1
00:00:11,044 --> 00:00:13,780
اين پرونده، يک معماي واقعي جنايي بود
2
00:00:16,015 --> 00:00:17,884
ما بقايا رو داشتيم
اما هويتو نداشتيم
3
00:00:18,985 --> 00:00:21,855
خيلي خونسردانه و خيلي حسابگرانه بود
4
00:00:23,957 --> 00:00:25,492
کار هرکسي که بوده
يک نقشهاي داشته که
5
00:00:25,592 --> 00:00:26,593
روشمند بوده
6
00:00:28,895 --> 00:00:30,930
کي براي خلاص شدن از شر يک جسد
اين همه پيش ميره
7
00:00:32,131 --> 00:00:34,834
کارآگاهان پروندهاي احتمالي
براي حل کردن داشتند
8
00:00:37,303 --> 00:00:40,073
اين، جام برتره
جرم تمام جرمها
9
00:00:41,775 --> 00:00:45,145
بايد اين قربانيو براي دستگير کردن قاتل
شناسايي ميکرديم
10
00:00:47,414 --> 00:00:49,215
شگفتزده شده بودم که
آيا همتاي خودمونو پيدا کرديم؟
11
00:00:49,239 --> 00:00:53,239
تيــم ترجــمــه
.:: قــقــنـوس ::.
.تـقـديـم مـي کـنــد
12
00:00:53,263 --> 00:00:57,263
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
13
00:00:57,287 --> 00:01:02,287
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
14
00:01:02,311 --> 00:01:07,311
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
15
00:01:09,536 --> 00:01:13,106
در روز جمعه، دوازدهم جولاي
2002
پليس ايالت پنسيلوانيا
16
00:01:13,206 --> 00:01:17,510
تماسي در مورد
جسدي بالقوه داشتیم که
17
00:01:17,610 --> 00:01:20,113
در شهر جکسون، مونرو کانتي، پيدا شده بود
18
00:01:21,715 --> 00:01:23,850
تيم براي پردازش صحنه رفتند
19
00:01:25,218 --> 00:01:29,622
منطقهاي دور افتاده در
جادهاي فوقالعاده روستايي بود
20
00:01:35,328 --> 00:01:39,598
جسد در دو بشکه 55 کيلويي سوخت قرار داشت
21
00:01:42,002 --> 00:01:45,505
بخاطر ميزان تجزيه و سوختگي
22
00:01:46,673 --> 00:01:48,441
شديدا بوي گنديدگي ميداد
23
00:01:48,541 --> 00:01:49,609
بنابراين، تيممون مجبور بود
24
00:01:51,211 --> 00:01:53,213
از يک شرکت آتشنشاني محلي
ماسک اکسيژن بگيره
25
00:01:56,216 --> 00:01:58,952
مشخص بود که به هيچوجه
سانحه نبوده
26
00:01:59,051 --> 00:02:00,286
يک قتل بيرحمانه بود
27
00:02:03,123 --> 00:02:06,760
ما روي صدها قتل کار کرديم
اما اين يکي از
28
00:02:06,860 --> 00:02:10,030
وحشتناکترين مواردي بود که تا به حال
تجربه کردم
29
00:02:10,130 --> 00:02:13,767
ميدونستم که قراره پرونده سختي براي
حل کردن باشه
30
00:02:18,638 --> 00:02:21,875
بعد، کار آگاهان با کاشف جسد
31
00:02:21,975 --> 00:02:23,309
جورج نيوهارت
صحبت کردند
32
00:02:25,378 --> 00:02:29,582
جورج نيوهارت گفت در حال انجام
عمليات گندزدايي بوده
33
00:02:29,683 --> 00:02:32,752
و بنابراين، وقتي ماشينش پر شده
به اون مکان رفته
34
00:02:32,852 --> 00:02:36,389
و اونها رو از تانکر بيرون آورده بود
35
00:02:38,525 --> 00:02:42,062
وقتي به اون رسيده بود، از ماشينت پياده شده بود
اون مرديه که
36
00:02:42,162 --> 00:02:45,465
با فضولات انساني سر و کار داره و
و از بوي
37
00:02:45,565 --> 00:02:47,033
تعفن، خسته و کلافه شده بود
38
00:02:49,402 --> 00:02:53,973
و دوتا بشکه پيدا کرده بود که يک جورهايي
آرام ميسوختند و دود ميکردند
39
00:02:54,074 --> 00:02:56,910
اون يک کم شروع به وارسي يک چيزهايي کرده بود
متوجه شده بود که
40
00:02:57,010 --> 00:02:58,378
بقاياي انسان بوده
41
00:03:08,922 --> 00:03:11,024
اولين شخصي که
کارآگاهان شروع کردند به دنبالش بگردند
42
00:03:11,124 --> 00:03:12,292
جورج بود
43
00:03:12,392 --> 00:03:15,328
اونها محل تقريبيشو بررسي کردند
گزارش کارهاشو بررسي کردند
44
00:03:15,428 --> 00:03:16,796
و همه چيز تاييد شد
45
00:03:16,896 --> 00:03:19,866
بنابراين، جورج
شخص موردنظر نبود
46
00:03:21,401 --> 00:03:24,204
بنابراين کاراگاهان سعي کردند
جسدو کنار هم قرار بدند، بايد
47
00:03:24,304 --> 00:03:25,872
اين شخصو، تعيين هويت ميکردند
48
00:03:25,972 --> 00:03:28,541
ابتدا که کارآگاهان به اونجا رفته بودند
49
00:03:28,641 --> 00:03:32,312
ديروقت بود
بنابراين روز بعد
50
00:03:32,412 --> 00:03:34,948
يعني سيزدهم جولاي
تحقيقات شروع شدند
51
00:03:53,633 --> 00:03:55,635
در يکي از اون، بشکهها
تنه قرباني
52
00:03:57,437 --> 00:03:58,872
و در بشکه ديگه، سر قرباني
53
00:03:58,972 --> 00:04:00,106
و دست و پاهاي اون قرار داشتند
54
00:04:01,808 --> 00:04:05,445
و همچنين کرم حشره بود که
بعضي از اونها
55
00:04:05,545 --> 00:04:07,580
سوخته بودند
که اين بهمون نشون ميده
56
00:04:07,681 --> 00:04:09,849
که مدت زيادي از فوت قرباني ميگذشت
57
00:04:15,088 --> 00:04:19,526
بنابراين، کارآگاهان از روي اون تماس
58
00:04:19,625 --> 00:04:22,996
و زماني که جورج
شخصي که جسدو پيدا کرده بود متوجه شدند که
59
00:04:23,096 --> 00:04:26,700
حدود ده ساعت از وقتي که جورج اونجا بوده
60
00:04:26,800 --> 00:04:27,934
و اين جسد ميتونسته دفع بشه
ميگذشته
61
00:04:37,911 --> 00:04:40,347
گروه ما صحنه رو پردازش کرد تا
62
00:04:40,447 --> 00:04:43,516
قربانيو از هردو
بشکه، بيرون بياره
63
00:04:43,616 --> 00:04:46,853
و اونها بايد يک جورهايي ميفهميدند که
خيلي خوب، چه قسمتهايي از بدن
64
00:04:46,953 --> 00:04:48,955
رو داريم؟
چيو اينجا نداريم؟
65
00:04:49,055 --> 00:04:52,759
و ملحفهاي روي زمين قرار دادند
66
00:04:52,859 --> 00:04:55,095
تا دوباره اون بدن انسانو
به هم متصل کنند
67
00:04:57,731 --> 00:04:59,699
در اون نقطه
نميتونستيم تشخيص بديم اون
68
00:04:59,799 --> 00:05:00,900
يک مرد يا يک زن بوده
69
00:05:02,936 --> 00:05:06,106
به دليل اينکه تکه تکه شده بود
70
00:05:06,206 --> 00:05:07,674
در حال تجزيه و سوختن بود
71
00:05:07,774 --> 00:05:10,243
و با توجه به شرايط قرباني
72
00:05:11,378 --> 00:05:13,013
آزمايش دي-ان- اي
يک مدتي طول ميکشيد
73
00:05:15,315 --> 00:05:18,918
قطعا براي من روشن بود که
شخص يا اشخاصي که
74
00:05:19,019 --> 00:05:22,522
اون شخصو کشته بودند
تا حد زيادي پيش رفته بودند و
75
00:05:22,622 --> 00:05:25,925
سعي بر دفع جسد داشتند
تا مطمئن بشند که
76
00:05:26,026 --> 00:05:27,427
اون آقا يا خانم
هيچوقت شناسايي نميشه
77
00:05:44,144 --> 00:05:46,713
وقتي قربانيو از بشکه سوخت
بيرون آورديم
78
00:05:46,813 --> 00:05:50,050
قطعهاي پلاستيکي
يا گوني
79
00:05:50,150 --> 00:05:51,751
و نوارچسب برزنتي
80
00:05:51,851 --> 00:05:55,989
يک طناب
بقاياي لباس
81
00:05:56,089 --> 00:05:59,159
و ته سيگار کشف کرديم
تمام چيزهايي که فکر ميکرديم
82
00:05:59,259 --> 00:06:00,794
ميتونند با جرممون، مرتبط يا غيرمرتبط باشند
83
00:06:03,863 --> 00:06:06,099
اما صحنه جرمتون، چقدر بزرگه؟
84
00:06:06,199 --> 00:06:07,834
آيا قرباني اينجا به قتل رسيده بود
يا تکه تکه شده بود؟
85
00:06:07,934 --> 00:06:09,769
يا چيز ديگهاي بود؟
نميدونستيم
86
00:06:15,842 --> 00:06:19,813
در مورد منطقه دورافتادهاي از
پوکوناس حرف ميزنيد
87
00:06:19,913 --> 00:06:21,915
بنابراين، اين پرونده رو به موقعيت دشواري ميرسوند
88
00:06:22,916 --> 00:06:26,219
چون
اونها در زمين خيلي وسيعي
89
00:06:26,319 --> 00:06:27,287
بايد کاوش انجام ميدادند
90
00:06:29,089 --> 00:06:32,192
ما سگهاي جسديابو
براي پيدا کردن شواهد، به جنگلها برديم
91
00:06:32,292 --> 00:06:37,931
اما هيچ نشانه يا مدارکي مبني بر اينکه
اين جرم اينجا رخ داده باشه
92
00:06:38,031 --> 00:06:39,165
پيدا نکرديم
93
00:06:39,265 --> 00:06:41,568
اين شخص جاي ديگهاي به قتل رسيده
و تکه تکه شده بود
94
00:06:49,743 --> 00:06:53,380
خوشبختانه، اون ملک
سيمي داشت که از دورش رد شده بود
95
00:06:53,480 --> 00:06:56,716
يک سيم چهل پايي و
کوتاه بود
96
00:06:56,816 --> 00:07:00,153
يک قفل روش بود
و براي بردن ماشين به زير اون
97
00:07:00,253 --> 00:07:03,857
به دو نفر نياز بود
يک نفر براي
98
00:07:03,957 --> 00:07:06,559
بالا نگه داشتن اون و يک نفر براي
بردن ماشين سمت بشکهها
99
00:07:07,861 --> 00:07:09,829
بنابراين فکر ميکنيم دو
مجرم وجود دارند
100
00:07:10,797 --> 00:07:16,269
و فکر ميکنيم، ماشيني وارد اين ملک شده
چون
101
00:07:16,369 --> 00:07:18,772
هيچ مدارکي مبني بر
کشيده شدن لاستيک در جاده، وجود نداشت
102
00:07:20,807 --> 00:07:25,078
بعد قسمت دوم
نظريه پردازي بدون شواهد قوي، شروع شد
103
00:07:25,178 --> 00:07:27,147
کي ميتونست چنين کاري کرده باشه؟
104
00:07:29,315 --> 00:07:31,885
فکر کردن به شخصيت آدمي که
ميتونست براي
105
00:07:31,985 --> 00:07:33,687
خلاص شدن از يک جسد
اين همه پيش رفته باشه، ترسناک بود
106
00:07:45,432 --> 00:07:49,736
بنابراين سعي کرديم
مثل مجرم، فکر کنيم
107
00:07:49,836 --> 00:07:53,440
آيا کسي بود که بين ايالت توقف کرده بود و
تصميم گرفته بود
108
00:07:53,540 --> 00:07:57,243
اين شخصو توي بشکههاي
سوخت دفع کنه؟
109
00:07:57,344 --> 00:08:00,280
يا کسي بود که
آشنايي کامل با
110
00:08:00,380 --> 00:08:03,249
اين ملک داشته
با توجه به اينکه اون ميدونسته
111
00:08:03,350 --> 00:08:04,484
بشکهها اونجا هستند؟
112
00:08:11,124 --> 00:08:13,827
وقتي کارآگاهان شروع به کار کردند
آدمهاي زيادي در حال
113
00:08:13,927 --> 00:08:15,762
کار کردن روي اون بودند
چندين آژانس
114
00:08:15,862 --> 00:08:17,197
يک رويکرد دوجانبه داري
115
00:08:17,297 --> 00:08:20,100
از يک طرف، کارآگاهاني داريد که
روي زمين
116
00:08:20,200 --> 00:08:22,802
به دنبال شواهد و هرکسي که
117
00:08:22,902 --> 00:08:25,839
اطلاعاتي در مورد اين جرم داشته باشه
ميگردند
118
00:08:25,939 --> 00:08:29,275
بعد از طرف ديگه
گروه پزشکي قانونيو
119
00:08:29,376 --> 00:08:32,679
توي آزمايشگاه داريد که
سعي بر شناسايي جسد دارند
120
00:08:40,020 --> 00:08:41,621
وقتي اين پروسه رو شروع کرديم
ميدونستيم
121
00:08:41,721 --> 00:08:43,722
آزمايش دي-ان- اي يک مقدار طول ميکشه
122
00:08:43,823 --> 00:08:45,892
اما همون موقع در کالبدشکافي
123
00:08:45,992 --> 00:08:47,927
در حال نگاه کردن به سر و بقاياي
اون شخص بوديم
124
00:08:48,028 --> 00:08:50,196
و ما يک چيزو ميدونستيم
اين که قرباني، يک مرده
125
00:08:52,065 --> 00:08:56,870
اون، ضربههاي متعدد چاقو خورده بود
حدقه چشم راستش، له شده بود
126
00:08:56,970 --> 00:09:00,340
بينيش شکسته بود
استخوان درشت ني ساق پاش شکسته بود
127
00:09:00,440 --> 00:09:03,510
نه تنها اندامهاي اين شخص، بريده شده بود
بلکه دردهاي زيادي
128
00:09:03,610 --> 00:09:04,611
تحمل کرده بود
129
00:09:06,479 --> 00:09:09,082
ديدن اين که چه اتفاقي براي اين
شخص افتاده، حال منو دگرگون ميکنه
130
00:09:09,182 --> 00:09:12,118
اون تکه تکه شده بود
سوزانده شده بود و
131
00:09:12,218 --> 00:09:13,253
مثل آشغال بيرون انداخته شده بود
132
00:09:13,353 --> 00:09:15,755
و ما اينو چالشي براي پي بردن
133
00:09:15,855 --> 00:09:18,224
به حقيقت و محاکمه شخص مسئول
ميدونستيم
134
00:09:21,961 --> 00:09:24,964
ميدونستيم که جسد، داخل پلاستيکي آبي
پيچيده شده
135
00:09:25,065 --> 00:09:28,234
و واحد پزشکي قانونيمون
متوجه وجود يک لوگو شدند
136
00:09:28,335 --> 00:09:29,936
و تحقيقاتي انجام دادند
137
00:09:30,036 --> 00:09:35,075
ما لوگوي روي اونو کشف کرديم
و از برند محبوبي بود
138
00:09:35,175 --> 00:09:38,078
که تشکهاي بادي توليد ميکنند
139
00:09:38,178 --> 00:09:41,481
ما نميدونستيم اون تشک کجا يا
کي، خريداري شده
140
00:09:41,581 --> 00:09:44,651
نميدونستيم چه ارتباطي با اين جرم داره
141
00:09:44,751 --> 00:09:45,952
يا کجا باهاش تطابق پيدا ميکنه
142
00:09:46,052 --> 00:09:47,520
اين فقط قطعهاي ديگه از
پازله
143
00:09:48,788 --> 00:09:51,391
ميدونستيم که يک قاتل اون بيرون
هست
144
00:09:51,491 --> 00:09:54,094
بنابراين، شناسايي
قرباني، بسيار حياتي و مهم بود
145
00:10:02,502 --> 00:10:04,404
سريعترين راه شناسايي قرباني
146
00:10:04,504 --> 00:10:05,505
از طريق بررسي
اثرانگشتها بود
147
00:10:07,107 --> 00:10:09,109
اما دستهاي اون شديدا
خشک شده بودند
148
00:10:09,209 --> 00:10:14,147
خشن و بسيار سفت شده بودند
ضعيف و کوچيک شده بودند
149
00:10:14,247 --> 00:10:16,883
به دليل قرار گرفتن در معرض گرماي
خيلي شديد، خيلي کوچيک
150
00:10:16,983 --> 00:10:19,386
تقريبا مثل دستهاي بچه شده بودند
151
00:10:19,486 --> 00:10:22,622
اين مسئله، بررسي
152
00:10:22,722 --> 00:10:24,090
اثرانگشتهاي جسدو
خيلي دشوار ميکرد
153
00:10:25,325 --> 00:10:28,495
اثر انگشت شست چپ، بهترين
اثرانگشتي بود
154
00:10:28,595 --> 00:10:33,333
که ميتونستيم باهاش کار کنيم
اما کوچيک بود، بنابراين پروسه، کند پيش ميرفت
155
00:10:37,704 --> 00:10:40,940
برنامه قاتلها اين بوده که
تمام ردها و آثارشونو پاک کنند
156
00:10:42,475 --> 00:10:47,247
معمولا قطعات يک بدنو
داخل دوتا بشکه قرار نميدي
157
00:10:47,347 --> 00:10:52,018
و اونها رو نميسوزوني
مگر اينکه نخواي که پيدا بشند
158
00:10:55,822 --> 00:10:58,058
خيلي چندشآور بود
اون بو رو هيچوقت
159
00:10:58,158 --> 00:11:00,026
فراموش نميکني
160
00:11:01,094 --> 00:11:03,229
کي براي خلاص شدن از يک جسد
اين همه پيش ميره؟
161
00:11:06,433 --> 00:11:08,668
ما در اون زمان
ميدونستيم با چيزي شديدا شيطاني
162
00:11:08,768 --> 00:11:10,170
سر و کار داريم
163
00:11:22,549 --> 00:11:25,018
ما شخصي ناشناخته داشتيم
164
00:11:25,118 --> 00:11:28,188
که به طرز وحشتناکي
به قتل رسيده بود
165
00:11:28,288 --> 00:11:32,759
تکه تکه شده بود و داخل دو
بشکه، سوزانده شده بود
166
00:11:32,859 --> 00:11:36,830
به هرقيمتي که شده بود ميخواستيم
اون شخصو شناسايي کنيم
167
00:11:36,930 --> 00:11:39,199
چون اولا، در نهايت ميخواستيم به يک خانواده بگيم
که چه اتفاقي
168
00:11:39,299 --> 00:11:41,067
براي عزيزشون
افتاده بود
169
00:11:41,167 --> 00:11:43,570
و دوما، براي دستگير کردن قاتلش
170
00:11:43,670 --> 00:11:44,637
بايد اون جسدو شناسايي ميکرديم
171
00:11:59,686 --> 00:12:02,122
بنابراين، هفتهها تبديل به ماهها شدند
172
00:12:04,057 --> 00:12:06,860
و ما مدبرانه فکر ميکرديم و
هرکاري
173
00:12:06,960 --> 00:12:10,130
که براي شناسايي قرباني
از دستمون برميومد، انجام ميداديم
174
00:12:11,865 --> 00:12:15,802
با وجود شخصي ناشناس
175
00:12:15,902 --> 00:12:18,505
در حاليکه نميتوني
بفهمي، اون کيه، خيلي نااميدکننده است
176
00:12:18,605 --> 00:12:21,841
به نظر ميرسيد تحقيقات
با تاخير مواجه شدند
177
00:12:27,380 --> 00:12:30,850
بنابراين، همکارم با يک
هنرمند پزشکي قانوني تماس گرفت
178
00:12:30,950 --> 00:12:35,622
و اون جسدو با خاک رس و هنر خودش
بازسازي کرد
179
00:12:35,722 --> 00:12:37,323
تصويري از چهره
قرباني بهمون ارائه داد
180
00:12:41,895 --> 00:12:44,464
اميدوار بوديم اون بيرون، يک جور
چهره گير بياريم
181
00:12:44,564 --> 00:12:47,967
با رسانهها کار ميکرديم
تا اطلاعاتي از بيرون به دست بياريم
182
00:12:48,068 --> 00:12:50,070
چون بايد اين قربانيو شناسايي ميکرديم
183
00:12:51,171 --> 00:12:52,706
هرکاري از دستمون برميومد
داشتيم انجام ميداديم
184
00:12:54,274 --> 00:12:57,644
با اين حال، هويت قرباني
همچنان ناشناخته بود
185
00:13:00,113 --> 00:13:02,816
خانوادهاي مربوط به اين
قرباني وجود دارند
186
00:13:04,017 --> 00:13:06,486
کارآگاهان مايوس شده بودند
187
00:13:06,586 --> 00:13:10,190
ميتونيد تصورشو بکنيد که سعي بر
حل جرمي داريد که
188
00:13:10,290 --> 00:13:13,893
شواهدش اساسا
189
00:13:13,993 --> 00:13:15,729
قطعه قطعه و سوزانده شدند؟
190
00:13:17,731 --> 00:13:20,600
بنابراين، در اين نقطه
هرکاري از دستمون برميومد انجام ميداديم
191
00:13:20,700 --> 00:13:24,871
به راه حلهاي جديد فکر ميکرديم
هرچيزي که باعث ميشد مدبرانه
192
00:13:24,971 --> 00:13:29,476
فکر کنيم و تحقيقاتو پيش ببريم
193
00:13:29,576 --> 00:13:31,644
احساسات انساني و
194
00:13:31,745 --> 00:13:33,780
احساسات حرفهاي داري
195
00:13:34,848 --> 00:13:36,282
اما ما هيچوقت تسليم نميشديم
196
00:13:36,383 --> 00:13:39,152
ما بخاطر قرباني دست
از جنگيدن برنميداشتيم
197
00:13:39,252 --> 00:13:42,088
و بنابراين، به انجام تحقيقات
198
00:13:42,188 --> 00:13:43,189
ادامه داديم و ادامه داديم و ادامه داديم
199
00:13:51,498 --> 00:13:54,701
طبق سيمي که اونجا بود
فکر ميکرديم پاي دو مجرم در ميونه
200
00:13:55,969 --> 00:13:58,104
هرکسي که اين کارو کرده بود
نقشههايي داشته
201
00:13:58,204 --> 00:13:59,205
که روشمند بودند
202
00:14:01,141 --> 00:14:05,879
پس بايد فکر کني
اين شخص يا اشخاص
203
00:14:05,979 --> 00:14:09,949
مسئول، واقعا از اين قتل
قسر درميرند؟
204
00:14:22,762 --> 00:14:25,165
حدود يک سال به انجام
تحقيقات ادامه داديم
205
00:14:25,265 --> 00:14:30,236
و پرونده خيلي مشهوري در
تابستان سال دوهزار و سه در جريان بود
206
00:14:30,337 --> 00:14:32,472
که با فردي به نام
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
207
00:14:32,572 --> 00:14:33,907
هوگو سلنسکي، شناخته ميشد
208
00:14:34,007 --> 00:14:36,242
هوگو سلنسکي متهم به قتل دو نفر
209
00:14:36,343 --> 00:14:38,611
سوزاندن و دفن بقاياي اونها
210
00:14:38,712 --> 00:14:40,747
در خونه شهر کينگستونه
که در اون زندگي ميکرده
211
00:14:40,847 --> 00:14:43,216
بقاياي سه جسد ديگه
هم اينجا پيدا شدند
212
00:14:43,316 --> 00:14:46,386
اون مظنون قتل اونها هم هست
213
00:14:46,486 --> 00:14:51,157
اين قتلها در مي 2002 انجام شدند
درست دو ماه
214
00:14:51,257 --> 00:14:54,227
قبل از اينکه اون جسدو در
شهر جکسون پيدا کردند
215
00:14:54,327 --> 00:14:58,898
هوگو سلنسکي ميتونست
با اين قتل، ارتباطي داشته باشه؟
216
00:14:58,998 --> 00:15:01,468
شباهتهاي خيلي زيادي بين
217
00:15:01,568 --> 00:15:03,503
جرمهاي هوگو سلنسکي و
اين جرم وجود داشت
218
00:15:03,603 --> 00:15:05,405
اون براي بستن قربانيانش
از نوارچسب برزنتي استفاده ميکرد
219
00:15:05,505 --> 00:15:07,374
او به طرز وحشيانه اي قربانيان خود را مورد ضرب و شتم قرار ميدداد
220
00:15:07,474 --> 00:15:10,443
واقعا قربانيانشو ميسوزوند و تبديل به
خاکستر ميکرد
221
00:15:13,279 --> 00:15:17,817
اين اتفاق تنها در چند مايلي
صحنه قتل ما
222
00:15:17,917 --> 00:15:20,553
که بشکههاي سوزانده شده و
جسد در حال تجزيه داشت، رخ داده بود
223
00:15:20,653 --> 00:15:23,857
بنابراين، واقعا توجه ما رو به خودش جلب کرد و
224
00:15:23,957 --> 00:15:26,760
ما ميخواستيم بدونيم ارتباطي بين
اين دو پرونده وجود داره؟
225
00:15:26,860 --> 00:15:31,431
آيا قرباني ما ارتباطي با هوگو
سلنسکي داشته؟
226
00:15:32,532 --> 00:15:36,069
ما ميدونستيم که بايد به پافشاري ادامه بديم
و اين کار وافعا
227
00:15:36,169 --> 00:15:37,971
شناسايي قربانيو برامون
به همراه داشت
228
00:15:44,778 --> 00:15:47,847
من اثرانگشت شست راست
قربانيو داشتم
229
00:15:47,947 --> 00:15:50,650
اما خشک بود و کوچيک شده بود
230
00:15:50,750 --> 00:15:53,586
بنابراين، فکر کردم
چه کاري ميتونيم بکنيم؟
231
00:15:53,687 --> 00:15:55,121
ما اثر انگشتو بررسي کرديم
به نظر شبيه
232
00:15:55,221 --> 00:15:56,189
اثرانگشت بچه ميومد
233
00:15:56,289 --> 00:15:58,591
اگه به تدريج بزرگش ميکرديم
234
00:15:58,692 --> 00:16:00,827
هرچقدر که لازم بود
اين کارو با سيستم انجام ميداديم
235
00:16:00,927 --> 00:16:04,130
کم، کم بزرگش کرديم
تاييدش ميکرديم، بزرگش ميکرديم، تاييدش ميکرديم
236
00:16:04,230 --> 00:16:07,934
و... خوشبختانه اين کار جواب داد
237
00:16:11,638 --> 00:16:15,542
در کمال ناباوري، در نوامبر 2003
اثرانگشت سرنخي به ما داد
238
00:16:15,642 --> 00:16:20,046
و حالا قرباني ما يک اسم داشت
239
00:16:21,448 --> 00:16:22,649
رابرت رادبوش
240
00:16:24,951 --> 00:16:27,754
پيروزي و آرامش خاطر خيلي بزرگي بود
241
00:16:27,854 --> 00:16:31,324
من خيلي هيجانزده بودم
همه بوديم
242
00:16:31,424 --> 00:16:34,561
انگار کارمون تازه شروع شده بود
رابرت رودبوش کيه؟
243
00:16:34,661 --> 00:16:35,895
کي ميخواسته اونو بکشه؟
244
00:16:48,108 --> 00:16:51,411
بعد با خانوادهش تماس گرفتيم
245
00:16:51,511 --> 00:16:55,015
ميخواستيم تا جايي که امکان داشت
در مورد باب، اطلاعات کسب کنيم
246
00:16:55,115 --> 00:16:57,917
و وقتي با اونها صحبت کرديم
تصوير بهتري از شخصيت
247
00:16:58,018 --> 00:17:00,286
باب، برامون نمايان شد
248
00:17:10,296 --> 00:17:11,865
باب، برادرخوانده من بود
249
00:17:11,964 --> 00:17:16,536
پدر اون و مادر من سال
1981با هم ازدواج کردند
250
00:17:17,837 --> 00:17:23,042
وقتي براي اولين بار بابو ديدم
و شناختمش
251
00:17:25,545 --> 00:17:31,051
خيلي خوشمشرب بود
خيلي مهربون بود
252
00:17:31,151 --> 00:17:35,922
و به نظر کسي ميومد که عاشق زندگيه و
253
00:17:36,022 --> 00:17:40,360
آدمها رو دوست داشت و
فقط ميخواست راه خودشو پيدا کنه
254
00:17:40,460 --> 00:17:47,200
مجبور شدم به رينو نقل مکان کنم و
توي يک هتل جديد شروع به کار کردم
255
00:17:47,300 --> 00:17:52,572
مادر اون هم شروع به کار
در همون منطقه کرد
256
00:17:52,672 --> 00:17:57,077
باب محافظ امنيتي
يکي از کازينوها بود
257
00:17:59,012 --> 00:18:02,982
خيلي وقتها توي کازينو باهاش
ملاقات ميکرديم
258
00:18:03,083 --> 00:18:06,052
هرسه نفر ما
واقعا اوقات خوشيو باهم ميگذرونديم
259
00:18:06,152 --> 00:18:08,555
باب، بخشي از خانواده بود
260
00:18:08,655 --> 00:18:11,691
همه باهم، تشکيل يک خانواده داده بوديم
261
00:18:16,062 --> 00:18:18,732
باب سعي ميکرد
راه خودشو پيدا کنه
262
00:18:20,333 --> 00:18:21,735
اون تصميم گرفته بود
263
00:18:23,036 --> 00:18:24,504
به تفنگداران دريايي ملحق بشه
264
00:18:27,173 --> 00:18:31,311
بعد از اون باب دوباره به
ايست کوست برگشت
265
00:18:31,411 --> 00:18:34,714
مادر باب بهم گفت که اون
به پنسيلوانيا
266
00:18:34,814 --> 00:18:39,352
نقل مکان کرده و
دوست دختر داره
267
00:18:39,452 --> 00:18:42,489
اون ابراز نگراني ميکرد
268
00:18:42,589 --> 00:18:48,161
چون باب براي تولدش
باهاش تماس نگرفته بود
269
00:18:48,261 --> 00:18:51,297
مهم نبود چي پيش بياد
اون هيچوقت تولد مادرشو فراموش نميکرد
270
00:18:53,500 --> 00:18:57,404
و بعد در زمستان، اون باهام تماس گرفت
و گفت
271
00:18:57,504 --> 00:19:02,642
پليس کونينگ اومده در خونهش
272
00:19:02,742 --> 00:19:05,879
و بقاياي جسدش بهعنوان
قرباني قتل
273
00:19:05,979 --> 00:19:09,282
در پنسيلوانيا شناسايي شدند
وحشت کرده بودم
274
00:19:09,382 --> 00:19:14,654
واقعا نميتونستم تصورشو بکنم که
يک انسان چنين کاريو
275
00:19:14,754 --> 00:19:20,226
با يک انسان ديگه بکنه و بعد
مثل يک تکه آشغال، دور بندازتش
276
00:19:20,326 --> 00:19:22,729
چطور ميتونست اينقدر بياحساس باشه؟
277
00:19:22,829 --> 00:19:26,566
اون به چيزي غير از مخفي کردن
278
00:19:26,666 --> 00:19:28,601
عمل شنيع خودش
فکر نميکرده
279
00:19:31,338 --> 00:19:35,141
قبل از دونستن هويت باب
ما صدها و
280
00:19:35,241 --> 00:19:36,710
صدها بازجويي انجام داديم
281
00:19:36,810 --> 00:19:40,246
حالا که هويت اونو ميدونستيم
قصد داشتيم صدها و صدها
282
00:19:40,347 --> 00:19:41,381
بازجويي ديگه انجام بديم
283
00:19:41,481 --> 00:19:42,749
ميخواستيم ته و توي قضيه رو دربياريم
284
00:19:42,849 --> 00:19:45,719
هرکار ممکنيو براي دستگيري قاتل
بايد انجام ميداديم
285
00:19:47,954 --> 00:19:50,090
اين قطعا يکي از اون پروندههايي بود
286
00:19:50,190 --> 00:19:51,157
که با خودم فکر ميکردم
شايد همتاي خودمونو پيدا کرديم
287
00:19:51,181 --> 00:19:56,181
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
288
00:19:56,205 --> 00:20:01,205
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
289
00:20:01,229 --> 00:20:06,229
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
290
00:20:18,251 --> 00:20:20,920
يک سال و نيم بود که
روي اين تحقيقات کار ميکرديم و
291
00:20:21,021 --> 00:20:23,223
بالاخره هويت قربانيو
292
00:20:23,323 --> 00:20:24,324
به دست آورده بوديم
293
00:20:28,762 --> 00:20:30,130
باب رادبوش
294
00:20:34,567 --> 00:20:37,070
مثل يک شات آدرنالين بود
295
00:20:37,170 --> 00:20:39,472
اما هنوز صحنه جرمي نداشتيم
تا ببينيم
296
00:20:39,572 --> 00:20:40,573
قرباني کجا به قتل رسيده
297
00:20:42,876 --> 00:20:46,579
اين افراد اونقدري باهوش بودند که
جسدو جا به جا کنند
298
00:20:46,680 --> 00:20:50,617
کار نابودسازيشون خيلي خوب بود
تا جايي که
299
00:20:50,717 --> 00:20:53,053
قرباني، تقريبا قابل شناسايي نبود
300
00:20:53,153 --> 00:20:54,654
اما خوشبختانه، اين اتفاق نيفتاد
301
00:21:01,461 --> 00:21:05,198
از طريق بازجوييها
دوست دختر بابو، شناسايي کرديم
302
00:21:05,298 --> 00:21:06,666
رفتيم تا باهاش
صحبت کنيم
303
00:21:09,536 --> 00:21:13,139
تقريبا مدت زيادي ميشد که
نديده بودش
304
00:21:13,239 --> 00:21:15,742
اون هيچوقت گزارش
فردي مفقودشده رو پر نکرده بود
305
00:21:15,842 --> 00:21:17,777
چون رابطه اونها يکجورهايي
تمام شده بود
306
00:21:17,877 --> 00:21:18,945
پر از تنش بود
307
00:21:19,045 --> 00:21:21,414
اون در اون زمان
يکجورهايي زندگي خودشو ميکرد
308
00:21:23,483 --> 00:21:26,252
پرسيديم: کسي هست که بخواد به
باب آسيبي برسونه؟
309
00:21:26,353 --> 00:21:29,622
ارتباطي بين شخصي بهنام
هوگو
310
00:21:29,723 --> 00:21:32,058
سلنسکي که چند نفرو
کشته داشته؟
311
00:21:33,293 --> 00:21:36,496
وقتي هوگو سلنسکيو داريم که
اجسادي توي خونهش دفن کرده
312
00:21:36,596 --> 00:21:38,765
....فقط منطقيه که فکر کنيم شايد
313
00:21:38,865 --> 00:21:41,468
شايد ارتباطي بين اين دو
وجود داشته
314
00:21:41,568 --> 00:21:43,603
اون بهمون گفت از وجود
315
00:21:43,703 --> 00:21:44,804
کسي که ميخواسته به باب
آسيبي برسونه، بياطلاعه
316
00:21:46,039 --> 00:21:48,775
و اون، هيچ ارتباطي با هوگو
سانسکي نداشت
317
00:21:51,911 --> 00:21:57,117
گهگاهي، بيرون ميرفتم فقط تا ببينم
318
00:21:57,217 --> 00:22:02,255
هرچيز جديدي در مورد
اتفاقي که افتاده بود
319
00:22:02,355 --> 00:22:04,624
و وجود هرگونه مظنوني، وجود داره؟
320
00:22:04,724 --> 00:22:09,462
ناراحتي وجود داشت، جاي خالي وجود داشت
321
00:22:09,562 --> 00:22:12,866
و واقعا خيلي سخت بود
322
00:22:21,241 --> 00:22:22,609
در اين نقطه
نميتوني تسليم بشي
323
00:22:22,709 --> 00:22:24,210
بايد ادامه بدي
324
00:22:24,310 --> 00:22:27,180
اما در انتها خيلي نااميدکننده شد
چون
325
00:22:27,280 --> 00:22:31,184
تمام سرنخها، تمام ايدهها
تمام تلاشي که کرده بوديم
326
00:22:31,284 --> 00:22:32,285
به هيچجایی نرسيده بود
327
00:22:41,661 --> 00:22:45,331
در زماني که هويت اونو
در رسانهها پخش کرديم
328
00:22:45,432 --> 00:22:50,036
تماسي از جيمز بريتون
زندانياي که
329
00:22:50,136 --> 00:22:54,207
ميگفت اطلاعاتي مربوط به اين
پرونده داره، دريافت کرديم
330
00:22:54,307 --> 00:22:59,446
جيمز بريتون اخيرا بخاطر جرم
331
00:22:59,546 --> 00:23:02,849
از کاليفرنيا استرداد شده بود و
در زندان کلمبيا کانتري بود
332
00:23:04,617 --> 00:23:08,555
اون گفت که قربانيو ميشناخته
خوب، البته اين موضوع
333
00:23:08,655 --> 00:23:12,926
اين اميدو به کارآگاهان داد که اين ميتونه
334
00:23:13,026 --> 00:23:14,527
تغييري در پرونده ایجاد کنه
335
00:23:18,565 --> 00:23:21,968
ما به زندان کلمبيا کانتي رفتيم
336
00:23:22,068 --> 00:23:23,636
و من بازجوييو انجام دادم
337
00:23:24,938 --> 00:23:28,808
اون بهمون گفت که در سال 2002
همراه با همسرش استيسي
338
00:23:28,908 --> 00:23:31,044
واکس بري، زندگي ميکرده
339
00:23:33,079 --> 00:23:35,982
جيمز بريتون به کارآگاهان گفت
با قرباني، دوست بوده
340
00:23:36,082 --> 00:23:38,451
جون اونها دريانوردان بازنشسته بودند
341
00:23:38,551 --> 00:23:41,254
اما فکر ميکنه شخصي که
ممکنه اين کارو کرده باشه
342
00:23:41,354 --> 00:23:44,457
همسايهاش
لري تولي بوده
343
00:23:48,028 --> 00:23:50,864
لري تولي هم دريانورد بوده
بنابراين هرسه اونها
344
00:23:50,964 --> 00:23:51,965
همه باهم رفت و آمد داشتند
345
00:23:53,099 --> 00:23:58,505
جيمز گفت لري با دختري قرار ميگذاشته که
346
00:23:58,605 --> 00:24:01,975
باب شروع کرده بود باهاش
يک جورهايي رابطه عاشقانه داشته باشه
347
00:24:02,075 --> 00:24:08,548
و با گذشت زمان، دشمني بين باب و لري
شروع شده
348
00:24:08,648 --> 00:24:12,852
جيمز گفت باب قرار بوده در
349
00:24:12,952 --> 00:24:16,589
چهارم جولاي براي خوردن باربکيو
به خونه بريتون بره، اما نرفته
350
00:24:16,690 --> 00:24:19,526
و جيمز گفت که ديگه هيچوقت باهاش حرف نزده
351
00:24:22,095 --> 00:24:24,864
بعد جيمز گفت که در جولاي همون ماه
352
00:24:24,964 --> 00:24:27,334
که باب مفقود شده بود
353
00:24:27,434 --> 00:24:30,370
جيمز برامون تعريف کرد که
چطور اون توسط
354
00:24:30,470 --> 00:24:32,539
لري تور مورد توهين قرار گرفته
355
00:24:32,639 --> 00:24:35,975
جيمز گفت که لري با پيستول تپانچه زدتش
356
00:24:36,076 --> 00:24:41,348
و تهديدش کرده که بخاطر دستگاه پخش موزيکي
که دزديده بود، به همسرش تجاوز ميکنه
357
00:24:43,083 --> 00:24:46,286
اما بعدش جيمز چيز شوکهکنندهايو گفت
358
00:24:46,386 --> 00:24:50,357
لري بهش گفته يا دهنتو بسته نگه ميداري يا
مثل باب
359
00:24:50,457 --> 00:24:52,025
جمجمهتو متلاشي ميکنم
360
00:24:56,096 --> 00:24:59,766
جيمز کاملا بيان کرد که لري تولي
361
00:24:59,866 --> 00:25:02,235
بايد همون شخصي باشه که
بابو به قتل رسونده
362
00:25:03,370 --> 00:25:05,472
و اينکه نميخواسته
آخر و عاقبت اون هم مثل باب بشه
363
00:25:06,873 --> 00:25:09,509
اين پيشرفت شوکهکنندهاي براي
محققين بود
364
00:25:16,750 --> 00:25:19,986
حالا، لري تولي براي محققين
کاملا شناختهشده بود
365
00:25:20,086 --> 00:25:23,156
چون در اون بازه زماني، لري تولي
به جرم قتل
366
00:25:23,256 --> 00:25:24,758
در زندان بود
367
00:25:26,359 --> 00:25:29,796
در نوامبر 2002
لري
368
00:25:29,896 --> 00:25:31,564
در حين تعرض به ملک
يک فرد شانزده ساله رو به قتل رسونده بود
369
00:25:31,664 --> 00:25:35,168
حالا،جسد باب در جولاي 2002 کشف شده بود
370
00:25:35,268 --> 00:25:36,770
فقط چهار ماه با هم فاصله دارند
371
00:25:36,870 --> 00:25:41,007
بنابراين در اين نقطه
انگيزههاي خيلي زيادي براي لري تولي وجود داره
372
00:25:46,913 --> 00:25:51,151
حرفهاي جري خيلي قابل باور بود و
اون تبديل به
373
00:25:51,251 --> 00:25:53,219
دوست جديد تحقيقات شد
374
00:25:57,390 --> 00:25:59,159
بنابراين در اين نقطه
اطلاعاتي داشتند
375
00:25:59,259 --> 00:26:03,463
اما اين پرونده همچنان يک معما بود
376
00:26:03,563 --> 00:26:08,368
بنابراين، البته پليس
شروع به تاييد تمام
377
00:26:08,468 --> 00:26:09,803
اطلاعاتي که جيمز داده بود
کرد
378
00:26:11,571 --> 00:26:15,075
اونها ميخواستتند با استيسي
همسر جيمز تماس بگيرند
379
00:26:15,175 --> 00:26:18,044
اون اخيرا در زندان سن ديگو بود
380
00:26:20,747 --> 00:26:22,782
من با استيسي بريتون تماس گرفتم
381
00:26:22,882 --> 00:26:26,319
اون سريعا از تولي حرف ميزنه و
درباره اينکه
382
00:26:26,419 --> 00:26:28,955
بهش توهين شده بود و همسرشو
با ته تپانچه زده بود، حرف زد
383
00:26:29,055 --> 00:26:31,324
حرفهاي استيسي
شباهت خيلي زيادي
384
00:26:31,424 --> 00:26:32,425
با حرفهاي همسرش داشتند
385
00:26:32,525 --> 00:26:34,994
اون گفت ميخوام جمجمهتو متلاشي کنم
و يک باربکيوي
386
00:26:35,095 --> 00:26:36,096
مادر به خطا بخورم
387
00:26:37,330 --> 00:26:40,100
اون اضافه کرد که در اونجا در اون
مهموني باربکيو
388
00:26:41,234 --> 00:26:43,203
بشکههاي سوخت در حال سوختن
بودند
389
00:26:44,704 --> 00:26:47,240
بقاياي جسد باب، آتش زده شدند
390
00:26:48,608 --> 00:26:51,945
در اين زمان با خودم فکر ميکردم
واقعا داريم به جايي ميرسيم
391
00:26:52,045 --> 00:26:54,447
استيسي بريتون هم همون اطلاعاتو
392
00:26:54,547 --> 00:26:58,518
تاييد کرد اما
جزئيات کمي بيشتري بهمون ارائه کرد
393
00:27:03,990 --> 00:27:07,394
خوب، استيسي توضيح داد که خودش
لري تورلي
394
00:27:07,494 --> 00:27:12,132
باب رادبوش و همسرش جيمز
395
00:27:12,232 --> 00:27:14,701
بين واکس بري و نيوارک، نيوجرسي
396
00:27:14,801 --> 00:27:15,869
براي کار رفت و آمد داشتند
397
00:27:15,969 --> 00:27:18,405
من گفتم: خوب جايي هم توقف ميکرديد؟
398
00:27:18,505 --> 00:27:21,675
و اون گفت: در مورد جاده شمالي حرف ميزني؟
399
00:27:21,775 --> 00:27:24,377
اون گفت: خوب، برادرم اونجا زندگي ميکنه
400
00:27:25,512 --> 00:27:26,946
يک جايي خيلي نزديک به اونجا
401
00:27:27,047 --> 00:27:28,682
و من تمام مدت فکر ميکردم
402
00:27:28,782 --> 00:27:30,583
باورم نميشه که اون حرفي از
جاده شمالي بهم زد
403
00:27:31,685 --> 00:27:35,755
که سرنخ بزرگي بود
ناگهان چراغي توي ذهنم روشن شد
404
00:27:35,855 --> 00:27:38,958
از اون به بعد ميدونستم که استيسي
قراره
405
00:27:39,059 --> 00:27:41,361
دومين دوست صميمي
تحقيقات باشه
406
00:27:42,996 --> 00:27:45,231
اما هيچ نميدونستم
چي در انتظار اين پرونده است
407
00:28:04,851 --> 00:28:09,923
ميدونستم وقتي قرباني شناسايي بشه
قدم در راه
408
00:28:10,023 --> 00:28:11,157
درست ميگذاريم
409
00:28:12,492 --> 00:28:15,628
در اين نقطه فکر ميکرديم که لري توري
410
00:28:15,729 --> 00:28:19,666
و يا هوگو سلنسکي
بايد ربطي به
411
00:28:19,766 --> 00:28:21,334
قتل باب رادبوش داشته باشند
412
00:28:21,434 --> 00:28:26,239
بنابراين، قبل از انجام حرکت بعديمون
ميخواستيم تمام جنبههاي
413
00:28:26,339 --> 00:28:27,340
ممکنو اکتشاف کنيم
414
00:28:48,461 --> 00:28:50,497
لري توري، قاتلي شناختهشده بود
415
00:28:50,597 --> 00:28:55,235
و به جايي که بقاياي جسد باب کشف شده بود
دسترسي داشت
416
00:28:55,335 --> 00:28:59,506
بنابراين، تمام اونها مبني بر اين بود
که اساسا روي اون تمرکز کنيم
417
00:28:59,606 --> 00:29:05,178
محققين از حرفهاي جيمز و استيسي بريتون
418
00:29:05,278 --> 00:29:08,448
استنباط کردند که باب احتمالا با دوستدختر
تولي، ميخوابيده
419
00:29:09,816 --> 00:29:12,752
بنابراين، اين ميتونه انگيزهاي احتمالي باشه
420
00:29:12,852 --> 00:29:15,622
سريعا محققين گفتند: بايد
اطلاعات
421
00:29:15,722 --> 00:29:16,723
بيشتري به دست بياريم
422
00:29:20,960 --> 00:29:23,563
ميدونستيم لري توري توي زندانه
423
00:29:24,931 --> 00:29:27,834
بنابراين پيش بهترين شخص دوم رفتيم
424
00:29:27,934 --> 00:29:29,602
پيش دوستدختر لري تولي رفتيم
425
00:29:31,137 --> 00:29:33,907
اون گفت: گوش کنيد
من هيچ
426
00:29:34,007 --> 00:29:36,042
رابطه عاشقانهاي با باب رادبوش نداشتم
427
00:29:36,142 --> 00:29:38,611
اون گفت: اونها دروغگواند
هرچي اونها ميگندو
428
00:29:38,712 --> 00:29:39,713
باور نکنيد
429
00:29:42,248 --> 00:29:44,918
در واقع اونها رو نخاله
توصيف کرد
430
00:29:45,018 --> 00:29:48,054
و اطلاعاتي از بريتونها داد
431
00:29:48,154 --> 00:29:49,522
که يکجورهايي بزرگنمايي بود
432
00:29:51,725 --> 00:29:56,029
در واقع، دوست دخترش گفت
فقط باب
433
00:29:56,129 --> 00:29:58,198
و لري توريو يک بار باهم ديده
434
00:30:01,501 --> 00:30:04,471
حرفش با چيزي که بريتونها
بهم گفته بودند، متفاوت بود
435
00:30:10,443 --> 00:30:12,946
بنابراين فکر کرديم شايد بريتونها
از اون
436
00:30:13,046 --> 00:30:15,915
براي منحرف کردنمون استفاده ميکنند
و سعي دارند
437
00:30:16,016 --> 00:30:17,350
برامون ابهام ايجاد کنند
438
00:30:17,450 --> 00:30:19,486
قطعا از چيزي که ميگفتند
اطلاعات بيشتري داشتند
439
00:30:21,955 --> 00:30:24,791
حرفهاي بريتونها خيلي قابلباور بود
440
00:30:24,891 --> 00:30:28,061
با اين حال، شروع به فکر کردن کرديم
شايد داستاني باشه
441
00:30:28,161 --> 00:30:33,366
که از خودشون ساختند
تا خودشونو تبرئه کنند
442
00:30:33,466 --> 00:30:36,736
ميدونستيم که
ضد و نقيضهايي
443
00:30:36,836 --> 00:30:40,907
در داستانهاي اونها وجود داشت
که پرچمهاي قرمز (زنگ خطر) بودند
444
00:30:41,007 --> 00:30:43,476
آيا اونها يک چيزهاييو حذف ميکنند؟
آيا به ما دروغ ميگند؟
445
00:30:46,312 --> 00:30:47,580
ميتونست کار هرکسي باشه
446
00:30:47,681 --> 00:30:51,918
ما کلي آدم داشتيم که مظنونين
احتمالي بودند
447
00:30:52,018 --> 00:30:56,589
اما هنوز به اون يک سرنخ يا
قطعه مدرک
448
00:30:56,690 --> 00:30:58,625
نياز داشتيم
تا در مسير درست، قرارمون بده
449
00:31:03,430 --> 00:31:05,065
بنابراين، کمي زمان بهش داديم
450
00:31:07,000 --> 00:31:10,770
شنيديم که بريتونها
دارند از زندان آزاد ميشند
451
00:31:10,870 --> 00:31:13,473
و سعي کرديم از هردوي اونها
452
00:31:13,573 --> 00:31:14,574
باهم بازجويي کنيم
453
00:31:16,876 --> 00:31:19,679
به نظر من رسيد که
جيمز ميخواست حرف بزنه
454
00:31:23,350 --> 00:31:26,052
با اين حال، استيسي در اون نقشي نداشت
455
00:31:26,152 --> 00:31:27,954
و در طول بازجويي
ساکت بود
456
00:31:32,292 --> 00:31:33,460
ما تمام اين سرنخها رو داشتيم
457
00:31:33,560 --> 00:31:35,595
و تمام قطعات پازلي که شناور
هستندو بررسي ميکرديم
458
00:31:35,695 --> 00:31:37,430
اما مسئله اصليو نداشتيم
459
00:31:37,530 --> 00:31:38,832
چون صحنه جرمي نداشتيم
460
00:31:41,434 --> 00:31:42,535
و اين، نااميدکننده است
461
00:31:42,635 --> 00:31:46,339
اين خيلي سخت بود اما
رابرت يک خانواده داشت
462
00:31:46,439 --> 00:31:48,475
و دوست داشتيم به اونها پاسخهايي بديم و
463
00:31:48,575 --> 00:31:49,576
به اونها پاياني ارائه بديم
464
00:31:56,383 --> 00:31:59,886
پليس با پشتکار زياد تلاش ميکرد
465
00:31:59,986 --> 00:32:01,521
تا قتل اونو حل کنه
466
00:32:02,822 --> 00:32:04,724
واقعا خيلي سخت بود
467
00:32:04,824 --> 00:32:09,829
بايد ميدونستيم چه اتفاقي افتاده و
جرا اتفاق افتاده
468
00:32:14,434 --> 00:32:17,671
هرکسي که مرتکب اين قتل شده بود
اونو طوري برنامهريزي کرده بود
469
00:32:17,771 --> 00:32:19,706
که گير نيفته
470
00:32:19,806 --> 00:32:23,877
جادههاي زيادي وجود دارند که
به مسيرهاي متفاوتي
471
00:32:23,977 --> 00:32:27,213
منتهي ميشند
اما به نظر نميرسيد
472
00:32:27,313 --> 00:32:29,149
اين مسير به شخص يا اشخاصي
که اين قتلو انجام دادند، منتهي بشه
473
00:32:39,793 --> 00:32:43,630
بالاخره در سال 2015
تماسي از استيسي بريتون دريافت کرديم
474
00:32:43,730 --> 00:32:45,865
ظاهرا ميخواست با ما حرف بزنه
475
00:32:45,965 --> 00:32:48,034
باورم نميشد که بعد از اين همه سال
476
00:32:48,134 --> 00:32:50,337
دوباره تماس گرفته
477
00:32:50,437 --> 00:32:54,574
اون گفت که اون و جيمز
ديگه زن و شوهر نيستند
478
00:32:54,674 --> 00:32:57,644
اما باهم زندگي ميکنند و اوضاع
خيلي خوب پيش نميره
479
00:32:57,744 --> 00:33:03,049
اون گفت از جيمز ميترسه و
زندگيش داره نابود ميشه
480
00:33:03,149 --> 00:33:06,619
و بايد در اين مورد، با يک نفر حرف بزنه
481
00:33:06,720 --> 00:33:09,656
و ميتونستم بگم که ناراحته
482
00:33:09,756 --> 00:33:12,325
اما ميخواست يک داستانيو
برامون تعريف کنه
483
00:33:12,425 --> 00:33:16,196
ميدونستم که اين
نقطه اوجي بود
484
00:33:16,296 --> 00:33:19,966
و من اصلا آمادگي شنيدن
چيزي که ميخواست بگه رو نداشتم
485
00:33:30,377 --> 00:33:34,247
در چهارده آگوست 2015
بالاخره اون تغيير بزرگو به دست آورديم
486
00:33:35,415 --> 00:33:38,051
در تماس تلفنياي که استيسي
گرفته بود
487
00:33:38,151 --> 00:33:41,021
بهمون گفت که در واقع، همسر سابقش
جيم بريتون
488
00:33:41,121 --> 00:33:43,089
باب ردبوشو به قتل رسونده
489
00:33:44,324 --> 00:33:46,159
اگه جيمز بريتون بابو به قتل رسونده بود
490
00:33:46,259 --> 00:33:48,695
ميدونستم که بايد سريع وارد عمل بشيم
491
00:33:48,795 --> 00:33:52,032
اين پرونده مثل يخ، سرد اما ناگهان
اونطوري
492
00:33:52,132 --> 00:33:53,333
داغ و آتشين شد
493
00:33:53,433 --> 00:33:56,836
و احساس ميکرديم براي بازداشت کردن جيمز
مدارک کافي داريم
494
00:33:56,936 --> 00:34:01,341
بنابراين، جيمزو به بازداشتگاه برديم و
495
00:34:01,441 --> 00:34:02,575
ترتيب بازجويي ضبطشده رو داديم
496
00:34:02,576 --> 00:34:04,076
بيا به جولاي 2002 برگرديم
497
00:34:05,555 --> 00:34:06,555
چهارم جولاي
498
00:34:06,999 --> 00:34:07,999
چهارم جولاي
499
00:34:08,815 --> 00:34:11,885
و اينجا بود که جيمز نسخه خودش
500
00:34:11,985 --> 00:34:14,054
از اتفاقي که چهارم جولاي
2002افتاده بودو، ارائه کرد
501
00:34:17,000 --> 00:34:18,500
اما داشتم با باب حرف ميزدم و
من و باب
502
00:34:18,555 --> 00:34:20,555
موضوع حرفمونو يادم نمياد
503
00:34:22,222 --> 00:34:24,222
چيز ديگهاي که ميدونم اينه که
504
00:34:24,233 --> 00:34:26,233
استيسي به پشت سرش ضربه زد
505
00:34:30,666 --> 00:34:33,666
با يک... با يک جور
پتک سنگيني، چيزي
506
00:34:33,688 --> 00:34:36,688
و با اون شي
به سر باب، ضربه زد
507
00:34:36,777 --> 00:34:39,777
يک چاقو توي دستش بود
508
00:34:40,000 --> 00:34:44,000
و سعي ميکرد با اون چاقو بابو بزنه
و باب، باهاش ميجنگيد
509
00:34:44,111 --> 00:34:46,611
و هلش ميداد و بهش مشت ميزد
510
00:34:46,711 --> 00:34:49,711
و من اصلا.. .اصلا نميدونستم چه
غلطي بکنم
511
00:34:49,777 --> 00:34:51,777
و اونجا نشسته بودم
512
00:34:51,888 --> 00:34:53,888
انگار کاملا شوکه شده بودم
513
00:34:54,000 --> 00:34:55,500
چرا جلوشو نگرفتي؟
514
00:34:55,666 --> 00:34:58,166
من... احمقانه به نظر ميرسه
515
00:34:58,222 --> 00:35:00,222
از جون خودم هم ميترسيدم
516
00:35:00,333 --> 00:35:02,833
يعني اون ناگهاني به باب حمله کرد
و من با خودم گفتم
517
00:35:02,888 --> 00:35:04,888
...اگه دخالت کنم
518
00:35:04,899 --> 00:35:06,899
ميدونستم که خودم هم ميميرم
519
00:35:08,041 --> 00:35:11,611
در اين نقطه، استيسي و جيمز
هردو سعي ميکردند
520
00:35:11,711 --> 00:35:14,748
جرمو گردن همديگه بندازند
و کارآگاهان بايد ميفهميدند
521
00:35:14,848 --> 00:35:16,716
واقعا چه اتفاقي براي جيمز افتاده
522
00:35:20,444 --> 00:35:21,944
بعد چه اتفاقي افتاد؟
523
00:35:25,000 --> 00:35:26,000
اون داشت ميرفت داخل
524
00:35:26,111 --> 00:35:27,111
تا بکشتش
525
00:35:27,112 --> 00:35:28,112
تا کارشو تموم کنه
526
00:35:28,114 --> 00:35:29,114
... و من جلوشو گرفتم
527
00:35:29,288 --> 00:35:31,788
چون باب ميخواست دعا بخونه
528
00:35:36,777 --> 00:35:40,777
آخرين حرفهاش اين بودند
اوه خدايا، خواهش ميکنم
به مرگ خشونتباري نميرم
529
00:35:40,888 --> 00:35:42,888
و اون، خرخرهشو بريد
530
00:35:42,999 --> 00:35:43,999
در اون زمان
531
00:35:44,000 --> 00:35:45,000
و اون
532
00:35:45,111 --> 00:35:46,611
همونجا از خونريزي مرد
533
00:35:51,000 --> 00:35:53,000
اون بخاطر کاري که کرده بود
گريه ميکرد؟
534
00:35:53,111 --> 00:35:54,311
يا ناراحت بود؟
535
00:35:54,444 --> 00:35:55,444
نه، نبود
536
00:35:55,555 --> 00:35:59,055
نگاهي که شبي که
بابو به قتل رسوند داشتو
537
00:35:59,111 --> 00:36:02,111
هيچوقت اين نگاهو توي
چشمهاي هيچکس نديده بودم
538
00:36:02,222 --> 00:36:03,222
...اون
539
00:36:03,333 --> 00:36:04,333
اون انساني نبود
540
00:36:04,444 --> 00:36:05,944
من.. نميدونم
541
00:36:05,990 --> 00:36:07,990
لعنتي خيلي ترسناک بود
542
00:36:10,370 --> 00:36:13,740
حالا قضيه بيشتر شبيه
سناريوي موش و گربه بازي شده بود
543
00:36:13,840 --> 00:36:17,977
و با بيشتر شدن جزئيات
بيشتر و بيشتر
544
00:36:18,078 --> 00:36:19,379
به شريکجرمي فعال
تبديل ميشد
545
00:36:22,349 --> 00:36:23,583
ما سوالات بيشتري داشتيم
546
00:36:23,683 --> 00:36:28,088
بنابراين، همکارم استيسيو به يکي از
ايستگاههاي پليس ايالتي برد
547
00:36:28,188 --> 00:36:29,756
و اونجا بود که
548
00:36:29,856 --> 00:36:30,924
بازجويي ضبطشده تصويريشونو
انجام دادند
549
00:36:32,158 --> 00:36:35,695
اون يکجورهايي خودشو از
تمام مسئوليتهاي بزرگ
550
00:36:35,795 --> 00:36:36,963
يعني بخش قتل، حذف کرده بود
551
00:36:37,063 --> 00:36:39,366
با اين حال، اون در مورد
552
00:36:41,201 --> 00:36:45,605
اتفاقي که براي باب افتاده بود و
و قطع اندامش، حرف زد
553
00:36:45,705 --> 00:36:49,209
اعتراف خودش به کاري که کرده بود
554
00:36:49,210 --> 00:36:50,210
من از خود بيخود شده بودم
555
00:36:51,000 --> 00:36:51,800
...يعني
556
00:36:51,999 --> 00:36:52,999
بهمون گفتي
557
00:36:53,000 --> 00:36:54,000
جسدو با تبر
558
00:36:54,111 --> 00:36:55,111
تکه تکه کردي
559
00:36:55,222 --> 00:36:56,222
...و بعد لهش کردم با
560
00:36:56,233 --> 00:36:57,233
آره
561
00:36:57,333 --> 00:36:58,333
تو سرشو تکه تکه کردي؟
درسته؟
562
00:36:58,444 --> 00:36:59,444
آره
563
00:37:00,000 --> 00:37:01,500
ساق پاهاشو؟
564
00:37:01,666 --> 00:37:02,666
آره
565
00:37:02,777 --> 00:37:03,777
و؟
566
00:37:03,888 --> 00:37:05,888
از زانو به پايين
567
00:37:05,999 --> 00:37:07,199
آره
568
00:37:08,495 --> 00:37:12,165
استيسي تمام اون جزئيات وحشتناک
درباره نحوه دفع جسد
569
00:37:12,265 --> 00:37:17,303
و استفاده از قيچي باغباني و
پتک و
570
00:37:17,404 --> 00:37:20,740
تبرو تعريف کرد
چيزهاي خيلي وحشتناکي بودند
571
00:37:20,840 --> 00:37:23,677
اون گفت بعد از تکه تکه کردن
بايد
572
00:37:23,777 --> 00:37:27,447
جسدو از اونجا بيرون ميبردند
بنابراين از يک تشک بادي استفاده کردند
573
00:37:28,615 --> 00:37:30,483
بقاياي جسد بابو
جا به جا کردند
574
00:37:32,285 --> 00:37:35,155
و راه افتادند و به جاده شمالي رفتند
575
00:37:35,255 --> 00:37:38,358
و يک نفر بايد سيمو
بالا نگه ميداشته
576
00:37:40,555 --> 00:37:42,755
اينجا جاييه که
بشکه توش بود
577
00:37:42,999 --> 00:37:44,499
و تمام کيسهها رو اونجا گذاشتيم
578
00:37:44,555 --> 00:37:46,055
خوب، اول بالا تنه رو گذاشتيم
579
00:37:47,222 --> 00:37:50,222
و بعد، جيم روش بنزين ريخت
580
00:38:00,480 --> 00:38:01,448
و استيسي
581
00:38:02,649 --> 00:38:04,250
بقاياي جسدو سوزاند
582
00:38:05,552 --> 00:38:07,787
و از اونجا فرار کردند
583
00:38:07,887 --> 00:38:10,557
فکر ميکنم استيسي فکر ميکرده
بخاطر اينکه قتل بابو گردن همسرش انداخته
584
00:38:10,657 --> 00:38:13,760
مشکلي براش پيش نمياد
585
00:38:13,860 --> 00:38:15,428
و بازداشت نميشه
586
00:38:17,429 --> 00:38:19,429
صادقانه فکر ميکردم
587
00:38:20,222 --> 00:38:22,722
بعد از اينکه سر و کله کسي پيدا نشده
588
00:38:24,222 --> 00:38:26,222
يک جورهايي دور بندازمش
589
00:38:30,043 --> 00:38:34,614
به نظر ميرسید که استيسي ميخواد
از جيمز پيشدستي کنه
590
00:38:34,714 --> 00:38:37,851
و قتلو گردن اون بندازه
قبل از اينکه اون بتونه اين کارو بکنه
591
00:38:37,951 --> 00:38:40,620
من بهش ميگم: گزينه هستهاي
چون در هم ميتنه
592
00:38:40,720 --> 00:38:42,055
و هردوي اونها رو پايين ميکشه
593
00:38:43,356 --> 00:38:46,760
هرکدوم از اونها نقش داشتن خودشونو به حدي
تاييد کردند
594
00:38:46,860 --> 00:38:49,262
تا اونها رو متهم به قتل بدونيم
595
00:38:51,998 --> 00:38:55,201
به مدت چند سال، داستانهايي از بريتونها
596
00:38:55,301 --> 00:38:57,937
در اين باره که تولي مرتکب اين جرم شده شنيديم
و همينطور
597
00:38:58,038 --> 00:39:00,073
بعد هوگو سلنسکي هم وجود داشت
598
00:39:00,173 --> 00:39:03,476
من و همکارم عميقا در درونمون حس ميکرديم
599
00:39:03,576 --> 00:39:05,445
قضيه بيشتر از اينهاست
منطقي به نظر نمياد
600
00:39:06,513 --> 00:39:09,015
اونها فکر ميکردند
مرتکب قتلي بيعيب و نقص شدند
601
00:39:10,283 --> 00:39:11,317
اما اشتباه ميکردند
602
00:39:12,419 --> 00:39:15,288
اونها از شر جسد خلاص شده بودند
از شر مدارک و شواهد، خلاص شده بودند
603
00:39:15,388 --> 00:39:18,458
با اين حال، داستانهاشون
خيلي مشابه باهم بود
604
00:39:18,558 --> 00:39:19,659
حزئيات ممکن بود ساده به نظر بياند
اما واقعا پيچيده بودند
605
00:39:19,759 --> 00:39:23,029
و فکر ميکنم نهايتا حرفهاي خودشون بود
606
00:39:23,129 --> 00:39:24,964
که بهترين مدرک بود
607
00:39:26,700 --> 00:39:31,538
بنابراين، کارآگاهان هم
جيمز و هم استيسيو دستگير کردند
608
00:39:31,638 --> 00:39:36,309
در اکتبر 2016 جيمز متهم شناخته شد و
به
609
00:39:36,409 --> 00:39:40,880
جرم ارتکاب به قتل درجه سوم
مثله جسد و
610
00:39:40,980 --> 00:39:43,283
شهادت دروغ
به پانزده تا سي سال حبس در زندان ايالتي محکوم شد
611
00:39:43,383 --> 00:39:45,352
اما استيسي اصرار داشت
که دادگاه براش برگزار بشه
612
00:39:46,453 --> 00:39:49,189
بعد از چهارده سال تلاش پليس براي پيدا کردن
شخصي که
613
00:39:49,289 --> 00:39:52,359
ظاهرا رابرت ردبوشو
به قتل رسونده
614
00:39:52,459 --> 00:39:55,562
استيسي بريتون به دادگاه مونرو کانتي ميره
615
00:39:55,662 --> 00:39:56,696
تا با اتهاماتش روبرو بشه
616
00:39:57,831 --> 00:40:01,601
نوامبر 2016
استيسي بريتون به ارتکاب قتل درجه يک
617
00:40:01,701 --> 00:40:03,803
گمراه کردن
618
00:40:03,903 --> 00:40:06,206
ايجاد خوف و هراس و
توطئه متهم شد
619
00:40:06,306 --> 00:40:09,075
اون به حبس ابد
620
00:40:09,175 --> 00:40:11,411
بدون امکان عفو مشروط
محکوم شد
621
00:40:14,114 --> 00:40:17,851
کاري که براي
622
00:40:19,185 --> 00:40:23,189
خلاص شدن از جسد باب کرده بود
بدتر از يک فيلم ترسناک بود
623
00:40:25,392 --> 00:40:28,628
نميتوني با يک انسان اين کارو بکني
و ازش قسر دربري
624
00:40:30,330 --> 00:40:31,564
اين جام پايانيه
625
00:40:32,966 --> 00:40:36,403
جرم تمام جرمها
و افتخار ميکنم که عضو تيمي بودم که
626
00:40:36,503 --> 00:40:39,139
عدالتو در حق قرباني
اجرا کردند
627
00:40:42,442 --> 00:40:47,247
فکر ميکنم که خيلي جالب بود که
628
00:40:47,347 --> 00:40:49,916
بالاخره از زبان خودشون شنيديم
که اين کارو کردند
629
00:40:50,016 --> 00:40:51,217
اونها بايد همديگه رو لو ميدادند
630
00:40:51,317 --> 00:40:53,853
اونها رابطه خيلي ناپايداري داشتند
631
00:40:53,953 --> 00:40:55,989
که بهترين چيزو از اونها درآورد
632
00:40:57,924 --> 00:41:04,397
من خيلي خيلي خيلي ممنونم که پليس
روي اين پرونده موند
633
00:41:05,999 --> 00:41:11,304
چون کاري که با باب کردند، حق هيچکس
نيست، هيچکس
634
00:41:11,328 --> 00:41:16,328
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
635
00:41:16,352 --> 00:41:21,352
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
636
00:41:21,381 --> 00:41:23,216
چارهاي نداري جز اينکه
به بدترين گزينه فکر کني
637
00:41:23,316 --> 00:41:26,920
کريستينا بيشتر از چيزي که عمر کرده بود
مفقود بود
638
00:41:27,020 --> 00:41:30,023
ما هميشه اميدوار بوديم
کريستينا رو به خونه برگردونيم
639
00:41:30,123 --> 00:41:32,392
هرکسي اين کارو کرده بود
640
00:41:32,492 --> 00:41:34,494
واقعا ميدونسته داره چيکار ميکنه
641
00:41:34,518 --> 00:41:36,518
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
642
00:41:36,542 --> 00:41:38,542
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس