1 00:00:00,000 --> 00:01:41,000 2 00:00:00,630 --> 00:00:04,190 ‫جاودانه باد دومین معجزه‌ی آبی! 3 00:00:04,190 --> 00:00:06,870 ‫درد رو به‌کل فراموش کردم. 4 00:00:07,780 --> 00:00:12,330 ‫به همه ثابت کردیم که ما هم توانایی لازم برای برنده‌شدن رو داریم. 5 00:00:13,770 --> 00:00:19,850 ‫علیاحضرت، قسم می‌خورم از حقیقت پشت تمام ‫این ماجراها پرده بردارم و بهتون تقدیمش کنم. 6 00:00:20,810 --> 00:00:23,510 ‫ادای احترام به علیاحضرت، ملکه! 7 00:00:28,640 --> 00:00:30,570 ‫الحق که خوابگاه آبی‌ـه! 8 00:00:34,100 --> 00:00:37,520 ‫انقدر درخشان که توی چشم‌هام احساس سوزش می‌کنم. 9 00:00:38,960 --> 00:00:40,920 ‫ا ـ این معرکه‌ست! 10 00:00:40,920 --> 00:00:43,740 ‫به یه مهمانی چای شبانه دعوت شدی! 11 00:00:44,250 --> 00:00:46,650 ‫خوش اومدی، فنتوم‌هایو. 12 00:00:47,610 --> 00:00:49,770 ‫...به مهمانی چای شبانه. 13 00:00:51,030 --> 00:00:55,890 ‫اون حاکم مطلق کالج وستون، آقای مدیرـه. 14 00:00:57,100 --> 00:01:00,100 ‫مشخصه که همه‌شون یه‌چیزی رو مخفی کردن. 15 00:01:01,370 --> 00:01:04,880 ‫در رابطه با دریک آردن و دوستانش. 16 00:01:04,880 --> 00:01:08,010 ‫تاوقتی نبینمشون، نمی‌تونم فنجونم رو بالا ببرم. 17 00:01:08,310 --> 00:01:11,630 ‫اینجا یه مدرسه‌ی شبانه‌روزی‌ـه که هردقیقه از روز اکیداً مدیریت می‌شه، 18 00:01:11,630 --> 00:01:14,250 ‫با این‌حال پنج دانش‌آموز غیب‌شون زده. 19 00:01:14,250 --> 00:01:17,140 ‫این به‌وضوح شرایط غیرعادی‌ـه. 20 00:01:17,140 --> 00:01:21,540 ‫آقای مدیر، لطفاً اجازه بدید با اسکاتلند یارد تماس بگیریم و ازشون کمک بخوایم. 21 00:01:21,980 --> 00:01:24,320 ‫نیازی به این‌کار نیست. 22 00:01:24,320 --> 00:01:28,320 ‫چون‌که، همین‌جا توی مدرسه‌ان. 23 00:02:32,180 --> 00:02:37,310 خادم سیاه 24 00:02:32,180 --> 00:02:37,310 آرک مدرسه‌ی عمومی 25 00:03:22,470 --> 00:03:23,960 ‫دریک آردن؟ 26 00:03:24,380 --> 00:03:27,840 ‫حالش خوبه؟ پس چرا تاحالا غیبش زده بود؟ 27 00:03:31,970 --> 00:03:34,880 ‫اون‌همه الم شنگه راه انداختین، درصورتی‌ که تمام این‌مدت اینجا بوده! 28 00:03:37,000 --> 00:03:41,600 ‫آ ـ آردن؟ تو واقعاً... 29 00:03:42,770 --> 00:03:47,360 ‫هی... چای عطر مدهوش‌کننده‌ای داره. 30 00:03:55,160 --> 00:03:56,490 ‫آ ـ آردن... 31 00:04:00,870 --> 00:04:01,960 ‫جاکش! 32 00:04:02,330 --> 00:04:03,790 ‫چه غلطی می‌کنی! 33 00:04:10,150 --> 00:04:11,950 ‫ا ـ اون زخم... 34 00:04:12,870 --> 00:04:15,290 ‫مثل زخم اجساد توی کامپانیاست. 35 00:04:19,430 --> 00:04:21,470 ‫بیا، سباستین! 36 00:04:26,400 --> 00:04:27,980 ‫استاد میکائلیس؟ 37 00:04:27,980 --> 00:04:30,940 ‫این یه دستوره: دریک رو بگیر! 38 00:04:32,200 --> 00:04:34,840 ‫الساعه، سرورم. 39 00:04:45,440 --> 00:04:50,720 ‫درشأن یه نجیب‌زاده‌ی انگلیسی نیست که رفتار ناپسندی... 40 00:04:51,160 --> 00:04:52,670 ‫توی یه مهمانی چای داشته باشه. 41 00:04:57,310 --> 00:04:58,330 ‫بازوم... 42 00:04:58,330 --> 00:04:59,600 ‫سنپای! 43 00:05:00,610 --> 00:05:02,020 ‫الان به زخم‌تون رسیدگی می‌کنم. 44 00:05:03,590 --> 00:05:05,510 ‫تکه‌ی بزرگی از گوشت‌شون رو کنده. 45 00:05:06,830 --> 00:05:08,130 ‫دست‌تون رو بذارین روش. 46 00:05:08,130 --> 00:05:09,590 ‫آ ـ آه بله. 47 00:05:10,780 --> 00:05:13,410 ‫استاد میکائلیس اینجا چیکار می‌کنه؟ 48 00:05:13,410 --> 00:05:15,280 ‫هیچ معلوم هست چه خبره؟ 49 00:05:16,100 --> 00:05:19,370 ‫پس قسمت‌هاشم هنوز وحشیانه‌ان. 50 00:05:21,450 --> 00:05:25,430 ‫«قسمت‌ها»؟ می‌شه بپرسم منظورتون چیه؟ 51 00:05:27,030 --> 00:05:32,250 ‫استاد میکائلیس، یا بهتر بگم سباستین، خدمتکار منه. 52 00:05:32,250 --> 00:05:34,070 ‫استادمون یه خدمتکاره؟! 53 00:05:34,070 --> 00:05:35,210 ‫هان؟! 54 00:05:35,210 --> 00:05:39,880 ‫من برای کشف علت گم‌شدن دانش‌آموزها، باهاش به این مدرسه اومدم. 55 00:05:41,020 --> 00:05:45,220 ‫ولی، حالا مشخص شد که چرا سباستین نمی‌تونست رد دریک رو بزنه. 56 00:05:46,550 --> 00:05:49,240 ‫اون تمام این‌مدت مرده بود. 57 00:05:49,900 --> 00:05:53,950 ‫مرده؟ منظورت چیه؟ 58 00:05:53,950 --> 00:05:55,110 ‫ببین داره تکون می‌خوره. 59 00:05:55,430 --> 00:06:01,870 ‫عطر... مدهوش‌کننده‌ی... 60 00:06:04,030 --> 00:06:07,980 ‫خب، ببینیم چه توضیحی براش داری... 61 00:06:10,270 --> 00:06:11,320 ‫آقای مدیر. 62 00:06:13,400 --> 00:06:15,450 ‫فنتوم‌هایو، چیکار داری‌ـــ 63 00:06:15,450 --> 00:06:16,140 ‫کلیتون! 64 00:06:16,840 --> 00:06:21,300 ‫تو روی شیل‌ـــ یعنی، ارل فنتوم‌هایو واینستا. 65 00:06:22,410 --> 00:06:25,260 ‫تف توش، اینجا چه خبره؟ 66 00:06:25,480 --> 00:06:28,990 ‫من قبلاً انسان‌هایی رو دیدم که مثل دریک شده بودن. 67 00:06:30,250 --> 00:06:32,980 ‫بنال دیگه! چه بلایی سر دریک آوردی؟ 68 00:06:42,680 --> 00:06:44,040 ‫ما... 69 00:06:45,290 --> 00:06:48,400 ‫فقط می‌خواستیم محافظت کنیم. 70 00:06:48,400 --> 00:06:49,620 ‫«محافظت»؟ 71 00:06:49,960 --> 00:06:55,360 ‫در افسانه‌ها اومده که سنت جورج، نماد وستون، 72 00:06:55,870 --> 00:07:01,920 ‫با شکست‌دادنِ اژدهایی که آرامش مردم رو ‫به خطر انداخته بود، از کشورش محافظت کرد. 73 00:07:02,690 --> 00:07:06,930 ‫به عبارت دیگه، تنها راه گریز از یه حادثه، از بین بردن مسببش‌ـه. 74 00:07:08,430 --> 00:07:11,020 ‫ما صرفاً طبق آموخته‌هامون عمل کردیم. 75 00:07:11,770 --> 00:07:13,390 ‫برای همین... 76 00:07:17,680 --> 00:07:19,020 ‫مجبور شدیم دریک رو... 77 00:07:27,220 --> 00:07:28,590 ‫...بکشیم. 78 00:07:37,080 --> 00:07:39,490 ‫نفس نمی‌کشه. 79 00:07:40,130 --> 00:07:45,390 ‫همه‌ش... همه‌ش تقصیر منه. این چه غلطی بود کردم؟ 80 00:07:46,050 --> 00:07:49,380 ‫نفس بکش، گرین‌هیل. این بهترین کار ممکن بود. 81 00:07:50,520 --> 00:07:53,890 ‫درواقع، تنها گزینه‌مون بود. 82 00:07:54,270 --> 00:07:59,860 ‫آره. ولی حالا چیکار کنیم؟ اگه دست روی دست ‫بذاریم، گرین‌هیل متهم به قتل می‌شه. 83 00:08:00,820 --> 00:08:04,740 ‫من یه ایده‌ای دارم. می‌شه بسپاریدش به من؟ 84 00:08:08,010 --> 00:08:10,550 ‫گفت فردا صبح اول وقت اینجاست. 85 00:08:13,780 --> 00:08:14,840 ‫خداروشکر. 86 00:08:15,780 --> 00:08:17,430 ‫طوریمون نمی‌شه. 87 00:08:17,790 --> 00:08:19,530 ‫همه‌چی بی‌دردسر ردیف می‌شه. 88 00:08:36,270 --> 00:08:40,310 ‫سلام! پس تو خواهرزاده‌ی ویکُنت درویت‌ ای؟ 89 00:08:40,640 --> 00:08:44,780 ‫اجزای صورتت هم درست مثل جایگاه اجتماعی‌ات ایده‌آله! 90 00:08:45,280 --> 00:08:46,780 ‫ققنوس! 91 00:08:47,700 --> 00:08:49,850 ‫من رایان استوکرم. 92 00:08:49,850 --> 00:08:53,380 ‫و علی‌الظاهر، مدیر بیمارستان کارنشتاین اَم. 93 00:08:53,380 --> 00:08:55,030 ‫سـ ـ سلام. 94 00:08:55,030 --> 00:08:58,420 ‫و اون همکار پژوهشی‌امه. 95 00:09:04,830 --> 00:09:07,470 ‫نـ ـ نکنه... 96 00:09:10,160 --> 00:09:12,740 ‫درنتیجه باهاش یه قرارداد... 97 00:09:14,380 --> 00:09:15,430 ‫...بستیم. 98 00:09:16,310 --> 00:09:17,530 ‫که اینطور. 99 00:09:17,960 --> 00:09:20,190 ‫تمام تکه‌های پازل کنار هم قرار گرفتن. 100 00:09:21,690 --> 00:09:25,780 ‫دریک آردن، دانش‌آموزی که روح و جسمش ناپدید شد. 101 00:09:26,790 --> 00:09:30,450 ‫آقای مدیر، مردی که می‌تونه از دست من فرار کنه. 102 00:09:31,410 --> 00:09:36,290 ‫انجمن شفق، سازمان سرّی که به‌دنبال احیاء‌کردنِ انسان‌هاست. 103 00:09:38,030 --> 00:09:42,250 ‫تمام «اتفاقات» کوچیکی که به‌موقعش به‌نظر بی‌اهمیت می‌اومدن. 104 00:09:42,620 --> 00:09:46,970 ‫یه شخص شخیصی اون‌ها رو تبدیل به این معمای پیچیده و عجیب کرد. 105 00:09:47,980 --> 00:09:49,320 ‫خودتی، مگه نه؟ 106 00:09:51,580 --> 00:09:55,680 ‫آقای مدیر دخلی به این قضیه نداشت! ‫ما ارشدها خودمون‌ــ 107 00:09:55,680 --> 00:09:58,000 ‫نگفتم آقای مدیر پشت این ماجراست. 108 00:09:59,140 --> 00:10:03,000 ‫خب؟ می‌خوای دیگه بی‌خیال نقش بازی‌کردن بشیم و... 109 00:10:03,820 --> 00:10:06,110 ‫استادبازی درنیاریم؟ 110 00:10:10,500 --> 00:10:12,530 ‫آه. 111 00:10:13,240 --> 00:10:17,040 ‫مایه‌ی تأسفه. خیلی از این شغل خوشم اومده بود. 112 00:10:17,950 --> 00:10:22,940 ‫بیشتر از همه، از تماشای تقلاهای شما از اون بالا لذت می‌بردم. 113 00:10:23,540 --> 00:10:28,170 ‫بساط خنده رو برام فراهم کردن. 114 00:10:34,330 --> 00:10:35,480 ‫تو... 115 00:10:40,480 --> 00:10:41,920 ‫آندرتیکری! 116 00:10:47,250 --> 00:10:48,770 ‫آندرتیکر. 117 00:10:49,320 --> 00:10:52,030 ‫این مرد به لحاظ شغلی یه متصدی کفن‌ودفن معمولی‌ـه، 118 00:10:52,030 --> 00:10:56,430 ‫و یکی از آشناهای خانوادگی فنتوم‌هایوـه که ،‫از اجدادم به‌عنوان «سگ نگهبان ملکه» 119 00:10:56,430 --> 00:10:57,880 ‫بهم به ارث رسیده. 120 00:10:59,180 --> 00:11:04,780 ‫درگذشته مأمور اطلاعاتِ کمی خرابکار اما به‌دردبخورم بود. 121 00:11:06,780 --> 00:11:09,190 ‫خوش اومدین، سرورم. 122 00:11:09,190 --> 00:11:13,390 ‫امروز، روزی‌ـه که بالأخره افتخار می‌دین و ‫وارد یکی از تابوت‌های مخصوصم می‌شین؟ 123 00:11:13,390 --> 00:11:17,710 ‫زود باشین دیگه، سرورم، بساط خنده‌ام رو فراهم کنین! 124 00:11:17,710 --> 00:11:20,560 ‫اگه این‌کارو بکنین، هرچی که بخواید رو بهتون می‌گم. 125 00:11:20,560 --> 00:11:22,180 ‫گمونم چاره‌ای نیست. 126 00:11:25,890 --> 00:11:28,270 ‫هرچی که بخواید رو بهتون می‌گم. 127 00:11:30,440 --> 00:11:32,940 ‫می‌دونستم نمی‌شه نجاتش داد. 128 00:11:32,940 --> 00:11:35,230 ‫می‌دونستم و گذاشتم بمیره. 129 00:11:35,230 --> 00:11:36,770 ‫گوشت و خون خودم... 130 00:11:36,770 --> 00:11:38,670 ‫افسوس می‌خورین؟ 131 00:11:38,670 --> 00:11:39,510 ‫نه. 132 00:11:39,920 --> 00:11:42,310 ‫این طالع خانواده‌ی من توی زندگی‌ـه. 133 00:11:42,310 --> 00:11:45,600 ‫اون حلقه مثل یه قلاده‌ی سگه. 134 00:11:45,600 --> 00:11:49,070 ‫با زنجیرهای «سرنوشت» شما رو با ملکه پیوند می‌ده. 135 00:11:49,070 --> 00:11:54,780 ‫امیدوارم هیچ‌وقت از اون قلاده آویزون نشید. 136 00:11:56,360 --> 00:11:59,500 ‫از قرار معلوم یه جلسه‌ی سرّی برگزار می‌شه. 137 00:11:59,720 --> 00:12:00,870 ‫چه جلسه‌ای؟ 138 00:12:00,870 --> 00:12:02,080 ‫این... 139 00:12:02,080 --> 00:12:03,410 ‫ققنوس! 140 00:12:05,840 --> 00:12:10,090 ‫ارتشی از مرده‌های متحرک نشون‌تون می‌دم که دربرابرم تعظیم می‌کنن! 141 00:12:10,090 --> 00:12:11,160 ‫هان؟ 142 00:12:11,840 --> 00:12:13,570 ‫نــــــــه! 143 00:12:21,490 --> 00:12:24,890 ‫خیلی‌وقت بود یه‌دل سیر نخندیده بودم. 144 00:12:25,200 --> 00:12:31,690 ‫حیف که خنده باید از اینجا بره. 145 00:12:33,240 --> 00:12:36,280 ‫اون روشنایی زرد و سبز رنگ فقط به یه معنی‌ـه... 146 00:12:36,600 --> 00:12:37,860 ‫...خدای مرگ! 147 00:12:38,630 --> 00:12:41,170 ‫آندرتیکر یه خدای مرگه؟ 148 00:12:41,170 --> 00:12:45,790 ‫خب، الان شکارتون کنم؟ 149 00:12:54,030 --> 00:12:57,960 ‫سرورم، می‌ذارم یه‌مدت پیش شما بمونه. 150 00:12:57,960 --> 00:13:02,560 ‫چهارچشمی مواظبش باشین، خب؟ اون گنجینه‌ی منه. 151 00:13:02,560 --> 00:13:03,970 ‫صبر کن، آندرتیکر! 152 00:13:03,970 --> 00:13:07,760 ‫به امید دیدار، سرورم. 153 00:13:17,310 --> 00:13:18,980 ‫سلام، سرورم. 154 00:13:19,390 --> 00:13:24,280 ‫از وقتی‌که بدبیاری آوردین و توی دریای زمستانی افتادین، به‌نظر سرحال‌تر میاین. 155 00:13:24,940 --> 00:13:27,270 ‫نگران‌تون بودم. 156 00:13:27,660 --> 00:13:29,280 ‫خوش‌حالم که دوباره می‌بینمتون. 157 00:13:29,480 --> 00:13:33,740 ‫حرف‌های توخالی کسی که خودش باعث‌وبانی اون بدبیاری بود! 158 00:13:34,000 --> 00:13:37,410 ‫برام سؤال بود بعد از تخته‌کردن مغازه‌ات سر از کجا درآوردی. 159 00:13:37,410 --> 00:13:40,210 ‫هیچ فکرشو نمی‌کردم یه کار توی مدرسه گیر آورده باشی. 160 00:13:41,150 --> 00:13:43,690 ‫من صرفاً یه معلم جایگزینم. 161 00:13:44,500 --> 00:13:49,080 ‫ای داد بیداد. مأموریتِ «پیدا‌کردنِ‌ فراری‌ها»مون مشخصاً تغییر کرده. 162 00:13:50,630 --> 00:13:57,720 ‫شما چهارنفر دریک رو به قتل رسوندید، بعدم از ‫انجمن شفق خواستید که اون رو احیاء کنه. 163 00:13:58,430 --> 00:14:02,590 چیه که انقدر سعی داشتید ازش محافظت کنید؟ 164 00:14:07,350 --> 00:14:08,530 ‫اون... 165 00:14:09,300 --> 00:14:12,770 ‫دریک آردن نباید اجازه‌ی تحصیل‌ توی مدرسه ما رو داشته باشه. 166 00:14:14,820 --> 00:14:16,350 ‫منظورت چیه؟ 167 00:14:17,940 --> 00:14:19,020 ‫خب... 168 00:14:34,470 --> 00:14:37,510 ‫هم‌اکنون ارشدهای امسال رو معرفی می‌کنم. 169 00:14:38,350 --> 00:14:41,950 ‫برای خوابگاه روباه سرخ، ادگار ردموند. 170 00:14:44,040 --> 00:14:47,390 ‫برای خوابگاه جغد آبی، لارنس بلوور. 171 00:14:49,270 --> 00:14:52,940 ‫برای خوابگاه شیر سبز، هرمن گرین‌هیل. 172 00:14:54,740 --> 00:14:58,540 ‫برای خوابگاه گرگ بنفش، گرگوری وایولت. 173 00:15:15,300 --> 00:15:16,550 ‫ما چهارنفر... 174 00:15:17,000 --> 00:15:19,840 ‫...به‌عنوان ارشدهای این مدرسه‌ی تاریخی... 175 00:15:20,710 --> 00:15:24,330 ‫...سوگند می‌خوریم که از این به بعد با افتخار دانش‌آموزها رو... 176 00:15:24,910 --> 00:15:26,230 ‫...مدیریت کنیم. 177 00:15:34,710 --> 00:15:39,740 ‫تونستیم! بالأخره تونستیم! 178 00:15:57,830 --> 00:15:59,890 ‫بـ ـ بریم. 179 00:16:00,580 --> 00:16:01,370 ‫آره. 180 00:16:15,050 --> 00:16:20,150 ‫بعد گذروندن پنج‌سال اینجا، تونستیم ارشد بشیم. 181 00:16:21,230 --> 00:16:22,070 ‫آره. 182 00:16:25,190 --> 00:16:26,330 ‫لارنس؟ 183 00:16:29,170 --> 00:16:30,390 ‫ببخشید. 184 00:16:36,060 --> 00:16:37,970 ‫زبونم بند اومده. 185 00:16:50,500 --> 00:16:51,770 ‫زورگویی؟ 186 00:16:51,770 --> 00:16:54,750 ‫آره. یه یادداشت ناشناس داریم. 187 00:16:55,170 --> 00:16:58,240 ‫ازمون خواسته بیشتر حواس‌مونو جمع کنیم. 188 00:16:58,240 --> 00:17:04,530 ‫قانون شماره‌ی 5: «تمامی دانش‌آموزان ‫بایستی در دید آقای مدیر، برابر باشند.» 189 00:17:04,950 --> 00:17:08,910 ‫نباید ازش چشم‌پوشی کنیم. ‫لطفاً بذارین این اطراف رو بگردم! 190 00:17:09,230 --> 00:17:12,540 ‫ایده‌ی خوبیه، دریک. می‌سپارمش به تو. 191 00:17:12,540 --> 00:17:13,430 ‫ممنون. 192 00:17:20,200 --> 00:17:22,320 ‫بچه‌ی قابل‌اعتمادی‌ـه. 193 00:17:22,680 --> 00:17:25,640 ‫کاپیتان تیم کریکت شهرشون. 194 00:17:25,640 --> 00:17:28,240 ‫گل‌دوزی‌اش خیلی حرفه‌ایه. 195 00:17:28,240 --> 00:17:30,140 ‫گزارشاتشم همیشه عالی‌ان. 196 00:17:30,430 --> 00:17:32,820 ‫و طبع شعر بسیارخوبی هم داره. 197 00:17:34,150 --> 00:17:39,820 ‫یه دوک‌زاده‌ی پرنشاط که سرشار از استعداده. 198 00:17:40,590 --> 00:17:43,190 ‫نور دریک آردن درخشش خیره‌کننده‌ای داره. 199 00:17:44,480 --> 00:17:48,090 ‫برای همین، هیچ‌وقت متوجهِ... 200 00:17:51,460 --> 00:17:55,360 ‫...سایه‌ی بی‌نهایت تاریکی که دراثر نورش به‌وجود اومده بود، نشدیم. 201 00:18:03,760 --> 00:18:06,260 ‫بیرون‌رفتن از خوابگاه بعد از ساعت خاموشی، برخلاف قوانینه. 202 00:18:06,600 --> 00:18:08,580 ‫تازه داشتی مشروبم می‌خوردی؟! 203 00:18:08,580 --> 00:18:12,950 ‫زیرپا گذاشتن قوانین مدرسه، لکه‌ی ننگی ‫هم برای وستون و هم برای نام خانوادگی‌ته! 204 00:18:12,950 --> 00:18:15,400 ‫مـ ـ متأسفم. 205 00:18:16,230 --> 00:18:19,830 ‫سه‌تا Y می‌گیری. تا آخر این هفته باید تحویلش بدی. 206 00:18:20,500 --> 00:18:21,470 ‫چشم. 207 00:18:27,860 --> 00:18:32,710 ‫راستی، تحقیقاتت درمورد زورگویی پیشرفتی داشته؟ 208 00:18:32,710 --> 00:18:36,370 ‫واقعیتش، هیچ‌چیز مشکوکی پیدا نکردم. 209 00:18:36,370 --> 00:18:38,670 ‫یادداشت‌های ناشناس اکثراً بی‌اساسن. 210 00:18:39,920 --> 00:18:41,010 ‫که اینطور. 211 00:18:42,830 --> 00:18:45,740 ‫امروز دوتا یادداشت بود. 212 00:18:46,090 --> 00:18:49,580 ‫یکیش جیره‌ی آب بیشتری برای صبح‌‌ها که دست‌وصورت‌مون رو می‌شوریم خواسته. 213 00:18:49,580 --> 00:18:50,880 ‫و اون‌یکی... 214 00:18:50,880 --> 00:18:54,870 ‫چی؟ «شعری برای ارشدها»؟ 215 00:18:57,020 --> 00:18:59,750 ‫«در ساحل یک برکه‌ی بکر، 216 00:19:00,250 --> 00:19:04,020 ‫ثور قدرتمند ایستاده بود، ‫مشعلی درکنارش بود و به آوایی که... 217 00:19:04,330 --> 00:19:07,880 ‫پیرو گران‌قدرش با چنگ مرواریدی کج‌ومعوجش ‫می‌نواخت، گوش می‌سپرد. 218 00:19:09,110 --> 00:19:13,700 ‫اما جن شروری به ناگه پدیدار شد و ‫مشعلش را در آب افکند‌ـــ 219 00:19:14,200 --> 00:19:19,460 ‫بدین‌گونه، شعله‌ی مشعل درحالی که برکه ‫لبریز از ستاره شده بود، خاموش گشت. 220 00:19:20,770 --> 00:19:24,950 ‫با گذشت زمان، افسانه‌ی برکه‌ای زیبا از این ماجرا ‫متولد شد که قلب آدمی را شفا می‌داد؛ 221 00:19:25,670 --> 00:19:29,820 ‫با این‌حال، ایزدی که از نورش محروم گشته بود، ‫درتاریکی دچار ضلالت شده بود.» 222 00:19:32,430 --> 00:19:37,450 ‫شعری برای ارشدها، ها؟ ‫شما چهارنفر واقعاً موردتحسین همه‌ی دانش‌آموزهایید. 223 00:19:42,710 --> 00:19:45,650 ‫واسه چی یهو صدامون کردی بیایم؟ 224 00:19:46,030 --> 00:19:47,490 ‫خوابم میاد. 225 00:19:47,840 --> 00:19:52,290 ‫اون شعر، یه‌پیام برای ما بود. 226 00:19:52,720 --> 00:19:57,660 ‫ثور، اسم ایزد آذرخش، ریشه‌ی کلمه‌ی «پنج‌شنبه‌»ست. 227 00:19:58,700 --> 00:20:01,050 ‫تیکه‌ی «مرید گران‌قدر» به یوحنّای رسول اشاره داره، 228 00:20:01,050 --> 00:20:05,050 ‫که اسم عبری‌اش، یوحنان، یعنی «خدا گران‌قدر است.» 229 00:20:05,810 --> 00:20:09,750 ‫«چنگ مرواریدی کج‌ومعوج»، ‫احتمالاً‌رمزی برای موسیقی باروک ـه، 230 00:20:10,630 --> 00:20:15,310 ‫توی این شعر، یوحنّا یا یوحنان قاعدتاً به یوهان سباستین باخ اشاره داره. 231 00:20:16,390 --> 00:20:18,850 ‫مجسمه‌ای از باخ توی اتاق موسیقی قرار داره. 232 00:20:20,860 --> 00:20:24,810 ‫گمونم منظور از «شعله‌ی مشعل خاموش شد»، وقت خاموشی‌ـه. 233 00:20:26,220 --> 00:20:30,660 ‫توی اون شعر جا و مکان ماهرانه ذکر شده. 234 00:20:32,850 --> 00:20:38,310 ‫به‌علاوه، مخصوصاً برای ما ارشدها بود. 235 00:20:40,270 --> 00:20:43,600 ‫منظورت اینه که ازمون خواسته، 236 00:20:43,600 --> 00:20:48,350 ‫پنج‌شنبه بعد از خاموشی بیایم به اتاق موسیقی؟ 237 00:20:48,350 --> 00:20:54,630 ‫آره. یه شعر پیچیده‌ست که هدف ازش ‫این بوده که موضوعی رو فقط به ما چهارتا بفهمونه. 238 00:20:55,580 --> 00:20:59,260 ‫البته، صرف ازنظر ادبی هم ارزش بالایی داره. 239 00:21:00,270 --> 00:21:04,380 ‫باید اعتراف کنم، از اینکه تونستی ‫به معنی واقعی‌اش پی ببری تحت‌تأثیر قرار گرفتم. 240 00:21:05,790 --> 00:21:08,640 ‫اگه با نور چراغ ببینینش، درکش احتمالاً برای شما هم راحت‌تر می‌شه. 241 00:21:10,870 --> 00:21:13,190 ‫در نگاه اول، به‌نظر میاد کلاً با جوهر سیاه نوشته شده، 242 00:21:13,190 --> 00:21:17,620 ‫ولی اگه از نزدیک نگاه کنین،‌ می‌بینین که ‫کلمات مهم با جوهر آبی تیره نوشته شده. 243 00:21:17,980 --> 00:21:21,880 ‫با این سرنخ، هرکسی که از شعر و شاعری درمیاره، پیام رو می‌فهمه. 244 00:21:22,790 --> 00:21:27,290 ‫تنها چیزی که متوجه نمی‌شم، «محروم‌شدن از نورش» در آخر شعره. 245 00:21:29,090 --> 00:21:30,840 ‫یالا، بلند شو! 246 00:21:34,260 --> 00:21:36,220 ‫اینجا چه غلطی می‌کنین؟! 247 00:21:47,680 --> 00:21:49,670 ‫د ـ دریک؟ 248 00:21:57,440 --> 00:22:02,410 ‫درسته. «محروم‌شدن از نورش» یعنی...