1 00:00:00,000 --> 00:00:20,000 « خفن‌ترین آرشیو فیلم ترسناک » .:: @ScaryVerse1 | اسکری‌ورس ::. 2 00:00:33,044 --> 00:00:40,044 «هشدار» این فیلم شامل فلش زدن های متوالی و تصاویری‌ست .که ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد 3 00:00:43,001 --> 00:00:49,401 در سال 2014، یک مستند ناشیانه .بنام پروژۀ ام‌کی‌هکس در سطح اینترنت آپلود شد 4 00:00:49,497 --> 00:00:52,897 ،کمتر از یک هفته بعد .آن مستند ناپدید شده و دیگر هرگز دیده نشد 5 00:00:52,921 --> 00:00:54,921 .تا امروز 6 00:00:54,945 --> 00:00:59,045 چیزی که مشاهده خواهید کرد .نسخه اصلی و دست‌نخورده ی آن مستند است 7 00:00:59,426 --> 00:01:02,664 ♪ تولدت مبارک ♪ 8 00:01:02,764 --> 00:01:05,767 ♪ تولدت مبارک ♪ 9 00:01:05,900 --> 00:01:09,403 ♪ تولدت مبارک شان جونم ♪ 10 00:01:09,837 --> 00:01:12,941 ♪ تولدت مبارک ♪ 11 00:01:13,473 --> 00:01:15,677 ای جانم، پسرای قشنگم 12 00:01:15,743 --> 00:01:19,279 شان همیشه یه پسر کنجکاو بود 13 00:01:19,379 --> 00:01:21,148 کنجکاو، خوش قلب 14 00:01:21,248 --> 00:01:24,251 مهربون، دلسوز - قابل اعتماد، بامزه - 15 00:01:24,318 --> 00:01:26,219 ،دلقک کلاس یه کم دنبال جلب توجه بود 16 00:01:26,320 --> 00:01:28,556 ،ولی مهم تر از همه شان نترس بود 17 00:01:28,723 --> 00:01:30,625 ...عاشق قصه و داستان بود 18 00:01:30,725 --> 00:01:32,125 عاشق ماجراجویی بود... 19 00:01:32,225 --> 00:01:34,261 عاشق این بود که راجب دنیا بیشتر بدونه 20 00:01:34,394 --> 00:01:35,763 همیشه سوال میپرسید 21 00:01:35,863 --> 00:01:38,265 همیشه سرش تو کتاباش بود 22 00:01:38,332 --> 00:01:39,734 همیشه با وسایل ور میرفت 23 00:01:39,801 --> 00:01:42,269 همیشه دل و روده ی همه چیو میریخت بیرون، مثل همون ساعت 24 00:01:42,402 --> 00:01:46,106 ،اون معجزه ی کوچولوی ما بود فرشته ی ما 25 00:01:46,473 --> 00:01:47,742 ...شان 26 00:01:51,345 --> 00:01:54,114 معذرت میخوام، واقعا سخته 27 00:01:56,651 --> 00:01:58,318 هنوز احساس غیرواقعی بودن داره 28 00:01:58,452 --> 00:02:02,422 هزاران بار توی سرم مرورش کردم 29 00:02:02,957 --> 00:02:05,994 که مثلا، چرا هیچی بهم نگفت؟ 30 00:02:06,094 --> 00:02:09,831 خیلی وحشتناک و گیج کننده‌س و من هنوزم دارم سعی میکنم با قضیه کنار بیام 31 00:02:09,964 --> 00:02:13,300 ...خدا اونو برای یک لحظه بهمون عطا کرد 32 00:02:14,301 --> 00:02:17,972 ،و وقتی که زمانش سر رسید خدا اونو به سمت خونه فراخوند 33 00:02:18,271 --> 00:02:19,741 ...یا خدا، تیم، نمیدونم 34 00:02:19,807 --> 00:02:22,944 ...ینی میگم چرا کسی کاری انجام نمیده؟ 35 00:02:23,645 --> 00:02:25,379 ...ینی، آدم نمیدونه که 36 00:02:27,580 --> 00:02:28,848 ...یه نفر با چه مسائلی درگیره... 37 00:02:28,916 --> 00:02:32,053 یا چرا اونا همچین کارای سنگینی انجام میدن... 38 00:02:32,219 --> 00:02:34,555 ...و این مستند کوچیک 39 00:02:34,656 --> 00:02:36,691 این نمیتونه کمکت کنه که از قضیه سر دربیاری 40 00:02:37,391 --> 00:02:39,093 اون رفته، همه چیو با خودش برده 41 00:02:41,361 --> 00:02:42,362 ،وقتی بچه بودیم 42 00:02:42,462 --> 00:02:44,032 من و داداشم شان باهمدیگه فیلم درست میکردیم 43 00:02:45,232 --> 00:02:46,801 !هیچی بهت نمیگم 44 00:02:46,868 --> 00:02:49,637 ،ما همین الانشم همه چیزو میدونیم جناب تورنس 45 00:02:49,704 --> 00:02:52,372 ما همه جا هستیم 46 00:02:52,472 --> 00:02:54,642 همیشه کارایی که ازش میخواستم رو انجام میداد 47 00:02:57,879 --> 00:02:59,379 ...مهم نبود چقدر مسخره باشه 48 00:02:59,514 --> 00:03:01,481 ،تیرات تموم شد رفیق نمیتونی پیروز شی 49 00:03:01,582 --> 00:03:03,051 پس مثل یه قهرمان میمیرم 50 00:03:03,584 --> 00:03:06,486 !نه 51 00:03:06,954 --> 00:03:07,989 ...یا احمقانه باشه... 52 00:03:11,959 --> 00:03:13,061 یا حتی خطرناک... 53 00:03:13,193 --> 00:03:16,164 بگو ببینم طلای آلوارادو رو کجا قایم کردی 54 00:03:16,229 --> 00:03:18,533 !وگرنه باید چشم بسته روی تخته راه بری 55 00:03:18,866 --> 00:03:20,568 !هرگز 56 00:03:25,238 --> 00:03:27,909 شان؟ شان!؟ 57 00:03:28,442 --> 00:03:31,278 !میرم کمک بیارم !مامان! بابا 58 00:03:31,411 --> 00:03:33,147 ،بعد از حادثه ی خونه درختی 59 00:03:33,213 --> 00:03:36,517 ،به خودم قول دادم همیشه کنارش باشم تحت هر شرایطی 60 00:03:37,284 --> 00:03:40,420 ،اما روز 27 سپتامبر 2013 61 00:03:40,521 --> 00:03:44,058 ،ساعت 9:33 شب تماسشو جواب ندادم 62 00:03:44,592 --> 00:03:46,293 چون حال حرف زدن نداشتم 63 00:03:47,260 --> 00:03:50,698 ،یک ساعت بعدش شان مرد 64 00:03:50,765 --> 00:03:51,866 ...لطفا پسورد خود را وارد 65 00:03:53,201 --> 00:03:55,570 شما یک پیام صوتی جدید دارید 66 00:03:55,636 --> 00:03:57,437 اولین پیام صوتی 67 00:03:57,737 --> 00:04:00,237 {\an8}"تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 21:33" 68 00:04:00,161 --> 00:04:02,661 {\an8}"حدودا یک ساعت قبل از مرگ شان" 69 00:04:01,092 --> 00:04:02,192 ...لعنتی 70 00:04:02,216 --> 00:04:03,916 ...نمیتونم نفس بکشم 71 00:04:03,940 --> 00:04:05,640 زیاد وقت ندارم 72 00:04:05,764 --> 00:04:07,464 هرچی که میدونستمو گذاشتم 73 00:04:07,588 --> 00:04:09,088 علائم دارن بدتر میشن 74 00:04:09,112 --> 00:04:11,412 جوری که میخواستم جلوشو بگیرم کافی نبود 75 00:04:11,436 --> 00:04:12,836 خیلی تنهام 76 00:04:12,860 --> 00:04:14,060 پر از نفرتم 77 00:04:14,084 --> 00:04:15,484 اون ما رو پیدا کرده 78 00:04:15,508 --> 00:04:16,741 ما بهش توهین کردیم 79 00:04:16,765 --> 00:04:18,065 ...هر اتفاقی که بیفته 80 00:04:18,089 --> 00:04:20,889 ...هرکی هرچی گفت نه من تلاشمو کردم 81 00:04:21,113 --> 00:04:23,113 ولی خسته‌م 82 00:04:23,137 --> 00:04:36,137 .: ترجمه اختصاصی :. « @FoundFootageFan :تلگرام | Mehdisk :زیرنویس » 83 00:04:36,818 --> 00:04:39,318 {\an8}تیم ویلسون "مستندساز" 84 00:04:40,480 --> 00:04:42,984 یک دو سه، الو یک دو سه 85 00:04:43,751 --> 00:04:45,452 من تیم ام، برادر شان 86 00:04:46,353 --> 00:04:49,957 تیم، میشه لطفا سوالو توی جوابت تکرار کنی؟ اینجوری ادیتش راحت تر میشه 87 00:04:50,323 --> 00:04:52,927 باشه، حله 88 00:04:53,060 --> 00:04:56,664 اسم من تیم ویلسونه و من برادر بزرگتر شان هستم 89 00:04:57,464 --> 00:04:58,800 راجب شان برام بگو 90 00:05:03,470 --> 00:05:07,241 ...فقط - نمیخوای؟ باشه - 91 00:05:09,243 --> 00:05:12,513 لطفا بهم بگو چرا داری یه مستند راجب اون میسازی 92 00:05:14,849 --> 00:05:17,151 چون میخوام آخرین فیلممو باهاش بسازم 93 00:05:18,186 --> 00:05:20,353 ،چون بهش مدیونم خیلی به شان مدیونم 94 00:05:22,290 --> 00:05:24,091 چرا حس میکنی به شان مدیونی؟ 95 00:05:25,860 --> 00:05:26,861 ...فقط 96 00:05:28,996 --> 00:05:30,497 ...فقط راجب 97 00:05:30,598 --> 00:05:31,665 فقط راجب مستند ازم سوال کن 98 00:05:32,533 --> 00:05:33,534 باشه، حله - خوبه - 99 00:05:33,701 --> 00:05:35,937 "خب پس فکر میکنی "پروژه ی اِم‌کِی‌هِکس واقعیه؟ 100 00:05:36,003 --> 00:05:37,872 نحوه ی مرگ شان اصلا منطقی نیس 101 00:05:38,940 --> 00:05:43,277 ببین، اگه شان دیوونه بود یا افسرده یا هرچی 102 00:05:43,343 --> 00:05:45,513 ،باید یه سابقه ای چیزی وجود میداشت دیگه مگه نه؟ 103 00:05:45,746 --> 00:05:46,981 یه نشونه ای چیزی 104 00:05:47,148 --> 00:05:49,016 مردم که یه شبه دیوونه نمیشن، میشن؟ 105 00:05:49,116 --> 00:05:50,117 نمیشن 106 00:05:50,751 --> 00:05:52,553 اون یه چیزی پیدا کرده بود، خب؟ 107 00:05:53,486 --> 00:05:55,189 و بنظرم اونا بخاطر همون کشتنش 108 00:05:56,290 --> 00:05:57,892 نمیخوای حقیقتو بفهمی؟ 109 00:05:58,159 --> 00:06:00,127 نمیخوای بفهمی کار کی بوده؟ 110 00:06:05,365 --> 00:06:07,865 {\an8}"تاریخ 30 سپتامبر 2013" 111 00:06:14,943 --> 00:06:17,510 ...قرار بود فقط از مراسم ختم فیلم بگیرم 112 00:06:18,579 --> 00:06:20,214 بعنوان یه هدیه واسه پدر مادرم... 113 00:06:22,382 --> 00:06:23,718 اما به فیلم گرفتن ادامه دادم 114 00:06:24,252 --> 00:06:26,254 تیم، میشه اونو بذاری کنار؟ 115 00:06:26,354 --> 00:06:27,889 ناسلامتی دوستات اومدن اینجا 116 00:06:28,356 --> 00:06:30,423 چون مرگ شان اصلا منطقی نبود 117 00:06:31,391 --> 00:06:32,727 اصلا با عقل جور درنمیومد 118 00:06:32,793 --> 00:06:34,862 ،ما خیلی شوکه شدیم پسر اصن گیج شدیم 119 00:06:35,029 --> 00:06:39,098 ،اگه شان مشکلاتی داشت ...یا ناراحت بود یا استرس داشت یا هرچی 120 00:06:39,165 --> 00:06:40,801 پس چرا هیچی راجبش نگفت؟ 121 00:06:40,868 --> 00:06:42,637 مگه این تابستون باهاش نرفته بودین گردش؟ 122 00:06:43,004 --> 00:06:46,274 ،من و جیک که رفته بودیم خارج شهر ولی هنوز باهاش در ارتباط بودیم 123 00:06:47,108 --> 00:06:49,043 تا وقتی که شان شروع کرد به پیچوندن ما 124 00:06:49,210 --> 00:06:51,946 من چندین بار تلاش کردم 125 00:06:52,747 --> 00:06:55,283 ،خواستم باهاش برم بیرون ...خواستم ببینمش، خواستم 126 00:06:57,084 --> 00:06:58,252 ولی اون اصلا جواب نمیداد 127 00:06:58,451 --> 00:07:02,223 ینی به ما احتیاج داشت؟ ینی به کمکمون احتیاج داشت؟ 128 00:07:03,124 --> 00:07:04,958 ینی ما اجازه دادیم نابود بشه؟ 129 00:07:11,899 --> 00:07:13,634 ،خیله خب بچه ها شاتاتونو وردارین 130 00:07:12,140 --> 00:07:14,640 {\an8}"تاریخ 1 اکتبر 2013" 131 00:07:13,734 --> 00:07:17,505 رفیقای من، اوون و استیو تصمیم گرفتن برای شان یه مراسم ختم ایرلندی برگزار کنن 132 00:07:17,571 --> 00:07:20,440 !به عشق شانی، بهترین رفیقمون !به عشق شان 133 00:07:20,508 --> 00:07:21,742 !به عشق شان 134 00:07:21,809 --> 00:07:23,511 فکر میکردن اینجوری دارن کمک میکنن 135 00:07:23,678 --> 00:07:26,380 !اوه، ایول، اوه 136 00:07:26,446 --> 00:07:27,648 گوش کن پسر - هوم؟ - 137 00:07:27,782 --> 00:07:29,150 خانواده تخمیه، خب؟ 138 00:07:29,317 --> 00:07:31,319 ولی اینجوری نیس که همه چی تقصیر اونا باشه 139 00:07:31,419 --> 00:07:34,255 میدونی، منظورم اتفاقات بد و وحشتناکه 140 00:07:34,522 --> 00:07:35,990 این قضیه توی ژن‌مونه پسر 141 00:07:36,090 --> 00:07:38,993 انگار از روز ازل با همین خصوصیات خلق شدیم 142 00:07:39,093 --> 00:07:43,764 و بعدش همینجوری داریم توی دنیایی که خودمون نساختیمش چرخ میزنیم 143 00:07:43,831 --> 00:07:47,535 و توی شرایط هایی قرار میگیریم که هیچ کنترلی روشون نداریم 144 00:07:48,102 --> 00:07:50,071 ...انگار ما فقط یه مشت روحیم 145 00:07:50,137 --> 00:07:53,473 که داخل یه عروسکِ گوشتی حبس شدیم و تو طول زمان قدم برمیداریم 146 00:07:53,541 --> 00:07:55,443 ،آره آره ما گوشتای فضایی ایم 147 00:07:55,509 --> 00:07:57,645 ...خلاصه، این قضیه تقصیر تو نیس 148 00:07:57,812 --> 00:08:00,681 ،تقصیر شانی هم نیس... تقصیر خونواده‌ت هم نیس 149 00:08:00,781 --> 00:08:03,883 این فقط یه کسشریه که همه ی ما آدما به ارث بردیم، پسر 150 00:08:04,151 --> 00:08:05,186 خب؟ 151 00:08:05,286 --> 00:08:08,255 ...ای دهنتو - اوه پسر - 152 00:08:08,322 --> 00:08:09,690 !یه سطل بیار پسر 153 00:08:12,126 --> 00:08:13,194 !این پلشتو ببین 154 00:08:13,294 --> 00:08:15,863 !تمام بالا آورد رو کل هیکلش 155 00:08:16,496 --> 00:08:18,699 !نه! نه! نه 156 00:08:55,936 --> 00:08:57,571 ...ای خدا، شان 157 00:09:04,945 --> 00:09:08,215 این چی بود؟ 158 00:09:12,651 --> 00:09:14,251 پسر، چه عجیب بود 159 00:09:27,735 --> 00:09:29,270 خیله خب 160 00:09:40,281 --> 00:09:42,616 جمع و جورش میکنیم دیگه - خیلی کثیف و بهم ریخته‌س - 161 00:09:42,783 --> 00:09:44,785 ،همه چیو میندازیم دور نگران نباش 162 00:09:44,952 --> 00:09:47,421 خیلی ناپاکه 163 00:09:47,922 --> 00:09:50,391 ،بچه ی من فرشته ی من 164 00:09:50,458 --> 00:09:52,393 بهش فکر نکن، آروم باش 165 00:09:57,398 --> 00:10:01,068 ،خیله خب برم آرومش کنم 166 00:10:11,378 --> 00:10:15,416 :یه سوال توی ذهنم تکرار میشد "چرا؟" 167 00:10:15,616 --> 00:10:17,985 چرا شان این چیزا رو داشت؟ 168 00:10:18,452 --> 00:10:20,555 چرا پدر مادرم اونا رو ریختن دور؟ 169 00:10:20,621 --> 00:10:23,324 و اینکه چرا اینا رو ندادن به پلیس؟ 170 00:10:24,225 --> 00:10:27,562 ،علت مرگ شان بسرعت "خودکشی" اعلام شد 171 00:10:27,752 --> 00:10:30,752 {\an8}"تصاویر مربوط به صحنه جرم، خانۀ ویلسون" 172 00:10:27,795 --> 00:10:30,131 پلیس تمام چیزایی که جلوی چشمش بود رو نادیده گرفته بود 173 00:10:30,698 --> 00:10:33,434 هیچکس تلاش نمیکرد اتفاقات ماه های آخر زندگی شان رو بررسی کنه 174 00:10:33,568 --> 00:10:36,868 هیچکس حتی به این اهمیت نمیداد که بخواد به کامپیوترش یه نگاه بندازه 175 00:10:36,902 --> 00:10:38,302 یا گوشیشو چک کنه 176 00:10:39,006 --> 00:10:41,442 واسم 4 ساعت طول کشید تا تونستم قفل گوشی شانو باز کنم 177 00:10:41,510 --> 00:10:43,610 ...و چیزی که اونجا پیدا کردم 178 00:10:44,018 --> 00:10:47,018 .گیجم کرد و آزارم داد... 179 00:10:47,355 --> 00:10:50,731 "ویدیوهای موبایل شان" "از تاریخ 28 آگوست تا 27 سپتامبر 2013" 180 00:10:51,151 --> 00:10:55,775 "تاریخ 28 آگوست 2013، ساعت 21:56" "یک ماه پیش از مرگ شان" 181 00:11:11,379 --> 00:11:15,879 "تاریخ 11 سپتامبر 2013، ساعت 22:47" "دو هفته پیش از مرگ شان" 182 00:11:18,711 --> 00:11:19,714 دهنتو 183 00:11:19,788 --> 00:11:21,788 "تاریخ 13 سپتامبر 2013، ساعت 04:32" 184 00:11:22,412 --> 00:11:24,412 "تاریخ 15 سپتامبر 2013، ساعت 02:18" 185 00:11:25,310 --> 00:11:29,810 "تاریخ 17 سپتامبر 2013، ساعت 02:04" "ده روز پیش از مرگ شان" 186 00:11:31,900 --> 00:11:33,900 "تاریخ 19 سپتامبر 2013، ساعت 01:58" 187 00:11:34,302 --> 00:11:35,302 "تاریخ 22 سپتامبر 2013، ساعت 03:17" 188 00:11:35,326 --> 00:11:39,826 {\an8}"تاریخ 25 سپتامبر 2013، ساعت 21:23" "دو روز پیش از مرگ شان" 189 00:11:36,897 --> 00:11:39,099 بنظرم این... آزمایش شماره یکه 190 00:11:45,172 --> 00:11:46,874 !کار میکنه 191 00:11:48,709 --> 00:11:51,245 !شان! شان 192 00:11:51,345 --> 00:11:52,846 !کمش کن - ببخشید - 193 00:11:54,048 --> 00:11:57,384 !کار کرد !کار میکنه 194 00:11:57,592 --> 00:12:02,592 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 05:38" "حدودا 17 ساعت پیش از مرگ شان" 195 00:12:28,831 --> 00:12:31,331 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 05:47" 196 00:12:37,080 --> 00:12:39,080 !دهنتو! فااااک 197 00:12:39,133 --> 00:12:41,133 {\an8}"تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 05:55" 198 00:12:39,260 --> 00:12:41,260 دوستون دارم 199 00:12:42,428 --> 00:12:44,428 حلالم کنین 200 00:12:46,432 --> 00:12:50,932 {\an8}"تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 07:33" "حدودا 15 ساعت پیش از مرگ شان" 201 00:12:47,634 --> 00:12:50,437 ،دوتا دوربین یه سیستم اضافی 202 00:13:01,714 --> 00:13:03,714 تقریبا صبح شده 203 00:13:03,992 --> 00:13:05,992 ...به امید یه اتفاق خوب 204 00:13:12,092 --> 00:13:13,994 دیـ...دیدی چی شد؟ 205 00:13:14,094 --> 00:13:15,095 !واقعیه 206 00:13:15,169 --> 00:13:17,169 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 07:57" 207 00:13:30,578 --> 00:13:32,846 !دهنتو دهنتو دهنتو 208 00:13:41,320 --> 00:13:43,720 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 15:54" 209 00:13:48,162 --> 00:13:49,430 داشتی ازم فیلم میگرفتی؟ 210 00:13:49,863 --> 00:13:50,864 نه 211 00:13:52,698 --> 00:13:54,698 خیلی وقته خبری ازت ندارم 212 00:13:55,603 --> 00:13:56,671 ببخشید 213 00:13:57,137 --> 00:14:00,007 ...اینا دیگه چی ان - وقت ندارم، نیکول - 214 00:14:00,841 --> 00:14:02,309 باید جلوشو بگیرم 215 00:14:03,043 --> 00:14:04,378 مجبورم 216 00:14:04,912 --> 00:14:06,146 ...شان، هیچ 217 00:14:06,213 --> 00:14:07,682 هیچ کاری نکن، خب؟ 218 00:14:07,782 --> 00:14:10,050 ...خیله خب، نه !نه! شان! شان 219 00:14:10,641 --> 00:14:12,975 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 17:52" 220 00:14:31,245 --> 00:14:35,745 "تاریخ 27 سپتامبر 2013، ساعت 18:22" "حدودا 4 ساعت پیش از مرگ شان" 221 00:14:56,063 --> 00:14:58,867 ویدیوهای شان رو بارها و بارها تماشا کردم 222 00:14:58,966 --> 00:15:00,200 سعی کردم ازشون سر دربیارم 223 00:15:01,402 --> 00:15:03,270 اون چی بود توی کامپیوتر شان؟ 224 00:15:04,204 --> 00:15:06,407 اون دستگاهی که شان ساخته بود چی بود؟ 225 00:15:06,875 --> 00:15:09,242 اون آدما کی بودن تو خونه درختی؟ 226 00:15:09,544 --> 00:15:10,912 ...و اینکه اون 227 00:15:11,546 --> 00:15:13,981 چیزی که وسط دایره ی سنگی ظاهر شد... چی بود؟ 228 00:15:14,448 --> 00:15:16,416 چه بلایی سر داداشم اومده؟ 229 00:15:17,151 --> 00:15:18,986 و اینکه چرا انقدر ترسیده بود؟ 230 00:15:20,294 --> 00:15:23,094 "تاریخ 4 اکتبر 2013، ساعت 01:01" "یک هفته پس از مرگ شان" 231 00:15:23,123 --> 00:15:24,124 مامان؟ 232 00:15:26,093 --> 00:15:27,227 سلام عزیزم 233 00:15:27,562 --> 00:15:29,263 مامان، چیکار میکنی؟ 234 00:15:30,063 --> 00:15:31,465 دارم تمیزکاری میکنم، عزیزم 235 00:15:31,556 --> 00:15:33,556 "تاریخ 4 اکتبر 2013، ساعت 07:15" 236 00:15:34,602 --> 00:15:35,703 چیکار داری؟ 237 00:15:35,770 --> 00:15:39,473 ...من... فقط اون کامپیوتر شانه؟ 238 00:15:41,074 --> 00:15:42,176 واسه چی داری فیلم میگیری؟ 239 00:15:42,342 --> 00:15:45,211 مامان، من باید حقیقتو بدونم ...که چه بلایی سرش اومد 240 00:15:45,611 --> 00:15:47,111 راجب روزای آخر زندگیش 241 00:15:48,315 --> 00:15:50,951 تیم، اتفاقی که برای داداشت افتاد یه تراژدی بود 242 00:15:51,452 --> 00:15:54,087 یه تراژدی بود، خب؟ وقتشه که ازش عبور کنیم 243 00:15:54,154 --> 00:15:55,989 برادرت یه فرشته بود 244 00:15:57,592 --> 00:16:00,027 و خدا اونو به سمت خونه فراخوند 245 00:16:02,564 --> 00:16:03,864 بابا؟ 246 00:16:05,733 --> 00:16:06,935 شب بخیر مامان 247 00:16:10,370 --> 00:16:14,174 ،شان توی خونه درختی بوده توی خونه درختیِ خودمون 248 00:16:15,108 --> 00:16:18,979 ،ولی نمیتونم پیداش کنم جایی که یادمه قبلا بود نیس 249 00:16:20,013 --> 00:16:24,752 ،در به در برای پیدا کردن جواب رفتم سراغ کسی که شان رو روز مرگش دیده بود 250 00:16:26,152 --> 00:16:28,152 "تاریخ 6 اکتبر 2013، ساعت 21:35" 251 00:16:29,022 --> 00:16:30,525 ای بابا، چیکار میکنم؟ 252 00:16:37,331 --> 00:16:38,332 وای پسر 253 00:16:41,401 --> 00:16:42,469 الو؟ 254 00:16:43,370 --> 00:16:45,239 الو؟ - نیکول؟ - 255 00:16:47,474 --> 00:16:48,643 تو کی هستی؟ 256 00:16:49,209 --> 00:16:51,846 ،من تیمم، تیم ویلسون ...داداش شان. میشه 257 00:16:54,616 --> 00:16:56,016 الو؟ 258 00:16:57,217 --> 00:16:59,286 واسه چی با گوشی یه آدم مرده بهم زنگ زدی؟ 259 00:16:59,386 --> 00:17:01,823 خواهش میکنم، باید باهم حرف بزنیم - پشت تلفن نه - 260 00:17:01,890 --> 00:17:05,025 ،فردا ساعت 10 و نیم پارک وارن جی هاردینگ 261 00:17:06,226 --> 00:17:07,827 خیله خب، دوباره میگی؟ 262 00:17:08,429 --> 00:17:09,962 الو؟ 263 00:17:11,265 --> 00:17:13,267 ...بذا ببینم هی، مرسی که اومدی 264 00:17:12,031 --> 00:17:15,031 {\an8}نیکول مارتین "دوست شان" 265 00:17:13,400 --> 00:17:14,701 مشکلی نیس 266 00:17:15,703 --> 00:17:18,204 ...و اینکه رو به دوربین باش، مرسی 267 00:17:18,405 --> 00:17:20,542 داری یه مستند راجب شان میسازی؟ 268 00:17:20,742 --> 00:17:23,243 فعلا همینجوری فیلم میگیرم - بنظرم واقعا باید بسازی - 269 00:17:23,377 --> 00:17:26,548 فکر نکنم از کل داستان و اتفاقاتی که برای شان افتاده خبر داشته باشی 270 00:17:26,681 --> 00:17:27,949 اسم من نیکول مارتینه 271 00:17:27,982 --> 00:17:29,249 من همکلاسی دبیرستان شان بودم 272 00:17:29,383 --> 00:17:31,118 ما توی گروه فیلمسازی باهم بودیم 273 00:17:31,251 --> 00:17:33,220 ولی اون موقع زیاد باهم بیرون نمیرفتیم 274 00:17:33,287 --> 00:17:34,756 از کی شروع کردین به بیرون رفتن؟ 275 00:17:34,989 --> 00:17:38,660 من دوباره شان رو توی می یا ژوئن تو یه پارتی دیدمش 276 00:17:38,726 --> 00:17:40,127 و انگار ذهنش خیلی مشغول بود 277 00:17:40,227 --> 00:17:41,529 واسه همین رفتم باهاش صحبت کردم 278 00:17:41,696 --> 00:17:42,997 اون منو میخندوند 279 00:17:42,997 --> 00:17:44,599 داداشت همیشه خیلی بامزه بود 280 00:17:44,832 --> 00:17:46,433 یه مدتی باهم صمیمی بودیم 281 00:17:47,467 --> 00:17:49,537 و بعدش کلاسام باعث شد سرم شلوغ بشه 282 00:17:49,604 --> 00:17:52,139 ،شان شروع کرد به کناره‌گیری کردن 283 00:17:52,239 --> 00:17:53,942 ،بیشتر تو خونه بود ،بیرون نمیومد 284 00:17:54,042 --> 00:17:55,543 ،جواب پیامو نمیداد و وقتی هم که جواب میداد 285 00:17:55,677 --> 00:17:59,279 ...همش راجب، نمیدونم تئوری های توطئه و افسانه های محلی بود 286 00:17:59,581 --> 00:18:00,981 ...یه مدت بعد 287 00:18:01,249 --> 00:18:03,583 پروژه ی ام‌کی‌هکس و توطئه های مخفیانه ی دولتی 288 00:18:03,585 --> 00:18:06,486 تنها موضوعاتی بودن که شان راجبشون حرف میزد یا پیام میداد 289 00:18:06,654 --> 00:18:10,758 یه روز شان بهم گفت اون پروژه ،یه پروژه ی مخفیانه دولتی درمورد کنترل ذهنه 290 00:18:10,858 --> 00:18:13,861 ،"یا "دستگاه کابوس یه همچین چیزی 291 00:18:13,927 --> 00:18:15,764 واسم لینکشونو میفرستاد ولی کار نمیکردن 292 00:18:16,096 --> 00:18:19,868 بعدش شروع به زدن حرفایی کرد که یه جورایی منو میترسوند 293 00:18:20,008 --> 00:18:21,508 چه حرفایی؟ 294 00:18:22,503 --> 00:18:26,741 ...مثلا اینکه حرف زدن یا پیام دادن امن نیس 295 00:18:26,808 --> 00:18:28,509 اینکه اونو زیر نظر گرفتن 296 00:18:28,710 --> 00:18:31,613 بخاطر همین نمیخواستی تلفنی صحبت کنی؟ - ...نمیدونم - 297 00:18:33,581 --> 00:18:36,149 ینی میگم مسخره به نظر میاد، نه؟ 298 00:18:36,249 --> 00:18:38,285 ،چون شان یا بقیه‌‌مون که کسی نیستیم آدمای مهمی نیستیم 299 00:18:38,285 --> 00:18:40,755 ولی بعدش شان بهم یه نوار مینی‌دی‌وی نشون داد 300 00:18:41,188 --> 00:18:44,191 من و شان چند روز باهم صحبت نکردیم 301 00:18:44,291 --> 00:18:46,293 بخاطر یه سری... دلایل 302 00:18:47,426 --> 00:18:50,665 بعدش یهو یه تماس از طرف شان گرفته شد و گفت واسه دیدن اون نوار به کمک احتیاج داره 303 00:18:50,765 --> 00:18:53,333 و احتمالا میدونی که یا باید دوربین مینی‌دی‌وی داشته باشی 304 00:18:53,433 --> 00:18:55,302 ،یا کپچر دِک وگرنه نمیتونی نوار رو دیجیتالیش کنی 305 00:18:55,369 --> 00:18:58,205 شان پرسید کالج از اون دستگاها داره یا نه و اینکه من بهش دسترسی دارم یا نه 306 00:18:58,304 --> 00:19:01,304 {\an8}«دانشکده ویزکاینو» "اتاق پخش و بخش پس‌تولید" 307 00:18:58,338 --> 00:19:00,942 ،دسترسی داشتم، و کمکش کردم همدیگه رو دیدیم، رفتیم مدرسه 308 00:19:01,009 --> 00:19:02,010 سعی کردیم ببینیمش 309 00:19:02,142 --> 00:19:04,478 ولی تایم‌کُد اون نوار بشدت آسیب دیده بود 310 00:19:04,545 --> 00:19:05,546 چی تو اون نوار بود؟ 311 00:19:05,680 --> 00:19:08,215 تیکه هایی از یه جور آزمایش 312 00:19:08,382 --> 00:19:09,517 من باید میرفتم کلاس 313 00:19:09,651 --> 00:19:11,385 بخاطر همین شانو تنها گذاشتم و وقتی برگشتم 314 00:19:11,485 --> 00:19:13,655 ،شان رفته بود و دستگاهم با خودش برده بود 315 00:19:13,721 --> 00:19:15,690 و باهم یه دعوای حسابی کردیم 316 00:19:15,857 --> 00:19:17,324 من حرفایی زدم که نباید میزدم 317 00:19:17,457 --> 00:19:20,928 اونم همینطور، و اون آخرین باری بود که دیدمش 318 00:19:21,963 --> 00:19:24,398 تا؟ - تا روزی که فوت کرد، آره - 319 00:19:24,532 --> 00:19:27,234 بنظرت اون تحت تعقیب بود؟ بنظرت چیزی پیدا کرده بود؟ 320 00:19:27,302 --> 00:19:28,503 !من فقط پر از سوالم 321 00:19:28,569 --> 00:19:30,270 اصن چطور ممکنه راجب این قضیه سوالی نداشته باشی؟ 322 00:19:30,303 --> 00:19:33,775 ،اگه میخوای یه مستند بسازی میتونیم باهم بسازیمش که کارمون راحت تر بشه 323 00:19:33,841 --> 00:19:35,877 من تمرینات خبرنگاری دیدم 324 00:19:36,010 --> 00:19:39,111 میتونم کمک کنم، و اینکه به ابزار زیادی دسترسی دارم، میتونم ادیت کنم 325 00:19:39,111 --> 00:19:42,850 ینی، دلت نمیخواد بدونی ما واقعا میتونستیم به شان کمک کنیم یا نه؟ 326 00:19:45,119 --> 00:19:46,154 میدونی اون بهم زنگ زد؟ 327 00:19:47,354 --> 00:19:50,124 ،روزی که مرد ،دقیقا قبل از اون اتفاق 328 00:19:50,190 --> 00:19:51,893 ...اون عجیب ترین پیام 329 00:19:53,193 --> 00:19:55,495 ،ساعت 9:33 شب یه پیام صوتی واسم فرستاد 330 00:19:55,563 --> 00:19:57,364 حالا میخوای میدونی چیش عجیبه؟ - آره - 331 00:19:57,431 --> 00:19:58,931 پیامه غیب شده 332 00:19:59,056 --> 00:20:01,356 ،من سیوش کرده بودم محض اطمینان ازش بکاپ گرفته بودم 333 00:20:01,401 --> 00:20:04,539 ...و امروز که رفتم گوشیمو چک کردم هیچی نبود 334 00:20:05,238 --> 00:20:08,676 ،و بخدا قسم نیکول که من پاکش نکردم 335 00:20:08,810 --> 00:20:10,978 و اگه من پاکش نکردم پس یه نفر دیگه این کارو کرده 336 00:20:12,013 --> 00:20:13,715 ولی کی؟ 337 00:20:13,848 --> 00:20:17,018 ،قضیه همینه نیکول هر بار که دنبال پروژه ام‌کی‌هکس میگردم 338 00:20:17,085 --> 00:20:19,620 هر بار که میخوام مستقلا ...صحت تحقیقات برادرمو 339 00:20:19,921 --> 00:20:21,721 ،همون جعبه ی کابوسشو ثابت کنم... 340 00:20:21,824 --> 00:20:26,360 هر سرچ گوگل، هرچیزی که میتونست یه سرنخی باشه، یهو ناپدید شده 341 00:20:26,728 --> 00:20:27,962 یهویی غیب شده 342 00:20:27,995 --> 00:20:30,764 انگار یه نفر داره هر سرنخی ...راجب این قضیه رو از اینترنت پاک میکنه 343 00:20:30,765 --> 00:20:32,567 ،هرچی که هست همون ام‌کی‌هکس 344 00:20:32,633 --> 00:20:34,734 انگار دارن لاپوشونی میکنن 345 00:20:35,169 --> 00:20:37,939 ،و اینکه شان از یه نفر میترسیده خودت بهم گفتی دیگه 346 00:20:38,072 --> 00:20:40,007 ،از زیر نظر گرفته شدن میترسیده ،از تعقیب شدن میترسیده 347 00:20:40,074 --> 00:20:41,910 من گفتم شان باور داشت که یه نفر تعقیبش میکنه 348 00:20:41,910 --> 00:20:43,676 ببین، شان یه نقشه ی راه واسمون گذاشته 349 00:20:43,745 --> 00:20:46,379 ،اون واسمون سرنخ گذاشته یادداشت گذاشته، مدارک و تحقیقاتشو گذاشته 350 00:20:46,446 --> 00:20:48,482 بیا ببینیم اینا به کجا میرسه 351 00:20:49,050 --> 00:20:50,617 بیا ببینیم اون چی پیدا کرده بود 352 00:20:50,684 --> 00:20:53,688 بدترین سناریو اینه که ...شان هیچی پیدا نکرده باشه، که اون وقت 353 00:20:53,821 --> 00:20:56,858 ...معنیش اینه که اون... 354 00:20:59,560 --> 00:21:01,494 اگه عقلشو از دست داده بوده چی؟ 355 00:21:04,932 --> 00:21:06,566 شان دیوونه نبود 356 00:21:07,135 --> 00:21:10,938 .من میشناختمش، داداشمو میشناختم باهوش بود؟ قطعا. استثنایی بود؟ صددرصد 357 00:21:11,038 --> 00:21:13,141 .رو اعصابم بود؟ آره بود !ولی دیوونه؟ نه 358 00:21:13,273 --> 00:21:14,709 آخه خودت بشین به قضیه فکر کن 359 00:21:14,776 --> 00:21:17,044 یه آدمی اومده تمام این تحقیقاتو ،جمع کرده 360 00:21:17,111 --> 00:21:19,514 کلی مدارک از یه افسانه ی محلی ،که اصلا واقعیت نداره 361 00:21:19,614 --> 00:21:21,249 راجب یه پروژه ی مخفیانه ی دولتی 362 00:21:21,314 --> 00:21:23,917 ،اون اینا رو به هم وصل کرده ،بعد خودکشی کرده 363 00:21:23,917 --> 00:21:26,654 و بعدش یهو تمام سرنخا از اینترنت پاک میشه؟ 364 00:21:27,188 --> 00:21:29,991 حتی مدارک توی گوشی من؟ اصلا منطقی نیس 365 00:21:30,992 --> 00:21:34,061 ،شان دیوونه نبود شان خودکشی نکرده 366 00:21:35,096 --> 00:21:36,597 اون یه چیزی پیدا کرده، خب؟ 367 00:21:37,632 --> 00:21:39,133 و من مطمئنم اونا بخاطر همین کشتنش 368 00:21:39,299 --> 00:21:40,701 دلت نمیخواد حقیقتو بفهمی؟ 369 00:21:40,802 --> 00:21:42,603 نمیخوای بفهمی کار کی بوده؟ 370 00:21:43,336 --> 00:21:45,006 معلومه که میخوام - خوبه - 371 00:21:46,373 --> 00:21:49,776 ...پس بیا اون حرومزاده ای که داداشمو کشته پیدا کنیم 372 00:22:07,327 --> 00:22:08,996 طبیعت‌گرد های مفقود شده 373 00:22:09,797 --> 00:22:13,634 ،یک قاتل چنگک به دست تمساح هایی درون فاضلاب هایمان 374 00:22:14,669 --> 00:22:18,405 ،افسانه های قدیمی شهری فولک‌لور و قصه های خیالی امروز هستن 375 00:22:18,539 --> 00:22:20,975 اما آیا آنها شبیه به همان داستان های اخلاقی امروزی هستن؟ 376 00:22:21,042 --> 00:22:22,109 یا حقیقت دارند؟ 377 00:22:22,176 --> 00:22:24,979 با ما همراه باشید تا ،به قلب چیز های عجیب 378 00:22:25,112 --> 00:22:26,948 .غیر عادی، و ناخوشایند بزنیم 379 00:22:27,682 --> 00:22:30,017 امشب در برنامه ی "افسانه های ناخوشایند" 380 00:22:30,218 --> 00:22:32,723 جعبه ی کابوس شان 381 00:22:32,747 --> 00:22:35,857 شامل 105 نقاشی، 87 صفحه پرینت 382 00:22:36,157 --> 00:22:41,329 ،تعداد 26 عکس چاپ شده سیزده عکس سالم و سیزده عکس خراب 383 00:22:41,562 --> 00:22:45,833 ،سه نوار کاست صوتی یک نوار مینی‌دی‌وی، یک هارد 384 00:22:46,234 --> 00:22:48,534 ،یک نوار وی‌اچ‌اس، یک دفترچه 385 00:22:48,537 --> 00:22:53,537 مجموع نتایج تحقیقات شان در رابطه با افسانه ای محلی که وجود خارجی نداره 386 00:22:53,674 --> 00:22:55,676 "پروژه ی ام‌کی‌هکس" 387 00:22:56,177 --> 00:22:57,845 افسانه های محلی مسری اند 388 00:22:58,045 --> 00:23:00,548 داستان هایی هستند که برای دوستِ دوستمان اتفاق افتاده است 389 00:23:00,615 --> 00:23:04,218 ،یا در شهری دیگر این داستان ها واقعی و حقیقی پنداشته میشوند 390 00:23:04,318 --> 00:23:06,486 ،اما در اکثر مواقع .آنها حقیقی نیستند 391 00:23:06,888 --> 00:23:08,856 ،طبق تحقیقات شان 392 00:23:08,923 --> 00:23:12,526 :این، داستان افسانه ی پروژه ی ام‌کی‌هکس است 393 00:23:13,426 --> 00:23:16,530 ،پس از ناآرامی های سیاسی و مدنی دهه 1960 394 00:23:16,597 --> 00:23:20,101 دولت ایالات متحده به دنبال راهی برای پیاده سازی عملیات "کنترل ذهن گسترده" بود 395 00:23:20,268 --> 00:23:23,271 ،از طریق ترکیب تکنیک های هیپنوتیزم ،پیام رسانی نیمه خودآگاه 396 00:23:23,371 --> 00:23:25,472 .و آخرین تکنولوژی های پخش و رسانه ای 397 00:23:26,574 --> 00:23:29,911 ،این برنامه ی مخفی دولتی .پروژه ی ام‌کی‌هکس نامگذاری شد 398 00:23:30,611 --> 00:23:32,179 ،در دهه ی 1970 399 00:23:32,246 --> 00:23:35,282 محققان پروژه ام‌کی‌هکس آزمایشات خودشون رو بطور مخفیانه 400 00:23:35,349 --> 00:23:39,986 در دانشگاه ها، بیمارستان ها و برنامه های پخش نیمه شب در شهر های کوچک سراسر آمریکا 401 00:23:40,019 --> 00:23:42,423 بر روی شهروندان آمریکایی انجام میدادن 402 00:23:42,657 --> 00:23:44,825 متاسفانه، این آزمایشات نتیجه نداد 403 00:23:45,359 --> 00:23:47,128 به جای اون که ،ذهنشون مورد کنترل قرار بگیره 404 00:23:47,261 --> 00:23:49,664 سوژه های آزمایش ام کی هکس مبتلا به کابوس های وحشتناک شدن 405 00:23:49,764 --> 00:23:52,733 ،و این دیوانگی به بروز خشونت افسارگسیخته ای منجر شد 406 00:23:51,347 --> 00:23:53,347 {\an8}"تصاویر سوژه شماره 23" 407 00:23:52,800 --> 00:23:54,835 که توسط دولت آمریکا .مخفی نگه داشته شد 408 00:23:56,237 --> 00:23:59,941 ،پس از چندین شکست .پروژه ام کی هکس متوقف شد 409 00:24:00,274 --> 00:24:02,843 تکنولوژی های اون رها شده و تحقیقاتش نابود شد 410 00:24:03,611 --> 00:24:04,611 ...اگرچه 411 00:24:04,814 --> 00:24:08,314 بسیاری اعتقاد دارن که پروژه ام کی هکس همچنان پابرجاست 412 00:24:08,516 --> 00:24:10,518 در زوایای تاریک اینترنت پرسه میزنه 413 00:24:10,651 --> 00:24:14,055 و به دلایل نامشخصی توسط گروهی ناشناس حفظ و پایداری میشه 414 00:24:15,323 --> 00:24:19,126 بعضی ها میگن اگه دنبال پروژه ام کی هکس بگردید، چیزی پیدا نمیکنید 415 00:24:19,760 --> 00:24:22,997 ،در عوض .پروژه ام کی هکس شما رو پیدا میکنه 416 00:24:24,332 --> 00:24:26,167 محققان و مورخان عصر مدرن 417 00:24:26,300 --> 00:24:29,337 به ندرت هسته ی حقیقت را در بطن افسانه های محلی یافته اند 418 00:24:29,469 --> 00:24:31,138 و حتی اگر آنها ،بر اساس اتفاقات حقیقی باشند 419 00:24:31,272 --> 00:24:35,109 افسانه های شهری در هر بار بازگویی تمایل زیادی به تغییرشکل دارند 420 00:24:35,343 --> 00:24:36,544 ...مشکل اینه که 421 00:24:36,644 --> 00:24:39,013 پروژه ام کی هکس وجود خارجی نداره 422 00:24:39,113 --> 00:24:41,415 اگه توی اینترنت تحقیق کنی فقط به چندتا پیج حذف شده میرسی 423 00:24:42,016 --> 00:24:43,017 ،یا عکسای خراب 424 00:24:43,117 --> 00:24:45,186 .یا فهرست داده های ناقص 425 00:24:45,319 --> 00:24:48,089 این قضیه توی هیچ کتاب تاریخ یا روزنامه و مقاله ای چاپ نشده 426 00:24:48,522 --> 00:24:53,661 ،خلاصه به هردلیلی که هست !پروژه ام کی هکس وجود خارجی نداره 427 00:24:53,728 --> 00:24:56,731 ،و با این وجود و به هر نحوی ،برادرم شان 428 00:24:57,264 --> 00:24:59,533 یه دانشجوی تازه وارد ،توی تعطیلات تابستونی خودش 429 00:24:59,700 --> 00:25:04,005 تمام این مدارک رو فقط توی 106 روز جمع آوری کرده 430 00:25:04,338 --> 00:25:05,673 ،دفترچه ی شان 431 00:25:05,873 --> 00:25:08,876 سرگذشتیه از دوران تحقیقاتش بر روی پروژه ام کی هکس 432 00:25:08,976 --> 00:25:10,811 و همچنین راهنمای ما برای اینکه بفهمیم 433 00:25:10,911 --> 00:25:14,015 در طول این 106 روز دقیقا چه اتفاقاتی براش افتاده 434 00:25:14,348 --> 00:25:16,851 یعنی درفاصله ی اولین نوشته ،راجب ام کی هکس در 13 ژوئن 435 00:25:17,051 --> 00:25:19,220 .تا روز مرگش در 27 سپتامبر 436 00:25:19,653 --> 00:25:25,026 اما مهم ترین مسئله اینه که چرا شان انقدر به این افسانه ی خاص علاقه مند شده بود؟ 437 00:25:25,659 --> 00:25:28,195 شانی که من میشناختم اینجوری نبود 438 00:25:28,277 --> 00:25:30,777 {\an8}هثر مالرانی "دوست شان" 439 00:25:28,329 --> 00:25:30,531 ،برای فهمیدن حقیقت راجب شان 440 00:25:30,831 --> 00:25:33,131 لازمه با کسانی که ...باهاش صمیمی بودن مصاحبه کنیم 441 00:25:34,116 --> 00:25:36,616 {\an8}جیکوب والکات "دوست شان" 442 00:25:34,135 --> 00:25:35,403 ...تا هم بفهمیم اونا چی میدونن 443 00:25:36,570 --> 00:25:37,872 .و هم به یادش باشیم 444 00:25:37,905 --> 00:25:41,409 چطوری داداش؟ بازم ممنون که وقت گذاشتی باهام صحبت کنی 445 00:25:38,162 --> 00:25:40,162 {\an8}دیوید هنزلی "دوست شان" 446 00:25:41,575 --> 00:25:43,944 مطمئن نیستم بقیه آماده ی صحبت کردن باشن یا نه 447 00:25:41,874 --> 00:25:43,874 {\an8}دونالد ویلسون "پدر شان" 448 00:25:44,045 --> 00:25:46,147 توروخدا بابا، بخاطر من 449 00:25:47,214 --> 00:25:48,849 بخاطر شان - خیله خب، باشه - 450 00:25:49,016 --> 00:25:51,520 تیم، داری کار خیلی خوبی انجام میدی 451 00:25:49,256 --> 00:25:51,256 {\an8}گلوریا ویلسون "مادر شان" 452 00:25:51,685 --> 00:25:53,154 که به یاد برادرتی 453 00:25:55,423 --> 00:25:57,062 .به یاد شان عزیزمونی 454 00:25:57,086 --> 00:25:59,860 چندتا چیز هست که باید راجب برادرم شان بدونید 455 00:26:00,961 --> 00:26:03,365 شان بهترین بود 456 00:26:04,198 --> 00:26:05,699 البته که مشکلات خودشو داشت 457 00:26:06,033 --> 00:26:08,936 .شان عاشق جر و بحث بود ببخشید، خودش میگفت عاشق مباحثه‌س 458 00:26:09,070 --> 00:26:12,373 اون همیشه واسه منطق و حقایق ارزش بالایی قائل بود 459 00:26:12,573 --> 00:26:18,446 و هیچکس نمیتونه ایراد بگیره که مثلا، شان چرا جنتلمن نبود 460 00:26:18,579 --> 00:26:20,647 با یه گوزش همه از اتاق فرار میکردن 461 00:26:21,749 --> 00:26:24,618 اما شان به موقع‌ش یه انسان عالی بود 462 00:26:24,752 --> 00:26:27,254 ،ما باهم رفتیم جشن فارغ التحصیلی به عنوان دوتا دوست 463 00:26:27,455 --> 00:26:30,257 ،اون ازم درخواست ازدواج کرد تا تجربه ی این اتفاقو برام رقم بزنه 464 00:26:30,357 --> 00:26:31,926 برادرت همچین آدمی بود 465 00:26:31,992 --> 00:26:35,930 شان همیشه راجب این صحبت میکرد که من و گروهمون قراره به جاهای بالا برسیم 466 00:26:35,930 --> 00:26:38,633 اون باعث شد راجب یه زندگی بهتر خیال پردازی کنم 467 00:26:38,699 --> 00:26:41,902 و الهام بخش من بود برای اینکه رویاها و راه و روش خودمو دنبال کنم 468 00:26:41,936 --> 00:26:44,004 ،اون همیشه نمره های بالا میگرفت همیشه ما رو در جریان مسائل قرار میداد 469 00:26:44,105 --> 00:26:46,207 هیچوقت حس نکردم که داری چیزیو از ما پنهان میکنه 470 00:26:46,373 --> 00:26:48,577 ...راستش بعد از تجربه ی دوران دبیرستان تو 471 00:26:48,642 --> 00:26:50,244 ...ما یه جورایی نگران بودیم، ولی 472 00:26:50,444 --> 00:26:54,148 وایسا وایسا، منظورت از تجربه ی دوران دبیرستان من" چیه؟" 473 00:26:54,482 --> 00:26:57,351 تیم، خودت میدونی که اون دوران ما رو خیلی اذیت کردی 474 00:26:57,384 --> 00:26:59,787 با شروع تابستون 2013 475 00:26:59,854 --> 00:27:02,623 شان به خونه‌ش توی شمال لس آنجلس برگشت 476 00:27:02,756 --> 00:27:05,259 اون تازه سال اول دانشگاه رو تموم کرده بود 477 00:27:05,459 --> 00:27:08,095 و میخواست با دوستان قدیمی خودش به تفریح و استراحت بپردازه 478 00:27:08,829 --> 00:27:10,264 البته که، این اتفاق رخ نداد 479 00:27:11,031 --> 00:27:14,101 ،شان اوایل تابستون برگشت به شهر احتمالا می یا ژوئن بود 480 00:27:15,169 --> 00:27:17,771 میتونستیم هرچقدر که میخوایم باهم وقت بگذرونیم 481 00:27:17,972 --> 00:27:19,440 خب، شان یه کم ناراحت شد 482 00:27:19,508 --> 00:27:21,809 ،از اینکه من نتونستم اون تابستون برگردم ولی باهاش کنار اومد 483 00:27:21,876 --> 00:27:24,311 من اون زمان یه دوره کارآموزی بانکداری اینترنتی داشتم 484 00:27:24,445 --> 00:27:27,715 اون یه موقعیت طلایی بود و دیوونه بودم اگه قبولش نمیکردم 485 00:27:27,848 --> 00:27:30,084 من تابستون رو توی کلبه کنار دریاچه ی خونواده‌م سپری کردم 486 00:27:30,117 --> 00:27:31,752 حتی شان هم دعوت کردم ...ولی 487 00:27:31,985 --> 00:27:33,554 شان گفت نمیتونه بیاد 488 00:27:33,988 --> 00:27:37,458 ...و من توی یه رابطه ی تخمی دیگه بودم با یه آدم بدرد نخور دیگه 489 00:27:37,658 --> 00:27:40,461 ،خلاصه من و شان با هم وقت میگذروندیم تا جایی که میشد 490 00:27:40,529 --> 00:27:43,964 که البته راستشو بخوای زیاد هم نبود 491 00:27:44,665 --> 00:27:46,700 ،و اون زمان من هم کنار شان نبودم 492 00:27:47,368 --> 00:27:48,936 من تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم 493 00:27:48,936 --> 00:27:52,006 و داشتم توی نیویورک به عنوان یه فریلنسر کار میکردم 494 00:27:52,907 --> 00:27:55,442 خلاصه، با اینکه گاهی اوقات ...با نیکول وقت میگذروند 495 00:27:55,610 --> 00:27:57,211 یه مدتی باهم صمیمی شده بودیم 496 00:27:58,345 --> 00:28:00,615 شان اکثر وقتش رو... ...توی خونه میگذروند 497 00:28:01,382 --> 00:28:02,683 کنار مامان و بابا 498 00:28:02,917 --> 00:28:04,553 یه خونواده ی معمولی آمریکایی 499 00:28:04,752 --> 00:28:08,522 ما میخواستیم یه کودکی امن رو ...برای شما رقم بزنیم 500 00:28:08,588 --> 00:28:10,258 یه محیط خوب و مناسب 501 00:28:11,257 --> 00:28:12,893 بنظرم موفق شدیم 502 00:28:13,093 --> 00:28:15,296 !کریسمس شده بابانوئل چی آورده؟ 503 00:28:15,664 --> 00:28:17,031 یه دایناسوره 504 00:28:17,097 --> 00:28:19,801 !دایناسور، به به - دایناسور؟ - 505 00:28:20,669 --> 00:28:22,703 مال تو چیه، تیم؟ 506 00:28:22,770 --> 00:28:24,304 یه دوربینه؟ 507 00:28:24,338 --> 00:28:26,473 !یه دوربین زیرآبیه 508 00:28:27,174 --> 00:28:29,310 شما کی تصمیم گرفتید که یه بچه ی دیگه بدنیا بیارید؟ 509 00:28:30,110 --> 00:28:31,311 همچین تصمیمی نداشتیم 510 00:28:31,345 --> 00:28:34,415 شان، اتفاق تصادفی کوچیک و بی نظیر ما بود 511 00:28:35,115 --> 00:28:36,417 بچه ی معجزه گر ما 512 00:28:36,585 --> 00:28:40,120 شان تصمیم گرفت تقریبا سه هفته زودتر بدنیا بیاد 513 00:28:40,221 --> 00:28:43,123 اون خیلی کوچولو و ظریف بود 514 00:28:43,257 --> 00:28:45,893 ،و یه مبارز بود سرسخت، سرشار از روحیه 515 00:28:45,960 --> 00:28:47,094 هیچی نمیتونست جلوشو بگیره 516 00:28:47,261 --> 00:28:50,798 اگرچه برادرت روحیه ی قدرتمندی داشت 517 00:28:50,898 --> 00:28:53,568 اما جسمش هر از گاهی اونو ناامید میکرد 518 00:28:53,702 --> 00:28:56,337 ،اون گاهی اوقات مریض میشد همه ی بچه ها گاهی اوقات مریض میشن 519 00:28:56,403 --> 00:28:59,708 ،اما وقتی اون اتفاق میفتاد وظیفه من بود که ازش مراقبت کنم 520 00:28:59,940 --> 00:29:01,442 مادرت بخاطر هر چیز کوچیکی استرس میگرفت 521 00:29:01,543 --> 00:29:03,244 ،ولی نیازی به ترسیدن نبود اون حالش خوب بود 522 00:29:03,444 --> 00:29:06,615 ما زمان زیادی رو باهم گذروندیم 523 00:29:06,947 --> 00:29:09,984 ،همینجا توی خونه مخصوصا وقتایی که حالش خوب نبود 524 00:29:10,217 --> 00:29:12,253 بخاطر همینه که اون بچه ی موردعلاقه‌تونه؟ 525 00:29:14,054 --> 00:29:15,089 وای، تیم 526 00:29:16,390 --> 00:29:18,225 ما هردوی شما رو یه اندازه دوس داریم 527 00:29:19,360 --> 00:29:20,361 ---من مادرتم 528 00:29:20,427 --> 00:29:22,062 تو تلاش میکنی به یه اندازه به بچه هاش عشق بورزی 529 00:29:22,062 --> 00:29:23,464 سعی میکنی اونا رو یکسان بزرگ کنی 530 00:29:23,565 --> 00:29:26,066 ،اما برای بچه ی دوم تو یه آدم دیگه ای شدی 531 00:29:26,233 --> 00:29:29,604 ،شرایط متفاوت شده محیط زندگی متفاوت شده 532 00:29:29,738 --> 00:29:31,573 بچه هات آدمای متفاوتی ان 533 00:29:32,606 --> 00:29:34,008 !ای بابا، تیم 534 00:29:34,108 --> 00:29:35,909 خیله خب 535 00:29:36,143 --> 00:29:38,145 !بگیرش !اه، آفرین خوب بود 536 00:29:38,312 --> 00:29:39,313 خوب بود، پسرم 537 00:29:39,480 --> 00:29:41,482 فقط آرزو داشتم شما دوتا بهتر باهم کنار میومدین 538 00:29:41,583 --> 00:29:43,517 شما همیشه ی خدا باهم گلاویز میشدین 539 00:29:43,585 --> 00:29:44,586 واقعا سخت بود 540 00:29:44,719 --> 00:29:47,722 ،و فیلماتون هم ،وقتی تو اون رو هم بازی میدادی 541 00:29:47,821 --> 00:29:50,824 وای، مثل این بود که شان داره روبروی خورشید قدم میزنه 542 00:29:50,958 --> 00:29:52,793 ،جناب رابینسون چیزی که ما ازتون میخوایم گفتن حقیقته 543 00:29:52,926 --> 00:29:55,296 !حقیقت؟ من حقیقتو گفتم من به کسی آسیب نزدم 544 00:29:55,429 --> 00:29:58,332 اونا تمام این به اصطلاح "مدارک" رو جمع آوری میکنن 545 00:29:58,633 --> 00:30:00,167 و یه روایت ازش درست میکنن 546 00:30:00,267 --> 00:30:03,605 .اونا همش مسخره بازیه ،توی این دادگاه غیررسمی 547 00:30:04,038 --> 00:30:07,107 ،هیچ حقیقتی وجود نداره !فقط گمانه زنی 548 00:30:07,742 --> 00:30:09,009 !اعتراض دارم 549 00:30:09,090 --> 00:30:11,090 "نهم نوامبر 2013" 550 00:30:11,579 --> 00:30:13,180 خب، داستان چیه نیکول؟ 551 00:30:15,282 --> 00:30:16,950 خب، ما تمام مدارک شان رو 552 00:30:17,017 --> 00:30:19,654 ‏‫- جمع کردیم و گذاشتیم تو... ‬ ‏‫- توی جعبه کابوس‌های شان.‬ 553 00:30:19,788 --> 00:30:21,556 ‏‫توی جعبه کابوس‌ها، آره.‬ 554 00:30:21,656 --> 00:30:25,660 ‏‫و شروع کردیم به تعیین یه توالی زمانی از اتفاقات‬ ‏‫و تحقیقاتش 555 00:30:25,859 --> 00:30:27,829 ‏‫و واکنشت به اینا چیه؟‬ 556 00:30:29,531 --> 00:30:30,765 یه جورایی حیرت انگیزه 557 00:30:30,799 --> 00:30:34,934 ‏‫اینکه شان تونسته تو این مدت کوتاه این همه چیز جمع کنه‬ 558 00:30:34,934 --> 00:30:36,805 یه جورایی... باورنکردنیه 559 00:30:36,904 --> 00:30:39,373 ‏‫خب، فکر میکنی ایده ی شان درسته‬ 560 00:30:39,473 --> 00:30:42,376 ‏‫که پروژه ام‌کی‌هکس چیزی فراتر از یه افسانه شهری بوده‬ 561 00:30:42,476 --> 00:30:44,544 ‏‫- یا فقط یه تئوری توطئه‌س؟‬ ‏‫- شاید.‬ 562 00:30:45,979 --> 00:30:47,147 !ما راجبش حرف زدیم شاید" چیه؟" 563 00:30:47,181 --> 00:30:48,549 ‏‫تیم، ما گفتیم که نمی‌خوایم...‬ - بیخیال - 564 00:30:48,583 --> 00:30:51,583 جواب درست و غلط وجود نداره، خب؟ فقط نظرتو راجبش بگو 565 00:30:52,252 --> 00:30:53,552 ‏‫چرا؟‬ 566 00:30:56,857 --> 00:30:58,258 ‏‫همه ی مدارک یه طرف...‬ 567 00:30:59,460 --> 00:31:01,961 ‏‫ولی دفترچه شان... ...به نظر نمیاد 568 00:31:03,364 --> 00:31:07,201 ‏‫به نظر نمیاد یه آدم سالم‬ اونا رو نوشته باشه، ببخشید اینجوری میگم 569 00:31:07,267 --> 00:31:09,036 ‏‫- ینی فکر میکنی شان دیوونه بود؟‬ ‏‫- نه.‬ 570 00:31:09,504 --> 00:31:12,473 ،حرفم این نیس میگم هرچیزی ممکنه 571 00:31:12,540 --> 00:31:16,110 ‏‫منظورم اینه که «نبود مدارک، دلیل و مدرکی بر "نبودن" نیس» [جمله ی معروف کارل ساگان، اختر فیزیکدان] 572 00:31:16,377 --> 00:31:17,746 ‏‫دفترچه ی شان‬ 573 00:31:17,846 --> 00:31:20,013 ‏‫سیزدهم ژوئن ۲۰۱۳‬ 574 00:31:20,481 --> 00:31:23,050 ‏‫اولین یادداشتش‬ ‏‫در مورد پروژه ی ام‌کی‌هکس‌‬ 575 00:31:23,217 --> 00:31:25,018 ‏‫شاید سر رفتن حوصله باعث شد‬ ‏‫به سمتش کشیده بشه.‬ 576 00:31:25,052 --> 00:31:26,286 ‏‫شایدم تنهایی‬ 577 00:31:26,387 --> 00:31:30,023 ‏‫به هر حال، شان شروع کرد‬ ‏‫به پیدا کردن تیکه پاره‌هایی از سرتاسر اینترنت‬ 578 00:31:30,023 --> 00:31:32,592 ‏‫درباره‌ی افسانه شهری ام‌کی‌هکس‬ 579 00:31:32,861 --> 00:31:35,730 ‏‫بریده‌های روزنامه‬ ‏‫درباره‌ی‬ ‏‫پخش‌ زنده های عجیب و غریب نیمه شب 580 00:31:36,130 --> 00:31:38,365 ‏‫وبلاگ‌هایی درباره‌ی‬ ‏‫پروژه‌های مخفی دولتی.‬ 581 00:31:38,566 --> 00:31:40,702 ‏‫مقالاتی درباره‌ی‬ ‏‫انتقال صداهای عجیب،‬ 582 00:31:40,869 --> 00:31:43,772 ‏‫و فرم‌های آنلاین اختصاص داده شده‬ ‏‫به تئوری‌های توطئه.‬ 583 00:31:44,405 --> 00:31:46,974 ‏‫شواهدی که خودم نتونستم‬ پیدا کنم 584 00:31:48,075 --> 00:31:49,910 شان یه سند ثبت وقایع درست کرده 585 00:31:49,977 --> 00:31:53,882 ‏‫از هر مطلب، هر وبسایت و ‏‫هر نسخه‬ ای از اون افسانه شهری‬ که تونسته پیدا کنه 586 00:31:54,381 --> 00:31:57,317 ‏‫تا جایی که دیگه نتونست،‬ ‏‫تا اینکه شروع به ناپدید شدن کردن 587 00:31:57,552 --> 00:31:59,854 ‏‫بعضی وقتا ظرف چند روز،‬ ‏‫بعضی وقتا چند ساعت،‬ 588 00:31:59,920 --> 00:32:02,222 ‏‫حتی بعضی وقتا ظرف چند دقیقه‬ ‏‫بعد از پیدا کردنشون پاک میشدن 589 00:32:02,222 --> 00:32:03,792 ‏‫وبسایت‌ها یهویی غیب می‌شدن،‬ 590 00:32:03,792 --> 00:32:07,162 ‏‫انگار یه نفر داشت هر ردی از پروژه ام‌کی‌هکس رو‬ ‏‫از اینترنت حذف میکرد 591 00:32:07,896 --> 00:32:09,997 ‏‫اما کی، و چرا؟‬ 592 00:32:10,397 --> 00:32:12,232 ‏‫در تلاش برای پاسخ دادن‬ ‏‫به این سوالات،‬ 593 00:32:12,299 --> 00:32:14,702 ‏‫شان تئوری توطئه ی‬ ‏‫خودش رو ساخت.‬ 594 00:32:15,169 --> 00:32:17,070 ‏‫اما تئوری‌های توطئه‬ چی؟ 595 00:32:17,137 --> 00:32:18,272 ‏‫وقایع جهانی‬ 596 00:32:18,338 --> 00:32:21,408 ‏‫که توسط عوامل خبیث و پنهان شکل گرفته 597 00:32:21,475 --> 00:32:23,076 ‏‫از جهاتی، باور داشتن به این مسئله 598 00:32:23,143 --> 00:32:25,647 ‏‫که یک آدم، یا عده ای پشت این قضایا هستند راحت تره 599 00:32:25,747 --> 00:32:27,414 ‏‫تا اینکه قبول کنیم‬ ‏‫دنیایی که توش زندگی میکنیم‬ 600 00:32:27,549 --> 00:32:29,283 ‏‫دنیایی پر از هرج و مرج و سردرگمیه. 601 00:32:29,416 --> 00:32:31,251 ‏‫مشکل اینجاست که،‬ 602 00:32:31,351 --> 00:32:35,289 ‏‫شان اصلا از اون آدمایی نبود‬ ‏‫که به تئوری‌های توطئه اعتقاد داشته باشه 603 00:32:35,422 --> 00:32:37,725 ‏‫اون همیشه طرفدار‬ ‏‫علم و واقعیت بود 604 00:32:37,926 --> 00:32:41,295 ‏‫از چرت و پرتای تئوری توطئه‌ی شبه‌علمی متنفر بود 605 00:32:41,428 --> 00:32:45,332 ‏‫خیلی زود، پروژه ام‌کی‌هکس و توطئه های مخفیانه دولت 606 00:32:45,432 --> 00:32:48,335 ‏‫تنها چیزایی بودن که شان در موردشون حرف می‌زد‬ ‏‫یا تکست میداد.‬ 607 00:32:48,770 --> 00:32:51,138 ‏‫شان این تئوری رو مطرح کرد‬ ‏‫که شاید پروژه ام‌کی‌هکس 608 00:32:51,205 --> 00:32:54,374 ‏‫به یه برنامه مخفی بدنام دیگه از دوران جنگ سرد‬ ‏‫مرتبط باشه 609 00:32:54,843 --> 00:32:56,578 ‏یعنی ‫پروژه ام‌کی‌اولترا 610 00:32:56,678 --> 00:32:58,412 ‏‫پروژه ام‌کی‌اولترا که از سال ۱۹۵۳ شروع شد،‬ 611 00:32:58,445 --> 00:33:01,949 ‏‫تلاش سازمان سیا بود‬ ‏‫برای استفاده از تکنیک‌های کنترل ذهن‬ 612 00:33:01,981 --> 00:33:04,118 تا یک جاسوس بی نقص بوجود بیاره 613 00:33:04,485 --> 00:33:07,589 ‏‫کلمه ام‌کی‌هکس از الگوی اسم رمز سازمان سیا پیروی میکنه‬ 614 00:33:07,922 --> 00:33:10,190 "‏‫که حروف "ام‌کی ‏‫به پروژه‌هایی اشاره دارن‬ 615 00:33:10,290 --> 00:33:13,026 ‏‫که توسط کارکنان خدمات فنی سازمان سیا‬ ‏‫اداره می‌شدن،‬ 616 00:33:13,160 --> 00:33:15,395 ‏‫همون کسایی که ام‌کی‌اولترا رو اداره می‌کردن‬ 617 00:33:15,763 --> 00:33:18,967 ‏‫اما معنی "هکس" یا "هکسا" حتی عجیب‌تره.‬ 618 00:33:19,032 --> 00:33:21,368 ‏‫توی انگلیسی، هکس به معنی نفرینه.‬ 619 00:33:21,468 --> 00:33:24,806 ‏‫در زبان آلمانی،‬ ‏‫"هکسه" یعنی جادوگر یا عجوزه،‬ 620 00:33:24,873 --> 00:33:27,040 ‏‫همون تعریف عامیانه ‏‫از فلج خواب.‬ 621 00:33:27,374 --> 00:33:29,978 ‏‫همین باعث شد شان فکر کنه‬ ‏‫که ممکنه پروژه ی ام‌کی‌هکس 622 00:33:30,043 --> 00:33:34,682 ‏‫به نوعی توسط‬ ‏‫دانشمندان نازی سابقِ دخیل در عملیات "گیره کاغذ"* ساخته شده باشه تعداد زیادی از دانشمندان نازی بعد از جنگ جهانی] [به عضویت سازمان های دولتی آمریکا دراومدن 623 00:33:34,849 --> 00:33:38,352 کسانی که دانش باستانی علوم خفیه‬ رو با تکنیک های پیشرفته هیپنوتیزم ترکیب کردن 624 00:33:38,418 --> 00:33:41,154 ‏‫تا یک سلاح روانی‬ ‏‫تمام‌عیار بسازن 625 00:33:42,489 --> 00:33:43,558 ‏‫اما چرا شان،‬ 626 00:33:43,691 --> 00:33:45,994 ‏‫برادر منطقی و‬ ‏‫علم‌گرای من،‬ 627 00:33:46,059 --> 00:33:47,694 ‏‫باید به این چیزا اعتقاد داشته باشه؟‬ 628 00:33:48,395 --> 00:33:49,964 ‏‫طبق تحقیقات و مطالعات جدید،‬ 629 00:33:50,063 --> 00:33:55,235 ‏‫تقریباً ۵۰ درصد‬ از کل آمریکایی‌ها حداقل به یکی از تئوری های توطئه اعتقاد دارن 630 00:33:55,837 --> 00:33:57,371 ‏‫خب، همه خیلی مهربونن 631 00:33:56,034 --> 00:33:58,034 {\an8}"نهم نوامبر 2013" 632 00:33:57,437 --> 00:33:58,438 خیله خب 633 00:33:58,540 --> 00:34:00,407 ‏‫- هی، چطوری رفیق؟‬ ‏‫- چه خبر، داداش؟‬ 634 00:34:00,642 --> 00:34:02,510 ‏‫- این کیه؟‬ ‏‫- بچه‌ها،‬ 635 00:34:02,577 --> 00:34:04,244 ‏‫- این دوستم، نیکوله.‬ ‏‫- سلام.‬ 636 00:34:04,344 --> 00:34:07,014 ‏‫- نمی‌دونستم‬ ‏‫قراره فیلمبرداری کنین بیاین بهشون سوژه واسه فیلمبرداری بدیم - 637 00:34:07,015 --> 00:34:08,248 ‏‫آبجوها که خودشون‬ خورده نمیشن 638 00:34:09,648 --> 00:34:11,148 ‏‫افسانه‌های شهری؟‬ 639 00:34:09,881 --> 00:34:12,381 {\an8}لین "مدیر شبکه های اجتماعی" 640 00:34:11,553 --> 00:34:15,690 ‏‫آره بابا، فکر کنم‬ ‏‫یه ذره حقیقت تو بعضیاشون هست. 641 00:34:15,757 --> 00:34:18,358 درواقع ‏‫یه ذره حقیقت‬ ‏‫تو هر داستانی هست، مگه نه؟‬ 642 00:34:18,425 --> 00:34:20,427 ‏‫تئوری‌های توطئه همش چرت و پرته.‬ 643 00:34:18,723 --> 00:34:21,223 {\an8}اشلی "دانشجوی پزشکی" 644 00:34:20,528 --> 00:34:22,095 ‏‫یه مشت آدم داهاتی پارانوئیدی‌ان‬ 645 00:34:22,195 --> 00:34:24,532 که دارن سعی میکنن یه دنیای بی منطق رو منطقی جلوه بدن 646 00:34:24,599 --> 00:34:26,568 ‏‫آره سید، بنظرم دولت ما رو زیر نظر داره.‬ 647 00:34:24,980 --> 00:34:27,480 {\an8}اوون "ادمین دیتابیس" 648 00:34:26,668 --> 00:34:29,303 مگه اونو ندیدی؟ قضیه اسنودن رو؟‬ 649 00:34:29,403 --> 00:34:30,538 ‏‫زندگی...‬ 650 00:34:29,818 --> 00:34:32,318 {\an8}استیو "کارگر موقت" 651 00:34:32,105 --> 00:34:35,777 ‏‫خیلی پیچیده‌تر از اینه که بخوایم نگران این جور چیزا باشیم 652 00:34:35,910 --> 00:34:39,747 ‏‫از کی تا حالا فهمیدن یه راز ‏‫باعث شده اوضاع بهتر بشه؟‬ 653 00:34:36,241 --> 00:34:38,741 {\an8}اسکایلر "دانشجوی رشته تاریخ هنر" 654 00:34:39,948 --> 00:34:42,382 ‏‫ناموسن؟ فکر نمیکنی‬ ‏‫همین الان دولت داره به حرفای ما گوش می‌ده؟‬ 655 00:34:42,449 --> 00:34:44,418 ‏‫اونا الان دارن ما رو تماشا میکنن.‬ 656 00:34:44,484 --> 00:34:46,788 ‏‫آره، خیلی براشون مهمه که ما الان داریم چه غلطی میکنیم 657 00:34:47,220 --> 00:34:50,157 ‏‫ما الانم داریم تو یه آرمان‌شهرِ کسل‌کننده زندگی میکنیم، داداش 658 00:34:50,625 --> 00:34:54,094 ،‏‫سیاستمدارا دروغ میگن دارن پولامونو میدزدن 659 00:34:54,161 --> 00:34:55,797 ‏‫از هر دو طرف 660 00:34:55,930 --> 00:34:59,901 ‏‫هنوزم بطور گسترده شستشوی مغزی میشیم. حرفای دوپهلو و این چیزا 661 00:35:00,233 --> 00:35:01,903 ‏‫ینی میگم به هر حال کار زیادی از دستمون برنمیاد 662 00:35:01,970 --> 00:35:04,772 ‏‫پس، می‌دونی... کون لقش.‬ 663 00:35:04,973 --> 00:35:09,276 ‏‫اونا می‌خوان ما احمق و ترسو باشیم و از هم جدا بشیم 664 00:35:09,443 --> 00:35:12,245 ‏‫ینی میگم که این آدمای عشق تئوری توطئه 665 00:35:12,312 --> 00:35:14,615 ‏‫فکر میکنن یه نفر داره همه‌چیو کنترل میکنه 666 00:35:14,615 --> 00:35:17,016 ‏‫درحالی که حقیقت خیلی خیلی ترسناکتره 667 00:35:17,051 --> 00:35:18,285 حقیقت چیه، اشلی؟‬ 668 00:35:18,352 --> 00:35:22,489 ،‏‫اینکه هیچکس کنترل چیزیو نداره اینکه همه‌چی شانسی و تصادفیه 669 00:35:23,757 --> 00:35:24,826 ‏‫بووم!‬ 670 00:35:24,926 --> 00:35:26,928 !‏‫این شانسی نیس عشقم، مهارته 671 00:35:26,995 --> 00:35:28,428 ‏‫بزن به سلامتی! !هوو هوو 672 00:35:30,598 --> 00:35:33,367 ‏‫تئوری‌های توطئه از یک استدلال دَوَرانی پیروی میکنند‬ 673 00:35:33,467 --> 00:35:37,839 ،‏‫جایی که مدرک‬ ‏‫و نبود آن‬ ‏‫حقیقت‬ ‏‫توطئه را تقویت میکنند.‬ 674 00:35:37,939 --> 00:35:41,441 ‏‫در تئوری‌های توطئه،‬ ‏‫هیچ تصادفی وجود ندارد.‬ 675 00:35:41,609 --> 00:35:43,945 ‏‫۲۷ ژوئن ۲۰۱۳‬ 676 00:35:44,444 --> 00:35:47,749 ‏‫فهرستی از به اصطلاح‬ ‏‫وبسایت‌های نسبتاً پایدار.‬ 677 00:35:48,016 --> 00:35:49,617 ‏‫انجمن بدعت‌گذاران فرازمینی،‬ 678 00:35:49,951 --> 00:35:52,754 ‏‫یک انجمن توطئه ی از کار افتاده‬ مربوط به اوایل دهه ۲۰۰۰‬ 679 00:35:52,820 --> 00:35:57,291 که ظاهرا پس از اینکه کاربرانش شروع به تحقیق درمورد افسانه های شهری کردند از هم پاشید 680 00:35:57,324 --> 00:35:58,760 ‏‫JusticeforJudson.net‬ 681 00:35:58,826 --> 00:36:03,196 ‏‫یک صفحه اینترنتی از دهه ۱۹۹۰ درباره ی مردی‬ ‏‫که در دهه ۱۹۷۰ مفقود شد.‬ 682 00:36:03,363 --> 00:36:07,035 ‏‫منبعی که در ابتدا،‬ ‏‫کاملاً نامربوط‬ ‏‫به تحقیقات شان به نظر می‌رسید.‬ 683 00:36:07,401 --> 00:36:09,003 "‏‫و "خلاصه بودجه سیاه‬ 684 00:36:09,103 --> 00:36:11,773 ‏‫یک فهرست پوشه‬ ‏‫با فایل‌های طبقه‌بندی شده‬ 685 00:36:11,839 --> 00:36:13,574 ‏‫در پروژه‌های مخفی دولتی.‬ 686 00:36:14,174 --> 00:36:15,843 ‏‫در داخل پوشه ی ام‌کی‌هکس،‬ 687 00:36:15,943 --> 00:36:17,945 ‏‫شان عکس‌هایی با برچسب ‏‫"سوژۀ شماره 23" پیدا کرد‬ 688 00:36:18,478 --> 00:36:21,582 ‏‫و همچنین یک یادداشت‬ ‏‫در مورد "زیرپروژۀ 1101D" 689 00:36:22,116 --> 00:36:27,889 ‏‫شان بالاخره‬ ‏‫شواهد واقعیِ تصویری‬ ‏‫و مکتوب‬ درمورد پروژۀ ام‌کی‌هکس پیدا کرده بود 690 00:36:28,589 --> 00:36:30,223 ‏‫ولی این برای شان کافی نبود.‬ 691 00:36:30,490 --> 00:36:32,694 ‏‫شان سعی کرد یافته‌هاش رو‬ بصورت ‏‫آنلاین منتشر کنه،‬ 692 00:36:33,061 --> 00:36:34,829 ‏‫شاید به این امید‬ که بقیه بتونن کمکش کنن 693 00:36:34,895 --> 00:36:37,664 ‏‫تا ثابت کنه که پروژه‬ ام‌کی‌هکس واقعیت داره 694 00:36:37,999 --> 00:36:40,367 ‏‫ولی هر بار که شان تلاش می‌کرد،‬ 695 00:36:40,668 --> 00:36:43,071 ‏‫پست‌هاش‬ تقریباً بلافاصله پس از آپلود حذف میشدن 696 00:36:43,336 --> 00:36:46,974 ‏‫ولی یه نفر متوجه شد.‬ ‏‫یه نفر پیداش کرد.‬ 697 00:36:47,441 --> 00:36:49,342 ‏‫باور به تئوری‌های توطئه،‬ 698 00:36:49,409 --> 00:36:51,344 ‏‫که بهش میگن‬ ‏‫"توطئه‌پنداری،"‬ 699 00:36:51,411 --> 00:36:52,914 ‏‫میتونه جنون‌آمیز بشه،‬ 700 00:36:53,346 --> 00:36:55,817 ‏‫و باعث بشه فرد باورمند‬ ‏‫دچار پارانویا شده،‬ 701 00:36:56,150 --> 00:36:57,618 ‏‫و حتی خطرآفرین بشه.‬ 702 00:36:57,652 --> 00:36:58,886 ‏‫تا اوایل جولای،‬ 703 00:36:58,986 --> 00:37:01,589 ‏‫تحقیقات شان‬ درباره پروژه ام‌‌کی‌هکس 704 00:37:02,090 --> 00:37:03,725 ‏‫تبدیل به یه وسواس شده بود.‬ 705 00:37:03,858 --> 00:37:06,393 ‏‫شان یه جورایی‬ ‏‫شروع کرد به گوشه‌گیری 706 00:37:06,460 --> 00:37:08,162 ‏‫یه چیز عجیب یادمه 707 00:37:08,261 --> 00:37:09,864 فکر کنم طرفای چهار جولای بود 708 00:37:09,931 --> 00:37:13,167 ‏‫می‌خواستم برم باربیکیو‬ ‏‫و از شان خواستم باهام بیاد،‬ 709 00:37:13,735 --> 00:37:15,536 ‏‫ولی اون زیاد جواب‬ ‏‫پیامامو نمی‌داد 710 00:37:15,903 --> 00:37:17,739 واسه رفتم خونه ی پدر مادرت 711 00:37:18,206 --> 00:37:19,741 ‏‫ولی شان درو‬ ‏‫باز نکرد 712 00:37:19,841 --> 00:37:21,576 ،‏‫مادرت درو باز کرد ...و گفت 713 00:37:22,476 --> 00:37:24,078 ‏‫شان نمی‌تونه بیاد بیرون‬ ‏‫چون مریضه 714 00:37:24,178 --> 00:37:25,880 ‏‫چیزی که عجیبه اینه که...‬ 715 00:37:26,848 --> 00:37:28,916 ‏‫همینطور که داشتم به سمت ماشین برمی‌گشتم 716 00:37:29,050 --> 00:37:31,586 ‏‫به اتاق شان نگاه کردم‬ ‏‫و دیدم پرده‌ها دارن تکون می‌خورن 717 00:37:31,652 --> 00:37:33,253 ‏‫انگار اونجا بود ‏‫و داشته منو تماشا میکرد 718 00:37:33,420 --> 00:37:36,958 ‏‫بهش پیام دادم، ولی خبری نشد، ‏‫دیگه از شان خبری نشد.‬ 719 00:37:37,390 --> 00:37:40,228 ‏‫برادرت فقط سال اول پر استرسی رو ،گذرونده بود 720 00:37:40,293 --> 00:37:44,464 ‏‫و نیاز داشت استراحت کنه‬ که دوباره جون بگیره 721 00:37:45,633 --> 00:37:47,034 ،اما بی خبر از بقیه 722 00:37:47,101 --> 00:37:51,239 شان بسته های پستی ای رو دریافت میکرد که از منبع مرموزی فرستاده میشدن 723 00:37:51,338 --> 00:37:54,708 ‏‫متاسفانه ‏‫شان هیچوقت نفهمید‬ چه کسی اونا رو میفرستاد 724 00:37:54,774 --> 00:37:56,110 ‏‫یا چطوری پیداش کرده بودن 725 00:37:56,177 --> 00:37:58,079 شاید کسی پست های اینترنتیشو دیده باشه 726 00:37:58,079 --> 00:38:01,414 اما اینکه اونا چطوری آدرس خونه رو پیدا کردن .برای همیشه یه معما باقی موند 727 00:38:01,883 --> 00:38:04,685 ‏‫تنها سرنخی که داریم‬ ‏‫یه پاکت کاتالوگیه‬ 728 00:38:04,786 --> 00:38:07,320 ‏‫با یه علامت عجیب‬ ‏‫به عنوان آدرس فرستنده.‬ 729 00:38:07,522 --> 00:38:10,224 ‏‫در سوم جولای،‬ ‏‫شان یه نوار وی‌اچ‌اس دریافت کرد‬ 730 00:38:10,290 --> 00:38:12,960 ‏‫شامل یه ویدیوی قدیمی تقریبا غیرقابل پخش‬ 731 00:38:13,127 --> 00:38:16,598 ‏‫از ویدیوی بازجویی پلیس‬ ‏‫از شخصی بنام هنری بیکر جادسون 732 00:38:16,698 --> 00:38:20,734 همون مرد مفقود شده مربوط به وبسایت «عدالت‬ ‏‫برای جادسون».‬ 733 00:38:22,637 --> 00:38:25,372 ‏‫ممنونم. ممنونم، ممنونم.‬ 734 00:38:23,051 --> 00:38:26,051 {\an8}"اعترافات هنری بیکر جادسون" "هشتم آپریل 1976" 735 00:38:26,541 --> 00:38:29,210 ‏‫- برای چی؟‬ ‏‫- برای...‬ 736 00:38:30,477 --> 00:38:32,680 برای اینکه جلومو گرفتین 737 00:38:33,080 --> 00:38:35,115 ‏‫این واقعا میتونه به ما کمک میکنه هنری،‬ 738 00:38:35,116 --> 00:38:38,485 ‏‫تا به درک درستی از اتفاقی که افتاده دست پیدا کنیم 739 00:38:38,619 --> 00:38:41,022 ،‏‫این خوابا، لعنت بهش این خوابای کوفتی 740 00:38:41,022 --> 00:38:42,623 ‏‫می‌خوای درباره خوابات باهامون حرف بزنی؟‬ 741 00:38:42,690 --> 00:38:43,791 ‏‫زمان‌های گمشده،‬ 742 00:38:43,791 --> 00:38:46,194 چشم اندازی از اون آزمایشای کوفتی، خب؟‬ 743 00:38:46,259 --> 00:38:48,029 ‏‫داشته دنبالم می‌کرده، خب؟‬ 744 00:38:48,963 --> 00:38:52,266 ‏‫ببین، نمی‌دونم‬ ‏‫فکر میکنی من ،با آلیسون و برت و تونی چیکار کردم‬ 745 00:38:52,332 --> 00:38:54,101 ‏‫ولی تقصیر من نبود 746 00:38:54,168 --> 00:38:55,970 ‏‫اونا رفته بودن تو مغز کوفتی من، دهنتو.‬ 747 00:38:56,270 --> 00:38:59,673 ‏‫سپس در ماه جولای، شان ‏‫نقاشی‌های عجیبی دریافت کرد 748 00:38:59,739 --> 00:39:01,275 ‏‫که همگی ظاهراً شبیه هم بودند 749 00:39:01,309 --> 00:39:03,678 ‏‫با وجود اینکه به دست افراد مختلف ‏‫کشیده شده بودند‬ 750 00:39:03,978 --> 00:39:05,279 ‏‫در ششم جولای،‬ 751 00:39:05,345 --> 00:39:07,715 ‏‫شان ۲۶ عکس دوربین یک‌بارمصرف‬ ‏‫دریافت کرد‬ 752 00:39:07,815 --> 00:39:10,751 ‏‫که اونا رو اینطوری توصیف کرده:‬ ‏‫«تعطیلات بهاری 1999»‬ 753 00:39:10,985 --> 00:39:14,121 ‏‫سیزده تاشون درست ظاهر شده بودند،‬ و سیزده تای دیگه اصطلاحا سوخته بودن 754 00:39:11,057 --> 00:39:13,057 {\an8}"تصاویر تعطیلات بهاری 1999" 755 00:39:14,487 --> 00:39:17,658 ‏‫در نهم جولای، ‏‫شان یه نوار کاست دریافت کرد،‬ 756 00:39:17,859 --> 00:39:20,860 "‏‫اولین نوار که " نوارهای تاکوما نامگذاری شده 757 00:39:20,927 --> 00:39:23,531 توسط مردی ضبط شده بودن که یه کابوس‬ ‏‫تکراری رو توصیف میکنه 758 00:39:24,737 --> 00:39:27,737 {\an8}"نوارهای تاکوما" "تاریخ ضبط، نامشخص" 759 00:39:25,397 --> 00:39:28,197 ،نمیدونم چقدر وقت برام مونده ولی اینجا موندن مدام سخت تر میشه 760 00:39:28,221 --> 00:39:30,921 ،زمان سخت میگذره یه لحظه اینجام، یه لحظه یه جای دیگه 761 00:39:31,045 --> 00:39:33,345 پس باید قبل از اینکه دیر شه این نوارو ضبط کنم 762 00:39:33,369 --> 00:39:35,669 تا شماها متوجه بشین چرا من اون کارو انجام دادم 763 00:39:35,693 --> 00:39:39,093 که متوجه قضیه بشید تا بتونید منو ببخشید 764 00:39:39,380 --> 00:39:40,748 ‏‫در یازدهم جولای،‬ 765 00:39:40,882 --> 00:39:45,418 ‏‫شان یک نوار مینی‌دی‌وی به همراه چیزی که آزمایش‌های شیکاگو" نامگذاری شده دریافت کرد" 766 00:39:45,519 --> 00:39:47,454 ‏‫که در اوایل سال ۲۰۰۷ ضبط شده بود.‬ 767 00:39:47,588 --> 00:39:51,158 ‏‫من و شان چند روزی بود‬ که ‏‫به دلایلی با هم حرف نزده بودیم 768 00:39:51,225 --> 00:39:53,361 ‏‫تا اینکه یه روز شان نوار‬ مینی‌دی‌وی رو بهم نشون داد 769 00:39:53,794 --> 00:39:56,463 ‏‫سلام، من مریم ییلدیز هستم 770 00:39:55,226 --> 00:39:57,726 {\an8}"آزمایشات شیکاگو" "فوریه 2007" 771 00:39:56,597 --> 00:39:59,867 ،‏‫ممکن است انتزاعی و شاید بحث برانگیز‬ باشد ‏‫اما در علم مدرن،‬ 772 00:40:00,001 --> 00:40:06,107 ‏‫آکوستیک تراپی* از طریق همگام‌سازی امواج مغزی‬ ‏‫تاریخچه باستانی طولانی‌ای دارد...‬ [درمان بیماری ها از طریق امواج صوتی] 773 00:40:06,274 --> 00:40:09,376 ‏‫اگرچه، به اصطلاح‬ ‏‫فرکانس‌های سُلفژیو‬ ،اعتباری کسب کرده اند 774 00:40:09,376 --> 00:40:13,547 اما این موضوع رد شده‬ ‏‫و مورد تمسخر‬ ‏‫دانشمندان کوته‌فکری قرار گرفته 775 00:40:13,614 --> 00:40:16,016 ‏‫که تمایلی به... فلان و اینا ندارن 776 00:40:16,117 --> 00:40:19,654 ‏‫بازنگری ارتعاشات.‬ 777 00:40:19,820 --> 00:40:21,320 ‏‫بازنگری...‬ 778 00:40:21,557 --> 00:40:25,557 بازنگری احساساتِ بوم‌شناسی آکوستیک ارتعاشی جهان 779 00:40:25,826 --> 00:40:28,763 نتیجه گیری های من نشان میدهند ‏‫که شاید بشود... 780 00:40:29,931 --> 00:40:36,270 ‏‫کاربردهایی از‬ ‏‫روش‌های ...صوتیِ فراصوتِ غیرتهاجمی وجود دارد که 781 00:40:38,903 --> 00:40:41,503 !که نمیدونم، دلیلشونو نمیدونم، اه 782 00:40:41,776 --> 00:40:43,778 ‏‫می‌ترسم نتیجه گیریامو ببینن‬ ‏‫و بفهمن که...‬ 783 00:40:43,844 --> 00:40:45,145 ‏‫و همه ی اینا...‬ 784 00:40:50,418 --> 00:40:51,953 ‏‫در 16 جولای،‬ 785 00:40:52,086 --> 00:40:55,488 ‏‫شان یک هارد درایو قدیمی دریافت کرد‬ ‏‫که پر از ویدیوهایی بود‬ 786 00:40:55,556 --> 00:40:58,691 ‏‫که توسط یک مادر بلاگر‬ ‏‫در حدود سال 2010 تولید شده بود.‬ 787 00:40:58,693 --> 00:41:02,763 !‏‫سلام مامانا و مامانیا "کیم اکلز هستم از "ولاگ یک مامان 788 00:40:59,165 --> 00:41:02,165 {\an8}"ویدیوهای ولاگ یک مامان" "ضبط شده در 2010" 789 00:41:02,830 --> 00:41:05,066 ‏‫امروز می‌خوایم درباره‌ی این حرف بزنیم‬ 790 00:41:05,067 --> 00:41:11,405 که واسه شما مادران فعال چقدر مهمه !که یه کم لالا کنین 791 00:41:14,574 --> 00:41:16,274 حالا فهمیدین؟ 792 00:41:16,344 --> 00:41:20,979 ‏‫اولش، شان مطمئن نبود‬ که این وسایل ‏‫چه ربطی به پروژه ام‌کی‌هکس دارن 793 00:41:21,047 --> 00:41:23,047 ،ولی در طول ماه جولای 794 00:41:23,117 --> 00:41:25,987 ‏‫و اوایل آگوست، همینطور که ،شروع به مرتبط کردن اونها کرد 795 00:41:26,120 --> 00:41:28,556 .یه ماجرایی شکل گرفت 796 00:41:28,723 --> 00:41:29,990 ‏‫چی رفته بود تو سرت، هنری؟‬ 797 00:41:30,024 --> 00:41:31,458 ‏‫پول کم آورده بودم، واسه همین...‬ 798 00:41:31,525 --> 00:41:34,161 این آگهی مربوط به... مطالعات روی خواب رو دیدم، خب؟ 799 00:41:34,261 --> 00:41:35,996 ‏‫حداقل این چیزی بود که تو آگهی نوشته شده بود 800 00:41:36,030 --> 00:41:38,733 ‏‫یه دانشمند بود،‬ ‏‫یه یارو نازی سابق 801 00:41:39,033 --> 00:41:40,334 ‏‫- نازی؟‬ ‏‫- آره بابا 802 00:41:40,434 --> 00:41:44,171 باید نازی بوده باشه، خب؟‬ ‏‫فکر کنم دکتر توفِل بود... 803 00:41:44,338 --> 00:41:46,540 ‏‫اون روی ما آزمایش می‌کرد،‬ روی من آزمایش میکرد 804 00:41:46,540 --> 00:41:47,808 ‏‫چه جور آزمایشایی؟‬ 805 00:41:47,808 --> 00:41:50,011 ‏‫یه سری چیزای عجیب و غریبو رو ما امتحان می‌کردن، خب؟‬ 806 00:41:50,177 --> 00:41:52,279 ‏‫خب؟ یه سری تلویزیون داشتن‬ ‏‫که تلویزیون نبودن،‬ 807 00:41:52,346 --> 00:41:53,848 ‏‫و فیلمایی‬ که در واقع فیلم نبودن 808 00:41:53,914 --> 00:41:56,450 ‏‫یه دقیقه داشتی ،به صفحه نگاه می‌کردی 809 00:41:56,517 --> 00:41:58,885 ‏‫یه دقیقه بعدش،‬ ‏‫انگار از یه کابوس بیدار شدی‬ 810 00:41:58,952 --> 00:42:00,954 ‏‫حتی ارزششو هم نداشت 811 00:42:01,222 --> 00:42:03,491 ‏‫چرا اینو میگی، هنری؟‬ - ...اه، اون کابوسای لعنتی - 812 00:42:03,557 --> 00:42:06,527 ‏‫اونا با کابوسا ذهنمو آلوده کردن 813 00:42:06,860 --> 00:42:11,360 ‏‫آیا اعتراف هنری‬ ثابت میکند که آزمایشات پروژۀ ام‌کی‌هکس 814 00:42:11,366 --> 00:42:15,166 بطور مخفیانه در دانشگاه های سراسر آمریکا انجام میشدن؟ 815 00:42:15,202 --> 00:42:17,772 ‏‫احمد بالاخره منو به تونل‌های زیر منطقه برد‬ 816 00:42:17,872 --> 00:42:20,941 ‏‫و ما یه چیزی پیدا کردیم... ...یه چیزی 817 00:42:23,043 --> 00:42:24,611 ‏‫تونل‌های قدیمی جنگ سرد 818 00:42:24,612 --> 00:42:26,914 ،‏‫صدها جعبه، آثار باستانی 819 00:42:29,083 --> 00:42:31,152 ‏‫از جمله یه ماشین، ...یه 820 00:42:32,420 --> 00:42:36,624 ‏‫یه جور دستگاه کامپیوتری، ‏‫منظورم از ایناس که لوله‌های کاتدی دارن 821 00:42:36,724 --> 00:42:39,560 ‏‫سوییچ‌های قدیمی،‬ ‏‫بلندگوهای بزرگ!‬ 822 00:42:39,927 --> 00:42:41,028 ‏‫و، احمد...‬ 823 00:42:42,162 --> 00:42:43,363 ‏‫خب، احمد... 824 00:42:50,638 --> 00:42:52,541 خلاصه دیگه نمی‌تونم‬ ‏‫بهش اعتماد کنم 825 00:42:54,241 --> 00:42:56,643 ‏‫ولی الان دیگه راه‬ ‏‫ورودو بلدم 826 00:43:26,239 --> 00:43:27,239 وای 827 00:43:57,104 --> 00:43:58,604 ‏‫چی؟‬ 828 00:44:00,641 --> 00:44:02,643 ‏‫شان به این نتیجه رسید‬ه بود که مریم 829 00:44:02,710 --> 00:44:05,679 دستگاه کابوس‌ساز معروف پروژه ام‌کی‌هکس رو پیدا کرده بود 830 00:44:05,713 --> 00:44:09,016 حالا، اون یه مدرک تصویری از برنامه ی سری دولت پیدا کرده بود 831 00:44:10,451 --> 00:44:13,354 ‏‫اما افسانه‌ی شهری ام‌کی‌هکس .فراتر از این حرفا بود 832 00:44:13,454 --> 00:44:16,290 ‏‫شایعاتی درمورد پخش زنده های عجیب و غریب آخرِ شب 833 00:44:16,357 --> 00:44:18,359 .در شهرهای کوچک سراسر کشور وجود داشت 834 00:44:19,157 --> 00:44:21,953 همه اینا از زمانی شروع شد که من یه برنامه تلویزیونی رو تماشا کردم 835 00:44:22,277 --> 00:44:24,277 همونی که سه بار دیدمش ولی یادم نمیاد چی بود 836 00:44:24,401 --> 00:44:27,701 ،همون موقع بود که رویاها شروع شد رویاهایی که انگار رویا نیستن 837 00:44:27,701 --> 00:44:32,806 و شان هم معتقد بود که یه نفر ویدیوی پروژه ام‌کی‌هکس رو توی اینترنت آپلود کرده 838 00:44:33,340 --> 00:44:36,010 ‏‫اما کی؟ و به چه دلیل؟ 839 00:44:36,611 --> 00:44:40,014 ‏‫اعتراف میکنم که ‏‫چند شب سخت رو گذروندم 840 00:44:40,147 --> 00:44:42,983 ‏‫فکرا و خوابای عجیب و غریب 841 00:44:43,050 --> 00:44:48,055 ‏‫و اون شیاد عوضی با اون... ویدیوی هیپنوتیزم مسخره‌ش 842 00:44:49,729 --> 00:44:51,729 {\an8}"تصاویر تعطیلات بهاری 1999" 843 00:44:51,192 --> 00:44:55,763 و بعدش، یه سری مدارک وجود داشت که نشون میداد اتفاقات عجیب تری داره رخ میده 844 00:44:58,999 --> 00:45:01,468 ویدیوی ام‌کی‌هکس چه چیزی رو به قربانیانش نشون میداد؟ 845 00:45:01,769 --> 00:45:03,270 ‏‫هیچکس یادش نمیومد 846 00:45:03,370 --> 00:45:05,906 ،‏‫یه لحظه داری به صفحه نگاه میکنی‬ 847 00:45:05,973 --> 00:45:08,509 ،و یه لحظه بعدش انگار از یه خواب بد بیدار شدی 848 00:45:08,533 --> 00:45:09,753 ولی یادم نمیاد 849 00:45:09,777 --> 00:45:13,146 نمیدونم چرا ولی حس میکنم کائنات بهم یه هدیه داده 850 00:45:17,017 --> 00:45:19,521 باید همه چیزو ثبت کنم 851 00:45:20,087 --> 00:45:21,788 ...چون وقتی یادم میاد که 852 00:45:25,859 --> 00:45:27,494 راستش درست یادم نمیاد 853 00:45:27,861 --> 00:45:29,831 ...فکر کنم چیزی که میخوند 854 00:45:31,398 --> 00:45:34,234 ‏‫هیپنوتیزمه، ‏‫بهترین توصیفی که میشه ازش کرد اینه 855 00:45:34,335 --> 00:45:36,873 ‏‫احتمالاً یه حالت آلفای القایی 856 00:45:36,943 --> 00:45:38,643 یه نفر یه جوری زودتر از من بهش دست پیدا کرده 857 00:45:38,673 --> 00:45:40,073 ولی مشکلی نیس 858 00:45:40,371 --> 00:45:42,304 اگه این قضیه معما رو حل میکنه 859 00:45:47,815 --> 00:45:50,619 ...ذهنم احساس باز شدن داره 860 00:45:51,252 --> 00:45:52,753 من کاملا هوشیارم 861 00:45:52,920 --> 00:45:55,088 ‏‫من ارتباط بین‬ مسائل رو مشاهده میکنم 862 00:45:55,289 --> 00:45:57,825 ‏‫فهمیدم توی تحقیقاتم چی کم داشتم 863 00:46:02,229 --> 00:46:03,464 .‏‫و برمیگردم اونجا 864 00:46:03,464 --> 00:46:05,065 ‏‫و به هر دلیلی،‬ 865 00:46:05,132 --> 00:46:08,068 ویدیوی ام‌کی‌هکس قابل ضبط نبود 866 00:46:12,473 --> 00:46:16,611 ،ساعت ‏‫23:45 هفتم فوریه، تست اِی‌وی شماره 13 867 00:46:18,310 --> 00:46:19,710 خیله خب 868 00:46:26,487 --> 00:46:28,956 ،‏‫سیزدهم فوریه تست اِی‌وی شماره 21 869 00:46:32,326 --> 00:46:33,828 ‏‫تست اِی‌وی شماره 34 870 00:46:38,299 --> 00:46:39,700 ‏‫تست 55 871 00:46:44,971 --> 00:46:46,540 ‏‫تست 89 872 00:46:53,515 --> 00:46:56,085 ...‏‫همه تلاش‌ها برای 873 00:46:56,285 --> 00:47:00,121 ضبط تصویری ‏‫مکانیسم‬ ‏‫استقرار نورومدولار‬ دستگاه فوبوس با شکست مواجه شده 874 00:47:00,722 --> 00:47:03,991 ‏‫انگار... یه چیزی مانع از این میشه‬ ‏‫که روی نوار ضبط بشه 875 00:47:03,991 --> 00:47:06,827 ‏‫صدا با موفقیت‬ ‏‫ضبط میشه 876 00:47:10,564 --> 00:47:13,167 ‏‫شان این نظریه رو داد‬ ‏‫که ویدیوی ام‌کی‌هکس 877 00:47:13,200 --> 00:47:16,170 ‏‫تکنیک‌های همگام‌سازی امواج مغزی‬ ‏‫مبتنی بر صوت رو به کار میبره‬ 878 00:47:16,170 --> 00:47:19,206 ‏‫تا بینندگانش رو هیپنوتیزم کنه، ‏‫اما برای چه هدفی؟‬ 879 00:47:23,611 --> 00:47:25,312 ‏‫امیدوارم صدا‬ ‏‫واضح‌تر باشه 880 00:47:26,213 --> 00:47:27,915 ‏‫تکرار‬ ‏‫بیان‌های مافوق صوت 881 00:47:28,015 --> 00:47:30,484 ،یکی با 19 هرتز ‏‫یکی با 12 هرتز 882 00:47:30,552 --> 00:47:32,886 ‏‫بنظر میرسید نه تنها آلفا رو القا میکنه،‬ 883 00:47:32,986 --> 00:47:35,489 ‏‫بلکه شاید حتی حالت تتا‬ ‏‫یا دلتا رو هم توی مغز القا کنه 884 00:47:35,557 --> 00:47:36,658 اما این قضیه هم وجود داره 885 00:47:36,725 --> 00:47:39,259 ...اگه به یه طیف‌نگاره منتقل بشه 886 00:47:43,565 --> 00:47:45,767 ‏‫شان متوجه شد‬ ‏‫که تمام قربانیان ام‌کی‌هکس 887 00:47:45,800 --> 00:47:49,636 ‏‫علائم فیزیولوژیکی و روانی مشابهی رو در خودشون مشاهده کردن 888 00:47:49,903 --> 00:47:53,440 ‏‫علائمی که بنظر میرسید با قرار گرفتن مکرر در معرض آزمایشات بدتر میشدن 889 00:47:53,541 --> 00:47:56,243 بعد از فراموشی اولیه ای که ،ویدیو باعثش میشد 890 00:47:56,410 --> 00:47:59,112 ‏‫اولین علامت‬، ‏‫باز شدن ذهن بود 891 00:47:59,380 --> 00:48:00,881 ‏‫حس میکنم ذهنم باز شده 892 00:48:00,961 --> 00:48:03,041 میتونم موسیقی ای رو بشنوم 893 00:48:03,065 --> 00:48:05,965 که صداش درون زمان و مکان طنین انداز میشه 894 00:48:05,989 --> 00:48:08,289 و منو به جاهای دیگه فرا میخونه 895 00:48:08,489 --> 00:48:12,659 ‏‫بعد از اون، قربانیا‬ن ‏‫رویاها و کابوس‌های شدیدی رو تجربه میکردن 896 00:48:12,926 --> 00:48:14,928 ‏‫افکار رویاهای عجیب و غریب 897 00:48:15,062 --> 00:48:18,132 ‏‫اونا ذهنمو با کابوسا ‏‫آلوده کردن 898 00:48:18,298 --> 00:48:22,903 شان میخواست بدونه که آیا تمام اونا رویای مشترکی رو تجربه کردن یا نه 899 00:48:22,970 --> 00:48:25,139 ‏‫اون برای پیدا کردن جواب‬ ‏‫به نوارهای تاکوما رجوع کرد 900 00:48:25,528 --> 00:48:27,028 هرشب همون خوابو میبینم 901 00:48:27,052 --> 00:48:29,752 با افکار عجیبی توی یه مکان دیگه بیدار میشم 902 00:48:29,776 --> 00:48:31,376 اولش، توی یه جنگل بودم 903 00:48:31,400 --> 00:48:33,500 و تنها چیزی که روبروم بود درخششی در افق بود 904 00:48:33,524 --> 00:48:36,524 و به طریقی میدونم که اون درخشش منو فرا میخونه 905 00:48:36,548 --> 00:48:37,848 و خواستار بازگشتمه 906 00:48:37,872 --> 00:48:41,072 ،و حس میکنم یه چیزی پشتمه ،منو زیر نظر داره، شکارم میکنه 907 00:48:41,096 --> 00:48:42,496 ،و شروع کردم به دوییدن 908 00:48:42,520 --> 00:48:44,520 و بعدش تصور کردم آدمای دیگه ای هم دارن باهام میدوئن 909 00:48:44,544 --> 00:48:46,044 توی تاریکی پرسه میزنن 910 00:48:46,068 --> 00:48:47,668 نمیدونم اونا واقعی ان یا نه 911 00:48:47,692 --> 00:48:50,492 ،ناگهان میرسم به یه جای بدون درخت و روبروم یه دشت قرار داره 912 00:48:50,516 --> 00:48:53,216 و در مرکز اون دشت یه هرم باستانی وجود داره 913 00:48:53,240 --> 00:48:56,040 ...بالای هرم، درخششش باعث میشه توی دشت قدم بذارم 914 00:48:56,064 --> 00:48:58,764 زمین نرم و خیس بود ...و ناگهان با وحشت 915 00:48:58,788 --> 00:49:01,388 متوجه شدم که کمی اونطرف تر... تپه ای از جنازه وجود داره 916 00:49:01,412 --> 00:49:04,912 ،ولی نمیتونم توقف کنم !نمیتونم، من باید برم 917 00:49:04,936 --> 00:49:08,636 وقتی به هرم رسیدم، متوجه پله های خونینی شدم که به سمت پایین میرفت 918 00:49:08,660 --> 00:49:13,160 اما یه شب، فقط برای یک لحظه به سرتاسر دشت نگاه کردم 919 00:49:13,184 --> 00:49:19,184 و شاهد چیزهایی جنون آمیز و غیرممکن بودم که توی آسمون میرقصیدن و میخوندن 920 00:49:19,508 --> 00:49:21,308 !برای اون درخشش آهنگ میخوندن 921 00:49:21,495 --> 00:49:25,365 ‏‫و برای قربانیان ام‌کی‌هکس،‬ ‏‫رویاها‬ به سوء ظن منتهی میشدن 922 00:49:39,213 --> 00:49:42,449 ‏‫ولاگ امروز یه کم متفاوت خواهد بود 923 00:49:43,050 --> 00:49:46,754 ،بخاطر اینکه، مامان‌دوستای عزیز ‏‫به خونمون تجاوز شده.‬ 924 00:49:46,855 --> 00:49:49,389 یه نفر وارد خونه‌م شده 925 00:49:49,591 --> 00:49:50,625 نمیدونم کی 926 00:49:50,758 --> 00:49:53,126 ‏‫منظورم اینه که، ...دیشب‬ هیچی نشنیدم، ولی 927 00:49:53,193 --> 00:49:57,866 ،‏‫شواهد زیادی هست‬ ‏‫که یه نفر اینجا بوده مهم نیست کارل چی میگه 928 00:49:58,232 --> 00:50:02,369 ‏‫وای... خدای... من 929 00:50:07,909 --> 00:50:08,843 ‏‫وای خدا 930 00:50:09,042 --> 00:50:10,344 ‏‫و عجیب‌ترین چیز چیه؟ 931 00:50:10,645 --> 00:50:15,082 ‏‫دارم میگم عجیب ترین قسمتش، ،مامانا و مامان‌دوستا 932 00:50:15,783 --> 00:50:17,250 ‏‫جایی بود که چاقوها رو پیدا کردم.‬ 933 00:50:17,317 --> 00:50:19,419 اینجا چه خبره؟ 934 00:50:19,521 --> 00:50:20,989 ‏‫ولی خب مهم نیس، مامانا و مامان‌دوستها 935 00:50:21,021 --> 00:50:24,324 مامانِ یه آشیونه باید هر کاری که لازمه ‏‫برای توله‌هاش انجام بده 936 00:50:25,025 --> 00:50:26,159 ‏‫درست نمیگم؟ 937 00:50:26,226 --> 00:50:29,229 ‏‫قربانیان ‏‫به زودی فراموش کردن زمان" رو تجربه میکردن" 938 00:50:29,396 --> 00:50:31,766 ‏‫دقایق و ساعت‌هایی‬ ‏‫که چیزی راجبشون یادشون نمی‌اومد 939 00:50:31,799 --> 00:50:34,033 و بعدش یه روز شروع به اتفاق افتادن کرد... همون کابوسا 940 00:50:34,033 --> 00:50:36,169 ‏‫یه لحظه توی کلاس یا مغازه بودم،‬ 941 00:50:36,236 --> 00:50:37,905 ‏‫و لحظه‌ی بعد،‬ ‏‫توی کابوس بودم 942 00:50:37,972 --> 00:50:39,539 ‏‫پس،‬ ‏‫کابوس‌ها باعث شدن این کارو بکنی؟‬ 943 00:50:39,539 --> 00:50:42,342 ...نمی... ‏‫نمیدونم ‏‫یادم نمیاد چجوری بودم...‬ 944 00:50:42,342 --> 00:50:44,846 ‏‫دقیقاً نمی‌دونم‬ ‏‫چه اتفاقی افتاد، خب؟ 945 00:50:44,913 --> 00:50:46,981 ‏‫زمان گم می‌شد،‬ ‏‫فاصله‌هایی بینشون میفتاد، خب؟ 946 00:50:47,047 --> 00:50:48,683 ‏‫کابوس‌ها... ‏‫بدتر شدن 947 00:50:48,816 --> 00:50:51,217 ،‏‫شروع کردن به تسخیر کردنم شروع کردن به تعقیبم 948 00:50:51,218 --> 00:50:53,186 ‏‫اگه از کنار یه تلویزیون رد میشدم،‬ 949 00:50:53,253 --> 00:50:56,390 ‏‫اون صدای‬ ‏‫جیغ نازک رو می‌شنیدم،‬ 950 00:50:56,456 --> 00:50:59,694 ‏‫و بعد... پخش می‌شد، هر چی که بود،‬ ‏‫شروع میکرد به پخش شدن 951 00:50:59,861 --> 00:51:01,395 ‏‫ببین، برت بابت تلویزیون عصبانی بود 952 00:51:01,461 --> 00:51:03,865 ‏‫ولی مجبور شدم بشکونمش، میفهمی؟‬ ‏‫مجبور بودم نابودش کنم 953 00:51:03,932 --> 00:51:05,900 ‏‫مجبور بودم، چون اگه منو آلوده می‌کرد...‬ 954 00:51:06,066 --> 00:51:08,036 ‏‫و همونطور که ذهنشون تحلیل می‌رفت،‬ 955 00:51:08,536 --> 00:51:10,203 ‏‫بدنشون هم به زودی از کار می‌افتاد.‬ 956 00:51:10,304 --> 00:51:12,105 ‏‫یه الگو وجود داره، ‏‫یه الگوی تکراری 957 00:51:12,105 --> 00:51:13,340 ‏‫یه الگوی ارتباطی 958 00:51:14,776 --> 00:51:16,543 ‏‫شاید بشه توالی‌شون رو‬ ‏‫مشخص کرد 959 00:51:24,919 --> 00:51:27,088 ‏‫سلام به همه ی ‏‫مامانا و مامان‌دوستا 960 00:51:27,588 --> 00:51:29,789 ‏‫اینجا "ولاگ یک مامان"ئه 961 00:51:31,025 --> 00:51:34,327 ،توله‌ها خوبن خونه هم ظاهراً مشکلی نداره 962 00:51:34,796 --> 00:51:36,296 ‏‫دیگه مزاحمی نداریم. 963 00:51:36,396 --> 00:51:37,934 ‏‫همه در امانن...‬ ‏‫...ولی کارل یادش رفت نصب کنه‬ 964 00:51:38,437 --> 00:51:43,004 ولی کارل یادش رفته اون دوربینای پرستار بچه که خواسته بودمو نصب کنه 965 00:51:43,605 --> 00:51:46,074 واسه همین کارتشو کش رفتم 966 00:51:46,139 --> 00:51:48,610 ‏‫یه مامانِ آشیونه باید مراقب‬ آشیونه‌ش باشه دیگه 967 00:51:48,977 --> 00:51:52,179 !نصابا قراره فر-دا- بیان 968 00:51:52,279 --> 00:51:55,116 ...‏‫یه خوابای خیلی عجیب غریبی‬ میبینم راجب 969 00:51:56,883 --> 00:51:57,919 یه جنگل... 970 00:51:57,919 --> 00:51:59,520 ‏‫دیشب تو تخت خودم‬ ‏‫خوابیدم،‬ 971 00:51:59,621 --> 00:52:03,323 ‏‫ولی اینجا جلوی تلویزیون‬ ‏‫بیدار شدم 972 00:52:04,759 --> 00:52:06,961 ‏‫خیلی عجیبه.‬ ‏‫دارم یه روتین آرایشی جدید‬ 973 00:52:07,061 --> 00:52:10,632 ‏‫برای "مامان‌های خسته" امتحان میکنم. 974 00:52:11,498 --> 00:52:15,735 ‏‫میدونین کیا رو میگم،‬ ‏‫و امیدوارم که من--‬ 975 00:52:26,179 --> 00:52:28,750 ‏‫ولی چیزی‬ ‏‫که شان رو بیشتر از همه آزار میداد 976 00:52:28,816 --> 00:52:31,819 مسیری بود که مبتلایان به ام‌کی‌هکس به سمتش میرفتن 977 00:52:31,886 --> 00:52:33,186 ‏‫بخاطر همین برت رو کشتی؟‬ 978 00:52:33,186 --> 00:52:37,391 ‏‫نه، نه، اون... ببین، بخاطر همین بین اون اتفاق و کابوسا به پلیس زنگ زدم 979 00:52:37,491 --> 00:52:39,127 ‏‫بخاطر همین بود که میخواستم باهاتون حرف بزنم 980 00:52:39,192 --> 00:52:43,330 ‏‫- نگران بودم اتفاق بدی بیفته ‏‫- خب اتفاق بدی هم افتاد 981 00:52:43,463 --> 00:52:45,532 ...‏‫چیزی که ذهنمو مشغول کرده اینه‬ که 982 00:52:45,667 --> 00:52:48,970 ‏‫چرا جسدها رو به این ترتیب چیدی‬... 983 00:52:49,469 --> 00:52:53,373 ‏‫و چرا نمادهای شیطان‌پرستی رو‬ ‏‫با خون اونا روی دیوارا کشیدی 984 00:52:53,641 --> 00:52:54,876 ‏‫من... من یادم... یادم--‬ 985 00:52:54,976 --> 00:52:58,012 !انقدر این "یادم نمیاد" کسشرو تکرار نکن 986 00:52:58,680 --> 00:53:02,182 ،اینو ببین هنری !به عکس نگاه کن هنری 987 00:53:03,350 --> 00:53:05,953 و اینو توضیح بده که منم بفهمم 988 00:53:06,186 --> 00:53:07,421 ‏‫نمی‌بینی که این...‬ 989 00:53:07,555 --> 00:53:09,189 ‏‫این... این اتفاق افتاده.‬ 990 00:53:09,256 --> 00:53:11,726 ،‏‫داره اتفاق میفته و بازم اتفاق خواهد افتاد 991 00:53:11,826 --> 00:53:13,561 ‏‫قربانیا دروازه رو باز میکنن،‬ 992 00:53:13,661 --> 00:53:16,564 ‏‫و کابوس‌ها دوباره در این دنیا متولد میشن 993 00:53:16,664 --> 00:53:18,833 !‏‫خواهش میکنم باور کنین !لعنتی، لعنت بهش 994 00:53:18,900 --> 00:53:20,835 چرا متوجه نیستین همین لحظه که ما اینجا نشستیم 995 00:53:20,902 --> 00:53:23,370 !اونا اون بیرون دارن میچرخن !خواهش میکنم 996 00:53:23,504 --> 00:53:25,506 ‏‫باید جلوشونو بگیریم، خواهش میکنم!‬ 997 00:53:25,573 --> 00:53:29,443 !گمراهان-- اونا دارن میان ...اونا دارن... گمراهان 998 00:53:32,543 --> 00:53:35,043 "ویدیوهای ولاگ یک مامان" "ضبط شده در 2010" 999 00:54:00,612 --> 00:54:15,612 « تلگرام | @FoundFootageFan » 1000 00:55:21,522 --> 00:55:24,158 ‏‫مامان؟ !مامان 1001 00:55:30,531 --> 00:55:33,568 متاسفانه از اینجا به بعدش رو نمیتونیم ببینیم 1002 00:55:33,701 --> 00:55:36,270 ‏‫دفترچهٔ شان ‬ ‏‫به جعبه‌ای از ویدیوهای کابوس‌ها‬ اشاره داره 1003 00:55:36,270 --> 00:55:37,738 که قادر به تماشاشون نیستیم 1004 00:55:37,738 --> 00:55:40,274 فوتیج ها وجود دارن ‏‫ولی فایل‌ها کار نمیکنن 1005 00:55:40,274 --> 00:55:43,711 انگار یه چیزی مانع این میشه که ما اونا رو تماشا کنیم 1006 00:55:43,878 --> 00:55:46,315 و بعدش یه یادداشت :مربوط به اواخر آگوست که نوشته 1007 00:55:46,410 --> 00:55:48,110 "!اون منو پیدا کرد" 1008 00:55:48,216 --> 00:55:50,718 ‏‫خودکشی شان اصلا منطقی نیس 1009 00:55:50,952 --> 00:55:52,153 پس نشونه هاش کجا بودن؟‬ 1010 00:55:53,486 --> 00:55:55,790 ‏‫مگه معمولاً نشونه هایی واسه اینجور چیزا وجود نداره؟‬ 1011 00:55:56,489 --> 00:55:58,992 ‏‫کی متوجه شدین‬ که شان یه مشکلی داره؟ 1012 00:55:58,992 --> 00:56:00,160 من متوجه نشدم 1013 00:56:00,227 --> 00:56:03,464 شان هیچ مشکلی نداشت 1014 00:56:03,498 --> 00:56:05,333 مثلا وقتی از مدرسه برمیگشت تغییری نکرده بود؟ 1015 00:56:05,333 --> 00:56:08,336 ...علائم اضطراب، افسردگی هیچی؟ 1016 00:56:08,901 --> 00:56:10,202 ‏‫نه 1017 00:56:10,605 --> 00:56:12,739 همون شان همیشگی بود 1018 00:56:13,074 --> 00:56:14,575 خب یعنی بیشتر از قبل تو خونه میموند 1019 00:56:14,742 --> 00:56:16,376 ‏‫بهش گفتم بره بیرون‬ ‏‫و یه کاری چیزی پیدا کنه،‬ 1020 00:56:16,443 --> 00:56:18,779 ‏‫درگیر زندگی بشه، "گفتم "برو بیرون خونه بچرخ، پسر 1021 00:56:18,880 --> 00:56:21,315 ،کامپیوترو ول کن" "برو زندگی کن 1022 00:56:21,448 --> 00:56:22,717 ‏‫بعد از یادداشت‬ ‏‫"اون منو پیدا کرد"،‬ 1023 00:56:22,850 --> 00:56:26,721 شناخت ما از ترتیب زمانی تحقیقات شان بهم میریزه 1024 00:56:27,021 --> 00:56:29,690 ‏‫صفحات میانی دفترچه‬ ‏‫پاره شده یا گم شدن،‬ 1025 00:56:29,790 --> 00:56:32,693 ‏‫و آنچه در ادامه صفحات مشاهده میشه ‏‫تیکه‌های نامرتبط از‬ ‏‫یه داستانه.‬ 1026 00:56:32,694 --> 00:56:35,394 ‏‫آیا شان پروژه ام‌کی‌هکس رو پیدا کرد؟‬ 1027 00:56:35,718 --> 00:56:37,718 ‏‫من معتقدم که پیدا کرده بود 1028 00:56:37,765 --> 00:56:40,467 ‏‫و معتقدم‬ ‏‫که این پروژه آلوده‌ش کرد 1029 00:56:44,338 --> 00:56:45,706 ‏‫ذهن شان باز بود 1030 00:56:45,773 --> 00:56:49,343 اون بلخره فهمیده بود که هدف از پروژه ام‌کی‌هکس چیه 1031 00:56:49,377 --> 00:56:53,645 و خیلی زود، شان کابوس هایی از یه جنگل زیر ستارگان عجیب میدید 1032 00:56:53,712 --> 00:56:56,751 و همچنین یه مزرعه پر از اجساد .روبروی اهرام ثلاثه 1033 00:56:56,884 --> 00:56:59,487 سوء ظن شان داشت افزایش پیدا میکرد 1034 00:57:00,354 --> 00:57:04,457 شان نگران این بود که تحت نظر و تحت تعقیب باشه، اما نه از طرف دولت 1035 00:57:04,892 --> 00:57:07,560 ‏‫شان نگران‬ ‏‫شخص دیگه ای بود 1036 00:57:07,628 --> 00:57:09,397 ‏‫بارها و بارها،‬ 1037 00:57:09,496 --> 00:57:12,099 ‏‫شان درباره‬ ‏‫منحرفان کزاثگول نوشت.‬ 1038 00:57:12,266 --> 00:57:14,001 !گمراهان... اونا دارن میان 1039 00:57:14,035 --> 00:57:19,273 ‏‫یک فرقه باستانی‬ ‏‫آکدی* متمرکز‬ ‏‫بر پرستش‬ ‏‫خدایی فراموش‌شده، بنام کزاثگول.‬ [امپراتوری آکد، 2500 سال قبل از میلاد] 1040 00:57:19,439 --> 00:57:23,811 ‏‫شان متقاعد شده بود‬ ‏‫که گمراهان عامل ‏‫علنی شدن پروژه ام‌کی‌هکس هستن 1041 00:57:23,978 --> 00:57:27,114 ‏‫اینکه اونا از‬ ‏‫این آزمایش‬ برای هدفی نامعلوم استفاده میکنن 1042 00:57:27,214 --> 00:57:28,950 ‏‫قربانی‌ها،‬ اونا دروازه رو باز میکنن 1043 00:57:29,050 --> 00:57:31,652 ‏‫و کابوس‌ها دوباره‬ ‏‫تو این دنیا متولد میشن 1044 00:57:31,752 --> 00:57:32,920 !خواهشا حرفمو باور کنین 1045 00:57:32,954 --> 00:57:35,589 ‏‫آیا اون فرقه‬ داشت از پروژه ام‌کی‌هکس استفاده میکرد‬ 1046 00:57:35,656 --> 00:57:38,025 ‏‫تا یه جوری کزاثگول رو احضار کنه؟‬ 1047 00:57:38,246 --> 00:57:40,246 ،اون پر از نفرته ما رو پیدا کرده 1048 00:57:41,829 --> 00:57:43,864 ‏‫و با وجود‬ ‏‫بدتر شدن علائمش،‬ 1049 00:57:43,965 --> 00:57:45,599 ‏‫برادر کوچولوی من یه نقشه داشت.‬ 1050 00:57:45,921 --> 00:57:48,121 ،هرچی که میدونستمو گذاشتم علائم دارن بدتر میشن 1051 00:57:48,269 --> 00:57:49,370 ‏‫وقت تموم شده، نیکول 1052 00:57:49,469 --> 00:57:53,274 ‏‫شان یه دستگاه ساخت،‬ ‏‫اما هدف ساختش برامون مبهمه 1053 00:57:54,474 --> 00:57:59,613 ‏‫شان آخرین روز زندگیش رو .صرف عملی کردن نقشه‌ش کرد 1054 00:57:59,680 --> 00:58:02,149 ‏‫- باید جلوشو بگیرم‬ ‏‫- نه، نه! شان، شان!‬ 1055 00:58:02,646 --> 00:58:04,561 تلاش کردم جلوشو بگیرم ولی کافی نبود 1056 00:58:04,785 --> 00:58:08,023 ...‏‫و بعد ...و بعد اون 1057 00:58:10,291 --> 00:58:12,392 ‏‫- کی پیداش کرد؟‬ ‏‫- مادرت‬ 1058 00:58:13,527 --> 00:58:15,462 ‏‫تو از کجا فهمیدی؟‬ 1059 00:58:16,530 --> 00:58:17,832 ‏‫صدای جیغشو شنیدم 1060 00:58:17,898 --> 00:58:20,001 ‏‫ببین، واقعا می‌خوای این سوالا رو‬ ‏‫از مادرت بپرسی؟‬ 1061 00:58:20,101 --> 00:58:21,435 ‏‫فکر نمیکنی‬ ‏‫به اندازه کافی زجر کشیده؟‬ 1062 00:58:21,501 --> 00:58:23,437 ‏‫روز خودکشیش چی؟‬ 1063 00:58:25,806 --> 00:58:27,908 ‏‫تیم، چرا باید از من‬ ‏‫راجع به اون موضوع بپرسی؟‬ 1064 00:58:28,042 --> 00:58:30,478 ‏‫چرا نمی‌تونیم راجب ‏‫یه چیز خوب حرف بزنیم؟‬ 1065 00:58:30,544 --> 00:58:33,046 ‏‫آیا شان تا حالا از تو و بابا‬ ‏‫درخواست کمک کرده بود؟‬ 1066 00:58:34,682 --> 00:58:37,785 ‏‫پروژه ام‌کی‌هکس چی؟‬ ‏‫اون چیه؟‬ 1067 00:58:38,452 --> 00:58:40,287 ‏‫شان بهش اشاره نکرده بود؟‬ 1068 00:58:40,554 --> 00:58:42,490 نگفته بود که کسی داره تعقیبش میکنه؟‬ 1069 00:58:42,556 --> 00:58:45,125 نگفته بود احساس ناامنی میکرده؟ چیزی نگفته بود؟ 1070 00:58:46,961 --> 00:58:50,698 ‏‫شان تاحالا راجب پروژه‌ی ام‌کی‌هکس چیزی بهت گفته بود؟‬ 1071 00:58:51,765 --> 00:58:54,135 ‏‫نه... اون چی هست؟‬ 1072 00:58:54,168 --> 00:58:55,736 ‏‫پروژه ام‌کی‌هکس چی؟‬ 1073 00:58:55,836 --> 00:58:57,037 ‏‫نه، اون چیه؟‬ 1074 00:58:57,038 --> 00:58:59,608 ‏‫این یه جور کپی‌برداری از ام‌کی‌اولترائه*؟‬ [اسم رمز آزمایشات کنترل ذهن سیا] 1075 00:58:59,673 --> 00:59:02,009 ‏‫بابا، پروژه ام‌کی‌هکس چیه؟‬ 1076 00:59:04,979 --> 00:59:07,314 .نمیدونم ببین من دیگه میرم 1077 00:59:07,348 --> 00:59:09,517 ‏‫چرا شماها داشتین‬ وسایل شان رو ‏‫نصف شب مینداختین بیرون؟‬ 1078 00:59:09,550 --> 00:59:11,318 ‏‫من به اندازه کافی به سوالاتت جواب دادم 1079 00:59:11,318 --> 00:59:14,188 ‏‫برادرت شان، یه فرشته بود 1080 00:59:15,855 --> 00:59:17,725 ‏‫اون بچه ی معجزه‌آسای ما بود 1081 00:59:17,925 --> 00:59:20,427 ‏‫آیا خودت رو بخاطر مرگ شان سرزنش میکنی؟‬ 1082 00:59:21,429 --> 00:59:22,630 ‏‫نه!‬ 1083 00:59:23,631 --> 00:59:25,065 ‏‫که به اندازه کافی برای نجاتش تلاش نکردی؟‬ 1084 00:59:25,065 --> 00:59:28,435 ‏‫خدا اونو فقط برای یک لحظه به ما داد 1085 00:59:29,437 --> 00:59:32,907 ،‏‫و وقتی زمانش رسید خدا اونو به خونه‌ش فراخوند 1086 00:59:34,241 --> 00:59:38,746 ‏‫پسرم، دوستت دارم، دوستت دارم، ...اما حق نداری... حق نداری 1087 00:59:38,946 --> 00:59:41,516 ‏‫ما باید با این قضیه بسازیم 1088 00:59:43,283 --> 00:59:45,886 این باریه که روی دوش ماست 1089 00:59:47,888 --> 00:59:50,090 ‏‫- مامان، من...‬ ‏‫- حالا...‬ 1090 00:59:50,391 --> 00:59:54,095 ‏‫...اگه اجازه بدی،‬ ‏‫باید برگردم سراغ تمیزکاری 1091 00:59:54,562 --> 00:59:56,230 ‏‫چون این خونه خیلی بهم ریخته‌س 1092 00:59:56,430 --> 00:59:59,800 ،‏‫ببین، دیگه بسه ‏‫تیم، پسرم، دوستت دارم 1093 01:00:00,267 --> 01:00:01,802 ‏‫ولی دیگه کافیه، فهمیدی؟‬ 1094 01:00:03,103 --> 01:00:05,572 !‏‫دیگه خیلی زیاده رویه !خیلی زیاده رویه 1095 01:00:05,606 --> 01:00:07,308 ‏‫ذهن باز...‬ 1096 01:00:10,107 --> 01:00:12,607 "هشت هفته بعد" 1097 01:00:17,823 --> 01:00:19,823 {\an8}"نهم دسامبر 2013" 1098 01:00:18,018 --> 01:00:22,618 ‏‫من دارم این موضوع رو دائما تکرار میکنم چون نمیتونم از شان دل بکنم؟ 1099 01:00:25,192 --> 01:00:26,693 ‏‫چون نمیخوام اجازه بدم‬ ‏‫خودم حسش کنم؟‬ 1100 01:00:26,693 --> 01:00:30,264 ،‏‫منظورم اینه که یه چیزی اینجا هست !دقیقا همینجا، شان متوجهش شده بوده 1101 01:00:31,298 --> 01:00:32,900 ‏‫و هیچکس بهش کمک نکرد 1102 01:00:34,802 --> 01:00:36,605 ‏‫حتی اگه بیمار هم بوده،‬ ‏‫هیچکس بهش کمک نکرد 1103 01:00:36,605 --> 01:00:41,142 ،‏‫نه مامان، نه بابا ...نه نیکول، نه دوستاش 1104 01:00:43,066 --> 01:00:43,819 یا من... 1105 01:00:43,843 --> 01:00:46,947 ینی میگم اون آدمای توی ویدیو ...باید از یه جایی اومده باشن دیگه، نه؟ ولی 1106 01:00:47,481 --> 01:00:49,316 ‏‫خدایا، یه ماشین کابوس؟‬ 1107 01:00:49,984 --> 01:00:51,685 ‏‫واقعاً؟‬ 1108 01:00:51,785 --> 01:00:53,353 باز چی شده؟‬ 1109 01:01:06,700 --> 01:01:08,702 ‏‫مامان؟‬ 1110 01:01:11,739 --> 01:01:13,140 ‏‫این همه شیشه 1111 01:01:15,510 --> 01:01:16,944 ‏‫چه افتضاحی 1112 01:01:18,078 --> 01:01:20,047 ‏‫بابا،‬ ‏‫مامان چش شده؟‬ 1113 01:01:21,048 --> 01:01:23,284 ‏‫اگه دست از سرش برداری،‬ ‏‫مادرت چیزیش نیس 1114 01:01:23,350 --> 01:01:25,219 جان؟ دست از سرش بردارم؟‬ 1115 01:01:26,420 --> 01:01:28,823 ‏‫یه کم احترام بذار و‬ ‏‫اون کوفتی رو خاموش کن 1116 01:01:28,518 --> 01:01:30,718 {\an8}"چهاردهم دسامبر 2013، ساعت 10:15" 1117 01:01:32,726 --> 01:01:33,927 ‏‫درسته؟‬ 1118 01:01:34,629 --> 01:01:35,630 ‏‫خیله خب 1119 01:01:37,164 --> 01:01:39,199 ‏‫کار مستند به کجا رسید تیم؟ 1120 01:01:42,169 --> 01:01:43,170 ‏‫دیگه نمیدونم 1121 01:01:43,237 --> 01:01:45,005 ‏‫شان داشته یه دستگاه میساخته...‬ 1122 01:01:45,072 --> 01:01:48,807 ،‏‫...ظاهراً بر اساس آزمایش‌های مریم یه جور دستگاه صوتی، ولی چرا؟ 1123 01:01:48,808 --> 01:01:51,412 شان گفته که بخش‌هایی از این ویدیوها رو‬ ‏‫دیده و شنیده‬ 1124 01:01:51,513 --> 01:01:52,846 ‏‫که انگار ما نمیتونیم ببینیمشون 1125 01:01:52,846 --> 01:01:54,882 ‏‫نصف فایل‌های ویدیویی ولاگ یه مامان" خراب شدن" 1126 01:01:54,949 --> 01:01:57,851 ‏‫وقتی میخوایم ویدیوهای آزمایش شیکاگو رو پخش کنیم، کامپیوتر هنگ میکنه 1127 01:01:57,918 --> 01:02:01,088 ‏‫وقتی میخوایم لحظات آخر نوار رو ضبط کنیم،‬ ‏‫کامپیوتر خاموش میشه 1128 01:02:01,188 --> 01:02:03,224 !‏‫آخرین نوار تاکوما هم بیشترش برفکیه 1129 01:02:03,324 --> 01:02:05,959 ‏‫و نصف عکس‌های سفر بهاری هم بیش از حد نوردهی شدن 1130 01:02:06,026 --> 01:02:09,063 ‏‫شان از اون آزمایش‌ها ‏‫با دوربین خانوادگی شما هم فیلم گرفته 1131 01:02:09,129 --> 01:02:10,532 آره، ولی کجاس؟ 1132 01:02:10,699 --> 01:02:12,933 بگو کجاس نیکول؟ !چون اونم گم شده 1133 01:02:13,033 --> 01:02:15,135 ‏‫میشه الان یه نفس عمیق بکشی؟‬ 1134 01:02:17,371 --> 01:02:18,940 ‏‫یه نفس درست حسابی؟‬ 1135 01:02:21,407 --> 01:02:22,609 خیله خب 1136 01:02:22,810 --> 01:02:24,611 ‏‫حالا نگرانیت چیه؟‬ 1137 01:02:26,113 --> 01:02:28,882 ‏‫غیر از این که فقط نصف داستانو داریم؟‬ - آره، غیر از اون - 1138 01:02:28,949 --> 01:02:30,785 ‏‫آپوفینیا [ارتباط‌پنداری نادرست، معروف به اختلال رائفی پور] 1139 01:02:30,831 --> 01:02:32,853 چی؟ - آپوفینیا - 1140 01:02:34,221 --> 01:02:36,290 ‏‫دیدن الگوها و ارتباطاتی که وجود ندارن 1141 01:02:36,390 --> 01:02:38,725 ‏‫شاید شان آپوفنیا داشته ...یا هر کوفت دیگه ای 1142 01:02:38,992 --> 01:02:41,529 ‏‫و شاید ما رو هم کشونده داخل این جهان‌بینی بهم‌ریخته‌ش 1143 01:02:41,596 --> 01:02:43,197 ‏‫چون ما دلمون می‌خواست واقعا یه چیزی باشه 1144 01:02:43,263 --> 01:02:46,500 ...یه چیزی که توضیح بده اون 1145 01:02:46,601 --> 01:02:48,235 ‏‫اولش نمیدونستم چی رو باور کنم،‬ 1146 01:02:48,302 --> 01:02:52,239 ‏‫ولی جدیداً بیشتر به این فکر میکنم‬ ‏‫که شان واقعاً یه چیزایی میدونسته 1147 01:02:52,239 --> 01:02:53,742 ‏‫من باور دارم که یه چیزی اونجا هست،‬ 1148 01:02:53,807 --> 01:02:56,777 ‏‫و این منو بدجوری می‌ترسونه، میفهمی؟‬ 1149 01:02:57,177 --> 01:03:00,548 ‏‫پس بذار ببینیم واسه این مستند، ...برای شان، برای خودمون چیکار میتونیم بکنیم 1150 01:03:00,572 --> 01:03:01,758 ...و فقط 1151 01:03:02,082 --> 01:03:04,485 ،‏‫مهم نیست به کجا میرسه مثل قولی که دادیم، باشه؟‬ 1152 01:03:10,925 --> 01:03:11,526 ‏‫باشه 1153 01:03:11,625 --> 01:03:14,061 ‏‫مامان... دستات چی شده؟‬ 1154 01:03:11,746 --> 01:03:13,946 {\an8}"چهاردهم دسامبر 2013، ساعت 11:01" 1155 01:03:14,629 --> 01:03:17,029 آها اینا...؟ 1156 01:03:17,377 --> 01:03:19,377 چیزی نیس عزیزم، بخاطر زمستونه 1157 01:03:20,602 --> 01:03:24,805 ‏‫من با تمام وجودم دلتنگ برادرت هستم،‬ 1158 01:03:26,508 --> 01:03:30,745 ‏‫ولی... در جایگاهی نیستم که خواستِ خدا رو زیر سوال ببرم 1159 01:03:30,811 --> 01:03:32,011 ...پس 1160 01:03:32,992 --> 01:03:35,492 ،باهاش کنار میام تا جایی که بتونم 1161 01:03:36,751 --> 01:03:38,418 ‏‫مراقب شما دوتا هستم‬ 1162 01:03:38,653 --> 01:03:40,855 ‏‫و مطمئن میشم که خونه تمیز باشه 1163 01:03:42,222 --> 01:03:44,291 ‏‫ولی نگران پدرتم 1164 01:03:44,858 --> 01:03:46,160 ‏‫چرا؟‬ 1165 01:03:49,095 --> 01:03:51,532 چون دونالد دوباره داره مشروب میخوره 1166 01:03:51,533 --> 01:03:54,501 نمیدونستم تو هم مشروب میخوری 1167 01:03:51,703 --> 01:03:53,703 {\an8}"چهاردهم دسامبر 2013، ساعت 14:21" 1168 01:03:54,868 --> 01:03:55,969 ...آره خب 1169 01:03:56,036 --> 01:03:59,708 خب ما داریم سعی میکنیم تیکه های گمشده ی ماه های آخر زندگی شان رو کنار هم بذاریم 1170 01:03:59,808 --> 01:04:01,676 ...چیزی هست که تو بخوای 1171 01:04:02,042 --> 01:04:03,410 مگه راجب این قضیه صحبت نکردیم؟ 1172 01:04:03,477 --> 01:04:05,045 شان مثل روح بود 1173 01:04:05,680 --> 01:04:08,315 ،بیشتر وقتا تو اتاقش بود ،همیشه خونه بود 1174 01:04:08,382 --> 01:04:09,382 ...ولی 1175 01:04:10,889 --> 01:04:12,289 همین کارای نوجوانانه دیگه 1176 01:04:12,385 --> 01:04:15,456 ...ینی میگم چیزی نبود که بابتش نگران بشیم 1177 01:04:15,557 --> 01:04:18,727 ...یه زن... شلخته ی کوچولو 1178 01:04:20,795 --> 01:04:22,563 قلب فرشته ی منو شکوند 1179 01:04:23,131 --> 01:04:27,200 ...و بعدش اون برگشت به سمت من 1180 01:04:29,002 --> 01:04:32,907 ،برگشت به مادرش کسی که از همه بیشتر دوسش داره 1181 01:04:35,376 --> 01:04:36,377 مامان 1182 01:04:38,345 --> 01:04:40,080 این دفترچه ی شانه 1183 01:04:40,180 --> 01:04:42,282 یه نوشته ای هست مربوط به اواخر آگوست 1184 01:04:42,383 --> 01:04:45,653 و نوشته که با تو صحبت کرده یا میخواسته صحبت کنه 1185 01:04:45,854 --> 01:04:49,557 بیا، خودت ببینش، باشه؟ 1186 01:04:50,390 --> 01:04:53,059 ،وقتی بهم گفت تو دردسر افتاده ...وقتی 1187 01:04:53,060 --> 01:04:56,897 ،وقتی برای کمک اومد سراغم ...من 1188 01:04:58,132 --> 01:05:01,201 من فقط همون کاری رو کردم که هر مادری میکنه 1189 01:05:02,570 --> 01:05:03,671 ‏‫من بهش کمک کردم 1190 01:05:03,738 --> 01:05:05,840 ‏‫مامان شان رو برد پیش روانپزشک 1191 01:05:07,542 --> 01:05:10,144 ،آره با یه مشت قرص پُرش کردن 1192 01:05:10,244 --> 01:05:12,881 ‏‫چون تو این مملکت کارمون همینه، مگه نه؟‬ 1193 01:05:12,946 --> 01:05:15,115 ‏‫مشکلی داری؟ !یه قرصی براش هست 1194 01:05:15,449 --> 01:05:16,785 ‏‫لعنت به این شیادا 1195 01:05:16,917 --> 01:05:20,622 ‏‫و تو فکر نمیکنی اون داروها‬ ربطی به خودکشی شان داشته باشه؟ 1196 01:05:21,255 --> 01:05:22,256 ‏‫نه 1197 01:05:22,256 --> 01:05:24,793 ‏‫مامان، چه جور داروهایی بهش دادی؟‬ 1198 01:05:25,025 --> 01:05:26,293 ‏‫من... من نمیدونم عزیزم 1199 01:05:26,393 --> 01:05:28,929 ‏‫فقط هرچی که دکتر تجویز کرد 1200 01:05:29,564 --> 01:05:31,064 ‏‫ضد افسردگی بودن؟‬ 1201 01:05:31,231 --> 01:05:33,167 چیزی بود که شان من بهش نیاز داشت 1202 01:05:33,267 --> 01:05:37,271 ‏‫چون تو می‌دونی که داروهای ضد افسردگی‬ ‏‫میتونن ریسک خودکشی رو بالا ببرن، درسته؟‬ 1203 01:05:37,572 --> 01:05:40,007 ‏‫منظورت چیه، تیموتی اندرو ویلسون؟‬ 1204 01:05:40,107 --> 01:05:42,976 ‏‫- مامان، منظورم این نیس... !چطور جرئت میکنی - 1205 01:05:42,977 --> 01:05:44,913 ‏‫مامان، باید تمام احتمالاتو بررسی کنیم...‬ 1206 01:05:46,814 --> 01:05:48,414 ‏‫لطفاً فقط...‬ 1207 01:05:54,656 --> 01:05:57,291 ‏‫نظرت راجب یه سابقه ی خانوادگی از بیماری روانی چیه بابا؟‬ 1208 01:05:57,357 --> 01:05:58,957 ‏‫اون چی؟ 1209 01:06:00,427 --> 01:06:03,130 ...عالیه ...باورنکردنیه 1210 01:06:03,630 --> 01:06:04,464 ‏‫چی؟‬ 1211 01:06:04,465 --> 01:06:08,265 ‏‫اینکه تو یه راهی پیدا کردی که از طریقش !مرگ پسرمونو بندازی تقصیر ما 1212 01:06:08,333 --> 01:06:09,733 ...خب، اگه سرنخا درست باشه 1213 01:06:09,938 --> 01:06:12,874 ‏‫شان پسر من بود! !پسرم 1214 01:06:14,141 --> 01:06:16,677 ‏‫من بیشتر از هر چیزی دوسش داشتم، ‏‫مادرتم همینطور 1215 01:06:18,178 --> 01:06:20,214 ‏‫درست همونطور که تو رو دوس داریم 1216 01:06:20,314 --> 01:06:22,015 !ایول، ابراز علاقه‌تون به من عالیه 1217 01:06:22,115 --> 01:06:23,615 ‏‫تیم!‬ 1218 01:06:27,320 --> 01:06:29,789 ‏‫- من اشتباه میکردم‬ ‏‫- چی؟‬ 1219 01:06:30,658 --> 01:06:32,592 ‏‫فکر می‌کردم بهتر از اینا ‏‫تربیتت کردیم 1220 01:06:32,660 --> 01:06:35,295 ،‏‫اما اشتباه میکردم .تو خودخواهی 1221 01:06:36,163 --> 01:06:38,800 ‏‫همیشه باید یه نفرو داشته باشی‬ ‏‫که انگشت اتهامو به سمتش بگیری 1222 01:06:38,833 --> 01:06:40,300 ‏‫من این کارو برای شان میکنم،‬ ‏‫برای حقیقت...‬ 1223 01:06:40,367 --> 01:06:43,070 ‏‫نه، تیم، ‏‫نه، تو این کارو برای خودت میکنی 1224 01:06:43,605 --> 01:06:45,840 ‏‫داری سعی میکنی خودتو‬ تبدیل کنی به مرکز این ماجرا 1225 01:06:45,840 --> 01:06:47,374 ‏‫همیشه همین کارو میکنی 1226 01:06:47,607 --> 01:06:50,007 ‏‫الان باید شامو آماده کنم...‬ 1227 01:06:50,724 --> 01:06:51,724 ...و 1228 01:06:52,514 --> 01:06:55,182 ‏‫- و این آشپزخونه رو تمیز کنم‬ ‏‫- باشه‬ 1229 01:06:55,917 --> 01:06:57,719 ‏‫- همین الان ‏‫- باشه مامان‬ 1230 01:06:58,318 --> 01:06:59,553 ‏‫همین الان!‬ 1231 01:07:01,288 --> 01:07:02,589 ‏‫همین الان!‬ 1232 01:07:03,657 --> 01:07:05,159 ‏‫همین الان!‬ 1233 01:07:08,495 --> 01:07:09,996 ‏‫تمومش کن 1234 01:07:12,499 --> 01:07:14,168 یه آبجو دیگه هم بخور 1235 01:07:15,202 --> 01:07:17,939 .‏‫سلامتی .از خونه ی من گمشو بیرون 1236 01:07:18,076 --> 01:07:20,276 {\an8}"چهاردهم دسامبر 2013، ساعت 15:47" 1237 01:07:21,676 --> 01:07:24,411 ‏‫خب، بعد از مصاحبه‬ ‏‫با والدینت،‬ نظرت چیه؟ 1238 01:07:25,680 --> 01:07:27,115 نظرم چیه؟ 1239 01:07:28,716 --> 01:07:30,250 ‏‫به نظرم بهم دروغ گفتن 1240 01:07:30,417 --> 01:07:32,119 ‏‫به نظرم همه بهم دروغ گفتن !بهم دروغ گفتن 1241 01:07:32,219 --> 01:07:34,021 شان مشخصا بیمار بوده 1242 01:07:34,254 --> 01:07:36,891 ‏‫معلوم بود یه جورایی داره یه دوره ی روانی رو پشت سر میذاره 1243 01:07:36,991 --> 01:07:40,260 !خب اونا بردنش پیش یه روانپزشک 1244 01:07:40,695 --> 01:07:42,764 ‏‫مادرت اونو بردش بیمارستان، همین 1245 01:07:42,764 --> 01:07:45,232 ‏‫از کجا معلوم که اون کار حالشو بدتر نکرده باشه؟‬ 1246 01:07:45,399 --> 01:07:49,102 ،از کجا معلوم رفتنش به بیمارستان دیدن اون دکتر و خوردن اون داروها 1247 01:07:49,202 --> 01:07:51,873 باعث یه تلنگر نشده باشه و اونو به سمت خودکشی سوق نداده باشه؟ 1248 01:07:52,372 --> 01:07:56,109 ‏‫دارن میگم مامان و بابا رسماً اعتراف کردن‬ !که خانواده ی ما نفرین‌شده‌س 1249 01:07:56,310 --> 01:07:59,212 ،‏‫ما نفرین شده‌ایم ما به بیماری روانی نفرین شدیم 1250 01:07:59,379 --> 01:08:01,816 !افسردگی و اعتیاد پنهانی بابا به الکل 1251 01:08:02,049 --> 01:08:06,053 ‏‫بیماری مونشِهاوزِن نیابتی* و !مهر و محبتای افراطی مامان، همش [مراقبت وسواسی مادر از بچه و جعل بیماری] 1252 01:08:11,424 --> 01:08:13,728 ،‏‫من چیزیو دیدم که میخواستم ببینم دیدم ‏‫فقط نمیخواستم با حقایق روبرو بشم 1253 01:08:13,728 --> 01:08:15,930 ‏‫خیله خب، این حقایق چیه؟‬ 1254 01:08:16,296 --> 01:08:17,899 ‏‫حقایق برای تو چیا هستن؟‬ 1255 01:08:25,238 --> 01:08:27,108 ‏‫اینکه برادر کوچیکم، شان،‬ 1256 01:08:27,274 --> 01:08:29,108 ‏‫عقلشو از دست داد...‬ 1257 01:08:30,078 --> 01:08:31,913 ‏‫و بعد اومد توی این گاراژ، و...‬ 1258 01:08:31,980 --> 01:08:34,980 ...‏‫و همینجا... خودکشی کرد 1259 01:08:38,219 --> 01:08:42,122 ‏‫تحقیقاتش، وسواسش،‬ ‏‫فقط مربوط به یه ذهن بیمار بود 1260 01:08:42,189 --> 01:08:44,491 ‏‫که ارتباطاتی رو میدید که وجود نداشتن 1261 01:08:44,558 --> 01:08:46,593 ‏‫اون مدارک چی، اون چیزایی که...‬ 1262 01:08:46,594 --> 01:08:49,029 ..‏‫- از یه منبع مرموز فرستاده شده. از یه منبع مرموز فرستاده شده؟ -‬ 1263 01:08:49,063 --> 01:08:51,298 ‏‫کی پست‌های آنلاین شان رو دیده؟‬ 1264 01:08:52,366 --> 01:08:58,171 ‏‫نیکول، یه لحظه به این فکر کردی که ‏‫شاید یکی داشته... سر به سرش میذاشته؟‬ 1265 01:08:59,007 --> 01:09:01,809 ‏‫داشته باهاش شوخی میکرده، ها؟‬ 1266 01:09:01,943 --> 01:09:04,746 ...‏‫تو که خبرنگاری خبرنگار دانشجو 1267 01:09:04,812 --> 01:09:06,781 ‏‫این از دیدگاه فرضیه‌بینی یا هرچیت دور موند؟ 1268 01:09:06,848 --> 01:09:10,117 خیله خب، خبرنگار دانشجو بودن من ربطی به این قضیه نداره 1269 01:09:14,688 --> 01:09:17,557 ‏‫این... این فقط وقت تلف کردنه 1270 01:09:18,325 --> 01:09:20,693 !اینا همش... همش کسشره 1271 01:09:30,004 --> 01:09:31,506 ...‏‫فقط منتظر نشسته بود 1272 01:09:32,807 --> 01:09:34,807 ...‏‫کمین کرده بود 1273 01:09:35,238 --> 01:09:37,218 توی ژن‌هاش، توی ژنای ما 1274 01:09:37,879 --> 01:09:41,314 ‏‫فقط منتظر یه لحظه ی مناسب بود‬ ‏‫که بگیرتش و...‬ 1275 01:09:51,025 --> 01:09:52,026 ‏‫تو 1276 01:09:53,127 --> 01:09:54,128 ‏‫چی؟‬ 1277 01:09:55,596 --> 01:09:57,631 ‏‫- چی؟‬ ‏‫- تو این کارو کردی‬ 1278 01:09:58,465 --> 01:09:59,566 ‏‫چی؟‬ 1279 01:10:01,201 --> 01:10:02,669 ‏‫مامان گفت...‬ 1280 01:10:03,538 --> 01:10:04,839 ‏‫- مامانت چی گفت؟‬ ‏‫- نوارو قطع کن 1281 01:10:04,906 --> 01:10:06,773 ‏‫- نه، چی...‬ ‏‫- گفتم اون نوار لعنتیو قطع کن!‬ 1282 01:10:07,141 --> 01:10:08,743 ‏‫بگو چطوری با برادرم شان آشنا شدی 1283 01:10:08,910 --> 01:10:12,412 ،‏‫ما تو دبیرستان باهم آشنا شدیم باهم دبیرستان می‌رفتیم 1284 01:10:13,681 --> 01:10:15,717 ،‏‫منظورم تابستون امساله از تابستون امسال بگو 1285 01:10:15,817 --> 01:10:18,285 ‏‫آره، ما تابستون گذشته دوباره تو یه مهمونی همدیگه رو دیدیم 1286 01:10:18,385 --> 01:10:20,354 ‏‫و شماها باهم صمیمی شدین، درسته؟‬ 1287 01:10:21,155 --> 01:10:22,056 ‏‫آره 1288 01:10:22,155 --> 01:10:23,557 ،ای خدا، نیکول ...سوالو دوباره تکرار کن 1289 01:10:23,558 --> 01:10:26,094 ‏‫آره، باشه، من و شان تابستون گذشته باهم صمیمی شدیم 1290 01:10:26,194 --> 01:10:27,528 ‏‫- چقدر صمیمی؟‬ ‏‫- صمیمی دیگه‬ 1291 01:10:27,628 --> 01:10:30,732 ،‏‫ما دوست بودیم دوستای صمیمی جدید بودیم 1292 01:10:31,833 --> 01:10:33,200 ‏‫فقط دوست؟‬ 1293 01:10:34,301 --> 01:10:35,602 ‏‫فقط دوست 1294 01:10:35,603 --> 01:10:38,305 ‏‫ولی شماها هر روز و همیشه به هم پیام میدادین، درسته؟‬ 1295 01:10:38,405 --> 01:10:40,774 ‏‫ما به اندازه‌ای که دوستا به هم پیام میدن پیام میدادیم 1296 01:10:40,775 --> 01:10:42,842 ‏‫شما تا حالا باهم رفته بودین سر قرار؟ 1297 01:10:44,846 --> 01:10:46,547 ‏‫ما با هم می‌گشتیم 1298 01:10:47,181 --> 01:10:49,584 ‏‫اون "گشت و گذارها" رو میشه به عنوان قرار در نظر گرفت؟‬ 1299 01:10:49,650 --> 01:10:51,219 ‏‫- نه.‬ ‏‫- چرا؟‬ 1300 01:10:51,284 --> 01:10:54,622 ‏‫نه، من اونا رو به عنوان قرار در نظر نمیگیرم‬ ‏‫چون آخرش دنگ خودمونو میدادیم 1301 01:10:54,722 --> 01:10:55,957 تعریفت از قرار اینه؟ 1302 01:10:56,057 --> 01:10:58,192 ‏‫- که پسره باید حساب کنه؟‬ ‏‫- آره! آره، دقیقا همینه‬ 1303 01:10:58,258 --> 01:10:59,092 حالا هرچی 1304 01:10:59,159 --> 01:11:00,861 ‏‫شان هیچ وقت سعی نکرد یه حرکتی بزنه؟‬ 1305 01:11:03,064 --> 01:11:06,601 ‏‫نیکول، شان سعی کرد بهت‬ ‏‫نزدیک بشه یا نه؟ 1306 01:11:08,669 --> 01:11:10,737 ‏‫- خب، تیم، بسه دیگه...‬ ‏‫- فقط سوالو جواب بده‬ 1307 01:11:10,737 --> 01:11:13,942 نه، تیم، مگه خودت نگفتی که داری چیزای بی ربط و خیالی رو به هم ربط میدی؟ 1308 01:11:14,007 --> 01:11:16,077 شان سعی کرد بهت نزدیک بشه یا نه؟ 1309 01:11:20,413 --> 01:11:21,414 ‏‫آره 1310 01:11:23,584 --> 01:11:26,486 ‏‫- چرا؟ کجا؟ چطوری؟‬ ‏‫- نمی‌دونم... نمی‌دونم‬ 1311 01:11:26,587 --> 01:11:28,556 ‏‫فکر کن، سعی کن یادش بیاری 1312 01:11:30,725 --> 01:11:32,492 ‏‫- چرا؟‬ ‏‫- فقط بهش فکر کن، لطفا!‬ 1313 01:11:32,560 --> 01:11:35,963 ‏‫باشه بابا، باشه، ‏‫آره، شان یه حرکتی زد‬ 1314 01:11:36,063 --> 01:11:37,364 ‏‫شاید اواسط‬ ‏‫یا اواخر ژوئن بود 1315 01:11:37,464 --> 01:11:40,134 ‏‫یادم نمیاد، ‏‫یعنی، داشتیم وقت میگذروندیم 1316 01:11:40,234 --> 01:11:42,103 ‏‫رفتیم سینما‬ ‏‫و بعد شام... 1317 01:11:42,603 --> 01:11:44,839 ‏‫یه دوری دور میدون زدیم ‏‫و بعد اون...‬ 1318 01:11:45,006 --> 01:11:47,774 ‏‫سعی کرد منو دم در من ببوسه ‏‫ولی من گفتم نه 1319 01:11:48,910 --> 01:11:51,145 ‏‫چرا... چرا گفتی نه؟‬ 1320 01:11:52,013 --> 01:11:53,514 ‏‫چون ما دوست بودیم 1321 01:11:53,614 --> 01:11:57,151 ‏‫چون... چون ما فقط‬ ‏‫دوست بودیم، باشه؟‬ 1322 01:11:57,251 --> 01:11:59,452 ‏‫شان فقط تنها بود،‬ ‏‫و منم،‬ 1323 01:11:59,520 --> 01:12:02,023 ،‏‫مشغول درس و مدرسه بودم سرم با درس شلوغ بود، خب؟ 1324 01:12:02,123 --> 01:12:03,991 ‏‫و راستش، دنبال‬ ‏‫دوست پسر نبودم،‬ 1325 01:12:04,091 --> 01:12:07,562 !‏‫و خب، خیلی هم‬ ‏‫جذبش نشده بودم همینو میخواستی بشنوی؟ 1326 01:12:07,695 --> 01:12:08,696 ‏‫نیکول... 1327 01:12:08,796 --> 01:12:12,166 ‏‫چرا اینقدر اصرار داشتی من این مستندو بسازم؟ 1328 01:12:13,932 --> 01:12:15,932 شوخی میکنی دیگه آره؟ 1329 01:12:19,338 --> 01:12:20,838 ‏‫چرا؟‬ 1330 01:12:22,409 --> 01:12:23,945 ‏‫فقط حقیقتو بگو نیکول 1331 01:12:24,011 --> 01:12:27,114 نه... خواهش میکنم این کارو نکن 1332 01:12:29,116 --> 01:12:31,185 ‏‫بخاطر این بود که عذاب وجدان داشتی؟‬ 1333 01:12:33,654 --> 01:12:35,824 ...‏‫تیم، دلیل من این نبود‬ - ...بخاطر این بود که - 1334 01:12:35,891 --> 01:12:38,526 ‏‫میدونستی طرد کردنت شان رو به مرز جنون رسوند؟‬ 1335 01:12:40,360 --> 01:12:44,364 ‏‫یا انقدر برای یه داستان لعنتی بی‌تاب بودی‬ که از من استفاده کردی؟ 1336 01:12:44,431 --> 01:12:48,202 ،از درد من استفاده کردی، از خانواده‌م از برادر مرده‌م، که چی بشه؟ 1337 01:12:48,302 --> 01:12:49,704 ‏‫واسه یه پروژه‌ی کلاسی؟ واسه سرگرم شدنت؟‬ 1338 01:12:49,770 --> 01:12:50,771 ‏‫- واسه چی نیکول؟‬ ‏‫- میدونی چیه؟‬ 1339 01:12:50,872 --> 01:12:52,505 ،‏‫من چیزیو که میخواستم بدست آوردم .پس مرسی 1340 01:12:52,506 --> 01:12:54,709 ‏‫تو فقط یه فرصت‌طلبی نیکول 1341 01:12:54,875 --> 01:12:57,275 !‏‫تو از مردم سوء استفاده میکنی !تو یه دروغگویی 1342 01:12:57,331 --> 01:12:58,931 !تو هم فقط یه دروغگوی دیگه‌ای 1343 01:12:58,749 --> 01:13:00,949 {\an8}"شانزدهم دسامبر 2013، ساعت 00:44" 1344 01:13:03,150 --> 01:13:04,550 ‏‫دو ماه 1345 01:13:06,854 --> 01:13:08,555 ‏‫دو ماه لعنتی 1346 01:13:08,556 --> 01:13:12,026 ‏‫نمی‌دونم دلم میخواد این آخرین ماجراجویی شان باشه یا نه 1347 01:13:16,428 --> 01:13:17,928 ‏‫شیر بیاد تمومش میکنم.‬ 1348 01:13:19,533 --> 01:13:20,968 ‏‫خط بیاد، خب...‬ 1349 01:13:27,403 --> 01:13:29,403 {\an8}"نوزدهم دسامبر 2013، ساعت 17:07" 1350 01:13:27,742 --> 01:13:29,877 ‏‫مامان؟ مامان داری چیکار میکنی؟‬ 1351 01:13:30,377 --> 01:13:32,146 ‏‫اینا دیگه چیه؟‬ 1352 01:13:32,213 --> 01:13:33,780 اینا واسه مستندمونه 1353 01:13:33,781 --> 01:13:35,281 اینجا افتضاحه 1354 01:13:37,752 --> 01:13:40,388 ،‏‫چه افتضاحیه همه جا خیلی ناپاکه 1355 01:13:40,388 --> 01:13:42,189 ‏‫مامان، مامان، اون مال شانه 1356 01:13:43,889 --> 01:13:45,026 ‏‫مامان، بسه دیگه!‬ 1357 01:13:45,092 --> 01:13:46,193 ‏‫- نه!‬ ‏‫- مامان، توروخدا!‬ 1358 01:13:46,260 --> 01:13:47,929 ‏‫- باید پاکسازی بشه!‬ ‏‫- مامان، خواهش میکنم!‬ 1359 01:13:48,062 --> 01:13:49,130 ‏‫- خواهشا! توروخدا!‬ ‏‫- مگه نمیبینی؟‬ 1360 01:13:49,230 --> 01:13:55,102 !بخاطر خودمون! ما باید تطهیر بشیم ‏‫باید پاک بشیم!‬ 1361 01:13:55,103 --> 01:13:56,404 ‏‫مادرتو اذیت نکن!‬ 1362 01:13:56,469 --> 01:13:59,273 ‏‫بابا، نمیبینی داره چیکار میکنه؟‬ ‏‫داره همه چیو میریزه دور!‬ 1363 01:13:59,373 --> 01:14:00,574 ‏‫ای وای، تیم!‬ ‏‫میدونی چیه؟‬ 1364 01:14:00,641 --> 01:14:02,376 فکر کنم به اندازه کافی راجب مزخرفاتت شنیدیم 1365 01:14:02,442 --> 01:14:04,312 ‏‫- وایسا، چی؟‬ ‏‫- تو یه ذره هم عوض نشدی!‬ 1366 01:14:04,412 --> 01:14:05,813 !مثل همیشه خودخواهی 1367 01:14:05,913 --> 01:14:08,513 ،تو برگشتی اینجا !‏‫بخاطر گذشت و بخشش ما داری اینجا زندگی میکنی 1368 01:14:08,536 --> 01:14:09,736 داری از این قضیه علیه ما !استفاده میکنی 1369 01:14:09,750 --> 01:14:12,687 ‏‫توی آشغالامونو میگردی! !مادرتو ناراحت میکنی 1370 01:14:12,787 --> 01:14:15,588 ‏‫بابا، اون مریضه، به کمک نیاز داره!‬ - !ما بهت همه چیز دادیم - 1371 01:14:15,589 --> 01:14:17,758 ‏‫و تو نمک نشناس و خودخواهی!‬ 1372 01:14:17,959 --> 01:14:19,694 ‏‫فکر کنم وقتشه که از اینجا بری!‬ 1373 01:14:19,794 --> 01:14:20,861 ‏‫- جدی میگی؟‬ ‏‫- آره، جدی میگم!‬ 1374 01:14:20,962 --> 01:14:22,296 ‏‫جدی میگم، برو بیرون!‬ 1375 01:14:22,396 --> 01:14:23,831 ،‏‫شان مرده من تنها کسی ام که برات مونده 1376 01:14:23,931 --> 01:14:25,266 ‏‫عزیزم، داری چیکار میکنی؟‬ 1377 01:14:25,266 --> 01:14:27,535 ‏‫اگه پاک باشیم، می‌تونیم دوباره شروع کنیم 1378 01:14:27,635 --> 01:14:28,636 ‏‫مامان؟‬ 1379 01:14:28,703 --> 01:14:30,271 ‏‫عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم 1380 01:14:30,470 --> 01:14:32,139 ‏‫بیا اینجا، بیا اینجا، بیا اینجا 1381 01:14:32,239 --> 01:14:33,841 ‏‫بیا اینجا، بیا اینجا 1382 01:14:40,414 --> 01:14:42,682 ،‏‫عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم حالت خوبه؟‬ 1383 01:14:42,750 --> 01:14:45,019 نه، نه - ‏‫آروم باش، آروم باش، آروم باش‬ - 1384 01:14:45,152 --> 01:14:47,188 ،آروم باش، درست میشه همه چی درست میشه 1385 01:14:47,188 --> 01:14:49,090 ،‏‫نه، درست نمیشه هیچ وقت درست نمیشه 1386 01:14:49,290 --> 01:14:51,292 ،‏‫میخوام بری بیرون !برو بیرون 1387 01:14:54,161 --> 01:14:55,663 ‏‫تو کاملا درست میگفتی، اوون 1388 01:14:55,730 --> 01:14:59,033 ‏‫انگار یه نیروهای عظیم و بزرگی وجود دارن 1389 01:14:59,133 --> 01:15:01,501 ‏‫که بسیار فراتر از کنترل ما هستن،‬ 1390 01:15:01,669 --> 01:15:04,005 ،‏‫دارن ما رو کنترل میکنن همه‌چیو کنترل میکنن 1391 01:15:04,905 --> 01:15:06,340 ‏‫همش کدگذاری شده‌س 1392 01:15:06,440 --> 01:15:08,709 ،‏‫همه‌چی از قبل تعیین شده‌س توی ژن‌های لعنتی ما‬ 1393 01:15:08,809 --> 01:15:10,444 ‏‫و توی تاریخ و این چیزا 1394 01:15:10,578 --> 01:15:12,713 ینی میگم ما فکر میکنیم کی هستیم؟ 1395 01:15:14,749 --> 01:15:17,918 ،‏‫هیچ انتخابی وجود نداره هیچ کاری نمیتونیم بکنیم 1396 01:15:18,986 --> 01:15:19,987 کاری نیس که بتونیم انجام بدیم 1397 01:15:20,054 --> 01:15:21,856 ‏‫هیچ کاری نیس که بتونیم انجام بدیم 1398 01:15:21,922 --> 01:15:23,491 ‏‫هیچ کاری نمیتونیم بکنیم 1399 01:15:25,836 --> 01:15:29,836 .رفتم خونه ی مامانم اینا، یه کم استراحت کن" ".یادت باشه اینم میگذره، چیزی خواستی زنگ بزن «اوون» 1400 01:15:23,778 --> 01:15:25,778 {\an8}"خانۀ اوون" "بیستم دسامبر 2013" 1401 01:15:31,999 --> 01:15:33,467 ‏‫این یه الگوئه 1402 01:15:36,303 --> 01:15:37,804 ‏‫این یه الگوئه 1403 01:15:42,455 --> 01:15:44,455 {\an8}"بیست‌ویکم دسامبر 2013، ساعت 03:33" 1404 01:15:47,548 --> 01:15:49,250 ‏‫شان بهم زنگ زد 1405 01:15:51,619 --> 01:15:53,319 ‏‫نمیدونم چطوری 1406 01:15:59,660 --> 01:16:01,528 ‏‫دوباره داره زنگ میزنه 1407 01:16:07,902 --> 01:16:09,436 ‏‫الو، شان؟‬ 1408 01:16:13,441 --> 01:16:15,075 ‏‫صداتو نمیشنوم، شان 1409 01:16:17,211 --> 01:16:18,979 ‏‫چی؟ آهنگه؟‬ 1410 01:16:34,694 --> 01:16:37,394 ...ای خدا... چه خبر شده 1411 01:17:17,304 --> 01:17:18,705 ‏‫این دیگه چیه...؟‬ 1412 01:17:22,476 --> 01:17:23,976 وای دهنتو 1413 01:17:47,301 --> 01:17:49,870 ‏‫طلای آلوارادو [کاشف اسپانیایی] 1414 01:18:00,681 --> 01:18:03,817 ،خب، خیله خب خیله خب، اینجا بود 1415 01:18:04,084 --> 01:18:08,389 ‏‫دیشب اینجا بود...‬ ‏‫درست اینجا بود، ولی...‬ 1416 01:18:09,924 --> 01:18:11,225 ‏‫پیداش کردم 1417 01:18:11,759 --> 01:18:14,995 ،‏‫من اونجا بودم ‏‫من توی خونه درختی بودم 1418 01:18:15,062 --> 01:18:18,065 ‏‫یه جوری سر از اینجا درآوردم،‬ ‏‫ولی من اونجا بودم 1419 01:18:20,034 --> 01:18:21,769 ‏‫نوار شان رو پیدا کردم 1420 01:18:22,736 --> 01:18:24,271 ‏‫من فیلمشو دارم 1421 01:18:25,706 --> 01:18:28,643 ‏‫خدایا، من دیوونه نیستم، ‏‫شان دیوونه نبود 1422 01:18:28,742 --> 01:18:31,178 --ام‌کی‌هکس واقعا وجود دا 1423 01:18:31,312 --> 01:18:33,380 ،‏‫البته که شک داشتم ‏‫چطور میتونستم شک نداشته باشم؟‬ 1424 01:18:33,580 --> 01:18:35,015 خب هر آدم عاقلی شک میکنه 1425 01:18:35,015 --> 01:18:37,418 ‏‫این از اون چیزاییه‬ ‏‫که باید ببینی تا باور کنی 1426 01:18:37,519 --> 01:18:40,788 .‏‫و من دیدمش نمیتونم توضیح بدم‬... ‏‫چی دیدم 1427 01:18:40,888 --> 01:18:42,623 ‏‫میدونی، انگار که من...‬ 1428 01:18:43,190 --> 01:18:46,393 ‏‫یه فضای خالی توی مغزم هست‬ 1429 01:18:46,493 --> 01:18:50,431 ‏‫هر وقت که سعی میکنم بهش فکر کنم ...نمی... نمیتونم کلماتو پیدا کنم 1430 01:18:51,332 --> 01:18:52,732 ‏‫یا افکار رو 1431 01:19:00,407 --> 01:19:02,176 ‏‫یه کابوس دیدم 1432 01:19:03,244 --> 01:19:04,979 ‏‫همون کابوس لعنتیو دیدم 1433 01:19:09,413 --> 01:19:11,113 من دارمش 1434 01:19:12,331 --> 01:19:14,231 {\an8}"بیست‌وپنجم دسامبر 2013" 1435 01:19:14,287 --> 01:19:16,324 ‏‫کریسمس مبارک، مامان 1436 01:19:19,724 --> 01:19:21,124 ‏‫اوه، دهنتو-- 1437 01:19:20,756 --> 01:19:22,756 {\an8}"سوم ژانویه 2014" 1438 01:19:25,566 --> 01:19:26,867 ینی چی آخه 1439 01:19:28,135 --> 01:19:29,536 ‏‫نیکول 1440 01:19:31,372 --> 01:19:34,041 ‏‫نیکول، باید--‬ - ببین، بهت گفتم ولم کن - 1441 01:19:35,109 --> 01:19:36,844 ،‏‫نیکول، خواهش میکنم خواهشا، باید حرف بزنیم 1442 01:19:36,911 --> 01:19:39,680 ‏‫- فقط برو، تیم، خواهش میکنم ببین، می‌دونم خراب کردم - 1443 01:19:39,847 --> 01:19:42,016 ‏‫می‌دونم لاشی بازی درآوردم ولی این قضیه مهمه 1444 01:19:42,116 --> 01:19:43,951 گوش کن، دیگه نمیخوام باهات حرف بزنم‬ 1445 01:19:44,018 --> 01:19:45,085 ‏‫و اینو خیلی واضح گفتم 1446 01:19:45,152 --> 01:19:47,822 ‏‫- پس لطفا فقط تنهام بذار !پیداش کردم - 1447 01:19:47,955 --> 01:19:49,523 ام‌کی‌هکس 1448 01:19:50,725 --> 01:19:52,160 ‏‫پیداش کردم 1449 01:19:53,695 --> 01:19:56,831 ...‏‫نیکول، خواهش میکنم دیگه نمیدونم با کی حرف بزنم 1450 01:19:58,599 --> 01:20:00,333 ‏‫- پیداش کردم چرت و پرت میگی؟ - 1451 01:20:08,175 --> 01:20:09,209 ‏‫بیخیال!‬ 1452 01:20:09,310 --> 01:20:11,312 ‏‫- باید بریم به سمت ماشین!‬ ‏‫- زود باش!‬ 1453 01:20:11,445 --> 01:20:12,781 ‏‫پس تو هم ام‌کی‌هکس رو دیدی؟‬ 1454 01:20:15,049 --> 01:20:16,583 ‏‫خب، نظرت چیه؟‬ 1455 01:20:17,885 --> 01:20:19,586 ‏‫من هیچی ازش یادم نمیاد 1456 01:20:20,487 --> 01:20:23,057 ‏‫من... من... من یادم نمیاد‬ ‏‫چه شکلی بود، یا...‬ 1457 01:20:23,290 --> 01:20:26,460 ،‏‫چطوری رسیدم خونه یا چه بلایی‬ ‏‫سر خونه درختی اومد... 1458 01:20:26,927 --> 01:20:28,595 ‏‫من... من فقط... نمیدونم 1459 01:20:30,230 --> 01:20:31,766 ‏‫ولی تو فیلمای منو دیدی، مگه نه؟ 1460 01:20:32,566 --> 01:20:35,235 دیدی که خونه درختی اونجا بود، نه؟ - آره - 1461 01:20:37,204 --> 01:20:38,739 خیله خب، خوبه 1462 01:20:39,973 --> 01:20:40,974 ‏‫خوبه 1463 01:20:46,514 --> 01:20:47,982 ‏‫- نیکول؟‬ ‏‫- بله؟‬ 1464 01:20:51,385 --> 01:20:53,454 ‏‫- من--‬ ‏‫- آماده‌س 1465 01:20:55,155 --> 01:20:57,191 ‏‫- چی؟‬ ‏‫- این آماده‌س، آماده ای؟‬ 1466 01:20:59,661 --> 01:21:02,162 ‏‫آره... آره، بریم تو کارش 1467 01:21:53,415 --> 01:21:55,415 ‏‫من کلید رو میسازم 1468 01:21:58,353 --> 01:22:00,021 ‏‫من دروازه رو باز میکنم 1469 01:22:03,356 --> 01:22:06,693 ‏‫ما بهش توهین کردیم.‬ .باید مجازات بشیم 1470 01:22:11,633 --> 01:22:12,867 !یا اییر هامور 1471 01:22:12,966 --> 01:22:14,802 !یارلوحور کزاثگول 1472 01:22:18,606 --> 01:22:20,408 ‏‫- نمی‌تونیم--‬ ‏‫- نه، باید بریم‬ پیش پلیس 1473 01:22:20,408 --> 01:22:22,911 ...باید به یکی بگیم - نیکول، علامتی که شان ازش فیلم گرفتو دیدی - 1474 01:22:22,976 --> 01:22:24,978 باشه، یه گروه هایی اون بیرونن و اونا شاید بتونن بهت کمک کنن 1475 01:22:25,045 --> 01:22:27,546 کی میدونه کیا ممکنه آلوده شده باشن؟ 1476 01:22:31,351 --> 01:22:34,955 ‏‫نیکول، من... من ترسیدم، خب؟‬ 1477 01:22:42,095 --> 01:22:44,566 داشتم خواب میدیدم - تیم، باید یه کمکی بهت بکنیم - 1478 01:22:44,632 --> 01:22:46,200 ‏‫نه، نمیتونیم، باید‬ ‏‫از اینجا بریم 1479 01:22:46,300 --> 01:22:49,269 ‏‫اینجا امن نیس، و نمیدونم‬ ‏‫چقدر وقت دارم که...‬ 1480 01:22:50,737 --> 01:22:52,506 ‏‫تیم؟ تیم؟‬ 1481 01:22:52,885 --> 01:22:54,885 {\an8}"خانۀ اوون" "سوم ژانویه 2014" 1482 01:22:53,440 --> 01:22:54,609 ‏‫ببین، ما فقط میریم تو،‬ 1483 01:22:54,742 --> 01:22:56,945 ،جعبه رو برمیداریم ‏‫هاردها رو، همه رو 1484 01:22:57,010 --> 01:22:58,813 ‏‫بعدش از اینجا میریم، باشه؟‬ 1485 01:23:02,115 --> 01:23:03,316 ‏‫باشه 1486 01:23:05,018 --> 01:23:06,386 ‏‫خیله خب، بریم 1487 01:23:29,476 --> 01:23:32,079 ‏‫- آماده ای؟‬ ‏‫- آره، میریم و برمیگردیم 1488 01:24:16,558 --> 01:24:17,992 ‏‫هی، بچه ها؟‬ 1489 01:24:22,764 --> 01:24:24,265 ‏‫استیو؟‬ 1490 01:24:26,666 --> 01:24:27,967 ‏‫اوون؟‬ 1491 01:24:30,570 --> 01:24:31,873 ‏‫شماها خوبین؟‬ 1492 01:24:32,874 --> 01:24:34,809 ‏‫فقط جعبه رو بردار، تیم 1493 01:24:45,152 --> 01:24:47,454 ،‏‫تیم، جعبه رو بردار !جعبه رو بردار 1494 01:25:24,525 --> 01:25:26,861 ‏‫- خـ-خـ- خوبی؟‬ ‏‫- من خوبم‬ 1495 01:25:27,160 --> 01:25:28,495 ‏‫باشه، بریم،‬ ‏‫بریم، بریم! 1496 01:25:28,496 --> 01:25:29,964 ‏‫نه، نه، نه، وسایلو بردار!‬ ‏‫باید وسایلو برداریم!‬ 1497 01:25:30,630 --> 01:25:33,067 ‏‫- عجله کن!‬ ‏‫- همه چی خیسه!‬ 1498 01:25:33,133 --> 01:25:34,267 ‏‫من دیگه چه غلطی‬ ‏‫باید میکردم؟‬ 1499 01:25:34,334 --> 01:25:35,335 ‏‫برو، برو، برو!‬ 1500 01:25:35,435 --> 01:25:36,671 ‏‫- دیگه تموم شد؟‬ ‏‫- امیدوارم که شده باشه!‬ 1501 01:25:36,971 --> 01:25:39,107 ‏‫زود باش، باید بریم، باید بریم!‬ 1502 01:25:47,180 --> 01:25:48,850 ‏‫برو، برو برو! زود باش زود باش!‬ 1503 01:25:52,189 --> 01:25:54,189 {\an8}"آپارتمان نیکول" "چهارم ژانویه 2014" 1504 01:25:52,219 --> 01:25:54,087 ‏‫می‌خوای اون قضیه رو توضیح بدی؟‬ 1505 01:25:54,922 --> 01:26:00,460 ‏‫آره، فکر کردم از اونجایی که در معرض ام‌کی‌هکس قرار گرفتی‬ 1506 01:26:00,528 --> 01:26:04,666 ‏‫بهتره که علائمت رو ثبت کنیم 1507 01:26:04,799 --> 01:26:06,968 ‏‫- جنون و دیوونگی؟‬ ‏‫- علائمت رو، فقط محض احتیاط‬ 1508 01:26:07,001 --> 01:26:08,636 ‏‫یه راهی واسه بیرون رفتن از این قضیه پیدا میکنیم، خب؟‬ 1509 01:26:08,670 --> 01:26:10,938 ‏‫نه، من هنوزم فکر میکنم باید از اینجا بریم‬ 1510 01:26:11,005 --> 01:26:12,774 ،‏‫و از شهر هم بزنیم بیرون فقط بریم، فرار کنیم 1511 01:26:12,840 --> 01:26:15,043 ‏‫تیم، نگرانم اگه بریم،‬ 1512 01:26:15,143 --> 01:26:17,477 ‏‫علائمت بدتر بشن 1513 01:26:18,780 --> 01:26:20,515 ...ای خدا 1514 01:26:27,121 --> 01:26:28,622 ‏‫اشتباه میکردم 1515 01:26:30,992 --> 01:26:32,193 چی؟‬ 1516 01:26:35,663 --> 01:26:37,131 ‏‫اشتباه میکردم، نیکول 1517 01:26:42,670 --> 01:26:44,205 ‏‫من... معذرت میخوام 1518 01:26:48,810 --> 01:26:50,678 ‏‫فقط یه کم استراحت کن، باشه؟‬ 1519 01:26:59,854 --> 01:27:02,690 ‏‫نیکول؟ نیکول؟‬ 1520 01:27:08,763 --> 01:27:10,064 ‏‫اه!‬ 1521 01:27:13,433 --> 01:27:14,834 ‏‫عجب... 1522 01:27:25,907 --> 01:27:28,007 {\an8}"ششم ژانویه 2014" 1523 01:27:26,013 --> 01:27:27,615 ‏‫خب، داشتم چیزا رو بررسی میکردم‬ 1524 01:27:27,715 --> 01:27:29,517 ‏‫و فکر کنم یه چیزی پیدا کردم 1525 01:27:30,283 --> 01:27:33,154 ،‏‫تیم نمیاد اینجا چون یه چیزی راجب مانیتور اذیتش میکنه 1526 01:27:33,221 --> 01:27:34,754 اینو گوش کنین 1527 01:27:35,223 --> 01:27:37,792 ‏‫یه دانشمنده هست،‬ ‏‫یه دانشمند نازیِ سابق 1528 01:27:38,258 --> 01:27:39,259 ‏‫یه نازی؟‬ 1529 01:27:39,326 --> 01:27:41,229 ‏‫آره بابا،‬ ‏‫باید نازی بوده باشه، خب؟‬ 1530 01:27:41,294 --> 01:27:42,930 ‏‫دکتر توفل.‬ 1531 01:27:43,263 --> 01:27:46,299 ‏‫توفل یا تویفل، فکر کنم‬ ‏‫قبلاً این اسمو شنیدم 1532 01:27:47,400 --> 01:27:51,572 ‏‫یادداشتی بنام "زیرپروژه ی 1101دی" 1533 01:27:51,672 --> 01:27:54,208 "‏‫"با احترام،‬ ‏‫دکتر ویکتور جی. توفل،‬ 1534 01:27:54,274 --> 01:27:57,445 ‏‫"سرپرست دانشمندان، بخش پروپاگاندا،‬ ‏‫تی.اس.اس." 1535 01:27:58,411 --> 01:28:00,515 ‏‫تیم گفت نتونسته‬ ‏‫چیزی درباره این یارو پیدا کنه،‬ 1536 01:28:00,615 --> 01:28:02,449 ‏‫ولی در کمال تعجب،‬ 1537 01:28:02,517 --> 01:28:06,687 ‏‫فکر کنم اوضاع داره عوض میشه‬ ‏‫چون من پیداش کردم، دکتر توفل رو،‬ 1538 01:28:06,821 --> 01:28:10,457 ‏‫یا حداقل یه‬ ‏‫ویکتور گرهارت توفل‬ نامی رو 1539 01:28:10,625 --> 01:28:13,795 ‏‫تو یه مرکز نگهداری سالمندان،‬ ‏‫چند ساعت با اینجا فاصله داره 1540 01:28:23,590 --> 01:28:25,590 {\an8}"هفتم ژانویه 2014" 1541 01:28:29,477 --> 01:28:30,678 داداش 1542 01:28:32,713 --> 01:28:34,014 آهنگو دوست نداری؟ 1543 01:28:39,520 --> 01:28:40,855 ‏‫این چیه؟‬ 1544 01:28:43,323 --> 01:28:44,826 از اینا گوش نمیدی؟ 1545 01:28:50,797 --> 01:28:52,499 ‏‫نمیدونم‬ ‏‫چطور میتونی این آشغالو بخوری 1546 01:28:52,567 --> 01:28:53,668 ینی چی؟ خوشمزه‌س که 1547 01:28:53,668 --> 01:28:55,402 ‏‫- بدمزه‌س!‬ ‏‫- نه.‬ 1548 01:28:55,502 --> 01:28:57,138 ‏‫پنیر مصنوعیه 1549 01:28:57,205 --> 01:28:58,739 واسم مهم نیست‬ ‏‫که پنیرش مصنوعیه 1550 01:28:59,140 --> 01:29:01,374 ‏‫- بیخیال، بیشتر بردار‬ ‏‫- دارم برمیدارم‬ 1551 01:29:09,951 --> 01:29:12,385 ‏‫- من این کارو زیاد انجام دادم‬ ‏‫- چیو؟‬ 1552 01:29:13,486 --> 01:29:17,892 ‏‫مثلاً بذارم حس ترس زندگیمو بچرخونه و برام تصمیم بگیره 1553 01:29:17,992 --> 01:29:20,595 ‏‫تو، روزنامه‌نگارِ کارآموزِ نترس؟‬ 1554 01:29:21,395 --> 01:29:23,463 خواهشا بگو الکی میگی 1555 01:29:24,464 --> 01:29:27,835 ‏‫چرا؟‬ ‏‫مگه تو تاحالا از چیزی نترسیدی؟‬ 1556 01:29:32,840 --> 01:29:34,475 ‏‫الان میترسم 1557 01:29:35,076 --> 01:29:36,077 ‏‫آره 1558 01:29:36,878 --> 01:29:39,379 ‏‫"از هر چی بترسی سرت میاد." شان اینم نوشته، مگه نه؟‬ 1559 01:29:40,848 --> 01:29:42,383 ‏‫آره، نوشته 1560 01:29:45,987 --> 01:29:47,955 ‏‫تا حالا چیزی درباره قانون جذب شنیدی؟‬ 1561 01:29:48,856 --> 01:29:52,793 ‏‫منظورت اون مزخرفات هیپی‌وار معاصره ‏‫که میگن باور داشته باش و خلقش کن؟‬ 1562 01:29:52,894 --> 01:29:56,230 ‏‫آره، ولی بیشتر شبیه اینه که افکار مثبت‬ ‏‫منجر به نتایج مثبت میشن، در حالی که افکار منفی...‬ 1563 01:29:56,230 --> 01:29:58,533 ،‏‫منجر به نتایج منفی میشن، آره خب که چی؟‬ 1564 01:30:00,467 --> 01:30:03,771 ‏‫"از هر چی بترسی سرت میاد" یه جورایی شبیه اونه، نه؟‬ 1565 01:30:03,836 --> 01:30:05,339 ‏‫یه نسخه‌ای از اونه 1566 01:30:07,174 --> 01:30:08,509 ‏‫آره، شاید، فکر کنم 1567 01:30:08,509 --> 01:30:11,145 ،‏‫به هر حال قدیما مردم به قدرت اسامی اعتقاد داشتن 1568 01:30:11,244 --> 01:30:13,347 ،‏‫مثل تابوهای قدیمی ،مثلا چیزایی که نباید می‌گفتیم 1569 01:30:14,782 --> 01:30:16,883 ‏‫مثلا اسم کلمه "خرس" رو فراموش کردیم 1570 01:30:17,450 --> 01:30:19,820 ‏‫- همین الان گفتیش که‬ ‏‫- نه، نه، اسم اصلیشو میگم‬ 1571 01:30:19,887 --> 01:30:20,921 ‏‫"خرس" یعنی "قهوه‌ای" [BEAR] 1572 01:30:20,922 --> 01:30:22,657 ‏‫اسلاوها میترسیدن اسمشو بگن،‬ 1573 01:30:22,757 --> 01:30:25,392 ‏‫منظورم اسم اصلیشه، از ترس اینکه احضارش کنن 1574 01:30:26,226 --> 01:30:30,164 "از هرچی بترسی سرت میاد" ...فقط... فقط یه جوریه که انگار 1575 01:30:31,464 --> 01:30:33,500 ‏‫تیم!‬ 1576 01:30:36,404 --> 01:30:38,871 ،‏‫قلبش داره با سرعت‬ ‏‫خیلی زیادی میزنه باید دکتر خبر کنیم 1577 01:30:39,907 --> 01:30:41,542 ‏‫وای، هنری، هنری!‬ 1578 01:30:41,742 --> 01:30:44,111 ،‏‫داره میاد !داره میاد 1579 01:30:47,017 --> 01:30:48,817 رسیدم به بالای هرم 1580 01:30:48,841 --> 01:30:51,341 و حالا میدونم چیو از دست داده بودم 1581 01:30:51,365 --> 01:30:54,965 !چون درون اون درخشش رو دیدم 1582 01:30:57,692 --> 01:31:00,459 ‏‫زبان فُبوس*، تست اول [مظهر ترس و وحشت در اساطیر یونان باستان] 1583 01:31:16,074 --> 01:31:17,674 ‏‫اون پیدام کرد 1584 01:31:27,421 --> 01:31:31,025 ‏‫- بچه هامو نگیر‬ ‏‫- اینجوری به نفع خودشونه‬ 1585 01:31:31,125 --> 01:31:32,126 ‏‫به من اعتماد کن،‬ 1586 01:31:32,793 --> 01:31:33,961 اینجوری واسشون بهتره 1587 01:31:34,028 --> 01:31:35,696 ‏‫تو نمیتونی بچه های منو بدزدی!‬ 1588 01:31:42,635 --> 01:31:44,572 !زنیکه ی دیوونه 1589 01:31:44,638 --> 01:31:47,141 ‏‫نه، نه، نه!‬ 1590 01:31:48,442 --> 01:31:50,444 ‏‫- یارلوحور کزاثگول‬ ‏‫- عزیزم؟‬ 1591 01:31:52,580 --> 01:31:54,482 !یارلوحور کزاثگول 1592 01:31:59,706 --> 01:32:01,186 باید قربانی کنم 1593 01:32:01,210 --> 01:32:04,810 ،این کلید باز کردن دروازه‌س !بخاطر اینکه اون ما رو پیدا کرده 1594 01:32:04,834 --> 01:32:07,334 !و ما بهش توهین کردیم 1595 01:32:24,689 --> 01:32:28,289 دروازه در سرتاسر زمان و مکان باز میشه ...چون 1596 01:32:28,413 --> 01:32:31,413 !ارباب کزاثگول داره تشریف فرما میشه 1597 01:32:31,437 --> 01:32:34,237 !و ما باید مجازات بشیم 1598 01:32:35,050 --> 01:32:36,850 یارلوحور کزاثگول 1599 01:32:36,968 --> 01:32:38,968 یارلوحور کزاثگول 1600 01:32:43,263 --> 01:32:44,531 ‏‫حالت خوبه؟‬ 1601 01:32:44,732 --> 01:32:46,867 ‏‫ما... ما کجاییم؟‬ 1602 01:32:47,134 --> 01:32:49,904 ما الان توی نزدیک ترین‬ کلانتری ای هستیم که تونستم پیدا کنم 1603 01:32:49,904 --> 01:32:51,238 ‏‫رمز عبورت چیه؟‬ 1604 01:32:51,238 --> 01:32:52,740 ‏‫- چی؟‬ ‏‫- رمز گوشیت؟‬ 1605 01:32:53,707 --> 01:32:55,076 8444 1606 01:32:55,209 --> 01:32:57,378 ‏‫چرا... چرا اومدیم پیش پلیس؟‬ 1607 01:32:59,814 --> 01:33:02,517 ‏‫چون به کمک احتیاج داریم تیم، خب؟ تو به کمک احتیاج داری 1608 01:33:03,816 --> 01:33:07,254 ‏‫- اونا قرار نیس به ما کمک کنن ‏‫تیم، باید بریم، خب؟‬ - 1609 01:33:07,354 --> 01:33:09,356 ‏‫چقدر... چقدر بیهوش بودم؟‬ 1610 01:33:10,191 --> 01:33:11,726 ‏‫فقط یه لحظه بیا اینجا 1611 01:33:12,259 --> 01:33:13,761 ‏‫- حاضری؟‬ ‏‫- آره‬ 1612 01:33:23,437 --> 01:33:26,107 ‏‫میتونم کمکتون کنم؟‬ - ‏‫- بله، باید با یه پلیس صحبت کنیم 1613 01:33:26,207 --> 01:33:27,208 ‏‫افسر پلیس، کارآگاه 1614 01:33:27,274 --> 01:33:28,675 میخواید گزارش جرم بدید؟ 1615 01:33:28,676 --> 01:33:30,310 ‏‫- آره، همون‬ ‏‫- چه نوع جرمی؟‬ 1616 01:33:30,677 --> 01:33:32,980 ‏‫قـ... قتل، ‏‫توطئه برای قتل 1617 01:33:33,080 --> 01:33:35,983 ‏‫- ما باید همین الان با یه افسر صحبت کنیم بسیار خب، باید این فرمو پر کنید - 1618 01:33:36,083 --> 01:33:37,518 ...‏‫لازم نیست 1619 01:33:37,586 --> 01:33:38,953 ‏‫ایشون حالش خوبه؟‬ به دکتر احتیاج ندارین؟ 1620 01:33:38,953 --> 01:33:40,421 ‏‫نه، نه، حالش خوب نیس 1621 01:33:40,488 --> 01:33:43,156 ببینین، لطفاً فقط بذارید با یه نفر که مسئولیت داره صحبت کنیم 1622 01:33:43,491 --> 01:33:45,126 ‏‫- باشه‬ ‏‫- همین الان، لطفاً‬ 1623 01:33:45,226 --> 01:33:49,130 ‏‫ممنون 1624 01:33:53,602 --> 01:33:56,470 !مزخرفه ‏‫من حق و حقوقمو میدونم!‬ 1625 01:33:57,505 --> 01:33:59,173 ‏‫من میدونم پرنده ها واقعی نیستن 1626 01:34:00,341 --> 01:34:02,142 ‏‫دارن سگای ما رو شستشوی مغزی میدن!‬ 1627 01:34:12,621 --> 01:34:15,890 ‏‫پس شما اینجا هستید که یه قتل رو گزارش بدید؟‬ 1628 01:34:15,990 --> 01:34:17,858 ‏‫بله، بله، احتمالاً چند تا 1629 01:34:19,326 --> 01:34:20,361 ‏‫- چند تا؟‬ ‏‫- بله‬ 1630 01:34:20,361 --> 01:34:23,397 ‏‫و ما مدرک داریم،‬ ‏‫فیلم، عکس،‬ 1631 01:34:24,365 --> 01:34:26,467 ‏‫مدارک کتبی‬ ‏‫درباره این قتل‌ها 1632 01:34:26,667 --> 01:34:28,637 ‏‫و ما دلیلی داریم که باور کنیم‬ ‏‫قتل‌های بیشتری هم اتفاق میفته 1633 01:34:28,702 --> 01:34:31,640 ‏‫خیله خب، بذار آروم‌تر پیش بریم ...و از 1634 01:34:32,039 --> 01:34:33,474 از اول ماجرا شروع کنیم... 1635 01:34:33,574 --> 01:34:36,410 ‏‫درباره اولین‬ ‏‫قتل فرضی بهم بگو 1636 01:34:37,711 --> 01:34:40,381 ‏‫- برادرم بود‬ ‏‫- برادرت به قتل رسید؟‬ 1637 01:34:40,481 --> 01:34:41,516 ‏‫بله 1638 01:34:43,083 --> 01:34:44,653 ‏‫امشب این اتفاق افتاده؟ ‏‫این خونِ مال همون قضیه‌س؟‬ 1639 01:34:44,653 --> 01:34:47,188 ‏‫- نه.‬ ‏‫- نه، توی... توی سپتامبر‬ 1640 01:34:47,721 --> 01:34:49,757 ‏‫- شان...‬ ‏‫- توی سپتامبر؟‬ 1641 01:34:50,291 --> 01:34:53,562 ‏‫شماها گفتید خودکشی بوده 1642 01:34:53,694 --> 01:34:55,863 ،‏‫اون... اون به قتل رسیده ‏‫خودشو نکشته 1643 01:34:57,698 --> 01:34:59,599 ‏‫خیله خب، پس کی کشتتش؟‬ 1644 01:35:00,367 --> 01:35:03,103 ‏‫اگه بهت بگیم،‬ ‏‫تو رو هم میکشه 1645 01:35:03,237 --> 01:35:04,773 ‏‫- واقعاً؟‬ ‏‫- خب، آره، منظور تیم اینه که‬ 1646 01:35:04,773 --> 01:35:08,309 ‏‫اینه که ما ویدیوهایی از این افراد‬ ‏‫داریم،‬ 1647 01:35:08,309 --> 01:35:11,111 ‏‫از شان، برادرش که شب قبل از مرگش‬ ‏‫رفتارهای مشکوکی داشته 1648 01:35:11,212 --> 01:35:13,079 ‏‫- آره، دقیقاً.‬ ...‏‫- بماند که‬ سوالاتی درمورد 1649 01:35:13,079 --> 01:35:14,249 بذارین همینجا مکث کنیم 1650 01:35:14,315 --> 01:35:17,017 ولی من هنوز نتونستم حرفامو بزنم - میدونم، ولی میدونم میخوای به کجا برسی - 1651 01:35:17,018 --> 01:35:19,053 ‏‫ببین، اخیراً خیلی‬ ‏‫با این موضوع مواجه شدیم، باشه؟‬ 1652 01:35:19,086 --> 01:35:20,522 ‏‫بچه‌های کلانتری بهش میگن...‬ 1653 01:35:20,589 --> 01:35:22,022 ‏‫هی، چونی، بهش چی میگن؟‬ 1654 01:35:22,222 --> 01:35:24,859 ‏‫- جنایت واقعی، گروهبان ‏‫- آره،‬ اثر جنایت واقعی 1655 01:35:24,859 --> 01:35:25,993 ‏‫- راجبش چیزی شنیدی؟‬ ‏‫- چی؟‬ 1656 01:35:26,260 --> 01:35:29,129 ‏‫همش زیر سر پادکست ها و برنامه‌های مستنده 1657 01:35:29,930 --> 01:35:31,732 ‏‫شماها برنامه "افسانه‌های ناخوشایند" رو میبینید؟‬ 1658 01:35:31,899 --> 01:35:34,501 ،‏‫بد نیس، بد نیس ما اینجا تو کلانتری میبینیمش 1659 01:35:35,269 --> 01:35:37,404 ‏‫ببین، بخاطر همینه که،‬ 1660 01:35:37,672 --> 01:35:42,977 ‏‫هر کارآگاه خودخوانده و جنگجوی کیبوردی میاد اینجا به من بگه چطوری کارمو انجام بدم 1661 01:35:42,977 --> 01:35:44,479 ‏‫جنایت چی چی؟ ما... ما یه...‬ 1662 01:35:44,679 --> 01:35:45,813 ‏‫ما مدرک یه قتلو داریم 1663 01:35:45,913 --> 01:35:47,448 ‏‫- یه جعبه پر از مدرک‬ ‏‫- ببین، ببین!‬ 1664 01:35:47,549 --> 01:35:49,083 ‏‫خانم، باید ازتون خواهش کنم که آروم باشید 1665 01:35:49,149 --> 01:35:51,418 ‏‫آرومم، آرومم. آرومم، باشه؟ فقط ترسیدم 1666 01:35:52,052 --> 01:35:53,453 ‏‫از چی ترسیدی؟‬ 1667 01:35:53,622 --> 01:35:56,990 ...از اونایی که دارن تعقیبمون میکنن 1668 01:35:57,057 --> 01:35:59,526 ‏‫از اونایی که ممکنه برادرشو کشته باشن 1669 01:36:00,394 --> 01:36:02,794 ‏‫کی داره تعقیبتون میکنه؟‬ - نمیدونم - 1670 01:36:03,630 --> 01:36:04,630 جان!؟ 1671 01:36:04,665 --> 01:36:06,567 ‏‫باید حرفامونو باور کنید 1672 01:36:09,169 --> 01:36:10,872 ‏‫- خواهش میکنم گوش بدید ‏‫- خیله خب‬ 1673 01:36:11,171 --> 01:36:12,906 ‏‫- خواهش میکنم‬ ‏‫- ببینید، این کارو میکنیم 1674 01:36:13,407 --> 01:36:15,175 ‏‫شما دو تا باید برید اونجا پیش افسر چونی 1675 01:36:15,276 --> 01:36:16,710 ‏‫باید یه گزارش پر کنید 1676 01:36:18,946 --> 01:36:20,946 ‏‫- چشماتو ببند، چشماتو ببند!‬ ‏‫- چی؟‬ 1677 01:36:20,976 --> 01:36:21,976 !زودباش 1678 01:36:27,788 --> 01:36:30,659 ‏‫- زود باش! بریم!‬ ‏‫- تیم! تیم! چه خبر شده؟‬ 1679 01:36:39,266 --> 01:36:41,035 ‏‫حالت خوبه؟ ‏‫خوبی؟ 1680 01:36:41,168 --> 01:36:43,971 ‏‫برو!‬ 1681 01:36:48,108 --> 01:36:49,410 ‏‫لعنتی!‬ 1682 01:36:52,046 --> 01:36:54,181 ‏‫زود باش!‬ 1683 01:37:00,888 --> 01:37:02,823 ‏‫باید برسیم‬ ‏‫به ماشین! زود باش!‬ 1684 01:37:11,700 --> 01:37:13,535 ‏‫تیم، تیم، تیم، تیم!‬ 1685 01:37:26,313 --> 01:37:28,215 ‏‫بازم هستن!‬ ‏‫بازم دارن میان!‬ 1686 01:37:32,219 --> 01:37:34,154 ‏‫برو، برو، برو، برو، برو!‬ 1687 01:37:41,161 --> 01:37:43,161 میخوام برسونمت‬ بیمارستان، باشه؟‬ چیزیت نمیشه 1688 01:37:43,196 --> 01:37:44,498 نه، نه 1689 01:37:44,566 --> 01:37:47,736 ‏‫نه، نه، باید بری‬ بیمارستان - نه نه، فقط منو ببر دانشکده - 1690 01:37:48,569 --> 01:37:51,371 ‏‫- تو خونریزی داری!‬ ...‏‫- خواهش میکنم... من 1691 01:37:54,207 --> 01:37:55,976 پخشش میکنیم 1692 01:37:57,044 --> 01:37:58,747 ‏‫به کل دنیا میگیم 1693 01:37:58,847 --> 01:38:00,381 ‏‫- فشار بده‬ ‏‫- باشه‬ 1694 01:38:00,914 --> 01:38:03,183 ‏‫- آماده‌ای؟‬ ‏‫- آره، آره. فقط، فقط...‬ 1695 01:38:13,595 --> 01:38:15,929 ‏‫آخرین مصاحبه، به یاد قدیما 1696 01:38:19,734 --> 01:38:21,368 ‏‫نیکول،‬ ‏‫مجبور نیستیم این کارو بکنیم 1697 01:38:21,435 --> 01:38:23,804 ‏‫ها؟ تیم، اوکیش میکنم، خب؟ 1698 01:38:25,571 --> 01:38:28,241 ‏‫فقط دنیا باید بدونه 1699 01:38:33,848 --> 01:38:35,149 ‏‫سلام، آمریکا 1700 01:38:35,884 --> 01:38:37,552 ‏‫اسم من نیکول مارتینه،‬ 1701 01:38:38,218 --> 01:38:40,988 ‏‫و شما باید بدونید که دولتتون داره بهتون دروغ میگه 1702 01:38:42,757 --> 01:38:44,324 ‏‫در طول جنگ سرد،‬ 1703 01:38:44,726 --> 01:38:47,796 ...‏‫دولت سعی کرد که یه جورایی 1704 01:38:47,896 --> 01:38:51,131 ،یه دستگاه کنترل ذهن جمعی درست کنه... "بنام "پروژه ام‌کی‌هکس 1705 01:38:53,867 --> 01:38:55,637 ‏‫- نیکول ‏‫- نه، نه، نه، نه، نه، نه‬ 1706 01:38:55,804 --> 01:38:57,204 ‏‫باید تمومش کنم‬ 1707 01:38:57,272 --> 01:39:00,408 ...خب، خیله خب ...پروژه ی ام‌کی‌هکس 1708 01:39:03,745 --> 01:39:07,115 ...‏‫دولت نتونست اونجوری که میخواست‬ 1709 01:39:07,448 --> 01:39:08,883 ‏‫ذهن‌ها رو کنترل کنه‬... 1710 01:39:09,416 --> 01:39:13,287 ،‏‫در عوض یه ماشین کابوس‌ساز درست کردن‬ 1711 01:39:13,353 --> 01:39:14,622 ‏‫نیکول 1712 01:39:16,522 --> 01:39:19,022 ...‏‫یه دروازه ای رو باز کردن به 1713 01:39:19,346 --> 01:39:20,370 یه چیز باورنکردنی... 1714 01:39:20,794 --> 01:39:25,232 ،‏‫یه چیزی که مرگ ما رو می‌خواد --یه چیزی که داره از ام‌کی‌هکس استفاده میکنه 1715 01:39:25,300 --> 01:39:27,901 ‏‫- نیکول!‬ ...‏‫- لعنت بهت، تیم! چرا نمیذاری تمومش کنم 1716 01:39:28,000 --> 01:39:30,036 !نه، نگاه نکن 1717 01:39:41,816 --> 01:39:42,817 ‏‫نیکول؟‬ 1718 01:39:44,519 --> 01:39:45,520 ‏‫نیکول؟‬ 1719 01:39:46,955 --> 01:39:48,957 ‏‫هی، هی، نیکول. هی، پاشو 1720 01:39:50,758 --> 01:39:51,759 ‏‫نیکول؟‬ 1721 01:39:53,193 --> 01:39:55,530 ،‏‫نه، نه، نه، نه خواهش میکنم، نیکول 1722 01:39:56,865 --> 01:39:59,666 ‏‫من هیچ وقت بهش آسیب نمیزنم، ‏‫من هیچوقت همچین کاری نمیکنم 1723 01:40:02,604 --> 01:40:05,239 ‏‫یارلوحور کزاثگول!‬ 1724 01:40:42,442 --> 01:40:43,443 ‏‫مامان؟‬ 1725 01:40:44,546 --> 01:40:48,348 ‏‫جانم عزیزم، جانم پسرم 1726 01:40:48,415 --> 01:40:49,849 ‏‫عیبی نداره 1727 01:40:52,554 --> 01:40:54,521 بذار برات یه ساندویچ درست کنم 1728 01:40:54,589 --> 01:40:56,024 باشه؟ 1729 01:40:56,089 --> 01:40:57,659 ‏‫- باشه‬ ‏‫- خب؟‬ 1730 01:40:57,725 --> 01:40:58,993 مرسی مامان 1731 01:41:03,964 --> 01:41:07,034 ،‏‫مامان، دوست دارم بابا هم دوس دارم 1732 01:41:07,401 --> 01:41:08,970 من عاشق شماهام 1733 01:41:09,836 --> 01:41:12,005 ما هم دوست داریم عزیزم 1734 01:41:12,941 --> 01:41:15,610 حالا برو داخل استراحت کن، خب؟ 1735 01:41:15,777 --> 01:41:17,011 ‏‫باشه 1736 01:42:03,290 --> 01:42:05,192 ‏‫اون باید بره پیش دکتر 1737 01:42:07,829 --> 01:42:10,429 ‏‫فکر میکنی یه روانشناس پسرمونو بهتر از ما میشناسه؟‬ 1738 01:42:10,429 --> 01:42:13,466 بهتر از پدر مادرش؟ - ‏‫شاید یه روانشناس بتونه کمکش کنه‬ - 1739 01:42:13,868 --> 01:42:15,136 ‏‫خدا میدونه که ما تلاشمونو کردیم 1740 01:42:15,235 --> 01:42:18,740 ‏‫اون هیچ کاری نمیکنه جز اینکه،‬ ‏‫تو اون اتاق بشینه و با اینترنت بازی کنه 1741 01:42:20,675 --> 01:42:23,244 ‏‫خب، اگه تو اینقدر لوسش نکرده بودی اینجوری نمیشد 1742 01:42:23,244 --> 01:42:25,747 ‏‫- آها، دوباره شروع شد‬ ‏‫- جدی میگم گلوریا‬ 1743 01:42:25,813 --> 01:42:28,381 ،‏‫بچه آسیب‌پذیره، لطیفه من اینجوری بارش نیاوردم 1744 01:42:28,516 --> 01:42:31,552 ،‏‫اون پسر تو هم هست تو هم به اندازه من مقصری 1745 01:42:32,987 --> 01:42:37,659 ببین، من فقط میگم ...شاید یه روانشناس 1746 01:42:37,825 --> 01:42:40,561 همون متخصصی باشه که... ...بتونه یه جوری بهش کمک کنه 1747 01:42:40,562 --> 01:42:42,864 پسر ما دیوونه نیس 1748 01:42:43,196 --> 01:42:46,199 لازم نیس حتما دیوونه باشی که بخوای بری پیش روانشناس 1749 01:42:47,101 --> 01:42:50,437 ما فقط یکیو لازم داریم که با بچه‌مون حرف بزنه 1750 01:42:50,872 --> 01:42:53,274 چون اون به هیچ وجه با ما حرف نمیزنه 1751 01:42:55,842 --> 01:42:58,880 حق با توئه - ...شاید کمک کنه بفهمیم قضیه چیه - 1752 01:42:58,880 --> 01:43:01,682 و میتونه واسه برنامه ریزیای آینده بهش کمک کنه 1753 01:43:01,683 --> 01:43:04,652 ،چون وضعیتی که الان گرفتارشه واقعا منو میترسونه عزیزم 1754 01:43:04,886 --> 01:43:06,286 من هم همینطور 1755 01:43:06,310 --> 01:43:08,310 باید امتحانش کنیم 1756 01:43:09,256 --> 01:43:10,858 اون فرشته ی ماست 1757 01:43:12,359 --> 01:43:15,029 !یارلوحور کراثگول 1758 01:43:17,031 --> 01:43:19,133 !نه 1759 01:43:25,772 --> 01:43:28,275 !وای... خدایا... نه 1760 01:43:30,077 --> 01:43:32,947 تو خوبی؟ - نه - 1761 01:43:44,556 --> 01:43:46,556 !لطفا این کارو نکن 1762 01:43:50,064 --> 01:43:51,365 وای خدا 1763 01:43:52,033 --> 01:43:53,201 وای خدا 1764 01:43:54,035 --> 01:43:56,035 ...نه نه نه نه نه 1765 01:44:17,290 --> 01:44:18,491 اینجا چیکار میکنی؟ 1766 01:44:18,492 --> 01:44:20,561 تو کشتیش - جان؟ - 1767 01:44:23,965 --> 01:44:25,732 !تو شانو کشتی 1768 01:44:26,601 --> 01:44:28,336 کار احمقانه ای نکن پسر 1769 01:44:29,237 --> 01:44:31,373 تیم؟ تیم؟ 1770 01:44:34,142 --> 01:44:35,143 !تیم 1771 01:44:35,143 --> 01:44:36,844 !کار تو بوده - !تیم - 1772 01:45:07,374 --> 01:45:10,845 ،شان بیمار نیس اون دیوونه نیس 1773 01:45:11,279 --> 01:45:14,447 ببین، لازم نیس حتما دیوونه باشی که بخوای بری پیش روانشناس 1774 01:45:15,917 --> 01:45:19,620 ما فقط یکیو لازم داریم که با بچه‌مون حرف بزنه 1775 01:45:27,795 --> 01:45:29,630 چون اون به هیچ وجه با ما حرف نمیزنه 1776 01:45:33,466 --> 01:45:35,466 میدونم 1777 01:45:44,712 --> 01:45:48,816 شاید این کار بتونه کمکمون کنه بفهمیم قضیه چیه 1778 01:45:49,016 --> 01:45:52,687 و میتونه واسه برنامه ریزیای آینده بهش کمک کنه 1779 01:45:52,753 --> 01:45:56,389 ،چون وضعیتی که الان گرفتارشه واقعا منو میترسونه عزیزم 1780 01:45:58,326 --> 01:46:00,728 ،انجامش نمیدم من انجامش نمیدم 1781 01:46:01,394 --> 01:46:04,198 ...من کنترلم دست خودمه 1782 01:46:04,397 --> 01:46:07,568 ...تویی که... به من !توهین کردی 1783 01:46:07,969 --> 01:46:09,270 بیا بریم بخوابیم 1784 01:46:10,238 --> 01:46:13,074 اوه، اون نگاهو میشناسم - چه نگاهی؟ - 1785 01:46:14,075 --> 01:46:16,777 چطوره تو بری تختو گرم کنی تا من بیام، ها؟ 1786 01:46:22,550 --> 01:46:25,253 چون یه نفر باید آشغالا رو ببره بیرون 1787 01:46:25,385 --> 01:46:27,221 من میبرم - نه نه، خودم میبرم - 1788 01:47:02,123 --> 01:47:03,490 شان؟ 1789 01:47:04,792 --> 01:47:06,260 شااااان؟ 1790 01:47:08,629 --> 01:47:11,431 !وای نه... وای خدا 1791 01:47:12,432 --> 01:47:14,032 !وای خدا 1792 01:47:16,904 --> 01:47:19,604 ...مامان... بابا 1793 01:47:37,993 --> 01:47:42,493 ،نه... نه، چیزی نشنو !چیزی نشنو 1794 01:47:42,830 --> 01:47:45,866 !چیزی نبین، چیزی نشنو 1795 01:47:46,133 --> 01:47:48,803 !چیزی نشنو، چیزی نبین 1796 01:47:57,477 --> 01:47:59,847 ،طلوع نزدیکه میتونم حسش کنم 1797 01:48:00,348 --> 01:48:03,551 ،اونا تمام شب منو اینجا نگه داشتن ازم میخوان که تمومش کنم 1798 01:48:03,651 --> 01:48:05,119 ازم میخوان پخشش کنم 1799 01:48:05,152 --> 01:48:06,353 باید پخشش کنیم 1800 01:48:06,420 --> 01:48:09,290 تا بقیه هم بتونن اون موسیقی رو بشنون 1801 01:48:09,623 --> 01:48:12,994 ،بخاطر همه چیز متاسفم تمام تقصیرا گردن منه 1802 01:48:13,094 --> 01:48:16,096 ،حتی با اینکه اون درون وجودم بوده اما کار من بود 1803 01:48:16,097 --> 01:48:19,666 ،من بودم که از هرم بالا رفتم من بودم که کلید رو بهشون دادم 1804 01:48:19,733 --> 01:48:21,068 و بیشتر از اینا نیاز داره 1805 01:48:21,068 --> 01:48:23,537 "از هرچی بترسی سرت میاد" این حرفو باور نکنین 1806 01:48:23,603 --> 01:48:24,638 هیچکدوم از اینا رو باور نکنین 1807 01:48:24,638 --> 01:48:26,674 !به اینا گوش نکنین !به اینا گوش نکنین 1808 01:48:26,740 --> 01:48:28,676 !بهش زندگی نبخشین !نکنین! گوش نکنین 1809 01:48:28,743 --> 01:48:30,244 !فقط انجامش ندین 1810 01:48:38,929 --> 01:50:38,929 .: ترجمه اختصاصی :. « @FoundFootageFan :تلگرام | Mehdisk :زیرنویس »