1
00:00:08,341 --> 00:00:11,111
کريستينا هيچوقت
از خانوادهش دور نميشد
2
00:00:11,211 --> 00:00:12,579
اون ميدونست که دوستش دارند
3
00:00:13,680 --> 00:00:16,616
هرکسي اين کارو کرده بود
واقعا ميدونسته داره چيکار ميکرده
4
00:00:16,716 --> 00:00:17,984
نميخواسته اون پيدا بشه
5
00:00:18,985 --> 00:00:21,788
به نظر ميرسيد طي تمام اين پروسه
6
00:00:21,888 --> 00:00:24,090
روح اونو تعقيب ميکرديم
7
00:00:24,190 --> 00:00:26,226
شخص مسئول اتفاقي که افتاده
8
00:00:26,326 --> 00:00:28,261
از يک ترفندهايي استفاده ميکرد
9
00:00:28,361 --> 00:00:30,663
فقط به چندتا ترفند براي
خودمون نياز داشتيم
10
00:00:31,698 --> 00:00:35,001
و به محض اينکه اون دهانه رو ديديم
با خودمون فکر کرديم: پسر
11
00:00:35,101 --> 00:00:37,137
اگه ما ميخواستيم از يک جسد خلاص بشيم
اين ايده
12
00:00:37,237 --> 00:00:38,238
فوقالعادهاي بود
13
00:00:38,262 --> 00:00:45,262
تيــم ترجــمــه
.:: قــقــنـوس ::.
.تـقـديـم مـي کـنــد
14
00:00:45,286 --> 00:00:52,286
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
15
00:00:52,310 --> 00:00:57,810
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
16
00:00:57,834 --> 00:01:03,334
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
17
00:01:05,198 --> 00:01:09,769
در 12 ژوئن 1995
تقريبا در ساعت 12:55 بعد از ظهر
18
00:01:09,869 --> 00:01:11,905
در اداره پليس بخش کلوند
19
00:01:12,005 --> 00:01:16,176
گزارش مفقود شدن شخصيو از
خوزه ريورا داشتيم
20
00:01:17,777 --> 00:01:20,547
خوزه، مفقود شدن
21
00:01:20,646 --> 00:01:22,414
دوست دخترش
کريستينا آدکينزو گزارش ميداد
22
00:01:24,617 --> 00:01:27,987
اون هجده سال داشت
و حدود پنج ماهه، باردار بود
23
00:01:28,088 --> 00:01:29,889
و با خوزه زندگي ميکرد
24
00:01:29,989 --> 00:01:32,525
که اون موقع
بيست سالش بود
25
00:01:33,626 --> 00:01:39,399
خوزه ادعا کرد سر کار بوده و
وقتي به خونه برگشته
26
00:01:39,499 --> 00:01:41,033
اون شب، اون مفقود شده بوده
27
00:01:43,036 --> 00:01:45,638
که هيچ اتفاق غيرمعمولي
توي خونه نيفتاده بوده
28
00:01:47,473 --> 00:01:49,776
که اون مفقود شده
و اين کاري نبوده که اون
29
00:01:49,876 --> 00:01:50,877
قبلا انجام داده باشه
30
00:01:59,753 --> 00:02:01,421
کريستينا آروم بود
31
00:02:02,522 --> 00:02:04,124
واقعا مثل فرشتهها بود
32
00:02:04,224 --> 00:02:06,860
اولين باري که بهم گفت بارداره
33
00:02:06,960 --> 00:02:08,794
يک لبخند خيلي بزرگ
روي صورتش بود
34
00:02:08,895 --> 00:02:11,798
بخاطر اين موضوع، خوشحال بود
اون دنبال همين بود
35
00:02:13,099 --> 00:02:15,535
خوب، وقتي حدود سه روز
يک نفرو نميبيني
36
00:02:15,635 --> 00:02:18,304
و نميدوني اوضاع از چه قراره
هيچي به گوشت نميرسه
37
00:02:18,405 --> 00:02:20,507
واقعا مضطرب و نگران بودم
38
00:02:22,841 --> 00:02:26,680
هر پرونده شخصي مفقود شده
فقط ظاهر قضيه است
39
00:02:26,780 --> 00:02:32,452
يک سناريوي آسيبزا و اغلب، اساسا وحشتناکه
40
00:02:32,552 --> 00:02:36,122
اما وقتي زن جواني مثل کريستينا
آدکينز
41
00:02:36,222 --> 00:02:39,459
که اتفاقا در ماه پنچم بارداريش هم هست
مفقود ميشه
42
00:02:39,559 --> 00:02:42,728
اين زنگ هشدار بزرگيو براي
پليس روشن ميکنه
43
00:02:56,942 --> 00:03:00,747
خوزه و کريستينا حدودا دو تا
بلوک از خونه خانواده
44
00:03:00,847 --> 00:03:04,584
کريستينا فاصله داشتند
بنابراين، يکي از اولين کارهايي که کرديم
45
00:03:04,684 --> 00:03:07,721
اين بود که پيش خانوادهش رفتيم
تا ببينيم کسي اطلاعاتي از
46
00:03:07,821 --> 00:03:08,888
جايي که ممکنه رفته باشه داره؟
47
00:03:14,361 --> 00:03:17,397
پليس متوجه شد روزي که
اون مفقود شده
48
00:03:17,497 --> 00:03:21,901
اون خانواده داشته براي مرحله مهم
و لذتبخش ديگهاي در
49
00:03:22,002 --> 00:03:23,370
بارداري کريستينا
آماده ميشده
50
00:03:24,738 --> 00:03:27,340
اونها داشتند برنامه ميريختند که به بيمارستان برند و
51
00:03:27,440 --> 00:03:28,408
بچه رو تعيين جنسيت کنند
52
00:03:33,313 --> 00:03:36,616
اما خانواده کريستينا به ما
گفتند کريستينا با دوستپسرش
53
00:03:36,716 --> 00:03:40,653
خوزه اخيرا دعوا کرده و
ميخواسته
54
00:03:40,754 --> 00:03:41,755
از اون جدا بشه
55
00:03:44,758 --> 00:03:48,161
متوجه شديم که رابطه خيلي متزلزلي داشته
56
00:03:48,261 --> 00:03:50,263
اون، شديدا کنترلگر بوده
57
00:03:52,732 --> 00:03:55,435
و خانوادهش بهمون گفتند
وقتي کريستينا مفقود شده بود
58
00:03:55,535 --> 00:03:57,637
همون روز
اون و خوزه
59
00:03:57,737 --> 00:03:59,739
يک جور درگيري باهم داشتند
60
00:04:01,875 --> 00:04:06,012
ميدونم رابطه اونها عالي نبود
اما اون خوزه رو دوست داشت
61
00:04:06,112 --> 00:04:08,848
چون به من گفته بود
که دوستش داره
62
00:04:10,183 --> 00:04:12,752
من بهش گفتم: کريستينا بگذار يک چيزيو
بهت بگم
63
00:04:12,852 --> 00:04:15,889
اگه فقط يک چيز باشه که بهش باور داشته باشم
اون اينه که یک مرد
64
00:04:15,989 --> 00:04:21,127
هيچوقت نبايد با يک زن، بدرفتاري کنه
خوب، اگه هيچوقت فکر کردي اون
65
00:04:21,226 --> 00:04:24,130
به هر نحو، شکل يا فرمي
داره باهات بدرفتاري ميکنه، به من بگو
66
00:04:25,198 --> 00:04:26,399
فقط باهاش کنار نيا
67
00:04:34,207 --> 00:04:37,577
چيزي که از اين رابطه متوجه شديم
ما رو
68
00:04:37,677 --> 00:04:39,145
به این نتيجهگيري رسوند که
69
00:04:39,245 --> 00:04:41,881
داستان خيلي پيچيدهتر از اينهاست
70
00:04:44,484 --> 00:04:46,920
خوزه تمام علائمي از کسيو
71
00:04:47,020 --> 00:04:52,892
که مايل به اعمال خشونت در مقابل
کريستينا بودو، نشون ميداد
72
00:04:52,992 --> 00:04:55,729
تنها مسئله اين بود که
اون با کريستينا
73
00:04:55,829 --> 00:04:57,697
چيکار کرده بود و اونو
کجا گذاشته بود؟
74
00:05:05,472 --> 00:05:09,009
همچنين، کارآگاهان متوجه شدند
شبي که کريستينا مفقود شده بود
75
00:05:09,109 --> 00:05:11,711
کريستينا برنامه داشته تا يکي
از دوستهاش
76
00:05:11,811 --> 00:05:14,948
که يک بلوک دورتر از خونهاي
که با دوستپسرش توش زندگي ميکردو
77
00:05:15,048 --> 00:05:16,049
ملاقات کنه
78
00:05:17,283 --> 00:05:20,020
پس بايد ميدونستيم کريستينا واقعا
شبو در
79
00:05:20,120 --> 00:05:21,388
خونه دوستش گذرونده
80
00:05:21,488 --> 00:05:24,657
احتمالش وجود داشت که شايد
81
00:05:24,758 --> 00:05:25,725
چند روزي سر و کلهش پيدا نشه
82
00:05:27,794 --> 00:05:32,032
ما با اون دوستش که
اون شب کريستينا
83
00:05:32,132 --> 00:05:33,466
توي خونهش بود، صحبت کرديم
84
00:05:35,568 --> 00:05:37,303
هردوي اونها پاسور بازي ميکردند
85
00:05:38,371 --> 00:05:39,806
صحبت ميکردند و تلويزيون تماشا ميکردند
86
00:05:41,307 --> 00:05:44,177
کريستينا ميخواسته
شبو توي
87
00:05:44,277 --> 00:05:45,478
اون خونه بمونه
88
00:05:46,813 --> 00:05:50,050
اما ميدونسته که خوزه
انتظار داره توي خونه باشه
89
00:05:55,321 --> 00:05:58,525
بنابراين، حوالي ساعتهاي
يک، يک و نيم صبح
90
00:05:58,625 --> 00:06:02,696
اون تصميم گرفته
فقط تا چندتا خونه
91
00:06:02,796 --> 00:06:03,863
توي خيابون پياده برگرده
92
00:06:05,131 --> 00:06:08,401
و به خونه مشترکش
با دوستپسرش بره
93
00:06:10,470 --> 00:06:13,573
وقتي کريستينا داشته ميرفته
دوستش متوجه شده که
94
00:06:13,673 --> 00:06:14,708
يک ماشين کنار زده
95
00:06:17,544 --> 00:06:19,746
و کريستينا با راننده ماشين
صحبت ميکرده
96
00:06:24,317 --> 00:06:27,821
دوستش چيز زيادي از اون متوجه نشده
و نديده بوده که کريستينا
97
00:06:27,921 --> 00:06:30,457
از اون ماشين دور شده باشه
98
00:06:31,957 --> 00:06:34,994
واقعا کسي نميدونسته
کريستينا سوار اون ماشين شده
99
00:06:35,095 --> 00:06:37,630
و اگه سوار شده
کجا رفته؟
100
00:06:51,378 --> 00:06:53,913
در ابتداي کار، تحقيقات دو جنبه داشت
101
00:06:54,014 --> 00:06:57,951
اول، اين بود که خوزه در مورد بحثي که
اونها داشتند
102
00:06:58,051 --> 00:07:01,354
وقتي گزارش مفقود شدنشو داده، روراست نبود
که کمي اونو
103
00:07:01,454 --> 00:07:02,956
مظنون جلوه ميداد
104
00:07:03,056 --> 00:07:06,459
و بعد، دوم
ماشين مرموزي بود که
105
00:07:06,559 --> 00:07:07,660
به نظر ميرسيد کسي
چيزي ازش نميدونه
106
00:07:11,698 --> 00:07:13,033
بايد با خوزه صحبت ميکرديم
107
00:07:16,202 --> 00:07:19,005
دوستپسر کريستينا
مکررا به کاراگاهان ميگفت
108
00:07:19,105 --> 00:07:21,141
اون هيچوقت اذيتش نميکرده
109
00:07:22,409 --> 00:07:26,613
و اون مادر فرزند متولدنشدهاي بود
110
00:07:26,713 --> 00:07:29,049
اون دوستش داشته
111
00:07:29,149 --> 00:07:31,818
اما طبق عدم صداقتش در مورد اون دعوا
112
00:07:31,918 --> 00:07:35,789
اون مظنون اصلي تلقي ميشد
هرچند
113
00:07:35,889 --> 00:07:37,190
هيچ شواهد محکمي وجود نداشت
114
00:07:47,367 --> 00:07:49,369
بنابراين، با شروع تحقيقات همچنان
115
00:07:49,469 --> 00:07:51,938
مسئله اون ماشين
مرموز، پاي برجا بود
116
00:07:52,038 --> 00:07:55,241
اون موقع، تمرکز اصلي روي پيدا کردن اون
ماشين بود
117
00:07:57,243 --> 00:08:00,213
تحقيقات خونه به خونه شروع شد تا
ببينيم کسي
118
00:08:00,313 --> 00:08:02,382
يادش مياد يا اطلاعاتي از
119
00:08:02,482 --> 00:08:05,151
اين ماشين مرموز داره؟
يا اتفاقي که اون شب براي
120
00:08:05,251 --> 00:08:07,987
کريستينا افتاده رو ديده؟
121
00:08:08,088 --> 00:08:13,026
از يکي از همسايههاي خوزه بهنام
الياس ريورا بازجويي کرديم
122
00:08:13,126 --> 00:08:17,097
اون موقع اون بهمون گفت: آره
من ديدمش
123
00:08:17,197 --> 00:08:20,600
داشت گريه ميکرد و ناراحت بود
و داشت ميگفت
124
00:08:20,700 --> 00:08:22,902
نميخواد به خونه بره
125
00:08:23,003 --> 00:08:26,339
اما اون ماشين مرموزي که کريستينا
126
00:08:26,439 --> 00:08:30,377
در حال حرف زدن با رانندهش ديده شده بودو
يادش نمیومد يا اطلاعي ازش نداشت
127
00:08:30,477 --> 00:08:32,412
اون هيچ اطلاعي از اون ماشين نداشت
128
00:08:36,383 --> 00:08:37,884
واقعا مايوسکننده بود
129
00:08:39,352 --> 00:08:41,888
ترس از شکست وجود داشت
130
00:08:44,657 --> 00:08:45,992
اين چيزي بود که شبها
131
00:08:47,293 --> 00:08:48,294
منو بيدار نگه ميداشت
132
00:08:52,632 --> 00:08:56,336
در شهري به بزرگي کلوند
چيز عجيبي نيست که ماشينها
133
00:08:56,436 --> 00:08:59,272
ناشناس باشند يا
134
00:08:59,372 --> 00:09:00,874
پيدا کردنشون، کار دشواري باشه
135
00:09:03,209 --> 00:09:06,279
چطوري دنبال يک ماشين
توي شهري مثل
136
00:09:06,379 --> 00:09:07,380
کلوند ميشه بگردي؟
137
00:09:08,548 --> 00:09:11,918
واقعا انگار کريستينا
از روي کره زمين، محو شده بود
138
00:09:13,520 --> 00:09:15,622
يک جورهايي مثل تماشا کردن فيلمي بود که
139
00:09:15,722 --> 00:09:19,893
صحنههايی ناپديد ميشدند
و ناشناختههاي خيلي زيادي وجود دارند
140
00:09:21,294 --> 00:09:23,129
اين مثل يکي از اون مواردي بود که
141
00:09:23,229 --> 00:09:26,633
کلي قطعه گمشده داشت
142
00:09:26,733 --> 00:09:28,435
اما متاسفانه
اين يک فيلم نبود
143
00:09:28,535 --> 00:09:31,471
اون زمان، کريستينا پنج ماه و نيمه
باردار بود
144
00:09:31,571 --> 00:09:34,140
ما بيوقفه کار ميکرديم
تا اونو پيدا کنيم
145
00:09:35,575 --> 00:09:38,511
اما چيزي دستگيرمون نشد
انگار دنبال يک روح ميگشتيم
146
00:09:41,948 --> 00:09:44,284
سخت کار ميکرديم تا پرده از
147
00:09:44,384 --> 00:09:46,486
هر اتفاق مرموزي که براش افتاده بود
برداريم
148
00:09:48,054 --> 00:09:52,359
اما به نظر ميرسيد يک نفر
براي
149
00:09:52,459 --> 00:09:57,197
اينکه مطمئن بشه کريستينا
هيچوقت پيدا نميشه، خيلي پيش رفته بود
150
00:09:57,297 --> 00:10:00,033
و يک جورهايي از سردرگم کردن
پليس، لذت ميبرد
151
00:10:00,133 --> 00:10:02,335
اون آدم معصومي به نظر ميرسيد
152
00:10:02,435 --> 00:10:04,571
وقتي پليس هستي
153
00:10:04,671 --> 00:10:06,239
چنين چيزهايي مثل خوره
ميخورنت
154
00:10:09,642 --> 00:10:12,846
مثل يک جور بازي بود
مثل يک جور بازي رواني بيمارگونه
155
00:10:12,946 --> 00:10:15,215
و خيلي چيزها بود
که در اون زمان، نميدونستيم
156
00:10:15,315 --> 00:10:19,219
اما ميدونستيم که بايد به شکل يک
قاتل فکر کنيم
157
00:10:31,197 --> 00:10:34,868
شبي که کريستينا ادکينز
هجده ساله مفقود شده بود
158
00:10:34,968 --> 00:10:38,905
کارآگاهان اطلاعات زيادي نداشتند که کارشونو
باهاش پيش ببرند
159
00:10:39,005 --> 00:10:42,409
کريستينا ادکينز
واقعا ناپديد شده بود
160
00:10:58,024 --> 00:11:01,695
خانوادهش به ما گفتند
خوزه، دوستپسرش
161
00:11:03,029 --> 00:11:05,565
تمام وسايل اونو جمع و آماده کرده بود
162
00:11:07,834 --> 00:11:09,936
تا توي سطل آشغال بندازه
163
00:11:15,308 --> 00:11:17,911
اگه سعي هم ميکرد
نميتونست بيشتر از اين شکبرانگيز باشه
164
00:11:20,513 --> 00:11:25,218
ميتونيد تصورشو بکنيد که همينطوري
وسايلشو دور انداخته بود؟
165
00:11:25,318 --> 00:11:29,622
اين کار خيلي عجيبيه وقتي که
166
00:11:30,990 --> 00:11:34,794
توسط دوستپسر قرباني و پدر
167
00:11:34,894 --> 00:11:36,863
اون فرزند متولدنشده
انجام بشه
168
00:11:36,963 --> 00:11:40,165
اما در ظاهر، اين شواهدي از ارتکاب به جرم نيست
169
00:11:40,266 --> 00:11:43,770
که لزوما به انجام گناهي
170
00:11:43,870 --> 00:11:44,871
از طرف دوستپسر کريستينا
اشاره داشته باشه
171
00:11:45,905 --> 00:11:47,140
خوب، سوال پيش مياد که
172
00:11:47,240 --> 00:11:50,176
اون فقط ميخواسته کريستينا رو از
زندگيش حذف کنه؟
173
00:11:50,276 --> 00:11:53,313
اون در مورد رابطهاي که
174
00:11:53,413 --> 00:11:55,215
واقعا باهاش داشته، صادق نبوده؟
175
00:11:55,315 --> 00:11:57,717
اون واقعا، عشق زندگيش بوده؟
176
00:11:57,817 --> 00:12:00,620
آيا خوزه ارتباطي با مفقود شدن اون
داشته؟
177
00:12:01,788 --> 00:12:03,023
واقعا نميدونستيم
178
00:12:12,298 --> 00:12:14,668
وقتي توي خبرها شنيدم
واقعا ناراحت شدم
179
00:12:14,768 --> 00:12:17,504
قلب اون خانواده واقعا شکسته بود
180
00:12:17,604 --> 00:12:21,675
هيچکس واقعا نميدونست کريستينا کجاست
و ما پوستر نصب ميکرديم
181
00:12:21,775 --> 00:12:25,512
دنبالش ميگشتيم
182
00:12:27,447 --> 00:12:31,785
بعد، طي رخدادي فوقالعاده عجيب
وقتي اون خانواده
183
00:12:31,885 --> 00:12:34,354
اعلاميهها رو نصب ميکردند
184
00:12:34,454 --> 00:12:35,955
اونها سريع ميفتادند
185
00:12:36,056 --> 00:12:39,225
اونها سريعا کنده ميشدند
تقريبا به محض اينکه
186
00:12:39,325 --> 00:12:40,326
نصب ميشدند
187
00:12:41,761 --> 00:12:44,931
خانواده به خيابون بيست و پنجم رفتند
و اين اعلاميهها رو
188
00:12:45,031 --> 00:12:49,135
به چراغهاي خيابونها
پنجرهها و ديوارها نصب کردند
189
00:12:49,235 --> 00:12:52,772
و روز بعد، دوباره به خيابون بيست و پنجم
رفته بودند و تمام اون اعلاميهها
190
00:12:52,872 --> 00:12:53,873
همه افتاده بودند
191
00:12:55,408 --> 00:12:57,977
متعجب ميشدي که آيا کسي توي
جامعه بود که نخواد
192
00:12:58,078 --> 00:13:00,847
کريستينا پيدا بشه؟
193
00:13:02,148 --> 00:13:04,284
ميدونيد؟ يک نفر خيلي پيش رفته بود
194
00:13:04,384 --> 00:13:07,821
تا اين حقيقت که کريستينا مفقود شده رو مخفي کنه
و کارهاي مثل پاره کردن
195
00:13:07,921 --> 00:13:08,922
اعلاميهها انجام ميداد
196
00:13:10,824 --> 00:13:13,360
اين، واقعا تحقيقاتو پيچيده کرده بود
197
00:13:28,375 --> 00:13:31,478
دهه نود به دوهزار تبديل شد
198
00:13:33,113 --> 00:13:34,614
دوهزار به دوهزار و ده
199
00:13:34,714 --> 00:13:37,784
2013,
کريستينا بيشتر از
200
00:13:37,884 --> 00:13:40,286
زماني که زندگي کرده بود
مفقود شده بود
201
00:13:43,390 --> 00:13:45,558
گذشت زمان شاخصه خوبي بود
براي اينکه
202
00:13:45,658 --> 00:13:47,527
بدوني کريستينا
203
00:13:47,627 --> 00:13:48,862
فوت کرده
204
00:13:48,962 --> 00:13:52,065
و هرکسي که مسئول سرقت و
قتل اون بود
205
00:13:52,165 --> 00:13:55,902
براي مخفي کردن جسدش
206
00:13:56,002 --> 00:13:58,872
از پليس و پايان دادن ماجرا براي خانواده
خيلي پيش رفته بود
207
00:13:58,972 --> 00:14:02,008
در طول زماني که کريستينا مفقود شده بود
خانواده اون
208
00:14:02,108 --> 00:14:05,278
هيچوقت اميدشون براي ديدن
دوباره کريستينا رو از دست ندادند
209
00:14:05,378 --> 00:14:06,746
که اين پرونده حل ميشه
210
00:14:06,846 --> 00:14:09,115
ما کيو ميخوايم؟-
کريستينا رو-
211
00:14:09,215 --> 00:14:11,217
کي ميخوايم؟-
همين الان-
212
00:14:11,317 --> 00:14:13,653
امروز، خانواده و دوستان
شانه به شانه
213
00:14:13,753 --> 00:14:17,624
از خيابان کلارک تا حاشيه خيابان بيست و پنجم غربي
و خيابان کينل راهپيمايي کردند
214
00:14:17,724 --> 00:14:20,026
حايي که آخرين بار کريستينا ادکينز
درش ديده شده بود
215
00:14:27,367 --> 00:14:31,037
البته، ما هميشه اميدوار بوديم
کريستينا رو زنده
216
00:14:31,137 --> 00:14:35,342
و صحيح و سالم به خونهاش پيش خانوادهاش ببريم
و پرده از هر اتفاق مرموزي
217
00:14:35,442 --> 00:14:39,346
که براي اون افتاده، برداريم
و اين براي يک کارآگاه
218
00:14:39,446 --> 00:14:41,448
بعد از گذشت ساليان سال
219
00:14:41,548 --> 00:14:43,950
و پيدا نکردن اون شخص
کار خيلي سختيه
220
00:14:44,050 --> 00:14:46,653
خيلي آسونه که با خودت فکر کني
221
00:14:46,753 --> 00:14:49,656
خوب، هيچوقت پيداش نميکنيم
222
00:14:49,756 --> 00:14:54,027
بعد از گذشت اين همه سال چارهاي نداري
جز اينکه به بدترين گزينه فکر کني
223
00:14:54,127 --> 00:14:58,031
ما همه اميد داشتيم که کريستينا
پيدا ميشه
224
00:14:58,131 --> 00:14:59,733
اما سخت بود
225
00:15:12,345 --> 00:15:17,984
ششم مي سال 2013 روز خيلي مهمي
در تاريخ معاصر
226
00:15:18,084 --> 00:15:21,988
کلوند و قطعا در داستان
کريستينا ادکينزه
227
00:15:25,258 --> 00:15:27,861
روزي بود که منو براي هميشه
تغيير داد
228
00:15:31,931 --> 00:15:34,868
واقعهاي رخ داده بود که همسايهها
صداي جيغ و داد
229
00:15:34,968 --> 00:15:38,004
از آدرسي از خيابان سيمور کلوند
شنيده بودند
230
00:15:41,474 --> 00:15:44,878
يکي از همسايهها دختريو کشف کرده بود
که سعي ميکرده با
231
00:15:44,978 --> 00:15:47,113
مشت و لگد درب اون
خونه رو باز کنه
232
00:15:50,684 --> 00:15:55,588
همسايهها بهش کمک کرده بودند درو هل بده و باز کنه و
اون
233
00:15:55,689 --> 00:15:58,558
به خيابون دويده بود تا از خونه فرار کنه
و از يک نفر خواسته بود
234
00:15:58,658 --> 00:16:00,126
با 911 تماس بگيره
235
00:16:01,127 --> 00:16:02,127
کمکم کنيد
236
00:16:02,128 --> 00:16:04,128
به پليس نياز داريد، يا آتشنشانس يا آمبولانس؟
237
00:16:04,129 --> 00:16:05,629
به پليس نياز دارم
238
00:16:05,722 --> 00:16:07,222
خيلي خوب
چه اتفاقي اونجا افتاده؟
239
00:16:07,723 --> 00:16:08,923
من آماندا بري هستم
240
00:16:08,999 --> 00:16:10,499
من دزديده شدم
241
00:16:10,922 --> 00:16:12,122
و ده ساله که مفقود شدم
242
00:16:12,222 --> 00:16:13,422
و من... من الان اينجا هستم
الان آزادم
243
00:16:14,074 --> 00:16:17,711
در اون زمان، اف-بي-آي در حال
انجام تحقيقات در مورد
244
00:16:17,811 --> 00:16:20,914
دو فرد مفقود شده
آماندا بري
245
00:16:22,315 --> 00:16:26,820
و يک فرد مفقودشده ديگه
نوجواني کلوندي، جينا ديهيسوس بود
246
00:16:26,920 --> 00:16:29,823
اون روز، وقتي به خيابون
سيمور رسيدم
247
00:16:29,923 --> 00:16:31,257
هنوز آمبولانس اونجا بود
248
00:16:31,358 --> 00:16:34,894
سريعا دخترهاي نوجوان
مفقودشده، آماندا و جينا رو
249
00:16:34,994 --> 00:16:39,833
رو شناسايي کردم و يک زن بالغ
ديگه هم اونجا بود
250
00:16:39,933 --> 00:16:42,869
عکسي در حال دست به دست شدنه
عکسي از آماندا
251
00:16:42,969 --> 00:16:44,637
و يک دختر جوان
252
00:16:44,738 --> 00:16:46,473
دختري که توي اون خونه باهاش بوده
اما هنوز ما
253
00:16:46,573 --> 00:16:47,941
نميدونيم اون دختر کيه
254
00:16:48,040 --> 00:16:51,811
ميدونيد؟ در جنون رسانههاي خبري
255
00:16:51,911 --> 00:16:54,914
زنگهاي هشدار به صدا در اومده بودند و
يکي از چيزهايي که
256
00:16:55,015 --> 00:17:00,053
خانواده کريستينا و پليس فکر ميکردند
اين بود که اون زن سوم ميتونه
257
00:17:00,153 --> 00:17:01,154
کريستينا ادکينز باشه؟
258
00:17:01,178 --> 00:17:06,178
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
259
00:17:06,202 --> 00:17:11,202
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
260
00:17:11,226 --> 00:17:17,226
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
261
00:17:20,006 --> 00:17:23,877
سه خانم جواني که از کودکي مفقود شده بودند
262
00:17:23,977 --> 00:17:25,912
يک دهه بعد
باهم زنده، پيدا شدند
263
00:17:26,012 --> 00:17:28,782
قربانيان نجاتيافته از اون خونه
جينا ديهيسس
264
00:17:28,882 --> 00:17:30,150
و آماندا بري بودند
265
00:17:30,250 --> 00:17:33,586
اسم زن سومي که داخل اون خونه بود
سريعا
266
00:17:33,687 --> 00:17:35,488
در رسانهها پخش نشد
267
00:17:37,090 --> 00:17:41,695
بعد از اين همه سال انتظار و اميد و
دعا کردن
268
00:17:41,795 --> 00:17:46,566
يک جور تغيير و شانسي
269
00:17:46,666 --> 00:17:48,335
براي اينکه نهايتا خبري دستگيرت بشه
وجود داشت
270
00:17:49,936 --> 00:17:54,541
خانواده کريستينا سريعا به
بيمارستان رفتند به اميد اينکه
271
00:17:54,641 --> 00:17:57,177
اطلاعاتي به دست بيارند
به اميد اينکه
272
00:17:57,277 --> 00:17:58,311
اونجا با کريستينا روبرو بشند
273
00:17:59,546 --> 00:18:02,949
فقط منتظر اطلاعاتي درباره اين بودند
274
00:18:03,049 --> 00:18:04,050
که کسي که توي بيمارستانه، کيه؟
275
00:18:05,585 --> 00:18:08,121
آيا ميتونست اين زن سوم
کريستينا ادکينز باشه؟
276
00:18:13,893 --> 00:18:17,130
با پايان شب
زن سوم با نام
277
00:18:17,230 --> 00:18:18,198
ميشل نايت
تعيين هويت شد
278
00:18:19,299 --> 00:18:21,935
که طي ده سال اخير
مفقود شده بود
279
00:18:23,536 --> 00:18:28,675
و در حاليکه خانواده کريستينا
280
00:18:28,775 --> 00:18:30,543
شديدا خدا رو شکر ميکردند که اون
زن جوان، صحيح و سالمه
281
00:18:31,644 --> 00:18:37,350
دل شکسته هم بودند که همين
شانس کوچيک
282
00:18:37,450 --> 00:18:39,452
هم ازشون گرفته شده که
اون، کريستينا نبوده
283
00:18:49,662 --> 00:18:52,565
هرچند متوجه شديم
284
00:18:52,665 --> 00:18:54,668
هويت زن سوم
کريستينا ادکينز نبود
285
00:18:54,768 --> 00:18:56,636
همچنان فکر ميکرديم مفقود شدن اون
286
00:18:56,736 --> 00:18:57,704
ارتباطي با اين قضيه داشته
287
00:18:59,606 --> 00:19:03,410
کارآگاهان فهميدند مردي
بهنام آريل کاسترو
288
00:19:03,510 --> 00:19:07,414
مسئول آدمربايي و نگه داشتن
اون سه زن براي سالها
289
00:19:07,514 --> 00:19:09,249
در خونه خودش بوده
290
00:19:18,892 --> 00:19:21,428
وقتي دخترها ربوده شدند
شاهدين ميگفتند
291
00:19:21,528 --> 00:19:23,096
اونها داشتند با کسي که سوار
ماشين بوده، صحبت ميکردند
292
00:19:25,198 --> 00:19:28,635
اگه به عقب برگرديم
آخرين باري که کسي کريستينا رو زنده ديده بودند
293
00:19:28,735 --> 00:19:31,004
اون داشته با يک نفر
که سوار ماشين بوده، صحبت ميکرده
294
00:19:31,104 --> 00:19:32,572
پس روش کار، يکسانه
295
00:19:35,041 --> 00:19:37,210
محلههايي که دربارهشون حرف ميزنيم
همه يک محلهاند
296
00:19:37,310 --> 00:19:39,346
محلهاي نزديک محله وستسايد
297
00:19:39,446 --> 00:19:43,616
همهچيز اينجا در يک مايل مربعي
از اين محله اتفاق افتاده
298
00:19:43,717 --> 00:19:49,089
بنابراين، خونه اريل کسترو و
مفقود شدن
299
00:19:49,189 --> 00:19:51,091
کريستينا، همهچيز
300
00:19:52,592 --> 00:19:53,793
همه درست همونجا اتفاق افتادند
301
00:19:59,766 --> 00:20:02,235
و بازه زماني هم درست بود
302
00:20:02,335 --> 00:20:05,772
آيا کسترو ميتونسته
سال 1995 بلايي سر اون آورده باشه
303
00:20:05,872 --> 00:20:10,877
و بعد برگرده و
دوباره کارشو توي اوايل
304
00:20:10,977 --> 00:20:12,379
دوهزار شروع کرده باشه؟
305
00:20:15,448 --> 00:20:18,852
اريل کسترو کسي بود که همه ما
يک جورهايي باهاش بزرگ شديم
306
00:20:18,952 --> 00:20:22,355
چون ما در منطقهاي نزديک اونجا بزرگ شديم که
307
00:20:22,455 --> 00:20:27,527
کسترو درش بود
ميدونستيم که اون ترسناکه
308
00:20:27,627 --> 00:20:28,895
يعني... نگاه عجيبي داشت
309
00:20:28,995 --> 00:20:31,931
بهت نگاه ميکرد و ميتونستي
310
00:20:32,032 --> 00:20:33,033
اينو توي چشمهاش ببيني
311
00:20:34,367 --> 00:20:37,370
اون عجيب و غريب بودنو
توي چشمهاش ميديدي
312
00:20:37,470 --> 00:20:39,339
يعني، اون اصلا آدم درستي نبود
313
00:20:54,320 --> 00:20:58,224
فکر نميکنم بعد از ششم مي
چند روز به خونه رفته باشم
314
00:20:58,324 --> 00:21:02,495
ما شبها و آخر هفتهها رو توي اداره سپري ميکرديم
و مشغول بررسي
315
00:21:02,595 --> 00:21:04,064
تمام مدارک و شواهدي که جمعآوري کرده بوديم
ميشديم
316
00:21:07,167 --> 00:21:10,470
ما به نظريههاي خيلي زيادي
که مربوط به
317
00:21:10,570 --> 00:21:14,274
اريل کسترو و مفقود شدن کريستينا بودند
فکر ميکرديم
318
00:21:20,880 --> 00:21:25,051
نوزده تا بيست حکم تفتيشو
توي خونه اون اجرا کرديم
319
00:21:26,853 --> 00:21:30,590
يک سنگ هم توي اون خونه
320
00:21:30,690 --> 00:21:31,691
يا اون ملک، جا به جا نشده بود
321
00:21:33,460 --> 00:21:35,595
ميدونيد؟ همهجا رو گشتيم
322
00:21:35,695 --> 00:21:38,498
ما خونه رو با چندين تيم
323
00:21:38,598 --> 00:21:39,966
متخصص پزشکي قانوني
تفتيش کرديم
324
00:21:40,066 --> 00:21:43,103
علاوه بر تست دي-ان-اي
سلاحهاي گرم و اثرانگشت
325
00:21:43,203 --> 00:21:46,473
به بي.سي.آي گفتيم که
دنبال مدارک و شواهد ديگهاي
326
00:21:46,573 --> 00:21:49,442
مبني بر وجود قربانيان ديگهاي ميگرديم
327
00:21:49,542 --> 00:21:54,314
اما هيچ مدارک و شواهدي توي اون خونه
328
00:21:54,414 --> 00:21:56,383
مبني بر اين نبود که
کريستينا ادکينز هيچوقت توي اين خونه بوده
329
00:22:03,023 --> 00:22:07,193
اما بعد متوجه شديم که دوستپسر کريستينا
330
00:22:07,293 --> 00:22:09,295
خوزه، اريل کسترو رو ميشناخته
331
00:22:14,367 --> 00:22:19,039
بنابراين، فکر کرديم شايد اريل کسترو
به همدستي
332
00:22:19,139 --> 00:22:21,608
خوزه ريورا
مسئول
333
00:22:21,708 --> 00:22:23,710
اتفاقي هستند که براي
کريستينا ادکينز افتاده
334
00:22:25,311 --> 00:22:28,314
ما ميگفتيم: هجده ساله که خوزه
335
00:22:28,415 --> 00:22:29,649
مظنون اين پرونده است
336
00:22:29,749 --> 00:22:31,885
خوزه هنوز
توي همون خونه زندگي ميکرد
337
00:22:33,386 --> 00:22:35,889
با مادرش، اونجا زندگي ميکرد
338
00:22:37,557 --> 00:22:40,093
برگشتيم، يک بار ديگه خوزه رو آورديم
339
00:22:42,729 --> 00:22:45,331
و يک بار ديگه براي
مفقود شدن کريستينا
340
00:22:45,432 --> 00:22:46,599
ازش بازجويي کرديم
341
00:22:51,604 --> 00:22:55,241
سوالات زيادي در مورد ارتباطش با
342
00:22:55,342 --> 00:22:56,309
اريل کسترو، ازش پرسيديم
343
00:22:59,112 --> 00:23:03,049
اون خيلي ناراحت بود
عرق کرده بود
344
00:23:03,149 --> 00:23:05,218
کلي نشانه وجود داشتند که نشون ميدادند
345
00:23:05,318 --> 00:23:07,554
خيلي به نظر ميرسيد که اون
346
00:23:07,654 --> 00:23:08,655
مسئول اين جريان باشه
347
00:23:09,856 --> 00:23:13,593
تمام اتهاماتي که در رابطه با
348
00:23:13,693 --> 00:23:15,829
دست داشتنش در مفقود شدن
کريستانا بهش وارد کرده بوديمو انکار ميکرد
349
00:23:22,902 --> 00:23:27,073
احساس ميکرديم خوزه
حقيقتو نگفته
350
00:23:27,173 --> 00:23:32,012
بنابراين خونهشو تفتيش کرديم و
351
00:23:32,112 --> 00:23:33,913
سگ جسدياب اونجا فرستاديم
352
00:23:34,014 --> 00:23:36,649
فکر ميکرديم هر اتفاقي که براي
کريستينا افتاده
353
00:23:36,750 --> 00:23:38,084
خوب، برنامهريزي شده
354
00:23:38,184 --> 00:23:40,320
مطمئنا همه فکر ميکرديم
355
00:23:40,420 --> 00:23:42,222
اونو توي حياط خونه دفن کرده
356
00:23:42,322 --> 00:23:45,125
فکر ميکرديم اين
کشف نشدن جسد کريستينا
357
00:23:45,225 --> 00:23:46,226
رو توجيه ميکنه
358
00:23:49,362 --> 00:23:52,232
براي مخفي کردن يک جسد
کجا بهتر از حياط خونه است؟
359
00:23:52,332 --> 00:23:54,601
اينطوري
360
00:23:54,701 --> 00:23:57,904
کسي نميبينه که جسدو
از خونه خارج ميکني
361
00:23:58,004 --> 00:23:59,506
و به جاي ديگهاي ميبري
362
00:24:01,474 --> 00:24:05,679
کار آسوني نبود
حياطو کنديم
363
00:24:05,779 --> 00:24:07,380
همه گوشه کنارها رو گشتيم
364
00:24:10,717 --> 00:24:14,487
اما هيچي پيدا نکرديم
شديدا مايوسکننده بود
365
00:24:16,823 --> 00:24:19,459
بدون وجود جسد
ما حتي جرم هم نداشتيم
366
00:24:20,960 --> 00:24:25,198
در اون زمان، هيچ راهي
براي ارتباط دادن خوزه ريورا
367
00:24:25,298 --> 00:24:29,469
با مفقود شدن کريستينا آدکينز نداشتيم
368
00:24:29,569 --> 00:24:33,306
من همهش به همه ميگفتم: من
بيگناهم
369
00:24:33,406 --> 00:24:34,407
من قاتل نيستم
370
00:24:35,775 --> 00:24:38,244
اون دوست دختر من بود
اون همهچيز من بود
371
00:24:39,512 --> 00:24:41,314
کاش الان اينجا بود
372
00:24:42,415 --> 00:24:44,884
حسي که الان دارم اينه که
همهچيزمو از دست دادم
373
00:24:50,857 --> 00:24:54,728
البته الان ميدونستيم که هيچ شواهد و مدارکي
374
00:24:54,828 --> 00:24:56,663
اشاره به دست داشتن
دوستپسر کريستينا در اين پرونده نداره
375
00:24:56,763 --> 00:24:59,899
و بنابراين سوال اين بود که اصلا
مجريان قانون
376
00:25:00,000 --> 00:25:01,801
مسير درستيو دارند جستجو ميکنند؟
377
00:25:01,901 --> 00:25:05,972
اريل کسترو هنوز تحت
نظر محققين بود
378
00:25:06,072 --> 00:25:09,376
آيا اريل کسترو نقشي در
379
00:25:09,476 --> 00:25:10,477
مفقودي کريستينا داشته؟
380
00:25:11,711 --> 00:25:13,713
هرکسي اين کارو کرده بود
شخصي شيطانصفت بود
381
00:25:13,813 --> 00:25:15,749
يک نابغه مجرم
382
00:25:15,849 --> 00:25:17,917
اما در چنين پروندهاي
سوالات
383
00:25:18,018 --> 00:25:19,019
پاسخ دادهنشده زيادي وجود دارند
384
00:25:41,207 --> 00:25:45,111
تمام تمرکز و توجه تحقيقات ما روي
385
00:25:45,211 --> 00:25:46,713
اريل کسترو بود
386
00:25:46,813 --> 00:25:50,350
بنابراين، با ديدگاهي کاملا جديد
387
00:25:50,450 --> 00:25:51,651
روي پرونده کريستينا
متمرکز شديم
388
00:25:52,986 --> 00:25:56,356
اين اولين باري بود که از خودمون ميپرسيديم
چيو داريم از قلم ميندازيم؟
389
00:26:06,833 --> 00:26:10,503
خيلي سريع، مجريان قانون شروع به
بازجويي از همسايهها کردند
390
00:26:10,603 --> 00:26:14,908
سعي ميکردند بفهمند
اريل کسترو کيه
391
00:26:19,379 --> 00:26:22,882
يکي از اون همسايهها مردي بهنام
اليسا اسويدا بود
392
00:26:25,218 --> 00:26:28,722
و مجريان قانون وقتي با اون صحبت ميکردند
393
00:26:28,822 --> 00:26:32,892
اونو مردي کلاً عصبي و بيقرار
توصيف ميکردند
394
00:26:34,427 --> 00:26:38,627
اون خيلي مضطرب به نظر ميرسيد
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
395
00:26:38,698 --> 00:26:40,633
اين مسئله خيلي به
چشم محققين اومد
396
00:26:43,803 --> 00:26:47,807
بعد شروع به پرسش ميکني که خيلي خوب
الياس اسويدا کي هست؟
397
00:26:50,377 --> 00:26:52,178
و شروع به بررسي پيشينهش کرديم
398
00:26:52,278 --> 00:26:54,481
و پيشينهش
شوکهکننده بود
399
00:26:54,581 --> 00:26:59,319
گزارشي از سال 2004
پيدا کرديم که در اون
400
00:26:59,419 --> 00:27:02,522
در آدمربايي و سوءاستفاده جنسي از
دختري چهارده ساله دست داشت
401
00:27:05,592 --> 00:27:08,762
و اينکه اين سوء استفاده در خونه خودش اتفاق
افتاده بود
402
00:27:10,930 --> 00:27:13,967
متوجه شديم که به جرم درجه سه
متهم شده و
403
00:27:14,067 --> 00:27:17,237
براي اون پرونده
404
00:27:17,337 --> 00:27:18,304
حبس خيلي کوتاهيو گذرونده
405
00:27:20,073 --> 00:27:22,876
الياس آسويدو چندتا خيابون دورتر از
کريستينا ادکينز
406
00:27:22,976 --> 00:27:25,779
زندگي ميکرد و يک سوءاستفادهگر جنسي بود
407
00:27:25,879 --> 00:27:28,915
بنابراين، اين موضوع برامون
تبديل به يک پرچم قرمز اصلي شد
408
00:27:29,983 --> 00:27:33,520
من واقعا حس ميکردم
بايد يک چيزي اينجا باشه
409
00:27:33,620 --> 00:27:37,323
واقعا فکر ميکردم يک ارتباطي
باهم دارند
410
00:27:37,424 --> 00:27:40,860
ما دوباره شروع به
بررسي پرونده کريستينا کرديم
411
00:27:40,960 --> 00:27:43,596
يکي از چيزهايي که توجهمونو جلب کرد
412
00:27:43,697 --> 00:27:47,233
اين بود که محققين اصلي از همسايهاي به نام
الياس ريورا بازجويي کرده بودند
413
00:27:47,334 --> 00:27:51,538
و اون به پليس گفته بود که
آره، من کريستينا رو
414
00:27:51,638 --> 00:27:55,175
شبي که مفقود شده، ديدم
ديدمش و ديدم که گريه ميکرده
415
00:27:55,275 --> 00:27:57,577
اما اون نميدونسته که چه اتفاقي
براي کريستينا افتاده
416
00:27:57,677 --> 00:28:01,681
در اون زمان، دليلي براي ارتباط دادن اون با
مفقود شدن
417
00:28:01,781 --> 00:28:04,984
کريستينا ادکينز وجود نداشت
اما الان با مقايسه تصاوير
418
00:28:05,085 --> 00:28:10,457
که در واقع اون، الياس اسويدو بوده
419
00:28:10,557 --> 00:28:14,728
در سال 1995
اون خيلي عمدا
420
00:28:14,828 --> 00:28:17,464
هويت اشتباه به پليس ارائه داده بود
اما چرا بايد اين کارو بکني؟
421
00:28:17,564 --> 00:28:19,899
چرا بايد اين کارو بکني؟
422
00:28:20,000 --> 00:28:24,471
اينها چيزهايي هستند که باعث ميشند بگي
واقعا الان مجرم حقيقيو
423
00:28:24,571 --> 00:28:25,572
داريم
424
00:28:30,243 --> 00:28:33,613
مظنون جديدي براي
انجام تحقيقات داشتيم
425
00:28:33,713 --> 00:28:37,851
در بازجوييهامون از اعضاي مختلف
426
00:28:37,951 --> 00:28:41,855
خانواده خودش متوجه شديم که الياس آسوينو
427
00:28:41,955 --> 00:28:43,656
اين جنايتها رو توي خونه
خودش انجام ميداده
428
00:28:43,757 --> 00:28:45,825
اون بچههاي خودشو
طعمه قرار ميداد
429
00:28:48,294 --> 00:28:51,598
اون اعضاي خانواده خودشو هر روز
430
00:28:51,698 --> 00:28:56,703
تحت شکنجه و آزار جنسي قرار ميداد
و
431
00:28:56,803 --> 00:29:01,608
در اون زمان، ميزان باورنکردنياي کنترل و قدرت روي
432
00:29:01,708 --> 00:29:04,077
همسرش و هريک از بچههاش
اعمال ميکرد
433
00:29:05,679 --> 00:29:08,515
بنابراين، کارهايي که کرده بود
434
00:29:08,615 --> 00:29:10,250
مغزتو منفجر ميکرد
435
00:29:11,151 --> 00:29:13,787
خانواده آسويدو جرات خيلي زيادي
436
00:29:13,887 --> 00:29:14,988
داشتند که جلو اومدند
437
00:29:15,088 --> 00:29:17,657
اونها قرباني شده بودند
اونها از اين فرد
438
00:29:17,757 --> 00:29:21,428
کلي کتک خورده بودند و
از بسياري از جهات در ترس زندگي ميکردند
439
00:29:21,528 --> 00:29:22,762
اون آدم بيرحمي بود
440
00:29:26,766 --> 00:29:29,269
وقتي بالاخره مسير درستيو
441
00:29:29,369 --> 00:29:31,538
در تحقيقات دنبال کرديم
راه درستي به نظر ميرسيد
442
00:29:31,638 --> 00:29:35,141
بعد از هجده سال
بالاخره درست به نظر ميرسيد
443
00:29:36,543 --> 00:29:40,680
حس ميکرديم، ميدونستيم
فکر ميکنم يک جور غريزه بود
444
00:29:40,780 --> 00:29:45,318
که به پايان اينکه بدونيم
445
00:29:45,418 --> 00:29:46,386
چه اتفاقي براي کريستينا افتاده
نزديکيم
446
00:29:54,361 --> 00:29:56,763
فکر ميکرديم کليد رمزگشايي از اين پرونده
447
00:29:56,863 --> 00:29:58,732
خانواده الياس و
همکاري اونها
448
00:29:58,832 --> 00:30:00,567
با توجه به بلايي که سرشون
آورده است
449
00:30:05,638 --> 00:30:09,776
و با گذشت زمان
همسر الياس مايل بود
450
00:30:09,876 --> 00:30:12,312
در مورد چيزي که ميدونه
صحبت کنه
451
00:30:13,880 --> 00:30:17,250
اون حدود دو ساعت نشست و
باهامون صحبت کرد
452
00:30:17,350 --> 00:30:19,886
يکي از چيزهايي که اين بازجوييو
قابل توجه ميکرد اين بود که
453
00:30:19,986 --> 00:30:21,588
اون حافظه خيلي خوبي داشت
454
00:30:21,688 --> 00:30:26,359
اون بهمون گفت که خيلي خوب
455
00:30:26,459 --> 00:30:28,094
روز دهم ژوئن
1995رو به خاطر مياره
456
00:30:29,763 --> 00:30:33,833
وقتي کريستينا مفقود شده بود
اون کريستينا ادکينزو به ياد ميآورد
457
00:30:33,933 --> 00:30:34,934
که به خونهش اومده
458
00:30:36,469 --> 00:30:40,073
و الياس به يک بار رفته بود
459
00:30:40,173 --> 00:30:43,576
اون بهمون گفت که الياس تا
صبح زود روز بعد، به خونه برنگشته
460
00:30:45,111 --> 00:30:48,348
اون داخل حمام رفته
و يک سيگار کشيده
461
00:30:51,685 --> 00:30:53,987
و اون خودشو براي حملهاي که ميدونست
462
00:30:54,087 --> 00:30:55,088
قراره بهش بشه، آماده کرده بوده
463
00:30:58,992 --> 00:30:59,993
و اين اتفاق، نيفتاده بود
464
00:31:02,429 --> 00:31:03,863
و اين، توجه اونو جلب کرده
465
00:31:10,236 --> 00:31:14,140
بعد از صحبت با همسر الياس
و بررسي دقيق اون بازه زماني
466
00:31:14,240 --> 00:31:18,578
فکر ميکنيم زماني بوده که
کريستينا رو کشته
467
00:31:18,678 --> 00:31:21,114
يکي از نظريههاي اصليمون اين بود که
بايد داخل خونه خودش
468
00:31:21,214 --> 00:31:23,249
مرتکب اين جرم شده باشه
469
00:31:24,551 --> 00:31:26,586
بيرون سرد بود
تاريک بود
470
00:31:27,654 --> 00:31:29,656
بنابراين ميخواستيم تفتيشش کنيم
471
00:31:36,363 --> 00:31:39,966
متوجه شديم يک درب ورودي و يک درب خروجي
472
00:31:40,066 --> 00:31:42,769
به در مخفي بيرون هست
473
00:31:42,869 --> 00:31:45,772
بنابراين، بدون رفت و آمد از درب جلويي
474
00:31:45,872 --> 00:31:46,940
ميتونستي داخل خونه بياي يا خارج بشي
475
00:31:48,375 --> 00:31:50,577
همسرش، هيچ صدايي نشنيده بود
476
00:31:51,644 --> 00:31:54,180
جايي در زيرزمين وجود داشت که
يک جورهايي
477
00:31:54,280 --> 00:31:55,382
دروازهايو باز ميکرد
478
00:31:55,482 --> 00:31:58,151
و به محوطهاي مثل
ايوان دسترسي پيدا ميکردي
479
00:31:58,251 --> 00:31:59,719
که تماما خاکي بود
480
00:32:02,122 --> 00:32:06,026
من خونه الياسو بهشکل خونهاي تسخيرشده
توصيف ميکردم که
481
00:32:06,126 --> 00:32:08,194
هزينهاي براي ورود بهش
پرداخت نميکردي
482
00:32:08,294 --> 00:32:10,497
به محض اينکه اون
دهانه رو توي زيرزمين ديديم
483
00:32:10,597 --> 00:32:13,366
فکر کرديم پسر
اگه کسي ميخواست از شر يک جسد
484
00:32:13,466 --> 00:32:14,768
خلاص بشه، اينجا جاي عاليايه
485
00:32:16,870 --> 00:32:18,672
ما خونه رو خيلي خوب تفتيش کرديم
486
00:32:20,573 --> 00:32:22,175
اما هيچي پيدا نکرديم
487
00:32:24,678 --> 00:32:28,448
اين موضوع، ما رو
از داشتن اين باور که بالاخره
488
00:32:28,548 --> 00:32:30,216
مسير درستو پيدا کرديم، منصرف نکرد
489
00:32:30,316 --> 00:32:32,919
پيدا نکردن بقاياي انساني به اين معنا نبود
490
00:32:33,019 --> 00:32:33,987
که مجرم واقعيو در دست نداشتيم
491
00:32:39,526 --> 00:32:42,729
همهچيز اشاره به الياس داشت
492
00:32:42,829 --> 00:32:45,665
اون بايد به تمام راههاي ممکن
براي دفع اون
493
00:32:45,765 --> 00:32:47,701
فکر کرده باشه و بعد
جاي بيعيب و نقصو انتخاب کرده باشه
494
00:32:49,202 --> 00:32:52,739
ما فقط به زمان کمي بيشتري و
چندتا
495
00:32:52,839 --> 00:32:53,807
از ترفندهاي خودمون نياز داشتيم
496
00:33:09,122 --> 00:33:12,525
ار هر کارآگاهي پرتاب توپ به
پايين زمينه و
497
00:33:12,625 --> 00:33:16,696
ما در اين تحقيقات، خيلي زود شروع به
پرتاب اين توپ کرديم
498
00:33:16,796 --> 00:33:19,899
حتي اگر اينچ به اينچ بود
کار هر روز بود
499
00:33:23,470 --> 00:33:26,373
و ميدونستيم که اگه با وجود اولين شکستها
ادامه بديم
500
00:33:26,473 --> 00:33:27,540
پرونده رو حل ميکنيم
501
00:33:29,743 --> 00:33:34,447
در اون زمان بود که تصميم گرفتيم
502
00:33:34,547 --> 00:33:37,450
حرکت خودمونو انجام بديم و
با خود الياس آسويدو صحبت کنيم
503
00:33:40,720 --> 00:33:44,824
آسويدو هر روز به اعضاي خانواده خودش تجاوز ميکرد
و همه رو ميترسوند
504
00:33:46,393 --> 00:33:49,796
و بقيه اعضاي خانوادهشو تهديد ميکرد
که اگه لوش بدند، ميکشتشون
505
00:33:50,930 --> 00:33:52,432
ميدونستيم شکست دادن اون
کار سختيه
506
00:33:55,835 --> 00:33:58,605
ما اونو به مقر اصلي اف-بي-آي
کلولند برديم
507
00:33:58,705 --> 00:34:00,707
و واقعا پيشش نشستيم
(ازش بازجويي کرديم)
508
00:34:02,708 --> 00:34:03,708
اوضاع چطوره؟
509
00:34:06,709 --> 00:34:08,709
من ميگم قراره براي من بد باشه و
براي همه اونها عالي باشه
510
00:34:09,849 --> 00:34:12,619
اولش، الياس نميخواست
باهامون حرف بزنه
511
00:34:12,719 --> 00:34:15,588
احساس راحتی با ما نميکرد و
تمام اتهاماتي
512
00:34:15,688 --> 00:34:18,024
که بهش وارد ميکرديم و
513
00:34:18,123 --> 00:34:19,726
ارتباطش با کريستينا رو
انکار ميکرد
514
00:34:21,161 --> 00:34:25,297
وقتي به الياس فرصتي براي
515
00:34:25,398 --> 00:34:27,734
انجام دروغسنجي داديم
قبول کرد
516
00:34:27,833 --> 00:34:30,737
و فقط يک دليل داري که
فردي در موقعيت اون
517
00:34:30,837 --> 00:34:33,672
چنين کاري بکنه
اون فکر ميکرد، ميتونه ما رو شکست بده
518
00:34:34,873 --> 00:34:37,873
خيلي خوب
با سوالات روانپزشکي، مشکلي نداري، خيلي خوب
519
00:34:37,999 --> 00:34:40,499
پس سوالي که باهاش مشکل
داري اينه که
520
00:34:40,511 --> 00:34:42,311
ميتوني ما رو به جايي که
کريستينا هست ببري؟
521
00:34:42,444 --> 00:34:44,444
تو صد درصد جواب منفي
به اين سوال دادي
522
00:34:44,555 --> 00:34:46,755
و آيا تو باعث مفقود شدن
کريستينا شدي؟
523
00:34:46,888 --> 00:34:48,888
جواب نود و نه درصد منفي بهش دادي
524
00:34:48,999 --> 00:34:50,999
پس، يک اتفاقي افتاده بوده
525
00:34:51,000 --> 00:34:52,500
آره، چون داشتم فکر ميکردم
526
00:34:52,600 --> 00:34:53,900
روزي که ديدمشو، بگم
527
00:34:53,999 --> 00:34:55,999
پس، البته
ميدوني چي دارم ميگم
528
00:34:57,130 --> 00:35:01,334
وقتي با جوابهاي منفيش در
529
00:35:01,434 --> 00:35:04,604
مورد اين حقايق روبرو شدم
فکر ميکردم اون بار کاه
530
00:35:04,704 --> 00:35:07,474
کمر اين شترو شکسته
و متقاعدش کرده که ديگه اين دفعه
531
00:35:07,574 --> 00:35:08,575
ازش قسر در نميره
532
00:35:14,814 --> 00:35:17,384
به آسويدو گفتم که
بهش
533
00:35:17,484 --> 00:35:21,621
فرصتي محدود براي تاييد اينکه
کريستينا رو کشته بهش ميديم
534
00:35:24,024 --> 00:35:26,993
و اگه اين کارو ميکرد
اعدامش نميکرديم
535
00:35:27,093 --> 00:35:30,530
ما بهش ميگيم: نور آبي ويژه که
وقتي چراغ خاموش ميشه
536
00:35:30,630 --> 00:35:32,599
کار تمومه
537
00:35:32,699 --> 00:35:35,101
اما اون مردد بود
538
00:35:43,576 --> 00:35:46,413
و هنوز صد در صد مطمئن نبود
که ميخواد اعتراف کنه
539
00:35:46,513 --> 00:35:48,081
و چيزي که ميخواستيم
بدونيمو بهمون بگه
540
00:35:51,451 --> 00:35:52,786
الياس بالاخره به حرف اومد
541
00:35:52,886 --> 00:35:55,288
اون به قتل کريستينا ادکينز
اعتراف کرد
542
00:35:55,388 --> 00:35:56,489
آره، خفهش کردم
543
00:35:59,490 --> 00:36:00,490
خيلي خوب؟
544
00:36:00,500 --> 00:36:01,500
باشه
545
00:36:01,666 --> 00:36:02,666
مست بودم
546
00:36:02,711 --> 00:36:03,711
خيلي خوب
547
00:36:05,222 --> 00:36:06,222
ترسيده بودم
548
00:36:06,233 --> 00:36:07,233
خيلي خوب
549
00:36:07,999 --> 00:36:08,999
نميخواستم اين کارو بکنم
550
00:36:09,000 --> 00:36:10,000
خيلي خوب
551
00:36:15,000 --> 00:36:16,200
و رابطه جنسي باهاش
برقرار کردم، آره
552
00:36:16,222 --> 00:36:18,222
ميدوني چي ميگم؟
و هلش دادم
553
00:36:18,223 --> 00:36:19,623
و به يک چيزي برخورد کرد
554
00:36:19,711 --> 00:36:21,411
به يک ديوار و
از هوش رفت
555
00:36:25,222 --> 00:36:26,722
چطوري از جسدش خلاص شدي؟
556
00:36:26,777 --> 00:36:28,277
يک چاله کندي و اونو
داخلش انداختي
557
00:36:28,333 --> 00:36:30,033
يا فقط مخفيش کردي؟
558
00:36:30,099 --> 00:36:31,099
مخفيش کردم
559
00:36:31,555 --> 00:36:32,755
فقط مخفيش کردي؟
560
00:36:33,888 --> 00:36:35,888
همونجا کنار بزرگراه؟
561
00:36:35,999 --> 00:36:36,999
آره
562
00:36:37,022 --> 00:36:38,422
زير چيزي؟
اونو زير چيزي گذاشتي؟
563
00:36:38,666 --> 00:36:40,666
آره، مثل يک تونل فاضلاب بود
564
00:36:54,948 --> 00:36:57,584
ما تمام پروندهها رو با اعتراف مجرم حل نميکنيم
اما اونهايي که اينطوري حل ميکنيم
565
00:36:57,684 --> 00:37:01,087
پروندههاي ويژه هستند
اما به مدرک نياز داشتيم
566
00:37:01,187 --> 00:37:03,923
بايد جسد کريستينا ادکينزو
به خونه
567
00:37:04,024 --> 00:37:05,191
پيش خانوادهش مياورديم
568
00:37:05,291 --> 00:37:08,094
بنابراين، از اسويدو خواستيم
اونو پيش ما بياره
569
00:37:09,396 --> 00:37:10,630
و اون قبول کرد
570
00:37:11,111 --> 00:37:14,111
خيلي خوب، روي نقشه بهم نشون بده
که کجا قراره بريم
571
00:37:14,222 --> 00:37:17,022
خيلي خوب
حدودا اينجا ميريم
572
00:37:17,555 --> 00:37:18,555
دقيقا اينجا؟
573
00:37:18,666 --> 00:37:20,466
آره دقيقا اينجا ميريم
574
00:37:20,888 --> 00:37:22,888
پلي که به سمت پايين ميره
575
00:37:22,999 --> 00:37:23,999
خيلي خوب
576
00:37:25,412 --> 00:37:29,115
خوب، ما بهش پابند زديم و
شکمشو بستيم و
577
00:37:29,215 --> 00:37:33,019
سوار ماشين کرديمش و
اون ما رو قدم به قدم برد
578
00:37:33,119 --> 00:37:34,854
و گفت: اينجا بزن کنار
579
00:37:36,623 --> 00:37:38,591
و گفت: درست اون طرف مانع جرسي
580
00:37:38,692 --> 00:37:41,461
پايين دره ميري و
يک تخليه فاصلاب اونجا هست
581
00:37:41,561 --> 00:37:42,996
و من اونو توي تونل تخليه فاصلاب انداختم
582
00:37:46,533 --> 00:37:47,967
بنابراين، از دره پايين رفتيم
583
00:37:50,437 --> 00:37:51,905
و به تخليه فاضلاب رسيديم
584
00:37:56,042 --> 00:37:59,112
و درشو برداشتيم و
به پايين اونجا نگاه کرديم
585
00:38:01,948 --> 00:38:04,451
و من... شوکه شده بودم
586
00:38:06,786 --> 00:38:09,856
مثل روز روشن بود که
بقاياي جسد اون
587
00:38:09,956 --> 00:38:11,958
ته اين حفره بود
588
00:38:12,058 --> 00:38:15,462
بعد از گذشت هجده سال
من ميتونستم با ايستادن بالاي
589
00:38:15,562 --> 00:38:16,896
اين حفره و به پايين نگاه کردن
اونها رو ببينم
590
00:38:18,565 --> 00:38:19,599
باورنکردني بود
591
00:38:23,103 --> 00:38:26,172
و وقتي جسد کريستينا رو
از ته
592
00:38:26,272 --> 00:38:30,610
اون حفره بيرون آورديم
کارت شناسايي با نام خودش، کنارش پيدا کرديم
593
00:38:33,179 --> 00:38:37,450
يادمه وقتي گفتند که جسد کريستينا رو پيدا کردند
594
00:38:37,550 --> 00:38:40,987
فرو ريختم، گريه کردم و
مادرم هم همينطور
595
00:38:41,087 --> 00:38:42,889
ميدونيد؟ همهمون
احساساتي شده بوديم
596
00:38:42,989 --> 00:38:45,859
انتظار نداشتيم
چنين بلايي سرش بياد
597
00:38:45,959 --> 00:38:48,328
مخصوصا به طرزي که اون
ربوده شده بود
598
00:38:48,428 --> 00:38:49,362
..اين
599
00:38:49,462 --> 00:38:52,032
و اون و يک بچه رو توي
فاضلاب انداخته بود؟
600
00:38:53,266 --> 00:38:55,168
چه جور هيولايي اين کارو ميکنه؟
601
00:38:55,268 --> 00:38:56,302
اون هيولاست
602
00:38:57,337 --> 00:38:58,471
اون خود شيطانه
603
00:38:58,571 --> 00:39:01,541
شبيه موش و گربهبازي بود
که موشه
604
00:39:01,641 --> 00:39:03,176
توي يک دايره از دست
مجريان قانون، فرار ميکرد
605
00:39:06,946 --> 00:39:09,182
الياس اسويدو فکر ميکرد
باهوشه
606
00:39:09,282 --> 00:39:15,188
اون جسد کريستينا رو جايي مخفي
کرده بود که
607
00:39:15,288 --> 00:39:16,389
تقريبا در معرض ديد قرار داشت
608
00:39:18,358 --> 00:39:22,929
و در واقع، از سازههاي جديد و زيرساخت
بزرگراه
609
00:39:23,029 --> 00:39:26,833
براي مخفي کردن جسد کريستينا
استفاده کرده بود
610
00:39:26,933 --> 00:39:30,637
اين واقعا کار
611
00:39:31,838 --> 00:39:32,806
نابغانهاي بود
612
00:39:32,906 --> 00:39:37,043
و بعد، هجده سال گذشته بود
613
00:39:37,143 --> 00:39:39,679
فکر کردن بهش
حيرتآوره
614
00:39:39,779 --> 00:39:43,383
شانس حل اين پرونده
مثل بچهاي بود که پيش
615
00:39:43,483 --> 00:39:47,287
مربي بيسبالش ميره و ميگه
مربي من ميخوام
616
00:39:47,387 --> 00:39:48,822
امروز برنده همه مسابقهها بشم
617
00:39:48,922 --> 00:39:52,158
تو ميگي خوبه بچه، اول بايد پايهتو محکم کني
618
00:39:52,258 --> 00:39:55,095
درسته؟ بعد
619
00:39:55,195 --> 00:39:58,465
بعد قدرت اينو داشته باشي که
از اون فنس، بالاتر بزني
620
00:39:58,565 --> 00:40:01,101
و مامور بروک هردوي اين کارها رو کرد
اون اول پايهها رو محکم کرد و
621
00:40:01,201 --> 00:40:03,636
براي موفقيت در تمام مسابقات
بالاي فنس توپشو زد
622
00:40:03,737 --> 00:40:05,171
روز لعنتياي بود
623
00:40:09,309 --> 00:40:12,045
و بدون شک تونستيم اينو ثابت کنيم
624
00:40:12,145 --> 00:40:15,715
که الياس آسويدو
و تنها الياس آسويدو مسئول
625
00:40:15,815 --> 00:40:19,386
قتل کريستينا ادوينزه
626
00:40:19,486 --> 00:40:22,722
در 30 دسامبر
2013
627
00:40:22,822 --> 00:40:27,227
اسويدو به بيش از صد سال
حبس ابد
628
00:40:27,327 --> 00:40:30,497
بدون امکان عفو مشروط
629
00:40:30,597 --> 00:40:34,634
با حکم اضافه
445سال حبس، محکوم شد
630
00:40:34,734 --> 00:40:40,440
اون زندگي من، عشق من، غرور من
همسر من، فرزند منو ازم گرفت
631
00:40:41,641 --> 00:40:44,444
اما ميدونيد چيه؟
يک نفر اون بالا هست
632
00:40:45,779 --> 00:40:46,846
و اون در دستان فرد خوبيه
633
00:40:49,249 --> 00:40:51,818
اميدوارم الياس بقيه عمرش
به کاري که کرده
634
00:40:51,918 --> 00:40:52,886
فکر کنه
635
00:40:52,986 --> 00:40:56,790
اميدوارم اون هر روز و هر لحظه
636
00:40:56,890 --> 00:40:58,391
و هر ثانيه
عذاب بکشه
637
00:40:58,491 --> 00:41:02,662
نه تنها بخاطر کاري که با کريستينا
و اون بچه کرده
638
00:41:02,762 --> 00:41:05,665
بلکه بخاطر درد و رنجي که
به وجود آورده
639
00:41:05,765 --> 00:41:07,133
اميدوارم عذاب بکشه
640
00:41:07,233 --> 00:41:10,136
اميدوارم توي آرامش
زندگي نکنه
641
00:41:10,160 --> 00:41:13,160
....::::ترجمه : پـریـســـا یادکــــوری::::....
telegram : @subforu
642
00:41:13,170 --> 00:41:16,170
....::::هادي عليزاده و مهدي عليزاده::::....
( HaDi AliZade & Mahdi AliZade )
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس
643
00:41:16,194 --> 00:41:19,794
جديدترين زيرنويس ها را از اينجا دانلود کنيد
@subforu
644
00:41:19,879 --> 00:41:21,815
واقعا سوزني در انبار کاه بود
645
00:41:21,915 --> 00:41:24,718
نوجوانانيو داشتيم که از جاده
خارج شده بودند
646
00:41:24,818 --> 00:41:27,153
و جايي توي راه
مونده بودند؟
647
00:41:28,488 --> 00:41:30,690
چرا بايد کسي چنين کاريو با
دوتا نوجوون بکنه؟
648
00:41:30,790 --> 00:41:34,260
چيزيو فاش کرد
که درکش هم نميکرديم
649
00:41:34,277 --> 00:41:39,277
تـيـم تـرجـمـه قـقـنـوس