1 00:00:00,000 --> 00:01:23,980 2 00:00:01,310 --> 00:00:02,940 ‫اومدن. 3 00:00:02,940 --> 00:00:04,500 ‫چهار ارشد! 4 00:00:04,860 --> 00:00:06,250 ‫ارشد‌ها؟ 5 00:00:06,250 --> 00:00:08,870 ‫اون‌ها رو ارشدهای خوابگاه‌ها درنظر بگیر. 6 00:00:09,250 --> 00:00:15,870 ‫به عبارتی، می‌فرماین، «علت غیب شدن دانش‌آموزان وستون رو پیدا کنید.» 7 00:00:15,870 --> 00:00:19,370 ‫تو بدون اینکه شناسایی بشی، ازم پشتیبانی می‌کنی. 8 00:00:19,610 --> 00:00:20,870 ‫«نوچه‌ها»؟ 9 00:00:20,870 --> 00:00:25,160 ‫شاید بهترین توصیف ممکن برای رابطه‌شون، ‫«مثل دو برادر اما صرفاً درمحدوده‌ی مدرسه» باشه. 10 00:00:25,160 --> 00:00:29,310 ‫اوه، و ضمناً نوچه‌های ارشدها از مزایای ویژه‌ای برخوردارن! 11 00:00:29,310 --> 00:00:33,920 ‫و اون‌طور که شنیدم، حتی می‌تونن توی «مهمانی‌های چای شبانه» ‫که آقای مدیر برگزار می‌کنه، به P4 ملحق شن! 12 00:00:34,140 --> 00:00:37,800 ‫من موریس کول، نوچه‌ی ارشد ردموندم. 13 00:00:37,800 --> 00:00:42,220 ‫امروز، همه داشتن درمورد دانش‌آموز تازه‌وارد بااستعداد حرف می‌زدن. 14 00:00:42,220 --> 00:00:44,460 ‫پس، ساعت چهار... 15 00:00:44,460 --> 00:00:46,100 ‫توی آلاچیق قو منتظرتیم. 16 00:00:47,520 --> 00:00:50,140 ‫دو ساعت دیر کردی! معنیِ این‌کار چیه، فنتوم‌هایو؟! 17 00:00:50,140 --> 00:00:52,440 ‫چی؟ و ـ ولی به من که گفت ساعت چهاره... 18 00:00:52,440 --> 00:00:57,780 ‫هــــه؟ ولی من دقیقاً گفتم ساعت دو. 19 00:00:57,780 --> 00:01:03,330 ‫تو نه تنها به انتظارات من، بلکه به انتظارات سال‌بالایی‌ها هم خیانت کردی. 20 00:01:03,700 --> 00:01:05,050 ‫گم‌شو! 21 00:01:05,050 --> 00:01:06,270 ‫لعنتی! 22 00:01:06,270 --> 00:01:10,770 ‫یه مهره‌ی دیگه می‌خوام تا توی اون خوابگاه باشه. 23 00:01:10,770 --> 00:01:13,170 ‫هرچی‌ نباشه، اونجا خوابگاه اولیه‌ی دریک بود... 24 00:01:13,170 --> 00:01:16,610 ‫روباه سرخ برای اشراف‌زاده‌های عالی‌رتبه‌ست. 25 00:01:16,610 --> 00:01:19,760 ‫ما برای تضمین یه‌ جا توی خوابگاه روباه سرخ، ‫به کسی با موقعیت بالا و ثروت هنگفت نیاز داریم. 26 00:01:20,930 --> 00:01:23,970 ‫لعنتی! وقتی مجبور باشی،‌ به هرکس و ناکسی رو میندازی. 27 00:01:36,730 --> 00:01:39,410 ‫فنتوم‌هایو، خوابیدی؟ 28 00:01:40,790 --> 00:01:41,660 ‫نه. 29 00:01:42,450 --> 00:01:45,870 ‫هی، می‌تونم بیام باهات صحبت کنم؟ 30 00:01:46,490 --> 00:01:47,280 ‫آره. 31 00:01:57,290 --> 00:02:00,380 ‫متأسفم که نمی‌تونم توی مدرسه ازت دفاع کنم. 32 00:02:00,380 --> 00:02:05,930 ‫نیازی به عذرخواهی نیست. من انتظاری ازت ندارم. ‫به‌هرحال همه‌مون باید شیش‌سال تمام اینجا دووم بیاریم. 33 00:02:05,930 --> 00:02:11,900 ‫ولی چرا اون‌کارو کردی؟ قرارت با P4 رو لغو کردی؟ 34 00:02:12,160 --> 00:02:14,580 ‫از قصد نبود. 35 00:02:15,390 --> 00:02:19,780 ‫بهم گفته بود ساعت چهار بیام، ولی اون‌ها ساعت دو منتظرم بودن. 36 00:02:19,780 --> 00:02:20,700 ‫چــــــی؟! 37 00:02:21,570 --> 00:02:23,010 ‫هیس! 38 00:02:24,620 --> 00:02:27,480 ‫ولی، من و بقیه‌ی پسرها هم شنیدیم گفت ساعت چهار... 39 00:02:27,480 --> 00:02:28,540 ‫می‌دونم. 40 00:02:29,480 --> 00:02:32,500 ‫اما الان دیگه کاریش نمی‌شه کرد. 41 00:02:32,790 --> 00:02:35,870 ‫فهمیدم‌، من حرفتو تأیید می‌کنم! 42 00:02:36,670 --> 00:02:38,890 ‫اگه حرف من به‌تنهایی سند نیست، 43 00:02:38,890 --> 00:02:40,950 ‫از بچه‌های دیگه هم می‌خوام. 44 00:02:40,950 --> 00:02:44,500 ‫همه‌مون فالگوش وایساده بودیم. مطمئنم مشکلت حل می‌شه. 45 00:02:44,990 --> 00:02:47,110 ‫به‌هرحال، تو هیچ کار اشتباهی نکردی. 46 00:02:47,110 --> 00:02:51,690 ‫که اینطور. کمک بزرگی می‌کنی. ممنونم، مک‌میلان. 47 00:02:53,420 --> 00:02:55,010 ‫قابلتو نداره. 48 00:04:29,410 --> 00:04:30,450 ‫این دیگه چیه؟ 49 00:04:30,450 --> 00:04:33,080 ‫وای! 50 00:04:33,080 --> 00:04:34,420 ‫نگاهش کن! 51 00:04:45,290 --> 00:04:48,440 ‫آه، پس «مدرسه»‌ اینه! 52 00:04:49,770 --> 00:04:53,660 ‫چه بزرگه! تقریباً هم‌اندازه‌ی عمارت خودمه! 53 00:04:50,850 --> 00:04:52,380 ‫شنیدم اون یه شاهزاده‌ی هندیه! 54 00:04:52,380 --> 00:04:54,350 ‫تاحالا یه فیل رو از نزدیک ندیده بودم! 55 00:04:54,350 --> 00:04:55,480 ‫معرکه‌ست! 56 00:04:55,480 --> 00:04:58,310 ‫روباه سرخ رو شاخشه. 57 00:04:58,640 --> 00:05:02,220 ‫ثروت و نام شناخته‌شده‌ی یه خانواده‌ی سلطنتی هندی، ‫چیزی نیست که بشه ساده از کنارش گذشت. 58 00:05:02,940 --> 00:05:07,320 ‫البته، باید اعتراف کنم که انتظار نداشتم سوار یه فیل بیاد... 59 00:05:07,620 --> 00:05:10,780 ‫اوی، شیل! من اومدم! 60 00:05:11,000 --> 00:05:12,250 ‫احمق خر! 61 00:05:12,250 --> 00:05:15,750 ‫خوبه توی نامه‌م واضح گفتم که وانمود کنه همو نمی‌شناسیم. 62 00:05:15,750 --> 00:05:19,140 ‫تعجب کردم که بهم یه نامه فرستادی! 63 00:05:19,140 --> 00:05:22,840 ‫اگه بهم گفته بودی دلت نمی‌خواد تنها بیای اینجا، همراهت می‌اومدم! 64 00:05:23,370 --> 00:05:27,280 ‫شیل! هوی، گوشت با منه؟ 65 00:05:37,110 --> 00:05:40,050 ‫حالا که هردومون اینجائیم، بیا باهم بریم! 66 00:05:40,050 --> 00:05:43,280 ‫برو گم‌شو! و فوراً منو بذار زمین! 67 00:05:43,700 --> 00:05:48,280 ‫آه، می‌دونستم نباید ازت بخوام بیای اینجــــــا! 68 00:05:45,480 --> 00:05:46,940 ‫صبح بخیر. 69 00:05:46,940 --> 00:05:48,280 ‫صبح بخیر. 70 00:05:49,770 --> 00:05:51,780 ‫فکر نمی‌کردم انقدر سرحال باشی. 71 00:05:52,000 --> 00:05:54,200 ‫آگنی هم می‌خواست بیاد، ولی حیف نشد. 72 00:05:54,200 --> 00:05:57,430 ‫ظاهراً، این «مدارس عمومی» بهمون اجازه نمی‌دن خدمتکارهامون رو بیاریم. 73 00:05:57,430 --> 00:05:59,630 ‫عموماً، نه. 74 00:05:59,880 --> 00:06:02,160 ‫شاهزاده! 75 00:06:03,820 --> 00:06:07,160 ‫سوما، من به یه‌دلیلی ازت خواستم بیای. 76 00:06:07,160 --> 00:06:09,220 ‫اوه؟ چه دلیلی؟ 77 00:06:09,790 --> 00:06:16,290 ‫واقعیتش، بین من و یکی از بچه‌های خوابگاه‌تون ‫شکرابه. اسمش موریس کوله. 78 00:06:16,750 --> 00:06:17,730 ‫هوم؟ 79 00:06:17,990 --> 00:06:22,240 ‫همون‌طور که می‌دونی، من دوست‌های زیادی ندارم. 80 00:06:22,940 --> 00:06:26,070 ‫برای همین، نمی‌دونم چطوری خودمو توی چشمش عزیز کنم. 81 00:06:26,470 --> 00:06:29,510 ‫و می‌خواستم اگه بشه بهم کمک‌ــ 82 00:06:31,270 --> 00:06:32,570 ‫حله، فهمیدم! 83 00:06:32,570 --> 00:06:35,550 ‫دوست خجالتی و ذاتاً عبوسم، بهت دست یاری می‌رسونم! 84 00:06:35,550 --> 00:06:37,370 ‫هوی، پیاز داغشو زیاد نکن! 85 00:06:37,590 --> 00:06:39,800 ‫پس تو هم ته دلت، به این چیزها اهمیت می‌دی. 86 00:06:39,800 --> 00:06:42,900 ‫چطوره اول فقط خودمون سه‌تایی، برای شام کاری بخوریم؟ 87 00:06:42,900 --> 00:06:44,780 ‫نه، امکانش نیست. 88 00:06:44,780 --> 00:06:46,130 ‫برای چی؟ 89 00:06:46,130 --> 00:06:50,090 ‫از قرار معلوم، به‌قدری کفریش کردم که حتی ‫نمی‌خواد باهام چشم تو چشم شه. 90 00:06:50,810 --> 00:06:54,510 ‫برای همین، می‌خوام قبل از یه صحبت دوباره، ‫شناخت بیشتری ازش کسب کنم. 91 00:06:54,820 --> 00:06:58,180 ‫می‌خوام چهارچشمی حواست بهش باشه و ‫هرچی ازش دست‌گیرت شد، بهم بگی. 92 00:06:58,180 --> 00:07:01,980 ‫علی‌الخصوص می‌خوام بفهمی توی خوابگاه سرخ ‫که من اجازه‌ی ورود بهش ندارم، چه رفتاری داره. 93 00:07:02,560 --> 00:07:04,440 ‫ریزترین جزئیات هم غنیمتن. 94 00:07:04,900 --> 00:07:06,070 ‫ولی بین خودمون بمونه. 95 00:07:10,120 --> 00:07:12,700 ‫گرفتم. به کسی نمی‌گم. 96 00:07:12,700 --> 00:07:15,760 ‫با خیال راحت بسپرش به من که بهترین دوستتم. 97 00:07:16,250 --> 00:07:18,770 ‫آره... خیالم راحته... 98 00:07:21,450 --> 00:07:24,780 ‫اوی، با تواَم. با شیل دوست شو. 99 00:07:26,250 --> 00:07:27,250 ‫جان؟ 100 00:07:28,970 --> 00:07:32,530 ‫اون ارشدها رو دست انداخت. 101 00:07:32,530 --> 00:07:36,180 ‫به‌عنوان نوچه‌ی یکی‌شون، نمی‌تونم از این مسئله‌ چشم‌پوشی کنم. 102 00:07:38,940 --> 00:07:42,230 ‫هی، مطمئنی راه نداره؟ 103 00:07:43,120 --> 00:07:46,060 ‫هی، اون نمراتش خوبه! 104 00:07:46,730 --> 00:07:49,570 ‫هی، مطمئنم می‌تونین سنگ‌هاتونو وا بکنین. 105 00:07:50,490 --> 00:07:51,330 ‫هی! 106 00:07:51,900 --> 00:07:52,840 ‫هی! 107 00:07:54,320 --> 00:07:55,870 ‫هی، کوتاه بیاه دیگه. 108 00:07:56,480 --> 00:07:59,950 ‫هی، هی، با تواَم! 109 00:08:03,130 --> 00:08:05,500 ‫آخه تو چه مرگته؟! 110 00:08:05,500 --> 00:08:07,460 ‫انقدر دنبالم راه نیفت! 111 00:08:10,700 --> 00:08:13,150 ‫یه‌ شباهت‌هایی با شیل داره. 112 00:08:19,990 --> 00:08:23,980 ‫هوم، حوصله‌م سر رفته! می‌رم یه سر به شیل بزنم! 113 00:08:32,160 --> 00:08:34,400 ‫خب! راه بیفت، فیل! 114 00:08:35,040 --> 00:08:35,850 ‫چیه؟ 115 00:08:38,550 --> 00:08:41,740 ‫این سمت نیست! 116 00:08:46,770 --> 00:08:48,710 ‫آخیش،‌ بالأخره آرامش. 117 00:08:51,130 --> 00:08:52,340 ‫شو ـ شوخیت گرفته... 118 00:09:04,990 --> 00:09:07,000 ‫پنج‌تا Y برای کادار. 119 00:09:07,000 --> 00:09:09,480 ‫و از این به بعد فیل میل توی وستون نداریم. 120 00:09:09,480 --> 00:09:10,500 ‫روم سیاه. 121 00:09:10,500 --> 00:09:13,110 ‫عین آدم عذرخواهی کن! 122 00:09:13,110 --> 00:09:17,460 ‫ولی، عجب گرفتاری شدیم. ‫اتاق خالی دیگه‌ای نداریم. 123 00:09:17,460 --> 00:09:19,530 ‫می‌خوای یه‌مدت توی اتاق من بمونی؟ 124 00:09:19,530 --> 00:09:20,330 ‫جدی؟ 125 00:09:20,330 --> 00:09:23,040 ‫نه، از تخت من استفاده کن. 126 00:09:23,040 --> 00:09:27,350 ‫هان؟ چرا باید بخوام توی تخت توـــ 127 00:09:27,350 --> 00:09:29,870 ‫من مرد مسئولیت‌پذیری‌ام. 128 00:09:29,870 --> 00:09:32,270 ‫برخوردتو تحسین می‌کنم، کادار. 129 00:09:32,270 --> 00:09:33,350 ‫دستت درد نکنه. 130 00:09:33,390 --> 00:09:35,180 ‫چی... ردموند سنپای؟ 131 00:09:36,800 --> 00:09:39,170 ‫خیلی‌خب، راهنمایی‌ت می‌کنم! 132 00:09:44,290 --> 00:09:45,860 ‫روی این تخت بخواب. 133 00:10:04,100 --> 00:10:07,060 ‫این وقت شب بیرون چیکار داره؟ 134 00:10:14,570 --> 00:10:16,210 ‫اتاق پست؟ 135 00:10:23,340 --> 00:10:24,380 ‫اون... 136 00:10:28,770 --> 00:10:30,920 ‫خوش اومدین، شاهزاده سوما. 137 00:10:31,300 --> 00:10:33,110 ‫ارباب جوان داخل منتظرتون هستن. 138 00:10:33,780 --> 00:10:36,360 ‫فـ ـ‌ فکر می‌کردم خدمتکارها اجازه‌ی ورود به کالج رو ندارن! 139 00:10:36,770 --> 00:10:39,670 ‫شرایط حاکم ما رو وادار به انجام این‌کار کرد. 140 00:10:39,820 --> 00:10:45,790 ‫شاهزاده سوما، می‌تونم ازتون خواهش کنم ‫دربارۀ اینکه من خدمتکار ایشونم، چیزی به کسی نگید؟ 141 00:10:45,790 --> 00:10:47,760 ‫اگه احیاناً از دهن‌تون در بره... 142 00:10:47,760 --> 00:10:50,790 ‫نه،‌ نه! به جون مامانم نمی‌گم! 143 00:10:51,780 --> 00:10:53,980 ‫خب؟ چیزی فهمیدی؟ 144 00:10:53,980 --> 00:10:55,870 ‫آره. درواقع... 145 00:10:56,300 --> 00:10:58,350 ‫دیشب یواشکی رفت توی اتاق پست، 146 00:10:58,350 --> 00:11:01,610 ‫و برای بقیه‌ی بچه‌های روباه سرخ کارت گذاشت. 147 00:11:02,300 --> 00:11:04,500 ‫یه‌عالمه بود! 148 00:11:04,500 --> 00:11:05,750 ‫کارت‌ها؟ 149 00:11:05,750 --> 00:11:07,880 ‫بهتره سعی کنه حرفشو تو روی بچه‌ها بگه. 150 00:11:08,650 --> 00:11:10,940 ‫گویا بالأخره می‌تونیم مدرکی به‌دست بیاریم. 151 00:11:10,940 --> 00:11:14,710 ‫حالا فقط این مونده که باهاش «آشتی» کنم. 152 00:11:15,110 --> 00:11:17,440 ‫آه! راستی... 153 00:11:21,700 --> 00:11:22,670 ‫ارباب جوان. 154 00:11:23,210 --> 00:11:26,160 ‫آره. این آخرین تکه‌ی پازل بود. 155 00:11:26,160 --> 00:11:28,810 ‫ممنونم. یکی طلبت. 156 00:11:33,330 --> 00:11:35,590 ‫فعلاً! باز اگه چیزی خواستی، بهم خبر بده! 157 00:11:38,890 --> 00:11:41,550 ‫وقت یه جلسه‌ی اضطراری‌ـه، سباستین. 158 00:11:42,060 --> 00:11:42,920 ‫امر، امر شماست. 159 00:11:44,170 --> 00:11:46,030 ‫فردا حل‌وفصلش می‌کنیم. 160 00:11:52,170 --> 00:11:54,520 ‫خب؟ چی می‌خوای؟ 161 00:11:54,810 --> 00:12:00,140 ‫چرا ازم خواستی بیام اینجا؟ باید برم آلاچیق قو. 162 00:12:00,140 --> 00:12:02,020 ‫زیاد وقتتونو نمی‌گیرم. 163 00:12:02,020 --> 00:12:04,530 ‫فقط می‌خوام یه‌چیزی رو برام روشن کنین. 164 00:12:06,090 --> 00:12:12,490 ‫کول سنپای، ظاهراً وقتی‌که پیام دعوت رو بهم رسوندین، یه اشتباهی کردین. 165 00:12:13,500 --> 00:12:18,000 ‫هنوز گیر اونی؟ نباید دیگران رو بابت اشتباهات خودت سرزنش کنی. 166 00:12:18,000 --> 00:12:21,220 ‫یکی از دوستانم، لطف کرد و از همکلاسی‌هامون پرسید چی شنیدن. 167 00:12:21,220 --> 00:12:25,590 ‫به‌عنوان زیباترین پسر وستون، همیشه یه‌سری ‫افراد هستن که شما رو در هر آن تحت نظر دارن. 168 00:12:25,890 --> 00:12:31,230 ‫سرجمع 18تا از دانش‌آموزها شهادت دادن که سهواً گفتین «ساعت چهار». 169 00:12:31,600 --> 00:12:35,190 ‫البته، احتمالاً «سهواً» کلمه‌ی درستی نباشه. 170 00:12:36,040 --> 00:12:38,650 ‫چون به‌هرحال، از قصد بود. 171 00:12:38,650 --> 00:12:41,320 ‫هوم! افتراءهات دیگه دارن از حد می‌گذرن. 172 00:12:41,320 --> 00:12:45,960 ‫خب پس، چه توضیحی برای جوآن هارکورت و چهارتا پسر دیگه دارین؟ 173 00:12:45,960 --> 00:12:46,740 ‫هان؟ 174 00:12:47,130 --> 00:12:55,040 ‫کول سنپای گفت بهم دعوت‌نامه‌ای به آلاچیق قو ‫داده، ولی من هیچ‌وقت چنین چیزی به دستم نرسید. 175 00:12:56,100 --> 00:12:59,500 ‫دانش‌آموزهایی که ارشدها به آلاچیق قو دعوت کردن. 176 00:12:59,500 --> 00:13:05,140 ‫به گفته‌ی همه‌شون، علت اینکه قرار ملاقات‌شون رو ‫لغو کردن، این بود که پیام‌های شما مشکل داشتن. 177 00:13:06,240 --> 00:13:10,770 ‫برای کسی در جایگاه شما به‌عنوان نوچه‌ی یکی از ارشدها، ‫خالی کردن زیر پای دانش‌آموزان ضعیف، 178 00:13:10,770 --> 00:13:14,650 ‫عمل بسیار بزدلانه و غیرمنصفانه‌ایه. ‫کاری در شأن یه دروغگوی تمام‌عیاره. 179 00:13:15,480 --> 00:13:20,320 ‫و علاوه‌بر اون، وظایف‌تون درقبال ارشدتون رو به بقیه‌ی بچه‌ها می‌سپرین. 180 00:13:20,780 --> 00:13:23,550 ‫ها؟ چیزی از حرف‌هات سر درنمیارم. 181 00:13:24,160 --> 00:13:27,240 ‫شما هیچ‌یک از کارهایی که ردموند سنپای ازتون خواسته رو انجام ندادین. 182 00:13:27,240 --> 00:13:31,440 ‫هیچ داده‌ای رو تنظیم نکردین، هیچ‌کدوم ‫از لباس‌هاشون رو اتو نکردین، کفش‌هاشونو واکس نزدین... 183 00:13:31,440 --> 00:13:33,910 ‫حتی شیرینی‌هاشونم درست نکردین. 184 00:13:34,790 --> 00:13:37,460 ‫همه‌ی «استعدادهای»‌ شما تظاهری بیش نیستن! 185 00:13:38,600 --> 00:13:40,540 ‫عجب قوه‌ی تخیلی داری پسر. 186 00:13:40,540 --> 00:13:42,420 ‫بدون مدرک بیخود می‌کنی بهم تهمت میزنی! 187 00:13:42,890 --> 00:13:46,750 ‫ولی مدرک دارم. 188 00:13:48,430 --> 00:13:49,850 ‫اون... 189 00:13:50,330 --> 00:13:51,810 ‫مسلماً شناختینش؟! 190 00:13:51,810 --> 00:13:55,310 ‫یکی از کارت‌هاییه که می‌فرستین به کاسه‌لیس‌هاتون و ازشون می‌خواین کارتونو راه بندازن. 191 00:13:56,530 --> 00:13:59,200 ‫این‌یکی برای تنظیم داده‌هاست. 192 00:13:59,570 --> 00:14:01,270 ‫این‌یکی برای اتوکردنه. 193 00:14:01,270 --> 00:14:02,860 ‫این‌یکی برای واکس‌زدنِ کفشه. 194 00:14:02,860 --> 00:14:06,380 ‫و این‌یکی رو به آشپز فرستادین تا یه خوراکی بپزه. 195 00:14:07,240 --> 00:14:10,200 ‫دوست دارین بازم ببینین؟ هنوز خیلی ازشون دارم. 196 00:14:10,200 --> 00:14:14,450 ‫متن و تاریخ روی همه‌شون با دست‌خط خودتون نوشته شده. 197 00:14:15,360 --> 00:14:17,520 ‫من به‌صراحت بهشون گفتم که از شرشون خلاص شن! 198 00:14:17,520 --> 00:14:19,370 ‫اتفاقاً از شرشون خلاص شده بودن. 199 00:14:20,050 --> 00:14:22,870 ‫اما خداروشکر هنوز زباله‌ها رو جمع نکرده بودن. 200 00:14:23,890 --> 00:14:26,630 ‫باید بدونین با چه مصیبتی، 201 00:14:27,240 --> 00:14:33,350 ‫این تکه‌ کارت‌های پاره رو از توی خروارها زباله‌ی وستون پیدا کردیم. 202 00:14:34,810 --> 00:14:37,850 ‫لازم به ذکر نیست که چقدر وقت صرف به‌هم چسبوندن تکه‌هایی که... 203 00:14:37,850 --> 00:14:40,240 ‫به نحو احسن پاره شده بودن، کردیم. 204 00:14:41,610 --> 00:14:45,060 ‫موندم اگه ردموند سنپای بفهمه، پیش خودش چه فکری می‌کنه... 205 00:14:46,360 --> 00:14:51,830 ‫به‌عنوان دانش‌آموز کالج وستون، احساس شرمندگی نمی‌کنین؟ 206 00:14:52,870 --> 00:14:56,910 ‫می‌خوام شما رو بابت کلکی که بهمون زدین، ببخشم. 207 00:14:58,260 --> 00:15:01,840 ‫ولی باید حقیقت رو به ردموند سنپای بگین. 208 00:15:03,130 --> 00:15:06,760 ‫بین شما دوتا اعتماد برادرانه هست، مگه نه؟ 209 00:15:10,670 --> 00:15:14,270 ‫درسته. همه‌چی رو بهش می‌گم. 210 00:15:16,310 --> 00:15:20,230 ‫انتظار داری اینو بگم؟ خواب دیدی خیر باشه! 211 00:15:29,880 --> 00:15:34,320 ‫خیال کردی من بدون آمادگی پا می‌شم میام اینجا؟ عجب کودنی هستی! 212 00:15:38,460 --> 00:15:41,500 ‫بفرما. مدرک خاکستر شد. 213 00:15:41,830 --> 00:15:44,960 ‫طفلکی، انقدر برای پیدا کردنش خودتو به آب و آتیش زدی. 214 00:15:45,920 --> 00:15:49,120 ‫فکر کردی کی هستی،‌ نفله؟ 215 00:15:49,120 --> 00:15:52,530 ‫سال‌بالا‌یی‌هات یه چندبار هندونه زیر بغلت گذاشتن، هوا برت داشته؟ 216 00:15:53,010 --> 00:15:56,290 ‫استفاده از دیگران، به نوع خودش یه استعداد محسوب می‌شه. 217 00:15:56,290 --> 00:15:59,980 ‫من از دانش‌آموزهای ساده بهترین استفاده رو می‌برم. 218 00:16:01,190 --> 00:16:04,010 ‫من، زیباترین دانش‌آموز وستون. 219 00:16:04,920 --> 00:16:09,440 ‫ارشد شدن یا نشدن در اینجا، ‫باقی زندگی‌ت رو تحت‌تأثیر قرار می‌ده. 220 00:16:09,690 --> 00:16:13,860 ‫تو اصلاً می‌دونی من چقدر موس موس ارشدها رو کردم؟ 221 00:16:14,270 --> 00:16:20,160 ‫یه ارل مثل تو هیچ‌وقت نمی‌تونه احساسِ ‫پسر کوچک‌تر خانواده رو که هرگز لقب اشرافی نمی‌گیره، درک کنه. 222 00:16:20,660 --> 00:16:25,370 ‫پیروزی‌ای که ماحصلِ دوز و کلکه، به‌نظرم ذره‌ای ارزش نداره. 223 00:16:25,840 --> 00:16:27,500 ‫باشه تو خوبی. 224 00:16:28,140 --> 00:16:29,840 ‫خونم رو به جوش میاری! 225 00:16:29,840 --> 00:16:33,050 ‫ارشد بعدی خوابگاه سرخ منم! 226 00:16:33,380 --> 00:16:36,640 ‫ردموند سنپای با من بهتر از همه رفتار می‌کنه! 227 00:16:36,640 --> 00:16:40,180 ‫و من زیباترینم! 228 00:16:40,890 --> 00:16:42,020 ‫چیکار داری‌‌ــ 229 00:16:43,700 --> 00:16:48,250 ‫عجب اسکلی هستی که یه‌جای دورافتاده رو برای قرار ملاقات انتخاب کردی. 230 00:16:48,250 --> 00:16:50,570 ‫هیچ‌کس به دادت نمی‌رسه. 231 00:16:50,990 --> 00:16:54,550 ‫حالا، بیا یه عکس بگیریم. 232 00:16:54,890 --> 00:16:59,400 ‫عکسی که ممکنه تا آخر عمرت از شرمش نتونی سرتو بلند کنی. 233 00:17:01,260 --> 00:17:03,210 ‫خب، زحمتشو بکشید. 234 00:17:09,560 --> 00:17:11,710 ‫بس کنین! 235 00:17:12,900 --> 00:17:15,470 ‫شما مفت‌خورها چه غلطی می‌کنین؟! 236 00:17:24,050 --> 00:17:30,440 ‫من قسم خوردم دیگه هیچ‌وقت دست به خشونت نبرم. بابت ‫اینکه باعث شدی سوگندم رو بشکنم، تقاص سنگینی پس می‌دی، کول. 237 00:17:30,670 --> 00:17:35,160 ‫خـ ـ خواهش می‌کنم،‌گرین‌هیل سنپای. ‫لطفاً چیزی به ردموند سنپای‌ـــ 238 00:17:35,160 --> 00:17:37,910 ‫نمی‌خوای به ما هم التماس کنی ساکت بمونیم؟ 239 00:17:38,440 --> 00:17:41,370 ‫بلوور سنپای؟ وایولت سنپای؟ 240 00:17:41,370 --> 00:17:43,370 ‫ا‌ ـ اینجا چیکار می‌کنین؟ 241 00:17:43,600 --> 00:17:46,330 ‫اگه بعد از شنیدنِ اینکه موریس کولِ باهوش و بااستعداد دست به خشونت زده، 242 00:17:46,330 --> 00:17:51,000 ‫باعجله خودشونو نمی‌رسوندن، تعجب می‌کردم. 243 00:17:51,000 --> 00:17:55,940 ‫ولی آلاچیق قو از اینجا خیلی فاصله داره. ‫چطور ممکنه صدامو شنیده باشن‌ـــ 244 00:17:55,940 --> 00:17:56,590 ‫سنپای. 245 00:17:57,690 --> 00:18:01,360 ‫صدا ازطریق ارتعاشش منتقل می‌شه، نه میزان بلندی‌ش. 246 00:18:02,060 --> 00:18:04,520 ‫به لحاظ علمی، فاصله هرچقدرم زیاد باشه، 247 00:18:04,520 --> 00:18:07,500 ‫صدای یه‌چیزی تاجایی که ارتعاشاتش برسه، شنیده می‌شه. 248 00:18:07,970 --> 00:18:11,700 ‫برای نمونه، اگه سطوح صاف و باریک رو به‌وسیله‌ی سنجاق و نخ... 249 00:18:11,700 --> 00:18:14,110 ‫که به‌خوبی می‌تونن ارتعاشات رو انتقال بدن، به‌هم وصل کنی... 250 00:18:14,510 --> 00:18:17,980 ‫می‌تونی دستگاهی برای انتقال صدا به فواصل دور، ایجاد کنی. 251 00:18:19,320 --> 00:18:20,220 ‫به همین شکل... 252 00:18:21,370 --> 00:18:22,650 ‫...جواب می‌ده. 253 00:18:26,430 --> 00:18:27,330 ‫امکان نداره... 254 00:18:28,580 --> 00:18:29,620 ‫امکان نداره... 255 00:18:30,520 --> 00:18:31,880 ‫امکان نداره... 256 00:18:31,880 --> 00:18:33,080 ‫امکان نداره! 257 00:18:33,460 --> 00:18:36,920 ‫امــکــان نــداره! 258 00:18:39,060 --> 00:18:41,070 ‫مو به موش رو شنیدم. 259 00:18:43,380 --> 00:18:47,390 ‫ر ـ ردموند... سنپای... 260 00:18:48,080 --> 00:18:50,580 ‫اصلاً فکرشو نمی‌کردم تو هم به من خیانت کنی. 261 00:18:51,670 --> 00:18:54,810 ‫برای خودم متأسفم که انقدر توی شناخت ذات آدم‌ها ضعیفم. 262 00:18:55,780 --> 00:18:56,820 ‫ا ـ این‌طورـــ 263 00:18:56,820 --> 00:18:58,610 ‫نمی‌خوام بهونه‌ای بشنوم. 264 00:18:59,460 --> 00:19:02,070 ‫ازت ناامید شدم،‌کول! 265 00:19:02,070 --> 00:19:04,800 ‫برای همین، پیوند برادری‌مون رو می‌شکنم! 266 00:19:17,520 --> 00:19:18,810 ‫کول سنپای. 267 00:19:20,470 --> 00:19:26,570 ‫یقین دارم اگه از این به بعد پیش دیگران خود واقعی‌تون باشین، می‌تونین اعتمادشونو جلب کنین. 268 00:19:27,440 --> 00:19:30,060 ‫فنتوم‌هایو... 269 00:19:31,550 --> 00:19:33,260 ‫برای همین... 270 00:19:34,640 --> 00:19:40,030 ‫عکس‌‌های چهره‌ی واقعی‌تون رو توی کل مدرسه پخش کردم. 271 00:19:48,130 --> 00:19:50,240 ‫به‌نظرم باید به خودتون افتخار کنین. 272 00:19:52,950 --> 00:19:55,620 ‫مهارت آرایش‌گری‌تون مثال‌زدنی‌ـه. 273 00:19:58,540 --> 00:19:59,400 ‫شیل. 274 00:20:05,530 --> 00:20:07,700 ‫بابت تهمت‌های ناروایی که بهت زدم، عذر می‌خوام. 275 00:20:08,010 --> 00:20:09,050 ‫امیدوارم بتونی منو ببخشی. 276 00:20:09,960 --> 00:20:13,440 ‫به هر دلیلی هم که بوده باشه، دیر کردم. 277 00:20:13,440 --> 00:20:15,610 ‫نیازی نیست ازم عذرخواهی کنی،‌ ادوارد. 278 00:20:15,980 --> 00:20:20,320 ‫باید اعتراف کنم که به‌شدت از نبوغت متأثر شدم. 279 00:20:20,320 --> 00:20:22,310 ‫تعجبی نداره که میدفورد احترام زیادی برات قائله. 280 00:20:22,310 --> 00:20:25,140 ‫واقعاً بچه‌ی جالبی هستی. 281 00:20:26,950 --> 00:20:30,360 ‫شجاعت خوبی از خودت نشون دادی، فنتوم‌هایو. 282 00:20:31,070 --> 00:20:32,350 ‫لبخند زد... 283 00:20:33,410 --> 00:20:35,920 ‫خـ ـ خیلی ممنونم. 284 00:20:35,920 --> 00:20:40,680 ‫وقتی فهمیدم من تنها قربانی نبودم، شدیداً مصمم شدم... 285 00:20:42,280 --> 00:20:45,690 ‫تو مرام من نیست که از همچین عمل زشتی چشم‌پوشی کنم. 286 00:20:46,980 --> 00:20:51,890 ‫پیروی از آداب‌ و رسوم، راست‌گویی و برخورداری از شخصیت اشرافی و اصیل: 287 00:20:51,890 --> 00:20:54,810 ‫این سه ویژگی از تو یه مرد تمام‌عیار وستون می‌سازه. 288 00:21:14,870 --> 00:21:17,660 ‫هرگز به اعتمادت خیانت نمی‌کنم و درهرحال تواضعم را حفظ می‌کنم، 289 00:21:18,250 --> 00:21:21,210 ‫مادامی که در این محفل تحصیلی هستم، 290 00:21:21,660 --> 00:21:24,510 ‫رابطه‌‌ای سازنده برای هردویمان با تو ایجاد می‌کنم. 291 00:21:24,510 --> 00:21:26,220 ‫در محضر سنت جرج سوگند می‌خورم. 292 00:21:28,940 --> 00:21:31,460 ‫ازت می‌خوام نوچه‌ی من بشی، 293 00:21:32,410 --> 00:21:34,170 ‫شیل فنتوم‌هایو. 294 00:21:43,730 --> 00:21:46,600 ‫با فروتنی می‌پذیرم.