1 00:00:07,575 --> 00:00:09,930 ‫« کَـریـه » ‫« فصل اول، قسمت هشتم » 2 00:00:11,606 --> 00:00:21,606 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی‌موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 3 00:00:21,643 --> 00:00:31,643 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت :دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 4 00:00:40,982 --> 00:00:42,456 ‫...یکی از موانع قابل توجه، 5 00:00:42,481 --> 00:00:44,599 ‫تحویل مؤثر مولکول‌های آراِن‌اِی به 6 00:00:44,624 --> 00:00:46,436 ‫سلول‌های سرطانی 7 00:00:46,461 --> 00:00:50,134 ‫به همراه جلوگیری از اثرات ناخواسته‌ست 8 00:00:50,135 --> 00:00:52,739 ‫توی بدن وضعیت‌شون ناپایداره 9 00:00:53,742 --> 00:00:54,774 ‫همچنین... 10 00:00:54,799 --> 00:00:57,020 ‫احتمال بالایی برای بروز پاسخ‌های ایمنی وجود داره 11 00:00:58,585 --> 00:01:01,078 ‫به نظر من، راه‌حلش... 12 00:01:01,691 --> 00:01:05,531 ‫توسعه‌ی نانوذرات فوق پیشرفته 13 00:01:05,532 --> 00:01:09,773 ‫برای محصور کردن و محافظت از ‫مولکول‌های آراِن‌ایـه که 14 00:01:09,774 --> 00:01:12,947 ‫می‌تونه پایداری‌شون رو بهبود ببخشه 15 00:01:18,558 --> 00:01:22,165 ‫ادامه‌ی مبحث بمونه برای جلسه‌ی بعدی، خب بچه‌ها؟ 16 00:01:25,393 --> 00:01:27,280 ‫لطف کردید که قبول کردید صحبت کنیم، دکتر 17 00:01:27,305 --> 00:01:29,315 ‫فکر نمی‌کردم قبول کنید 18 00:01:29,340 --> 00:01:32,853 گویا ‫مادرتون جز شما کسی رو نداره 19 00:01:32,854 --> 00:01:34,756 ‫خب، دکتر ویتی‌کامب، 20 00:01:34,757 --> 00:01:36,193 ‫واقعاً نمی‌دونم چه کمکی از دستم برمیاد 21 00:01:36,194 --> 00:01:38,698 ‫حتی نمی‌دونم برای درمانش از ‫چه رویکردی استفاده می‌کنید 22 00:01:38,699 --> 00:01:42,807 دقیقاً چه کمکی از دست من برمیاد؟ 23 00:01:42,808 --> 00:01:45,578 ‫بنده شغل بحث‌برانگیزی دارم 24 00:01:45,579 --> 00:01:47,716 ‫تصویربرداری عصبی 25 00:01:47,717 --> 00:01:50,521 ‫طبق نتایج ام‌آرآی عملکردی و نوار مغز، 26 00:01:50,522 --> 00:01:53,661 ‫الگوهای فعالیت مغزی به طریقی مشابهِ 27 00:01:53,662 --> 00:01:56,066 ‫- فعالیت‌های درون خواب هستن ‫- بنابراین یعنی... 28 00:01:56,067 --> 00:01:58,284 ‫کما نبوده و «گیر افتاده» بود؟ 29 00:01:58,884 --> 00:02:00,508 ‫توی حالت خواب و بیداری بوده 30 00:02:00,509 --> 00:02:03,748 ‫کاملاً هم به خواب‌هاش آگاه بوده 31 00:02:03,749 --> 00:02:06,787 ‫همه رو مو به مو به خاطر داره و 32 00:02:07,424 --> 00:02:09,559 ‫اگه بتونیم علمِ برقراری ارتباط 33 00:02:09,560 --> 00:02:12,132 ‫با افراد توی کما رو ارتقا بدیم، 34 00:02:12,133 --> 00:02:16,674 ‫امید دارم که بتونیم یه راهی ‫برای بیدار کردن‌شون پیدا کنیم 35 00:02:24,090 --> 00:02:25,558 ‫خب... 36 00:02:27,548 --> 00:02:30,487 ‫اگه کمک نکنم، حس عوضی بودن بهم دست میده 37 00:02:31,571 --> 00:02:32,873 ‫ممنونم 38 00:02:32,874 --> 00:02:34,176 ‫بهتون هشدار میدم که 39 00:02:34,177 --> 00:02:36,680 ‫فرآیند لذت‌بخشی نخواهد بود 40 00:02:36,681 --> 00:02:39,186 ‫حرف‌هایی می‌شنوید که به مذاق‌تون خوش نمیاد 41 00:02:39,507 --> 00:02:41,243 ‫مشکلی نداره صداتون رو ضبط کنم؟ 42 00:02:41,386 --> 00:02:42,827 ‫راحت باشید 43 00:02:43,397 --> 00:02:44,605 ‫توی خوابش، 44 00:02:44,630 --> 00:02:49,317 ‫شما توی یجور برنامه‌ی تلویزیونی رئالیتی شو بودید 45 00:02:49,410 --> 00:02:51,744 ‫تلویزیون؟ من حالم از تلویزیون به ‌هم می‌خوره 46 00:02:51,745 --> 00:02:55,618 ‫تنها چیزی هم که نگاه می‌کنم ‫سریال شنوده که صدبار دیدم 47 00:02:55,619 --> 00:02:57,767 ‫خب اسم برنامه‌ای که توش بودم چیه؟ 48 00:02:58,993 --> 00:03:00,830 ‫ترومای نیم‌تُنی 49 00:03:01,943 --> 00:03:05,133 ‫برنامه‌ای مختص افرادی که با مرضِ چاقی... 50 00:03:05,158 --> 00:03:06,876 ‫سعی می‌کنن وزن کم کنن 51 00:03:07,997 --> 00:03:10,291 ‫گفته بودم که آزاردهنده‌ست 52 00:03:11,330 --> 00:03:15,337 ‫خب، اون زن خودش تهِ آزار و اذیتـه 53 00:03:15,658 --> 00:03:17,558 ‫بیمار شاخص‌تون 54 00:03:20,269 --> 00:03:21,872 ‫وسط باش 55 00:03:23,448 --> 00:03:25,585 ‫خوبه. خوبه. چیزی نیست 56 00:03:25,610 --> 00:03:27,547 ‫طوری نیست. یه بار دیگه 57 00:03:29,466 --> 00:03:30,868 ‫خوبه، فقط... 58 00:03:31,324 --> 00:03:32,760 ‫کوفتی! 59 00:03:33,228 --> 00:03:36,478 ‫سالم بودم هم همچین کاری ازم برنمیومد 60 00:03:36,503 --> 00:03:38,173 ‫عجبا! 61 00:03:41,550 --> 00:03:43,252 ‫تو دیگه چه کوفتی می‌خوای؟ 62 00:03:44,617 --> 00:03:46,620 ‫می‌خواستم ببینم در چه حالی 63 00:03:47,689 --> 00:03:49,126 ‫گمشو ببینم 64 00:03:51,259 --> 00:03:52,861 ‫تو می‌خواستی منو بکشی 65 00:03:52,886 --> 00:03:56,049 ‫همشو شنیدم. همه‌چی رو! 66 00:03:56,074 --> 00:03:59,064 ‫لوئیس، نصف حرف‌هایی که شنیدی ‫چیزی جز توهم نبوده 67 00:03:59,089 --> 00:04:00,809 ‫نمی‌خواستم بکشمت. ‫هدفم زنده نگه داشتنت بود. 68 00:04:00,834 --> 00:04:01,835 ‫- لوئیس، خواهشاً... ‫- من... 69 00:04:01,860 --> 00:04:06,165 ‫به اندازه‌ی کافی کشیدم، از دست همه‌تون 70 00:04:06,190 --> 00:04:08,865 ‫می‌خوام برم خونه. ‫فقط می‌خوام برم خونه. 71 00:04:08,968 --> 00:04:11,502 ‫خیلی‌خب، بذار... یه لحظه 72 00:04:11,527 --> 00:04:13,909 ‫چیزی نیست. بذار... 73 00:04:13,910 --> 00:04:15,400 ‫- طوری نیست ‫- بهم دست نزن 74 00:04:15,425 --> 00:04:17,862 ‫- خیلی‌خب، بگیرش... ‫- به من دست نزن! 75 00:04:36,578 --> 00:04:37,789 ‫شوک الکتریکی! 76 00:04:37,790 --> 00:04:39,493 ‫مامان، نبینم جا زدی 77 00:04:39,518 --> 00:04:41,121 عقب وایسید. آدرنالین بدید 78 00:04:41,146 --> 00:04:42,854 ‫زنیکه‌ی کوفتی. بجنگ! 79 00:04:56,895 --> 00:05:00,903 ‫هیچوقت نفهمیدم چرا انقدر طرفدار سلطنتی 80 00:05:01,837 --> 00:05:05,542 ‫نگاه‌شون کن آخه، این همه مصیبت! 81 00:05:05,867 --> 00:05:09,477 ‫دای، لبریز از وحشت و امید 82 00:05:09,502 --> 00:05:11,323 ‫چارلز، 83 00:05:11,324 --> 00:05:14,763 ‫غمناک و در حسرتِ معشوقه‌اش 84 00:05:14,764 --> 00:05:17,068 ‫می‌خوام مرغ بار بذارم، خب؟ 85 00:05:17,069 --> 00:05:19,372 ‫کمک‌آشپز به کارم میاد 86 00:05:19,373 --> 00:05:20,775 ‫آم... 87 00:05:21,368 --> 00:05:24,009 ‫واقعاً دلم نمی‌خواد از جام تکون بخورم، 88 00:05:24,034 --> 00:05:25,637 ‫گرسنه‌ام نیست 89 00:05:30,328 --> 00:05:33,000 ‫باشه، فدای سرت 90 00:05:34,770 --> 00:05:37,209 راستش می‌خوام خودم رو سرگرم کنم 91 00:05:39,280 --> 00:05:42,352 ‫شاید تا آماده بشه گرسنه‌ات بشه، ها؟ 92 00:05:42,353 --> 00:05:43,989 ‫ 93 00:05:44,487 --> 00:05:46,669 ‫همیشه به فکر آینده باش، 94 00:05:46,694 --> 00:05:50,434 ‫حتی اگه صرفاً یک ساعت وقت داری 95 00:05:50,555 --> 00:05:52,842 ‫همینِ خونواده‌ی سلطنتی رو می‌پسندم 96 00:05:52,867 --> 00:05:55,229 ‫در کنار آینده‌نگریِ مداوم‌شون، 97 00:05:55,254 --> 00:05:59,720 همیشه به سنت‌های دیرینه پایبندن 98 00:06:01,023 --> 00:06:04,229 ‫گمونم همه‌ی مراسمات و سنت‌ها به کارمون میان 99 00:06:04,230 --> 00:06:06,801 ‫مثل بار گذاشتن مرغ 100 00:06:11,765 --> 00:06:13,869 ‫دیگه تن به این زندگی نمیدم 101 00:06:14,350 --> 00:06:16,988 ‫به‌هوش اومده. طلاقش میدم 102 00:06:18,257 --> 00:06:19,928 ‫دیگه بسمه 103 00:06:29,480 --> 00:06:31,050 ‫می‌تونی این کار رو بکنی؟ 104 00:06:33,287 --> 00:06:35,826 ‫منظورم اینه که وجدانت با این تصمیم کنار میاد؟ 105 00:06:36,928 --> 00:06:38,992 ‫با تموم فراز و نشیب‌ها کنار اومدی 106 00:06:39,190 --> 00:06:42,234 ‫اگه الان ازش دست نکشم، 107 00:06:42,740 --> 00:06:44,343 ‫دلیلی برای با من بودن داری؟ 108 00:06:47,249 --> 00:06:48,986 سنتش؟ 109 00:06:51,157 --> 00:06:52,936 ‫اینجا بودنت؟ 110 00:06:52,961 --> 00:06:54,958 ‫جونم برات بگه که به نظرم شاید 111 00:06:54,983 --> 00:06:58,623 ‫اینجا همونجاییـه که تو آرامش داری، درسته؟ 112 00:07:01,910 --> 00:07:04,883 ‫صرفاً بخاطر اینکه ممکنه منو از دست بدی، ‫همچین تصمیمی نگیر 113 00:07:08,358 --> 00:07:11,797 ‫برای خلاص شدن از دستش، ‫قدم اول رو برداشتم 114 00:07:12,328 --> 00:07:14,459 ‫با وکیل صحبت کردم، آقای برگر 115 00:07:14,484 --> 00:07:16,087 ‫مشغول آماده‌سازی مدارکـه 116 00:07:17,944 --> 00:07:21,483 ‫امیدوارم حالا که بعد از تموم این جریانات، ‫یه فرصت دوباره بدست آورده 117 00:07:21,484 --> 00:07:24,489 ‫درک کنه که وقتی زیادی طرف مقابلت رو بشناسی 118 00:07:24,490 --> 00:07:28,999 ‫دیگه کنار هم موندن غیرممکنـه 119 00:07:30,341 --> 00:07:31,976 ‫می‌دونه دلم می‌خواست بمیره 120 00:07:34,009 --> 00:07:37,248 ‫می‌رفتم دیدنش دم گوشش باهاش حرف می‌زدم 121 00:07:37,249 --> 00:07:39,319 ‫اولش می‌گفتم: «با خیالت راحت برو» 122 00:07:39,320 --> 00:07:40,488 ‫بعدش تغییر کرد به... 123 00:07:40,489 --> 00:07:45,264 ‫«لطفاً سقط شو» 124 00:07:45,265 --> 00:07:48,404 ‫تموم حرف‌های دکترها رو شنید 125 00:07:48,912 --> 00:07:52,512 ‫یعنی یه آدم چقدر بُنیه و قدرت داره که 126 00:07:52,513 --> 00:07:55,852 ‫تو کما باشه ولی حتی یه لحظه هم 127 00:07:55,853 --> 00:07:59,259 ‫آنتن و ماهواره‌ی شخمیش رو خاموش نکنه؟ 128 00:08:11,075 --> 00:08:12,478 ‫چارلز 129 00:08:13,221 --> 00:08:15,058 ‫همیشه برام قابل تحسین بوده 130 00:08:18,598 --> 00:08:21,904 ‫مشخصه دختره یه تختش کم بوده 131 00:08:21,905 --> 00:08:26,848 ‫پسره هم متعهد به انجام مسئولیت‌هاش بوده 132 00:08:26,849 --> 00:08:31,223 ‫با زندگی با مسئولیت‌هاش ادامه داد و دَم نزد 133 00:08:33,428 --> 00:08:38,637 ‫بالأخره خوشبختی رو با زنی که ‫همیشه عاشقش بود پیدا کرد 134 00:08:53,902 --> 00:08:56,306 ‫- فکر کنم الان گرسنه‌ام شده ‫- آره 135 00:08:57,827 --> 00:09:04,450 ‫« ترجمه از iredprincess و امیر فرحناک » ‫.:: FarahSub & iredsub ::. 136 00:09:04,475 --> 00:09:05,788 ‫مصاحبه‌ی اول 137 00:09:06,596 --> 00:09:09,528 ‫با رئیس‌پلیس، مگان دووال 138 00:09:14,780 --> 00:09:17,189 ‫یعنی به نظر شما رابطه‌تون با 139 00:09:17,214 --> 00:09:20,598 ‫کارآگاه ترایون رقابتی نبوده؟ 140 00:09:20,623 --> 00:09:23,058 ‫نه، ایشون استاد من بوده 141 00:09:23,626 --> 00:09:25,574 ‫وقتی رئیس‌پلیس شدم، ‫توی پوست خودش نمی‌گنجید 142 00:09:25,599 --> 00:09:28,206 ‫من به حرفش گوش دادم. ‫ازش مشورت گرفتم. 143 00:09:32,410 --> 00:09:35,235 ‫پرونده‌ی آندریا سالانا چطور؟ 144 00:09:41,142 --> 00:09:43,112 ‫به نظرت چطوری تونسته مدیریتش کنه؟ 145 00:09:44,170 --> 00:09:46,361 ‫خرابکاری کرد. بدجورم خراب کرد 146 00:09:46,385 --> 00:09:47,826 ‫باید خیلی زودتر به داد اون زن می‌رسید، 147 00:09:47,851 --> 00:09:51,620 ‫من هم خیلی رک و پوست‌کَنده بهش گفتم 148 00:09:52,459 --> 00:09:53,694 ‫ادامه بدید 149 00:09:55,832 --> 00:09:57,107 ‫گندکاری پلیس بود و 150 00:09:57,132 --> 00:09:59,021 ‫مقصر اصلی هم خودش بود، داشت اشتباه می‌کرد و 151 00:09:59,046 --> 00:10:01,447 ‫دیگه رمقی براش نمونده بود، آم... 152 00:10:02,064 --> 00:10:03,574 من هم آب پاکی رو ریختم رو دستش 153 00:10:04,969 --> 00:10:06,500 ‫بین‌مون تنش ایجاد شد 154 00:10:06,526 --> 00:10:08,065 ‫اما هیچوقت باهام تعارف نداشت و 155 00:10:08,090 --> 00:10:10,036 ‫من هم باید جبران می‌کردم 156 00:10:12,732 --> 00:10:14,185 ‫دقیقاً قبل از مهمونی بازنشستگیش 157 00:10:14,210 --> 00:10:15,585 ‫باهم یه دعوا داشتیم که 158 00:10:15,610 --> 00:10:17,403 ‫هرچی تو دلم بود بهش گفتم 159 00:10:18,349 --> 00:10:21,779 ‫بعدش یهویی گفت هنوز ‫مردده که بره یا نره و 160 00:10:21,985 --> 00:10:23,825 ‫من هم بهش گفتم: ‫«عزیزم، وقتش رسیده» 161 00:10:26,840 --> 00:10:28,910 ‫یه مشروب ترکیبی درست کرده بود 162 00:10:29,881 --> 00:10:32,895 ‫مشروبه چه رنگی بود؟ 163 00:10:39,051 --> 00:10:40,520 ‫بنفش 164 00:10:41,277 --> 00:10:42,813 ‫درواقع نیلی رنگ بود 165 00:10:44,419 --> 00:10:45,874 ‫افتضاح بود 166 00:10:46,567 --> 00:10:48,192 ‫- برو به درک ‫- نوش 167 00:10:50,023 --> 00:10:51,024 ‫ممنونم، رئیس 168 00:10:51,049 --> 00:10:53,619 ‫یه سؤال دیگه؛ رنگِ مشروبه... 169 00:10:53,644 --> 00:10:55,272 ‫بیشتر شبیه به... 170 00:10:57,253 --> 00:10:59,000 ‫رنگِ کبودی بود؟ 171 00:10:59,774 --> 00:11:01,232 ‫بله 172 00:11:02,277 --> 00:11:03,831 ‫خیلی زیاد 173 00:11:03,856 --> 00:11:06,550 ‫وقتی جسدِ آندریا سالانا رو پیدا کردید 174 00:11:06,575 --> 00:11:09,912 ‫روی بدنش کبودی داشت؟ کبودی‌های بنفش؟ 175 00:11:13,441 --> 00:11:15,836 ‫تا سرحد مرگ کتک خورده بود، بله 176 00:11:17,747 --> 00:11:20,242 انقدری کبود و سیاه شده بود که انگار اصلاً انسان نبود 177 00:11:22,772 --> 00:11:32,772 ‫در تلگرام: ‫t.me/iredsub ‫t.me/FarahSub 178 00:12:17,718 --> 00:12:19,171 ‫دیر کردی 179 00:12:20,637 --> 00:12:22,386 ‫گرسنگی زده به اعصابم 180 00:12:29,493 --> 00:12:32,528 ‫حتماً قندخونم افتاده 181 00:12:32,553 --> 00:12:35,476 ‫- نمی‌دونم ‫- حال و حوصله‌ی کسشعرهات رو ندارم، جاستین 182 00:12:42,904 --> 00:12:44,679 ‫غذای چینی رو گرم می‌کنم 183 00:13:43,260 --> 00:13:44,610 ‫همینو می‌خوای؟ 184 00:13:45,362 --> 00:13:46,628 ‫آره؟ 185 00:13:47,430 --> 00:13:51,361 محض اطلاعت، بخاطر مُشتی که زدی ‫زیر چشمم کبود میشه! 186 00:13:52,118 --> 00:13:54,369 ‫تازه توی کلانتری هم می‌شناسنت 187 00:13:54,558 --> 00:13:57,913 ‫کُلی کبودی و کُلی تماس‌های با گریه و زاری 188 00:13:58,372 --> 00:14:00,406 ‫می‌خوای تمومش کنم برات؟ 189 00:14:02,907 --> 00:14:04,711 همینو می‌خوای، جاستین؟ 190 00:14:09,056 --> 00:14:12,128 ‫جربزه‌اش رو نداری، مگ 191 00:14:26,980 --> 00:14:28,281 ‫گورتو گم کن 192 00:14:30,557 --> 00:14:32,698 ‫اینجا خونه‌ی منـه 193 00:14:37,979 --> 00:14:40,528 اینجا حرف حرفِ منـه 194 00:14:40,682 --> 00:14:41,768 ‫من... 195 00:14:43,722 --> 00:14:45,903 ‫باشه، پس بمون 196 00:14:46,768 --> 00:14:48,046 ‫از شامت لذت ببر 197 00:14:48,071 --> 00:14:49,140 ‫الدنگ 198 00:14:49,720 --> 00:14:51,221 ‫کیری! 199 00:14:51,546 --> 00:14:53,472 ‫جنده‌ی کیری! 200 00:16:48,157 --> 00:16:49,346 ‫سلام؟ 201 00:16:49,893 --> 00:16:51,199 ‫اتاق می‌خواید؟ 202 00:17:06,116 --> 00:17:07,816 ‫یخ می‌خوای، دخترم؟ 203 00:17:07,841 --> 00:17:10,220 ‫یه اتاق ساکت و آروم کافیـه 204 00:17:12,404 --> 00:17:13,678 ‫ممنونم 205 00:17:22,408 --> 00:17:25,243 ‫بالأخره افتخار آشنایی نصیب‌مون شد 206 00:17:25,729 --> 00:17:28,939 ‫خب، آشنا که شدیم، ‫اما تو خیلی هشیار نبودی و 207 00:17:28,964 --> 00:17:31,524 تازه ‫از کما برگشته بودی 208 00:17:31,998 --> 00:17:35,536 ‫خب، حاضری به دنیای واقعی برگردی؟ 209 00:17:38,005 --> 00:17:40,033 ‫خب، آماده که هستم 210 00:17:40,058 --> 00:17:41,159 ‫فقط... 211 00:17:43,438 --> 00:17:45,991 ‫هضمش سختـه 212 00:17:46,142 --> 00:17:47,408 ‫می‌دونی؟ 213 00:17:48,290 --> 00:17:50,960 رؤیاهام عین واقعیت بودن 214 00:17:52,599 --> 00:17:54,307 ‫درسته درک و هضمش زمانبره، 215 00:17:54,332 --> 00:17:56,042 ‫اما می‌تونیم با همدیگه پیش بریم 216 00:17:56,958 --> 00:17:58,978 ‫اگه بخوای می‌تونیم ‫هفته‌ای چند جلسه همدیگه رو ببینیم، 217 00:17:59,003 --> 00:18:01,211 ‫هرچیزی که یادت میاد رو ‫تجزیه و تحلیل کنیم؟ 218 00:18:01,925 --> 00:18:04,950 ‫شیش هفته توی کما بودم و 219 00:18:06,112 --> 00:18:08,064 ‫انگار یه عمر گذشته 220 00:18:08,309 --> 00:18:12,005 ‫بقیه‌ی وقت‌ها هم انگار... 221 00:18:12,123 --> 00:18:14,578 ‫توی یه شب... 222 00:18:16,879 --> 00:18:20,543 ‫توی یه شب از یه کابوس بی‌پایان گیر کردم 223 00:18:20,568 --> 00:18:22,151 ‫گاهی اوقات حس می‌کنم 224 00:18:22,176 --> 00:18:25,427 ‫هنوز هم توی کمام و صرفاً... 225 00:18:25,786 --> 00:18:27,034 ‫توی یه هزارتوئـم که 226 00:18:27,059 --> 00:18:29,525 ‫سعی دارم راه خروج رو پیدا کنم 227 00:18:30,938 --> 00:18:32,511 ‫الان همچین حسی دارم 228 00:18:32,583 --> 00:18:34,347 ‫جفت‌مون بیدارِ بیداریم 229 00:18:35,526 --> 00:18:37,330 ‫به نظرم پرونده‌های معدودی وجود دارن که 230 00:18:37,355 --> 00:18:40,227 ‫به اندازه‌ی شرایط تو ارزشمند باشن، لوئیس 231 00:18:40,608 --> 00:18:42,839 ‫ما در حال بررسی این هستیم که چطوری 232 00:18:42,871 --> 00:18:46,174 ‫ذهن ناخودآگاه می‌تونه توی فعال‌سازی، درمان و 233 00:18:46,199 --> 00:18:49,148 ‫حتی بیدار کردن مجدد ‫مغز و بدن نقش داشته باشه 234 00:18:50,942 --> 00:18:52,458 ‫مطمئنی؟ 235 00:18:52,483 --> 00:18:53,718 ‫من پیشت بودم، لوئیس 236 00:18:54,832 --> 00:18:57,363 ‫فعالیت مغزیت رو دیدم 237 00:18:57,388 --> 00:19:01,464 ‫دیدم یه سری از نواحی مغزت روشن می‌شد 238 00:19:04,230 --> 00:19:06,060 ‫می‌دونم درگیر چه احساساتی بودی و 239 00:19:06,085 --> 00:19:07,641 ‫کِی دچارشون می‌شدی 240 00:19:07,666 --> 00:19:15,301 ‫من فقط حس می‌کنم... گیر افتادم 241 00:19:16,193 --> 00:19:18,463 ‫رؤیاهام خیلی... 242 00:19:18,601 --> 00:19:20,333 ‫خیلی خشن بودن، می‌دونم 243 00:19:20,358 --> 00:19:21,546 ‫آره 244 00:19:21,915 --> 00:19:24,436 ‫هروقت تونستی درموردشون صحبت کنی و 245 00:19:24,461 --> 00:19:26,306 ‫خاطراتت رو به زبون بیاری، 246 00:19:26,331 --> 00:19:29,128 ‫راحت‌تر می‌تونی در قالب کلمات بگنجونی‌شون و 247 00:19:29,153 --> 00:19:31,030 ‫تا بتونی همشو پشت سر بذاری 248 00:19:32,287 --> 00:19:36,332 ‫یادته با هم صحبت کردیم و 249 00:19:36,357 --> 00:19:38,906 ‫بعضی از رؤیاهات رو برام تعریف کردی؟ 250 00:19:38,931 --> 00:19:44,318 ‫...همه‌شون رو سرهم کرده بود و ‫یه جسم واحد ساخته بود... 251 00:19:44,343 --> 00:19:46,017 ‫چند روز پشت هم این کار رو کردیم 252 00:19:46,042 --> 00:19:47,683 ‫...مثل فرانکنشتاین 253 00:19:47,874 --> 00:19:48,918 آها 254 00:19:55,080 --> 00:19:56,185 ‫بیا شروع کنیم 255 00:19:59,318 --> 00:20:01,527 ‫به نظرت چرا دخترت رو توی 256 00:20:01,552 --> 00:20:04,767 یه برنامه‌ی تلویزیونی به اسم ترومای هفت‌تُنی متصور شدی؟ 257 00:20:07,089 --> 00:20:10,230 حتماً فکر می‌کنی چون احساس انزجار بهش داشتم 258 00:20:10,255 --> 00:20:12,284 من همچین فکری می‌کنم؟ نظر خودت چیه؟ 259 00:20:12,309 --> 00:20:13,809 من تجربه‌ام بالاست 260 00:20:13,969 --> 00:20:18,261 ‫می‌دونی؟ منظورم توی شغلمـه. ‫افراد بسیار چاق و منزوی... 261 00:20:20,873 --> 00:20:22,851 ‫که در اثر بیماری قلبی فوت کردن و 262 00:20:23,021 --> 00:20:25,802 ‫ با جرثقیل از خونه‌هاشون بیرون کشیدن‌شون 1 00:20:27,228 --> 00:20:32,002 ‫توی رؤیاهات زمان‌هایی بود ‫که به اجبار به مریت غذا می‌دادی 2 00:20:35,638 --> 00:20:38,110 ‫اینجا مکان امنی واسه ‫صحبت راجع‌به این قضیه‌ست 3 00:20:41,148 --> 00:20:44,629 ‫نمی‌دونم چرا انقدر از دستش عصبانی بودم 4 00:20:45,367 --> 00:20:47,003 ‫توی عالم رؤیا... 5 00:20:47,028 --> 00:20:50,233 ‫ابراز خشونت آسون‌تر از عالم بیداریـه 6 00:20:50,234 --> 00:20:52,972 ‫یا شایدم اصلاً از دستش ‫عصبانی نیستی، شرمساری 7 00:20:52,973 --> 00:20:55,310 ‫که هضم این احساس می‌تونه ‫از خشم هم برات سخت‌تر باشه 8 00:20:55,311 --> 00:20:56,914 ‫ممکنه؟ 9 00:20:56,915 --> 00:20:59,986 ‫چـ... چمی‌دونم. ‫من حتی نمی‌دونم... 10 00:20:59,987 --> 00:21:01,322 ‫چرا باید راجع‌بهش صحبت کنیم 11 00:21:01,323 --> 00:21:04,061 ‫فقط می‌خوام تمام اتفاقات رو پشت سر بذارم و 12 00:21:04,062 --> 00:21:05,473 ‫گذشته رو فراموش کنم 13 00:21:05,498 --> 00:21:07,768 ‫حتی یه جایی هم خونده بودم ‫که اصلاً قرار نیست... 14 00:21:07,769 --> 00:21:10,740 ‫رؤیاهامون رو به‌یاد بیاریم. ‫واسه همینه یادمون میره و... 15 00:21:10,741 --> 00:21:12,912 ‫می‌تونم نظر خودم رو بگم؟ 16 00:21:13,603 --> 00:21:16,521 ‫شما حس کردی که روی ‫زندگی زناشویی‌تون کنترل کافی نداری، 17 00:21:16,546 --> 00:21:18,650 ‫واسه همین همسرت رو ‫توی کما متصور شدی 18 00:21:21,162 --> 00:21:23,666 ‫آها، دیگه چی؟ 19 00:21:23,667 --> 00:21:26,538 ‫از طرف همکارت، مگان، ‫احساس خطر می‌کردی 20 00:21:26,563 --> 00:21:28,343 ‫کسی که به ظاهر کارش درست بود 21 00:21:28,344 --> 00:21:29,786 ‫درحالی که تو همیشه در اشتباه بودی 22 00:21:29,811 --> 00:21:35,106 ‫کسی که همه‌اش جانماز آب می‌کشید، ‫واسه همین تو هم اونو راهبه کردی 23 00:21:41,102 --> 00:21:43,740 ‫پس کریه‌نام چی؟ 24 00:21:45,845 --> 00:21:49,318 ‫اون... خودم بودم؟ 25 00:21:52,258 --> 00:21:55,330 ‫کریه‌نام یه جانشینـه، یه چیز نمادین 26 00:21:55,576 --> 00:21:59,214 ‫برای ساز و کار جهان ‫از دید لوئیس ترایونـه 27 00:21:59,239 --> 00:22:01,240 ‫چیزی که شغلت ازت ساخته 28 00:22:01,265 --> 00:22:02,459 ‫چیزی که تو سرکوبش کردی 29 00:22:02,484 --> 00:22:06,091 ‫اختلال اضطراب پس از سانحه‌ی بلندمدتِ شغلت 30 00:22:06,253 --> 00:22:08,790 ‫دنبال معنیش گشتم 31 00:22:08,791 --> 00:22:11,964 ‫«کریه» یعنی... 32 00:22:13,626 --> 00:22:16,449 ‫زندگی در جهانی که... 33 00:22:16,701 --> 00:22:19,138 ‫مضحک و... 34 00:22:19,163 --> 00:22:20,711 ‫ساختگیـه 35 00:22:20,736 --> 00:22:22,739 ‫نمیشه گفت ساختگی 36 00:22:22,853 --> 00:22:24,221 ‫تو کارآگاه جنایی‌ای بودی که... 37 00:22:24,222 --> 00:22:25,992 ‫با جنایات توصیف‌ناپذیر سر و کار داشتی 38 00:22:25,993 --> 00:22:28,196 ‫من پرونده‌ات رو خوندم 39 00:22:28,551 --> 00:22:32,046 ‫کاری که انجام می‌دادی رو ‫فقط میشد «مضحک» دونست 40 00:22:32,423 --> 00:22:35,521 ‫حس می‌کنم تو نوکِ نیزه‌ای بودی که... 41 00:22:35,546 --> 00:22:37,854 ‫داشت توی دنیای ما ‫با روح اهریمن می‌جنگید 42 00:22:37,879 --> 00:22:39,949 ‫کسی که واسه مبازره باهاش... 43 00:22:39,974 --> 00:22:42,344 ‫تقریباً خودش رو قربانی کرد 44 00:22:42,917 --> 00:22:47,917 ‫«دیجــــی موویـــــز» 45 00:22:49,172 --> 00:22:50,865 ‫شاید 46 00:22:53,380 --> 00:22:57,287 ‫من هرروز و بی‌وقفه... 47 00:22:57,288 --> 00:23:00,393 ‫بدترینِ بدترینِ... 48 00:23:00,394 --> 00:23:03,733 ‫بدترین‌ها رو دیدم 49 00:23:05,170 --> 00:23:07,007 ‫بی‌وقفه 50 00:23:09,545 --> 00:23:11,149 ‫توی رؤیاهام هم... 51 00:23:13,787 --> 00:23:15,490 ‫همچنان الکلی بودم 52 00:23:18,230 --> 00:23:20,200 ‫که البته نیستم 53 00:23:20,201 --> 00:23:21,912 ‫دیگه! دیگه نیستی! 54 00:23:21,937 --> 00:23:24,775 ‫ولی رؤیای مصرف الکل و مواد 55 00:23:24,776 --> 00:23:26,145 ‫بین معتادها و الکلی‌ها عادیه 56 00:23:26,146 --> 00:23:28,783 ‫یه راهیـه برای درک فشارها و محدودیت‌هایی که 57 00:23:28,784 --> 00:23:30,813 ‫سعی داره به طریقی ازشون رهایی پیدا کنه 58 00:23:31,290 --> 00:23:35,463 ‫مگه هوشیاری به این معنی نیست ‫که یک عمر باید هرروز تصمیم‌گیری کنی؟ 59 00:23:35,764 --> 00:23:37,041 ‫آندریا چی؟ 60 00:23:37,066 --> 00:23:38,669 ‫برو! 61 00:23:38,694 --> 00:23:39,962 ‫آندریا؟ 62 00:23:39,987 --> 00:23:41,522 ‫خودت چی فکر می‌کنی؟ 63 00:23:46,833 --> 00:23:48,335 ‫گناهت، لوئیس 64 00:23:48,654 --> 00:23:51,338 ‫مدیریت نادرستِ پرونده ‫نقطه‌ی عطف ماجرا بود 65 00:23:51,363 --> 00:23:53,759 ‫یه تراژدی وحشتناک ‫ولی همچنین یه محرک... 66 00:23:53,784 --> 00:23:56,263 ‫برای تو تا درخواست کمک کنی 67 00:23:58,770 --> 00:24:00,240 ‫درسته 68 00:24:01,180 --> 00:24:05,299 ‫حامی من، اد، همسر مریت 69 00:24:05,324 --> 00:24:08,763 ‫توی رؤیاها اون رو به شکل یه ‫پرستار دیدی، انتخاب مناسبی بود 70 00:24:09,699 --> 00:24:13,172 ‫رابطه‌ی نامشروعت با اد چطور شروع شد؟ 71 00:24:15,759 --> 00:24:17,929 ‫همیشه حضور داشت 72 00:24:18,050 --> 00:24:19,819 ‫به همین سادگی، دکتر 73 00:24:19,820 --> 00:24:23,019 ‫هوشیاری به بدن شوک وارد می‌کنـه 74 00:24:23,044 --> 00:24:25,008 ‫باید یاد بگیری که ‫چطور مثل انسان رفتار کنی 75 00:24:25,033 --> 00:24:26,617 ‫می‌خوای خوابیدن با دامادم رو... 76 00:24:26,642 --> 00:24:28,428 ‫توجیه کنی؟ 77 00:24:28,703 --> 00:24:30,547 ‫این کارو فقط خودت می‌تونی انجام بدی 78 00:24:35,017 --> 00:24:36,519 ‫دیگه چی؟ 79 00:24:36,955 --> 00:24:39,501 ‫دکتر مِی‌هیو، چارلی 80 00:24:40,553 --> 00:24:42,573 ‫این یکی واسه خودم هم جالبـه 81 00:24:42,598 --> 00:24:46,144 ‫چون ثابت می‌کنه که ‫نسبت به محیط اطرافت آگاه بودی 82 00:24:46,169 --> 00:24:47,987 ‫خب... دیدیم که واقعاً قاتل بود 83 00:24:48,012 --> 00:24:49,969 ‫احساس ناتوانی می‌کردی 84 00:24:50,281 --> 00:24:53,419 ‫شنیدی اون کسی که ‫قرار بود هم‌پیمانِ تو باشه... 85 00:24:53,420 --> 00:24:56,425 ‫راجع‌به کشتنت صحبت می‌کنه، ‫دستگاه تنفس مصنوعی رو ازت جدا می‌کنه 86 00:24:56,426 --> 00:24:58,535 ‫بنابراین اون رو کنار مگان قرار دادی 87 00:24:58,560 --> 00:25:00,444 ‫توی خیالت اونا عاشق و معشوقه‌ی هم شدن 88 00:25:00,469 --> 00:25:03,708 ‫همون دو نفری که می‌خواستن ‫شغل و زندگیت رو ازت بگیرن 89 00:25:05,576 --> 00:25:07,180 ‫هیچکسی رو نداشتی 90 00:25:08,283 --> 00:25:10,753 ‫تنها کسی که آخرش بهت اهمیت می‌داد... 91 00:25:10,778 --> 00:25:12,781 ‫دوست‌دختر مارشال بود 92 00:25:13,160 --> 00:25:16,867 ‫که اونو پرستار رسیدگی به مارشال متصور شدی 93 00:25:18,203 --> 00:25:20,373 ‫کسی که همسرت باهاش ‫داشت بهت خیانت می‌کرد... 94 00:25:20,374 --> 00:25:23,045 ‫تبدیل شد به یه کهن‌الگوی شرور 95 00:25:23,046 --> 00:25:24,515 ‫ازش متنفر نبودم 96 00:25:25,617 --> 00:25:27,121 ‫یعنی... 97 00:25:28,724 --> 00:25:31,796 ‫یه دلخوری‌ای این وسط بود، ولی... 98 00:25:33,533 --> 00:25:35,938 ‫اون زن یه فرشته‌ست که... 99 00:25:35,963 --> 00:25:37,804 ‫تونست تمام اون سال‌ها ‫با مارشال کنار بیاد 100 00:25:37,829 --> 00:25:41,287 ‫خدا می‌دونه اگه قرار بود ‫خودم باهاش سر و کله بزنم... 101 00:25:41,312 --> 00:25:43,186 ‫چه اتفاقی میفتاد 102 00:25:43,187 --> 00:25:44,900 ‫مِیزی که خدمتکارت بود، 103 00:25:44,925 --> 00:25:47,462 ‫اون هم توی رؤیاهات دیدی، درسته؟ 104 00:25:47,595 --> 00:25:49,098 ‫مِیزی دیگه چیکار کرده؟ 105 00:25:50,501 --> 00:25:52,137 ‫توی رؤیاهات... 106 00:25:53,573 --> 00:25:55,444 ‫مِیزی نوزادها رو می‌کشت 107 00:25:57,448 --> 00:25:58,743 ‫برام جالبه 108 00:25:58,768 --> 00:26:01,005 ‫از بین تمام کسایی که ‫باعث شدن از کوره در بری... 109 00:26:02,658 --> 00:26:05,130 ‫اون جزوشون نبوده 110 00:26:05,999 --> 00:26:08,069 ‫تو بهش کمک کردی، ‫بیمارستان بردیش 111 00:26:08,070 --> 00:26:09,605 ‫باهاش همدردی کردی 112 00:26:09,606 --> 00:26:12,311 ‫و در ازاش اون بهت کمک کرد ‫تا قاتل رو پیدا کنی 113 00:26:13,948 --> 00:26:16,505 ‫می‌دونی من و میزی چطور باهم آشنا شدیم؟ 114 00:26:16,530 --> 00:26:17,530 ‫« امثال، باب ۳۱، آیات ۸ و ۹ » ‫« دهان خود را برای بی‌زبانان بگشا » 115 00:26:18,329 --> 00:26:20,166 ‫زندگی را انتخاب کنید! ‫« جنبش ضد سقط جنین » 116 00:26:20,360 --> 00:26:22,363 ‫زندگی را انتخاب کنید! 117 00:26:26,239 --> 00:26:29,378 ‫خودش رو به یه کلینیک ‫سقط جنین غل و زنجیر کرده بود 118 00:26:29,379 --> 00:26:32,680 ‫زندگی را انتخاب کنید! ‫زندگی را انتخاب کنید! 119 00:26:32,705 --> 00:26:34,784 ‫منو سر صحنه فرستادن 120 00:26:36,092 --> 00:26:38,311 ‫بازش کردن و... 121 00:26:38,630 --> 00:26:43,596 ‫توی صورتم داشت مزخرفات ‫جنبش ضد سقط جنین رو فریاد میزد 122 00:26:48,090 --> 00:26:50,193 ‫و هرچی بیشتر داد میزد... 123 00:26:52,691 --> 00:26:55,096 ‫بیشتر خودم رو می‌دیدم 124 00:26:58,036 --> 00:26:59,438 ‫زیر... 125 00:27:01,442 --> 00:27:04,648 ‫لایه‌های خودنمایی... 126 00:27:04,649 --> 00:27:06,719 ‫یه چیز بود 127 00:27:09,058 --> 00:27:10,560 ‫عشق 128 00:27:10,773 --> 00:27:12,276 ‫ترس 129 00:27:13,800 --> 00:27:15,170 ‫امید 130 00:27:17,041 --> 00:27:19,078 ‫ولی از همه بیشتر امید بود 131 00:27:21,683 --> 00:27:24,354 ‫امروز چطور؟ 132 00:27:24,355 --> 00:27:26,325 ‫همچنان امیدوار هستی؟ 133 00:27:30,167 --> 00:27:33,506 ‫امید میاد و میره 134 00:27:37,281 --> 00:27:39,018 ‫چه جمع‌بندی عاقلانه‌ای 135 00:27:43,493 --> 00:27:45,230 ‫بحث رو باز هم ادامه می‌دیم 136 00:27:47,047 --> 00:27:48,270 ‫باشه 137 00:28:31,522 --> 00:28:33,593 ‫خودم میرم، خودم میرم 138 00:29:21,341 --> 00:29:22,672 ‫مرسی 139 00:29:38,189 --> 00:29:41,395 ‫می‌دونی چرا کسی دنبالت نیومده بود؟ 140 00:29:42,664 --> 00:29:44,869 ‫می‌تونم حدس بزنم 141 00:29:46,572 --> 00:29:48,676 ‫به بازرسی مربوطه؟ 142 00:29:48,677 --> 00:29:52,602 ‫دکتر ویتی‌کامب با همه مصاحبه کرد، پس... 143 00:29:52,627 --> 00:29:55,390 ‫از رؤیاهام بی‌خبر نیستی 144 00:29:55,391 --> 00:29:58,884 ‫هم رؤیاهام هم حال و روزِ ناخوشی که دارم 145 00:29:59,638 --> 00:30:01,908 ‫بذار قبلش یه‌سری چیزها رو برات روشن کنم 146 00:30:02,811 --> 00:30:04,514 ‫من دشمنت نیستم 147 00:30:06,372 --> 00:30:08,149 ‫برات احترام قائلم 148 00:30:08,616 --> 00:30:10,585 ‫تو الگوی من بودی 149 00:30:11,039 --> 00:30:13,956 ‫اگه می‌خوای منو قاتل بدونی ‫این دیگه به خودت مربوطه 150 00:30:13,981 --> 00:30:15,918 ‫خدایا 151 00:30:16,266 --> 00:30:19,839 ‫اونا فقط رؤیاهای یه زنِ داخل کما بودن، خب؟ 152 00:30:19,840 --> 00:30:21,876 ‫نمونه‌ی باینری... 153 00:30:21,877 --> 00:30:23,479 ‫احساسات واقعیم که نیستن! 154 00:30:23,480 --> 00:30:25,250 ‫پس یعنی ازم دلخور نیستی؟ 155 00:30:26,920 --> 00:30:29,859 ‫فکر نمی‌کنی جاتو گرفتم؟ 156 00:30:30,862 --> 00:30:32,170 ‫جایگاهت رو غصب کردم؟ 157 00:30:35,671 --> 00:30:39,211 ‫ببین، بچه‌جون، ‫همین‌جوریش هم توی عالم بیداری... 158 00:30:39,212 --> 00:30:41,182 ‫کم واسه کارهایی که کردم حس گهی ندارم 159 00:30:41,207 --> 00:30:44,412 ‫دیگه نخواه جوابگوی ‫ضمیر ناخودآگاهم هم باشم 160 00:30:44,437 --> 00:30:47,376 ‫فکر می‌کنی اگه خودت ببینی ‫توی سرت چی می‌گذره... 161 00:30:47,401 --> 00:30:48,803 ‫ازش لذت می‌بری؟ 162 00:30:48,828 --> 00:30:51,231 ‫واقعاً فکر کردی خوشِت میاد؟ 163 00:30:51,740 --> 00:30:55,046 ‫این دقیقاً همون حرفیه که نسل‌تون می‌زنـه 164 00:30:55,377 --> 00:30:57,882 ‫«ما جوابگوی هیچ کدوم از اینا نیستیم» 165 00:31:00,886 --> 00:31:05,530 ‫شما نسل هزاره‌ای‌ها هم هر اتفاقاتی که ‫دور و ورتون میفته گردن ما میندازین 166 00:31:05,531 --> 00:31:09,504 ‫واقعاً که خوب نقش قربانی‌ها رو بازی می‌کنید 167 00:31:09,505 --> 00:31:11,508 ‫توی مسائل آدم بزرگ‌ها... 168 00:31:11,509 --> 00:31:16,251 ‫حق به جانب و بی‌اعصابید 169 00:31:16,363 --> 00:31:18,765 ‫دنیای واقعی همین شکلیه دیگه 170 00:31:18,790 --> 00:31:20,526 ‫ما که این بلا رو سرتون نیاوردیم 171 00:31:20,527 --> 00:31:22,908 ‫خب، بذار بشماریم 172 00:31:23,269 --> 00:31:25,272 ‫رفتار خودخواهانـه 173 00:31:25,297 --> 00:31:28,635 ‫واسه مقابله با مشکلاتی که درست می‌کنید ‫فقط دست روی دست می‌ذارید 174 00:31:28,743 --> 00:31:30,814 ‫ما رو با گندکاری‌هاتون تنها می‌ذارید 175 00:31:30,955 --> 00:31:33,926 ‫همون‌جوری که منو با آندریا سالانا تنها گذاشتی 176 00:31:37,133 --> 00:31:38,324 ‫خیلی‌خب 177 00:31:38,965 --> 00:31:40,566 ‫پس داستان از این قراره 178 00:31:40,567 --> 00:31:42,670 ‫بخاطر اون پرونده ازم دلخوری 179 00:31:42,671 --> 00:31:45,597 ‫داستان گرمای جهانی و ‫هر کوفت و زهرمار دیگه‌ای نیست 180 00:31:45,622 --> 00:31:47,984 ‫من همکارت بودم. ‫واسه خودم هم بد شد 181 00:31:48,090 --> 00:31:49,412 ‫من بهت اعتماد کرده بودم 182 00:31:49,437 --> 00:31:50,954 ‫الانم بخاطر تو خونواده‌اش... 183 00:31:50,955 --> 00:31:54,294 ‫علیه اداره شکایت کردن و ‫پای منم وسط کشیدن 184 00:31:54,441 --> 00:31:56,544 ‫ولی من دشمنت نیستم 185 00:31:57,568 --> 00:31:59,538 ‫معلومه که دشمنم نیستی 186 00:32:00,322 --> 00:32:02,960 ‫انقدر مهربون بودی که اومدی دنبالم و 187 00:32:02,985 --> 00:32:05,285 ‫با درس زندگی‌ای که بهم دادی ‫مستفیضم کردی 188 00:32:05,310 --> 00:32:09,049 ‫همون نسلِ هزاره‌ی حق به جانب همیشگی 189 00:32:09,425 --> 00:32:12,597 ‫خوبه باز بخاطر پریشانی عاطفی 190 00:32:12,598 --> 00:32:15,069 ‫از من و رؤیاهام شکایت نکردی 191 00:32:15,275 --> 00:32:16,777 ‫باید می‌کردم 192 00:32:17,345 --> 00:32:19,582 ‫یکم بزرگ شو 193 00:32:32,129 --> 00:32:34,162 ‫و یه چیز دیگه 194 00:32:34,395 --> 00:32:37,167 ‫شاید شنیده باشی توی کما... 195 00:32:37,255 --> 00:32:40,277 ‫دیدم تسخیر شدی و کف بالا آوردی 196 00:32:40,302 --> 00:32:42,841 ‫چقدر جذاب. نمی‌دونستم 197 00:32:42,866 --> 00:32:44,269 ‫تازه این هم کاملاً یادمه که... 198 00:32:44,294 --> 00:32:47,232 ‫دیدم بدنت کبود شده بود 199 00:32:47,700 --> 00:32:49,682 ‫مثل همون کبودی‌ای که الان داری 200 00:32:49,808 --> 00:32:51,526 ‫چه توی رؤیا، چه الان، 201 00:32:51,551 --> 00:32:53,606 ‫چه ضمیر ناخودآگاه ‫یا هر عالم واقعیت کسشعر دیگه‌ای، 202 00:32:53,631 --> 00:32:56,327 ‫بذار صاف و پوست‌کنده بهت بگم، قشنگم 203 00:32:56,352 --> 00:32:59,006 ‫داری تسخیر میشی 204 00:32:59,051 --> 00:33:01,087 ‫تا فرصت هست ‫خودت رو از دستش خلاص کن 205 00:33:01,362 --> 00:33:02,832 ‫می‌بینمت 206 00:33:26,873 --> 00:33:28,676 ‫میزی؟ 207 00:33:33,390 --> 00:33:35,563 ‫به خونه خوش اومدی، خانم ترایون 208 00:33:36,653 --> 00:33:38,289 ‫میزی 209 00:33:48,187 --> 00:33:50,493 ‫به اون دکتره گفتم... 210 00:33:50,494 --> 00:33:52,797 ‫«خانم ترایون کسیه که بهم کمک کرد. 211 00:33:52,798 --> 00:33:54,964 ‫از اول این شکلی بوده و ‫هیچوقت هم عوض نشده» 212 00:33:54,989 --> 00:33:58,376 ‫گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. ‫فقط دنبال پلیدی می‌گشت 213 00:33:58,401 --> 00:34:01,438 ‫بهش گفتم: ‫«اون جونم رو نجات داد و 214 00:34:01,463 --> 00:34:03,189 ‫بعدش بهم یه شغل داد» 215 00:34:03,712 --> 00:34:07,036 ‫تازه، کی می‌تونه بخاطر چیزی که یکی ‫توی عالم رؤیا دیده اونو مقصر بدونـه؟ 216 00:34:07,061 --> 00:34:09,932 ‫هرکسی یه سایه‌ای داره. ‫خودشون این چیزها رو نمی‌دونن؟ 217 00:34:09,933 --> 00:34:12,137 ‫چرا کسی بخاطرت اینجا نیومده؟ 218 00:34:13,740 --> 00:34:14,976 ‫تو اومدی 219 00:34:16,796 --> 00:34:18,126 ‫ولی... 220 00:34:19,497 --> 00:34:23,137 ‫گمونم توی رؤیاها... 221 00:34:23,193 --> 00:34:27,600 ‫بیشتر از همه ‫می‌تونی به حقیقت نزدیک بشی 222 00:34:28,154 --> 00:34:31,429 ‫شاید تمام خشمی که از همه به دل داشتم 223 00:34:33,232 --> 00:34:35,637 ‫شاید این عمیق‌ترین حقیقت منه 224 00:34:42,022 --> 00:34:43,591 ‫خوبه 225 00:34:44,874 --> 00:34:46,306 ‫ده 226 00:34:46,825 --> 00:34:48,228 ‫خب، خوبه 227 00:34:48,977 --> 00:34:51,014 ‫یازده، آفرین 228 00:34:51,015 --> 00:34:52,624 ‫یکی دیگه، یکی دیگه 229 00:34:53,562 --> 00:34:56,467 ‫- دوازده! ‫- باریکلا 230 00:34:56,492 --> 00:34:58,462 ‫یکی دیگه، یکی دیگه، یالا 231 00:34:58,463 --> 00:34:59,999 ‫خیلی سنگینه 232 00:35:00,000 --> 00:35:01,407 ‫باشه، باشه. کافیه 233 00:35:01,432 --> 00:35:03,423 ‫می‌دونی وقتی شروع کردی ‫فقط پنج‌تا می‌تونستی بری؟ 234 00:35:03,448 --> 00:35:04,617 ‫الان تا ۱۲ اومدی 235 00:35:04,810 --> 00:35:06,395 ‫حس می‌کنم مهدکودکی‌ام 236 00:35:06,420 --> 00:35:09,492 ‫به این زودی ازم تعریف نکن، جیل 237 00:35:09,812 --> 00:35:12,339 ‫لوئیس، تو تنها بیمار منی که... 238 00:35:12,364 --> 00:35:14,467 ‫روند درمان مثبت خودش رو مسخره می‌کنه 239 00:35:14,492 --> 00:35:16,327 ‫چون می‌دونم همه‌اش کلکـه 240 00:35:16,352 --> 00:35:19,142 ‫خودم هم همین‌جوری ‫از مظنون‌هام اعتراف می‌گرفتم 241 00:35:19,769 --> 00:35:22,666 ‫یه روزی توام بهم اعتراف می‌کنی 242 00:35:22,691 --> 00:35:25,205 ‫مگه نشنیدی وقتی توی کما بودم 243 00:35:25,883 --> 00:35:27,919 ‫همه‌چی رو می‌شنیدم؟ 244 00:35:38,844 --> 00:35:41,595 ‫این کار فکر خوبی نیست، خانم ترایون 245 00:35:42,751 --> 00:35:45,361 ‫مگه من فکر خوبی هم به ذهنم می‌رسه؟ 246 00:35:45,684 --> 00:35:47,419 ‫استخدام کردن من! 247 00:35:47,594 --> 00:35:49,035 ‫اون تنها فکر خوب‌تون بود 248 00:35:50,701 --> 00:35:52,103 ‫خیلی‌خب 249 00:35:53,773 --> 00:35:55,911 ‫باید این کارو بکنم، میزی 250 00:35:57,748 --> 00:35:59,117 ‫مجبورم 251 00:36:01,216 --> 00:36:07,681 ‫در تلگرام: ‫t.me/iredsub ‫t.me/FarahSub 252 00:36:18,189 --> 00:36:19,725 ‫سلام 253 00:36:21,321 --> 00:36:23,191 ‫حدس می‌زدم بیای 254 00:36:23,396 --> 00:36:26,080 ‫یه روز از ترخیصت نگذشته ‫فوراً اومدی منو ببینی؟ 255 00:36:26,105 --> 00:36:27,673 ‫باید باهم صحبت کنیم 256 00:36:27,674 --> 00:36:29,077 ‫مطمئنی می‌خوای با من صحبت کنی؟ 257 00:36:29,078 --> 00:36:30,675 ‫شاید بخوای با همسرم حرف بزنی 258 00:36:30,700 --> 00:36:32,903 ‫می‌تونم آدرسش رو بهت بدم 259 00:36:33,363 --> 00:36:35,366 ‫گفتم شاید بخوای ‫کار ناتمومت رو تموم کنی 260 00:36:35,391 --> 00:36:36,468 ‫خوردن کیرش 261 00:36:36,493 --> 00:36:38,691 ‫هرچی تو دلتـه خالی کن... 262 00:36:38,956 --> 00:36:40,425 ‫تا بعدش صحبت کنیم 263 00:36:43,272 --> 00:36:44,707 ‫می‌دونی، منم می‌خواستم... 264 00:36:44,708 --> 00:36:46,697 ‫یه چیزهایی به تو بگم، پس... 265 00:36:46,722 --> 00:36:48,123 ‫بفرما داخل 266 00:36:59,258 --> 00:37:03,006 ‫خودم یه حدس‌هایی می‌زنم ‫می‌خوای راجع‌به چی حرف بزنی 267 00:37:03,213 --> 00:37:06,018 ‫همون حرفی که تو دلتـه و ‫منم اهمیتی نمیدم 268 00:37:07,220 --> 00:37:09,667 ‫منو انقدر ساده فرض کردی؟ 269 00:37:10,023 --> 00:37:11,929 ‫خب، رؤیاهات به کنار 270 00:37:11,930 --> 00:37:15,336 واسه ‫اینکه منو توی عالم رؤیا ‫چطور دیدی سرزنشت نمی‌کنم 271 00:37:15,512 --> 00:37:18,370 ‫یه دختر تنبل و خونگی‌ای که... 272 00:37:18,395 --> 00:37:21,033 ‫به تو وابسته‌ست؟ 273 00:37:22,728 --> 00:37:24,985 ‫دربه‌در دنبال اینه که ‫توی رئالیتی‌شوی تلویزیونی... 274 00:37:25,010 --> 00:37:27,455 ‫افراد چاق شرکت کنه، نه؟ 275 00:37:27,487 --> 00:37:29,090 ‫درست... درست گفتم، مگه نه؟ 276 00:37:29,471 --> 00:37:31,939 ‫توی عالم رؤیاهات منو این شکلی می‌دیدی، نه؟ 277 00:37:32,248 --> 00:37:36,721 ‫خب، مامان، من دوتا مدرک ‫فوق‌دکترای بیوشیمی دارم، 278 00:37:36,746 --> 00:37:38,883 ‫و کاملاً برای پذیرفتن ‫این حقیقت آماده‌ام که... 279 00:37:38,884 --> 00:37:41,609 ‫تو برای اینکه باهام کنار بیای 280 00:37:41,686 --> 00:37:43,625 کاری کردی که یه خل‌وچلِ چاق بشم 281 00:37:43,626 --> 00:37:45,156 ‫چون انقدر اعتماد به نفست پایینــه 282 00:37:45,181 --> 00:37:47,643 ‫من خودم از این بابت از خودم متنفرم 283 00:37:47,668 --> 00:37:51,142 ‫خودم می‌دونم چقدر کار اشتباهیه. ‫می‌دونم چقدر اشتباه بود 284 00:37:51,167 --> 00:37:52,814 ‫ولی فقط می‌تونم بگم که... 285 00:37:52,839 --> 00:37:55,015 ‫«رؤیاهامون که دست خودمون نیست؟» 286 00:37:55,016 --> 00:37:56,986 ‫خودم می‌دونم! 287 00:37:56,987 --> 00:37:58,589 ‫منم موافقم 288 00:37:59,463 --> 00:38:01,133 ‫ولی جرم تو این نیست، عزیزم 289 00:38:01,158 --> 00:38:03,699 ‫گناه نابخشودنیت این نیست 290 00:38:03,700 --> 00:38:05,169 ‫خودتم اینو می‌دونی 291 00:38:05,170 --> 00:38:08,242 ‫پس میشه انقدر کسشعر تفت ندیم و 292 00:38:08,243 --> 00:38:09,677 ‫برم سر اصل مطلب؟ 293 00:38:09,678 --> 00:38:10,679 ‫- باشه ‫- خواهش می‌کنم 294 00:38:10,680 --> 00:38:12,149 ‫می‌خوای راجع‌به این حرف بزنی که... 295 00:38:12,150 --> 00:38:15,022 ‫چطور تونستم با همسرت بخوابم 296 00:38:16,258 --> 00:38:17,660 ‫خب... 297 00:38:20,119 --> 00:38:23,158 ‫اشتباهی بود که از روی تنهایی کردم 298 00:38:23,183 --> 00:38:24,382 ‫از... 299 00:38:25,177 --> 00:38:27,080 ‫از روی ترحم به خودم و 300 00:38:28,216 --> 00:38:29,618 مشروب و 301 00:38:30,687 --> 00:38:34,028 ‫تنهاییم توی زندگی بود 302 00:38:34,053 --> 00:38:37,293 ‫خب، پدرت رسماً منو ترک کرده بود 303 00:38:37,962 --> 00:38:42,570 ‫قصیه سکس نبود، مریت 304 00:38:42,595 --> 00:38:44,766 ‫خب؟ قضیه... 305 00:38:47,087 --> 00:38:48,255 ‫عواطف بود 306 00:38:48,256 --> 00:38:50,827 ‫برقراری رابطه بود 307 00:38:57,889 --> 00:39:02,263 ‫اکثر خانم‌ها دنبال یه آدم مناسب ‫واسه خیانت می‌گردن 308 00:39:02,537 --> 00:39:05,142 ‫یکی که خارج از دایره‌ی نزدیکان‌شون باشه 309 00:39:05,991 --> 00:39:09,030 ‫آخه شریک زندگی دخترت؟ 310 00:39:09,031 --> 00:39:11,468 ‫اکثر خانم‌ها اینو تابو می‌دونن! 311 00:39:11,582 --> 00:39:13,013 ‫ولی تو نه 312 00:39:13,774 --> 00:39:16,238 ‫تو مثل اکثر خانم‌ها نیستی، مگه نه؟ 313 00:39:17,481 --> 00:39:22,958 ‫تو... یه چیز کاملاً متفاوتی 314 00:39:23,927 --> 00:39:27,742 ‫دیدی؟ تمام اون وقتی که... 315 00:39:28,002 --> 00:39:32,276 ‫با قاتل‌ها و روان‌پریش‌ها گذروندی، 316 00:39:32,277 --> 00:39:34,280 ‫روت اثر منفی گذاشته 317 00:39:34,600 --> 00:39:36,069 ‫بهش فکر کن 318 00:39:37,650 --> 00:39:41,157 ‫اونا مسری بودن و ‫توام بیماری‌شون رو گرفتی 319 00:39:41,182 --> 00:39:43,118 ‫چرا که نه؟ 320 00:39:43,605 --> 00:39:45,795 ‫چون من یادمه... 321 00:39:45,946 --> 00:39:50,622 ‫یادمه اون زمانی رو که ‫تو یه زنیکه‌ی روانی نبودی، مامان 322 00:39:52,183 --> 00:39:54,787 ‫زمانی که یه مادر خوب بودی 323 00:39:55,489 --> 00:39:57,099 ‫منو مدرسه می‌بردی 324 00:39:57,124 --> 00:40:02,333 ‫می‌موندی تا احساس امنیت کنم ‫بعدش می‌رفتی 325 00:40:02,437 --> 00:40:05,209 ‫تمام قسمت‌های خوبش رو یادمه 326 00:40:05,210 --> 00:40:06,913 ‫همه‌اش رو! 327 00:40:08,249 --> 00:40:10,753 ‫همینه که برام سختش می‌کنه 328 00:40:13,225 --> 00:40:16,164 ‫خواهش می‌کنم درک کن که... 329 00:40:18,135 --> 00:40:22,744 ‫خیانت همسر من کاملاً قابل پیش‌بینی بود 330 00:40:25,082 --> 00:40:26,751 ‫ولی خیانتی که تو کردی... 331 00:40:29,558 --> 00:40:31,896 ‫قلب منو شکوند 332 00:40:33,065 --> 00:40:35,169 ‫تو قلبم رو شکوندی، مامان 333 00:40:35,170 --> 00:40:39,077 ‫و هرروز که بیدار میشم مات و مبهوت‌ام 334 00:40:41,348 --> 00:40:43,319 ‫شگفت‌زده‌ام 335 00:40:44,922 --> 00:40:47,828 ‫هنوز نتونستم هضمش کنم 336 00:40:51,903 --> 00:40:54,842 ‫امیدوارم که توام همین حس رو داشته باشی 337 00:40:57,247 --> 00:40:58,912 ‫ولی می‌دونم که نداری 338 00:41:09,063 --> 00:41:11,100 ‫از خونه‌ی من گم شو بیرون 339 00:41:27,474 --> 00:41:30,379 ‫بهتره بریم یه شیک وانیل بخوریم 340 00:41:39,157 --> 00:41:42,263 ‫بهت که گفتم فکر خوبی نیست 341 00:41:42,738 --> 00:41:44,307 ‫آره 342 00:41:46,913 --> 00:41:49,517 ‫ولی یه شروع تازه‌ست. ‫همون چیزیه که واسه... 343 00:41:50,808 --> 00:41:52,645 ‫ادامه دادن بهش نیاز دارم 344 00:41:55,229 --> 00:41:57,133 ‫بریم شیک بگیریم 345 00:41:58,521 --> 00:41:59,924 ‫که اینطور! 346 00:42:00,909 --> 00:42:10,909 ‫« ترجمه از iredprincess و امیر فرحناک » ‫.:: FarahSub & iredsub ::. 347 00:42:15,001 --> 00:42:25,001 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت :دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 348 00:42:26,995 --> 00:42:36,995 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::.