1
00:00:42,090 --> 00:00:47,090
قویتر از همیشه باشید
به امید ایرانی آزاد
2
00:00:52,233 --> 00:00:55,817
[چهار دختر]
3
00:00:55,841 --> 00:01:03,841
ارائه شده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming
4
00:01:09,858 --> 00:01:11,692
در این فیلم...
5
00:01:11,733 --> 00:01:14,733
سعی میکنم داستان دختران اولفا را بیان کنم.
6
00:01:17,317 --> 00:01:19,275
اولفا چهار دختر دارد.
7
00:01:21,567 --> 00:01:25,942
دو دختر جوانترش، ایا و تیسیر
همچنان با وی زندگی میکنند.
8
00:01:38,650 --> 00:01:40,108
دو دختر بزرگتر...
9
00:01:42,358 --> 00:01:43,858
رحمه و غفران...
10
00:01:46,733 --> 00:01:48,358
توسط گرگ بلعیده شدند.
11
00:01:48,382 --> 00:01:55,382
مترجم: «تارخ علیخانی»
12
00:02:03,525 --> 00:02:04,942
اولفا کجاست؟
13
00:02:05,442 --> 00:02:06,483
اینجاست؟
14
00:02:07,025 --> 00:02:08,233
توی راهه.
15
00:02:12,192 --> 00:02:13,025
خیلی استرس دارم!
16
00:02:17,483 --> 00:02:20,733
مثل ضبط اولین فیلممه.
نمیتونم توصیفش کنم.
17
00:02:23,817 --> 00:02:26,858
اون هم برای ملاقات با من استرس داره؟
18
00:02:27,358 --> 00:02:28,733
چیزی به تو نگفته؟
19
00:02:29,900 --> 00:02:34,067
میخواد دو نفری که نقش دختر بزرگهاش
رو بازی میکنن ببینه.
20
00:02:35,733 --> 00:02:37,025
بیشتر از من مشتاق دیدن اونهاست؟
21
00:02:38,650 --> 00:02:39,858
عجیبه.
22
00:02:42,525 --> 00:02:43,692
خیلیخب.
23
00:02:44,567 --> 00:02:46,733
پس من بیشتر از اون نگرانم.
24
00:02:57,108 --> 00:02:58,192
طبق جوری که درک میکنم...
25
00:02:58,233 --> 00:03:01,817
من یه جورهایی مثل شخصیت رز توی تایتانیکم.
26
00:03:01,858 --> 00:03:03,858
اون داستان رو بیان میکنه...
27
00:03:03,900 --> 00:03:08,733
و بعد بازیگرها بیانش میکنن.
28
00:03:09,150 --> 00:03:09,983
پس من رز هستم!
29
00:03:10,692 --> 00:03:12,317
ولی در «چهار دختر».
30
00:03:13,942 --> 00:03:16,775
دقیقا درست نیست.
31
00:03:16,817 --> 00:03:19,817
تو و ایا و تیسیر توی فیلم بازی میکنین.
32
00:03:20,233 --> 00:03:22,317
ولی همچنین بازیگری هست که...
33
00:03:22,358 --> 00:03:25,900
صحنههای ناراحتکننده رو بازی کنه.
34
00:03:50,192 --> 00:03:55,233
باید تمام چیزی که من حس کردم رو حس کنید...
35
00:03:55,275 --> 00:03:57,650
چیزهایی که در مورد
دو دختر بزرگم تجربه کردم.
36
00:03:57,692 --> 00:04:01,900
رنجی که کشیدم. درد جدایی.
37
00:04:02,358 --> 00:04:07,775
عذاب بیدار شدن با خاطرهی ناپدید شدنشون.
38
00:04:07,817 --> 00:04:12,275
و این ممکنه شما رو روانی کنه.
39
00:04:12,316 --> 00:04:17,025
میدونی، ما به عنوان بازیگر،
یاد میگیرم که فاصله خاصی رو حفظ کنیم.
40
00:04:17,483 --> 00:04:22,400
این که کاملا قاطی یه داستان بشی...
41
00:04:22,442 --> 00:04:25,525
و خودت رو غرق واقعیتی ناشناخته کنی...
42
00:04:27,567 --> 00:04:30,983
ممکنه ناراحتکننده باشه.
43
00:04:31,025 --> 00:04:33,275
و درسته که ممکنه بهت آسیب بزنه...
44
00:04:33,317 --> 00:04:35,483
پس من یاد گرفتم که از خودم محافظت کنم.
45
00:04:35,525 --> 00:04:37,525
و اگه نتونی چی؟
46
00:04:38,567 --> 00:04:41,317
اگه نتونی اون شخص رو از ذهنت بیرون کنی؟
47
00:04:41,358 --> 00:04:44,483
اگه بیش از حد واقعی بودنشون
عصبانیت کنه چی؟
48
00:04:44,525 --> 00:04:47,525
قرار نیست کوثر چیزی به داستان اضافه کنه...
49
00:04:47,567 --> 00:04:49,442
همهاش واقعیه.
50
00:04:49,483 --> 00:04:51,233
و این ممکنه اذیت کننده باشه.
51
00:04:51,275 --> 00:04:52,817
آره، باید از خودم محافظت کنم.
52
00:04:54,233 --> 00:04:55,900
ایا تیسیر...
53
00:04:55,942 --> 00:04:59,775
شما نقش خودتون رو بازی میکنید.
54
00:05:01,233 --> 00:05:03,400
شما رو به بازیگرهایی که...
55
00:05:03,442 --> 00:05:06,733
نقش دو خواهر بزرگترتون
رو بازی میکنن معرفی میکنم...
56
00:05:06,775 --> 00:05:08,108
رحمه و غفران.
57
00:05:53,108 --> 00:05:55,317
- سلام.
- سلام.
58
00:05:55,358 --> 00:05:55,983
سلام.
59
00:06:00,733 --> 00:06:02,775
غفران رو شناختم.
60
00:06:04,108 --> 00:06:06,692
اون غفرانست. اون هم رحمه.
61
00:06:08,025 --> 00:06:09,108
درسته؟
62
00:06:09,150 --> 00:06:10,775
چطور حدس زدی؟
63
00:06:10,817 --> 00:06:12,942
غفران... میگم.
64
00:06:13,567 --> 00:06:16,983
غفران موی فر داشت، و لاغر بود.
65
00:06:17,025 --> 00:06:19,692
و مثل تو ازش زنانگی ترشح میشد.
66
00:06:19,733 --> 00:06:22,900
و تو شبیه رحمه هستی.
و من.
67
00:06:29,775 --> 00:06:31,233
برای من به عنوان مادرشون...
68
00:06:31,275 --> 00:06:33,983
هیچکس جای رحمه و غفران رو پر نمیکنه.
69
00:06:34,025 --> 00:06:36,692
- خیال کردی قراره جاشون رو پر کنیم؟
- عمرا.
70
00:06:36,733 --> 00:06:40,317
- اون شبیه غفرانست.
- هست. یه جورهایی.
71
00:06:40,692 --> 00:06:42,192
لبخندش شبیه هست.
72
00:06:42,233 --> 00:06:45,733
شباهتش مثل آخرین عکسشه.
73
00:06:45,775 --> 00:06:48,150
گمونم کوثر این عکس رو داشته.
74
00:06:48,692 --> 00:06:50,317
تو رو خوب انتخاب کرده.
75
00:06:53,150 --> 00:06:54,858
هر چی باشه بحث شخصیته.
76
00:06:54,900 --> 00:06:56,858
خیلی زنانه.
77
00:06:57,317 --> 00:06:59,442
غفران آرومتره، درسته؟
78
00:06:59,483 --> 00:07:00,858
رحمه کنار من نشسته.
79
00:07:00,900 --> 00:07:03,733
غفران من رو بغل میکنه.
رحمه نمیکنه.
80
00:07:04,442 --> 00:07:06,817
غفران پیش من میشینه،
رحمه نمیشینه.
81
00:07:06,858 --> 00:07:09,150
بیا پیش مادرت بشین!
82
00:07:13,983 --> 00:07:15,108
وای!
83
00:07:30,233 --> 00:07:32,692
همینه که این فیلم رو دردناک میکنه.
84
00:07:35,858 --> 00:07:38,275
قراره دوباره زندگیش کنیم.
85
00:07:38,900 --> 00:07:40,900
قراره زخمها دوباره گشوده بشن.
86
00:07:54,067 --> 00:07:55,650
نه که...
87
00:07:56,817 --> 00:07:59,067
من بخاطر ناپدید شدنشون گریه نکردم.
88
00:08:00,733 --> 00:08:03,067
حتی دیگه اسمشون رو نیاوردم.
89
00:08:04,692 --> 00:08:07,733
توانش رو نداشتم که بگم.
90
00:08:08,442 --> 00:08:10,400
همین اسم «رحمه» و «غفران»...
91
00:08:10,442 --> 00:08:14,108
برام یادآور تراژدی و بدبختی و درد شدیده.
92
00:08:16,150 --> 00:08:18,067
- خوبه؟
- سلام.
93
00:08:19,150 --> 00:08:23,650
کوثر بهم گفت که واسه اولفا سخت بوده که...
94
00:08:24,442 --> 00:08:26,775
دخترهاش رو ببینه.
95
00:08:26,817 --> 00:08:29,607
فروپاشی کرد. حتی نتونست حرف بزنه.
96
00:08:29,650 --> 00:08:30,275
هم...
97
00:08:30,775 --> 00:08:33,482
پس من جاش رو میگیرم.
98
00:08:34,482 --> 00:08:35,525
بیا، آره.
99
00:08:35,900 --> 00:08:38,025
- من مامان میشم.
- خوشوقتم.
100
00:08:39,775 --> 00:08:42,525
با کی شروع کنیم؟ رحمه یا غفران؟
101
00:08:43,275 --> 00:08:45,317
- این؟
- نه.
102
00:08:48,858 --> 00:08:51,817
- اون رحمهست. اینجا چند سالش بود؟
- پونزده.
103
00:08:52,108 --> 00:08:54,400
بیشتر بازش کن.
104
00:08:54,442 --> 00:08:56,525
چیزی نیست. محکمه.
105
00:08:57,233 --> 00:08:58,608
- به هم کمک کنید.
- یه لحظه.
106
00:08:58,650 --> 00:09:01,692
- معمولا به خواهرهات کمک میکردی؟
- قبلا من هم از اینها سرم میکردم.
107
00:09:02,525 --> 00:09:04,275
- حجاب سرت میکردی؟
- آره.
108
00:09:04,317 --> 00:09:06,233
از چه سنی سرت کردی؟
109
00:09:06,275 --> 00:09:08,942
فکر کنم از وقتی هشت یا نه ساله بودم.
110
00:09:11,358 --> 00:09:13,317
اوه.
111
00:09:17,358 --> 00:09:19,858
واسه غفران واقعا عالیه.
112
00:09:20,483 --> 00:09:21,692
و واسه رحمه نیست؟
113
00:09:21,733 --> 00:09:23,400
با تو، شخصیتته.
114
00:09:23,442 --> 00:09:26,025
شخصیتته که آشناست.
115
00:09:29,233 --> 00:09:31,567
واقعا من رو یاد اونها میاندازی.
116
00:09:33,900 --> 00:09:37,692
حجاب رو امتحان کردن
و خوششون اومد و نگهش داشتن.
117
00:09:58,400 --> 00:09:59,900
همونطور که گفتم...
118
00:09:59,942 --> 00:10:03,483
مادرم تنها بود...
119
00:10:03,525 --> 00:10:05,650
که چندین دختر رو بزرگ میکرد.
120
00:10:05,692 --> 00:10:07,525
ما قربانیهای خوبی بودیم.
121
00:10:08,317 --> 00:10:10,858
توی دنیایی که مروت نداره.
122
00:10:11,233 --> 00:10:14,817
مادرم فقط دختر داشت.
پدرم ما رو ترک کرده بود.
123
00:10:14,858 --> 00:10:19,192
معمولا مردهایی سعی
که به زور وارد خونه بشن.
124
00:10:19,233 --> 00:10:22,525
سعی میکردن در رو بشکنن!
125
00:10:22,567 --> 00:10:26,192
فقط من بودم که میتونست از ما دفاع کنه.
126
00:10:26,233 --> 00:10:28,858
فقط من بودم که میتونست از ما دفاع کنه.
127
00:10:28,900 --> 00:10:31,858
فقط من بودم که میتونست از ما دفاع کنه.
128
00:10:32,442 --> 00:10:34,608
اون زمان بچه بودم.
129
00:10:34,650 --> 00:10:37,025
شاید سیزده یا چهارده ساله بودم.
130
00:10:38,650 --> 00:10:40,233
ولی شجاع بودم.
131
00:10:40,275 --> 00:10:44,525
قانع شده بودم که باید از خودمون
دفاع کنیم دیگه، میدونی؟
132
00:10:44,567 --> 00:10:45,692
میدونی؟
133
00:10:46,150 --> 00:10:47,775
ولی من شجاع بودم.
134
00:10:47,817 --> 00:10:51,108
قانع شده بودم که باید از خودمون دفاع کنیم.
135
00:10:51,150 --> 00:10:54,108
شروع کردم به وزنه بلند کردن.
136
00:10:55,025 --> 00:10:59,650
وزنه بلند میکردم و موهام
رو مثل پسرها کوتاه کردم...
137
00:10:59,692 --> 00:11:01,733
مثل مردها لباس میپوشیدم...
138
00:11:02,358 --> 00:11:06,650
یه مرد شدم تا از مادرم محافظت کنم.
139
00:11:07,275 --> 00:11:11,900
هر کسی که بهمون حمله میکرد رو میزدم.
همه رو.
140
00:11:12,358 --> 00:11:14,108
همهشون رو کتک زدم.
141
00:11:14,150 --> 00:11:16,108
هر کسی که بهمون حمله میکرد رو میزدم.
142
00:11:16,150 --> 00:11:19,442
همهشون رو کتک زدم.
143
00:11:39,942 --> 00:11:42,192
رفتارم مردانه بود.
144
00:11:42,233 --> 00:11:43,775
تبدیل به یه مرد شده بودم.
145
00:11:44,317 --> 00:11:48,608
بعد مردی وارد زندگیم شد و من رو شکست.
146
00:11:55,025 --> 00:11:57,525
شب عروسیم...
147
00:11:57,817 --> 00:12:02,483
آدمها رو که میشناسی.
میدونی چه انتظاراتی دارن.
148
00:12:19,108 --> 00:12:21,775
آروم باش عبدالرحمان.
قرار نیست فرار کنم.
149
00:12:21,817 --> 00:12:24,733
لطفا آروم باش.
150
00:12:25,108 --> 00:12:26,525
بهت آروم رو نشون میدم!
151
00:12:26,567 --> 00:12:29,192
نه، من التماس نکردم.
152
00:12:29,233 --> 00:12:31,692
قوی بودم. دستور دادم.
153
00:12:32,442 --> 00:12:35,525
الان یادم اومد، خواهرم اومد داخل.
154
00:12:35,567 --> 00:12:36,817
خدا لعنتش کنه!
155
00:12:36,858 --> 00:12:39,192
گفت که: زحمت تخت رو نکش...
156
00:12:39,233 --> 00:12:43,442
بندازش روی زمین و گوشه دیوار زندانیش کن.
157
00:12:43,858 --> 00:12:47,192
بعدش هم از اتاق رفت بیرون.
158
00:12:47,233 --> 00:12:49,692
نشونم بده. نقش خواهرت رو بازی کن.
159
00:12:49,733 --> 00:12:50,608
باشه.
160
00:12:50,650 --> 00:12:52,983
چطور پیش میره عبدالرحمان؟
تموم شد؟
161
00:12:53,025 --> 00:12:55,483
این جنده خودش رو تقدیمم نمیکنه.
162
00:12:56,233 --> 00:12:59,650
چهات شده اولفا؟
مشکلت چیه؟
163
00:12:59,692 --> 00:13:00,817
خودت رو بهش تقدیم کن دیگه.
164
00:13:00,858 --> 00:13:03,733
اگه مشکلی هم داری بگو.
165
00:13:03,775 --> 00:13:04,858
مردم منتظرن.
166
00:13:04,900 --> 00:13:06,233
میخوای جنجال به پا کنی؟
167
00:13:07,358 --> 00:13:09,525
- خواهرت واقعا چنین حرفی زد؟
- آره.
168
00:13:09,567 --> 00:13:13,067
- و بعدش؟
- من رو هل داد روی تخت.
169
00:13:15,358 --> 00:13:16,483
حرکت!
170
00:13:17,317 --> 00:13:18,733
ولم کن!
171
00:13:18,775 --> 00:13:19,775
دهنت رو ببند!
172
00:13:19,817 --> 00:13:21,233
- بس کن.
- ساکت.
173
00:13:21,275 --> 00:13:25,483
قرار نیست بهم دست بزنی.
174
00:13:25,525 --> 00:13:27,858
ولم کن!
175
00:13:27,900 --> 00:13:30,442
آروغ زد!
176
00:13:30,483 --> 00:13:34,108
مردمی که بیرونن چی؟
میخوای آبرومون رو ببری؟
177
00:13:35,567 --> 00:13:36,692
شنیدی چطور آروغ زد؟
178
00:13:36,733 --> 00:13:39,983
که چی؟ اینطور نیست که نشناسیش که.
179
00:13:40,025 --> 00:13:41,650
اذیت نکن. زود باش!
180
00:13:41,692 --> 00:13:42,983
حتی بهم نگاه نکرده.
181
00:13:43,025 --> 00:13:46,192
تو، گوش کن،
خواهرم خیلی سرسخته.
182
00:13:46,233 --> 00:13:47,608
اون گوشه رو دیدی؟
183
00:13:47,650 --> 00:13:49,817
اونجا زندانیش کن و کارت رو بکن.
184
00:13:50,650 --> 00:13:52,317
خجالت سرت نمیشه.
185
00:13:52,358 --> 00:13:55,108
ملت منتظرن. زودباش.
186
00:13:55,150 --> 00:13:57,233
- امشب جنجال به پا نکن.
- برو بیرون.
187
00:13:57,275 --> 00:13:59,233
- مگه باکره نیستی؟
- چرا هستم!
188
00:13:59,275 --> 00:14:01,608
- اگه نیستی بگو.
- هستم. نگران نباش.
189
00:14:01,650 --> 00:14:04,442
نیومدی اینجا خوشگذرونی که.
190
00:14:04,483 --> 00:14:06,233
آفرین.
191
00:14:06,275 --> 00:14:07,275
برو، تنهامون بذار.
192
00:14:07,317 --> 00:14:09,233
و تو، بهش نشون بده که مرد هستی.
193
00:14:09,275 --> 00:14:10,900
خیلیخب. برو بیرون.
194
00:14:10,942 --> 00:14:13,025
- تو هم پاشو.
- دارم پا میشم.
195
00:14:13,067 --> 00:14:15,400
- برو اون گوشه.
- باشه، میرم
196
00:14:15,442 --> 00:14:17,650
میرم گوشه.
197
00:14:17,692 --> 00:14:21,358
اگه میخوای بریم اون گوشه میرم.
198
00:14:21,650 --> 00:14:23,108
برو، گوشه.
199
00:14:23,150 --> 00:14:24,525
دستت رو بکش!
200
00:14:24,567 --> 00:14:27,275
- بزدل!
- جنده کثیف!
201
00:14:27,317 --> 00:14:30,067
- جندهی...
- بهت نشون میدم!
202
00:14:30,108 --> 00:14:32,317
میخوای مرد باشی؟
203
00:14:32,358 --> 00:14:34,858
- بهت یاد میدم.
- ولم کن جنده!
204
00:14:34,900 --> 00:14:36,817
بهت مرد بودن رو یاد میدم.
205
00:14:40,108 --> 00:14:41,733
بیا، راضی شدی؟
206
00:14:42,567 --> 00:14:45,942
همینه.
207
00:14:47,733 --> 00:14:49,442
برو خودت رو تمیز کن!
208
00:14:49,483 --> 00:14:50,608
میتونی بیای داخل.
209
00:14:50,650 --> 00:14:51,692
کار من بود.
210
00:14:52,900 --> 00:14:53,733
ببین.
211
00:14:57,358 --> 00:14:58,733
بعد ملافه رو برد بیرون.
212
00:14:59,567 --> 00:15:03,442
- ملافه با خون اون؟
- آره، خون اون بود.
213
00:15:05,067 --> 00:15:09,733
بیرون جشن شروع شد، مراسم و شلیک تفنگ...
214
00:15:09,775 --> 00:15:12,858
درحالی شادی میکردن که
اصلا بهم دست نزده بود.
215
00:15:22,358 --> 00:15:23,692
بعد ازدواجمون...
216
00:15:23,733 --> 00:15:26,275
همکارهام از شوهرشون حرف میزدن.
217
00:15:26,900 --> 00:15:29,817
میگفتن که با هم چیکار میکردن
218
00:15:29,858 --> 00:15:32,900
من چیزی نداشتم که بگم.
یکم حسادت میکردم.
219
00:15:39,358 --> 00:15:41,483
مثلا باید تمرکز کنیم که...
220
00:15:43,525 --> 00:15:48,900
وقتی فیلم میدیدم و
صحنه رمانتیکی شروع میشد...
221
00:15:49,317 --> 00:15:51,692
بهش میگفتم که: ببین، قشنگه.
222
00:15:51,733 --> 00:15:55,442
و اون هم به بازیگر زن فحش میداد.
223
00:15:55,817 --> 00:15:57,692
بازیگرش جندهست.
224
00:15:59,858 --> 00:16:01,650
هند صبری؟ جندست؟
225
00:16:01,692 --> 00:16:03,358
- خیلی جندست.
- جدا؟
226
00:16:03,942 --> 00:16:06,233
خیلی دوستت دارم.
میخوام گازت بگیرم.
227
00:16:06,525 --> 00:16:08,650
من هم میخوام جنده بشم.
228
00:16:08,692 --> 00:16:09,692
باشه.
229
00:16:10,483 --> 00:16:11,692
برو بشو.
230
00:16:11,733 --> 00:16:13,067
تنهایی که نمیشه.
231
00:16:14,817 --> 00:16:16,733
باید با هم انجامش بدیم.
232
00:16:19,567 --> 00:16:21,608
چیزی بهت گفت؟
233
00:16:23,025 --> 00:16:24,233
ببخشید.
234
00:16:30,108 --> 00:16:31,275
با عقل جور در میاد!
235
00:16:31,317 --> 00:16:33,233
- تنهایی جنده بشم؟
- میدونم...
236
00:16:33,275 --> 00:16:36,233
همیشه همینه. هیچوقت به مردها توهین نمیشه.
237
00:16:36,275 --> 00:16:39,025
سیبیلت رو درست کن.
238
00:16:40,858 --> 00:16:44,900
وقتی تو این سکانس رو بازی میکنی...
239
00:16:44,942 --> 00:16:46,275
کسی به تو توهین نمیکنه.
240
00:16:46,317 --> 00:16:48,858
من، البته، من جندهام.
241
00:16:48,900 --> 00:16:49,983
واقعیت داره.
242
00:16:50,025 --> 00:16:52,608
مثل توی فیلمها.
243
00:16:52,650 --> 00:16:53,775
دقیقا.
244
00:16:53,817 --> 00:16:56,400
- لعنتی.
- باشه.
245
00:16:58,525 --> 00:17:00,650
نظرت چیه؟
246
00:17:04,275 --> 00:17:05,233
گاهیاوقات بهش گفتم:
247
00:17:05,275 --> 00:17:08,275
بیا یه چیزی بهت یاد بدم.
بگو که دوستم داری.
248
00:17:08,316 --> 00:17:09,900
بگو دوستم داری.
249
00:17:10,650 --> 00:17:13,650
دوست دارم بشنوم که میگیش.
قشنگه.
250
00:17:15,691 --> 00:17:18,316
عشقبازی هم توش مهمه.
251
00:17:18,358 --> 00:17:19,983
کارهایی که میکنی و میگی.
252
00:17:20,025 --> 00:17:21,191
بیا!
253
00:17:21,233 --> 00:17:25,358
ولی آخرش یادش میرفت.
من هم نذاشتم که بهم نزدیک بشه.
254
00:17:26,692 --> 00:17:30,650
صرفا سالی یه بار با هم
خوابیدین که بچه دار بشین؟
255
00:17:30,692 --> 00:17:32,025
آره، تقریبا.
256
00:17:32,442 --> 00:17:33,567
زندگی سختی داشتم.
257
00:17:34,567 --> 00:17:38,275
بذار بگم کی با هم میخوابیدیم.
258
00:17:39,233 --> 00:17:41,733
وقتی که من پولی نداشتم.
259
00:17:42,233 --> 00:17:47,608
اگه میدیدم که کمی پول به دست آورده...
260
00:17:47,650 --> 00:17:51,233
تسلیمش میشدم.
261
00:17:51,817 --> 00:17:55,858
خودم رو قانع میکردم که لایق اون پول هستم.
262
00:17:56,150 --> 00:18:01,733
شاید تنها دلیل با هم خوابیدنمون این بود.
263
00:18:11,423 --> 00:18:15,456
[غفران، سال 1998]
264
00:18:15,456 --> 00:18:23,923
[رحمه، سال 1999]
265
00:18:23,923 --> 00:18:31,790
[ایا، سال 2003]
266
00:18:31,790 --> 00:18:37,014
[تیسیر، سال 2005]
267
00:18:39,650 --> 00:18:40,733
غفران!
268
00:18:43,025 --> 00:18:44,442
مامان، بابا اومده.
269
00:18:44,483 --> 00:18:46,192
برو بخواب. تکون نخور.
270
00:18:46,233 --> 00:18:47,067
هیس.
271
00:18:49,733 --> 00:18:50,567
غفران.
272
00:18:52,900 --> 00:18:54,108
غفران؟
273
00:18:55,567 --> 00:18:56,650
خوابیدی غفران؟
274
00:18:57,733 --> 00:18:59,733
مثل مادرت من رو نادیده میگیری؟
275
00:19:01,900 --> 00:19:03,317
تنها خوابیدی؟
276
00:19:04,858 --> 00:19:06,442
کسی رو راه نداد داخل؟
277
00:19:06,483 --> 00:19:08,692
بس کن بابا. خجالت نمیکشی؟
278
00:19:08,733 --> 00:19:11,192
چطور تلفظش کرد؟
279
00:19:11,233 --> 00:19:12,400
لهجهاش؟
280
00:19:12,442 --> 00:19:15,650
بهش گفت که «مادرت خیلی مرتب میخوابه.»
281
00:19:15,692 --> 00:19:17,608
- «میخوابه»؟ به چه لهجهای؟
- «میخوابه.»
282
00:19:17,650 --> 00:19:20,108
- نشونش بدم تیسیر؟
- آره، بده.
283
00:19:20,650 --> 00:19:21,983
بهش میگفت که:
284
00:19:22,025 --> 00:19:24,025
«پس تو بهم توضیح بده...
285
00:19:24,067 --> 00:19:28,650
این زن اینجوری میخوابه، نیمه برهنه...
286
00:19:28,692 --> 00:19:32,358
کل بدنش رو به نمایش گذاشته.
واسه کی؟
287
00:19:32,692 --> 00:19:35,775
واسه من که نیست.»
288
00:19:35,817 --> 00:19:37,608
به نظر من پدر...
289
00:19:37,650 --> 00:19:39,317
کسیه که...
290
00:19:40,025 --> 00:19:44,692
به وسیله رابطه جنسی باعث تولدمون میشه.
291
00:19:45,233 --> 00:19:47,483
عالیه، خیلی ممنون.
292
00:19:47,525 --> 00:19:51,817
بهتر بود جای قانع کردن من...
293
00:19:51,858 --> 00:19:53,817
یه کار بهتر پیدا کنه.
294
00:19:53,858 --> 00:19:56,900
به مامان توهین میکرد،
ما رو بیدار میکرد.
295
00:19:56,942 --> 00:19:59,692
غفران رو بیدار میکرد که بزنش.
296
00:19:59,733 --> 00:20:03,650
- چرا اون رو بزنه؟
- چون از ما بزرگتر بود.
297
00:20:03,692 --> 00:20:05,108
از ما محافظت میکرد.
298
00:20:05,150 --> 00:20:07,858
همچنین به مامان خیلی نزدیک بود.
299
00:20:07,900 --> 00:20:10,608
- که به من آسیب بزنه؟
- دقیقا.
300
00:20:11,067 --> 00:20:12,650
اون شب مسخره...
301
00:20:12,692 --> 00:20:14,025
اون شب کوفتی.
302
00:20:14,525 --> 00:20:17,108
مامان حرفهای زشتی میزد.
303
00:20:17,150 --> 00:20:20,858
نه بسه! به اندازه کافی فحش دادی!
304
00:20:20,900 --> 00:20:23,775
من بازیگرم، میتونم بدون فحش دادن...
305
00:20:23,817 --> 00:20:24,817
همون احساسات رو ایجاد کنم.
306
00:20:24,858 --> 00:20:26,817
- نه.
- یعنی چی که نه؟
307
00:20:26,858 --> 00:20:29,983
توی تونس ما حین بحث فحش میدیم.
308
00:20:30,025 --> 00:20:33,275
مخصوصا توی خونه.
این زبانمونه دیگه.
309
00:20:33,317 --> 00:20:35,650
دارم در مورد فیلم حرف میزنم.
310
00:20:35,692 --> 00:20:37,817
ولی باید واقعی باشه.
311
00:20:37,858 --> 00:20:41,900
به عنوان یه بیننده برای
من عجیب میشه اگه...
312
00:20:41,942 --> 00:20:43,775
توی کل داستان یه کلمه فحش نباشه.
313
00:20:44,025 --> 00:20:48,067
تنها چیزی که بلد بود بگه و
روی بچگیم تاثیر گذاشت...
314
00:20:48,108 --> 00:20:49,775
فحش بود.
315
00:20:50,525 --> 00:20:53,900
«همهتون مثل مادرتونید. یه مشت چیز...»
316
00:20:53,942 --> 00:20:57,567
«اگه بگیرمتون...
همهتون خراب میشید.»
317
00:20:58,150 --> 00:20:59,942
پدرشون همینها رو میگفت.
318
00:21:03,692 --> 00:21:06,900
متوجه میشی؟
و من میگفتم...
319
00:21:06,942 --> 00:21:09,317
میبینید پدرتون چی میگه؟
320
00:21:09,358 --> 00:21:14,317
اون شک نداره که شما فاحشه میشید.
321
00:21:14,358 --> 00:21:16,025
پس ثابت نکنید که راست میگه!
322
00:21:16,067 --> 00:21:19,608
بهش ثابت کنید که دخترهای اولفا هستید.
323
00:21:19,650 --> 00:21:24,567
و دخترهای اولفا شایان بزرگی هستن.
324
00:21:25,483 --> 00:21:27,275
خیلیخب.
325
00:21:30,942 --> 00:21:32,525
ببین.
326
00:21:32,858 --> 00:21:33,900
خودشه!
327
00:21:36,942 --> 00:21:38,817
واقعا عکس گمراه کنندهایه.
328
00:21:38,858 --> 00:21:41,858
- پس موافقی!
- ببینش!
329
00:21:41,900 --> 00:21:44,900
- آره، گیج میکنه.
- ممنون که قبول داری.
330
00:21:44,942 --> 00:21:46,275
عالیه!
331
00:21:48,067 --> 00:21:49,650
شبیه چاک کونه.
332
00:21:49,692 --> 00:21:51,858
من پام رو جراحی کرده بودم.
333
00:21:51,900 --> 00:21:56,067
یه عکس گرفتم که واسه
نشون دادن عکسبرداری بود.
334
00:21:56,108 --> 00:21:58,983
جوان بودم. صرفا یه عکس بود.
335
00:21:59,025 --> 00:22:02,483
بعدا مامانم توی گوشیم پیداش کرد...
336
00:22:02,817 --> 00:22:06,442
و خیال کرد یه چیز دیگهست.
337
00:22:06,483 --> 00:22:08,650
- فکر کرد چاک کونه!
- دقیقا.
338
00:22:08,692 --> 00:22:10,817
ازم پرسید که کی این عکس رو گرفته؟
339
00:22:10,858 --> 00:22:15,108
رحمه و غرفانه گفتن که من و ایا بودیم...
340
00:22:15,150 --> 00:22:16,900
که این عکس رو گرفتیم.
341
00:22:18,025 --> 00:22:22,233
من گفتم که عکسی نگرفتم.
342
00:22:22,275 --> 00:22:27,067
ولی ایا بلد نبود از خودش دفاع کنه...
343
00:22:27,108 --> 00:22:29,317
برای همین ساکت موند.
344
00:22:29,358 --> 00:22:31,525
همه خیال میکردن که عکس اونه.
345
00:22:31,858 --> 00:22:34,650
همه دخترهام به جز ایا بلد بودن
که از خودشون دفاع کنن.
346
00:22:34,692 --> 00:22:37,317
بهش تهمت زدن و اون هم از خودش دفاع نکرد.
347
00:22:37,358 --> 00:22:39,817
انگار همین دیروز بود.
348
00:22:39,858 --> 00:22:43,817
دو دینار بهش دادم،
یه کیف واسش جمع کردم...
349
00:22:44,275 --> 00:22:46,025
و بیرون توی بارون ولش کردم.
350
00:22:46,067 --> 00:22:49,442
- چند سالت بود؟
- بچه بودم. هشت سالم بود.
351
00:22:49,483 --> 00:22:51,692
دقیقا همین اتفاق افتاد.
352
00:22:51,733 --> 00:22:55,192
گریه میکردم و قسم میخوردم که من نیستم.
353
00:22:55,233 --> 00:22:57,775
لباسم رو گرفت و کشید، هلم داد...
354
00:22:57,817 --> 00:23:01,442
بعد هم یه کیف قرمز پرت کرد سمتم...
355
00:23:01,483 --> 00:23:05,108
پرتش کرد سمتم و درست خورد توی سرم.
356
00:23:05,150 --> 00:23:08,108
بعد هم دو دینار پرت کرد سمتم.
357
00:23:08,150 --> 00:23:10,983
من داشتم قسم میخوردم که من نیستم.
358
00:23:11,025 --> 00:23:12,817
باید میگفتی:
359
00:23:12,858 --> 00:23:16,025
«چیزی نیست مامان، پاست.»
360
00:23:16,858 --> 00:23:19,775
- یادم رفته بود.
- و کِی عکس رو بهت نشون داد؟
361
00:23:19,817 --> 00:23:25,733
وقتی عکس رو دیدم خودم
هم فکر کردم واقعا همونه.
362
00:23:25,775 --> 00:23:27,983
- تو هم یادت رفته بود؟
- نرفته بود.
363
00:23:28,025 --> 00:23:29,650
نه، من یادم بود.
364
00:23:29,692 --> 00:23:34,692
ولی میترسیدم بخاطر عکس
گرفتن از پام کتک بخورم.
365
00:23:35,275 --> 00:23:37,317
حتی از گفتن حقیقت میترسیدم.
366
00:23:37,358 --> 00:23:41,192
من باید کسی باشم که این
سکانس رو بازی میکنه.
367
00:23:41,233 --> 00:23:45,192
- باید هر دوشون رو بزنم.
- مخصوصا من.
368
00:23:45,233 --> 00:23:50,192
و به عنوان یه بازیگر کارم اینه
که انگیزهام رو درک کنم.
369
00:23:50,233 --> 00:23:55,858
برای درک واقعی دلیل عصبانیتت.
370
00:23:56,442 --> 00:24:00,275
برای شما، هرچیزی که مربوط به...
371
00:24:00,317 --> 00:24:03,650
بدن زن باشه شرمآور و زشته.
372
00:24:04,108 --> 00:24:08,233
باید بدنمون رو مخفی کنیم و بپوشونیمش.
373
00:24:09,442 --> 00:24:13,025
از دید من، دخترم...
374
00:24:13,067 --> 00:24:14,900
وارد راه خطرناکی شده بود.
375
00:24:14,942 --> 00:24:18,233
چه ناحیهای رو میگی؟
بدنش بود دیگه!
376
00:24:18,275 --> 00:24:19,275
بذار تموم کنم.
377
00:24:19,317 --> 00:24:23,692
این عکس برای من زنگ خطر بود.
378
00:24:24,275 --> 00:24:27,608
ذهنشون به گناه کشیده شده بود.
379
00:24:27,650 --> 00:24:31,275
امروز عکس میگیرن،
فردا میرن لخت میشن...
380
00:24:31,317 --> 00:24:33,817
بعدش رابطه جنسی برقرار میکنن.
381
00:24:33,858 --> 00:24:36,608
ما هشت سالمون بود و تو به این فکر میکردی.
382
00:24:36,650 --> 00:24:38,525
آره، از همین میترسیدم.
383
00:24:38,567 --> 00:24:40,483
- هشت سالشون بود؟
- آره.
384
00:24:40,525 --> 00:24:43,900
وقتی بهمون تهمت زد من هشت سالم بود
و اون شیش سالش بود.
385
00:24:44,567 --> 00:24:46,525
میترسید که سکس کنیم.
386
00:24:46,567 --> 00:24:49,108
«رابطه جنسی!»
فکرش رو بکن.
387
00:24:49,150 --> 00:24:53,817
در مورد هر چهار دخترم این
سوال رو از خودم پرسیدم.
388
00:24:53,858 --> 00:24:57,108
خیلی درگیر گناه شده بودی...
389
00:24:57,150 --> 00:25:01,108
و خدا بهت چهار دختر داد،
خیلی ترسناکه!
390
00:25:01,150 --> 00:25:02,650
میتونی جهنم رو تصور کنی؟
391
00:25:02,692 --> 00:25:07,858
خیلی بده. از دختر متنفر بودم.
نمیخواستم دختر داشته باشم.
392
00:25:07,900 --> 00:25:12,608
چیزی که من فهمیدم اینه که،
از دید تو بدنشون خطرناکه.
393
00:25:12,650 --> 00:25:14,775
توش شکی نیست.
394
00:25:14,817 --> 00:25:17,650
بدنشون واقعا خط قرمزه.
395
00:25:17,692 --> 00:25:20,483
بدن هرکس دارایی شخصی یه نفره.
396
00:25:20,525 --> 00:25:21,775
- شوهر.
- آره.
397
00:25:21,817 --> 00:25:25,025
ولی چرا فکر کردی بدنشون دارایی کسیه که...
398
00:25:25,067 --> 00:25:29,192
هنوز حتی باهاش آشنا نشدن؟
399
00:25:29,233 --> 00:25:32,442
حتی شوهر من صاحب بدن من نیست.
400
00:25:32,483 --> 00:25:35,775
این رفتارت از کجا میاد؟
401
00:25:35,817 --> 00:25:41,317
- که راجع به بدنشون اینطوری حرف بزنی؟
- بدن من فقط مال خودمه.
402
00:25:42,608 --> 00:25:43,608
اوه!
403
00:25:45,775 --> 00:25:47,900
دارن گرم میکنن.
میخوان فوتبال بازی کنن.
404
00:25:57,650 --> 00:25:59,317
خیلی عجیبن!
405
00:25:59,358 --> 00:26:01,817
- بیا. تکرار کن.
- عمرا!
406
00:26:09,442 --> 00:26:11,317
یا خود خدا.
407
00:26:19,400 --> 00:26:20,525
عالیه!
408
00:26:39,567 --> 00:26:42,483
- داشتیم تمرکز میکردیم.
- و لذت میبردیم.
409
00:26:42,525 --> 00:26:45,275
حالا قراره خوب بخندیم.
410
00:26:45,317 --> 00:26:49,400
همه چیز رو میریزیم بیرون،
که بعدش بهتر تمرکز کنیم.
411
00:27:12,483 --> 00:27:13,858
باشه.
412
00:27:22,733 --> 00:27:25,692
- چی دوست داری بخوری؟
- مرغ تند و خوشمزه.
413
00:27:26,233 --> 00:27:27,775
مرغ تند و خوشمزه؟
414
00:27:28,067 --> 00:27:30,817
- خیلیخب. تو چی؟
- کانلونی.
415
00:27:31,358 --> 00:27:33,692
کانلونی؟ خوبه.
416
00:27:33,733 --> 00:27:35,692
- تو چی؟
- هر چی.
417
00:27:35,733 --> 00:27:38,900
زود باش غفران. بازی کن.
418
00:27:44,442 --> 00:27:46,525
وای، خیلی خوبه.
419
00:27:46,858 --> 00:27:48,650
بوی تندیش رو حس میکنی؟
420
00:27:53,358 --> 00:27:59,275
وقتی غذایی نداشتیم
این بازی رو انجام میدادن.
421
00:27:59,525 --> 00:28:01,608
غفران از همه سختگیر تر بود.
422
00:28:01,650 --> 00:28:03,483
هیچ چیزی رو قبول نمیکرد...
423
00:28:03,525 --> 00:28:05,025
از هیچی خوشش نمیاومد.
424
00:28:05,858 --> 00:28:08,358
رحمه همه چیز دوست داشت.
واقعا خاکی بود!
425
00:28:09,317 --> 00:28:12,650
با ظرفهای خالی نقش بازی میکرد...
426
00:28:12,692 --> 00:28:15,650
یا با غذاهای اضافی.
427
00:28:15,692 --> 00:28:18,275
تصور میکردن غذاهای خوشمزهست.
428
00:28:18,317 --> 00:28:22,233
سرگرم میشدن و فراموش میکردن.
429
00:28:22,275 --> 00:28:25,525
من هم میرفتم بازی میکردم.
خیلی خوش میگذشت.
430
00:28:25,567 --> 00:28:29,817
فقط همین بازی رو نمیکردن.
431
00:28:29,858 --> 00:28:33,650
درواقع بیشتر خودجوش بود.
با خنده تموم میشد.
432
00:28:33,692 --> 00:28:36,108
میرقصیدیم، آواز میخوندیم.
433
00:28:36,150 --> 00:28:39,858
شادترین خاطراتمون اینها بود.
434
00:28:40,442 --> 00:28:45,233
شما هم این خاطرات رو دارید دخترها؟
435
00:28:45,942 --> 00:28:48,900
اون زمان فقط این بازی بود که...
436
00:28:48,942 --> 00:28:52,192
کاری میکرد حس کنیم...
437
00:28:52,233 --> 00:28:55,483
به چیزهایی دسترسی داریم که...
438
00:28:55,525 --> 00:28:57,733
ازشون محروم شدیم.
439
00:28:58,108 --> 00:29:03,025
تمام چیزهایی که توی تلویزیون میدیدیم.
440
00:29:03,067 --> 00:29:04,733
رحمه همیشه مشغول بود.
441
00:29:04,775 --> 00:29:06,858
همه این کارها رو اون برنامهریزی میکرد.
442
00:29:07,358 --> 00:29:08,775
مثل هیجانات.
443
00:29:08,817 --> 00:29:11,817
مهمونیهاش همیشه هیجانی بود.
444
00:29:11,858 --> 00:29:14,108
مثل جشن تولد مامان.
445
00:29:14,150 --> 00:29:16,025
- منظورت چیه؟
- کلی خرده کاغذ...
446
00:29:16,067 --> 00:29:18,692
آماده کرده بود که بریزه روش.
447
00:29:18,733 --> 00:29:20,525
- پولک؟
- آره.
448
00:29:20,567 --> 00:29:26,483
ریخته بودشون توی یه جعبه شیرینی بالای در.
449
00:29:27,483 --> 00:29:30,692
به رحمه سخت نگیر!
450
00:29:31,108 --> 00:29:34,733
زد سیاه و کبودش کرد.
بیچاره کلی برنامهریزی کرده بود.
451
00:29:34,775 --> 00:29:36,650
رحمه به اسمش نمیاد!
بخشش!
452
00:29:36,692 --> 00:29:40,525
جای رحمه من نفرین صداش میکردم.
453
00:29:40,567 --> 00:29:42,692
- خیلی زشته!
- میبینی؟
454
00:29:43,150 --> 00:29:45,858
- میدونی من رو چی صدا میکرد؟
- بگو!
455
00:29:46,817 --> 00:29:49,900
یه لیست باید درست کنم.
456
00:29:49,942 --> 00:29:51,275
یکی بود...
457
00:29:51,317 --> 00:29:53,233
«حرامزاده!»
458
00:29:53,275 --> 00:29:56,233
«کاش یه توپ بودی که پسرها شوتت میکردن!»
459
00:29:56,275 --> 00:29:58,858
«آرزوم اینه که خونت کف
پیادهرو پاشیده بشه!»
460
00:29:58,900 --> 00:30:01,692
«دوست دارم توی اخبار بشنوم که مُردی!»
461
00:30:03,067 --> 00:30:05,192
«یه فاحشه که فقط دنبال پسرهاست!»
462
00:30:05,233 --> 00:30:10,275
«میری بیرون پسر بازی میکنی؟
خیال کردی خبر ندارم؟»
463
00:30:10,317 --> 00:30:11,733
حالا نوبت فحشه.
464
00:30:11,775 --> 00:30:14,567
«هنوز بچهای و کونت گوهیه،
بعد افتادی دنبال پسرها؟»
465
00:30:19,067 --> 00:30:21,692
ناراحت میشدم، ولی چیزی نمیگفتم.
466
00:30:21,733 --> 00:30:22,942
اینطوری جوابش رو میدادم.
467
00:30:23,483 --> 00:30:27,525
ولی از درون عصبانی بودم.
468
00:30:27,567 --> 00:30:31,233
میخواستم... ببخشیدها،
میخواستم خفهاش کنم.
469
00:30:31,275 --> 00:30:36,442
به خدا حرفهاش خیلی ناراحتم میکرد.
470
00:30:36,858 --> 00:30:38,817
این فیلم میذاره من حرفم رو بزنم.
471
00:30:38,858 --> 00:30:40,650
پس میخوای من رو خفه کنی؟
472
00:30:42,108 --> 00:30:45,400
بعد فیلم به روم میاره.
473
00:30:45,442 --> 00:30:47,817
- معلومه!
- دوباره بهش اشاره میکنه.
474
00:30:47,858 --> 00:30:49,525
هنوز تموم نشده.
475
00:30:49,567 --> 00:30:52,442
میخوام خفهاش کنم و بگم
که من اینجوری نیستم.
476
00:30:52,483 --> 00:30:54,192
خب بیا بکن دیگه.
477
00:30:54,233 --> 00:30:57,442
فقط همین رو شنیدی؟
که میخواد خفهات کنه؟
478
00:30:57,483 --> 00:31:00,692
نفهمیدی چقدر ناراحتش کرده؟
479
00:31:00,733 --> 00:31:02,525
خیلی خودخواهی اولفا.
480
00:31:02,567 --> 00:31:05,525
ناراحتش کرده؟ خب درک میکنم.
ولی همینه دیگه.
481
00:31:05,567 --> 00:31:08,817
میراث چندین نسله.
ارثیه.
482
00:31:09,733 --> 00:31:11,317
ختم کلام.
483
00:31:31,650 --> 00:31:34,275
چند وقته این کار رو میکنن؟
484
00:31:34,650 --> 00:31:36,358
حدود چهار سال.
485
00:31:36,650 --> 00:31:40,733
یا سه سال.
آره، چند سالی هست.
486
00:31:40,775 --> 00:31:42,400
آخرهفتهها، تعطیلات...
487
00:31:42,442 --> 00:31:44,067
از چه سنی شروع کردن؟
488
00:31:45,025 --> 00:31:48,692
توی دبیرستان نبود،
ابتدایی بود.
489
00:31:48,733 --> 00:31:51,150
ایا و تیسیر هنوز...
490
00:31:51,692 --> 00:31:55,233
هنوز مدرسه رو شروع نکرده بودن.
491
00:32:01,483 --> 00:32:03,650
بعد سقوطش همه چیز عوض شد.
492
00:32:03,692 --> 00:32:05,775
- خدا بزرگه.
- دقیقه.
493
00:32:05,817 --> 00:32:07,358
بن علی عالی بود.
494
00:32:08,358 --> 00:32:12,775
بن علی رو کاری ندارم.
داشتم زمان خودش رو میگفتم.
495
00:32:12,817 --> 00:32:18,150
درسته که اون زمان سخت بود.
البته از جانب خودم میگم.
496
00:32:18,650 --> 00:32:21,108
ولی حداقل همه پیش هم بودیم.
497
00:32:21,650 --> 00:32:23,650
انقلاب دخترهات رو ندزدیده.
498
00:32:23,692 --> 00:32:27,317
دخترهای بن علی بودن.
دخترهای خوب.
499
00:32:27,358 --> 00:32:28,608
دخترهای بن علی؟
500
00:32:28,650 --> 00:32:32,692
آره، دخترهای بن علی.
دخترهای خوبی بودن.
501
00:32:32,733 --> 00:32:35,275
ببین بعد رفتنش چی شد!
502
00:32:35,317 --> 00:32:37,775
مشکل افرادین که بعد اون اومدن سرکار.
503
00:32:37,817 --> 00:32:41,608
میدونم. حرفم همینه.
504
00:32:41,650 --> 00:32:43,400
- سلام.
- معلم اومد.
505
00:32:43,442 --> 00:32:44,858
- سلام.
- خوشگل شدی.
506
00:32:45,233 --> 00:32:46,358
مرسی.
507
00:32:49,025 --> 00:32:50,900
این هم از رئیس.
508
00:32:50,942 --> 00:32:54,858
داریم فیلمهای 11 سال پیش رو میبینیم.
ایا انقدری بود.
509
00:32:54,900 --> 00:32:56,983
آره، یادمه.
510
00:32:57,025 --> 00:32:59,817
همقد لباسم بودم.
511
00:32:59,858 --> 00:33:02,150
انقدری بودن. اون و تیسیر.
512
00:33:03,442 --> 00:33:05,525
«آواز مرد»
513
00:33:06,775 --> 00:33:11,650
♪ به لطف امنیت انسانها رشد میکنند. ♪
514
00:33:12,358 --> 00:33:17,733
♪ به لطف امنیت انسانها رشد میکنند. ♪
515
00:33:18,025 --> 00:33:20,817
♪ امنیت بچهها رو شاد میکنه. ♪
516
00:33:20,858 --> 00:33:23,525
♪ جوانها و سالمندها رو. ♪
517
00:33:23,567 --> 00:33:26,233
♪ امنیت بچهها رو شاد میکنه. ♪
518
00:33:26,275 --> 00:33:28,858
♪ جوانها و سالمندها رو. ♪
519
00:33:28,900 --> 00:33:31,442
♪ خوشحالی مادرانمون... ♪
520
00:33:31,483 --> 00:33:33,233
♪ و میهن عزیزمون. ♪
521
00:33:33,275 --> 00:33:34,317
♪ و میهن عزیزمون. ♪
522
00:33:34,692 --> 00:33:38,525
♪ و میهن عزیزمون. ♪
523
00:33:38,567 --> 00:33:40,275
به نام خدا...
524
00:33:41,275 --> 00:33:43,025
مردم عزیز تونس...
525
00:33:44,108 --> 00:33:45,858
من جلوی شما میایستم...
526
00:33:47,108 --> 00:33:49,108
جلوی همهی شما...
527
00:33:50,067 --> 00:33:51,858
در تونس و خارج...
528
00:33:52,358 --> 00:33:53,442
گمشو!
529
00:33:53,483 --> 00:33:56,608
آزادی!
530
00:34:00,317 --> 00:34:02,692
رهایی!
531
00:34:06,733 --> 00:34:10,525
اون روز مشغول نظافت خانه خانم بودم.
532
00:34:11,317 --> 00:34:16,192
تنها بودم و داشتم حین نظافت فکر میکردم.
533
00:34:21,275 --> 00:34:24,650
که یهویی یه تصمیمی گرفتم.
با خودم حرف زدم.
534
00:34:26,650 --> 00:34:27,775
«دیگه این رو نمیخوام...
535
00:34:28,233 --> 00:34:31,650
مردمی که دارن انقلاب میکنن
از من قویتر نیستن.
536
00:34:32,067 --> 00:34:34,692
من هم میتونم توی زندگیم انقلاب کنم.»
537
00:34:34,733 --> 00:34:37,192
صبر کردم که بچههام بزرگتر بشن.
538
00:34:37,233 --> 00:34:39,067
چرا؟ واسه دخترهام؟
539
00:34:39,108 --> 00:34:40,900
بدون اون زندگیشون بهتره.
540
00:34:41,567 --> 00:34:43,817
در هر صورت که هیچوقت نمیبیننش.
541
00:34:43,858 --> 00:34:46,233
بهشون ابراز علاقه نمیکنه و پولی که نمیده.
542
00:34:46,275 --> 00:34:49,733
هیچکاری باهاشون نمیکنه.
مدرسه نمیبرشون.
543
00:34:51,858 --> 00:34:54,567
جوانی تو رو دزدید.
چرا تحملش میکنی؟
544
00:34:55,150 --> 00:34:57,442
میتونی یه زندگی جدید داشته باشی.
545
00:34:57,483 --> 00:34:58,900
پرسید که چی من رو به اینجا رسونده؟
546
00:35:00,108 --> 00:35:02,650
اینطوری شد که رفتیم پیش خواهرم زندگی کنیم.
547
00:35:03,358 --> 00:35:06,317
غافلگیر شده بود. بهش گفتم که «تموم شد.».
548
00:35:06,650 --> 00:35:10,858
تونس انقلاب کرده، پس من هم میکنم.
549
00:35:12,275 --> 00:35:15,483
همون روزی که رسیده بودم...
550
00:35:15,525 --> 00:35:18,317
رابطهام با ویسم شروع شد.
551
00:35:25,692 --> 00:35:27,442
سلام محمد.
552
00:35:27,983 --> 00:35:30,108
اینجا محمد نداریم.
553
00:35:31,858 --> 00:35:32,900
جدا؟
554
00:35:33,942 --> 00:35:36,442
ببخشید. اشتباه گرفتم.
555
00:35:36,692 --> 00:35:41,358
اون زمان تلفن همراه خیلی باکلاس بود.
556
00:35:41,817 --> 00:35:46,108
با دخترهام واسه تفریح به مردم زنگ میزدیم.
557
00:35:52,733 --> 00:35:55,733
زندگی من و زنم رو خراب کردی.
تو کی هستی؟
558
00:35:57,900 --> 00:35:59,108
زنت؟ آهان. این خانم.
559
00:35:59,150 --> 00:36:01,233
گوشی رو بده بهش که عذرخواهی کنم.
560
00:36:03,358 --> 00:36:05,108
اشکالی نداره، زنی نیست.
561
00:36:06,275 --> 00:36:07,775
ولی تو کی هستی؟
562
00:36:08,275 --> 00:36:09,858
کاملا طلسمم کرده بود.
563
00:36:10,733 --> 00:36:17,067
دختر نوجوان درونم رو آزاد کرده بود.
564
00:36:17,108 --> 00:36:22,192
خراب و طغیانگر و خام شده بودم.
565
00:36:22,233 --> 00:36:23,733
همه کار کردم.
566
00:36:23,775 --> 00:36:26,692
هر کاری دوست داشتم کردم.
میخواستم این مرد رو دوست داشته باشم.
567
00:36:26,733 --> 00:36:31,733
میخواستم تمام چیزهایی که
تجربه نکرده بودم رو تجربه کنم.
568
00:36:34,090 --> 00:36:35,090
دوستت دارم.
569
00:36:39,317 --> 00:36:42,775
حین انقلاب از زندان فرار کرده بود.
570
00:36:42,817 --> 00:36:46,192
یه جایی میخواست که مخفی بشه.
571
00:36:46,233 --> 00:36:50,025
پلیسها از وجود من خبر نداشتن.
572
00:36:50,067 --> 00:36:52,900
کسی شک نمیکرد که به من
به یه فراری پناه دادم.
573
00:36:56,858 --> 00:36:58,817
میدونی چرا زندان بود؟
574
00:36:58,858 --> 00:37:02,858
آره، بخاطر یه جرمی.
یه نفر رو کشته بود.
575
00:37:04,692 --> 00:37:08,692
همه چیز رو بهم گفت.
چیزی رو مخفی نکرد.
576
00:37:08,733 --> 00:37:10,692
از همه چیز خبر داشتم.
577
00:37:11,025 --> 00:37:12,608
ازش نمیترسیدی؟
578
00:37:12,650 --> 00:37:15,858
اصلا. واسه من مثل یه فرشته بود.
579
00:37:16,525 --> 00:37:18,900
توش هیچ نقصی نمیدیدم.
580
00:37:18,942 --> 00:37:23,483
واسه من خوشتیپترین و رعناترین...
581
00:37:23,525 --> 00:37:26,525
و بهترین مرد دنیا بود.
582
00:37:27,233 --> 00:37:31,900
اگه جلوی من یه نفر رو میکشت،
بهش کمک میکردم که جنازهاش رو مخفی کنه.
583
00:37:32,817 --> 00:37:34,400
واقعا میگم.
584
00:37:34,442 --> 00:37:38,483
با هم تجربیات محشری داشتیم...
585
00:37:38,525 --> 00:37:41,650
که قابل گفتن نیستن.
و واسه من طبیعی بود.
586
00:37:41,692 --> 00:37:45,025
وقتی از زندان آزاد شد یه
دوست بهش گفت که...
587
00:37:45,067 --> 00:37:47,817
یه خانمی هست که سنش زیاده،
ولی عاشقه.
588
00:37:47,858 --> 00:37:53,483
برو پیشش و بهش لذت بده.
اون هم بهت پول میده.
589
00:37:53,900 --> 00:37:56,858
اون هم رفت و پنجاه دینار گرفت.
590
00:37:56,900 --> 00:38:01,400
بعدا که خیلی فقیر شده بودیم...
591
00:38:01,442 --> 00:38:02,817
نظرم رو ازم پرسید.
592
00:38:02,858 --> 00:38:05,192
«تنها راهش اون خانمه.»
593
00:38:05,233 --> 00:38:07,858
من هم باهاش رفتم اونجا!
594
00:38:08,650 --> 00:38:11,900
خانمه تازه فوت کرده بود،
تابوتش جلوی در بود!
595
00:38:19,025 --> 00:38:20,108
حرکت!
596
00:38:20,567 --> 00:38:23,108
بخاطر مامانم در موردش حرفی نزدم.
597
00:38:25,108 --> 00:38:27,692
میتونستم به آسانی ازش انتقام بگیرم.
598
00:38:28,900 --> 00:38:32,692
و اون هم قصاب بود،
پس توی خونه چاقو زیاد بود.
599
00:38:43,025 --> 00:38:44,442
چی مصرف میکرد؟
600
00:38:44,483 --> 00:38:45,775
همه چیز.
601
00:38:46,942 --> 00:38:48,442
چی؟ قرص؟
602
00:38:48,858 --> 00:38:52,733
آره، همه جور قرص.
603
00:38:53,275 --> 00:38:57,025
رفتارش عجیب میشد.
604
00:38:57,067 --> 00:39:01,483
ملت مواد میزنن که لذت ببرن دیگه؟
605
00:39:01,525 --> 00:39:02,983
ولی اون اینطوری نبود.
606
00:39:03,025 --> 00:39:06,067
حتی نمیتونست بدنش رو کنترل کنه...
607
00:39:06,108 --> 00:39:07,817
نمیتونست حرف بزنه؟
608
00:39:07,858 --> 00:39:11,317
نمیتونست حرف بزنه.
اینطوری میشد...
609
00:39:11,692 --> 00:39:14,858
میلرزید و چندش میشد.
610
00:39:15,442 --> 00:39:19,067
رفتار و حرفهاش چندش میشد.
611
00:39:19,692 --> 00:39:25,317
سال اول با ویسم خوب بود.
612
00:39:25,358 --> 00:39:27,192
جوان بودیم.
613
00:39:27,233 --> 00:39:27,858
هم...
614
00:39:28,358 --> 00:39:33,233
عادت نداشتیم که یه نفر
باهامون خوب رفتار کنه.
615
00:39:33,733 --> 00:39:36,483
و رفتار اون خوب بود.
یعنی به نظر ما بود.
616
00:39:36,525 --> 00:39:41,275
بعد رفتارش با همه ما یکسان نبود.
617
00:39:41,317 --> 00:39:44,317
با یکیمون خوب بود و با بقیه چندش.
618
00:39:44,358 --> 00:39:47,817
و همهاش مخفیانه بود.
619
00:39:47,858 --> 00:39:49,442
یعنی چی که «مخفیانه» بود؟
620
00:39:49,692 --> 00:39:53,483
یعنی با من مهربون و خوب بود.
621
00:39:53,525 --> 00:39:58,025
و برامون غذا میآورد. ما چیزی نداشتیم.
622
00:39:58,650 --> 00:40:02,858
ولی میشه گفت دوستپسر
مامانمون و دخترهاش بود.
623
00:40:04,442 --> 00:40:07,442
وقتی از مادر خسته میشد
میرفت سراغ دخترهاش.
624
00:40:07,483 --> 00:40:10,692
شب پیش مادر بود و روزها پیش دخترهاش.
625
00:40:14,692 --> 00:40:16,608
با خودت مشکلی نداری؟
626
00:40:16,650 --> 00:40:18,358
وجدانت پاکه؟
627
00:40:20,483 --> 00:40:22,567
من اصلا دوستت نداشتم.
628
00:40:23,067 --> 00:40:27,108
چیزی که دوست داشتم رضایت
و خوشبختی مادرم بود.
629
00:40:28,775 --> 00:40:30,108
نه چیز دیگهای.
630
00:40:32,733 --> 00:40:35,942
فکر میکردم تو پدری میشی که اصلا نداشتم.
631
00:40:37,567 --> 00:40:39,650
ولی کاری کردی از پدر داشتن متنفر بشم.
632
00:40:45,317 --> 00:40:47,483
رحمه و غفران باهات چیکار کردن؟
633
00:40:52,275 --> 00:40:53,692
تیسیر باهات چیکار کرده؟
634
00:40:57,483 --> 00:41:01,025
گفتی که «دختر موردعلاقمه.»
همین رو گفتی. دروغگو.
635
00:41:02,483 --> 00:41:04,775
هیچ پدری نباید چنین کاری بکنه.
636
00:41:08,858 --> 00:41:10,525
چرا این کار رو کردی؟
637
00:41:15,525 --> 00:41:16,817
ازت متنفرم.
638
00:41:16,858 --> 00:41:19,233
هیچوقت نمیبخشمت.
639
00:41:22,025 --> 00:41:23,692
ازت متنفرم.
640
00:41:42,692 --> 00:41:43,900
میشه قطعش کنیم؟
641
00:42:07,442 --> 00:42:08,608
چیه؟
642
00:42:08,650 --> 00:42:11,150
یه چیزی اذیتم میکنه.
643
00:42:11,817 --> 00:42:12,983
میتونی توضیح بدی؟
644
00:42:13,025 --> 00:42:16,400
نه، به درد مخاطب نمیخوره.
645
00:42:16,442 --> 00:42:19,400
بیرون در موردش بحث میکنیم.
من و تو.
646
00:42:22,733 --> 00:42:24,150
قطع کنیم کوثر؟
647
00:42:26,442 --> 00:42:27,983
خب، بریم سرکار؟
648
00:42:28,025 --> 00:42:29,025
بریم!
649
00:42:29,067 --> 00:42:30,733
نه، راضی نیست.
650
00:42:31,650 --> 00:42:34,525
بهش بگو که این سکانس رو لازم داریم.
651
00:42:34,567 --> 00:42:36,858
باید مخاطبین ببیننش.
652
00:42:37,692 --> 00:42:40,442
که بفهمن این مرد واقعا کی بوده.
653
00:42:40,483 --> 00:42:43,858
باید بهم کمک کنه.
باید به چشم حمایت ببینش.
654
00:42:46,650 --> 00:42:49,608
این سکانس رو با یه روانکاو انجام دادم.
655
00:42:49,650 --> 00:42:50,692
از پسش بر اومدم.
656
00:42:50,733 --> 00:42:52,942
جدید نیست. دفعه اولم نیست.
657
00:42:53,858 --> 00:42:57,275
این رو توی بیمارستان با روانکاو انجام دادم.
658
00:42:57,317 --> 00:42:58,525
و حتی خیلی بدتر.
659
00:42:58,567 --> 00:43:01,983
- الان دیگه فیلمه.
- میدونم. متوجهام.
660
00:43:02,025 --> 00:43:05,233
فیلم باشه یا نه، از پسش بر اومدم.
661
00:43:06,567 --> 00:43:07,775
نذار اذیتت کنه.
662
00:43:07,817 --> 00:43:10,483
نباید بترسه. کارم رو بلدم.
663
00:43:11,775 --> 00:43:15,900
صرفا دیالوگه. اون هم بازیگره.
خودش میدونه.
664
00:43:15,942 --> 00:43:17,817
فقط باید تصور کنه که دارم نقش بازی میکنه.
665
00:43:18,317 --> 00:43:21,150
بهش بگو دیالوگهاییه که حفظ کردم.
666
00:43:22,733 --> 00:43:26,692
قبلا گفتمشون.
667
00:43:27,775 --> 00:43:29,025
متوجه هستی کوثر؟
668
00:43:29,942 --> 00:43:33,983
از من نترس!
بهش بگو.
669
00:43:34,025 --> 00:43:35,358
تو چی تیسیر؟
670
00:43:35,733 --> 00:43:37,192
نه، خوبه.
671
00:43:37,233 --> 00:43:38,108
هوم؟
672
00:43:38,150 --> 00:43:40,108
خوبه، فقط...
673
00:43:42,483 --> 00:43:44,108
من نتونستم که...
674
00:43:45,275 --> 00:43:47,775
نمیتونم ازش متنفر باشم.
675
00:43:48,150 --> 00:43:50,650
با وجود تمام کارهایی که کرده،
نمیتونم.
676
00:43:50,692 --> 00:43:56,442
آره، عصبانیم. دوست دارم تقاص پس بده.
677
00:43:56,483 --> 00:43:58,775
ولی نمیتونم ازش متنفر باشم.
عجیبه.
678
00:43:59,317 --> 00:44:03,983
شاید بخاطر اینه که از پدرم هم متنفر نیستم.
679
00:44:04,025 --> 00:44:08,150
و ویسم بیشتر برام پدری کرده.
680
00:44:08,733 --> 00:44:12,442
وقتی دختربچه بودم به چشم پدر میدیدمش.
681
00:44:12,817 --> 00:44:17,108
تصور نمیکردم که چنین کارهایی بکنه.
682
00:44:17,150 --> 00:44:21,358
و با این وجود نمیتونم ازش متنفر باشم.
683
00:44:28,692 --> 00:44:32,275
به مادرم دروغ گفت،
داستان سر هم کرد.
684
00:44:32,317 --> 00:44:35,942
ما هم میخوایم همین رو بهش اثبات کنیم.
685
00:44:37,358 --> 00:44:42,067
مدت طولانیای مادرم میگفت که...
686
00:44:42,650 --> 00:44:44,733
ویسم قربانی ما شد.
687
00:44:44,775 --> 00:44:49,400
تقصیر ما بود که از دستش داد.
688
00:44:49,442 --> 00:44:54,233
ما بخاطر اون از دست رفتیم.
689
00:44:54,275 --> 00:44:56,692
ماییم که از دست رفتیم.
690
00:44:57,192 --> 00:44:58,275
درسته.
691
00:46:07,567 --> 00:46:11,692
♪ عشقم تجدید یافت... ♪
692
00:46:11,733 --> 00:46:15,692
♪ عشقم تکثیر میشه... ♪
693
00:46:15,733 --> 00:46:20,025
♪ عشقم تجدید یافت... ♪
694
00:46:20,067 --> 00:46:23,775
♪ عشقم تکثیر میشه. ♪
695
00:46:23,817 --> 00:46:27,608
♪ مدت طولانیایه که دوستت داشتم... ♪
696
00:46:27,650 --> 00:46:31,567
♪ از وقتی که بچه بودی. ♪
697
00:46:31,858 --> 00:46:33,983
♪ با تمام وجود دوستت داشتم... ♪
698
00:46:34,025 --> 00:46:35,900
♪ با تمام توان دوستت داشتم... ♪
699
00:46:35,942 --> 00:46:38,233
♪ با تمام وجود دوستت داشتم... ♪
700
00:46:38,275 --> 00:46:40,650
♪ با تمام توان دوستت داشتم... ♪
701
00:46:40,692 --> 00:46:44,733
♪ تو شعله بودی و من پروانه... ♪
702
00:46:44,775 --> 00:46:48,817
♪ تو زمین بودی و من کشاورز... ♪
703
00:46:48,858 --> 00:46:52,900
♪ تو دریا بودی و من ملوان مغروق... ♪
704
00:46:52,942 --> 00:46:56,442
♪ همیشه به تو بازمیگردم... ♪
705
00:46:56,858 --> 00:46:59,692
بسه، طاقت ندارم.
706
00:46:59,733 --> 00:47:01,733
داری پروانهات رو نشون میدی!
707
00:47:03,858 --> 00:47:05,733
بعد شکایت هم داری!
708
00:47:07,233 --> 00:47:10,025
تا وقتی که از پدرشون طلاق نگرفتم...
709
00:47:10,067 --> 00:47:13,858
و نرفتم با سوسه زندگی کنم،
متوجه نشدم که بزرگ شدن.
710
00:47:13,900 --> 00:47:17,692
اصلا دخترهای متفاوتی شده بودن.
711
00:47:17,733 --> 00:47:20,567
تغییر کرده بودن. بزرگ شده بودن.
712
00:47:27,942 --> 00:47:31,650
من وقتی بچه بودم و سینههام رشد کردن...
713
00:47:32,858 --> 00:47:33,817
خجالت میکشیدم!
714
00:47:33,858 --> 00:47:36,150
مال من هنوز رشد نکردن.
715
00:47:36,608 --> 00:47:40,442
نمیخواستم روشون بخوابم.
میترسیدم برن داخل.
716
00:47:41,733 --> 00:47:44,483
برن داخل و حفره ایجاد بشه.
717
00:47:45,692 --> 00:47:51,608
رحمه و دخترخالم دو تا لیوان
گذاشتن روی سینههام.
718
00:47:51,650 --> 00:47:55,692
نذاشتن دیگه رشد کنن!
719
00:47:56,567 --> 00:47:59,608
یازدم سالم بود.
720
00:47:59,650 --> 00:48:04,317
خواهرهام به جای حمایت من رو مسخره میکردن.
721
00:48:04,358 --> 00:48:07,317
- من رو مسخره میکردن.
- بخاطر پریودت؟
722
00:48:07,358 --> 00:48:12,858
آره، نوار رو برعکس گذاشته بودم،
سمت چسبناکش بالا بود!
723
00:48:13,358 --> 00:48:14,733
و قسمت پنبهای پایین.
724
00:48:15,525 --> 00:48:16,733
وقتی که کندمش...
725
00:48:19,275 --> 00:48:23,358
- نمیتونم حتی توصیفش کنم!
- حتما خیلی درد داشته.
726
00:48:23,733 --> 00:48:27,942
نمیدونستم. کندمش.
موهای زائدم یه صدایی داد.
727
00:48:31,525 --> 00:48:33,483
ایا. مرد اینجاست!
728
00:48:35,108 --> 00:48:37,025
خب که چی؟ داره کارش رو انجام میده!
729
00:48:37,692 --> 00:48:40,900
و تازه، داره از تو فیلم میگیره.
730
00:48:45,108 --> 00:48:48,067
کوثر، باید از وقتی واست بگم که...
731
00:48:51,692 --> 00:48:54,567
اولفا! نزن!
732
00:48:54,900 --> 00:48:56,358
ولم کن!
733
00:48:56,400 --> 00:48:57,483
چی رو؟
734
00:49:00,942 --> 00:49:02,775
پروانه بیچارهام.
735
00:49:08,067 --> 00:49:10,692
♪ من سکسیام. بهم میگن. ♪
736
00:49:11,525 --> 00:49:12,650
خب مامان؟
737
00:49:14,525 --> 00:49:16,358
عجب جندههایی!
738
00:49:23,483 --> 00:49:24,650
ای هرزه!
739
00:49:24,692 --> 00:49:27,817
کاری نکردیم! قسم میخورم کاری نکردیم!
740
00:49:28,317 --> 00:49:30,233
ولش کن مامان!
741
00:49:30,275 --> 00:49:32,650
صبر داشته باش. حالا میبینی!
742
00:49:32,692 --> 00:49:36,442
یه دفتر خصوصی داشت و
همه چیز رو توش نوشته بود.
743
00:49:36,483 --> 00:49:39,900
تیسیر اومد که بهم نشونش بده.
خیلی به رحمه نزدیک بود.
744
00:49:40,233 --> 00:49:44,192
خوندمش و فهمیدم از یه پسری حرف زده.
اونسی.
745
00:49:44,233 --> 00:49:50,692
«پوستت مثل بچهها نرمه،
چشمهات مثل آسمان تابستان آبیه...
746
00:49:51,317 --> 00:49:54,108
اولین کسی هستی که بوسیدمش...
747
00:49:54,150 --> 00:49:57,108
بوسیدنت باعث شد یه حسی داشته باشم.»
748
00:49:57,150 --> 00:49:59,317
کلمه «بوسیدن» من رو روانی کرد!
749
00:49:59,358 --> 00:50:03,817
- مشکلی چیه؟
- گفته بود که یه پسر بوسیدش!
750
00:50:03,858 --> 00:50:06,317
خب که چی؟ همه دخترها پسرها رو میبوسن.
751
00:50:06,358 --> 00:50:08,650
واسم مهم نیست. قبول نمیکنم.
752
00:50:08,692 --> 00:50:09,692
خودت نکردی؟
753
00:50:09,733 --> 00:50:12,650
نه. حتی بعد ازدواج هم
اون لاشی من رو نبوسید.
754
00:50:12,692 --> 00:50:15,692
اگه بوسم میکرد که نمیرفتم
دوباره ازدواج کنم.
755
00:50:18,775 --> 00:50:21,733
از دبیرستان بهم خبر دادن
که رحمه غیبت میکنه.
756
00:50:21,775 --> 00:50:24,192
گفتن که قبلا نامه فرستادیم.
757
00:50:24,233 --> 00:50:26,067
یعنی چی که غیبت میکنه؟
758
00:50:26,525 --> 00:50:28,650
سرپرستهاشون بهم خبر دادن...
759
00:50:28,692 --> 00:50:31,150
که گوت شده.
760
00:50:32,275 --> 00:50:35,858
که آرایش سیاه میکنه...
761
00:50:35,900 --> 00:50:39,692
که بقیه دانشآموزها رو کتک میزنه.
762
00:50:39,733 --> 00:50:42,650
که یه کارهایی انجام میده...
763
00:50:42,692 --> 00:50:45,817
مراسمهای خاصی که شوکهکننده بودن.
764
00:50:45,858 --> 00:50:47,858
حتی نمیخوام اسم ببرم که چی بودن.
765
00:50:47,900 --> 00:50:50,900
ولی گفتن که شیطانپرست شده.
766
00:50:51,650 --> 00:50:54,400
شیطانپرست. کلمهاش رو دوست ندارم.
767
00:51:13,483 --> 00:51:14,608
ببخشید مامان.
768
00:51:14,650 --> 00:51:17,775
شیطان رو آوردی توی خونه من!
769
00:51:17,817 --> 00:51:19,025
ابلیس!
770
00:51:19,858 --> 00:51:22,442
- توی خونه من!
- از قبل پر شیطان بود.
771
00:51:23,067 --> 00:51:25,692
به نام خداوند بخشندهی مهربان!
772
00:51:25,733 --> 00:51:27,817
چهاش شده مامان؟
773
00:51:27,858 --> 00:51:29,942
به نام خداوند بخشندهی مهربان!
774
00:51:30,317 --> 00:51:31,692
خدایا به امید تو.
775
00:51:31,733 --> 00:51:33,358
خدایا به امید تو.
776
00:51:33,400 --> 00:51:35,567
بسم الله. بسم الله.
777
00:51:35,608 --> 00:51:38,817
ستایش، از آن خداوندی است
كه پروردگار همه جهانها است.
778
00:51:38,858 --> 00:51:40,692
پروردگاری كه بخشنده و مهربان است.
779
00:51:40,733 --> 00:51:42,983
مالک روز جزا است.
780
00:51:43,025 --> 00:51:47,942
فقط تو را عبادت میكنیم،
و فقط از تو کمک میخواهیم.
781
00:51:49,942 --> 00:51:54,900
غفران از کار کردن مامانم
در لیبی سو استفاده کرد.
782
00:51:55,275 --> 00:51:58,025
با یه پسری دوست شد که موتور داشت.
783
00:51:58,650 --> 00:52:03,275
ولی نمیتونست با چنین
موهای بلندی سوار موتور بشه.
784
00:52:04,192 --> 00:52:06,942
پس رفت پاهاش رو موم انداخت.
785
00:52:07,317 --> 00:52:09,692
بعدش ما رو ترک کرد.
786
00:52:09,733 --> 00:52:13,983
گفت تکفرزنده و
مادرش در دبی کار میکنه...
787
00:52:14,025 --> 00:52:16,775
و یه جایی کاخ داره که...
788
00:52:16,817 --> 00:52:20,150
توش استخر و همه چیز هست.
789
00:52:20,858 --> 00:52:25,317
همسایمون که مراقب ما بود
به مامانمون خبر میداد.
790
00:52:25,358 --> 00:52:27,275
- سرپرست.
- آره، سرپرست.
791
00:52:27,567 --> 00:52:29,608
گفت که خدمتکاره.
792
00:52:29,650 --> 00:52:30,650
عجب رویی داشت!
793
00:52:30,692 --> 00:52:34,442
یه روزی این خانم زنگ زد به مامانمون...
794
00:52:34,483 --> 00:52:38,817
و گفت «برگرد. دخترت غیرقابل کنترل شده.»
795
00:52:39,358 --> 00:52:40,900
مامانم هم با اولین اتوبوس برگشت.
796
00:52:40,942 --> 00:52:43,525
ما فکر نمیکردیم کارمون اشتباه باشه.
797
00:52:43,567 --> 00:52:48,025
به نظرمون موهاش قشنگ شده بود.
798
00:52:48,067 --> 00:52:50,650
ما هم میخواستیم مثل اون بشیم.
799
00:52:50,692 --> 00:52:51,817
بچهها، مامان اومده.
800
00:52:52,483 --> 00:52:53,692
مامان.
801
00:52:58,692 --> 00:53:00,858
برید بیرون. تو بمون.
802
00:53:02,275 --> 00:53:03,483
تو اینجا بمون.
803
00:53:07,858 --> 00:53:09,150
غفران...
804
00:53:09,900 --> 00:53:11,233
دخترم.
805
00:53:12,233 --> 00:53:13,358
موهات...
806
00:53:17,025 --> 00:53:18,108
جدیده.
807
00:53:19,858 --> 00:53:22,817
صبر کن ببینم... موم انداختی؟
808
00:53:22,858 --> 00:53:25,608
- موم انداختی غفران؟
- ببخشید مامان.
809
00:53:25,650 --> 00:53:27,650
- موم انداختی؟
- ببخشید مامان.
810
00:53:27,692 --> 00:53:29,608
پاهات رو موم انداختی غفران؟
811
00:53:29,650 --> 00:53:31,650
دیگه کجات رو موم انداختی؟
812
00:53:31,692 --> 00:53:32,817
جوابم رو بده.
813
00:53:32,858 --> 00:53:33,900
واسه خودت خانم شدی؟
814
00:53:33,942 --> 00:53:37,525
من رفتم لیبی کار کنم
که تو اینجا جنده بشی؟
815
00:53:37,567 --> 00:53:42,608
چیه؟ نشونم بده. نشونم بده.
816
00:53:42,650 --> 00:53:45,067
خیال کردی الان دیگه بزرگ شدی؟
817
00:53:45,108 --> 00:53:46,983
ببخشید مامان.
818
00:53:47,025 --> 00:53:49,275
نشونم بده. نشون بده کجا رو موم انداختی.
819
00:53:56,525 --> 00:53:57,858
خدا من رو ببخشه.
820
00:54:00,150 --> 00:54:03,275
بهش فرصتی ندادم...
821
00:54:03,317 --> 00:54:07,692
فرصت ندادم از خودش دفاع کنه.
822
00:54:08,233 --> 00:54:11,025
موهاش رو مدل باب زده بود.
823
00:54:11,067 --> 00:54:13,525
اینطوری یه دسته از موهاش رو کندم.
824
00:54:13,858 --> 00:54:15,608
توی مشتم.
825
00:54:15,650 --> 00:54:17,942
واقعا داغونش کردم.
826
00:54:18,650 --> 00:54:21,108
وقتی میزدت اینطوری نبود
که صرفا چند تا سیلی باشه.
827
00:54:21,150 --> 00:54:24,817
ازش لذت میبرد.
شلنگ گاز رو میگرفت...
828
00:54:24,858 --> 00:54:26,692
نصفش میکرد...
829
00:54:26,733 --> 00:54:28,692
بعد هم فقط و فقط میزد.
830
00:54:28,733 --> 00:54:32,275
از سرعت چرخشش صدای سوت میشنیدیم.
831
00:54:32,692 --> 00:54:37,067
گریه میکرد، التماس میکرد،
همسایه اومد کمکش کنه.
832
00:54:37,692 --> 00:54:40,275
اون رو هم زدم و بیرونش کردم.
833
00:54:40,317 --> 00:54:42,608
بعد لوله هم دسته جارو رو برداشتم.
834
00:54:42,650 --> 00:54:44,692
تیکهتیکه شد!
835
00:54:45,233 --> 00:54:48,650
وقتی دیگه حرکتی نکرد...
836
00:54:50,317 --> 00:54:53,233
فکر کردم که مُرده.
دست نگه داشتم.
837
00:55:04,525 --> 00:55:09,025
خواهرانم، میدانم که میان شما...
838
00:55:09,067 --> 00:55:11,608
کسانی هستند که حجاب بر سر نمیکنند...
839
00:55:11,650 --> 00:55:13,025
و نماز نمیخوانند.
840
00:55:13,067 --> 00:55:18,817
برخی میخواهند توبه کنند،
اما جرئت ندارند که پا پیش بگذارند..
841
00:55:18,858 --> 00:55:22,525
ما حجاب را به خانههای شما میاوریم!
842
00:55:22,567 --> 00:55:26,317
از دید ما شما مادرانی خارقالعاده هستید...
843
00:55:26,358 --> 00:55:28,483
مادرانی مقدس...
844
00:55:28,525 --> 00:55:29,650
با سینههایی پربرکت...
845
00:55:29,692 --> 00:55:32,858
دریای عظیمی از فداکاری.
846
00:55:32,900 --> 00:55:36,400
همچنین همسر با ارزشی هستید
که از آن دفاع میکنیم.
847
00:55:38,692 --> 00:55:44,692
یه صبح معمولی بود.
شنیدیم که مراسمی برگزار شده.
848
00:55:44,733 --> 00:55:48,275
رفتیم سمت میدون و یه چادر دیدیم
که توش خطبه میگن.
849
00:55:48,317 --> 00:55:52,775
گفتن که میخوان بهمون حجاب بدن.
850
00:55:52,817 --> 00:55:56,442
زنهای محله میخواستن بگیرنشون...
851
00:55:56,483 --> 00:55:59,275
که بفروشن و پولی در بیارن.
852
00:55:59,733 --> 00:56:03,317
یکی از دخترهای محله به اسم نسرین...
853
00:56:03,358 --> 00:56:06,025
به غفران گفت که بره و بگیره.
854
00:56:06,067 --> 00:56:08,275
اون هم رفت که حجاب برداره.
855
00:56:08,317 --> 00:56:14,775
وقتی به میدون رسید
یه شیخ حجاب رو سرش کرد...
856
00:56:14,817 --> 00:56:19,067
و فریاد زد که «این دختر ماهه!»
چون خواهرم خوشگل بود.
857
00:56:19,108 --> 00:56:22,400
وقتی رفتیم خونه مسخرهاش کردیم.
858
00:56:22,442 --> 00:56:25,900
بهش گفتیم که قبل اینکه
کهنه بشه ببره بفروشش..
859
00:56:25,942 --> 00:56:28,442
وگرنه مردم نمیخرنش.
860
00:56:28,483 --> 00:56:30,692
ولی نمیخواست بفروشش.
861
00:56:36,442 --> 00:56:38,775
وقتی غفران به حجاب روی آورد...
862
00:56:39,317 --> 00:56:41,817
خیلی بهش سخت گرفتیم.
863
00:56:41,858 --> 00:56:42,900
یعنی چی؟
864
00:56:43,775 --> 00:56:47,692
رحمه بهش میگفت خفاش.
865
00:56:47,733 --> 00:56:49,733
بتمن! خیلی مسخره شدی.
866
00:56:50,233 --> 00:56:51,108
دقیقا.
867
00:56:51,150 --> 00:56:54,817
نگاهش کن. موهاش رو. خوشگلیش رو.
داری حیفش میکنی.
868
00:56:54,858 --> 00:56:57,108
حالا پسرهای محله عاشق کی بشن؟
869
00:56:58,650 --> 00:57:00,900
نگاهش کن. صابون سیاه گنده.
870
00:57:00,942 --> 00:57:04,150
هر روز باید این شکلی باشم؟
871
00:57:04,483 --> 00:57:06,733
چه مرگش شده؟
تو خوشحالی مامان؟
872
00:57:06,775 --> 00:57:07,608
تو یه چیزی بگو مامان.
873
00:57:08,525 --> 00:57:09,817
خواهرتون رو اذیت نکنید.
874
00:57:09,858 --> 00:57:12,233
من خجالت کشیدم!
تو خوشت اومده؟
875
00:57:12,275 --> 00:57:14,692
آره خوشم اومده. شما هم باید سر کنید.
876
00:57:14,733 --> 00:57:19,400
مامان، احترام یه رفتاره.
شیوه برخورده.
877
00:57:19,442 --> 00:57:23,692
مایی که اینجا زندگی میکنیم آدمیم.
878
00:57:28,817 --> 00:57:30,483
ببین!
879
00:57:52,275 --> 00:57:53,108
خوبی؟
880
00:57:59,858 --> 00:58:01,025
درک میکنم.
881
00:58:01,650 --> 00:58:05,025
حتی نمیتونم نگاهش کنم.
882
00:58:11,650 --> 00:58:15,858
وقتی غفران نقاب گذاشت چند سالت بود؟
883
00:58:17,233 --> 00:58:18,733
هشت سالم بود.
884
00:58:20,567 --> 00:58:22,775
و وقتی که رفت یازده سالم بود.
885
00:58:27,358 --> 00:58:30,317
تو وقتی هشت سالت بود چطوری بودی؟
886
00:58:31,817 --> 00:58:33,775
وحشتناک بودم!
887
00:58:33,817 --> 00:58:35,108
به چه شیوهای؟
888
00:58:35,525 --> 00:58:36,817
خیلی زشت بودم!
889
00:58:38,275 --> 00:58:39,025
خیلی زشت بودم.
890
00:58:41,275 --> 00:58:42,358
خوبم.
891
00:58:43,650 --> 00:58:47,567
- میتونیم ادامه بدیم کوثر.
- عالیه، بریم.
892
00:58:50,108 --> 00:58:53,233
خبرش توی در و همسایه پیچید.
893
00:58:53,275 --> 00:58:55,650
زنهای بیشتری به حجاب روی آوردن.
894
00:58:56,108 --> 00:59:00,525
دو هفته بعدش رحمه رفت خرید...
895
00:59:00,567 --> 00:59:05,775
یه تیشرت پوشیده بود که روش عکس دجال داشت.
896
00:59:06,692 --> 00:59:09,608
خیلی اون لباس رو میپوشید.
897
00:59:09,650 --> 00:59:13,900
اون روز خیلی ترسیده
و اشکریزان اومد خونه...
898
00:59:13,942 --> 00:59:17,192
و از غفران خواست که واسش چادر بخره.
899
00:59:17,233 --> 00:59:20,608
اصرار کردیم که تعریف کنه چی شده.
900
00:59:20,650 --> 00:59:23,733
یه آقایی به اسم مصطفی
همراه چند نفر دیگه...
901
00:59:23,775 --> 00:59:29,025
جلوش رو گرفته بودن و از
دجال براش حرف زده بودن.
902
00:59:29,067 --> 00:59:33,275
و از عذاب الهی براش گفته بودن.
903
00:59:33,317 --> 00:59:37,400
بیشترین چیزی که ازش
ترسیده بود عذاب الهی بود.
904
00:59:37,733 --> 00:59:39,650
پس اون هم شروع کرد به چادر پوشیدن...
905
00:59:39,692 --> 00:59:43,900
ولی اون خیلی از غفران افراطیتر بود.
906
00:59:47,108 --> 00:59:49,692
- به نظرت سکسیم؟
- در حد مرگ.
907
00:59:49,733 --> 00:59:50,942
خیلی خیلی سکسی.
908
00:59:51,942 --> 00:59:53,233
چشمهاش کجاست؟
909
00:59:54,650 --> 00:59:55,817
یکم بیارش پایین.
910
00:59:56,817 --> 00:59:58,525
اینجان!
911
01:00:00,442 --> 01:00:02,150
- عالیه.
- آره.
912
01:00:04,525 --> 01:00:05,608
آره، درستش کن.
913
01:00:06,358 --> 01:00:07,983
میدونی چی من رو شوکه میکنه؟
914
01:00:08,025 --> 01:00:11,025
قبل انقلاب این خبرها نبود.
915
01:00:11,067 --> 01:00:13,275
نه نقابی، نه حجابی، هیچی.
916
01:00:13,317 --> 01:00:16,775
اگه کسی میخواست حجاب سر کنه،
توی خونه سر میکرد.
917
01:00:17,275 --> 01:00:19,108
وگرنه پلیس دستگیرش میکرد.
918
01:00:19,650 --> 01:00:22,900
بعد هم با باتوم کتکش میزد.
919
01:00:22,942 --> 01:00:26,692
حین دولت بن علی،
قبل انقلاب...
920
01:00:26,733 --> 01:00:30,483
حتی اجازه نداشتی شال سرت کنی.
921
01:00:30,525 --> 01:00:34,733
زنهایی که سرشون میکردن
توسط پلیس بازداشت میشدن.
922
01:00:35,192 --> 01:00:39,983
میخواستن که زن تونسی
ایدهآل بودن رو تحمیل کنن.
923
01:00:40,025 --> 01:00:41,692
که چطور باید رفتار کنه...
924
01:00:41,733 --> 01:00:44,692
اجازه چه کاری رو داره.
925
01:00:44,733 --> 01:00:48,733
انقدر که اون زمان شال سر کردن...
926
01:00:49,108 --> 01:00:52,650
یه جور مقاومت بود...
927
01:00:52,692 --> 01:00:55,900
اعتراض مدنی بود.
928
01:00:55,942 --> 01:01:01,150
چون که حجاب قبل انقلاب ممنوع بود...
929
01:01:01,733 --> 01:01:05,192
یه جورهایی تبدیل به نماد براندازی شده بود.
930
01:01:05,233 --> 01:01:07,983
درواقع ما همیشه طرف
چیزهای ممنوعه کشیده میشیم.
931
01:01:08,025 --> 01:01:09,733
«یعنی چی که حجاب سر نکنم؟»
932
01:01:09,775 --> 01:01:12,692
«پس طغیان میکنم و حجاب سر میکنم.»
933
01:01:13,150 --> 01:01:16,400
و حین انقلاب هم، مادر و خانوادم...
934
01:01:16,442 --> 01:01:18,900
و حتی من که یه بچه کوچیک بودم...
935
01:01:18,942 --> 01:01:22,608
گفتیم که بیا به سمت خدا بریم
و دوباره حجاب سر کنیم.
936
01:01:22,650 --> 01:01:27,692
اونها به خدا نزدیکترن و
میتونن مشکلاتمون رو حل کنن.
937
01:01:28,108 --> 01:01:31,067
میخوان زنها به خواست اونها رفتار کنن.
938
01:01:31,108 --> 01:01:33,233
برای زندگیمون برنامه بریزن...
939
01:01:33,275 --> 01:01:36,692
و زنها رو به شکلی که دوست دارن در بیارن.
940
01:01:36,733 --> 01:01:38,025
نه بیشتر، نه کمتر.
941
01:01:38,067 --> 01:01:41,650
نذارن که کاری که میخوایم رو بکنیم.
942
01:01:41,692 --> 01:01:45,067
مثل عروسک هر کاری که
دوست دارن باهامون بکنن.
943
01:01:45,108 --> 01:01:47,317
که هر جوری که دوست دارن لباس بپوشیم.
944
01:01:47,358 --> 01:01:49,400
بدون هیچ حق و حقوقی.
945
01:01:49,442 --> 01:01:53,608
مثلا دختری مثل تو چشمهای قشنگی داره...
946
01:01:53,650 --> 01:01:55,817
به سمتی میپوشانش و جذاب میشه
947
01:01:55,858 --> 01:01:57,275
حرام نیست؟
948
01:01:57,317 --> 01:02:01,317
چرا، ولی موضوع صحبتم کساییه
که به دلیل زیبایی میپوشنش.
949
01:02:01,358 --> 01:02:02,817
و خب رحمه...
950
01:02:02,858 --> 01:02:03,900
برو، برو.
951
01:02:03,942 --> 01:02:05,858
اون رو هم بکش پایین.
952
01:02:07,442 --> 01:02:08,317
آره، همینطوری.
953
01:02:08,358 --> 01:02:11,317
- اینطوری بکشش پایین.
- جدی؟ مثل تخته سیاه.
954
01:02:11,358 --> 01:02:14,483
که خط شونههاش معلوم نشه.
955
01:02:14,525 --> 01:02:17,108
یه پوشش کامل. چیزی نره بیرون
956
01:02:17,525 --> 01:02:20,108
نباید ظاهرت از بیرون مشخص باشه؟
957
01:02:20,150 --> 01:02:23,400
هیچی. نه دستت، نه پات.
هیچی.
958
01:02:23,442 --> 01:02:26,692
و وقتی راه میری باید اینطوری رژه بری.
959
01:02:28,108 --> 01:02:29,900
واقعا؟ باید رژه برم؟
960
01:02:29,942 --> 01:02:33,650
اینطوری، سرت پایین باشه
و قدمهای بلند.
961
01:02:33,692 --> 01:02:35,900
ولی غفران، اینطوری راه میره.
962
01:02:37,567 --> 01:02:39,525
اصلا صدای پاش رو نمیشنوی.
963
01:02:39,567 --> 01:02:43,483
و در عین حال غفران،
باید با چشمهات هم این کار رو بکنی.
964
01:02:44,442 --> 01:02:45,525
- بیا.
- چشمهای قشنگ.
965
01:02:45,567 --> 01:02:47,733
چشمهای قشنگت رو نشون بده غفران.
966
01:02:47,775 --> 01:02:50,650
خب پس چرا نقاب بذارم؟
967
01:02:50,692 --> 01:02:54,025
چرا؟ واسه حفظ ظاهر دیگه.
پوششه.
968
01:02:54,067 --> 01:02:56,817
اون زمان مد بود.
969
01:02:56,858 --> 01:03:01,442
الان شلوار جین پاره مده،
اون زمان نقاب مد بود.
970
01:03:01,483 --> 01:03:02,733
مد!
971
01:03:03,442 --> 01:03:06,942
و وقتی که پیش خواهرهات بودی،
میتونی نقابت رو برداری.
972
01:03:09,650 --> 01:03:11,817
همینطوری به هم نگاه میکنیم.
973
01:03:11,858 --> 01:03:12,858
همه چیز مرتبه.
974
01:03:12,900 --> 01:03:14,775
بیا، نقابت رو بردار غفران.
975
01:03:15,233 --> 01:03:16,400
بردار.
976
01:03:16,442 --> 01:03:18,442
ازش میخوام که بپوشونش.
977
01:03:18,817 --> 01:03:20,442
خدای من!
978
01:03:20,483 --> 01:03:22,900
واکنششون: «خدای من! چه خوشگل!»
979
01:03:23,442 --> 01:03:26,067
- خیلی خوشگلی خواهر.
- خدا رحمت بده!
980
01:03:26,108 --> 01:03:30,692
انقدر خوشگل که آخر نقابش رو پوشوندن.
981
01:03:30,733 --> 01:03:31,983
چرا؟
982
01:03:32,025 --> 01:03:38,900
خواهرها میترسیدن که شوهرهاشون ببیننش.
983
01:03:39,442 --> 01:03:43,692
- بخوان باهاشون ازدواج کنن؟
- میتونستن چهار زن داشته باشن.
984
01:03:43,733 --> 01:03:47,733
یه مراسمی برای زنی که میخواد
نقاب بذاره برگزار میکنن.
985
01:03:47,775 --> 01:03:50,275
- مخصوصا اگه فاسد باشه.
- یعنی چی؟
986
01:03:50,733 --> 01:03:51,900
فاحشه باشه.
987
01:03:51,942 --> 01:03:53,650
نه، تا اونجا پیش نمیریم.
988
01:03:53,692 --> 01:03:56,858
شکلی که شما من رو میبینین.
989
01:03:57,567 --> 01:03:58,983
زنی که نماز نمیکنه...
990
01:03:59,025 --> 01:04:03,483
از دستورات دینی پیروی نمیکنه.
991
01:04:03,525 --> 01:04:05,525
واسش یه مهمونی کوچیک میگیریم.
992
01:04:05,567 --> 01:04:07,650
- منظورت چیه؟
- مثل مراسم فارغ التحصیلی.
993
01:04:08,150 --> 01:04:11,692
لباس تنش میکنیم و واسش آواز میخونیم.
994
01:04:12,442 --> 01:04:14,192
- کدوم آواز.
- واست میخونمش.
995
01:04:14,233 --> 01:04:15,858
همراه من بخون.
996
01:04:15,900 --> 01:04:17,442
یه جمله عجیبی بود.
997
01:04:17,483 --> 01:04:23,442
♪ خواهرم. نذار شیطان گولت بزنه... ♪
998
01:04:23,483 --> 01:04:29,442
♪ حجاب دستوری الهیه. ♪
999
01:04:29,483 --> 01:04:33,650
♪ خواهرم... حرفهاشون احمقانهست... ♪
1000
01:04:35,275 --> 01:04:39,692
♪ میگن که مثل شب تیرهایم... ♪
1001
01:04:40,858 --> 01:04:46,692
♪ به حجاب میخندن... ♪
1002
01:04:46,733 --> 01:04:48,525
رحمه رو خیلی دوست داشتم.
1003
01:04:48,567 --> 01:04:53,192
اون الگوم بود. سعی میکردم
رفتارهاش رو تکرار کنم.
1004
01:04:53,233 --> 01:04:59,650
خیلی بهش نزدیک بودم و تحسینش میکردم.
1005
01:05:00,067 --> 01:05:03,525
وقتی حجاب سر کرد من هم کردم.
1006
01:05:03,567 --> 01:05:05,650
اوایلش ایا تمایلی نداشت.
1007
01:05:05,692 --> 01:05:10,192
وقتی من و رحمه غذا
میخوردیم و ایا میاومد...
1008
01:05:10,233 --> 01:05:13,858
هلش میدادیم و بهش میگفتیم کافر...
1009
01:05:13,900 --> 01:05:15,733
اون هم گریه میکرد.
1010
01:05:15,775 --> 01:05:19,692
حین بازی هم همین میشد.
1011
01:05:19,733 --> 01:05:25,275
چون حجاب نداشت بازیش نمیدادیم...
1012
01:05:25,317 --> 01:05:28,817
هر بار هم گریه میکرد.
1013
01:05:28,858 --> 01:05:31,817
آخرش به چیزی که میخواستیم رسیدیم.
1014
01:05:31,858 --> 01:05:34,400
شکستش دادیم. حجاب سر کرد...
1015
01:05:34,442 --> 01:05:37,233
که بتونه با ما زندگی کنه.
1016
01:05:37,275 --> 01:05:42,025
واقعا بهش سخت گرفتیم.
1017
01:05:42,067 --> 01:05:47,442
وقتی بالاخره حجاب سرش کرد
ما خانوادهای کاملا باحجاب شدیم.
1018
01:05:47,483 --> 01:05:49,775
مثل یه گروهی داعشی در خونه.
1019
01:05:50,108 --> 01:05:52,733
♪ درود بر دولت اسلامی. دولت ما. ♪
1020
01:05:52,775 --> 01:05:55,317
♪ دولت ما پیروز است. ♪
1021
01:05:55,358 --> 01:05:58,067
♪ دولت ما مقتدر است. ♪
1022
01:05:58,108 --> 01:06:00,942
♪ شریعت پیروز خواهد شد. ♪
1023
01:06:01,692 --> 01:06:04,025
- این کدوم آهنگه؟
- شعر شریعت.
1024
01:06:04,858 --> 01:06:07,525
♪ درود بر بغدادی ♪
1025
01:06:08,858 --> 01:06:10,817
الان پلیسها میان.
1026
01:06:10,858 --> 01:06:13,025
این آهنگها رو کجا یاد گرفتی اولفا؟
1027
01:06:13,067 --> 01:06:15,733
- با دخترها.
- همراهشون میخوندی؟
1028
01:06:15,775 --> 01:06:17,733
آره دیگه. همه کار باهاشون میکردم.
1029
01:06:18,025 --> 01:06:22,400
اوایل خیلی خوشحال بودم که حجاب سر میکنن.
1030
01:06:22,442 --> 01:06:24,817
اوایل اصلا اذیتم نمیکرد.
1031
01:06:24,858 --> 01:06:27,650
بعد ازم خجالت کشیدن.
1032
01:06:27,692 --> 01:06:29,608
که وقتی اونها پوشیدهان من شلوار میپوشم.
1033
01:06:29,983 --> 01:06:31,775
خجالت نمیکشی؟
1034
01:06:31,817 --> 01:06:33,692
آخرتی هم در کار هستها.
1035
01:06:33,733 --> 01:06:37,692
همهمون آخر یه روزی میمیریم.
میخوای جلوی خدا چی بگی؟
1036
01:06:37,733 --> 01:06:40,233
لخت که نیستم! شال دارم.
1037
01:06:40,275 --> 01:06:45,025
شال کافی نیست.
خدا گفته صورت رو بپوشونید.
1038
01:06:45,067 --> 01:06:46,775
بعد اونطوری چطور کار کنم؟
1039
01:06:46,817 --> 01:06:49,192
واسه زندگیت کار میکنی یا واسه آخرت؟
1040
01:06:49,233 --> 01:06:51,400
میخوای توی جهنم بسوزی؟
1041
01:06:51,442 --> 01:06:52,608
تو اصلا کار نمیکنی!
1042
01:06:52,650 --> 01:06:55,233
کل روز رو از مسجدی میری یه مسجد دیگه.
1043
01:06:55,275 --> 01:06:57,733
حداقل من به مردم کمک میکنم مامان.
1044
01:06:57,775 --> 01:07:00,650
با خواهرهات و مادرت شروع کن.
1045
01:07:00,692 --> 01:07:03,525
نه، نیت من از تو پاکتره.
1046
01:07:03,567 --> 01:07:06,983
- تو از نیت من چی میدونی؟
- از چهرهات مشخصه.
1047
01:07:07,025 --> 01:07:09,733
- چه زبان تندی داری!
- رحمه شروع کرده!
1048
01:07:10,275 --> 01:07:14,400
بهت هشدار میدم که در آخرت...
1049
01:07:14,442 --> 01:07:15,817
خداا حواسش بهت هست...
1050
01:07:15,858 --> 01:07:18,817
تا توی آتش جهنم نسوزی.
1051
01:07:18,858 --> 01:07:20,900
من میدونم جایگاهم کجاست.
1052
01:07:20,942 --> 01:07:27,650
در باغ بهشت. اون بالا.
پیش حوریها.
1053
01:07:27,692 --> 01:07:31,483
خیلیخب، اگه این رو بپوشم کی غذات رو بده؟
1054
01:07:31,525 --> 01:07:33,108
نگران اونش نباش.
1055
01:07:33,150 --> 01:07:36,317
- نمیتونیم اونطوری کار کنم.
- داری بهانه میاری اولفا.
1056
01:07:36,358 --> 01:07:39,692
مراسم خاکسپاریته. ببینیم خدا واست چی داره؟
1057
01:07:39,733 --> 01:07:42,483
خودت هر چی دوست داری بپوش.
ولی به من گیر نده.
1058
01:07:42,525 --> 01:07:46,650
مردم بهت میخندن.
1059
01:07:46,692 --> 01:07:51,775
میگن: دخترهاش میپوشن،
ولی مادرشون رو ببین.
1060
01:07:52,108 --> 01:07:53,983
بهت میگن زن ولگرد.
1061
01:07:54,025 --> 01:07:56,233
گوش کن ببین جنده چی میگهها!
1062
01:07:57,233 --> 01:07:59,817
فرض کن رفتی بیرون و یه ماشین زیرت بگیره.
1063
01:07:59,858 --> 01:08:01,817
بزنه بهت و بمیری.
1064
01:08:01,858 --> 01:08:04,483
چنین آرزویی نمیکنم، ولی خدا چیکار میکنه؟
1065
01:08:04,525 --> 01:08:05,817
داری من رو میترسونی.
1066
01:08:07,483 --> 01:08:08,983
به حرفش گوش نده.
1067
01:08:09,817 --> 01:08:10,858
چی میاری که بپوشه؟
1068
01:08:10,900 --> 01:08:12,732
میری ته جهنم.
1069
01:08:13,317 --> 01:08:15,192
واقعا دارم میترسم دخترم.
1070
01:08:15,232 --> 01:08:18,107
- میپوشمش.
- کمک! توی نقشش فرو رفته!
1071
01:08:18,150 --> 01:08:20,400
واقعا اینطوری جوابش رو دادی؟
1072
01:08:20,442 --> 01:08:22,817
- جدی بود.
- آره، کاملا.
1073
01:08:22,857 --> 01:08:25,232
بازیگر خیلی خوبیه.
1074
01:08:26,192 --> 01:08:29,482
من رو ترسوندی. موهام سیخ شده.
1075
01:08:30,107 --> 01:08:34,692
رحمه هم همینکار رو کرد.
با ترس من رو قانع کرد.
1076
01:08:34,732 --> 01:08:38,150
و مدت زیادی حجاب داشتم.
1077
01:08:38,192 --> 01:08:40,982
تنها راه غلبه بهت رو پیدا کردن.
1078
01:08:41,025 --> 01:08:44,400
با دین، با خدا.
1079
01:08:44,442 --> 01:08:46,650
تعادل قدرت رو برعکس کردن.
1080
01:08:46,692 --> 01:08:50,982
تازه خودت بودی که ممنوعیتها رو شروع کردی.
1081
01:08:51,025 --> 01:08:54,275
- پس اونها...
- بذار جوابت رو بدم.
1082
01:08:54,317 --> 01:09:00,067
آره، من بهشون هدفگیری یاد دادم،
و به خودم شلیک کردن.
1083
01:09:00,107 --> 01:09:05,232
بهشون یاد دادم که قوی باشن،
بعد خودم رو شکست دادن.
1084
01:09:05,275 --> 01:09:07,150
تونستن روم تاثیر بذارن.
1085
01:09:08,275 --> 01:09:09,900
این لباس، دوستش ندارم.
1086
01:09:09,942 --> 01:09:12,607
فقط پوشیدمش که این سکانس رو ضبط کنیم.
1087
01:09:12,650 --> 01:09:14,900
حتی نمیخوام خودم رو توی آیینه ببینم.
1088
01:09:15,692 --> 01:09:18,857
ولی وقتی دخترم اینطوری
لباس میپوشه افتخار میکنم.
1089
01:09:18,900 --> 01:09:22,025
از لباسهای ایا خوشم نمیاد.
1090
01:09:22,067 --> 01:09:25,857
اگه ایا هم بپوشه خوشحال میشم.
1091
01:09:26,442 --> 01:09:30,025
حتی نمیخوای خودت رو توی آیینه ببینی...
1092
01:09:30,067 --> 01:09:33,442
ولی دوست داری بپوشمش که خوشحال بشی؟
1093
01:09:33,482 --> 01:09:35,857
واسه همهتون میترسم.
1094
01:09:35,900 --> 01:09:40,607
اگه میخواستن با پوشش کمتری بیرون برن...
1095
01:09:40,650 --> 01:09:44,025
یا توی گرایش گوت میموندن...
1096
01:09:44,067 --> 01:09:48,482
و با پسرها بیرون میرفتن.
بهشون اجازه میدادی؟
1097
01:09:48,525 --> 01:09:49,482
عمرا!
1098
01:09:49,525 --> 01:09:52,733
پس تنها راه آزادیشون...
1099
01:09:53,233 --> 01:09:56,275
این مسیر بود.
1100
01:10:12,858 --> 01:10:14,275
دوستت دارم.
1101
01:10:14,317 --> 01:10:16,817
من رو دوست داری؟ درسته؟
به چیزی که لیاقتته میرسی.
1102
01:10:16,858 --> 01:10:19,733
ما دوستیم. من خواهرتم.
1103
01:10:19,775 --> 01:10:21,317
عشق اینجا جایی نداره.
1104
01:10:21,358 --> 01:10:23,275
دو بار زدی دیگه.
1105
01:10:24,233 --> 01:10:25,983
دو بار.
1106
01:10:26,025 --> 01:10:27,275
پشتت رو نشون بده.
1107
01:10:31,650 --> 01:10:32,942
پشتت رو نشون بده!
1108
01:10:33,858 --> 01:10:35,608
- لعنتی!
- با خدا شوخی میکنی؟
1109
01:10:35,650 --> 01:10:38,400
کدوم خدا؟ خدا میبخشه، ولی تو نه.
1110
01:10:38,442 --> 01:10:39,692
خفه شو تیسیر.
1111
01:10:39,733 --> 01:10:41,025
خدا بخشندهست، لعنتی.
1112
01:10:41,567 --> 01:10:43,983
- چهار، پنج، شیش...
- رحمه. کثافت!
1113
01:10:44,025 --> 01:10:47,358
وقتی یادمون میرفت نماز بخونیم..
1114
01:10:47,817 --> 01:10:50,900
رحمه شلاقمون میزد.
1115
01:10:50,942 --> 01:10:52,817
بستگی داشت گناهمون چقدر بزرگ باشه.
1116
01:10:52,858 --> 01:10:57,483
قوانینش رو یادم رفته.
ولی تا 50 ضربه بود.
1117
01:10:57,858 --> 01:11:00,442
جدی بود. خیلی محکم میزد.
1118
01:11:00,483 --> 01:11:04,483
و وقتی خود رحمه مرتکب گناهی میشد...
1119
01:11:04,525 --> 01:11:07,650
خودش رو اینطوری شلاق میزد.
1120
01:11:08,442 --> 01:11:13,567
انقدر طرفش سنگ پرت میکرد که بمیره.
1121
01:11:13,858 --> 01:11:17,025
یادمه یکی از دوستهای
مامان حامله شده بود...
1122
01:11:17,650 --> 01:11:20,608
ولی خارج از ازدواج بود.
1123
01:11:20,650 --> 01:11:24,650
رحمه تصمیم گرفت که زایمان کنه
و بعدش قانون شرعی رو اجرا کنه.
1124
01:11:24,692 --> 01:11:27,733
مجازات؟ سنگسار.
1125
01:11:28,233 --> 01:11:30,483
چطور تصمیم گرفتی چنین کاری بکنی؟
1126
01:11:30,525 --> 01:11:32,817
اون خانم قطعا مقاوت میکرد دیگه.
1127
01:11:32,858 --> 01:11:36,108
انجامش ندادیم. نقشه خیالی رحمه بود.
1128
01:11:36,150 --> 01:11:40,858
توی یه مکان عمومی. میخواست
به یه میله یا درخت ببندش.
1129
01:11:40,900 --> 01:11:44,817
- پس کل صحنه رو تصور کرده بود.
- البته.
1130
01:11:44,858 --> 01:11:48,983
بهش میگفت که
«وقتی زایمان کنی سنگسار میشی.»
1131
01:11:49,025 --> 01:11:52,608
واقعا که نمیتونست بکنه.
از خودش در میآورد.
1132
01:11:52,650 --> 01:11:57,650
توی این کشور قوانینی وجود داره.
اینطوری میانداختنش زندان.
1133
01:11:57,692 --> 01:12:02,983
بیشتر هدفش این بود
که به ما بگه چقدر زشته.
1134
01:12:03,025 --> 01:12:05,983
که اگه توی کشوری بودیم
که قانون شرعی داشت...
1135
01:12:06,025 --> 01:12:07,608
اون زن سنگسار میشد.
1136
01:12:08,150 --> 01:12:11,317
اگه قوانین وجود نداشت خیلی عجیب بود.
1137
01:12:11,358 --> 01:12:12,775
همه چیز به آخرش میرسید.
1138
01:12:12,817 --> 01:12:15,608
رحمه با سیلی دستور میداد.
1139
01:12:15,650 --> 01:12:17,733
کار به ضبط فیلم نمیرسید.
1140
01:12:19,067 --> 01:12:20,275
خدا رو شکر!
1141
01:12:27,483 --> 01:12:30,775
- ایا مثل نسخه جوانتر منه.
- شبیه هم هستن.
1142
01:12:32,025 --> 01:12:34,650
توی عکس شبیه توئه.
1143
01:12:34,692 --> 01:12:39,025
آره، ایا من رو یاد جوانیم میاندازه.
دقیقا شبیه خودمه.
1144
01:12:41,942 --> 01:12:44,108
- بیا.
- دهنم!
1145
01:12:45,317 --> 01:12:46,733
رنگیش کردی.
1146
01:12:51,317 --> 01:12:52,858
- مامانت رو دیدم.
- چی؟
1147
01:12:53,317 --> 01:12:54,692
شال رو انداختی.
1148
01:12:57,275 --> 01:13:00,817
- دیدیش؟ شالش بود...
- ساکت!
1149
01:13:00,858 --> 01:13:05,817
- دروغ میگه.
- قسم میخورم خودش افتاد.
1150
01:13:05,858 --> 01:13:07,275
عیبی نداره. ولش کن.
1151
01:13:07,317 --> 01:13:09,567
یه عکس بدون شال لطفا.
1152
01:13:09,608 --> 01:13:10,608
ولش کن.
1153
01:13:10,858 --> 01:13:13,358
- بذارش روی شونهات.
- باشه.
1154
01:13:13,858 --> 01:13:15,525
همین رو میخواستی.
1155
01:13:15,567 --> 01:13:17,025
اینطوری خوشگل شدم!
1156
01:13:17,067 --> 01:13:18,317
گوش کن.
1157
01:13:18,358 --> 01:13:21,692
میکروفون داری. صداش بد میشه.
1158
01:13:22,233 --> 01:13:24,067
نمیشه بهش دست بزنی.
1159
01:13:24,108 --> 01:13:25,858
شال رو اینطوری بذار.
1160
01:13:26,442 --> 01:13:29,150
مثل شال شنل.
1161
01:13:32,358 --> 01:13:34,358
فرض کنیم من مادر واقعیتم.
1162
01:13:35,650 --> 01:13:37,650
من رو به چشم مادرت میبینی؟
1163
01:13:39,025 --> 01:13:42,483
- یعنی مثل غفران؟
- نه، مادر واقعیت. مادر خودت.
1164
01:13:42,525 --> 01:13:45,692
خوشحال میشه.
1165
01:13:45,733 --> 01:13:50,025
حاضری من رو به چشم مادرت بپذیری؟
1166
01:13:51,650 --> 01:13:53,442
مادرت رو انتخاب کردی؟
1167
01:13:53,733 --> 01:13:57,775
مگه کسی از ما مادرش رو انتخاب کرده؟
اگه انتخابی بود...
1168
01:13:57,817 --> 01:14:02,775
انتخاب نمیکنیم، ولی حاضری
پدر و مادرت رو انتخاب کنی؟
1169
01:14:02,817 --> 01:14:04,192
نه.
1170
01:14:04,233 --> 01:14:05,442
بیا.
1171
01:14:25,650 --> 01:14:26,483
با رحمه...
1172
01:14:27,483 --> 01:14:30,483
معمولا فیلمهایی میدیدیم.
1173
01:14:30,525 --> 01:14:34,233
یه روزی یه فیلمی توی یوتیوب پیدا کرد.
1174
01:14:34,275 --> 01:14:40,608
مردی بود که میخواست
یه شب کامل توی قبر بخوابه.
1175
01:14:40,650 --> 01:14:43,192
همراه یه کپسول اکسیژن دفن شد.
1176
01:14:43,233 --> 01:14:46,233
میخواست کل شب رو توی قبر بمونه.
1177
01:14:46,275 --> 01:14:49,233
وقتی فرداش درش آوردن گریه میکرد.
1178
01:14:49,275 --> 01:14:50,817
از خدا میترسید.
1179
01:14:50,858 --> 01:14:53,067
گریه میکرد و رحمه هم بلندتر گریه میکرد.
1180
01:14:53,108 --> 01:14:57,150
من اینطوری بودم که:
یعنی من هم باید گریه کنم؟
1181
01:14:57,692 --> 01:15:01,608
میخواست امتحانش کنه.
بره داخل یه قبر.
1182
01:15:01,650 --> 01:15:04,400
از این فکر خوشش اومده بود.
تحقیق میکرد.
1183
01:15:04,442 --> 01:15:09,400
خیلی درگیرش شده بود.
حتی اگه میمرد هم میخواست امتحانش کنه.
1184
01:15:09,442 --> 01:15:12,233
بعضی از ملت عاشق اینن که برن مالدیو.
1185
01:15:12,275 --> 01:15:16,775
خواهر من عاشق این بود که شب توی قبر باشه.
1186
01:15:34,567 --> 01:15:37,400
تق، تق، تق...
حقیقت برملا خواهد شد.
1187
01:15:37,442 --> 01:15:40,442
رفته دیوانهخانه و خدا همهچیز رو میبخشه.
1188
01:15:40,900 --> 01:15:42,650
من شهید هستم.
1189
01:15:43,317 --> 01:15:46,567
من گورکن هستم. چه شانسی.
1190
01:15:46,900 --> 01:15:48,817
من منکرم.
1191
01:15:49,567 --> 01:15:50,733
من هم نکیرم.
1192
01:16:02,858 --> 01:16:03,483
بو!
1193
01:16:11,775 --> 01:16:13,275
هم... بیا دفنش کنیم.
1194
01:16:15,067 --> 01:16:16,775
الان میام.
1195
01:16:45,692 --> 01:16:49,400
- بازی خوش گذشت؟
- عالی بود.
1196
01:16:49,442 --> 01:16:51,692
انگار رفته بودیم دیزنیلند.
1197
01:16:52,150 --> 01:16:53,983
چیش رو دوست داشتی؟
1198
01:16:54,025 --> 01:16:58,067
همه چیزش رو! بامزه بود.
ببین. اون مُرده و ما دفنش کردیم!
1199
01:16:58,525 --> 01:17:03,192
رحمه این بازی رو درست کرد
که بهمون بگه زندگی بیارزشه.
1200
01:17:03,233 --> 01:17:07,567
که وقتی میمیریم فقط یه کفن میبریم.
1201
01:17:08,650 --> 01:17:10,775
فقط اعمالمون مهمه.
1202
01:17:11,275 --> 01:17:14,567
یکم پنبه توی سوراخهای دماغش.
1203
01:17:16,567 --> 01:17:18,025
و توی گوشش.
1204
01:17:19,108 --> 01:17:22,775
- و سوراخهای پایین دیگه؟
- آره.
1205
01:17:22,817 --> 01:17:25,692
همه سوراخها رو میبندیم.
1206
01:17:27,775 --> 01:17:29,817
- صبر کن...
- سلام.
1207
01:17:29,858 --> 01:17:31,483
بلد نیستی نقش مُردهها رو بازی کنی؟
1208
01:17:32,317 --> 01:17:34,317
اولین باریه که میمیرم.
1209
01:17:37,483 --> 01:17:39,692
باشد که خدا تو را مورد بخشش قرار دهد.
1210
01:17:39,733 --> 01:17:42,233
اگر به تو بدیای کردم مرا ببخش.
1211
01:17:42,650 --> 01:17:43,733
در آرامش بخواب.
1212
01:17:47,733 --> 01:17:49,650
میتونی خواهرت رو ببوسی.
1213
01:18:03,067 --> 01:18:04,317
الله اکبر!
1214
01:18:17,233 --> 01:18:19,525
خیلی از دخترها حجاب میپوشن...
1215
01:18:19,567 --> 01:18:21,900
چون از از شب اول قبر میترسن.
1216
01:18:21,942 --> 01:18:25,608
ترسناکترین و وحشتناکترین چیز ممکنه...
1217
01:18:25,650 --> 01:18:27,900
متقاعدکنندهترین استدلال همینه.
1218
01:18:28,858 --> 01:18:30,525
به عنوان مثال یه زن بدکاره...
1219
01:18:30,567 --> 01:18:32,275
واژنش توی قبر آتیش میگیره.
1220
01:18:33,442 --> 01:18:34,275
میسوزه!
1221
01:18:34,858 --> 01:18:38,067
پخته میشه. میسوزه.
هرچی که فکرش رو بکنی.
1222
01:18:38,775 --> 01:18:41,400
لباسی از جنس آتش بر تنش کنید!
1223
01:18:41,442 --> 01:18:43,900
لباسی بر جنس اتش بر تنش کنید!
1224
01:18:45,733 --> 01:18:48,192
پروردگارا، بر من رحم داشته باش!
1225
01:18:48,233 --> 01:18:50,858
کاش سنگ بودم و انسان نبودم.
1226
01:18:50,900 --> 01:18:55,608
رحم کن خدایا. نمیدانستم که
روز محشر نزدیک است.
1227
01:18:55,650 --> 01:18:57,317
مرا ببخش. خبر نداشتم.
1228
01:18:57,692 --> 01:18:58,900
دیگه دیر شده.
1229
01:19:16,650 --> 01:19:20,025
این اتفاق وقتی رخ داد که مامان در لیبی بود.
1230
01:19:20,650 --> 01:19:22,733
خونه خالهام بودیم.
1231
01:19:23,858 --> 01:19:29,858
پسر همسایه قرآن خوند.
خیلی صدای قشنگی داشت.
1232
01:19:29,900 --> 01:19:32,067
ماه رمضان به دیدنشون رفته بودیم.
1233
01:19:32,650 --> 01:19:35,275
پسرش شروع کرد به قرآن خوندن.
1234
01:19:35,317 --> 01:19:38,317
غفران رو جلوی در اتاق دیدم.
1235
01:19:38,358 --> 01:19:40,817
روی نوک پاش ایستاده بود...
1236
01:19:40,858 --> 01:19:44,025
انگار که داشت خفه میشد و به زور میکشیدنش.
1237
01:19:44,067 --> 01:19:46,942
اومد نزدیک من و غش کرد.
1238
01:19:47,525 --> 01:19:49,817
ما را از شر شیطان نجات بده خدایا.
1239
01:19:49,858 --> 01:19:51,733
ولم کن!
1240
01:19:51,775 --> 01:19:53,775
به کمال خداوند پناه میبرم
و از شیطان رجیم فرار میکنم.
1241
01:19:53,817 --> 01:19:58,067
رحمه رفت مسجد که جنگیری یاد بگیره.
1242
01:19:58,108 --> 01:20:03,317
و برای اینکه حجابش
جلوی جنگیر مرد نیفته...
1243
01:20:03,358 --> 01:20:04,775
جنگیر زن پیدا کردیم.
1244
01:20:04,817 --> 01:20:05,858
به نام خداوند بزرگ که بدون اراده وی...
1245
01:20:05,900 --> 01:20:07,067
هیچ چیزی در آسمانها و زمین رخ نمیدهد.
1246
01:20:10,608 --> 01:20:13,400
از این بدن خارج شو این ملعون!
1247
01:20:19,733 --> 01:20:22,775
تو کی هستی؟ بیا بیرون!
بیا بیرون ای دشمن خدا!
1248
01:20:22,817 --> 01:20:26,775
هیچکس در حضور آسیب نخواهد دید...
نام خداوند مراقب تو خواهد بود.
1249
01:20:26,817 --> 01:20:32,442
هیچ قدرت و توانی بالاتر از خدا نیست.
1250
01:20:32,692 --> 01:20:34,275
واقعی بود غفران؟
1251
01:20:34,858 --> 01:20:38,275
مردها واست کافی نیستن؟
جن هم میخوای؟
1252
01:20:38,733 --> 01:20:39,692
هان؟
1253
01:20:39,733 --> 01:20:40,692
بگو!
1254
01:20:40,733 --> 01:20:43,025
خشن نباش. ممکنه خشمگین بشه.
1255
01:20:43,067 --> 01:20:44,525
خفه شو.
1256
01:20:44,567 --> 01:20:46,650
به محض این که بری لیبی...
وحشتناک میشه.
1257
01:20:46,942 --> 01:20:50,942
من رفتم اونجا دارم مثل اسب کار میکنم،
بعد تو واسه من جن آوردی؟
1258
01:20:50,983 --> 01:20:53,650
- جن تسخیرش کرده.
- تسخیر شده.
1259
01:21:02,650 --> 01:21:04,608
برمیگردم لیبی.
1260
01:21:04,650 --> 01:21:06,775
برمیگردم اونجا.
1261
01:21:10,025 --> 01:21:15,150
دخترها رو هم با خودم میبرم.
اونجا کار میکنیم.
1262
01:21:15,692 --> 01:21:18,650
یکم پول در میاریم و برمیگردیم.
1263
01:21:52,775 --> 01:21:57,275
نظافتچی بودن خجالت نداره.
1264
01:21:57,317 --> 01:22:00,108
آدم باید از راه درست پول در بیاره.
1265
01:22:00,650 --> 01:22:03,608
آره، دخترهام رو نظافتچی کردم.
1266
01:22:03,650 --> 01:22:07,733
بدون تحصیلات تنها کاری
که میتونن بکنن همینه.
1267
01:22:07,775 --> 01:22:11,108
تنها شغل ممکن توی لیبی همین بود.
1268
01:22:11,150 --> 01:22:14,400
تازه، من کم زندگیم رو صرف این کردم
که بهشون کمک کنم...
1269
01:22:14,442 --> 01:22:17,192
جایی که کار میکردن، با ایا.
1270
01:22:17,233 --> 01:22:22,150
هرگز نذاشتم کارهای خستهکننده بکنن.
1271
01:22:23,483 --> 01:22:27,358
گمون نکنم رفتارم باهاشون
غیرمنصفانه بوده باشه.
1272
01:22:41,442 --> 01:22:44,317
یه روز غفران اومد به دیدنم.
1273
01:22:44,358 --> 01:22:47,817
گفت که: فردا لازم نیست واسه کمک بیای...
1274
01:22:47,858 --> 01:22:49,525
کار زیادی ندارم.
1275
01:22:49,567 --> 01:22:53,067
گفتم: باشه.
اون روز کلی بوسم کرد.
1276
01:22:53,108 --> 01:22:56,275
پرسیدم: چرا بوسم میکنی؟
1277
01:22:56,317 --> 01:23:00,775
معمولا خیلی ابرازعلاقه میکرد،
ولی دیگه زیاد بود.
1278
01:23:00,817 --> 01:23:04,650
بهش گفتم بس کن.
خیال کردی قراره بمیرم؟
1279
01:23:04,692 --> 01:23:06,692
گفت که: دوستت دارم مامان.
1280
01:23:07,442 --> 01:23:08,858
و بعد رفت.
1281
01:23:24,650 --> 01:23:26,483
- خواهرت کجاست؟
- نمیدونم.
1282
01:23:26,525 --> 01:23:29,233
- خواهرت کجاست؟
- توی جیبم. نمیبینیش؟
1283
01:23:29,275 --> 01:23:32,192
داری بهم میخندی؟
بامزه بازی در میارم؟
1284
01:23:32,233 --> 01:23:34,900
- خواهرت کجا رفت؟
- رفته صبراته.
1285
01:23:35,442 --> 01:23:37,775
- که چیکار کنه؟
- به برادران پیوسته.
1286
01:23:37,817 --> 01:23:39,150
کدوم برادران؟
1287
01:23:39,567 --> 01:23:41,650
برگردونش. قراره برگردیم خونه تونس.
1288
01:23:41,692 --> 01:23:44,608
برگردونش. میخوایم بریم تونس خونه.
1289
01:23:44,650 --> 01:23:46,608
برنمیگرده. من هم دارم میرم پیشش.
1290
01:23:46,650 --> 01:23:48,983
برگردونش. گفتم قراره بریم خونه.
1291
01:23:49,025 --> 01:23:51,108
- بس کن.
- دیگه نمیزنمش.
1292
01:23:51,150 --> 01:23:54,067
التماسش کردم، موهام رو کشیدم...
1293
01:23:54,108 --> 01:23:55,692
هر کاری بگی کردم.
1294
01:23:55,733 --> 01:23:59,317
یه تیکه کاغذ واسه ارتباط با خواهرش داشت...
1295
01:23:59,358 --> 01:24:00,692
ولی قورتش داد.
1296
01:24:01,275 --> 01:24:03,525
تنها راه پیدا کردنش بود.
1297
01:24:05,275 --> 01:24:07,650
اگه اون شماره رو بهم داده بود...
1298
01:24:07,692 --> 01:24:10,108
میتونستم به غفران زنگ بزنم که منصرفش کنم.
1299
01:24:10,150 --> 01:24:13,317
به سادگی منصرفش میکردم.
1300
01:24:14,067 --> 01:24:17,733
اراده خیلی قویای داشت.
باورتون نمیشه چقدر قوی.
1301
01:24:17,775 --> 01:24:20,317
انگار خود شیطان بود.
1302
01:24:21,275 --> 01:24:24,525
یه قطره هم اشک نریخت.
اصلا خوشحال بود.
1303
01:24:24,817 --> 01:24:27,650
افتخار میکرد که خواهرش رفته.
1304
01:24:28,650 --> 01:24:29,692
اینطوری بود که...
1305
01:24:30,567 --> 01:24:32,567
تسلیم نمیشد.
1306
01:24:35,442 --> 01:24:38,108
توصیفش سخته.
1307
01:24:40,483 --> 01:24:42,442
دختر کوچولوم رو با خودش برده بود.
1308
01:24:47,817 --> 01:24:53,650
بعد رفتن غفران همهچیز بد شد.
1309
01:24:59,692 --> 01:25:04,358
اون روز از رحمه متنفر شدم.
1310
01:25:05,650 --> 01:25:08,650
وقتی که اون هم رفت دیگه اصلا اذیت نشدم.
1311
01:25:09,567 --> 01:25:12,900
غفران ندید که من بعد رفتنش
چقدر ناراحت شدم...
1312
01:25:12,942 --> 01:25:14,942
ولی رحمه ناراحتیم رو دید.
1313
01:25:30,025 --> 01:25:31,275
بسه.
1314
01:26:03,650 --> 01:26:06,692
یه لطفی بکن. دستگیرش کن.
1315
01:26:06,733 --> 01:26:08,483
میخواد بره پیش خواهرش.
1316
01:26:08,525 --> 01:26:10,442
از همه چیز خبر دارم.
1317
01:26:10,483 --> 01:26:13,817
با قاچاقچیها هماهنگ کرده.
1318
01:26:13,858 --> 01:26:18,817
قراره بهش پول بده که ببرش اونجا.
1319
01:26:20,692 --> 01:26:24,775
میخواد خواهرهای ده ساله و هشت سالهاش
رو هم با خودش ببره.
1320
01:26:29,233 --> 01:26:31,858
- چند سالته؟
- پونزده ساله.
1321
01:26:33,067 --> 01:26:34,858
خیال کردی جهادگرایی؟
1322
01:26:34,900 --> 01:26:35,858
آره؟
1323
01:26:35,900 --> 01:26:40,692
هیچوقت نگفتم هستم.
من واسه دولت تونس کار میکنم.
1324
01:26:40,733 --> 01:26:44,067
- بهش افتخار میکنی؟ کدوم دولت؟
- افتخار میکنم.
1325
01:26:44,108 --> 01:26:47,733
- دولت خود ماییم.
- کدوم دولت رو میگی؟
1326
01:26:47,775 --> 01:26:51,650
با دولت داعش متحد شده.
1327
01:26:51,692 --> 01:26:53,525
دولتی که خودشون گفتن.
1328
01:26:53,567 --> 01:26:55,525
دولت اسلامی. لطفا.
1329
01:26:55,567 --> 01:26:56,942
دولت اسلامی.
1330
01:26:57,317 --> 01:26:59,442
دولت منه. دولت همه ماست.
1331
01:26:59,483 --> 01:27:02,483
باید بری درس بخونی و به آیندهات فکر کنی.
1332
01:27:02,525 --> 01:27:05,858
- من به فکر آینده همه هستم.
- آینده همه؟
1333
01:27:06,275 --> 01:27:07,775
میخوای دست ملت رو قطع کنیم؟
1334
01:27:07,817 --> 01:27:10,817
آره، دست، سر، پا.
1335
01:27:10,858 --> 01:27:13,983
مهم نیست. تا وقتی که خواست خدا باشه.
1336
01:27:14,025 --> 01:27:14,900
عجب جاه طلبی!
1337
01:27:14,942 --> 01:27:17,775
تو راهت رو گم کردی. به خودت بیا.
1338
01:27:18,275 --> 01:27:20,608
اگه جات بودم اون یونیفرم رو درمیاوردم.
1339
01:27:20,650 --> 01:27:21,650
یونیفرم نجس.
1340
01:27:23,067 --> 01:27:24,817
پس مثل تو نقاب سرم کنم؟
1341
01:27:24,858 --> 01:27:26,400
مگه زنی؟
1342
01:27:26,442 --> 01:27:27,567
زن...
1343
01:27:28,067 --> 01:27:29,067
میبینی.
1344
01:27:30,233 --> 01:27:32,608
- لهت میکنم.
- دستت رو بیار پایین.
1345
01:27:32,650 --> 01:27:33,692
بیارم پایین؟
1346
01:27:33,733 --> 01:27:35,650
حق نداری بهم دست بزنی.
1347
01:27:35,692 --> 01:27:38,525
- دستت رو بکش.
- وسط صحبتم نپر!
1348
01:27:38,567 --> 01:27:41,192
خفهشو و سرت رو بنداز.
فهمیدی؟
1349
01:27:41,233 --> 01:27:44,275
- دستت رو بکش!
- سرت رو بنداز! خفه!
1350
01:27:44,317 --> 01:27:45,442
الان خوشحالی؟
1351
01:27:45,483 --> 01:27:47,608
میاندازمت توی بازداشتگاه.
1352
01:27:47,650 --> 01:27:49,775
آشغال. بشین!
1353
01:27:49,817 --> 01:27:51,150
بشین.
1354
01:27:51,692 --> 01:27:56,192
بهت نشون میدم چقدر مرد هستم.
1355
01:27:57,233 --> 01:28:00,983
- برو بیرون تا با مادرت حرف بزنم.
1356
01:28:01,025 --> 01:28:01,858
برو بیرون گفتم!
1357
01:28:10,733 --> 01:28:13,483
حقیقت رو میخوای؟ کاری از دست من برنمیاد.
1358
01:28:14,358 --> 01:28:16,692
- منظورت چیه؟
- کاری از دستم برنیماد.
1359
01:28:18,150 --> 01:28:19,567
شوخیت گرفته؟
1360
01:28:20,442 --> 01:28:22,317
- چه انتظاری داری؟
- قانون رو اجرا کن.
1361
01:28:22,358 --> 01:28:26,233
دارم قانون رو اجرا میکنم.
باید از دستورات پیروی کنم.
1362
01:28:26,275 --> 01:28:30,317
به بازرس میگم و اگه خواست
بازداشتش میکنیم.
1363
01:28:30,858 --> 01:28:34,442
اگه برگشت که این پاسگاه رو
منفجر کنه چیکار کنیم؟
1364
01:28:34,483 --> 01:28:38,233
حتی اگه برگرده هم کاری از دستم برنمیاد.
1365
01:28:38,275 --> 01:28:41,067
به بازرس خبر دادی که چی میگه؟
1366
01:28:41,108 --> 01:28:42,858
معلومه، همه چیز رو میدونه.
1367
01:28:42,900 --> 01:28:47,400
همه جا هستن. با پرچمهاشون.
با بلندگو سخنرانی میکنن.
1368
01:28:47,442 --> 01:28:48,817
بازرس خودش میبینشون.
1369
01:28:48,858 --> 01:28:51,942
پس بذار کشور رو به آتیش بکشن.
دیگه نمیشه کاری کرد.
1370
01:29:01,025 --> 01:29:04,108
در دهم دسامبر سال 2015...
وزارت امور داخلی...
1371
01:29:04,150 --> 01:29:08,650
تصاویر تروریستهای تحت تعقیب
را منتشر کرد...
1372
01:29:08,692 --> 01:29:11,358
دو تا از آنها خواهر هستند،
رحمه و غفران شیخاوی.
1373
01:29:13,942 --> 01:29:15,650
رحمه با گذرنامهای تقلبی...
1374
01:29:15,692 --> 01:29:17,900
تونس رو ترک کرد...
1375
01:29:17,942 --> 01:29:19,525
و به لیبی رفت.
1376
01:29:19,567 --> 01:29:21,192
وقتی به اونجا رسید...
1377
01:29:21,233 --> 01:29:23,442
در صبراته با امیر داعش ازدواج کرد.
1378
01:29:25,067 --> 01:29:26,692
نورالدین شوشان..
1379
01:29:26,733 --> 01:29:32,275
مردی که مسئول حملات ترورسیتی
موشکی اخیر به تونس بود.
1380
01:29:41,067 --> 01:29:44,692
اونها بودن که مسئول این حمله بودن.
اون رو برنامهریزی کردن.
1381
01:29:44,733 --> 01:29:48,733
از زمان این انقلاب چیزی به
جز بدبختی ندیدیم!
1382
01:29:48,775 --> 01:29:52,233
وزیر سابق امور داخلی بود که
اجازه چنین اتفاقی رو داد.
1383
01:29:52,275 --> 01:29:56,275
اون به آخوندها اجازه داد که خطبه
بگن و دخترهام رو گول بزنن...
1384
01:29:56,317 --> 01:29:59,192
چون توی مکانهای عمومی اجراء میشد!
1385
01:29:59,233 --> 01:30:03,900
این مادر میترسد که دختران دیگرش،
ایا و تیسیر...
1386
01:30:03,942 --> 01:30:08,608
به خواهرانش در داعش بپیوندند.
1387
01:30:09,108 --> 01:30:11,983
به ما گفتند که تحصیلات خوب نیست.
1388
01:30:12,025 --> 01:30:17,692
توی فیسبوک بهم نشون داد که
چطور بچهها رو تعلیم میدن.
1389
01:30:18,442 --> 01:30:20,483
و مجبورمون کرد که...
1390
01:30:21,150 --> 01:30:26,233
آهنگهای جهاد رو گوش بدیم.
1391
01:30:31,067 --> 01:30:34,233
اون زمان بعد این که خواهرهام رفتن...
1392
01:30:34,275 --> 01:30:38,692
مادرم رفت توی تلویزیون و کلی توجه جلب کرد.
1393
01:30:38,733 --> 01:30:42,858
مامور مراقبت از کودکان با
مادرم تماس گرفت که بگه...
1394
01:30:42,900 --> 01:30:48,692
من و ایا در خطر هستیم.
1395
01:30:48,733 --> 01:30:51,692
احتمالش هست که خواهرانمون ما رو بدزدن...
1396
01:30:51,733 --> 01:30:54,567
و باید تحت مراقبت باشیم.
1397
01:30:54,942 --> 01:31:01,108
اون ما رو به مرکز اصلاح تربیتی برد.
1398
01:31:04,650 --> 01:31:08,942
- چه خبر؟
- خوبه.
1399
01:31:17,233 --> 01:31:19,817
با ماشین به مرکز رسییدیم.
1400
01:31:19,858 --> 01:31:22,733
تاریک بود و چیزی دیده نمیشد.
1401
01:31:22,775 --> 01:31:26,233
از یه دروازه بزرگ رد شدیم...
1402
01:31:26,275 --> 01:31:30,192
و یه مرد ریشدار با لباس بلند دیدم...
1403
01:31:30,233 --> 01:31:33,442
همراه با یه خانم چادری حجابدار.
1404
01:31:33,483 --> 01:31:37,483
خیال کردم که راننده ما رو دزدیده...
1405
01:31:37,525 --> 01:31:41,275
که ما رو ببره پیش داعشیها و رحمه و غفران.
1406
01:31:41,317 --> 01:31:42,608
تا سر حد مرگ ترسیده بودم.
1407
01:31:42,650 --> 01:31:46,858
دست تیسیر رو گرفتم که به
محض باز شدن در فرار کنیم.
1408
01:31:46,900 --> 01:31:50,650
چون خیال کردی دنبالت میام؟
1409
01:31:50,692 --> 01:31:55,608
اون زمان من فقط میخواستم برم
پیش رحمه و غفران.
1410
01:31:55,650 --> 01:31:59,817
خوشحال میشدم که برم پیششون.
1411
01:31:59,858 --> 01:32:03,858
اون زمان همین رو میخواستم.
1412
01:32:04,983 --> 01:32:06,733
شب اول سخت بود.
1413
01:32:06,775 --> 01:32:08,858
آره، خیلی سخت بود.
1414
01:32:08,900 --> 01:32:12,108
اولین باری بود که دور
از خونه میخوابیدیم...
1415
01:32:12,567 --> 01:32:16,483
پیش غریبهها و جایی ناآشنا.
1416
01:32:16,525 --> 01:32:19,983
و اصلا نمیدونستیم چرا اونجاییم.
1417
01:32:20,275 --> 01:32:23,442
اون شب خواب دیدم.
1418
01:32:23,483 --> 01:32:26,858
خواب دیدم مادرم پیر شده
و همه دارن کتکش میزنن.
1419
01:32:26,900 --> 01:32:30,067
ایا بیدارم کرد چون گریه
میکردم و جیغ میزدم.
1420
01:32:30,108 --> 01:32:34,067
فرداش بعد ناهار هم همچنان گریه میکردم.
1421
01:32:34,108 --> 01:32:38,692
من رو بردن پیش روانشناس،
و همچنان جیغ میزدم و گریه میکردم.
1422
01:32:38,733 --> 01:32:44,442
نصف روز رو بیوقفه جیغ میزدم.
1423
01:32:44,483 --> 01:32:49,275
اون حالت وحشتی که داشتم رو تصور کن.
1424
01:32:49,317 --> 01:32:54,442
اون وقت که خواب مادرم
رو توی اون وضع دیدم...
1425
01:32:54,483 --> 01:32:57,900
کمی تغییر کردم.
1426
01:32:58,442 --> 01:33:00,192
چون توی خوابم...
1427
01:33:00,233 --> 01:33:04,483
بخاطر رحمه و غفران پیر و مطرود شده بود.
1428
01:33:04,525 --> 01:33:07,692
فکر کردن بهش باعث وحشتم میشه.
1429
01:33:07,733 --> 01:33:09,692
دوباره دیدم که همه لگدش میکردن.
1430
01:33:09,733 --> 01:33:12,817
اون شب وحشتناک بود.
1431
01:33:12,858 --> 01:33:16,983
و اون شب بود که شروع به تغییر کردم...
1432
01:33:17,025 --> 01:33:18,817
بعد این که مادرم رو اونطور دیدم.
1433
01:33:20,858 --> 01:33:25,692
اولی که اومدیم مرکز یه
معلم خیلی خوشگل داشتیم.
1434
01:33:25,733 --> 01:33:27,442
وای، خیلی خوشگل بود!
1435
01:33:27,692 --> 01:33:30,442
به محض اینکه کاری میکرد...
1436
01:33:30,483 --> 01:33:34,650
تیسیر بهش میگفت که:
«خدا خوشش نمیاد اینطوری باشی.»
1437
01:33:34,692 --> 01:33:37,483
آرامشش رو حفظ میکرد،
بعد فریاد میزد که:
1438
01:33:37,525 --> 01:33:40,733
«انقدر خدا خدا نکن، بذار کار کنم!»
1439
01:33:41,692 --> 01:33:45,858
تیسیر کلی براش سخنرانی
میکرد و از خدا حرف میزد.
1440
01:33:45,900 --> 01:33:49,317
خیال میکردم خدا من رو برگزیده.
1441
01:33:50,817 --> 01:33:52,817
که جانشین خدا هستم.
1442
01:33:53,817 --> 01:33:56,192
خدا بیاحترامی رو قبول نمیکنه.
1443
01:33:56,233 --> 01:34:01,108
«خدا بیاحترامی رو...»
ببرش بیرون، باز شروع کرده!
1444
01:34:02,192 --> 01:34:05,483
درسته. درواقع اون زمان...
1445
01:34:05,942 --> 01:34:09,733
از خدا استفاده میکردم که از خودم دفاع کنم.
1446
01:34:09,775 --> 01:34:13,483
و وقتی که به قول خودشون،
خدا رو ترک کردم...
1447
01:34:15,567 --> 01:34:17,483
یه حقه دیگه یاد گرفتم.
1448
01:34:18,067 --> 01:34:22,692
تبدیل به قانون شد.
از خدا رفتیم سمت قانون.
1449
01:34:22,733 --> 01:34:25,858
و ایا هم ازم حمایت میکرد.
1450
01:34:26,150 --> 01:34:29,275
تلاش کردیم و اونجا رو مال خودمون کردیم.
1451
01:34:30,650 --> 01:34:33,733
مرکز مال ما شده بود.
1452
01:34:35,108 --> 01:34:37,233
با وجود نقصهاش درواقع بد نبود.
1453
01:34:37,275 --> 01:34:38,108
برای من...
1454
01:34:38,733 --> 01:34:42,400
مرکز یکی از بهترین تجربیات زندگیم بود.
1455
01:34:42,442 --> 01:34:43,525
چرا؟
1456
01:34:43,858 --> 01:34:48,108
چون قبل این که برم مرکز،
رویه دیگهای رو در زندگی پیش گرفته بودم.
1457
01:34:48,150 --> 01:34:50,483
زندگیم رو عوض کردن.
1458
01:34:50,858 --> 01:34:53,525
فرض کن اگه نمیرفتم مرکز...
1459
01:34:53,567 --> 01:34:58,275
این فیلم در مورد ناپدید شدن همه ما بود.
1460
01:35:22,900 --> 01:35:28,233
دو خواهری که در لیبی عضو داعش بودند
و میخواستند به سوریه بروند.
1461
01:35:28,275 --> 01:35:32,483
حمله نیروهایی آمریکایی به
نقشهشان پایان داد.
1462
01:35:33,442 --> 01:35:35,692
رحمه به مادرش پیام داد که...
1463
01:35:35,942 --> 01:35:39,108
او را از وضعیت صبراته باخبر سازد.
1464
01:35:39,150 --> 01:35:42,067
[احتمالا بمیرم. برام دعا کن. رحمه]
1465
01:36:18,108 --> 01:36:21,442
اولین بار دوربین ما بود که
رحمه و غفران رو...
1466
01:36:21,483 --> 01:36:23,442
در زندان میتیگا در طرابلس پیدا کرد.
1467
01:36:26,233 --> 01:36:29,608
به واحدی که بعد از حمله به صبراته......
1468
01:36:29,650 --> 01:36:31,733
رحمه و غفران رو...
1469
01:36:32,317 --> 01:36:34,275
دستگیر کرده بود نزدیک شدیم.
1470
01:36:36,608 --> 01:36:39,817
دخترم پنج ماهشه. هنوز توی صبراته هست.
1471
01:36:40,150 --> 01:36:41,942
نیاوردنش پیشم.
1472
01:36:42,525 --> 01:36:43,858
اسمش فاطمهست.
1473
01:36:43,900 --> 01:36:46,733
- چند سالشه؟
- پنج ماهه.
1474
01:36:47,692 --> 01:36:50,858
دو روز میشه که ندیدمش.
1475
01:36:51,150 --> 01:36:52,733
خواهش میکنم.
1476
01:36:53,900 --> 01:36:56,650
عکسها رو هم نشون بدید.
1477
01:36:56,692 --> 01:36:58,733
چه شکلیه؟
1478
01:36:58,775 --> 01:37:01,733
خیلی کوچیکه.
1479
01:37:11,483 --> 01:37:13,692
- دخترت رو میشناسی؟
- آره!
1480
01:37:15,025 --> 01:37:16,650
بچهام!
1481
01:37:19,692 --> 01:37:21,817
گریه نکن دخترم.
1482
01:37:57,733 --> 01:37:59,650
واسه بچههاش ترسیده.
1483
01:37:59,692 --> 01:38:02,692
میدونی کوثر، من مثل اونم.
1484
01:38:02,733 --> 01:38:05,567
میگن که گربهها...
نکن، چنگم نزن.
1485
01:38:05,817 --> 01:38:08,233
انقدر ترس بچههاش
رو داره که میخورشون.
1486
01:38:09,692 --> 01:38:13,942
من هم انقدر میترسیدم که
نتونم ازشون مراقبت کنم.
1487
01:38:15,067 --> 01:38:17,608
که نخوردمشون. از دستشون دادم.
1488
01:38:22,108 --> 01:38:24,650
کل داستان رو توی این فیلم گفتم...
1489
01:38:24,692 --> 01:38:29,150
که گذشته رو رها کنم.
1490
01:38:29,692 --> 01:38:31,900
چون گذشتهی سختیه.
1491
01:38:32,775 --> 01:38:37,692
گذشتهای که زندگی من
و دخترهام رو تغییر داده.
1492
01:38:37,733 --> 01:38:39,817
ولی از آینده بیشتر میترسم.
1493
01:38:39,858 --> 01:38:42,858
- چرا؟
- من رو بیشتر از گذشته میترسونه.
1494
01:38:43,567 --> 01:38:45,025
از ترس خسته نشدی؟
1495
01:38:45,067 --> 01:38:47,317
درواقع، چیزی که من رو میترسونه..
1496
01:38:47,817 --> 01:38:52,608
اینه که هر کاری که مادرم
با من کرد رو تکرار کردم.
1497
01:38:52,650 --> 01:38:54,442
تقریبا مشابهاش.
1498
01:38:55,108 --> 01:38:56,442
به نظرت این چیه؟
1499
01:38:56,483 --> 01:38:57,858
نفرینه.
1500
01:38:59,108 --> 01:39:01,858
به دخترهام هم همین رو گفتم.
1501
01:39:02,317 --> 01:39:05,692
همونطور که گفت،
دقیقا کاری رو با ما کرد که...
1502
01:39:05,733 --> 01:39:07,275
خودش تجربه کرد.
1503
01:39:07,317 --> 01:39:12,733
بخاطر این نیست که اون آدم بدیه.
زندگی همینه دیگه.
1504
01:39:12,775 --> 01:39:14,817
کاری کرد ما همونها رو تجربه کنیم.
1505
01:39:15,150 --> 01:39:18,733
همیشه تربیت کردن رو از
مادرمون یاد میگیریم...
1506
01:39:18,775 --> 01:39:21,525
و به دخترمون انتقال میدیم.
و این ادامه داره.
1507
01:39:21,567 --> 01:39:24,275
تا زمانی که نسلی بیاد که...
1508
01:39:25,150 --> 01:39:27,317
این چرخه رو بشکنه.
1509
01:39:28,483 --> 01:39:32,442
باید متوجه بشی که اون نسل همینها هستن.
1510
01:39:33,317 --> 01:39:36,525
اونی که میتونه سربلند بیرون بیاد تیسیره.
1511
01:39:36,567 --> 01:39:37,525
ایا هم هست درواقع.
1512
01:39:37,567 --> 01:39:39,858
ولی برای غفران و رحمه دیر شده.
1513
01:39:39,900 --> 01:39:42,817
دختر غفران هم ازش یاد میگیره.
1514
01:39:42,858 --> 01:39:44,858
هیچوقت نمیذاره آروم باشه.
1515
01:39:45,317 --> 01:39:48,817
دخترش دنیای بیرون رو ندیده.
نور آفتاب رو ندیده.
1516
01:39:48,858 --> 01:39:51,650
این نفرین ادامه داره.
1517
01:40:02,108 --> 01:40:06,442
[زندان الجدیده، لیبی]
1518
01:40:42,275 --> 01:40:44,650
خیلی چیزها هست که میخوام بهشون بگم.
1519
01:40:49,483 --> 01:40:50,858
رحمه...
1520
01:40:51,483 --> 01:40:54,108
نمیتونم تصورش رو بکنم که...
1521
01:40:54,150 --> 01:40:57,817
کسی رو بیشتر از رحمه دوست داشته باشم.
1522
01:40:59,275 --> 01:41:04,150
اون فقط خواهرم نبود.
تمام دنیام بود.
1523
01:41:05,692 --> 01:41:10,692
شاید بیشتر از والدینم دوستش داشتم.
1524
01:41:10,733 --> 01:41:12,650
واقعا عاشقش بودم.
1525
01:41:13,442 --> 01:41:17,483
درسته که وقتی رفت بچه بودم.
1526
01:41:18,650 --> 01:41:23,525
ولی با وجود چیزهایی که کشیدم...
1527
01:41:23,567 --> 01:41:26,608
قشنگترین دوران زندگیم...
1528
01:41:26,650 --> 01:41:31,650
زمانی بود که با رحمه سپری کردم.
1529
01:41:32,733 --> 01:41:35,483
میخوام بهش بگم که خیلی دوستت دارم...
1530
01:41:35,858 --> 01:41:37,692
و هیچوقت فراموشت نمیکنم.
1531
01:41:43,067 --> 01:41:47,317
نمیتونم اسمشون رو بلند بگم.
خیلی دردناکه.
1532
01:41:47,358 --> 01:41:49,442
ترجیح میدم در سکوت گریه کنم...
1533
01:41:49,483 --> 01:41:56,442
جای این که با خودم بگم
دلم برای رحمه و غفران تنگ شده.
1534
01:41:58,525 --> 01:42:00,233
گاهیاوقات ازشون عصبانی میشم.
1535
01:42:00,275 --> 01:42:03,817
یه روز از زندان زنگ زدن
و تیسیر گریهاش گرفت.
1536
01:42:03,858 --> 01:42:06,317
این ناراحتم کرد.
گفتم چرا گریه میکنی؟
1537
01:42:06,358 --> 01:42:09,650
خودشون رفتن. مشکل خودشونه.
1538
01:42:09,692 --> 01:42:13,692
میخوای برگردن که زندگی ما رو خراب کنن؟
1539
01:42:13,733 --> 01:42:16,108
خیلی از زدن اون حرف پشیمونم.
1540
01:42:17,942 --> 01:42:20,692
نمیتونم توصیف کنم که اون شب چه حسی داشتم.
1541
01:42:22,317 --> 01:42:26,525
باورتون نمیشه چقدر از
دست خودم عصبانی بودم.
1542
01:42:26,567 --> 01:42:28,108
انگار که روانی شده بودم.
1543
01:42:28,483 --> 01:42:33,733
کل شب موهام رو میکشیدم.
1544
01:42:35,692 --> 01:42:37,400
صبح...
1545
01:42:37,442 --> 01:42:42,733
قایم شدم که موهای کنده شده رو بریزم دور.
1546
01:42:43,483 --> 01:42:47,608
کلی مو بود...
1547
01:42:47,650 --> 01:42:52,858
که یواشکی ریختم دور.
1548
01:42:54,233 --> 01:42:56,400
چون در موردشون بد حرف زده بودم.
1549
01:42:56,442 --> 01:42:59,692
خودخواهانه بود که بگم هیچوقت نباید برگردن.
1550
01:43:03,025 --> 01:43:05,358
میدونم که غفران یه دختر داره.
1551
01:43:05,692 --> 01:43:07,567
نمیدونم که چه شکلیه.
1552
01:43:10,067 --> 01:43:11,817
میخوام بهشون بگم که:
1553
01:43:12,650 --> 01:43:16,692
این خانوادهای که شما رو نابود کرده،
نمیذارم من رو نابود کنه.
1554
01:43:52,025 --> 01:43:56,067
[فاطمه در زندانی در لیبی بزرگ شد.
ولی اکنون هشتساله است.]
1555
01:43:57,858 --> 01:44:02,900
[در ژانویه 2023، دولت لیبی رحمه و غفران
را به 16 سال حبس محکوم کرد.]
1556
01:44:04,650 --> 01:44:09,775
[اولفا و ایا و تیسیر همچنان امیدوار هستند
که دولت تونس آنها را به کشور بازگرداند.]
1557
01:44:09,799 --> 01:44:15,799
مترجم: «تارخ علیخانی»
1558
01:44:15,823 --> 01:44:22,823
ارائه شده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming