1 00:00:01,057 --> 00:00:04,990 ‫≡ سی‌نما تقدیم می‌کند ≡ ‫ WwW.30nama.CoM 2 00:00:01,065 --> 00:00:04,988 ‫{\an8}کانال رسمی تیم ترجمه‌ی ۳۰نما در تلگرام ‫@CinamaSub 3 00:00:06,030 --> 00:00:09,841 ‫ترجمه و زیرنویس از پوریا هزیمتی ‫∞ POORUYO ∞ 4 00:00:15,432 --> 00:00:17,600 ‫می‌خواین بهتون بگن «سگ جهنمی»؟ 5 00:00:17,103 --> 00:00:17,607 ‫{\an8}(«سگ جهنمی»: لقبی افتخارآمیز برای تفنگداران دریایی) 6 00:00:18,143 --> 00:00:19,853 ‫پس واسه آخرین آزمون آماده شین. 7 00:00:20,437 --> 00:00:23,940 ‫یه آزمون ۵۴ساعته ‫از هرچیزی که تا الان یاد گرفتین. 8 00:00:24,816 --> 00:00:29,018 ‫باید مسافت ۶۵ کیلومتر رو ‫با کمترین میزان خواب و غذا 9 00:00:29,237 --> 00:00:31,406 ‫و با انجام تاکتیک‌های نظامی طی کنین. 10 00:00:31,489 --> 00:00:32,741 ‫راه بیُفتین! سریع! 11 00:00:32,824 --> 00:00:36,786 ‫اگه موفق بشین، ‫می‌شین یه تفنگدار نیروی دریایی. 12 00:00:37,495 --> 00:00:41,291 ‫وگرنه ما رو به خیر ‫و شما رو به سلامت. 13 00:00:43,043 --> 00:00:45,628 ‫و یکی از شما قراره 14 00:00:45,712 --> 00:00:48,715 ‫بشه سرباز نمونه‌ی این گردان. 15 00:00:50,258 --> 00:00:53,053 ‫این آزمون سرنوشت‌ساز شماست. 16 00:00:53,136 --> 00:00:54,220 ‫راه بیُفتین! 17 00:00:54,304 --> 00:00:57,640 ‫نشونم بدین چندمَرده حلاجـین! 18 00:01:00,941 --> 00:01:03,938 ‫{\an8}[ سـربـازصـفـرهـا ] 19 00:01:05,476 --> 00:01:08,151 ‫{\an8}[ قسمت هشتم: «آزمون نهایی» ] 20 00:01:06,816 --> 00:01:10,820 ‫وسایل هم‌رزم‌تون رو بررسی کنین! ‫چیز اضافه بردارین، به ضرر خودتونـه! 21 00:01:10,904 --> 00:01:12,739 ‫روز حساب رسیده. 22 00:01:13,782 --> 00:01:15,742 ‫- فقط یه آزمونـه. ‫- تو این‌جوری فکر کن. 23 00:01:16,409 --> 00:01:19,079 ‫- زانوت چطوره؟ ‫- واسه کار دولتی خوب کار می‌کنه. 24 00:01:19,162 --> 00:01:20,371 ‫نگران نباش، پیرمرد. 25 00:01:21,372 --> 00:01:23,750 ‫عین آب‌خوردنـه. ‫من که خدای این کارم. 26 00:01:23,833 --> 00:01:27,170 ‫لحظه‌ای خدمت‌مون تموم بشه، ‫می‌خوام یک‌کیلو مرغ سوخاری بخورم. 27 00:01:27,253 --> 00:01:28,630 ‫مرغ رو بگا بره. 28 00:01:28,713 --> 00:01:31,091 ‫من یکی که می‌رم ‫یه صفایی به کیرم می‌دم. 29 00:01:31,174 --> 00:01:32,959 ‫البته اگه تمساح‌ها توی آزمون نخورنش. 30 00:01:33,468 --> 00:01:35,637 ‫{\an8}مگه نشنیدین شیش‌تا سرباز ‫توی این آزمون مُردن؟ 31 00:01:35,662 --> 00:01:36,887 ‫{\an8}کجاش مُردن؟ 32 00:01:37,931 --> 00:01:39,599 ‫توی مرداب می‌بینمتون، رفقا. 33 00:01:40,715 --> 00:01:42,342 ‫{\an8}بساطت رو جمع کن! 34 00:01:43,228 --> 00:01:44,854 ‫وقت تمومـه، خانم‌ها. 35 00:01:45,647 --> 00:01:46,648 ‫حالت خوبـه؟ 36 00:01:46,716 --> 00:01:49,719 ‫حداقل نشکسته. 37 00:01:49,794 --> 00:01:51,069 ‫منظورم دستت نبود. 38 00:01:53,071 --> 00:01:54,124 ‫خوبـم. 39 00:01:56,407 --> 00:01:57,402 ‫جدی می‌گم. 40 00:01:59,452 --> 00:02:02,997 ‫سربازان! ‫خبردار! 41 00:02:04,499 --> 00:02:05,458 ‫کوپ. 42 00:02:05,789 --> 00:02:08,666 ‫از جلو به عقب، بشمار! 43 00:02:09,212 --> 00:02:11,172 ‫یک، دو... 44 00:02:11,256 --> 00:02:13,133 ‫این تنه‌لش توی دسته‌ی توئـه. 45 00:02:14,676 --> 00:02:16,219 ‫چهارچشمی جونز رو می‌پایی. 46 00:02:18,054 --> 00:02:20,431 ‫اگه گند بزنه، تقصیر توئـه. 47 00:02:21,808 --> 00:02:23,393 ‫ناامیدم نکن. 48 00:02:23,893 --> 00:02:25,186 ‫چَشم، قربان! 49 00:02:29,732 --> 00:02:31,776 ‫به چپ چپ! 50 00:02:34,028 --> 00:02:35,530 ‫روبه جلو! 51 00:02:36,447 --> 00:02:37,490 ‫شروع کنین! 52 00:02:40,827 --> 00:02:42,078 ‫منتظر همچین روزی بودین! 53 00:02:42,162 --> 00:02:45,206 ‫دوباره سوگولیِ سالیوان شدی، آره؟ 54 00:02:47,584 --> 00:02:48,835 ‫سربازها، آماده؟ 55 00:02:49,573 --> 00:02:50,615 ‫راه بیُفتین! 56 00:02:59,220 --> 00:03:01,389 ‫راه برین، لامصب‌ها! ‫پیک‌نیک که نیومدین! 57 00:03:03,641 --> 00:03:07,812 ‫بجنبین، لاشی‌ها! ‫به شما هم می‌گن سرباز؟ 58 00:03:08,938 --> 00:03:12,650 ‫آزمون بدون بارون ارزشی نداره! ‫محکم قدم بردارین! 59 00:03:13,276 --> 00:03:16,321 ‫اینجا خونه‌ی خاله نیست! ‫سریع باشین، خانم‌ها! 60 00:03:18,072 --> 00:03:20,742 ‫سریع‌تر! سریع‌تر! ‫دست بجنبونین! 61 00:03:21,534 --> 00:03:25,079 ‫- جونز، بخواب زمین! ‫- برگرد، جونز! 62 00:03:25,872 --> 00:03:30,335 ‫کوپ، هم‌رزمت باعث شد ‫کُس‌وکونت متلاشی شه! 63 00:03:33,171 --> 00:03:34,088 ‫بُکش! 64 00:03:34,881 --> 00:03:36,257 ‫بُکش! 65 00:03:36,341 --> 00:03:37,634 ‫بلند بگو! 66 00:03:37,717 --> 00:03:39,552 ‫بُکش! 67 00:03:42,597 --> 00:03:43,681 ‫سریع‌تر بخزین! 68 00:03:43,765 --> 00:03:45,642 ‫جون‌تون در خطره! 69 00:03:46,643 --> 00:03:48,770 ‫بخواب، کسخل! 70 00:03:49,829 --> 00:03:51,125 ‫آره! 71 00:03:53,524 --> 00:03:55,026 ‫راه برین! 72 00:03:55,109 --> 00:03:56,027 ‫سریع‌تر! 73 00:03:57,237 --> 00:03:59,572 ‫داد بزنین، کُسکش‌ها! ‫داد بزنین! 74 00:04:00,156 --> 00:04:03,660 ‫جونز، دست بجنبون! ‫کوپ، ببین تنه‌لش چه مرگشـه! 75 00:04:12,094 --> 00:04:13,720 ‫- گاییدمتون! ‫- دوباره! 76 00:04:13,795 --> 00:04:14,712 ‫بلند شو! 77 00:04:15,338 --> 00:04:16,172 ‫سریع‌تر! 78 00:04:22,595 --> 00:04:24,097 ‫دیوار رو رد کن، لامصب! 79 00:04:24,180 --> 00:04:27,100 ‫فکر کن اون‌طرف ننه‌ت منتظرتـه! ‫زود باش! 80 00:04:32,230 --> 00:04:35,441 ‫هنوز تموم نشده! ‫دوباره! 81 00:04:37,443 --> 00:04:38,653 ‫ببرین بالا! 82 00:04:43,280 --> 00:04:44,617 ‫حالا عصبانی شدی؟ 83 00:04:44,701 --> 00:04:47,620 ‫جالبـه. دیشب که ترِی پیشم بود، ‫اصلاً به تو فکر نمی‌کرد. 84 00:04:49,622 --> 00:04:51,291 ‫تو چه مرگتـه، سلیطه؟ 85 00:04:51,374 --> 00:04:54,419 ‫بگو آقات بیاد. 86 00:04:54,502 --> 00:04:57,297 ‫خانم‌ها و آقایان، ترِی رو ‫خدمت‌تون معرفی می‌کنم. 87 00:04:59,632 --> 00:05:02,468 ‫عع... ظاهراً داری اسباب جمع می‌کنی. 88 00:05:02,552 --> 00:05:03,511 ‫آره. 89 00:05:04,637 --> 00:05:05,930 ‫وقتشـه بذارم و بگذرم. 90 00:05:07,598 --> 00:05:09,100 ‫کمک نمی‌خوای؟ 91 00:05:09,726 --> 00:05:11,811 ‫نه، تنهایی راحت‌ترم. 92 00:05:14,480 --> 00:05:19,944 ‫می‌دونم اوضاعت با ‫مامان‌های سربازها خوب پیش نرفت 93 00:05:21,136 --> 00:05:26,183 ‫ولی کاریش نمی‌شه کرد. ‫مدل‌شون همینـه. 94 00:05:26,701 --> 00:05:28,369 ‫من بهشون دروغ نگفتم. 95 00:05:29,245 --> 00:05:30,788 ‫نگفتم کَمرون مُرده. 96 00:05:32,248 --> 00:05:36,252 ‫البته الان با مُرده فرقی نداره. ‫رفته جایی که قراره نابود بشه. 97 00:05:36,336 --> 00:05:37,712 ‫بس کن، باربارا. 98 00:05:40,631 --> 00:05:41,841 ‫چیزیش نمی‌شه. 99 00:05:42,467 --> 00:05:45,636 ‫کَمرون بچه‌ی باهوشیـه ‫و تازه رِی هم کنارشـه. 100 00:05:45,720 --> 00:05:47,764 ‫مطمئنـم چیزیش نمی‌شه. 101 00:05:48,639 --> 00:05:51,184 ‫پسرم هم‌جنس‌گراست، جون. 102 00:05:53,144 --> 00:05:54,354 ‫می‌دونستی؟ 103 00:05:55,146 --> 00:05:58,149 ‫حقیقتش... مطمئن نبودم. 104 00:05:58,232 --> 00:06:02,820 ‫ولی می‌دونی توی ارتش ‫با این‌جور افراد چی‌کار می‌کنن، درستـه؟ 105 00:06:02,904 --> 00:06:04,447 ‫این رو دیگه مطمئنـی. 106 00:06:09,410 --> 00:06:12,497 ‫تازگی همه‌ش یاد یه خاطره می‌افتم... 107 00:06:13,790 --> 00:06:15,678 ‫از دوران شیش‌سالگی کَمرون. 108 00:06:16,564 --> 00:06:18,503 ‫داشت جلوی خونه بازی می‌کرد... 109 00:06:18,586 --> 00:06:22,632 ‫روی پیاده‌رو با گچ نقاشی می‌کِشید. 110 00:06:24,384 --> 00:06:27,887 ‫یه‌هو چندتا پسر ‫دوچرخه‌سوار اومدن 111 00:06:28,160 --> 00:06:31,539 ‫و عمداً از پیاده‌رو رد شدن تا بترسوننش. 112 00:06:33,559 --> 00:06:36,813 ‫و پسرم به‌جای این‌که ‫بکشه کنار، چی‌کار کرد؟ 113 00:06:36,896 --> 00:06:41,109 ‫مستقیم بهشون خیره شد، ‫دست‌هاش رو گذاشت روی کمرش 114 00:06:41,192 --> 00:06:44,654 ‫و بهشون گفت ‫«پیاده‌رو مخصوص پیاده‌هاست». 115 00:06:45,696 --> 00:06:48,241 ‫مخصوص پیاده‌هاست. 116 00:06:49,575 --> 00:06:50,827 ‫شیش سالش بود. 117 00:06:51,869 --> 00:06:53,454 ‫اون‌زمان... 118 00:06:55,498 --> 00:06:57,708 ‫بچه‌م پُر از شوروشوق بود. 119 00:06:57,792 --> 00:07:01,212 ‫خیلی... نترس بود. 120 00:07:04,674 --> 00:07:08,094 ‫بعدش... یکی از پسرها ‫از دوچرخه‌ش پیاده شد 121 00:07:08,761 --> 00:07:11,305 ‫و کَمرون رو هُل داد و خورد زمین. 122 00:07:12,932 --> 00:07:14,767 ‫به بچه‌م خندیدن و رفتن. 123 00:07:17,270 --> 00:07:18,646 ‫من همین‌طور نشسته بودم 124 00:07:20,440 --> 00:07:21,899 ‫و از دور گریه‌ش رو تماشا می‌کردم. 125 00:07:25,069 --> 00:07:26,028 ‫با خودم می‌گفتم... 126 00:07:27,447 --> 00:07:28,614 ‫«بغلش نکن». 127 00:07:30,324 --> 00:07:31,993 ‫«باید این‌طوری یاد بگیره». 128 00:07:33,119 --> 00:07:34,620 ‫«این باعث می‌شه سرسخت بار بیاد». 129 00:07:37,415 --> 00:07:40,543 ‫باید بدونه پسرهای ‫دوچرخه‌سوار چجوری‌ان. 130 00:07:49,385 --> 00:07:52,763 ‫دنیا پُر از پسرهای دوچرخه‌سواره. 131 00:07:58,519 --> 00:08:00,938 ‫همه‌ش به این فکر می‌کنم ‫که چرا نرفتم بغلش کنم. 132 00:08:03,608 --> 00:08:04,442 ‫می‌دونی چی می‌گم؟ 133 00:08:04,942 --> 00:08:08,196 ‫تنها ولش کردم تا با خودش کنار بیاد. 134 00:08:14,368 --> 00:08:15,870 ‫هیچ‌وقت دیر نیست 135 00:08:17,163 --> 00:08:19,081 ‫که بخوای براش مادری کنی. 136 00:08:23,044 --> 00:08:25,505 ‫سریع باشین، سربازها! 137 00:08:25,588 --> 00:08:27,965 ‫واسه شب آماده شین، آقایون. 138 00:08:30,401 --> 00:08:31,844 ‫خب، خانم‌ها! 139 00:08:31,928 --> 00:08:33,554 ‫واسه شب آماده شین. 140 00:08:33,638 --> 00:08:35,640 ‫۱۲ ساعت مونده. ‫غذا رو تقسیم بندی کنین. 141 00:08:36,321 --> 00:08:37,614 ‫اون کشیش پایگاه نیست؟ 142 00:08:37,850 --> 00:08:41,229 ‫- الان کشیش می‌خوایم چی‌کار؟ ‫- شاید یکی می‌خواد تؤبه کنه. 143 00:08:42,939 --> 00:08:44,273 ‫بومَن! 144 00:08:44,357 --> 00:08:45,566 ‫اینجائـم، قربان! 145 00:08:45,650 --> 00:08:46,943 ‫اینجائـم، قربان! 146 00:08:48,361 --> 00:08:50,461 ‫پشمام. ‫اون جان‌ـه؟ 147 00:08:51,489 --> 00:08:53,449 ‫- پشمام. ‫- باریکلا، بومَن. 148 00:08:53,533 --> 00:08:56,577 ‫- چرا این‌جوری شده؟ ‫- بنازمت، بومَن. 149 00:08:57,620 --> 00:09:00,248 ‫- خوش‌تیپ شدی، پسر! ‫- خدا قوت. 150 00:09:00,748 --> 00:09:02,583 ‫کِی برمی‌گردی پیش ما؟ 151 00:09:02,608 --> 00:09:03,584 ‫کوپ! 152 00:09:06,128 --> 00:09:09,423 ‫تو تنه‌لش برین از منبع آب بردارین. ‫واسه هرکی دو قوطی پُر کنین. 153 00:09:09,668 --> 00:09:10,775 ‫چَشم، قربان! 154 00:09:15,763 --> 00:09:17,682 ‫می‌دونم خبر خوبی نیست. 155 00:09:18,724 --> 00:09:20,560 ‫می‌تونین ۷۲ ساعت مرخصی بگیرین. 156 00:09:21,644 --> 00:09:24,063 ‫می‌بریمتون پیش خونواده‌تون. 157 00:09:26,107 --> 00:09:27,358 ‫تسلیت می‌گم. 158 00:09:28,276 --> 00:09:29,193 ‫ممنون، قربان. 159 00:09:33,823 --> 00:09:34,782 ‫چرا وایستادی؟ 160 00:09:35,533 --> 00:09:36,659 ‫باید بریم. 161 00:09:37,535 --> 00:09:38,608 ‫من می‌مونم. 162 00:09:41,414 --> 00:09:43,666 ‫بابامون مُرده، جان. 163 00:09:45,209 --> 00:09:46,210 ‫باید بریم خونه. 164 00:09:48,588 --> 00:09:50,089 ‫اگه دوست داری بری 165 00:09:51,649 --> 00:09:52,658 ‫خب برو. 166 00:09:55,011 --> 00:09:56,220 ‫جای من اینجاست. 167 00:10:05,904 --> 00:10:06,856 ‫پسرم. 168 00:10:07,773 --> 00:10:09,942 ‫اگه بخوای بری، همه بهت حق می‌دن. 169 00:10:10,610 --> 00:10:13,613 ‫می‌تونی بعدش برگردی ‫و با یه گردان دیگه ادامه بدی. 170 00:10:14,905 --> 00:10:16,616 ‫ولی باید زود تصمیم بگیری. 171 00:10:17,617 --> 00:10:19,619 ‫- بله، قربان. ‫- نباید برنامه‌مون به هم بریزه. 172 00:10:26,334 --> 00:10:28,044 ‫هرکی بدبختیِ خودش رو داره. 173 00:10:28,127 --> 00:10:29,795 ‫باباش مُرده، داداش. 174 00:10:30,379 --> 00:10:33,090 ‫زندگی همیشه تخمیـه. ‫می‌خوای الان چی‌کار کنم؟ 175 00:10:33,174 --> 00:10:35,259 ‫باهاش حرف بزن. ‫بهش روحیه بده. 176 00:10:35,343 --> 00:10:36,344 ‫چرا؟ 177 00:10:36,427 --> 00:10:39,513 ‫چون هم رفیقتـه و هم هم‌رزمتـه. 178 00:10:41,349 --> 00:10:43,017 ‫و چون من ازت می‌خوام. 179 00:10:43,809 --> 00:10:45,686 ‫به‌خاطر منـه که ‫الان توی زندان رایکرز نیستی. 180 00:10:52,062 --> 00:10:54,064 ‫این کار رو بکنی، بی‌حساب می‌شیم. 181 00:11:01,869 --> 00:11:03,537 ‫تا نظرم عوض نشده، بگیرش. 182 00:11:04,622 --> 00:11:06,854 ‫- گشنه نیستم. ‫- این‌قدر چُسی نیا. 183 00:11:07,667 --> 00:11:08,668 ‫بخور جون بگیری. 184 00:11:22,453 --> 00:11:23,412 ‫حرف بزن. 185 00:11:24,225 --> 00:11:25,476 ‫یه‌چیزی بگو. 186 00:11:30,439 --> 00:11:32,608 ‫چرا شما دوتا نرفتین تعزیه؟ 187 00:11:34,819 --> 00:11:37,822 ‫بابای من که یه لاشیِ درجه‌یک بود. 188 00:11:38,489 --> 00:11:40,241 ‫ولی روزی که غزل خدافظی رو بخونه 189 00:11:40,324 --> 00:11:43,369 ‫با اشتیاق کامل می‌رم ‫می‌چپونمش توی تابوت. 190 00:11:44,245 --> 00:11:47,123 ‫حسابی خوش‌تیپ می‌کنم 191 00:11:47,543 --> 00:11:48,940 ‫و می‌رم بالا سرش بهش می‌گم 192 00:11:49,583 --> 00:11:51,711 ‫«حالا کی بالاتره، لاشی؟» 193 00:11:54,964 --> 00:11:56,590 ‫اگه جای تو بودم، می‌رفتم. 194 00:11:59,793 --> 00:12:01,125 ‫لطفاً ببند. 195 00:12:10,980 --> 00:12:12,690 ‫فکر کردی اوپرا وینفری‌ام؟ 196 00:12:12,192 --> 00:12:12,697 ‫{\an8}(«اوپرا وینفری»: مجری معروف تلویزیون آمریکا) 197 00:12:14,525 --> 00:12:15,568 ‫این‌قدر وول نخور. 198 00:12:19,196 --> 00:12:21,949 ‫اگه این قضیه رو به کسی بگی، ‫کونت می‌ذارم. 199 00:12:22,032 --> 00:12:23,576 ‫اگه با این پات بهم رسیدی، باشه. 200 00:12:25,077 --> 00:12:27,580 ‫- این چیـه؟ ‫- برات یه پابند خوشگل درست کردم. 201 00:12:27,663 --> 00:12:29,665 ‫نابغه‌ی کی بودی؟ 202 00:12:29,749 --> 00:12:31,041 ‫ولی بدون شوخی... 203 00:12:31,125 --> 00:12:33,169 ‫اگه مربی‌ها دوباره ‫بفهمن زانوم به گا رفته 204 00:12:33,194 --> 00:12:34,160 ‫کارم تمومـه. 205 00:12:35,838 --> 00:12:38,382 ‫اگه این‌دفعه برینم، ‫با آب جمع نمی‌شه. 206 00:12:38,966 --> 00:12:40,468 ‫پاره‌م می‌کنن. 207 00:12:42,678 --> 00:12:43,846 ‫تموم شد. ‫چطوره؟ 208 00:12:46,140 --> 00:12:47,516 ‫دم شما گرم. 209 00:12:47,600 --> 00:12:48,642 ‫خوبـه. 210 00:12:57,026 --> 00:12:59,570 ‫کون لقش. ‫خیلی گشنه‌ام. 211 00:13:00,780 --> 00:13:01,947 ‫خودت هم گشنه‌ای. 212 00:13:02,490 --> 00:13:04,033 ‫واقعاً عجله داری که برگردی اونجا؟ 213 00:13:06,118 --> 00:13:07,411 ‫بیخیال. 214 00:13:07,704 --> 00:13:08,997 ‫فقط پنج دقیقه. 215 00:13:13,501 --> 00:13:15,044 ‫ناموساً خوراک لوبیا؟ 216 00:13:16,170 --> 00:13:17,254 ‫من خورش گوشت دارم. 217 00:13:18,214 --> 00:13:19,215 ‫عوض کنیم؟ 218 00:13:21,050 --> 00:13:22,551 ‫لوبیا هم دوست دارم. 219 00:13:32,269 --> 00:13:34,271 ‫واقعاً نمی‌فهمی اینجا چه خبره؟ 220 00:13:35,696 --> 00:13:37,281 ‫سالیوان کون هر دومون گذاشته. 221 00:13:38,234 --> 00:13:42,780 ‫داره از من استفاده می‌کنه تا تو رو ‫به چیزی که دوست داره، تبدیل کنه. 222 00:13:42,863 --> 00:13:44,698 ‫فقط واسه همین نگهم داشته. 223 00:13:46,742 --> 00:13:50,871 ‫گفت اگه یه‌مدت کنارت باشم، ‫بهم مرخصی پزشکی می‌ده. 224 00:13:54,291 --> 00:13:55,918 ‫این رو قبل‌از ماجرای ‫جنگل گفت یا بعدش؟ 225 00:13:56,544 --> 00:13:59,213 ‫وقتی گفتی فقط خودم و خودتـیم، ‫پس دروغ گفتی. 226 00:13:59,296 --> 00:14:01,549 ‫یه‌هو دروغ‌ها واسه‌ت مهم شدن؟ 227 00:14:03,799 --> 00:14:06,512 ‫- خودت به همه دروغ می‌گی. ‫- به تو هیچ‌وقت دروغ نگفتم. 228 00:14:06,595 --> 00:14:07,847 ‫- بس کن، کَمرون. ‫- من... 229 00:14:08,129 --> 00:14:10,423 ‫تو هرروز داری دروغ می‌گی ‫که فقط اینجا بمونی. 230 00:14:10,808 --> 00:14:12,768 ‫جفت‌مون می‌دونیم که ‫اگه حقیقت رو بفهمن 231 00:14:12,852 --> 00:14:14,436 ‫ما رو از اینجا می‌ندازن بیرون. 232 00:14:14,937 --> 00:14:16,647 ‫تنها فرق من و تو اینـه که 233 00:14:17,606 --> 00:14:19,525 ‫تو فکر می‌کنی کارشون اشتباه نیست. 234 00:14:19,608 --> 00:14:20,818 ‫بلند شو. ‫راه بیُفت. 235 00:14:20,901 --> 00:14:21,902 ‫ببخشین. 236 00:14:21,986 --> 00:14:23,320 ‫سریع بلند شو. 237 00:14:23,677 --> 00:14:24,819 ‫ببخشین دیگه. 238 00:14:25,322 --> 00:14:26,949 ‫می‌گم ببخشین. 239 00:14:29,869 --> 00:14:30,942 ‫معذرت می‌خوام. 240 00:14:36,208 --> 00:14:38,961 ‫آخه نمی‌فهمم آدمی مثل تو 241 00:14:39,545 --> 00:14:43,465 ‫چجوری دوست داره ‫شبیه آدمی مثل سالیوان بشه. 242 00:14:44,925 --> 00:14:45,926 ‫اون لاشیـه. 243 00:14:46,677 --> 00:14:49,054 ‫می‌دونم ظاهر ماجرا گول‌زننده‌ست، ‫ولی اون قهرمان نیست. 244 00:14:49,138 --> 00:14:50,973 ‫یه زورگوئـه که از خودش متنفره. 245 00:14:51,056 --> 00:14:52,892 ‫من بیشتر از تو با زورگوها آشنائـم. 246 00:14:54,560 --> 00:14:55,853 ‫سالیوان آدم ضعیفی نیست. 247 00:14:58,397 --> 00:15:00,274 ‫و من هم نمی‌خوام دوباره ضعیف بشم. 248 00:15:10,784 --> 00:15:12,578 ‫به چی نگاه می‌کنی، اُسگل؟ 249 00:15:24,840 --> 00:15:26,133 ‫فرمانده اومدن. 250 00:15:33,432 --> 00:15:36,518 ‫- روز به‌خیر، خانم. ‫- آزاد باشین، گروهبان ارشد. 251 00:15:37,853 --> 00:15:39,688 ‫تو دنبالم بیا. 252 00:15:47,821 --> 00:15:50,157 ‫سریع بهم توضیح بده، گروهبان. 253 00:15:51,408 --> 00:15:53,786 ‫یه کلانتر اومده پایگاه ‫و دنبال گروهبانی می‌گرده 254 00:15:53,869 --> 00:15:56,872 ‫که یه شهروند رو توی کافه ‫تا سرحد مرگ کتک زده. 255 00:15:56,956 --> 00:15:59,875 ‫طرف هنوز توی کماست. 256 00:16:01,752 --> 00:16:03,462 ‫چیزی دراین‌رابطه می‌دونی؟ 257 00:16:05,923 --> 00:16:07,549 ‫آخه مشخصاتش خیلی شبیه توئـه. 258 00:16:11,553 --> 00:16:12,721 ‫دست‌هات رو ببینم، گروهبان. 259 00:16:18,268 --> 00:16:19,687 ‫برای مجازاتش آماده‌ام، خانم. 260 00:16:23,816 --> 00:16:25,067 ‫مجازاتش اینـه که 261 00:16:26,694 --> 00:16:28,821 ‫خونواده‌ش ازت شکایت کردن. 262 00:16:28,904 --> 00:16:31,407 ‫جُرم سنگین مرتکب شدی. ‫می‌فهمی؟ 263 00:16:32,783 --> 00:16:35,619 ‫کل اعتبار و شغلت نابود شد. 264 00:16:35,703 --> 00:16:37,371 ‫به‌خاطر یه دعوای مسخره؟ 265 00:16:38,914 --> 00:16:41,000 ‫گفتم اگه ماجرای گوآم پیش بیاد، ‫من هوات رو دارم... 266 00:16:41,083 --> 00:16:42,793 ‫نمی‌تونستین کاری بکنین، خانم. 267 00:16:44,628 --> 00:16:47,923 ‫یعنی ترجیح می‌دی به‌خاطر کتک‌زدن ‫یه مَرد آبروت بره و اخراج بشی؟ 268 00:16:50,884 --> 00:16:51,953 ‫گور پدرشون. 269 00:16:52,932 --> 00:16:55,034 ‫و گور پدر تو که مقاومت نمی‌کنی. 270 00:16:56,724 --> 00:16:59,143 ‫اگه می‌شد، همین‌الان ‫دستور می‌دادم ببرنت 271 00:16:59,226 --> 00:17:01,228 ‫ولی نیروی کافی ندارم که حریف تو بشن. 272 00:17:01,311 --> 00:17:03,564 ‫و نمی‌خوام سربازهام ‫این‌وسط آسیب ببینن. 273 00:17:04,106 --> 00:17:05,941 ‫مأموریت فعلی‌ت رو تموم می‌کنی. 274 00:17:06,025 --> 00:17:09,361 ‫تک‌تک این سربازها باید ‫به‌عنوان یه تفنگدار پیش من برگردن. 275 00:17:10,112 --> 00:17:11,905 ‫و بعدش می‌ری پیِ کارِت. ‫مفهومـه، گروهبان؟ 276 00:17:15,409 --> 00:17:16,577 ‫بله، خانم. 277 00:17:39,421 --> 00:17:40,481 ‫اینجا رو می‌گی؟ 278 00:17:41,518 --> 00:17:42,519 ‫بله، خانم. 279 00:17:46,315 --> 00:17:48,984 ‫- تفنگداران! ‫- تا جان در بدن دارم، تفنگدارم! 280 00:17:49,068 --> 00:17:50,360 ‫تفنگداران! 281 00:18:10,422 --> 00:18:12,299 ‫- نمی‌شه. ‫- جونز! جونز! 282 00:18:12,800 --> 00:18:13,717 ‫قربان! 283 00:18:14,927 --> 00:18:18,472 ‫قربان، من به حرف‌تون گوش دادم ‫و کَمرون هم برگشته به برنامه. 284 00:18:18,555 --> 00:18:21,642 ‫طبق فرمایش خودتون، ‫برگه‌ی مرخصی رو امضا بزنین. 285 00:18:23,185 --> 00:18:24,520 ‫خواهش می‌کنم، قربان. 286 00:18:25,687 --> 00:18:28,982 ‫برنامه عوض شده، سرباز. ‫دیگه خودتـی و خودت. 287 00:18:40,702 --> 00:18:42,037 ‫داشتم برنده می‌شدم. 288 00:18:43,080 --> 00:18:44,123 ‫جمعش کن. 289 00:18:55,259 --> 00:18:56,844 ‫ای خدا. 290 00:19:13,152 --> 00:19:14,444 ‫ای وای. 291 00:19:39,708 --> 00:19:40,714 ‫جان. 292 00:19:43,811 --> 00:19:44,951 ‫چیـه، کودی؟ 293 00:19:50,939 --> 00:19:52,858 ‫حرفت رو بزن. 294 00:19:53,817 --> 00:19:55,235 ‫نمی‌شه تنهایی برم. 295 00:19:58,539 --> 00:19:59,740 ‫این‌قدر کُس نگو. 296 00:19:59,823 --> 00:20:01,408 ‫فقط زر می‌زنی، کودی. 297 00:20:03,118 --> 00:20:04,953 ‫حالا یادت اومده بیای پیش من 298 00:20:05,037 --> 00:20:08,540 ‫چون فهمیدی نمی‌تونی تنهایی برگردی؟ 299 00:20:10,000 --> 00:20:11,501 ‫توی کل زندگی‌مون... 300 00:20:12,252 --> 00:20:14,338 ‫تو و بابا می‌گفتین من ضعیفـم... 301 00:20:15,297 --> 00:20:18,425 ‫من بی‌عرضه‌ام... ‫من ترسوام... 302 00:20:21,720 --> 00:20:22,971 ‫ولی می‌دونی الان چی فهمیدم؟ 303 00:20:25,641 --> 00:20:27,434 ‫من اونی نیستم که محتاج برادرشـه. 304 00:20:36,193 --> 00:20:38,946 ‫صبح به‌خیر، خانم‌ها! ‫چادرها رو جمع کنین! 305 00:20:39,029 --> 00:20:41,865 ‫بلند شین، سربازها! ‫سریع‌تر! 306 00:20:42,950 --> 00:20:44,785 ‫دست بجنبونین! ‫بلند شین دیگه! 307 00:20:46,787 --> 00:20:49,498 ‫صبح به‌خیر، خانم‌ها! ‫وقت کاره! 308 00:20:51,260 --> 00:20:52,284 ‫جونز؟ 309 00:20:55,003 --> 00:20:57,381 ‫چادر رو جمع کنین و آماده شین! 310 00:20:57,464 --> 00:20:59,758 ‫چهار دقیقه‌ی دیگه راه می‌افتیم! 311 00:21:02,094 --> 00:21:03,303 ‫چی شده؟ 312 00:21:04,346 --> 00:21:05,389 ‫جونز رو می‌گم. 313 00:21:07,307 --> 00:21:08,934 ‫بیدار شدم دیدم نیست. 314 00:21:09,685 --> 00:21:11,061 ‫دریافت شد. ‫تمام. 315 00:21:12,187 --> 00:21:13,438 ‫گروه جست‌وجو داره می‌آد. 316 00:21:13,522 --> 00:21:16,441 ‫پسره یه‌کم کسخل می‌زد، ‫ولی فکر نمی‌کردم بپیچونه بره. 317 00:21:16,525 --> 00:21:19,027 ‫یه‌کم زودرنجـه، ولی احمق نیست. 318 00:21:19,820 --> 00:21:22,614 ‫توی گردان کریپ به‌خاطر ‫راه‌رفتن توی خواب تحت‌نظر بود. 319 00:21:22,698 --> 00:21:24,700 ‫اگه رسیده باشه به مرداب، توی دردسره. 320 00:21:24,783 --> 00:21:27,411 ‫اجازه بدین برم دنبالش، قربان. ‫الان هر ثانیه ارزش داره. 321 00:21:32,124 --> 00:21:36,503 ‫مطمئنـم پیداش می‌کنن. ‫تو حواست به آزمون باشه. 322 00:21:46,179 --> 00:21:48,557 ‫بی زحمت بهشون بگو رفتم دنبال جونز. 323 00:21:48,640 --> 00:21:50,767 ‫چی؟ ‫کَم! 324 00:22:17,586 --> 00:22:19,296 ‫چی‌کار می‌کنی، کوپ؟ 325 00:22:19,379 --> 00:22:20,922 ‫خبردار. ‫سریع. 326 00:22:23,592 --> 00:22:25,385 ‫با تو هم هستم، مک‌آفی. 327 00:22:33,226 --> 00:22:35,187 ‫پَت و مَت. 328 00:22:35,270 --> 00:22:37,731 ‫دقیقاً اینجا چه گُهی می‌خورین؟ 329 00:22:37,814 --> 00:22:41,068 ‫قربان، خودتون فرمودین ‫جونز عضو دسته‌ی منـه. 330 00:22:42,444 --> 00:22:45,299 ‫قربان، کوپ هم جزو دسته‌ی منـه. 331 00:22:46,573 --> 00:22:47,991 ‫- قربان. ‫- چارلی ۳۲. 332 00:22:48,075 --> 00:22:49,576 ‫فاکسرات آکتال صحبت می‌کنه. تمام. 333 00:22:49,718 --> 00:22:53,013 ‫چارلی ۳۲. ‫دوتا مسافر غیرمجاز دارم: کوپ و مک‌آفی. 334 00:22:53,038 --> 00:22:54,873 ‫می‌فرستمشون به اردوگاه. ‫تمام. 335 00:22:54,956 --> 00:22:57,793 ‫منتفیـه. شما هم باهاشون می‌آی. ‫دیگه ادامه نمی‌دی. 336 00:23:02,672 --> 00:23:04,007 ‫خانم، جسارتاً... 337 00:23:04,508 --> 00:23:08,470 ‫بهم دستور دادن که همه‌ی سربازها رو ‫برگردونم و همین کار رو می‌کنم. تمام. 338 00:23:08,553 --> 00:23:10,222 ‫دارم بهت دستور می‌د... 339 00:23:14,011 --> 00:23:15,736 ‫اردوگاه دوکیلومتر به‌سمت شرقـه. 340 00:23:16,311 --> 00:23:18,480 ‫فوراً می‌رین اونجا ‫و به گردان ملحق می‌شین. 341 00:23:18,563 --> 00:23:19,564 ‫چَشم، قربان. 342 00:23:23,127 --> 00:23:24,071 ‫کَم. 343 00:23:25,070 --> 00:23:28,156 ‫سالیوان جلوی چشمت ‫از دستور فرمانده سرپیچی کرد. 344 00:23:28,782 --> 00:23:31,827 ‫کونش پاره‌ست. ‫اگه ما هم برنگردیم، پاره‌ایـم. 345 00:23:31,910 --> 00:23:34,496 ‫حق با توئـه. نباید به‌خاطر من ‫توی دردسر بیُفتی. برگرد. 346 00:23:34,579 --> 00:23:38,041 ‫- من تنهات نمی‌ذارم. ‫- نگران نباش، رِی. 347 00:23:40,168 --> 00:23:42,212 ‫دیگه نیازی نیست مراقبم باشی. 348 00:23:42,963 --> 00:23:44,047 ‫چیزیم نمی‌شه. 349 00:23:45,715 --> 00:23:46,842 ‫حواسم هست. 350 00:23:49,094 --> 00:23:50,095 ‫بهم اعتماد کن. 351 00:23:56,893 --> 00:23:58,478 ‫توی پایگاه می‌بینمت. 352 00:24:09,531 --> 00:24:11,491 ‫نفهمیدم چی شد، سرباز. 353 00:24:11,575 --> 00:24:14,035 ‫چی باعث شده فکر کنی 354 00:24:14,119 --> 00:24:17,880 ‫واسه خودت خری هستی ‫و می‌تونی راحت از گردانم بذاری بری؟ 355 00:24:18,248 --> 00:24:19,958 ‫- قربان... ‫- ببنند دهنت رو! 356 00:24:21,209 --> 00:24:23,588 ‫فکر می‌کردم لیاقت ‫سرباز نمونه رو داری. 357 00:24:24,337 --> 00:24:25,964 ‫دیگه باهاش خداحافظی کن. 358 00:24:27,048 --> 00:24:28,842 ‫- حالا گم شو! ‫- چَشم، قربان! 359 00:24:34,973 --> 00:24:38,185 ‫گردان! آماده! حرکت! 360 00:24:44,357 --> 00:24:46,568 ‫۲۰ دلار شرط می‌بندم ‫جونز کف مرداب غش کرده. 361 00:24:46,651 --> 00:24:48,361 ‫۵۰تا شرط می‌بندم ‫که غذای تمساح‌ها شده. 362 00:24:48,445 --> 00:24:51,781 ‫تا الان فرار کرده و رفته فلوریدا. ‫خوش به حالش. عقلش کار می‌کنه. 363 00:24:51,865 --> 00:24:52,949 ‫عقلش کار می‌کنه؟ 364 00:24:53,492 --> 00:24:57,162 ‫ناسلامتی قرارداد نیروی ‫دریایی رو امضا کردی. 365 00:24:57,245 --> 00:25:00,624 ‫فرارکردن کار بی‌خایه‌هاست. ‫مگه نه، غول‌تشنگ؟ 366 00:25:01,833 --> 00:25:03,793 ‫آدم بی‌خیال برادرهاش نمی‌شه. 367 00:25:04,294 --> 00:25:05,921 ‫این چه باور کُسشعریـه؟ 368 00:25:06,671 --> 00:25:07,923 ‫مرتیکه بی‌خایه. 369 00:25:12,385 --> 00:25:13,929 ‫من بودم، کونش می‌ذاشتم. 370 00:25:19,559 --> 00:25:20,894 ‫شوخی‌ت گرفته؟ 371 00:25:24,397 --> 00:25:26,274 ‫کودی، برگرد سر جات! 372 00:25:26,358 --> 00:25:27,442 ‫نه! جان! 373 00:25:28,026 --> 00:25:29,528 ‫دارم کمکت می‌کنم، لاشی. 374 00:25:29,611 --> 00:25:30,695 ‫ای بابا. 375 00:25:30,779 --> 00:25:31,821 ‫بابامون مُرده! 376 00:25:32,822 --> 00:25:34,366 ‫- ولم کن! ‫- آخ! 377 00:25:34,449 --> 00:25:35,867 ‫بسـه! 378 00:25:36,701 --> 00:25:38,995 ‫- همین‌الان می‌ریم خونه! ‫- آروم بگیر! 379 00:25:39,079 --> 00:25:41,998 ‫- آروم بگیر، لامصب! ‫- جان! 380 00:25:42,082 --> 00:25:44,417 ‫آروم بگیر. 381 00:25:45,043 --> 00:25:47,128 ‫اروم. آروم. 382 00:25:49,256 --> 00:25:51,091 ‫آروم باش. 383 00:25:53,635 --> 00:25:56,638 ‫یه ماشین خبر کنین و ببرینش پیش کشیش. 384 00:26:01,476 --> 00:26:03,061 ‫بهت گفتم برگردی. 385 00:26:03,562 --> 00:26:05,564 ‫خودتون هم از دستور سرپیچی کردین. 386 00:26:07,065 --> 00:26:08,567 ‫شنیدم فرمانده چی گفت. 387 00:26:09,651 --> 00:26:10,860 ‫می‌خوان اخراج‌تون کنن؟ 388 00:26:14,281 --> 00:26:15,365 ‫به همین راحتی؟ 389 00:26:16,032 --> 00:26:17,867 ‫پس چی شد می‌گفتین ‫تا آخر عمر تفنگدارم؟ 390 00:26:17,951 --> 00:26:19,452 ‫- دیگه ساکت. ‫- نه. 391 00:26:19,536 --> 00:26:21,580 ‫هر کار ازم خواستین، ‫براتون انجام دادم. 392 00:26:22,080 --> 00:26:25,333 ‫همه‌ی آزمون‌های مسخره‌تون رو قبول شدم ‫که بهتون ثابت کنم این‌کاره‌ام 393 00:26:25,417 --> 00:26:27,460 ‫و حالا می‌خواین ‫همه‌چی رو بریزین دور؟ 394 00:26:27,544 --> 00:26:30,046 ‫آخه... منطقی نیست. 395 00:26:31,298 --> 00:26:32,799 ‫رفتارتون منطقی نیست. 396 00:26:34,217 --> 00:26:35,427 ‫جونز درباره‌تون راست می‌گفت. 397 00:26:36,177 --> 00:26:38,722 ‫- می‌خوای مثل جونز بشی؟ ‫- نه، می‌خوام مثل شما بشم. 398 00:26:46,479 --> 00:26:47,772 ‫چند سالتـه، کوپ؟ 399 00:26:50,358 --> 00:26:51,359 ‫۱۸ سال. 400 00:26:52,944 --> 00:26:53,862 ‫قربان. 401 00:26:55,697 --> 00:26:57,407 ‫من هم همون‌موقع عضو ارتش شدم. 402 00:27:02,412 --> 00:27:04,831 ‫اولین باری که رفتم پیش مسئول استخدام 403 00:27:04,914 --> 00:27:06,041 ‫بهم گفت وزنم کمـه. 404 00:27:07,876 --> 00:27:09,586 ‫از تو هم لاغرتر بودم. 405 00:27:11,254 --> 00:27:12,505 ‫بهش گفتم باز برمی‌گردم. 406 00:27:13,548 --> 00:27:15,258 ‫یه‌کم وزنم بیشتر شد، ولی... 407 00:27:17,218 --> 00:27:18,678 ‫فکر کنم سهمیه‌ی استخدامش کم بود 408 00:27:18,762 --> 00:27:20,597 ‫چون خیلی بهم سخت می‌گرفت. 409 00:27:21,556 --> 00:27:24,184 ‫بالاخره اون‌روز من رو ‫برد برای آزمون فیزیکی. 410 00:27:26,394 --> 00:27:28,063 ‫قبل‌از این‌که برم روی وزنه... 411 00:27:29,356 --> 00:27:32,734 ‫یه تیکه فلز سنگین به پام بست ‫که وزنم بیشتر بشه. 412 00:27:37,072 --> 00:27:39,741 ‫بعدش ازش پرسیدم ‫«این تقلب حساب نمی‌شه؟» 413 00:27:41,368 --> 00:27:43,662 ‫«مگه تفنگدارها ‫این چیزها رو ننگ نمی‌دونن؟» 414 00:27:45,288 --> 00:27:48,833 ‫گفت اگه بتونی بعداً ‫جبرانش کنی، دیگه حلـه. 415 00:27:52,879 --> 00:27:54,589 ‫ولی همیشه این طوری نیست. 416 00:27:56,966 --> 00:27:58,551 ‫بعضی چیزها رو نمی‌شه جبران کرد. 417 00:28:01,012 --> 00:28:01,888 ‫من... 418 00:28:03,139 --> 00:28:05,100 ‫من آدم مهمی نیستم، کوپ. 419 00:28:08,269 --> 00:28:09,646 ‫ولی می‌خواستم بشم. 420 00:28:15,610 --> 00:28:16,903 ‫منظور فرمانده چی بود؟ 421 00:28:18,905 --> 00:28:21,658 ‫گفت ترجیح می‌دین ‫این‌طوری آبروتون بره...؟ 422 00:28:24,786 --> 00:28:26,705 ‫تو احمق نیستی، کوپ. ‫پس خودت بفهم. 423 00:28:29,916 --> 00:28:31,126 ‫کمک. 424 00:28:33,962 --> 00:28:35,004 ‫کمک. 425 00:28:39,384 --> 00:28:42,846 ‫وِرنون و روبین، سریع‌تر! 426 00:28:47,976 --> 00:28:49,227 ‫دستت رو بداز روی من. 427 00:28:49,310 --> 00:28:51,312 ‫نه. دیگه بسـه. ‫کارم تمومـه. 428 00:28:51,980 --> 00:28:52,856 ‫زود باش. 429 00:28:55,066 --> 00:28:58,695 ‫سربازها باید با توان خودشون ‫آزمون رو تموم کنن، مک‌آفی. 430 00:28:58,778 --> 00:29:00,280 ‫کمکت به ضررش می‌شه. 431 00:29:03,950 --> 00:29:06,035 ‫آخر خطـیم و تازه می‌خوای بیخیال شی؟ 432 00:29:06,536 --> 00:29:08,163 ‫- دکتر می‌خوای؟ ‫- نه، قربان! 433 00:29:08,246 --> 00:29:09,456 ‫پس دست بجنبون! 434 00:29:10,081 --> 00:29:11,791 ‫همین کار کافیـه. 435 00:29:20,133 --> 00:29:22,552 ‫- چی‌کار می‌کنی؟ ‫- کاریت نباشه. 436 00:29:24,873 --> 00:29:26,298 ‫بار رو تقسیم کنین، بچه‌ها. 437 00:29:26,723 --> 00:29:28,975 ‫- خودش وسایلش رو ببره. ‫- بگیر دیگه. 438 00:29:29,058 --> 00:29:30,393 ‫امروز به‌اندازه‌ی کافی پاره شدم. 439 00:29:30,477 --> 00:29:31,936 ‫باریکلا، اوپرا. 440 00:29:33,104 --> 00:29:34,230 ‫بده بغلی. 441 00:29:39,235 --> 00:29:41,696 ‫این یکی با خودتـه. 442 00:29:57,837 --> 00:29:59,088 ‫نگران نباش. 443 00:30:01,549 --> 00:30:02,842 ‫کمک‌های اولیه توی کوله‌مـه. 444 00:30:07,806 --> 00:30:10,934 ‫سه‌تا هورا بِکشیم واسه ‫اون‌هایی که تقلبی وارد ارتش شدن. 445 00:30:11,017 --> 00:30:12,519 ‫انرژی‌ت رو هدر نده. 446 00:30:13,812 --> 00:30:14,854 ‫آتل لازم داره. 447 00:30:17,690 --> 00:30:19,901 ‫- فاکسرات آکتال. چارلی ۳۲ هستم. ‫- بگو. 448 00:30:19,984 --> 00:30:23,363 ‫سرباز جونز رو پیدا کردم. ‫دچار شکستگی و پارگی ماهیچه شده. 449 00:30:23,446 --> 00:30:27,116 ‫وضعیتش پایداره. ‫درخواست گروه امداد دارم. تمام. 450 00:30:27,200 --> 00:30:28,743 ‫امداد توی راهـه. تمام. 451 00:30:28,827 --> 00:30:30,912 ‫تمومـه، قربان. ‫حالا چی‌کار کنیم؟ 452 00:30:40,129 --> 00:30:42,173 ‫دیگه رسیدیم، کله‌پوک‌ها! 453 00:30:42,257 --> 00:30:44,050 ‫چیزی نمونده! 454 00:30:44,133 --> 00:30:47,720 ‫بُکش! بُکش! بُکش! 455 00:31:30,763 --> 00:31:32,891 ‫توی جهنم می‌بینمت، سگ جهنمی. 456 00:31:34,767 --> 00:31:36,060 ‫برام یه صندلی نگه دار. 457 00:31:36,895 --> 00:31:38,021 ‫ردیف اولـی. 458 00:31:46,696 --> 00:31:48,531 ‫- زخمی شدی، سرباز؟ ‫- نه، خانم. 459 00:31:49,115 --> 00:31:50,491 ‫گروهبان سالیوان کجاست؟ 460 00:31:53,161 --> 00:31:54,579 ‫نمی‌دونم، خانم. 461 00:31:59,876 --> 00:32:01,502 ‫تبریک می‌گم، تفنگدار. 462 00:32:02,503 --> 00:32:05,173 ‫براش زحمت کشیدی... تفنگدار. 463 00:32:11,638 --> 00:32:13,306 ‫تبریک می‌گم، تفنگدار. 464 00:32:15,433 --> 00:32:16,851 ‫سرباز وطن، تفنگدار. 465 00:32:28,988 --> 00:32:32,200 ‫خانم، اجازه می‌دین ‫آزمونم رو تموم کنم؟ 466 00:32:37,622 --> 00:32:38,748 ‫سرباز وطن. 467 00:32:41,709 --> 00:32:43,002 ‫تبریک می‌گم، تفنگدار. 468 00:32:57,558 --> 00:32:59,519 ‫زود باش، کَم! 469 00:33:03,731 --> 00:33:04,565 ‫بدو، کوپ! 470 00:33:04,649 --> 00:33:07,777 ‫- اجازه هست بدوم، خانم؟ ‫- برو، سرباز. 471 00:33:11,739 --> 00:33:13,324 ‫بیا دیگه! بدو! 472 00:33:34,554 --> 00:33:35,930 ‫عرق آدم خشک می‌شه. 473 00:33:37,432 --> 00:33:39,017 ‫خونه بالاخره لخته می‌شه. 474 00:33:41,853 --> 00:33:43,104 ‫اسخون‌ها درمان می‌شن. 475 00:33:46,149 --> 00:33:47,692 ‫ولی چیزی که شما به دست آوردین 476 00:33:49,152 --> 00:33:50,903 ‫هیچ‌وقت فراموش نمی‌شه. 477 00:33:56,409 --> 00:33:59,599 ‫از اینجا که رفتین، ‫به کیرتون یه صفایی بدین. 478 00:34:01,039 --> 00:34:03,249 ‫- عــورا! ‫- عــورا! 479 00:34:19,390 --> 00:34:20,850 ‫ما رو ببر خونه، سرباز نمونه. 480 00:34:24,562 --> 00:34:25,980 ‫آماده! 481 00:34:26,939 --> 00:34:27,815 ‫به‌پیش! 482 00:34:32,028 --> 00:34:33,738 ‫به راست راست! 483 00:34:41,829 --> 00:34:43,581 ‫اسمت چیـه، سرباز؟ 484 00:34:56,427 --> 00:34:57,845 ‫می‌خوای تفنگدار بشی؟ 485 00:34:57,929 --> 00:34:58,971 ‫بله، قربان! 486 00:34:59,055 --> 00:35:00,014 ‫عــورا! 487 00:35:01,390 --> 00:35:02,475 ‫تمومـه، قربان. 488 00:35:02,912 --> 00:35:04,018 ‫حالا چی‌کار کنیم؟ 489 00:35:08,648 --> 00:35:09,690 ‫تو می‌بریش. 490 00:35:10,324 --> 00:35:11,359 ‫آخه... 491 00:35:11,442 --> 00:35:12,735 ‫کار من آموزش به تو بود. 492 00:35:15,530 --> 00:35:17,907 ‫شاید بهت سخت گرفته باشم 493 00:35:17,990 --> 00:35:20,243 ‫ولی هدفم این بود ‫که ازت سرباز خوبی بسازم. 494 00:35:30,753 --> 00:35:32,046 ‫ببخش که ناامیدت کردم 495 00:35:33,422 --> 00:35:34,924 ‫ولی دیگه به من نیازی نداری. 496 00:35:37,340 --> 00:35:38,503 ‫تو آماده‌ای، کوپ. 497 00:35:41,764 --> 00:35:42,974 ‫دیگه یه تفنگدار شدی. 498 00:36:02,869 --> 00:36:04,245 ‫روبه جلو! 499 00:36:09,375 --> 00:36:13,921 ‫یکی دیگه هم بگیریم، مشنگ‌ها. ‫همه بگین «دودول‌طلا»! 500 00:36:14,005 --> 00:36:16,257 ‫دودول‌طلا! 501 00:36:17,758 --> 00:36:19,677 ‫با بابات هم یکی بگیر. 502 00:36:26,642 --> 00:36:27,768 ‫آفرین، پسرم. 503 00:36:35,318 --> 00:36:36,569 ‫معرفی نمی‌کنی؟ 504 00:36:36,652 --> 00:36:38,779 ‫عع، قربان این‌ها... 505 00:36:39,614 --> 00:36:41,490 ‫گروهبان ارشد. 506 00:36:43,159 --> 00:36:44,410 ‫پدر و مادرم هستن. 507 00:36:44,493 --> 00:36:47,121 ‫خانم و آقای نَش، ‫من گروهبان ارشد مک‌کینن هستم. 508 00:36:48,438 --> 00:36:50,382 ‫حتماً خیلی به این ‫تفنگدار افتخار می‌کنین. 509 00:36:53,794 --> 00:36:56,714 ‫آره خب... خوش‌تیپ شده. 510 00:37:08,100 --> 00:37:09,185 ‫الان برمی‌گردم. 511 00:37:09,593 --> 00:37:10,662 ‫باشه. 512 00:37:15,983 --> 00:37:18,319 ‫- یادم رفت اسمت رو بپرسم. ‫- بعله. 513 00:37:19,111 --> 00:37:21,155 ‫ولی درهرصورت برات ‫هدیه‌ی تبریک آوردم. 514 00:37:24,242 --> 00:37:25,493 ‫خوش بگذره، تفنگدار. 515 00:37:27,912 --> 00:37:28,955 ‫تو هم همین‌طور، تفنگدار. 516 00:37:31,415 --> 00:37:32,625 ‫حالا چی هست؟ 517 00:37:33,793 --> 00:37:35,711 ‫باید زنگ بزنی تا بفهمی. 518 00:37:49,267 --> 00:37:50,768 ‫سرباز یکم کوپ. 519 00:37:50,851 --> 00:37:53,437 ‫- بله، گروهبان ارشد. ‫- فرمانده باهات حرف داره. 520 00:38:09,453 --> 00:38:10,913 ‫وای. 521 00:38:18,838 --> 00:38:20,106 ‫نیگاش کن. 522 00:38:20,548 --> 00:38:22,925 ‫مادرت بهم موضوعی رو گفت 523 00:38:23,009 --> 00:38:25,594 ‫که توی پرونده‌ت ذکر نشده بوده. 524 00:38:26,929 --> 00:38:29,807 ‫یعنی عمداً این رو به ما نگفتی؟ 525 00:38:32,768 --> 00:38:33,894 ‫تقصیر اون نیست. 526 00:38:34,854 --> 00:38:37,064 ‫تقصیر منـه که بهش نگفتم. 527 00:38:40,484 --> 00:38:44,322 ‫چهار سالت که بود، ما توی ‫مینیاپولیس زندگی می‌کردیم. 528 00:38:44,405 --> 00:38:47,908 ‫یادتـه خونه‌ی زردی داشتیم ‫که ورودی چوبی داشت؟ 529 00:38:48,409 --> 00:38:50,828 ‫برای ثبت‌نام توی مهدکودک ‫محدودیت سنی وجود داشت 530 00:38:50,911 --> 00:38:55,082 ‫ولی تو هشت ماه کوچیک‌تر بودی. 531 00:38:55,166 --> 00:38:59,503 ‫واسه همین تاریخ تولدت رو ‫یه‌کم دست‌کاری کردم. 532 00:39:00,671 --> 00:39:03,215 ‫تو ۱۸ سالت نیست، در اصل ۱۷ سالتـه. 533 00:39:04,675 --> 00:39:05,885 ‫متوجه نمی‌شم. 534 00:39:07,011 --> 00:39:09,180 ‫خب... چیزه... 535 00:39:09,930 --> 00:39:11,515 ‫تو زیر سن قانونی هستی، عزیزم. 536 00:39:12,141 --> 00:39:15,186 ‫یعنی نمی‌تونی عضو ارتش بشی. 537 00:39:16,604 --> 00:39:17,897 ‫امکان نداره. ‫دروغ می‌گه. 538 00:39:19,523 --> 00:39:22,068 ‫دروغ می‌گی. ‫همیشه کارِت همینـه. 539 00:39:22,151 --> 00:39:23,611 ‫این‌دفعه نه، عزیزم. 540 00:39:31,494 --> 00:39:32,536 ‫این خبر خوبیـه. 541 00:39:32,620 --> 00:39:35,831 ‫دیگه می‌ذارن بری. ‫آزاد شدی. 542 00:39:39,168 --> 00:39:43,422 ‫اگه مادرت امضا نکنه، ‫نمی‌تونی عضو ارتش بشی. 543 00:39:44,090 --> 00:39:46,258 ‫یعنی می‌گین باید برم؟ 544 00:39:47,635 --> 00:39:48,761 ‫من یه تفنگدار نیستم؟ 545 00:39:48,844 --> 00:39:50,805 ‫انگار اصلاً اتفاق نیُفتاده. 546 00:39:50,888 --> 00:39:52,264 ‫ولی افتاده. 547 00:39:53,099 --> 00:39:55,309 ‫واقعاً معذرت می‌خوام. 548 00:39:59,897 --> 00:40:01,816 ‫اجازه هست برم سرویس، خانم؟ 549 00:40:19,708 --> 00:40:21,627 ‫دیگه باید چی بشه، کَمرون 550 00:40:22,795 --> 00:40:24,672 ‫تا بفهمی شانس دَرِ خونه‌ت رو زده؟ 551 00:40:26,048 --> 00:40:27,425 ‫بهمون یه راه فرار داده. 552 00:40:35,891 --> 00:40:37,435 ‫شاید نخوام فرار کنم. 553 00:40:39,311 --> 00:40:41,021 ‫خودت می‌خواستی که آقای خودم بشم. 554 00:40:41,814 --> 00:40:45,025 ‫می‌خواستی تغییر کنم و قوی بشم. 555 00:40:45,109 --> 00:40:46,652 ‫اینجا باشم. 556 00:40:47,236 --> 00:40:48,404 ‫کنار برادرهام. 557 00:40:49,363 --> 00:40:50,823 ‫مفت به دست نیاوردمش. 558 00:40:51,574 --> 00:40:52,533 ‫براش زحمت کشیدم. 559 00:40:53,909 --> 00:40:55,911 ‫و حالا می‌دونی چندمَرده حلاجـی. 560 00:40:58,074 --> 00:40:59,493 ‫ولی دیگه وقتشـه بیخیال شی. 561 00:40:59,832 --> 00:41:02,751 ‫حق نداره یه‌هو بیاد و مثل همیشه ‫همه‌چی‌م رو ازم بگیره و ... 562 00:41:02,835 --> 00:41:04,837 ‫الان موضوع اون نیست، کَمرون. 563 00:41:06,338 --> 00:41:08,299 ‫خوب می‌دونی اگه ‫اینجا بمونی، چی می‌شه. 564 00:41:09,633 --> 00:41:12,261 ‫یا مثل جونز شکست می‌خوری ‫و یا مثل سالیوان نابود می‌شی. 565 00:41:12,344 --> 00:41:14,513 ‫- از کجا معلوم؟ ‫- معلومـه دیگه. 566 00:41:14,597 --> 00:41:16,265 ‫شاید فقط همین دو حالت نباشه. 567 00:41:17,349 --> 00:41:19,685 ‫- اگه راه خودم رو پیدا کنم چی؟ ‫- توهم نزن، کَمرون! 568 00:41:20,352 --> 00:41:23,189 ‫از سالیوان عبرت بگیر. 569 00:41:23,772 --> 00:41:26,567 ‫زندگی با دروغ بهای سنگینی داره. 570 00:41:28,319 --> 00:41:29,987 ‫هرچی بیشتر توش بمونی 571 00:41:30,779 --> 00:41:33,032 ‫به خودِ واقعی‌ت بیشتر ظلم می‌کنی. 572 00:41:34,867 --> 00:41:36,118 ‫تا این‌که یه‌روز... 573 00:41:37,661 --> 00:41:39,371 ‫دیگه یادت می‌ره کی بودی 574 00:41:41,081 --> 00:41:42,082 ‫و فراموش می‌شی. 575 00:41:47,087 --> 00:41:48,422 ‫اون‌وقت من چی می‌شم؟ 576 00:42:10,861 --> 00:42:13,739 ‫گفتی معذرت می‌خوای که اومدی اینجا. 577 00:42:14,657 --> 00:42:15,908 ‫ببخش، عزیزم. 578 00:42:15,991 --> 00:42:19,161 ‫پس بهم ثابت کن. 579 00:42:20,829 --> 00:42:22,581 ‫- برگه‌ی عضویتم رو امضا کن. ‫- کَمرون. 580 00:42:22,665 --> 00:42:25,709 ‫- ازت می‌خوام یه کار واسه‌م انجام بدی. ‫- خوب بهش فکر کن. 581 00:42:32,550 --> 00:42:33,870 ‫تو الان خودت نیستی. 582 00:42:36,449 --> 00:42:37,574 ‫اتفاقاً هستم. 583 00:43:00,286 --> 00:43:01,495 ‫ممنون. 584 00:43:14,800 --> 00:43:17,720 ‫توی زندگی‌ت هرچی که بشی 585 00:43:21,015 --> 00:43:22,725 ‫همیشه پسر من می‌مونی. 586 00:43:59,094 --> 00:44:00,554 ‫جبرانش کن، سرباز. 587 00:44:01,764 --> 00:44:03,140 ‫جبرانش می‌کنم، خانم. 588 00:44:04,058 --> 00:44:05,559 ‫پس برو پیش برادرهات. 589 00:44:18,875 --> 00:44:23,661 ‫همه‌ش می‌خواستم ازت بابت این‌که ‫من رو کشیدی بالا تشکر کنم. 590 00:44:23,744 --> 00:44:24,995 ‫کاری نکردم که. 591 00:44:32,044 --> 00:44:33,253 ‫موفق شدیم، داداش! 592 00:44:33,337 --> 00:44:34,755 ‫- آره. ‫- ما تفنگداریـم! 593 00:44:35,839 --> 00:44:37,049 ‫- بیا. ‫- دمت گرم. 594 00:44:38,092 --> 00:44:39,510 ‫دوستت دارم، هیکس! 595 00:44:46,892 --> 00:44:48,477 ‫- چی شده؟ ‫- آخه نَش... 596 00:44:48,560 --> 00:44:50,312 ‫سرباز نمونه شده. 597 00:44:50,396 --> 00:44:51,730 ‫ولی می‌تونست تو باشی. 598 00:44:52,398 --> 00:44:53,982 ‫به‌خاطر من این مقام رو از دست دادی. 599 00:44:54,066 --> 00:44:56,276 ‫تو رو با دنیا عوض نمی‌کنم. 600 00:44:57,319 --> 00:44:58,487 ‫وگرنه سرباز نمونه نیستم. 601 00:45:02,658 --> 00:45:05,828 ‫بعدش هم... مهم اینـه که ‫واسه خودت سرباز نمونه باشی. 602 00:45:07,079 --> 00:45:09,415 ‫ولی تا آخر عمر ‫حساب‌های کافه‌م با توئـه. 603 00:45:09,498 --> 00:45:10,416 ‫حلـه. 604 00:45:26,306 --> 00:45:27,599 ‫شنیدم واسه جونز چی‌کار کردی. 605 00:45:29,184 --> 00:45:30,574 ‫من هم شنیدم ‫واسه کودی چی‌کار کردی. 606 00:45:31,270 --> 00:45:32,271 ‫آره خب... 607 00:45:34,732 --> 00:45:36,015 ‫کار تفنگدارها همینـه. 608 00:45:42,364 --> 00:45:43,744 ‫حالا بریم بگاییم! 609 00:45:45,451 --> 00:45:49,538 ‫عــو! عــو! 610 00:45:49,621 --> 00:45:52,458 ‫- عــورا! ‫- عــورا! 611 00:45:55,002 --> 00:45:57,463 ‫تحول سیاسی بزرگی ‫در نزدیکی خلیج فارس رخ داد. 612 00:45:57,963 --> 00:46:01,717 ‫گزارش شده که دولت عراق ‫به کشور همسایه، کویت، حمله کرده 613 00:46:01,800 --> 00:46:04,511 ‫و درگیری همچنان ‫نزدیک مرز ادامه دارد. 614 00:46:05,345 --> 00:46:07,598 ‫دولت واشینگتن تأیید کرده 615 00:46:07,681 --> 00:46:12,644 ‫که تا قبل‌از طلوع فردا، نیروهای زمینی ‫کویتی و عراقی رسماً جنگ را آغاز می‌کنند. 616 00:46:12,728 --> 00:46:17,107 ‫ساکنان منطقه خبر از صدای مهیب ‫مسلسل و تجهیزات سنگین نطامی داده‌اند. 617 00:46:17,191 --> 00:46:19,193 ‫گزارش شده که در هفته‌های اخیر 618 00:46:19,276 --> 00:46:21,487 ‫سربازان عراقی در نزدیکی ‫مرز تجمع می‌کردند. 619 00:46:22,279 --> 00:46:26,533 ‫کشورهای عرب در تلاش هستند ‫تا آتش این درگیری را خاموش کنند. 620 00:46:27,451 --> 00:46:29,620 ‫وزیر محترم دفاع، ‫آقای دیک چِینی رو فرستادم 621 00:46:29,703 --> 00:46:32,247 ‫تا اقدامات راهبردی لازم صورت بگیره. 622 00:46:32,331 --> 00:46:34,917 ‫دولت عربستان از ما درخواست کمک کرده. 623 00:46:35,000 --> 00:46:36,835 ‫و من هم در پاسخ به این درخواست 624 00:46:36,919 --> 00:46:41,757 ‫به نیروهای هوایی و زمینی آمریکا ‫دستور دادم که وارد خاک عربستان بشن. 625 00:46:42,758 --> 00:46:46,637 ‫حمله‌ی عراق امنیت کل منطقه‌ی ‫اطراف خلیج را به خطر انداخته. 626 00:46:46,720 --> 00:46:49,681 ‫سؤال اصلی این است که ‫آیا با رسیدن ارتش آمریکا 627 00:46:49,765 --> 00:46:51,725 ‫رژیم وحشیانه‌ی ‫صدام حسین به پایان می‌رسد 628 00:46:51,809 --> 00:46:56,146 ‫یا این اقدام منجر به جنگی بزرگ‌تر ‫در سطح جهانی خواهد شد؟ 629 00:47:00,360 --> 00:47:02,207 ‫من رو این‌همه خوشبختی محالـه. 630 00:47:04,174 --> 00:47:10,003 ‫{\an8}[ به یاد و خاطره‌ی نورمَن لیر ] 631 00:47:10,115 --> 00:47:15,172 ‫ترجمه و زیرنویس از پوریا هزیمتی ‫∞ POORUYO ∞ 632 00:47:15,449 --> 00:47:19,953 ‫≡ بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ≡ ‫ WwW.30nama.CoM 633 00:47:20,258 --> 00:47:24,763 ‫ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید ‫@OfficialCinama 634 00:47:25,039 --> 00:47:30,056 ‫(امیدواریم از تماشای این اثر ‫با ترجمه‌ی ما لذت برده باشید.)