1 00:00:09,635 --> 00:00:19,635 ارائه‌ای از وبسایت دیجی‌موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:19,659 --> 00:00:29,659 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:52,815 --> 00:00:55,350 ‫- سلام، حالتون چطوره؟ ‫- خوبم، مرسی 4 00:00:55,485 --> 00:00:56,711 ‫بنویسم برای کی؟ 5 00:00:56,847 --> 00:00:58,222 ‫برای بابی با «آی» 6 00:01:02,560 --> 00:01:04,856 ‫توی مقدمه اشاره کردین این ‫کتاب رو به این دلیل نوشتین که 7 00:01:04,991 --> 00:01:06,692 ‫درک بهتری از مرگ پیدا کنین ‫و باهاش کنار بیایین 8 00:01:07,501 --> 00:01:08,658 ‫آم... 9 00:01:08,793 --> 00:01:10,895 ‫آره. آخه برام طبیعی نیست 10 00:01:11,030 --> 00:01:13,538 ‫نمی‌تونم بپذیرم که ‫هر موجود زنده‌ای محکوم به مرگـه 11 00:01:13,673 --> 00:01:14,700 ‫ممنون 12 00:01:15,842 --> 00:01:16,774 ‫- اینگرید ‫- بله؟ 13 00:01:16,910 --> 00:01:18,272 ‫وقت‌مون تموم شد 14 00:01:18,407 --> 00:01:19,771 ‫در واقع طولانی‌تر هم شد 15 00:01:19,906 --> 00:01:21,912 ‫آخه هنوز کلی آدم توی صف هست 16 00:01:22,047 --> 00:01:23,879 ‫باشه. هر چی تو بگی 17 00:01:24,015 --> 00:01:25,079 ‫میشه کتابِ منو امضا کنی؟ 18 00:01:25,215 --> 00:01:27,446 ‫استلا! ندیدمت! 19 00:01:27,582 --> 00:01:29,181 ‫چرا همون اول نیومدی پیشم؟ 20 00:01:29,316 --> 00:01:30,655 ‫خجالت می‌کشیدم 21 00:01:30,790 --> 00:01:32,056 ‫چقدر طرفدار پیدا کردی! 22 00:01:32,192 --> 00:01:33,385 ‫- یه عالمه جوون اومده ‫- ممنون 23 00:01:33,521 --> 00:01:34,951 ‫فقط هم زن نیستن 24 00:01:35,086 --> 00:01:36,952 ‫استلا، ایشون آن هستن. ‫آن، ایشون دوستم استلا هستن 25 00:01:37,087 --> 00:01:38,593 ‫- خوش‌وقتم ‫- خوش‌وقتم 26 00:01:38,728 --> 00:01:40,332 ‫من می‌مونم تا برای همه امضا کنم 27 00:01:40,467 --> 00:01:42,633 ‫باشه. فقط حواسم هست که ‫کسی دیگه به صف اضافه نشه 28 00:01:42,768 --> 00:01:44,497 ‫باشه 29 00:01:44,633 --> 00:01:46,595 ‫وای! خیلی وقته ندیدمت 30 00:01:46,731 --> 00:01:48,102 ‫الان دیگه بوستون زندگی می‌کنم 31 00:01:48,237 --> 00:01:49,635 ‫اومدم دیدن پسرم 32 00:01:49,770 --> 00:01:51,341 ‫و گفتم ملاقاتِ مارتا هم برم 33 00:01:53,277 --> 00:01:55,074 ‫می‌دونی که سرطان داره، نه؟ 34 00:01:55,209 --> 00:01:56,139 ‫بدخیم هم هست 35 00:01:56,275 --> 00:01:57,439 ‫مارتا؟ 36 00:01:57,574 --> 00:01:58,482 ‫مارتا هانت؟ 37 00:01:58,618 --> 00:01:59,975 ‫آره 38 00:02:00,111 --> 00:02:01,545 ‫توی مرکز سرطان مموریال منهتن بستریه 39 00:02:01,681 --> 00:02:03,288 ‫فکر می‌کردم خبر داری 40 00:02:03,423 --> 00:02:05,122 ‫نه، راستش رو بخوای چندین ساله ندیدمش 41 00:02:05,258 --> 00:02:07,423 ‫جدی مارتا مریض شده؟ ‫اصلاً باورم نمیشه 42 00:02:07,559 --> 00:02:09,891 ‫اگه بری ملاقاتش، حسابی خوشحال میشه 43 00:02:10,026 --> 00:02:11,553 ‫آره، حتماً 44 00:02:11,688 --> 00:02:13,565 ‫حتماً میرم 45 00:02:13,700 --> 00:02:16,601 ‫آم، خیلی ممنونم که اومدی. ‫واقعاً لطف کردی 46 00:02:16,736 --> 00:02:17,736 ‫تبریک میگم 47 00:02:17,872 --> 00:02:18,970 ‫مرسی 48 00:02:19,106 --> 00:02:19,968 ‫- به زودی می‌بینمت ‫- مرسی 49 00:02:20,104 --> 00:02:21,096 ‫- خداحافظ ‫- خداحافظ 50 00:02:23,973 --> 00:02:24,968 ‫سلام 51 00:02:27,105 --> 00:02:29,313 ‫- به اسم کی بنویسم؟ ‫- فرانسس 52 00:02:30,679 --> 00:02:33,179 ‫- اسمِ خودتونه؟ ‫- نه، دوست‌دخترمه 53 00:02:33,315 --> 00:02:34,985 ‫خیلی شما رو دوست داره 54 00:02:35,121 --> 00:02:36,683 ‫- منم همین‌طور ‫- مرسی 55 00:02:40,117 --> 00:02:43,019 ‫میشه بنویسید ‫«دیگه تکرار نمیشه»؟ 56 00:02:45,556 --> 00:02:47,692 ‫چرا که نه 57 00:02:47,828 --> 00:02:50,202 ‫آره. ممنون. دیگه تکرار نمیشه 58 00:02:52,596 --> 00:02:53,535 ‫امیدوارم 59 00:02:57,427 --> 00:03:09,427 « ترجمه از سحـر و فائـزه شاهمرادی » ‫در تلگرام: FSH294@ 60 00:03:09,784 --> 00:03:12,288 ‫سلام. من اومدم ملاقاتِ مارتا هانت 61 00:03:12,424 --> 00:03:13,988 ‫گمونم طبقه شونزدهم باشن 62 00:03:14,124 --> 00:03:15,359 ‫باشه. یه لحظه صبر کنین 63 00:03:17,929 --> 00:03:20,189 ‫بله. اتاق 1614 64 00:03:20,324 --> 00:03:22,427 ‫آسانسور انتهای راهرو سمت چپه 65 00:03:22,563 --> 00:03:23,693 ‫- مرسی ‫- خواهش می‌کنم 66 00:03:45,989 --> 00:03:46,984 ‫مارتا؟ 67 00:03:48,322 --> 00:03:49,393 ‫اینگرید! 68 00:03:50,555 --> 00:03:53,022 ‫غافلگیرم کردی 69 00:03:53,158 --> 00:03:55,264 ‫- از کجا باخبر شدی؟ ‫- اتفاقی استلا رو دیدم 70 00:03:55,399 --> 00:03:57,929 ‫- اون بهم گفت ‫- ای وای! 71 00:03:58,064 --> 00:04:00,999 ‫واقعاً شرمنده، اصلاً خبر نداشتم مریض شدی 72 00:04:01,134 --> 00:04:03,702 ‫ای بابا! تو مشغله‌های خودت رو ‫داشتی، منم مشغله‌های خودم رو 73 00:04:03,837 --> 00:04:06,407 ‫اصلاً نفهمیدیم زمان چطور گذشت 74 00:04:06,542 --> 00:04:08,104 ‫آره و من پاریس زندگی می‌کردم 75 00:04:08,239 --> 00:04:11,007 ‫آره، شنیدم. ‫خبرهات رو دارم 76 00:04:11,143 --> 00:04:13,115 ‫می‌دونم یه کتابِ دیگه منتشر کردی 77 00:04:13,251 --> 00:04:14,951 ‫و فروش خوبی داره 78 00:04:15,086 --> 00:04:16,618 ‫مرسی 79 00:04:17,251 --> 00:04:18,257 ‫خب... 80 00:04:19,386 --> 00:04:21,491 ‫اوضاعت چطوره؟ 81 00:04:21,626 --> 00:04:24,626 ‫مطمئنم خسته شدی از بس جوابِ این سوال رو دادی 82 00:04:24,761 --> 00:04:28,059 ‫خب سرطان دهانه رحمه ‫و مرحله سه هست 83 00:04:28,194 --> 00:04:30,928 ‫نمیشه جراحی کرد ولی تحت درمانم و خلاصه... 84 00:04:31,064 --> 00:04:34,331 ‫قرار نیست به این زودیا بمیرم 85 00:04:34,466 --> 00:04:39,577 ‫الانم یه موش آزمایشگاهی شدم 86 00:04:39,712 --> 00:04:41,944 ‫و نتایج بهتر از چیزیه ‫که دکترها انتظار داشتن 87 00:04:42,080 --> 00:04:43,779 ‫- این که عالیه! ‫- آره 88 00:04:43,915 --> 00:04:46,274 ‫عالیه! به نظر روحیه‌ت هم خوبه 89 00:04:46,409 --> 00:04:49,582 ‫راستش بین سرخوشی و افسردگی در نوسانم 90 00:04:49,718 --> 00:04:50,986 ‫وای! متأسفم 91 00:04:51,121 --> 00:04:52,422 ‫نه، یه چیز طبیعیه 92 00:04:52,557 --> 00:04:54,816 ‫و دکترها هم از قبل بهم گفته بودن 93 00:04:54,952 --> 00:04:56,295 ‫- بالا و پایین داره ‫- اوهوم 94 00:04:57,159 --> 00:04:58,220 ‫اوهوم 95 00:04:59,197 --> 00:05:00,929 ‫مسخره‌ست ولی 96 00:05:01,064 --> 00:05:06,402 ‫بعد از این همه تلاش ‫برای پذیرش و مواجهه با مرگ، 97 00:05:06,538 --> 00:05:09,137 ‫زنده موندن یه جورایی ناامید کننده‌ست 98 00:05:09,273 --> 00:05:10,437 ‫این‌جوری نگو 99 00:05:10,572 --> 00:05:12,311 ‫نه، واقعاً آمادگیِ مرگ رو داشتم 100 00:05:15,241 --> 00:05:19,281 ‫حقیقتش همون اول که بیماریم رو تشخیص دادن، 101 00:05:19,416 --> 00:05:20,681 ‫اصلاً دلم نمی‌خواست تحت درمان قرار بگیرم 102 00:05:20,816 --> 00:05:22,145 ‫خوشحالم که نظرت عوض شد 103 00:05:23,655 --> 00:05:26,453 ‫چون اصلاً حتی فکرشم نمی‌تونم بکنم که... 104 00:05:26,588 --> 00:05:28,160 ‫و اینکه من بی‌خبر می‌موندم... 105 00:05:28,295 --> 00:05:31,055 ‫خلاصه متوجه شدم که... 106 00:05:31,190 --> 00:05:35,367 ‫هنوز زوده بخوام از این دنیا دل بِکَنم 107 00:05:35,502 --> 00:05:39,537 ‫ولی واقعا دیگه باهاش کنار اومده بودم 108 00:05:39,673 --> 00:05:42,337 ‫خب گمونم خوبه که باهاش کنار اومدی 109 00:05:42,473 --> 00:05:44,970 ‫ولی همچنان امیدواری، درست میگم؟ 110 00:05:45,105 --> 00:05:46,477 ‫تو جنگ‌های زیادی رو از نزدیک دیدی، یادته؟ 111 00:05:47,543 --> 00:05:49,271 ‫یه روز هم فراموش‌شون نمی‌کنم 112 00:05:52,309 --> 00:05:55,353 ‫اینگرید، خیلی از دیدنت خوشحالم 113 00:05:55,489 --> 00:05:57,682 ‫چندین بار می‌خواستم بهت زنگ بزنم 114 00:05:57,818 --> 00:05:59,348 ‫- منو ببخش ‫- منم همین‌طور 115 00:05:59,483 --> 00:06:01,120 ‫مسخره‌ست که تمام این ‫مدت از هم بی‌خبر بودیم 116 00:06:01,255 --> 00:06:03,520 ‫قول میدم این‌قدر بیام ملاقاتت ‫که حالت از قیافه‌م بهم بخوره! 117 00:06:03,655 --> 00:06:04,961 ‫جدی؟ 118 00:06:05,096 --> 00:06:06,427 ‫قول میدی؟ 119 00:06:06,562 --> 00:06:08,066 ‫روی قولت حساب می‌کنم 120 00:06:08,202 --> 00:06:09,665 ‫گمونم دخترت هم در جریان باشه 121 00:06:10,870 --> 00:06:11,865 ‫آره 122 00:06:13,530 --> 00:06:17,402 ‫اولش که تصمیم گرفتم از درمان صرف نظر کنم 123 00:06:17,538 --> 00:06:18,608 ‫بهش گفتم... 124 00:06:19,970 --> 00:06:21,380 ‫اونم فقط گفت: 125 00:06:22,313 --> 00:06:23,448 ‫«تصمیمش با خودته» 126 00:06:24,675 --> 00:06:26,008 ‫تموم شد و رفت! 127 00:06:26,143 --> 00:06:29,046 ‫انگار که یه موضوعِ بی‌اهمیته 128 00:06:29,182 --> 00:06:31,016 ‫و اصلاً به اون ربطی نداره 129 00:06:32,688 --> 00:06:34,189 ‫اوضاع بین‌تون چطوره؟ 130 00:06:34,324 --> 00:06:36,324 ‫مثل همیشه 131 00:06:36,459 --> 00:06:37,786 ‫زیاد از همدیگه خبر نداریم 132 00:06:37,921 --> 00:06:39,260 ‫شغلش چیه؟ 133 00:06:39,395 --> 00:06:40,762 ‫شغلِ خوبی داره 134 00:06:40,897 --> 00:06:43,996 ‫مدیر برنامه‌ی یه نوازنده موسیقی کلاسیکه 135 00:06:47,206 --> 00:06:48,605 ‫می‌دونم وحشتناکه 136 00:06:50,500 --> 00:06:53,203 ‫ولی حس می‌کنم اصلاً دخترِ من نیست 137 00:06:55,343 --> 00:06:58,574 ‫خیلی وقتا به این فکر می‌کنم ‫نکنه موقع به دنیا اومدن، جابه‌جا شده باشه 138 00:06:58,709 --> 00:07:00,344 ‫چی؟ 139 00:07:00,479 --> 00:07:02,712 ‫این حرفا چیه؟ ‫عینِ خودته 140 00:07:02,847 --> 00:07:04,049 ‫قیافه‌ش به تو رفته 141 00:07:05,723 --> 00:07:08,592 ‫هیچ‌وقت به چشم یه مادر بهم نگاه نکرده 142 00:07:09,687 --> 00:07:10,789 ‫آخه چرا؟ 143 00:07:10,925 --> 00:07:12,926 ‫وقتی به دنیا اومد، خودم یه دختر نوجوون بودم 144 00:07:14,435 --> 00:07:17,727 ‫چیزی از بچه‌داری سرم نمی‌شد 145 00:07:17,862 --> 00:07:21,095 ‫اون موقعی که کارمون رو توی ‫مجله پی‌پر شروع کردیم یادته؟ 146 00:07:21,231 --> 00:07:23,374 ‫عملاً هر شب بیدار بودیم 147 00:07:23,510 --> 00:07:25,469 ‫نیویورک رو توی دهه 80 یادته؟ 148 00:07:25,604 --> 00:07:26,906 ‫آره 149 00:07:27,041 --> 00:07:28,810 ‫همه‌ی اتفاقات مهم شب‌ها می‌افتاد 150 00:07:32,542 --> 00:07:35,944 ‫بعدش دیگه خبرنگار جنگ شدم 151 00:07:36,079 --> 00:07:37,748 ‫و دائم توی سفر بودم 152 00:07:37,883 --> 00:07:40,292 ‫و این باعث شد رابطه‌مون بدتر بشه 153 00:07:40,427 --> 00:07:42,758 ‫کل زندگیم شد کار 154 00:07:46,392 --> 00:07:49,897 ‫هیچ‌وقت نتونستم به وظایف مادریم برسم 155 00:07:52,163 --> 00:07:55,636 ‫ولی میشل خیلی قبل‌تر از این اتفاقات 156 00:07:55,771 --> 00:07:57,575 ‫ازم متنفر شده بود 157 00:07:59,909 --> 00:08:01,642 ‫یادمه از همون بچگیش 158 00:08:01,778 --> 00:08:03,207 ‫ازم دلخور بود 159 00:08:06,616 --> 00:08:08,553 ‫همون اول منظورش رو واضح رسوند 160 00:08:13,385 --> 00:08:17,826 ‫براش سخت بود پدری بالاسرش نباشه 161 00:08:19,666 --> 00:08:22,565 ‫بقیه دخترها رو همراهِ پدرهاشون دیده بود 162 00:08:22,701 --> 00:08:24,998 ‫و می‌خواست بدونه پدرش کیه 163 00:08:27,698 --> 00:08:30,465 ‫اولش وانمود کردم نمی‌‌دونم کیه ولی... 164 00:08:33,008 --> 00:08:34,469 ‫اوضاع بدتر شد 165 00:08:36,976 --> 00:08:38,107 ‫داشتم بهش دروغ می‌گفتم 166 00:08:39,985 --> 00:08:41,520 ‫معلومه که می‌دونستم پدرش کیه 167 00:08:42,486 --> 00:08:43,885 ‫اسمش فرد بود 168 00:08:50,191 --> 00:08:51,558 ‫یه چندماهی باهم بودیم 169 00:08:51,693 --> 00:08:53,558 ‫و بعد اعزام شد 170 00:08:53,693 --> 00:08:57,063 ‫اواخر جنگ ویتنام رفت جبهه 171 00:08:58,728 --> 00:09:02,503 ‫یه سال بعد که برگشت... 172 00:09:02,639 --> 00:09:04,031 ‫از این رو به اون رو شده بود 173 00:09:04,167 --> 00:09:06,441 ‫فرد! چی شده؟ 174 00:09:06,577 --> 00:09:08,371 ‫داغون شده بود 175 00:09:10,041 --> 00:09:12,384 ‫ببین منو. چیزی نیست 176 00:09:12,519 --> 00:09:14,283 ‫من اینجام. ‫دیگه تموم شد، فرد 177 00:09:14,418 --> 00:09:15,681 ‫الان برگشتی خونه 178 00:09:15,817 --> 00:09:17,182 ‫ولی برای من تموم نشده 179 00:09:20,055 --> 00:09:22,088 ‫هنوز جنگ جلوی چشم‌هامه 180 00:09:24,429 --> 00:09:25,762 ‫نمی‌تونم از شرش خلاص شم 181 00:09:28,061 --> 00:09:30,129 ‫هر روز توهم می‌زنم 182 00:09:33,134 --> 00:09:35,706 ‫و عملا تمام مدت نشئه بودم 183 00:09:40,274 --> 00:09:42,174 ‫نمی‌دونم دارم با زندگیم چیکار می‌کنم 184 00:09:43,647 --> 00:09:45,111 ‫ولی قرار نیست اینجا بمونم 185 00:09:49,848 --> 00:09:50,886 ‫اشکالی نداره 186 00:09:52,426 --> 00:09:54,954 ‫هر کاری دوست داری، بکن 187 00:09:55,090 --> 00:09:57,024 ‫ببین چه کاری به صلاحته 188 00:10:01,298 --> 00:10:02,293 ‫باشه 189 00:10:04,499 --> 00:10:05,560 ‫مرسی 190 00:10:11,067 --> 00:10:12,072 ‫میشه ببوسمت؟ 191 00:10:41,432 --> 00:10:43,334 ‫- میشل اینو می‌دونه؟ ‫- وای! 192 00:10:45,436 --> 00:10:47,608 ‫به محض اینکه حرف زدن یاد گرفت 193 00:10:47,744 --> 00:10:49,505 ‫سراغِ باباش رو می‌گرفت 194 00:10:52,712 --> 00:10:56,116 ‫ولی چیزی نیست که بشه به بچه توضیح داد، خب؟ 195 00:10:57,782 --> 00:11:01,185 ‫وقتی به سن بلوغ رسید، دیگه کلاً غریبه شدیم 196 00:11:01,321 --> 00:11:03,288 ‫و این فاصله، نوجوونیش رو شکل داد 197 00:11:05,358 --> 00:11:08,359 ‫ولی اون موقع دیگه من پیشش نبودم 198 00:11:08,494 --> 00:11:11,835 ‫با تو توی نیویورک بودم و زندگیم رو می‌کردم 199 00:11:14,335 --> 00:11:16,432 ‫یه شب با فرد قرار گذاشتم 200 00:11:16,567 --> 00:11:18,508 ‫تا وضعیت رو بهش توضیح بدم 201 00:11:18,644 --> 00:11:21,541 ‫خب من یه دوره کمک‌های اولیه رفتم 202 00:11:21,676 --> 00:11:24,446 ‫و از اونجایی که سابقه حضور در جنگ دارم، ‫تونستم توی یه بیمارستان 203 00:11:24,581 --> 00:11:25,607 ‫توی سن دیگو استخدام بشم 204 00:11:27,981 --> 00:11:29,512 ‫خبر خوبیه، نه؟ 205 00:11:31,151 --> 00:11:32,823 ‫منم یه خبرایی برات دارم 206 00:11:34,690 --> 00:11:35,694 ‫من حامله‌م 207 00:11:37,597 --> 00:11:40,391 ‫- حامله‌ای؟ ‫- آره 208 00:11:42,628 --> 00:11:45,000 ‫ولی من می‌خواستم هفته دیگه برم سن دیگو 209 00:11:47,364 --> 00:11:48,839 ‫حالا چیکار کنیم؟ 210 00:11:48,975 --> 00:11:51,776 ‫هر تصمیمی که بگیرم، ‫والدینم ازم حمایت می‌کنن... 211 00:11:52,510 --> 00:11:53,503 ‫پس تنها نمی‌مونم 212 00:11:55,775 --> 00:11:56,748 ‫هوم 213 00:11:59,082 --> 00:12:00,708 ‫به نظرم با توجه به روحیه‌ی بدی که داشت 214 00:12:00,844 --> 00:12:03,718 ‫کار کردن توی بیمارستان ‫اصلا انتخاب خوبی نبود 215 00:12:03,854 --> 00:12:05,218 ‫این نزدیک‌ترین چیز به جنگه 216 00:12:06,383 --> 00:12:08,386 ‫باید می‌رفت سراغ روانشناس و مرکز بازپروری 217 00:12:08,521 --> 00:12:10,685 ‫آره، اینا منظقی‌تر بود 218 00:12:12,158 --> 00:12:13,798 ‫ولی می‌خواست آدمِ مفیدی باشه 219 00:12:15,226 --> 00:12:17,166 ‫تا از عذاب وجدان خلاص بشه 220 00:12:17,302 --> 00:12:21,433 ‫معتقد بود کمک کردن به آدمایی ‫که بین مرگ و زندگی گیر افتادن 221 00:12:21,568 --> 00:12:25,502 ‫بهترین فرصت برای اینه که ‫دوباره آرامشش رو به دست بیاره 222 00:12:27,211 --> 00:12:30,945 ‫تنها کاری که از دستم برمیومد ‫این بود که مسئولیتی گردنش نندازم 223 00:12:31,081 --> 00:12:33,779 ‫قبل از به دنیا اومدنِ میشل رفت 224 00:12:33,914 --> 00:12:34,912 ‫هیچ‌وقت دخترش رو ندید 225 00:12:38,089 --> 00:12:41,551 ‫حتی یه بارم زنگ نزد سراغش رو بگیره 226 00:12:43,386 --> 00:12:45,153 ‫کی به میشل گفتی؟ 227 00:12:45,288 --> 00:12:46,963 ‫وقتی حدوداً 12 سالش بود 228 00:12:48,660 --> 00:12:52,062 ‫می‌خواست بدونه باباش کجا زندگی می‌کنه... 229 00:12:52,198 --> 00:12:53,662 ‫و منم دیگه ازش بی‌خبر بودم 230 00:12:55,233 --> 00:12:57,699 ‫این‌قدر اصرار کرد که 231 00:12:57,834 --> 00:13:00,476 ‫یکی از دوستانِ قدیمی دبیرستانِ باباش رو 232 00:13:00,611 --> 00:13:01,505 ‫پیدا کردم 233 00:13:03,081 --> 00:13:07,649 ‫و اون بهم گفت فرد ازدواج کرده بوده 234 00:13:07,784 --> 00:13:09,645 ‫و به تازگی هم از دنیا رفته 235 00:13:11,385 --> 00:13:14,749 ‫ازش خواستم شماره زنش رو بهم بده 236 00:13:15,825 --> 00:13:18,124 ‫و بعد بهش زنگ زدم 237 00:13:18,259 --> 00:13:19,831 ‫می‌خواستم بدونم چی شده 238 00:13:21,597 --> 00:13:26,035 ‫زنش گفت داشتن از سفر برمی‌گشتن 239 00:13:29,134 --> 00:13:30,303 ‫دوده؟ 240 00:13:31,608 --> 00:13:32,602 ‫آره 241 00:13:33,777 --> 00:13:35,940 ‫یه چیزی آتیش گرفته 242 00:13:36,076 --> 00:13:37,145 ‫خونه‌هه آتیش گرفته 243 00:13:40,018 --> 00:13:42,248 ‫باید زنگ بزنیم آتش‌نشانی 244 00:13:48,661 --> 00:13:50,653 ‫- بزن کنار ‫- فرد... 245 00:13:57,494 --> 00:13:58,966 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 246 00:13:59,101 --> 00:14:00,668 ‫- میرم یه نگاهی بندازم ‫- نه! 247 00:14:00,804 --> 00:14:02,732 ‫احمقانه‌ست! فرد! 248 00:14:02,867 --> 00:14:05,240 ‫- شاید یه نفر داخل باشه ‫- فرد! وایسا! وایسا! 249 00:14:05,376 --> 00:14:08,676 ‫نرو! خطرناکه! ‫منو نگاه کن! من اینجام 250 00:14:08,812 --> 00:14:10,308 ‫بیا یه پمپ بنزین پیدا کنیم 251 00:14:10,444 --> 00:14:11,582 ‫و از اونجا زنگ بزنیم آتش‌نشانی. ‫تو رو خدا 252 00:14:11,717 --> 00:14:13,110 ‫صدای داد و فریادش رو نمی‌شنوی؟ 253 00:14:13,246 --> 00:14:15,044 ‫نه، من هیچ صدایی نمی‌شنوم 254 00:14:17,217 --> 00:14:19,891 ‫فرد، تو رو خدا! فرد! فرد! 255 00:14:21,022 --> 00:14:22,357 ‫فرد، نرو اونجا! 256 00:14:25,390 --> 00:14:26,830 ‫صدای داد و فریاد رو نمی‌شنوی؟ 257 00:14:26,966 --> 00:14:28,867 ‫یه نفر توی خونه‌ست و کمک می‌خواد 258 00:14:30,963 --> 00:14:32,002 ‫فرد! 259 00:14:43,845 --> 00:14:46,009 ‫آقا! آقا! 260 00:14:46,144 --> 00:14:48,048 ‫لطفاً کمکم کنین 261 00:14:48,184 --> 00:14:50,416 ‫- آقا! آقا لطفاً! ‫- بیایین بریم 262 00:14:50,551 --> 00:14:52,721 ‫- تو رو خدا، شوهرم توی خونه‌ست ‫- نردبون رو بیارین 263 00:14:52,857 --> 00:14:54,381 ‫آقا! شوهرم داخله 264 00:14:54,517 --> 00:14:55,927 ‫شوهرم داخله! 265 00:14:56,062 --> 00:14:57,355 ‫گفت صدای یه نفر رو شنیده که کمک می‌خواسته 266 00:14:57,491 --> 00:14:58,753 ‫دوتا شلنگ هم اون پشت بذارین، بچه‌ها 267 00:14:58,888 --> 00:15:00,490 ‫رفت توی خونه تا 268 00:15:00,626 --> 00:15:02,198 ‫اونی که توی آتیش گیر کرده رو نجات بده 269 00:15:02,334 --> 00:15:03,225 ‫خیلی‌خب، برگردین توی ماشین. ‫به ساختمون نزدیک نشین 270 00:15:03,361 --> 00:15:04,627 ‫همین‌جا می‌مونم. باشه 271 00:15:04,762 --> 00:15:06,234 ‫لطفاً خانم. ‫کسی دیگه هم توی خونه هست؟ 272 00:15:06,370 --> 00:15:07,395 ‫- نه، نمی‌دونم ‫- نردبون رو آماده کنین رفقا! یالا! 273 00:15:07,531 --> 00:15:08,773 ‫یه نفر داخل خونه‌ست 274 00:15:08,909 --> 00:15:10,000 ‫خانم لطفاً برگردین توی ماشین‌تون 275 00:15:11,835 --> 00:15:12,971 ‫بسیارخب، برین داخل 276 00:15:13,107 --> 00:15:15,307 ‫از پنجره بالایی وارد شین 277 00:15:15,443 --> 00:15:18,246 ‫همینه! داره خاموش میشه 278 00:15:20,849 --> 00:15:21,876 ‫آفرین پسرها! 279 00:15:31,592 --> 00:15:33,188 ‫شرمنده، کاری از دستمون ساخته نبود 280 00:15:36,233 --> 00:15:39,103 ‫اصلاً به طبقه دوم نرسیده بود 281 00:15:39,239 --> 00:15:41,462 ‫احتمالاً دود و آتیش باعث شده بیهوش بشه 282 00:15:41,597 --> 00:15:42,804 ‫بقیه جسدها چی؟ 283 00:15:42,939 --> 00:15:44,438 ‫کسی دیگه نبود 284 00:15:44,573 --> 00:15:46,402 ‫این خونه خیلی وقته متروکه‌ست 285 00:15:46,537 --> 00:15:47,576 ‫فقط شوهر شما داخل بود 286 00:15:47,711 --> 00:15:50,113 ‫آخه شوهرم... 287 00:15:50,248 --> 00:15:52,648 ‫بهم گفت صدای یه نفر رو ‫شنیده که کمک می‌خواسته 288 00:15:52,783 --> 00:15:54,117 ‫امکان نداره خانم 289 00:15:55,248 --> 00:15:56,284 ‫کسی دیگه نبوده 290 00:15:57,347 --> 00:15:58,385 ‫درسته 291 00:16:00,422 --> 00:16:02,653 ‫منم صدای داد و فریادی نشنیدم 292 00:16:04,394 --> 00:16:07,255 ‫می‌خواستم جلوش رو بگیرم ولی... 293 00:16:08,633 --> 00:16:09,632 ‫نشد 294 00:16:09,767 --> 00:16:11,759 ‫شوهرتون خیلی شجاع بود 295 00:16:11,895 --> 00:16:13,595 ‫همه‌ی اینا رو به میشل گفتی؟ 296 00:16:13,730 --> 00:16:16,437 ‫مجبور شدم با تمام جزئیات بگم 297 00:16:16,572 --> 00:16:19,443 ‫حتی شماره‌ی زنِ باباش رو بهش دادم 298 00:16:19,579 --> 00:16:20,935 ‫می‌دونی چیه؟ 299 00:16:21,070 --> 00:16:22,770 ‫پاشو روی تخت دراز بکش. خسته شدی 300 00:16:22,906 --> 00:16:24,211 ‫باشه ولی باید اینو بهت بگم 301 00:16:24,346 --> 00:16:26,512 ‫بعداً هم می‌تونیم صحبت کنیم 302 00:16:27,587 --> 00:16:29,515 ‫خلاصه یه روز... 303 00:16:31,991 --> 00:16:34,689 ‫- زنِ فرد بهم زنگ زد ‫- خیلی‌خب 304 00:16:34,824 --> 00:16:36,454 ‫و بهم گفت 305 00:16:36,590 --> 00:16:38,687 ‫- یه آدرس می‌خواد ‫- اوهوم 306 00:16:38,823 --> 00:16:40,354 ‫می‌خواست یه چیزی برام بفرسته 307 00:16:40,489 --> 00:16:41,697 ‫اوهوم 308 00:16:41,833 --> 00:16:44,135 ‫و چند روز بعدش 309 00:16:44,270 --> 00:16:47,335 ‫یه یادداشت و نامه به دستم رسید 310 00:16:48,998 --> 00:16:51,141 ‫که میشل برای زنه فرستاده بود 311 00:16:52,404 --> 00:16:54,173 ‫میشل توی نامه خودشو معرفی کرده بود 312 00:16:54,308 --> 00:16:56,179 ‫و گفته بود اون بوده، 313 00:16:56,978 --> 00:16:58,542 ‫دختر فرد، 314 00:16:58,678 --> 00:17:00,975 ‫که توی آتیش‌شوزی بوده 315 00:17:02,284 --> 00:17:05,449 ‫«اون می‌خواسته منو نجات بده.» 316 00:17:05,584 --> 00:17:09,851 ‫«به خاطر من بود که مُرد...» 317 00:17:09,987 --> 00:17:12,496 ‫میشل اینا رو برای زنه نوشته بود 318 00:17:12,632 --> 00:17:13,990 ‫باورم نمیشه! 319 00:17:14,126 --> 00:17:15,099 ‫آره 320 00:17:23,102 --> 00:17:24,670 ‫سلام! 321 00:17:24,806 --> 00:17:26,207 ‫منم، مارتای مزاحم 322 00:17:26,343 --> 00:17:28,172 ‫مزاحم نیستی 323 00:17:28,308 --> 00:17:29,713 ‫حالت چطوره؟ 324 00:17:29,848 --> 00:17:31,377 ‫خوبم. اومدم خونه 325 00:17:31,512 --> 00:17:33,742 ‫بیمارستان یه چند روزی بین جلسات درمان 326 00:17:33,878 --> 00:17:35,577 ‫بهم استراحت داده و خلاصه الان خونه‌م 327 00:17:35,713 --> 00:17:37,649 ‫خوشحال میشم بیای بهم سر بزنی 328 00:17:37,784 --> 00:17:40,551 ‫وای! الان درگیرِ اسباب‌کشی هستم 329 00:17:40,687 --> 00:17:43,357 ‫پس خیلی سرت شلوغه، نه؟ 330 00:17:43,493 --> 00:17:46,428 ‫خب می‌دونی که اسباب‌کشی چطوریه 331 00:17:46,563 --> 00:17:50,693 ‫ولی اگه تنهایی می‌تونم یه سر بیام پیشت 332 00:17:50,829 --> 00:17:52,365 ‫و توی پارک قدم بزنیم 333 00:17:52,501 --> 00:17:54,895 ‫بعید می‌دونم انرژی پیاده‌روی داشته باشم 334 00:17:55,031 --> 00:17:58,066 ‫آم، خیلی‌خب، می‌دونی چیه؟ ‫بذار... 335 00:17:58,201 --> 00:18:01,739 ‫بذار کارم رو تموم کنم بعد میام پیشت 336 00:18:01,874 --> 00:18:05,083 ‫مرسی عزیزم ولی اجباری در کار نیست 337 00:18:29,539 --> 00:18:32,769 ‫- این رو برای تو گرفتم ‫- خیلی ماهی! 338 00:18:32,905 --> 00:18:34,303 ‫دوتا کتاب هم برات آوردم 339 00:18:34,439 --> 00:18:36,143 ‫وای! ممنون! 340 00:18:36,278 --> 00:18:37,440 ‫نوشیدنی می‌خوری؟ 341 00:18:37,575 --> 00:18:39,709 ‫چای می‌خورم 342 00:18:39,844 --> 00:18:41,986 ‫- اگه دمنوش داری برام بیار ‫- حتماً 343 00:18:42,122 --> 00:18:44,122 ‫- این رو می‌ذارم توی گلدون ‫- باشه 344 00:18:45,419 --> 00:18:47,858 ‫و همه‌ی اینا رو برای تو حاضر کردم 345 00:18:47,994 --> 00:18:49,420 ‫باید تا ته بخوری‌شون! 346 00:18:49,556 --> 00:18:51,760 ‫وای! تمام تلاشم رو می‌کنم 347 00:18:51,896 --> 00:18:53,390 ‫من عاشق میوه‌م 348 00:18:57,532 --> 00:18:58,999 روی کتابِ جدیدی کار می‌کنی؟ 349 00:18:59,135 --> 00:19:00,964 ‫آره، راستش شروع کردم 350 00:19:01,099 --> 00:19:04,367 ‫دارم روی رابطه‌ی پر فراز ‫و نشیب دورا کرینگتونِ نقاش 351 00:19:04,503 --> 00:19:06,641 ‫با... آم... 352 00:19:06,777 --> 00:19:09,439 ‫لیتن استرچیِ نویسنده کار می‌کنم 353 00:19:09,575 --> 00:19:11,573 ‫- اوهوم. ‫- اینه 354 00:19:11,708 --> 00:19:13,450 ‫استرچی همجنس‌گرا بود 355 00:19:13,586 --> 00:19:18,485 ‫خلاصه دورا با مردِ دگرجنس‌گرایی ‫که استرچی شیفته‌ش شده بود، ازدواج کرد 356 00:19:18,620 --> 00:19:20,350 ‫خلاصه قراره به ماجرای این سه نفر بپردازم 357 00:19:20,486 --> 00:19:22,191 ‫موضوع جدید و خاضی نیست 358 00:19:22,327 --> 00:19:23,693 ‫ولی می‌خوام ببینم تهش منو به کجا می‌بره 359 00:19:23,828 --> 00:19:25,323 ‫بیا، نگاه کن 360 00:19:25,459 --> 00:19:26,824 ‫ولی از شانس بدش... 361 00:19:26,959 --> 00:19:29,297 ‫یه نقاشِ معروفِ دیگه بود... 362 00:19:29,433 --> 00:19:30,793 ‫- لئونورا کرینگتون. آره ‫- آره... 363 00:19:30,928 --> 00:19:32,533 ‫نقاش سورئالیست لئونورا کرینگتون 364 00:19:32,668 --> 00:19:34,667 ‫که اسمش خیلی شبیه اون بود 365 00:19:35,874 --> 00:19:36,966 ‫آم... 366 00:19:37,676 --> 00:19:38,770 ‫دورا... 367 00:19:39,737 --> 00:19:41,639 ‫بیشتر به خاطر 368 00:19:41,775 --> 00:19:44,039 ‫رابطه نامتعارف و عجیبش با استرچی شناخته شده 369 00:19:46,352 --> 00:19:49,214 ‫17 سال از زندگیش رو وقفِ اون مرد کرد 370 00:19:49,349 --> 00:19:50,549 ‫- عجب! ‫- اوهوم 371 00:19:50,685 --> 00:19:53,055 ‫قراره یه زندگی‌نامه تخیلی و داستانی باشه 372 00:19:53,191 --> 00:19:56,117 ‫واسه همین یه چیزهایی ‫رو هم از خودم اضافه می‌کنم 373 00:19:56,252 --> 00:20:00,094 ‫هیچ‌وقت نتونستم به خودم ‫اجازه‌ی این کار رو بدم 374 00:20:00,229 --> 00:20:03,064 ‫خب امیدوارم نداده باشی 375 00:20:03,199 --> 00:20:04,933 ‫آخه تو خبرنگار جنگی 376 00:20:05,069 --> 00:20:07,062 ‫آره، باید... 377 00:20:07,197 --> 00:20:08,735 ‫می‌دونی، نباید احساساتی بشی 378 00:20:08,870 --> 00:20:12,706 ‫باید احساساتت رو سرکوب کنی ‫تا بتونی کارت رو انجام بدی 379 00:20:12,841 --> 00:20:15,412 ‫تمرکزت روی زمان حال و ‫اون جهنمی که توشی باشه 380 00:20:15,548 --> 00:20:17,947 ‫اصلاً شاید بهتره درباره تو بنویسم، ‫نه کرینگتون 381 00:20:18,083 --> 00:20:19,448 ‫بعید می‌دونم خوشت بیاد 382 00:20:19,583 --> 00:20:21,284 ‫درباره بیماری و دوره‌های درمانی بنویسی. 383 00:20:21,420 --> 00:20:24,219 ‫- هوم. اشتباه می‌کنی ‫- من یه خبرنگار ساده‌م 384 00:20:24,355 --> 00:20:27,055 ‫که معتاد جنگ و آدرنالینم 385 00:20:27,191 --> 00:20:28,259 ‫فکر کردی این جذاب نیست؟ 386 00:20:30,622 --> 00:20:32,191 ‫همشم غم و سیاهی نبود 387 00:20:32,327 --> 00:20:33,693 ‫می‌دونی، زندگی مسیر خودش رو طی می‌کرد 388 00:20:35,766 --> 00:20:39,094 ‫یه گزارشی بود که یه ‫جاهاییش رو خودم اضافه کردم 389 00:20:39,705 --> 00:20:40,730 ‫جدی؟ 390 00:20:40,865 --> 00:20:42,999 ‫راستش هیچ‌وقت منتشرش نکردم 391 00:20:45,001 --> 00:20:46,904 ‫در طول جنگ عراق بود 392 00:20:47,040 --> 00:20:50,378 ‫روز آخر، قبل از اینکه از بغداد بریم 393 00:20:50,514 --> 00:20:52,106 ‫مطمئنی راه رو درست اومدیم؟ 394 00:20:52,242 --> 00:20:55,044 ‫آره همین‌جا بپیچ سمت چپ و برو توی کوچه 395 00:20:56,384 --> 00:20:57,618 ‫بیا سریع بریم سر اصل مطلب 396 00:21:01,156 --> 00:21:02,154 ‫همین‌جا. وایسا 397 00:21:12,504 --> 00:21:15,130 ‫مارتین، اومدی بغداد چیکار؟ 398 00:21:17,374 --> 00:21:18,775 ‫چه خوشتیپ شدی. عالی شدی 399 00:21:18,910 --> 00:21:19,900 ‫مرسی 400 00:21:20,036 --> 00:21:21,835 ‫آره، ببخشید. پاکو، ایشون مارتینه 401 00:21:21,971 --> 00:21:23,347 ‫اونم مثل من عضو فرقه کرملی‌هاست 402 00:21:23,482 --> 00:21:25,275 ‫خوش‌وقتم. بذارین با مارتا آشناتون کنم 403 00:21:25,410 --> 00:21:27,642 ‫یکی از خبرنگارهای ‫بااستعدادِ نیویورک تایمز هستن 404 00:21:29,054 --> 00:21:30,117 ‫اینا همون کرملی‌هایی هستن 405 00:21:30,253 --> 00:21:31,419 ‫که بهت گفته بودم 406 00:21:31,554 --> 00:21:32,883 ‫از آشنایی با هردوتون خوشحالم 407 00:21:33,019 --> 00:21:34,825 ‫قصد دارین توی بغداد بمونین؟ 408 00:21:34,960 --> 00:21:36,189 ‫بله، می‌بینید که همین‌جاییم 409 00:21:36,324 --> 00:21:37,857 ‫ولی تنهایین 410 00:21:37,992 --> 00:21:40,298 ‫تمام سازمان‌های مردم‌نهاد و صلیب سرخ رفتن 411 00:21:40,931 --> 00:21:42,165 ‫می‌دونم 412 00:21:42,301 --> 00:21:44,065 ‫اوضاع از کنترل خارج شده 413 00:21:44,201 --> 00:21:45,462 ‫خیلی خطرناکه 414 00:21:45,598 --> 00:21:46,896 ‫خودتونم هم که اینجایین 415 00:21:47,032 --> 00:21:48,604 ‫آره ولی ما مسافریم 416 00:21:48,740 --> 00:21:50,469 ‫به محض اینکه مصاحبه‌مون ‫با شما تموم بشه از اینجا میریم 417 00:21:50,604 --> 00:21:52,308 ‫نمی‌تونیم توی این وضعیت ‫پشت‌شون رو خالی کنیم 418 00:21:52,444 --> 00:21:53,972 ‫الان مردم بیشتر از هر ‫وقت دیگه بهمون نیاز دارن 419 00:21:54,107 --> 00:21:57,777 ‫درسته ولی بازم خیلی خطرناکه 420 00:21:59,447 --> 00:22:01,108 ‫ولی خودتون می‌دونین 421 00:22:01,244 --> 00:22:03,354 ‫نمی‌تونیم پشت‌شون رو خالی کنیم خانم 422 00:22:04,820 --> 00:22:06,322 ‫میشه یه عکس ازتون بگیریم 423 00:22:06,457 --> 00:22:08,221 ‫تا نشون بدیم وضعیت مأموریت به چه صورته؟ 424 00:22:09,762 --> 00:22:11,053 ‫باشه 425 00:22:11,189 --> 00:22:13,322 ‫می‌تونین از من و وضعیت مأموریت عکس بگیرین 426 00:22:13,458 --> 00:22:16,760 ‫ولی اون نمی‌خواد خانواده‌ش ‫توی اسپانیا ببیننش و دردسر بشه 427 00:22:16,896 --> 00:22:18,469 ‫- نگرانش میشن ‫- باشه، حتماً 428 00:22:18,604 --> 00:22:20,035 ‫کاملاً درک می‌کنم ‫ولی اگه بتونیم از یکی‌تون عکس بگیریم 429 00:22:20,171 --> 00:22:21,368 ‫عالی میشه 430 00:22:21,503 --> 00:22:22,866 ‫- خیلی‌خب ‫- حتماً 431 00:22:24,310 --> 00:22:25,673 ‫- اینجا؟ ‫- آره 432 00:22:25,808 --> 00:22:28,435 ‫یه قدم بیا جلو... 433 00:22:28,570 --> 00:22:30,277 ‫آره، خوبه ‫تا بتونم اثراتش رو هم نشون بدم 434 00:22:36,187 --> 00:22:37,212 ‫ردیف شد 435 00:22:39,817 --> 00:22:41,685 ‫از آخرین باری که همدیگه رو دیدیم... 436 00:22:41,821 --> 00:22:43,090 ‫چقدر گذشته؟ 437 00:22:43,225 --> 00:22:44,795 ‫پنج سال 438 00:22:44,930 --> 00:22:46,155 ‫پنج سال 439 00:22:47,294 --> 00:22:48,322 ‫عجب! 440 00:22:49,695 --> 00:22:50,797 ‫لیبریا رو یادته؟ 441 00:22:51,697 --> 00:22:52,832 ‫مگه میشه یادم بره؟ 442 00:22:54,970 --> 00:22:58,674 ‫ببین، یه سری عکس ازت ‫دارم که منتشرشون نکردیم 443 00:22:58,809 --> 00:23:00,703 ‫یه آدرس بهم بده تا برات بفرستم 444 00:23:00,838 --> 00:23:01,802 ‫یا مثلاً بفرستم برای سفارت 445 00:23:01,937 --> 00:23:03,642 ‫نه، نگه‌شون دار 446 00:23:03,777 --> 00:23:05,515 ‫این‌جوری من همیشه همراهتم 447 00:23:06,643 --> 00:23:07,583 ‫باشه 448 00:23:10,047 --> 00:23:11,422 ‫خوشحال شدم دیدمت 449 00:23:12,320 --> 00:23:13,255 ‫مراقب خودت باش 450 00:23:13,390 --> 00:23:14,623 ‫- خداحافظ ‫- مراقب خودت باش 451 00:23:19,463 --> 00:23:20,761 ‫اون کرملی رو از کجا می‌شناسی؟ 452 00:23:24,026 --> 00:23:25,062 ‫توی سیرالئون آشنا شدیم 453 00:23:27,370 --> 00:23:29,204 ‫همون‌جا عاشقِ همدیگه شدیم 454 00:23:29,340 --> 00:23:30,936 ‫- جدی؟ ‫- آره 455 00:23:32,245 --> 00:23:34,267 ‫بعدش بازم همدیگه رو دیدیم 456 00:23:34,403 --> 00:23:36,737 ‫همیشه هم جاهایی همدیگه ‫رو می‌دیدیم که جنگ شده 457 00:23:36,872 --> 00:23:38,081 ‫و سکس می‌کردین؟ 458 00:23:38,216 --> 00:23:40,582 ‫خب چرا که نه! آره 459 00:23:40,718 --> 00:23:42,783 ‫برناردو هیچ‌وقت از لذت‌های جسمانی دست نکشید 460 00:23:44,282 --> 00:23:47,051 ‫همیشه وسط دعوا و درگیری‌ها بود 461 00:23:47,186 --> 00:23:49,427 ‫و به نظرم سکس بهترین محافظش بود 462 00:23:51,894 --> 00:23:54,227 ‫مطمئنم اونی یکی کرملی پارتنرش بود 463 00:23:54,363 --> 00:23:55,426 ‫این‌جوری فکر می‌کنی؟ 464 00:23:55,561 --> 00:23:57,666 ‫شک ندارم 465 00:23:57,801 --> 00:23:59,301 ‫فقط در این صورت می‌تونی توی بغداد بمونی 466 00:23:59,437 --> 00:24:00,438 ‫و از جنگ نترسی 467 00:24:01,835 --> 00:24:04,035 ‫- چه ماجرای فوق‌العاده‌ای! ‫- آره 468 00:24:06,068 --> 00:24:07,033 ‫فکرشم نکن بخوای درباره‌ش بنویسی 469 00:24:07,169 --> 00:24:09,205 ‫نه، نه، نه، البته که 470 00:24:12,075 --> 00:24:14,944 ‫ولی مگه از نظر اونا گناه نیست؟ 471 00:24:15,079 --> 00:24:16,252 ‫یعنی عذاب وجدان نمی‌گیرن؟ 472 00:24:16,388 --> 00:24:18,116 ‫هر چی باشه کاتولیکن دیگه 473 00:24:18,251 --> 00:24:20,216 ‫آره، نمی‌دونم والا. ‫هیچ‌وقت حرفی ازش نزد 474 00:24:22,385 --> 00:24:24,954 ‫با این همه چیزهای ‫وحشتناکی که توی جنگ می‌بینی 475 00:24:25,089 --> 00:24:26,693 ‫عذاب وجدان گرفتن به خاطر سکس 476 00:24:26,829 --> 00:24:27,993 ‫خیلی بی‌معنی میشه 477 00:24:29,158 --> 00:24:30,193 ‫و دیگه بهش عادت می‌کنی 478 00:24:31,399 --> 00:24:32,470 ‫می‌دونم 479 00:24:35,900 --> 00:24:37,507 ‫ماجراشون رو نوشتم 480 00:24:37,642 --> 00:24:39,972 ‫روایت عشق‌شون رو طبق تخیل خودم نوشتم 481 00:24:41,237 --> 00:24:42,810 ‫ولی توی کامپیوترم موند 482 00:24:45,016 --> 00:24:49,282 ‫خب پس قراره درباره‌ی عشقِ عجیب‌وغریبِ ‫دورا کرینگتون بنویسی 483 00:24:49,417 --> 00:24:50,685 ‫اوهوم 484 00:24:50,820 --> 00:24:52,148 ‫و رابطه‌ش با ویرجینیا وولف 485 00:24:52,284 --> 00:24:55,290 ‫که استرچی هم بهش علاقه داشت 486 00:24:55,425 --> 00:24:56,786 ‫عجب گروهی بودن! 487 00:24:56,922 --> 00:24:59,288 ‫واقعاً آزادی‌شون رو تحسین می‌کنم 488 00:24:59,423 --> 00:25:01,022 ‫استرچی 18 سال بعد از آشنایی با دورا 489 00:25:01,157 --> 00:25:03,325 ‫بر اثر سرطان معده مُرد 490 00:25:03,460 --> 00:25:06,194 ‫و دورا تقریباً دو ماه بعد 491 00:25:06,330 --> 00:25:08,499 ‫با شلیک به شکمش خودکشی کرد 492 00:25:08,634 --> 00:25:11,169 ‫فقط 38 سالش بود 493 00:25:11,304 --> 00:25:14,308 ‫واقعا این تقارن و شباهت برام جالبه 494 00:25:14,443 --> 00:25:15,676 ‫اون سرطان معده گرفت 495 00:25:15,812 --> 00:25:17,741 ‫و دورا هم به شکمش شلیک کرد 496 00:25:17,877 --> 00:25:20,180 ‫همینو بگو، برای منم جالبه 497 00:25:20,315 --> 00:25:24,550 ‫دوست دارم بدونم نظر ویرجینیا ‫وولف درباره مرگِ کرینگتون چی بوده؟ 498 00:25:24,685 --> 00:25:27,156 ‫شاید ویرجینیا یه‌جور... 499 00:25:27,291 --> 00:25:28,390 ‫هشدار رو دیده بود 500 00:25:28,525 --> 00:25:31,051 یا مثلاً تصویری احتمالی از سرنوشت خودش رو؟ 501 00:25:31,186 --> 00:25:32,387 ‫انگار که تقدیرشون این بوده؟ 502 00:25:34,993 --> 00:25:36,891 ‫به نظرت تقدیر منم همینه؟ 503 00:25:37,026 --> 00:25:39,735 ‫نه! البته که نه! 504 00:25:39,870 --> 00:25:42,331 ‫من تا حالا آدمی به سرزندگیِ تو ندیدم 505 00:25:42,466 --> 00:25:45,002 ‫این هفته قراره یه دوره درمانی آزمایشی 506 00:25:45,138 --> 00:25:47,275 ‫- به اسم ایمنی‌درمانی رو شروع کنم ‫- آهان 507 00:25:47,411 --> 00:25:49,109 ‫قبلاً امتحانش کردن 508 00:25:49,245 --> 00:25:51,205 ‫و ظاهراً در درمان سرطان رحم نتایج خوبی داشته 509 00:25:51,341 --> 00:25:54,013 ‫- خب این که خیلی خوبه ‫- آره 510 00:25:54,148 --> 00:25:55,382 ‫بهم خبر بده کی می‌تونم بیام ملاقاتت 511 00:25:55,517 --> 00:25:56,686 ‫- باشه؟ ‫- حتماً 512 00:25:59,019 --> 00:26:01,388 ‫- حالا که بحثِ تقارن و شباهت شد... ‫- اوهوم 513 00:26:01,523 --> 00:26:02,560 ‫تو... 514 00:26:03,591 --> 00:26:04,793 ‫دیمین کانینگ‌هام رو یادته؟ 515 00:26:05,858 --> 00:26:07,662 ‫مگه میشه یادم بره؟ 516 00:26:07,797 --> 00:26:10,265 ‫از تو بهم به ارث رسید 517 00:26:10,400 --> 00:26:12,061 ‫همون معشوقه‌ی مشترک 518 00:26:12,196 --> 00:26:13,602 ‫- خب... ‫- باید اعتراف کنم که... 519 00:26:13,738 --> 00:26:15,402 ‫خیلی دلم شکست وقتی فهمیدم ‫بعد از اینکه رابطه‌مون تموم شد 520 00:26:15,538 --> 00:26:16,770 ‫با تو رفت توی رابطه 521 00:26:16,905 --> 00:26:18,375 ‫در واقع همزمان با هردومون نبود 522 00:26:18,510 --> 00:26:19,707 ‫چون تو باهاش کات کرده بودی 523 00:26:19,843 --> 00:26:20,805 ‫و رفته بودی خارج 524 00:26:20,941 --> 00:26:22,371 ‫امکان نداشت دوباره برگردم بهش 525 00:26:22,506 --> 00:26:25,274 ‫و راستش رو بخوای بهش هم وفادار نبودم 526 00:26:25,410 --> 00:26:30,145 ‫ولی عشقِ پر شور و حرارتی داشت 527 00:26:30,280 --> 00:26:32,287 ‫و امیدوارم برای تو هم همین‌طور بوده باشی 528 00:26:32,423 --> 00:26:33,452 ‫من که شکایتی نداشتم 529 00:26:49,239 --> 00:26:50,234 ‫سلام 530 00:26:52,903 --> 00:26:53,908 ‫چی شده؟ 531 00:26:55,940 --> 00:26:56,944 ‫جواب نداده 532 00:26:58,209 --> 00:27:00,209 ‫سرطان به کبد 533 00:27:00,344 --> 00:27:02,147 ‫- و به استخوان‌هامم رسیده ‫- ای وای، مارتا! 534 00:27:02,282 --> 00:27:04,150 ‫باید به حس غریزی اولیه‌م اعتماد می‌کردم 535 00:27:04,286 --> 00:27:06,820 ‫نباید خودمو این‌قدر عذاب می‌دادم 536 00:27:06,956 --> 00:27:09,390 ‫این همه اسهال و استفراغ ‫و بی‌حالی رو تحمل کردم 537 00:27:09,526 --> 00:27:11,618 ‫که آخرش به هیچ نتیجه‌ای نرسه 538 00:27:11,753 --> 00:27:13,822 ‫نباید به خودم امید واهی می‌دادم 539 00:27:13,957 --> 00:27:15,258 ‫خیلی‌خب. خیلی‌خب. 540 00:27:15,393 --> 00:27:17,164 ‫خب، دکتر چی گفت؟ 541 00:27:17,300 --> 00:27:18,468 ‫بهم بگو 542 00:27:18,603 --> 00:27:20,994 ‫اینکه ممکنه تا چند ماهِ آینده 543 00:27:21,130 --> 00:27:23,003 ‫یا شاید یه سالِ دیگه زنده بمونم 544 00:27:23,138 --> 00:27:25,232 ‫ازم می‌خواد درمان رو ادامه بدم 545 00:27:25,368 --> 00:27:26,805 ‫حتی با اینکه هیچ امیدی بهش نیست 546 00:27:26,941 --> 00:27:28,303 ‫شاید این دفعه جواب بده 547 00:27:28,439 --> 00:27:30,439 ‫نمی‌خوام بشینم واسه خودم دلسوزی کنم 548 00:27:36,522 --> 00:27:39,216 ‫آخه من آدمِ صبوری نیستم. شرمنده 549 00:27:39,352 --> 00:27:43,453 ‫نمی‌خوام این درد طاقت‌فرسا ‫رو به خودم تحمیل کنم 550 00:27:43,588 --> 00:27:45,993 ‫آدم وقتی زجر می‌کِشه، ‫نمی‌تونه خودش رو کنترل کنه 551 00:27:46,960 --> 00:27:48,961 ‫حتی نمی‌تونه درست فکر کنه 552 00:27:49,096 --> 00:27:50,728 ‫فقط به یه چیز فکر می‌کنه... 553 00:27:50,864 --> 00:27:52,230 ‫به اون سرطانِ کوفتی 554 00:27:55,136 --> 00:27:56,707 ‫من همیشه مراقبِ سلامتیم بودم 555 00:27:57,737 --> 00:27:59,609 ‫و حالا پشیمونم 556 00:27:59,745 --> 00:28:01,343 ‫دکتر میگه قلبِ سالم و قوی‌ای دارم 557 00:28:01,479 --> 00:28:02,810 ‫این دیگه یعنی چی؟ 558 00:28:02,946 --> 00:28:04,980 ‫یعنی بدنم به مبارزه ادامه میده 559 00:28:05,115 --> 00:28:08,018 ‫در حالی که من همین‌جور تا ‫آخرین لحظه عذاب می‌کشم؟ 560 00:28:09,288 --> 00:28:10,347 ‫نمی‌دونم... 561 00:28:12,316 --> 00:28:13,856 ‫نمی‌دونم چطور کمکت کنم 562 00:28:15,294 --> 00:28:16,353 ‫خیلی متأسفم 563 00:28:21,127 --> 00:28:23,558 ‫به نظرم حقمه مرگِ راحتی داشته باشم 564 00:28:26,202 --> 00:28:29,738 ‫لااقل توی لحظات آخرم تشنج نکنم 565 00:28:29,874 --> 00:28:31,735 ‫یه مرگ با عزت، 566 00:28:31,871 --> 00:28:33,469 ‫تمیز و آبرومند داشته باشم 567 00:28:36,210 --> 00:28:38,181 ‫ولی می‌دونم خواسته‌ی زیادیه 568 00:28:39,742 --> 00:28:40,581 ‫مارتا، اینجا چیکار می‌کنی؟ 569 00:28:40,716 --> 00:28:42,312 ‫من دیگه حوصله ندارم 570 00:28:42,448 --> 00:28:44,244 ‫- میشه لطفاً کمکش کنی؟ ‫- حتماً 571 00:28:44,380 --> 00:28:45,655 ‫برگرد توی تخت 572 00:28:45,791 --> 00:28:47,725 ‫بیا. بذار کمکت کنم 573 00:28:49,118 --> 00:28:50,589 ‫بیارش 574 00:28:50,724 --> 00:28:51,762 ‫برو بریم 575 00:28:54,690 --> 00:28:56,626 ‫آخرش معتاد از کار در میام 576 00:28:58,064 --> 00:28:59,995 ‫گمونم همین الانم شدم 577 00:29:00,130 --> 00:29:02,835 ‫چیزی نیست. جدی میگم 578 00:29:02,971 --> 00:29:04,940 ‫بیا، این حالت رو بهتر می‌کنه 579 00:29:43,273 --> 00:29:44,309 ‫هنوز همین‌جایی؟ 580 00:29:45,844 --> 00:29:46,817 ‫آره 581 00:29:50,285 --> 00:29:52,185 ‫بگم شامت رو بیارن؟ 582 00:29:53,622 --> 00:29:54,616 ‫گشنه‌ت نیست؟ 583 00:29:55,392 --> 00:29:56,354 ‫نه 584 00:29:59,463 --> 00:30:00,457 ‫اینگرید... 585 00:30:02,901 --> 00:30:04,962 ‫به نظرت وقتشه با دوست‌های صمیمیم 586 00:30:05,097 --> 00:30:06,969 ‫خداحافظی کنم؟ 587 00:30:07,105 --> 00:30:09,334 ‫به نظرم باید هر کاری دلت می‌خواد بکنی 588 00:30:10,466 --> 00:30:12,975 ‫من فقط آرامش و سکوت می‌خوام 589 00:30:14,806 --> 00:30:18,079 ‫به این فکر کردی می‌خوای وقتت رو صرف چی کنی؟ 590 00:30:20,110 --> 00:30:21,818 ‫و کجا بری؟ 591 00:30:21,954 --> 00:30:23,612 ‫جایی هست دوست داشته باشی بری؟ 592 00:30:24,817 --> 00:30:25,823 ‫نگاه کن 593 00:30:31,396 --> 00:30:32,962 ‫دونه‌های برف صورتی 594 00:30:35,431 --> 00:30:38,528 ‫بالاخره یه جنبه مثبت ‫توی تغییرات اقلیمی پیدا شد 595 00:30:40,767 --> 00:30:41,795 ‫خب... 596 00:30:43,432 --> 00:30:45,040 ‫من اون‌قدری زنده موندم تا ببینمش 597 00:30:50,115 --> 00:30:53,012 ‫آخرِ داستانِ مردگانِ جیمز جویس رو یادته؟ 598 00:30:53,147 --> 00:30:54,852 ‫خیلی مبهم 599 00:30:56,313 --> 00:30:58,053 ‫«برف می‌بارید، 600 00:30:59,782 --> 00:31:03,320 ‫می‌بارید بر گورستان متروک 601 00:31:03,456 --> 00:31:06,391 ‫به آرامی می‌بارید بر پهنه‌ی جهان 602 00:31:08,666 --> 00:31:11,229 و همچون فرود سرنوشت محتوم 603 00:31:11,364 --> 00:31:14,498 بر سر زندگان و مُردگان 604 00:31:16,633 --> 00:31:21,373 ‫آرام می‌بارید.» 605 00:31:25,882 --> 00:31:27,412 ‫دیگه داره دیر میشه... 606 00:31:28,718 --> 00:31:29,711 ‫باید برم 607 00:31:37,792 --> 00:31:38,753 ‫ممنونم 608 00:31:40,357 --> 00:31:41,899 ‫فردا می‌بینمت 609 00:32:28,972 --> 00:32:31,642 ‫هنوز نیم ساعت به شروع فیلم مونده 610 00:32:31,777 --> 00:32:33,917 ‫بریم تا شلوغ نشده صندلی‌مون رو پیدا کنیم؟ 611 00:32:34,052 --> 00:32:36,085 ‫نه. می‌خوام یه چیزی رو بهت بگم 612 00:32:36,850 --> 00:32:38,219 ‫باشه 613 00:32:38,354 --> 00:32:40,781 ‫نمی‌خوام با رنجِ خفت‌بار از دنیا برم 614 00:32:40,917 --> 00:32:42,652 ‫یه قرص اتانازی گرفتم 615 00:32:43,551 --> 00:32:44,951 ‫نپرس چطوری 616 00:32:45,086 --> 00:32:47,490 ‫توی دارک وب تقریباً همه‌چی میشه گیر آورد 617 00:32:47,626 --> 00:32:49,664 ‫تازه کلی هم اُپیوئید برای وقتایی که درد دارم 618 00:32:49,800 --> 00:32:51,031 ‫گرفتم 619 00:32:51,166 --> 00:32:52,629 ‫این‌جوری هم نگاهم نکن 620 00:32:52,765 --> 00:32:54,730 ‫نمی‌خوام منصرفم کنی 621 00:32:55,697 --> 00:32:57,673 ‫اصلاً نمی‌دونم چی بگم 622 00:32:57,809 --> 00:32:59,141 ‫امیدوار بودم موافقت کنی 623 00:33:00,171 --> 00:33:01,678 ‫با چی موافقت کنم؟ 624 00:33:01,813 --> 00:33:03,508 که کمکم کنی 625 00:33:04,242 --> 00:33:05,609 ‫چه کمکی؟ 626 00:33:06,918 --> 00:33:09,479 ‫من بارها تا پای مرگ رفتم 627 00:33:09,614 --> 00:33:11,747 ‫ولی همیشه یه نفر کنارم بوده 628 00:33:11,882 --> 00:33:15,190 ‫ما خبرنگارها یه جور خانواده سیار شده بودیم 629 00:33:17,124 --> 00:33:18,688 ‫اینم یه جنگ دیگه‌ست 630 00:33:19,764 --> 00:33:21,031 ‫منم ازش نمی‌ترسم 631 00:33:21,598 --> 00:33:22,789 ‫ولی... 632 00:33:22,925 --> 00:33:24,958 ‫مثل بقیه وقتایی که تا پای مرگ رفتم 633 00:33:26,905 --> 00:33:28,863 ‫نمی‌خوام تنها باشم، اینگرید 634 00:33:31,368 --> 00:33:32,735 ‫ازت می‌خوام که... 635 00:33:33,679 --> 00:33:35,705 ‫توی اتاق بغلیم باشی 636 00:33:37,148 --> 00:33:38,774 ‫به نظرم بهتره بریم صندلی‌هامون رو پیدا کنیم 637 00:33:38,909 --> 00:33:41,617 ‫آره حتماً ولی اگه اشکالی نداشته باشه 638 00:33:41,752 --> 00:33:42,877 ‫ترجیح میدم به بحث‌مون ادامه بدیم 639 00:33:45,480 --> 00:33:46,914 ‫خیلی‌خب. آم... 640 00:33:48,994 --> 00:33:50,489 ‫هنوز تصمیم نگرفتی کی ‫می‌خوای انجامش بدی؟ 641 00:33:51,453 --> 00:33:52,425 ‫دقیقاً نه 642 00:33:53,488 --> 00:33:54,493 ‫تا یه ماه دیگه؟ 643 00:33:56,600 --> 00:34:00,565 ‫قبل از اینکه وضعم بدتر بشه ‫و دیگه منو نشناسی 644 00:34:00,700 --> 00:34:04,530 ‫توی چند هفته پیشِ رو حالم باید بهتر بشه 645 00:34:04,666 --> 00:34:06,339 ‫ولی می‌خوام زودتر انجامش بدم 646 00:34:06,475 --> 00:34:08,568 ‫دکترهام فکر می‌کنن که من قراره برگردم 647 00:34:08,704 --> 00:34:10,673 ‫و دوره درمانم رو تکمیل کنم 648 00:34:10,809 --> 00:34:13,149 ‫بهتره به چیزی شک نکنن 649 00:34:14,116 --> 00:34:15,883 ‫کجا می‌خوای انجامش بدی؟ 650 00:34:16,019 --> 00:34:17,285 ‫نمی‌خوام توی خونه‌م باشم 651 00:34:19,755 --> 00:34:22,719 ‫و نمی‌خوام جایی باشه ‫که قبلاً توش خوشحال بودم 652 00:34:25,263 --> 00:34:27,421 ‫همیشه اشتباهه برگردی به جایی که 653 00:34:27,557 --> 00:34:29,089 ‫یه زمانی توش واقعاً خوشحال بودی 654 00:34:29,224 --> 00:34:31,525 ‫آخه این‌جوری گند می‌زنی ‫به خاطراتِ خوشِ اولیه‌ت 655 00:34:31,660 --> 00:34:33,269 ‫نه، درک می‌کنم 656 00:34:33,404 --> 00:34:36,568 ‫به نظرم اگه توی یه محیط غریب 657 00:34:36,703 --> 00:34:40,774 ‫و ناآشنا باشم، راحت‌تر بتونم... 658 00:34:40,909 --> 00:34:42,737 ‫از این دنیا دل بِکَنم 659 00:34:42,873 --> 00:34:44,906 ‫چون در غیر این صورت ‫نمی‌تونم این کار رو بکنم 660 00:34:47,479 --> 00:34:50,450 ‫ترجیح میدم یه جای غریب، 661 00:34:51,515 --> 00:34:53,387 ‫راحت و امن باشه 662 00:34:54,353 --> 00:34:56,718 ‫و زیاد هم دور نباشه 663 00:34:56,854 --> 00:34:58,959 ‫می‌خوای کمکت کنم یه جا پیدا کنی 664 00:34:59,095 --> 00:35:01,256 ‫یا کمکت کنم مستقر بشی؟ 665 00:35:01,391 --> 00:35:03,461 ‫نه، نه، نه 666 00:35:03,596 --> 00:35:05,102 ‫نه، خودم ترتیب این قسمتش رو میدم 667 00:35:06,865 --> 00:35:09,733 ‫فقط می‌خوام یه نفر همراهیم کنه 668 00:35:10,941 --> 00:35:12,406 ‫و توی اتاق بغلی باشه 669 00:35:14,940 --> 00:35:16,811 ‫ترجیح نمیدی یکی باشه که بهت نزدیک‌تر باشه؟ 670 00:35:16,946 --> 00:35:18,279 ‫ما خیلی بهم نزدیکیم 671 00:35:18,415 --> 00:35:20,349 ‫نه، یعنی آره! البته! ‫معلومه که هستیم 672 00:35:20,484 --> 00:35:22,779 ‫وای خدایا! ما خیلی به هم نزدیکیم. فقط... 673 00:35:22,915 --> 00:35:24,917 ‫سال‌هایی بوده که اصلاً از هم خبر نداشتیم 674 00:35:26,120 --> 00:35:27,580 ‫استلا چی؟ 675 00:35:27,716 --> 00:35:28,954 ‫یا مگی؟ 676 00:35:29,089 --> 00:35:30,490 ‫یا ونسا؟ 677 00:35:30,625 --> 00:35:32,192 ‫شماها از بچگی با هم دوست بودین 678 00:35:32,328 --> 00:35:34,659 ‫راستش اول بهشون فکر کردم 679 00:35:35,725 --> 00:35:37,398 ‫از هر سه‌تاشونم درخواست کردم 680 00:35:37,533 --> 00:35:40,797 ‫همه‌شون ترسیدن و زیر بار نرفتن 681 00:35:42,137 --> 00:35:43,503 ‫شرایط رو درک کردن 682 00:35:43,638 --> 00:35:45,469 ‫ولی گفتن نمی‌خوان نقشی توی 683 00:35:45,604 --> 00:35:47,434 ‫خودکشیم داشته باشن 684 00:35:47,569 --> 00:35:49,236 ‫به هیچ وجه راضی نمی‌شدن 685 00:35:49,372 --> 00:35:51,313 ‫- دخترت چی؟ ‫- این‌جوری در حقش نامردی میشه 686 00:35:52,808 --> 00:35:54,809 ‫من زیاد حضور پررنگی توی زندگیش نداشتم 687 00:35:54,945 --> 00:35:56,684 ‫نمی‌خوام بار مرگم رو روی دوشش بذارم 688 00:35:56,819 --> 00:36:00,989 ‫حداقل باهاش مشورت می‌کردی و نظرش رو می‌پرسیدی 689 00:36:01,124 --> 00:36:02,819 ‫اینگرید، ما عینِ دوتا غریبه هستیم 690 00:36:04,526 --> 00:36:06,260 ‫همون اول که راجع به ‫تردیدم برای درمان بهش گفتم 691 00:36:06,396 --> 00:36:08,121 ‫به وضوح منظورش رو رسوند 692 00:36:09,429 --> 00:36:11,168 ‫گفت تصمیمش با خودمـه 693 00:36:12,836 --> 00:36:13,962 ‫حق هم داره 694 00:36:14,606 --> 00:36:15,535 ‫صحیح 695 00:36:42,294 --> 00:36:44,397 ‫توی زندگی هر اتفاقی هم که بیفته 696 00:36:44,532 --> 00:36:46,698 ‫آدما ازت انتظار دارن به مبارزه ادامه بدی 697 00:36:48,429 --> 00:36:52,165 ‫بهمون یاد دادن همچین ‫دیدگاهی به سرطان داشته باشیم 698 00:36:52,300 --> 00:36:57,377 ‫مثل یه نبرد... ‫بین بیمار و بیماری 699 00:36:57,513 --> 00:37:00,708 ‫که به نوعی جدال خیر و شره 700 00:37:00,844 --> 00:37:02,945 ‫اگه جون سالم به در ببری، بهت میگن قهرمان 701 00:37:04,086 --> 00:37:05,915 ‫اگه نه، 702 00:37:07,556 --> 00:37:09,358 ‫میگن حتما با تمام قوا مبارزه نکردی 703 00:37:11,956 --> 00:37:13,720 ‫آدما خوش‌شون نمیاد از کلماتِ 704 00:37:13,856 --> 00:37:16,999 ‫«لاعلاج» یا «غیرقابل درمان» استفاده کنن 705 00:37:17,135 --> 00:37:19,663 ‫میگن این حرفا ناامیدکننده‌ست 706 00:37:19,798 --> 00:37:21,432 ‫یه سری از بدترین حرفا رو آدم از 707 00:37:21,568 --> 00:37:24,065 ‫جامعه‌ی حامیان سرطان می‎شنوه 708 00:37:24,201 --> 00:37:27,066 ‫بعضی‌هاشون فکر می‌کنن سرطان یه جور موهبت 709 00:37:27,202 --> 00:37:29,877 ‫و فرصتی برای رشد معنویه 710 00:37:30,012 --> 00:37:31,744 ‫چه مزخرفاتی! 711 00:37:31,879 --> 00:37:34,944 ‫آدما باید بفهمن که این ‫شیوه‌ی مقابله من با این بیماریه 712 00:37:37,114 --> 00:37:40,257 ‫سرطان نمی‌تونه منو از پا در بیاره ‫اگه خودم زودتر تمومش کنم 713 00:37:43,020 --> 00:37:45,526 ‫و اصلاً چه فایده این‌قدر صبر کنم 714 00:37:46,756 --> 00:37:48,089 ‫وقتی که کاملاً آمادگی مرگ رو دارم؟ 715 00:37:49,862 --> 00:37:52,062 ‫کاملاً مطمئنی که آمادگیش رو داری؟ 716 00:37:52,198 --> 00:37:53,969 ‫کاملاً 717 00:37:54,105 --> 00:37:56,064 ‫از همون اول که بیماریم رو تشخیص دادن 718 00:37:58,201 --> 00:38:00,576 ‫می‌دونی، من به شدت از مرگ می‌ترسم 719 00:38:00,712 --> 00:38:01,734 ‫می‌دونم 720 00:38:01,870 --> 00:38:03,146 ‫کتابت رو خوندم 721 00:38:03,281 --> 00:38:05,315 ‫برای همینم اولین نفر سراغ تو نیومدم 722 00:38:07,451 --> 00:38:08,983 ‫ولی تو شرایطم رو درک می‌کنی، درسته؟ 723 00:38:09,119 --> 00:38:10,779 ‫آره، آره. بهت حسودیم میشه 724 00:38:10,914 --> 00:38:12,587 ‫کنترل زندگیت دستِ خودته 725 00:38:12,722 --> 00:38:15,958 ‫فقط می‌خوام روزهای آخرم کنارم باشی 726 00:38:16,094 --> 00:38:18,657 ‫فرض کن رفتیم مسافرت 727 00:38:18,792 --> 00:38:21,297 ‫فقط می‌خوام مظمئن باشم ‫وقتی دارم از این دنیا میرم 728 00:38:21,433 --> 00:38:23,459 ‫یه نفر توی اتاق بغلی باشه 729 00:38:23,595 --> 00:38:25,064 ‫مارتا، من می‌ترسم 730 00:38:25,200 --> 00:38:26,633 ‫درک می‌کنم 731 00:38:26,769 --> 00:38:28,035 ‫به نظرم کاملاً حق داری این کار رو بکنی 732 00:38:28,171 --> 00:38:29,869 ‫و منم تحسینت می‌کنم 733 00:38:30,005 --> 00:38:31,665 ‫ولی بعید می‌دونم طاقت داشته ‫باشم که با جنازه‌ت روبه‌رو بشم 734 00:38:31,801 --> 00:38:33,200 ‫من اونقدرا قوی نیستم 735 00:38:33,335 --> 00:38:34,839 ‫تو خیلی قوی‌تر از اونی هستی که فکر می‌کنی 736 00:38:37,477 --> 00:38:39,943 ‫در هر صورت باید بهت رو می‌زدم 737 00:38:43,980 --> 00:38:45,585 ‫مارتا، الان نمی‌تونم جواب بدم 738 00:38:45,721 --> 00:38:47,148 ‫ولی بهت قول میدم که بهش فکر کنم 739 00:38:47,284 --> 00:38:49,825 ‫الان خیلی گیج شدم و وحشت‌زده‌م 740 00:38:49,961 --> 00:38:51,456 ‫متوجه‌م 741 00:38:51,591 --> 00:38:53,330 ‫متوجه‌م که یهوییه 742 00:38:55,429 --> 00:38:57,092 ‫و ناخوشاینده 743 00:39:01,666 --> 00:39:02,999 ‫یکی دیگه رو پیدا می‌کنم 744 00:39:13,483 --> 00:39:15,847 ‫- زیاده‌روی کردم؟ ‫- نه، نه 745 00:39:34,038 --> 00:39:44,038 دیجـــی‌مـــوویـز 746 00:39:55,855 --> 00:39:57,917 ‫- مارتا؟ ‫- سلام اینگرید 747 00:39:58,052 --> 00:39:59,396 ‫من تصمیمم رو گرفتم 748 00:40:02,824 --> 00:40:03,763 ‫بیا تو 749 00:40:05,096 --> 00:40:07,262 ‫صاحبخونه طراح جواهراته 750 00:40:07,397 --> 00:40:10,136 ‫دوستمه واسه همین اجاره‌ش بالا نیست 751 00:40:10,272 --> 00:40:11,804 ‫هوم 752 00:40:11,939 --> 00:40:13,802 ‫آدم حس می‌کنه وسایلش رو 753 00:40:13,937 --> 00:40:15,845 ‫از توی آشغال‌دونی جمع کردن 754 00:40:15,980 --> 00:40:18,243 ‫همش رو نه! 755 00:40:18,378 --> 00:40:21,448 ‫همین خودش یه هنره که بتونی از بین ‫چیزای به درد نخور، چیزای با ارزش پیدا کنی 756 00:40:21,583 --> 00:40:23,912 ‫هنوز وسایلت رو کامل نچیدی 757 00:40:24,047 --> 00:40:26,181 ‫- کمک می‌خوای؟ ‫- آم.. 758 00:40:26,914 --> 00:40:28,117 ‫نه 759 00:40:30,688 --> 00:40:33,055 ‫بعداً ردیفش می‌کنم 760 00:40:33,191 --> 00:40:36,597 ‫و با این حال قراره با مارتا بری 761 00:40:36,732 --> 00:40:40,460 ‫آخه خیلی تنهاست، دیمین 762 00:40:40,595 --> 00:40:42,834 ‫هیچ‌کدوم از دوست‌هاش زیر بار نرفتن 763 00:40:42,970 --> 00:40:46,069 ‫تازه بهم گفت اولین نفر سراغم نیومده 764 00:40:46,204 --> 00:40:48,309 ‫انگاری دخترش اصلاً وجود نداره 765 00:40:48,444 --> 00:40:49,775 ‫اون سال‌هایی که با هم بودیم 766 00:40:49,911 --> 00:40:51,442 ‫اصلاً بهم نگفته بود دختر داره 767 00:40:51,577 --> 00:40:53,246 ‫می‌دونم، یه‌جورایی... 768 00:40:53,381 --> 00:40:54,714 ‫ماجرای غم‌انگیزی داره 769 00:40:54,850 --> 00:40:58,048 ‫یه سوءتفاهم وحشتناکه 770 00:41:01,351 --> 00:41:03,189 ‫بهش گفتی که ما هنوز در ارتباطیم؟ 771 00:41:03,324 --> 00:41:05,925 ‫آم، نه 772 00:41:06,060 --> 00:41:08,531 ‫خب توی صحبت‌هامون یه اشاره‌ای به تو شد 773 00:41:08,666 --> 00:41:11,631 ‫- خاطراتِ خوبی ازت داره ‫- جدی؟ 774 00:41:11,767 --> 00:41:14,131 ‫رابطه‌ی ما بیشتر به سکس خلاصه می‌شد 775 00:41:14,266 --> 00:41:16,936 ‫همیشه عجله داشت که جایی بره 776 00:41:17,071 --> 00:41:21,401 ‫واسه همین رابطه‌مون یه ‫حس اضطرار و شتاب داشت 777 00:41:21,536 --> 00:41:23,775 ‫انگار داشتم با یه تروریست سکس می‌کردم 778 00:41:23,910 --> 00:41:25,406 ‫همیشه حس آخرین بار رو داشت 779 00:41:25,541 --> 00:41:27,779 ‫خب اون تو رو یکی از ‫بهترین معشوقه‌هاش می‌دونه 780 00:41:27,915 --> 00:41:29,476 ‫دوست دارم بدونم از نظر تو ‫چه‌جور معشوقه‌ای بودم 781 00:41:29,612 --> 00:41:31,785 ‫وای باورم نمیشه هنوز باهام لاس می‌زنی 782 00:41:31,920 --> 00:41:34,457 ‫- جدی میگم ‫- نه، نه، اصلاً هم این‌طور نیست 783 00:41:34,592 --> 00:41:37,118 ‫الان موضوع جدی، وضعیتِ مارتاست 784 00:41:37,253 --> 00:41:39,627 ‫و تو همچنان از مرگ می‌ترسی؟ 785 00:41:39,762 --> 00:41:41,663 ‫همین اواخر یه کتاب راجع بهش منتشر کردی 786 00:41:41,798 --> 00:41:43,794 ‫با کمک کتاب نتونستی بهش غلبه کنی؟ 787 00:41:43,929 --> 00:41:45,865 ‫نه 788 00:41:54,771 --> 00:41:56,645 ‫سلام. چطوری؟ 789 00:41:57,278 --> 00:41:58,446 ‫بهترم 790 00:41:58,581 --> 00:42:01,207 ‫از وقتی قبول کردی خیلی بهترم 791 00:42:01,342 --> 00:42:02,985 ‫کجایی؟ خونه‌ای؟ 792 00:42:03,120 --> 00:42:04,218 ‫آره 793 00:42:04,354 --> 00:42:05,986 ‫دارم گلدون‌ها رو آب میدم 794 00:42:06,121 --> 00:42:08,551 ‫فکر کردم یه نفر این کار رو برات انجام میده 795 00:42:08,686 --> 00:42:10,320 ‫درسته 796 00:42:10,455 --> 00:42:12,920 ‫ولی امروز دلم خواست خودم ‫بهشون آب بدم و دارم حال می‌کنم 797 00:42:13,056 --> 00:42:15,225 ‫باشه. خوبه 798 00:42:15,360 --> 00:42:19,431 ‫به نتیجه رسیدی که کجا بریم؟ 799 00:42:19,567 --> 00:42:21,798 ‫برای همین زنگ زدم 800 00:42:21,934 --> 00:42:23,363 ‫یه جا نزدیکِ وودستاکه 801 00:42:23,499 --> 00:42:25,404 ‫دو ساعت با شهر فاصله داره 802 00:42:25,540 --> 00:42:27,004 ‫جای قشنگیه 803 00:42:27,139 --> 00:42:29,808 ‫یکم گرونه ولی... 804 00:42:29,944 --> 00:42:32,307 ‫نباید فرصت رو از دست داد 805 00:42:33,615 --> 00:42:35,779 ‫خب می‌دونی چه مدتی... 806 00:42:35,914 --> 00:42:37,444 ‫برای یه ماه اجاره‌ش کردم 807 00:42:37,579 --> 00:42:40,053 ‫این‌جوری فرصت کافی دارم 808 00:42:40,189 --> 00:42:41,180 ‫یه ماه؟ 809 00:42:41,316 --> 00:42:43,555 ‫آره، تعداد گلبول‌های خونم پایین اومده 810 00:42:43,691 --> 00:42:45,219 ‫و باید قبل از شروع دوره درمان جدید 811 00:42:45,355 --> 00:42:46,792 ‫استراحت کنم 812 00:42:46,927 --> 00:42:48,090 ‫و تو تنها کسی هستی که می‌دونی 813 00:42:48,225 --> 00:42:50,523 ‫دیگه قرار نیست برگردم بیمارستان 814 00:42:50,658 --> 00:42:52,864 ‫این‌جوری نیست که تاریخِ ‫مشخصی مد نظر داشته باشم 815 00:42:53,000 --> 00:42:55,902 ‫در واقع تو اصلاً قرار نیست از قبل بدونی 816 00:42:57,000 --> 00:42:59,268 ‫ولی من آماده‌م 817 00:43:01,006 --> 00:43:03,576 ‫در واقع عجله هم دارم 818 00:43:03,712 --> 00:43:05,405 ‫من قراره دو هفته دیگه 819 00:43:05,540 --> 00:43:07,480 ‫توی کالج بارد نزدیکِ وودستاک ‫سخنرانی کنم 820 00:43:07,616 --> 00:43:08,947 ‫پس می‌تونیم همدیگه رو ببینیم 821 00:43:09,083 --> 00:43:10,816 ‫بعید می‌دونم فکرِ خوبی باشه 822 00:43:10,952 --> 00:43:12,814 ‫می‌خوام تمام مدت کنار مارتا باشم 823 00:43:12,950 --> 00:43:15,082 ‫اگه تونستم بهت زنگ می‌زنم 824 00:43:15,218 --> 00:43:16,787 ‫باید وکیل بگیری 825 00:43:16,922 --> 00:43:18,894 ‫آره، باید به فکرش باشم 826 00:43:19,030 --> 00:43:22,055 ‫بذار کمکت کنم وکیل پیدا کنی ولی باید ‫در جریان اوضاع قرار بگیره 827 00:43:22,191 --> 00:43:24,597 ‫نه نه، پس اگه اینجوریه نه 828 00:43:24,732 --> 00:43:26,029 ‫این مطلقاً یه رازه 829 00:43:26,165 --> 00:43:27,803 ‫مارتا حتی نمی‌دونه که من بهت گفتم 830 00:43:27,938 --> 00:43:30,805 ‫باشه. اما اگه چیزی لازم داشتی ‫باید بهم بگی 831 00:43:32,672 --> 00:43:33,973 ‫من نگرانتم 832 00:43:34,937 --> 00:43:35,909 ‫مرسی 833 00:44:34,130 --> 00:44:35,969 ‫طبق این نقشه، 834 00:44:36,104 --> 00:44:38,370 ‫از این پله‌ها می‌ریم بالا تا وارد خونه بشیم 835 00:44:38,505 --> 00:44:39,599 ‫باشه 836 00:45:09,131 --> 00:45:10,234 ‫اینو نگاه کن 837 00:45:25,482 --> 00:45:27,715 ‫وای خیلی خوشگله 838 00:45:27,850 --> 00:45:31,090 ‫خیلی قشنگ‌تر از عکساشه 839 00:45:34,861 --> 00:45:36,655 ‫این واقعاً اثر «هاپر»ـه؟ 840 00:45:36,791 --> 00:45:38,559 ‫فکر نکنم اونو اینجا بذارنش. 841 00:45:39,470 --> 00:45:41,236 ‫کپی خیلی خوبیه 842 00:45:41,372 --> 00:45:42,864 ‫واقعی به نظر می‌رسه 843 00:46:05,762 --> 00:46:07,528 ‫- صداشونو می‌شنوی؟ ‫- اوهوم 844 00:46:07,663 --> 00:46:08,864 ‫معرکه نیست؟ 845 00:46:13,565 --> 00:46:16,630 ‫و می‌تونیم زیر آفتاب دراز بکشیم ‫مثل نقاشی «هاپر» 846 00:46:18,137 --> 00:46:20,469 ‫و از نسیم عصرگاهی لذت ببریم 847 00:46:26,109 --> 00:46:27,245 ‫حالت خوبه؟ 848 00:46:29,716 --> 00:46:30,710 ‫خیلی خوشحالم 849 00:46:48,596 --> 00:46:50,463 ‫می‌شه من این اتاق رو بردارم؟ 850 00:46:50,598 --> 00:46:52,369 ‫حتماً. خونه‌ی خودته 851 00:46:56,111 --> 00:46:58,106 ‫این یکی یه کم کوچیکه 852 00:46:58,242 --> 00:46:59,447 ‫می‌رم پایین رو ببینم 853 00:46:59,583 --> 00:47:00,476 ‫باشه 854 00:47:18,362 --> 00:47:20,463 ‫من اینو برمی‌دارم خب؟ 855 00:47:21,295 --> 00:47:24,039 ‫خیلی هم عالی! 856 00:47:24,175 --> 00:47:27,475 ‫اشکالی نداره که اتاق بغلیت نیستم؟ 857 00:47:27,611 --> 00:47:29,571 ‫من صدای نفس کشیدنت رو هم می‌شنوم! 858 00:47:30,513 --> 00:47:32,479 ‫بعدش هم داد بزن! 859 00:47:33,474 --> 00:47:35,535 ‫باشه! 860 00:47:42,906 --> 00:47:44,846 ‫خیلی خب 861 00:47:48,896 --> 00:47:50,695 ‫بیا وسایلات رو از چمدون دربیاریم 862 00:47:50,830 --> 00:47:51,824 ‫مرسی 863 00:47:52,702 --> 00:47:54,495 ‫خودم بعداً درمیارم 864 00:47:54,631 --> 00:47:56,767 ‫تو پرستار من نیستی اینگرید 865 00:47:56,902 --> 00:47:58,072 ‫مهمون منی 866 00:47:58,837 --> 00:47:59,939 ‫باشه 867 00:48:00,074 --> 00:48:02,769 ‫پس میرم وسایلای خودمو درمیارم 868 00:48:20,027 --> 00:48:21,590 ‫مارتا؟ 869 00:48:26,834 --> 00:48:28,968 ‫چی شده عزیزم؟ 870 00:48:29,104 --> 00:48:30,471 ‫- باورت نمی‌شه ‫- چی رو؟ 871 00:48:30,606 --> 00:48:31,640 ‫جا گذاشتمش! 872 00:48:31,775 --> 00:48:33,202 ‫چی رو جا گذاشتی؟ 873 00:48:33,338 --> 00:48:34,835 ‫قرص رو، قرص اُتانازی رو! 874 00:48:34,970 --> 00:48:37,102 ‫بقیه‌ی چیزها رو آوردم! ‫باید برگردیم 875 00:48:37,238 --> 00:48:39,212 ‫اوه اشکال نداره ‫صبح اول وقت برمی‌گردیم 876 00:48:39,347 --> 00:48:40,548 ‫- نه فردا نه! ‫- نگرانش نباش 877 00:48:40,683 --> 00:48:42,012 ‫الان باید بریم! 878 00:48:42,147 --> 00:48:43,412 ‫فقط باید مطمئن بشم... 879 00:48:43,548 --> 00:48:45,886 ‫که گمش نکردم یا اشتباهی جایی نذاشتمش 880 00:48:45,974 --> 00:48:47,910 ‫و فقط توی فکر و خیالم نبوده 881 00:48:48,821 --> 00:48:49,684 ‫باشه 882 00:48:55,596 --> 00:48:58,396 ‫خریدن یه قرصِ دیگه خیلی دردسر داره 883 00:49:00,811 --> 00:49:04,104 ‫من یه دوستی دارم که یه آشنای ریاضیدان داره 884 00:49:04,468 --> 00:49:06,404 اون توی دارک‌وب پیداش کرد بود 885 00:49:07,744 --> 00:49:09,778 ‫در کل خیلی ناجوره 886 00:49:09,913 --> 00:49:12,146 ‫تازه علاوه بر این که غیرقانونی هم هست 887 00:49:15,377 --> 00:49:17,213 ‫این که می‌دونی... 888 00:49:17,348 --> 00:49:19,283 ‫همه‌ی اینا... 889 00:49:19,419 --> 00:49:21,617 ‫ پشت صفحه‌ی کامپیوترهامون هستن ترسناکه 890 00:49:24,090 --> 00:49:25,522 ‫احساس می‌کنم یه مجرمم 891 00:49:30,562 --> 00:49:32,965 ‫هیچ‌وقت فکرشو نمی‌کردم دوباره برگردم اینجا 892 00:49:33,100 --> 00:49:35,197 ‫با اون نماش از ساختمونای شهر 893 00:49:35,333 --> 00:49:37,563 ‫زندگی همیشه غافلگیرت می‌کنه 894 00:49:37,699 --> 00:49:39,633 ‫خیلی خب، بیا دست به کار شیم 895 00:49:39,768 --> 00:49:41,105 ‫- باشه ‫- من از آشپزخونه شروع می‌کنم 896 00:49:41,240 --> 00:49:42,771 ‫نگران نباش، پیداش می‌کنیم 897 00:49:42,906 --> 00:49:44,106 ‫فقط... سعی کن به همه‌ی جاهایی ‫فکر کنی 898 00:49:44,242 --> 00:49:45,641 ‫که معمولاً چیزی رو قایم می‌کنی 899 00:49:45,776 --> 00:49:47,315 ‫این اولین چیزیه که تا حالا قایم کردم 900 00:49:47,451 --> 00:49:49,175 ‫واقعاً؟ 901 00:49:49,310 --> 00:49:51,519 ‫تنها چیزی که یادم میاد اینه که ‫گذاشتم توی یه پاکت 902 00:49:51,654 --> 00:49:53,119 ‫باشه 903 00:49:53,254 --> 00:49:54,857 ‫چطوره از اتاق کارت شروع کنم؟ 904 00:49:54,993 --> 00:49:56,619 ‫- اشکال نداره؟ باشه ‫- باشه باشه 905 00:49:56,754 --> 00:49:58,885 ‫کجا گذاشتمش؟ کجا گذاشتمش؟ 906 00:50:17,776 --> 00:50:20,148 ‫وای خدایا، هیچوقت پیداش نمی‌کنیم 907 00:51:13,752 --> 00:51:18,885 [خداحافظ] 908 00:51:34,682 --> 00:51:35,784 ‫یه پاکت پیدا کردم 909 00:51:36,693 --> 00:51:37,621 ‫خودشه! 910 00:51:38,521 --> 00:51:39,484 ‫از کجا پیداش کردی؟ 911 00:51:39,620 --> 00:51:41,053 ‫توی میزت 912 00:51:41,188 --> 00:51:43,964 ‫توی کشو یه کلید بود و من بازش کردم 913 00:51:44,099 --> 00:51:46,031 ‫چطور یادم رفت آخه؟ 914 00:51:46,167 --> 00:51:47,897 ‫حتی کلید رو هم توش گذاشتم؟ 915 00:51:48,033 --> 00:51:49,803 ‫خب می‌خواستی لحظه‌ی آخر ‫برش داری، یادت رفته 916 00:51:49,938 --> 00:51:51,140 ‫انقدرهام عجیب نیست 917 00:51:53,435 --> 00:51:54,638 ‫مرسی 918 00:51:55,704 --> 00:51:57,674 ‫چه احساس عجیبی 919 00:51:59,073 --> 00:52:00,913 ‫انگار بعد مرگم هم اینجام 920 00:52:01,049 --> 00:52:03,242 ‫وای خدا این حرف رو نزن 921 00:52:03,378 --> 00:52:05,847 ‫خیلی واسه‌ت زوده که خودت رو روح بدونی 922 00:52:07,461 --> 00:52:09,597 ‫بذار قبل رفتن خونه رو مرتب کم 923 00:52:09,726 --> 00:52:10,819 ‫ممنون 924 00:53:05,610 --> 00:53:07,815 ‫ببخشید اینهمه زحمتت دادم 925 00:53:07,950 --> 00:53:09,146 ‫واقعاً شرمنده‌م 926 00:53:09,281 --> 00:53:11,812 ‫اشکال نداره 927 00:53:11,948 --> 00:53:14,322 ‫خیلی عالیه که برگشتیم همچین جایی 928 00:53:15,958 --> 00:53:17,858 ‫یخچال مسخره 929 00:53:17,994 --> 00:53:19,294 ‫کمک می‌خوای؟ 930 00:53:22,128 --> 00:53:22,957 ‫موفق شدم 931 00:53:30,203 --> 00:53:32,065 ‫می‌دونی شاید... 932 00:53:32,200 --> 00:53:34,771 ‫جا گذاشتن قرص یه جور نشونه بوده؟ 933 00:53:36,479 --> 00:53:38,379 ‫شاید اونقدرها که فکر می‌کنی آمادگیشو نداری 934 00:53:40,911 --> 00:53:43,175 ‫بهت گفتم هیچوقت این حرف رو بهم نزنی 935 00:53:45,047 --> 00:53:46,651 ‫یادم نمیاد اینو بهم گفته باشی 936 00:53:49,657 --> 00:53:51,590 ‫فکر می‌کنم خیلی چیزها بهت گفتم 937 00:53:53,154 --> 00:53:56,762 ‫به خاطر «مغز شیمیایی»ـه 938 00:53:56,898 --> 00:54:00,434 ‫همه‌ش حافظه‌م در اشتباهه ‫و خیلی راحت حواسم پرت می‌شه 939 00:54:02,671 --> 00:54:06,106 ‫حتی بعد از توقف درمان هم ‫می‌تونه ادامه پیدا کنه 940 00:54:06,133 --> 00:54:07,795 ‫و تا چندین سال بمونه 941 00:54:09,036 --> 00:54:10,807 ‫حداقل به این مشکل نمی‌خورم 942 00:54:13,674 --> 00:54:14,910 ‫وقتی می‌نویسم... 943 00:54:16,116 --> 00:54:17,110 ‫وقتی نوشتم... 944 00:54:19,074 --> 00:54:21,944 ‫مجبور بودم هزار بار تصحیحش کنم 945 00:54:22,086 --> 00:54:24,383 ‫دیگه نمی‌تونم به قضاوتم از هیچی اعتماد کنم 946 00:54:24,519 --> 00:54:26,227 ‫خب... 947 00:54:26,363 --> 00:54:29,693 ‫پس چرا به این تصمیمت اعتماد می‌کنی؟ 948 00:54:29,829 --> 00:54:32,026 ‫از کجا می‌دونی اینم تاثیر ‫«مغز شیمیایی» نیست؟ 949 00:54:33,865 --> 00:54:35,761 ‫من قرص رو تو کشو بالاییِ پاتختی... 950 00:54:35,896 --> 00:54:37,933 ‫ جا گذاشتم. 951 00:54:38,068 --> 00:54:41,007 ‫اگه فراموش کنم که بعید می‌دونم، 952 00:54:41,143 --> 00:54:43,235 ‫تو یادم میندازی 953 00:54:43,370 --> 00:54:46,579 ‫و من ترجیح میدم دیگه درموردش حرف نزنیم 954 00:54:46,714 --> 00:54:49,483 ‫خب به منم ربط داره ‫اینطور فکر نمی‌کنی؟ 955 00:54:53,087 --> 00:54:54,488 ‫قطعاً. معلومه 956 00:54:56,955 --> 00:54:59,252 ‫من یه نامه‌ی امضا شده برای پلیس می‌ذارم 957 00:54:59,388 --> 00:55:02,589 ‫و همه چی رو بهشون می‌گم ‫به علاوه اسم قرص... 958 00:55:02,725 --> 00:55:04,199 ‫و این که از کجا خریدمش 959 00:55:04,334 --> 00:55:08,426 ‫اسم تو هیچ‌جا نمیاد 960 00:55:08,562 --> 00:55:12,270 ‫تنها کاری که باید انجام بدی ‫اینه که بگی هیچی نمی‌دونی 961 00:55:12,405 --> 00:55:15,036 ‫نظرت رو عوض نکن 962 00:55:15,172 --> 00:55:17,144 ‫نمی‌خوام اطلاعات دیگه‌ای بهت بدم 963 00:55:17,280 --> 00:55:18,776 ‫هر چی کمتر بدونی بهتره 964 00:55:20,776 --> 00:55:22,582 ‫و این مهمه 965 00:55:28,225 --> 00:55:30,457 ‫من در اتاق رو باز می‌ذارم می‌خوابم 966 00:55:30,593 --> 00:55:33,492 ‫و روزی که دیدی بسته‌ست... 967 00:55:33,628 --> 00:55:36,064 ‫همون روزیه که دیگه اون اتفاق افتاده 968 00:55:36,273 --> 00:55:38,634 ‫این نشونه‌ست، درِ بسته 969 00:55:44,272 --> 00:55:45,968 ‫می‌دونم سخته 970 00:55:48,808 --> 00:55:50,643 ‫اما فقط فکر کن اومدیم مسافرت 971 00:55:52,350 --> 00:55:56,208 ‫می‌تونی بنویسی، می‌تونیم بریم و بیایم... 972 00:55:56,344 --> 00:55:58,112 ‫فکر نکنم بتونم تمرکز کنم 973 00:56:00,451 --> 00:56:01,685 ‫و اگه بنویسم... 974 00:56:01,820 --> 00:56:02,947 ‫ممکنه تو یه جاییش باشی... 975 00:56:03,083 --> 00:56:04,391 ‫و نمی‌خوام این کارو بکنم 976 00:56:04,527 --> 00:56:07,259 ‫آره اگه پلیس تحقیقات انجام بده 977 00:56:07,395 --> 00:56:09,162 ‫این کار می‌تونه زندگیتو مختل کنه 978 00:56:09,298 --> 00:56:10,492 ‫خب من این کارو نمی‌کنم 979 00:56:10,628 --> 00:56:11,864 ‫تا مرگم صبر کن 980 00:56:12,000 --> 00:56:14,095 ‫خدایا! 981 00:56:14,230 --> 00:56:18,220 ‫می‌شه نگی «تا مرگم صبر کن» لطفاً؟ 982 00:56:20,372 --> 00:56:21,443 ‫قول میدم 983 00:56:24,109 --> 00:56:25,544 ‫می‌خوام این اطراف یه باشگاه پیدا کنم 984 00:56:25,680 --> 00:56:27,240 ‫که بتونم چند روز در هفته برم 985 00:56:29,615 --> 00:56:30,747 ‫اینجا فقط من غذا می‌خورم 986 00:56:30,882 --> 00:56:31,910 ‫و نمی‌خوام ۵ کیلو اضافه کنم... 987 00:56:32,045 --> 00:56:32,988 ‫در حالی که تو کم می‌کنی 988 00:56:33,123 --> 00:56:34,549 ‫بهم زمان بده 989 00:56:34,685 --> 00:56:35,853 ‫بهت می‌رسم 990 00:56:39,590 --> 00:56:40,891 ‫ببین، دارم می‌خورم 991 00:56:43,229 --> 00:56:45,764 ‫عملاً مرگ تو دستای منه 992 00:56:47,728 --> 00:56:50,703 ‫هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم انقدر سبک باشه 993 00:57:26,877 --> 00:57:27,872 ‫مارتا 994 00:57:32,347 --> 00:57:33,277 ‫صبح بخیر 995 00:57:33,413 --> 00:57:35,050 ‫صبح بخیر 996 00:57:35,185 --> 00:57:36,309 ‫دارم صبحونه درست می‌کنم 997 00:57:37,616 --> 00:57:38,647 ‫نون تست می‌خوای؟ 998 00:57:38,782 --> 00:57:40,586 ‫نه فقط یه کم قهوه 999 00:57:40,722 --> 00:57:41,990 ‫نوش جان کن، آماده‌ست 1000 00:57:42,126 --> 00:57:44,421 ‫آبمیوه و میوه... 1001 00:57:44,556 --> 00:57:45,791 ‫ و هر چی که بخوای هست 1002 00:57:51,393 --> 00:57:54,635 ‫رفتار دیروزم غیرقابل‌قبول بود 1003 00:57:54,771 --> 00:57:58,772 ‫کاملاً درک می‌کنم که دیوونه‌ت کرد 1004 00:57:58,907 --> 00:58:02,236 ‫اما توی وضعیت فعلیم ‫نمی‌تونم هیچ قولی بدم 1005 00:58:03,246 --> 00:58:04,403 ‫واسه همین محض احتیاط... 1006 00:58:07,310 --> 00:58:10,614 ‫یه آرام‌بخش متوسط توی این کشو گذاشتم 1007 00:58:10,750 --> 00:58:12,310 ‫و اگه دیدی غیرقابل‌تحمل شدم، 1008 00:58:12,446 --> 00:58:15,852 ‫یکی بخور و آروم شو 1009 00:58:15,988 --> 00:58:17,321 ‫دیشب به کارم میومد 1010 00:58:17,456 --> 00:58:19,223 ‫تو... 1011 00:58:19,359 --> 00:58:22,161 ‫واقعاً نظیر نداری مارتا ‫واقعا... خیلی خوبی 1012 00:58:23,961 --> 00:58:25,826 ‫یه لیست خرید نوشتم 1013 00:58:25,961 --> 00:58:27,261 ‫یه چیزهایی لازم داریم 1014 00:58:28,804 --> 00:58:30,264 ‫چیزی می‌خوای بخرم؟ 1015 00:58:31,569 --> 00:58:32,673 ‫فکر نکنم 1016 00:58:34,106 --> 00:58:35,643 ‫می‌خوای باهام بیای مغازه؟ 1017 00:58:37,642 --> 00:58:39,311 ‫شاید یه روز دیگه 1018 00:58:39,446 --> 00:58:41,911 ‫اینجا خیلی قشنگه 1019 00:58:42,046 --> 00:58:44,217 ‫اگه اشکال نداره دوست دارم بمونم 1020 00:58:44,352 --> 00:58:45,686 ‫نه معلومه که نداره 1021 00:58:47,951 --> 00:58:50,915 ‫این اطراف یه باشگاه هم پیدا کردم 1022 00:58:51,051 --> 00:58:52,393 ‫چه عالی 1023 00:58:52,529 --> 00:58:54,222 ‫به نظرم فکر خیلی خوبیه 1024 00:58:57,530 --> 00:59:00,063 ‫خیلی خب... 1025 00:59:00,198 --> 00:59:02,395 ‫اگه چیزی لازم داشتی گوشیم پیشمه 1026 00:59:03,272 --> 00:59:04,463 ‫مرسی عزیزم 1027 00:59:18,540 --> 00:59:20,187 [سلامت اندام مانتن‌شاپ] 1028 00:59:20,353 --> 00:59:21,588 ‫سلام 1029 00:59:21,724 --> 00:59:22,915 ‫می‌خواستم امروز از باشگاه استفاده کنم 1030 00:59:23,050 --> 00:59:24,383 ‫عضو هستین؟ 1031 00:59:24,519 --> 00:59:25,891 ‫نه فقط مدت کوتاهی اینجام 1032 00:59:25,904 --> 00:59:27,460 ‫اگه مربی خصوصی بگیرین 1033 00:59:27,596 --> 00:59:29,059 ‫نیازی نیست عضو بشین 1034 00:59:29,195 --> 00:59:31,497 ‫باشه. پس مربی خصوصی می‌گیرم 1035 00:59:31,633 --> 00:59:33,831 ‫از جونا خوشتون میاد ‫حالا می‌بینید 1036 00:59:34,169 --> 00:59:35,704 ‫مرسی 1037 00:59:35,839 --> 00:59:37,996 ‫خب می‌خوای با استپ گرم کنی؟ 1038 00:59:38,132 --> 00:59:39,773 ‫- باشه ‫- خوبه؟ 1039 00:59:39,908 --> 00:59:42,943 ‫به نظرت می‌تونی ۳۰ ثانیه این کارو بکنی؟ 1040 00:59:43,078 --> 00:59:45,713 ‫- حتماً باشه ‫- خیلی خب پس برو. امتحان کن 1041 00:59:46,779 --> 00:59:49,242 ‫برو بریم. خوبه آفرین 1042 00:59:49,377 --> 00:59:50,616 ‫- تمرکزت روی پات باشه ‫- اوهوم 1043 00:59:50,751 --> 00:59:52,244 ‫و اگه می‌تونی با هر قدم... 1044 00:59:52,380 --> 00:59:53,721 ‫- خب ‫- دستت رو تکون بده 1045 00:59:54,949 --> 00:59:56,658 ‫و تموم 1046 00:59:56,793 --> 00:59:59,624 ‫آفرین. خیلی قوی هستی خانوم 1047 00:59:59,760 --> 01:00:01,456 ‫من که نفسم بند اومده 1048 01:00:01,592 --> 01:00:04,129 ‫خب اگه می‌خوای حرکات دیگه‌ای هم هست ‫که می‌تونیم انجام بدیم 1049 01:00:05,669 --> 01:00:07,367 ‫مثلاً می‌تونی این کارو امتحان کنی 1050 01:00:07,503 --> 01:00:09,097 ‫می‌تونی عقب و جلو بری 1051 01:00:09,233 --> 01:00:12,100 ‫یا می‌تونی روش بپری و بری چپ 1052 01:00:12,235 --> 01:00:14,905 ‫و راست یا عقب و روی استپ 1053 01:00:15,041 --> 01:00:16,673 ‫- باشه باشه ‫- یه حرکت دیگه رو امتحان کن 1054 01:00:16,809 --> 01:00:19,910 ‫خوبه 1055 01:00:20,046 --> 01:00:21,306 ‫- روی مرکز بدنت تمرکز کن ‫- اوهوم 1056 01:00:21,441 --> 01:00:24,119 ‫و نفس بکش 1057 01:00:24,254 --> 01:00:26,082 ‫دم و بازدم 1058 01:00:28,720 --> 01:00:29,750 ‫عالیه. یه بار دیگه 1059 01:00:33,957 --> 01:00:34,993 ‫همه چی خوبه؟ 1060 01:00:40,365 --> 01:00:43,100 ‫وقتی تناسب اندام داشته باشی ‫دیرتر می‌میری 1061 01:00:45,638 --> 01:00:47,270 ‫وقتی مرگ سر می‌رسه... 1062 01:00:47,406 --> 01:00:50,479 ‫روح می‌خواد بره اما بدن می‌جنگه 1063 01:00:50,614 --> 01:00:53,341 ‫ضربان قلب با هر نبضش می‌گه «نه» 1064 01:00:54,117 --> 01:00:55,541 ‫خب... 1065 01:00:55,676 --> 01:00:58,685 ‫همه‌ی اینا دلیلی برای اینه ‫که مراقب خودت باشی 1066 01:00:58,821 --> 01:01:00,121 ‫من با یکی از دوستام زندگی می‌کنم ‫که داره می‌میره 1067 01:01:00,256 --> 01:01:01,283 ‫متاسفم 1068 01:01:02,458 --> 01:01:04,319 ‫بیا بریم بشینیم 1069 01:01:05,052 --> 01:01:05,925 ‫بیا اینجا 1070 01:01:10,293 --> 01:01:12,195 ‫کاری از دست من برمیاد؟ 1071 01:01:18,509 --> 01:01:20,907 ‫کاش می‌تونستم بغلت کنم 1072 01:01:21,042 --> 01:01:23,006 ‫اما دیگه اجازه نداریم ‫مشتری‌ها رو لمس کنیم 1073 01:01:23,142 --> 01:01:25,373 ‫به خاطر جریان شکایت و اینا 1074 01:01:28,682 --> 01:01:31,017 ‫و این یه مشکله، 1075 01:01:31,152 --> 01:01:32,879 ‫چون سخته که فقط با حرف... 1076 01:01:33,014 --> 01:01:34,785 ‫حالت بدن بقیه رو اصلاح کنی 1077 01:01:34,921 --> 01:01:36,725 ‫و لمس کردن خیلی مهمه 1078 01:01:38,090 --> 01:01:40,551 ‫این دنیا پوچ و غیرانسانیه 1079 01:01:40,687 --> 01:01:42,995 ‫من که فکر نمی‌کنم به این زودیا بهتر بشه 1080 01:01:45,353 --> 01:01:47,557 ‫اما ممنونم احساس می‌کنم بغل شدم 1081 01:01:49,392 --> 01:01:50,385 [مذهبی] 1082 01:01:50,479 --> 01:01:51,458 [علمی] 1083 01:01:54,570 --> 01:01:57,736 ‫ئه می‌خواستم این کتابه رو بخونم 1084 01:01:57,871 --> 01:02:00,611 ‫می‌بینی عنوانش چه فوق‎العاده‌ست؟ ‫«آوارگی شهوانی» 1085 01:02:00,747 --> 01:02:01,849 ‫می‌خوای بخریش؟ 1086 01:02:04,049 --> 01:02:05,754 ‫وقت نمی‌کنم تمومش کنم 1087 01:02:12,652 --> 01:02:14,558 ‫از چینش اینا خوشم میاد 1088 01:02:14,694 --> 01:02:15,658 ‫اوهوم 1089 01:02:15,793 --> 01:02:17,264 ‫اوه نگاه کن 1090 01:02:17,399 --> 01:02:18,657 ‫مارتا گلهورن 1091 01:02:19,702 --> 01:02:21,198 ‫«نمایی از زمین» 1092 01:02:23,699 --> 01:02:27,906 ‫نوشته: تو فقط یه جنگ رو ‫واقعاً دوست داری، 1093 01:02:28,042 --> 01:02:29,976 ‫بعدش فقط داری وظیفه‌ت رو انجام میدی 1094 01:02:32,240 --> 01:02:33,606 ‫مال تو کدوم بود؟ 1095 01:02:35,276 --> 01:02:37,214 ‫بدون شک، جنگ بوسنی 1096 01:02:43,012 --> 01:02:45,747 ‫مبارزه‌ی مردم بوسنی برای زنده موندن 1097 01:02:45,862 --> 01:02:48,760 ‫در مقابل یه ارتش کاملاً مجهز... 1098 01:02:48,896 --> 01:02:50,390 ‫قلب همه‌ی ماهایی که... 1099 01:02:50,526 --> 01:02:52,933 ‫شاهد قتل عام بودیم رو ربود 1100 01:02:53,068 --> 01:02:55,969 ‫خبرنگارهای جنگی خانم خیلی کمن 1101 01:02:57,199 --> 01:02:59,631 ‫جنگ یه چیز مردونه‌ست 1102 01:02:59,767 --> 01:03:01,841 ‫یه جورایی باید مثل همون مردها بشی 1103 01:03:01,977 --> 01:03:03,808 ‫و من هیچوقت باهاش مشکلی نداشتم 1104 01:03:03,944 --> 01:03:06,112 ‫من همیشه مثل یه مرد زندگی کردم 1105 01:03:06,247 --> 01:03:11,083 ‫راستش فکر می‌کنم چیزی که میشل ‫واقعاً کم داشت... 1106 01:03:11,218 --> 01:03:13,745 ‫داشتن یه تصویر مادرانه توی زندگیش بود 1107 01:03:14,723 --> 01:03:17,887 ‫و در این مورد باید اعتراف کنم 1108 01:03:18,022 --> 01:03:19,923 ‫که درست می‌گفت 1109 01:03:20,225 --> 01:03:21,754 ‫انقدر به خودت سخت نگیر 1110 01:03:26,461 --> 01:03:29,261 ‫هی ببین کی داره میاد اینجا! 1111 01:03:29,396 --> 01:03:31,263 ‫گل سرسبد! 1112 01:03:31,399 --> 01:03:33,271 ‫«مگه جلو بردن زندگی با درستکاری 1113 01:03:33,406 --> 01:03:35,167 ‫چقدر می‌تونه بد باشه؟» 1114 01:03:35,303 --> 01:03:36,669 ‫دوست داری بری؟ 1115 01:03:36,804 --> 01:03:38,176 ‫نه می‌دونی چیه؟ 1116 01:03:38,311 --> 01:03:40,079 ‫دوست ندارم اون شب برام تکرار شه 1117 01:03:40,214 --> 01:03:42,476 ‫همه‌مون فجایع شخصی خودمونو داریم 1118 01:03:42,611 --> 01:03:44,312 ‫با من خیلی بهت بد می‌گذره؟ 1119 01:03:44,448 --> 01:03:47,016 ‫نه نه، منظورم اون بود ‫سخنرانی اون 1120 01:03:47,159 --> 01:03:48,922 ‫بحران جهانی، تغییرات اقلیمی 1121 01:03:49,050 --> 01:03:49,924 ‫آره 1122 01:03:50,425 --> 01:03:51,524 ‫سلام 1123 01:03:51,765 --> 01:03:52,791 ‫عاشق موهاتم 1124 01:03:53,395 --> 01:03:54,357 ‫لطف داری 1125 01:03:54,668 --> 01:04:04,087 [کتابفروشی، قدیمی و جدید] 1126 01:04:05,469 --> 01:04:08,468 ‫وقتی کابوس‌ها تو سرم هجوم میارن 1127 01:04:08,604 --> 01:04:11,106 ‫به همه‌ی مردهایی که ‫دوستشون داشتم فکر می‌کنم 1128 01:04:11,242 --> 01:04:12,678 ‫انگار شعر خوندی 1129 01:04:12,813 --> 01:04:14,612 ‫یه شعر خوب 1130 01:04:17,150 --> 01:04:19,118 ‫حتی اگه فقط یه شب بوده 1131 01:04:20,518 --> 01:04:23,320 ‫گاهی وقتا به دیمین فکر می‌کنم 1132 01:04:28,393 --> 01:04:30,590 ‫هنوزم فکر می‌کنم سکس بهترین راه 1133 01:04:30,726 --> 01:04:32,824 ‫برای دور کردن افکار غم‌انگیز مرگه 1134 01:04:34,397 --> 01:04:36,498 ‫مثل اون کرملی‌های اسپانیایی 1135 01:04:38,537 --> 01:04:41,342 ‫جنگ‌ها‌ من رو به زن بی‌بندوباری ‫ تبدیل کردن اینگرید 1136 01:04:41,478 --> 01:04:42,834 ‫خوبه 1137 01:04:44,924 --> 01:04:46,259 ‫هنوز باهاش در ارتباطی؟ 1138 01:04:46,308 --> 01:04:48,411 ‫- با کی؟ ‫- دیمین 1139 01:04:49,550 --> 01:04:51,148 ‫امم... 1140 01:04:51,284 --> 01:04:52,979 ‫می‌دونی... هر از گاهی 1141 01:04:55,286 --> 01:04:57,849 ‫«مگه چقدر می‌تونه بد بشه؟» 1142 01:04:59,693 --> 01:05:01,457 ‫خب... 1143 01:05:01,592 --> 01:05:04,757 ‫بدتر از چیزی که تصورشو بکنی دیمین جان 1144 01:05:08,503 --> 01:05:09,465 ‫ببینم 1145 01:05:10,573 --> 01:05:11,566 ‫حالت خوبه؟ 1146 01:05:12,675 --> 01:05:13,942 ‫سعی داشتم بنویسم 1147 01:05:15,411 --> 01:05:16,406 ‫نمی‌تونم 1148 01:05:19,545 --> 01:05:23,715 ‫توی این جنگ توانایی نوشتن هیچی رو ندارم 1149 01:05:23,851 --> 01:05:24,876 ‫خوندن چی؟ 1150 01:05:26,182 --> 01:05:27,186 ‫توعاشق مطالعه بودی 1151 01:05:27,919 --> 01:05:29,089 ‫سعیمو کردم 1152 01:05:30,918 --> 01:05:33,291 ‫سعی کردم کتابای بعضی از ‫نویسنده‌های موردعلاقه‌م رو بخونم 1153 01:05:35,526 --> 01:05:37,966 ‫دیگه اون جذابیت وجود نداره 1154 01:05:40,737 --> 01:05:42,498 ‫دارم درمورد فاکنر حرف می‌زنم... 1155 01:05:43,935 --> 01:05:45,039 ‫همینگوی... 1156 01:05:46,940 --> 01:05:48,372 ‫نمی‌تونم تمرکز کنم 1157 01:05:49,936 --> 01:05:53,278 ‫ذهنم یه دفعه خالی می‌شه 1158 01:05:54,574 --> 01:05:56,116 ‫اگه خیلی خسته‌ای، 1159 01:05:57,621 --> 01:05:58,646 ‫می‌تونم من برات بخونم 1160 01:06:01,756 --> 01:06:02,914 ‫فقط خوندن نیست، 1161 01:06:04,321 --> 01:06:06,291 ‫همه‌ی لذت‌ها کم شدن 1162 01:06:08,895 --> 01:06:10,128 ‫دیگه دونستنش سخته که... 1163 01:06:10,264 --> 01:06:12,462 ‫به چی باید توجه کنی 1164 01:06:15,595 --> 01:06:16,928 ‫وقتم خیلی که... 1165 01:06:18,271 --> 01:06:19,602 ‫و نمی‌خوام هدرش بدم 1166 01:06:21,577 --> 01:06:23,011 ‫باشه 1167 01:06:26,440 --> 01:06:29,875 ‫موسیقی چطور؟ 1168 01:06:32,320 --> 01:06:35,618 ‫فقط می‌تونم به آواز پرنده‌ها گوش بدم 1169 01:06:35,754 --> 01:06:38,856 ‫خب خوشبختانه هر روز برامون ‫یه قطعه موسیقی عاشقانه می‌خونن 1170 01:06:38,992 --> 01:06:42,020 ‫موسیقی تمرکزم رو از بین می‌بره 1171 01:06:42,156 --> 01:06:44,963 ‫میاد بین من و هر کاری که دارم انجام میدم 1172 01:06:45,098 --> 01:06:46,628 ‫حتی اگه اون کار فکر کردن باشه 1173 01:06:48,269 --> 01:06:51,197 ‫شاید شیمی‌درمانی ‫داره روی شنواییم تاثیر می‌ذاره 1174 01:06:51,332 --> 01:06:53,635 ‫اوه عزیزم 1175 01:06:53,771 --> 01:06:56,671 ‫بخش خیلی کوچیکی ازم مونده 1176 01:07:05,155 --> 01:07:08,221 ‫در حسرت آرامش ذهنی و جسمی‌ام 1177 01:07:11,019 --> 01:07:14,161 ‫و در حسرت حرف زدن ‫هروقت که چیزی به خاطرم میاد 1178 01:07:15,391 --> 01:07:16,623 ‫زیاد دارم حرف می‌زنم؟ 1179 01:07:16,758 --> 01:07:18,731 ‫نه نه نه، هر چقدر می‌خوای حرف بزن 1180 01:07:18,867 --> 01:07:20,326 ‫من عاشق گوش دادن به حرفاتم 1181 01:07:37,342 --> 01:07:39,129 [پنج‌شنبه، ۲۵ آوریل ساعت: ۶:۰۸] 1182 01:10:05,196 --> 01:10:06,999 ‫چه خبر شده؟ 1183 01:10:07,135 --> 01:10:08,698 ‫چی شده؟ 1184 01:10:11,330 --> 01:10:13,637 ‫در اتاقت بسته بود واسه همین فکر کردم تو... 1185 01:10:15,174 --> 01:10:17,536 ‫اوه واقعاً متاسفم 1186 01:10:17,671 --> 01:10:18,904 ‫یکی از پنجره‌ها رو باز گذاشته بودم 1187 01:10:19,040 --> 01:10:21,748 ‫حتماً باد اون رو بسته 1188 01:10:21,883 --> 01:10:23,009 ‫وای خدای من! 1189 01:10:30,326 --> 01:10:32,023 ‫به نظرت این انصافه ‫به خاطر این که هنوز زنده‌م... 1190 01:10:32,159 --> 01:10:33,756 ‫از دستم عصبانی باشی؟ 1191 01:10:37,132 --> 01:10:39,091 ‫فکر کن یه جور تمرین بود 1192 01:10:40,697 --> 01:10:42,435 ‫حالا می‌دونی قراره چه جوری باشه 1193 01:10:43,733 --> 01:10:45,471 ‫می‌دونی قراره چه حسی داشته باشی 1194 01:10:47,200 --> 01:10:49,408 ‫در اون صورت باید چند جا زنگ بزنی 1195 01:10:49,544 --> 01:10:52,980 ‫و همه‌ی چیزهایی که گفتیم رو انجام بدی 1196 01:10:53,116 --> 01:10:54,942 ‫و بگی از هیچی خبر نداشتی... 1197 01:10:56,019 --> 01:10:57,246 ‫و اومده بودیم مسافرت... 1198 01:10:57,381 --> 01:10:59,078 ‫لطفاً تمومش کن! 1199 01:11:00,888 --> 01:11:02,054 ‫باشه 1200 01:12:05,289 --> 01:12:07,636 [نامه‌ی یک زن ناشناس] 1201 01:12:11,787 --> 01:12:13,152 ‫واسه امشب کافیه؟ 1202 01:12:14,159 --> 01:12:15,694 ‫اوه! 1203 01:12:15,829 --> 01:12:18,091 ‫یا خانم خانما می‌خواد بازم فیلم ببینه؟ 1204 01:12:19,765 --> 01:12:22,667 ‫بهم گفتی فیلم «مردگان» رو دارن؟ 1205 01:12:23,897 --> 01:12:25,004 ‫یا توی خیالاتم بود؟ 1206 01:12:25,140 --> 01:12:27,105 ‫آره دارنش 1207 01:12:27,241 --> 01:12:29,201 ‫می‌خوای ببینیش؟ 1208 01:12:30,011 --> 01:12:31,109 ‫آره لطفاً 1209 01:12:31,245 --> 01:12:32,644 ‫خیلی خب 1210 01:12:35,313 --> 01:12:36,351 ‫ایناهش 1211 01:12:41,776 --> 01:12:43,396 [مردگان] 1212 01:12:46,859 --> 01:12:49,891 ‫آری، روزنامه‌ها راست می‌گفتند 1213 01:12:50,027 --> 01:12:53,832 ‫برف سراسر ایرلند را فرا گرفته است 1214 01:12:53,967 --> 01:12:57,697 ‫بر همه‌‌ی نقاط تاریکِ دشت مرکزی می‌بارد 1215 01:12:57,832 --> 01:12:59,737 ‫بر تپه‌های بی‌درخت 1216 01:13:00,969 --> 01:13:04,071 ‫به نرمی بر مرداب آلن... 1217 01:13:04,206 --> 01:13:07,942 ‫و به طرف باختر... 1218 01:13:08,077 --> 01:13:13,048 ‫و در امواج تاریک و پرخروش رود شانون ‫ فرود می‌آید 1219 01:13:13,183 --> 01:13:16,215 ‫حضور همه‌ی ما یکی یکی رنگ می‌بازد 1220 01:13:18,660 --> 01:13:21,890 ‫برف می‌بارد 1221 01:13:22,025 --> 01:13:24,256 ‫بر آن گورستان متروکی که... 1222 01:13:24,391 --> 01:13:26,258 ‫«مایکل فیوری» آرمیده 1223 01:13:28,132 --> 01:13:30,334 ‫به آرامی بر پهنه‌ی جهان می‌بارد 1224 01:13:30,463 --> 01:13:33,533 ‫و آرام آرام... 1225 01:13:33,675 --> 01:13:36,169 ‫همچون فرود سرنوشت محتوم 1226 01:13:37,646 --> 01:13:41,207 ‫بر سر تمام زندگان و مردگان میبارد 1227 01:14:00,729 --> 01:14:01,601 ‫صداشونو می‌شنوی؟ 1228 01:14:02,300 --> 01:14:03,328 ‫اوهوم 1229 01:14:11,905 --> 01:14:12,909 ‫روز شده 1230 01:14:17,581 --> 01:14:18,816 ‫و تو زنده‌ای 1231 01:14:29,429 --> 01:14:30,955 ‫وای این واسه من سخته 1232 01:14:31,090 --> 01:14:32,266 ‫- جدی؟ ‫- سخت‌تر از چیزیه... 1233 01:14:32,401 --> 01:14:33,831 ‫- که فکر می‌کردم ‫- باشه 1234 01:14:36,403 --> 01:14:37,669 ‫فکر کنم نیاز دارم بشینم 1235 01:14:37,804 --> 01:14:40,437 ‫باشه، بیا همینجا بشینیم 1236 01:14:40,572 --> 01:14:42,070 ‫بیا، بذار کمکت کنم 1237 01:14:46,239 --> 01:14:48,714 ‫من گرفتمت، بیا 1238 01:14:49,513 --> 01:14:50,551 ‫بیا 1239 01:14:51,921 --> 01:14:53,048 ‫خیلی خب 1240 01:14:54,584 --> 01:14:56,555 ‫اوه! 1241 01:14:56,690 --> 01:14:58,790 ‫- آخیش خیلی بهتر شد ‫- خوبه 1242 01:15:02,863 --> 01:15:05,961 ‫قبل اومدن یه وصیت‌‌نامه‌ی جدید نوشتم 1243 01:15:06,097 --> 01:15:08,668 ‫لطفاً الان درموردش حرف نزنیم 1244 01:15:10,300 --> 01:15:12,402 ‫و آپارتمان رو با همه‌ی متعلقاتش... 1245 01:15:12,538 --> 01:15:14,168 ‫برای تو و میشل می‌ذارم 1246 01:15:19,946 --> 01:15:23,110 ‫من دفتر خاطرات جنگت رو توی میزت دیدم 1247 01:15:23,245 --> 01:15:25,614 ‫می‌خوای باهاشون چی کار کنیم؟ 1248 01:15:25,750 --> 01:15:27,485 ‫اشکال نداره بخونمشون؟ 1249 01:15:27,620 --> 01:15:29,018 ‫معلومه که می‌تونی بخونیشون 1250 01:15:32,492 --> 01:15:34,161 ‫می‌تونم داستانت رو تعریف کنم؟ 1251 01:15:34,297 --> 01:15:35,563 ‫می‌تونی هر کاری خواستی بکنی 1252 01:15:36,626 --> 01:15:37,895 ‫اون موقع که اینجا نیستم 1253 01:15:39,992 --> 01:15:41,030 ‫می‌تونم اینو بگم؟ 1254 01:15:41,663 --> 01:15:42,669 ‫نه 1255 01:15:43,863 --> 01:15:44,869 ‫باشه 1256 01:16:39,057 --> 01:16:40,793 ‫الان درموردش حرف نزنیم خب؟ 1257 01:16:42,092 --> 01:16:44,599 ‫باشه اونجا می‌بینمت، خداحافظ 1258 01:16:51,836 --> 01:16:53,667 ‫اینگرید عزیز، 1259 01:16:53,802 --> 01:16:57,843 ‫امروز انقدر روز قشنگیه که به نظرم... 1260 01:16:59,873 --> 01:17:00,747 ‫سلام 1261 01:17:01,380 --> 01:17:02,349 ‫سلام 1262 01:17:02,484 --> 01:17:04,350 ‫- همه چی مرتبه؟ ‫- آره 1263 01:17:04,486 --> 01:17:06,443 ‫این نسیم خیلی دلچسبه 1264 01:17:06,579 --> 01:17:08,755 ‫مراقب باش یه کم سرده 1265 01:17:10,290 --> 01:17:11,692 ‫امم... 1266 01:17:11,827 --> 01:17:13,624 ‫اگه کاری باهام نداری می‌خوام برم باشگاه 1267 01:17:13,759 --> 01:17:15,157 ‫اما اگه می‌خوای می‌تونم بمونم 1268 01:17:15,292 --> 01:17:17,461 ‫نه، برو لطفاً ‫نمی‌خوام ضدحال باشم 1269 01:17:17,597 --> 01:17:18,862 ‫ضدحال نیستی 1270 01:17:18,998 --> 01:17:21,327 ‫خیلی هم خوش‌اخلاقی 1271 01:17:21,463 --> 01:17:23,803 ‫با مربیت درمورد من حرف زدی؟ 1272 01:17:25,030 --> 01:17:26,340 ‫امم... 1273 01:17:26,475 --> 01:17:29,270 ‫خب... حرفت پیش اومد... 1274 01:17:29,405 --> 01:17:31,677 ‫داشتم درمورد تناسب اندام... 1275 01:17:31,813 --> 01:17:34,674 ‫و تپیدن قلب برای زنده موندن حرف می‌زدم 1276 01:17:34,809 --> 01:17:37,817 ‫همه‌ی چیزهایی که توی بیمارستان ‫درموردشون حرف زدی 1277 01:17:37,952 --> 01:17:40,083 ‫و اون جوری نگاهم کرد که انگار دیوونه‌م 1278 01:17:40,218 --> 01:17:42,617 ‫منم بهش گفتم یه دوستی داشتم که مریض بود 1279 01:17:42,752 --> 01:17:44,858 ‫همین 1280 01:17:44,993 --> 01:17:49,756 ‫فقط یادت باشه تو از هیچی خبر نداری 1281 01:17:49,891 --> 01:17:50,929 ‫اوهوم 1282 01:17:55,262 --> 01:17:56,968 ‫بیا ببینم، یه بوس بده 1283 01:17:59,640 --> 01:18:00,906 ‫- حالت خوبه؟ ‫- آره 1284 01:18:23,893 --> 01:18:25,161 ‫- سلام ‫- سلام 1285 01:18:30,364 --> 01:18:32,703 ‫من بهش دروغ گفتم ‫از این کار خوشم نمیاد 1286 01:18:32,839 --> 01:18:34,074 ‫خب باید تمرین کنی 1287 01:18:34,209 --> 01:18:35,999 ‫دروغ گفتن رو؟ 1288 01:18:36,135 --> 01:18:39,376 ‫آره. تو رسماً از قصد مارتا خبر داری 1289 01:18:39,511 --> 01:18:40,979 ‫آره 1290 01:18:41,115 --> 01:18:43,014 ‫و اگه وکیل لازم داری من یکی رو پیدا کردم 1291 01:18:43,149 --> 01:18:45,145 ‫مرسی. الان درموردش حرف نزنیم 1292 01:18:45,280 --> 01:18:48,220 ‫سخنرانیت چطور پیش رفت؟ 1293 01:18:48,355 --> 01:18:51,891 ‫خب از این که هیچ سوالی رو ‫جواب نمی‌دادم خوششون نیومد 1294 01:18:53,394 --> 01:18:55,721 ‫آخرش، 1295 01:18:55,856 --> 01:18:58,860 ‫مردم همهمه کردن و یه نفر بهم گفت بزدل 1296 01:18:58,995 --> 01:19:00,631 ‫این حرف اذیتم نمی‌کنه 1297 01:19:00,767 --> 01:19:02,770 ‫من زمان زیادی رو... 1298 01:19:02,905 --> 01:19:05,602 ‫صرف اهمیت دادن به آبروم کردم ‫اون‌وقت برای چی؟ 1299 01:19:05,737 --> 01:19:07,971 ‫حالا با اون همه زمانی که ‫برگردوندی چی کار می‌‌کنی؟ 1300 01:19:08,107 --> 01:19:11,745 ‫کاری که عاشقشی رو بیشتر انجام میدی؟ 1301 01:19:11,881 --> 01:19:14,274 ‫باید اعتراف کنم که هر چی سنم بالا میره 1302 01:19:14,409 --> 01:19:16,784 ‫علاقه‌م به چیزهای مختلف کمتر می‌شه 1303 01:19:18,343 --> 01:19:20,647 ‫چند روز پیش مارتا هم همین رو گفت 1304 01:19:20,783 --> 01:19:23,247 ‫چیزهای خیلی کمی مونده ‫که واقعاً ازشون لذت می‌بره 1305 01:19:23,383 --> 01:19:25,155 ‫درک می‌کنم 1306 01:19:26,385 --> 01:19:28,128 ‫اما تو مریض نیستی 1307 01:19:28,263 --> 01:19:30,127 ‫نه اما همین احساس رو دارم ‫مخصوصاً بعد از پاندمیک 1308 01:19:30,262 --> 01:19:32,558 ‫سینما نمیرم یا موسیقی گوش نمیدم 1309 01:19:33,435 --> 01:19:35,065 ‫من... خیلی مطالعه می‌کنم 1310 01:19:35,201 --> 01:19:37,070 ‫اما فقط موضوعات مرتبط با سخنرانیم 1311 01:19:37,205 --> 01:19:39,565 ‫هنوزم گالری میری؟ ‫قبلاً عاشق این کار بودی 1312 01:19:39,700 --> 01:19:41,136 ‫وقتی باهم بودیم همیشه می‌رفتیم 1313 01:19:41,272 --> 01:19:43,376 ‫و درمورد این که هنر چقدر قدرتمنده ‫حرف می‌زدیم 1314 01:19:43,512 --> 01:19:45,573 ‫هنوزم دوست داری؟ 1315 01:19:45,708 --> 01:19:48,311 ‫حتی اگه همه‌ی شاعرهای دنیا ‫می‌نشستن تا درمورد بحران اقلیمی 1316 01:19:48,446 --> 01:19:50,818 ‫شعر بنویسن هیچ درختی نجات داده نمی‌شد 1317 01:19:50,953 --> 01:19:52,981 ‫حداقل هنوز به درخت‌ها علاقه داری 1318 01:19:53,116 --> 01:19:54,720 ‫من به سکس هم علاقه دارم 1319 01:19:54,855 --> 01:19:56,455 ‫خب پس اوضاعت اونقدرها هم خراب نیست 1320 01:19:56,590 --> 01:19:58,950 ‫وقتی جوون بودم، 1321 01:19:59,085 --> 01:20:02,955 ‫اگه یه روزم بدون سکس سپری می‌شد ‫فکر می‌کردم یه چیزیش کمه 1322 01:20:03,090 --> 01:20:04,549 ‫یادمه 1323 01:20:04,625 --> 01:20:09,226 ‫حسرت نمی‌خورم اما دلم برای شبایی ‫که مشروب می‌خوردیم... 1324 01:20:10,430 --> 01:20:12,966 ‫و مواد می‌زدیم و سکس می‌کردیم تنگ شده 1325 01:20:13,101 --> 01:20:16,004 ‫هیچکدومشون حواس ما رو از کاری که ‫واقعاً می‌خواستیم انجام بدیم پرت نمی‌کرد 1326 01:20:16,140 --> 01:20:18,502 ‫تو مشروب می‌خوردی و مواد می‌زدی 1327 01:20:18,637 --> 01:20:20,439 ‫یعنی به هر حال بیشتر از من 1328 01:20:20,575 --> 01:20:22,514 ‫نمی‌دونم تو چقدر مشروب می‌خوردی 1329 01:20:22,649 --> 01:20:26,018 ‫اما همیشه جوری رفتار می‌کردی ‫که انگار مثل بقیه‌مون مستی 1330 01:20:26,154 --> 01:20:29,149 ‫اما تو جزء اساسی پارتی بودی 1331 01:20:29,284 --> 01:20:30,955 ‫تا وقتی که حوصله‌ت سر رفت... 1332 01:20:31,091 --> 01:20:32,783 ‫و رفتی اروپا رو کشف کنی 1333 01:20:34,256 --> 01:20:35,489 ‫می‌خوای درموردش حرف بزنی؟ 1334 01:20:36,797 --> 01:20:37,790 ‫از سخنرانیت برام بگو 1335 01:20:39,563 --> 01:20:43,627 ‫اعتراف می‌کنم یه جور وسواس جنون‌‌آمیز ‫به این موضوع پیدا کردم 1336 01:20:43,762 --> 01:20:45,631 ‫پسرم دیگه باهام حرف نمی‌زنه 1337 01:20:45,766 --> 01:20:48,007 ‫چون وحشتم رو از این که زنش ‫دوباره بارداره رو... 1338 01:20:48,142 --> 01:20:50,667 ‫قایم نکردم 1339 01:20:50,803 --> 01:20:51,976 ‫اون نمی‌خواد نزدیک زنش بشم 1340 01:20:52,111 --> 01:20:54,040 ‫چون می‌ترسه سقط کنه 1341 01:20:54,175 --> 01:20:56,180 ‫چی؟ چطور تونستی بهش بگی ‫که نباید دوباره بچه‌دار شه؟ 1342 01:20:56,315 --> 01:20:58,611 ‫- بچه‌ی سومشونه! ‫- چی... 1343 01:20:58,746 --> 01:21:00,777 ‫پس کار منطقی جایگزینش چیه؟ 1344 01:21:00,913 --> 01:21:02,316 ‫این که مردم خودشونو بکشن؟ 1345 01:21:02,354 --> 01:21:04,520 ‫مردم یک بار برای همیشه باید بفهمن... 1346 01:21:04,656 --> 01:21:06,817 ‫که شرایط سیاره‌ی کوفتی‌ای که ‫روش زندگی می‌کنن چه جوریه 1347 01:21:08,824 --> 01:21:11,755 ‫خب شاید موضوع خیلی خوبی واسه تو نباشه 1348 01:21:11,891 --> 01:21:15,535 ‫تو داری با یه زن رو به موت ‫توی دنیایی زندگی می‌کنی... 1349 01:21:15,671 --> 01:21:17,872 ‫که خودش با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنه 1350 01:21:20,684 --> 01:21:22,904 ‫واقعاً فکر می‌کنی اوضاع انقدر وخیمه؟ 1351 01:21:23,039 --> 01:21:27,444 ‫آره درمورد علم مطالعه کن ‫و ببین دنیا داره باهاش چی کار می‌کنه 1352 01:21:27,580 --> 01:21:31,549 ‫اونا بیشتر از قبل ‫کربن‌دی‌اکسید وارد هوا می‌کنن 1353 01:21:31,684 --> 01:21:33,484 ‫دیر یا زود... 1354 01:21:33,620 --> 01:21:38,388 ‫که می‌ترسم زود باشه، ‫کل دنیا به درک واصل می‌شه 1355 01:21:38,523 --> 01:21:42,028 ‫هیچ چیز مثل ادامه‌ پیدا کردن «نئولیبرالیسم» 1356 01:21:42,163 --> 01:21:45,060 ‫و قیام راست‌گرایان افراطی... 1357 01:21:45,196 --> 01:21:46,826 ‫مرگ سیاره رو تسریع نمی‌کنه 1358 01:21:46,961 --> 01:21:50,729 ‫و ما هردوشون رو اینجا داریم ‫که شونه به شونه‌ی هم رژه می‌رن 1359 01:21:54,066 --> 01:21:57,208 ‫ببخشید نمی‌خواستم ضدحال بزنم اما... 1360 01:21:58,505 --> 01:22:00,511 ‫این جریان منو آشفته می‌کنه 1361 01:22:00,647 --> 01:22:04,010 ‫نمی‌تونی مدام بری اینور اونور ‫و به بقیه بگی امیدی نیست 1362 01:22:04,145 --> 01:22:05,712 ‫غم‌انگیزه 1363 01:22:05,848 --> 01:22:08,380 ‫و شاید اصلاً خوشایند نباشه که اینو بگم 1364 01:22:08,516 --> 01:22:10,724 ‫اما من دیگه اصلاً باور ندارم که مردم... 1365 01:22:10,785 --> 01:22:12,621 ‫بخوان کار درست رو انجام بدن 1366 01:22:12,684 --> 01:22:15,549 ‫من هر روزم رو با انتظار دیدنِ ‫جنازه‌ی مارتا رو تختش سپری می‌کنم 1367 01:22:15,596 --> 01:22:19,466 ‫اما این مانع لذت بردن ‫از تک تک لحظاتم با اون نمی‌شه 1368 01:22:19,601 --> 01:22:21,562 ‫دقیقاً برعکسش 1369 01:22:21,697 --> 01:22:24,963 ‫من دارم ازش یاد می‌گیرم ‫و تو هم باید همین کارو بکنی 1370 01:22:25,099 --> 01:22:28,008 ‫چون راه‌های زیادی برای زندگی کردن ‫داخل یه تراژدی هست 1371 01:22:29,909 --> 01:22:32,446 ‫البته که دردناکه 1372 01:22:32,581 --> 01:22:34,608 ‫اما من می‌تونم تحملش کنم 1373 01:22:35,717 --> 01:22:37,883 ‫و دارم تلاش می‌کنم... 1374 01:22:38,018 --> 01:22:40,580 مثل اون از زندگی لذت ببرم 1375 01:22:40,716 --> 01:22:43,551 ‫و همونقدر قدردان باشم پس... 1376 01:22:43,686 --> 01:22:46,387 ‫آخرین چیزی که بهش نیاز دارم ‫یه چیزی مثل سخنرانی توئه 1377 01:22:46,522 --> 01:22:48,360 ‫من همیشه به خاطر این مسئله تحسینت کردم 1378 01:22:49,354 --> 01:22:50,955 ‫چی؟ 1379 01:22:51,091 --> 01:22:53,297 ‫تو یکی از معدود آدمایی هستی ‫که بلده زجر بکشه... 1380 01:22:53,433 --> 01:22:56,003 ‫بدون این که بابتش به بقیه احساس گناه بده 1381 01:23:38,311 --> 01:23:40,539 ‫فکر می‌کنی خیلی طول می‌کشه؟ 1382 01:23:40,674 --> 01:23:43,941 ‫نه چیزی نمونده. همین روزاست که اتفاق بیفته 1383 01:23:45,248 --> 01:23:47,048 ‫باید آماده باشی 1384 01:23:47,183 --> 01:23:48,515 ‫من پلیس‌ها رو می‌شناسم 1385 01:23:48,651 --> 01:23:50,390 ‫همه جور سوالی ازت می‌پرسن، 1386 01:23:50,525 --> 01:23:53,288 ‫مثل زباله‌گردها ‫تا عمق رابطه‌تون رو ‌می‌گردن 1387 01:23:53,423 --> 01:23:55,126 ‫یه جور فیلمنامه‌ی ذهنی نیاز داری 1388 01:23:55,262 --> 01:23:57,998 ‫نه بهش فکر کردم، یه ذهنیتی دارم 1389 01:23:58,134 --> 01:24:00,996 ‫خوبه، قوی بمون و بچسب به داستانت 1390 01:24:01,132 --> 01:24:02,631 ‫و وقتی اتفاق افتاد، 1391 01:24:02,766 --> 01:24:05,202 ‫قبل این که به من زنگ بزنی ‫باید با پلیس تماس بگیری 1392 01:24:05,338 --> 01:24:06,533 ‫نه، باید به دخترش زنگ بزنم 1393 01:24:06,669 --> 01:24:08,141 ‫باید قبل زنگ زدن به تو ‫به اون زنگ بزنم 1394 01:24:08,276 --> 01:24:10,605 ‫باشه اما مراقب باش چی بهش میگی 1395 01:24:10,740 --> 01:24:13,338 ‫من باید درمورد وضعیت ‫به اون وکیله می‌گفتم 1396 01:24:13,473 --> 01:24:16,742 ‫چرا باید همه‌ی ین کاررها رو انجام بدیم ‫انگار که مجرمیم؟ 1397 01:24:16,877 --> 01:24:18,650 ‫نباید کسایی که دارن می‌میرن ‫حق این رو داشته باشن... 1398 01:24:18,704 --> 01:24:19,878 ‫که با عزت به زندگیشون پایان بدن؟ 1399 01:24:20,013 --> 01:24:22,282 ‫می‌تونن، اما وقتی که ‫سیستم بهداشت و درمانِ متزلزلمون... 1400 01:24:22,417 --> 01:24:23,882 ‫ به کل از بین بره 1401 01:25:01,057 --> 01:25:02,096 ‫مارتا؟ 1402 01:25:21,867 --> 01:25:22,587 [اینگرید، پلیس] 1403 01:25:22,643 --> 01:25:24,478 ‫اینگرید عزیز، 1404 01:25:24,613 --> 01:25:27,310 ‫امروز روز خیلی قشنگیه 1405 01:25:27,446 --> 01:25:30,786 ‫که به نظر میومد لحظه‌ی رفتن باشه 1406 01:25:30,922 --> 01:25:34,519 ‫این که توی اتاقِ طبقه پایین نبودی ‫خیالم رو راحت کرد 1407 01:25:34,655 --> 01:25:36,863 ‫حتی با این که قرار بود باشی 1408 01:25:36,998 --> 01:25:40,493 ‫اما می‌دونی که من همیشه ‫ بداهه کارهام رو انجام میدم 1409 01:25:40,629 --> 01:25:42,366 ‫و تقریباً خوشحالم که... 1410 01:25:42,502 --> 01:25:45,564 ‫وقتی روی صندلی از دنیا میرم 1411 01:25:45,699 --> 01:25:47,438 ‫تو توی دنیای بیرونی 1412 01:25:47,574 --> 01:25:51,510 ‫و چیزی رو تجربه می‌کنی ‫که با مرگ من متفاوته 1413 01:25:51,646 --> 01:25:54,841 ‫هیچکس نمی‌تونه تو رو به همدستی متهم کنه 1414 01:25:56,149 --> 01:25:57,780 ‫تو همونقدری که یه انسان می‌تونه... 1415 01:25:57,915 --> 01:26:02,486 ‫کسی رو همراهی کنه، همراهیم کردی 1416 01:26:02,622 --> 01:26:05,588 ‫به دخترم زنگ بزن و بهش بگو متاسفم 1417 01:26:06,896 --> 01:26:09,295 ‫و ازت متشکرم عزیزم 1418 01:26:34,953 --> 01:26:35,981 ‫مارتا 1419 01:26:39,773 --> 01:26:41,347 ‫هر کاری بخوای می‌کنم 1420 01:27:05,215 --> 01:27:07,362 [پلیس] 1421 01:27:08,823 --> 01:27:11,417 ‫ما شام خوردیم و بعدش ‫یکی از فیلمای باستر کیتون رو دیدیم 1422 01:27:11,553 --> 01:27:12,919 ‫اینا رو بهتون گفتم 1423 01:27:13,054 --> 01:27:15,095 ‫و هیچ چیز عجیبی متوجه نشدید... 1424 01:27:15,231 --> 01:27:17,363 ‫چیزی که باعث شه مشکوک بشید... 1425 01:27:19,933 --> 01:27:21,301 ‫سعی کنید به خاطر بیارید 1426 01:27:21,436 --> 01:27:23,929 ‫من خوب یادمه، شب لذت‌بخشی بود 1427 01:27:24,065 --> 01:27:26,701 ‫هیچ اشاره‌ای نکرد؟ ‫هیچ حرفی نزد؟ 1428 01:27:26,837 --> 01:27:29,604 ‫شب بخیر گفتیم و بعدش رفتم بالا 1429 01:27:29,740 --> 01:27:32,203 ‫و تا دیروقت بیدار موندم و یه کتاب... 1430 01:27:32,339 --> 01:27:34,909 ‫به اسم «آوارگی شهوانی» خوندم ‫که مارتا پیشنهاد داده بود 1431 01:27:35,044 --> 01:27:37,741 ‫درمورد الیزابت تیلور و ریچارد برتونه 1432 01:27:37,877 --> 01:27:39,386 ‫- کتابه رو می‌شناسید؟ ‫- نه 1433 01:27:39,521 --> 01:27:41,948 ‫به نظر من و مارتا خیلی باحال بود 1434 01:27:42,084 --> 01:27:44,324 ‫سعی کنید فقط سوالاتی که ‫من ازتون می‌پرسم رو جواب بدید 1435 01:27:48,396 --> 01:27:49,758 ‫صبح روز بعدش چی کار کردید؟ 1436 01:27:52,199 --> 01:27:54,257 ‫واسه ناهار با یکی از دوستام رفتم بیرون 1437 01:27:54,392 --> 01:27:56,464 ‫و وقتی برگشتم صداش زدم... 1438 01:27:56,599 --> 01:27:58,267 ‫و وقتی جواب نداد، 1439 01:27:58,402 --> 01:28:00,137 ‫رفتم اتاق خوابش 1440 01:28:00,272 --> 01:28:02,201 ‫اما اونجا نبود 1441 01:28:02,337 --> 01:28:06,373 ‫واسه همین رفتن حیاط خلوت ‫و اون موقع بود که دیدمش 1442 01:28:06,508 --> 01:28:09,274 ‫اولش هم فکر کردم روی صندلی استراحت خوابیده 1443 01:28:09,409 --> 01:28:12,217 ‫و خیلی استرس گرفتم و زنگ زدم آمبولانس 1444 01:28:12,352 --> 01:28:13,711 ‫اونا هم خیلی زود اومدن اونجا 1445 01:28:13,847 --> 01:28:15,722 ‫و بعدش تکنسین‌های پزشکی دیدنش 1446 01:28:15,857 --> 01:28:18,455 ‫و گفتن کاری از دستشون برنمیاد 1447 01:28:18,591 --> 01:28:20,352 ‫هیچکس اتفاقی این قرص‌ رو نمی‌خره 1448 01:28:20,487 --> 01:28:22,692 ‫مگر اینه بخواد خودکشی یا قتل کنه 1449 01:28:22,827 --> 01:28:24,423 ‫پس شما ازش خبر نداشتید؟ 1450 01:28:24,558 --> 01:28:26,258 ‫از چی؟ 1451 01:28:26,394 --> 01:28:28,027 ‫از این که ایشون این قرص غیرقانونی رو داره 1452 01:28:28,163 --> 01:28:31,634 ‫نه اون بابت دردش دارو مصرف می‌کرد 1453 01:28:31,770 --> 01:28:33,602 ‫قرص و چسب دارویی اما اون... 1454 01:28:33,738 --> 01:28:35,837 ‫هیچوقت جزئیاتش رو بهم نگفت 1455 01:28:36,935 --> 01:28:38,640 ‫عجیبه که... 1456 01:28:38,775 --> 01:28:40,137 ‫اگه انقدر دوستای خوبی بودین... 1457 01:28:40,272 --> 01:28:43,375 ‫هیچی بهتون نگفته باشه 1458 01:28:43,510 --> 01:28:48,014 ‫نمی‌شه همینجوری بری توی داروخونه ‫و این قرص رو بخری 1459 01:28:49,191 --> 01:28:50,621 ‫پیدا کردنش خیلی سخته 1460 01:28:52,052 --> 01:28:55,121 ‫فکر کنم وقتی خونه رو اجاره کرد 1461 01:28:55,256 --> 01:28:57,830 ‫می‌دونست که می‌خواد چی کار کنه نه؟ 1462 01:28:57,966 --> 01:28:59,759 ‫ممکنه، 1463 01:28:59,895 --> 01:29:02,302 ‫اما به من چیزی نگفت 1464 01:29:02,438 --> 01:29:04,262 ‫اون از درمان آخرش خیلی خسته شده بود... 1465 01:29:04,397 --> 01:29:05,962 ‫و می‌خواست قبل برگشتن ‫ واسه دور بعدی شیمی‌درمانی 1466 01:29:06,097 --> 01:29:08,100 ‫یه استراحتی بکنه 1467 01:29:08,235 --> 01:29:09,975 ‫اون آدمی نبود که جا بزنه 1468 01:29:10,111 --> 01:29:12,037 ‫گله‌ای نکرد؟ 1469 01:29:12,173 --> 01:29:14,645 ‫چیزی نگفت که احساس کنید... 1470 01:29:16,180 --> 01:29:17,812 ‫آخر عمرشه؟ 1471 01:29:17,948 --> 01:29:19,177 ‫مسئولیت بزرگی برای شما بوده 1472 01:29:20,617 --> 01:29:22,180 ‫بعض وقتا شکایت می‌کرد 1473 01:29:24,692 --> 01:29:29,152 ‫از چی شکایت می‌کرد؟ ‫چی گفت؟ 1474 01:29:29,287 --> 01:29:32,531 ‫می‌گفت ظرفیت توجهش رو از دست داده 1475 01:29:32,666 --> 01:29:36,667 ‫مثلاً نمی‌تونست بخونه یا بنویسه 1476 01:29:38,572 --> 01:29:40,165 ‫زندگیش به زنده موندن تبدیل شده بود 1477 01:29:40,300 --> 01:29:43,567 ‫می‌دونید، باورش برای من خیلی سخته... 1478 01:29:43,702 --> 01:29:46,039 ‫که هیچی نگفته که شک کنید آخر عمرشه 1479 01:29:46,175 --> 01:29:48,446 ‫کاملاً مشهود بود که اون شدیداً مریضه 1480 01:29:48,581 --> 01:29:50,041 ‫اما می‌خواست قبل برگشتن به بیمارستان 1481 01:29:50,177 --> 01:29:51,181 ‫مسافرت بره 1482 01:29:51,317 --> 01:29:53,718 ‫قبلاً این رو بهتون گفتم 1483 01:29:53,853 --> 01:29:59,217 ‫ما با چند تا از دوستای نزدیک مارتا هم ‫صحبت کردیم 1484 01:30:00,960 --> 01:30:04,156 ‫در کل حرف همه‌شون با اظهارات شما مطابقه 1485 01:30:06,191 --> 01:30:08,866 ‫اما یکیشون، استلا برن، 1486 01:30:09,001 --> 01:30:11,438 ‫بهمون گفت بعد این که مارتا ‫شیمی‌درمانیش رو تموم کرد 1487 01:30:11,573 --> 01:30:14,403 ‫بهش پیشنهاد داد که باهاش... 1488 01:30:14,539 --> 01:30:16,871 ‫بره توی یه خونه‌ی اطراف شهر... 1489 01:30:17,006 --> 01:30:19,908 ‫که قصد داشته توش خودکشی کنه 1490 01:30:23,944 --> 01:30:26,079 ‫ازش خواست که... ‫نقل قول می‌کنم: 1491 01:30:27,552 --> 01:30:28,890 ‫«توی اتاق بغلی باش.» 1492 01:30:32,292 --> 01:30:34,585 ‫دوستش هم قبول نکرده 1493 01:30:34,720 --> 01:30:37,591 ‫من توی اتاق بغلی نبودم ‫اتاقم طبقه پایین بود 1494 01:30:37,727 --> 01:30:39,122 ‫وقتی با خانم برن حرف زدم... 1495 01:30:39,258 --> 01:30:40,498 ‫و از خودکشی مطلعش کردم 1496 01:30:40,634 --> 01:30:42,595 ‫بهم گفت غافلگیر نشده 1497 01:30:42,730 --> 01:30:45,336 ‫کار مارتا یه اسم دیگه‌ای هم داره، ‫بهش می‌گن اُتانازی 1498 01:30:45,471 --> 01:30:46,968 ‫خب هر چی می‌خواین اسمشو بذارین 1499 01:30:47,103 --> 01:30:50,674 ‫اما از نظر من دوست شما جرم کرده 1500 01:30:50,810 --> 01:30:53,837 ‫و به عنوان یه مامور پلیس و یه انسان، 1501 01:30:53,972 --> 01:30:56,375 ‫و یه مرد معتقد، 1502 01:30:56,510 --> 01:31:00,312 ‫اساساً با هر کسی که مرتکب جرم بشه مخالفم 1503 01:31:00,448 --> 01:31:02,489 ‫و البته با هر کسی که توی جرم کمک ‫و شراکت کنه 1504 01:31:15,464 --> 01:31:17,768 ‫دیمین می‌شه لطفاً بیای کلانتری؟ 1505 01:31:18,534 --> 01:31:19,835 ‫تموم نمی‌شه 1506 01:31:19,971 --> 01:31:23,001 ‫چه توضیحی برای این دارید که دوستتون مارتا 1507 01:31:23,223 --> 01:31:24,997 ‫انقدر با خانم برن رک بودن 1508 01:31:25,045 --> 01:31:27,170 ‫اما با این حال درمورد نیتشون ‫چیزی به شما نگفتن؟ 1509 01:31:27,305 --> 01:31:28,813 ‫من یه کلمه دیگه حرف نمی‌زنم 1510 01:31:28,948 --> 01:31:31,178 ‫اگه بازداشتم، بگین اتهاماتم چیه 1511 01:31:31,313 --> 01:31:33,217 ‫در غیر این صورت توی راهرو ‫منتظر وکیلم می‌مونه 1512 01:31:33,353 --> 01:31:34,719 ‫چه آینده‌نگر! 1513 01:31:34,854 --> 01:31:36,681 ‫چی باعث شد فکر کنید که ‫به وکیل نیاز پیدا می‌کنید؟ 1514 01:31:36,816 --> 01:31:39,951 ‫چرا از دوستتون ‫که شاهد بازجویی بود نمی‌پرسین؟ 1515 01:31:40,087 --> 01:31:44,160 ‫من فکر می‌کنم شما دارین دروغ می‌گین 1516 01:31:44,295 --> 01:31:46,325 ‫و شما آدمی هستین که اگه دوستتون 1517 01:31:46,461 --> 01:31:48,964 ‫برای خودکشی هم ازتون کمک بخواد نه نمیارین 1518 01:31:51,501 --> 01:31:52,563 ‫بذارید بره 1519 01:32:01,675 --> 01:32:03,148 ‫سلام 1520 01:32:03,283 --> 01:32:04,680 ‫- سلام ‫- سلام 1521 01:32:04,815 --> 01:32:07,219 ‫- چطوری؟ ‫- خوبم 1522 01:32:07,355 --> 01:32:09,148 ‫این وکیلم ساراست 1523 01:32:09,283 --> 01:32:10,984 ‫- سلام، خوشوقتم ‫- مرسی که اومدین 1524 01:32:11,120 --> 01:32:12,726 ‫خواهش می‌کنم ‫دیمین منو در جریان قرار داد 1525 01:32:12,861 --> 01:32:14,825 ‫چیزی هست که نیاز باشه ‫درمورد بازجویی بدونم؟ 1526 01:32:14,960 --> 01:32:16,728 ‫خب اون جوری باهام رفتار کرد ‫که انگار قاتلم 1527 01:32:16,863 --> 01:32:18,562 ‫- اما تو پیش من بودی ‫- براش مهم نیست 1528 01:32:18,697 --> 01:32:20,032 ‫اصرار داره که من توش دخیلم 1529 01:32:20,167 --> 01:32:21,535 ‫باشه اما... 1530 01:32:21,670 --> 01:32:23,669 ‫با یکی از دوستای مارتا ‫به اسم استلا برن حرف زده 1531 01:32:23,804 --> 01:32:25,700 ‫و بهش گفته که مارتا اول رفته سراغ اون 1532 01:32:25,835 --> 01:32:27,200 ‫و اون قبول نکرده کمکش کنه 1533 01:32:27,335 --> 01:32:29,165 ‫باشه، خب مطمئنم همه چی ضبط شده 1534 01:32:29,301 --> 01:32:30,875 ‫اوهوم 1535 01:32:31,011 --> 01:32:33,739 ‫این افسر پلیس شاهد همه چیز بود 1536 01:32:33,875 --> 01:32:35,174 ‫می‌تونید بیاید داخل 1537 01:32:35,309 --> 01:32:36,781 ‫من تنها میرم داخل ‫وکیلشم 1538 01:32:38,752 --> 01:32:40,411 ‫نگران نباش، همه چی خیلی واضحه 1539 01:32:42,752 --> 01:32:43,884 ‫مرسی که اومدی 1540 01:32:44,020 --> 01:32:45,685 ‫باعث افتخارمه 1541 01:32:45,821 --> 01:32:47,956 ‫خدای من! عجب عوضی‌ایه! 1542 01:32:48,092 --> 01:32:50,623 ‫تا حالا کسی اینجوری باهام رفتار نکرده بود 1543 01:32:50,759 --> 01:32:53,191 ‫از شانس بدت گیر یه مذهبی متعصب افتادی 1544 01:32:53,327 --> 01:32:54,597 ‫اما دیگه اذیتت نمی‌کنه 1545 01:32:54,732 --> 01:32:55,897 ‫می‌خوام ازش شکایت کنم 1546 01:32:56,032 --> 01:32:58,101 ‫بابت همه چی خیلی ازت ممنونم 1547 01:32:58,236 --> 01:33:00,232 ‫همچنان باید تا ۴۸ ساعت آینده در دسترس باشی 1548 01:33:00,367 --> 01:33:03,071 ‫تا این که تشریفات پزشکی قانونی انجام بشه 1549 01:33:03,206 --> 01:33:05,211 ‫بهشون گفتم در صورت لزوم بهم زنگ بزنن 1550 01:33:05,346 --> 01:33:06,745 ‫من توی خونه‌م 1551 01:33:06,880 --> 01:33:07,774 ‫هر اطلاعاتی که نیازه رو داری؟ 1552 01:33:07,910 --> 01:33:09,749 ‫آره، دیمین اطلاعات رو بهم داده 1553 01:33:09,884 --> 01:33:11,946 ‫فقط هر چی شد بهم زنگ بزن خب؟ 1554 01:33:12,081 --> 01:33:13,617 ‫من برمی‌گردم دفتر 1555 01:33:13,752 --> 01:33:14,915 ‫از ته دل بهت تسلیت می‌گم 1556 01:33:15,050 --> 01:33:16,284 ‫- ممنونم ‫- مرسی سارا 1557 01:33:16,420 --> 01:33:18,216 ‫خدانگهدار 1558 01:33:18,352 --> 01:33:20,085 ‫باورم نمی‌شه استلا اینو بهش گفته 1559 01:33:20,220 --> 01:33:21,794 ‫خب احتمالاً گذاشتتش لای منگنه 1560 01:33:21,929 --> 01:33:23,722 ‫و اونا کامپیوتر و موبایل مارتا رو دارن 1561 01:33:23,857 --> 01:33:24,858 ‫اوهوم 1562 01:33:24,993 --> 01:33:26,458 ‫خبر داری حرف زدن یا نه؟ 1563 01:33:26,593 --> 01:33:28,899 ‫نه نمی‌دونم، اون هیچی بهم نگفت 1564 01:33:30,063 --> 01:33:31,795 ‫می‌خوای چی کار کنی؟ 1565 01:33:31,807 --> 01:33:33,997 ‫باید برگردم خونه و وسایلای مارتا رو جمع کنم 1566 01:33:35,241 --> 01:33:36,104 ‫ببخشید 1567 01:33:37,606 --> 01:33:39,111 ‫الو؟ 1568 01:33:39,247 --> 01:33:40,471 ‫خودم هستم 1569 01:33:42,582 --> 01:33:43,842 ‫میشله 1570 01:33:43,977 --> 01:33:45,146 ‫دختر مارتا؟ 1571 01:33:45,978 --> 01:33:47,179 ‫آره حتماً 1572 01:33:47,315 --> 01:33:49,317 ‫نه نه معلومه که می‌تونی بیای اونجا 1573 01:33:49,453 --> 01:33:52,692 ‫منم الان دارم میرم اونجا ‫آدرسش رو برات پیامک می‌کنم 1574 01:33:54,089 --> 01:33:56,157 ‫باشه به زودی می‌بینمت. خداحافظ 1575 01:33:58,166 --> 01:34:00,828 ‫وای. وای 1576 01:34:00,963 --> 01:34:02,893 ‫من برمی‌گردم شهر 1577 01:34:03,029 --> 01:34:05,837 ‫پس هر وقت برگشتی بهم بگو ‫و توی جابجایی کمکت می‌کنم 1578 01:34:07,035 --> 01:34:08,939 ‫بابت همه چی ممنونم 1579 01:34:11,770 --> 01:34:14,010 ‫و می‌تونی برام تعریف کنی ‫که با میشل چطور گذشت 1580 01:34:14,643 --> 01:34:15,506 ‫تعریف می‌کنم 1581 01:34:17,545 --> 01:34:19,752 ‫- مرسی. بهت زنگ می‌زنم خب؟ ‫- باشه مراقب خودت باش 1582 01:34:53,454 --> 01:34:54,688 ‫سلام من میشلم 1583 01:34:55,553 --> 01:34:56,547 ‫من اینگریدم 1584 01:34:57,686 --> 01:34:58,516 ‫سلام 1585 01:35:02,124 --> 01:35:04,698 ‫- بیا بریم تو خب؟ ‫- باشه 1586 01:35:07,994 --> 01:35:08,999 ‫بیا تو 1587 01:35:15,205 --> 01:35:16,868 ‫می‌خوای اتاق مادرت رو ببینی؟ 1588 01:35:17,003 --> 01:35:18,635 ‫آره لطفاً 1589 01:35:18,770 --> 01:35:20,637 ‫اون پایینه. انتهای پذیرایی 1590 01:35:48,740 --> 01:35:50,133 ‫قهوه درست کردم 1591 01:35:50,269 --> 01:35:51,541 ‫تو هم می‌خوری؟ 1592 01:35:51,677 --> 01:35:53,270 ‫چایی هم دارم 1593 01:35:53,406 --> 01:35:55,742 ‫نه قهوه عالیه مرسی 1594 01:35:55,877 --> 01:35:56,882 ‫بفرمایید 1595 01:36:01,446 --> 01:36:02,717 ‫درمورد من چیزی بهتون گفته؟ 1596 01:36:02,852 --> 01:36:06,050 ‫معلومه که گفته 1597 01:36:06,185 --> 01:36:10,387 ‫بهم گفت خیلی ناراحت بودی ‫که هیچوقت پدرت رو ندیدی 1598 01:36:10,523 --> 01:36:12,229 ‫پس از پدرم برات گفته؟ 1599 01:36:12,337 --> 01:36:13,677 ‫آره گفته 1600 01:36:14,528 --> 01:36:16,536 ‫به نظرت وقتی بابام از جنگ برگشت 1601 01:36:16,671 --> 01:36:18,429 ‫اون نمی‌تونست کمکش کنه؟ 1602 01:36:18,565 --> 01:36:21,038 ‫اون تا جایی که می‌تونست کمکش کرد 1603 01:36:21,173 --> 01:36:24,210 ‫پدرت خیلی بد آسیب دیده بود 1604 01:36:24,346 --> 01:36:26,944 ‫و می‌‌خواست بره یه شهر دیگه ‫و زندگی جدیدی رو شروع کنه 1605 01:36:27,080 --> 01:36:30,809 ‫تو یا مارتا هیچ‌وقت جزو برنامه‌هاش نبودید 1606 01:36:30,944 --> 01:36:34,645 ‫مادرت هم پایان رابطه رو پذیرفت و... 1607 01:36:35,960 --> 01:36:37,587 ‫و مادرت اون رو انقدر توی وضعیت بدی دید 1608 01:36:37,649 --> 01:36:39,758 ‫که بوسش کرد تا آرومش کنه 1609 01:36:39,807 --> 01:36:42,004 ‫و اون بوسه فراتر رفت 1610 01:36:44,327 --> 01:36:46,195 ‫و تو ثمره‌ی اون لحظه‌ای 1611 01:36:47,793 --> 01:36:50,529 ‫مامانم هیچوقت درموردش چیزی بهم نگفت 1612 01:36:50,665 --> 01:36:52,802 ‫توضیح دادنش برای بچه سخته 1613 01:36:52,938 --> 01:36:54,533 ‫می‌تونست بعداً بهم بگه 1614 01:36:55,600 --> 01:36:57,242 ‫تا اون موقع دیگه انقدر دور شده بودی 1615 01:36:57,297 --> 01:36:59,065 ‫که احساس می‌کرد دیگه غیرممکنه 1616 01:37:00,339 --> 01:37:02,480 ‫اون نوجوون بود، 1617 01:37:02,616 --> 01:37:03,815 ‫تازه اول زندگیش بود، 1618 01:37:03,950 --> 01:37:06,444 ‫و بابات رفت سن دیگو... 1619 01:37:06,580 --> 01:37:08,019 ‫و هیچ تلاشی برای شناختنت نکرد 1620 01:37:19,125 --> 01:37:20,361 ‫خب اینگرید، 1621 01:37:22,336 --> 01:37:26,132 ‫به نظرت کاملاً درمورد مارتا اشتباه می‌کردم؟ 1622 01:37:26,638 --> 01:37:29,441 ‫بی‌انصافی کردی، 1623 01:37:29,576 --> 01:37:32,769 ‫اما هیچ‌کس تو رو بابت این که ‫می‌خواستی بدونی بابات کیه سرزنش نمی‌کنه 1624 01:37:35,813 --> 01:37:37,146 ‫ماجرای غم‌انگیزیه، 1625 01:37:37,281 --> 01:37:39,149 ‫برای هردوتون خیلی دردناک بود 1626 01:37:43,186 --> 01:37:44,823 ‫زیاد به خودت سخت نگیر 1627 01:37:44,959 --> 01:37:46,552 ‫مارتا مادر بی‌نقصی نبود 1628 01:37:48,187 --> 01:37:49,489 ‫نه نبود 1629 01:37:54,129 --> 01:37:55,693 ‫می‌شه امشب اینجا بمونم؟ 1630 01:37:55,948 --> 01:37:58,816 ‫آره حتماً. اینجا خونه‌ی مادرته 1631 01:38:02,501 --> 01:38:04,875 ‫مارتای عزیز، 1632 01:38:05,011 --> 01:38:07,580 ‫فکر کردم شاید دوست داشته باشی بدونی ‫که من برگشتم خونه جنگلی... 1633 01:38:07,716 --> 01:38:09,212 ‫تا وسایلات رو جمع کنم 1634 01:38:11,511 --> 01:38:13,981 ‫دخترت اومد دیدنم 1635 01:38:14,116 --> 01:38:15,647 ‫هنوز دارم می‌لرزم 1636 01:38:16,690 --> 01:38:19,423 ‫اون خیلی شبیهته 1637 01:38:19,558 --> 01:38:22,893 ‫ازم خواست بمونه ‫و روی تخت تو بخوابه... 1638 01:38:23,028 --> 01:38:24,590 ‫و البته که منم اجازه دادم 1639 01:38:26,540 --> 01:38:29,034 ‫فکر کنم مرگت اون رو بهت نزدیک‌تر کرده 1640 01:38:33,139 --> 01:38:35,774 ‫هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم اون رو به ارث ببرم 1641 01:38:35,909 --> 01:38:37,911 ‫حتی شده یه روز 1642 01:38:39,143 --> 01:38:41,343 ‫خونه سرشار از وجود توئه 1643 01:38:44,384 --> 01:38:48,044 ‫وقتی بعد از حرف زدن با پلیس اومدم خونه 1644 01:38:48,179 --> 01:38:50,550 ‫اولین چیزی که دیدم در اتاقت بود، 1645 01:38:52,022 --> 01:38:54,554 ‫و اون باز بود 1646 01:38:54,689 --> 01:38:57,792 ‫با خودم گفتم اون زنده‌ست 1647 01:39:31,758 --> 01:39:33,923 ‫اومدم بیرون به صدای پرنده‌ها گوش بدم 1648 01:39:36,598 --> 01:39:38,400 ‫مادرت اینجوری بیدار می‌شد 1649 01:39:39,539 --> 01:39:40,798 ‫موقع طلوع آفتاب، 1650 01:39:42,039 --> 01:39:43,471 ‫و اونجا دراز می‌کشید 1651 01:39:48,650 --> 01:39:51,347 ‫ببین داره برف میاد 1652 01:40:00,420 --> 01:40:01,720 ‫برف می‌بارد 1653 01:40:04,426 --> 01:40:05,728 ‫بر استخر متروکی می‌بارد 1654 01:40:05,864 --> 01:40:07,165 ‫که هرگز از آن استفاده نکردیم 1655 01:40:09,529 --> 01:40:10,795 ‫بر جنگل می‌بارد 1656 01:40:11,872 --> 01:40:14,002 ‫جنگلی که در آن قدم زدیم و تو... 1657 01:40:14,138 --> 01:40:16,504 ‫خسته به روز زمین دراز کشیدی 1658 01:40:19,237 --> 01:40:21,436 ‫برف بر سر من و دخترت می‌بارد 1659 01:40:24,811 --> 01:40:26,943 ‫بر سر زندگان و مردگان 1660 01:40:28,884 --> 01:40:34,180 ‫« ترجمه از سحـر و فائـزه شاهمرادی » تلگرام: @FSH294 1661 01:40:35,741 --> 01:40:45,741 ارائه‌ای از وبسایت دیجی‌موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 1662 01:40:49,419 --> 01:40:52,960 ‫[بر اساس رمان «آنچه در زندگی ‫تجربه می کنی» نوشته سیگرید نونز] 1663 01:40:54,138 --> 01:41:04,138 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez