1 00:00:46,044 --> 00:00:52,044 ترجمه و زیرنویس‫: ‫یوســف کارگر 2 00:00:57,375 --> 00:01:02,500 ‫بر اساس یک داستان واقعی 3 00:01:11,750 --> 00:01:12,875 ‫آروم باش. 4 00:01:19,666 --> 00:01:21,041 ‫تقریباً رسیدیم. 5 00:01:36,704 --> 00:01:40,750 ‫شهرِ سن‌میگوئل توکومان ‫آرژانتین، 2014 6 00:01:44,208 --> 00:01:45,041 ‫بیا بریم. 7 00:01:45,125 --> 00:01:46,000 ‫بیا بیرون. 8 00:02:13,125 --> 00:02:14,166 ‫پرستار! 9 00:02:15,375 --> 00:02:16,750 ‫خانوم! 10 00:02:19,375 --> 00:02:21,625 ‫دکتر، لطفاً! 11 00:02:21,708 --> 00:02:23,875 ‫- بله، چی شده؟ ‫- می‌شه یه سر به دخترم بزنی؟ 12 00:02:23,958 --> 00:02:27,166 ‫- بله، حتماً. ‫- فقط تو کشالۀ رانش خیلی درد داره. 13 00:02:27,250 --> 00:02:29,208 ‫چند وقته این درد رو داره؟ 14 00:02:29,291 --> 00:02:30,541 ‫دقیق نمی‌دونم. 15 00:02:30,625 --> 00:02:32,750 ‫- دقیقه؟ ساعت؟ روز؟ ‫- چند ساعته! 16 00:02:32,833 --> 00:02:34,583 ‫- از سر کار اومدم... ‫- آروم باش. 17 00:02:34,666 --> 00:02:37,708 ‫خانوم، شما اینجا بمونید ‫و فرمش رو پر کنید... 18 00:02:37,791 --> 00:02:41,125 ‫پروندۀ پزشکی‌اش رو. من می‌برمش دکتر. 19 00:02:41,208 --> 00:02:44,375 ‫بیا. نفس بکش. ‫اوضاع اونقدرها هم بد نیست. بیا. 20 00:03:07,666 --> 00:03:08,791 ‫بشین و تکون نخور. 21 00:03:09,583 --> 00:03:10,666 ‫دکتر! 22 00:03:11,791 --> 00:03:15,916 ‫یه خانم دارم با درد شدید ‫توی قسمت پایینی شکمش. 23 00:03:16,000 --> 00:03:17,375 ‫- زخمی شده؟ ‫- نه 24 00:03:17,458 --> 00:03:18,875 ‫- معاینه اش کردی؟ ‫- نه 25 00:03:23,625 --> 00:03:26,541 ‫خیلی خب. دراز بکش. رو به بالا. 26 00:03:26,625 --> 00:03:29,375 ‫- کمکش کن. تنها اومده؟ ‫- با مادرش. 27 00:03:29,458 --> 00:03:32,333 ‫لباست رو بده بالا. ‫زیپ شلوارت رو بکش پایین. 28 00:03:37,208 --> 00:03:39,125 ‫چند وقته اینجوری شدی؟ 29 00:03:39,208 --> 00:03:40,916 ‫از امروز، بعد از ظهر. 30 00:03:41,000 --> 00:03:42,333 ‫حامله‌ای؟ 31 00:03:43,166 --> 00:03:44,250 ‫نه 32 00:03:44,333 --> 00:03:46,000 ‫چیزی خوردی؟ شام؟ 33 00:03:46,666 --> 00:03:49,166 ‫یه سالاد میوه خوردم. 34 00:03:49,250 --> 00:03:50,333 ‫و قبل از اون؟ 35 00:03:51,041 --> 00:03:53,416 ‫گوشت گوسالۀ سوخاری با پورۀ سیب‌زمینی. 36 00:03:53,500 --> 00:03:54,583 ‫دیگه هیچی. 37 00:03:57,500 --> 00:03:58,708 ‫آپاندیس داشتی؟ 38 00:03:59,500 --> 00:04:01,833 ‫یه سرم با یه ضد تهوع ‫و یه مسکن بهش وصل کنین. 39 00:04:01,916 --> 00:04:02,916 ‫بهش آب زیاد بدین. 40 00:04:03,000 --> 00:04:05,416 ‫به محض اینکه حالش بهتر شد، ‫برش گردون پیش مامانش. 41 00:04:05,500 --> 00:04:09,583 ‫باشه. لطفاً یه آنژیوکت سه‌راهه به من بده. 42 00:04:10,125 --> 00:04:11,125 ‫الان 43 00:04:13,125 --> 00:04:14,583 ‫کجا داری میری؟ 44 00:04:14,666 --> 00:04:16,166 ‫باید برم دستشویی. 45 00:04:17,000 --> 00:04:18,666 ‫صبر کن، کمکت می‌کنم. 46 00:04:18,750 --> 00:04:20,833 ‫- نه، خودم می‌تونم برم. ‫- مطمئنی؟ 47 00:04:20,916 --> 00:04:22,041 ‫آره، می‌تونم. 48 00:04:22,125 --> 00:04:25,125 ‫دستشویی از اون دره، سمت چپ. 49 00:05:20,250 --> 00:05:21,333 ‫چیکار می‌کنی؟ 50 00:05:22,083 --> 00:05:23,458 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 51 00:05:25,166 --> 00:05:26,000 ‫بیا. 52 00:05:42,041 --> 00:05:44,791 ‫دکتر، یه مشکل دیگه هست. ‫داره خون زیادی از دست میده. 53 00:05:44,875 --> 00:05:46,125 ‫چی؟ حامله‌ست؟ 54 00:05:46,208 --> 00:05:48,208 ‫ بهمون نگفت. چیکار کنیم؟ 55 00:05:48,291 --> 00:05:51,458 ‫ببرینش بخش زنان، حتماً براش ‫کورتاژ اورژانسی انجام میدن. 56 00:05:51,541 --> 00:05:53,916 ‫چی؟ 57 00:06:10,833 --> 00:06:11,666 ‫دکتر! 58 00:06:25,583 --> 00:06:27,375 ‫چیه؟ وسط پروسه بودیم. 59 00:06:27,458 --> 00:06:29,541 ‫یه پروسه برای سقط‌جنینِ غیر‌قانونی. 60 00:06:30,958 --> 00:06:33,458 ‫- انگار سعی کرده سقط جنین کنه. ‫- کی می‌گه؟ 61 00:06:33,541 --> 00:06:36,000 ‫- اون‌ها گفتن یه جنین پیدا کردن. ‫- اونا کین؟ 62 00:06:36,083 --> 00:06:37,708 ‫- نمی‌دونم ‫- نه نه 63 00:06:37,791 --> 00:06:39,541 ‫ببخشید جناب سروان، چی شده؟ 64 00:06:39,625 --> 00:06:41,791 ‫اون باید تحت نظارت بمونه تا منتقل بشه. 65 00:06:41,875 --> 00:06:44,375 ‫- امکان نداره، اون ضعیفه... ‫- دکتر، خواهش می کنم. 66 00:06:44,458 --> 00:06:46,458 ‫- راهی وجود نداره. ‫- دکتر، خواهش می‌کنم. 67 00:06:46,541 --> 00:06:49,041 ‫چیکار داری می‌کنی؟ ‫این واقعاً غیرقابل قبوله. 68 00:06:49,125 --> 00:06:51,333 ‫- خولیِتا گومز. ‫- داری چیکار می‌کنی؟ 69 00:06:51,416 --> 00:06:55,041 ‫شما بازداشتی و ما به زندان ‫منتقلت خواهیم کرد. 70 00:06:55,125 --> 00:06:57,666 ‫من هیچ کاری نکردم. ‫به مامانم زنگ بزن. 71 00:06:58,791 --> 00:07:00,916 ‫تو یه کار خیلی جدی کردی. 72 00:07:01,625 --> 00:07:04,708 ‫من هیچ کاری نکردم. ‫دکتر، به مامانم زنگ بزن. 73 00:07:04,791 --> 00:07:07,500 ‫- بیارش اینجا. ‫- اون توضیح میده چه اتفاقی افتاده. 74 00:07:09,375 --> 00:07:10,500 ‫این رو می‌بینی؟ 75 00:07:10,583 --> 00:07:12,625 ‫- اون چیه؟ ‫- بچۀ خودت بود. 76 00:07:13,541 --> 00:07:15,958 ‫چی؟ بچه؟ من بچه ندارم. 77 00:07:16,458 --> 00:07:18,125 ‫من بچه ندارم. 78 00:07:18,833 --> 00:07:19,958 ‫چه خبره؟ 79 00:07:22,333 --> 00:07:24,916 ‫برو بیرون. برو بیرون! 80 00:07:26,250 --> 00:07:27,708 ‫به مادرم زنگ بزنید. 81 00:07:29,166 --> 00:07:30,208 ‫بهش زنگ بزنید! 82 00:07:34,791 --> 00:07:37,291 ‫به مادرم زنگ بزنید! 83 00:07:38,125 --> 00:07:40,166 ‫به مادرم زنگ بزنید! 84 00:07:44,000 --> 00:07:45,791 ‫به مادرم زنگ بزنید! 85 00:07:50,541 --> 00:07:54,833 ‫دو سال بعد 86 00:08:10,125 --> 00:08:13,416 ‫مثلاً پایین اومدن از کوه، ‫برای همۀ بچه‌ها مناسب نیست. 87 00:08:13,500 --> 00:08:16,458 ‫نه، مارتین با دوچرخه خیلی ماهر نیست. 88 00:08:16,541 --> 00:08:19,000 ‫می‌تونه رکاب بزنه، ولی ‫نمی‌تونه اینطوری از تپه پایین بره. 89 00:08:19,083 --> 00:08:20,500 ‫- توی گردش. ‫- حتماً 90 00:08:20,583 --> 00:08:22,916 ‫دو ساله که از تپه پایین نرفتن. 91 00:08:23,000 --> 00:08:26,125 ‫- اون گردش رو حذف کردن. ‫- چرا نگفتین؟ 92 00:08:26,208 --> 00:08:28,125 ‫- اگه میدونستین؟ ‫- بابت تأخیر متاسفم. 93 00:08:28,208 --> 00:08:29,291 ‫تازه پولش رو دادیم. 94 00:08:29,375 --> 00:08:31,958 ‫خب، سه ماهۀ آخر سال داره میاد، 95 00:08:32,041 --> 00:08:36,916 ‫و به عنوان والدین فارغ‌التحصیلان، ‫باید بهشون انگیزه بدین تا تمرکز کنن. 96 00:08:37,000 --> 00:08:39,583 ‫کار آسونی نیست 97 00:08:40,333 --> 00:08:42,833 ‫میدونین کی می‌خواد این ویدیو رو بسازه؟ 98 00:08:44,291 --> 00:08:46,208 ‫میتونیم یه کمیسیون ویدئویی تشکیل بدیم. 99 00:08:46,291 --> 00:08:48,625 ‫- البته ‫- باید برم، دیرم شده 100 00:08:48,708 --> 00:08:50,708 ‫همه‌مون کارهای مهمی داریم. 101 00:08:50,791 --> 00:08:53,208 ‫- شوهرم ویدیو رو می‌سازه. ‫- عالیه. 102 00:08:53,291 --> 00:08:56,166 ‫- شوهرِ خانم ویدیو رو می‌سازهو ‫- عالیه. ویدیو حل شد. 103 00:09:05,583 --> 00:09:06,916 ‫یالا برو دیگه! 104 00:09:10,208 --> 00:09:13,125 ‫تو مجوز داری. برو داخل، من تاخیر دارم. 105 00:09:26,083 --> 00:09:29,291 ‫جدی فکر می‌کنی اگه ‫دخترم هشت‌ماهه حامله بود... 106 00:09:29,375 --> 00:09:31,416 ‫توی اون شلوارک تنگ براش جا می‌شد؟ 107 00:09:32,250 --> 00:09:34,666 ‫اونو می‌بینی؟ ‫داره یه چیزی بهت نشون میده. 108 00:09:34,750 --> 00:09:39,291 ‫هزار بار بهت گفتم خانم، ‫باید بری خیابونِ سارمینتو. 109 00:09:39,375 --> 00:09:40,958 ‫این انجمن شهروندیه. 110 00:09:41,041 --> 00:09:44,750 ‫سلام. برای جلسۀ دادرسی دیر کردم. ‫همکارم داخله. 111 00:09:44,833 --> 00:09:47,583 ‫- ویسنر-مارو، پروندۀ نفقۀ فرزند. ممنون. ‫- بذار بررسی کنم. 112 00:09:47,666 --> 00:09:49,083 ‫با وکیل صحبت کردیم... 113 00:09:49,166 --> 00:09:51,416 ‫اون هیچ کاری نمی‌کنه، و ‫دادگاه سه‌روز دیگه‌ست. 114 00:09:51,500 --> 00:09:53,666 ‫- می‌تونید برید داخل، منتظرتون بودن. ‫- ممنون 115 00:09:53,750 --> 00:09:56,958 ‫یه جواب، یه شماره تلفن، ‫یه چیزی که بتونه ارتباط بگیره. 116 00:10:00,458 --> 00:10:01,541 ‫- سلام ‫- حالت چطوره؟ 117 00:10:01,625 --> 00:10:02,583 ‫- سلام ‫- صبح بخیر 118 00:10:04,916 --> 00:10:07,416 ‫- حاضره؟ ‫- بابت تأخیر معذرت می‌خوام. 119 00:10:07,500 --> 00:10:10,083 ‫پنج دقیقه بود. به قاضی بگو، باشه؟ 120 00:10:10,166 --> 00:10:12,166 ‫- می‌گیرمش. ‫- خانوم‌ها رو دیدی؟ 121 00:10:12,250 --> 00:10:13,708 ‫- قاضی ‫- کدوم خانم‌ها؟ 122 00:10:13,791 --> 00:10:15,041 ‫- ندیدی‌شون؟ ‫- نه 123 00:10:15,125 --> 00:10:16,250 ‫ببخشید بابت تأخیر. 124 00:10:16,333 --> 00:10:18,291 ‫آقا، ما برای شروع آماده‌ایم. 125 00:10:18,375 --> 00:10:22,708 ‫فقط چند تا شک در مورد قطعنامۀ سوم دارم. ‫می‌خوای بخونی؟ 126 00:10:25,458 --> 00:10:29,291 ‫لطفاً یه لحظه صبر کنین. ‫عفونت ادراری دارم. 127 00:10:29,375 --> 00:10:31,916 ‫- یه لحظه. ‫- کجا داری میری؟ 128 00:10:32,000 --> 00:10:34,541 ‫- فقط یه دقیقه. ‫- اون عفونت داره. 129 00:10:34,625 --> 00:10:35,458 ‫دزا! 130 00:10:42,458 --> 00:10:45,416 ‫خانوم؟ ببخشید! 131 00:10:45,500 --> 00:10:49,000 ‫وقتی رسیدم اینجا، صدات رو شنیدم. ‫چه بلایی سر دخترت اومده؟ 132 00:10:49,083 --> 00:10:51,500 ‫خواهرم. اون دو ساله که توی زندانه. 133 00:10:51,583 --> 00:10:53,583 ‫اون هیچ کاری نکرده. ‫می‌خوان حبس ابد بدن. 134 00:10:53,666 --> 00:10:56,000 ‫- اتهامش چیه؟ ‫- بچه‌کُشی. 135 00:10:56,083 --> 00:10:57,541 ‫یه سقط جنین داشت. 136 00:10:57,625 --> 00:11:00,250 ‫من اونجا بودم، ‫و هیچوقت من رو نبردن شهادت بدم. 137 00:11:00,333 --> 00:11:03,125 ‫نمی‌دونیم با کی حرف بزنیم، ‫وکیل از ما خوشش نمیاد. 138 00:11:03,208 --> 00:11:05,125 ‫- وکیلت کیه؟ ‫- بئاتریز 139 00:11:05,208 --> 00:11:08,416 ‫- اسمش بئاتریز کامائو هست. ‫- دزا... ببخشید. 140 00:11:08,500 --> 00:11:10,458 ‫- منتظرن ‫- معذرت میخوام. حق با توئه 141 00:11:10,541 --> 00:11:13,291 ‫من با همکارم هستم. ‫صبر می‌کنین تا با هم حرف بزنیم؟ 142 00:11:13,375 --> 00:11:14,791 ‫- بله ‫- برمی‌گردم 143 00:11:14,875 --> 00:11:17,750 ‫- ببخشید، حق با توئه. ‫- اون کیه؟ 144 00:11:17,833 --> 00:11:19,958 ‫- نمیدونم، مامان ‫- چیکار کنیم؟ 145 00:11:20,041 --> 00:11:22,833 ‫بذار منتظر بمونیم. همونجا بشین مامان. 146 00:11:36,500 --> 00:11:38,625 ‫نمی‌فهمم چطور از این موضوع خبر نداشتیم. 147 00:11:38,708 --> 00:11:40,125 ‫آره، خیلی عجیبه. 148 00:11:44,416 --> 00:11:46,166 ‫اون نمیاد. حرفمو باور کن. 149 00:11:46,250 --> 00:11:47,958 ‫زیاد ذوق نکنیم. 150 00:11:48,041 --> 00:11:49,833 ‫سلام. چی میل دارید؟ 151 00:11:49,916 --> 00:11:53,625 ‫خوان کارلوس، یه میراندای سیب ‫و سه تا تورتیلای نازک می‌گیرم. 152 00:11:53,708 --> 00:11:56,166 ‫- عالیه ‫- و یه ساندویچ گوشت گاو کبابی و پنیر. 153 00:11:56,250 --> 00:11:58,875 ‫- یادداشت شد. ‫- صبحانه و ناهار رو یه‌جا می‌خورم. 154 00:11:58,958 --> 00:11:59,958 ‫خوبه 155 00:12:00,541 --> 00:12:03,208 ‫اینکه اون این پرونده رو ‫گرفته مشکوک می‌زنه. 156 00:12:03,291 --> 00:12:05,708 ‫بئاتریز کامائو همیشه خوشبوئه. 157 00:12:05,791 --> 00:12:06,791 ‫مجبورم نکن شروع کنم. 158 00:12:06,875 --> 00:12:10,500 ‫اونقدر جوون بودیم که به حساب نمیاد. ‫من براش فقط یه تجربه بودم. 159 00:12:10,583 --> 00:12:14,375 ‫بعد ترسید و رفت سراغ یه پسر. 160 00:12:15,083 --> 00:12:16,041 ‫اوناهاش. ببین. 161 00:12:19,083 --> 00:12:20,750 ‫-بئاتریز. ‫-حالت چطوره؟ 162 00:12:20,833 --> 00:12:23,166 ‫حال شماها چطوره؟ 163 00:12:23,958 --> 00:12:26,250 ‫- خیلی وقته ندیدمت. ‫- آره، همینطوره. 164 00:12:28,583 --> 00:12:30,083 ‫باورنکردنیه. 165 00:12:30,583 --> 00:12:32,875 ‫همون شکلی موندین. 166 00:12:33,958 --> 00:12:36,583 ‫همیشه با هم، یکی چسبیده به ‫اون یکی، مثل دوران دانشگاه. 167 00:12:36,666 --> 00:12:37,875 ‫- آره ‫- آره، درسته؟ 168 00:12:38,791 --> 00:12:40,708 ‫اون موقع خوش گذشت. 169 00:12:40,791 --> 00:12:41,791 ‫حتماً که گذشت. 170 00:12:42,833 --> 00:12:45,000 ‫می دونی؟ بعضی وقت‌ها.. 171 00:12:45,958 --> 00:12:49,125 ‫خیلی بهت فکر کردم. 172 00:12:49,208 --> 00:12:52,166 ‫پروندۀ اون دختر... 173 00:12:52,666 --> 00:12:55,166 ‫این باعث شده از من دور بشی. درسته؟ 174 00:12:55,250 --> 00:12:57,208 ‫- من؟ نه، اصلا. نه. ‫- نه 175 00:12:58,250 --> 00:12:59,208 ‫مطمئنی؟ 176 00:13:00,625 --> 00:13:02,291 ‫- البته. ‫- بعضی وقت‌ها... 177 00:13:02,375 --> 00:13:05,000 ‫به عنوان یه وکیل تسخیری، ‫فقط از دستم همینقدر برمیاد. 178 00:13:05,083 --> 00:13:07,083 ‫- البته ‫- می‌تونم تصور کنم. 179 00:13:08,000 --> 00:13:10,375 ‫خیالم راحت شد شنیدم تو ‫داری پرونده رو قبول می‌کنی. 180 00:13:10,458 --> 00:13:12,458 ‫خب، بذار گیر ندیم به گذشته. 181 00:13:12,541 --> 00:13:15,041 ‫ممنون که تا اینجا اومدی. 182 00:13:15,125 --> 00:13:18,125 ‫می‌دونیم سرت شلوغه، ‫پس میریم سر اصل مطلب. 183 00:13:18,208 --> 00:13:21,250 ‫آره، بذار بهت بگم فکرهامون رو... 184 00:13:21,333 --> 00:13:24,625 ‫چیزی که تو شرکت حقوقی روش ‫کار کردیم، شاید بتونیم کمک کنیم. 185 00:13:24,708 --> 00:13:27,208 ‫تو خوب می‌دونی که من نمی‌تونم ‫دربارۀ این پرونده اینجا صحبت کنم. 186 00:13:27,291 --> 00:13:30,083 ‫- ما نمی‌خوایم مزاحمت ایجاد کنیم. ‫- بله 187 00:13:31,708 --> 00:13:33,375 ‫پس زود باش. 188 00:13:33,458 --> 00:13:35,166 ‫- آره ‫- با مادرش صحبت کردیم، 189 00:13:35,250 --> 00:13:38,625 ‫و اون به ما جزئیاتی داد از اینکه ‫چطور دخترش رسید بیمارستان. 190 00:13:38,708 --> 00:13:40,416 ‫شبی که اون بستری شد... 191 00:13:40,500 --> 00:13:43,625 ‫حرف‌زدن با مادرش خیلی سخت بود. ‫پرخاشگره. 192 00:13:43,708 --> 00:13:46,333 ‫خیلی نگرانه. ‫فکر می‌کنه ممکنه حبس ابد بگیره. 193 00:13:46,958 --> 00:13:48,666 ‫- امیدوارم که نه ‫- ببخشید 194 00:13:50,166 --> 00:13:51,125 ‫بفرمایید 195 00:13:52,291 --> 00:13:54,958 ‫- میشه یه ساندویچ گریل شده داشته باشم؟ ‫- آره 196 00:13:55,041 --> 00:13:56,833 ‫دقیقاً مثل همون. ممنون 197 00:13:59,291 --> 00:14:00,291 ‫خب؟ 198 00:14:01,250 --> 00:14:04,750 ‫فکر می‌کنم حداقل می‌تونستی... 199 00:14:04,833 --> 00:14:07,750 ‫افشای اسرار حرفه‌ای رو مطرح کنی. 200 00:14:07,833 --> 00:14:10,041 ‫اینکه پلیس ها ریختن تو اتاق... 201 00:14:10,125 --> 00:14:13,666 ‫و دکتر تصمیم می‌گیره ‫سوابق پزشکی بیمارا رو بده بهشون؟ 202 00:14:15,458 --> 00:14:17,750 ‫خب، بله، یک اتفاق جدی افتاده بود. 203 00:14:17,833 --> 00:14:19,833 ‫حقش بود که پرونده تشکیل بشه. 204 00:14:19,916 --> 00:14:23,250 ‫اون پرونده وجود داره. ‫اسمش قتله، و ما اینجاییم. 205 00:14:23,333 --> 00:14:27,083 ‫فکر کنم قبل از تشکیل پرونده توی بیمارستان ‫دنبال مقصر می‌گشتن. 206 00:14:27,166 --> 00:14:28,916 ‫- برای همینه که... ‫- معذرت می‌خوام. 207 00:14:29,000 --> 00:14:31,500 ‫با من قرار گذاشتی تا برام ‫توضیح بدی پرونده چطور پیش می‌ره؟ 208 00:14:31,583 --> 00:14:32,875 ‫- نه. ‫- وایسا! 209 00:14:32,958 --> 00:14:35,708 ‫یه زن جوون با بارداریِ پیشرفته ‫میره بیمارستان... 210 00:14:35,791 --> 00:14:37,708 ‫و یه جنین مرده توی دستشویی ‫پیدا میشه. 211 00:14:37,791 --> 00:14:41,708 ‫مادره گفته که شکمش مشخص نبوده. ‫بیمارستان هم به بارداری شک نکرده بود. 212 00:14:41,791 --> 00:14:45,083 ‫- فکر کردن پریتونیته (التهاب صفاق). ‫- هزاران تناقض! 213 00:14:45,166 --> 00:14:48,541 ‫قول میدم دارم نهایت تلاشم رو می‌کنم ‫تا بهش کمک کنم، 214 00:14:48,625 --> 00:14:51,541 ‫اما پرونده‌اش سخته، ‫و من معجزه نمی‌کنم. 215 00:14:52,291 --> 00:14:53,666 ‫من میرم سر کار 216 00:14:58,541 --> 00:15:00,791 ‫میشه ساندویچ رو بفرستید به دفترم، لطفا؟ 217 00:15:00,875 --> 00:15:01,791 ‫آره، البته 218 00:15:03,083 --> 00:15:05,333 ‫"زیبایی روی زمین را به پرسش بگیر." 219 00:15:05,416 --> 00:15:07,291 ‫"زیبایی دریا را به پرسش بگیر." 220 00:15:07,791 --> 00:15:10,333 ‫"زیبایی آسمان را به پرسش بگیر." 221 00:15:10,416 --> 00:15:12,541 ‫"همۀ این واقعیت‌ها را به پرسش بگیر." 222 00:15:12,625 --> 00:15:14,041 ‫"همگی پاسخ می‌دهند:" 223 00:15:14,125 --> 00:15:17,083 ‫"ببین، ما زیباییم." 224 00:15:17,166 --> 00:15:20,541 ‫"زیبایی‌شان بیانیۀ وجودشان است." 225 00:15:21,250 --> 00:15:22,875 ‫بیانیه چیه؟ 226 00:15:24,375 --> 00:15:26,083 ‫پیامی که می‌خوای برسونی. 227 00:15:26,166 --> 00:15:28,791 ‫انگار خدا داره از این طریق ‫با ما ارتباط برقرار می‌کنه؟ 228 00:15:28,875 --> 00:15:29,833 ‫یه همچین چیزی. 229 00:15:29,916 --> 00:15:31,250 ‫منظورش چیه؟ 230 00:15:31,333 --> 00:15:34,208 ‫- اینکه "به برادرت تو تکالیف کمک کن." ‫- من ماست می‌خوام. 231 00:15:34,291 --> 00:15:38,125 ‫نه، داریم شام میخوریم. نشنیدی؟ ‫بشین تکالیفت رو تموم کن. 232 00:15:38,208 --> 00:15:39,833 ‫- آره، بیاین بخوریم. ‫- من چطوری کمک کنم؟ 233 00:15:39,916 --> 00:15:41,083 ‫این رو بگیر. 234 00:15:42,250 --> 00:15:44,750 ‫قسم می‌خورم نمی‌فهمم ‫چطور می‌تونی به خدا اعتقاد داشته باشی. 235 00:15:44,833 --> 00:15:47,916 ‫فکر می‌کنی الان واقعا رو ابرهاست؟ 236 00:15:48,625 --> 00:15:52,000 ‫نه، فکر نمی‌کنم خداها روی ابر باشن، فلورا. 237 00:15:52,083 --> 00:15:53,125 ‫پس اون کجاست؟ 238 00:15:53,208 --> 00:15:54,125 ‫دیگه بسه سارا! 239 00:15:54,750 --> 00:15:56,458 ‫مثلاً، توی این مکالمه. 240 00:15:57,000 --> 00:16:01,083 ‫خدا از طریق من صحبت می‌کنه؟ یا از طریق ‫سارا وقتی پارس میکنه؟ 241 00:16:01,166 --> 00:16:03,500 ‫از کِی اینقدر تحت‌اللفظی حرف می‌زنی؟ 242 00:16:03,583 --> 00:16:06,583 ‫- یه مثال بزن ‫- مثال؟ 243 00:16:06,666 --> 00:16:09,208 ‫در مهربانی، در دلسوزی برای مردم. 244 00:16:09,291 --> 00:16:11,208 ‫این تجلی خداست. 245 00:16:11,291 --> 00:16:13,625 ‫و اون در شرارت تجلی نمی‌کنه؟ 246 00:16:14,125 --> 00:16:16,333 ‫شماها خدا رو هر جا که به نفعتونه می‌ذارین. 247 00:16:16,416 --> 00:16:17,833 ‫شاید حق با تو باشه. 248 00:16:17,916 --> 00:16:22,333 ‫به نظر من، خدا خودش رو در این ‫نشون می‌ده که به زندگیت یه هدف میده، مثلاً 249 00:16:22,416 --> 00:16:25,583 ‫یا یه نوع دعوت یا فراخوانی برای انجام کاری. 250 00:16:25,666 --> 00:16:27,333 ‫- خدا اونجاست. ‫- من متقاعد نشدم. 251 00:16:27,416 --> 00:16:29,375 ‫- نمیخوایم قانعت کنیم. ‫- اصلا. 252 00:16:29,458 --> 00:16:32,541 ‫اگه خدا وجود داشت، کسی ‫رو نداشتی که ازش دفاع کنی. 253 00:16:32,625 --> 00:16:35,583 ‫تو وکیلی چون اون وجود نداره. درسته، بابا؟ 254 00:16:35,666 --> 00:16:38,375 ‫- یه چیزی بگو. ‫- بس کن، بذار غذا بخوریم. 255 00:16:38,458 --> 00:16:40,708 ‫وقتی یه بچه می‌میره، خدا کجاست؟ 256 00:16:40,791 --> 00:16:43,708 ‫فلورا، چه خبر شده؟ ‫چرا داری بیمارگونه حرف می‌زنی؟ 257 00:16:44,208 --> 00:16:46,291 ‫- تو مریضی ‫- خفه شو 258 00:17:03,291 --> 00:17:04,125 ‫خب 259 00:17:16,083 --> 00:17:17,669 ‫- کامائو کجاست؟ ‫- هیچ نظری ندارم. 260 00:17:31,166 --> 00:17:32,250 ‫باورم نمی‌شه. 261 00:17:33,833 --> 00:17:36,125 ‫عذر می‌خوام. می‌تونید شروع کنید. 262 00:17:45,666 --> 00:17:47,500 ‫بریم سراغِ... 263 00:17:48,000 --> 00:17:52,375 ‫جلسۀ رسیدگیِ شفاهی ‫به پروندۀ خولیتا استفانیا گومز، 264 00:17:53,000 --> 00:17:59,375 ‫با شمارۀ شناسایی ۳۴۲۱۱۳۱۸، 265 00:17:59,458 --> 00:18:02,666 ‫به اتهام قتل عمد با تشدید ‫به دلیل رابطۀ خویشاوندی، 266 00:18:03,208 --> 00:18:08,416 ‫پرونده شماره ۱۲۹۴۱-۲۰۱۴ 267 00:18:08,500 --> 00:18:11,500 ‫این اولین یا آخرین باری نیست ‫که چنین اتفاقی می‌افته. 268 00:18:12,500 --> 00:18:14,583 ‫لطفاً به سؤال پاسخ بدین. 269 00:18:15,666 --> 00:18:17,250 ‫بله، دختر رفت دستشویی. 270 00:18:17,333 --> 00:18:21,083 ‫ازش پرسیدم کمک می‌خواد و اون گفت نه. 271 00:18:21,166 --> 00:18:23,500 ‫ولی خیلی درد داشت، برام عجیب بود. 272 00:18:23,583 --> 00:18:25,750 ‫متهم چقدر تو دستشویی بود؟ 273 00:18:26,333 --> 00:18:30,375 ‫حتماً حدود ۱۵ دقیقه اونجا بود، ‫یا یکم بیشتر. 274 00:18:31,208 --> 00:18:34,333 ‫میشه وضعیت بیمار رو موقع پذیرش بگی؟ 275 00:18:34,416 --> 00:18:38,208 ‫بیمار اظهار کرد که درد شدید ‫در ناحیۀ زیرین شکم داره. 276 00:18:38,958 --> 00:18:42,750 ‫دقایقی بعد از معاینه شدن، ‫خونریزی واژینال پیدا کرد. 277 00:18:42,833 --> 00:18:45,708 ‫و بلافاصله به بخش زنان ارجاع داده شد. 278 00:18:45,791 --> 00:18:47,708 ‫میشه تخصص پزشکی‌تون رو بهمون بگید؟ 279 00:18:48,833 --> 00:18:50,291 ‫پزشک بالینی هستم. 280 00:18:50,375 --> 00:18:54,500 ‫وقتی پلیس ریخت تو اتاق عمل، ‫پروسه رو تموم کرده بودی؟ 281 00:18:54,583 --> 00:18:56,000 ‫داشتم تموم میکردم، بله. 282 00:18:56,583 --> 00:18:58,458 ‫می‌دونستی چه خبره. 283 00:18:58,541 --> 00:19:00,291 ‫نه، پلیس بهم گفت... 284 00:19:00,375 --> 00:19:03,833 ‫که بیمار یک عمل غیرقانونی انجام داده بود. 285 00:19:03,916 --> 00:19:06,791 ‫اون همۀ نشونه‌های سقط جنین رو داشت. 286 00:19:06,875 --> 00:19:09,291 ‫- جسد رو دیدی؟ ‫- بله. 287 00:19:10,041 --> 00:19:12,125 ‫مذکر بود؟ دیدیش؟ 288 00:19:12,208 --> 00:19:14,750 ‫مثبته. توی دست‌هام گرفتمش. 289 00:19:15,250 --> 00:19:17,750 ‫- پیداش کردی؟ ‫- نه 290 00:19:17,833 --> 00:19:19,125 ‫عجله نکن. 291 00:19:20,791 --> 00:19:21,958 ‫اون... 292 00:19:22,791 --> 00:19:25,500 ‫مثل این... نه، کوچیک‌تر بود. مثل این. 293 00:19:33,083 --> 00:19:35,500 ‫این مادر چندین جرم مرتکب شده. 294 00:19:36,416 --> 00:19:39,416 ‫اول، بارداری‌اش رو پنهان کرد... 295 00:19:40,083 --> 00:19:43,166 ‫رفت بیمارستان و به کادر درمان دروغ گفت. 296 00:19:43,750 --> 00:19:45,208 ‫نذاشت کسی کمکش کنه... 297 00:19:45,291 --> 00:19:48,666 ‫خودش رو تو دستشویی حبس کرد ‫با قصد از بین‌بردن بچه، 298 00:19:48,750 --> 00:19:51,541 ‫تا بعد دوباره برگرده روی برانکارد ‫انگار نه انگار اتفاقی افتاده. 299 00:19:52,083 --> 00:19:53,708 ‫از اون ماجرای دراماتیک به بعد... 300 00:19:53,791 --> 00:19:56,291 ‫اون هیچ کاری جز انکار دخالتش ‫تو این عمل نکرد. 301 00:19:58,041 --> 00:20:00,125 ‫همونطور که متخصصینِ روان‌پزشکی تایید کردن، 302 00:20:00,208 --> 00:20:03,958 ‫می‌دونیم خولیتا گومز تو شوک بوده... 303 00:20:04,041 --> 00:20:08,583 ‫و به عنوان یک وکیل تسخیری، ‫اجازه نداشتم تیم پزشکی تشکیل بدم. 304 00:20:08,666 --> 00:20:11,333 ‫حکمی مثل آنچه دادستان درخواست کرده... 305 00:20:11,416 --> 00:20:15,000 ‫وضعیت دوران پس از زایمان موکلم... 306 00:20:15,625 --> 00:20:18,208 ‫و احساسات طبیعی ناشی از زایمان ‫رو در نظر نمی‌گیره. 307 00:20:22,916 --> 00:20:27,208 ‫دادگاه تا روز سه‌شنبه ‫ساعت ۱۰ صبح تعطیل می‌شود. 308 00:20:27,291 --> 00:20:29,666 ‫پس از ادای شهادت متهم... 309 00:20:29,750 --> 00:20:35,750 ‫که از حق خود مطابق قانونِ ‫آیین دادرسی کیفری استفاده خواهد کرد... 310 00:20:38,125 --> 00:20:39,583 ‫ حکم را صادر خواهیم کرد. 311 00:20:45,083 --> 00:20:45,916 ‫بریم. 312 00:21:24,000 --> 00:21:25,166 ‫سلام، خولیتا. 313 00:21:25,958 --> 00:21:28,375 ‫- سولداد دزا ‫- آره، مامانم بهم گفت 314 00:21:28,458 --> 00:21:31,375 ‫مجبور شدم بگم وکیلتم تا بذارن بیام تو. 315 00:21:37,500 --> 00:21:39,583 ‫- می‌خوای؟ ‫- نه 316 00:21:42,875 --> 00:21:44,750 ‫باشه، بله، یه سیگار بده. 317 00:21:57,875 --> 00:21:59,791 ‫این کتابی که نوشتم رو برات آوردم. 318 00:22:00,708 --> 00:22:01,791 ‫کتاب؟ 319 00:22:02,583 --> 00:22:05,541 ‫آره، در مورد پرونده‌ایه که روش کار کردیم. 320 00:22:05,625 --> 00:22:08,208 ‫یه دختری که همون بلایی ‫سرش اومد که سر تو اومده. 321 00:22:08,291 --> 00:22:11,791 ‫براش پرونده باز کردن چون سقط جنین داشت، ‫اما زندان نرفت. 322 00:22:12,416 --> 00:22:14,333 ‫می‌دونستی ممکنه حبس ابد بگیرم؟ 323 00:22:14,416 --> 00:22:16,500 ‫این هرگز نمی‌تونه اتفاق بیفته. ‫الان بهش فکر نکن. 324 00:22:18,500 --> 00:22:20,125 ‫سه‌شنبه رای رو اعلام می‌کنن. 325 00:22:21,500 --> 00:22:23,750 ‫باید آماده کنی چی می‌خوای بگی. 326 00:22:23,833 --> 00:22:24,916 ‫بله 327 00:22:25,791 --> 00:22:27,708 ‫می‌تونم دوشنبه برگردم و کمکت کنم. 328 00:22:36,125 --> 00:22:37,250 ‫این چیه؟ 329 00:22:38,125 --> 00:22:42,291 ‫یه دستبنده. من برای محافظت و شانس ‫می‌پوشمش. می‌تونی بندازی‌ش دور. 330 00:22:48,916 --> 00:22:50,541 ‫می دونی باید چیکار کنی. 331 00:22:51,541 --> 00:22:54,083 ‫- دقیقاً ‫- دقیقاً چی؟ 332 00:22:54,166 --> 00:22:56,250 ‫دقیقاً، اون می‌دونه چیکار کنه. 333 00:22:57,291 --> 00:22:58,916 ‫من تو اون بیمارستان کار کردم. 334 00:22:59,000 --> 00:23:02,458 ‫یه سری دکترها فکر می‌کنن خدا هستن، ‫و پلیس‌ها حتی قدرت بیشتری دارن. 335 00:23:02,541 --> 00:23:05,416 ‫پیشنهاد دیگه ای هم هست؟ ‫چیز دیگه ای هم هست که بخوای بگی؟ 336 00:23:05,500 --> 00:23:07,875 ‫لعنت بهشون عزیزم. آتیش بزنشون. 337 00:23:08,916 --> 00:23:12,625 ‫گوش کن، نصف مردم ترجیح می‌دن ندونن، 338 00:23:12,708 --> 00:23:16,125 ‫و نصف دیگه فکر می‌کنن اون دختره یه قاتله. 339 00:23:16,208 --> 00:23:19,083 ‫پس، ما باید به صف اعدام‌کننده ها بپیوندیم، ‫ درسته؟ 340 00:23:19,166 --> 00:23:22,291 ‫ما باید به فکر اون دختر باشیم، ‫و همۀ مردم... 341 00:23:22,375 --> 00:23:24,791 ‫که چاره‌ای ندارن جز اینکه ‫تو اون آشغالدونی بستری بشن. 342 00:23:28,916 --> 00:23:32,291 ‫غمگین نباش چون شادیِ خداوند قلعۀ ماست 343 00:23:32,375 --> 00:23:34,208 ‫اومدم خولیتا گومز رو ببینم. 344 00:23:34,291 --> 00:23:37,666 ‫نه، تو وکیلش نیستی، مجوز نداری. 345 00:23:38,791 --> 00:23:42,291 ‫فردا حکم اعلام میشه. ‫یه ملاقات ترتیب دادم، منتظرمه. 346 00:23:42,375 --> 00:23:46,291 ‫امکان نداره، خانم مشاور. ‫می‌دونی فقط وکیلش مجازه. 347 00:23:46,375 --> 00:23:48,500 ‫- می‌تونی به سرپرستت زنگ بزنی؟ ‫- نه 348 00:23:49,125 --> 00:23:50,750 ‫- چرا؟ ‫- امکان نداره. 349 00:23:50,833 --> 00:23:53,875 ‫- دارم ازت خواهش میکنم، لطفا ‫- نمیشه، بهت گفتم 350 00:23:54,500 --> 00:23:55,416 ‫باشه 351 00:23:56,958 --> 00:23:59,875 ‫سلام باربا، می‌تونی ‫همین الآن به منشی زنگ بزنی؟ 352 00:24:02,416 --> 00:24:04,041 ‫فکر می‌کنی بهش گفتن من رفتم؟ 353 00:24:40,416 --> 00:24:44,791 ‫من هیچ بچه‌ای به دنیا نیاوردم. 354 00:24:47,625 --> 00:24:51,375 ‫من با این ژاکت اومدم بیمارستان. 355 00:24:53,041 --> 00:24:58,000 ‫یه زن هشت‌ماهه باردار، چطوری ‫می‌تونه این ژاکت رو بپوشه؟ 356 00:24:59,625 --> 00:25:01,750 ‫من تو هیچ دستشویی‌ای کسی رو نکشتم. 357 00:25:03,750 --> 00:25:08,125 ‫اومدم بیمارستان کمک بگیرم، ‫و تهش سر از زندان درآوردم. 358 00:25:08,208 --> 00:25:11,666 ‫درست همون‌موقع که داشتم می‌فهمیدم ‫ سقط جنین کرده‌ام. 359 00:25:16,625 --> 00:25:18,458 ‫حتی بهم اجازۀ سوگواری هم ندادن. 360 00:25:23,916 --> 00:25:28,083 ‫نمی‌دونم چرا این اتفاق واسه من افتاد. 361 00:25:31,791 --> 00:25:33,041 ‫من نَ.. 362 00:25:44,083 --> 00:25:46,625 ‫خیلی متعهد به نظر میای، دزا! 363 00:25:47,750 --> 00:25:49,583 ‫نمی‌تونم همین رو دربارۀ تو بگم. 364 00:25:50,291 --> 00:25:53,000 ‫تو وسواس داری که پرونده‌های من رو بگیری. 365 00:25:53,500 --> 00:25:55,416 ‫شاید از من خوشت نمیاد. 366 00:25:55,500 --> 00:25:56,833 ‫برعکس، بئاتریز... 367 00:25:56,916 --> 00:26:00,791 ‫کاش مجبور نبودم از زن‌هایی ‫که تو ولشون می‌کنی مراقبت کنم. 368 00:26:03,125 --> 00:26:04,166 ‫البته. 369 00:26:04,708 --> 00:26:08,083 ‫مقایسه با تو و اصولت غیرممکنه. 370 00:26:09,666 --> 00:26:11,166 ‫بگو ببینم دزا... 371 00:26:11,833 --> 00:26:14,625 ‫اسمی واسه کتاب بعدی‌ات داری؟ 372 00:26:15,708 --> 00:26:16,916 ‫اگه جای تو بودم، می‌رفتم داخل. 373 00:26:17,000 --> 00:26:19,625 ‫تأخیر در رسیدن به حکم، دیگه آخرشه. 374 00:26:22,875 --> 00:26:27,291 ‫ما مجبور بودیم ارزش زندگیِ ‫جنین ناشناس را در نظر بگیریم... 375 00:26:27,375 --> 00:26:30,375 ‫که با وجود عمر کوتاهش، ‫دادخواهی می‌کند. 376 00:26:31,208 --> 00:26:34,250 ‫این دادگاه، به اتفاق آرا... 377 00:26:34,333 --> 00:26:37,583 ‫جولیتا استفانیا گومز را... 378 00:26:37,666 --> 00:26:42,208 ‫که اطلاعات شخصی وی در پرونده ثبت شده... 379 00:26:42,291 --> 00:26:47,708 ‫به اتهام قتل عمد با تشدید رابطه، ‫مجرم تشخیص داده... 380 00:26:48,750 --> 00:26:52,333 ‫و به هشت سال حبس محکوم می‌نماید. 381 00:26:53,541 --> 00:26:55,500 ‫- نه... ‫- به پرونده اضافه‌اش کن. 382 00:26:55,583 --> 00:26:56,666 ‫نه! 383 00:26:57,166 --> 00:26:59,625 ‫- نه... ‫- چرا؟ اون بی‌گناهه. 384 00:27:01,708 --> 00:27:03,625 ‫نگران نباش، درخواست تجدید نظر می‌کنیم. 385 00:27:03,708 --> 00:27:06,083 ‫اون کاری نکرده. اون بی‌گناهه! 386 00:27:06,166 --> 00:27:07,291 ‫آروم باش. 387 00:27:07,375 --> 00:27:08,750 ‫استعفا بده، کامائو! 388 00:27:09,708 --> 00:27:11,500 ‫اون بی‌گناهه، اون هیچ‌کاری نکرده! 389 00:27:11,583 --> 00:27:12,416 ‫داد نزن. 390 00:27:12,500 --> 00:27:13,916 ‫اون هیچ کاری نکرده. 391 00:27:15,375 --> 00:27:18,583 ‫داد نزن، بدتر میشه. ‫لطفاً، این کارو نکن. اینجا نه. 392 00:27:19,875 --> 00:27:21,166 ‫اون هیچ کاری نکرده. 393 00:27:23,208 --> 00:27:25,875 ‫همه چیز رو بده به من، کامائو. ‫دوباره آزاد شدی. 394 00:27:25,958 --> 00:27:28,208 ‫- اون باید خوشحال باشه ‫- پرونده رو بده به من. خفه شو. 395 00:27:28,291 --> 00:27:29,625 ‫- بده به من. ‫- می‌خوای؟ بفرما. 396 00:27:29,708 --> 00:27:31,041 ‫با این ازش دفاع کردی؟ 397 00:27:31,125 --> 00:27:33,875 ‫- کسی ادای ناجی‌بودنت رو باور نداره. ‫- برو بیرون . 398 00:27:33,958 --> 00:27:34,791 ‫به حرفاش گوش نده 399 00:27:36,875 --> 00:27:39,208 ‫تو یه آشغال خالصی. 400 00:27:41,916 --> 00:27:42,750 ‫مابل 401 00:27:45,804 --> 00:27:47,457 ‫نگران نباش، درخواست تجدید نظر می‌دیم. 402 00:29:00,625 --> 00:29:01,625 ‫بیا، اون طرف. 403 00:29:02,166 --> 00:29:03,458 ‫اونجا گوجه هست. 404 00:29:04,333 --> 00:29:06,750 ‫- خوبه، هان؟ ‫- به‌به! 405 00:29:24,875 --> 00:29:27,083 ‫مطمئنی قرمز رو گذاشتی؟ 406 00:29:28,000 --> 00:29:30,458 ‫خب، یکم از یه تیوپ دیگه گذاشتم. 407 00:29:32,503 --> 00:29:34,166 ‫اونوقت مثل گوه می‌شه. 408 00:29:37,625 --> 00:29:38,625 ‫چته، ملکه؟ 409 00:29:41,250 --> 00:29:43,166 ‫چه سوال احمقانه‌ای. 410 00:29:43,250 --> 00:29:45,250 ‫می‌خوام بدونم چیز دیگه‌ای هست یا نه! 411 00:29:46,166 --> 00:29:48,916 ‫مشکل چیه؟ اون مجبوره ‫هر روز قیافۀ تو رو ببینه. 412 00:31:07,750 --> 00:31:08,833 ‫حالت چطوره؟ 413 00:31:11,583 --> 00:31:15,500 ‫درخواست فسخ دادگاه رو ثبت می‌کنیم. ‫ممکنه تا زمان برگزاری دادگاه جدید آزاد بشی. 414 00:31:17,583 --> 00:31:18,916 ‫چی شده؟ 415 00:31:21,916 --> 00:31:23,583 ‫نمی‌دونم بتونم یا نه. 416 00:31:24,166 --> 00:31:25,208 ‫چی؟ 417 00:31:26,125 --> 00:31:29,708 ‫دوباره به همون سوالات تکراری جواب بدم ‫و چیزهایی رو بگم که یادم نمیاد. 418 00:31:30,583 --> 00:31:31,583 ‫خسته‌ام. 419 00:31:32,250 --> 00:31:35,875 ‫لازم نیست چیزی بگی. ‫اون‌ها همۀ کارها رو اشتباه انجام دادن. 420 00:31:35,958 --> 00:31:39,291 ‫حریم حرفه‌ای رو نقض کردن، ‫بدون مدرک، متهمت کردن. 421 00:31:39,375 --> 00:31:42,375 ‫اتهامات رو درجا، بدون انجام تحقیقات ‫تغییر دادن. 422 00:31:42,458 --> 00:31:46,416 ‫تو فقط یه قربانی هستی. ‫شاید اولین باریه که این رو می‌شنوی. 423 00:31:47,083 --> 00:31:49,291 ‫- آره ‫- خب، باورش کن. 424 00:31:50,208 --> 00:31:51,833 ‫مشکل اینجور جاها اینه که... 425 00:31:51,916 --> 00:31:54,583 ‫زود کاری می‌کنن که باور کنی گناهکاری. 426 00:32:13,291 --> 00:32:14,666 ‫اگه بخوای اینجا بیای... 427 00:32:14,750 --> 00:32:17,166 ‫مهمه که هیچکس اون بیرون، باخبر نشه. 428 00:32:17,958 --> 00:32:20,666 ‫مامانم ممکنه کارش رو از دست بده. ‫و بابام هم. 429 00:32:22,166 --> 00:32:24,416 ‫هیچ کس اینجا حتی نمی‌دونه ‫که من به چی متهم شدم. 430 00:32:26,875 --> 00:32:29,208 ‫می‌خوام این بین خودمون بمونه. 431 00:32:30,541 --> 00:32:32,041 ‫بین خودمون می‌مونه. 432 00:32:33,375 --> 00:32:34,416 ‫بهم قول بده. 433 00:32:35,375 --> 00:32:36,250 ‫قول می‌دم. 434 00:32:42,458 --> 00:32:43,375 ‫سلام 435 00:32:46,333 --> 00:32:48,125 ‫اومدم یه پرونده بگیرم. 436 00:32:48,208 --> 00:32:52,875 ‫خولیتا گومز، پروندۀ شماره ۱۲۹۴۱-۲۰۱۴ 437 00:32:54,666 --> 00:32:58,458 ‫- از دفتر دادستانی؟ ‫- نه، من وکیلشم. سولداد دزا 438 00:33:04,875 --> 00:33:05,833 ‫بذار ببینم 439 00:33:07,541 --> 00:33:09,708 ‫- گومز، درسته؟ ‫- بله. خولیتا 440 00:33:11,125 --> 00:33:12,333 ‫بذار ببینم... 441 00:33:21,791 --> 00:33:24,208 ‫- خولیتـا استِفانا. ‫- آره، همون. 442 00:33:25,083 --> 00:33:28,125 ‫ولی پرونده هنوز آماده نیست. 443 00:33:28,208 --> 00:33:29,291 ‫نقصش چیه؟ 444 00:33:31,416 --> 00:33:33,166 ‫واقعاً نمیتونم بهت بگم، مشاور. 445 00:33:33,666 --> 00:33:35,708 ‫کِی می تونم بیام بگیرمش؟ 446 00:33:35,791 --> 00:33:37,416 ‫هفتۀ دیگه یه سر بزن. 447 00:33:43,291 --> 00:33:44,583 ‫خب... 448 00:33:45,875 --> 00:33:47,958 ‫همینجا. می‌خوای یه چیزی بخوری؟ 449 00:33:48,041 --> 00:33:49,875 ‫- پشت اینجاست. ‫- بیا. 450 00:33:51,750 --> 00:33:54,208 ‫سلام. بیا. خوش اومدی. 451 00:33:54,291 --> 00:33:55,958 ‫- سلام ‫- چطوری؟ 452 00:33:56,041 --> 00:33:58,375 ‫صبر می‌کنیم تا مادرت برسه ‫و بعد می‌تونیم شروع کنیم. 453 00:33:58,458 --> 00:34:00,791 ‫اون نمیاد. تو محل کارش مشکل داره. 454 00:34:00,875 --> 00:34:02,083 ‫سلام، عزیزم 455 00:34:03,041 --> 00:34:06,541 ‫نگاه کن، خانم موآبی یه هیپی هست، نترس. 456 00:34:06,625 --> 00:34:11,500 ‫در آرژانتین، قانون اجازۀ بازداشت ‫قبل از محاکمه را حداکثر تا دو سال می‌ده. 457 00:34:11,583 --> 00:34:14,291 ‫پس از گذشت این مدت، ‫باید توی یه دادگاه حکم صادر کنن، 458 00:34:14,375 --> 00:34:16,541 ‫همون‌چیزی که برای خواهرت اتفاق افتاد. 459 00:34:16,625 --> 00:34:19,458 ‫بازداشت پیش از محاکمه زمانی داده ‫می‌شه که خطر فرار وجود داشته باشه. 460 00:34:19,541 --> 00:34:23,166 ‫- یا ممانعت از تحقیقات. ‫- خواهرت با هیچکدوم از این موارد مطابقت نداره. 461 00:34:23,250 --> 00:34:26,916 ‫به خاطر همینه که ما معتقدیم عجله کردن ‫تا محکومش کنن، تا گندکاری رو بپوشونن. 462 00:34:27,583 --> 00:34:29,791 ‫ایشون باربارا گیندال، خبرنگار و وکیله. 463 00:34:29,875 --> 00:34:33,583 ‫- و مسئول پخش‌کردن پرونده. ‫- باید بریم سراغ رسانه‌های محلی. 464 00:34:33,666 --> 00:34:36,416 ‫این پرونده دو موضوعِ حساس ‫برای مردم توکومان داره. 465 00:34:36,500 --> 00:34:40,166 ‫از فرض سقط جنین تا ادعای قتل فرزند. 466 00:34:40,250 --> 00:34:42,916 ‫فرزندکشی یعنی وقتی ‫یه نفر بچه‌هاش رو می‌کشه. 467 00:34:43,958 --> 00:34:45,083 ‫پائولینا وکیله. 468 00:34:45,166 --> 00:34:47,708 ‫اون تو پروندۀ ماریا مگدالنا با من کار کرد. 469 00:34:47,791 --> 00:34:50,500 ‫پرونده ای که به جرم ادعاییِ سقط جنین... 470 00:34:50,583 --> 00:34:52,708 ‫ ازش شکایت شده بود. 471 00:34:52,791 --> 00:34:55,041 ‫ما یه ارتباطی بین هر دو پرونده می‌بینیم، 472 00:34:55,125 --> 00:34:58,958 ‫چون ماریا ماگدالنا و خولیا ‫هر دو به یک وکیل ارجاع داده شدند. 473 00:34:59,041 --> 00:35:00,583 ‫- بئاتریس کامائو ‫- دقیقا 474 00:35:00,666 --> 00:35:02,166 ‫حتی اسمشو نیار 475 00:35:02,250 --> 00:35:06,833 ‫همچنین داریم بررسی می‌کنیم که آیا ارتباطی ‫بین دکترهایی که درمانشون کردن وجود داره یا نه. 476 00:35:06,916 --> 00:35:08,916 ‫ولی هنوزم نتونستم چیزی پیدا کنم. 477 00:35:09,458 --> 00:35:13,458 ‫ایشون پرلاست، فعال حقوق زنان ‫در برابر خشونت زایمان. 478 00:35:13,541 --> 00:35:17,041 ‫من موارد زیادی در آلبردی ‫از دختران مورد آزار جنسی دیدم... 479 00:35:17,125 --> 00:35:21,583 ‫جایی که مجبورشون می‌کردن ‫موقع سونوگرافی به ضربان قلب گوش بدن. 480 00:35:21,666 --> 00:35:25,000 ‫- نمی‌فهمم. چرا؟ ‫- که نظرشون در مورد سقط جنین عوض شه. 481 00:35:25,083 --> 00:35:28,083 ‫ایشون کوکا است. داره فارغ‌التحصیل میشه ‫و سومین مدرکش رو می‌گیره. 482 00:35:28,166 --> 00:35:30,291 ‫اون ساختمان دادگستری رو حفظه. 483 00:35:30,375 --> 00:35:33,291 ‫ما همه جا رو تحت فشار گذاشتیم ‫تا پرونده رو بگیریم. 484 00:35:33,375 --> 00:35:36,791 ‫کامائو یه پروندۀ خیلی داغون بهمون داد. 485 00:35:36,875 --> 00:35:40,916 ‫پوشه ای که وکیل مدافع داره، ‫با مدارکی که برای... 486 00:35:41,000 --> 00:35:42,625 ‫دفاع از متهم انتخاب کرده است. 487 00:35:42,708 --> 00:35:45,166 ‫در این مورد، چیزی که اون انتخاب ‫کرد مثل اینه که هیچی نداشته باشی. 488 00:35:45,250 --> 00:35:50,375 ‫نه سوابق پزشکی، نه اطلاعات ورود ‫یا خروجش از بیمارستان، افتضاحه. 489 00:35:51,208 --> 00:35:52,500 ‫منظورش چیه؟ 490 00:35:52,583 --> 00:35:55,958 ‫اینکه با چیزی که کامائو ارائه داده، ‫نمی‌تونیم ازش دفاع کنیم. 491 00:35:56,041 --> 00:35:57,958 ‫ما واقعاً به پرونده نیاز داریم. 492 00:36:04,083 --> 00:36:05,875 ‫اتاق اورژانس 493 00:36:05,958 --> 00:36:08,291 ‫دخترهای زیادی اینجا میان. 494 00:36:10,666 --> 00:36:13,625 ‫- حالا یادت اومد؟ ‫- اوه، آره. 495 00:36:13,708 --> 00:36:15,541 ‫دختری که بچه رو انداخت توالت. 496 00:36:15,625 --> 00:36:17,416 ‫پس یادت میاد اون پرونده رو. 497 00:36:17,500 --> 00:36:20,166 ‫آره، ولی آلخاندرا بهتر یادشه. 498 00:36:20,250 --> 00:36:21,833 ‫میشه یه دقیقه صبر کنین؟ 499 00:36:21,916 --> 00:36:22,833 ‫بله 500 00:36:22,916 --> 00:36:26,416 ‫اونا قبلاً با من تماس گرفتن که شهادت ‫بدم، هر چی که باید می‌گفتم رو گفتم. 501 00:36:26,500 --> 00:36:29,958 ‫یادت میاد که مریض ‫برآمدگی شکم داشت یا نه؟ 502 00:36:30,583 --> 00:36:34,416 ‫من فقط دیدم رفت دستشویی ‫و با پاهای خونی برگشت. 503 00:36:34,500 --> 00:36:35,875 ‫چیز دیگه ای یادت نیست؟ 504 00:36:35,958 --> 00:36:37,708 ‫اون برگشت انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. 505 00:36:37,791 --> 00:36:38,916 ‫منظورت چیه؟ 506 00:36:39,000 --> 00:36:42,416 ‫انگار نه انگار اون کار وحشتناک ‫رو انجام داده. چیز دیگه‌ای هست؟ 507 00:36:44,916 --> 00:36:48,333 ‫نمی‌تونیم همین‌جوری بدون ‫اجازه از مردم بازجویی کنیم. 508 00:36:49,750 --> 00:36:52,250 ‫ببخشید. شیفت کی عوض میشه؟ 509 00:36:52,333 --> 00:36:53,791 ‫ساعت 8:00 شب 510 00:36:57,583 --> 00:36:58,791 ‫چرا برمی‌گردیم؟ 511 00:36:58,875 --> 00:37:00,875 ‫مسیری که خولیتا رفته رو دنبال کنم. 512 00:37:00,958 --> 00:37:02,916 ‫- چی؟ ‫- بذار فکر کنم 513 00:37:03,000 --> 00:37:04,708 ‫ببخشید، شرلوک هولمز. 514 00:37:04,791 --> 00:37:07,375 ‫- چرا هنوز اون لباس رو پوشیدی؟ ‫- من حاضرم 515 00:37:07,458 --> 00:37:10,041 ‫- نه، برو عوض کن.- ‫مانوئل، تو تنها زندگی نمی‌کنی. 516 00:37:10,125 --> 00:37:11,875 ‫می‌شه یه لحظه داد نزنی؟ 517 00:37:11,958 --> 00:37:14,625 ‫می‌شه یه چیز دیگه بپوشی؟ ‫یه کم مجلسی‌تر؟ 518 00:37:14,708 --> 00:37:16,750 ‫- ولی این مورد علاقۀ منه ‫- یالا 519 00:37:20,541 --> 00:37:21,958 ‫یه خواهشی دارم. 520 00:37:49,375 --> 00:37:52,208 ‫- خانم؟ ‫- بابام بستری شده. 521 00:37:57,375 --> 00:37:59,208 ‫سلام. ببخشید، دستشویی کجاست؟ 522 00:38:00,875 --> 00:38:03,750 ‫ببین، باید تا تهِ سالن بری، تابلوی سبزه.. 523 00:38:09,750 --> 00:38:11,125 ‫ببخشید. میشه برم داخل؟ 524 00:38:11,208 --> 00:38:15,041 ‫ببخشید، توالت پُر شده. نمی‌تونی بیای تو. 525 00:38:15,125 --> 00:38:17,916 ‫- می‌دونی اون یکی کجاست؟ ‫- نه 526 00:38:18,000 --> 00:38:19,458 ‫- از این طرف اومدی؟ ‫- بله 527 00:38:19,541 --> 00:38:23,375 ‫باید برگردی. سمت راست بپیچ تا ورودی، 528 00:38:23,458 --> 00:38:26,250 ‫بعد راهرو رو برو به سمت بال دیگه، 529 00:38:26,791 --> 00:38:29,166 ‫از بخش اطفال رد شو، و مستقیم برو جلو. 530 00:38:29,250 --> 00:38:30,500 ‫- اون یکی بال؟ ‫- بله 531 00:38:30,583 --> 00:38:32,000 ‫- ممنون ‫- خواهش می‌کنم 532 00:39:04,000 --> 00:39:08,291 ‫۱۲ مارس ۲۰۱۴ ‫خدا تو رو در جلالش حفظ کنه، باربا 533 00:39:10,333 --> 00:39:12,875 ‫متوجه شدی؟ دو تا توالت مختلف وجود داره. 534 00:39:13,458 --> 00:39:16,708 ‫یکیش جایی هست که جنین پیدا شد، ‫و اون یکی جاییه که خولیتا رفت. 535 00:39:18,458 --> 00:39:22,250 ‫خب، شهادت‌ها میگن اون 15 دقیقه رفته بوده. 536 00:39:22,333 --> 00:39:26,875 ‫نمی‌دونی چقدر طول کشید تا برسم به اون یکی. ‫اون که نمی‌تونست بره اونجا... 537 00:39:26,958 --> 00:39:29,916 ‫بچه رو به دنیا بیاره و بکشه، ‫همه‌اش تو همون زمان. 538 00:39:31,208 --> 00:39:32,708 ‫منظورم اینه... 539 00:39:32,791 --> 00:39:35,333 ‫تو بخش دیگهٔ بیمارستان یه جنین پیدا کردن... 540 00:39:35,416 --> 00:39:37,791 ‫ و گفتن مال خولیتاست. قضیه همینه. 541 00:39:40,500 --> 00:39:41,750 ‫بعداً بهت زنگ می‌زنم، باربا. 542 00:39:41,833 --> 00:39:43,375 ‫ببخشید. دیر کردم. 543 00:39:43,458 --> 00:39:45,791 ‫کنسرت دانش آموختگان 544 00:39:47,833 --> 00:39:48,666 ‫مامانته. 545 00:40:11,000 --> 00:40:13,625 ‫بابا، من که توضیح دادم فلورا. 546 00:40:13,708 --> 00:40:17,000 ‫گفتم که معذرت می‌خوام. ‫این پرونده خیلی مهمه. 547 00:40:18,125 --> 00:40:21,041 ‫- یه روزی، کاش منم یه پرونده باشم. ‫- چی می‌گی؟ 548 00:40:22,750 --> 00:40:25,791 ‫فلورا، حتی شوخی‌اش رو هم نکن! هی! 549 00:40:27,875 --> 00:40:29,708 ‫حتی یه بوس هم بهم نمی‌دی؟ 550 00:40:31,416 --> 00:40:32,791 ‫- خداحافظ ‫- خداحافظ، عزیزم 551 00:40:32,875 --> 00:40:34,875 ‫- روز خوبی داشته باشی. همه‌چی رو داری؟ ‫- بله. 552 00:40:34,958 --> 00:40:37,208 ‫- می‌شه بلیت‌های بخت‌آزمایی رو بهم بدی؟ ‫- بله، ببخشید. 553 00:40:37,291 --> 00:40:40,208 ‫خداحافظ. روز خوبی داشته باشی. ‫بعداً می‌بینمت! 554 00:40:40,291 --> 00:40:41,541 ‫صبر کن داداشت بیاد! 555 00:40:45,083 --> 00:40:46,375 ‫سحرخیز؟ 556 00:40:46,875 --> 00:40:48,041 ‫خوندیش؟ 557 00:40:48,875 --> 00:40:49,791 ‫چی؟ 558 00:40:49,875 --> 00:40:53,458 ‫ال تیمپو. تازه خریدمش. ‫خب، فکر کنم نخوندیش. 559 00:40:53,541 --> 00:40:54,583 ‫نه، چی شده؟ 560 00:40:56,541 --> 00:40:57,625 ‫بخونمش؟ 561 00:40:58,208 --> 00:40:59,250 ‫آره، حتماً 562 00:41:00,000 --> 00:41:03,541 ‫قاتل آلبردی... اینطوری شروع می‌شه. ‫تصور کن. گوش بده. 563 00:41:03,625 --> 00:41:06,250 ‫- نه ‫- گوش کن... هستی؟ 564 00:41:06,833 --> 00:41:09,666 ‫طبق گفتۀ قاضی فارینیا، ‫پرونده‌هایی مثل پروندۀ خولیتا گومز... 565 00:41:09,750 --> 00:41:11,556 ‫زنی که اخیراً... 566 00:41:11,590 --> 00:41:14,250 ‫به جرمِ غرق‌کردن نوزادِ تازه‌متولد شده‌ ‫در سرویس بهداشتی محکوم شد... 567 00:41:14,333 --> 00:41:17,083 ‫و فعلاً توسط سولداد دزا دفاع می‌شود... 568 00:41:17,166 --> 00:41:19,416 ‫تراژدی‌های قابل پیشگیری هستند. 569 00:41:20,416 --> 00:41:24,166 ‫تراژدی‌های قابل پیشگیری هستند. ‫کجایی؟ گوش می‌دی؟ 570 00:41:27,000 --> 00:41:27,833 ‫هی! 571 00:41:28,541 --> 00:41:30,125 ‫این نامردیه. 572 00:41:30,208 --> 00:41:32,708 ‫آره، فارینیا به گا داد. ‫اسمش رو منتشر کردن. 573 00:41:33,583 --> 00:41:34,458 ‫دیگه چی؟ 574 00:41:36,708 --> 00:41:37,791 ‫قاتلی از آلبردی 575 00:41:37,875 --> 00:41:40,041 ‫پس تو معروفی، گومز؟ 576 00:41:40,625 --> 00:41:42,333 ‫و من حالا می‌فهمم. 577 00:41:42,916 --> 00:41:44,750 ‫تو این دو سال خیلی ساکت بودی. 578 00:41:46,083 --> 00:41:49,208 ‫تو مادر بدی هستی. یکی از اون‌هایی. 579 00:41:50,500 --> 00:41:52,333 ‫خوشم میاد که اینجا دوستت دارن. 580 00:41:53,416 --> 00:41:55,750 ‫خب، همینطوری ادامه میدیم، باشه؟ 581 00:41:56,583 --> 00:41:57,708 ‫من رو نگاه کن! 582 00:41:59,708 --> 00:42:01,458 ‫بیا وانمود کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده. 583 00:42:01,958 --> 00:42:03,750 ‫بیا وانمود کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده. 584 00:42:04,375 --> 00:42:06,041 ‫من عاشق رازداری هستم. 585 00:42:08,875 --> 00:42:12,375 ‫این یه راز بین خودمونه. ‫می‌دونی دیگه چی رو دوست دارم؟ 586 00:42:13,291 --> 00:42:14,625 ‫عاشق سس‌هات هستم. 587 00:42:15,791 --> 00:42:18,458 ‫یکی از این روزها، یه دونه ‫ازت می‌خوام و می‌برمش خونه. 588 00:42:23,083 --> 00:42:24,250 ‫فهمیدی؟ 589 00:42:47,625 --> 00:42:50,500 ‫یه درخواست ارائه دادیم ‫که اون‌ها اون پست آنلاین رو حذف کنن. 590 00:42:50,583 --> 00:42:52,083 ‫و دیگه اسمت رو نیارن. 591 00:42:52,166 --> 00:42:54,500 ‫- کاری که کردن غیرقانونیه. ‫- اوه، جدی؟ 592 00:42:54,583 --> 00:42:57,916 ‫می‌خوان با جلبِ نظرِ عموم ‫به خودشون وقت بخَرن. 593 00:42:58,000 --> 00:43:00,000 ‫بهت گفتم اگه اون بیرون ‫بفهمن کی هستم... 594 00:43:00,083 --> 00:43:02,541 ‫مامان و بابام کارشون رو از دست می‌دن. 595 00:43:04,250 --> 00:43:05,875 ‫و دارن مجبورم می‌کنن تاوانش رو بدم. 596 00:43:05,958 --> 00:43:09,250 ‫مجبوریم ماهانه بابتش پول بدیم، ‫وگرنه به بقیه در مورد پروندۀ من می‌گن. 597 00:43:09,333 --> 00:43:10,375 ‫کی این کارو کرد؟ 598 00:43:10,458 --> 00:43:12,875 ‫من رسیدگی می‌کنم، ‫ولی نمی‌تونن این کار رو بکنن. 599 00:43:12,958 --> 00:43:16,125 ‫دو ساله هر کاری دلشون خواسته ‫باهام کردن. 600 00:43:16,208 --> 00:43:17,958 ‫- چی شده؟ ‫- تو دو تا قول دادی. 601 00:43:18,041 --> 00:43:20,916 ‫که من منتظر محاکمۀ بیرون باشم، ‫و هیچ‌کس اسمم رو ندونه. 602 00:43:21,000 --> 00:43:22,541 ‫به هیچکدومشون عمل نکردی. 603 00:43:22,625 --> 00:43:25,375 ‫به من نگو چی میشه و چی نمی‌شه! 604 00:43:25,458 --> 00:43:28,458 ‫راست می‌گی، ولی برای بیرون آوردنت، ‫باید همه چیز علنی بشه. 605 00:43:28,541 --> 00:43:31,333 ‫- ما باید حرف بزنیم ‫- پس اونا من رو توی میدون شهر دار می‌زنن؟ 606 00:43:31,416 --> 00:43:33,166 ‫خیلی از ماها برای دفاع ازت ‫وارد میدون شدن. 607 00:43:33,250 --> 00:43:34,875 ‫نمی‌خوام اسمم فاش بشه. 608 00:43:34,958 --> 00:43:38,500 ‫تا حالا هم همین طوری زندگی کردی، ‫و هیچ‌کس نمی‌دونه تو اینجایی. 609 00:43:38,583 --> 00:43:41,291 ‫اگه هیچ‌کس ندونه تو اینجایی، ‫در نتیجه تویی وجود نداری. 610 00:43:41,375 --> 00:43:42,625 ‫- وایسا ‫- حق با منه 611 00:43:42,708 --> 00:43:43,958 ‫فقط اسمم نیست. 612 00:43:44,041 --> 00:43:47,000 ‫- مامانمه، بابامه... ‫- دیگه برام مهم نیست. 613 00:43:47,083 --> 00:43:49,041 ‫- اخراج می‌شی. ‫- بذار اخراجم کنن! 614 00:43:51,041 --> 00:43:52,416 ‫یه اسم دیگه سر هم کنیم. 615 00:43:54,125 --> 00:43:56,041 ‫یه هویت دیگه، تا پرونده‌ت علنی بشه. 616 00:43:56,708 --> 00:43:59,666 ‫- گوش کن ‫- ولی به مجوز تو نیاز داریم. 617 00:43:59,750 --> 00:44:00,750 ‫نمی‌دونم. 618 00:44:01,791 --> 00:44:02,708 ‫نمی‌دونم. 619 00:44:03,500 --> 00:44:04,750 ‫سلام 620 00:44:04,833 --> 00:44:06,833 ‫- تبریک میگم ‫- تولدته؟ 621 00:44:06,916 --> 00:44:08,750 ‫سلام، عزیزم 622 00:44:09,291 --> 00:44:12,000 ‫- سلام، عزیزم ‫- سلام، مامان 623 00:44:12,083 --> 00:44:13,625 ‫سلام، عزیزم 624 00:44:16,041 --> 00:44:18,833 ‫وکیل، تعداد افراد بیشتر از ‫چیزی هست که اجازه داریم. 625 00:44:18,916 --> 00:44:21,083 ‫- تولدشه ‫- من قانون‌ها رو وضع نمی‌کنم. 626 00:44:21,166 --> 00:44:24,125 ‫- مابل، من دارم به همه چی رسیدگی می‌کنم. ‫- امروز نه، وکیل. 627 00:44:24,750 --> 00:44:26,416 ‫بابایی برات بوس فرستاد. 628 00:44:27,083 --> 00:44:29,291 ‫- نمیاد؟ ‫- بیخیال، مِکا 629 00:44:30,208 --> 00:44:31,375 ‫باورنکردنیه 630 00:44:31,458 --> 00:44:33,875 ‫می‌خوام بذاری کارم رو ادامه بدم. ‫اجازه می‌دی؟ 631 00:44:33,958 --> 00:44:35,041 ‫میخوای بدونی؟ 632 00:44:35,125 --> 00:44:36,208 ‫بله 633 00:44:37,375 --> 00:44:38,458 ‫تولدت مبارک. 634 00:44:42,875 --> 00:44:44,333 ‫سلام، رومینا؟ 635 00:44:44,416 --> 00:44:45,250 ‫بله 636 00:44:46,416 --> 00:44:48,458 ‫مشکلی نیست. منتظر می‌مونم. 637 00:44:48,541 --> 00:44:51,291 ‫پائولی، من بیانیه رو تموم کردم. ‫ببین اوکیه یا نه. 638 00:44:54,083 --> 00:44:55,916 ‫- این عفوه؟ ‫- آره 639 00:44:56,641 --> 00:45:00,454 ‫بلن... بلن؟ (بِلِن در اسپانیولی به معنای «بیت‌لحم» شهر محل تولد عیسی در روایت مسیحی است و در فرهنگ لاتین‌زبان اغلب با مفاهیمی مثل تولد، معجزه، امید و رهایی همراه است.) 640 00:45:00,666 --> 00:45:03,166 ‫- بلن ۲۷ سالشه، از آزادیش محروم شد... ‫- صبر کن. 641 00:45:03,250 --> 00:45:04,833 ‫اسمش رو گذاشتی بلن؟ 642 00:45:05,875 --> 00:45:07,250 ‫- بله ‫- بلن؟ 643 00:45:07,333 --> 00:45:08,750 ‫آره، چطور؟ 644 00:45:08,833 --> 00:45:13,750 ‫چرا ماریا کونسپسیون نه؟ ‫یا لوکان؟ تثلیث مقدس چی؟ 645 00:45:13,833 --> 00:45:17,208 ‫- دخترها، بریگیدای مقدس؟ نظرتون چیه؟ ‫- بلن خوبه. کوتاهه. 646 00:45:17,291 --> 00:45:21,416 ‫و همینطور، یعنی جایی که مسیح ‫به دنیا اومده، چیزی که برات مهمه. 647 00:45:21,500 --> 00:45:24,208 ‫عجب آدم مقدس‌نمایی. ‫نمی‌تونم تحملش کنم. 648 00:45:24,291 --> 00:45:27,208 ‫خیلی داری سخت می‌گیری. ‫چکش کن و بفرستش. 649 00:45:27,291 --> 00:45:29,125 ‫رومینا؟ بله 650 00:45:33,916 --> 00:45:34,750 ‫بله 651 00:45:36,333 --> 00:45:40,458 ‫واسه همینه که الان وقتشه که راجع‌به ‫این موضوع تو این برنامه‌ها حرف بزنیم. 652 00:45:40,541 --> 00:45:42,166 ‫این پیشنهاده 653 00:45:43,125 --> 00:45:44,125 ‫خب... 654 00:45:45,125 --> 00:45:47,708 ‫باشه. ممنون که تلاش کردی. 655 00:45:47,791 --> 00:45:49,416 ‫زود باهات حرف می‌زنم. بعد از ظهر بخیر. 656 00:45:50,041 --> 00:45:51,291 ‫تارده پیاسته گفت نه. 657 00:45:51,375 --> 00:45:54,625 ‫- این‌همه مدیون ما بود... ‫- کارهای وراثتش رو مجانی انجام دادیم. 658 00:45:54,708 --> 00:45:57,166 ‫- بذار بیاد یه چیزی بخواد... ‫- عجب خریه! 659 00:45:57,250 --> 00:45:59,916 ‫من با مارتین سالوادور ‫حرف زدم و اونم همین رو گفت. 660 00:46:00,000 --> 00:46:02,500 ‫- جرأت نمی‌کنن. ‫- شوی بعد از ظهر؟ 661 00:46:02,583 --> 00:46:05,708 ‫گفتن تا یه ماه جا ندارن. ‫دروغ واضح. 662 00:46:05,791 --> 00:46:07,666 ‫- دروغه ‫- می‌گم، سولداد... 663 00:46:07,750 --> 00:46:10,000 ‫باید متوسل بشیم به اونی که می‌دونی. 664 00:46:10,083 --> 00:46:12,750 ‫- کی؟ ‫- تنها کسی که می‌گه آره. 665 00:46:13,625 --> 00:46:14,583 ‫بیخیال... 666 00:46:16,958 --> 00:46:20,875 ‫خیلی‌خب، می‌گم. سولداد دِزا ‫بکارتش رو با بتو بولائو از دست داده. 667 00:46:20,958 --> 00:46:23,833 ‫- چی؟ ‫- تو تختخواب دو طبقۀ بتو. 668 00:46:23,916 --> 00:46:26,750 ‫- عمراً ‫- سولداد رو ببین. 669 00:46:26,833 --> 00:46:29,125 ‫واضحه که هنوز یه چیزی بینشونه. 670 00:46:29,208 --> 00:46:30,791 ‫نگاش کن. 671 00:46:30,875 --> 00:46:34,375 ‫کلینتون با سخنرانیش رأی‌دهندگان ‫رو متقاعد می‌کنه. 672 00:46:34,458 --> 00:46:38,250 ‫درسته. و کسی که جوِ ‫کارزار انتخاباتی رو داغ کرد... 673 00:46:38,333 --> 00:46:40,791 ‫کسی نبود جز مدونا. 674 00:46:40,875 --> 00:46:45,166 ‫گوش کن بتو. اون به عنوان جایزه ‫قول سکس دهانی داده بود... 675 00:46:48,208 --> 00:46:51,041 ‫همینجا وایسا، میکروفونت رو وصل می‌کنن. 676 00:46:52,583 --> 00:46:54,416 ‫بعدازظهر داغ 677 00:46:54,500 --> 00:46:56,875 ‫بیخیال. بس کن، بِتو. ‫بیخیال. ببخشید. 678 00:47:00,125 --> 00:47:01,333 ‫- سوله ‫- بتو 679 00:47:01,416 --> 00:47:03,916 ‫- چطوری؟ خیلی وقت شده. ‫- خوبم. 680 00:47:04,000 --> 00:47:05,833 ‫- ممنون که اومدی. ‫- نه، من ممنونم. 681 00:47:05,916 --> 00:47:07,916 ‫نه، واقعاً ممنون. 682 00:47:08,000 --> 00:47:09,916 ‫- خب، سر صحنه حرف می‌زنیم، باشه؟ ‫- حتماً 683 00:47:10,000 --> 00:47:11,416 ‫می‌رم یه کاری رو رسیدگی کنم. 684 00:47:12,791 --> 00:47:13,875 ‫بیاید. 685 00:47:16,041 --> 00:47:17,375 ‫- اونجا بشینید. ‫- اونجا؟ 686 00:47:19,375 --> 00:47:20,833 ‫چون من جدی‌ام.. 687 00:47:20,916 --> 00:47:24,333 ‫- باید من رو بخندونی... ‫- می‌بینیم که... 688 00:47:24,416 --> 00:47:26,833 ‫- قهوه صبحم رو نگرفتم. ‫- بتو... 689 00:47:26,916 --> 00:47:29,250 ‫تو من رو نمی‌خندونی. باورم نمی‌شه. 690 00:47:29,333 --> 00:47:32,583 ‫میگن قهوه صبحم رو نخوردم، ‫واسه همینه جدی‌ام. 691 00:47:32,666 --> 00:47:34,916 ‫- جدی میگی؟ ‫- دوستتون دارم، بچه‌ها، 692 00:47:35,000 --> 00:47:38,458 ‫اما باید با حروف درشت‌تر بنویسی. ‫انگار بریل نوشتی. 693 00:47:38,541 --> 00:47:41,416 ‫بله، و آب بیشتر، دخترها. ‫لطفاً، مجانیه. 694 00:47:41,500 --> 00:47:42,333 ‫آره، فعلاً. 695 00:47:47,666 --> 00:47:51,041 ‫خب، حالا می‌ریم سراغ یه موضوع دیگه... 696 00:47:51,125 --> 00:47:52,250 ‫یه جورِ حساس‌ترش. 697 00:47:52,333 --> 00:47:56,125 ‫یه مهمون ویژه داریم: سولداد دزا. 698 00:47:56,208 --> 00:47:59,166 ‫من با اون از قدیم آشنا هستم. 699 00:47:59,250 --> 00:48:01,916 ‫- ممنون که اومدی. چطوری؟ ‫- خوبم، ممنون. 700 00:48:02,000 --> 00:48:05,583 ‫بذارید بهتون بگم سولداد وکیل مدافع بِلِنه... 701 00:48:05,666 --> 00:48:10,375 ‫زن جوان متهم و محکوم شده ‫به‌خاطر کشتن پسر تازه‌متولد شده‌اش. 702 00:48:11,166 --> 00:48:12,625 ‫توی بیمارستان آلبردی. 703 00:48:13,166 --> 00:48:16,500 ‫خب، سولداد، لطفا تو هم نسخۀ ‫خودت از این ماجرا رو بگو. 704 00:48:16,583 --> 00:48:20,791 ‫خیلی خوب می‌شناسمت، ‫و می‌دونم آدم خوبی هستی.، 705 00:48:20,875 --> 00:48:24,125 ‫پس مطمئنم اگه پرونده‌ای ‫اینقدر هولناک رو قبول کردی... 706 00:48:24,208 --> 00:48:27,041 ‫حتماً چیزی برای افشاگری داری. 707 00:48:27,125 --> 00:48:30,583 ‫- اول از همه، ممنون بابت این فضا. ‫- خواهش می‌کنم، از تو متشکرم. 708 00:48:31,333 --> 00:48:33,916 ‫دوست دارم یه تمرین انجام بدم. 709 00:48:34,500 --> 00:48:38,000 ‫تصور کن یه روز حالت بده، ‫میری اورژانس بیمارستان... 710 00:48:38,083 --> 00:48:39,625 ‫و تهش سر از زندون در میاری! 711 00:48:40,291 --> 00:48:43,583 ‫یا اینکه این اتفاق برای دخترت، ‫برای خواهرت بیفته. 712 00:48:44,125 --> 00:48:45,625 ‫این اتفاقی بود که برای بلن افتاد. 713 00:48:45,708 --> 00:48:48,625 ‫اون بیشتر از دو ساله که بخاطر ‫رفتن به بیمارستان تو زندانه... 714 00:48:48,708 --> 00:48:51,500 ‫به خاطر دل‌دردی که آخرش شد سقط جنین! 715 00:48:52,250 --> 00:48:55,708 ‫- وقتی اینجوری می‌گی، تکان‌دهنده است ‫- وحشتناکه 716 00:48:55,791 --> 00:48:58,333 ‫"تکان‌دهنده" کلمۀ مناسبی نیست، بتو. اما... 717 00:48:59,583 --> 00:49:03,250 ‫من می‌گم چیزی که داره سرِ ‫بلن میاد یه بی‌عدالتی بزرگه. 718 00:49:03,958 --> 00:49:08,000 ‫باید به مردم بگم که سولداد همیشه ‫از بحث‌کردن با من خوشش می‌اومد... 719 00:49:08,083 --> 00:49:11,291 ‫مثل همهٔ زن‌ها، اون تنها نیست. 720 00:49:11,375 --> 00:49:14,666 ‫نه، اصلاً هدف بحث‌کردن نیست. 721 00:49:14,750 --> 00:49:18,791 ‫نه، هدف اینه که مردم بدونن ‫داستان واقعاً چطور پیش رفت. 722 00:49:18,875 --> 00:49:22,000 ‫و از قاضی فارینیا بخوان ‫که پرونده رو ارائه بدن... 723 00:49:22,083 --> 00:49:24,000 ‫چون بدون اون، نمی‌تونیم ‫درخواست تجدید نظر بدیم. 724 00:49:24,750 --> 00:49:27,125 ‫بدون اون پرونده، بلن بی‌دفاع می‌مونه. 725 00:49:27,208 --> 00:49:30,416 ‫بدون پرونده، اون قربانی بی‌عدالتی ‫باقی می‌مونه. 726 00:49:30,500 --> 00:49:32,166 ‫خب، امیدوارم این اتفاق بیفته، سولداد. 727 00:49:32,250 --> 00:49:35,166 ‫می‌تونی روی ما حساب کنی ‫واسه هرچیزی که لازم داری. 728 00:49:35,250 --> 00:49:37,166 ‫ما همیشه طرفِ عدالتیم. 729 00:49:37,250 --> 00:49:39,041 ‫- گفتی قاضی فارینیا؟ ‫- بله 730 00:49:39,125 --> 00:49:40,750 ‫- بچه داری؟ ‫- آره 731 00:49:40,833 --> 00:49:42,333 ‫- تبریک میگم ‫- چه خوب 732 00:49:43,125 --> 00:49:44,250 ‫و یه چیز دیگه... 733 00:49:44,333 --> 00:49:47,250 ‫می‌خوام همه سه‌شنبه به ما ملحق شن. 734 00:49:47,333 --> 00:49:50,000 ‫این اولین تجمع ما برای آزادی بلن خواهد بود. 735 00:49:50,541 --> 00:49:53,041 ‫لطفاً، بیایید. ممنون. 736 00:49:53,791 --> 00:49:55,291 ‫یه لحظه می‌مونی؟ 737 00:49:55,375 --> 00:49:58,458 ‫بیا یکم بیشتر راجع‌به این ‫موضوع جالب بحث کنیم. 738 00:49:58,541 --> 00:50:00,708 ‫- و برای همین، ما یه مهمون داریم. ‫- درسته 739 00:50:00,791 --> 00:50:02,500 ‫- یه مهمون ویژه ‫- یه مهمون عالی 740 00:50:02,583 --> 00:50:06,666 ‫لطفا بیا تو، دانیل. چطوری؟ 741 00:50:06,750 --> 00:50:08,375 ‫- ممنون، دانیل ‫- ممنون، کریس 742 00:50:08,458 --> 00:50:09,916 ‫- بشین ‫- سلام، دنی 743 00:50:10,000 --> 00:50:13,041 ‫ما دانیل هوترینی رو دعوت کردیم، 744 00:50:13,125 --> 00:50:17,041 ‫یه وکیل از سازمان ویداس‌انلادس 745 00:50:17,125 --> 00:50:19,250 ‫که دوستِ ما هم هست. 746 00:50:19,333 --> 00:50:21,000 ‫- ممنون، کریس ‫- ممنون 747 00:50:22,000 --> 00:50:24,500 ‫همون‌طور که می‌دونید، ‫همیشه دوست دارم جلسه رو... 748 00:50:25,083 --> 00:50:29,416 ‫با گفتن این نکته شروع کنم که ‫از هفتهٔ ششم تا چهاردهم بارداری... 749 00:50:29,500 --> 00:50:32,708 ‫قلب جنین می‌زنه. 750 00:50:32,791 --> 00:50:34,916 ‫- سیزده میلیون بار ‫- سیزده میلیون بار 751 00:50:35,000 --> 00:50:38,000 ‫باورم نمیشه. هر دفعه که ‫میگی سیزده میلیون بار... 752 00:50:38,083 --> 00:50:41,000 ‫حتی نمی‌تونم تصورش کنم ‫یه همچین چیز کوچیکی... 753 00:50:41,083 --> 00:50:42,500 ‫سیزده میلیون بار! 754 00:50:43,458 --> 00:50:47,375 ‫بعدش، می‌خوام اشاره کنم به اینکه... 755 00:50:47,458 --> 00:50:50,916 ‫قانونی‌کردن سقط جنین... 756 00:50:51,000 --> 00:50:54,833 ‫ترندیه که به صورت جهانی پخش شده. 757 00:50:54,916 --> 00:50:56,125 ‫اوترینی، درسته؟ 758 00:50:56,208 --> 00:50:58,500 ‫- آره، با "ه" ‫- ببخشید آقا، 759 00:50:58,583 --> 00:51:01,750 ‫ولی نمی‌تونی اسمش رو یه ترند بذاری، ‫این یه مبارزه است که... 760 00:51:01,833 --> 00:51:05,500 ‫دهه‌ها، حتی قرن‌هاست برای به‌دست‌آوردنِ ‫ حقِ تعیینِ سرنوشت بدن‌مان جریان داشته. 761 00:51:05,583 --> 00:51:06,958 ‫خب، بذارید حرفم تموم شه. 762 00:51:08,375 --> 00:51:11,000 ‫هر سال، در سراسر جهان، 763 00:51:11,083 --> 00:51:14,333 ‫۵۰ میلیون سقط جنین وجود داره. 764 00:51:14,416 --> 00:51:17,625 ‫این یه هولوکاست ساکت و ظالمانه است. 765 00:51:17,708 --> 00:51:19,791 ‫اول، ترند بود و حالا شد هولوکاست؟ 766 00:51:19,875 --> 00:51:22,916 ‫- من کل این هیاهوها رو نمی‌فهمم. ‫- نمی‌تونی اینو بگی. 767 00:51:23,000 --> 00:51:27,750 ‫از سال 1943، هیچ زنی ‫به خاطر این زندانی نشده. 768 00:51:27,833 --> 00:51:31,083 ‫بلن به‌خاطر سقط جنین ‫بیشتر از دو ساله که تو زندانه. 769 00:51:31,166 --> 00:51:34,958 ‫نه، همون‌جوری که هست بگو، خانم وکیل. ‫اون به خاطر قتل تو زندانه... 770 00:51:35,041 --> 00:51:36,541 ‫نه برای سقط جنین. 771 00:51:36,625 --> 00:51:38,791 ‫برای صحبت دربارۀ پرونده، ‫اول باید اون رو بدونی. 772 00:51:38,875 --> 00:51:41,041 ‫- اگه بخوای، الان می‌تونم بهت بگم. ‫- ببخشید 773 00:51:41,125 --> 00:51:44,375 ‫سهم ناچیز من در این بحث... 774 00:51:44,458 --> 00:51:46,625 ‫نه، بذار ببینیم این احمق چی میگه! 775 00:51:46,708 --> 00:51:49,916 ‫مطمئنم خیلی از شماها ‫حیوون خونگی دارین، درسته؟ 776 00:51:50,000 --> 00:51:53,458 ‫- آره، کوکیتا ‫- خیلی خوشگله 777 00:51:53,541 --> 00:51:55,708 ‫خب، همین مسئله برای مردم ‫توی خونه‌ هم صدق می‌کنه. 778 00:51:55,791 --> 00:52:01,541 ‫داشتم فکر می‌کردم، وقتی یه ‫سگ حامله‌ست، چیکار می‌کنیم؟ 779 00:52:01,625 --> 00:52:05,333 ‫نمی‌بریمش دکتر که سقط جنین کنه، درسته؟ 780 00:52:05,416 --> 00:52:08,208 ‫از اتفاقی که افتاده متأسفیم... 781 00:52:08,291 --> 00:52:13,041 ‫و به سختی دنبال کسی می‌گردیم ‫که بتونیم توله‌ها رو بهش هدیه بدیم. 782 00:52:13,125 --> 00:52:15,750 ‫- می‌بریمشون پارک.. ‫- مثلاً... 783 00:52:15,833 --> 00:52:16,958 ‫همیشه آدمای خوب وجود دارن. 784 00:52:17,041 --> 00:52:19,375 ‫- این یه شوخیه؟ ‫- ببخشید، این یه شوخیه؟ 785 00:52:19,458 --> 00:52:21,291 ‫- باورم نمیشه ‫- باورم نمیشه 786 00:52:21,833 --> 00:52:24,541 ‫- شوخی نیست. ‫- دارم سعی می‌کنم بگم... 787 00:52:24,625 --> 00:52:29,250 ‫هیچ زنی توی زندان به ‫خاطر سقط جنین محکوم نشده. 788 00:52:29,333 --> 00:52:31,541 ‫بیشتر از ۲۰۰ زن متهم شدن. 789 00:52:31,625 --> 00:52:34,083 ‫- در طول سال‌های اخیر توی توکومان ‫- خوبه 790 00:52:34,166 --> 00:52:36,708 ‫یه بارداری رو از دست می‌دی ‫و یه سابقۀ کیفری می‌گیری. 791 00:52:36,791 --> 00:52:38,625 ‫- آره، همینه. ‫- ولی هیچ زنی توی زندان نیست. 792 00:52:38,708 --> 00:52:41,458 ‫دقیقاً. متهم بودن، توی زندان بودن نیست... 793 00:52:41,541 --> 00:52:44,250 ‫تکرار می کنم. همین الان، توی این شهر... 794 00:52:44,333 --> 00:52:47,750 ‫یه زن ۲۷ ساله به جرم رفتن ‫به بیمارستان با شکم‌درد... 795 00:52:47,833 --> 00:52:49,666 ‫که منجر به سقط جنین شد، ‫توی زندانه. 796 00:52:49,750 --> 00:52:53,375 ‫تو فرصتت رو با بِتو داشتی... 797 00:52:53,875 --> 00:52:56,291 ‫حالا اجازه می‌دی موضع خودم رو بگم؟ 798 00:52:56,375 --> 00:52:58,666 ‫من سه دقیقه وقت داشتم. ‫سه دقیقه کوفتی! 799 00:52:58,750 --> 00:53:02,166 ‫مجبورم مزخرفاتِ احمقانۀ تو ‫و سگ خانم رو تحمل کنم. 800 00:53:02,250 --> 00:53:04,583 ‫همه از یه قماش هستن. 801 00:53:04,666 --> 00:53:09,083 ‫نه. بحث کردن با تو دربارۀ ‫چیزی به اسم بارداری، بی‌فایده‌ست. 802 00:53:09,166 --> 00:53:11,375 ‫تو عاشق اینی که مالکیت ‫همه چیز رو به عهده بگیری. 803 00:53:11,458 --> 00:53:13,291 ‫تو، بتو، چه احمق کله‌پوکی 804 00:53:13,375 --> 00:53:15,500 ‫تو، کریستینا، تو هم. یه زن مسن 805 00:53:15,583 --> 00:53:17,916 ‫مسن‌تر از تو نیستم. ‫اینهمه نفرت، وکیل. 806 00:53:18,541 --> 00:53:21,458 ‫دارن بهمون می‌گن پیام‌های زیادی داریم 807 00:53:21,458 --> 00:53:23,208 ‫"نبرد سلطنتی در برنامۀ بِتو بولانیو." 808 00:53:23,291 --> 00:53:26,375 ‫"می‌تونم به اون وکیل زن، ‫چیزی رو بدم که کم داره." 809 00:53:26,458 --> 00:53:28,000 ‫- پرونده؟ ‫- شاید 810 00:53:28,083 --> 00:53:29,250 ‫همینه 811 00:53:30,083 --> 00:53:33,125 ‫- "من می‌شم صمیمی‌ترین دوستِ وکیل‌ها" ‫- نه 812 00:53:33,875 --> 00:53:35,541 ‫"من اون سقط‌کننده رو حامله می‌کردم." 813 00:53:35,625 --> 00:53:39,541 ‫"قیافۀ بتو بولانیوس رو ببین، ‫خیلی ناراحت بود." 814 00:53:40,125 --> 00:53:42,083 ‫"خانم واقعاً قاطعانه ایستاد، آفرین بهش." 815 00:53:42,166 --> 00:53:45,583 ‫"طفلکی. با این دفاع، تا ‫صد سال دیگه بیرون نمیاد." 816 00:53:53,875 --> 00:53:55,083 ‫ببخشید. 817 00:54:05,000 --> 00:54:06,791 ‫آزادی برای بلن 818 00:54:07,666 --> 00:54:10,208 ‫سلام، ببخشید. اطلاعات دربارۀ پروندۀ بلن. 819 00:54:10,291 --> 00:54:14,000 ‫دیر یا زود، سقط جنین در ‫آرژانتین قانونی خواهد شد. 820 00:54:14,083 --> 00:54:15,708 ‫اما چیزی که هرگز قانونی نخواهد شد... 821 00:54:15,791 --> 00:54:19,333 ‫سلام، ببخشید. ممکنه دربارۀ ‫پروندۀ بلن بهتون اطلاعات بدم؟ 822 00:54:19,416 --> 00:54:22,708 ‫اون سقط جنین داشت. ‫اطلاعات اون تو هست. 823 00:54:22,791 --> 00:54:26,125 ‫اون با سقط جنین رفت تو ‫و سر از زندان درآورد. 824 00:54:26,208 --> 00:54:28,916 ‫این فقط به یه دلیل اتفاق می‌افته. 825 00:54:29,000 --> 00:54:31,708 ‫اون‌ها هنوز دارن سرِ ‫بدن‌های ما تصمیم می‌گیرن. 826 00:54:31,791 --> 00:54:35,125 ‫خب، ما هر سه شنبه اینجا ‫خواهیم بود، در پارک ایندیپندنس... 827 00:54:35,208 --> 00:54:37,333 ‫تا آزادی اون رو طلب کنیم. 828 00:54:37,416 --> 00:54:40,666 ‫آزادی برای بلن، و سرنگونی حکومت. 829 00:54:41,541 --> 00:54:44,041 ‫بلن رفت به یه بیمارستان عمومی... 830 00:54:44,125 --> 00:54:45,625 ‫یکم دیگه داری؟ 831 00:54:45,708 --> 00:54:48,833 ‫آره، یه چیز مشابهی رو ‫توی آلبردی تجربه کردم... 832 00:54:48,916 --> 00:54:50,833 ‫ولی نمی‌دونم می‌تونم اسمم رو بگم یا نه. 833 00:54:50,916 --> 00:54:55,083 ‫آره، منم. من برای شهرداری کار می‌کنم. 834 00:54:55,166 --> 00:54:56,250 ‫سلام، عزیزم! 835 00:54:57,500 --> 00:54:58,708 ‫چه خبر؟ ‫خب؟ 836 00:54:59,375 --> 00:55:00,750 ‫می‌برمش و برمی‌گردم. 837 00:55:00,833 --> 00:55:02,458 ‫می‌تونی کمکم کنی اینا رو پخش کنم؟ 838 00:55:02,541 --> 00:55:04,125 ‫- بله، البته ‫- مطمئنی؟ 839 00:55:04,208 --> 00:55:05,833 ‫- آره، بین اون‌ها. ‫- برو 840 00:55:09,750 --> 00:55:12,916 ‫همچین چیزی واسه منم پیش اومد، ‫من تو شهرداری کار می‌کنم. 841 00:55:13,000 --> 00:55:14,166 ‫نمی‌تونم اسمم رو بگم. 842 00:55:14,250 --> 00:55:16,916 ‫- مانوئل! ‫- چه بلایی سر دوست‌های بلن اومد؟ 843 00:55:17,000 --> 00:55:19,083 ‫اونا می‌ترسن کارفرماهاشون بفهمن. 844 00:55:19,166 --> 00:55:22,916 ‫چندین زن می‌خوان صحبت کنن، ‫ولی نمی‌خوان شناسایی بشن. 845 00:55:23,416 --> 00:55:25,666 ‫چی می‌شه اگه ازشون فیلم بگیریم ‫و پشتشون به دوربین باشه؟ 846 00:55:25,750 --> 00:55:27,625 ‫تاثیر پیام رو کم می‌کنه. 847 00:55:27,708 --> 00:55:30,916 ‫به علاوه، باید بیان. ‫می‌خوای باهاشون حرف بزنم؟ 848 00:55:31,000 --> 00:55:33,375 ‫- نه، من باهاشون حرف می‌زنم. ‫- تراکت ها رو داری؟ 849 00:55:33,458 --> 00:55:36,083 ‫- باهاشون حرف می‌زنم. ‫- لیست پستی چی؟ 850 00:55:36,166 --> 00:55:38,791 ‫وایسا، مانوئل، ندو! ‫آسیب میبینی! 851 00:55:39,458 --> 00:55:42,250 ‫- من مانوئل نیستم، من لائوتی‌ام. ‫- ببخشید، لائوتی. 852 00:55:50,541 --> 00:55:51,791 ‫چی شده؟ 853 00:55:54,833 --> 00:55:57,916 ‫سه قاضی اون رو ‫به هشت‌سال زندان محکوم کردن... 854 00:55:58,000 --> 00:56:00,000 ‫به اتهام قتل عمد با تشدید رابطه... 855 00:56:00,083 --> 00:56:01,666 ‫بدون هیچ مدرکی! 856 00:56:01,750 --> 00:56:04,583 ‫اون تو زندانه، چون یه زنه و فقیره. 857 00:56:04,666 --> 00:56:06,458 ‫واسه همینه که همه‌مون بلن‌ هستیم. 858 00:56:06,541 --> 00:56:08,291 ‫توکومان: فراخوان تظاهرات برای آزادی بلن. 859 00:56:08,375 --> 00:56:10,708 ‫پس هیچ زنی نباید بترسه که بره بیمارستان. 860 00:56:10,791 --> 00:56:12,791 ‫آزادی برای بلن، الان. 861 00:56:16,041 --> 00:56:17,916 ‫این همون عشقه. 862 00:56:18,666 --> 00:56:24,250 ‫نه که ما خدا را دوست داشتیم، ‫بلکه او ما را دوست داشت. 863 00:56:25,083 --> 00:56:28,541 ‫و او پسرش را فرستاد تا ‫ما را از گناهانمان آزاد کند. 864 00:56:29,958 --> 00:56:32,750 ‫روح خداوند بر من است... 865 00:56:33,250 --> 00:56:37,708 ‫چون مرا مسح کرده ‫تا به فقیران بشارت دهم. 866 00:56:39,041 --> 00:56:42,833 ‫او من را فرستاده تا ‫دل‌های شکسته را التیام ببخشم. 867 00:56:42,916 --> 00:56:46,083 ‫او من را فرستاده تا آزادی ‫را برای زندانی‌ها اعلام کنم... 868 00:56:46,166 --> 00:56:48,041 ‫و بینایی را برای نابینایان... 869 00:56:48,125 --> 00:56:51,041 ‫و رهایی را برای ستم‌دیدگان. 870 00:56:51,583 --> 00:56:52,416 ‫توماس؟ 871 00:56:52,916 --> 00:56:55,500 ‫اگه از روی خیرخواهی به کسی کمک کنیم، 872 00:56:55,583 --> 00:56:58,791 ‫و اون شخص دروغ بگه و ‫تقلب کنه، چه بلایی سرمون میاد؟ 873 00:56:58,875 --> 00:57:01,000 ‫اون میشه گناهِ اون شخص. 874 00:57:01,083 --> 00:57:03,583 ‫نباید هیچوقت از کمک‌کردن ‫به کسی پشیمون بشیم. 875 00:57:03,666 --> 00:57:06,875 ‫ولی من کارهای خوب انجام می‌دم، ‫کمکشون می‌کنم، و اون‌ها کار اشتباه می‌کنن. 876 00:57:06,958 --> 00:57:08,731 ‫نباید خودمو تطهیر کنم؟ 877 00:57:09,750 --> 00:57:12,208 ‫برای خدا همیشه راه نجات هست، توماس. 878 00:57:12,291 --> 00:57:14,833 ‫این وظیفۀ ما به عنوان مسیحی است. 879 00:57:15,333 --> 00:57:18,458 ‫ولی یه مثال بزن تا ببینم منظورت چیه؟ 880 00:57:18,541 --> 00:57:21,166 ‫مثلاً اگه یه نفر از یه قاتل دفاع کنه. 881 00:57:21,875 --> 00:57:24,291 ‫مامان من از یه قاتل دفاع نمی‌کنه، احمق. 882 00:57:24,916 --> 00:57:26,125 ‫چی گفتی، فلورا؟ 883 00:57:26,916 --> 00:57:28,583 ‫داره اینو به‌خاطر مامانم می‌گه. 884 00:57:28,666 --> 00:57:30,041 ‫چته، روانی؟ 885 00:57:30,125 --> 00:57:31,375 ‫اینجوری حرف نزن. 886 00:57:31,458 --> 00:57:33,208 ‫دربارۀ مادرم حرف می‌زنه ‫بدون اینکه بدونه. 887 00:57:33,291 --> 00:57:35,125 ‫- اون احمقه. ‫- داره از یه قاتل دفاع می‌کنه. 888 00:57:35,208 --> 00:57:36,666 ‫شما دو تا، بیرون، الان. 889 00:57:36,750 --> 00:57:38,125 ‫- چرا؟ ‫- برو بیرون 890 00:57:45,166 --> 00:57:47,625 ‫سفر فارغ‌التحصیلی، کمیته... 891 00:57:55,208 --> 00:57:56,291 ‫- سلام، عزیزم ‫- مامان 892 00:57:56,375 --> 00:57:58,750 ‫- بریم؟ ‫- می‌تونم برای چای برم پیش بنخا؟ 893 00:58:01,375 --> 00:58:04,250 ‫فکر نکنم مامان بنخا بخواد ‫تو بخوای. مشکلی نیست 894 00:58:04,333 --> 00:58:07,000 ‫یه لحظه صبر کن. سولداد! 895 00:58:07,083 --> 00:58:09,208 ‫سعی کن به چت جواب بدی، لطفاً. 896 00:58:09,291 --> 00:58:12,250 ‫داریم یه تاریخ برای ویدیو تعیین می‌کنیم. ‫فقط تو موندی. 897 00:58:12,333 --> 00:58:14,666 ‫- ممنون ‫- خواهش میکنم. خداحافظ 898 00:58:16,750 --> 00:58:18,375 ‫- چای بریم بیرون؟ ‫- آره! 899 00:58:19,208 --> 00:58:21,125 ‫این دختره اهمیت نمی‌ده. 900 00:58:21,208 --> 00:58:22,750 ‫هیچ پیامی رو جواب نمی‌ده. 901 00:58:28,041 --> 00:58:30,333 ‫- پرونده ‫- این جا نیست 902 00:58:31,333 --> 00:58:33,625 ‫چه حسی داره توی تلویزیون بودن، خانم؟ 903 00:58:38,583 --> 00:58:39,875 ‫اسم؟ 904 00:58:43,702 --> 00:58:45,125 ‫پروندۀ خولیتا گومز. 905 00:58:46,673 --> 00:58:48,833 ‫صبح بخیر، ما اینجاییم تا پرونده رو بگیریم. 906 00:58:48,916 --> 00:58:49,875 ‫پرونده. 907 00:58:50,541 --> 00:58:52,500 ‫- اسم؟ ‫- گومز، خولیتا 908 00:58:53,291 --> 00:58:54,750 ‫- موضوع؟ ‫- خودت که می‌دونی! 909 00:58:54,833 --> 00:58:59,333 ‫گومز، خولیتا. پروندۀ12941 از 2014 910 00:58:59,916 --> 00:59:00,916 ‫موضوع، لطفاً 911 00:59:01,916 --> 00:59:04,625 ‫قتل عمد با تشدید ناشی از رابطه. ‫حالا خوشحالی؟ 912 00:59:05,333 --> 00:59:07,916 ‫اینجا پرونده نیست. یه امضا کمه. 913 00:59:14,250 --> 00:59:15,458 ‫فردا برمی‌گردم. 914 00:59:22,000 --> 00:59:23,583 ‫نه! چیرو چی رو از دست داد! 915 00:59:23,666 --> 00:59:25,708 ‫- باورنکردنیه ‫- باورنکردنیه 916 00:59:25,791 --> 00:59:27,625 ‫- جلوی دروازه ‫- تک‌به‌تک 917 00:59:28,833 --> 00:59:31,208 ‫اون خیلی بده. ‫سگت از اون بهتر بازی می‌کنه. 918 00:59:31,291 --> 00:59:33,125 ‫- فقط باید بهش یاد بدیم. ‫- آره... 919 00:59:33,208 --> 00:59:34,708 ‫- همینه ‫- باشه 920 00:59:34,791 --> 00:59:36,791 ‫- خب. می‌بینمت. ‫- خداحافظ 921 00:59:36,875 --> 00:59:37,875 ‫می‌بینمت 922 00:59:47,333 --> 00:59:49,416 ‫تو پسر سولداد دزا هستی؟ 923 00:59:50,250 --> 00:59:51,166 ‫بله 924 00:59:51,916 --> 00:59:52,833 ‫بگیر 925 00:59:53,958 --> 00:59:56,541 ‫- این رو بده به مامانت ‫- باشه 926 01:00:14,333 --> 01:00:15,958 ‫- سلام، عزیزم ‫- سلام، مامان 927 01:00:16,041 --> 01:00:17,666 ‫- چطوری؟ ‫- خوبم. 928 01:00:19,875 --> 01:00:21,083 ‫بابات کو؟ 929 01:00:21,875 --> 01:00:22,958 ‫اِ... طبقۀ بالا. 930 01:00:23,875 --> 01:00:24,708 ‫باشه. 931 01:00:25,916 --> 01:00:27,708 ‫از کِی داری بازی می‌کنی؟ 932 01:00:27,791 --> 01:00:29,291 ‫همین الان. 933 01:00:33,208 --> 01:00:35,916 ‫اینجا یه نامه داری. 934 01:00:36,000 --> 01:00:37,375 ‫نامه واسه من؟ 935 01:00:37,458 --> 01:00:39,416 ‫- آره، برای توئه. ‫- باشه، بخونش. 936 01:00:39,500 --> 01:00:40,333 ‫باشه 937 01:00:48,833 --> 01:00:50,875 ‫"چشم در برابر چشم، پسر در برابر پسر." 938 01:00:53,375 --> 01:00:54,541 ‫کی اون رو بهت داد؟ 939 01:00:54,625 --> 01:00:56,458 ‫- یه مرد ‫- چه مردی؟ 940 01:00:56,541 --> 01:00:58,041 ‫یه مرد توی خیابون. 941 01:00:58,125 --> 01:01:00,041 ‫تنها بودی؟ 942 01:01:00,583 --> 01:01:03,958 ‫- خب، تنها نه، با لائوتی. ‫- نمی‌تونی تنها بری. 943 01:01:04,041 --> 01:01:05,583 ‫- نه، ولی... ‫- من رو نگاه کن. 944 01:01:05,666 --> 01:01:06,666 ‫نمی‌تونی تنها قدم بزنی. 945 01:01:06,750 --> 01:01:08,875 ‫وقت مناسبی نیست که تنها قدم بزنی. 946 01:01:08,958 --> 01:01:11,708 ‫- نه، ولی تنها نبودم. با لائوتی بودم. ‫- دوستت دارم. 947 01:01:11,791 --> 01:01:13,833 ‫حتی با لاتی هم نه. 948 01:01:13,916 --> 01:01:15,125 ‫این... 949 01:01:19,166 --> 01:01:21,375 ‫چشم در برابر چشم، پسر در برابر پسر 950 01:01:21,458 --> 01:01:23,416 ‫تکرارش نکن! 951 01:01:23,500 --> 01:01:24,708 ‫ببخشید 952 01:01:27,250 --> 01:01:29,250 ‫- باید؟ ‫- انجامش بده 953 01:01:29,333 --> 01:01:30,416 ‫- تروکو؟ ‫- من اونو میخوام 954 01:01:31,166 --> 01:01:32,083 ‫مطمئنی؟ 955 01:01:33,291 --> 01:01:36,583 ‫آفرین. کارت خوب بود. ‫دیدی؟ تو بردی. 956 01:01:36,666 --> 01:01:38,375 ‫تو هم انویدو رو داشتی، ولی نگفتی. 957 01:01:40,583 --> 01:01:42,666 ‫بیا یه دور دیگه بازی کنیم. بُر بزن. 958 01:01:45,250 --> 01:01:46,500 ‫- مانوئل! ‫- چی شده؟ 959 01:01:46,583 --> 01:01:49,208 ‫اینجایی! ‫فلورا، بیا، پیش داداشت بمون. 960 01:01:49,291 --> 01:01:51,541 ‫حواست به شیشه باشه. ‫همینجا بمون. 961 01:01:51,625 --> 01:01:52,541 ‫بله 962 01:02:20,291 --> 01:02:21,375 ‫دکتر دزا. 963 01:02:24,833 --> 01:02:26,166 ‫چه خبر، فارینیا؟ 964 01:02:27,500 --> 01:02:29,458 ‫یه مدته تو باشگاه ندیدمت. 965 01:02:29,541 --> 01:02:32,625 ‫آره... تنیس رو متوقف کردم. 966 01:02:33,125 --> 01:02:36,333 ‫خاک رسِ زمین و زانوهام با هم کنار نمیان. 967 01:02:37,416 --> 01:02:38,958 ‫باید محتاط باشی. 968 01:02:41,250 --> 01:02:44,083 ‫دخترت باید محتاط باشه. 969 01:02:44,166 --> 01:02:45,791 ‫اون تو تلویزیون اسم من رو گفت. 970 01:02:45,875 --> 01:02:47,458 ‫نمی‌دونم چشه! 971 01:02:49,291 --> 01:02:51,333 ‫می‌خواد کل توکومان علیهش باشن؟ 972 01:02:55,666 --> 01:02:56,625 ‫فکر نکنم 973 01:02:57,791 --> 01:03:02,041 ‫متوجه شدم پرونده‌ای که برای ‫انجام کارش نیاز داره... 974 01:03:02,125 --> 01:03:03,833 ‫ رو بهش نمی‌دن، درسته؟ 975 01:03:03,916 --> 01:03:08,083 ‫پرونده به امضاها احتیاج داره، ‫یه سری مدارک اضافه شدن... 976 01:03:08,166 --> 01:03:09,541 ‫میدونی که چجوریه 977 01:03:09,625 --> 01:03:10,750 ‫نه، نمی‌دونم! 978 01:03:15,625 --> 01:03:18,458 ‫همۀ دکترها کار یکسانی انجام نمی‌دن. 979 01:03:18,541 --> 01:03:21,500 ‫نه، از این بابت مطمئنم. 980 01:03:22,041 --> 01:03:24,833 ‫تو از اونایی هستی که می‌تونه ‫جون کسی رو نجات بده. 981 01:03:24,916 --> 01:03:27,333 ‫تو هم می‌تونی جون کسی رو ‫نجات بدی، فارینیا. 982 01:03:31,333 --> 01:03:32,875 ‫سلام من رو به دخترت برسون. 983 01:03:34,250 --> 01:03:35,125 ‫مراقبش باش. 984 01:04:02,458 --> 01:04:05,625 ‫شماها باید چند روزی برید خونۀ کوهستونی. 985 01:04:05,708 --> 01:04:06,541 ‫چی؟ 986 01:04:06,625 --> 01:04:08,125 ‫- این به نفع همه است. ‫- نه 987 01:04:08,208 --> 01:04:09,083 ‫- آره ‫- عمراً 988 01:04:09,166 --> 01:04:10,833 ‫از چیزی که اتفاق افتاده نمی‌ترسی؟ 989 01:04:10,916 --> 01:04:12,458 ‫- خب، آره ‫- پس؟ 990 01:04:12,541 --> 01:04:14,791 ‫اما بیشتر می‌ترسم ‫تو رو اینجا تنها بذارم. 991 01:04:14,875 --> 01:04:17,625 ‫نه، به باربارا می‌گم بیاد پیشم بمونه. 992 01:04:17,708 --> 01:04:20,041 ‫نه. گوش کن. اگه اون‌ها اینطوری شدن... 993 01:04:20,125 --> 01:04:22,208 ‫به این دلیله که داری کارت رو ‫درست انجام می‌دی. 994 01:04:22,291 --> 01:04:24,041 ‫نشنیدی پدرت چی گفت؟ 995 01:04:25,083 --> 01:04:25,916 ‫واسه همینه 996 01:04:28,916 --> 01:04:30,000 ‫من نمی‌رم. 997 01:04:31,125 --> 01:04:33,500 ‫اینجا می‌مونم. پیشت می‌مونم. 998 01:04:33,583 --> 01:04:35,916 ‫پیشت می‌مونم. تنهات نمی‌ذارم. 999 01:04:42,375 --> 01:04:43,541 ‫تنهات نمی‌ذارم. 1000 01:04:47,541 --> 01:04:50,333 ‫نگران نباش. هیچ‌جا نمی‌ریم. 1001 01:05:02,250 --> 01:05:04,625 ‫...یار شیرینم، رهایم نکن... 1002 01:05:11,583 --> 01:05:15,500 ‫...چه روز چه شب، تا آنگاه که در ‫آغوش عیسی، مریم و یوسف بیدار شوم... 1003 01:05:16,250 --> 01:05:18,041 ‫...فرشتۀ نور، همدم شیرین... 1004 01:05:18,125 --> 01:05:20,166 ‫...من را نه روز و نه شب ترک نکن... 1005 01:05:28,625 --> 01:05:32,125 ‫...فرشتۀ نور، همدم شیرین ‫من را نه روز و نه شب ترک نکن... 1006 01:05:54,500 --> 01:05:57,333 ‫سلام، عزیزم. چطوری؟ ‫امیدوارم حالت خوب باشه. 1007 01:05:57,416 --> 01:06:01,166 ‫ببین، فکر کردم برای ویدیوی "گنگنام استایل"، 1008 01:06:01,250 --> 01:06:04,041 ‫همۀ والدین می‌تونن کلاه‌گیس بذارن. 1009 01:06:08,458 --> 01:06:11,083 ‫داریم خوب پیش میریم. ‫باید افراد بیشتری رو جذب کنیم. 1010 01:06:11,166 --> 01:06:14,208 ‫این چیزیه که بیشتر از همه بهش ‫نیاز داریم، چون نمی‌تونیم دووم بیاریم. 1011 01:06:14,291 --> 01:06:15,875 ‫به محض اینکه پرونده رو بهمون بدن... 1012 01:06:15,958 --> 01:06:18,291 ‫می‌تونیم درخواست جلسه بدیم. ‫ اما نگران نباش. 1013 01:06:18,375 --> 01:06:21,125 ‫گفتی دخترهای بوئنوس‌آیرس دارن میان. 1014 01:06:21,208 --> 01:06:24,166 ‫آره، همون دخترهای جنبش «حتی نه یک زن کمتر» ‫‌بینیم تا کی دووم میارن. 1015 01:06:24,250 --> 01:06:25,750 ‫ولی اون کمک‌مون میکنه، آره 1016 01:06:25,833 --> 01:06:29,083 ‫پائولا یه مقاله از روزنامۀ سالتا برام خوند. 1017 01:06:29,166 --> 01:06:30,416 ‫آره، مقالۀ خوبی بود. 1018 01:06:30,500 --> 01:06:32,166 ‫از این همه امضا تعجب کردم. 1019 01:06:32,250 --> 01:06:34,041 ‫- حتی از آفریقا ‫- این یه مقالۀ خوبه 1020 01:06:34,541 --> 01:06:37,666 ‫آفریقا، اسپانیا، فرانسه، 1021 01:06:37,750 --> 01:06:40,166 ‫- روسیه، پاکستان ‫- خوبه، درسته؟ 1022 01:06:40,250 --> 01:06:41,875 ‫- خوبه ‫- خوبه 1023 01:06:43,416 --> 01:06:44,375 ‫چی شده؟ 1024 01:06:46,125 --> 01:06:47,541 ‫هیچی 1025 01:06:48,791 --> 01:06:50,333 ‫- ممنون، پدر ‫- البته 1026 01:06:50,416 --> 01:06:51,583 ‫بعداً می‌بینمت. 1027 01:06:56,916 --> 01:06:59,708 ‫- امروز روز اعترافه ‫- درسته 1028 01:07:00,750 --> 01:07:01,750 ‫توی تلویزیون دیدمت. 1029 01:07:03,958 --> 01:07:04,875 ‫خوب بودی. 1030 01:07:06,541 --> 01:07:07,875 ‫ممنون، ولی فکر نکنم. 1031 01:07:07,958 --> 01:07:10,541 ‫نباید کنترلت رو جلوی این آدم‌ها از دست بدی. ‫این چیزیه که اون‌ها می‌خوان. 1032 01:07:10,625 --> 01:07:13,125 ‫- دخترها اینجا داشتن می‌خندیدن. ‫- به من. 1033 01:07:13,208 --> 01:07:14,750 ‫- نه ‫- اشکالی نداره اگه بهم بخندن 1034 01:07:14,833 --> 01:07:17,166 ‫نه! بهم می‌خندی. 1035 01:07:18,166 --> 01:07:21,500 ‫وقتی توی تلویزیون دیدمت، ‫فهمیدم از اینجا بیرون میاریم. 1036 01:09:15,291 --> 01:09:16,625 ‫عزیزم، خوبی؟ 1037 01:09:18,708 --> 01:09:20,375 ‫آروم باش، همه چی روبه‌راهه. 1038 01:09:31,333 --> 01:09:32,958 ‫بیا اینجا، عزیزم 1039 01:09:36,000 --> 01:09:37,666 ‫- تنهایی؟ ‫- آره، بیا تو 1040 01:09:37,750 --> 01:09:39,250 ‫نه، نه 1041 01:09:39,333 --> 01:09:41,916 ‫فردا دخترِ بارتولینی غسل تعمید ‫داده میشه. می‌ری؟ 1042 01:09:42,000 --> 01:09:44,833 ‫دیگو دعوت شده بود، ولی چرا باید برم؟ ‫که تکه‌تکه بشم؟ 1043 01:09:44,916 --> 01:09:45,875 ‫باید بری 1044 01:09:46,458 --> 01:09:48,000 ‫- میخوای منو تکه‌تکه کنن؟ ‫- نه 1045 01:09:48,083 --> 01:09:50,416 ‫نه. فارینیا اونجا خواهد بود. ‫اون پدرخونده است. برو. 1046 01:09:51,500 --> 01:09:52,500 ‫- خداحافظ ‫- خداحافظ 1047 01:09:57,750 --> 01:10:00,125 ‫لطفاً، تا پایان مراسم صبر کن، باشه؟ 1048 01:10:00,208 --> 01:10:02,125 ‫آره، گفتم که باشه. 1049 01:10:04,416 --> 01:10:06,791 ‫بابات دیوونه‌ست. ‫همیشه آتیشت رو تند می‌کنه. 1050 01:10:06,875 --> 01:10:08,416 ‫پای اون رو وسط نکش. 1051 01:10:08,500 --> 01:10:12,458 ‫خب. باشه. ببین، ‫هر تصمیم بگیری، من باهاتم. 1052 01:10:15,833 --> 01:10:16,833 ‫باشه. بریم. 1053 01:10:17,625 --> 01:10:19,166 ‫- باشه. بریم ‫- بریم 1054 01:10:20,583 --> 01:10:24,500 ‫و عیسی، بعد از غسل تعمید... 1055 01:10:25,500 --> 01:10:27,291 ‫از آب گل رز بیرون اومد، 1056 01:10:28,041 --> 01:10:30,833 ‫و آسمان‌ها باز شدند 1057 01:10:32,083 --> 01:10:33,958 ‫او روح خدا رو دید... 1058 01:10:34,041 --> 01:10:35,083 ‫ممنون، پدر 1059 01:10:35,166 --> 01:10:38,291 ‫- مراسم زیبایی بود. ‫- متشکرم آقا. به امید دیدار. 1060 01:10:38,375 --> 01:10:41,416 ‫خب رائول، باید بررسی‌اش کنیم. ‫می‌تونیم بحث کنیم... 1061 01:10:41,500 --> 01:10:43,375 ‫سلام آقای فارینیا. حالتون چطوره؟ 1062 01:10:44,416 --> 01:10:46,333 ‫بیرون منتظرم باش. می‌ریم ناهار. 1063 01:10:47,458 --> 01:10:51,708 ‫به نام پدر، پسر... 1064 01:10:52,333 --> 01:10:54,291 ‫چیزی دارید که من لازمش دارم. 1065 01:10:56,083 --> 01:10:58,500 ‫فردا باید برم دادگاه. 1066 01:10:58,583 --> 01:11:01,625 ‫می‌تونم برم پرونده‌ای رو ‫که تأیید میکنی بیارم... 1067 01:11:01,708 --> 01:11:04,125 ‫یا می‌تونم به خاطر افشای اسم موکلم ‫به دادگاه گزارش بدم. 1068 01:11:04,208 --> 01:11:06,916 ‫کدوم رو ترجیح می‌دی؟ 1069 01:11:08,208 --> 01:11:09,500 ‫برو بگیرش. 1070 01:11:10,291 --> 01:11:12,208 ‫فقط باید منتظر بمونی... 1071 01:11:12,291 --> 01:11:16,625 ‫تا من از تعطیلاتم برگردم ‫و بعدش تعطیلات قضاییه. 1072 01:11:19,208 --> 01:11:22,791 ‫خیلی وقته صبر کردی، فکر نکنم ‫دو ماه دیگه چیز زیادی رو عوض کنه. 1073 01:11:22,875 --> 01:11:23,875 ‫چی؟ 1074 01:11:25,083 --> 01:11:26,416 ‫- دو ماه دیگه؟ ‫- یه لحظه... 1075 01:11:26,500 --> 01:11:28,541 ‫خیلی چیزا رو عوض نمی‌کنه؟ 1076 01:11:28,625 --> 01:11:31,041 ‫- اینجا داد نزن. ‫- داره مزخرف می‌گه. 1077 01:11:31,125 --> 01:11:32,291 ‫آروم باش. 1078 01:11:33,125 --> 01:11:36,291 ‫بجنبید! فارغ‌التحصیلان سن بارتولومه! 1079 01:11:51,916 --> 01:11:54,708 ‫اون‌هایی که عقبن، برای راهنمایی ‫جلویی‌ها رو نگاه کنن. 1080 01:11:59,333 --> 01:12:02,291 ‫نمی‌دونم اینجا داریم چه غلطی می‌کنیم. ‫این دیوونگی محضه. 1081 01:12:02,375 --> 01:12:05,250 ‫این اواخر، هرچیزی که پیشنهاد میدم، ‫انگار برات دیوونه‌بازی میاد. 1082 01:12:05,333 --> 01:12:08,041 ‫- یا احمقانه. ‫- این هم احمقانه به نظر می‌رسه. 1083 01:12:08,125 --> 01:12:11,375 ‫تو همیشه این کار رو می‌کنی. ‫جلوی تیم، من رو بی‌اعتبار می‌کنی. 1084 01:12:11,458 --> 01:12:12,916 ‫اون روز با کوکا این کار رو کردی. 1085 01:12:13,000 --> 01:12:15,541 ‫- با کوکا؟ کی؟ ‫- فقط من این‌طور فکر نمی‌کنم. 1086 01:12:15,625 --> 01:12:17,833 ‫- منظورت چیه؟ ‫- تو هیچ‌وقت متوجه نمی‌شی. 1087 01:12:17,916 --> 01:12:19,333 ‫داری شوخی می‌کنی؟ 1088 01:12:19,416 --> 01:12:21,583 ‫می‌بینی منظورم چیه؟ ‫هیچوقت من رو جدی نمی‌گیری. 1089 01:12:21,666 --> 01:12:24,625 ‫همیشه تو، تو، تو. ‫تمومش کن. خسته شدم. 1090 01:12:26,666 --> 01:12:28,291 ‫حتماً خسته‌ام. 1091 01:12:35,916 --> 01:12:37,666 ‫صبر کن. صبر کن تا بره. 1092 01:12:42,041 --> 01:12:42,875 ‫بریم! 1093 01:12:46,916 --> 01:12:48,458 ‫- سلام ‫- سلام 1094 01:12:57,875 --> 01:12:59,000 ‫سلام! 1095 01:13:02,958 --> 01:13:03,916 ‫سلام؟ 1096 01:13:05,958 --> 01:13:08,416 ‫- سلام، چطوری؟ ‫- چه خبر؟ چطوری؟ 1097 01:13:08,500 --> 01:13:10,000 ‫- چطوری؟ ‫- خوبم 1098 01:13:10,750 --> 01:13:12,375 ‫بهت گفتن من دارم میام، درسته؟ 1099 01:13:12,458 --> 01:13:16,500 ‫نه. شاید به اون یکی گفتن. ‫رائول الان رفت ناهار. 1100 01:13:16,583 --> 01:13:20,250 ‫آره. همین الان رائول رو رو دیدیم، ‫گفت پرونده رو از تو بخوایم. 1101 01:13:20,333 --> 01:13:22,208 ‫هیچی نذاشتن. 1102 01:13:22,291 --> 01:13:24,958 ‫ولی اگه صبر کنی، می‌تونم ‫زنگ بزنم و ازش بپرسم. 1103 01:13:25,708 --> 01:13:28,625 ‫نه، لازم نیست بهش زنگ بزنی، ‫داره ناهار می‌خوره. 1104 01:13:28,708 --> 01:13:29,833 ‫بهش زنگ می‌زنم. 1105 01:13:30,541 --> 01:13:31,416 ‫بریم. 1106 01:13:38,041 --> 01:13:41,208 ‫- آخ، گوشی‌اش رو اینجا گذاشته. ‫- چه حیف. 1107 01:13:41,291 --> 01:13:43,500 ‫- باید منتظرش بمونی ‫- نه 1108 01:13:43,583 --> 01:13:46,083 ‫رائول گفت پرونده رو بهم می‌دی. 1109 01:13:46,166 --> 01:13:49,791 ‫خب اگه کارت رو انجام نمی‌دی، ‫من با معاون دبیر کل تماس بگیرم. 1110 01:13:49,875 --> 01:13:52,583 ‫کاری که نمی‌خواستم انجام بدم. ‫اینجا آدم‌ها کارشون رو انجام نمی‌دن. 1111 01:13:53,083 --> 01:13:54,916 ‫معاون دبیر کل... 1112 01:13:56,958 --> 01:13:59,083 ‫جای تو بودم خودم رو ‫از این ماجرا کنار می‌کشیدم. 1113 01:13:59,166 --> 01:14:01,708 ‫وقتی خسته می‌شه، بدجنس می‌شه. 1114 01:14:01,791 --> 01:14:04,541 ‫پرونده روی قفسۀ وسطیه. 1115 01:14:04,625 --> 01:14:06,791 ‫اگه میخوای، پرونده رو بیار، 1116 01:14:06,875 --> 01:14:09,916 ‫و می‌تونم کمکت کنم پیداش کنی ‫وسط، سمت راست. 1117 01:14:10,000 --> 01:14:11,958 ‫اون بالایی‌ها. ‫اونا گومز هستن. 1118 01:14:12,708 --> 01:14:16,541 ‫خب، اگه می‌گی باهاش حرف زدی، ‫مشکلی نیست. 1119 01:14:16,625 --> 01:14:19,083 ‫چند تا هست. فقط باید بگردیم. 1120 01:14:19,166 --> 01:14:20,416 ‫آلونسو، 1121 01:14:20,958 --> 01:14:22,541 ‫- گوئررو.. ‫- اهل کجایی؟ 1122 01:14:23,041 --> 01:14:25,958 ‫- کوردوبا، خانم ‫- به اینجا منتقل شدی؟ 1123 01:14:26,041 --> 01:14:28,125 ‫آره، فقط عمویم قاضیه. 1124 01:14:28,208 --> 01:14:31,541 ‫و یه انتقالی برام جور کرد اینجا. ‫می‌خوام دانشکده رو تموم کنم. 1125 01:14:31,625 --> 01:14:33,500 ‫خوبه. چه تغییر بزرگی تو زندگی. 1126 01:14:33,583 --> 01:14:36,291 ‫بله، خوبه. ‫بارلتا، 1127 01:14:36,375 --> 01:14:37,791 ‫- گومز.. ‫- همون! 1128 01:14:37,875 --> 01:14:39,958 ‫- خودشه. ‫- عالیه. ببینم. 1129 01:14:40,041 --> 01:14:42,166 ‫- همونه؟ ‫- درسته. همونه، بله 1130 01:14:42,250 --> 01:14:44,666 ‫اسم عموت چیه؟ ‫- خورخه فاریا. 1131 01:14:44,750 --> 01:14:47,875 ‫- سلام من رو برسون ‫- بله. از طرف کی؟ 1132 01:14:47,958 --> 01:14:49,875 ‫- بئاتریس. بئاتریس کامائو ‫- ممنون 1133 01:14:49,958 --> 01:14:51,625 ‫نه. ببخشید. 1134 01:15:03,791 --> 01:15:07,208 ‫کالبدشکافی جنین ناشناس. جنسیت: مذکر. 1135 01:15:07,708 --> 01:15:09,625 ‫و توی معاینۀ خارجی نوشته شده... 1136 01:15:09,708 --> 01:15:14,083 ‫جنین با جنسیت مؤنث، حدود ۳۲ ماه حاملگی. 1137 01:15:14,166 --> 01:15:15,458 ‫چی؟ ماه؟ چطور ممکنه؟ 1138 01:15:15,541 --> 01:15:17,625 ‫و تو این گواهی نوشته: 1139 01:15:17,708 --> 01:15:19,916 ‫جنین بیست هفته‌ای 1140 01:15:20,000 --> 01:15:24,250 ‫دیدی؟ تو این یکی نوشته: ‫جنین بیست‌و‌شش هفته‌ای. 1141 01:15:24,333 --> 01:15:28,125 ‫و این یکی می‌گه جنین چهل‌هفته‌ای. 1142 01:15:28,208 --> 01:15:30,583 ‫- اون تو مهندس می‌شه! ‫- دقیقاً 1143 01:15:30,666 --> 01:15:32,083 ‫- حتماً ‫- ببین 1144 01:15:32,750 --> 01:15:36,625 ‫پروندۀ پزشکی کاملاً خط‌خورده است. ‫این مستقیماً به قتل ختم می‌شه. 1145 01:15:37,583 --> 01:15:40,958 ‫گواهیِ روند می‌گه که جسد گم شده. 1146 01:15:41,041 --> 01:15:43,750 ‫مطمئناً برای همین دی‌ان‌ای نیست. ‫هیچ جسمی نبوده که رویش انجام بدن. 1147 01:15:43,833 --> 01:15:46,458 ‫آره، واسه همینه که ‫پرونده رو به ما نمی‌دادن. 1148 01:15:46,541 --> 01:15:47,916 ‫بیا الان درخواست جلسه بدیم. 1149 01:15:48,000 --> 01:15:51,375 ‫برای گرفتن پرونده مصیبت کشیدیم، ‫حالا بیا برای جلسۀ دادگاه درخواست بدیم. 1150 01:15:51,458 --> 01:15:53,416 ‫- اما ما پرونده رو داریم. ‫- داریمش. 1151 01:15:55,583 --> 01:15:56,708 ‫بیا تو 1152 01:15:56,791 --> 01:15:58,333 ‫هجدهم آگوست.. 1153 01:15:59,000 --> 01:16:00,375 ‫ممنون که اومدی. 1154 01:16:00,458 --> 01:16:03,208 ‫بچه ها، این فلوره، به ما ملحق می‌شه. 1155 01:16:03,291 --> 01:16:05,916 ‫- سلام! خوش اومدی. ‫- اون داره خلاصه‌نویسی می‌کنه. 1156 01:16:06,000 --> 01:16:07,791 ‫مکا، وضعیت پرچم ها چطوره؟ 1157 01:16:07,875 --> 01:16:09,208 ‫خوبه. اون بهمون کمک می‌کنه. 1158 01:16:09,291 --> 01:16:11,166 ‫سلام. خوبه. ممنون! 1159 01:16:12,125 --> 01:16:13,416 ‫یه تراکت بهش بده 1160 01:16:13,500 --> 01:16:15,125 ‫- اوه، سلام! ‫- چطوری؟ 1161 01:16:15,208 --> 01:16:17,375 ‫آره، ارتباطات، مطبوعات. 1162 01:16:17,458 --> 01:16:18,291 ‫برو داخل. 1163 01:16:19,458 --> 01:16:21,375 ‫دارن اینجا برچسب‌ها رو می‌زنن. 1164 01:16:21,458 --> 01:16:23,416 ‫بشین اینجا. می‌تونی اینجا بمونی. 1165 01:16:23,500 --> 01:16:24,458 ‫سوله؟ 1166 01:16:24,541 --> 01:16:25,791 ‫بهش توضیح بده. 1167 01:16:25,875 --> 01:16:28,166 ‫سوله، کاری هست کمکت کنم؟ 1168 01:16:28,250 --> 01:16:29,208 ‫نه 1169 01:16:29,291 --> 01:16:30,791 ‫می‌تونم پیتزاها رو پخش کنم. باشه؟ 1170 01:16:30,875 --> 01:16:31,750 ‫باشه. خیلی خب. 1171 01:16:32,250 --> 01:16:33,500 ‫پیتزا، کسی می‌خواد؟ 1172 01:16:33,583 --> 01:16:34,583 ‫ممنون 1173 01:16:34,666 --> 01:16:36,500 ‫- بله، چه خوشمزه! ‫- ممنون. 1174 01:16:36,583 --> 01:16:37,791 ‫اون کار رو بکن، پائولینا. 1175 01:16:37,875 --> 01:16:39,041 ‫بفرمایید 1176 01:16:51,333 --> 01:16:52,750 ‫عزیزم، داریم ضبط می‌کنیم. 1177 01:16:53,333 --> 01:16:54,250 ‫ممنون 1178 01:16:58,708 --> 01:17:01,208 ‫دو ثانیه دیگه شروع میکنی، پرلا. 1179 01:17:03,875 --> 01:17:07,000 ‫تا هیچ زنی از بیمارستان رفتن، نترسه. 1180 01:17:07,083 --> 01:17:09,875 ‫آزادی برای بلن، الان. 1181 01:17:09,958 --> 01:17:11,458 ‫بیا، شال رو بپوش. 1182 01:17:12,083 --> 01:17:13,500 ‫- نفر بعدی تویی؟ ‫- آره 1183 01:17:13,583 --> 01:17:14,416 ‫باشه 1184 01:17:21,458 --> 01:17:23,541 ‫آماده‌ای؟ بریم. 1185 01:17:23,625 --> 01:17:26,583 ‫سه‌شنبۀ هفتۀ بعد ساعت چهار ‫بعد از ظهر تجمع می‌کنیم. 1186 01:17:26,666 --> 01:17:28,500 ‫توی هر پارکی در کشور. 1187 01:17:44,375 --> 01:17:46,375 ‫سلام. ما رسیدیم. 1188 01:17:47,625 --> 01:17:49,083 ‫بیش از دو برابریم. 1189 01:17:53,416 --> 01:17:54,291 ‫ممنون 1190 01:18:02,333 --> 01:18:07,958 ‫#آزادی_برای_بلن ‫زندانی به جرم زن‌بودن و فقر. 1191 01:18:09,750 --> 01:18:12,833 ‫وقتی کفش‌هاش رو پاش کردم، ‫قشقرق به پا کرد. 1192 01:18:12,916 --> 01:18:16,833 ‫حدود دو ساعت. ‫ازشون بدش میاد. تازه‌واردن. 1193 01:18:16,916 --> 01:18:19,000 ‫- اوه ‫- دوست داره پابرهنه راه بره. 1194 01:18:21,041 --> 01:18:23,250 ‫انگار یه بچۀ دیگه شده. 1195 01:18:23,958 --> 01:18:25,625 ‫داره بزرگ می‌شه. 1196 01:18:26,125 --> 01:18:26,958 ‫بله 1197 01:18:28,833 --> 01:18:29,750 ‫نگاه کن! 1198 01:18:30,458 --> 01:18:32,458 ‫نامه‌هایی که اون‌ها برات فرستادن رو خوندی؟ 1199 01:18:32,541 --> 01:18:33,541 ‫بکش. 1200 01:20:01,041 --> 01:20:02,041 ‫آتیش! 1201 01:20:02,125 --> 01:20:03,541 ‫آتیش! 1202 01:20:04,041 --> 01:20:05,708 ‫- آتیش! ‫- آتیش! 1203 01:20:07,125 --> 01:20:09,708 ‫- کمک! ‫- آتیش! 1204 01:20:09,791 --> 01:20:11,166 ‫آتیش! 1205 01:20:13,416 --> 01:20:15,708 ‫- پائولا! ‫- داره آتیش می‌گیره! 1206 01:20:16,208 --> 01:20:18,333 ‫پائولا، رفیق، بیا دیگه! 1207 01:20:20,208 --> 01:20:21,750 ‫پائولا، کمکم کن! 1208 01:20:22,875 --> 01:20:23,875 ‫زود باش! 1209 01:20:27,166 --> 01:20:28,833 ‫یالا! 1210 01:20:29,541 --> 01:20:30,583 ‫کمک! 1211 01:20:31,833 --> 01:20:32,666 ‫چی شده؟ 1212 01:20:32,750 --> 01:20:34,416 ‫زنگ بزن آمبولانس! 1213 01:20:34,500 --> 01:20:36,833 ‫- خولیتا! ‫- نمی‌تونی کمک کنی؟ خولیتا اون توئه! 1214 01:20:42,041 --> 01:20:46,166 ‫- لطفاً، اطلاعات زندانی. ‫- بخش ۲۵، سلول شمارۀ چهار. 1215 01:20:46,250 --> 01:20:48,083 ‫دود استنشاق کرد و غش کرد. 1216 01:20:48,166 --> 01:20:50,083 ‫چقدر بیهوش بود؟ 1217 01:20:50,166 --> 01:20:52,041 ‫پانزده دقیقه، کم و بیش. 1218 01:20:52,125 --> 01:20:54,041 ‫- آرومه؟ ‫- من اینجام. 1219 01:20:54,125 --> 01:20:56,125 ‫من اینجا بیمارم، نه زندانی. 1220 01:20:57,916 --> 01:20:59,291 ‫- برو کنار ‫- من انجامش می‌دم 1221 01:21:01,416 --> 01:21:02,250 ‫بیا 1222 01:21:10,708 --> 01:21:11,916 ‫هنوز سرت گیج می‌ره؟ 1223 01:21:14,666 --> 01:21:17,291 ‫- آره ‫- می‌دونی کی این کارو کرده؟ 1224 01:21:18,583 --> 01:21:19,708 ‫خولیتا اونجاست. 1225 01:21:20,208 --> 01:21:21,250 ‫عزیزم! 1226 01:21:21,333 --> 01:21:23,500 ‫خولی! 1227 01:21:24,458 --> 01:21:25,708 ‫سلام! 1228 01:21:40,416 --> 01:21:41,375 ‫خولیتا بیا. 1229 01:21:42,666 --> 01:21:44,166 ‫- چه خبره؟ ‫- دنبالم بیا. 1230 01:21:49,250 --> 01:21:50,708 ‫سطل سیاه، خولیتا. 1231 01:22:12,708 --> 01:22:15,625 ‫همه رو خالی کن. من میرم. 1232 01:23:44,000 --> 01:23:45,208 ‫تمومه. 1233 01:23:45,916 --> 01:23:47,083 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 1234 01:23:47,166 --> 01:23:49,291 ‫آشغال ها رو بردم بیرون ‫و در رو باز گذاشتم. 1235 01:23:50,166 --> 01:23:52,583 ‫چی می‌شه اگه دفعۀ بعد من ‫اونجا نباشم آتیش رو خاموش کنم؟ 1236 01:23:52,666 --> 01:23:54,208 ‫فرار نمی‌کنم. 1237 01:23:54,291 --> 01:23:56,666 ‫من از در دیگه میرم. درِ جلویی. 1238 01:24:11,541 --> 01:24:14,500 ‫خواهری داشتم که همه‌چی رو ‫با اون تقسیم می‌کردم. 1239 01:24:15,583 --> 01:24:16,916 ‫همون گروه از دوستان... 1240 01:24:18,083 --> 01:24:19,625 ‫لباس‌ها، موسیقی... 1241 01:24:19,708 --> 01:24:20,833 ‫با هم بیرون می‌رفتیم... 1242 01:24:20,916 --> 01:24:22,833 ‫باید بلن رو در اسرع وقت بیاریم بیرون. 1243 01:24:23,375 --> 01:24:26,958 ‫وضعیت بحرانیه. سلولش رو آتیش زدن. 1244 01:24:27,041 --> 01:24:30,833 ‫ممکنه کارِ یه متعصب مذهبی ‫یا فشار از درون باشه. 1245 01:24:30,916 --> 01:24:33,250 ‫تو این چهار ماهی که این پرونده رو گرفتیم... 1246 01:24:33,333 --> 01:24:35,791 ‫همه نوع تهدیدی دریافت کردیم. ‫می‌خواستن ما رو متوقف کنن... 1247 01:24:35,875 --> 01:24:39,458 ‫آروم بود، اما اگه می‌تونستم بخندونمش، ‫ خنده‌اش به شدت مسری بود. 1248 01:24:39,541 --> 01:24:40,583 ‫آزادی برای بلن 1249 01:24:40,666 --> 01:24:42,375 ‫ما به حمایت همۀ سازمان‌ها نیاز داریم. 1250 01:24:42,458 --> 01:24:45,875 ‫تظاهرات بعدی باید قاطع و فدرال باشه. 1251 01:24:45,958 --> 01:24:47,291 ‫موافقیم 1252 01:24:47,375 --> 01:24:50,875 ‫اون شاد، سرزنده و همیشه ‫مشتاقِ کمک‌کردن بود. 1253 01:24:51,750 --> 01:24:55,416 ‫و مهربون‌ترین آدمی بود که می‌شناختم. 1254 01:24:55,500 --> 01:24:59,583 ‫...متوقف کردن این ارعاب‌ها ‫فقط با یک پارکِ پر از زن ممکنه. 1255 01:24:59,666 --> 01:25:03,625 ‫در دوازدهم مارس 2014، اون حالش بد شد، 1256 01:25:03,708 --> 01:25:06,166 ‫رفت اورژانس و اونا زندانی‌اش کردن. 1257 01:25:06,250 --> 01:25:08,458 ‫از اونجایی که این مبارزه ‫باید تو خیابون‌ها اتفاق بیفته... 1258 01:25:08,541 --> 01:25:10,791 ‫باید یک تجمع بزرگ ملی برگزار کنیم. 1259 01:25:10,875 --> 01:25:13,125 ‫هر پارک در هر استان. 1260 01:25:13,208 --> 01:25:14,833 ‫خب، خواهرم بلن هست. 1261 01:25:16,083 --> 01:25:18,041 ‫از وقتی بلن رفته زندان، دوست‌هام می‌گن 1262 01:25:18,125 --> 01:25:20,541 ‫باید بریم جاهایی که با اون می‌رفتیم... 1263 01:25:20,625 --> 01:25:22,500 ‫تا هیچ‌وقت فراموش نکنیم دیگه اینجا نیست. 1264 01:25:22,583 --> 01:25:25,416 ‫در این جلسه برای آزادی بلن، ‫برنامه‌ریزی خواهیم کرد 1265 01:25:25,500 --> 01:25:27,083 ‫یه نقشۀ جنگی، یه نقشۀ عملیاتی... 1266 01:25:27,166 --> 01:25:28,500 ‫اما یک نفر غایبه. 1267 01:25:29,500 --> 01:25:32,458 ‫و اگه یه نفر نباشه، انگار همه نیستن. 1268 01:25:33,208 --> 01:25:35,583 ‫برای بلن و برای همه. 1269 01:25:35,666 --> 01:25:37,666 ‫آزادی برای بلن! همین حالا! 1270 01:25:37,750 --> 01:25:40,041 ‫آزادی برای بلن! همین حالا! 1271 01:25:42,791 --> 01:25:44,250 ‫تو خیابون‌ها می‌بینمتون. 1272 01:26:01,000 --> 01:26:04,916 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1273 01:26:05,000 --> 01:26:09,083 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1274 01:26:09,166 --> 01:26:13,000 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1275 01:26:13,083 --> 01:26:16,916 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1276 01:26:17,000 --> 01:26:20,916 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1277 01:26:21,000 --> 01:26:25,041 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1278 01:26:25,125 --> 01:26:28,750 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1279 01:26:28,833 --> 01:26:32,958 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1280 01:26:33,041 --> 01:26:36,541 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1281 01:26:36,625 --> 01:26:40,708 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1282 01:26:40,791 --> 01:26:43,875 ‫مادر بودن یا اختیاری باشد ‫یا اصلاً نباشد. 1283 01:26:44,791 --> 01:26:48,458 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1284 01:26:48,541 --> 01:26:52,541 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1285 01:27:16,583 --> 01:27:19,416 ‫پروندۀ بلن ‫شورش‌ها در توکومان 1286 01:27:19,500 --> 01:27:23,125 ‫شکّی نیست که این تجمع ‫جمعیت عظیمی را جذب کرده. 1287 01:27:23,208 --> 01:27:25,000 ‫این باعث ایجادِ... 1288 01:27:25,083 --> 01:27:26,750 ‫ببین چه بلوایی درست کردی. 1289 01:27:26,833 --> 01:27:28,833 ‫...حتی میشه گفت خشم. 1290 01:27:29,416 --> 01:27:32,458 ‫یه لحظه‌ای بود که ازمون خواستن ‫بنرهایی که... 1291 01:27:32,541 --> 01:27:35,541 ‫ از دادگاه برداشته نشده بود رو دربیاریم... 1292 01:27:35,625 --> 01:27:38,375 ‫ و ما شاهدِ... 1293 01:27:38,458 --> 01:27:40,458 ‫بی‌عدالتی بودیم. 1294 01:27:40,541 --> 01:27:44,625 ‫با این حال، در مورد این دختر، ‫این یک سقط جنین غیرمنتظره... 1295 01:27:44,708 --> 01:27:48,541 ‫و ناخواسته بود. یک بی‌عدالتی مطلق. 1296 01:27:48,625 --> 01:27:52,000 ‫واسه همینه که ما اینجاییم. ‫می‌خوایم قاضی بفهمه... 1297 01:27:52,083 --> 01:27:54,416 ‫- خاموشش کن ‫- ...اون باید آزاد باشه 1298 01:27:55,916 --> 01:27:59,541 ‫حالا، حالا، این ضروریه! 1299 01:27:59,625 --> 01:28:02,500 ‫بلن را آزاد کنید، مسئولیتش با مقامات ماست! 1300 01:28:02,583 --> 01:28:05,000 ‫- الو؟ ‫- سولداد دزا؟ 1301 01:28:05,083 --> 01:28:06,375 ‫بله 1302 01:28:06,458 --> 01:28:10,083 ‫ویلما بلانکو هستم، ‫از دفتر ملی وکلای مدافع عمومی. 1303 01:28:10,166 --> 01:28:12,875 ‫- الان تو سن میگِلی؟ ‫- آره 1304 01:28:13,708 --> 01:28:16,500 ‫- از دادگاه دوری؟ ‫- نه 1305 01:28:16,583 --> 01:28:21,000 ‫برو با گوستاوو برونتی صحبت کن، ‫یه تاریخ برای جلسۀ دادرسی بهت میده. 1306 01:28:21,083 --> 01:28:24,333 ‫ولی وقت رو تلف نکن. منتظرت می‌مونه. 1307 01:28:24,416 --> 01:28:28,333 ‫سلام. من وکیلم. باید برم داخل. 1308 01:28:28,416 --> 01:28:29,250 ‫بذار ببینم 1309 01:28:30,833 --> 01:28:32,666 ‫- باشه. بیا تو ‫- ممنون 1310 01:28:33,541 --> 01:28:34,375 ‫ممنون 1311 01:28:42,250 --> 01:28:43,625 ‫عدالت برای بلن! 1312 01:28:44,458 --> 01:28:45,416 ‫سلام 1313 01:28:53,416 --> 01:28:54,750 ‫پنجشنبه ساعت ده. 1314 01:28:56,250 --> 01:28:57,416 ‫چی؟ 1315 01:28:58,708 --> 01:29:00,875 ‫- جلسۀ دادگاه. ‫- این پنج‌شنبه؟ 1316 01:29:02,125 --> 01:29:03,291 ‫خیلی زوده، نه؟ 1317 01:29:03,875 --> 01:29:06,916 ‫باید سال دیگه بیای. بیست و پنجم مارس. 1318 01:29:07,000 --> 01:29:09,125 ‫موکلم نمی‌تونه تا سال بعد صبر کنه. 1319 01:29:09,208 --> 01:29:11,916 ‫چهار ماه پیش این پرونده رو گرفتم ‫اون‌ها پرونده رو رد کردن... 1320 01:29:12,000 --> 01:29:14,791 ‫این پنجشنبه یا سال بعد. ‫انتخاب با خودته. 1321 01:29:30,159 --> 01:29:33,885 ‫ماجرای بلن، داستان یک ‫رویداد ناخواستهٔ زایمان است... 1322 01:29:33,979 --> 01:29:37,152 ‫ که بر اساس شهادت شاهدانی که ‫جنینی حدوداً ۲۲ هفته‌ای پیدا کرده بودند... 1323 01:29:37,265 --> 01:29:40,471 ‫به پرونده‌ای دربارۀ کشتن نوزاد تبدیل شد. 1324 01:29:40,751 --> 01:29:44,274 ‫اکنون این پرونده اینجاست، در دادگاه، 1325 01:29:44,831 --> 01:29:49,328 ‫تا دربارۀ سرنوشت این زنِ ‫اهلِ توکومان تصمیم‌گیری شود. 1326 01:29:52,519 --> 01:29:53,779 ‫...در بیمارستان آلبردی این شهر. 1327 01:29:54,066 --> 01:29:56,766 ‫...و وکیلش، سولداد دزا... 1328 01:29:57,375 --> 01:30:01,291 ‫...بعد از سقط جنین در ‫بیمارستان آلبردی، در این شهر. 1329 01:30:01,375 --> 01:30:03,416 ‫از صبح زود، سازمان‌های فمینیستی... 1330 01:30:03,500 --> 01:30:06,083 ‫تجمعی را در پارک دادگاه خواستار شده‌اند. 1331 01:30:06,166 --> 01:30:09,291 ‫ده سازمان حقوق بشری ‫خواستار آزادی او هستند... 1332 01:30:09,375 --> 01:30:11,375 ‫مامان، همۀ دنیا تماشا می‌کنن. 1333 01:30:11,458 --> 01:30:14,416 ‫...از کشتن بچه‌اش، وقتی که در ‫بیمارستان آلبردی به دنیا آمد. 1334 01:30:14,500 --> 01:30:15,916 ‫در سن میگوئل توکومان 1335 01:30:17,583 --> 01:30:18,958 ‫نمی‌تونیم با اون بریم. 1336 01:30:20,125 --> 01:30:22,271 ‫کی...ر...م... رو... بخور 1337 01:30:23,916 --> 01:30:26,708 ‫فاحشۀ لعنتی 1338 01:30:39,125 --> 01:30:42,041 ‫زود باش، سولداد! 1339 01:30:46,958 --> 01:30:49,666 ‫زود باش، سولداد! 1340 01:31:09,375 --> 01:31:10,291 ‫اومدی؟! 1341 01:31:12,666 --> 01:31:13,583 ‫آماده‌ای؟ 1342 01:31:14,125 --> 01:31:15,458 ‫مثلاً! 1343 01:31:16,458 --> 01:31:17,458 ‫باشه، بریم. 1344 01:31:18,750 --> 01:31:22,375 ‫ای زن! گوش کن! ‫به مبارزه ملحق شو! 1345 01:31:22,458 --> 01:31:25,833 ‫ای زن! گوش کن! ‫به مبارزه ملحق شو! 1346 01:31:31,791 --> 01:31:34,333 ‫شبِ دوازدهمِ مارسِ 2014، 1347 01:31:34,416 --> 01:31:37,958 ‫مابل گومز دخترش رو به‌خاطرِ ‫دل‌درد به بیمارستان می‌بره. 1348 01:31:39,333 --> 01:31:42,416 ‫در بیمارستان آلبردی، به خاطر ‫عوارضی که به نظر می‌رسید... 1349 01:31:42,500 --> 01:31:45,333 ‫عوارض پریتونیت اخیر باشه، ‫تحت درمان قرار می‌گیره. 1350 01:31:46,125 --> 01:31:50,250 ‫هیچکس، نه حتی پرستارها یا ‫اولین دکتری که اون رو دیده... 1351 01:31:50,333 --> 01:31:52,625 ‫نه مادر و نه خود بلن... 1352 01:31:52,708 --> 01:31:55,541 ‫شک نمی‌کنن که داره سقط جنین می‌کنه. 1353 01:31:57,291 --> 01:32:00,583 ‫همون موقع بود که پلیس ‫یهو به اتاق عمل حمله کرد... 1354 01:32:00,666 --> 01:32:03,666 ‫ پروندۀ پزشکی رو برداشت، ‫"سقط جنین" رو خط زد... 1355 01:32:03,750 --> 01:32:07,208 ‫و بدون هیچ مدرکی نوشت: ‫"قتل عمد با تشدید ناشی از رابطه". 1356 01:32:10,583 --> 01:32:13,625 ‫بلن هرگز از اصل برائت برخوردار نبود. 1357 01:32:14,250 --> 01:32:15,625 ‫اون همیشه گناهکار بود. 1358 01:32:15,708 --> 01:32:18,833 ‫به اون‌هایی که درمانش کردن ‫و اون‌هایی که مجبور به دفاع ازش بودن. 1359 01:32:19,791 --> 01:32:21,958 ‫دفاع عمومی ضعیف... 1360 01:32:22,351 --> 01:32:25,458 ‫به‌معنای محرومیت کامل از دسترسی به عدالته. 1361 01:32:25,541 --> 01:32:26,916 ‫همه این رو می‌دونیم. 1362 01:32:27,708 --> 01:32:30,458 ‫دادگاه باید وکیل مدافع را برکنار می‌کرد... 1363 01:32:30,541 --> 01:32:33,250 ‫و حداقل به بلن یک حکم عادلانه می‌داد. 1364 01:32:34,875 --> 01:32:37,083 ‫بلن ۲۴ سالش بود وقتی این اتفاق افتاد... 1365 01:32:38,000 --> 01:32:39,208 ‫الان 27 سالشه. 1366 01:32:40,041 --> 01:32:42,000 ‫از اون روز تا حالا توی زندان بوده. 1367 01:32:43,708 --> 01:32:46,750 ‫دو سال طول کشید تا محاکمه بشه. 1368 01:32:47,833 --> 01:32:50,833 ‫بیش از دو سال حبس بدون مدرک... 1369 01:32:51,333 --> 01:32:54,666 ‫بدون خطر فرار، و بدون هیچ توضیحی. 1370 01:32:55,625 --> 01:32:57,618 ‫دو سال زمان زیادیه... 1371 01:32:59,291 --> 01:33:02,625 ‫اما به نوعی، هنوز برای خوندنِ ‫یه پرونده کافی نبود. 1372 01:33:03,791 --> 01:33:06,000 ‫چون اگه هرکسی که در پرونده دخیل بود... 1373 01:33:06,083 --> 01:33:09,583 ‫زحمت می‌کشید که حداقل مدارک را بخواند... 1374 01:33:09,666 --> 01:33:12,375 ‫متوجه می‌شد که وقتی نمی‌توانی... 1375 01:33:12,458 --> 01:33:14,916 ‫ رابطه را ثابت کنی، سرزنش کسی... 1376 01:33:15,000 --> 01:33:17,208 ‫به جرم قتل عمد با تشدید ‫ناشی از رابطه غیرممکنه. 1377 01:33:18,541 --> 01:33:21,791 ‫قضات، جنین به طور مرموزی ناپدید شد. 1378 01:33:22,451 --> 01:33:24,777 ‫دی‌ان‌ای تست نشده، دی‌ان‌ای وجود نداره. 1379 01:33:26,041 --> 01:33:30,375 ‫در واقع، جنین در هر گواهی تغییر می‌کنه. 1380 01:33:31,458 --> 01:33:34,625 ‫هجده هفته، مؤنث، در یک گواهی. 1381 01:33:34,708 --> 01:33:37,333 ‫سی و چهار هفته، مذکر، در یکی دیگه. 1382 01:33:38,208 --> 01:33:42,791 ‫به عنوان مدرک قانع‌کننده، ‫حتی در طرف دیگر بیمارستان ظاهر شد... 1383 01:33:42,875 --> 01:33:44,715 ‫که ارتکاب جرم رو توسط بلن... 1384 01:33:44,748 --> 01:33:46,541 ‫در زمان‌های اعلام شده غیرممکن می‌کرد. 1385 01:33:48,791 --> 01:33:52,437 ‫بلن در یک بیمارستان عمومی، ‫در حالی که در دموکراسی زندگی می‌کرد... 1386 01:33:53,291 --> 01:33:55,833 ‫در یک شب مورد آزار... 1387 01:33:55,916 --> 01:33:58,791 ‫شکنجه و محکومیت قرار گرفت. 1388 01:33:59,958 --> 01:34:02,208 ‫دکترها نقش پلیس رو بازی کردن... 1389 01:34:02,291 --> 01:34:04,541 ‫و پلیس نقش دکتر رو. 1390 01:34:04,625 --> 01:34:08,208 ‫و قضات یه آدم بی‌گناه رو ‫بدون مدرک زندانی کردن. 1391 01:34:11,750 --> 01:34:14,625 ‫فکر می‌کنم مهمه که در نظر بگیریم ‫چرا امروز اینجا هستیم. 1392 01:34:15,791 --> 01:34:18,750 ‫پس عدالت از کی دفاع می‌کنه ‫اگه از آدم‌هایی مثل بلن نباشه؟ 1393 01:34:21,458 --> 01:34:24,051 ‫عدالت در دستان افرادی مثل شماست... 1394 01:34:24,151 --> 01:34:28,344 ‫هرکدوم با باورها و دیدگاه‌های خودتون. 1395 01:34:28,383 --> 01:34:32,058 ‫ولی اون‌ها هرگز نباید مقدم بر کاری باشند ‫که شما موظف به انجامش هستید. 1396 01:34:33,083 --> 01:34:36,000 ‫شما اینجا، زیر کولر نشستید... 1397 01:34:36,083 --> 01:34:37,875 ‫و به یک دفاعیۀ مکتوب گوش می‌دید. 1398 01:34:38,583 --> 01:34:40,500 ‫شما حقیقت بلن رو نشنیدید. 1399 01:34:40,583 --> 01:34:43,000 ‫یا ادعاهای زن‌های توی خیابون‌ها رو. 1400 01:34:43,708 --> 01:34:47,416 ‫شما به گریه‌های یه دختر 11 ساله ‫که مجبور شده زایمان کنه گوش ندادین. 1401 01:34:48,208 --> 01:34:50,833 ‫یا ادعاهای هزاران زنی که ‫خواهان حمایت هستند... 1402 01:34:50,916 --> 01:34:53,250 ‫و هنوز هم توسط آزاردهندگانشون ‫کشته می‌شوند. 1403 01:34:57,833 --> 01:35:00,416 ‫بی‌فایده است اگر به فرآیند اجتماعی که... 1404 01:35:00,500 --> 01:35:02,500 ‫در این کشور شاهدش هستیم، گوش ندین. 1405 01:35:05,791 --> 01:35:07,291 ‫مثلاً همین الان. 1406 01:35:08,875 --> 01:35:10,000 ‫می‌شنوید؟ 1407 01:35:10,791 --> 01:35:12,916 ‫صدای زن‌ها رو توی پارک می‌شنوید؟ 1408 01:35:13,916 --> 01:35:16,708 ‫گوش کنین، چون فریادها متوقف نمی‌شن. 1409 01:35:17,208 --> 01:35:18,750 ‫و اگر هنوز گوش ندین... 1410 01:35:18,833 --> 01:35:21,000 ‫قانون ما کافی نخواهد بود... 1411 01:35:21,083 --> 01:35:23,791 ‫وقتی کسانی که مسئول اجرای آن هستند... 1412 01:35:23,875 --> 01:35:25,833 ‫خودشون فاسدش می‌کنن. 1413 01:35:25,916 --> 01:35:27,791 ‫هیچ عدالتی کافی نخواهد بود. 1414 01:35:28,625 --> 01:35:31,583 ‫اگه در مقابل همدستی سکوت کنیم... 1415 01:35:31,666 --> 01:35:34,458 ‫برای ضعفا در توکومان، ‫هیچ رحمی نخواهد بود. 1416 01:35:35,166 --> 01:35:37,583 ‫نمی‌تونین روی سکوت ما حساب کنین. 1417 01:35:39,000 --> 01:35:43,583 ‫این همون سکوتیه که بلن رو ‫تا امروز توی زندون نگه داشت. 1418 01:35:43,666 --> 01:35:45,886 ‫آزادی برای بلن! الان! 1419 01:35:47,666 --> 01:35:49,125 ‫بیرون رو نگاه کن. 1420 01:35:49,750 --> 01:35:51,875 ‫همۀ اون آدم‌ها به خاطر تو اینجان. 1421 01:35:51,958 --> 01:35:56,083 ‫عدالت! عدالت! عدالت! 1422 01:36:00,791 --> 01:36:02,875 ‫و حالا که با همیم! 1423 01:36:02,958 --> 01:36:04,958 ‫و حالا که با همیم! 1424 01:36:05,041 --> 01:36:07,000 ‫و حالا که می‌تونن ما رو ببینن! 1425 01:36:07,083 --> 01:36:09,250 ‫و حالا که می‌تونن ما رو ببینن! 1426 01:36:34,208 --> 01:36:36,416 ‫میشه یه میراندای سیب دیگه داشته باشم؟ 1427 01:37:04,125 --> 01:37:05,208 ‫سلام 1428 01:37:16,125 --> 01:37:17,041 ‫آره! 1429 01:37:18,291 --> 01:37:19,125 ‫آره! 1430 01:37:19,916 --> 01:37:20,833 ‫آره! 1431 01:37:25,041 --> 01:37:27,166 ‫ممنون! ممنون 1432 01:37:36,291 --> 01:37:38,625 ‫دارم می‌رم! 1433 01:37:41,541 --> 01:37:43,125 ‫دارم می‌رم! 1434 01:37:50,083 --> 01:37:51,166 ‫تبریک میگم! 1435 01:37:52,208 --> 01:37:54,541 ‫برو، خولیتا، برو! 1436 01:38:09,791 --> 01:38:11,583 ‫- بریم؟ ‫- آره 1437 01:38:23,250 --> 01:38:24,208 ‫- آماده ای؟ ‫- بله 1438 01:38:25,958 --> 01:38:27,291 ‫- بریم؟ ‫- بریم 1439 01:38:34,458 --> 01:38:37,250 ‫بلن کیه؟ بلن منم! 1440 01:38:37,333 --> 01:38:38,750 ‫بریم! بریم! 1441 01:38:40,291 --> 01:38:44,000 ‫بلن کیه؟ بلن منم! ‫بلن کیه؟ بلن منم! 1442 01:39:07,347 --> 01:39:13,347 ترجمه و زیرنویس‫: ‫یوســف کارگر 1443 01:39:58,046 --> 01:40:02,600 ‫پروندۀ بلن نقطۀ عطفی در مبارزه برای ‫ قانونی‌کردن سقط جنین در آرژانتین بود. 1444 01:40:07,346 --> 01:40:13,832 ‫چهار سال بعد، جنبش‌های زنان و صداهای معترض ‫در میادین و خیابان‌ها تصویب قانون سقط جنینِ داوطلبانه ‫را جشن گرفتند. 1445 01:40:23,541 --> 01:40:28,041 ‫نه یک زن دیگر ‫برای سقط جنین مخفیانه 1446 01:40:29,411 --> 01:40:34,337 ‫در حال حاضر، سولداد دزا بنیاد زنان برای زنان ‫ را در استان توکومان اداره می‌کند. 1447 01:40:34,458 --> 01:40:40,458 ‫از آنجا، او بی‌وقفه برای دفاع از حقوق بشرِ ‫ زنان و صداهای معترض تلاش می‌کند. 1448 01:40:42,125 --> 01:40:45,875 ‫هرکس که زندانی، محروم از آزادی ‫و تحت محاکمه قرار بگیره... 1449 01:40:45,958 --> 01:40:48,416 ‫فلورا، دخترش، در بنیاد همراه او کار می‌کند. 1450 01:40:48,500 --> 01:40:52,125 ‫...بدون شواهد، می‌خواهد هویتش مخفی بماند... 1451 01:40:52,208 --> 01:40:53,625 ‫سولِداد دِزا، وکیل مدافع ‫«دادگاه، دستور آزادی بلن را صادر کرد» 1452 01:40:53,708 --> 01:40:55,208 ‫آزادی و هویت... 1453 01:40:55,291 --> 01:40:57,541 ‫به نظرم ابتدایی‌ترین حقوقِ انسانی هستن. 1454 01:40:57,625 --> 01:41:01,500 ‫حریم خصوصی: حتی لیبرالیسم سنتی هم ‫از حریم خصوصی محافظت می‌کنه. 1455 01:41:01,583 --> 01:41:02,875 ‫بلن را آزاد کنید. 1456 01:41:23,125 --> 01:41:27,833 ‫بلن توکومان را ترک کرد ‫و در گمنامی باقی ماند. 1457 01:41:27,916 --> 01:41:32,166 ‫شش ماه پس از آزادی، ‫او از اتهامات تبرئه شد. 1458 01:41:32,250 --> 01:41:37,791 ‫او تصمیم گرفت داستان خود را علنی کند ‫تا گذشته تکرار نشود. 1459 01:41:39,083 --> 01:41:42,791 ‫این فیلم به او تقدیم شده است. 1460 01:41:45,652 --> 01:41:49,964 ‫بِــــلِــــن 1461 01:42:04,583 --> 01:42:07,500 ‫سقط جنین قانونی 1462 01:42:24,583 --> 01:42:27,333 ‫نه به تبعیض علیه زنان 1463 01:43:04,250 --> 01:43:07,000 ‫ما بِلن هستیم 1464 01:43:10,499 --> 01:43:16,499 ترجمه و زیرنویس‫: ‫یوســف کارگر