1 00:02:05,950 --> 00:02:10,950 قوی‌تر از همیشه باشید ‫به امید ایرانی آزاد 2 00:02:26,190 --> 00:02:36,190 ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 3 00:03:46,430 --> 00:03:54,430 «مترجم: «تارخ علی‌خانی 4 00:05:26,667 --> 00:05:28,458 ‫زنان باستانی... 5 00:05:28,917 --> 00:05:32,625 ‫اوکتاویا، پوپیا، جولیا مائسا. 6 00:07:17,458 --> 00:07:21,083 ‫شاید ما بی‌اسم و فراموش شده باشیم... 7 00:07:21,417 --> 00:07:24,583 ‫ولی چیزی را فراموش نمی‌کنیم. 8 00:07:32,083 --> 00:07:38,083 ‫[آتلیه کرویسی، خارج پاریس] 9 00:08:51,167 --> 00:08:52,625 ‫اوریل... 10 00:08:59,208 --> 00:09:01,458 ‫گابریل و... 11 00:09:02,417 --> 00:09:03,833 ‫رافائل. 12 00:09:06,417 --> 00:09:08,875 ‫و اون هم مایکل. 13 00:12:37,042 --> 00:12:40,542 ‫♪ به خانه پرواز کن کفشدوزک... ♪ 14 00:12:41,000 --> 00:12:44,500 ‫♪ پدرت در جنگه... ♪ 15 00:12:45,083 --> 00:12:49,250 ‫♪ مادرت در پومرانیاست... ♪ 16 00:12:49,667 --> 00:12:53,292 ‫♪ پومرانیا نابود شده... ♪ 17 00:12:54,042 --> 00:12:57,125 ‫♪ پس بخواب عزیزم، بخواب. ♪ 18 00:13:03,167 --> 00:13:08,083 ‫[سلول بچه‌های بد] 19 00:14:57,958 --> 00:15:00,917 ‫برای پ.س و م.ه. 20 00:15:01,250 --> 00:15:04,292 ‫پل سلان و مارتین هایدگر. 21 00:15:04,958 --> 00:15:06,208 ‫تمپلوم... 22 00:15:06,792 --> 00:15:08,667 ‫به معنای: زبان... 23 00:15:09,000 --> 00:15:11,042 ‫خانه هستی. 24 00:15:21,000 --> 00:15:24,292 ‫شب را از کوزه‌ای ریختم... 25 00:15:24,792 --> 00:15:28,292 ‫به اندازه کافی در آن شب نبود. 26 00:15:29,417 --> 00:15:31,208 ‫برای پل سلان. 27 00:15:38,458 --> 00:15:41,583 ‫لوبیای گرگ اثر پل سلان. 28 00:15:41,917 --> 00:15:43,875 ‫گل‌هات از آلمان... 29 00:15:44,208 --> 00:15:48,250 ‫آه که قلبم به سان بلوری ‫ فسادناپذیر می‌شود... 30 00:15:48,708 --> 00:15:51,333 ‫که نور خود را در آن می‌سنجد. 31 00:15:53,500 --> 00:15:56,458 ‫در را قفل کن که در خانه رز هست. 32 00:15:56,833 --> 00:15:58,917 ‫هفت رز در این خانه هست. 33 00:16:00,292 --> 00:16:01,375 ‫در اوکراین. 34 00:16:01,708 --> 00:16:04,292 ‫جایی که پدر و مادرم را به قتل رساندند. 35 00:16:05,000 --> 00:16:06,708 ‫آن‌جا چه گل‌هایی بود؟ 36 00:16:08,083 --> 00:16:09,875 ‫چه گل‌هایی مادر... 37 00:16:10,333 --> 00:16:12,875 ‫با نامشان به تو آسیب زدند؟ 38 00:16:14,333 --> 00:16:19,042 ‫مادرت که گفت «لوبیای گرگ»... 39 00:16:19,375 --> 00:16:21,125 ‫نه «لوپین». 40 00:16:24,833 --> 00:16:28,792 ‫دستان کی را بستم مادر؟ 41 00:16:29,167 --> 00:16:32,500 ‫درحالی که به حرف تو به آلمان رفتم. 42 00:16:33,833 --> 00:16:36,625 ‫آن‌جا قاتلان زیستند، مادر. 43 00:16:39,333 --> 00:16:41,833 ‫آن‌ها ساکتند، مادر. 44 00:16:43,833 --> 00:16:47,125 ‫شعر می‌نویسند، مادر. 45 00:16:48,917 --> 00:16:50,125 ‫مادر... 46 00:16:50,958 --> 00:16:53,583 ‫هیچ‌کس قاتلان را خفه نمی‌کند! 47 00:16:59,292 --> 00:17:03,458 ‫چقدر برای پل سلان سخت بوده... 48 00:17:04,041 --> 00:17:09,041 ‫شاعر یهودی که مجبور بوده ‫ به آلمانی بنویسه! 49 00:17:11,791 --> 00:17:15,291 ‫هرچی باشه مادر و پدرش قربانی هولوکاست شدند. 50 00:17:23,666 --> 00:17:25,208 ‫ساز مرگ 51 00:17:24,083 --> 00:17:29,667 ‫{\an8}[صدای حقیقین پل سلان، سال 1958] 52 00:17:27,708 --> 00:17:31,042 ‫شیر سیاه سحر، ما در عصر تو را می‌نوشیم.. 53 00:17:31,375 --> 00:17:34,708 ‫در ظهر و صبح و شب تو را می‌نوشیم... 54 00:17:35,042 --> 00:17:37,167 ‫تو را می‌نوشیم و می‌نوشیم... 55 00:17:37,750 --> 00:17:39,833 ‫گوری در باد حفر می‌کنیم... 56 00:17:40,167 --> 00:17:41,708 ‫جایی که بشود راحت در آن دراز کشید... 57 00:17:42,417 --> 00:17:43,833 ‫مردی در خانه زندگی می‌کند... 58 00:17:44,167 --> 00:17:46,833 ‫که با مارها بازی می‌کند و می‌نویسد. 59 00:17:47,542 --> 00:17:51,042 ‫که هنگام تاریکی آلمانی می‌نویسد. 60 00:17:51,417 --> 00:17:54,667 ‫موهای طلاییت ای مارگارت... 61 00:17:55,625 --> 00:17:58,000 ‫می‌نویسد و جلوی خانه‌اش می‌ایستد... 62 00:17:58,333 --> 00:17:59,375 ‫و ستاره‌ها می‌درخشند. 63 00:17:59,708 --> 00:18:01,542 ‫و برای سگش سوت می‌زند که نزد او آید... 64 00:18:01,875 --> 00:18:05,625 ‫برای یهودیان سوت می‌زند که ظاهر شوند. ‫می‌گذارد که گوری در زمین حفر شود. 65 00:18:06,500 --> 00:18:10,042 ‫فریادش مانند چاقویی عمیق ‫به زمین فرو می‌رود... 66 00:18:10,375 --> 00:18:12,542 ‫زمینی که شما روی آن می‌رقصید... 67 00:18:12,875 --> 00:18:14,500 ‫تفنگش را برمی‌دارد... 68 00:18:14,833 --> 00:18:17,208 ‫آن را برمی‌دارد و چشمانش آبیست. 69 00:18:17,958 --> 00:18:21,875 ‫بیل‌های خود را محکم‌تر بکوبید ‫ ای کسانی که می‌رقصید. 70 00:18:22,458 --> 00:18:25,042 ‫شیر سیاه سحر، ما در عصر تو را می‌نوشیم... 71 00:18:25,375 --> 00:18:28,500 ‫در ظهر و صبح و شب تو را می‌نوشیم... 72 00:18:28,833 --> 00:18:30,750 ‫تو را می‌نوشیم و می‌نوشیم... 73 00:18:31,083 --> 00:18:32,333 ‫مردی در خانه زندگی می‌کند... 74 00:18:32,667 --> 00:18:34,750 ‫موهای طلاییت ای مارگارت... 75 00:18:35,083 --> 00:18:39,125 ‫موهای طلاییت شولامیت. ‫با مارها بازی می‌کند. 76 00:18:39,833 --> 00:18:42,833 ‫مرگ‌ را شیرین‌تر صدا می‌زند. 77 00:18:43,167 --> 00:18:46,167 ‫مرگ اربابی اهل آلمان است. 78 00:18:46,750 --> 00:18:48,958 ‫فریاد می‌زند که کمانچه‌ها ‫را تاریک‌تر خراش دهید... 79 00:18:49,292 --> 00:18:51,167 ‫سپس مثل دودی به هوا خواهی رفت. 80 00:18:51,500 --> 00:18:54,417 ‫و گوری در ابرها خواهی داشت. ‫جایی که آدم به راحتی آرام می‌گیرد. 81 00:18:54,750 --> 00:18:57,000 ‫شیر سیاه سحر، ما در عصر تو را می‌نوشیم... 82 00:18:57,333 --> 00:19:00,958 ‫تو را ظهر می‌نوشیم. ‫مرگ اربابی اهل آلمان است. 83 00:19:01,292 --> 00:19:04,875 ‫در ظهر و صبح و شب تو را می‌نوشیم... ‫تو را می‌نوشیم و می‌نوشیم... 84 00:19:05,208 --> 00:19:07,583 ‫مرگ اربابی اهل آلمان است. 85 00:19:07,917 --> 00:19:09,833 ‫چشمانش آبی. 86 00:19:10,167 --> 00:19:11,958 ‫با گلوله‌های سربی به تو شلیک می‌کند. 87 00:19:12,292 --> 00:19:13,875 ‫هدفش حقیقین است. 88 00:19:14,375 --> 00:19:15,708 ‫مردی در خانه زندگی می‌کند. 89 00:19:16,042 --> 00:19:18,292 ‫موهای طلاییت ای مارگارت... 90 00:19:18,625 --> 00:19:19,958 ‫سگ‌هایش را به دنبال ما می‌فرستد. 91 00:19:20,292 --> 00:19:22,000 ‫قبری در آسمان به ما هدیه می‌کند. 92 00:19:22,333 --> 00:19:25,708 ‫با مارها بازی می‌کند و رویا می‌بیند... 93 00:19:26,375 --> 00:19:31,083 ‫مرگ اربابی اهل آلمان است. 94 00:19:32,250 --> 00:19:35,542 ‫موهای طلاییت ای مارگارت... 95 00:19:36,542 --> 00:19:40,375 ‫موهای خاکستریت ای شولامیت. 96 00:20:59,042 --> 00:21:01,917 ‫این کتاب مارتین هایدگره. 97 00:21:03,167 --> 00:21:04,958 ‫در اینجا... 98 00:21:06,542 --> 00:21:08,667 ‫مغز مارتین هایدگر رو... 99 00:21:11,375 --> 00:21:15,208 ‫در اتاق زیر شیروانی من ‫ در هورنباخ می‌بینید. 100 00:21:15,542 --> 00:21:19,083 ‫و این‌ها قارچ‌های سمی‌ای هستند که... 101 00:21:20,083 --> 00:21:22,667 ‫بعدا باعث شدند که... 102 00:21:23,083 --> 00:21:26,042 ‫سرطان در مغز شکل بگیره. 103 00:21:29,500 --> 00:21:32,375 ‫الان یه تاریکی جزئی وجود داره... 104 00:21:34,375 --> 00:21:36,083 ‫و در اینجا می‌بینید که... 105 00:21:39,542 --> 00:21:43,333 ‫سرطان داره پخش می‌شه. 106 00:21:46,500 --> 00:21:47,708 ‫بزرگ‌تر می‌شه... 107 00:21:48,042 --> 00:21:50,208 ‫تقریبا نصف مغز رو فرا می‌گیره. 108 00:21:56,000 --> 00:22:00,292 ‫و حالا سرطان سرتاسرش رو گرفته. 109 00:22:08,125 --> 00:22:11,458 ...هایدگر، ممکن بود حتی زمانی که 110 00:22:11,750 --> 00:22:14,333 ‫در فرایبورگ تحصیل می‌کردم شخصا آشنا بشیم. 111 00:22:14,750 --> 00:22:16,583 ‫همون زمان اونجا تدریس می‌کرد. 112 00:22:19,750 --> 00:22:22,500 ‫پل سلان یه بار ملاقاتش کرد... 113 00:22:23,542 --> 00:22:25,167 ‫در اواسط دهه هفتم زندگیش... 114 00:22:25,583 --> 00:22:28,583 ‫در کلبه دورافتاده‌اش در جنگل سیاه. 115 00:22:30,792 --> 00:22:33,417 ‫از اون ملاقات با فیلسوف آلمانی... 116 00:22:33,750 --> 00:22:35,417 ‫چه انتظاری داشت؟ 117 00:22:35,958 --> 00:22:39,542 ‫توضیحی در مورد گذشته نازیش؟ 118 00:22:40,208 --> 00:22:43,125 ‫سلان در کتاب مهمان نوشت: 119 00:22:44,583 --> 00:22:46,000 ‫در کتاب کابین، 120 00:22:46,333 --> 00:22:49,000 ‫با نمایی از چشمه ستاره... 121 00:22:49,625 --> 00:22:52,333 ‫و امیدی در دل که شاید ‫کلمه‌ای یافت شود. 122 00:22:52,667 --> 00:22:56,500 ‫25 ژوئیه 1967. 123 00:22:58,458 --> 00:23:00,500 ‫ولی چنین کلمه‌ای یافت نشد. 124 00:23:01,833 --> 00:23:04,958 .پاسخ فیلسوف بزرگ فقط سکوت بود 125 00:23:06,292 --> 00:23:08,917 ‫در مورد اشتباهاتش چیزی نگفت. 126 00:23:13,083 --> 00:23:16,167 ‫آن زمان کل جامعه ساکت بود... 127 00:23:16,833 --> 00:23:21,125 .کسی توان فهم موضوعات غیرقابل تصور رو نداشت 128 00:23:22,708 --> 00:23:24,750 ‫من نیز میان مردم زیستم... 129 00:23:25,250 --> 00:23:26,458 ‫که همه جا بودند... 130 00:23:26,833 --> 00:23:29,083 ‫و نمی‌خواستند در موردش حرفی بزنند. 131 00:25:25,333 --> 00:25:26,417 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب، خیلی‌خب. 132 00:25:30,292 --> 00:25:31,583 ‫حالا این یکی رو امتحان می‌کنیم. 133 00:25:31,917 --> 00:25:34,333 ‫بیایید سرخش رو برداریم. ‫حداقل بزرگش رو برداریم. 134 00:26:12,292 --> 00:26:14,167 ‫این یکی رو می‌بریم جلو. 135 00:26:27,667 --> 00:26:30,167 ‫همین‌طور ادامه بده لودویگ. 136 00:26:31,833 --> 00:26:33,667 ‫ویسلاو، الکل... 137 00:26:36,250 --> 00:26:37,417 ‫خیلی‌خب، خوبه. 138 00:26:38,500 --> 00:26:39,500 ‫مراقب باش. 139 00:26:55,250 --> 00:26:56,458 ‫پایینش! 140 00:27:32,042 --> 00:27:34,750 ‫[آسمان...نقاشی...زمین] 141 00:30:35,958 --> 00:30:43,625 ‫[آتلیه هورنباخ، اودنوالد، ‫ از سال 1971 تا 1982] 142 00:32:22,292 --> 00:32:23,333 ‫یوزف بویس عزیز... 143 00:32:23,667 --> 00:32:25,875 ‫ممنون که زود نامه من رو پاسخ دادید. 144 00:32:26,208 --> 00:32:28,708 ‫خوشحالم که با بازدید از ‫نقاشی من موافقت کردید. 145 00:32:29,292 --> 00:32:31,417 ‫به زودی از اودنوالد... 146 00:32:31,750 --> 00:32:34,875 ‫به مقصد دوسلدورف حرکت می‌کنم... 147 00:32:36,042 --> 00:32:40,833 ‫تا شما رو ببینم. 148 00:33:48,833 --> 00:33:51,792 ‫یوزف بویس در آکادمی دوسلدورف... 149 00:33:52,125 --> 00:33:54,542 ‫بعدها شاگردان موفق زیادی داشت. 150 00:33:55,542 --> 00:33:59,792 ‫که در اوایل 1972 می‌خواست ‫ همراه آن‌ها جنگل را نجات دهد. 151 00:34:00,208 --> 00:34:02,167 ‫در اینجا همراه با آنزلم کیفر جوان... 152 00:34:02,500 --> 00:34:04,542 ‫که زود تبدیل به شاگرد استادی شد. 153 00:34:28,417 --> 00:34:31,000 ‫آقای کیفر، شما در اعماق ‫اودنوالد زندگی می‌کنید... 154 00:34:31,333 --> 00:34:33,375 ‫به دور از زندگی هولناک روزانه. 155 00:34:33,708 --> 00:34:36,958 ‫این طرز کار بهتری برای کار کردنه؟ ‫یعنی نوعی عقب نشینیه؟ 156 00:34:37,292 --> 00:34:40,750 ‫اینجا زندگی می‌کنم چون منظره‌اش ‫ رو برای کارم لازم دارم. 157 00:34:41,417 --> 00:34:43,125 ‫کار من با منظره‌ست. 158 00:34:43,458 --> 00:34:47,792 ‫درسته که آرامش اینجا هم مفیده... 159 00:34:48,125 --> 00:34:50,458 ‫و مزاحمت کمتری دارم. 160 00:34:51,333 --> 00:34:55,750 ‫می‌تونم خانه بزرگ‌تری اختیار کنم. 161 00:34:56,083 --> 00:34:58,208 ‫که چنین کاری توی شهر سخت‌تره. 162 00:35:01,208 --> 00:35:04,958 ‫به عنوان یک هنرمند جوان، ‫آنزلم کیفر بی‌وقفه... 163 00:35:05,042 --> 00:35:07,333 ‫به زخم باز آلمان سیخ می‌زد. 164 00:35:09,333 --> 00:35:13,292 ‫نقاشی‌هایش مملو از اشاراتی به ‫ قهرمانان افسانه‌ای آلمان می‌باشد. 165 00:35:14,417 --> 00:35:17,417 ‫سیگورد، هرمان، پارزیفال. 166 00:35:18,250 --> 00:35:20,792 ‫قهرمان آغشته به خونِ گذشته. 167 00:35:22,500 --> 00:35:26,083 ‫همان قهرمان‌هایی که نازی‌ها ‫ بر اساسشان فرقه ساختند. 168 00:35:32,250 --> 00:35:34,167 ‫این باعث ناراحتی منتقدین شد. 169 00:35:34,583 --> 00:35:38,917 ‫و هنگامی که در مراسم دوساله ونیز ‫نماینده آلمان شد باعث خشم همه شد... 170 00:35:39,000 --> 00:35:41,792 ‫و برخی به وی اتهام فاشیست بودن زدند. 171 00:35:44,833 --> 00:35:47,333 ‫در دوسالانه هنری، ‫ آنزلم کیفر تقدیم می‌کند... 172 00:35:47,667 --> 00:35:50,042 ‫جایگاه هنری اف‌آر‌جی. 173 00:35:50,542 --> 00:35:52,833 ‫این انتخاب سوتفاهمی بزرگه. 174 00:35:53,167 --> 00:35:55,500 ‫حتما مدیر موزه خیال کرده که... 175 00:35:55,833 --> 00:35:58,125 ‫«نئو وایلد» جدیدی کشف کرده... 176 00:35:58,458 --> 00:36:01,250 ‫که لقب نئواکسپرسیونیست‌های آلمانیه. 177 00:36:01,583 --> 00:36:05,167 ‫ولی با کارهای تاریخیش، آنزلم کیفر این نیست. 178 00:36:05,500 --> 00:36:08,125 ‫حداکثر می‌توان گفت یک مرتجع جدید است. 179 00:36:10,833 --> 00:36:14,625 ‫«راه‌های حکمت جهانی» ‫روی تکه بزرگی چوب نوشته شده. 180 00:36:16,667 --> 00:36:18,417 ‫و اسم این راه‌ها چیست؟ 181 00:36:18,750 --> 00:36:22,333 ‫پاسخ ناسیونالیستی کیفر آلمانی: ‫نبرد جنگل توتبورگ. 182 00:36:22,792 --> 00:36:25,375 ‫گرابه اصلا به... 183 00:36:25,708 --> 00:36:27,958 ‫ناسیونالیست آلمانی یا میهن‌پرست ‫متعصب بودن مشکوک نبود. 184 00:36:28,292 --> 00:36:31,833 ‫آره، ولی این موضوع به شدت... 185 00:36:32,167 --> 00:36:34,333 ‫- مورد استفاده نازی‌ها بود. ‫- بله. کاملا ازش سواستفاده شده بود. 186 00:36:35,083 --> 00:36:38,583 ‫ولی دلیلش همینه... ‫چون من در 1945 به دنیا اومدم... 187 00:36:39,042 --> 00:36:41,250 ‫این فرصت رو دارم که دوباره ‫ موضوع رو ادامه بدم. 188 00:36:41,583 --> 00:36:45,667 ‫لزومی نداره که چون نازی‌ها ازش ‫استفاده کردن سرکوب بشه. 189 00:36:48,042 --> 00:36:52,583 ‫من به موضوع اذیت شاعران ‫و هنرمندان اشاره کردم. 190 00:36:54,125 --> 00:36:56,708 ‫مثلا هولدرلین رو اذیت کردند. 191 00:36:56,792 --> 00:37:00,458 ‫اون شعرهای زیادی در مورد ‫سرزمین پدری سروده بود... 192 00:37:00,542 --> 00:37:02,708 ‫و سرزمین پدریش یونان بود. 193 00:37:02,792 --> 00:37:05,500 ‫ولی نازی‌ها به عنوان سرودهای ‫ میهن‌پرستانه ازش استفاده کردند. 194 00:37:14,375 --> 00:37:16,375 ‫وقتی که یک نقاشی جوابی خاص رو در بر داره... 195 00:37:16,458 --> 00:37:18,833 ‫و مردم می‌گن که این مرد یکنئوفاشیسته... 196 00:37:18,917 --> 00:37:20,792 ‫من قبولش نمی‌کنم. 197 00:37:20,875 --> 00:37:22,708 ‫من احساس ناراحتی می‌کنم. 198 00:37:22,792 --> 00:37:24,458 ‫این واضحه. 199 00:37:24,542 --> 00:37:28,917 ‫ولی نمی‌رم جلوی نقاشیم... 200 00:37:29,000 --> 00:37:31,167 ‫و نمی‌گم که مخالف فاشیسم هستم. 201 00:37:31,958 --> 00:37:34,875 ‫چون اگر بگی که مخالف فاشیسم هستی... 202 00:37:34,958 --> 00:37:37,375 ‫- توهینه. ‫- بله، توهینه. 203 00:37:37,458 --> 00:37:40,542 ‫توهین به مخالفین فاشیسمیه ‫ که در زمان حال هستند. 204 00:41:46,000 --> 00:41:50,063 ‫[آتلیه بوخن، اودنوالد، از 1983 تا 1993] 205 00:41:52,000 --> 00:41:54,833 ‫می‌بینی؟ استودیو اونجاست. 206 00:41:54,917 --> 00:41:57,917 ‫- شبیه یه کارخونه‌ست. ‫- آره، کارخونه‌ست... 207 00:41:58,000 --> 00:42:01,833 ‫خیلی بزرگه. ‫و آثار زیادی هم تولید می‌کنه. 208 00:42:01,917 --> 00:42:04,375 ‫خیلی نقاشی و مجسمه، ‫پس فضای زیادی نیاز داره. 209 00:42:44,333 --> 00:42:46,417 ‫یه کتابخانه واقعی نیست چون... 210 00:42:46,500 --> 00:42:50,917 ‫از یه کتابخانه دانش ‫و تصاویر بیشتری به همراه داره. 211 00:42:51,000 --> 00:42:54,458 ‫پس یه جور شکل کوچک و ساده‌ست. 212 00:43:01,708 --> 00:43:07,083 ‫درواقع این کتابخانه سطح جهانه. 213 00:43:07,167 --> 00:43:10,542 ‫- که پوسته جهان رو به نمایش می‌ذاره. ‫- پوسته؟ 214 00:43:10,625 --> 00:43:12,917 ‫چون در اکثر کتاب‌ها... 215 00:43:13,000 --> 00:43:15,875 ‫عکس‌هایی هست که از هواپیما گرفتم. 216 00:43:15,958 --> 00:43:20,583 ‫برفراز لهستان، برفراز گرینلند، ‫و همین‌طور ادامه داره. 217 00:43:21,417 --> 00:43:26,167 ‫ایده این بود که از پوسته زمین عکس بگیرم. 218 00:43:26,917 --> 00:43:28,833 ‫و بعد داخل کتاب چاپش کنم. 219 00:43:28,917 --> 00:43:31,833 ‫و اینطوری داشتیش. ‫به مدت دو هزار سال. 220 00:43:32,917 --> 00:43:35,583 ‫فرقی نمی‌کرد چی رخ بده. 221 00:43:39,333 --> 00:43:42,583 ‫چرک خیلی سنگینه، ‫از یک سمت یعنی. 222 00:43:42,667 --> 00:43:45,708 ‫ولی سبک به نظر میاد. ‫خیلی... 223 00:43:45,792 --> 00:43:50,208 ‫انگار که قرار بود باد تکونش بده. 224 00:43:51,458 --> 00:43:55,375 ‫شنیدم که باد میاوردشون. ‫تو نشنیدی؟ 225 00:44:22,708 --> 00:44:25,667 ‫[خشخاش و حافظه] 226 00:45:29,000 --> 00:45:31,958 ‫قشنگه لودویگ! ‫داره خوب می‌شه! 227 00:45:47,917 --> 00:45:50,167 ‫[حافظه بد] 228 00:45:58,375 --> 00:45:59,375 ‫وایستا. 229 00:46:07,667 --> 00:46:09,625 ‫جناب کیفر، یه ذره پایین‌تر؟ 230 00:46:13,292 --> 00:46:15,417 ‫پایین‌تر که انقدر پخش نشه. 231 00:46:15,750 --> 00:46:18,250 ‫ولی می‌خوام که اولش پخش بشه. 232 00:46:47,042 --> 00:46:50,417 ‫آمریکا ستاره‌ای جدید دارد. ‫آنزلم کیفر. 233 00:46:50,750 --> 00:46:53,167 ‫‫آغاز سرگذشت او در شیکاگو... 234 00:46:53,500 --> 00:46:56,083 ‫به عنوان مراسم علمی سال جشن گرفته شد. 235 00:46:56,542 --> 00:46:58,667 ‫یک سمپوزیوم بین‌المللی کیفر... 236 00:46:58,958 --> 00:47:01,125 ‫به موفقیتش در لس‌آنجلس افزود. 237 00:47:01,542 --> 00:47:03,833 ‫موزه هنرهای مدرن نیویورک. 238 00:47:04,167 --> 00:47:06,292 ‫اکنون بزرگ‌ترین افتخاراتش ‫ را به ارمغان میاورد. 239 00:47:08,750 --> 00:47:12,750 ‫نقاشی‌ها، کتاب‌ها و طرح‌ها نیز ‫در نمایش لحاظ شدند. 240 00:47:40,083 --> 00:47:42,792 ‫بوم بال‌دار، اثر 1985... 241 00:47:43,292 --> 00:47:44,792 ‫نمادی از آزادی... 242 00:47:45,000 --> 00:47:48,208 ‫با اشاره به شخصیت یونانی ‫ ایکاروس و ویلند آهنگر... 243 00:47:48,542 --> 00:47:51,208 ‫جادوگری خطرناک از افسانه‌های نروژی. 244 00:47:54,750 --> 00:47:57,875 ‫تالار افتخار با الگوبرداری ‫ از معماری برجسته نازی... 245 00:47:58,208 --> 00:48:00,833 ‫مانند صدراعظم رایش، آلبرت اسپیر. 246 00:48:02,417 --> 00:48:06,042 ‫درحالی که کیفر مرز دردناکی را برای ‫هموطنان آلمانیش گسترش می‌دهد... 247 00:48:06,125 --> 00:48:09,458 ‫خارجی‌ها او را به عنوان تابوشکنی ‫ برجسته می‌شناسند. 248 00:48:10,167 --> 00:48:13,292 ‫‫آغاز سرگذشت او در شیکاگو... 249 00:48:13,375 --> 00:48:17,250 ‫با هنرمندی که می‌خواد با گذشته ‫ آلمان گلاویز بشه مشکل داره... 250 00:48:17,333 --> 00:48:22,125 ‫هنرمندی که می‌خواد از هنرش استفاده کنه... 251 00:48:22,208 --> 00:48:25,250 ‫تا با گذشته آلمان گلاویز بشه. 252 00:48:25,333 --> 00:48:27,042 ‫شاید کاملا ساده‌تر باشد که... 253 00:48:27,375 --> 00:48:30,208 ‫افسون طلسم هنرش شویم... 254 00:48:30,542 --> 00:48:32,833 ‫تا آن‌که نگاهی جداگانه به آن داشته باشیم. 255 00:48:35,792 --> 00:48:39,833 ‫با کیفر، نقاشی منظره به شکلی ‫شوکه‌آور دوباره ممکن است. 256 00:48:40,375 --> 00:48:45,292 ‫می‌گوید «نمی‌توان منظره‌ای که تانک‌ها ‫از آن گذشتند را به سادگی کشید.» 257 00:49:02,708 --> 00:49:09,875 کارخانه‌ آجرپزی سابق هوپفینگن] [اودنوالد، از 1988 تا 1993 258 00:49:13,083 --> 00:49:17,042 ‫اولین نشانه‌های موفقیت ‫ کیفر در دهه هشتاد نمایان شد. 259 00:49:17,125 --> 00:49:19,667 ‫و از پولش استفاده کرد تا یک کارخانه آجرپزی سابق... 260 00:49:19,750 --> 00:49:22,667 ‫در بوخن آلمان رو خریداری و بازسازی کنه. 261 00:49:29,458 --> 00:49:33,042 ‫در اینجا کارش رو به مجسمه‌سازی ‫و هنر چیدمان نیز ارتقا داد. 262 00:49:34,375 --> 00:49:37,333 ‫دنیایی رو برای خودش خلق کرد. 263 00:49:47,708 --> 00:49:50,583 ‫الان در سالنی هستیم که... 264 00:49:51,417 --> 00:49:53,208 ‫خاک نگهداری می‌شد. 265 00:49:53,958 --> 00:49:56,458 ‫بله، خیلی آشفته‌ست. 266 00:49:57,292 --> 00:50:00,042 ‫پس مثل کوهستانه و... 267 00:50:00,125 --> 00:50:02,917 ‫به نوعی ساختار نداره. 268 00:50:03,000 --> 00:50:06,042 ‫ولی اطرافش این دیوارهاست. 269 00:50:06,750 --> 00:50:08,000 ‫و... 270 00:50:09,000 --> 00:50:14,042 ‫و هنگامی که حاشیه مستطیلی ‫ وجود داشته باشه... 271 00:50:14,125 --> 00:50:16,042 ‫نقاشی به وجود میاد. 272 00:51:00,250 --> 00:51:01,250 ‫حالا! 273 00:51:19,083 --> 00:51:21,833 ‫یادمه که حدود بیست سال پیش... 274 00:51:22,167 --> 00:51:23,125 ‫مراسمی که شما... 275 00:51:23,458 --> 00:51:26,417 ‫«مشاغل» خطابش می‌کنید مزاحمم شد. 276 00:51:26,958 --> 00:51:29,500 ‫شما درود نازی‌ها را در ‫ مناطق اروپا اجرا کردید. 277 00:51:29,833 --> 00:51:32,167 ‫این چه کاری بود؟ ‫نوعی تحریک بود؟ 278 00:51:33,708 --> 00:51:35,417 ‫[در بین تابستان و پاییز سال 1969...] 279 00:51:35,750 --> 00:51:38,333 ‫[سوئیس و فرانسه و ایتالیا را تسخیر کردم.] 280 00:51:38,667 --> 00:51:39,833 ‫[چندین تصویر از آن:] 281 00:51:45,042 --> 00:51:48,292 ‫تحریک نبود. یعنی حداقل قصدم تحریک نبود. 282 00:51:49,167 --> 00:51:51,417 ‫تحریک نبود. صرفا بخاطر خودش بود. 283 00:51:52,208 --> 00:51:55,708 ‫کاری رو کردم که به نظرم اون زمان نیاز بود. 284 00:51:56,167 --> 00:51:58,875 ‫در گذشته خیال می‌کردم اون کار خیلی مهمه. 285 00:51:59,208 --> 00:52:02,125 ‫در زمانی بود که در بین سال‌های 68 تا 69... 286 00:52:02,708 --> 00:52:06,625 ‫زمانی که کل موضوع جنگ جهانی دوم... 287 00:52:06,958 --> 00:52:10,292 ‫فاشیسم، رایش سوم، ‫اصلا بهش اشاره نمی‌شد. 288 00:52:10,625 --> 00:52:15,083 ‫در مدرسه سه هفته ادامه داشت و همین. 289 00:52:15,417 --> 00:52:19,875 ‫ الان خیلی مهمه که... 290 00:52:20,292 --> 00:52:23,792 ‫همه رو به خاطر بیاریم و روش کار کنیم. 291 00:52:27,042 --> 00:52:31,250 ‫آینه‌ای رو جلوی چهره همه گرفتم. 292 00:52:33,167 --> 00:52:37,542 ‫درود آلمانی از سال 1945 در ‫ آلمان ممنوع شده بود. 293 00:52:38,417 --> 00:52:41,250 ‫پوشیدن لباس ورماخت پدرش... 294 00:52:41,333 --> 00:52:43,083 ‫و نمایشش به دوربین... 295 00:52:43,167 --> 00:52:46,125 ‫نوعی اعتراض از جانب کیفر به فراموشی بود. 296 00:52:53,292 --> 00:52:58,042 ‫اگه مردم بگن که «کار کی بوده؟ نئو نازیه؟» 297 00:52:58,792 --> 00:53:01,000 ‫بعد... 298 00:53:02,583 --> 00:53:04,875 ‫چیزی نمی‌گم چون... 299 00:53:06,000 --> 00:53:08,542 ‫به کمی قبل‌تر برمی‌گردم... 300 00:53:09,125 --> 00:53:12,292 ‫زمانی که نمی‌دونستم چی بودم. 301 00:53:15,042 --> 00:53:17,792 ‫در بین سال‌های 30 تا 39... 302 00:53:17,875 --> 00:53:20,417 ‫مشخص نیست که من چی هستم. 303 00:53:21,250 --> 00:53:23,292 ‫کارهایی که می‌کردم مشخص نبود. 304 00:53:24,875 --> 00:53:28,292 ‫اکثر روشنفکران چنین سوالی نمی‌پرسن. 305 00:55:33,833 --> 00:55:38,625 ‫آرگونوت‌ها معروف‌ترین ‫ قهرمانان یونانی بودند. 306 00:55:39,833 --> 00:55:41,625 ‫جیسون صداشون کرد که... 307 00:55:41,958 --> 00:55:44,833 ‫به همراهش در ماجراجویی بزرگش برن. 308 00:55:45,375 --> 00:55:47,833 ‫برای این‌کار سریع‌ترین قایقی که... 309 00:55:48,167 --> 00:55:50,417 ‫در دریا سفر کرده بود رو ساخت. 310 00:55:51,833 --> 00:55:54,792 ‫آرگوس که پنجاه پارو داشت. 311 00:55:55,958 --> 00:55:57,875 ‫با این کشتی و کمک دوستانش... 312 00:55:58,208 --> 00:56:02,167 ‫می‌خواست «پشم طلا» را از ‫آن سر دنیا به خانه برگرداند. 313 00:56:07,125 --> 00:56:11,458 ‫جیسون مثل یک خدا با قدم‌های ‫بلند از میدان آرس عبور کرد... 314 00:56:11,958 --> 00:56:14,250 ‫دندان‌‌های اژدها را از کلاهخودش برداشت... 315 00:56:14,583 --> 00:56:16,292 ‫و آن‌ها در شیار فرو کرد. 316 00:56:17,417 --> 00:56:20,583 ‫و آرگونات‌ها از آن‌سر میدان... 317 00:56:20,875 --> 00:56:22,375 ‫از پشت جیسون تماشا کردند. 318 00:56:22,708 --> 00:56:25,417 ‫«ارتشی از جنگجویان از زمین برخاستند.» 319 00:57:17,417 --> 00:57:19,375 ‫هنر و اساطیر... 320 00:57:19,708 --> 00:57:22,417 ‫اشکال متفاوت شناخت هستند. 321 00:57:23,583 --> 00:57:26,958 ‫افسانه‌ها به سوال‌ها پاسخ می‌دن... 322 00:57:27,292 --> 00:57:29,458 ‫که از کجا آمدیم، به کجا می‌ریم... 323 00:57:30,708 --> 00:57:32,250 ‫چه هستیم. 324 00:57:32,708 --> 00:57:36,542 ‫تو از خاکی و به خاک بازخواهی گشت. 325 00:57:37,625 --> 00:57:40,583 ‫بر فراز شهر‌هایتان چمن خواهد رویید. 326 00:57:44,500 --> 00:57:47,500 ‫بزرگ‌ترین افسانه خود نسل انسانه. 327 00:57:57,000 --> 00:57:58,208 ‫لیلیث... 328 00:58:00,292 --> 00:58:02,500 ‫همیشه مرا مشغول کرده. 329 00:58:03,292 --> 00:58:07,875 ‫در اساطیر یهودی اون اولین ‫ همسر حضرت آدم بود... 330 00:58:08,958 --> 00:58:12,542 ‫مثل آدم از خاک زمین زاده شد. 331 00:58:14,167 --> 00:58:16,833 ‫احساس می‌کرد با آدم برابر است... 332 00:58:17,167 --> 00:58:19,792 ‫و متوجه نمی‌شد که چرا آدم باید برتر باشد... 333 00:58:21,375 --> 00:58:23,250 ‫و روی وی دراز بکشد. 334 00:58:24,167 --> 00:58:25,542 ‫اولین اختلاف زناشویی... 335 00:58:25,917 --> 00:58:27,417 ‫یک افسانه بود. 336 00:58:28,792 --> 00:58:31,208 ‫از همان زمان لیلیث شیطانی تصور می‌شود. 337 00:58:31,583 --> 00:58:34,000 ‫گفته می‌شود که از باغ عدن گریخت... 338 00:58:34,542 --> 00:58:36,625 ‫شیطانی بی‌قرار در انتظار انتقام... 339 00:58:36,708 --> 00:58:39,417 ‫که زنان را حین زایمان تهدید می‌کند. 340 00:58:39,500 --> 00:58:41,583 ‫گفته می‌شود که برای ‫ زادن فرزندهای اهمرینیش... 341 00:58:41,667 --> 00:58:44,083 ‫منی مردان را می‌دزدد. 342 00:58:44,542 --> 00:58:46,625 ‫داستان‌هایی ترسناک از جانب مردان... 343 00:58:46,958 --> 00:58:49,000 ‫که او را بی‌اعتبار کنند... 344 00:58:50,875 --> 00:58:55,500 ‫برای برخی اهریمنی بالدار ‫ به هدف جنگ و نابودی... 345 00:58:55,833 --> 00:58:58,417 ‫و برای برخی الهه‌ای حامی برای جهانیان... 346 00:58:58,750 --> 00:59:01,750 ‫که مقدسات در آن جای ندارند. 347 00:59:05,792 --> 00:59:08,250 ‫لیلیث در خرابه‌های آتش زندگی می‌کنه. 348 00:59:08,333 --> 00:59:10,458 ‫پس این خرابه‌های بعد جنگ... 349 00:59:10,542 --> 00:59:13,333 ‫جای خوبی برای لیلیث بود. 350 00:59:14,542 --> 00:59:16,833 ‫مدتی طولانی دنبال چنین جایی بود. 351 00:59:24,458 --> 00:59:26,208 ‫هواپیماهای جنگنده سنگ‌شده... 352 00:59:26,542 --> 00:59:28,958 ‫در گالری نوی ملی برلین 353 00:59:29,292 --> 00:59:31,375 ‫جزو چشمگیرترین آثار کیفر هستند. 354 00:59:31,708 --> 00:59:36,625 ‫که در آن زمان به طرز وحشتناکی با ‫جنگ خلیج در سال‌های 90 تا 91 مرتبط می‌باشد. 355 00:59:40,417 --> 00:59:43,792 ‫تاریخ و جنگ‌هایی که امروزه رخ می‌دهد... 356 00:59:44,125 --> 00:59:48,583 ‫با ابزارهای عقلانی غیرقابل درک هستند. 357 00:59:49,208 --> 00:59:52,583 ‫اتفاقات پوچ و غیرممکنی ‫در آن‌جا رخ می‌دهد... 358 00:59:53,042 --> 00:59:55,625 ‫کسی نمی‌تواند به آن‌ها با منطق ‫ و دلیل خالص نگاه کند. 359 00:59:56,292 --> 00:59:57,917 ‫گالری ملی در برلین... 360 00:59:58,250 --> 01:00:02,667 ‫یکی از خیره‌کننده‌ترین مجموعه آثار ‫ کیفر را به نمایش گذاشته. 361 01:00:03,000 --> 01:00:06,333 ‫در آخرین سفرش به آمریکا، ‫کیفر به عنوان... 362 01:00:06,667 --> 01:00:08,500 ‫«مهم‌ترین هنرمند معاصر» شناخته شد. 363 01:00:10,167 --> 01:00:11,958 ‫دنیایی که کیفر نشان می‌دهد بی‌نقص نیست... 364 01:00:12,292 --> 01:00:15,125 ‫و مناظر و محیطی بیمارگونه دارد. 365 01:00:15,458 --> 01:00:17,500 ‫استادی در تحریک‌های ظریف. 366 01:00:18,625 --> 01:00:20,667 ‫او اسطوره‌هایی به اندازه بزرگ خلق می‌کند. 367 01:00:23,042 --> 01:00:25,750 ‫شما در گذشته به تصمیمات ‫اشتباه تاریخی متهم شدید... 368 01:00:26,083 --> 01:00:28,417 ‫حالا متهم به توسل به اساطیر هستید. 369 01:00:28,750 --> 01:00:31,375 ‫در مورد این موضوع چه احساسی دارید؟ 370 01:00:31,750 --> 01:00:34,500 ‫چیزی به اسم «توسل به اساطیر وجود نداره. 371 01:00:34,833 --> 01:00:36,375 ‫چون که اسطوره موجوده. 372 01:00:37,000 --> 01:00:40,125 ‫اساطیر شکل متفاوتی از درک از تاریخه... 373 01:00:40,458 --> 01:00:42,833 ‫که فرای منطق ساده می‌باشد. 374 01:00:59,750 --> 01:01:04,875 ‫در سال 1992 کیفر استودیویش را به ‫بارژاک، جنوب فرانسه منتقل کرد. 375 01:01:07,792 --> 01:01:10,833 ‫بدون کمک معمار یا مهندسی... 376 01:01:10,917 --> 01:01:14,958 ‫کیفر و دستیارانش این نقطه 200 جریبی را... 377 01:01:15,042 --> 01:01:19,208 ‫تبدیل به یکی از شگفت‌انگیزترین و ‫ حیرت‌انگیزترین آثار هنری دنیا کردند. 378 01:01:42,458 --> 01:01:50,708 ‫[آتلیه بارژاک، جنوب فرانسه، از 1992 تا ‫2020. بعد از آن به نام: سازمان اسکاتون] 379 01:02:07,542 --> 01:02:10,833 ‫[برای پل سلان: اسرار سرخس] 380 01:02:25,708 --> 01:02:29,167 ‫هرکسی که سقوط می‌کند بال دارد. 381 01:02:51,250 --> 01:02:54,583 ‫[طرح مورگنتاو] 382 01:08:15,000 --> 01:08:17,792 ‫آنزلم، وقت تمومه! 383 01:08:28,332 --> 01:08:30,125 ‫ممنون خاله یونگ. 384 01:09:45,207 --> 01:09:48,375 ‫به وسیله مداد و دفتر، ‫ولی مهم‌تر از اون، ایده‌های خوب... 385 01:09:48,707 --> 01:09:52,625 ‫آنزلم کیفر از راشتات جایزه مهمی دریافت کرد: 386 01:09:53,707 --> 01:09:55,167 ‫جایزه ژان والتر. 387 01:09:55,500 --> 01:09:58,833 ‫اولین باریه که یک آلمانی دریافتش می‌کنه. 388 01:09:59,917 --> 01:10:04,042 ‫آنزلم کیفر می‌خواست پا جای ‫ونسان ون‌گوگ بذاره... 389 01:10:04,375 --> 01:10:06,292 ‫در شهر آرنم هلند شروع کرد. 390 01:10:06,625 --> 01:10:08,458 ‫آنزلم کیفر این سفر آموزشی رو... 391 01:10:08,792 --> 01:10:11,750 ‫به سی‌آی‌اس، مدیریت مدرسه پیشنهاد کرد. 392 01:10:12,417 --> 01:10:15,917 ‫خیلی‌ها درخواست نوشتند و ‫تعدادی کمی قبول شدند. 393 01:10:16,250 --> 01:10:17,875 ‫آنزلم کیفر میان آن‌ها بود. 394 01:10:18,208 --> 01:10:19,583 ‫او زندگی ون‌گوگ را از... 395 01:10:19,917 --> 01:10:21,792 ‫آرل در جنوب فرانسه دنبال کرد. 396 01:10:22,958 --> 01:10:26,250 ‫از 1962، دبیرستان راشتات... 397 01:10:26,583 --> 01:10:29,083 ‫بخشی از سازمان سی‌آی‌اس بود... 398 01:10:29,417 --> 01:10:33,417 ‫و می‌توانست اولین متقاضی خود، ‫آنزلم کیفر را ارائه دهد... 399 01:10:33,792 --> 01:10:38,583 ‫که این سفر را در تابستان 1963 شروع کرد... 400 01:10:39,000 --> 01:10:42,625 ‫و الان به علت بهترین متقاضی اروپای مرکزی... 401 01:10:42,958 --> 01:10:44,792 ‫جایزه ژان والتر را دریافت کرد. 402 01:10:45,417 --> 01:10:49,125 ‫آنزلم کیفر با بیش از 300 نقاشی بازگشت. 403 01:10:49,583 --> 01:10:52,083 ‫این نمایان‌گر خلاقیتش در نقاشی می‌باشد. 404 01:14:53,792 --> 01:14:57,625 ‫مردم به دنبال سبکی هستد ‫زیرا که از وظایف فرار می‌کنند... 405 01:14:57,875 --> 01:14:59,083 ‫از پرتگاه. 406 01:14:59,417 --> 01:15:02,417 ‫اصولا مایل نیستند که ببیننش. 407 01:15:02,750 --> 01:15:04,667 ‫برای همین این سبکی وجود داره. 408 01:15:08,208 --> 01:15:11,042 ‫اگه به تاریخ کل جهان نگاه کنید... 409 01:15:11,375 --> 01:15:14,375 ‫تاریخ زمینی و کیهانیش... 410 01:15:14,667 --> 01:15:19,167 ‫چیزی که ما هستیم اندازه یک قطره‌اش هم نیست. 411 01:15:19,500 --> 01:15:21,792 ‫ما از یک قطره هم کوچک‌تریم. ‫یک اتم هستیم. 412 01:15:22,167 --> 01:15:26,333 ‫آن وقت به سادگی می‌شه گفت که «سبک هستیم.» 413 01:15:33,417 --> 01:15:37,333 ‫این سبکی غیرقابل تحمل... 414 01:15:37,958 --> 01:15:42,625 ‫بودن جزئی مطلق از هیچ می‌باشد. 415 01:15:42,958 --> 01:15:46,625 ‫یا می‌توان گفت هیچ‌چیز بخشی از هستی نیست. 416 01:15:46,958 --> 01:15:48,500 ‫همه به هم متصل هستند. 417 01:15:48,708 --> 01:15:52,333 ‫همیشه همزمانی وجود داره. ‫زمان‌بندی در کار نیست. 418 01:15:53,458 --> 01:15:57,375 ‫البته این اطمینان بخشه، ‫چون اگه برنامه بزرگی داشته باشی... 419 01:15:57,875 --> 01:16:02,458 ‫می‌دونی که شکست نیز بخشی از اونه. 420 01:17:13,333 --> 01:17:16,000 ‫من یک مُرده هستم... 421 01:17:14,667 --> 01:17:21,375 ‫{\an8}[اینگه‌بورگ باخمان از اگزیل 1961 می‌خواند] 422 01:17:16,583 --> 01:17:17,917 ‫که پرسه می‌زند... 423 01:17:18,958 --> 01:17:20,208 ‫و دیگر در جایی... 424 01:17:21,000 --> 01:17:22,250 ‫ثبت نیست. 425 01:17:23,500 --> 01:17:26,500 ‫ناشناخته در قلمروی مطلق... 426 01:17:28,083 --> 01:17:32,833 ‫که در شهرهای طلایی و ‫کشوران سرسبز اضافیست... 427 01:17:34,250 --> 01:17:36,500 ‫مدت‌ها پیش مرخص شده... 428 01:17:37,583 --> 01:17:39,125 ‫و چیزی را به جای نگذاشته... 429 01:17:41,000 --> 01:17:42,458 ‫به جز باد... 430 01:17:43,250 --> 01:17:46,083 ‫و زمان و صدا. 431 01:17:47,167 --> 01:17:49,542 ‫من که نمی‌توانم در میان مردم زندگی کنم... 432 01:17:51,083 --> 01:17:54,708 ‫من با زبان آلمانی... 433 01:17:55,583 --> 01:17:59,875 ‫این ابر اطرافم که خانه من است... 434 01:18:02,458 --> 01:18:05,500 ‫از میان همه زبان‌ها گذر می‌کند. 435 01:18:07,208 --> 01:18:09,375 ‫آه که چه تاریک می‌شود... 436 01:18:09,708 --> 01:18:10,708 ‫آن تاریکی‌ها... 437 01:18:11,917 --> 01:18:13,375 ‫آن صدای باران... 438 01:18:14,458 --> 01:18:16,708 ‫فقط چندتای آن... 439 01:18:19,042 --> 01:18:20,625 ‫در نقاط روشن‌تر فرود می‌آیند... 440 01:18:21,292 --> 01:18:24,792 ‫سپس مردگان را بلند می‌کند. 441 01:23:06,458 --> 01:23:09,958 ‫اصلا احساس نمی‌کنم که رسیدم... 442 01:23:11,458 --> 01:23:14,417 ‫درواقع همچنان... 443 01:23:16,083 --> 01:23:17,625 ‫احساس طرد شدن می‌کنم. 444 01:23:19,833 --> 01:23:21,417 ‫طرد شدم و... 445 01:23:22,875 --> 01:23:26,542 ‫درحال فرار نیستم، بلکه در مسیرم. 446 01:23:27,708 --> 01:23:28,750 ‫نمی‌تونم متوقفش کنم. 447 01:24:27,708 --> 01:24:30,875 ‫در میزهای طولانی زمان... 448 01:24:32,375 --> 01:24:34,458 ‫تانکرهای خداوند درحال چرخیدن هستند... 449 01:24:52,042 --> 01:24:54,125 ‫در میزهای طولانی زمان... 450 01:24:54,667 --> 01:24:56,917 ‫تانکرهای بزرگ خداوند درحا چرخیدن هستند. 451 01:24:57,375 --> 01:25:00,042 ‫چشم‌های بینا را می‌جوشانند... 452 01:25:00,625 --> 01:25:02,500 ‫و چشم‌های نابینا را... 453 01:25:03,000 --> 01:25:05,333 ‫دل سایه‌های حاکم را... 454 01:25:05,917 --> 01:25:07,708 ‫گونه‌ی توخالی عصر را. 455 01:25:07,958 --> 01:25:10,375 ‫قوی‌ترین نوشیدنی ممکن هستند: 456 01:25:10,708 --> 01:25:13,750 ‫آن را خالی و پر به لب می‌رسانند... 457 01:25:14,083 --> 01:25:15,958 ‫و مانند من و تو... 458 01:25:16,875 --> 01:25:18,333 ‫آن را نمی‌ریزند.» 459 01:28:58,375 --> 01:29:01,750 ‫کودکی فضایی خالیست... 460 01:29:02,292 --> 01:29:04,875 ‫مثل آغاز جهان. 461 01:29:04,899 --> 01:29:11,899 «مترجم: «تارخ علی‌خانی 462 01:29:11,923 --> 01:29:21,923 ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming