنده بذارم 605 01:03:27,125 --> 01:03:29,791 ‫ولی این توافق یک هزینه داره 606 01:03:32,375 --> 01:03:34,375 ‫هزینه‌ش تویی 607 01:03:35,625 --> 01:03:39,541 ‫گرچه دستگیری تمام افراد گروهت ‫به‌شدت برای امپراتوری باارزش هستن 608 01:03:39,541 --> 01:03:41,833 ‫ولی شکی توش نیست ‫اونی که جناب نایب‌السلطنه 609 01:03:41,833 --> 01:03:44,416 ‫بیشتر از همه دنبالشه تویی 610 01:03:45,208 --> 01:03:47,208 ‫ خود آرتلیس 611 01:03:52,875 --> 01:03:54,875 ‫پس اینم انتخاب‌های توئه 612 01:03:56,250 --> 01:03:58,250 ‫آرتلیس، تسلیم من شو 613 01:04:00,708 --> 01:04:02,708 ‫تا اجازه بدم روستایی‌ها زنده بمونن 614 01:04:04,750 --> 01:04:06,750 ‫البته، اگر قبول نکنی 615 01:04:07,125 --> 01:04:09,125 ‫عزیزترین افراد این روستا 616 01:04:09,708 --> 01:04:11,708 ‫سالخورده‌ها، بچه‌ها 617 01:04:12,333 --> 01:04:14,583 ‫که الان توی اون تالار پناه گرفتن 618 01:04:14,583 --> 01:04:17,600 ‫توسط افرادم که الان ‫ دارن میرن سراغشون قتل‌عام میشن 619 01:04:18,166 --> 01:04:21,500 ‫به‌قدر کافی توی اون ساختمون زیبا ‫خون ریخته نشده؟ 620 01:04:23,375 --> 01:04:27,025 ‫واقعاً حاضری اجازه بدی ‫ این وضعیت بخاطر تو ادامه پیدا کنه؟ 621 01:04:28,541 --> 01:04:30,541 ‫وقتشه، آرتلیس 622 01:04:34,583 --> 01:04:36,583 ‫چیه؟ 623 01:04:37,500 --> 01:04:39,500 ‫کورا 624 01:04:45,166 --> 01:04:47,166 ‫کورا، چیکار داری می‌کنی؟ 625 01:04:48,333 --> 01:04:49,708 ‫می‌دونستم 626 01:04:49,708 --> 01:04:51,875 ‫چرا نمیری با دوستت خداحافظی کنی؟ 627 01:04:52,500 --> 01:04:54,625 ‫پدرت منتظرته 628 01:04:54,625 --> 01:04:56,625 ‫کورا، منو نگاه کن 629 01:05:00,166 --> 01:05:02,166 ‫قضیه چیه، ها؟ 630 01:05:04,833 --> 01:05:06,958 ‫متاسفم 631 01:05:06,958 --> 01:05:08,958 ‫اجازه نمیدم اینجا بخاطر من از بین بره 632 01:05:09,541 --> 01:05:10,958 ‫می‌دونم دارم چیکار می‌کنم 633 01:05:10,958 --> 01:05:12,125 ‫داره بهت دروغ میگه 634 01:05:12,125 --> 01:05:14,625 ‫- ولم کن. ولم کن بذار برم! ‫- نه! 635 01:05:25,291 --> 01:05:26,708 ‫نه 636 01:05:26,708 --> 01:05:28,708 ‫نه! 637 01:05:35,791 --> 01:05:37,791 ‫- نه! ‫- بیا بریم 638 01:05:57,666 --> 01:05:58,654 ‫برو! 639 01:05:58,678 --> 01:05:59,666 ‫برو! 640 01:06:23,250 --> 01:06:26,958 ‫بجنب، کورا! ‫باید برسونیمت به اون سفینه 641 01:06:29,958 --> 01:06:31,958 ‫بجنب. تو تنها شانس مایی 642 01:06:34,916 --> 01:06:36,916 ‫بزن بریم 643 01:06:40,250 --> 01:06:42,250 ‫بجنب، برو! 644 01:07:08,875 --> 01:07:10,666 ‫- بلند شو، سرباز! ‫- نمی‌تونم 645 01:07:10,666 --> 01:07:12,666 ‫بجنب! 646 01:07:14,000 --> 01:07:16,000 ‫پیش برید! 647 01:07:17,375 --> 01:07:19,375 ‫ای‌ای-77، باید فوراً از اونجا خارج بشی 648 01:07:19,375 --> 01:07:21,375 ‫بلند میشیم ‫باید فوراً بلند شیم 649 01:07:36,125 --> 01:07:38,125 ‫توپ اصلی رو برگردون سمت روستا 650 01:07:49,833 --> 01:07:51,833 ‫اوه، گندش بزنن 651 01:08:06,791 --> 01:08:08,791 ‫- برو! ‫- بجنب! 652 01:08:29,833 --> 01:08:31,833 ‫شلیک نکنید! 653 01:08:57,208 --> 01:08:59,208 ‫حواستون به سمت راست باشه! 654 01:09:25,666 --> 01:09:27,266 ‫آماده‌ست! برو! 655 01:09:52,708 --> 01:09:54,708 ‫راه بیفتین! 656 01:11:28,750 --> 01:11:30,750 ‫محکم بگیر 657 01:11:39,500 --> 01:11:40,500 ‫اونجاست! 658 01:11:43,333 --> 01:11:45,333 ‫وارد آرایش پروازشون میشیم 659 01:11:48,208 --> 01:11:50,250 ‫وقتی علامت دادم ‫دود رو راه بنداز 660 01:11:50,833 --> 01:11:52,833 ‫یا خدا 661 01:11:54,083 --> 01:11:56,083 ‫کورا، مطمئنی؟ 662 01:11:56,541 --> 01:11:58,541 ‫الان. الان شروعش کن 663 01:12:40,166 --> 01:12:41,375 ‫داریم فرود میایم 664 01:12:41,375 --> 01:12:43,375 ‫اون سفینه صدمه دیده 665 01:12:44,208 --> 01:12:45,875 ‫تلفات همراهم دارم 666 01:12:45,875 --> 01:12:47,875 ‫دستگاه‌های هدایتم جواب نمیدن 667 01:12:49,916 --> 01:12:51,541 ‫کنترل سفینه رو تحویل شما میدم 668 01:12:51,541 --> 01:12:55,208 ‫هوات رو داریم، سرباز ‫توی آشیانه‌ی اصلی فرودت میارم 669 01:12:55,208 --> 01:12:57,250 ‫برای تعمیرات و رسیدگی‌های پزشکی 670 01:13:21,666 --> 01:13:25,166 ‫وقت جنگیدن برای تمام چیزهاییه که براتون عزیزه 671 01:13:25,166 --> 01:13:26,625 ‫برای وطن‌تون 672 01:13:26,625 --> 01:13:29,833 ‫از همدیگه محافظت کنید ‫و بهشون رحم نکنید 673 01:13:29,833 --> 01:13:31,833 ‫برای "سیندری"! 674 01:13:47,250 --> 01:13:49,958 ‫نمی‌تونیم اجازه بدیم ‫تمام زحمت‌ها بیفته گردن تایتوس و بقیه 675 01:13:50,625 --> 01:13:51,458 ‫آماده‌این؟ 676 01:13:51,458 --> 01:13:53,791 ‫بریم بجنگیم و بمیریم! 677 01:13:55,416 --> 01:13:57,416 ‫بذارین دشمن‌هاتون بمیرن! 678 01:14:52,458 --> 01:14:56,916 ‫فضاسالار، کریپتیا باید تا الان ‫زن‌ها و بچه‌ها رو اسیر می‌کرد 679 01:14:56,916 --> 01:14:59,875 ‫هنوز منتظریم بهمون خبر بده، قربان 680 01:16:19,583 --> 01:16:21,583 ‫یه زخمی این پشت داریم! 681 01:16:21,916 --> 01:16:24,125 ‫- صدامو می‌شنوی؟ ‫- هی. حالت خوبه؟ 682 01:16:24,125 --> 01:16:26,166 ‫الان می‌خوام سعی کنم حرکتت بدم، باشه؟ 683 01:16:26,166 --> 01:16:28,166 ‫دارمت. همه‌چی درست میشه 684 01:16:29,000 --> 01:16:29,916 ‫خیلی‌خب 685 01:16:29,916 --> 01:16:32,916 ‫- چیزی نیست ‫- دو تا زخمی داریم. بیهوشن! 686 01:16:32,916 --> 01:16:34,916 ‫تخت‌ها رو بیارین! 687 01:16:36,291 --> 01:16:38,958 ‫بذارینشون روی تخت ‫خیلی‌خب، بجنب، بگیرش 688 01:16:38,958 --> 01:16:41,250 ‫شونه‌ش رو بگیر ‫خیلی‌خب، من پاهاش رو می‌گیرم 689 01:16:41,250 --> 01:16:43,250 ‫دستاش رو بلند کن. حالا بذارش روی تخت 690 01:16:44,000 --> 01:16:46,958 ‫- خیلی‌خب، بزن بریم ‫- خیلی‌خب، به درمونگاه خبر میدم 691 01:16:46,958 --> 01:16:50,508 ‫ترکش خورده، به‌نظر میاد سربازه ‫مورد اصابت تیر سلاح سبک قرار گرفته 692 01:16:50,916 --> 01:16:53,758 ‫دو دقیقه‌ی دیگه می‌رسیم ‫توی آسانسور به‌صورت چشمی معاینه‌شون می‌کنم 693 01:16:53,833 --> 01:16:55,833 ‫بزن بریم 694 01:17:11,958 --> 01:17:13,958 ‫نه 695 01:18:39,208 --> 01:18:41,208 ‫چیزی نیست 696 01:18:47,041 --> 01:18:49,041 ‫کارت خوب بود 697 01:21:56,041 --> 01:21:58,041 ‫- آره؟ ‫- آره 698 01:22:11,875 --> 01:22:14,083 ‫کمک کن کلاهش رو دربیارم ‫گردنش رو ثابت نگه دار 699 01:22:17,708 --> 01:22:19,166 ‫عجیبه. زخمی نمی‌بینم 700 01:22:19,166 --> 01:22:21,166 ‫اون یکی چی؟ وضعیتش ثابته؟ 701 01:22:21,166 --> 01:22:22,250 ‫ضربان قلبش رفته بالا 702 01:22:22,250 --> 01:22:24,416 ‫منم زخمی نمی‌بینم ‫ولی یکم خون می‌بینم 703 01:22:24,416 --> 01:22:27,666 ‫- شاید زیر زره‌ش باشه ‫- صورت‌پوشش رو دربیار. یه زخم هست 704 01:22:27,666 --> 01:22:29,666 ‫نبضش رو چک می‌کنم 705 01:22:31,541 --> 01:22:33,541 ‫ضربان قلب این یکی خیلی پایینه 706 01:22:34,500 --> 01:22:36,000 ‫صبر کن ببنیم. این که... 707 01:22:50,041 --> 01:22:51,958 ‫چاشنی‌ها رو بهم بده 708 01:22:51,958 --> 01:22:53,958 ‫- بیا چاشنی‌ها ‫- وایسا 709 01:22:56,916 --> 01:22:59,083 ‫برگرد توی سفینه‌مون و روشن نگهش دار 710 01:22:59,083 --> 01:23:01,708 ‫تا قبل از ترکیدن سفینه ‫وقت چندانی برای خارج شدن نداریم 711 01:23:01,708 --> 01:23:03,708 ‫باشه 712 01:23:12,833 --> 01:23:14,833 ‫منتظرت می‌مونم 713 01:23:17,541 --> 01:23:20,375 ‫- آخر این راهرو باید یه آسانسور باشه ‫- از پسش برمیام. عجله کن 714 01:23:21,250 --> 01:23:23,250 ‫تمامی خدمه، هوشیار باشید 715 01:24:43,375 --> 01:24:45,625 ‫دریافت شد. درحال هدفگیری... 716 01:27:29,833 --> 01:27:32,125 ‫یکی به سفینه نفوذ کرده ‫تکرار می‌کنم، یکی به سفینه نفوذ کرده 717 01:27:33,125 --> 01:27:36,041 ‫دارم نیروی کمکی می‌فرستم ‫وضعیت و تعداد نفوذی‌ها چیه؟ 718 01:27:36,041 --> 01:27:38,291 ‫داره شلیک می‌کنه ‫تعدادی کشته دادیم 719 01:27:38,291 --> 01:27:40,291 ‫یه زنه. دارم بهتون میگم... 720 01:27:42,916 --> 01:27:46,708 ‫چیه؟ قضیه چیه؟ 721 01:27:46,708 --> 01:27:49,458 ‫مشکلی توی موتورخانه داریم 722 01:27:49,458 --> 01:27:52,250 ‫گفت یک زن به سفینه نفوذ کرده 723 01:27:56,125 --> 01:27:58,125 ‫آرتلیس 724 01:27:59,500 --> 01:28:01,500 ‫آرتلیس سوار سفینه‌ست 725 01:28:02,041 --> 01:28:04,166 ‫غیرممکنه 726 01:28:04,166 --> 01:28:05,791 ‫نه، خودشه 727 01:28:05,791 --> 01:28:07,208 ‫خودش با پای خودش اومده اینجا 728 01:28:07,208 --> 01:28:08,541 ‫عالیه 729 01:28:08,541 --> 01:28:11,166 ‫به تمام بخش‌ها هشدار بده ‫می‌خوام فوراً دستگیر بشه 730 01:28:12,166 --> 01:28:13,625 ‫درضمن، کاسیوس؟ 731 01:28:13,625 --> 01:28:15,625 ‫می‌تونی به سمت روستا شلیک کنی 732 01:28:17,333 --> 01:28:19,500 ‫قربان، غلات 733 01:28:20,666 --> 01:28:22,666 ‫دیگه نیازی به غلات نیست 734 01:28:23,416 --> 01:28:25,416 ‫زخم‌زننده با پای خودش اومده پیش ما 735 01:28:28,458 --> 01:28:30,458 ‫ولی افرادمون اونجان 736 01:28:31,875 --> 01:28:35,458 ‫آره. چند تا نون‌خور کمتر میشه 737 01:28:36,125 --> 01:28:39,250 ‫وقتی زخم‌زننده رو گرفتیم ‫مستقیم برمی‌گردیم به سیاره‌ی مادر 738 01:28:40,250 --> 01:28:42,250 ‫و نیازی به غلات پیدا نمی‌کنیم، می‌کنیم؟ 739 01:28:43,166 --> 01:28:45,166 ‫نابودش کن 740 01:28:48,958 --> 01:28:51,583 ‫شنیدی فضاسالار چی گفت ‫توپ‌ها رو آماده‌ی شلیک کن 741 01:28:52,875 --> 01:28:54,666 ‫توپخانه‌ی اصلی؟ 742 01:28:54,666 --> 01:28:56,166 ‫- بله قربان؟ ‫- روستا رو هدف بگیر 743 01:28:56,166 --> 01:28:57,791 ‫توپ‌ها رو آماده‌ی شلیک کن 744 01:28:57,791 --> 01:28:59,791 ‫بله چشم، قربان 745 01:29:05,416 --> 01:29:07,416 ‫دستور داریم سطح سیاره رو هدف بگیریم 746 01:29:12,500 --> 01:29:14,250 ‫قربان، ارتباطمون با موتورخانه قطع شده 747 01:29:14,250 --> 01:29:16,250 ‫- دختره کجاست؟ ‫- داریم می‌گردیم، قربان 748 01:29:16,583 --> 01:29:18,291 ‫داره از طبقه‌ی منفی 3 به 4 میره! 749 01:29:18,291 --> 01:29:20,291 ‫بهم بگین توی این خراب شده چه خبره! 750 01:29:20,291 --> 01:29:23,166 ‫تمامی خدمه‌ی امنیتی، به موتورخانه برید 751 01:29:24,083 --> 01:29:26,083 ‫فوراً شرایط رو بهم گزارش بدین! 752 01:29:30,958 --> 01:29:32,958 ‫قربان 753 01:29:33,333 --> 01:29:35,333 ‫- ستوان، قربان ‫- قربان 754 01:29:44,833 --> 01:29:47,875 ‫تمامی فرماندهان سرشماری‌شون رو ‫به بخش فرماندهی گزارش بدن 755 01:30:10,375 --> 01:30:13,291 ‫- به‌پیش! به‌پیش! ‫- برید! 756 01:30:28,500 --> 01:30:30,083 ‫نه! 757 01:30:30,083 --> 01:30:32,458 ‫- من میرم! ‫- برو، برو، برو، برو، برو! 758 01:30:55,458 --> 01:30:57,458 ‫صدمه دیدی؟ حالت خوبه؟ بیا بریم 759 01:31:25,833 --> 01:31:28,250 ‫فکر می‌کردم چیزی جز ‫مردن در نبرد نمی‌خوام 760 01:31:30,000 --> 01:31:32,000 ‫اینکه برای یه چیزی بجنگم 761 01:31:33,375 --> 01:31:35,375 ‫فکر کنم اشتباه می‌کردم 762 01:31:36,375 --> 01:31:38,375 ‫فکر نکنم اصلاً دلم بخواد بمیرم 763 01:31:42,458 --> 01:31:44,458 ‫ولی اگر مجبور باشم بمیرم... 764 01:31:46,833 --> 01:31:48,833 ‫با هم می‌میریم 765 01:31:49,916 --> 01:31:51,916 ‫بزن بریم 766 01:34:14,375 --> 01:34:17,791 ‫کورا. کورا، کجایی؟ 767 01:34:18,500 --> 01:34:20,208 ‫سفینه روشنه، منتظرتم 768 01:34:20,208 --> 01:34:22,208 ‫وقتمون داره تموم میشه 769 01:34:22,666 --> 01:34:24,666 ‫دارم میرسم 770 01:34:24,875 --> 01:34:26,875 ‫خیلی‌خب، خوبه 771 01:34:53,500 --> 01:34:56,500 ‫هوشیار باشید ‫یک فراری توی سفینه داریم 772 01:37:03,541 --> 01:37:05,541 ‫آرتلیس 773 01:37:06,541 --> 01:37:10,333 ‫گمونم باید ازت تشکر کنم ‫که پیشنهاد تسلیم شدنت رو قبول نکردی 774 01:37:11,000 --> 01:37:13,333 ‫وقتی توی نبرد کشتمت ‫آوازه‌م بیشتر میشه 775 01:37:16,416 --> 01:37:18,416 ‫تا اینجا خوب عمل کردین 776 01:37:19,708 --> 01:37:21,708 ‫خیلی بهتر از چیزی که انتظار داشتم 777 01:37:23,041 --> 01:37:27,166 ‫خیلی بهتر از چیزی که میشه ‫از یه مشت کشاورز کوفتی انتظار داشت 778 01:37:29,625 --> 01:37:31,625 ‫آره 779 01:37:40,291 --> 01:37:42,291 ‫هدف در تیررسه 780 01:37:43,083 --> 01:37:44,291 ‫روستا رو هدف گرفتیم 781 01:37:44,291 --> 01:37:46,291 ‫تایید میشه 782 01:37:48,333 --> 01:37:50,333 ‫قربان! 783 01:37:57,708 --> 01:37:59,708 ‫چیه؟ 784 01:38:00,708 --> 01:38:03,083 ‫توپ آماده‌ی شلیکه 785 01:38:03,083 --> 01:38:05,083 ‫اوه، نه 786 01:38:14,583 --> 01:38:16,583 ‫می‌تونید شلیک کنید 787 01:38:49,791 --> 01:38:51,791 ‫کار "کورا"ـست! 788 01:38:53,625 --> 01:38:55,625 ‫بکشش 789 01:38:58,666 --> 01:39:00,666 ‫نه! نه! 790 01:40:27,083 --> 01:40:29,083 ‫کورا! کورا! 791 01:41:06,583 --> 01:41:08,583 ‫بیا اینجا ببینم! 792 01:41:21,541 --> 01:41:23,321 ‫چشمات رو باز کن 793 01:41:23,345 --> 01:41:25,125 ‫چشمات رو باز کن! 794 01:41:29,333 --> 01:41:31,333 ‫منو نگاه کن! 795 01:42:25,458 --> 01:42:27,458 ‫بجنب! 796 01:42:57,916 --> 01:42:59,916 ‫بجنب 797 01:43:56,750 --> 01:43:58,916 ‫هی. هی 798 01:43:58,916 --> 01:44:02,250 ‫هی، هی، هی ‫بلند شو، بلند شو 799 01:44:03,250 --> 01:44:05,250 ‫بلند شو 800 01:44:19,541 --> 01:44:21,541 ‫صبر کن. خیلی‌خب 801 01:44:30,375 --> 01:44:32,666 ‫هی، دووم بیار 802 01:44:33,500 --> 01:44:36,625 ‫دووم بیار ‫دووم بیار، دووم بیار 803 01:44:37,208 --> 01:44:39,416 ‫چرا نمی‌تونم همین یک چیز رو داشته باشم؟ 804 01:44:41,916 --> 01:44:44,083 ‫- پیشم بمون. تو رو خدا ‫- نه. چیزی نیست 805 01:44:44,583 --> 01:44:46,583 ‫ببین چیکار کردی 806 01:44:47,666 --> 01:44:49,666 ‫نجات‌مون دادی 807 01:44:50,333 --> 01:44:52,333 ‫همه‌مون رو 808 01:44:54,000 --> 01:44:56,000 ‫هی 809 01:45:00,333 --> 01:45:01,750 ‫دوستت دارم 810 01:45:01,750 --> 01:45:03,750 ‫تو رو خدا 811 01:45:04,833 --> 01:45:05,708 ‫تو رو خدا 812 01:45:05,708 --> 01:45:07,708 ‫می‌دونم کی هستی 813 01:45:09,166 --> 01:45:11,166 ‫و دوستت دارم 814 01:45:14,125 --> 01:45:16,125 ‫تو رو خدا 815 01:45:24,833 --> 01:45:26,833 ‫ببین! 816 01:45:31,083 --> 01:45:32,541 ‫پشت سر من آرایش بگیرین! 817 01:45:32,541 --> 01:45:34,083 ‫چشم فرمانده، پشت سرت هستیم 818 01:45:34,083 --> 01:45:36,291 ‫اون سفینه‌های فرود رو هدف بگیرین! 819 01:45:36,291 --> 01:45:38,291 ‫چشم، فرمانده. پشتت هستیم 820 01:45:39,750 --> 01:45:42,750 ‫گردان کوهستان سیاه ‫دخل اون جنگنده‌ها رو بیارین 821 01:47:10,000 --> 01:47:14,416 ‫تایتوس! ایول! 822 01:47:16,875 --> 01:47:18,875 ‫همینه! 823 01:47:28,500 --> 01:47:32,666 ‫ببین، "دورا بلادکس" اومده ‫همراه کل ناوگان شورشی‌ها 824 01:47:32,666 --> 01:47:35,208 ‫واقعاً تمام شد. واقعاً... 825 01:47:39,000 --> 01:47:41,000 ‫نه 826 01:47:42,708 --> 01:47:44,708 ‫نه 827 01:47:56,666 --> 01:47:58,666 ‫دوستت دارم 828 01:47:59,125 --> 01:48:01,125 ‫دوستت دارم 829 01:48:12,541 --> 01:48:15,875 ‫از دنیاهای دیگه اومدن ‫تا برای ما بجنگن 830 01:48:18,208 --> 01:48:20,208 ‫و برای ما بمیرن 831 01:48:23,000 --> 01:48:25,000 ‫امیدواریم روحشون به آرامش برسه 832 01:48:26,458 --> 01:48:30,458 ‫اکنون به تنها شکلی که می‌تونیم ‫یادشون رو گرامی می‌داریم 833 01:48:32,250 --> 01:48:34,250 ‫با یادآوری اسم‌هاشون... 834 01:48:35,333 --> 01:48:39,208 ‫هنگام برداشت محصولات بعدی 835 01:48:41,958 --> 01:48:46,416 ‫یک فصل دیگه، صد فصل دیگه 836 01:48:48,666 --> 01:48:50,666 ‫و با ادامه‌ی مسیر 837 01:48:52,500 --> 01:48:54,500 ‫با ادامه‌ی مسیر 838 01:49:09,833 --> 01:49:13,583 ‫همه‌تون، یاد از دست رفته‌ها رو گرامی بدارین 839 01:49:15,916 --> 01:49:18,875 ‫یاد برادرم و شجاعتش رو گرامی بدارین 840 01:49:20,708 --> 01:49:24,083 ‫وقتی حرف از شرف و شجاعت می‌زنین ‫از من اسمی نبرین 841 01:49:26,625 --> 01:49:28,750 ‫من بهتون دروغ گفتم 842 01:49:28,750 --> 01:49:30,750 ‫به همه‌تون 843 01:49:34,333 --> 01:49:36,333 ‫تایتوس 844 01:49:40,500 --> 01:49:42,500 ‫می‌دونم، فرزندم 845 01:49:43,125 --> 01:49:45,125 ‫می‌دونم 846 01:49:46,875 --> 01:49:48,875 ‫می‌دونی که من "آرتلیس"ـم؟ 847 01:49:49,666 --> 01:49:52,333 ‫دخترخونده‌ی نایب‌السلطنه بالیساریوس؟ 848 01:49:54,125 --> 01:49:56,375 ‫و قاتل شاه‌دخت عیسا؟ 849 01:49:58,291 --> 01:50:00,833 ‫اسمت رو می‌دونم. آره 850 01:50:09,250 --> 01:50:11,291 ‫ولی تو قاتلش نبودی... 851 01:50:12,708 --> 01:50:15,333 ‫چون شاه‌دخت هنوز زنده‌ست 852 01:50:20,041 --> 01:50:22,333 ‫فکر کردی به این راحتی کشته میشه؟ 853 01:50:24,333 --> 01:50:27,416 ‫نه. اون ورای مرگه 854 01:50:31,666 --> 01:50:33,666 ‫باید چیکار کنم؟ 855 01:50:35,083 --> 01:50:37,500 ‫الان هدفی داری، نداری؟ 856 01:50:37,500 --> 01:50:39,500 ‫که پیداش کنی و بجنگی؟ 857 01:50:41,875 --> 01:50:44,000 ‫اگر جنگیدن رو انتخاب کنی 858 01:50:45,708 --> 01:50:47,833 ‫من کنارتم 859 01:50:53,541 --> 01:50:55,541 ‫همه‌مون هستیم 860 01:50:56,666 --> 01:50:58,666 ‫و همچنین من 861 01:51:08,000 --> 01:51:10,000 ‫اگر کمکی از دستم بربیاد... 862 01:51:11,958 --> 01:51:13,958 ‫من هم این رو دارم 863 01:51:17,375 --> 01:51:19,708 ‫می‌خوای همراه‌مون بجنگی، ربات؟ 864 01:51:19,708 --> 01:51:21,750 ‫کمکمون کنی شاه‌دخت گمشده رو پیدا کنیم؟ 865 01:51:22,291 --> 01:51:27,125 ‫اگر چیزی که میگین حقیقت داشته باشه ‫و شاه‌دخت زنده باشه 866 01:51:27,125 --> 01:51:29,250 ‫چاره‌ای ندارم 867 01:51:29,250 --> 01:51:31,708 ‫من به خاندان شاه فقید خدمت می‌کنم 868 01:51:31,708 --> 01:51:33,833 ‫شرافتم حکم می‌کنه که بجنگم 869 01:51:37,333 --> 01:51:40,083 ‫که پیداش کنیم و بجنگیم 870 01:51:59,458 --> 01:52:03,541 ‫که پیداش کنیم و بجنگیم 871 01:52:06,665 --> 01:52:11,665 ‫تـرجـمـه و تـنـظـیـم : حـسـیـن اسـمـاعـیـلـی 872 01:52:11,689 --> 01:52:16,689 ‫کانال رسمی تیم ترجمه‌ی ۳۰نما ‫CinamaSub@ 873 01:52:16,713 --> 01:52:21,713 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫WwW.30NaMa.CoM 874 01:52:21,737 --> 01:52:26,737 ‫[ کانال تلگرام حسین اسماعیلی ] ‫[ @BDSubs ]