1 00:01:00,600 --> 00:01:10,600 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 2 00:01:10,624 --> 00:01:18,624 ‫«مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@ 3 00:01:25,620 --> 00:01:27,240 ‫ای بابا. 4 00:01:28,620 --> 00:01:29,870 ‫تف توش! 5 00:01:31,120 --> 00:01:32,990 ‫ریدم توی این وضع! 6 00:03:19,660 --> 00:03:24,450 ‫[به کشورم با افتخار و ایمان خدمت می‌کنم] 7 00:04:42,790 --> 00:04:46,200 ‫[بلیط سلامتی بگیرید!] 8 00:05:41,040 --> 00:05:43,790 ‫ببخشید، واسه من کاری ندارید؟ 9 00:05:44,290 --> 00:05:47,240 ‫می‌خوام کار کنم ولی کسی استخدامم نمی‌کنه. 10 00:05:48,790 --> 00:05:50,490 ‫حداقل پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ 11 00:05:55,700 --> 00:05:58,490 ‫کار ندارین؟ 12 00:05:59,790 --> 00:06:01,080 ‫خدا به همراهت. 13 00:06:02,080 --> 00:06:03,490 ‫بهت پس می‌دم. 14 00:06:06,660 --> 00:06:09,490 ‫ببخشید، واسه من کاری دارین؟ 15 00:06:09,790 --> 00:06:11,870 ‫خواهشا، می‌خوام کار کنم. 16 00:06:13,040 --> 00:06:15,790 ‫می‌تونم توی خونه‌تون تعمیرات انجام بدم. 17 00:06:18,500 --> 00:06:20,830 ‫حداقل پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ 18 00:06:23,330 --> 00:06:26,870 ‫ببخشید، پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ ‫بهتون پس می‌دم. 19 00:06:27,160 --> 00:06:29,660 ‫کسی استخدامم نمی‌کنه. 20 00:06:36,330 --> 00:06:37,830 ‫می‌رم. 21 00:06:38,450 --> 00:06:39,370 ‫مرسی خانم. 22 00:07:19,410 --> 00:07:20,660 ‫مرسی خانم. 23 00:07:20,820 --> 00:07:24,450 ‫کاری ندارید؟ بعدا هم می‌تونم برگردم. 24 00:07:25,580 --> 00:07:29,200 ‫یکشنبه واسه نظافت بیا. صبح زود! 25 00:07:29,790 --> 00:07:31,620 ‫میام، مرسی! 26 00:07:32,160 --> 00:07:33,990 ‫گور بابات! 27 00:07:51,370 --> 00:07:53,240 ‫گم شو مگس کثافت. 28 00:07:56,830 --> 00:07:58,790 ‫ولمون کن بابا! 29 00:08:04,120 --> 00:08:05,660 ‫عجب‌ها. 30 00:09:09,040 --> 00:09:12,660 ‫اگه مشکلی پیش اومد تقصیر منه، ‫ببخشید! 31 00:09:13,250 --> 00:09:15,290 ‫جبران می‌کنم... 32 00:09:18,700 --> 00:09:20,200 ‫کسی ده لئو داره؟ 33 00:09:20,410 --> 00:09:21,790 ‫آروم باش رفیق! 34 00:09:22,660 --> 00:09:23,950 ‫ده لئو دارین؟ 35 00:09:28,580 --> 00:09:30,410 ‫ده لئو می‌دین لطفا؟ 36 00:09:32,870 --> 00:09:34,830 ‫خفه‌خون بگیر دیگه! 37 00:09:35,370 --> 00:09:37,080 ‫بزن به چاک! 38 00:09:37,620 --> 00:09:38,490 ‫برو! 39 00:09:39,790 --> 00:09:42,580 ‫نزن سگه رو! روانی‌ای مگه؟ 40 00:09:43,410 --> 00:09:44,490 ‫دیوانه‌ی احمق. 41 00:09:47,540 --> 00:09:51,160 ‫بزن به چاک کثافت! 42 00:11:01,370 --> 00:11:03,040 ‫باز کن لطفا! 43 00:11:04,540 --> 00:11:06,370 ‫می‌دونیم خونه‌ای! 44 00:11:11,240 --> 00:11:13,660 ‫اورسولیا یونسکو هستم! 45 00:11:16,500 --> 00:11:19,830 ‫آقای گلانتاسو، خبر داشتی امروز میاییم. 46 00:11:28,620 --> 00:11:34,040 ‫توافق کردیم که اگه یه هفته بهت ‫وقت بدیم همکاری می‌کنی! 47 00:11:36,450 --> 00:11:39,660 ‫برام دردسر درست می‌کنی! 48 00:11:46,620 --> 00:11:50,450 ‫میاییم داخل، همراهم ژاندارم و کلیدساز دارم. 49 00:11:50,830 --> 00:11:52,120 ‫اگه بمب باشه چی؟ 50 00:11:56,160 --> 00:11:57,620 ‫داریم میاییم داخل. 51 00:12:09,910 --> 00:12:11,950 ‫کاری که کردی قشنگ نیست. 52 00:12:12,250 --> 00:12:13,490 ‫صداتون رو نشنیدم خانم. 53 00:12:13,790 --> 00:12:17,040 ‫واست تمدید جدید گرفته بودم. 54 00:12:19,080 --> 00:12:23,540 ‫من اروپا ک.و.ک رو آروم کردم، ‫عجله داشتن. 55 00:12:24,040 --> 00:12:26,080 ‫سخت تلاش کردم! 56 00:12:26,790 --> 00:12:29,620 ‫حتی یه ون واست آوردم که وسایلت رو ببری. 57 00:12:30,660 --> 00:12:32,290 ‫کجا ببرم خانم یونسکو؟ 58 00:12:32,540 --> 00:12:34,830 ‫نمی‌دونم. دوست داری اینجا بمونن؟ 59 00:12:35,620 --> 00:12:38,660 ‫دفعه قبلی گفتی دنبال یه پناهگاه می‌گردی. 60 00:12:40,370 --> 00:12:41,870 ‫همه پرن. 61 00:12:43,330 --> 00:12:44,870 ‫ببینیم چه کاری از دستمون برمیاد. 62 00:12:45,830 --> 00:12:50,080 ‫کشیش من پدر شربان یه چند ‫ تا پناهگاه می‌شناسه. 63 00:12:51,500 --> 00:12:53,950 ‫من به هر نحوی که بتونم کمک می‌کنم. 64 00:12:54,870 --> 00:12:58,910 ‫وسایل سبک‌تر رو ببر، ‫بقیه رو با ون می‌بریم. 65 00:13:01,000 --> 00:13:03,200 ‫من هم همراهت تا پناهگاه میام. 66 00:13:03,830 --> 00:13:07,200 ‫به این خانم مسن هم کمک کردم. 67 00:13:08,040 --> 00:13:10,410 ‫نوه‌اش به زور خونه‌اش رو گرفته بود. 68 00:13:10,750 --> 00:13:14,080 ‫حالش خوبه، کریسمس و عید پاک بهش سر می‌زنم. 69 00:13:14,540 --> 00:13:17,540 ‫- واسش یه کیسه بزرگ... ‫- من نمی‌رم پناهگاه. 70 00:13:17,750 --> 00:13:20,160 ‫من همراهت میام، می‌بینی چطوریه. 71 00:13:24,750 --> 00:13:27,950 ‫یه زمستان خیلی سرد در پیشه. 72 00:13:30,080 --> 00:13:32,660 ‫لطفا آقا. نمی‌خوام که... 73 00:13:33,080 --> 00:13:35,790 ‫نمی‌خوام ژاندارم‌ها بندازنت بیرون! 74 00:13:39,290 --> 00:13:42,290 ‫- چرا فیلم می‌گیری؟ ‫- که مدرک داشته باشن. 75 00:13:43,000 --> 00:13:46,870 ‫- مدرک چی؟ ‫- که باهات بدرفتاری نکردن. 76 00:13:49,000 --> 00:13:52,370 ‫اخطاریه رو ببین، مال خیلی وقت پیشه! 77 00:13:54,000 --> 00:13:58,040 ‫من تا جای ممکن واست زمان خریدم، ‫ولی دیگه موضوع از دست من خارجه. 78 00:13:58,870 --> 00:14:00,580 ‫واسم دردسر درست می‌کنی! 79 00:14:06,200 --> 00:14:07,080 ‫باشه، می‌رم. 80 00:14:08,160 --> 00:14:11,330 ‫یه ساعت وقت بدین وسایلم رو تخلیه کنم. 81 00:14:12,700 --> 00:14:13,870 ‫نمی‌تونم. 82 00:14:14,660 --> 00:14:18,990 ‫همه‌چیز رو ببر بیرون، ‫مبلمانت رو ببر کنار. 83 00:14:19,660 --> 00:14:21,450 ‫من یه انبار خالی پیدا می‌کنم. 84 00:14:21,750 --> 00:14:23,950 ‫- همه‌چیز رو آوردم اینجا. ‫- اینجا؟ 85 00:14:25,410 --> 00:14:27,290 ‫اینجا موتورخونه بود. 86 00:14:30,160 --> 00:14:32,080 ‫این‌طوری آسون‌تره. 87 00:14:36,040 --> 00:14:37,580 ‫بهت وقت می‌دم وسایلت رو جمع کنی. 88 00:14:37,950 --> 00:14:41,120 ‫ولی بهت اعتماد کنم که باز ‫ پشت در ولمون نمی‌کنی؟ 89 00:14:41,950 --> 00:14:43,410 ‫قول می‌دم. 90 00:14:44,290 --> 00:14:45,950 ‫- وایسا. ‫- هی! 91 00:14:46,290 --> 00:14:48,040 ‫- بهم دست نزن! ‫- آروم! 92 00:14:50,120 --> 00:14:51,330 ‫کلید رو می‌دم بهتون. 93 00:14:51,660 --> 00:14:55,870 ‫بهت اعتماد می‌کنیم. ‫ بیست دقیقه دیگه برمی‌گردیم. 94 00:15:02,540 --> 00:15:03,910 ‫شما هم بیایید بیرون! 95 00:15:05,700 --> 00:15:09,080 ‫باید با مردم خوب رفتار کنین! 96 00:15:11,040 --> 00:15:12,740 ‫مگه چیکارتون کرده؟ 97 00:16:38,310 --> 00:16:43,650 ‫[ابلاغیه تخلیه، دادورز اورسولیا یونسکو ‫ به ایون گلانتاسو] 98 00:17:40,450 --> 00:17:43,290 ‫فروشگاه نمی‌شه. ‫قراره یه هتل پنج‌ستاره باشه. 99 00:17:43,870 --> 00:17:46,910 ‫- نگفتن «بوتیک»؟ ‫ - یعنی «هتل بوتیک». 100 00:17:47,410 --> 00:17:50,910 ‫یه هتل لوکس مثل بوتیک‌های فرانسوی. 101 00:17:51,370 --> 00:17:55,240 ‫- شش طبقه نمی‌سازن؟ ‫- ولی هر طبقه فقط چهار تا اتاقه. 102 00:17:55,870 --> 00:17:57,990 ‫یعنی اروپا ک.و.ک. این رو می‌گه. 103 00:17:59,330 --> 00:18:00,490 ‫اروپا کوکو! 104 00:18:01,450 --> 00:18:04,330 ‫نه، «کایزرلیش اونت کنینگلیش». ‫امپراتوری و سلطنتی. 105 00:18:05,330 --> 00:18:07,290 ‫ فیلم «بمب دزدیده شد» رو دیدی؟ 106 00:18:08,660 --> 00:18:10,040 ‫از گوپو. 107 00:18:14,290 --> 00:18:16,990 ‫- خانم، شما فلورشتی زندگی می‌کنین؟ ‫ - بله. 108 00:18:18,120 --> 00:18:20,450 ‫اون بلوک‌های جدید خوبن؟ 109 00:18:20,790 --> 00:18:23,160 ‫نمی‌دونم، من تو خونه زندگی می‌کنم. 110 00:18:23,910 --> 00:18:27,660 ‫ولی مثل دیوانه‌ها می‌سازن، ‫سبک چینی، همه چسبیده بهم. 111 00:18:28,330 --> 00:18:31,540 ‫تنگه. اگه پول داشتم می‌رفتم از اونجا. 112 00:18:40,370 --> 00:18:41,490 ‫بریم. 113 00:18:42,250 --> 00:18:44,240 ‫می‌تونم سیگارم رو تموم کنم؟ 114 00:18:53,870 --> 00:18:55,950 ‫پس ورزشکار بوده؟ 115 00:18:56,290 --> 00:18:59,080 ‫آره، حتی تو بالکانیاد طلا گرفت. 116 00:18:59,870 --> 00:19:02,790 ‫چطوری به این حال و روز افتاد؟ 117 00:19:03,290 --> 00:19:06,870 ‫یه تصادف کرد، مجبور شد ورزش رو بذاره کنار، 118 00:19:07,370 --> 00:19:11,910 ‫شروع کرد به مشروب خوردن، ‫ خونه‌ رو از دست داد، آواره شد... 119 00:19:12,700 --> 00:19:13,870 ‫الکلی شد. 120 00:19:14,250 --> 00:19:18,040 ‫اون زیرزمین مال یه ورزشکاری بود ‫که رفت استرالیا. 121 00:19:18,450 --> 00:19:19,740 ‫ورزشکاره دوستش بود؟ 122 00:19:20,080 --> 00:19:21,740 ‫مطمئن نیستم. 123 00:19:23,290 --> 00:19:25,450 ‫توی استرالیا مربی بود. 124 00:19:26,000 --> 00:19:29,200 ‫سکته کرد، پسرش ساختمان رو فروخت به ک.و.ک. 125 00:19:45,700 --> 00:19:48,200 ‫راه بیفتین، لاک‌پشت‌های نینجا! 126 00:19:57,660 --> 00:20:00,080 ‫- اگه بمب باشه چی؟ ‫ - نه بابا. 127 00:20:01,620 --> 00:20:03,450 ‫اینجا رو ببین. 128 00:20:07,700 --> 00:20:09,240 ‫زنگ بزنین آمبولانس! 129 00:20:09,750 --> 00:20:10,700 ‫دارم زنگ می‌زنم. 130 00:20:10,950 --> 00:20:13,040 ‫چیکار کردی پدربزرگ؟ 131 00:20:14,120 --> 00:20:16,330 ‫اون سیم رو ازش باز کنین. 132 00:20:16,580 --> 00:20:18,370 ‫باید بهش دست بزنی. 133 00:20:18,790 --> 00:20:20,540 ‫یه آینه جلو دهنش بذار. 134 00:20:20,910 --> 00:20:22,620 ‫آینه از کجا؟ خفه شو! 135 00:20:23,120 --> 00:20:26,290 ‫[به مجاری:] الو، یه مورد اضطراری ‫ توی خیابان کلاینه... 136 00:20:26,540 --> 00:20:28,620 ‫یه نفر خواسته خودکشی کنه... 137 00:20:28,950 --> 00:20:31,830 ‫[به رومانیایی:] معذرت می‌خوام! ‫ یه اقدام به خودکشی توی... 138 00:20:32,540 --> 00:20:33,660 ‫باید ضبط کنیم. 139 00:20:34,370 --> 00:20:36,620 ‫آدرسش ساختمان دوم، خیابان میکو کلاین. 140 00:20:36,870 --> 00:20:38,160 ‫احیاش کنین. 141 00:20:38,540 --> 00:20:39,660 ‫من آرومم! 142 00:20:39,830 --> 00:20:43,160 ‫- دارم فشار می‌دم، ولی... ‫- هنوز نفس می‌کشه؟ 143 00:20:44,160 --> 00:20:46,870 ‫- ظاهرا نه. ‫- ظاهرا نه. 144 00:20:47,700 --> 00:20:49,790 ‫- سرد شده؟ ‫- نفس نمی‌کشه! 145 00:20:49,950 --> 00:20:51,740 ‫- بیشتر فشار بده. ‫- یه مرده. 146 00:20:52,120 --> 00:20:54,330 ‫هفت، هشت، نه، ده... 147 00:20:55,290 --> 00:20:58,370 ‫- فایده نداره، مرده! ‫- ادامه بده. 148 00:20:58,700 --> 00:21:01,660 ‫- شاید بازم بیدار شه. ‫- پس خودت بکن! 149 00:21:02,290 --> 00:21:04,870 ‫- نمی‌خوای ادامه بدی؟ ‫- به چه دردی میخوره؟ 150 00:21:07,580 --> 00:21:09,330 ‫باید با ریتم آهنگ «استیینگ الایو» ‫ پیش بری. 151 00:21:09,870 --> 00:21:12,040 ‫استیینگ الایو، استیینگ الایو! 152 00:21:16,700 --> 00:21:18,040 ‫- داری فیلم می‌گیری؟ ‫ - آره. 153 00:21:23,370 --> 00:21:25,040 ‫محکم‌تر خانم! 154 00:21:26,120 --> 00:21:27,740 ‫مرده، گفتم که. 155 00:21:28,370 --> 00:21:29,740 ‫واضحه. 156 00:21:51,500 --> 00:21:53,830 ‫این خرابه‌های رومی برمی‌گرده به... 157 00:21:54,200 --> 00:21:56,200 ‫.ببخشید 158 00:21:57,080 --> 00:21:59,240 ‫عجیبه، خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده. 159 00:21:59,830 --> 00:22:01,660 ‫ - چی؟ ‫- شیوه‌اش این بوده. 160 00:22:02,080 --> 00:22:05,240 ‫آره، سیم رو دور گردنش پیچید... 161 00:22:06,100 --> 00:22:08,510 ‫کنار رادیاتور نشست... 162 00:22:09,540 --> 00:22:13,620 ‫سیم رو بهش بست و تا می‌تونست کشید. 163 00:22:14,660 --> 00:22:17,740 ‫- متاسفم. ‫- لازم نیست. 164 00:22:18,160 --> 00:22:22,330 ‫تقصیر تو نبود. تو و ژاندارم‌ها ‫ همه‌چیز رو طبق قانون انجام دادین. 165 00:22:22,580 --> 00:22:24,830 ‫نه، باید می‌فهمیدم. 166 00:22:28,700 --> 00:22:31,160 ‫ولی دفعه قبل خیلی آروم بود! 167 00:22:31,410 --> 00:22:33,200 ‫همه‌چیز رو توضیح دادم، مشکلی نبود. 168 00:22:33,910 --> 00:22:36,620 ‫با ک.و.ک بحث کردم که بذارن یه مدت بمونه. 169 00:22:37,040 --> 00:22:41,450 ‫به خاطر من یه ماه دیگه بهش مهلت دادن. 170 00:22:43,080 --> 00:22:45,410 ‫واسه اثاثیه‌اش براش ماشین گرفتم. 171 00:22:46,120 --> 00:22:48,240 ‫آروم باش، اورسولیا. 172 00:22:49,080 --> 00:22:51,950 ‫تقصیر تو نبود. ‫بی‌نقص عمل کردی. 173 00:22:52,580 --> 00:22:55,490 ‫- تقصیر تو نبود. ‫- از نظر قانونی آره، می‌دونم. 174 00:22:57,500 --> 00:23:02,330 ‫حکم تخلیه داشت. تو حتی فراتر از ‫انسانیت عمل کردی. 175 00:23:03,250 --> 00:23:05,160 ‫براش جنگیدم که وقت بیشتری بگیره. 176 00:23:05,450 --> 00:23:09,830 ‫ک.و.ک می‌خواست قبل از زمستان ‫ تخریب کنه که بسازه. 177 00:23:10,700 --> 00:23:13,910 ‫- چی می‌خوان بسازن اونجا؟ ‫- یه هتل لوکس. 178 00:23:14,200 --> 00:23:15,830 ‫«کانتیننتال بوتیک». 179 00:23:20,250 --> 00:23:22,540 ‫طرفی که مرده سابقه کیفری داشت. 180 00:23:22,870 --> 00:23:25,120 ‫- از پلیس گرفتیم. ‫- واقعا داشت؟ 181 00:23:25,450 --> 00:23:27,290 ‫توهین به حرمت قبور. 182 00:23:28,200 --> 00:23:29,490 ‫خدایا! 183 00:23:29,500 --> 00:23:33,370 ‫چند تا صلیب چوبی رو سوزونده بود که گرم بشه. 184 00:23:34,120 --> 00:23:35,540 ‫بیچاره! 185 00:23:38,750 --> 00:23:43,200 ‫باید بیشتر کمکش می‌کردم، ‫براش جا پیدا می‌کردم. 186 00:23:44,250 --> 00:23:47,120 ‫می‌تونستم تو دفتر خودم استخدامش کنم. 187 00:23:47,830 --> 00:23:51,240 ‫اگه می‌فهمیدم حال روحیش انقدر بده... 188 00:23:51,620 --> 00:23:54,080 ‫نمی‌تونی به همه کمک کنی. 189 00:23:56,620 --> 00:23:58,990 ‫تو مثل اون یارو تو «فهرست شیندلر» شدی. 190 00:23:59,450 --> 00:24:03,740 ‫«اگه این سنجاق رو فروخته بودم، ‫ یه یهودی کوچیک دیگه رو نجات می‌دادم!» 191 00:24:04,330 --> 00:24:06,200 ‫حالم همینه. 192 00:24:06,910 --> 00:24:09,450 ‫اشتباه کردم. تقصیر منه! 193 00:24:11,620 --> 00:24:15,080 ‫عزیزم، هیچ دلیلی برای بازداشتت ندارم... 194 00:24:15,290 --> 00:24:17,740 ‫هرچقدر هم بخوای خودت رو سرزنش کنی. 195 00:24:19,250 --> 00:24:22,240 ‫زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره‌ست. 196 00:24:23,040 --> 00:24:24,990 ‫یه خبر خوندم در مورد یه مرد کره‌ای... 197 00:24:25,160 --> 00:24:28,790 ‫که زیر دستگاه بسته‌بندی غذا له شد 198 00:24:29,040 --> 00:24:30,950 ‫چون ربات فکر کرد قوطیه. 199 00:24:33,040 --> 00:24:35,660 ‫- کتابش کجاست؟ ‫- اینجاست. 200 00:24:38,330 --> 00:24:40,830 ‫بیا، یه چیزی که حالت بهتر شه. 201 00:24:43,120 --> 00:24:45,700 ‫- خلافکارهای بدشانس. ‫- بریم سر گزارش. 202 00:26:18,750 --> 00:26:22,450 ‫[به آلمانی:] ‫نه، مرسی، حالم خوبه که پرسیدین. 203 00:26:24,120 --> 00:26:29,330 ‫با آقای هوخ‌هاوسلر و انکولسکو، ‫وکیلش صحبت کردم. 204 00:26:30,330 --> 00:26:33,660 ‫جای نگرانی نیست، همه‌چیز از ‫نظر قانونی درست بود. 205 00:26:35,540 --> 00:26:37,660 ‫فقط ناراحت‌کننده‌ست که به اینجا کشید. 206 00:26:39,700 --> 00:26:40,870 ‫رسانه‌ها... 207 00:26:41,250 --> 00:26:44,200 ‫می‌دونی دیگه، هر چیزی حدس و گمان ‫می‌زنن، یه مشت خوکن. 208 00:26:48,580 --> 00:26:51,330 ‫قطعا روانی بود، ولی به نظر نمی‌اومد. 209 00:26:52,620 --> 00:26:54,290 ‫الکلی بود. 210 00:26:56,790 --> 00:26:57,990 ‫ببین... 211 00:26:58,500 --> 00:27:02,700 ‫گذاشتیم وسایلش رو جمع کنه، ‫ به نظر می‌فهمید... 212 00:27:03,540 --> 00:27:07,910 ‫ولی وقتی برگشتیم، ‫ خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده بود. 213 00:27:08,290 --> 00:27:09,990 ‫آره. 214 00:27:10,000 --> 00:27:13,040 ‫شاید عجیب به نظر برسه، ولی ساده‌ست. 215 00:27:14,160 --> 00:27:17,490 ‫یه سیم رو دور گردنش پیچیده... 216 00:27:17,750 --> 00:27:22,540 ‫و با وزن خودش کشیده، تا خفه شده. 217 00:27:27,450 --> 00:27:29,540 ‫آره، همه‌چیز درست می‌شه. 218 00:27:31,080 --> 00:27:32,290 ‫مرسی. 219 00:27:33,000 --> 00:27:36,660 ‫مرسی که زنگ زدین و دوباره ‫ بابتش معذرت می‌خوام. 220 00:27:39,370 --> 00:27:40,910 ‫تا بعد. 221 00:27:45,040 --> 00:27:47,120 ‫[به مجاری:] گم شو بابا. 222 00:28:03,330 --> 00:28:08,330 ‫بهش 20 دقیقه وقت دادیم ‫که وسایلش رو جمع کنه... 223 00:28:08,580 --> 00:28:12,620 ‫و رفتیم با ژاندارم‌ها قهوه بخوریم. 224 00:28:13,500 --> 00:28:18,200 ‫وقتی در رو باز دیدم، یه حس بدی داشتم. 225 00:28:18,750 --> 00:28:21,830 ‫رفتیم تو و دیدیم از رادیاتور حلق‌آویزه. 226 00:28:22,950 --> 00:28:25,870 ‫آره، از رادیاتور، با یه سیم... 227 00:28:26,290 --> 00:28:29,790 ‫دور گردنش، بعد نشست... 228 00:28:30,370 --> 00:28:36,160 ‫و تا می‌تونست کشید پایین، ‫تا خفه شد، گمونم. 229 00:28:36,620 --> 00:28:41,160 ‫چشم‌هاش از حدقه زده بیرون، ‫ آب دهنش می‌ریخت، بوی گند شاش. 230 00:28:41,870 --> 00:28:43,870 ‫چشم‌هاش باد کرده بود... 231 00:28:44,620 --> 00:28:47,870 ‫هی سعی کردم کمک کنم، ماساژ قلبی دادم. 232 00:28:48,250 --> 00:28:49,450 ‫فایده نداشت. 233 00:28:50,370 --> 00:28:54,790 ‫هنوز جلو چشم‌هامه، چشم‌هاش باد کرده، ‫دهنش کف کرده... 234 00:28:55,580 --> 00:28:57,450 ‫تو اون بوی تعفن. 235 00:28:59,080 --> 00:28:59,990 ‫خدایا! 236 00:29:00,200 --> 00:29:02,200 ‫اگه تو و بچه‌ها رو نداشتم... 237 00:29:02,580 --> 00:29:06,580 ‫- خودمم خودکشی می‌کردم. ‫- هی، چرت نگو! 238 00:29:06,950 --> 00:29:08,580 ‫جدی می‌گم! 239 00:29:11,830 --> 00:29:15,080 ‫ولی چرا؟ تقصیر تو نبود که. 240 00:29:18,120 --> 00:29:21,490 ‫چرا بود. باید فکرش رو می‌کردم. 241 00:29:22,950 --> 00:29:26,290 ‫- و کمکش می‌کردم. ‫- دیگه چیکار می‌تونستی بکنی؟ 242 00:29:26,750 --> 00:29:29,200 ‫نباید این پرونده رو قبول می‌کردم. 243 00:29:30,330 --> 00:29:35,080 ‫اون ک.و.ک‌های اروپایی ‫ مثل پلیس امنیتی قدیمن. 244 00:29:35,450 --> 00:29:41,200 ‫همینطوری مجوز گرفتن که اونجا همچین ‫ ساختمان بلندی بسازن. 245 00:29:41,750 --> 00:29:44,450 ‫ولی حکم دادگاه داشتن؟ 246 00:29:45,080 --> 00:29:47,790 ‫آره، ولی من پرونده‌هایی دیدم که... 247 00:29:48,250 --> 00:29:51,330 ‫درسته، ولی نمی‌تونی حکم دادگاه رو عوض کنی. 248 00:29:51,660 --> 00:29:53,790 ‫کارهایی که تو ساخت‌وساز می‌کنن... 249 00:29:54,000 --> 00:29:56,830 ‫بسازبفروش‌ها تو رومانی جولان می‌دن. 250 00:29:57,200 --> 00:29:59,580 ‫- یه مشت دزدن. ‫- و اوباش. 251 00:30:00,200 --> 00:30:01,490 ‫نزول‌خورهای قمار. 252 00:30:01,700 --> 00:30:05,660 ‫و من باید واسه این آشغال‌ها کار کنم. 253 00:30:06,450 --> 00:30:08,700 ‫باید وکیل می‌شدم. 254 00:30:09,080 --> 00:30:11,910 ‫کاش حداقل این پرونده رو قبول نکرده بودم! 255 00:30:12,370 --> 00:30:16,450 ‫پدر بهت نگفته بود وکیل شدن بدتره؟ 256 00:30:16,750 --> 00:30:18,410 ‫چون مجبور می‌شی دروغ بگی؟ 257 00:30:18,540 --> 00:30:22,080 ‫می‌تونستم پرونده‌هایی رو انتخاب کنم ‫ که بشه به مردم کمک کرد. 258 00:30:22,580 --> 00:30:25,370 ‫- به آدم‌های نیازمند. ‫- الان هم همین کار رو می‌کنی. 259 00:30:26,200 --> 00:30:31,370 ‫هفته پیش اون دختر رو به مادرش برگردوندی. 260 00:30:32,370 --> 00:30:35,580 ‫- کارت مهمه. ‫- بعضی وقت‌ها. 261 00:30:37,040 --> 00:30:39,080 ‫ولی الان، نمی‌دونم. 262 00:30:44,540 --> 00:30:48,370 ‫یه حسی بهم می‌گفت اتفاق بدی میفته... 263 00:30:49,000 --> 00:30:51,160 ‫ولی گفتم حداقل پولش خوبه. 264 00:30:54,330 --> 00:30:56,410 ‫باید حقوق بدیم... 265 00:30:56,700 --> 00:30:59,040 ‫و قسط خونه رو... ‫تا کی؟ 266 00:31:00,290 --> 00:31:02,950 ‫نباید تنهاش می‌ذاشتی. 267 00:31:03,250 --> 00:31:06,450 ‫- آخرش باز خودکشی می‌کرد. ‫- ولی دیگه تو نمی‌دیدی. 268 00:31:07,500 --> 00:31:09,370 ‫عالیه. 269 00:31:10,250 --> 00:31:11,910 ‫- چیه؟ ‫- روزنامه‌ها. 270 00:31:12,200 --> 00:31:17,620 ‫«دادورز مجارستانی، ‫ ورزشکار رومانیایی رو به خودکشی کشاند.» 271 00:31:20,410 --> 00:31:25,790 ‫دادورز مجار، بی‌رحمانه بیرونش کرد... 272 00:31:26,080 --> 00:31:31,290 ‫ و ایون گلانتاسو، ورزشکار سابق ‫رو به خودکشی وحشتناک وادار کرد.» 273 00:31:31,580 --> 00:31:33,620 ‫کثافت‌های مطبوعاتی عوضی! 274 00:31:34,330 --> 00:31:36,330 ‫ایرینا لینک رو برام فرستاد. 275 00:31:36,910 --> 00:31:39,490 ‫اون احمق پیش خودش چه فکری می‌کنه؟ 276 00:31:41,080 --> 00:31:43,330 ‫کامنت‌هاشون خنده ‌داره... 277 00:31:44,000 --> 00:31:46,490 ‫بازم از همون حرف‌های ضد مجاری؟ 278 00:31:47,120 --> 00:31:50,740 ‫«لهت می‌کنم، کثافت مجارستانی جنده.» 279 00:31:51,200 --> 00:31:56,240 ‫«کیر توی مجارستانی‌ها!» ‫«توی رومانی، رومانیایی حرف بزن!» 280 00:31:56,790 --> 00:31:58,540 ‫مگه عقب‌افتاده‌ست؟ ‫داشتی رومانیایی حرف می‌زدی. 281 00:31:58,870 --> 00:32:00,790 ‫واقعا خنده‌دار نیست. 282 00:32:00,870 --> 00:32:08,080 ‫«سال 1919، سربازهای رومانی ‫پرچم رومانی رو... 283 00:32:08,290 --> 00:32:10,580 ‫روی سقف پارلمان بوداپست زدند!» 284 00:32:10,750 --> 00:32:12,580 ‫«باید دوباره حمله کنیم!» 285 00:32:12,870 --> 00:32:16,410 ‫«باید همه مجارها رو می‌کشتیم! 286 00:32:16,620 --> 00:32:19,200 ‫حالا اون‌ها دارن رومانیایی‌های درست‌ ‫حسابی رو خفه می‌کنن!» 287 00:32:19,750 --> 00:32:23,870 ‫«اون دادستان جنده با اون قیافه کیریش...» 288 00:32:24,080 --> 00:32:26,240 ‫نمی‌خوام بشنوم! 289 00:32:26,750 --> 00:32:30,990 ‫- قبلا به این‌ها می‌خندیدیم! ‫- آره، «قبلا». 290 00:32:31,700 --> 00:32:34,040 ‫بی‌خیال این بدبخت‌های عقده‌ای شو. 291 00:32:34,580 --> 00:32:36,700 ‫آروم باش. 292 00:33:34,830 --> 00:33:36,240 ‫گوش کن... 293 00:33:36,950 --> 00:33:38,200 ‫خواهش می‌کنم... 294 00:33:38,620 --> 00:33:41,120 ‫من نمی‌تونم بیام این تعطیلات. 295 00:33:41,750 --> 00:33:43,990 ‫دوباره برگشتی به همون چرت و پرت‌ها؟ 296 00:33:44,250 --> 00:33:49,990 ‫- پس کلا لغوش می‌کنیم. ‫- نه، بچه‌ها منتظرشن. 297 00:33:51,120 --> 00:33:54,370 ‫می‌خوام با خودم تنها باشم. 298 00:33:59,370 --> 00:34:00,660 ‫خواهش می‌کنم. 299 00:34:02,040 --> 00:34:07,040 ‫تو و بچه‌ها اول برید، ‫بعد می‌گیم یه کاری پیش اومده و... 300 00:34:07,660 --> 00:34:13,540 ‫- نمی‌تونم بهتون ملحق شم. ‫- من بدون تو نمی‌رم. 301 00:34:14,700 --> 00:34:16,240 ‫خواهش می‌کنم. 302 00:34:17,160 --> 00:34:23,200 ‫می‌خوام ذهنم رو خالی کنم، ‫یه سری تصمیمات بگیرم. 303 00:34:25,200 --> 00:34:27,540 ‫نمی‌تونم بیام، واقعا نمی‌تونم! 304 00:34:35,080 --> 00:34:36,330 ‫نمی‌تونم. 305 00:34:37,830 --> 00:34:39,040 ‫صبر کن. 306 00:34:44,200 --> 00:34:45,870 ‫منم دوستت دارم، ولی... 307 00:34:49,000 --> 00:34:51,830 ‫هی تصویر اون مرد حلق‌آویز جلو چشم‌هامه. 308 00:34:53,120 --> 00:34:56,450 ‫دائم تصور می‌کردم توی یونان حسابی ‫ سکس می‌کنیم. 309 00:34:57,750 --> 00:34:59,830 ‫منم دلم می‌خواست. 310 00:35:00,370 --> 00:35:02,540 ‫ولی الان نمی‌تونم، خواهش می‌کنم! 311 00:35:13,160 --> 00:35:15,620 ‫عصبانی نشو، عشقم. 312 00:35:17,330 --> 00:35:21,410 ‫وقتی از یونان برگردین، حالم بهتر می‌شه. 313 00:35:26,120 --> 00:35:29,040 ‫سفر خوبی داشته باشین، مواظب باشین، باشه؟ 314 00:35:30,370 --> 00:35:31,790 ‫خداحافظ مامان. 315 00:35:33,750 --> 00:35:37,370 ‫- کی میای پیشمون؟ ‫- هر وقت تونستم، عزیزم. 316 00:35:44,040 --> 00:35:45,370 ‫مواظب باشین. 317 00:35:53,000 --> 00:35:56,290 ‫نذار توی آب خیلی دور بشن. 318 00:35:56,540 --> 00:35:59,540 ‫- حتما بهشون غذا بده. ‫- نه بابا، می‌ذارم از گشنگی بمیرن. 319 00:35:59,830 --> 00:36:01,790 ‫- می‌بینمتون. ‫- کمربند! 320 00:36:08,700 --> 00:36:11,620 ‫عکس بفرستین! و فیلم! 321 00:37:32,120 --> 00:37:33,580 ‫سلام. 322 00:37:34,700 --> 00:37:35,450 ‫چه خبر؟ 323 00:37:35,660 --> 00:37:39,950 ‫رفتم رستوران «کوزا نوسترا» کنار ‫ تئاتر مجارستان رو ببندم. 324 00:37:40,160 --> 00:37:41,740 ‫اوضاع بهم ریخت. 325 00:37:41,910 --> 00:37:45,120 ‫صاحبش شلوغ کرد، آشغال. 326 00:37:45,500 --> 00:37:49,240 ‫گم شو، جنده کثافت! 327 00:37:49,950 --> 00:37:52,700 ‫برو گم شو، کثافت! 328 00:37:53,000 --> 00:37:55,370 ‫با خوک‌های پلیس اومدی اینجا! 329 00:37:55,580 --> 00:37:58,200 ‫من آدم درستیم، حرومزاده! 330 00:37:58,660 --> 00:38:02,120 ‫آقا، این رفتارتون قابل قبول نیست! 331 00:38:02,540 --> 00:38:06,240 ‫- حکم دادگاه داریم که... ‫- برو بمیر! 332 00:38:06,660 --> 00:38:10,790 ‫- اینجا مردم مسموم شدن! ‫- دروغه! 333 00:38:10,790 --> 00:38:14,580 ‫و تو رئیس اینجا نیستی، جنده‌ی کثافت! 334 00:38:14,910 --> 00:38:16,790 ‫تیکه آشغال! 335 00:38:17,410 --> 00:38:19,410 ‫تو کلاهبرداری! کلاهبردار! 336 00:38:19,910 --> 00:38:23,370 ‫- اگه من اونجا بودم... ‫- خواهش می‌کنم! 337 00:38:24,120 --> 00:38:26,990 ‫- درد داره! ‫- گم شو بیرون، کلاهبردار! 338 00:38:27,330 --> 00:38:30,660 ‫- از این حرومزاده شکایت کن. ‫- کردم. 339 00:38:30,910 --> 00:38:33,910 ‫مامورهای پلیس فقط وایستاده ‫بودن نگاه می‌کردن. 340 00:38:34,160 --> 00:38:37,660 ‫هی بهت می‌گم، پلیس رو بی‌خیال شو. 341 00:38:37,950 --> 00:38:42,660 ‫- همیشه با ژاندارم‌ها برو! ‫- اوضاع اونقدر بد نبود. 342 00:38:43,000 --> 00:38:45,740 ‫می‌تونی روی ژاندارم‌ها حساب کنی. ‫ پلیس؟ نه خیلی. 343 00:38:46,000 --> 00:38:50,410 ‫یادت هست اون یارو اسلحه کشید ‫و پلیس‌ها فرار کردن؟ 344 00:38:58,500 --> 00:39:01,580 ‫خوشحالم سالم رسیدین! 345 00:39:01,950 --> 00:39:06,450 ‫واسم از پرواز هواپیماها فیلم بفرست. 346 00:39:07,540 --> 00:39:10,450 ‫و ضدآفتاب اس‌پی‌اف پنجاه بزن! 347 00:39:10,830 --> 00:39:13,410 ‫و نذار زیاد از ساحل دور شن. 348 00:39:14,790 --> 00:39:16,660 ‫بوس! دوستتون دارم! 349 00:39:44,450 --> 00:39:47,240 ‫تا رادیاتور رو بپوشونه. 350 00:40:06,250 --> 00:40:09,040 ‫- اینجوری؟ ‫- آره، مرسی. 351 00:40:50,660 --> 00:40:52,410 ‫ببخشید دیر کردم. 352 00:40:53,700 --> 00:40:56,990 ‫مثل الان ما، یه قهوه گرفتیم و... 353 00:40:58,450 --> 00:41:00,950 ‫قهوه رو خوردیم و... 354 00:41:01,750 --> 00:41:03,790 ‫وقتی برگشتیم اونجا... 355 00:41:04,120 --> 00:41:08,330 ‫در زدیم و دیدیم خودش رو از رادیاتور ‫ حلق‌آویز کرده. 356 00:41:10,080 --> 00:41:11,290 ‫یعنی... 357 00:41:11,500 --> 00:41:15,200 ‫یه سیم دور گردنش پیچیده بود، نشسته بود... 358 00:41:15,540 --> 00:41:20,240 ‫و با وزن بدن خودش خفه شده بود. 359 00:41:22,370 --> 00:41:26,740 ‫می‌دونم عجیبه ولی خودش رو از ‫رادیاتور آویزون کرده بود. 360 00:41:27,290 --> 00:41:30,330 ‫زبانش بیرون بود، ‫ همه جا پر شاش بود... 361 00:41:30,540 --> 00:41:31,450 ‫وحشتناک بود! 362 00:41:32,910 --> 00:41:36,830 ‫زنگ زدیم آمبولانس، ده دقیقه‌ای رسیدن. 363 00:41:37,410 --> 00:41:39,080 ‫ولی دیگه مرده بود. 364 00:41:39,290 --> 00:41:41,830 ‫تلاش کردن احیاش کنن، ولی فایده نداشت. 365 00:41:42,370 --> 00:41:44,080 ‫تقصیر تو نبود. 366 00:41:46,290 --> 00:41:48,790 ‫به اون آشغال‌هایی که توی اینترنت ‫فحش می‌دن توجه نکن. 367 00:41:48,910 --> 00:41:51,790 ‫- این ناسیونالیست‌های کثافت... ‫- قضیه اون نیست. 368 00:41:52,500 --> 00:41:54,540 ‫البته آره، اونم روم تاثیر می‌ذاره. 369 00:41:54,660 --> 00:41:55,870 ‫معلومه. 370 00:42:01,500 --> 00:42:04,450 ‫نمی‌دونم بهت گفته بودم یا نه... 371 00:42:04,830 --> 00:42:07,870 ‫ولی هر بار همدیگه رو می‌بینیم ‫احساس گناه می‌کنم. 372 00:42:08,040 --> 00:42:09,200 ‫چرا؟ 373 00:42:09,620 --> 00:42:11,450 ‫به ‌عنوان یه رومانیایی. 374 00:42:12,150 --> 00:42:15,240 ‫واضحه که ما ترانسیلوانیا رو 1918 دزدیدیم. 375 00:42:15,450 --> 00:42:17,160 ‫به عنوان غنیمت جنگی. 376 00:42:17,450 --> 00:42:19,240 ‫حالا چه اهمیتی داره؟ 377 00:42:19,450 --> 00:42:24,410 ‫وقتی ملت می‌گن «ترانسیلوانیا همیشه ‫رومانیایی بوده» اهمیت داره! 378 00:42:24,620 --> 00:42:27,540 ‫و من می‌گم ‫«یه نگاه به ساختمان‌های تاریخی بنداز!» 379 00:42:27,790 --> 00:42:30,990 ‫شبیه وین یا بوداپسته، نه؟ 380 00:42:31,290 --> 00:42:35,490 ‫شبیه کدوم یکی از شهرهای جنوب رومانیه؟ 381 00:42:35,910 --> 00:42:39,200 ‫اون مجسمه مارتون آرونه، نه میهنای ترک! 382 00:42:39,620 --> 00:42:41,240 ‫مهم نیست. 383 00:42:43,750 --> 00:42:47,240 ‫خیلی سر مرگ اون مرد احساس گناه می‌کنم. 384 00:42:48,040 --> 00:42:50,990 ‫نباید بکنی، ولی می‌فهمم. 385 00:42:51,950 --> 00:42:55,540 ‫از نظر قانونی مقصر نبودم. ولی خیلی ناراحتم! 386 00:42:57,290 --> 00:42:59,200 ‫هنوز جلو چشم‌هامه. 387 00:43:00,370 --> 00:43:02,450 ‫دیشب تا صبح خوابم نبرد. 388 00:43:06,000 --> 00:43:07,160 ‫درکت می‌کنم. 389 00:43:10,950 --> 00:43:13,950 ‫خدا شاهده که می‌خواستم کمکش کنم. 390 00:43:14,330 --> 00:43:18,790 ‫می‌تونستم تو دفتر خودم استخدامش کنم، شاید. 391 00:43:19,250 --> 00:43:21,330 ‫نمی‌دونم... 392 00:43:23,950 --> 00:43:26,620 ‫محله‌ی من رو که می‌شناسی. 393 00:43:27,250 --> 00:43:30,830 ‫زیر بالکنمون، یه ذره اون ‌طرف‌تر... 394 00:43:31,290 --> 00:43:34,740 ‫یه گاراژ قدیمی توی یه حیاط مشترکه. 395 00:43:34,910 --> 00:43:36,040 ‫یادم هست. 396 00:43:36,200 --> 00:43:38,790 ‫یه کارتن‌خواب اونجا جا خوش کرده بود. 397 00:43:39,500 --> 00:43:41,620 ‫حدودا پنجاه ساله، ریش کثیف. 398 00:43:42,700 --> 00:43:45,870 ‫هر بار که ساشا رو می‌بردم مدرسه، می‌دیدمش. 399 00:43:46,370 --> 00:43:48,160 ‫اوایل بهش پول می‌دادم... 400 00:43:48,370 --> 00:43:52,450 ‫ولی هی بیشتر می‌خواست، ‫دیگه بی‌خیالش شدم. 401 00:43:53,040 --> 00:43:57,540 ‫کم‌کم از اونور خیابون رفتم. 402 00:43:58,370 --> 00:44:04,240 ‫دیگه نمی‌خواست، فهمیده بود ‫که چیزی گیرش نمیاد. 403 00:44:04,620 --> 00:44:07,040 ‫و دیگه ازت پول نمی‌خواست؟ 404 00:44:07,290 --> 00:44:11,660 ‫فهمیده بود که دیگه بهش نمی‌دم. 405 00:44:13,160 --> 00:44:15,580 ‫ولی بوی گندش همه‌جا رو پر کرده بود. 406 00:44:15,790 --> 00:44:18,830 ‫همون کنار دیوار گاراژ دستشویی می‌کرد... 407 00:44:18,910 --> 00:44:21,040 ‫همه‌جا پر گه بود! 408 00:44:21,830 --> 00:44:24,200 ‫زمستان‌ها خیلی بد نبود... 409 00:44:24,540 --> 00:44:28,200 ‫ولی هر بار که از کنارش رد می‌شدم ‫ حالم بد می‌شد. 410 00:44:30,200 --> 00:44:34,290 ‫به‌خصوص وقتی برف می‌اومد ‫ و هوا منفی بیست درجه بود. 411 00:44:35,370 --> 00:44:38,330 ‫نمی‌دونم چطوری زنده می‌موند. 412 00:44:39,620 --> 00:44:41,990 ‫یه روز صبح دیدمش رو جدول نشسته... 413 00:44:42,580 --> 00:44:46,620 ‫زیر یه پتو مچاله شده، ‫ می‌لرزید و ناله می‌کرد. 414 00:44:48,200 --> 00:44:51,660 ‫- کمکش نکردی؟ ‫- چطوری؟ 415 00:44:51,870 --> 00:44:54,870 ‫می‌ذاشتی توی راهرو ساختمان بخوابه؟ 416 00:44:56,370 --> 00:45:00,950 ‫همسایه‌ها قبول نمی‌کردن. ‫ تازه، خودش هم هیچی نمی‌گفت. 417 00:45:01,500 --> 00:45:02,540 ‫باشه. 418 00:45:03,540 --> 00:45:06,410 ‫کل زمستان حالم رو بد می‌کرد. 419 00:45:06,790 --> 00:45:08,290 ‫تو تخت می‌لرزیدم... 420 00:45:08,500 --> 00:45:11,790 ‫ترموستات رو روی 18 می‌ذاشتیم ‫که صرفه‌جویی کنیم... 421 00:45:12,820 --> 00:45:16,320 ‫و هی بهش فکر می‌کردم، بیرون، ‫توی هوای منفی 18. 422 00:45:17,000 --> 00:45:18,620 ‫دن چی گفت؟ 423 00:45:19,540 --> 00:45:21,870 ‫در موردش حرف نزدیم. 424 00:45:22,200 --> 00:45:26,490 ‫اون صبح زود می‌ره سر کار، ‫من ساشا رو می‌برم مدرسه. 425 00:45:28,620 --> 00:45:32,120 ‫بعد از یه مدت، آرزو کردم بمیره. 426 00:45:32,500 --> 00:45:34,540 ‫این چه حرفیه؟ 427 00:45:36,120 --> 00:45:38,990 ‫خب، نه این که واقعا بمیره... 428 00:45:39,500 --> 00:45:43,950 ‫ولی دیگه نمی‌تونستم ببینم ‫هر روز اینطوری عذاب می‌کشه... 429 00:45:44,160 --> 00:45:46,370 ‫و بعد نگاه کنم ببینم، مرده یا نه؟ 430 00:45:48,160 --> 00:45:52,830 ‫وقتی بارون می‌اومد، خودش رو با کیسه زباله ‫ می‌پوشوند... 431 00:45:53,040 --> 00:45:56,160 ‫و یه چتر شکسته... 432 00:45:58,620 --> 00:46:01,240 ‫زمستان که تموم شد خوشحال شدم. 433 00:46:01,870 --> 00:46:04,120 ‫ولی وقتی هوا گرم شد، یه مشکل دیگه داشتیم. 434 00:46:05,950 --> 00:46:07,740 ‫بوی گه. 435 00:46:08,040 --> 00:46:09,290 ‫درک می‌کنم. 436 00:46:10,040 --> 00:46:12,410 ‫فکر نکنم واقعا بکنی. 437 00:46:13,160 --> 00:46:14,450 ‫شاش هم بود. 438 00:46:14,830 --> 00:46:18,830 ‫کل دیوار گاراژ پر از گه بود! 439 00:46:20,250 --> 00:46:23,660 ‫اگه پنجره رو باز می‌کردم ‫و یکم باد می‌وزید... 440 00:46:23,910 --> 00:46:25,540 ‫حالم بهم می‌خورد! 441 00:46:25,950 --> 00:46:30,830 ‫یه بار نگاه کردم، ‫ولی معمولا سرم رو برمی‌گردوندم. 442 00:46:31,160 --> 00:46:33,700 ‫اندازه کشور چین اسهال کرده بود! 443 00:46:34,120 --> 00:46:36,080 ‫شاید اگه بهش می‌گفتی... 444 00:46:36,370 --> 00:46:38,410 ‫همسایه‌ها گفتن. فایده نداشت. 445 00:46:38,580 --> 00:46:40,990 ‫شروع کردیم به شوخی کردن سرش. 446 00:46:41,540 --> 00:46:45,080 ‫- دن گفت باید به هیرایاما زنگ بزنیم. ‫- کی؟ 447 00:46:45,750 --> 00:46:48,160 ‫- فیلم روزهای خوش رو ندیدی؟ ‫- نه. 448 00:46:48,870 --> 00:46:52,580 ‫یه فیلم ژاپنیه درباره یه ‫پیرمرد به اسم هیرایاما... 449 00:46:52,830 --> 00:46:56,040 ‫که آهنگ‌های لد زپلین و راد استوارت ‫ گوش می‌ده... 450 00:46:56,200 --> 00:47:01,700 ‫و غرق تمیز کردن توالت‌های عمومی می‌شه. 451 00:47:03,540 --> 00:47:04,740 ‫به هر حال. 452 00:47:06,620 --> 00:47:08,990 ‫یه روز واقعا بالا آوردم. 453 00:47:09,160 --> 00:47:13,830 ‫حالم انقدر بد شد که انگار ‫کل اون گه رو جلو چشم‌هام می‌دیدم. 454 00:47:14,330 --> 00:47:15,830 ‫و بالا آوردم. 455 00:47:16,120 --> 00:47:20,450 ‫به پلیس زنگ زدم و بالاخره بردنش. 456 00:47:21,540 --> 00:47:22,910 ‫بیچاره. 457 00:47:24,540 --> 00:47:26,950 ‫اصلا فکر کردن بهش حالم رو بهم می‌زنه. 458 00:47:30,000 --> 00:47:32,540 ‫بعدش خودم حس یه تیکه گه رو داشتم. 459 00:47:36,500 --> 00:47:39,240 ‫ولی دو هفته پیش دوباره برگشت. 460 00:47:40,700 --> 00:47:43,620 ‫نمی‌دونستم باید خوشحال باشم یا نه. 461 00:47:43,950 --> 00:47:47,040 ‫خوشحال شدم که فهمیدم زندست... 462 00:47:47,160 --> 00:47:49,790 ‫ولی بوی گه دوباره برگشت! 463 00:47:50,290 --> 00:47:52,950 ‫توی خونه هی اسپری می‌زنم، ‫ولی از بین نمی‌ره. 464 00:47:55,000 --> 00:47:56,660 ‫امیدم به زمستانه. 465 00:47:58,620 --> 00:48:02,240 ‫ولی اون موقع دوباره عذاب وجدان ‫ سر سرما میاد. 466 00:48:02,750 --> 00:48:04,040 ‫درکت می‌کنم. 467 00:48:04,620 --> 00:48:08,660 ‫من هیچوقت حکم تخلیه بین ‫ نوامبر تا مارس صادر نمی‌کنم. 468 00:48:08,910 --> 00:48:13,790 ‫ممکنه بیرون بمیرن، نمی‌خوام تقصیر من باشه. 469 00:48:14,080 --> 00:48:16,700 ‫- نمی‌خوام بمیره! ‫- معلومه که نه. 470 00:48:25,540 --> 00:48:28,290 ‫وقتی توی... 471 00:48:28,750 --> 00:48:32,240 ‫تو اون انجمن کمک به خانواده‌های رم ‫حاشیه شهر ثبت‌نام کردم حالم بهتر شد. 472 00:48:32,410 --> 00:48:34,450 ‫یه چیزی گفته بودی. 473 00:48:34,830 --> 00:48:39,490 ‫پس از خانواده‌ها حمایت می‌کنم، ‫ کمک می‌کنم، هر وقت بتونم. 474 00:48:40,500 --> 00:48:42,120 ‫فیلمش هست. 475 00:48:52,540 --> 00:48:57,240 ‫مردم رم مجبور شدن توی زباله‌دونی زندگی ‫کنن و ما هیچ کاری نمی‌کنیم! 476 00:48:57,540 --> 00:48:59,450 ‫و گذاشتیم همین‌جا بمونن. 477 00:49:02,790 --> 00:49:06,620 ‫بیا تا این خانواده بیچاره رو ببینی... 478 00:49:06,750 --> 00:49:09,870 ‫که حتی پول داروی پسرشون رو هم ندارن. 479 00:49:10,330 --> 00:49:12,120 ‫چه عدالتیه این... 480 00:49:13,200 --> 00:49:17,830 ‫یه بچه بمیره صرفا چون پدر و مادرش ‫ پول درمانش رو ندارن؟ 481 00:49:18,040 --> 00:49:19,580 ‫معلومه عدالت نیست. 482 00:49:20,250 --> 00:49:22,040 ‫متاسفانه واقعیته. 483 00:49:23,290 --> 00:49:25,580 ‫بچه‌های انجمن همین چند روز پیش گفتن. 484 00:49:25,700 --> 00:49:28,830 ‫یه زن رمی اومده بود کمک بخواد. 485 00:49:30,080 --> 00:49:31,620 ‫چهار تا بچه داره. 486 00:49:31,790 --> 00:49:36,080 ‫شوهرش بی‌خانمانه، کارهای عجیب و غریب ‫ تو شهر قبول می‌کنه. 487 00:49:36,370 --> 00:49:38,790 ‫همه‌شون توی زباله‌دونی زندگی می‌کنن. 488 00:49:40,410 --> 00:49:45,830 ‫و درمان اون پسر خیلی گرونه. 489 00:49:47,200 --> 00:49:51,870 ‫چطوری ممکنه زندگی یه بچه به ‫ داشتن پول دارو بستگی داشته باشه؟ 490 00:49:52,450 --> 00:49:55,830 ‫اینجا، توی کلوژ، وسط میلیون‌ها یورو پول! 491 00:49:56,080 --> 00:49:58,910 ‫- شهر هوشمند، آی‌تی و این داستان‌ها! ‫- حق با توئه. 492 00:50:00,160 --> 00:50:02,410 ‫باشه، باهات میام. 493 00:50:03,870 --> 00:50:08,040 ‫وقتی ببینی چطوری زندگی می‌کنن، ‫ خودت دلت می‌خواد کمک کنی. 494 00:50:09,040 --> 00:50:10,080 ‫باشه. 495 00:50:10,200 --> 00:50:13,240 ‫شاید بقیه هم بیشتر مشتاق بشن. 496 00:50:13,410 --> 00:50:14,450 ‫آره. 497 00:50:23,330 --> 00:50:25,290 ‫یه نگرانی دارم. 498 00:50:26,040 --> 00:50:29,410 ‫عکسم رو گذاشتن تو خبرها، توی توییتر... 499 00:50:29,790 --> 00:50:34,450 ‫نمی‌خوام بگن دارم گشت فقر می‌زنم. 500 00:50:35,910 --> 00:50:38,540 ‫هیچکس همچین چیزی نمی‌گه! 501 00:50:40,540 --> 00:50:45,040 ‫علاوه بر این، نمی‌تونم اون پسر رو ببینم، ‫نمی‌تونم! 502 00:50:47,160 --> 00:50:50,450 ‫نمی‌شه صرفا پول رو به انجمن واریز کنم؟ 503 00:50:51,410 --> 00:50:54,200 ‫می‌تونی، ولی من مستقیما ‫ حامی این خانواده‌ام. 504 00:50:54,410 --> 00:50:55,620 ‫پس من می‌تونم... 505 00:50:56,160 --> 00:50:59,950 ‫پول رو بهت منتقل می‌کنم، ‫حساب رولوتت رو بده! 506 00:51:00,660 --> 00:51:03,580 ‫به اسم خودمه، دورینا تاوسان. 507 00:51:09,910 --> 00:51:11,830 ‫دورینا. بیا. 508 00:51:12,870 --> 00:51:13,950 ‫باشه. 509 00:51:21,040 --> 00:51:23,410 ‫500 یورو برات فرستادم. 510 00:51:23,830 --> 00:51:26,830 ‫- خیلی زیاده! ‫- قبولش کن، اشکالی نداره. 511 00:51:27,080 --> 00:51:31,120 ‫- صبر کن... ‫- تعطیلاتم رو که نمی‌رم دیگه. 512 00:51:31,870 --> 00:51:34,040 ‫- چرا؟ ‫- نمی‌تونم برم. 513 00:51:37,660 --> 00:51:41,160 ‫به هر حال، من چند جا دیگه هم کمک می‌کنم... 514 00:51:41,870 --> 00:51:45,120 ‫اون پیامک ودافون، ماهی 2 یورو. 515 00:51:46,000 --> 00:51:50,950 ‫2 یورو واسه یونیسف، ‫2 یورو واسه پناهنده‌های اوکراینی... 516 00:51:52,040 --> 00:51:56,240 ‫واسه «نان فردا»، واسه «کتاب در روستاها»... 517 00:51:56,510 --> 00:52:00,220 ‫واسه اون بیمارستان جدید، ‫ واسه زن، زندگی، آزادی... 518 00:52:00,450 --> 00:52:01,910 ‫واسه غزه... 519 00:52:02,080 --> 00:52:04,580 ‫جمعا می‌شه حدود 40 یورو در ماه. 520 00:52:04,790 --> 00:52:06,080 ‫چه کار قشنگی. 521 00:52:06,330 --> 00:52:09,790 ‫دوست دارم ماهی 2 یورو هم به این انجمن بدم. 522 00:52:10,750 --> 00:52:14,040 ‫ولی نمی‌دونم قراردادی واسش دارن یا نه. 523 00:52:14,620 --> 00:52:17,200 ‫با اورنج یا ودافون. ولی می‌پرسم. 524 00:52:17,540 --> 00:52:20,410 ‫یا می‌تونی مستقیم واریز کنی. 525 00:52:20,580 --> 00:52:21,620 ‫باشه! 526 00:52:22,700 --> 00:52:28,830 ‫این کار 2 یورویی راحت‌تره، ‫ریسک این که یادم بره رو نداره. 527 00:52:30,290 --> 00:52:33,080 ‫از قبض ودافونم کم می‌شه. 528 00:52:35,910 --> 00:52:38,870 ‫دیگه دلیلی نیست که هی عذاب وجدان ‫ داشته باشی. 529 00:52:41,540 --> 00:52:42,950 ‫تقصیر تو نبود. 530 00:52:43,500 --> 00:52:46,490 ‫نمی‌تونستی جلوی خودکشیش رو بگیری. 531 00:52:48,750 --> 00:52:50,410 ‫گاهی وقت‌ها، می‌دونی... 532 00:52:53,540 --> 00:52:56,450 ‫یه چیزی خوندم درباره برتولت برشت. 533 00:52:57,040 --> 00:53:00,660 ‫اون موقع آمریکا بود، ‫زمان پاکسازی‌های مسکو. 534 00:53:01,410 --> 00:53:04,620 ‫برشت رفت پیش یه مردی که هنوز چپ بود... 535 00:53:04,790 --> 00:53:07,080 ‫ولی به شدت ضد استالین بود. 536 00:53:07,450 --> 00:53:12,490 ‫به برشت گفت که چطوری بی‌گناه‌ها ‫ تو گولاگ اعدام می‌شن. 537 00:53:14,040 --> 00:53:16,410 ‫برشت سکوت کرد، بعد گفت: 538 00:53:16,660 --> 00:53:20,870 ‫«هرچی بی‌گناه‌تر باشن، بیشتر سزاوار مرگن.» 539 00:53:21,200 --> 00:53:22,290 ‫احمق. 540 00:53:22,660 --> 00:53:25,160 ‫منظور برشت این بود که... 541 00:53:25,330 --> 00:53:28,540 ‫اون‌ها به توطئه علیه استالین متهم شده بودن. 542 00:53:28,870 --> 00:53:33,450 ‫دقیقا چون توطئه نکرده بودن، ‫یعنی «بی‌گناه» بودن... 543 00:53:33,700 --> 00:53:36,370 ‫یه جور عدالتی در اون بی‌عدالتی بود. 544 00:53:36,830 --> 00:53:41,040 ‫وظیفه‌شون بود که علیه استالین توطئه کنن... 545 00:53:41,160 --> 00:53:43,040 ‫یه قاتل وحشتناک بود. 546 00:54:55,450 --> 00:54:56,870 ‫گوش می‌کنم. 547 00:54:57,200 --> 00:55:00,040 ‫ولی می‌دونم قبل از این که دهن باز کنی، ‫چی می‌خوای بگی. 548 00:55:00,540 --> 00:55:02,120 ‫می‌خوای بگی داستانم رو... 549 00:55:02,290 --> 00:55:03,580 ‫درباره این که هسکل چطوری ‫مرد باور نمی‌کنی... 550 00:55:03,750 --> 00:55:06,790 ‫و اون نگاه «مسخره‌بازی در نیار» ‫ میاد رو صورتت. 551 00:55:09,750 --> 00:55:11,330 ‫فهمیدم همون لحظه مرده. 552 00:55:11,700 --> 00:55:12,870 ‫من محکوم می‌شدم. 553 00:55:13,160 --> 00:55:14,990 ‫کی باور می‌کرد خودش از ماشین افتاده؟ 554 00:55:15,000 --> 00:55:16,910 ‫اگه هسکل به هوش می‌اومد، ‫که البته ممکن نبود... 555 00:55:17,080 --> 00:55:18,790 ‫خودش قسم می‌خورد ‫که من زدمش تا پولش رو بگیرم. 556 00:55:19,290 --> 00:55:20,830 ‫آره، مجرم شناخته می‌شدم. 557 00:55:22,000 --> 00:55:24,740 ‫غریزه می‌گفت فرار کنم، ‫ ولی فهمیدم بی‌فایدست. 558 00:55:24,910 --> 00:55:26,790 ‫کلی آدم سر راه بودن که می‌تونستن ‫ من رو شناسایی کنن. 559 00:55:27,000 --> 00:55:28,830 ‫اون پمپ‌بنزینیه و پیشخدمته. 560 00:55:29,080 --> 00:55:31,490 ‫اگه فرار می‌کردم وضعم بدتر می‌شد، ‫باید توضیح می‌دادم چرا زدم به چاک. 561 00:55:32,540 --> 00:55:35,240 ‫راه بعدی این بود که بمونم و وقتی پلیس اومد، ‫ راستش رو بگم. 562 00:55:35,540 --> 00:55:36,790 ‫ولی این دیوانگی بود. 563 00:55:36,870 --> 00:55:39,950 ‫به حرف راست می‌خندیدن و طناب ‫ رو می‌انداختن دور گردنم. 564 00:57:12,950 --> 00:57:16,080 ‫[به مجاری:] ‫ای پدر ما که در آسمانی... 565 00:57:16,620 --> 00:57:18,950 ‫نام تو مقدس باد. 566 00:57:19,250 --> 00:57:24,370 ‫پادشاهیت قطعی، اراده‌ات در زمین ‫ نیز مانند آسمان قطعیست. 567 00:57:24,910 --> 00:57:27,790 ‫روزی امروزمان را برسان. 568 00:57:28,250 --> 00:57:33,160 ‫و بدهی ما را ببخش، چنان ‌که ما هم ‫ بدهکاران خود را می‌بخشیم. 569 00:57:38,290 --> 00:57:41,700 ‫ما را از هوس دور کن و از شر رهاییمان ده... 570 00:57:42,080 --> 00:57:44,950 ‫زیرا عظمت و قدرت و جلال از آن توست... 571 00:57:46,040 --> 00:57:47,830 ‫اکنون و تا به ابد، آمین. 572 00:58:07,080 --> 00:58:10,240 ‫[به مجاری:] ‫حکم دادگاه خیلی عجیبه. 573 00:58:10,580 --> 00:58:14,330 ‫شاید یه فشار پشتش بوده، حتی رشوه. 574 00:58:15,830 --> 00:58:18,830 ‫من طرف رو وادار کردم وسایلش رو جمع کنه... 575 00:58:18,910 --> 00:58:21,450 ‫به نظر همکاری می‌کرد، ‫پس رفتیم قهوه بخوریم. 576 00:58:22,030 --> 00:58:24,950 ‫وقتی برگشتیم، 15 دقیقه بعد... 577 00:58:25,290 --> 00:58:27,910 ‫دیدیم خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده. 578 00:58:29,450 --> 00:58:33,580 ‫یه سیم دور گردنش بسته بود... 579 00:58:33,580 --> 00:58:37,120 ‫و با وزن خودش خفه شده بود. 580 00:58:38,750 --> 00:58:42,700 ‫عجیبه، ولی خودش رو از رادیاتور ‫ حلق‌آویز کرده بود. 581 00:58:42,870 --> 00:58:44,450 ‫وای، چه وحشتناک. 582 00:58:48,080 --> 00:58:52,080 ‫از نظر قانونی مقصر نیستم، ‫ولی حالم خوب نیست. 583 00:58:52,910 --> 00:58:55,410 ‫- خیلی عذاب وجدان دارم. ‫- معلومه. 584 00:58:57,410 --> 00:58:59,290 ‫- همین بود ماجرا ‫- فهمیدم. 585 00:58:59,500 --> 00:59:04,540 ‫ولی نمی‌تونی پیش‌بینی کنی ‫ هر احمقی قراره چیکار کنه. 586 00:59:05,120 --> 00:59:06,370 ‫معلومه که نه. 587 00:59:07,080 --> 00:59:10,410 ‫اون احمق نبود، صرفا یه بدبخت بود. 588 00:59:10,660 --> 00:59:12,790 ‫بدشانس و بی‌پناه. 589 00:59:12,790 --> 00:59:15,450 ‫دولت فراموشش کرده بود، ‫هیچ‌کس بهش کمک نمی‌کرد. 590 00:59:15,660 --> 00:59:17,040 ‫حقشونه! 591 00:59:17,250 --> 00:59:20,910 ‫ترانسیلوانیا رو از ما گرفتن ‫صرفا برای این که نابودش کنن. 592 00:59:21,450 --> 00:59:25,160 ‫رومانیایی‌ها فقط بلدن چیزی که دارن ‫ رو خراب کنن. 593 00:59:25,410 --> 00:59:27,540 ‫فقط اون‌ها نیستن. 594 00:59:28,040 --> 00:59:30,370 ‫ترانسیلوانیا رو از ما دزدیدن... 595 00:59:30,700 --> 00:59:34,370 ‫و حتی نتونستن از یه چیز خوب مراقبت کنن. 596 00:59:34,620 --> 00:59:36,950 ‫- دهقان‌های احمق. ‫- بی‌ربطه. 597 00:59:43,290 --> 00:59:45,580 ‫بهت گفتم، باید می‌رفتی مجارستان... 598 00:59:46,700 --> 00:59:48,870 ‫یه شغل خوب توی بوداپست پیدا می‌کردی... 599 00:59:49,580 --> 00:59:52,660 ‫نه با این دهاتی‌ها اینجا. 600 00:59:53,250 --> 00:59:54,910 ‫رعیت‌های احمق. 601 00:59:55,450 --> 01:00:00,660 ‫همین رعیت‌های احمق رومانیایی ‫ الان تولید ناخالصشون از مجارستان بالاتره. 602 01:00:01,290 --> 01:00:05,450 ‫تمدن صرفا به تولید ناخالص نیست. 603 01:00:05,830 --> 01:00:10,830 ‫وقتی شهردار داشت پرچم رومانی رو... 604 01:00:11,200 --> 01:00:14,580 ‫روی هر نیمکت و سطل زباله‌ای ‫توی شهر می‌کشید چرا نرفتی؟ 605 01:00:14,870 --> 01:00:19,040 ‫به‌ جاش موندی توی کلوژ، ‫ با این ناسیونالیسم مسخره. 606 01:00:19,120 --> 01:00:23,620 ‫من سن تو رو نداشتم. تو جوان بودی. 607 01:00:24,370 --> 01:00:27,160 ‫انگار مجارستان ما رو با آغوش باز می‌پذیره. 608 01:00:27,330 --> 01:00:29,540 ‫آره، بهونه بیار. 609 01:00:30,870 --> 01:00:34,830 ‫علاوه بر این، مجارستان اوربان ‫یه کشور فاشیستیه! 610 01:00:35,250 --> 01:00:38,330 ‫چطوری فاشیستیه وقتی مردم بهش رای می‌دن؟ 611 01:00:38,660 --> 01:00:41,830 ‫هنوزم فاشیستیه، ننگ اروپاست! 612 01:00:42,910 --> 01:00:47,620 ‫اوربان و بیشتر مجارستان حامی پوتینن! 613 01:00:48,000 --> 01:00:51,540 ‫حمایت از کشتار اوکراینی‌ها یعنی... 614 01:00:54,250 --> 01:00:56,490 ‫یعنی فقط شرمساری... 615 01:00:56,500 --> 01:01:01,120 ‫انگار مجارها هرگز علیه شوروی توی سال 1956 ‫ شورش نکردن! 616 01:01:01,290 --> 01:01:03,580 ‫مجارستان اوربان حالم رو بهم می‌زنه! 617 01:01:05,370 --> 01:01:06,870 ‫حقیقته. 618 01:01:07,370 --> 01:01:10,160 ‫حقوق اقلیت‌ها رو محدود می‌کنه، آشغاله. 619 01:01:10,370 --> 01:01:13,240 ‫خیلی‌خب عزیزم... تو همین‌جا بمون... 620 01:01:14,290 --> 01:01:17,040 ‫بذار این کولی‌ها بهت بگن ‫«حرومزاده‌ی مجاری کثیف». 621 01:01:17,370 --> 01:01:18,240 ‫می‌مونم. 622 01:01:18,910 --> 01:01:20,540 ‫پس دیگه غر نزن. 623 01:01:20,910 --> 01:01:23,040 ‫حداقل با وقار رفتار کن... 624 01:01:23,040 --> 01:01:28,740 ‫یا نکنه ویروس غرغر همیشگی رومانیایی‌ها ‫بهت سرایت کرده؟ 625 01:01:35,500 --> 01:01:37,700 ‫لطف کن دیگه هم برنگرد! 626 01:01:38,500 --> 01:01:39,580 ‫جنده! 627 01:02:17,750 --> 01:02:21,830 ‫مامان، زنگ زدم بگم بابت ‫دعوامون معذرت می‌خوام. 628 01:02:24,700 --> 01:02:27,490 ‫می‌خوام بدونی خیلی دوستت دارم. 629 01:02:28,580 --> 01:02:31,160 ‫من تو یه موقعیت حساسم و... 630 01:02:37,370 --> 01:02:39,490 ‫بازم معذرت می‌خوام مامان! خداحافظ. 631 01:03:01,580 --> 01:03:03,120 ‫سلام فرشته‌های من. 632 01:03:03,410 --> 01:03:06,040 ‫فیلمت رو خیلی دوست داشتم، بندک. 633 01:03:07,250 --> 01:03:09,700 ‫یه خبر بد براتون دارم. 634 01:03:10,160 --> 01:03:12,790 ‫مامان نمی‌تونه بیاد اسکیاتوس پیشتون. 635 01:03:13,080 --> 01:03:15,330 ‫کلی کار دارم. 636 01:03:15,580 --> 01:03:17,580 ‫واقعا خیلی زیاد. 637 01:03:18,540 --> 01:03:21,490 ‫ولی قول می‌دم وقتی برگشتین... 638 01:03:21,830 --> 01:03:24,790 ‫یه آخر هفته می‌ریم ونیز. 639 01:03:26,450 --> 01:03:31,080 ‫یه تعطیلات کوچیک دیگه، ‫که هر دوش رو دوست داشته باشین. 640 01:03:32,290 --> 01:03:33,740 ‫خیلی خیلی می‌بوسمتون. 641 01:03:34,040 --> 01:03:36,290 ‫دلم براتون تنگ شده، دوستتون دارم، خداحافظ! 642 01:04:10,660 --> 01:04:12,120 ‫الو! 643 01:04:12,450 --> 01:04:15,580 ‫من اورسولیا یونسکو هستم، دادورزم. 644 01:04:16,250 --> 01:04:21,160 ‫در مورد ایون گلنتاسو تماس می‌گیرم، ‫که سوم اکتبر... 645 01:04:21,700 --> 01:04:23,370 ‫در سن 62 سالگی تو کلوژ فوت کرده. 646 01:04:25,870 --> 01:04:27,620 ‫دفنش کردن؟ 647 01:04:29,910 --> 01:04:33,200 ‫فکر می‌کردم چند روز تو ‫سردخانه نگه می‌دارنشون. 648 01:04:33,790 --> 01:04:35,450 ‫قبرستان فقرا؟ 649 01:04:36,950 --> 01:04:39,580 ‫اون دره قبرستان داره؟ 650 01:04:42,830 --> 01:04:44,870 ‫پس دفنش کردن. 651 01:04:46,000 --> 01:04:48,540 ‫ممنون. ‫روز خوبی داشته باشین. 652 01:05:39,660 --> 01:05:41,450 ‫روز بخیر، خانم یونسکو! 653 01:05:43,750 --> 01:05:45,020 ‫سلام. 654 01:05:45,020 --> 01:05:46,660 ‫من فردم 655 01:05:46,700 --> 01:05:48,380 ‫فرد واسیلسکو. 656 01:05:48,600 --> 01:05:49,950 ‫یادم نمیاد. 657 01:05:49,980 --> 01:05:54,700 ‫«که صادقانه بنوشند، دیگری را زخمی نکنند، ‫ هر کس به اندازه‌ی نیازش!» 658 01:05:55,140 --> 01:05:56,180 ‫آهان، فهمیدم. 659 01:05:56,220 --> 01:05:59,930 ‫- من شاگردتون تو حقوق رومی بودم. ‫- حدس زدم. 660 01:06:00,000 --> 01:06:01,620 ‫12 یا 13 سال پیش. 661 01:06:02,080 --> 01:06:05,910 ‫خیلی باهوش نبودم، ‫ولی یه چیزهایی یادم مونده. 662 01:06:06,040 --> 01:06:09,910 ‫«اوضاع میان دیگران به ‫ دیگران آسیبی نمی‌زند...» 663 01:06:10,250 --> 01:06:12,290 ‫ - جنبش بی‌فایده. ‫- همونه. 664 01:06:12,450 --> 01:06:15,160 ‫خوب یادم نمیاد، ده ساله درس ندادم. 665 01:06:15,410 --> 01:06:17,540 ‫- پس پیک شدی؟ ‫- آره. 666 01:06:17,750 --> 01:06:19,540 ‫مدرک دانشگاهی گرفتم... 667 01:06:19,620 --> 01:06:24,200 ‫ولی دنیای موسسات ژوستینین ‫و بارتولوس دایجست من رو پس زد. 668 01:06:24,660 --> 01:06:25,700 ‫چرا؟ 669 01:06:25,950 --> 01:06:26,910 ‫خب... 670 01:06:28,870 --> 01:06:32,540 ‫یه کتاب ذن هست، مومونکان. 671 01:06:32,750 --> 01:06:37,830 ‫توش می‌گه یه استاد بزرگ ذن، ‫سیجو، یه روز راهبی ازش پرسید: 672 01:06:38,080 --> 01:06:39,790 ‫«سلام استاد سیجو! 673 01:06:40,080 --> 01:06:45,290 ‫شنیدم یه راهب بزرگ ذن ‫ده‌ هزار سال مراقبه کرد... 674 01:06:45,700 --> 01:06:48,540 ‫ولی هنوز به روشن‌دلی نرسید! 675 01:06:48,750 --> 01:06:50,240 ‫درسته؟» 676 01:06:50,450 --> 01:06:51,870 ‫سیجو گفت: «آره» ... 677 01:06:52,000 --> 01:06:55,330 ‫«ولی چرا به روشن‌دلی نرسید؟» 678 01:06:55,500 --> 01:06:56,950 ‫استاد جواب داد: 679 01:06:57,120 --> 01:06:58,870 ‫«چون نرسید.» 680 01:06:59,790 --> 01:07:01,870 ‫برای منم همین بود. جواب نداد. 681 01:07:02,200 --> 01:07:04,790 ‫حواست به دوچرخه باشه، خطرناکه. 682 01:07:05,160 --> 01:07:06,830 ‫کلی احمق توی خیابونن. 683 01:07:06,910 --> 01:07:08,200 ‫اینو ببین! 684 01:07:08,950 --> 01:07:10,990 ‫«من رومانیاییم.» ‫این چیه؟ 685 01:07:12,870 --> 01:07:17,160 ‫چون خیلی از پیک‌ها از بنگلادش ‫ یا سریلانکا هستن. 686 01:07:17,370 --> 01:07:19,700 ‫راننده‌های رومانیایی اذیتشون می‌کنن. 687 01:07:19,910 --> 01:07:23,040 ‫امیدوارم هوای هموطن‌ها رو داشته باشن. 688 01:07:23,290 --> 01:07:24,450 ‫انقدر بده؟ 689 01:07:24,580 --> 01:07:30,040 ‫مثل همون چیزی که شما می‌گفتین، ‫پر از دکترای حماقته، استاد! 690 01:07:33,660 --> 01:07:36,240 ‫خیلی خوشحال شدم دیدمتون. 691 01:07:36,250 --> 01:07:37,620 ‫همچنین. 692 01:07:37,640 --> 01:07:42,480 ‫شاید دوباره هم رو ببینیم، اگه سوپ سیرابی ‫یا پاپریکاش سفارش بدین. 693 01:07:42,660 --> 01:07:44,540 ‫- یا یه سوسیس. ‫- باشه فرد. 694 01:07:44,790 --> 01:07:48,040 ‫خوشحال شدم دیدمتون. ‫اصلا تغییر نکردین! 695 01:07:48,750 --> 01:07:52,620 ‫اصلا بهتر شدین! ولی نمی‌گم، ‫چنین حرف‌هایی الان آزار محسوب می‌شه. 696 01:07:52,750 --> 01:07:54,330 ‫آره، بس کن. 697 01:07:54,550 --> 01:07:55,830 ‫خداحافظ! 698 01:09:30,330 --> 01:09:34,080 ‫کارت تموم شد؟ هنوز توی کلوژی؟ 699 01:09:35,000 --> 01:09:37,490 ‫نه، تو فلورشتی زندگی می‌کنم. 700 01:09:38,790 --> 01:09:40,040 ‫جان؟ 701 01:09:40,620 --> 01:09:44,120 ‫فلورشتی خوب، نه قسمت مزخرفش. 702 01:09:45,330 --> 01:09:48,040 ‫می‌خواستم سه تا بچه‌‌هام... 703 01:09:48,410 --> 01:09:51,370 ‫یه خونه، یه حیاط و هوای تمیز داشته باشن. 704 01:09:52,500 --> 01:09:55,620 ‫نه، چند روزه تنها هستم. 705 01:09:56,540 --> 01:09:58,740 ‫مرسی، ولی گرسنه نیستم. 706 01:09:59,450 --> 01:10:02,740 ‫این روزها خیلی هم اهل معاشرت نیستم. 707 01:10:04,080 --> 01:10:07,660 ‫ولی یه آبجو بد نیست. اگه حالش رو داری. 708 01:10:08,880 --> 01:10:10,720 ‫نه، تو فلورشتی نه! 709 01:10:14,120 --> 01:10:15,950 ‫پس تو مرکز شهر می‌بینمت. 710 01:11:07,160 --> 01:11:10,700 ‫- ببخشید دیر کردم استاد. ‫- نه، من زود اومده بودم. 711 01:11:10,950 --> 01:11:14,200 ‫- کافه چه‌گوارا چطوره؟ ‫- یکم شلوغه. 712 01:11:14,830 --> 01:11:18,740 ‫- تو سالن انتظار سینما یه بار هست. ‫- باشه. 713 01:11:24,250 --> 01:11:26,410 ‫این دختر بزرگمه، کاتالین... 714 01:11:26,870 --> 01:11:30,830 ‫توی یه نمایش مدرسه، ‫ جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی. 715 01:11:31,160 --> 01:11:32,700 ‫- فوق‌العاده‌ست! ‫- مرسی. 716 01:11:32,910 --> 01:11:34,910 ‫- پس توی فلورشتی زندگی می‌کنی؟ ‫- آره. 717 01:11:35,250 --> 01:11:38,620 ‫ولی تو یه دبیرستان بهتر توی شهر ‫ ثبت‌نامش کردم. 718 01:11:38,870 --> 01:11:40,290 ‫آپاتسای. 719 01:11:42,160 --> 01:11:45,290 ‫فلورشتی داره به فاجعه تبدیل می‌شه. 720 01:11:45,450 --> 01:11:47,490 ‫وقتی اول رفتیم اونجا... 721 01:11:47,660 --> 01:11:50,370 ‫صرفا چند هزار نفر بودن. 722 01:11:50,540 --> 01:11:53,080 ‫الان هفتاد هزار تا شدن، دیوانه‌کننده‌ست. 723 01:11:53,450 --> 01:11:58,040 ‫- همه‌جا خونه‌ها جدیدن، مثل چینه. ‫- قیمت‌هاشم تقریبا همونه! 724 01:11:59,250 --> 01:12:01,200 ‫بذار یه چیزی نشونت بدم. 725 01:12:03,910 --> 01:12:05,370 ‫اینو ببین. 726 01:12:06,830 --> 01:12:08,160 ‫«طرح نوردیس». 727 01:12:08,290 --> 01:12:11,990 ‫«کلکی از طرف قوی‌ترین ‫باند سیاسی و ملکی.» 728 01:12:12,200 --> 01:12:14,950 ‫تا حالا نشنیدم، می‌گردم ببینم چیه. 729 01:12:17,250 --> 01:12:18,410 ‫راستی... 730 01:12:18,790 --> 01:12:21,450 ‫چرا با خانوادت نرفتی تعطیلات؟ 731 01:12:22,500 --> 01:12:25,580 ‫یه مشکل جدی پیش اومد، موندم که حلش کنم. 732 01:12:25,950 --> 01:12:28,330 ‫مشکل؟ کمکی از دستم برمیاد؟ 733 01:12:29,040 --> 01:12:31,290 ‫کاریه. حوصله تعریف ندارم. 734 01:12:31,540 --> 01:12:32,790 ‫باشه. 735 01:12:32,910 --> 01:12:34,910 ‫اون... 736 01:12:35,700 --> 01:12:38,370 ‫اون حکایت‌های ذن رو بگو. ‫من عاشق حکایتم. 737 01:12:38,620 --> 01:12:40,330 ‫خیلی طرفدارشم. 738 01:12:40,620 --> 01:12:44,870 ‫یه نگاه تازه به زندگی می‌ده بهم. 739 01:12:45,120 --> 01:12:47,080 ‫نبودن خودکشی کرده بودم. 740 01:12:47,200 --> 01:12:48,990 ‫بذار فکر کنم. آهان! 741 01:12:49,450 --> 01:12:52,580 ‫هر وقت از گوتی درباره ‫ معنای زندگی می‌پرسیدن... 742 01:12:52,750 --> 01:12:54,740 ‫فقط یه انگشتش رو بالا می‌گرفت. 743 01:12:55,200 --> 01:12:58,040 ‫انگشت اشاره، نه اون یکی... ‫ می‌دونی دیگه. 744 01:12:58,450 --> 01:13:03,370 ‫شاگردها هم شروع کردن همین کار رو ‫ انجام دادن... 745 01:13:03,750 --> 01:13:05,370 ‫فقط انگشت بالا می‌گرفتن. 746 01:13:05,540 --> 01:13:10,410 ‫یه روز دید یه غریبه از یکی از شاگردها ‫ پرسید بودیسم چیه. 747 01:13:10,870 --> 01:13:14,370 ‫شاگردش هم جوگیر شد و انگشت بالا برد. 748 01:13:14,700 --> 01:13:18,160 ‫روز بعد، گوتی، که یه چاقو توی ‫ دستش قایم کرده بود... 749 01:13:18,450 --> 01:13:20,200 ‫از اون شاگرد پرسید... 750 01:13:20,450 --> 01:13:25,200 ‫«خب، پس تو همه‌چیز در مورد ‫ جوهر بودیسم رو می‌دونی؟» 751 01:13:25,540 --> 01:13:27,370 ‫پسره گفت «آره». 752 01:13:27,540 --> 01:13:31,040 ‫گوتی پرسید: ‫«خب، جوهر بودیسم چیه؟» 753 01:13:31,410 --> 01:13:33,040 ‫پسره انگشتش رو بالا گرفت. 754 01:13:33,200 --> 01:13:35,120 ‫گوتی یهویی بریدش. 755 01:13:35,370 --> 01:13:38,200 ‫و پسره جیغ‌زنان حین ‫خونریزی فرار کرد دوید... 756 01:13:38,450 --> 01:13:39,910 ‫گوتی صداش کرد: 757 01:13:40,160 --> 01:13:41,660 ‫«هی، برگرد اینجا!» 758 01:13:41,870 --> 01:13:44,910 ‫پسره برگشت نگاه کرد، ‫گوتی دوباره پرسید... 759 01:13:45,120 --> 01:13:46,950 ‫«جوهر بودیسم چیه؟» 760 01:13:47,250 --> 01:13:51,120 ‫پسره از عادت خواست انگشتش رو بالا بگیره. 761 01:13:51,660 --> 01:13:55,240 ‫ولی انگشتی نبود، فقط دست خونیش بود. 762 01:13:55,750 --> 01:13:58,540 ‫و یهویی روشن شد! 763 01:13:58,830 --> 01:14:00,870 ‫چه مسخره! ولی بازم بامزه‌ست. 764 01:14:01,290 --> 01:14:05,540 ‫یا، یه راهب جوان جلو استاد سپو تعظیم کرد. 765 01:14:05,700 --> 01:14:11,200 ‫استاد سپو، تق، تق، تق! پنج بار زد تو سرش. 766 01:14:11,790 --> 01:14:13,740 ‫راهب بدبخت پرسید... 767 01:14:14,120 --> 01:14:16,950 ‫«آخ، مگه چیکار کردم سنسی؟» 768 01:14:17,200 --> 01:14:19,740 ‫بعد سپو پنج بار دیگه زدش. 769 01:14:19,910 --> 01:14:22,410 ‫- روشن‌دل شد؟ ‫- نگفتن. 770 01:14:24,370 --> 01:14:27,120 ‫یه راهب به استاد دایتن گفت... 771 01:14:27,540 --> 01:14:31,200 ‫«موج‌های اقیانوس رنج خیلی بزرگن! 772 01:14:31,450 --> 01:14:34,290 ‫چطور می‌تونیم از اقیانوس رنج بگذریم؟» 773 01:14:34,540 --> 01:14:36,580 ‫می‌دونی دایتن چی جواب داد؟ 774 01:14:37,080 --> 01:14:38,490 ‫«با یه قایق چوبی.» 775 01:14:39,580 --> 01:14:41,870 ‫- این یکی ضعیف بود. ‫- من موافق نیستم! 776 01:14:43,660 --> 01:14:49,160 ‫راهب‌های سالن شرقی داشتن با ‫راهب‌های سالن غربی بحث می‌کردن... 777 01:14:50,160 --> 01:14:53,540 ‫یه راهب، نانسن، گربه رو برداشت و داد زد... 778 01:14:53,790 --> 01:14:55,580 ‫«گوش کنین بچه‌ها! 779 01:14:55,790 --> 01:14:59,290 ‫یه کلمه ذن بگید، گربه رو نجات می‌دم. 780 01:14:59,450 --> 01:15:01,200 ‫وگرنه می‌کشمش.» 781 01:15:01,290 --> 01:15:03,370 ‫همه مات و مبهوت ساکت شدن. 782 01:15:03,500 --> 01:15:06,080 ‫نانسن گربه رو از وسط دو نیم کرد. 783 01:15:08,410 --> 01:15:11,790 ‫عصر که شد، راهب جوشو از هر جا که بود برگشت. 784 01:15:12,080 --> 01:15:14,080 ‫نانسن داستان رو براش تعریف کرد. 785 01:15:14,370 --> 01:15:18,080 ‫جوشو صندلش رو درآورد، گذاشت رو سرش و رفت. 786 01:15:18,450 --> 01:15:19,580 ‫نانسن گفت... 787 01:15:19,790 --> 01:15:23,370 ‫«عه، اگه اونجا بودی، گربه رو نجات می‌دادم!» 788 01:15:23,750 --> 01:15:25,660 ‫چه بچگانه! 789 01:15:27,200 --> 01:15:32,490 ‫یه راهب بود به اسم توکوشو، ‫ رفت سراغ 54 استاد ذن... 790 01:15:32,660 --> 01:15:36,990 ‫ولی هنوز به ساتوری یعنی، روشن‌دلی نرسید. 791 01:15:37,660 --> 01:15:40,700 ‫آخرش رسید پیش استاد هوگن. 792 01:15:40,910 --> 01:15:44,700 ‫یه روز رفت و از استاد هوگن پرسید... 793 01:15:45,330 --> 01:15:48,700 ‫«یه قطره آب از چشمه سو چیه؟» 794 01:15:49,160 --> 01:15:50,740 ‫استاد هوگن جواب داد... 795 01:15:50,830 --> 01:15:53,660 ‫«یه قطره آب از چشمه سوئه.» 796 01:15:54,040 --> 01:15:57,040 ‫با شنیدن این، توکوشو به روشن‌دلی رسید! 797 01:15:57,410 --> 01:16:02,290 ‫همه مشکلات زندگیش، ‫طبق گفته مومونکان، حل شد. 798 01:16:02,500 --> 01:16:03,870 ‫پر کن، لطفا. 799 01:16:10,330 --> 01:16:12,540 ‫کاش به این راحتی بود. 800 01:16:15,660 --> 01:16:17,580 ‫من اصلا اهل ذن نیستم. 801 01:16:18,040 --> 01:16:19,160 ‫درست نیست! 802 01:16:19,830 --> 01:16:22,580 ‫ذن اون آرامشی که می‌گن نیست... 803 01:16:22,700 --> 01:16:25,450 ‫جریان داشتنه، بدون هیچ ترجیحی. 804 01:16:25,620 --> 01:16:28,950 ‫ اومون گفته، «هر روز یه روز خوبه». 805 01:16:47,790 --> 01:16:50,580 ‫خب، چی شد آخرش؟ ‫می‌تونی بهم بگی، خانم... 806 01:16:51,370 --> 01:16:52,620 ‫لابئو. 807 01:16:52,790 --> 01:16:55,200 ‫- چه پررو! ‫- پس خانم گایوس. 808 01:16:55,540 --> 01:16:58,120 ‫- هر دوشون قانون‌گذارهای بزرگی بودن. ‫- این بهتره. 809 01:16:58,330 --> 01:17:00,580 ‫ولی لابئو کوچیک‌ بود. 810 01:17:03,500 --> 01:17:04,740 ‫باشه دیگه. 811 01:17:05,450 --> 01:17:07,370 ‫می‌دونی من دادورزم دیگه؟ 812 01:17:08,410 --> 01:17:09,580 ‫خلاصه... 813 01:17:09,830 --> 01:17:14,450 ‫حین تخلیه یه نفر که توی ‫یه زیرزمین زندگی می‌کرد... 814 01:17:15,370 --> 01:17:18,160 ‫وقتی منتظر بودیم وسایلش رو جمع کنه... 815 01:17:18,250 --> 01:17:20,160 ‫طرف خودش رو دار زد. 816 01:17:21,200 --> 01:17:22,290 ‫وای. 817 01:17:24,330 --> 01:17:27,080 ‫- مرد؟ ‫- آره، مرد. 818 01:17:28,540 --> 01:17:31,200 ‫و من خیلی، خیلی، خیلی احساس گناه می‌کنم. 819 01:17:32,250 --> 01:17:33,290 ‫درک می‌کنم. 820 01:17:33,500 --> 01:17:36,540 ‫هر چند، از نظر قانونی، مقصر نیستم. 821 01:17:37,790 --> 01:17:39,660 ‫خب، این خوبه. 822 01:17:39,950 --> 01:17:41,240 ‫ولی خب... 823 01:17:41,790 --> 01:17:45,660 ‫- وحشتناکه. ‫- واسه همینه نتونستم برم تعطیلات. 824 01:17:46,620 --> 01:17:47,740 ‫می‌فهمم. 825 01:17:56,500 --> 01:17:59,540 ‫توی تسوره‌زوره‌گوسا یه داستان هست. 826 01:18:00,290 --> 01:18:03,490 ‫یه مرد می‌خواست فرداش یه گاو بفروشه. 827 01:18:03,950 --> 01:18:06,160 ‫ولی همون شب، گاوه مرد. 828 01:18:06,370 --> 01:18:09,740 ‫برای فروشنده، این از نظر فروشنده ‫ یه ضرر بزرگ بود. 829 01:18:10,160 --> 01:18:13,080 ‫ یه راهب بلندپایه ذن می‌گه ‫ «نه اینطور نیست». 830 01:18:13,540 --> 01:18:17,080 ‫«اگه به عنوان نمودی از ناپایداری ‫چیزها نگاه کنی... 831 01:18:17,250 --> 01:18:21,120 ‫مرگ گاو برای صاحبش خیلی پرسود بود.» 832 01:18:21,620 --> 01:18:23,040 ‫ولی انسان گاو نیست. 833 01:18:23,330 --> 01:18:25,200 ‫آدم برابر با آدمه، برشت گفته. 834 01:18:25,370 --> 01:18:26,410 ‫درسته. 835 01:18:33,330 --> 01:18:36,200 ‫این شبیه یه اصل بدیهی تو ریاضیه. 836 01:18:36,910 --> 01:18:39,490 ‫اصل‌های بدیهی تو ریاضی مثل ذنه. 837 01:18:39,620 --> 01:18:40,910 ‫خیلی جالبه. 838 01:18:41,160 --> 01:18:43,540 ‫مخصوصا چون نمی‌تونی اثباتشون کنی. 839 01:18:43,950 --> 01:18:46,660 ‫اصل توازی، می‌دونم. 840 01:18:47,120 --> 01:18:49,700 ‫یا اون‌هایی که تو حسابن! 841 01:18:50,080 --> 01:18:52,490 ‫مثلا، صفر یه عدده. 842 01:18:52,870 --> 01:18:57,540 ‫نمی‌تونی اثباتش کنی، باید باور کنی ‫ که صفر عدده. 843 01:18:58,040 --> 01:19:00,700 ‫یا این که بعد از هر عدد طبیعی «ان»... 844 01:19:01,120 --> 01:19:03,330 ‫یه عدد دیگه میاد، ان بعلاوه‌ی یک. 845 01:19:03,750 --> 01:19:05,950 ‫فکر کنم اون یکی قابل اثباته. 846 01:19:06,120 --> 01:19:08,830 ‫واقعا؟ بکن ببینم. 847 01:19:10,830 --> 01:19:12,120 ‫نمی‌دونم! 848 01:19:14,910 --> 01:19:16,580 ‫قابل اثبات نیست! 849 01:19:16,750 --> 01:19:21,160 ‫مثل قضیه ناتمامی اول گودله. 850 01:19:21,580 --> 01:19:24,240 ‫استاد، اصلا درباره چی حرف می‌زنیم؟ 851 01:19:25,540 --> 01:19:27,950 ‫در مورد حق زندگی هم همینه. 852 01:19:29,620 --> 01:19:34,040 ‫بدیهیات می‌گه جهانیه، ‫ولی نمی‌تونم اثباتش کنم. 853 01:19:35,040 --> 01:19:38,160 ‫با یه دوستم حرف می‌زدم، می‌گفت... 854 01:19:38,540 --> 01:19:41,870 ‫اشکالی نداره افغان‌ها زن‌های زناکار ‫ رو سنگسار می‌کنن. 855 01:19:42,080 --> 01:19:43,200 ‫هی می‌گفت... 856 01:19:43,500 --> 01:19:46,410 ‫«خب، اون‌ها همین‌جورن، دیگه!» 857 01:19:46,870 --> 01:19:51,290 ‫انگار حق جهانی زندگی بی‌دلیل ‫بهشون تعلق نمی‌گیره. 858 01:19:51,540 --> 01:19:53,290 ‫چه احمقی! 859 01:19:54,870 --> 01:19:56,490 ‫فکر کنم باید یکم هوا بخورم. 860 01:20:05,830 --> 01:20:10,790 ‫خدا رو شکر که شب شده، دیگه لازم نیست ‫ غروب رو تحسین کنیم! 861 01:20:24,450 --> 01:20:27,200 ‫وای، «بلیط سلامتی»! 862 01:20:27,580 --> 01:20:29,330 ‫یه لحظه صبر کن. 863 01:20:36,670 --> 01:20:38,420 ‫انگار برگشتم دبیرستان. 864 01:20:38,660 --> 01:20:41,160 ‫- بده؟ ‫- اصلا! 865 01:20:42,000 --> 01:20:45,040 ‫وقتی با جوان‌هام، ‫انگار خودمم جوان می‌شم! 866 01:20:45,200 --> 01:20:47,040 ‫لری فلینت تایید می‌کنه! 867 01:20:47,950 --> 01:20:50,660 ‫چرا فقط مردها باید این کار رو بکنن؟ 868 01:20:50,830 --> 01:20:52,950 ‫دقیقا! خانم مکرون! 869 01:20:53,540 --> 01:20:56,660 ‫- سن‌گرایی؟ ‫- اصلا، استاد! 870 01:20:57,290 --> 01:20:58,870 ‫به قول آیس‌تی: 871 01:20:59,040 --> 01:21:04,490 ‫«من عاشق دخترهای مکزیکیم، دخترهای سیاه، ‫دخترهای شرقی، فرقی نداره... 872 01:21:04,660 --> 01:21:07,660 ‫اگه از مریخ باشی و کس داشته باشی... 873 01:21:08,080 --> 01:21:09,830 ‫بازم می‌کنمت!» 874 01:21:12,250 --> 01:21:14,830 ‫- هی! ‫- من خیلی فراگیرم. 875 01:21:17,910 --> 01:21:20,040 ‫حالا ناراحت نشو. 876 01:21:20,200 --> 01:21:24,240 ‫کلی فاجعه داریم حالا ‫غزه و اوکراین رو ببین مثلا. 877 01:21:26,910 --> 01:21:30,490 ‫یه ویدئو از جبهه اوکراین دیدم، میخکوب شدم. 878 01:21:30,660 --> 01:21:32,450 ‫طرفدار پوتین نیستی که؟ 879 01:21:32,620 --> 01:21:35,160 ‫عمرا! صرفا تو یه گروه فیسبوکی بود. 880 01:21:35,290 --> 01:21:38,040 ‫بچه‌ها فیلم‌های خط مقدم رو آپلود می‌کنن. 881 01:21:38,580 --> 01:21:42,950 ‫برای دفاع، اوکراینی‌ها پهپاد رو مستقیم ‫ بالای سنگر روس‌ها می‌فرستن. 882 01:21:43,620 --> 01:21:46,240 ‫پهپادها تا لحظه برخورد فیلم می‌گیرن. 883 01:21:46,500 --> 01:21:48,450 ‫یه صحنه خیلی عجیب بود. 884 01:21:48,620 --> 01:21:52,240 ‫سربازها صدای پهپاد بالای سرشون رو می‌شنیدن، ‫ می‌دونستن حمله می‌شه... 885 01:21:52,450 --> 01:21:56,040 ‫ولی نمی‌تونستن فرار کنن، ‫ پهپاد تعقیبشون می‌کرد. 886 01:21:56,290 --> 01:21:57,870 ‫و روس‌ها چیکار می‌کردن؟ 887 01:21:58,080 --> 01:22:02,040 ‫دو تا نارنجک برمی‌داشتن و ‫ می‌ذاشتن کنار سرشون. 888 01:22:02,290 --> 01:22:04,410 ‫- چرا؟ ‫- خیلی‌ها ناقص می‌شن. 889 01:22:04,580 --> 01:22:09,540 ‫اگه پهپاد بزنه، نارنجک‌های کنار ‫سرشون منفجر می‌شه... 890 01:22:09,830 --> 01:22:11,950 ‫تا زودتر بمیرن. 891 01:22:12,330 --> 01:22:15,040 ‫- وحشتناکه! ‫- بذار نشونت بدم. 892 01:22:19,200 --> 01:22:21,040 ‫اونجا، توی سوراخ. 893 01:22:22,790 --> 01:22:24,450 ‫داره آماده می‌شه. 894 01:22:25,660 --> 01:22:27,330 ‫نارنجک‌ها رو می‌بینی؟ 895 01:22:27,750 --> 01:22:30,040 ‫الان سرش منفجر می‌شه. 896 01:22:31,870 --> 01:22:33,160 ‫وای! 897 01:22:33,330 --> 01:22:36,950 ‫- بیچاره. ‫- به جهنم! آشغال روسی. 898 01:22:37,250 --> 01:22:40,870 ‫اصلا دلم واسه این کثافت‌ها نمی‌سوزه. ‫حقشونه. 899 01:22:41,370 --> 01:22:44,240 ‫شاید مادری داشت، دختری، بچه‌ای. 900 01:22:44,540 --> 01:22:48,490 ‫پوتین یه ماشین لباسشویی و مدال ‫قهرمان خانواده بهشون می‌ده. 901 01:22:48,660 --> 01:22:49,830 ‫به درک! 902 01:22:49,950 --> 01:22:54,240 ‫هیچ حیوانی انقدر پست نیست. ‫ از این پست‌تر دیگه نداریم. 903 01:23:02,700 --> 01:23:03,870 ‫چی شده؟ 904 01:23:04,200 --> 01:23:06,870 ‫یه نفر که می‌شناختم تو اون ماشین بود. 905 01:23:07,410 --> 01:23:09,660 ‫ما که کار بدی نکردیم. 906 01:23:10,290 --> 01:23:13,040 ‫می‌دونی ملت چه برداشتی می‌کنن دیگه. 907 01:23:20,120 --> 01:23:21,580 ‫- استاد! ‫- چی؟ 908 01:23:21,700 --> 01:23:23,120 ‫اینجا رو ببین. 909 01:23:23,620 --> 01:23:27,450 ‫همرزم استالین، من رو بفرست گولاگ! 910 01:23:28,790 --> 01:23:32,950 ‫نباید در این مورد شوخی کنی، ‫ کمونیست‌ها میلیون‌ها نفر رو کشتن. 911 01:23:33,200 --> 01:23:36,490 ‫من صرفا با تو و این دستبندهای ‫ عجیب شوخی کردم. 912 01:23:36,750 --> 01:23:39,540 ‫من با تاریخ شوخی نمی‌کنم، استاد. 913 01:24:28,950 --> 01:24:34,410 ‫♪ چه مه غلیظی، چه مه غلیظی، ♪ ‫♪ راه خونه‌مون تو دلش گم شده! ♪ 914 01:24:34,830 --> 01:24:41,040 ‫♪ ما چه سبکیم، مثل دود می‌لغزیم، ♪ ‫♪ کجا، کجا می‌تونه راهمون باشه؟ ♪ 915 01:24:41,410 --> 01:24:47,910 ‫♪ چه مه غلیظی، چه گنبد بزرگی، ♪ ‫♪ لطفا، استاد، راه خونه رو نشونمون بده! ♪ 916 01:24:50,330 --> 01:24:52,790 ‫از زمان دانشگاه این اطراف ‫مشروب نخورده بودم. 917 01:24:55,200 --> 01:24:57,910 ‫و ترانسیلوانیا خودش یه سروده‌ست! 918 01:25:11,080 --> 01:25:13,580 ‫♪ پس بیایید خوشحال باشیم... ♪ 919 01:25:14,830 --> 01:25:17,450 ‫♪ حال که جوانیم! ♪ 920 01:25:24,320 --> 01:25:26,860 ‫♪ بعد از شادی جوانی... ♪ 921 01:25:27,450 --> 01:25:29,870 ‫♪ بعد از کهنسالی دردناک... ♪ 922 01:25:30,370 --> 01:25:32,620 ‫♪ ما پیروز خواهیم شد! ♪ 923 01:25:38,620 --> 01:25:40,870 ‫♪ زندگیمان کوتاه هست... ♪ 924 01:25:41,620 --> 01:25:43,790 ‫♪ زود تمام خواهد شد. ♪ 925 01:25:50,250 --> 01:25:52,290 ‫♪ مرگ زودی می‌آید... ♪ 926 01:25:52,830 --> 01:25:54,950 ‫♪ ما را به طرز وحشتناکی می‌رباید... ♪ 927 01:25:55,660 --> 01:25:59,040 ‫♪ به کسی رحم نخواهد کرد! ♪ 928 01:26:08,950 --> 01:26:10,790 ‫ناز نفست! 929 01:26:12,200 --> 01:26:13,870 ‫مرسی، پروفسور. 930 01:26:21,660 --> 01:26:22,830 ‫ولی حالا... 931 01:26:24,500 --> 01:26:26,540 ‫لیاقتم یه بوس کوچیک نیست؟ 932 01:26:27,620 --> 01:26:28,700 ‫نه. 933 01:26:30,870 --> 01:26:32,660 ‫پس من می‌بوسمت. 934 01:26:42,790 --> 01:26:45,490 ‫[من رومانیاییم] 935 01:27:01,160 --> 01:27:03,870 ‫ببخشید! 936 01:27:22,160 --> 01:27:23,540 ‫ببین، فردی... 937 01:27:23,750 --> 01:27:26,950 ‫پیام‌های عاشقانه و این چیزها نداریما، خب؟ 938 01:27:27,290 --> 01:27:30,790 ‫من؟ عمرا پروفسور! من اهلش نیستم. 939 01:27:31,370 --> 01:27:33,790 ‫من تعهد خانوادگی دارم، من... 940 01:27:34,410 --> 01:27:37,290 ‫وقت برای، دردسر بیشتر ندارم. 941 01:27:37,830 --> 01:27:40,290 ‫فقط برده‌ی جنسیت می‌شم، نگران نباش. 942 01:27:40,620 --> 01:27:42,450 ‫مثل مارکی دو ساد. 943 01:27:42,620 --> 01:27:44,620 ‫بردگی گاهی مرزها رو محو می‌کنه. 944 01:27:44,790 --> 01:27:47,410 ‫- این قافیه داره! ‫- دو بار! 945 01:27:48,200 --> 01:27:52,240 ‫می‌دونی یه زن مجاری به یه رومانیایی ‫که خوب می‌گاد چی می‌گه؟ 946 01:27:52,790 --> 01:27:53,830 ‫چی؟ 947 01:27:54,040 --> 01:27:58,540 ‫«درد داره ولی خوبه، ‫ رومانیایی کیرش چوبه!» 948 01:28:00,540 --> 01:28:01,830 ‫شووینیسم. 949 01:28:01,950 --> 01:28:03,490 ‫من صرفا مجاری ادبی حرف می‌زنم... 950 01:28:03,660 --> 01:28:06,160 ‫"لوفاش آ شگدبه!" ‫(کیر اسب توی کونت!) 951 01:28:09,410 --> 01:28:12,950 ‫می‌دونی چرا هیچ رومانیایی‌ای نخواست ‫ تو استاروارز بازی کنه؟ 952 01:28:13,250 --> 01:28:14,450 ‫چرا؟ 953 01:28:14,950 --> 01:28:18,240 ‫چون حتی نمی‌خوان تو آینده کار کنن! 954 01:28:18,540 --> 01:28:19,950 ‫دهاتی‌های احمق! 955 01:29:55,830 --> 01:29:58,540 ‫ببخشید، دیشب بالا آوردم... 956 01:29:59,330 --> 01:30:00,950 ‫خیلی حالم بد بود. 957 01:30:01,450 --> 01:30:04,540 ‫نتونستم صدای زنگ گوشیم یا تماست رو بشنوم. 958 01:30:05,370 --> 01:30:08,540 ‫معذرت می‌خوام، نمی‌تونم برم قبرستان. 959 01:30:09,750 --> 01:30:11,330 ‫بعدا حرف می‌زنیم. 960 01:30:22,540 --> 01:30:26,240 ‫پس قبلا یه آپارتمان برای خودش داشت. 961 01:30:26,950 --> 01:30:28,370 ‫چطور از دستش داد؟ 962 01:30:28,540 --> 01:30:32,950 ‫شرط‌بندی، مشروب... ‫به هر دوش اعتیاد داشت. 963 01:30:33,290 --> 01:30:34,370 ‫درک می‌کنم. 964 01:30:35,950 --> 01:30:38,200 ‫شرط‌بندی بد مرضیه. 965 01:30:38,620 --> 01:30:40,620 ‫یکی از پیروان من... 966 01:30:41,160 --> 01:30:44,120 ‫یه سال و نیم پیش خودش رو از ‫ساختمان پرت کرد. 967 01:30:44,500 --> 01:30:46,160 ‫بس کن، بچه! 968 01:30:47,290 --> 01:30:48,620 ‫بسه دیگه! 969 01:30:50,500 --> 01:30:52,660 ‫به نزول‌خورها بدهکار بود. 970 01:30:52,830 --> 01:30:54,790 ‫به دستگاه باخت. 971 01:30:55,040 --> 01:30:58,370 ‫ولی حتی نمرد، تا آخر عمر فلج شد. 972 01:30:58,620 --> 01:31:00,740 ‫اگه گیرت بیارم، پاهات رو می‌شکنم! 973 01:31:02,250 --> 01:31:04,200 ‫خفه شو پدر! 974 01:31:04,370 --> 01:31:06,040 ‫آروم باش، لطفا. 975 01:31:08,910 --> 01:31:11,410 ‫- سرت به کار خودت باشه! ‫ - خودت سرت به کار خودت باشه! 976 01:31:11,540 --> 01:31:12,620 ‫حیوان! 977 01:31:14,580 --> 01:31:16,790 ‫- سرت به کار خودت باشه! ‫ - خودت سرت به کار خودت باشه! 978 01:31:18,450 --> 01:31:23,450 ‫- ک.و.ک نمی‌تونست بذاره بمونه؟ ‫- من قبلش واسش تمدید مجدد گرفته بودم. 979 01:31:24,370 --> 01:31:26,290 ‫طولانی‌تر از حدش. 980 01:31:26,450 --> 01:31:30,370 ‫ولی می‌خواستن یه چیز جدیدی بسازن. 981 01:31:30,660 --> 01:31:34,370 ‫و تخلیه توی پاییز و زمستان نادره. 982 01:31:34,910 --> 01:31:36,620 ‫داستان پیچیده‌تره. 983 01:31:36,750 --> 01:31:40,200 ‫سعی می‌کنم ازشون اجتناب کنم، ‫دلم برای فقرا می‌سوزه. 984 01:31:40,540 --> 01:31:43,160 ‫می‌دونم، اورسولیا، تو قلب مهربونی داری. 985 01:31:43,540 --> 01:31:46,040 ‫برای ازدواج با ولاد ارتدوکس شدی. 986 01:31:46,200 --> 01:31:49,660 ‫بچه‌هات رو توی دین ما غسل تعمید دادی. 987 01:31:50,250 --> 01:31:52,120 ‫بدون خدا، انسان... 988 01:31:53,000 --> 01:31:58,040 ‫یه حیوان فقیر، استدلال‌کننده و حرف‌زنه، ‫ از هیچ اومده و به هیچ می‌ره. 989 01:31:58,830 --> 01:32:01,160 ‫بی‌هیچ هدفی تو دنیا. 990 01:32:02,250 --> 01:32:07,080 ‫سفر گونه‌ی انسانی در اوج خودش ‫توی قبرستان تموم می‌شه. 991 01:32:07,950 --> 01:32:12,790 ‫ما فقط می‌تونیم از دل‌آشوب متافیزیکی ‫ قبرستان‌ها یا اخلاقیات کوته‌فکرانه... 992 01:32:12,910 --> 01:32:14,200 ‫با دین فرار کنیم. 993 01:32:16,290 --> 01:32:19,370 ‫توی استدلال الهیاتی من، نه فقط تو... 994 01:32:20,250 --> 01:32:25,580 ‫بلکه هر پیرزنی با پای گلی که ‫ جلوی شمایل مریم دعا می‌کنه... 995 01:32:25,700 --> 01:32:29,290 ‫اگه مقایسه‌اش کنیم با ‫یه برنده‌ی نوبل بی‌دین... 996 01:32:29,540 --> 01:32:33,740 ‫اون پیرزن یه انسانه، ‫و اون برنده‌ی نوبل بی‌دین... 997 01:32:34,000 --> 01:32:36,240 ‫یه برنده‌ی نوبل گندیده‌ست. 998 01:32:37,200 --> 01:32:40,240 ‫و چون بی‌دینه، به‌عنوان یه گندیده می‌میره. 999 01:32:42,250 --> 01:32:45,160 ‫می‌دونم که زیاد کلیسا نمیام... 1000 01:32:46,580 --> 01:32:51,450 ‫و می‌دونم که گناهکارم، ولی، ‫ توی قلبم ایمان دارم! 1001 01:32:51,950 --> 01:32:53,160 ‫می‌دونم. 1002 01:32:54,160 --> 01:32:55,160 ‫می‌دونم. 1003 01:32:55,620 --> 01:32:59,540 ‫خوش‌شانسی، کلیسا مشغول بازسازیه، ‫ پس بخشیده شدی. 1004 01:33:01,080 --> 01:33:02,910 ‫ولی نفهمیدم، راستش. 1005 01:33:03,080 --> 01:33:06,990 ‫- گناهکار چطور خودش رو حلق‌آویز کرد؟ ‫- از رادیاتور. 1006 01:33:07,790 --> 01:33:11,240 ‫یه سیم بهش بست... 1007 01:33:13,040 --> 01:33:15,040 ‫بعد دور گردنش انداختش... 1008 01:33:15,790 --> 01:33:20,910 ‫نشست و محکم کشید پایین تا کامل خفه شد. 1009 01:33:21,290 --> 01:33:25,290 ‫- خیلی محکم کشید پایین. ‫- چه اراده‌ای! 1010 01:33:26,870 --> 01:33:29,200 ‫حالم بد شد، نزدیک بود غش کنم. 1011 01:33:30,370 --> 01:33:33,540 ‫بوی بدی می‌اومد، ‫ رو زمین پر از ادرار بود. 1012 01:33:33,870 --> 01:33:35,450 ‫وحشتناک بود! 1013 01:33:37,540 --> 01:33:41,120 ‫و من خیلی، خیلی بابتش ‫احساس گناه می‌کنم! 1014 01:33:43,450 --> 01:33:46,290 ‫درک می‌کنم، ولی دلیلی نداره! 1015 01:33:46,660 --> 01:33:49,160 ‫مگه تو حلقه رو گردنش انداختی؟ 1016 01:33:49,950 --> 01:33:54,540 ‫ما همه گناهکاریم، ‫کدوممون می‌تونه سنگ اول رو پرت کنه؟ 1017 01:33:55,830 --> 01:33:58,540 ‫- می‌دونی فیلیپ نری چطوری دعا می‌کرد؟ ‫- نه. 1018 01:33:58,660 --> 01:34:01,740 ‫«خدایا، گوش‌هایم را بگیر، ‫ وگرنه مثل یهودا می‌فروشمت!» 1019 01:34:01,910 --> 01:34:03,870 ‫«مثل یهودا می‌فروشمت!» 1020 01:34:05,120 --> 01:34:07,910 ‫نمی‌دونم پدر، فقط حس می‌کنم... 1021 01:34:08,290 --> 01:34:13,580 ‫البته، از نظر قانونی من مقصر نیستم، ‫مشخصه... 1022 01:34:13,910 --> 01:34:17,580 ‫ولی می‌دونی چطوریه دیگه، ‫ مردم همیشه نوازنده رو مقصر می‌کنن. 1023 01:34:18,870 --> 01:34:20,990 ‫یه پرونده‌ی دیگه هم داشتی. 1024 01:34:21,410 --> 01:34:25,490 ‫آره، اون فعالانی که توی ‫ اینترنت بهم فحش دادن. 1025 01:34:26,040 --> 01:34:30,080 ‫می‌گفتن انداختمشون بیرون، ‫در حالی که غیرقانونی ساکن بودن. 1026 01:34:30,330 --> 01:34:31,870 ‫البته درسته... 1027 01:34:32,160 --> 01:34:36,620 ‫سیاست‌های دولتی برای بی‌خانمان‌ها وحشتناکه. 1028 01:34:36,870 --> 01:34:40,620 ‫هی مدام دربارش حرف می‌زدم، ‫ تو روزنامه مقاله می‌نوشتم. 1029 01:34:41,290 --> 01:34:43,950 ‫آسیب‌پذیرترین‌ها بیشتر در معرض خطرن. 1030 01:34:44,160 --> 01:34:47,200 ‫آدم‌هایی رو می‌شناسم که فقط ‫صرفا کارت شناسایی ندارن جریمه می‌شن... 1031 01:34:47,410 --> 01:34:49,990 ‫ولی بدون آدرس ثابت نمی‌تونن کارت بگیرن! 1032 01:34:50,080 --> 01:34:53,160 ‫ما حق سزار رو بهش پرداخت می‌کنیم... 1033 01:34:53,370 --> 01:34:55,410 ‫ولی اونم باید کارش رو انجام بده! 1034 01:34:57,620 --> 01:34:58,790 ‫پدر... 1035 01:34:59,570 --> 01:35:01,370 ‫خیلی حس... 1036 01:35:02,000 --> 01:35:05,660 ‫با این حال، یه انسان تا حدودی ‫ به خاطر من مرد! 1037 01:35:05,790 --> 01:35:07,120 ‫اون «نمرد». 1038 01:35:08,120 --> 01:35:09,660 ‫خودکشی کرد. 1039 01:35:09,910 --> 01:35:13,160 ‫مقدس‌ترین چیز، یعنی جان خودش رو گرفت. 1040 01:35:13,540 --> 01:35:15,040 ‫بحثش فرق می‌کنه. 1041 01:35:15,330 --> 01:35:19,160 ‫کسایی که خودکشی می‌کنن ‫هیچ‌وقت آگاه نبودن که انسانن. 1042 01:35:19,450 --> 01:35:22,450 ‫نتونستن خودشون رو بشناسن... 1043 01:35:22,700 --> 01:35:24,120 ‫خودشون رو زندگی کنن. 1044 01:35:24,330 --> 01:35:26,950 ‫انسان حق خودکشی نداره! 1045 01:35:27,370 --> 01:35:32,240 ‫تحت هیچ شرایطی، سالم یا مریض. ‫ انسان خودش رو نساخته. 1046 01:35:32,500 --> 01:35:35,040 ‫انسان به اختیار خودش به وجود نیومده. 1047 01:35:35,370 --> 01:35:38,160 ‫پس نباید به اختیار خودش ‫این دنیا رو ترک کنه. 1048 01:35:38,500 --> 01:35:41,490 ‫اساس وجود ما همینه. 1049 01:35:44,410 --> 01:35:45,830 ‫و یه چیز دیگه... 1050 01:35:46,160 --> 01:35:49,580 ‫تو هم حق نداری گناه خودت ‫ رو بزرگ‌تر نشون بدی. 1051 01:35:49,790 --> 01:35:53,080 ‫این گناه غروره، و گناه ناامیدی. 1052 01:35:54,000 --> 01:35:55,290 ‫یاس. 1053 01:35:55,950 --> 01:35:58,790 ‫حتی اگه مقصر بودی. حتی اگه! 1054 01:35:59,160 --> 01:36:02,240 ‫حق نداری گناه‌های بیشتری روی ‫دوش خودت اضافه کنی. 1055 01:36:05,040 --> 01:36:07,790 ‫- می‌فهمی چی می‌گم؟ ‫- دارم سعی می‌کنم. 1056 01:36:12,330 --> 01:36:15,620 ‫خدا شاهده که می‌خواستم کمکش کنم. 1057 01:36:15,950 --> 01:36:18,790 ‫پناهگاه پیشنهاد دادم، یکم پول دادم. 1058 01:36:18,950 --> 01:36:20,540 ‫یه ون براش گرفتم. 1059 01:36:20,790 --> 01:36:24,240 ‫«بیهوده‌ست که به بخشش گناهان ‫ ایمان داشته باشیم... 1060 01:36:24,450 --> 01:36:28,160 ‫مگر این ‌که عمیقا باور داشته باشیم ‫ گناهمون بخشیده شده.» 1061 01:36:29,950 --> 01:36:34,540 ‫مارتین لوتر ارتدوکس نبود، ‫ ولی بعضی وقت‌ها درست می‌گفت. 1062 01:36:34,790 --> 01:36:35,870 ‫درسته. 1063 01:36:37,120 --> 01:36:41,950 ‫«بیهوده‌ست که به بخشش گناهان ‫ایمان داشته باشیم... 1064 01:36:42,250 --> 01:36:47,330 ‫مگر این ‌که عمیقا باور داشته باشیم ‫گناهمون بخشیده شده.» 1065 01:36:50,620 --> 01:36:53,950 ‫می‌خوام بری خونه و کتاب مقدس رو باز کنی. 1066 01:36:54,500 --> 01:36:56,660 ‫اونجا همه‌چیز هست. 1067 01:36:56,950 --> 01:37:00,830 ‫شکسپیر، در برابر کتاب مقدس... ‫می‌تونم توی سوربن ثابت کنم! 1068 01:37:01,080 --> 01:37:03,120 ‫یه منشی شهرستانیه! 1069 01:37:03,620 --> 01:37:07,790 ‫انجیل یوحنا رو بخون ‫و آرامش رو پیدا کن در... 1070 01:37:08,950 --> 01:37:13,240 ‫«دلتون مضطرب نشه، به خدا ایمان دارید، ‫به منم ایمان داشته باشید. 1071 01:37:13,370 --> 01:37:17,620 ‫در خانه‌ی پدر من جای بسیاری هست، ‫ اگه نبود، به شما می‌گفتم. 1072 01:37:17,790 --> 01:37:20,080 ‫می‌رم تا جایی برایتان آماده کنم. 1073 01:37:20,200 --> 01:37:23,450 ‫و اگه برم و برایتان جایی آماده کنم، ‫دوباره می‌آیم... 1074 01:37:23,660 --> 01:37:26,830 ‫و شما رو نزد خود می‌برم، ‫ که هر جا من هستم... 1075 01:37:27,120 --> 01:37:28,660 ‫شما هم آنجا باشید.» 1076 01:37:30,330 --> 01:37:31,700 ‫باشه؟ 1077 01:37:35,830 --> 01:37:38,660 ‫پدر؟ گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم... 1078 01:37:40,120 --> 01:37:44,700 ‫چرا خدا اجازه‌ی چنین ‫بی‌عدالتی و رنجی رو می‌ده؟ 1079 01:37:45,330 --> 01:37:49,080 ‫همیشه برام سوال بوده که چرا ‫«هر که دارد، به او داده می‌شود»... 1080 01:37:49,250 --> 01:37:52,700 ‫و «هر که ندارد از او گرفته می‌شود.»؟ 1081 01:37:52,910 --> 01:37:55,700 ‫انجیل ممکنه خشن به نظر برسه. 1082 01:37:56,950 --> 01:37:59,370 ‫ولی این ماییم که خوب درکش نمی‌کنیم. 1083 01:38:00,700 --> 01:38:03,410 ‫اون چیه که اون شخص نداره؟ 1084 01:38:03,620 --> 01:38:07,290 ‫نه ایمانی، نه عمل صالحی، نه امیدی، نه هدفی. 1085 01:38:07,500 --> 01:38:12,160 ‫پس هر چیزی که ندارن و ازش ‫استفاده نمی‌کنن ازشون گرفته می‌شه. 1086 01:38:13,330 --> 01:38:17,660 ‫پس یعنی در واقع راجع به ایمان ‫و عمل صالح بود؟ 1087 01:38:18,000 --> 01:38:22,660 ‫خداوند انقدر سخاوتمنده که بدون ‫ حساب و کتاب می‌ده! 1088 01:38:23,120 --> 01:38:25,330 ‫به اون‌هایی که دارن می‌ده. 1089 01:38:26,660 --> 01:38:30,160 ‫اگه ایمان و عمل صالح داشته باشن ‫ بهشون بیشتر داده می‌شه. 1090 01:38:30,370 --> 01:38:32,330 ‫بی‌اندازه و زیاد! 1091 01:38:32,540 --> 01:38:35,540 ‫بیشتر از اون که خواستن بهشون می‌ده. 1092 01:38:35,870 --> 01:38:38,200 ‫ولی اون‌هایی که ایمان و عمل صالح ندارن... 1093 01:38:38,370 --> 01:38:41,200 ‫همون مقدار ناچیزی هم که فکر می‌کنن ‫دارن ازشون گرفته می‌شه. 1094 01:38:41,410 --> 01:38:44,990 ‫ولی آخه کلی بی‌گناه هم هستن که رنج می‌کشن. 1095 01:38:45,410 --> 01:38:48,580 ‫کودکانی که توی بمباران‌های غزه ‫ و اوکراین می‌میرن. 1096 01:38:48,870 --> 01:38:51,330 ‫یا توی یمن از گرسنگی می‌میرن. 1097 01:38:52,040 --> 01:38:58,370 ‫باز هم انجیل یوحنا، آیه 9:1 تا 12 می‌گه ‫که چطور مسیح مرد نابینایی رو درمان کرد. 1098 01:38:59,580 --> 01:39:03,330 ‫«مسیح که می‌گذشت مردی را دید ‫که از بدو تولد نابینا بود. 1099 01:39:03,500 --> 01:39:05,200 ‫پیروانش گفتند، «استاد... 1100 01:39:05,790 --> 01:39:08,240 ‫که گناه کرده که او نابینا زاده شده؟ 1101 01:39:08,660 --> 01:39:10,370 ‫او یا والدینش؟ 1102 01:39:10,660 --> 01:39:12,160 ‫مسیح پاسخ داد... 1103 01:39:12,370 --> 01:39:16,540 ‫نه او گناه کرده و نه والدینش... 1104 01:39:16,790 --> 01:39:21,870 ‫ولی اعمال خداوند در او پیدا خواهد شد.» 1105 01:39:22,830 --> 01:39:25,330 ‫- پس یه رازه. ‫- به نحوی. 1106 01:39:25,580 --> 01:39:27,830 ‫خدا بهمون قدرتش رو نشون می‌ده. 1107 01:39:28,450 --> 01:39:30,790 ‫«به هر کسی لطف خواهم کرد... 1108 01:39:30,950 --> 01:39:34,120 ‫و به هرکسی رحم خواهم کرد.» 1109 01:39:34,450 --> 01:39:36,950 ‫آیاتی که اکثرا فراموششون می‌کنیم. 1110 01:39:37,410 --> 01:39:38,620 ‫درسته. 1111 01:39:39,830 --> 01:39:43,700 ‫شاعر، کنستانتین آکوسمی گفته خدا... 1112 01:39:44,040 --> 01:39:46,240 ‫مثل «i» اعداد گنگه. 1113 01:39:48,330 --> 01:39:50,410 ‫یعنی خدا بی‌منطقه؟ 1114 01:39:51,290 --> 01:39:52,990 ‫اصلا. 1115 01:39:54,290 --> 01:39:57,370 ‫یعنی فرای درک ماست؟ اون قطعا درسته. 1116 01:40:02,620 --> 01:40:04,330 ‫حالا هم آروم باش. 1117 01:40:05,750 --> 01:40:08,620 ‫«شر برای امروز کافیست.» 1118 01:40:12,540 --> 01:40:14,540 ‫همراهم دعا کن. 1119 01:40:15,540 --> 01:40:17,240 ‫کمک می‌کنه، حالا می‌بینی. 1120 01:40:18,000 --> 01:40:19,410 ‫باور دارم. 1121 01:40:21,250 --> 01:40:25,490 ‫ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. 1122 01:40:25,750 --> 01:40:30,870 ‫پادشاهیت قطعی، اراده‌ات در زمین ‫ نیز مانند آسمان قطعیست. 1123 01:40:31,450 --> 01:40:34,290 ‫روزی امروزمان را برسان. 1124 01:40:34,790 --> 01:40:39,700 ‫و بدهی ما را ببخش، چنان ‌که ما هم ‫ بدهکاران خود را می‌بخشیم. 1125 01:40:40,040 --> 01:40:44,120 ‫ما را از هوس دور کن و از شر رهاییمان ده... 1126 01:40:44,290 --> 01:40:47,870 ‫زیرا عظمت و قدرت و جلال از آن توست... 1127 01:40:48,080 --> 01:40:51,080 ‫اکنون و تا به ابد، آمین. 1128 01:41:42,410 --> 01:41:45,540 ‫شب وحشتناکی داشتم، حالم بد بود. 1129 01:41:46,740 --> 01:41:51,030 ‫الان خوبم، رفتم دیدن پدر شربان. 1130 01:41:52,500 --> 01:41:55,200 ‫منم میام دیگه، احتمالا فردا. 1131 01:41:55,500 --> 01:41:57,580 ‫گفتم شاید بهتر باشه بیام. 1132 01:41:57,950 --> 01:42:02,080 ‫آره، با ماشین میام. ‫ شاید بتونیم بیشتر بمونیم. 1133 01:42:03,830 --> 01:42:06,910 ‫نه هنوز باهاش کنار نیومدم، ‫اصلا. 1134 01:42:06,910 --> 01:42:11,120 ‫امروز گل می‌برم سر قبرش توی قبرستان فقرا. 1135 01:42:14,330 --> 01:42:18,370 ‫می‌خوام واسه یه سری تصمیمات جدی ‫ در آینده فکر کنم. 1136 01:42:18,750 --> 01:42:22,240 ‫شاید برگردم تدریس کنم، ‫یه سری تغییرات ایجاد کنم. 1137 01:42:23,790 --> 01:42:25,990 ‫نگران نباش، تند رانندگی نمی‌کنم. 1138 01:42:29,570 --> 01:42:34,740 ‫شب رو توی سالونیک می‌مونم ‫و ولوس سوار قایق می‌شم. 1139 01:42:35,950 --> 01:42:40,120 ‫اشکالی نداره، می‌دونی که از ‫ رانندگی‌های طولانی خوشم میاد. 1140 01:42:42,500 --> 01:42:46,490 ‫[آپارتمان برای فروش] 1141 01:42:49,140 --> 01:42:58,140 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 1142 01:42:58,164 --> 01:43:06,164 ‫«مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@