1 00:00:01,335 --> 00:00:08,599 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:10,177 --> 00:00:15,644 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:18,393 --> 00:00:25,397 ‫تــرجـمه از «آیـــدا» ‫::. Ayda.NDR .:: 4 00:00:26,484 --> 00:00:29,237 ‫خیلی‌خب، چون شما عزیزان کُلی ‫اتاق از ما گرفتید، 5 00:00:29,320 --> 00:00:32,949 ‫مایلیم که تخفیف ویژه رزرو گروهی ‫رو براتون اعمال کنیم. 6 00:00:33,533 --> 00:00:36,161 ‫و این‌که، خیلی دوست دارم ‫بدونم کیـا می‌خوان ازدواج کنن؟ 7 00:00:36,244 --> 00:00:37,996 ‫اخه منم همین هفته پیش نامزد کردم. 8 00:00:38,079 --> 00:00:40,749 ‫نه؛ عروسی نداریم ‫یه رویداد خاصه... 9 00:00:40,832 --> 00:00:41,875 ‫تولد؟ 10 00:00:41,958 --> 00:00:43,877 ‫نه؛ یه رویداد خانوادگیـه. 11 00:00:43,960 --> 00:00:44,961 ‫دورهمی خانوادگی! 12 00:00:45,045 --> 00:00:46,087 ‫خدایا.... 13 00:00:46,171 --> 00:00:47,922 ‫ببخشید. من خیلی کنجکاوم. 14 00:00:48,006 --> 00:00:50,050 ‫همکـارم بغل اسم‌تون نوشته «مراسـم» 15 00:00:50,133 --> 00:00:51,968 ‫منظورش مراسم خاک‌سپاری بوده میکیلا. 16 00:00:52,635 --> 00:00:53,470 ‫خدای من... 17 00:00:54,888 --> 00:00:55,930 ‫خیلی ببخشید. 18 00:00:56,014 --> 00:00:57,807 ‫نه. نمی‌دونستی که. ‫فدای سرت. 19 00:00:58,391 --> 00:01:03,396 ‫عمیق‌ترین مراتب تسلیت من را به ‫مناسبت فقدان عزیزتان پذیرا باشید. 20 00:01:03,480 --> 00:01:06,149 ‫نه؛ همسر سابق‌ام بود. 21 00:01:06,232 --> 00:01:07,233 ‫ازش متنفر بودم. 22 00:01:07,317 --> 00:01:08,276 ‫نه متنفر نبودم. 23 00:01:08,860 --> 00:01:13,156 ‫اما قبل از این‌که این جریانات پیش بیاد ‫داشتم ازش طلاق می‌گرفتم. 24 00:01:14,407 --> 00:01:16,451 ‫الانم باید واسه مردی مراسم بگیـرم که 25 00:01:16,534 --> 00:01:18,453 ‫به هیچ عنوان دلش نمی‌خواست با من زندگی کنه. 26 00:01:18,536 --> 00:01:21,122 ‫آنی، عزیزدلم، میکیلا نیاز داره ‫روی کارش تمرکز کنه.... 27 00:01:21,206 --> 00:01:22,207 ‫تازه نکته‌ی جالبش این‌جاست 28 00:01:22,290 --> 00:01:25,168 ‫اون زنی که باهاش بهم خیانت کرد امروز داره میـاد 29 00:01:25,251 --> 00:01:27,962 ‫تا توی کارهای مراسـمش به‌م کمک کنه. 30 00:01:28,463 --> 00:01:29,297 ‫پس... 31 00:01:30,465 --> 00:01:32,509 ‫اونقدرها هم فکر می‌کنی به‌مون خوش نمی‌گذره. 32 00:01:34,385 --> 00:01:38,181 ‫باشه پس؛ 12 تا اتاق ‫توی هیچ کدوم‌شون نمی‌شه سیگار کشید. 33 00:01:38,264 --> 00:01:40,391 ‫البته شما اگه نیاز داشتیـد بکشید. 34 00:01:42,227 --> 00:01:43,728 ‫- ممنونم. ‫- ممنون عزیزدلم. 35 00:01:45,522 --> 00:01:51,555 ‫« قسمت هشتم » ‫« زمستان » 36 00:01:53,279 --> 00:01:55,949 ‫وای! این رو یادت میاد؟ 37 00:01:57,450 --> 00:01:59,452 ‫آقای شکلاتی‌ای که توی هرشی پارک دیدیم. 38 00:01:59,536 --> 00:02:00,787 ‫واقعی بود؟ 39 00:02:00,870 --> 00:02:02,705 ‫همیشه فکر می‌کردم توی کابوس‌هام دیدمش. 40 00:02:02,789 --> 00:02:06,126 ‫وای. سفر خیلی خوبی بود. ‫یادت نمیاد؟ 41 00:02:06,209 --> 00:02:07,710 ‫نه واقعاً. ببخشید. 42 00:02:07,794 --> 00:02:08,962 ‫حتماً خیلی کوچیک بودم. 43 00:02:09,045 --> 00:02:10,380 ‫جینی اومد. 44 00:02:11,881 --> 00:02:12,757 ‫سلام. 45 00:02:14,509 --> 00:02:15,426 ‫قربونت بشم... 46 00:02:18,221 --> 00:02:19,514 ‫سلام آن. 47 00:02:20,140 --> 00:02:22,225 ‫مرسی که دعوت‌م کردی. 48 00:02:22,308 --> 00:02:23,309 ‫خواهش می‌کنم. 49 00:02:23,893 --> 00:02:28,898 ‫خب، داشتم درمورد مراسمِ فردا فکر می‌کردم. 50 00:02:29,732 --> 00:02:30,692 ‫و چندتا ایده دارم. 51 00:02:30,775 --> 00:02:34,279 ‫راستش رو بخواین، این اولین بـاره که توی ‫یه مراسم خاک‌سپاری شرکت می‌کنم 52 00:02:34,362 --> 00:02:36,948 ‫چون ننه‌بزرگ بابا‌بزرگم‌هـام همه زنده‌ـن. 53 00:02:37,031 --> 00:02:37,907 ‫می‌دونی چیـه جینی؟ 54 00:02:37,991 --> 00:02:41,119 ‫ما ترتیب همه‌چی رو دادیم، ‫تو نمی‌خواد خودت رو اذیت کنی. 55 00:02:43,288 --> 00:02:44,122 ‫اوه... 56 00:02:44,914 --> 00:02:45,748 ‫باشه! 57 00:02:46,249 --> 00:02:48,168 ‫خب، من چندتا از وسایلِ مورد علاقه‌ی نیک رو آوردم. 58 00:02:48,251 --> 00:02:49,878 ‫گفتـم شاید بخواین باهاش خاکشون کنید. 59 00:02:49,961 --> 00:02:55,175 ‫این عینکِ محافظ چشمـشه که توی ‫جشنواره «برنینگ من» بهش داده بودن. 60 00:02:55,258 --> 00:02:56,384 ‫و... 61 00:02:56,467 --> 00:02:59,679 ‫اینـم یکی از آلبوم‌های موردعلاقه‌ی نیکـه. 62 00:02:59,762 --> 00:03:02,265 ‫از یه گروهی به اسم «مانکن پوسی» 63 00:03:02,348 --> 00:03:03,975 ‫- توی فکرم بود... ‫- می‌دونی چیـه جینی؟ 64 00:03:04,058 --> 00:03:06,269 ‫نظرت چیـه بیای توی ساخت «اسلاید شو» ‫بهم کمک کنی؟ 65 00:03:06,352 --> 00:03:07,228 ‫اوه، حتماً. 66 00:03:11,816 --> 00:03:12,650 ‫سلام. 67 00:03:14,527 --> 00:03:15,445 ‫کجا می‌ری؟ 68 00:03:15,528 --> 00:03:17,947 ‫باید برم ایستگاه قطار دنبال چندتا از فامیل‌هامون 69 00:03:18,031 --> 00:03:20,783 ‫و بعدشـم یه‌سر می‌رم سالن ترحیم... 70 00:03:20,867 --> 00:03:23,203 ‫چرا؟ مگه همه‌ کارها رو انجام ندادیم؟ 71 00:03:23,286 --> 00:03:28,166 ‫خب؛ دارن سرمـون کلاه می‌ذارن. می‌خوان آن رو ‫تیغ بزنن و واسه یه کوزه 2500 دلار ازش بگیرن. 72 00:03:28,249 --> 00:03:30,877 ‫چی؟ من با 2500 دلار کل دندون‌هام رو درست کردم. 73 00:03:30,960 --> 00:03:34,547 ‫آره، تازه یه‌عالمـه چرت و پرت اضافی هم ‫نوشتن توی صورت‌حساب. 74 00:03:34,631 --> 00:03:36,132 ‫- عجب داستانی! ‫- هی... 75 00:03:37,550 --> 00:03:40,303 ‫می‌خوای من به‌جات برم؟ ‫می‌تونم باهاشون صحبت کنم‌ ارزون‌تر حساب کنن. 76 00:03:42,430 --> 00:03:43,264 ‫چی؟ 77 00:03:43,848 --> 00:03:46,601 ‫والا تو همیشه یه‌کاری می‌کنی گرون‌تر حساب کنن! 78 00:03:46,684 --> 00:03:49,312 ‫یادت نمیـاد سر اون قضیه ‫بیمه «گیک اسکواد» اون سیم برق 79 00:03:49,395 --> 00:03:50,605 ‫12 دلاری رو کردن توی پاچه‌ت؟ 80 00:03:50,688 --> 00:03:53,399 ‫آره اما اگه یادت باشه وقتی که خراب شد 81 00:03:53,483 --> 00:03:55,026 ‫کاملاً رایگان یدونه دیگه برامـون فرستادن. 82 00:03:55,109 --> 00:03:58,112 ‫البتـه منـهای هزینه پسـت دوباره و مرجوع کردنش. 83 00:03:58,821 --> 00:04:01,074 ‫می‌دونم که از نظـرت اونقدرها آدم به‌درد به‌بخوری نیستم 84 00:04:01,157 --> 00:04:03,534 ‫اما گاهی اوقات باید بهم اعتماد کنی ‫تا کمکت کنم. 85 00:04:04,035 --> 00:04:07,413 ‫خیلی‌خب؛ ممنونم. ‫پس تو برو سالن ترحیم. 86 00:04:12,669 --> 00:04:15,713 ‫ببین؛ می‌دونم اخیراً خیلی تحت فشار بودیم 87 00:04:15,797 --> 00:04:18,007 ‫و هیچ کدوم‌مون نمی‌دونیم چطوری ‫باید خودمون رو نجات بدیم 88 00:04:18,091 --> 00:04:20,885 ‫اما این اولین بارمـون نیست که ‫با همچین سختی‌هایی روبه‌رو می‌شیم 89 00:04:21,511 --> 00:04:25,098 ‫مثلاً، یادتـه وقتی خونه‌مون رو خریدیم، ‫یه‌روز بعدش من کـارم رو از دست دادم؟ 90 00:04:25,181 --> 00:04:26,015 ‫واقعاً به‌گایی بود. 91 00:04:26,099 --> 00:04:27,850 ‫آره، یا وقتی که نـه ماهه باردار بودی 92 00:04:27,934 --> 00:04:30,228 ‫و گفتی نمی‌تونی بچه رو به‌دنیا ‫بیاری و می‌ترسی 93 00:04:30,311 --> 00:04:33,189 ‫شلوارم رو در نمی‌آوردم و اثر بی‌حسی زاییدن پریـد 94 00:04:33,273 --> 00:04:34,232 ‫آره. 95 00:04:35,149 --> 00:04:36,442 ‫ولی خب ما می‌دونیم باید چیکار کنیم. 96 00:04:36,526 --> 00:04:39,779 ‫فقط کافیـه تمام تلاش‌مون رو بکنیم ‫و دندون روی جیگر بذاریم 97 00:04:39,862 --> 00:04:41,406 ‫تمرکز کنیم 98 00:04:41,489 --> 00:04:44,450 ‫و تا وقتی همه‌چی درست نشده ‫بی‌خیال نشیم. 99 00:04:46,202 --> 00:04:47,954 ‫ازدواج همینه دیگه! 100 00:04:48,538 --> 00:04:49,372 ‫آره... 101 00:04:56,963 --> 00:04:57,880 ‫واقعاً سخته... 102 00:05:00,425 --> 00:05:01,551 ‫اشکال نداره. 103 00:05:01,634 --> 00:05:02,927 ‫همه‌چی درست می‌شه. 104 00:05:03,011 --> 00:05:03,845 ‫چطوری آخه؟ 105 00:05:03,928 --> 00:05:05,888 ‫نیک مُرده. اوضاع واقعاً داغونه. 106 00:05:06,389 --> 00:05:07,223 ‫می‌دونم. 107 00:05:07,765 --> 00:05:11,436 ‫اما نیک دیگه الان یه پروانه‌ست ‫و این خیلی قشنگـه. 108 00:05:12,478 --> 00:05:13,313 ‫چی؟ 109 00:05:14,063 --> 00:05:16,649 ‫دیشبِ خواب نیک رو دیدم. 110 00:05:16,733 --> 00:05:19,694 ‫کُلی پروانه دورش جمع شده بودن، 111 00:05:19,777 --> 00:05:20,820 ‫و خیلی خوشحال بود. 112 00:05:20,903 --> 00:05:24,157 ‫و امروز صبح، اَن یه مـاگ داد دستـم که ‫روش... 113 00:05:24,991 --> 00:05:26,117 ‫عکس پروانه بود! 114 00:05:26,200 --> 00:05:27,076 ‫آره. 115 00:05:27,618 --> 00:05:31,706 ‫فکرکنم این یه نشونه‌ست تا بدونیـم ‫اون همیشه پیشِ ماست. 116 00:05:32,790 --> 00:05:35,084 ‫خب، من زیاد به این جورچیزها باور ندارم. 117 00:05:35,168 --> 00:05:37,003 ‫اما من داشتم فکر می‌کردم که... 118 00:05:37,879 --> 00:05:40,798 ‫پیش نیومده بود بهت بگه از پروانه‌‌ها خوشش میـاد؟ 119 00:05:40,882 --> 00:05:43,009 ‫یا نمی‌دونم، بگه یه ارتباط خاصی باهاشون داره؟ 120 00:05:43,092 --> 00:05:43,968 ‫معلـومه که نه. 121 00:05:44,052 --> 00:05:46,137 ‫یه دختر بچه 9 سالـه یا ماریـا کری که نبود. 122 00:05:46,220 --> 00:05:47,805 ‫پروانه‌ها به تخمـش هم نبودن. 123 00:05:49,307 --> 00:05:51,517 ‫پس خیلی عجیبه که خودش الان یکی از اونا شده. 124 00:05:53,936 --> 00:05:57,106 ‫خیلی‌خب، همگی تمام عکس‌هاشون رو فرستادن؟ 125 00:05:57,190 --> 00:06:00,860 ‫من سه تا فرستادم. والا با شماها سالی یه‌بـارم عکس ‫نمی‌گیریم. 126 00:06:00,943 --> 00:06:04,197 ‫خیلی‌خب، ممنون که یادآوری کردی با دوست‌های ‫گی‌ت بیشتر عکس می‌گیرین! 127 00:06:04,280 --> 00:06:07,116 ‫- آره خب. ‫- خب همین الان داشتم با مارتی صحبت می‌کردم. 128 00:06:07,200 --> 00:06:09,744 ‫- مارتی کیـه؟ ‫- مارتی گولاسـکا؛ سالن ترحیم گولاسکـا. 129 00:06:09,827 --> 00:06:10,661 ‫پسر باحالیه 130 00:06:10,745 --> 00:06:12,580 ‫عالیه. خرج و مخارج اضافی رو حذف کرد؟ 131 00:06:12,663 --> 00:06:14,040 ‫خب، با توجه به حرف‌های مارتی، 132 00:06:14,123 --> 00:06:17,251 ‫تمام اون چیزهایی که فکر می‌کردی اضافی‌ان، ‫در واقع خیلی‌ هم مهـم 133 00:06:17,335 --> 00:06:18,711 ‫و ضروری‌ان. 134 00:06:18,795 --> 00:06:21,172 ‫پس محض احتیاط، چیزی رو حذف نکردیم. 135 00:06:21,923 --> 00:06:24,842 ‫خب از چهره‌ت می‌تونم حدس بزنم ‫فکر می‌کنی دوباره سرم رو کلاه گذاشتن 136 00:06:24,926 --> 00:06:26,469 ‫اما بهت قول می‌دم اینطور نیست. 137 00:06:26,552 --> 00:06:29,514 ‫نه. اشکالی نداره. ‫بعداً ردیف‌ش می‌کنم. 138 00:06:29,597 --> 00:06:32,183 ‫بریم سراغِ اسلایـد شو. 139 00:06:32,266 --> 00:06:33,101 ‫به‌به. 140 00:06:33,184 --> 00:06:36,771 ‫منم عکس‌هـام رو برات ایردراپ کردم. ‫چندتا از خوب‌هاش رو فرستادم. 141 00:06:37,397 --> 00:06:39,273 ‫- اوه. ‫- به‌به. 142 00:06:39,357 --> 00:06:40,525 ‫هـوم... 143 00:06:40,608 --> 00:06:41,984 ‫ماشالله زبون... 144 00:06:42,735 --> 00:06:44,362 ‫لُخته این‌جا؟ 145 00:06:44,445 --> 00:06:45,405 ‫آره، اما نمی‌شه... 146 00:06:45,488 --> 00:06:47,281 ‫وای جینی. نمی‌دونم. 147 00:06:47,907 --> 00:06:49,200 ‫چیـه؟ چی شده؟ 148 00:06:49,283 --> 00:06:51,411 ‫یه‌کوچولو خارج از عرف‌ـن... 149 00:06:51,494 --> 00:06:52,870 ‫از نظر من‌که خیلی عاشقانه‌ان. 150 00:06:52,954 --> 00:06:55,790 ‫نیـک عاشق این عکسش با بندبازهـا بود. 151 00:06:55,873 --> 00:06:58,042 ‫نه؛ می‌دونم که خوشش می‌اومده ‫و این عکس‌ها رو دوست داشته 152 00:06:58,126 --> 00:07:00,628 ‫فقط فکر نکنم دلش بخواد مردم با عکس‌هایی ‫که توش شبیـه 153 00:07:00,711 --> 00:07:02,880 ‫دلقک‌های سکس فرانسوی افتاده ازش یاد کنن. 154 00:07:02,964 --> 00:07:06,426 ‫خب، آره. فکر نکـنم حتی خودِ جینی ‫هم راضی باشه، مگه نه؟ 155 00:07:07,135 --> 00:07:10,805 ‫منظورم اینه که، می‌تونی یه‌جور دیگـه ‫توی مراسـم مشارکت کنی 156 00:07:10,888 --> 00:07:12,765 ‫نمی‌دونم، درمورد نیک سخنرانی کنی... 157 00:07:12,849 --> 00:07:14,642 ‫آره، اینطوری عالی می‌شه! 158 00:07:14,725 --> 00:07:16,018 ‫حالا من عکس‌ها رو یه‌کاریـش می‌کنم. 159 00:07:16,102 --> 00:07:18,896 ‫نه؛ جدی می‌گم. اینطوری احساس خیلی ‫بهتری پیدا می‌کنم. 160 00:07:18,980 --> 00:07:21,566 ‫آره. ممنونم. 161 00:07:21,649 --> 00:07:23,109 ‫فردا می‌بینمتون دیگه، باشه؟ 162 00:07:23,192 --> 00:07:25,111 ‫به‌نظرتون چقدر باشه؟ ‫سه تا پنج دقیقه اوکیه؟ 163 00:07:26,362 --> 00:07:27,363 ‫حالا باهات هماهنگ می‌شم. 164 00:07:27,447 --> 00:07:29,699 ‫- باشه. ‫- خیلی‌خب، خداحافظ. 165 00:07:29,782 --> 00:07:30,700 ‫- خداحافظ. ‫- خداحافظ. 166 00:07:33,077 --> 00:07:34,036 ‫چرا؟ 167 00:07:34,120 --> 00:07:37,081 ‫آخه خب شما از کجا می‌دونین؟ شاید اَن هم بخواد ‫جینی سخنرانی... 168 00:07:37,165 --> 00:07:38,458 ‫- نه. ‫- نه. 169 00:07:44,213 --> 00:07:47,508 ‫اَن، پِد تای خونگـی و ادایی بی‌مـزه میل داری؟ 170 00:07:49,093 --> 00:07:50,261 ‫به‌نظر عالی میاد. 171 00:07:57,059 --> 00:07:58,269 ‫آره. می‌دونم. 172 00:07:59,353 --> 00:08:00,563 ‫باورم نمی‌شه مُرده... 173 00:08:01,606 --> 00:08:04,901 ‫نمی‌دونم حالـت رو بهتر می‌کنه یا نه اَن، ‫اما باید بگم اون همیشه پیشِ ماست. 174 00:08:04,984 --> 00:08:05,818 ‫آره. 175 00:08:06,319 --> 00:08:07,278 ‫از هردوتون ممنونم. 176 00:08:07,361 --> 00:08:09,155 ‫راستش رو بخوای، دیشب یه خوابی دیدم 177 00:08:09,238 --> 00:08:10,990 ‫- کلاود، کلاود... ‫- درموردِ نیک 178 00:08:11,073 --> 00:08:13,075 ‫اون ماگـی که امروز صبح بهم دادی رو یادتـه؟ 179 00:08:13,910 --> 00:08:15,369 ‫همونی که روش عکس سنجاقـک داشت؟ 180 00:08:20,541 --> 00:08:21,751 ‫جینی کجاست؟ 181 00:08:21,834 --> 00:08:23,628 ‫برگشت هتل. 182 00:08:31,427 --> 00:08:35,306 ‫داشتم درموردِ مراسم فکر می‌کردم ‫و یه ایده‌ای به سرم زد. 183 00:08:35,389 --> 00:08:40,770 ‫به‌نظرتون به جینی اجازه بدم یه سخنرانی کوچیک داشته باشه؟ 184 00:08:40,853 --> 00:08:42,146 ‫نه؛ عمراً بذارم فردا صحبت کنـه 185 00:08:42,980 --> 00:08:44,524 ‫آره. حدس می‌زدیم. ‫آره. 186 00:08:45,274 --> 00:08:50,488 ‫و خبر بعدی این‌که، اسلاید شـو خیلی خوب شده! 187 00:08:50,571 --> 00:08:51,447 ‫عالیه. 188 00:08:53,950 --> 00:08:56,410 ‫خب، با رفقیـت مارتی صحبت می‌کردم. 189 00:08:57,203 --> 00:09:02,250 ‫و بلاخره یه کوزه‌ی ‫مقرون‌به‌صرفـه و خوشگل پیدا کردیم. 190 00:09:02,333 --> 00:09:06,921 ‫حالا نمی‌دونم بدون اون پایه تاج گل ‫پلاتینی سیصد دلاری می‌خوایم چیکار کنیم، 191 00:09:07,004 --> 00:09:08,798 ‫اما یه‌راهی براش پیدا می‌کنیم. 192 00:09:08,881 --> 00:09:10,675 ‫می‌دونی، اصلاً نیازی به این‌کار نبود. 193 00:09:10,758 --> 00:09:13,636 ‫یعنی، فقط چون کاری که میخواستی ‫رو انجام ندادم، نیازی نبود زنگ بزنی. 194 00:09:13,719 --> 00:09:17,139 ‫مسئلـه این نیست جک. ‫کاری که گفته بودم رو انجام ندادی. 195 00:09:17,223 --> 00:09:19,433 ‫الان چرا داری می‌پری بـهم؟ 196 00:09:19,517 --> 00:09:22,478 ‫هـا؟ پس اون حرف‌های «ازدواج همینه دیگه» ‫و این‌ها چی شد؟ 197 00:09:22,562 --> 00:09:24,564 ‫«با هم تمام سختی‌ها رو پشت سر می‌ذاریم»؟ 198 00:09:24,647 --> 00:09:29,235 ‫آخه جک؛ وقتی که خودش دائـم مسبب سختی‌ ‫و بدبختی‌هاست... 199 00:09:29,318 --> 00:09:31,904 ‫واسه چی برگشتی به جینی گفتی سخنرانی کنـه؟ 200 00:09:31,988 --> 00:09:34,907 ‫سلام؛ ببخشید که مزاحم شدم. 201 00:09:34,991 --> 00:09:37,076 ‫- سلام عزیزم. ‫- اتاق خودتـه بابا. 202 00:09:37,159 --> 00:09:38,869 ‫فقط اومدم مسواک‌ام رو بردارم. 203 00:09:38,953 --> 00:09:41,831 ‫- باشه، برو برش دار ‫ - دندون‌هات رو حسابی تمیز کن. 204 00:09:42,415 --> 00:09:44,709 ‫- مطمئنی اشکال نداره ما توی اتاقت بخوابیم لایلا؟ ‫- آره بابا. 205 00:09:44,792 --> 00:09:47,461 ‫آره؛ آره. من پیش مامان راحتـم. ‫شب خوش. 206 00:09:48,546 --> 00:09:49,380 ‫شب خوش. 207 00:09:50,631 --> 00:09:53,467 ‫می‌دونی، اتفاقاً خوب شد که بهش گفتم ‫سخنرانی کنه. 208 00:09:53,551 --> 00:09:57,179 ‫آره. دلـم براش سوخت. ‫از عکس‌هاش که نمی‌تونستی استفاده کنی! 209 00:09:57,263 --> 00:09:59,640 ‫واقعاً فکر کردی عکس‌های نیـک توی سیرک آفتاب 210 00:09:59,724 --> 00:10:03,603 ‫اونم با اون وضع، واسه اسلاید شویی که بچه‌هاش ‫هم قراره ببینن مناسبـه؟ 211 00:10:03,686 --> 00:10:05,271 ‫- نه. ‫- نه. 212 00:10:05,354 --> 00:10:08,524 ‫پس کاش به‌‌جاش به جینی می‌گفتی که ‫عکس‌هاش خیلی تخمیـه! 213 00:10:08,608 --> 00:10:10,443 ‫اصلاً می‌تونستی خودت با اَن صحبت کنی! 214 00:10:10,526 --> 00:10:13,738 ‫اما نکردی؛ چون باید همیشه ‫نقشِ آدم خوبه رو بازی کنی. 215 00:10:13,821 --> 00:10:15,656 ‫و می‌دونی دیگه، منم می‌شم آدم بده. 216 00:10:16,699 --> 00:10:18,492 ‫ببخشید؛ یادم رفت کتاب‌ام رو بردارم. 217 00:10:18,993 --> 00:10:20,494 ‫مطمئنی نمی‌خوای این‌جا بخوابی؟ 218 00:10:20,578 --> 00:10:23,956 ‫- ما می‌تونیم بریم یه‌جای دیگه. حتی روی سقف ‫- آره. هرجا باشه اوکیـه. 219 00:10:27,209 --> 00:10:30,755 ‫کاش فقط یه‌بار به من اعتماد می‌کردی! 220 00:10:30,838 --> 00:10:33,299 ‫- خب؟ هیچوقت به من اعتماد نمی‌کنی. ‫- آره، می‌دونی چرا؟ 221 00:10:33,382 --> 00:10:35,635 ‫چون هرموقع روت حساب می‌کنم گند می‌زنی! 222 00:10:35,718 --> 00:10:38,179 ‫و دردسرهاش می‌مونه واسه من؛ ‫برای همین دیگه خسته‌ام. 223 00:10:38,262 --> 00:10:42,141 ‫دیگه به‌گایی هات رو جمع نمی‌کنم؛ ‫فردا صبح هم خودت برو با جینی صحبت کن. 224 00:10:44,685 --> 00:10:46,604 ‫خدایا، بعضی وقت‌ها واقعاً بداخلاق می‌شی! 225 00:10:46,687 --> 00:10:50,066 ‫خب، اگه اینقدر آدم داغونی‌ام، ‫چرا به دوستات توی «وکیل من» زنگ نمی‌زنی؟ ‫(یک برنامه برای مشاوره حقوقی) 226 00:11:03,788 --> 00:11:06,332 ‫این هفته خیلی زحمت کشیدی. ‫اَن یه دنیا ازت ممنونه. 227 00:11:06,415 --> 00:11:08,751 ‫خب، حقـه نیکـه که یه خداحافظی آبرومندانه داشته باشه. 228 00:11:13,839 --> 00:11:15,216 ‫یکی اومده. 229 00:11:15,966 --> 00:11:17,635 ‫سلام. برای مراسم اومدیم. 230 00:11:17,718 --> 00:11:19,136 ‫اوه، بله خانم. 231 00:11:19,220 --> 00:11:21,263 ‫ما قراره توی اداره‌ی این رویداد غم‌انگیز بهتون کمک کنیم. 232 00:11:21,347 --> 00:11:24,433 ‫- تسلیت می‌گم. ‫- تسلیت می‌گم. 233 00:11:25,643 --> 00:11:27,478 ‫می‌تونم بدونم در چرا قفلـه؟ 234 00:11:27,561 --> 00:11:30,064 ‫بله، به پدرم گفته بودید... 235 00:11:30,147 --> 00:11:33,359 ‫ساعتِ ملاقات خصوصی خانوادگی رو نمی‌خواین... 236 00:11:33,943 --> 00:11:35,111 ‫یه لحظه صبر کنید 237 00:11:36,654 --> 00:11:39,407 ‫می‌خواین داخل منتظر بمونیـد؟ 238 00:11:40,866 --> 00:11:42,618 ‫بله می‌خوایم 239 00:11:48,207 --> 00:11:49,417 ‫چرا هیچی آماده نیست؟ 240 00:11:49,500 --> 00:11:52,461 ‫اوه، این‌جا که کلیسای اصلیـه 241 00:11:52,545 --> 00:11:55,965 ‫همونطور که درخواست کرده بودید،مراسم‌تون ‫توی اتاق سوگواری برگزار می‌شه. 242 00:11:59,677 --> 00:12:00,761 ‫اوه... 243 00:12:02,680 --> 00:12:05,474 ‫فکر کنم مارتی منظورش همین‌ها بود. 244 00:12:12,231 --> 00:12:13,190 ‫- سلام. ‫- سلام. 245 00:12:15,901 --> 00:12:16,777 ‫اوه. 246 00:12:21,073 --> 00:12:22,575 ‫- سلام. ‫- سلام. 247 00:12:23,659 --> 00:12:24,994 ‫حالت چطوره؟ 248 00:12:25,953 --> 00:12:26,912 ‫خوبم. 249 00:12:26,996 --> 00:12:27,830 ‫اوهوم... 250 00:12:27,913 --> 00:12:29,123 ‫ممنون که پرسیدی. 251 00:12:29,665 --> 00:12:30,499 ‫بله. 252 00:12:33,794 --> 00:12:35,045 ‫خب، گوش کن. 253 00:12:35,921 --> 00:12:37,381 ‫- من و کیت داشتیم صحبت می‌کردیم... ‫- خب؟ 254 00:12:37,465 --> 00:12:41,051 ‫و می‌دونم که زیاد دوست نداری جینی ‫سخنرانی کنه... 255 00:12:41,135 --> 00:12:42,595 ‫چرا باز داریم درمورد این موضوع حرف می‌زنیم؟ 256 00:12:43,637 --> 00:12:44,972 ‫خب، باشه. 257 00:12:45,681 --> 00:12:48,184 ‫ببین، راستش رو بخوام، من یه گندی زدم. 258 00:12:48,267 --> 00:12:50,394 ‫به جینی گفتم که می‌تونه سخنرانی کنه. 259 00:12:50,478 --> 00:12:51,312 ‫نه! 260 00:12:51,395 --> 00:12:53,731 ‫- اگه امکانش هست که یه‌جوری... ‫- نه! 261 00:12:53,814 --> 00:12:58,110 ‫دیگه از این بازی خسته شدم. ‫یه‌بارم که شده بذارید خط قرمـزم رو حفظ کنم. 262 00:12:58,194 --> 00:12:59,069 ‫ببین، آخه... 263 00:12:59,153 --> 00:13:03,908 ‫این مراسم برای خانواده‌ی واقعیـشه؛ ‫نه دختری که باهاش توی رابطه بوده. 264 00:13:03,991 --> 00:13:07,077 ‫خب، از نظر من نیـک خیلی بیشتر ‫از این حرف‌ها دوستش داشته... 265 00:13:07,161 --> 00:13:09,079 ‫تقریباً کل سال گذشته رو با هم گذروندن. 266 00:13:09,163 --> 00:13:11,207 ‫خب، یـه سـالم زده بود توی فاز «جودو». 267 00:13:11,290 --> 00:13:13,125 ‫باید به استاد استیـو بگیم بیاد سخنرانی کنه؟ 268 00:13:14,585 --> 00:13:15,628 ‫فکر نکنم. 269 00:13:15,711 --> 00:13:17,046 ‫ما زن و شوهر بودیم. 270 00:13:17,129 --> 00:13:19,423 ‫بچه داشتیم. ‫یه عمر با هم بودیم. 271 00:13:19,507 --> 00:13:22,259 ‫واقعاً فرق می‌کنه. ‫فرق می‌کنه... 272 00:13:23,260 --> 00:13:25,429 ‫لیاقتِ این رو نداره بره اون بالا ‫و مثل من سخنرانی کنه 273 00:13:26,764 --> 00:13:29,433 ‫آره. آره. فقط خواستم برای چهارمیـن ‫بار بپرسم تا مطمئن بشم. 274 00:13:29,517 --> 00:13:31,519 ‫چون خودمم باهات موافقم. آره. 275 00:13:39,735 --> 00:13:40,861 ‫سلام کیت... 276 00:13:41,862 --> 00:13:42,738 ‫سلام. 277 00:13:42,822 --> 00:13:43,739 ‫سلام. 278 00:13:44,323 --> 00:13:47,326 ‫می‌خواستم بدونم کِی باید برم سخنرانی کنم؟ 279 00:13:47,409 --> 00:13:48,869 ‫جک بهت نگفت؟ 280 00:13:51,163 --> 00:13:52,665 ‫درسته، خب... 281 00:13:54,124 --> 00:13:57,711 ‫خب، اَن گفت خیلی بهتر می‌شه اگه ‫مراسم رو جمع‌وجور تر برگزار کنیم. 282 00:13:58,504 --> 00:14:00,047 ‫می‌دونی دیگه، یه‌چیز خانوادگیه... 283 00:14:01,131 --> 00:14:04,844 ‫برای همین فقط اَن قراره سخنرانی کنه. 284 00:14:06,720 --> 00:14:10,683 ‫ولی اَن حتی درست حسابی نیک رو نمی‌شناخت. 285 00:14:10,766 --> 00:14:13,894 ‫جینی، اَن و نیک 25 سال با هم زندگی کردن. 286 00:14:13,978 --> 00:14:15,271 ‫خب، اهمیتی نداره 287 00:14:15,354 --> 00:14:17,147 ‫کل عمرتو با آدم اشتباهی بگذرونی، 288 00:14:17,231 --> 00:14:19,567 ‫ اندازه‌ی یه لحظه کنار عشق واقعی‌ت نمی‌ارزه. 289 00:14:20,150 --> 00:14:21,318 ‫عشق واقعی؛ بله. 290 00:14:23,946 --> 00:14:26,907 ‫می‌دونم که احساس می‌کنی اون 8 ‫مـاهی که با نیـک بودی 291 00:14:26,991 --> 00:14:30,077 ‫مهم‌ترین و بهترین اتفاقه زندگیـته. 292 00:14:30,160 --> 00:14:32,037 ‫اما یک روز، امیدوارم، 293 00:14:32,538 --> 00:14:34,957 ‫با یکی ازدواج کنی و 25 سال با هم زندگی کنید 294 00:14:35,040 --> 00:14:38,502 ‫اون‌وقت می‌فهمی تمام این ماجراها ‫گذرا و بی اهمیت بودن. 295 00:14:39,545 --> 00:14:40,462 ‫گذرا؟ 296 00:14:40,546 --> 00:14:42,798 ‫یه اتفاق گذرای قشنگ. 297 00:14:42,882 --> 00:14:46,302 ‫منظورم من اینه که یه زندگی خیلی قشنگ در انتظارتـه. 298 00:14:53,017 --> 00:14:54,852 ‫- ممنونم. ‫- ببخشید. 299 00:14:57,146 --> 00:15:00,649 ‫خب ما آماده‌ایم. ‫خودم بذارمـش... 300 00:15:00,733 --> 00:15:01,901 ‫یا خودتون زحمت می‌کشید؟ 301 00:15:02,651 --> 00:15:03,485 ‫این چیـه؟ 302 00:15:04,320 --> 00:15:05,821 ‫خاکستر خدابیامرزـه. 303 00:15:08,532 --> 00:15:10,784 ‫- چرا شکلِ کفشـه؟ ‫- خودتون این مدل رو سفارش دادید. 304 00:15:11,368 --> 00:15:12,912 ‫شمار 619، اوجِ زیبایی. 305 00:15:12,995 --> 00:15:14,830 ‫نه؛ آخه این‌که شکلِ کوزه نیست! 306 00:15:14,914 --> 00:15:17,374 ‫یعنی خب، اگه مدلی که مشتری انتخاب ‫می‌کنه کوزه نیست باید بهشون بگین! 307 00:15:17,458 --> 00:15:19,418 ‫این دیگه چه کوفتیه؟ 308 00:15:19,501 --> 00:15:21,003 ‫این...این نیکـه؟ 309 00:15:21,086 --> 00:15:23,839 ‫نه. قراره عوضش کنیم. عوضش می‌کنیم. ‫می‌شه عوضش کرد دیگه؟ 310 00:15:23,923 --> 00:15:25,716 ‫خب راستش پدرم باید در این‌باره تصمیم بگیره. 311 00:15:25,799 --> 00:15:28,469 ‫بهش گفته بودید که مراسم قراره ساده و جمع‌وجور باشه 312 00:15:28,552 --> 00:15:30,554 ‫الانـم رفته سمتِ شمال ‫توی کلبه‌ ماهی‌گیری‌ش 313 00:15:30,638 --> 00:15:33,432 ‫خوش به حال مارتی. ‫عکس اونجارو بهم نشون داده بود. 314 00:15:34,308 --> 00:15:35,267 ‫خیلی خب کایلر. 315 00:15:35,351 --> 00:15:37,436 ‫- خیلی‌خب بیا بریم بذاریمش سرجاش ‫- واقعاً؟ 316 00:15:39,521 --> 00:15:42,358 ‫یکم با جینی صحبت کردم ‫و همه‌چی اوکی شد. خیلی زحمت کشیدی. 317 00:15:42,441 --> 00:15:45,319 ‫جینی؟ من فکر کردم گفتی برو با اَن صحبت کن! 318 00:15:46,946 --> 00:15:49,114 ‫خدایا خفه‌م کن. 319 00:15:49,198 --> 00:15:50,366 ‫خب... 320 00:15:55,537 --> 00:15:57,539 ‫خیلی‌خب، هرموقع آماده بودی شروع کن. 321 00:15:57,623 --> 00:15:59,166 ‫و آهان...یه‌چیزی. 322 00:15:59,249 --> 00:16:01,251 ‫کوزه‌مـون موقـتی این شکلیه. 323 00:16:02,211 --> 00:16:03,712 ‫اون کفشِ پاشه‌بلنده رقاصه‌هاست؟ 324 00:16:03,796 --> 00:16:07,675 ‫آره؛ اما دوباره می‌گم، موقتیـه ‫فردا درست‌ش می‌کنیم 325 00:16:07,758 --> 00:16:09,468 ‫باشه؟ پس... 326 00:16:10,552 --> 00:16:12,137 ‫شروع کن اَن. 327 00:16:24,984 --> 00:16:26,110 ‫سلام. 328 00:16:28,362 --> 00:16:32,116 ‫امروز دور هم جمع شدیم تا یاد و خاطره کسی ‫که برای همه‌مون عزیز بود رو زنده نگه داریم. 329 00:16:32,199 --> 00:16:34,034 ‫نیکولاس پگانو. 330 00:16:34,118 --> 00:16:35,077 ‫نیک عزیزمون. 331 00:16:36,578 --> 00:16:41,875 ‫وقتی که من و نیک تازه با هم آشنا شده بودیم، ‫ازم خواست کمکش کنم چند تابلوی هنری بخره. 332 00:16:42,418 --> 00:16:46,380 ‫وقتی ازش پرسیدم چه سبکی رو دوست داره، ‫گفت: «هر چی که باکلاس‌تره.» 333 00:16:47,548 --> 00:16:50,926 ‫بهش گفتم هنر باید احساس خلق ‫کنه و دل آدم رو به لرزه در بیاره. 334 00:16:51,760 --> 00:16:56,557 ‫به ده تا گالری مختلف سر زدیم؛ ‫اما هیچی چشم‌مون رو نگرفت. 335 00:16:57,641 --> 00:16:59,977 ‫تا اینکه یه هنرمند خیابونی رو دیدیم، 336 00:17:00,060 --> 00:17:03,355 ‫و نیک پا فشاری کرد که کاریکاتورمون رو بکشه. 337 00:17:04,481 --> 00:17:09,695 ‫آخرش وقتی تابلـو تموم شد؛ بهش نگاه کرد خودش ‫رو موتور نشسته بود و من توی صندلی کناری‌ش 338 00:17:10,237 --> 00:17:13,657 ‫و گفت: ‫«این چیزیـه که دل من رو به لرزه درمیاره» 339 00:17:14,950 --> 00:17:17,953 ‫و بیست سالِ تموم، 340 00:17:18,037 --> 00:17:21,707 ‫اون تابلو‌ی زیـبا روی دیوار خونه‌مون آویزون بود 341 00:17:21,790 --> 00:17:24,626 ‫یعنی خب منظورم خونه‌ی خودش بود. 342 00:17:27,337 --> 00:17:28,964 ‫احتمال زیاد بعداً برش داشته. 343 00:17:34,261 --> 00:17:39,892 ‫ببخشید. ببخشید. ‫حرف زدن راجع بهـش خیلی سخته. 344 00:17:41,060 --> 00:17:43,270 ‫از یه طرف، کلی خاطره‌ی... 345 00:17:43,353 --> 00:17:46,106 ‫قشنگ با هم داریم و از یه طرف دیگه، ‫بهم گفت می‌خواد ترکم کنه... 346 00:17:46,190 --> 00:17:48,734 ‫همون موقع که منتظر کارشناس بیمه بودیم ‫تا انبار منفجرشده‌مونو بررسی کنه. 347 00:17:50,652 --> 00:17:53,238 ‫فکر می‌کردم می‌شناسمش، ‫اما در واقع اصلاً نمی‌شناختمش. 348 00:17:54,448 --> 00:17:56,658 ‫مثلاً من اصلاً نمی‌دونستم عاشقِ ‫گروه «مانکی پوسی»ـه 349 00:17:56,742 --> 00:17:57,743 ‫«مانکن»... 350 00:17:58,327 --> 00:17:59,536 ‫آهان بله. خیلی هم عالی. 351 00:18:01,580 --> 00:18:04,291 ‫ظاهراً خانم مطلقـه لقمه‌ی بزرگ‌تر از دهنش برداشته. 352 00:18:06,460 --> 00:18:09,797 ‫بهتره یکی دیگه سخنرانی رو ادامه بده. 353 00:18:13,717 --> 00:18:18,597 ‫کلاود، گفتی می‌خوای درمورد اون ‫ماگ و این چیزها یه‌حرفایی بزنی... 354 00:18:18,680 --> 00:18:19,515 ‫اوه. 355 00:18:22,851 --> 00:18:23,769 ‫آره. 356 00:18:29,108 --> 00:18:29,942 ‫ممنونم اَن 357 00:18:33,028 --> 00:18:36,990 ‫دوست عزیزمون نیک الان دیگه یه پروانه‌ست... 358 00:18:48,669 --> 00:18:51,004 ‫خیلی‌خب؛ لایلا و بـث به قطارشون رسیدن. 359 00:18:51,088 --> 00:18:52,131 ‫خوبه. 360 00:18:55,717 --> 00:18:56,844 ‫این رو کجا بذارم؟ 361 00:19:03,350 --> 00:19:06,019 ‫هر مراسم خاک‌سپاری‌ای سوتی‌های خودش رو داره. 362 00:19:06,103 --> 00:19:09,064 ‫درکل، فکرکنم رفیق‌مون رو خوب بدرقـه کردیم. 363 00:19:09,565 --> 00:19:12,067 ‫- امیدوارم. ‫- آره؛ گمون کنم حق با توئـه. 364 00:19:12,151 --> 00:19:14,820 ‫خدای من؛ زده به سرتـون؟ 365 00:19:14,903 --> 00:19:16,113 ‫ببخشید؟ 366 00:19:16,196 --> 00:19:19,408 ‫جدی‌ام؛ چطور روتون می‌شه بگیـن ‫خاک‌سپاری خوب بود؟ 367 00:19:19,491 --> 00:19:22,578 ‫یعنی فکر کردید سخنرانی ‫چندثانیه‌ای مـن قراره 368 00:19:22,661 --> 00:19:25,414 ‫از این کیری که معلوم نیست ‫چه کوفتی بود بیشتر آبروتون رو ببره؟ 369 00:19:25,497 --> 00:19:26,331 ‫- وای... ‫- جینی! 370 00:19:26,415 --> 00:19:28,167 ‫نه؛ دیگه به اینجام رسیده. ‫خب؟ 371 00:19:28,250 --> 00:19:30,669 ‫عکس‌های من رو پاک کنید، 372 00:19:30,752 --> 00:19:33,213 ‫عینک محافظ چشم جشنوره «برنینگ ‫من» رو توی خونه جا بذارید، 373 00:19:33,297 --> 00:19:37,134 ‫با من مثل بچه‌ها رفتار کنید، ‫اما رابطه من و نیک گذرا نبود! 374 00:19:38,927 --> 00:19:41,972 ‫من و نیک داشتیم یه زندگی ‫واقعی با هم می‌ساختیم. 375 00:19:45,934 --> 00:19:47,352 ‫می‌رم یکم هوا بخورم 376 00:19:47,978 --> 00:19:48,812 ‫جینی، صبرکن. 377 00:19:48,896 --> 00:19:51,815 ‫گفتم می‌خوام برم یکم هوا بخورم. ‫اشکالی نداره یا اینـم باید با کیت هماهنگ کنی؟ 378 00:19:54,735 --> 00:19:57,154 ‫حرف دردناک اما حَقـی بود. 379 00:20:01,825 --> 00:20:03,160 ‫جینی هنوز جواب نمی‌ده. 380 00:20:03,243 --> 00:20:04,745 ‫هوا داره تاریک می‌شه... 381 00:20:04,828 --> 00:20:08,248 ‫کسی نیست زنگ بزنیم بره پیداش کنـه؟ ‫مثلاً نگهبان دریاچه‌ای کسی... 382 00:20:08,332 --> 00:20:10,709 ‫- نه. خودمون می‌ریم دنبالش می‌گردیم. ‫- باشه. 383 00:20:10,792 --> 00:20:13,962 ‫نه اَن، تو نه. ‫امروز به اندازه کافی اذیت شدی. 384 00:20:14,046 --> 00:20:15,297 ‫- حالت خوبه؟ ‫- آره 385 00:20:20,469 --> 00:20:21,887 ‫ازم عصبانی نباش. 386 00:20:21,970 --> 00:20:24,181 ‫اَن ازم خواست سخنرانی کنم... 387 00:20:24,264 --> 00:20:26,767 ‫صرفاً چون باور نداری نیک الان یه پروانه‌ست ‫دلیل نمی‌شه... 388 00:20:26,850 --> 00:20:27,935 ‫نه، باور ندارم. 389 00:20:28,018 --> 00:20:30,520 ‫هزاربار هم بهت گفتم؛ ‫اما هی تکرار می‌کنی. 390 00:20:30,604 --> 00:20:32,898 ‫کلاود، تو هیچوقت حتی اجازه نمی‌دی ‫احساسات خودم رو تجربه کنم. 391 00:20:32,981 --> 00:20:35,442 ‫اصلاً اینطوری نیست. ‫همیشه این اجازه رو بهت دادم. 392 00:20:35,525 --> 00:20:37,819 ‫نه. نه. نه. ‫تو همیشه می‌خوای من حالم خوب باشه. خوشحال باشم 393 00:20:37,903 --> 00:20:40,989 ‫و وقتی که اینطوری نیست، یه مشت چرت و ‫پرت سرهم می‌کنی و می‌گی دوستم حشره‌ست! 394 00:20:41,073 --> 00:20:43,825 ‫- چرت و پرت نیست. خیلی قشنگه! ‫- اگه من مُرده بودم چی؟ 395 00:20:44,660 --> 00:20:46,745 ‫می‌رفتی می‌گشتی و به همه می‌گفتی ‫من یه پرنده‌ام؟ 396 00:20:47,788 --> 00:20:49,873 ‫انگار کلاً تو یه عالم دیگه‌ای، 397 00:20:50,374 --> 00:20:52,793 ‫و من دارم تمام این روزهای سخت ‫رو تنهایی می‌گذرونم. 398 00:20:54,294 --> 00:20:58,215 ‫بدترین بلای ممکن سر دوستمون اومده، ‫خیلی یهویی و کاملاً پوچ... 399 00:20:58,298 --> 00:20:59,925 ‫خواهشاً اینقدر سعی نکن توجیه‌ش کنی! 400 00:21:02,135 --> 00:21:06,348 ‫اینقدر نـگو «اشکالی نداره؛ ‫اون‌که واقعاً نمرده» چون اون مُرده! 401 00:21:06,431 --> 00:21:08,141 ‫اون یه پروانه‌ی کوفتی نیست. مُرده! 402 00:21:08,642 --> 00:21:11,061 ‫اصلاً هم قشنگ نیست و ‫از عالم غیب دستور نیومده. 403 00:21:11,979 --> 00:21:13,272 ‫واقعاً ناراحت‌کننده‌ست. 404 00:21:16,525 --> 00:21:18,193 ‫پس خواهشاً بذار ناراحت باشم. 405 00:21:25,158 --> 00:21:26,827 ‫شاید واقعاً پروانه نیست... 406 00:21:30,122 --> 00:21:30,998 ‫نه. 407 00:21:32,666 --> 00:21:33,834 ‫شایدم هست... 408 00:21:37,796 --> 00:21:38,797 ‫بیا راه بریم. 409 00:21:44,094 --> 00:21:45,137 ‫جینی! 410 00:21:50,058 --> 00:21:50,934 ‫جینی! 411 00:21:55,230 --> 00:21:56,898 ‫صبرکن. اون سمت. 412 00:22:00,485 --> 00:22:01,403 ‫آهای جینی! 413 00:22:02,070 --> 00:22:03,989 ‫بابت اتفاقاتی که افتاد واقعاً متاسفیم. 414 00:22:04,072 --> 00:22:04,906 ‫جینی؟ 415 00:22:07,576 --> 00:22:09,244 ‫اه. وایسا. گوزن بود که! 416 00:22:13,248 --> 00:22:14,082 ‫جینی! 417 00:22:14,916 --> 00:22:18,378 ‫وایسا ببینم، این یکی از اون چترهای ‫تزئینی‌ـه که اُن... 418 00:22:18,462 --> 00:22:20,255 ‫وایسا. وایسا. ‫ما الان روی دریاچه‌ایـم؟ 419 00:22:20,339 --> 00:22:21,715 ‫این یخـه؟ ما روی یـخ وایستادیم؟ 420 00:22:22,966 --> 00:22:24,176 ‫یا خدا؛ صدای ترک خوردن یخ میاد! 421 00:22:24,259 --> 00:22:27,137 ‫- داره می‌شکنه! ‫- آروم باش بابا، یه اینچ بیشتر عمقـش... 422 00:23:24,694 --> 00:23:25,570 ‫ممنونم. 423 00:23:41,545 --> 00:23:42,629 ‫ببخشید جینی. 424 00:23:43,463 --> 00:23:45,090 ‫باید می‌ذاشتم سخنرانی کنی. 425 00:23:47,008 --> 00:23:48,009 ‫چرا نذاشتی؟ 426 00:23:49,719 --> 00:23:51,138 ‫فکر کنم... 427 00:23:52,514 --> 00:23:53,348 ‫می‌ترسیدم. 428 00:23:54,391 --> 00:23:56,017 ‫که اگه حرف‌های قشنگ بزنی، 429 00:23:56,101 --> 00:23:58,812 ‫25 سال زندگی ما رو بی‌اهمیت و بی‌معنی جلوه می‌ده. 430 00:24:04,401 --> 00:24:06,361 ‫و...می‌خواستم برای آخرین بار مجازات‌ش کنم. 431 00:24:07,696 --> 00:24:08,530 ‫لعنت بهش. 432 00:24:09,656 --> 00:24:12,159 ‫می‌دونستم که خودش هم دوست داشت ‫تو سخنرانی کنی و اجازه ندادم. 433 00:24:12,868 --> 00:24:15,829 ‫اَن، من فقط دلم می‌خواست چندتا حرف قشنگ بزنم 434 00:24:19,875 --> 00:24:21,501 ‫چون قبل از مرگـش با هم دعوا کرده بودیم. 435 00:24:25,797 --> 00:24:26,965 ‫فدای سرت. 436 00:24:30,177 --> 00:24:31,470 ‫سعی کن گریه نکنی. 437 00:24:34,598 --> 00:24:37,267 ‫من ازش عصبانی بودم و به‌خاطر همین 438 00:24:37,350 --> 00:24:38,935 ‫رفت توی اون مغازه. 439 00:24:41,980 --> 00:24:44,357 ‫شاید ما اونقدرها هم که فکر می‌کردم ‫خوشخبت نبودیم. 440 00:24:49,488 --> 00:24:51,031 ‫شاید یه رابطه گذرا بوده. 441 00:24:51,114 --> 00:24:51,948 ‫ 442 00:24:54,284 --> 00:24:55,160 ‫نه... 443 00:24:57,287 --> 00:24:58,663 ‫عکس‌هاتون رو دیدم. 444 00:25:00,248 --> 00:25:03,084 ‫توی همه‌ی عکس‌ها تقریباً لخت بودید 445 00:25:03,168 --> 00:25:06,338 ‫و توی یکی‌شون سر شومبول‌ـش افتاده بود توی کادر. 446 00:25:06,421 --> 00:25:07,506 ‫یا خدا! 447 00:25:08,089 --> 00:25:09,299 ‫مطمئن بالش خوشحال بوده جینی. 448 00:25:11,134 --> 00:25:12,844 ‫تا حالا هیچوقت اینقدر خوشحال ندیده بودمش. 449 00:25:14,221 --> 00:25:15,096 ‫عوضی. 450 00:25:15,764 --> 00:25:16,932 ‫واقعاً؟ 451 00:25:20,268 --> 00:25:23,438 ‫خیلی‌خب. بیا بریم داخل. ‫خیلی سرده. 452 00:25:23,522 --> 00:25:24,689 ‫آره. 453 00:25:31,154 --> 00:25:34,783 ‫راستش، حالا که این‌جایی... 454 00:25:39,037 --> 00:25:40,956 ‫جـک! کمک! 455 00:25:41,039 --> 00:25:42,958 ‫چی شده؟ صدای کیته؟ 456 00:25:43,041 --> 00:25:44,292 ‫زیر پـام رو حس نمی‌کنم! 457 00:25:45,835 --> 00:25:48,547 ‫- چه غلطی می‌کنین؟ ‫- دنی کمک! 458 00:25:49,297 --> 00:25:51,716 ‫نه! نیاید. داره می‌شکنه! 459 00:25:51,800 --> 00:25:52,801 ‫- خواهش می‌کنم. ‫- باشه. 460 00:25:52,884 --> 00:25:55,595 ‫خیلی‌خب. ببین. ‫تمام حواست به من باشه. 461 00:25:55,679 --> 00:25:56,638 ‫- باشه. ‫- خیلی‌خب. 462 00:25:56,721 --> 00:26:00,392 ‫تا سه می‌شمارم و می‌کشونمت بیرون. ‫یک، دو، سه. 463 00:26:09,317 --> 00:26:10,777 ‫گندش بزنن. چه خاکی تو سرمون کنیم؟ 464 00:26:10,860 --> 00:26:11,736 ‫صبرکن. صبرکن. صبرکن. 465 00:26:11,820 --> 00:26:13,530 ‫خب، تو جنگ آسترلیتز، 466 00:26:13,613 --> 00:26:16,241 ‫ناپلئون روس‌ها رو کشوند رو یه دریاچه یخ‌زده. 467 00:26:16,324 --> 00:26:18,493 ‫خواهش می‌کنم از بالای منبر بیا پایین و بگو ‫چه غلطی کنیم. 468 00:26:18,577 --> 00:26:21,871 ‫باید تا جایی که می‌تونیم روی یخ‌ها غلط بزنیم 469 00:26:21,955 --> 00:26:23,206 ‫نه؛ اصلاً با عقل جور در نمیاد. 470 00:26:23,290 --> 00:26:26,042 ‫باید تند تند بدوویم و بریم؛ ‫مثل راه رفتن مارمولک روی آب. 471 00:26:26,126 --> 00:26:27,919 ‫نه؛ بهم اعتماد کن 472 00:26:30,463 --> 00:26:32,257 ‫- باشه. ‫- باشه. 473 00:26:32,340 --> 00:26:35,719 ‫کامل دراز بکش و خودت رو غلت بده. 474 00:26:35,802 --> 00:26:37,304 ‫دارن چیکار می‌کنن؟ 475 00:26:38,555 --> 00:26:41,600 ‫ماجرایِ ناپلئون! تازه کتاب‌ش رو تموم کردم. 476 00:26:41,683 --> 00:26:42,809 ‫غلت بخور. 477 00:26:42,892 --> 00:26:44,227 ‫- غلت بخور. ‫- غلت. غلت. 478 00:26:44,311 --> 00:26:46,730 ‫دارم غلت می‌خورم. خدای من. 479 00:26:49,524 --> 00:26:50,900 ‫خدای من. 480 00:26:50,984 --> 00:26:52,694 ‫تو جون‌مون رو نجات دادی! 481 00:26:53,278 --> 00:26:54,362 ‫ممکن بود بمیریم. 482 00:27:06,249 --> 00:27:07,208 ‫نیک مُرده... 483 00:27:09,419 --> 00:27:11,630 ‫عزیزم؛ آره... 484 00:27:13,256 --> 00:27:15,008 ‫- نیک مُرده. آره. ‫- کیت؟ 485 00:27:15,091 --> 00:27:16,843 ‫- اشکال نداره. ‫- کیت. خدای من. 486 00:27:17,552 --> 00:27:18,386 ‫اوه! 487 00:27:19,220 --> 00:27:20,138 ‫به‌خاطر نیکـه... 488 00:27:23,099 --> 00:27:23,933 ‫باشه. 489 00:27:27,020 --> 00:27:27,854 ‫چیزی نیست. 490 00:27:29,648 --> 00:27:30,982 ‫همه‌چی درست می‌شه. 491 00:27:33,068 --> 00:27:35,487 ‫نه. نمی‌شه. ‫اوضاع خیلی داغونه! 492 00:27:37,238 --> 00:27:38,323 ‫خیلی داغونه! 493 00:27:45,330 --> 00:27:46,748 ‫هنوز که سردتـه! 494 00:27:46,831 --> 00:27:47,999 ‫خیلی سرده! 495 00:27:48,083 --> 00:27:49,125 ‫بیا. زودباش. 496 00:27:49,209 --> 00:27:50,877 ‫دوش فایده‌ای نداشت. 497 00:27:51,503 --> 00:27:53,963 ‫- الان لقمه‌پیچـت می‌کنم گرم می‌شی. ‫- باشه. 498 00:27:54,047 --> 00:27:56,049 ‫آره. باشه. ‫خواهش می‌کنم لقمه‌پیچ‌ام کن. 499 00:27:56,132 --> 00:27:58,218 ‫بزن بریم. 500 00:27:58,301 --> 00:28:00,637 ‫بریم. اونطوری نگه‌ش دار. 501 00:28:00,720 --> 00:28:02,263 ‫گندش بزنن؛ خدایا... 502 00:28:02,347 --> 00:28:04,099 ‫- بیا؛ دراز بکش. ‫- بذارم اون‌جا. 503 00:28:04,849 --> 00:28:06,059 ‫باشه. بریم اون‌جا. 504 00:28:07,560 --> 00:28:09,813 ‫بفرما. بذار اینم بکشم روت 505 00:28:09,896 --> 00:28:11,898 ‫چطوره؟ 506 00:28:14,484 --> 00:28:18,822 ‫اصلاً دوست ندارم این حرف رو بزنم؛ ‫اما می‌شه بیای روم دراز بکشی؟ 507 00:28:18,905 --> 00:28:19,823 ‫آره. آره. 508 00:28:22,283 --> 00:28:23,159 ‫خوبه؟ 509 00:28:26,579 --> 00:28:27,956 ‫من واقعاً متاسفم. 510 00:28:28,623 --> 00:28:31,418 ‫باید به حرفت گوش می‌کردم. ‫به حرف تو و مارتی. 511 00:28:31,501 --> 00:28:33,795 ‫نه؛ ببین. دیروز حق با تو بود. 512 00:28:34,295 --> 00:28:35,964 ‫باید دندون روی جیگر بذاریم. 513 00:28:36,715 --> 00:28:40,802 ‫چون ازدواج همیـنه دیگه. ‫جون کندن و تعهد قلبی می‌خواد. 514 00:28:40,885 --> 00:28:44,013 ‫یه تصمیمیه که باید هر روز از ته دل تکرارش کنی. 515 00:28:44,097 --> 00:28:45,473 ‫نه؛ همه اینا چرت و پرته. 516 00:28:45,557 --> 00:28:48,518 ‫تنها چیزی که می‌دونم اینه که ‫تو نیمه گمشده منی. 517 00:29:04,617 --> 00:29:07,620 ‫خب، کی موافقـه ازدواج‌مون ادامه پیدا کنه؟ 518 00:29:11,416 --> 00:29:15,044 ‫اوه؛ ظاهراً باید دوباره بـرم سراغِ «وکیل من» 519 00:29:15,128 --> 00:29:17,297 ‫- نه. ‫- چی؟ به چه جراتی؟ 520 00:29:17,380 --> 00:29:21,050 ‫ببخشید؛ اما برای اعلام رضایت برای ‫ادامه این رابطه باید دست‌تون رو ببرید بالا! 521 00:29:21,134 --> 00:29:23,052 ‫- بابا یه لحظه صبرکن. ‫- نـه! 522 00:29:26,931 --> 00:29:28,641 ‫حالا شد. 523 00:29:28,725 --> 00:29:30,560 ‫- قبوله دیگه. ‫- قبوله. 524 00:29:44,240 --> 00:29:45,116 ‫چیـه؟ 525 00:29:46,367 --> 00:29:48,411 ‫می‌دونم بعضی وقت‌ها زیاده‌روی می‌کنم. 526 00:29:49,329 --> 00:29:50,205 ‫اوه... 527 00:29:51,331 --> 00:29:52,791 ‫نه، اینطور نیست. 528 00:29:52,874 --> 00:29:53,958 ‫نـه؟ 529 00:29:54,042 --> 00:29:56,085 ‫اتفاقاً همیشه به‌اندازه و به‌جا رفتار می‌کنی. 530 00:30:00,381 --> 00:30:01,674 ‫باشه. 531 00:30:01,758 --> 00:30:04,344 ‫- چیـه؟ ‫- بی‌زحمت این رو برام هم بزن. 532 00:30:04,427 --> 00:30:05,386 ‫چشم. 533 00:30:05,470 --> 00:30:07,764 ‫به‌نظرت زیره‌هاش کجاست؟ 534 00:30:10,433 --> 00:30:13,436 ‫هـوم، بغل این بطری آب یه مشت ادویه داره. 535 00:30:13,520 --> 00:30:14,479 ‫هـوم... 536 00:30:14,979 --> 00:30:16,272 ‫و... 537 00:30:16,898 --> 00:30:19,734 ‫بغل این چراغ‌قهوه هم چندتایی هست. 538 00:30:20,986 --> 00:30:21,986 ‫«بابایی» 539 00:30:32,580 --> 00:30:34,958 ‫- دستور پخت مامان‌بزرگمـه. ‫- خیلی خوبه! 540 00:30:36,167 --> 00:30:37,502 ‫عالی شده. 541 00:30:37,585 --> 00:30:39,671 ‫- ترکوندیم. ‫- ترکوندید. 542 00:30:39,754 --> 00:30:41,130 ‫خیلی هم سریع آماده شد. 543 00:30:41,214 --> 00:30:42,423 ‫واقعاً ممنون. 544 00:30:42,507 --> 00:30:43,800 ‫ 545 00:30:44,551 --> 00:30:45,760 ‫جینی؟ 546 00:30:46,761 --> 00:30:49,556 ‫اگه دلت خواست، می‌تونی متنی ‫که نوشتی رو بخونی. 547 00:30:50,932 --> 00:30:52,016 ‫اگه دوست داری‌ها. 548 00:30:55,895 --> 00:30:56,729 ‫حتماً. 549 00:30:57,772 --> 00:30:58,731 ‫چشم. ممنون. 550 00:30:59,816 --> 00:31:01,192 ‫آم... 551 00:31:02,068 --> 00:31:04,904 ‫«نیک یه‌بار گفت شخصیت من مثل نون تُست کره‌ایه» 552 00:31:04,988 --> 00:31:09,200 ‫«اگه من تُست کره‌ای‌ام، نیک هم یه املت یونانیـه.» 553 00:31:09,284 --> 00:31:12,203 ‫«مقوی و سیرکننده...و همیشه پر از غافلگیری» 554 00:31:12,287 --> 00:31:14,497 ‫وای، اگه می‌خوندمـش باز هم آبرومون می‌رفت. نـه؟ 555 00:31:14,581 --> 00:31:16,207 ‫نـه! 556 00:31:16,291 --> 00:31:19,544 ‫فدای سرت. مگه فقط یه‌نفر باید سخنرانی کنـه ‫و از خاطرات‌ش بگه... 557 00:31:19,627 --> 00:31:21,838 ‫برای مراسم من همه‌تون باید سخنرانی کنید! 558 00:31:21,921 --> 00:31:23,006 ‫همه‌تون، به‌علاوه... 559 00:31:23,089 --> 00:31:25,466 ‫خواهشاً درموردِ اون اکیپ دوستات ‫که خیلی از ما خفن‌ترن حرف نزن. 560 00:31:25,550 --> 00:31:28,052 ‫- واقعاً ناراحت می‌شم. ‫- می‌دونم؛ ولی خیلی خفن‌ان! 561 00:31:28,136 --> 00:31:32,140 ‫می‌دونین به‌نظرم چیکار کنیم؟ ‫به افتخار نیک همگی بریم سفر. 562 00:31:32,223 --> 00:31:33,224 ‫- آره. ‫- ایول. 563 00:31:33,308 --> 00:31:36,644 ‫همیشه دلش می‌خواست بره مونتانا و ماهی‌گیری کنه. 564 00:31:36,728 --> 00:31:38,521 ‫- کیر توی موناتا! ‫- هـی! 565 00:31:38,605 --> 00:31:40,398 ‫نه، آخه خیلی دوست داشت... 566 00:31:40,481 --> 00:31:42,525 ‫من می‌گم بریم ایسلند و شفق‌های قطبی رو ببینیم 567 00:31:42,609 --> 00:31:44,110 ‫چون همیشه مخالفِ سفر به اونجا بود. 568 00:31:44,193 --> 00:31:48,656 ‫همیشه می‌گفت: «مگـه خـرم واسه دیدن محافظِ صفحه ‫خدا برم اون‌جا تا ماتحتـم یخ بزنه؟» 569 00:31:48,740 --> 00:31:51,451 ‫- ازمون عصبانی می‌شه. ‫- یه به‌سلامتی‌تون نشـه؟ 570 00:31:51,534 --> 00:31:54,704 ‫- باشه. با ایـن؟ ‫- پیک‌ها رو بده به بچه‌ها لطفاً. 571 00:31:54,787 --> 00:31:55,663 ‫عزیزدلم. 572 00:31:55,747 --> 00:31:57,540 ‫- بفرما. ‫- عشقم. 573 00:31:57,624 --> 00:31:58,499 ‫ممنون. 574 00:32:00,293 --> 00:32:04,881 ‫نیک عاشق دوستـاش، خانواده‌ش و اسکـاچ بود. 575 00:32:04,964 --> 00:32:07,550 ‫حال‌به‌هم‌زن ترین نوشیدنی دنیا. 576 00:32:08,843 --> 00:32:10,678 ‫- به ‌افتخار نیک. ‫- به افتخار نیک. 577 00:32:12,597 --> 00:32:14,349 ‫- به‌سلامتی. ‫- به‌سلامتی. 578 00:32:16,017 --> 00:32:17,685 ‫- به ‌افتخار نیک. ‫- به افتخار نیک. 579 00:32:17,769 --> 00:32:18,895 ‫هـوم... 580 00:32:19,271 --> 00:32:26,238 ‫تــرجـمه از «آیـــدا» ‫::. Ayda.NDR .:: 581 00:32:21,606 --> 00:32:22,482 582 00:32:22,565 --> 00:32:23,608 583 00:32:29,656 --> 00:32:30,490 ‫بله... 584 00:32:32,075 --> 00:32:33,284 ‫خانم خانم‌ها حامله‌ست! 585 00:32:33,785 --> 00:32:40,049 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::.