1 00:00:00,000 --> 00:02:12,990 2 00:00:03,810 --> 00:00:04,980 ‫رفته. 3 00:00:04,980 --> 00:00:06,510 ‫ولی آخه کجا؟ 4 00:00:07,520 --> 00:00:09,730 ‫چطوری رفته اونجا؟ 5 00:00:09,940 --> 00:00:14,190 ‫گرچه خوشم نمیاد، ولی گمونم مجبوریم از اون روش استفاده کنیم. 6 00:00:14,710 --> 00:00:15,610 ‫پرتاب کن! 7 00:00:20,150 --> 00:00:21,000 ‫اوت. 8 00:00:21,300 --> 00:00:23,120 ‫اون از همه‌شون هول‌تر بوده... 9 00:00:26,690 --> 00:00:28,040 ‫بازم نیستش. 10 00:00:28,250 --> 00:00:31,760 ‫دوازده‌تا پرتاب باقی‌مونده. به هر قیمتی که شده، باید برتری‌مون رو حفظ کنیم. 11 00:00:32,040 --> 00:00:34,260 ‫روت حساب می‌کنم، فنتوم‌هایو. 12 00:00:34,260 --> 00:00:37,850 ‫هرچقدرم که سریع باشه، قطعاً نمی‌تونه تندتر از من حرکت کنه. 13 00:00:38,430 --> 00:00:40,480 ‫نکنه متوجه حضورم شده؟ 14 00:00:41,950 --> 00:00:43,270 ‫در اون صورت... 15 00:00:43,270 --> 00:00:46,170 ‫با تظاهر به انسان‌بودن، جلوی خودمو نمی‌گیرم. 16 00:00:53,190 --> 00:00:54,270 ‫ناپدید شد؟ 17 00:00:56,410 --> 00:00:59,370 ‫دفاع هم کنی، می‌میری. حمله هم می‌کنی، می‌میری. 18 00:00:59,880 --> 00:01:01,540 ‫راه فراری نداری. 19 00:01:01,910 --> 00:01:03,110 ‫اسمشو گذاشتم... 20 00:01:03,110 --> 00:01:05,050 ‫...تاکتیکِ لبه پرتگاه. 21 00:01:05,620 --> 00:01:10,160 ‫تنها کمکی که ازم برمیاد، ‫محاسبات و نقشه‌های دقیقم، 22 00:01:10,160 --> 00:01:12,960 ‫و اشتیاقم به تمرین‌کردنه که پیروزی رو ممکن می‌کنه. 23 00:01:14,670 --> 00:01:16,010 ‫همین و بس. 24 00:01:17,050 --> 00:01:18,470 ‫انگار که... 25 00:01:18,470 --> 00:01:22,570 ‫جغد در شب: شکارچی در تاریکی. 26 00:01:23,700 --> 00:01:26,890 ‫نتیجه‌ی بازی، به این یه پرتاب بستگی داره. 27 00:01:31,120 --> 00:01:32,270 ‫خوب نیست! 28 00:01:56,760 --> 00:01:57,630 ‫اوت! 29 00:01:57,630 --> 00:01:59,390 ‫پایان مسابقه! 30 00:01:59,800 --> 00:02:00,590 ‫خوا... خوا... 31 00:02:00,590 --> 00:02:04,120 ‫خوابگاه آبی برد! 32 00:02:05,770 --> 00:02:08,250 ‫هـــــورا! 33 00:02:05,770 --> 00:02:08,250 ‫شیل برد! 34 00:03:04,160 --> 00:03:09,290 خادم سیاه 35 00:03:04,160 --> 00:03:09,290 آرک مدرسه‌ی عمومی 36 00:03:43,550 --> 00:03:46,870 ‫جاودانه باد دومین معجزه‌ی آبی! 37 00:03:47,130 --> 00:03:48,330 ‫بندازین! 38 00:03:48,330 --> 00:03:49,270 ‫صبر کنین. 39 00:03:52,180 --> 00:03:56,590 ‫زیادی خودتو خسته کردی. اولویتت الان باید مداواشدن باشه. 40 00:03:57,140 --> 00:03:59,090 ‫استاد میکائلیس... 41 00:04:01,380 --> 00:04:07,440 ‫اینقدر بابت پیروزیِ خوابگاه آبی خوش‌حال ‫بودم که درد رو به‌کل فراموش کردم. 42 00:04:08,270 --> 00:04:12,760 ‫به همه ثابت کردیم که ما هم توانایی لازم برای برنده‌شدن رو داریم. 43 00:04:16,460 --> 00:04:18,390 ‫واقعاً که بچه‌ی... 44 00:04:22,050 --> 00:04:23,840 ‫...تخس و کله‌شقی هستی. 45 00:04:42,590 --> 00:04:44,130 ‫د ـ درد داره! 46 00:04:44,700 --> 00:04:46,620 ‫یکم آروم‌تر! 47 00:04:46,620 --> 00:04:50,650 ‫عجبا، مگه نگفتید از سر خوش‌حالی دردتون رو فراموش کردید؟ 48 00:04:51,430 --> 00:04:54,060 ‫اصلاً داریم همچین چیزی؟! اگه درد می‌کنه، یعنی درد می‌کنه! 49 00:04:54,520 --> 00:04:58,800 ‫تمامی راهکارتون دقیقاً طبق نقشه پیش رفتن. ‫درود بر شما، ارباب جوان. 50 00:04:59,590 --> 00:05:00,770 ‫اما... 51 00:05:01,280 --> 00:05:05,040 ‫گویا، «نشان افتخار»ـی خیلی بهتر از اونچه که انتظار داشتین، به‌دست آوردین. 52 00:05:05,530 --> 00:05:07,280 ‫گرین‌هیل بی‌شرف... 53 00:05:07,280 --> 00:05:12,020 ‫آه، توپی رو که دستور دادین برگردونم، آوردم. 54 00:05:12,330 --> 00:05:16,750 ‫هوم. حالا بعید می‌دونم بلوور متوجه می‌شد. 55 00:05:17,590 --> 00:05:21,550 ‫به‌هرحال، تنها فرقش، تفاوت ناچیزی توی وزنه. 56 00:05:23,630 --> 00:05:27,550 ‫این توپ رو برای بلوور آماده کردم تا مثل همیشه پرتابش کنه. 57 00:05:28,390 --> 00:05:33,080 ‫تفاوت جزئی توی وزن، خط سیر توپ رو تا حد زیادی تغییر می‌ده. 58 00:05:34,270 --> 00:05:37,480 ‫می‌دونستم وقتی‌که گرین‌هیل برای هماهنگ‌شدن ‫با مسیر جدید توپ، کمی جابه‌جا می‌شه... 59 00:05:40,070 --> 00:05:45,520 ‫...انتهای چوبش به ویکت‌کیپر برخورد می‌کنه. 60 00:05:46,490 --> 00:05:50,570 ‫در چنین حالتی، ویکت‌کیپر دستش به توپ نمی‌رسه. 61 00:05:51,430 --> 00:05:56,280 ‫طبیعتاً، بازیکن دیگه‌ی خوابگاه سبز که توی جایگاه ‫توپ‌زن نیست، شروع می‌کنه به دویدن تا امتیاز بگیره. 62 00:05:56,280 --> 00:05:59,400 ‫ولی اینجا، یه اشتباهی رخ می‌ده. 63 00:05:59,920 --> 00:06:04,850 ‫توپ‌زن، جوانمردی رو به پیروزی ارجحیت می‌ده. 64 00:06:05,990 --> 00:06:11,180 ‫ویکت‌کیپر، باوجود مصدومیتش خودش رو ‫به توپ می‌رسونه و اوت‌شدن حریف رو حتمی می‌کنه. 65 00:06:11,640 --> 00:06:13,830 ‫از قضا، این دهمین ویکت‌ـه. 66 00:06:14,240 --> 00:06:17,730 ‫تلاش‌وکوشش ویکت‌کیپر، پیروزیِ «معجزه‌آسایی»، 67 00:06:17,730 --> 00:06:20,540 ‫برای تیمی که همیشه خدا از اول آخره، به ارمغان میاره. 68 00:06:21,100 --> 00:06:24,440 ‫همون‌طور که گفتی، همه‌چی عیناً طبق نقشه پیش رفت. 69 00:06:25,120 --> 00:06:30,510 ‫تعدادی امتیاز گرفتیم، خوابگاه آبی رو ‫برنده‌ی مسابقات کردیم و تماشاگرها رو به گریه انداختیم. 70 00:06:32,450 --> 00:06:33,870 ‫ولی، باید اعتراف کنم... 71 00:06:33,870 --> 00:06:38,920 ‫اصلاً سر درنمیارم که چرا باوجود اینکه می‌دونستن امیدی به توپ‌هاشون ‫نیست، همچنان با جدیت به پرتاب‌کردن ادامه می‌دادن. 72 00:06:39,580 --> 00:06:46,800 ‫منم هیچ‌وقت زیبایی‌جستنِ انسان‌ها در «شکست شیرین» رو درک نکردم. 73 00:06:53,180 --> 00:06:56,140 ‫خب؟ نقشه‌ی تو چطور پیش رفت؟ 74 00:06:56,640 --> 00:06:57,910 ‫خدمت شما... 75 00:06:58,830 --> 00:07:00,230 ‫...آقای مدیر. 76 00:07:01,660 --> 00:07:02,500 ‫هان؟ 77 00:07:02,980 --> 00:07:05,050 ‫عذر می‌خوام. 78 00:07:05,050 --> 00:07:09,440 ‫من با تمام توان تعقیبش کردم، ولی وقتی ‫دستم بهش رسید، فقط با همین روبه‌رو شدم. 79 00:07:10,770 --> 00:07:13,030 ‫فرار کرد؟ از دست سباستین؟ 80 00:07:14,000 --> 00:07:19,050 ‫این آقای مدیر که می‌تونه از دست یه شیطان قسر در بره، چه جونوریه؟ 81 00:07:20,210 --> 00:07:23,020 ‫این قضیه صرفاً معما رو پیچیده‌تر می‌کنه. 82 00:07:25,610 --> 00:07:29,130 ‫اگه فقط همین عایدت شده، ‫بهتر بود ازت بخوام به‌جاش واسه‌م شیرینی درست کنی. 83 00:07:29,130 --> 00:07:30,560 ‫گرسنمه. 84 00:07:30,560 --> 00:07:32,840 ‫حدس می‌زدم این رو بگید. 85 00:07:40,070 --> 00:07:42,730 ‫این رو براتون آماده کردم. 86 00:07:43,290 --> 00:07:46,940 ‫هرچند، فعلاً باید دندون روی جیگر بذارید. 87 00:07:47,980 --> 00:07:49,990 ‫فنتوم‌هایو! 88 00:07:49,990 --> 00:07:52,330 ‫توی درمانگاه سروصدا نکنید، پسرها. 89 00:07:53,060 --> 00:07:55,630 ‫می‌بخشید، استاد میکائلیس! 90 00:07:56,200 --> 00:07:57,840 ‫سرت درد نمی‌کنه؟ 91 00:07:57,840 --> 00:07:58,640 ‫نه. 92 00:07:58,640 --> 00:08:01,260 ‫بلوور سنپای داشت مثل ابر بهاری اشک می‌ریخت! دیدیش؟ 93 00:08:01,260 --> 00:08:01,840 ‫نه. 94 00:08:01,840 --> 00:08:04,790 ‫حتی کلیتون سنپای هم داشت ازت به و به و چه و چه می‌کرد. 95 00:08:04,790 --> 00:08:05,790 ‫عجب. 96 00:08:06,410 --> 00:08:11,130 ‫تو خوابم هم نمی‌دیدم که یه معجزه‌ی آبی رو به چشم ببینم. 97 00:08:11,940 --> 00:08:14,800 ‫ازت ممنونم، فنتوم‌هایو. 98 00:08:15,280 --> 00:08:17,010 ‫این پیروزی فقط درسایه‌ی من نبود. 99 00:08:18,350 --> 00:08:19,680 ‫بفرما! 100 00:08:19,900 --> 00:08:21,770 ‫کلاهت برای رژه‌‌ی قایق‌ها. 101 00:08:22,090 --> 00:08:24,110 ‫تو قراره سکان‌دار باشی! 102 00:08:24,110 --> 00:08:25,310 ‫بهت میاد! 103 00:08:24,700 --> 00:08:25,770 ‫عالیه! 104 00:08:25,310 --> 00:08:26,240 ‫خیلی خفنه! 105 00:08:26,240 --> 00:08:28,000 ‫آه، ممنونم. 106 00:08:29,020 --> 00:08:30,480 ‫خب، بزن بریم! 107 00:08:31,940 --> 00:08:34,470 ‫وقت رژه‌ی خوابگاه برنده‌ رسیده! 108 00:08:38,650 --> 00:08:43,160 ‫کالج وستون به مسابقات کریکت چهارم ژوئن‌، 109 00:08:43,160 --> 00:08:44,790 ‫و اختتامیه‌هاش معروفه. 110 00:08:45,680 --> 00:08:49,340 ‫رویداد اصلی، رژه‌ی قایق‌های تیم‌ برنده‌ست. 111 00:08:55,030 --> 00:08:59,440 ‫این لباس‌ سنتی سکان‌دار خوابگاه آبی‌ـه؟ 112 00:09:00,930 --> 00:09:02,470 ‫ای وای من. 113 00:09:04,650 --> 00:09:07,970 ‫حتی از چیزی که انتظار داشتم هم بدریخت‌ترید. 114 00:09:07,970 --> 00:09:09,360 ‫ساکت! 115 00:09:10,780 --> 00:09:15,120 ‫معمولاً سال‌بالایی‌ها توی رژه شرکت می‌کنن. تقصیر منِ بدبخت چیه. 116 00:09:15,460 --> 00:09:19,630 ‫خیلی کهنه و پاره‌پوره‌ست، انگار نه انگار که فقط یه‌بار پوشیده شده. 117 00:09:20,420 --> 00:09:22,720 ‫سباستین، لبه‌ی این‌ رو ببر بالا- 118 00:09:22,720 --> 00:09:24,000 ‫نیازی نیست، ارباب جوان. 119 00:09:24,830 --> 00:09:25,750 ‫هان؟ 120 00:09:26,020 --> 00:09:28,520 ‫بهم گفته بودید که می‌برید. 121 00:09:28,850 --> 00:09:33,330 ‫مسلماً من به‌عنوان خدمتکارتون، تدارکات لازم رو فراهم کردم. 122 00:09:44,890 --> 00:09:47,520 ‫شیل، چقدر ناز شدی! 123 00:09:47,520 --> 00:09:49,270 ‫خیلی بهت میاد! 124 00:09:49,270 --> 00:09:51,210 ‫ببین چه ترگل ورگل کرده! 125 00:09:52,360 --> 00:09:54,940 ‫فنتوم‌هایو! بجنب دیگه! 126 00:09:55,210 --> 00:09:57,900 ‫آماده! همه بگید سیب! 127 00:10:05,110 --> 00:10:07,950 ‫حالا، روال کار رو براتون شرح می‌دم. 128 00:10:08,690 --> 00:10:12,340 ‫از ساحل دور می‌شیم و در امتداد رود تیمز پارو می‌زنیم. 129 00:10:12,780 --> 00:10:14,700 ‫با نزدیک‌شدن به قلعه‌ی وینزر، 130 00:10:14,700 --> 00:10:17,970 ‫کلاه‌هامون رو از سر برمی‌داریم و به ملکه ادای احترام می‌کنیم. 131 00:10:18,780 --> 00:10:22,250 ‫و درنهایت قبل از اینکه برگردیم، گل‌ها رو با کلاه‌مون توی رود می‌ریزیم. 132 00:10:23,220 --> 00:10:27,120 ‫جایی برای اشتباه نیست. تا لحظه‌ی پیاده‌شدن ‫از قایق، باید حواس‌تون کامل جمع باشه. 133 00:10:27,120 --> 00:10:28,190 ‫مفهوم شد! 134 00:10:32,410 --> 00:10:33,640 ‫خورشید غروب کرده. 135 00:10:33,990 --> 00:10:36,770 ‫با آتیش سنت جورج، فانو‌س‌ها رو روشن کنید. 136 00:10:36,770 --> 00:10:37,860 ‫الساعه! 137 00:10:42,640 --> 00:10:44,410 ‫آماده، حرکت. 138 00:10:50,640 --> 00:10:51,830 ‫رفت. 139 00:10:52,240 --> 00:10:53,020 ‫برگشت. 140 00:11:05,050 --> 00:11:06,680 ‫چه عالی. 141 00:11:06,680 --> 00:11:08,030 ‫خیلی قشنگه! 142 00:11:13,230 --> 00:11:14,250 ‫بالای پل! 143 00:11:14,250 --> 00:11:16,220 ‫علیاحضرت، ملکه‌ست! 144 00:11:16,570 --> 00:11:18,640 ‫د ـ دارم دست‌وپامو گم می‌کنم! 145 00:11:18,640 --> 00:11:20,780 ‫نظم‌مون رو بهم نزن، کودن! 146 00:11:23,740 --> 00:11:25,220 ‫سکان‌دار بلند شد! 147 00:11:25,220 --> 00:11:26,950 ‫ادای احترام به ملکه! 148 00:11:27,280 --> 00:11:27,950 ‫علیاحضرت! 149 00:11:27,950 --> 00:11:30,180 ‫زنده باد ملکه! 150 00:11:30,180 --> 00:11:31,980 ‫ملکه‌ست! 151 00:11:31,980 --> 00:11:35,170 ‫زنده باد ملکه! 152 00:11:40,300 --> 00:11:46,420 ‫علیاحضرت، قسم می‌خورم از حقیقت پشت تمام ‫این ماجراها پرده بردارم و بهتون تقدیمش کنم. 153 00:11:55,240 --> 00:11:58,230 ‫ادای احترام به علیاحضرت، ملکه! 154 00:12:01,010 --> 00:12:03,480 ‫اوه، پشمام. 155 00:12:03,480 --> 00:12:04,720 ‫عالی به‌نظر می‌رسه! 156 00:12:06,580 --> 00:12:13,790 ‫فنتوم‌هایو، ما درسایه‌ی برنامه‌ریزی دقیق برنده‌ی این مسابقات شدیم. 157 00:12:14,450 --> 00:12:18,570 ‫ولی گویا یه سهل‌انگاری مرگبار کردیم. 158 00:12:20,540 --> 00:12:23,230 ‫راستش فکرشو نمی‌کردم ببریم، 159 00:12:24,050 --> 00:12:26,800 ‫برای همین اصلاً پاروزدن رو تمرین نکردیم! 160 00:12:36,370 --> 00:12:37,090 ‫اوی! 161 00:12:37,090 --> 00:12:38,320 ‫چپه شدن! 162 00:12:41,790 --> 00:12:44,280 ‫از اولش همین رو می‌خواستم ببینم! 163 00:12:44,280 --> 00:12:46,620 ‫عالیه، شیل! 164 00:12:48,560 --> 00:12:50,450 ‫الحق که خوابگاه آبی‌ـه! 165 00:12:50,450 --> 00:12:52,060 ‫هی خدا. 166 00:12:52,680 --> 00:12:55,850 ‫اوی اوی. حتی یه‌ذره هم تمرین نکردین؟ 167 00:13:11,750 --> 00:13:13,290 ‫قشنگه، مگه نه؟ 168 00:13:15,720 --> 00:13:17,260 ‫یکم زیادی درخشانه. 169 00:13:21,180 --> 00:13:24,620 ‫انقدر درخشان که توی چشم‌هام احساس سوزش می‌کنم. 170 00:14:18,890 --> 00:14:20,670 ‫خــیــلــی حال داد. 171 00:14:20,670 --> 00:14:22,690 ‫تا مرز ترکیدن لمبوندم. 172 00:14:22,690 --> 00:14:24,240 ‫دارم از خستگی می‌میرم. 173 00:14:25,830 --> 00:14:27,260 ‫موضوع چیه؟ 174 00:14:29,010 --> 00:14:30,260 ‫این دیگه چیه؟ 175 00:14:32,110 --> 00:14:34,090 ‫ا ـ این معرکه‌ست! 176 00:14:34,090 --> 00:14:36,850 ‫به یه مهمانی چای شبانه دعوت شدی! 177 00:14:36,850 --> 00:14:37,610 ‫هـــــه؟ 178 00:14:38,430 --> 00:14:39,780 ‫تونستم! 179 00:14:39,780 --> 00:14:42,950 ‫بالأخره افتخار دیدار با آقای مدیر نصیبم شد! 180 00:14:44,110 --> 00:14:47,690 ‫گلی عجیب‌وغریب و زیبا که فقط یک شب درسال شکوفا می‌شود. 181 00:14:44,110 --> 00:14:47,690 ‫شنیدم وقتی اون گلِ «ملکه‌ی شب»‌ می‌شکفه، ‫یه‌نفر میاد تا رو با خودش می‌بره. 182 00:14:47,690 --> 00:14:50,730 ‫وقتی به مهمانی می‌ری، باید با سنجاق بزنیش به لبۀ یقه‌ی کتت. 183 00:14:53,240 --> 00:14:56,020 ‫پسرها، وقت حمومه. 184 00:14:56,020 --> 00:14:57,370 ‫الان میایم! 185 00:15:03,050 --> 00:15:07,060 ‫محل دانش‌آموزهای گم‌شده، هویت واقعی آقای مدیر... 186 00:15:09,480 --> 00:15:12,330 ‫توی این مهمانی چای، از تمام این معماها پرده برمی‌دارم! 187 00:15:16,580 --> 00:15:18,380 ‫شبِ چهارم ژوئن ـه. 188 00:15:19,050 --> 00:15:23,940 ‫سکوت حاکم بر کالج وستون، تضاد بارزی با هیاهوی روز داره. 189 00:15:25,240 --> 00:15:29,880 ‫همه‌ی درها محکم قفل شدن، و خروج از خوابگاه به هردلیلی ممنوعه. 190 00:15:31,000 --> 00:15:34,620 ‫تنها تعداد محدودی از افراد منتخب، ‫اجازه‌ی ورود و خروج دارن. 191 00:15:40,180 --> 00:15:42,800 ‫فقط کسایی که در مهمانی چای شبانه شرکت می‌کنن. 192 00:15:53,970 --> 00:15:54,960 ‫وقتشه. 193 00:16:12,590 --> 00:16:14,920 ‫خوش اومدی، فنتوم‌هایو. 194 00:16:15,870 --> 00:16:17,100 ‫به برازنده‌ترین... 195 00:16:17,800 --> 00:16:18,990 ‫...دیرینه‌ترین... 196 00:16:19,510 --> 00:16:20,930 ‫...فاخرترین... 197 00:16:21,570 --> 00:16:22,790 ‫...و عجیب‌ترین... 198 00:16:23,780 --> 00:16:25,940 ‫...مهمانی چای شبانه. 199 00:17:23,350 --> 00:17:29,190 ‫اون حاکم مطلق کالج وستون، آقای مدیرـه. 200 00:17:31,180 --> 00:17:33,660 ‫بچه‌ها، ممنون که تشریف آوردید. 201 00:17:35,050 --> 00:17:37,030 ‫لطفاً بنشینید. 202 00:17:52,330 --> 00:17:54,260 ‫می‌بینم همه یه فنجون چای جلوشون هست. 203 00:17:54,570 --> 00:17:58,590 ‫چون به‌جای شامپاین، چای داریم، ‫یکم کسل‌کننده‌ست، ولی بیاید به سلامتی بنوشیم. 204 00:17:58,850 --> 00:18:04,730 ‫پس، به سلامتی یه چهارم ژوئن موفقیت‌آمیز و پایبند به قوانینِ دیگه. 205 00:18:05,800 --> 00:18:07,480 ‫به سلامتی کالج وستون- 206 00:18:07,480 --> 00:18:08,730 ‫یه‌لحظه صبر کنید. 207 00:18:12,720 --> 00:18:16,090 ‫من در شرایط فعلی، نمی‌تونم «به سلامتی» از ته دلی بگم. 208 00:18:16,810 --> 00:18:17,650 ‫جریان چیه؟ 209 00:18:18,360 --> 00:18:20,080 ‫یه موضوع هست که نگرانم کرده. 210 00:18:21,210 --> 00:18:24,580 ‫در رابطه با دریک آردن و دوستانش. 211 00:18:26,550 --> 00:18:29,390 ‫تاوقتی نبینمشون، نمی‌تونم فنجونم رو بالا ببرم. 212 00:18:30,400 --> 00:18:31,520 ‫شیل؟ 213 00:18:32,930 --> 00:18:36,320 ‫آقای مدیر، می‌شه لطفاً به حرفم گوش کنین؟ 214 00:18:36,320 --> 00:18:38,330 ‫فنتوم‌هایو! داری بی‌ادبی می‌کنی! 215 00:18:38,980 --> 00:18:40,760 ‫کاملاً از بی‌ادبی‌ا‌م مطلعم. 216 00:18:40,760 --> 00:18:44,570 ‫ولی قانون شماره‌ی 15 کالج وستون اظهار داره: 217 00:18:44,960 --> 00:18:50,980 ‫«درهمه‌حال به همکلاسی‌هایتان توجه کنید، ‫و در مواقع گرفتاری، دلسوزانه به کمک‌شان بشتابید.» 218 00:18:52,890 --> 00:19:01,660 ‫دریک آردن، ریچارد گلیسون، هانس هاردی، ‫رابرت آیزاک، و وین تفلیس. 219 00:19:02,720 --> 00:19:06,390 ‫نزدیک یه‌ساله که به خونه‌هاشون برنگشتن. 220 00:19:06,390 --> 00:19:08,640 ‫تاجایی که شنیدم، خودشون رو توی خوابگاه‌شون حبس کردن. 221 00:19:09,870 --> 00:19:12,220 ‫از شما چه پنهون، وقتی گفتم می‌خوام توی وستون ثبت‌نام کنم، 222 00:19:12,220 --> 00:19:17,440 ‫پدرومادر بعضی‌هاشون ازم خواهش کردن ‫پسرهاشونو مجاب کنم که به خونه برگردن. 223 00:19:18,090 --> 00:19:19,310 ‫عجب. 224 00:19:19,310 --> 00:19:21,920 ‫ولی هرچی بیشتر تلاش کردم باهاشون ارتباط برقرار کنم، 225 00:19:21,920 --> 00:19:23,550 ‫اتفاقات عجیب‌تری افتادن. 226 00:19:23,950 --> 00:19:26,060 ‫و من حتی از فاصله‌ی دور چشمم بهشون نیفتاده. 227 00:19:27,020 --> 00:19:30,270 ‫انتقال‌شون از خوابگاه سرخ به خوابگاه بنفش، به‌طور غیرطبیعی ناگهانی بود. 228 00:19:30,660 --> 00:19:33,980 ‫شب آتش‌سوزی، اوضاع از قبل هم عجیب‌تر شد. 229 00:19:34,940 --> 00:19:38,070 ‫حتی بعد از اینکه فکر کردم همه‌ی دانش‌آموزهای خوابگاه بنفش بیرون اومدن، 230 00:19:38,070 --> 00:19:39,970 ‫خبری از اون پنج نفر نبود. 231 00:19:41,390 --> 00:19:45,410 ‫با این‌حال، وایولت سنپای دقیقاً این جمله رو گفتن: 232 00:19:46,040 --> 00:19:48,880 ‫«همه حال‌شون خوبه.» 233 00:19:51,930 --> 00:19:53,170 ‫سنپای؟ 234 00:19:54,250 --> 00:19:57,130 ‫مطمئنم وایولت هم مثل همه‌ی ما هل کرده بود. 235 00:19:57,130 --> 00:20:02,220 ‫به‌نظرتون یه ارشد کالج وستون که ‫وظیفه‌ی نظارت بر دانش‌آموزان رو داره، 236 00:20:02,220 --> 00:20:04,090 ‫مرتکب همچین اشتباه بزرگی می‌شه؟ 237 00:20:06,050 --> 00:20:09,340 ‫خب... کسی چه می‌دونه. 238 00:20:10,990 --> 00:20:15,690 ‫این حقیقت که اون‌ها اون شب توی خوابگاه بنفش نبودن، پابرجاست. 239 00:20:16,000 --> 00:20:19,530 ‫اینجا یه مدرسه‌ی شبانه‌روزی‌ـه که هردقیقه از روز اکیداً مدیریت می‌شه، 240 00:20:19,530 --> 00:20:22,300 ‫با این‌حال پنج دانش‌آموز غیب‌شون زده. 241 00:20:22,300 --> 00:20:25,140 ‫این به‌وضوح شرایط غیرعادی‌ـه. 242 00:20:26,190 --> 00:20:32,210 ‫طبق تحقیقاتی که تا الان انجام دادم، معتقدم ‫دریک و بقیه‌ی بچه‌ها دیگه توی وستون نیستن. 243 00:20:32,900 --> 00:20:35,630 ‫در بهترین حالت، فرار کردن. ‫در بدترین حالت، مردن. 244 00:20:36,500 --> 00:20:39,190 ‫آقای مدیر که اون‌ها رو به یه خوابگاه دیگه منتقل کرده. 245 00:20:39,190 --> 00:20:41,790 ‫P4 که به دانش‌آموزها نظارت می‌کنن. 246 00:20:42,220 --> 00:20:45,290 ‫مشخصه که همه‌شون یه‌چیزی رو مخفی کردن. 247 00:20:47,100 --> 00:20:50,620 ‫تا به اینجا، P4 با «تصمیمش با آقای مدیر بوده»، ‫از جواب‌دادن به سؤالاتم طفره رفتن، 248 00:20:50,620 --> 00:20:53,850 ‫ولی حالا که همگی دور هم جمع شدن، حناشون دیگه رنگ نداره. 249 00:20:55,880 --> 00:20:59,140 ‫آقایون، من هرچیزی که مخفی کردین رو برملاء می‌کنم. 250 00:21:00,400 --> 00:21:04,740 ‫احتمال قوی می‌دم که توی یه حادثه‌ی جدی دخیل بودن. 251 00:21:04,970 --> 00:21:09,200 نام مرکز پلیس شهر لندن در بریتانیا 252 00:21:04,970 --> 00:21:09,200 ‫آقای مدیر، لطفاً اجازه بدید با اسکاتلند یارد تماس بگیریم و ازشون کمک بخوایم. 253 00:21:10,530 --> 00:21:12,580 ‫نیازی به این‌کار نیست. 254 00:21:14,350 --> 00:21:18,610 ‫چون‌که، همین‌جا توی مدرسه‌ان. 255 00:21:19,500 --> 00:21:20,200 ‫هــــه؟ 256 00:21:23,450 --> 00:21:24,250 ‫ببین. 257 00:21:48,130 --> 00:21:49,130 ‫هی. 258 00:21:51,590 --> 00:21:53,910 ‫عطر مدهوش‌کننده‌ی چای. 259 00:22:00,580 --> 00:22:02,690 ‫دریک آردن!